بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شرح احادیث، دعا و کتب

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16546
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به حدیثی که چند وقت پیش استاد فاطمی نیا نقل کردند (به مضمون) شخصی در نزد معصوم اینگونه دعا می کرد «اللهم الرزقنی المصیبه و صبر علی المصیبه» امام معصوم فرمودند چرا اینگونه دعا می کنید؟ و آن شخص گفت چگونه دعا کنم؟ حضرت فرمودند: «اللهم الرزقنی العافیه و شکر علی العافیه» 1. این حدیث جنبه عمومیت دارد یا برای شخص خاص با استعداد و ظرفیت خاص است؟ 2. آیا رجوعی بالاتر از این هم وجود دارد؟ به چه معنا؟ 3. منظور از مصیبت همان البلاء للولی می باشد که آنها در طلب آن هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه باید تقاضای عافیت از خدا داشته باشیم حتی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند در شب‌های قدر از خدا عافیت طلب کنید. موفق باشید

16533
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: امروز داشتم روایتهای باب طینت را در «اصول کافی» مطالعه می کردم. در روایتی می فرمایند که مومنین و اصحاب یمین از خاک بهشت خلق شده اند و اصحاب شمال از خاک دوزخ، و در روایتی آفرینش آنها از خاک و آب گوارا و خاک و آب تلخ و شور و در روایتی از خاکهای آسمان و خاکهای زمین و در جایی دیگر به گل پاک و گل متعفن و بدبو تعبیر شده است. این اختلاف تعابیر در روایات از کجا ناشی می شود؟ آیا همه ی این روایات صحیح السند است؟ یا هر روایت مخاطب خاصی داشته که تعابیر متفاوت بوده است؟ آیا کتابی هست که در خصوص روایات باب طینت بحث کرده باشد؟ چون حقیقتا روایات دشواری است. آیا تعابیر موجود در این روایات که هر کسی از ابتدا شقی و سعید است همان چیزی است که در بحث اعیان ثابته مطرح می شود؟ چون ظاهرا اگر غیر از این باشد جبر می شود. از طرفی در اعیان ثابته گفته می شود که در آنجا اعیان در علم خدا موجودند ولی ظاهرا روایات طینت از خلق آنها در عالم عین حکایت دارد. از طرفی در بحث اعیان ثابته فرمودید که خداوند وجود دهنده به آن عین ثابته ای است که در علم خدا حاضر است و امکان آن ذاتی خودش است و اینطور نیست که خدا آن امکان را به او داده باشد اما ظاهر روایات چنین چیزی را نمی شود برداشت کرد چون خود خدا مومنین و کافرین را از گل های متفاوت بهشتی و جهنمی خلق می کند که این هم جبر پیش می آورد و با عدل خدا ناسازگار است! لطفا اگر امکان هست تبیین بفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- روایات طینت، تأویل‌بردار است و این تعابیر بیشتر حالت نمادین دارد. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌علیه» در ابتدای کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» نکاتی دارند که بنده نیز شرح مختصری در آن مورد داشته‌ام 2- آری! بحث «اشقی شقیٌ فی بطن امه» با نظر به عین ثابته‌ی افراد و انتخابی که داشته‌اند، شقاوت آن‌ها از آن‌جا شروع شده است. و وقتی حضرت می‌فرمایند کافرین را از آب تلخ و شور خلق کرده‌اند؛ به این معنا اشاره دارند که حضرت حق، مطابق امکان ذاتیِ آن‌ها وجودِ آن‌ها را به آن‌ها داده است. موفق باشید

16475
متن پرسش
سلام: شب بخیر استاد جهل هم استغفار دارد؟ چگونه به یکباره جهل مان را به علم تبدیل کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات ما هست که به آن‌چه می‌دانیدعمل کنید تا خداوند شما را به آن‌چه نمی‌دانید عالم کند و این راه عبور از جهل است. از جهلی باید استغفار کرد که خودمان موجب کوتاهی در آن باشیم. موفق باشید

