بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شرح احادیث، دعا و کتب

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27338
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به اینکه در روایت از حضرت امیر (ع) داریم که خلقت ارواح دو هزار سال پیش از ابدان بوده، آیا دو هزار سال بعد از روح، جسم بصورت جداگانه پدید می آید و روح آرام آرام در آن قرار می گیرد یا اینکه روح بتدریج بدن را می سازد تا اینکه ایام جنینی می رسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو. آری! آن روحی که قبل از بدن خلق شده، برای ظهور در بدن، به مرور بدن خود را در دوران جنینی شکل می‌دهد تا آن بدن، محلِ تدبیر آن روح شود. در بحث «حرکت جوهری» به این نکته نیز پرداخته می‌شود. موفق باشید

27329
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: ان شاءلله به آنچه مقدر شده، به بهترین حالت ممکن دست یابید و مقدرات الهی برای شما به اعلی ترین درجات تغییر یابد. خیلی کوتاه سوال عرض می کنم خدمتتان آیا شکل سلوک (منظور کیفیت و کمیت) در زمان حال و آینده در مقایسه با زمان های قبل برتر و بهتر انجام می شود؟ که اگر ان شاءلله در زمان نزدیک ظهور کامل و پس از آن باشیم، جهان برترین عارفان را به خود می بیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز همین‌طور معتقد هستم و شواهد هم حکایت از آن دارد که مردم از علمای دین انتظار سخنانِ بالاتر از گذشته دارند. در كتاب شريفِ كافى از مرحوم كلينى وارد است كه: «سُئِلَ عَلِي بْنُ الْحُسَينِ (ع) عَنِ التَّوْحِيدِ فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَي «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وَ الْآياتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ «إِلَي قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَك» از امام سجاد«علیه‌السلام» از توحيد پرسش شد؛ فرمودند: خداى عزّوجلّ مى‏دانست كه در آخرالزمان مردمانى مى‏آيند بسيار عميق، لذا «قل هو اللّه احد» و آياتى از سوره حديد را تا «و هو عليم بذات الصدور» فرو فرستاده و هركه ماوراء آن‏ها را خواهد هلاك گردد. (الكافى، ج ۱، ص ۹۱). موفق باشید

27318
متن پرسش
سلام خسته نباشید: شما در صوت برکات انس با دیگران اشاره داشتید که محاسن ارتباط مومن با مومن: ۱. منظورتون از مومن آیا هر کسی که نماز و روزه دارد اما اهل غیبت و حرف های بیهوده است هم می باشد خصوصا اگر خانواده ما باشند یعنی تا نشستی غیبت می کند چند لحظه بعد هم زیارت عاشورا می خواند و دیگر مستحبات. ۲. امروزه ما با بچه های مسجد که سلام علیک داریم اهل گناه هم نیستند اما اهل معاشرت نیستند اصلا نمی خواهند دوستی کنند چه کنیم؟ استاد مذهبی ها هم فردگرا شده اند و ما که در شهر غریب ایم تنهاییم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین افراد هم در کلّیّت نظر به عهد ازلیِ خود با ائمه دارند. لذا به حکم روایتی که رسول خدا «صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» مى‏ فرمايند: «حُبُ‏ عَلِيٍ‏ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»[1] دوستى على حسنه‏ اى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمى‏ رساند و دشمنى على سيئه‏ اى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد. می‌توان به چنین افرادی نظر مثبت داشت. ۲. متأسفانه این ضعفِ رفقای مذهبی ما است که «جهانی» فکر نمی‌کنند و بیشتر فرقه‌ای همچون جزیره‌ای فکر می‌کنند. در این مورد عرایضی در کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» شده است. موفق باشید

 


[1] ( 2)- نهج الحق و كشف الصدق، ص 259. كنوز الحقائق، طبع بولاق مصر، ص 53، 57، 67، ينابيع المودة، ص 19.

27309
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام و تشکر فراوان: ۱. در یکی از سئوالات اشاره به دوره خودسازی از جانب شما شده بود منظور چیست؟ ۲. مباحثی از شما که موجب افزایش محبت به خداوند متعال می شود را معرفی بفرمائید. خیلی ممنون از لطف شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده چیزی از جانب خود ندارم، بیشتر به تفسیر المیزان و روایات «اصول کافی» و «تحف‌العقول» ارجاع می‌دهم. ۲. کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» آن‌شاءاللّه کمک می‌کند. موفق باشید

