بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان نظری

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5755
متن پرسش
سلام استاد،پیرو سوال 5738.بنده در آن سوال عرض نکردم ابن عربی گفته است ذات خدا را دیده که خب معلوم است هیچ ادراکی حتی شهودی و حضوری هم به آن تعلق نمی گیرد.عرض بنده این است که همان طور که ما مثلا ائمه را با تصوری که از صورت آن ها در ذهن داریم در خواب میبینیم یا حتی فرشتگان که مجرد از ماده هستند نیز در خواب برای ما قالب مثالی پیدا می کنند و ما طبق تصورات،مزاج و عوامل گوناگون آن فرشته را به صورتی مثلا انسانی می بینیم،آیا ممکن است خداوند را در مقام تجلی مثالی به شکلی ببینیم؟آیا ابن عربی واقعا خداوند را با صورت مثالی در خواب ندیده است؟این عربی خیلی واضح می گوید من خود حق را در خواب دیدم،در خواب یعنی صورت،تمثل یعنی شکل و اندازه و عمق.او نگفته من تجلی ای از تجلیات حق را دیده ام او گفته انی رایت الحق.وقتی امام ششم می گوید در نماز آنقدر ایاک نعبد و... را گفتم که از صاحب اصلی اش شنیدم وقتی موسی بن عمران از درخت مادی صدای مادی با گوش مادی می شنود و آن صدا می گوید من خدای توام چه اشکالی دارد کسی صورتی خیالی از خداوند ببیند و او بگوید من خدای توام؟استاد خیلی واضح است،خداوند در هر مقامی و با هر مرتبه ای از تجلی در یک درخت تجلی می کند،این خداوند می تواند در یک صورت مادی(حالا نه مادی،در خواب و خیالی)نیز شخصا(مجبورم بگویم شخص خدا تا مطلب معلوم شود) تجلی کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در هرحال منظور او جلوه‌ای از جلوات اسماء الهی است که در جمال صورتی ظهور یافته. همان‌طور که قرآن می‌فرماید: «سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق‏» در این‌جا هم می‌فرماید آن آیات را که ببینید برایشان روشن می‌شود که حق است که در آن آیات ظهور یافته. با توجه به این امر عرض کردم این طایفه فرهنگ خاصی دارند و باید با آن فرهنگ و با آن ادبیات سخنان آن‌ها را فهمید. موفق باشید
5747
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد آیت الله جوادی آملی حفظه الله و علامه حسن زاده آملی حفظه الله هر دو در زمینه فلسفه و عرفان اسلامی کار میکنند .میخواستم آثار ایشان را مطالعه کنم . خب خودتان در جریان هستید هم آیت الله جوادی در زمینه متون فلسفی و عرفانی مطالب زیادی دارند هم علامه حسن زاده آملی. و هر دو بزرگوار شاگرد علامه طباطبایی بودند . برای شروع آثار کدام یک بهترست.و یا اگر میشود تفاوت ها و شباهت های آثار این دو بزرگوار را به اختصار بیان کنید . بطور مثال یک نمونه که من خودم متوجه آن شدم علامه حسن زاده در متن آثار فلسفی و عرفانی ادبیات و شعر را زیاد بکار میبرند و از عرفای پیشین بسیار یاد میکنند و نظرات اشان را لابلای نظرات خود می آورند . اما آیت الله جوادی آملی بیشتر به فلسفه صدرایی و قرآن و حدیث اکتفا میکنند .البته این برداشت شخصی خودم بود . اگر میشود کمی توضیح دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: به نظرم بستگی به خودتان دارد که با کدام روش بیشتر می‌توانید ارتباط برقرار کنید. بنده خودم با آن‌ که محضر آیت‌اللّه حسن‌زاده را بیشتر درک کردم ولی به جهت نظم خاصی که آیت‌اللّه جوادی در ارائه‌ی مباحث داشتند از آیت‌اللّه جوادی بیشتر استفاده کردم ولی بعضی‌ها با روحیه‌ی آیت‌اللّه حسن‌زاده بهتر می‌توانند سلوک کنند. در هر حال «شاخ گُل هر جا که می‌روید گل است». موفق باشید
5734
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله استاد گرامی!من فارغ التحصیل رشته شیمی از دانشگاه هستم وبا آثارشما آشنایی دارم علاقه دارم فلسفه وعرفان رابا جدیت بیشتری دنبال کنم چند سوال دارم:1-برای خواندن منطق توصیه خاصی دارید؟خواندن وفهم فلسفه باطرح ساده عمیق ترین مباحث فلسفی برای من بسیار آسان شده است حالا برای منطق چکار کنم؟اگر امکان دارد ترتیب خواندن این کتابهای منطقی را بفرمایید:منطق مظفر،منطق کبری،حاشیه ملا عبدالله،شرح شمسیه ،جوهر نضید 2-قاعده خیال که اگر فهمیده شود بسیاری از اسرار تفکر حل میشود راچگونه بفهمم؟من دراین چند سال بامطالعه وتفکرواندکی ساحل پیمایی عملی فهمیده ام که بسیاری از کارهای ما براساس تلقینات خیال وبدون پشتوانه عقلی یا الهی است ولی از لحن این گفته بر می آید مسئله عمیق تراز آن چیزی است که من فهمیده ام" بسیاری از اسرار تفکر" جای درنگ بسیار داردآثار شما وایه الله جوادی آملی واستاد صمدی املی راتاحدی خوانده ام .3-هر علمی اصولی دارد که با فهمش بسیاری از مسائل ان علم حل می شود چرادر علوم تجربی بعضی قوانین باگذر زمان منسوخ میشوند؟