16464
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: یکی از سخنران های اصفهان از قول شما می فرمود: که گاهی خوردن یک فست فوت انسان را 10 سال از سیر و سلوک عقب می اندازد آیا صحیح است؟ این کلام به چه معناست و جایگاه آن در کجاست؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رسیده است آن است که حضرت می‌فرمایند تا زمانی که غذا و لباس امت من شبیه غیر مسلمان‌ها نشده است، نگران امتم نیستم. و از این جهت باید مواظبت کرد غذاهایی را که با فرهنگِ غیر اسلامی تهیه می‌شود، وارد زندگی خود ننمود، ولی نه آن‌طور تعصب داشت که تصور کنیم فعل حرام انجام داده‌ایم. موفق باشید

16448
متن پرسش
سلام علیکم: در شرح حدیث ابن جندب هستم استاد، خیلی قشنگه، عالیه، حس خوبی به من میده، خدا خیرتون بده. یه سوالم داشتم: در جلسه دوم شما این قسمت از حدیث رو شرح نکردید و سریع گذشتید، گفتم از خودتون بپرسم بهتره: سطر چهارم حدیث: «دنیا در نظر اینها مثل اژدهایی خوش خط و خال است و دشمنی زبان نفهم» اگر میشه اینجا رو شرح بدید. ما را هم دعا کنید تو این ماه. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید وقتی انسان با نظر به نور خداوند به دنیا بنگرد متوجه جایگاه به ظاهر جذاب دنیا می‌شود که اگر به ظاهر دارای جلوه‌هایی برای نفس امّاره است، در همان حال، زهرهای خطرناکی به جان و روح انسان‌ها فرو می‌کند و انسان را از تعادل لازم می‌اندازد و یا همچون دشمن زبان‌نفهمی بی‌هیچ مقدمه‌ای اساس زندگی انسان را دگرگون می‌کند، در آن حدّ که امید یک زندگی مفید در انسان می‌میرد. موفق باشید  

16408
متن پرسش
سلام جناب طاهرزاده: جواب شما را به دوستی که از آزادی سوال کرده بودند خواندم. بسیار تامل برانگیز بود. به قول دوستمان ادبیاتی که شما به توضیح در باب آزادی به کار بردید از دید حزب اللهی ها حتی شاید ناخوشاند باشد. یک سالی است که در حوزه درس می خوانم و متاسفانه با فضایی مواجه شدم که مرا نسبت به ادامه مسیر مردد کرده است و درد امثال بنده تعصبی است که در فضا موج می زند. تعصبی بدون فکر و استدلال در باب هر آنچه مربوط به دین است. این فضای مسموم در حوزه ی خواهران فکر می کنم نمود بیشتری دارد. خود من می بینم که خانم ها به مراتب از استدلال پیرامون مسائل اصلی مانند توحید و.‌‌.. طفره می روند. شاهد این موضوع هستم که کلاس های اخلاقی که برگذار می شود به پرسش و پاسخ هایی که مربوط به کلاس اول دین داری است می گذرد و در اصل تاثیری در رفتارها و ادای حقوق ندارد و اگر هم دارد خیلی ناچیز است. متاسفانه در حوزه، اسلام و مومن به خدا را به بعضی اشخاص حکومتی گره زده اند، پیروی کورکورانه دریچه ی سوال های راهگشا را بسته است. متاسفانه ترس از ابراز عقیده شخصی و انتظار پاسخ داشتن در حوزه برای من وجود دارد، وقتی هم عقیده ات را بیان می کنی به چشم بیگانه به تو می نگرند و برایت سندسازی می کنند و اینطور می شود که ترجیح می دهی درون خودت باشی و فقط برای حضور و غیاب و وظایف شاگردی در حوزه حاضر باشی. نمی دانم شاید چون من از دانشگاه به حوزه رفته ام اینطور هستم و اگر از همان دیپلم وارد حوزه شده بودم من هم می شدم مثل بقیه. بعضی از روحانیون یادشان می رود که وظیفه شان فقط تبلیغ است و نمی توانند با زور و قانون مردم را به بهشت ببرند. یادشان کی رود شیعه یعنی نعل به نعل از ولی امرت پیروی کنی نه اینکه از امامت هم جلو بزنی. آزادی وجودی است که تشنه ی آنم. ان شاءالله روزی برسد که در حوزه ی خواهران هم مسائل معرفت نفس و معاد به صورت استدلالی پیگیری شود و از کلاس اول بگذریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً ما در جامعه‌ی خود در همه‌ی ابعاد در تنگنای تاریخی قرار داریم و تا تفکر به تاریخ ما برنگردد، این مشکلات هم‌چنان باقی است و با رجوعِ واقعی به قرآن و روایت و تدبّر در متون دینی برای فهم دقیق مقاصد آن‌ها، افق را روشن می‌کند. حضور امثال جنابعالی جهت مجهزشدن به فهم قرآن و روایت، موجب می‌شود «فریضه‌ی تبیین» را که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» بر آن تأکید دارند، به صحنه آید و اساساً «فریضه‌ی تبیین» در فضایِ آزاداندیشی محقق می‌شود، نه در فضایی که یکی غالب و دیگری مغلوب باشد. موفق باشید