27295
متن پرسش
سلام علیکم: آیا اینکه این دسته روایات منقول از ائمه اطهار ویژه این روایت از حضرت باقر العلوم (ع) که در غیبت نعمانی و بحار الانوار هم منقول است که مردمانی از مشرق به قصد اقامه حق بر می خیزند و آن مقدار پایمردی و استقامت می کنند تا به نصرت می رسند و آن را جز به صاحب الامر تسلیم نمی کنند، را به انقلاب اسلامی و فضای پس از انقلاب متصف کنیم صحیح است یا می تواند موجب اشکال و خطا قلمداد شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال نباید به راحتی موارد با انقلاب منطبق دانست. زیرا روایات مربوط به آخرالزمان عموماً قابل تأویل است. موفق باشید

27289
متن پرسش
استاد گرامی سلام: امام رضا (ع) در بياني از معجون سياه دانه و عسل به نيكي ياد كرده و از خاصيت شفادهندگي آن ستايش كرده و فرموده اند: أن حبة السوداء شفاء من كل داء إلا السام و عليكم بالعسل و حبة السوداء ؛ «در سياه دانه شفاي هر دردي است مگر مرگ و بر شما باد به خوردن عسل و سياه دانه» سوال من اینست که اگر این حدیث معتبر است چرا برای درمان بیماری ها از آن استفاده نمی شود؟ مثلا برای کرونا. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بعضی از اطباء سنتی همین مطلب را پیشنهاد کرده‌اند و چیز خوبی است. می‌ماند که شرایط زمانی و مکانی و مزاج افراد نیز متفاوت است و به یک نتیجه نمی‌رسند. موفق باشید

27264
متن پرسش
با سلام و آرزوي سلامتي براي استاد عزيز: در جلسه ۲۳ كتاب حقيقت نوري اهل البيت (ع) مطلبي تحت عنوان انجام عبادات از منظر ائمه‌ي معصومين (ع) يا از منظر وجود مقدس حضرت صاحب الامر (عج) مطرح نموده ايد. من متوجه منظور شما از كلمه منظر نشده ام ممنون ميشم در صورت امكان بيشتر توضيح بفرماييد. (اميدوارم سوالم قضيه اون بنده خدا نباشد كه آخر قصه گفت ليلي مرد بود يا زن)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بدانیم روح‌ها به نحوی می‌توانند با همدیگر متحد شوند، اگر متوجه بودیم بعضی روح‌ها مثل روح اولیای الهی به افقی بس متعالی در عالم نظر دارند؛ سعی می‌کنیم با نوعی اتحاد با روح آن‌ها عالم را بنگریم که راه‌کارِ عملی آن، نظر به سیره و روایات آن‌ها است، ولی با آن چنان رویکردی که عرض شد. موفق باشید

27262
متن پرسش
سلام استاد عزیز: علت اینکه بعضی از اساتید ائمه را پدر حقیقی و فاطمه زهرا (س) را مادر حقیقی شیعیان و حتی کل انسانها می دانند چیست؟ به طوری که به راحتی آن بزرگواران را پدر و مادر خطاب قرار می دهند با وجود آنکه سید هم نیستند؟ و حتی سفارش می کنند که هر زمان خلوتی با آنها داشتی و یا به زیارت رفتید آن بزرگواران را پدر و مادر خطاب کنید. آیاچنین سخنی خطا نیست؟ منشا این سخنان آیا بر میگرده به این حدیث که از پیامبر (ص) نقل شده است که من و علی (ع) دو پدر این امت هستیم و این حدیث را به سایر ائمه تعمیم می دهند یا موضوع چیز دیگری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهرا" همان روایت است که پیامبر به علی «علیهماالسلام» می‌فرمایند: «عَلِيُّ أَنَا وَ أَنْتَ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ». ولی به نظر می‌آید به همان شکل که در متن زیارات هست با اولیاء معصوم روبه‌رو شویم، قابل اعتمادتر باشد. موفق باشید

27214
متن پرسش
سلام علیکم: تفاوت موت اخترامی با موت طیبعی از چه نظر هست و چه عواملی باعث موت اخترامی می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که روایات متذکر می‌شوند، گناهان عمر را کوتاه می‌کند. حضرت جواد «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «مَوْتُ‏ الْإِنْسَانِ‏ بِالذُّنُوبِ‏ أَكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالْأَجَلِ وَ حَيَاتُهُ بِالْبِرِّ أَكْثَرُ مِنْ حَيَاتِهِ بِالْعُمُرِ» مرگِ آدمی به سبب گناهان بیشتر از مرگ به واسطه‌ی اَجَل است، و ادامه‌ی حیاتش به سبب نیکوکاری بیشتر از حیاتش به واسطه‌ی عمر طبیعی است. موفق باشید