قوانین تجربی عالم باید ثابت باشند مگر اینکه بشرمقدمات غلط راکنار هم چیده باشدمن فکر میکنم تقوا درعلوم تجربی هم به ما فرقان می دهدومیتواند تاابد نقض نشودمگر اینکه استثنائات ان قانون رابفهمیم وقتی به ملکوت عالم وصل شویم میتوانیم اصولی را بفهمیم که باآنهامی شود هزاران فرع را فهمیدومیتوانیم راه چهارصدساله علم در غرب را در اندک زمانی بپیمائیم این درست استاستاد؟4-درمورد زرتشت میشود توضیحاتی بیان بفرمایید5-چراجنس خیال موقتی وناپایداراست؟چون برخی ازخصوصیات ماده رادارد ومجرد محض نیست؟وتجرد برزخی دارد6-اگر کسی هر بار که مارا می بیند طعنه بزند چه راهی باید در پیش گیریم؟والسلام
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- به نظرم خواندن منطق در حدّ منطق مظفر کافی است 2- وقتی وارد تفکر فلسفی و عرفانی شدید اهمیت مسئله‌ی خیال بیشتر برایتان روشن می‌شود 3- قوانین و سنت‌های عالم ثابت است مشکل در فهم ما است که چه اندازه از دریچه‌ی محدود تجربه می‌خواهیم به آن حقایق کلی دست یابیم 4- در مورد زردتشت مطالعه‌ی مفصلی ندارم پیشنهاد می‌کنم سی‌دی های دکتر رجبی را در مورد سیر فرهنگ وتمدن گوش بدهید نکات خوبی دارد 5- این را در جواب سؤال شماره‌ی 5733 عرض کردم 6- فرمود: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراما» اگر با اعمال لغو انسان‌ها روبه‌رو شدید خود را بزرگ‌تر از آن بدانید که خود را هم‌سنگ آن‌ها کنید و بخواهید جواب دهید یا در ذهن خود برای آن‌ طعنه‌ها جایی باز کنید. موفق باشید
5736
متن پرسش
اگر در این دنیا و قبل از مرگ چشم باطن ما باز نشود به هیچ دردی نمی خوریم؟راستش را بگویید،به جایی نرسیده ایم؟ کلا همه چیز را باخته ایم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: وقتی انسان توانست خدا را پیدا کند و متوجه آن حقیقت یگانه در عالم شد راه را پیدا کرده و در این راه هرقدر با عبادات شرعی جلو رود به حقیقت نزدیک‌تر می‌شود تا وقتی که مُرد و پرده‌ها عقب رفت و با نور حقیقت مرتبط گشت، با بهشتی زندگی را شروع می‌کند که سراسر تجلیات انوار خاص حضرت رب‌العالمین است و از از این طریق با پروردگار خود زندگی می‌کند. موفق باشید
5738
متن پرسش
سلام.آیا امکان دارد فردی خداوند را در خواب ببیند؟آیا امکان دارد خداوند (حال با هر شکلی،مثلا در قالب تصورات پیشین فرد از خداوند)برای وی در قالب مثالی تجلی کند؟استاد به این مطلب از ابن عربی توجه کنید:انی رایت الحق، فی النوم،مرتین و هو یقول لی:انصح عبادی.من خداوند را بارها در خواب دیدم و او به من گفت بندگانم را نصیحت کن(ابن عربی این مطلب را در کتاب الفتوحات المکیة ، ج 5 ، ص 156 و 157 نقل می کند).دیگر از این واضح تر؟بنده قبلا این سوال را از شما پرسیدم و منبع نداشتم و شما هم گفتید نمی شود.یادم هست در مورد حدیٍثی از پیامبر اکرم(ص) نیز از شما سوالی پرسیدم.پیامبر فرموده بودند در معراج خداوند دستش را بر پشت و کتف من زد و من "سردی" دست او را بر پشت خودم حس کردم(متاسفانه الان منبع ندارم).دقت کنید این عربی از رویت مثالی خداوند حرف می زند و پیامبر از رویت حسی.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: عرفا ادبیات خاصی دارند که با مردم فرق می‌کند همین‌طور که زبان دین با زبان مردم معمولی فرق می‌کند. مثلاً در روایت از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» داریم که می‌فرمایند: «مَن رآنى فَقَد رأى الحق‏» هرکسی مرا ببیند مطمئناً حق را دیده، مردم معمولی گمان می‌کنند یعنی هرکس شکل و جسم رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را ببیند حق را دیده، ولی عرفا می‌فهمند یعنی در حرکات و گفتار و سکنات رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» حق جلوه‌گر است. مثلاً ما در قرآن داریم: «وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا» خداوند و ملائکه در قیامت در صف‌های منظم می‌آیند. آدم معمولی گمان می‌کند پس خدا هم راه می‌افتد و می‌آید در صحرای محشر، ولی آن‌کسی که زبان قرآن را می‌فهمد متوجه می‌شود سخن از ظهور ربوبیت است و نه ظهور ذات. محی‌الدین وقتی می‌گوید حق را در خواب دیدم حقیقتاً متوجه تجلیات حضرت حق است در جمالی