16382
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. صله رحم کردن چه اثر روحی و معنوی دارد؟ یعنی ما موقعی که صله رحم می کنیم (احسان به نزدیکان خود می کنیم) چه اثر تکوینی در ما دارد (بجز طول عمر و....)؟ 2. حتی اگر نزدیکان ما مسلمان واقعی نباشند یا شیعه نباشند باز این تاثیر و روح پذیری هست به چه معنا؟ 3. چه رابطه روحانی در عالم معنا بین صله رحم و طول عمر ،زیادی رزق مادی و معنوی است؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است همین اندازه بدانید که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مى‏ فرمايند: «وَ مَنْ وَصَلَ فيهِ رَحِمَهُ، وَصَلَهُ اللهُ بِرَحْمَتِه يَوْمَ يَلْقاهُ وَ مَنْ قَطَعَ فيهِ رَحِمَهُ، قَطَعَ اللهُ عَنْهُ رَحْمَتَهُ يَوْمَ يَلْقاهُ» هركس در اين «ماه رمضان» به‏ رَحِم و آشنايان خود وصل شود، خداوند او را در روزى كه ملاقاتش مى‏ كند، به رحمت خودش متصل مى ‏گرداند و هركس در اين ماه با ارحامش قطع رابطه كند، خداوند رحمت خود را در قيامت از او قطع مى‏ كند. با توجه به اين‏كه اين دستور را دوباره تكرار مى‏ كنند معلوم است رمزى در آن است و كمال خاصى در اين كار در ماه رمضان نهفته است. به طورى كه حضرت مى فرمايند: ارتباط با ارحام در اين ماه موجب ظهور رحمت حضرت پروردگار در ابديت انسان مى‏ شود، معلوم است كه يك عنايت خاصى به صله‏ ى رَحِم در اين ماه دارند و اين كار كمالات خاصى را در پى دارد. ما وقتى جايگاه پربركت صله‏ ى رحم را مى‏ فهميم كه آثار شوم قطع رحم را متوجه باشيم، طبق دستور الهى ما حتى با محارم گناهكار خود بايد طورى برخورد كنيم كه منجر به قطع رحم نشود. شما در نظر بگيريد؛ وقتى فرزند يكى از خلفا به امام مى‏ گويد: پدرم به اميرالمؤمنين على (ع) توهين كرده است، حكمش چيست؟ حضرت مى‏ فرمايند: حكمش قتل است. مى‏ گويد: اجازه مى‏ دهيد او را به قتل برسانم؟ مى ‏فرمايند: تو، نه! چون عمرت كوتاه مى‏ شود. اتفاقاً پدرش را كشت و بعد از يك‏ سال هم خودش كشته شد. ملاحظه كنيد امام معصوم مى‏ فرمايند: حكم اين ملعون قتل است، با اين همه وقتى پسرش حكم خدا را اجراكرد و ثواب آن را برد از آثار وضعى مقابله با رَحِمِ خود در امان نماند. پيامبر خدا (ص) مى‏ خواهند ما از محروميتى كه با قطع رَحِم پيش مى‏ آيد، نجات پيدا كنيم. همان‏طور كه اگر كسى در اين ماه صله‏ رَحِم‏ بكند، خداوند روز قيامت با او از سر رحمت برخورد مى‏ كند، قطع رَحِم موجب محروميت از رحمت حضرت حق مى‏ شود، آن‏ هم در قيامت و در آن شرايط ابدى گويا قطع رحم، رحمت حضرت حق را تا ابد از انسان قطع مى ‏كند. موفق باشید