27199
متن پرسش
سلام استاد: بنده طلبه پایه چهار هستم یه مدتی رو آثار شهید مطهری کار کردم. بعد از اون در باب انسان شناسی آثار شما رو مطالعه کردم و سعی در عمل دارم. به نظر شما قدم بعدیم باید چی باشه؟ خودم قصد دارم که شرح کتاب جنود عقل و جهل شما رو گوش بدم. و رو بحث تفسیر هم کار نکردم یعنی حضور قرآن در زندگیم کم رنگه ممنون میشم راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به کتاب «شرح جنود عقل و جهل» جهت اصلاح اخلاق کار خوبی است. ولی برای ورود به قرآن خوب است بعد از مباحث «ده نکته» و «برهان صدیقین» و استماع شرح چند سوره از قرآن و مطالعه‌ی جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» ورود به تفسیر المیزان بکنید. موفق باشید

27181
متن پرسش
سلام: استاد کسی که فلسفه خوانده باشد چگونه می تواند آن را امتداد بخشد؟ حتما باید فقه هم بخواند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. لازم نیست. اگر در ادامه‌ی تفکر فلسفی به سوی قرآن و روایات جلو برویم، آن تفکر بیش از پیش شکوفا می‌شود. موفق باشید

27124
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: در مسیر خودسازی و ارتباط دلی با خداوند، خداوند را مخاطب قرار می دهیم ناخواسته ما در دل خود تصویرسازی می کنیم راه گریزی هست؟ در شناخت خداوند کتب خداشناسی که مطالعه می کنیم به کمال مطلق می رسیم ولی چه کنیم در دل ما این مفهوم مستقر و ثابت باشد و با خطوات و مخاطرات ذهنی خللی در مسیر ایجاد نشود، چگونه آنگونه که شایسته و بایسته هست خدا را با کمال مطلق و سبحان بودنش به یقین برسیم، دعاگوی شما خواهم بود. متشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در روایت از حضرت صادق «علیه‌السلام» هست: «وَ انْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ الصَّلَاةِ ذِكْرَ اللَّهِ وَ ذِكْرَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّةِ نُصْبَ عَيْنَيْك»‏ یعنی در هنگام شروع نماز یاد خدا و یاد رسول خدا باش و یکی از ائمه علیهم السلام را مد نظر قرار بده. ۲. همین‌که در منظر خود نظر به حقیقت وحدانی دارید که در مظاهر خود، خود را می‌نمایاند، به مرور که جلو می‌روید، بیشتر متوجه‌ی حضور همه‌جانبه‌ی او در مناسبات و زندگی و عالم می‌شوید. موفق باشید

27123
متن پرسش
سلام و ادب: در مورد فطرس ملک از شما زیاد سوال شده و شما با استدلال آیت الله جوادی آملی و آیه: «لایعصون ما امر الله» پاسخ فرمودید اما در دعای روز سوم شعبان که از امام صادق (ع) روایت شده و در مفاتیح الجنان هم نقل شده است بر آن مورد خود حضرت استناد می فرمایند اگر جواب دیگری مد نظر جنابتان هست بفرمایید تا بهره مند گردیم. متن دعا (ترجمه استاد حسین انصاریان): اللّٰهُمَّ وَهَبْ لَنا فِى هٰذَا الْيَوْمِ خَيْرَ مَوْهِبَةٍ ، وَأَنْجِحْ لَنا فِيهِ كُلَّ طَلِبَةٍ ، كَما وَهَبْتَ الْحُسَيْنَ لُِمحَمَّدٍ جَدِّهِ ، وَعاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِهِ ، فَنَحْنُ عائِذُونَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ وَنَنْتَظِرُ أَوْبَتَهُ ، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ. خدایا! ببخش بر ما در این روز بهترین بخشش را و برآور برای ما هر خواسته‌ای را، چنان‌که حسین را به محمّد جدّش بخشیدی و فطرس به گهواره‌اش پناهنده شد و ما پناهنده به مزار اوییم پس از شهادتش، بر تربتش حاضر می‌شویم و بازگشتش را انتظار می‌کشیم، آمین ای پروردگار جهانیان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بپذیریم که به حکم آیه‌ی قرآن برای فرشتگان اختیاری نیست تا گناه کنند؛ مجبوریم در مورد دعای مذکور، یا بگوییم آن دعا منسوب به حضرت است بدون آن‌که از حضرت صادر شده باشد، یا بگوییم راوی روایت، این قسمت را بنا به باور خود اضافه کرده است. زیرا به هرحال برای فرشتگان چند بُعد نیست تا بعدی را بر بعدی ترجیح دهند. زیرا در قرآن از قول ملائکة‌اللّه داریم که می‌فرمایند: «وَمَا مِنَّا إِلا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ» برای ما مقامی نیست إلاّ مقامی معلوم، یعنی مقامی محدود. موفق باشید