که برای او ظهور کرده و این غیر از آن است که گمان کنید او ذات حق را دیده است. ولی این کجا و قرب رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» در معراج کجا که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مفتخر به ظهور خاصی از حضرت حق شده‌اند که به اصطلاح آن مقام را مقام تمکین بعد از تلوین می‌گویند که خود محی‌الدین اقرار دارد احدی جز رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» در این مقام وارد نمی‌شود. بنا شد رفقایی که در این موارد شبهه دارند به سایت حکمت و عرفان رجوع کنند تا به صورت جامع جواب خود را بگیرند چون بنده به جهت کثرت سؤال‌های متنوع عزیزان نمی‌توانم به این نوع سؤالات که نیاز به بحث وسیع دارد جواب کامل بدهم. موفق باشید
5661
متن پرسش
سلام علیکم با عرض سلام خدمت جناب استاد طاهرزاده .چند سوالی از حضورتان داشتم.نظرتان درباره ی متون و عبارات و سوالات زیر چیست ؟ 1-متن زیر را من بطور خلاصه از اینترنت پیدا کردم و خودم مستقیما از روی اسفار ننوشته ام قال الشیخ فی سبب شده الفرح فی شارب الخمر وشده الغم فی السوداوی اما الأول فلان الخمر إذا شربت باعتدال ولدت روحا کثیرة معتدلة فی الرقة والغلظ شدیده النورانیة وذلک هو السبب الأول وسببیته للفرح ان الروح إذاکانت کثیرة معتدلة ساطعة یستعد للانفعال من أدنى سبب من المفرحات فان المستعد للشئ یکفیه أضعف أسبابه مثل الکبریت فی الاشتعال فإنه یشتعل بأدنى نار لا یشتعل الحطب بأضعافها ولهذا یکثر فرح شارب الخمر حتى یظن به انه یفرح لذاته ولیس کذلک لان حدوث اثر لا عن مؤثر محال . الأسفار, الملا صدرا , ج۱ ص۱۶۰. شیخ درباره شدت فرح درشارب خمرگفت:…همانا اگرشراب متعادل نوشیده شود وزیاده روی نشود باعث تولدروحی که دررقت معتدل میشود وایجاد نورانیت می شود باز هم ذکر میکنم این قسمت که گزیده ای کوتاه از اسفار است را از روی یکی از سایت ها برداشتم . اگر چنین چیزی در اسفار نیست لطفا اطلاع دهید 2- در عرفان نفی شریعت شده و جناب مولوی گفته : *اذا ظهرت الحقائق بطلت الشرایع* ! 3-وقتی واجب الوجو کل الاشیاء باشد وعالم مساوی با خداوند وخالق ومخلوق یکی باشد یعنی خالق کل است ومخلوقات اجزاء چیزی که تصریح در کتب فلاسفه وعرفا شده است این عقیده باعث می شود که کل به اجزاء نیازمند ومحتاج باشد در حالی که به نظر آنها کل است وکامل است ولی محتاج به اجزاء خود می باشد در حالی که بیان می کنند هیچ نقصی ندارد غافل از اینکه خود همین احتیاج به چیزی، نقص بزرگی محسوب می شود . حیدرآملی میگوید: حیدر الآملی : فکذلک الحقّ تعالى یکون محتاجاً الى الموجودات ومظاهرها الغیر المتناهیة، لیظهر بها کمالاته الغیر المتناهیة!! برگرفته از کتای جامع الاسرار و منبع الانوار صفحه 241 از سید حیدر آملی 4-شیخ رجبعلی خیاط در مورد مولوی میگوید او در برزخ گرفتار است و یکی از شاگردان شیخ نقل میکند که ایشان فرمودند : خواستم کتاب مثنوی را بخوانم , در عالم معنا شخصی را در جلو و دیگری را در پشت سر خود دیدم که یکی به دیگری میگفت : نگذارید بخوابد . با شنیدن این سخن پیش خود فکر کردم که چرا هنگام قرائت قرآن نمی گویند نگذارید بخوابد ؟از این رو کتاب را کنار گذاشتم . شبیه به این مکاشفه برای فقیه عالیقدر شیعه حضرت آیت الله بروجردی رضوان الله تعالی علیه اتفاق افتاده است .حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در دیداری که در بهمن ماه سال 1377 از مرکز تحقیقات موسسه فرهنگی دارالحدیث در قم داشتند در پاسخ به سوال نگارنده ی این سطور در این باره فرمود : از آیت الله بروجردی شنیدم که فرمودند: در ایامی که در بروجرد بودم گاه الهاماتی از غیب داشتم , یک وقت مشغول مطالعه کتاب مثنوی مولوی بودم که ناگاه صدایی شنیدم که : این شخص راه را گم کرده است به محض شنیدن این سخن کتاب را بستم و کنار گذاشتم و پس از آن دیگر مطالعه نکردم , همان وقت کتاب عدت الداهی کنارم بود مشغول مطالعه آن شدم . نگارنده از آیت الله صافی پرسید : بعضی از ایشان نقل کرده اند که فرموده : پس از شنیدن آن صدا , برای اطمینان خاطر از اینکه الهام غیبی باشد از خانه بیرون آمدم و به کوچه نگاه کردم هیچ کس درکوچه نبود کتاب کیمیای محبت ( شرح حال شیخ رجبعلی خیاط صفحه 63 و64). نوشته ری شهری 5-آیت الله سید علی آقا قاضی رضوان الله علیه در عالم مکاشفه متوجه میشوند که به ایشان میگویند در اتاقی که کتاب فصوص الحکم هست نماز نخوانید . ( حال شک دارم که در حالت مکاشفه اسم کتاب فصوص را شنیدند یا فتوحات مکیه .