16371
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: طاعات شما در این عید یک ماهه ان شاءالله به انس شما بیفزاید. 1. در مورد پاسخگویی به سوالات کاربران در حال انجام وظیفه هستم و دعای خیر شما را هم نیاز دارم که بتوانم به درستی انجام وظیفه کنم. 2. استاد، شما بارها فرموده اید انسان پس از توبه مثل روز اول می شود، و ما هم این را با جان و دل پذیرفته ایم، ولی هر چقدر که در منازل سلوک دقیق تر می شوم و مطالعاتم بیشتر می شود، دارم به این نتیجه می رسم که: با عدل خدا منافات دارد که مرا که گناهکار هستم با کسی که کمتر گناه کرده و یا گناه نکرده به منزلی یکسان برساند آن هم با یک شدّت. در رسیدن به منازل بالا شکی نیست که انجام می پذیرد ولی صحبت سر کیفیّت رسیدن است. حضرت امام (ره) در حدیث هفدهم از کتاب «اربعین حدیث» می فرمایند: و نیز به یک نکته مهمه باید توجه داشت و آن اینست که شخص تائب پس از توبه نیز، آن صفای باطنی روحانی و نور خالص فطری برایش باقی نمی ماند، چنانچه صفحه کاغذی را اگر سیاه کنند و باز بخواهند جلا دهند، البته به حالت جلای اولی باز نمی گردد. در جای دیگر حضرت امام (ره) در مورد حدیثی صحبت می کنند که وقتی انسان گناهی انجام می دهد، مقداری از عقل او زایل می شود و (لایرجو الی الأبد)، تا ابد برنمی گردد! اولا قسمت اول را چگونه حل کنیم؟ ثانیا طبق فرمایشات حضرت امام (ره) در مورد حقیقت عقل و این حدیث شریف چگونه جمع می شوند؟ 3. در این ماه مبارک رمضان، بنده بحمدلله در بسط شدیدی هستم، این بسط از همان شب اول سراغم آمده، اگر توصیه ای دارید مرحمت بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن دو نکته‌ای که از حضرت امام نقل کردید آن دو روایت متذکر آن است که انسان‌ها به امید توبه، نسبت به ارتکاب گناه سهل‌انگاری نکنند. ولی اگر واقعاً به گناهی که انجام داده‌اند پشت نمایند، نه‌تنها «انّ الحسنات یذهبن السیئات» برایشان محقق می‌شود بلکه قاعده‌ی «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا» برای او جاری می‌شود. عرایضی جدای از آن‌چه قبلاً عرض شده ندارم. موفق باشید