27116
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت امام در ابتدای کتاب شرح چهل حدیث می فرمایند: «مقام وهم، زیرا که وهم سلطان قواى ظاهره و باطنه نفس است. پس اگر وهم حکومت نـمـود در آنـهـا بـه تـصرف خود یا شیطان، این قوا جنود شیطان گردند و مملکت در تحت سـلطـنـت شـیـطــان واقــع شــود، و لشـکـر رحـمـان و جـنـود عـقل مضمحل گردند و شکست خورده رخت از نشئه ملک و دنیـاى انسان درکشند و هجرت نمایند، و مـمـلکـت خــاص بــه شـیـطــان گــردد.» به چه علت امام، مقام وهم را سلطان قوا می دانند و آن مقامی می دانند که اگر به گوهر عبودیت آراسته بشود، می تواند مقام قرب الهی و تعالی الی الله پیدا کند و اگر مغلوب اسارتها و جنود جهل و شیطان گردد، به اسفل السافلین سقوط می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قوه‌ی واهمه اگر به عنوان یکی از قوای انسانی که متوجه‌ی حقایق وجود می‌شود، نظر به عاَم مثال کند، صورت‌های مثالیِ متعالی را در انسان شکل می‌دهد و این بهترین حالت برای اُنس با خداست از آن جهت که عبادات انسان، متوقفِ مفهومات و ذهنیات نشده. ولی اگر قوه‌ی واهمه تحت تأثیر صورت‌های عالَم ماده و عالم کثرات شد، بستر تأثیر شیطان می‌شود و انسان را از سیر به سوی حقیقت محروم می‌نماید. در این مورد می‌توانید به مباحث «جهان گمشده در عالم خیال» که در کانال «تشکل اشارت» به آدرس @esharat می‌باشد، رجوع فرمایید.  موفق باشید   

27109
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: استاد اگر انسان عزم استفاده از معارف را داشته باشد ولی مرگ به او این اجازه را ندهد سیر او در برزخ و قیامت چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایات ما خبر از آن می‌دهند که همه‌ی آنچه را که آگاهانه اراده کرده است، برایش محقق می‌شود. موفق باشید

27103
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: لطفا بفرمایید حدیثی که در کامل الزیارات آمده مبنی بر اینکه جسم مطهر ائمه علیهم السلام بعد از شهادت و دفن به عرش برده می شود و در قبور مطهرشان نیست صحیح است؟ و چگونه می شود گوشت و استخوانشان که در حدیث اشاره کرده به عرش برود؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در صعودِ گوشت و استخوان آن عزیزان نیست، بلکه چون از تدبیر بدن‌شان به‌کلّی آزاد می‌شوند و حقیقت‌شان عرشی است؛ تمام حجاب‌های بین آن‌ها و عالم بالا برطرف می‌شود و جسم مثالی‌شان را در عرش احساس می‌کنند و چون آن‌ها عرشی هستند به عالَمِ فرش و ارض و بدن مبارک‌شان نیز نظر دارند و زائر خود را مدد می‌کنند.

27057
متن پرسش
سلام علیکم: آیا عقل بدون معلم می تواند به رشد و بالندگی برسد و حقایق را کشف کند ویژه اینکه حضرت امیر (ع) یکی از اهداف بعثت و ارسال انبیاء را اِثاره دفائن عقول می داند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای پرورندان عقل، انسان‌ها نیاز به راهی دارند تا عقل رشد کند و قرآن و روایت و سیره‌ی ائمه، همان راه پرورش عقل است. موفق باشید

27065
متن پرسش
سلام و احترام خدمتتان استاد گرانقدر: جهت دلگرمیتان عرض کنم که این روسیاه بسیار از سوالات قبل که پرسیدم بهره ها بردم و متشکرم از شما. ۱. می خواهم خوب بدانم که فکر چیست که بالاتر از ذکر است و طبق فرمایش پیامبر به امیرالمومنین، سالکان فکری از سالکان ذکری بالاتر هستند؟ ۲. شرح حالات اولیا و دستوراتشان را زیاد خوانده ام. بسیار معدود دیده ام که استاد به شاگرد خود نوع فکر و طریق فکر را بیاموزد. البته می دانم که هست ولی ندیده ام و مانند همان خود فکر باطن است. راستش کمی گله دارم که چرا طریق تفکر را به اندازه ی طریق تذکر نیاموخته ام. ۳. ملتمسانه می خواهم بدانم که به چه اعمال یا دعایی متوسل شوم تا خدا استاد عنایت کند؟ فقط چونکه پیشرفت داشته ام می گویم که حالت مراقبه ام بد نیست؛ لطفا نگویید آب کم جو تشنگی آور بدست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تفکری که بالاتر از ذکر است، تفکر توحیدی است و در همین رابطه از حضرت صادق «علیه‌السلام» داریم: «افضل العبادة، إدمان التّفکر فی اللّه و فی قدرته» که حضرت امام در حدیث ۱۲ در کتاب «چهل حدیث» نکات ظریفی در شرح آن فرموده‌اند. ۲. تفکر، طریقه‌ای نیست که بتوان به کسی آموزش داد. خودِ انسان باید با نظر به موضوعاتی که قابل تفکر است مثل سرنوشت ظالمین، به تفکر فرو رفت. ۳. سری به جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت است بزنید خوب است. موفق باشید