ولی بیشتر فکر کنم فصوص الحکم بوده است ) این را من در کتاب عطش که یکی از کتاب های جامع و کلی در زمینه شیوه و سیره ی سلوکی آیت الحق و العرفان سیدعلی آقا قاضی است خواندم 6-مولانا جعقر بن محمد علیه آلاف تحیت و الثنا کرسی درس 4000 نفری داشت .و این حرکت امام صادق بر هیچ کس پوشیده نیست .آیا امام صادق نمیتوانست فلسفه و منطق یونانی را بگیرد و آن را اسلامیزه کند و به جامعه اسلامی تحویل دهد ؟ و یا متون یونانی و ارسوطیی که در زمان حضرت علی بن موسی الرضا توسط مامون ملعون وارد جهان اسلام شد و امام به شدت در مقابل بدعت های فکر ی و نحله های فلسفی وارد شده به جهان اسلام ایستاد که به عالم آل محمد مشهورشد , آیا حضرت علی بن موسی الرضا نمیتوانست با متون یونانی که وارد جهان اسلام شده بود خود یک اسفار اربعه بدهد ؟من قصد جسارت به مرحوم صدرالمتالهین را ندارم و به تمام عرفا و فلاسفه احترام میگذارم . ولی اگر بخواهیم بگوییم بحث کشف و شهود کنیم , امام معصوم در این زمینه سرآمد است , اگر بخواهیم بحث عرفان و برهان کنیم که باز هم امام معصوم سرآمد است , اگر بخواهیم از تسلط برقرآن بگوییم که چه کسی از امام معصوم بالاتر.حال امامی که هم مقام کشف و شهود دارد . هم توحید امام معصوم از همه بالاترست .هم میتواند مسائل عقلی را به بهترین شیوه مطرح کند ( انتهای کتاب توحید صدوق مناظرات علی بن موسی علیه السلام با سران مذاهب و یا کتاب احتجاج طبرسی که مناظرات اهل بیت با دهریین و ... می باشد که با عقلانیت کامل و بدون توسل به منطق ارسطویی سران مذاهب را متوجه اشکال و اشتباه در عقاید خود می گردانند) حال چطور امام رضا و امام صادق خودشان نحله ی فلسفی در درس ها و بحث هایشان نبود و هیچ وقت آنها را مطرح نکردند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- در مورد جمله‌ی «فی سبب شده الفرح فی شارب الخمر.....» این جمله در فصل (15) جلد 4 اسفار تحت عنوان «فی مناسبة ما بین شی‏ء من تلک الکیفیات النفسانیة و بین الدم الذی هو حامل الروح الحامل لآثار تلک الکیفیا» هست که ملاصدرا رابطه‌ی بین نفس و کیفیاتی که برای نفس حاصل می‌شود را مطرح می‌کند و از قول شیخ‌الرئیس علت‌های مختلف تحت تأثیرقرارگرفتن نفس به وسیله‌ی شراب را بیان می‌نماید که در آن‌جا شیخ‌الرئیس می‌فرماید: چرا اگر انسان‌ها در خوردن شراب زیاده‌نوشی نکنند یک حالت نشاط و نورانی‌شدن از نظر خودشان در خود احساس می‌کنند. که این یک بحث مربوط به معرفت نفس است و از جمله‌ی شیخ‌الرئیس بر نمی‌آید که خواسته است شراب‌نوشیدن را تأیید کند ظاهراً طرفی که خواسته اشکال بگیرد علم کافی برای فهم سخنان ظریف این اندیشمندان بزرگ را نداشته 2- در مورد جمله‌ی*اذا ظهرت الحقائق بطلت الشرایع* باید عنایت داشته باشید که این یکی از اصطلاحات عرفا است در تبیین مقام خاص که مقام «محو قبل از صحو» است که می‌گویند سالک در سیر خود به جایی می‌رسد که به‌کلی کثرات از منظر او محو می‌گردد و نور حق به وحدت حقه‌اش بر قلب سالک تجلی می‌کند و بعد از این مرحله مرحله‌ی بالاتری را می‌یابد که «صحو بعد از محو» است . در مرحله‌ی «صحو» با نور وحدانی که از مقام «محو» به‌دست آورده است حالْ کثرات را در جنبه‌ی وحدانی و حقّانی خود می‌یابد که به اصطلاح می‌گویند سالک در این مرحله در مقام «جمع» و یا «سیر به خلق در عین نظر به حق» پیدا کرده است. با توجه به این موضوعات است که مولوی می‌گوید: در مقام محو برای سالک چیزی نمانده است که بخواهد به حکم شریعت عمل کند نه این‌که اگر کسی در شرایط عادی باشد حق دارد از احکام شریعت فاصله بگیرد و ما مگر یک روز دیده‌ایم این افراد که چنین حرف‌هایی می‌زنند خودشان به بهانه‌ی *اذا ظهرت الحقائق بطلت الشرایع* از عبادات سر باز زده باشند و یا این‌که حتی برعکسِ افراد معمولی با تقیّد بیشتر به احکام شرعی می‌پردازند. محی‌الدین در فتوحات در رابطه با احوالات خود می‌گوید در یک هفته در حالت «محو» بودم به‌طوری که ابداً نمی‌فهمیدم در اطرافم چه می‌گذرد و بعد می‌گوید از اطرافیان پرسیدم در این مدت آیا نمازهایم را می‌خواندم؟ که به او گفته بودند دقیقاً به موقع‌اش وضو می‌گرفتی و نماز می‌خواندی، ولی خود او می‌گوید هیچ‌چیزی حتی از نمازهایی که در این مدت خواندم به یاد نمی‌آورم، ظاهراً در این مدت ملکات او بوده است که عمل می‌کرده. البته مقام اولیاء معصوم که در ستر و حفاظت حضرت حق‌اند جدا است به این معنا که اگر هم در مقام «محو» قرار می‌گیرند و متوجه نمی‌شوند تیر را از پای مبارکشان در می‌آورند از حضورشان نسبت به حق بهره‌مندند. 