16366
متن پرسش
سلام: روایت است که اگر جوانی به خواستگاری دختر شما آمد و ایمان و اخلاق او را پسندیدید به او دختر دهید که اگر نکنید فساد بزرگی در جامعه پدیدار می شود. حال سوال این است که اگر ایمان و اخلاق جوانی را پسندیدیم اما او شغل و درآمدی نداشت، مثلا دانشجو بود و سربازی نرفته بود آن وقت چه؟ آیا باز هم توصیه اهل بیت (ع) این است که دختر خود را به او بدهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فضای روایت با این فرض است که  خواستگار امکان رفع نیازهای اولیه‌ی همسرش را داشته، حتی با جمع‌آوریِ هیزم. حال اگر امروز هم خواستگاران در عین داشتن ایمان و اخلاق خوب، چنین غیرتی را دارا باشند باید چنین افرادی را ردّ نکرد. موفق باشید

16353
متن پرسش
با سلام: استاد این آیه از قرآن که خداوند می فرماید اگر دعای افراد نبود خداوند اعتنایی به آنان نمی کرد یا به معنی دیگر ارجی برایشان قائل نبود، را در جایی مطالعه می کردم که نوشته بود با توجه به اینکه آیه ی آخر سوره است و با توجه به قسمت بعدی آیه و مفاهیم قبلی آیات، اینطور بر می آید که خطاب خداوند به کافران است، در اصل که اگر دست از کفرشان بر ندارند خداوند ارجی برایشان قائل نيست. اول اینکه آیا به نظر شما این برداشت درست است یا نه؟ و شما این آیه را در راستای توضیح تقدیرات انسانها و همه ی انسانها آوردید و اینکه چگونه دعا ربط با تقدیرات دارد؟ لطف می فرمایید به طوری که زحمتتان نشود مختصری در مورد اینکه این آیه در مورد تقدیرات انسانها چگونه توضیح داده می شود یا صدق می کند توضیح بفرمایید؟ مطلب را خوانده ام ولی برایم جا نیفتاده. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن‌چه در جواب سؤال شماره‌ی 16352 عرض شد دعا؛ نقش اساسی در تعالی تقدیر و سرنوشت انسان دارد و شواهد روایی و قرآنیِ روشنی در این مورد هست. ولی همین‌طور که می‌فرمایید آیه‌ی مذکور با دو نگاه مورد توجه قرار گرفته است و همه قبول ندارند که معنای آیه، معنایِ دعوت به دعا می‌باشد. موفق باشید

16348
متن پرسش
سلام در روايات آمده است: «يا معشر الشّباب من استطاع منكم الباءة فليتزوّج فإنّه أغضّ للبصر و أحصن للفرج، و من لم ستطع فعليه بالصّوم فإنّه له وجاء» منبع: مشابه در النسائي و اخلاق در قرآن مكارم شيرازي «مي فرمايد اگر قدرت مالي داريد و شرايط ازدواج را داريد ازدواج كنيد و اگر توانائي تامين زندگي را نداريد دستور داده شده كه روزه بگيريد و از شهوت خود بكاهيد.» از طرف ديگر قرآن و روايات ديگري مي گويد اگر فقير باشيد خدا شما را از فضلش بي نياز مي كند. جمع این آموزه ها چگونه ممکن است؟ بالاخره كسي كه توان مالي ندارد، عاقلانه و مورد پسند شرع است كه ازدواج كند يا خير؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل حرف همان سخن قرآن است که می‌فرماید اگر طرف اهل کار باشد و می‌تواند درآمدِ مکفی جهت رفع نیاز همسر خود داشته باشد، نگران آن نباشد که ممکن است با اضافه‌شدن همسرش، رزق خانواده معطل بماند. حال در این فضا، روایتِ مذکور می‌فرماید: اگر آن‌چنان شرایط اقتصادی در بحران است که حتی انسانی که اهل کار است نمی‌تواند با کار و فعالیت نیاز خانواده‌اش را برآورده کند، صبر پیشه کند و با روزه‌داری شهوت خود را کنترل نماید. موفق باشید