27034
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و دلتنگی خدمت استاد عزیزم و آرزوی حفظ سلامتی شما در این ابتلاء و بیماری چند سوال داشتم سوال اول: برای تقویت اراده و ایجاد تعصب، در برابر آنچه که آن را حق یافته ایم، و می دانیم که اگر این نگرش ها و افعال از ما رخ دهد به طور پیوسته، نتایج عالی در پیش خواهد داشت، عالی ترین راهکارها برای تقویت اراده در مسیر حق چیست؟ به عبارت دیگر چطور تمرکز در سیر و حرکت بیابیم، که غفلت ها و تنبلی ها، مانع حرکت ما نشوند، و با صلابت و پر اراده و با تمرکز سیر طریق کنیم؟ سوال دوم: مدتی است تحت وسوسه شدید به چهره زنان هستم، مرتبا دچار این وسوسه می شوم که مثلا به چهره فلان خانم زیبا، در صفحه تلویزیون خیره شوم، یا به چهره فلان خانمی که در خیابان است، نگاه کنم و...، و این حالت درونی برایم سخت و آزار دهنده شده، به طور ویژه این وساوس به این شدت در ماه رجب حاصل شده، و بیشتر اذیتم می کند که با شکست در امتحانی، از فیوضات ماه رجب محروم بمانم. نظر شما در این مورد چیست؟ چرا تحت چنین آزمایشی قرار گرفته ام؟ چگونه خلاصی یابم؟ توضیح: حالتی که در این وسوسه ها حس می کنم، که میگه نگاه کن، حس شهوانی نسبت به زن، و لذت بردن جنسی نیست، حس لذت بردن طبیعی از زیبایی یک مخلوق خداست، مثل لذت بردن از گل و فکر می کنم همین حس کار را پیچیده تر کرده، چون اگر مخلوط با شهوت یا غلبه شهوت بود، زشتی و سیاهی آن ظاهرتر بود، ولی اینگونه مخفی شده و راه مقابله و تشخیص ورود شیطان سخت تر در اکثر مواقع تن به این خواست ندادم و مسلط بر خود بوده ام، اما گاهی فریب خورده و بعد از گذشت زمانی، دوباره مسلط شده و چشم بسته ام در مهار خیلی مشکلی ندارم، در دفع این خطورات مشکل اصلی دارم. اگر در هر دو راهنماییم کنید، ممنونتان می شوم. سوال سوم در حکمت متعالیه قایل به نظریه اکتسابیم و انسان را جسمانیه الحدوث و روحانیت البقاء می دانیم به عبارت دیگر انسانی بتشخصه، قبل از دمیده شدن روح وجود نداشته سوالی برایم پیش آمد، که جویای حلش از شما شدم. در روایات داریم، شیعیان امیرالمونین (علیه و علی ابنائه السلام) با حضرت قبل از خلقت مادیشان بیعت داشته اند. و در قضیه بیعت ابن ملجم ملعون، ظاهرش این است که حضرت به تشخصه میگن تو آنجا نبودی، یا روایات دال بر اینکه کسانی که در این دنیا با هم دوستی دارند، در عالم قبل ماده، آنجا هم با هم بوده اند و... یا روایاتی که دلالت بر این دارند که نفس امیرالمومنین چند هزار سال قبل خلقت حضرت آدم خلق شده اند، و این نفس پشتیبان همه انبیا بوده است، در روایتی هام از اجنه خدمت پیامبر میاد، و پیامبر میگه به این آقای بغل دستی نگاه کن، میگه همین آقا بود، که انبیا رو از شر ماها نجات می داد جمعش به چه نحوی هستش؟ سوال چهارم: اجنه در زمان حضرت سلیمان تجسم مادی پیدا کرده بودند یا تمثل؟ این را پرسیدم مقدمه برای این سوال که آیا اجنه تجسم مادی می یابند؟ و اگر پاسختان منفی است، و فرد در عالم خیال خود با تصویری از جن و جسم مثالی جن، رو به رو شده، و آن را می بیند، پس چگونه جن اگر تجسمی ندارد، در عالم ماده تصرف می کند و اشیا را جا به جا می کند، یا مثل کتاب آن سوی مرگ، آن لطمه ها را به آن شخص و اموال او وارد می کند، یا مشهور است که سنگ به خانه افراد پرتاب می کند و...؟ یا چطور از باقی مانده قضای انسان تناول می کنند؟ ملک هم تجسم میابد؟ روایات مربوط به رویت جبراییل توسط اصحاب چگونه تحلیل می شوند؟ یا چگونه ملک از بوی شخص تغذیه می کند؟ و... خداوند طول عمر با عزت به شما در ظل توجهات عالیه حضرت ولی عصر عنایت بفرمایند. مشتاق دیدار شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه از آرزوهای دنیایی کم کنید به همان اندازه توفیق عمل به آن‌چه حق می‌دانیم در ما پیدا می‌شود. ۲. به هر حال این حالت در این مسیرها پیش می‌آید، باید آن نگاه‌ها را دنبال نکرد. پس از مدتی انسان از آن ظاهرها عبور می‌کند و نظرش به شخصیتِ ایمانی و باطنِ روح انسان‌ها می‌افتد. ۳. آری! روح‌ها قبل از بدن‌ها در علم خدا خلق شده‌اند و برای به ظهورآمدن در این دنیا، به بسترِ بدن مادی نیاز دارند و از این جهت، «جسمانیة الحدوث»‌اند و حال همین روح که در بدن خود را یافته و انتخاب‌هایی در این دنیا داشته «روحانیة‌البقاء» می‌باشد و پس از بدن به صورت شخصی باقی می‌ماند. ۴. احتمالاً باید روی جسم مثالیِ آن‌ها ببیشتر فکر کرد. حتی وقتی برای انسان‌های عادی ظاهر می‌شوند در حیطه‌ی خیال آن‌ها ظاهر می‌گردند، ولی مثل نفس ما که در عینِ مجردبودن می‌تواند بدن خود را حرکت دهد؛ آن‌ها با قدرت خود که به جهت مثالی‌بودن‌شان بیشتر از قدرت‌های مادی است، در عالم ماده با اراده‌ای که دارند تصرف می‌کنند، مثل آن‌هایی که از دور، چیزی را حرکت می‌دهند و یا قطاری را متوقف می‌کنند. موفق باشید 