3- اگر متوجه حرف عرفا باشیم آن‌ها مثال موج و دریا را میزنند به این معنا که با هر موجی دریا هست و دریا از موج جدا نیست و در این حالت نه از جهت وجودی خداوند نیاز به مخلوقات خود دارد و نه وجود مخلوقات موجب تعدد در ذات خداوند می‌شود تا خداوند نیاز به اجزاء داشته باشد. جمله‌ی سید حیدر عاملی هم مبتنی بر روایت قدسی است که خداوند می‌فرماید: من گنج مخفی بودم خواستم شناخته شوم پس خلق را خلق کردم. از این جهت لازمه‌ی ظهور کمالاتِ خداوند خلقت مخلوقات است که این نیاز، نیاز از جهت نقص نیست بلکه خواست لطف کند به مخلوقات تا شناخته شود و از این جهت لازمه‌ی شناخته‌شدن خدا تجلی و ظهور کمالات اوست 4- ما در رابطه با حق و باطل‌بودن سخن عرفا ملاکمان عقل و شرع است و نمی‌توانیم به این حرف‌هایی که در شماره‌ی 4 از سؤال‌تان فرموده‌اید تکیه کنیم زیرا هزاران مورد خلافش هست به‌خصوص تأکیدهایی که حضرت امام به عنوان کارشناس عرفان و فلسفه که به گورباچوف در رابطه با ملاصدرا و محی‌الدین آن سخنان را نوشتند که حاکی از عظمت آن دو است نزد حضرت امام 5- فراموش نفرمایید که علامه طباطبایی از قول علامه قاضی در رابطه با سخنان محی‌الدین می‌گویند: بعد از معصوم هیچ سخنی بالاتر از سخن محی‌الدین نیست 6- اتفاقاً تمام تلاش آن است که به سخن امامان معصوم نزدیک شویم . شما امتحان کنید آیا با دقت بر سخنان ملاصدرا و محی‌الدین عمیق‌تر سخنان امامان را می‌فهمیم یا با فاصله‌داشتن از آن‌ها؟ مگر امثال ملاصدرا و محی‌الدین جز این بوده که تلاش کرده‌اند با تعمق در قرآن و سخنان رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» و ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» متوجه حقایق شوند و حاصل تعمق خود را در اختیار ما گذاردند؟ ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» سخنانی دارند که به‌واقع اگر عرفان و فلسفه‌ی صدرایی را خوب نفهمیم به عمق سخنان ائمه پی نمی‌بریم. نمونه‌ی آن را در کتاب «چهل حدیث» حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌توانید تجربه کنید. مگر علماء ما برای فهم سخنان ائمه«علیهم‌السلام» در موضوع فقه، اصول فقه را تنظیم نکردند؟ چرا برای فهم سخنان ائمه«علیهم‌السلام» در موضوعات عقاید و اخلاق خود را از علم عالمانی که اصول عقاید و اخلاق را تنظیم کرده‌اند بی‌نیاز بدانیم؟ موفق باشید
5602
متن پرسش
سلام حاج آقا خوب هستین؟ من سوالی خصوصی ازتون پرسیدم که بی جواب موند البته یکبار جواب دادید که از شانس بد من با فونت عجیبی جوابتون اومد که قابل خوندن نبود و من براتون فرستادمش اما دیگه جوابی ندادید. 1- کسی که از بچگی ذاتا به جنس موافق علاقه داره باید چه خاکی تو سرش بریزه؟ توضیح بدبد لطفا 2- آیا شاهدبازی بین عرفا وآقای ملاصدرا بوده؟ توضیح بدبد لطفا تورو خدا جواب بدید. به کمکتون نیاز داریم بخداااااااااااااااااااا.......
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض کردم در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض کرده‌ام که این نوع گرایش‌ها انسان را تا هلاکت جلو می‌برد چون قوه‌ی واهمه در میان است و قوه‌ی واهمه محل ورود شیطان است. در همان کتاب راه‌ حل عبور از قوه‌ی واهمه داده شده است در بحث عشق به زیبارویان که در عرفان مطرح است در جایی است که انسان به مقام فنا می‌رسد و همه‌ی عالم را مظهر حق می‌یابد. در آن حال خودی برایش نمانده و آن نکته را که در مورد ملاصدرا گفته‌اند با کمال بی‌انصافی مطرح کرده‌اند زیرا بحث در صور برزخی است که بر قلب سالک تجلی می‌کند و موجب اتحاد آن صور با نفس سالک می‌شود. ملاصدرا عشقی را مطرح می‌کند که به‌کلی از شهوت و منفعت بر کنار باشد تا گذرگاهی به سوی معبود حقیقی گردد و لازمه‌ی چنین سیری معرفت کامل از حضور حضرت حق در عالم است. موفق باشید
5573
متن پرسش
با سلام خدمت استاد در رابطه با فردوسی و شاهنامه چیز هایی شنیده ام که بحث عرفانیست لکن مهجور واقع شده است مثلا رستم نماد انسان کامل و اسفندیار نماد توهم و.... در باره چه می فرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً همین‌طورها است ولی همین‌طور که می‌گویید از این دیدگاه روی شاهنامه کم کار شده هرچند شواهدی در تأیید این امر هست، حتی اسم‌ها در شاهنامه روی حساب انتخاب شده. موفق باشید
5432
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار جناب استاد طاهر زاده(حفظه الله):حضرت استاد نظر شما در مورد آثار استاد سید حیدر آملی چیست؟ به نظر شما کدام یک از آثار ایشان را مطالعه کنیم؟ با تشکر از توصیه های ارزشمندتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی آثار ایشان مفید است ولی باید بعد از مطالعه‌ی فصوص‌الحکم محی‌الدین خواند و یا باید با استاد مطالعه کرد. موفق باشید
5340
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز ملاصدرا در معرفت النفس و الحشر در مورد مقام انسان کامل می گوید «کلیه‌ی قوای ملکی و ملکوتی او از وی اطاعت می‌کند... و آن چنان مقامی است که شامل تمام کمالات بغیر از مقام واجب‌الوجودی می‌شود... و خداوند برای هیچ موجودی حق امر و نهی و مقام خلافت الهی و قدرت بر ایجاد و تکوین قرار نداده مگر انسان کامل و اگر کسی توانست بدون واسطه‌‌ی اعضاء و جوارح امر و نهی کند و آن چه را بخواهد بدون واسطه ایجاد کند خلیفه‌ی حق بوده و مقام او مقام انسان کامل است، هر چند در حین استفاده از واسطه بعضی و یا هیچ یک از مقاصد او واقع نشود... این که در عالم ماده ممکن است نسبت به اراده‌ی تخلف صورت گیرد مربوط به علل و مصالحی است که در علم ازلی صورت گرفته و طبق صور علمیه‌ی الهیه و نظام وجود بوده» آیا این مقام برای عرفای کامل مثل حضرت امام (ره) و آیت الله بهجت (ره) صادق است؟ یعنی ایشان هم مقاشان مقام انسان کامل است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر، منظور ملاصدرا از انسان کامل با این توصیفی که بحمداللّه شما در آن ورود پیدا کرده‌اید، امام معصوم یعنی واسطه‌ی فیض الهی است بقیه‌ی عرفا و بزرگان در ذیل نور انسان کامل به کمالات می‌رسند. موفق باشید
5346
متن پرسش
باسلام 1.استاد مباحث شما را مدام پیگیری می کنم و از مبحث معرفت نفس و برهان صدیقین گذشته ام و به معاد رسیده ام آیا نیاز است که معراج السعاده را با استاد بخوانیم یا نه؟ 2.در جلسه ای که مقام معظم رهبری با مجمع عالی حکمت متعالیه داشتند درمورد عرفان نظری فرمودند عرفان نظری ای که به عمل بینجامد عرفان است عرفان همان عرفان آیت الله قاضی است ولی شما می فرمودید ما معتقدیم عرفان نظری با عرفان عملی متحدند این دو چگونه جمع می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر استاد اهلی را پیدا کردید که گرفتار افراط و تفریط نیست، خیلی خوب است این کار را بکنید 2- ما هم معتقدیم عرفان امثال آیت‌اللّه قاضی یا حضرت امام عرفان واقعی است که در سیر عرفان نظری خود را متوجه حقایقی می‌کنند که عرفان نظری بدان اشاره دارد و روش معرفت النفسی چنین اقتضائی را دارد چون در این روش دائماً انسان در هر مقامی می‌خواهد خود را در آن مقام بیابد. موفق باشید
5350
متن پرسش
سلام 1.میخواستم بپرسم درزمینه کاردرتولیدعلوم انسانی واسلامی فرد باید حتما دروس حوزه راتااجتهاد ادامه بدهد وبخواندوبعدرشته ی تخصصی راشروع کند؟ (باتوجه به اینکه یکی از رسالات نایب امام زمان همین جنبش نرم افزاری بوده است برای دانشجویان) 2.نگاه ما به روانشناسی واستفاده ازکتب آن چطورباید باشد آیا این علم میتواند کمکی برای خودسازی وخودشناسی شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بالاخره تا چند سال درس خارج را کار نکنید احاطه‌ی لازم را برای ورود ندارید 2- فکر نمی‌کنم کاری از آن برآید، ما با عرفان اسلامی باید کار خود را جلو ببریم. موفق باشید
5279
متن پرسش
سلام.جناب استاد محی الدین ابن عربی در رابطه با آیاتی که خلود وجاودانگی درآتش رابرای کفار بیان کرده نظری دارند مختصرا بدین معنا که هیچ آیه ای پیدا نمی شود که بحث خلود را مطرح کرده باشد وقابل تاویل نباشد وکلا در این رابطه نظری به خصوص دارند لطفا کمی توضیح می دهید ؟واینکه آیا نظر تمامی عرفا این می باشدیا اختلاف وجود دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: محی‌الدین منکر خلود نیست، معتقد است پس از مدتی عذاب تبدیل به عَذْبْ می‌شود و دیگر اصحاب نار عذاب ندارند که اکثر عرفا آن را قبول ندارند. زیرا به گفته آیت الهق جوادی ،جهنم جایگاهی است مقابل تمایل فطرت و چون انسان در هرحال از فطرتش جدا نیست اگر در جایگاهی باشد که مقابل فطرت باشد ، جایگاه دوری از رحمت خدا است و همواره در عذاب است. مفصل آن را باید در جای دیگری دنبال کنید. موفق باشید.