27023
متن پرسش
سلام: ببخشید استاد این سخن امام صادق (ص) خطاب به عنوان بصری یعنی چی؟ ای اباعبد اللَّه! معرفت خدا و نور یقین با رفت و آمد و این در و آن در زدن و آمد و شد نزد این فرد و آن فرد تحصیل نمی‏ شود. دیگری نمی‏ تواند این نور را به تو بدهد. این علم، درسی نیست، نوری است که هرگاه خدا بخواهد بنده ‏ای را هدایت کند در دل آن بنده وارد می‏ کند. اگر چنین معرفت و نوری را خواهانی، حقیقت عبودیت و بندگی را از باطن روح خودت جستجو کن و در خودت پیدا کن، علم را از راه عمل بخواه، از خداوند بخواه، او خودش به دل تو القا می‏ کند ...» جایگاه درس خوندن کجاست با توجه به این مطلب؟ منظور از عمل چیست؟ اگر ممکنه یه توضیح عمیق بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث آن مفصل است. به نظرم بد نیست به شرحی که این حقیر از حدیث «عنوان بصری» داشته‌ام سری بزنید. آری! باید انسان به بصیرتی برسد که در آن بصیرت نور توحید و رجوع به خدا را در خود احساس کند و در دل آن بصیرت، به عملی که مطابق شریعت است دست بزند تا آن نور بالفعل گردد. ۲. اگر درس‌خواندن به دنبال بالفعل‌شدنِ استعدادها باشد، خوب است. موفق باشید

26995
متن پرسش
اگر توحید افعالی بیان می کند که هر چیز من جمله افکار و اندیشه ها و وقوع پدیده های طبیعی از جانب خداوند است، ستارگان بدون اذن او برافروخته نمی شوند. قلب بی اذن او خون به بدن پمپ نمی کند و خلاصه کوچکترین حرکتی نیست که بی اذنش صورت گیرد. حتی این پرسش نامه که در حال نوشتن آن محضر شما هستم همه دلیل آن ذات اقدس و اعظم و رب العالمین است، پس لزوم فرستادن احکام و شرع چیست؟ در حالی که او خود می تواند هدایت کند یا گمراه؟ ممکن است بگویید احکام و شرع وسیله است برای ایجاد و وقوع این سنت اما حال چه نیاز زمانی که کسی قصد دارد به ما زیانی برساند آن را از خود دفع کنیم مگر نه اینکه همه از جانب اوست؟ یا دشمنی که قصد جانمان را دارد مگر نه اینکه قصد او قصد خدا، شمشیر او شمشیر خدا و حرکت دست او به اختیار باری تعالی می باشد؟ فراتر از همه آنها اگر همه چیز از جانب اوست پس دیگر گناه کار و درستکاری معنایی ندارد زیرا آن وجودی که وجودش از رب العالمین است به اذن خدا گناهکار می شود و عذاب می کشد پس تفاوت او با آن بهشتی چیست؟ چرا خداوند برای یکی عاقبت بد و برای دیگری سعادت می خواهد؟ یا چه نیاز زمانی که به گناهی مبتلا شده گریه و زاری و استغفار کرده در حالی که خود خداوند موجب به فعلیت رسیدن این گناه بوده؟ با همه اینها می دانم حقی است که بدان آگه نیستم، و ذهنی دارم که بدون لطف خدا هیچ مفهومی را درک نخواهد کرد بنابراین از شما خواستارم که ان شاءالله موجب گشوده شدن باب فهم من باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته فکر کنید که حضرت حق خواست خود را در آینه‌ی مخلوقات بچشد به همان معنایی که فرمود: «کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف». لذا خداوند خود را در عبد دیدن و عبد، خدا را در خود یافتن، امری است که انسان در آن صورت از آنِ خدا می‌شود و اگر عبد با عصیان خود مانع تجلیات الهی در افکار و اعمالش شود، عملاً از خدا دور می‌افتد و جهنم یعنی همین. شریعت، راهی است جهت تحقق عبودیت تا موانع تجلیِ انوار الهی کنار رود و لذا نباید بین تکوین و تشریع خلط شود. موفق باشید

27009
متن پرسش
سلام و رحمت خدمت شما استاد طاهرزاده: چند سوال مهم برای حقیر را مرحمت فرمائید لطفا: ۱. بین اولیای الهی و حتی معصومین دیده شده که گاهی به سوءظن ها توجه نداشتند. ولی در جاهایی هم دیده شده که برای رفع سوءظن مردم کارهایشان متفاوت شده است. حضرتعالی بهتر می دانید که این مسئله در منازل مختلف جلواتی دارد و گاهی خطرناک و مسئله باریک است. حقیر به ذهن ناقصم رسیده که اگر اخلاص کامل در آن لحظه پیدا شد باید به حق توجه کرد و از رسوایی یا مسائل دیگر نترسید. آیا می توان دل به دریای حق زد؟ و در آن لحظات که گاهی فرصت فکر و توجه به حال ممکن است نباشد آیا می شود از قبل عازم شویم؟ ۲. اینکه نبی اکرم می فرمایند: «لولا أنَّ الشَّياطينَ يَحُومونَ على قُلوبِ بَني آدمَ لَنَظَروا إلى مَلَكوتِ السَّماءِ» اولا این نظر به ملکوت، علاوه بر حفظ معنایش بر رستگاری کامل هم ناظر است؟ اگر بلی پس چرا دشمن ترین دشمن ما در اینجا دیده نمی شود؟ اگر احیانا بفرمایید که نفس هم شیطنت دارد و لذا خارج از شیاطین نیست گیج می شوم که دیگر جاها چرا شیاطین از نفس جدا شده اند؟ ۳. آیا دستور استخاره بصورت قرعه انداختن (مثلا ده مورد از صد مورد) در روایات وارد شده است؟ (یعنی ذکری یا آدابی)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال برای کمک به افراد، رفعِ سوء ظن خوب است هرچند مشکلی از نظر خلوص نیّت نداشته باشید. ۲. روایت فوق می‌فرماید در آن صورت انسان به باطن عالم یعنی ملکوت نظر می‌کند و لذا دیگر تسویلات نفس امّاره که ما را به کثرات مشغول می‌کند، از تأثیر می‌افتد. ۳. نمی‌دانم. موفق باشید