5287
متن پرسش
سلام.جناب استاد اتهام پلورالیسم واومانیستی که به عرفا می دهند چه منشا ء ای دارد وتا چه حد عرفا به این 2نزدیک هستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک تهمت بزرگ به عرفای واقعی است. ما عرفای واقعی را افرادی مثل حضرت امام می‌دانیم، آیا امثال حضرت امام معتقدند در حال حاضر همه‌ی ادیان حق‌اند؟ بعضی‌ها نه پلورالیسم را فهمیده‌اند و نه اومانیسم را و نه عرفان را، این‌ها عموماً مطالب را قاطی می‌کنند. موفق باشید
5259
متن پرسش
سلام استاد وهابیت مهم است که ما در مورد آن بخواهیم فعالیت کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما با ارائه‌ی اسلامی که فقه و عرفان و فلسفه ی‌ آن از آیات و روایات گرفته شده باشد روسیاهی وهابیت را به خوبی روشن می‌کنیم. موفق باشید
5261
متن پرسش
محیی الدین در نگاه مکتب تفکیک و مکتب وحدت وجودی چطوری است؟یکی از شاگردان علامه حسن زاده آملی می فرمودند ما اگر محیی الدین در این زمان حاضر بود او را ذیل شخصیت فلسفی-عرفانی امام تعریف می کردیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی فرموده‌اند. بحمدالله سایت‌های خوبی در نقد مکتب تفکیک و تبیین وحدت وجود هست می‌توانند به آن‌ها رجوع کنید. موفق باشید
5247
متن پرسش
سلام وقبولی طاعات باتوجه به اهمیت مثوی ودشوار بودن فهم آن چه توصیه وشرحی برای فهم ان میفرمایید؟ نظرشمادرموردکتاب شرح مختصرجامع مثنوی از اقای کریم زمانی چیست؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای کریم زمانی به عنوان استاد ادبیات کار خوبی کرده‌اند تا معنای کلمات مولوی را بفهمیم. ولی برای فهم مثنوی باید نگاه عرفانی داشت تا مقصود مولوی معلوم شود. شرح علامه محمدتقی جعفری شروع نسبتاً خوبی است ولی باز موضوع خیلی بالاتر از این‌‌ها است یا باید بعد از علم به عرفان نظری به مثنوی رجوع کرد و یا باید کسی که عرفان و حالات عرفانی را می‌شناسد مثنوی را شرح دهد. کار خیلی‌ها نیست. موفق باشید
5103
متن پرسش
چگونه لیله القدر را درک کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث صوتی Ξمعنای درک شب قدر( را در قسمت آخرین جلسه تفسیر سوره اعراف دنبال بفرمایید. موفق باشید
4901
متن پرسش
سلام علیکم 1.در زمینه اهل کرامت واهل توحید می شود توضیح دهید در کتاب ادب خیال و رجوع به کتب دیگر هم خواندم اما جایگاه آنها را متوجه نشدم مخصوصا وقتی که مثال آقای مجتهدی را زدید؟ .2.چکارکنیم وظیفه خودراازحضرت حجت بفهمیم نه این که برای خود درست کنیم وبعدالهی انجام بدیم(مثل بسیجی های زمان جنگ)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:1- در پاورقی صفحه‌ی 399 از کتاب «جایگاه واسطه‌ی فیض در هستی» عرایضی داشته‌ام. در آن‌جا روشن شده که اهل کرامت از طریق قدرت نفس ناطقه‌ی خود عمل می‌کنند و اهل توحید با نفی هرگونه انانیتی شرایط تجلی و تصرف حق را فراهم می‌کنند 2- امروز سخن وجود مقدس حضرت صاحب‌الأمر را از زبان مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» خواهید شنید و ایشان وظیفه‌ی ما را تعیین می‌کنند. موفق باشید
4902
متن پرسش
سلام علیکم در سوال 4813 گفتید: کتاب «جایگاه تاریخی حادثه‌ها» را در این رابطه نوشته‌ام آیا منظور شما همان جزوه ای است که یک اشاره ای کردید؟2.باتوجه به اطلاعات کم جوانان از تاریخ و وقایع گذشته شما چه کتابی را درباره تاریخ وجریان شناسی پیشنهاد میکنید(قبلا جزوه ای از خودتان رامعرفی کردید که خیلی مختصربود)تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتابی که عرض کردم حدود 2 هفته است از زیر چاپ بیرون آمده است 2- کتاب‌های آقایان دکتر موسی نجفی و موسی حقانی و جعفریان خوب است. موفق باشید
4793
متن پرسش
باعرض سلام به استاد عزیز بنده مدتی است ذهنم مشغول شده وبه یک سردر گمی رسیده ام که امیدوارم شما جوابم رابدهید:چراکه وقتی سراغ مباحث وسخنرانی های آقای مشایی میروم و زمانی که مباحث وکتاب آقای شریف زاده(آوای خرد)دردفاع ازتفکر آقای مشایی رامطالعه میکنم وبعد آنهارابامباحث ودرس های شما تطبیق میدهم میبینم تقارب بسیاربسیار بالایی بامبانی تفکری شماداردوتطبیق فراوانی با مباحث امام ومحی الدین(در مبحث انسان محی الدین که ازخودشما درس گرفتیم)دارد -وهمین طورآقای شریف زاده نحوه ی عرضه ی دین درتفکر مشایی واحمدی نزاد راوتطابق آن با تفکرامام ره رادر کتابش تبین میکند وبازاین هم با مباحث شما تقارب زیادی دارد وبنده وامسال من از تفکر ومبانی شما به آن رسیده ایم اما وقتی به نقدهای شما به آقای مشایی نگاه میکنم واین که میفرمایید(مضمونا)تفکر مشایی دوراز تفکر امام است به سردرگمی عجیبی میرسم حضرت استاد سوال بنده صرفا ازجهت سیاسی نیست بلکه ازجهت علمی واشرقی هم برایم اهمیت دارد(این سوال نه برای من بلکه برای خیلی از دیگرشاگردان شمامطرح است) تشکروالتماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اثباتاً و نفیاً در مورد تفکر و مبانی آقای مشائی سخنی نگفته‌ام. عرض بنده آن بود که صلاح نبود آقای احمدی‌نژاد آقای مشائی را به عنوان رئیس جمهور مطرح کنند که دلایل آن را تحت عنوان «چرایی عدم حمایت از کاندیداتوری آقای مشائی» عرض کردم. آن‌چه مهم است سخنان بنده و امثال بنده نیست نهایت ارزش سخنان اینجانب وقتی ظهور خواهد کرد که بتواند خوانندگان عزیز را به ستون‌های اصلی اندیشه‌ی دینی مثل علامه طباطبائی‌ها و مطهری‌ها و حضرت امام و آیت‌الله جوادی و آیت‌الله حسن‌زاده سوق دهد و در همین راستا خواهشمندم مواظب باشید در رجوع به آقای مشائی طوری برخورد نشود که ما در نهایت به اندیشه‌ی سلسله‌ی علماء بزرگ متصل نگردیم زیرا در آن صورت ناخواسته فرقه‌ای خواهیم شد جدا از دریای بیکران سلسله‌ی علماء دین که حامل فقه و حکمت و عرفان‌اند، وای اگر با روحیه‌ی علاقه‌مندی به عرفان و سیر قلبی ارتباط تنگاتنگ با فقه و حکمت در ما ضعیف شود. موفق باشید