26921
متن پرسش
درباره عصمت جایگاه امامت در ولی فقیه: دلیل عقلی‌ای که بر اثبات امامت پیامبر (ص) و ائمه (ع) آوردیم مربوط به جایگاه است نه شخص زیرا احکام عقلی احکامی کلی هستند. به تعبیر دیگر دلیل عقلی ما اثبات می‌کند که هر شخصی در این جایگاه قرار گرفته باشد باید معصوم باشد. البته ائمه غیر از شأن حکومتداری شأن مرجعیت علمی (بیان احکام) و شأن هدایت معنوی را نیز دارای هستند. بنابراین عصمت ائمه بالاترین مرتبه عصمت است. زیرا عصمت می‌تواند در اعمال ظاهری و یا عصمت در اعمال قلبی و روحی و ... مطرح شود. حال اگر عصمت مخصوص جایگاه و نه شخص ائمه است و ولی فقیه دقیقاً همان جایگاه معصوم را در امر حکومتداری دارد، بنابراین عصمت در ولی فقیه شبیه عصمت در امام است هر چند عصمت امام در بالاترین مرتبه از عصمت باشد. به تعبیر دیگر اگر مردم در زمان ما حکومتداری ولی خدا را پذیرفته باشند پس خداوند باید حاکم صالح را به مردم بدهد و اگر ندهد مردم در این زمینه هدایت نمی شوند و با لطف الهی ناسازگار است. آیا می توان گفت عصمت ولی فقیه مرتبه ای از مراتب عصمت امام بوده و در حقیقت عصمت از ملکه عصمت در انسان ناشی شده که همان ملکه تقوا و معنویت است که مرتبه نازله تقوا و معنویت امام است؟ نتیجه این بحث آن است که اگر انتقاد به شخص معصوم کار خطایی است زیرا معصوم امکان ندارد خطا کند پس انتقاد به ولی فقیه نیز خطاست. انتقاد به امام در واقع انتقاد به جایگاه هدایت کننده از طرف خداست که معصومانه است هر چند شخصی که در آن قرار گرفته جزو ائمه نباشد. البته جای انتقاد به ولی الهی همیشه در جامعه اسلامی باز است. نه به این خاطر که انتقاد وارد است و باید اصلاح شود، بلکه بدین خاطر که مردم آزاد باشند تا خودشان متوجه خطای خود بشوند و رشد کنند. به هر حال اگر ولی فقیه (به عنوان یکی از شئون امام معصوم) معصوم نباشد استدلال ما برای اثبات عصمت امام نیز منتفی می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عصمت ائمه «علیهم‌السلام» به صراحتِ آیه‌ی ۳۳ سوره‌ی احزاب، تکوینی است که بحث آن در المیزان به‌خوبی آمده است و ولیّ فقیه به حکمِ روایتی که می‌فرماید:

«إِنَّ‌ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‌اي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينه‌ي او را گشاده مي‌گرداند. تا در مديريت خود کوچک‌ترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مي‌شود که در جواب‌گويي به هيچ نيازي در نمي‌ماند و غير از صواب از او نخواهي يافت و به خوبي مصلحت مردم را در نظر مي‌گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است.

مطابق روایت فوق، ولیّ فقیه مؤیّد به تأییداتِ الهی است. ولی به هر حال خودِ او متوجه است که آن نوع عصمت که ائمه دارا هستند و به صراحت ادعا می‌کنند؛ را ندارد. و به همین جهت در بستر سیره‌ی معصومین عمل می‌کند و بدین لحاظ از آن نوع خطرات و اشتباهات که به معنای انحراف است، در امان هستند. موفق باشید

 


[1] - تحف العقول،ص ۴۴۳

26892
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: از منظر اندیشه اسلامی آیا روح جدای از بدن و ما قبل بدن خلق شده یا روح از بدن و مقارن با خلق بدن، بوجود آمده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود هرکس قبل از بدن در علم خدا بوده است به همان معنایی که از قول امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» داریم: «إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ اَلْأَرْوَاحَ قَبْلَ اَلْأَبْدَانِ بِأَلْفَيْ عَامٍ» خداوند روح‌ها را دو هزارسال قبل از ابدان خلق کرد ولی همان روح، در صورتی برای بدن ظهور می‌کند و به عنوان شخص خاص، شکل می‌گیرد که جسم انسان مطابق حرکتِ جوهری‌اش آماده‌ی پذیرش تجلیات آن روح بشود به معنای «النّفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» که در حرکت جوهری مورد بحث قرار می‌گیرد. موفق باشید

26885
متن پرسش
سلام و عرض ادب: بر طبق حدیث امام صادق (ع)، نهایت عبودیت، ربوبیت می شود. آیا دو مفهموم عبودیت و ربوبیت کاملا متضاد با یکدیگر نمی باشد، پس چگونه است که انسان می تواند با عبودیت به مقام (ربوبیت) برسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل وجود مقدس پیامبر خدا و ائمه‌ی هدی «علیهم‌السلام» که اراده‌ی آن‌ها برای تحقق آنچه می‌خواهند کافی است و به یک معنا عبودیت آن‌ها منجر به نوعی ربوبیت شده، کاری که حضرت امام روح اللّه «رضوان اللّه‌تعالی‌علیه» در مقابل استکبار انجام دادند و به قول خودشان زلزله‌ای در اردوگاه آن‌ها به‌وجود آوردند. موفق باشید

نمایش چاپی