4792
متن پرسش
سلام.استاد .بنده با مطالعه آثار شما به عرفان علاقه مند شده ام وقصد دارم به صورت جدی وتمرکر بیشتر مطالعه متون عرفانی راشروع کنم.اما این مسیر بسیار دشوار است وهمان طور که می دانید به دلیل عدم پرداخت گسترده در جامعه دورنمای وسیعی پیش روی بنده نیست از این که ابتدا از چه مباحثی شروع کنم چه مطالبی را بخوانم چه سیری را دنبال کنم که دچار سردر گمی نشوم وبی هدف هم مطالعه نکنم.خودم کم وبیش آنچه که از آثار شما دستگیرم شد شروع به مطالعه بر روی اسما وصفات شدم کردم تادر این موضوع عمیق تر شوم.خواهشمند شما مرا یاری کنید ویک سیر کلاسیک برای مطالعه متون عرفانی به من پیشنهاد کنید. درضمن یک سیر در راستای مطالعه کتب امام خمینی نیز می خواهم.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست بتواند کمک کند از آن جهت که با معرفت نفس شروع می‌شود. موفق باشید
4620
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز مرحله ورود به درسهای عرفانی راچطور تشخیص بدهیم که وجودمان شدید شده است برای یافتن مطالب
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بتوانیم در مباحث معرفت نفس تصدیق درونی داشته باشیم و در حدّ اطلاعات متوقف نشده باشیم. زیرا بر سر دروازه‌ی دروس عرفانی نوشته‌ است: «هرکس نتوانسته رجوعی به «وجود» داشته باشد، وارد نشود» و معرفت‌ نفس آن نگاه وجودی را به ما می‌دهد. موفق باشید
4601
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی چند سال پیش استاد مطیع در دانشگاه اصفهان نقل میکرد زمانی مرحوم امام از مرحوم ایت الله شاه ابادی پرسیده بودند برای تفسیر قران به چه کتابی رجوع نمایم ایشان فرموده بود دیوان حافظ و تا حدی مثنوی. با عنایت به اینکه شروح موجود یا از ناحیه اساتید ادبیات نوشته شده که چندان راهگشا نیست چون از عرفان نظری و عرفان عملی بی بهره هستند و اظهاراتشان در این زمینه رجم به غیب است و انصافا بیخود مانند شرح دکتر استعلامی بهروز ثروتیان حتی شرح سودی هم به قول دکتر خرمشاهی سودی ندارد زمانی حقیر مقداری انرا مطالعه میکردم به همین نتیجه رسیده بعد دیدم خرمشاهی هم چنین گفته هر چند حافظ نامه خودش هم راهی به جایی نمیبرد شروح عرفانی مانند ختمی لاهوری هم بسیار از اصطلاحات عرفانی استفاده کرده و برای ما قابل استفاده نیست حتی جمال افتاب مرحوم سعادت پور هم با اینکه ایشان هم عرفان نظری و هم عرفان عملی را کار کرده اند خیلی قابل استفاده نیست و ظاهرا ان مرحوم به خوبی از عهده کار برنیامده البته تا جایی که بنده میفهمم برای همین پیشنهاد بنده این است که جنابعالی با توجه به اینکه هم با مبانی عرفانی اشنا هستید هم با قران و هم با دیوان حافظ مانوس و هم قلم روان و قابل استفاده دارید اگر در این زمینه قدمی بردارید با توجه به حرف امام به عنوان یک کتاب تفسیر قران فکر کنم گام موثری بشود در حافظ شناسی چون هم با روحیات و اهداف شما سازگار است هم از عهده کار بر میایید امید است خدا خیری بدست شما در این زمینه جاری فرماید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امیدوارم جامعه آمادگی آن را داشته باشد که بتواند با کتاب قرآن و عترت، با حافظ مأنوس شود و متذکر غزلیاتی باشد که در آن غزلیات هستی به زبان آمده است. موفق باشید
4602
متن پرسش
- با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی: در این بیت عارف شیراز که می‌فرماید: «به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید.... ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها» ربط بین مصرع اول و دوم در چیست ظاهرا مقصود خواجه این است که عارف که به ذکر و مراقبه می‌نشیند امید دارد عنایتی از حضرت دوست بشود و منتظر است این در مصرع اول مطرح میشود ولی منظور از مصرع دوم را نمی‌فهمم چون می‌گویند منظور از تاب زلف مشکین یعنی وقتی که زلف در اثر باد به حرکت در میاید و بوی مشکش منتشر می‌شود که این همان امید در مصرع اول است یعنی آن‌ها منتظر جلوه و عنایتی از حضرت دوست هستند چرا در مصرع اول طوری می‌گوید و در مصرع دوم طور دیگر؟ با تشکر
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر عارف آن است که دارای انتقالات روحی فراوانی است و به راحتی از چیزی به چیز دیگر منتقل می‌شود. حافظ می‌گوید: اگر با نسیمی که از نافه‌ی نور حقیقت می‌وزد و طره‌ی دل را بگشاید، در ازای آن انکشاف روحانی عشق ظهور می‌کند و از آن‌جایی که عشق همواره خونی است و دل را در هوای محبوب می‌برد و انسان در این مسیر زیباترین خون دل‌ها را می‌خورد. در اثر آن انکشاف که تاب زلف مشکین‌ات ایجاد می‌کند، خون دل سالک شروع می‌شود و راه برای او گشوده می‌گردد. این در حالی است که مسیر عشق مسیر ‌پیچ و تاب‌داری است و دارای مظاهر گوناگونی از انوار اسماء حسنای الهی است. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!