16300
متن پرسش
سلام: حدیثی از امام علی هست که می فرمایند: «بايد نياز به مردم و بى نيازى از آنان، در دلت گردآيند، تا نيازت به آنان، سبب نرمى در گفتار و خوش رويى ات شود و بى نيازى ات، سبب آبرودارى و عزّتت باشد.» من هر چه فکر می کنم نمی توانم این دو را با هم جمع کنم و قسمت اول حدیث را نمی توانم برای خودم هضم نمایم. مگر نرم خویی و خوش رویی از مردم باید بخاطر نیاز به آنها باشد! مگر انسان نباید به جایی برسد که چون خداوند با مردم با رحمت برخورد می کند ما نیز چون خلیفه خدا هستیم اینگونه باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای مولایمان علی ابن ابیطالب«علیه‌السلام» شوم که چگونه در عین توجه‌دادن به این قاعده‌ی بزرگ که انسان‌ها باید با انسان‌ها زندگی کنند و کمال خود را در کنار هم جستجو نمایند، ما را متوجه می‌کنند که در متن چنین قاعده‌ای راهِ ارتباط با خدا را گم نکنیم و از استغنایی که باید با اُنس با خدا به‌دست آوریم، غفلت نماییم. حقیقتاً این نوع روایات، معنای زندگی طبیعی را که بشر باید داشته باشد متذکر می‌شود. موفق باشید

16311
متن پرسش
سلام: خسته نباشید. همانطور که استاد فرمودند: بدون حکمت و عرفان مقصد روایات نمی تواند رخ بنمایاند، یا بسیار کم است. حال دو سوال از محضرتان داشتم: 1. احادیثی که در باب سبک زندگی است، مثل کتاب العشره اصول کافی، را می توان زودتر خواند، یا این احادیث هم نیاز به حکمت و عرفان دارند؟ 2. در مورد احادیث کلامی ای که در باب اثبات امامت امام علی علیه السلام در کتب مختلف مثل «اسرار آل رسول» و «الغدیر» و... وجود دارند، این احادیث هم نیاز به مطالب حکمی و نوریه عرفانی دارند؟ یا همین مقدار که هفتاد درصد آثار شما را کار کرده ایم و در حال کار کردن ۳۰ درصد باقیمانده هستیم برای دو مورد بالا کافی است؟ در ضمن آرام آرام در حال ورود به حکمت متعالیه هم هستیم. بحمدلله. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که تشخیص داده‌اید آن نوع روایات که تذکراتی است برای رابطه‌ی بهتر با همدیگر، و یا حتی همان روایات کلامی، در ابتدای امر نیاز به معارف عمیق‌تری ندارد، هرچند اگر با معارف عرفانی و حِکمی، همان موضوعات نیز دنبال شود، جنبه‌ی تبیین بر جنبه‌ی جدال ترجیح داده می‌شود. موفق باشید

16291
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: شما در جلسه ی 15 شرح منازل السائرین (دقیقه 28) فرمودید: «در خبر حضرت دارند که از نسل حضرت یوسف (ع) آینده بشر نورانی می شود، از نسل حضرت یوسف (ع) است که حضرت موسی (ع) آمد، حضرت عیسی (ع) آمد» در حالی که در حدیثی که در اصول کافی آمده است از نسل حضرت یوسف (ع) پیامبری متولد نشده است. می شود توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت اخیر قابل اعتماد نیست. معتقدند احتمالاً از اسرائیلیات است. موفق باشید

16289
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در گفتارتان پیرامون شرح حدیث «جنود عقل و جهل» در باب شکر؛ فرمودین ملاصدرا و غزالی پیرامون شکر صحبت هایی کرده اند، امکان دارد منابع آن را دقیق تر مشخص بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ملاصدرا به صورت پراکنده نکات بسیار خوبی در آثارش دارد، ولی جناب غزالی در «احیای العلوم» به طور مشخص تحت همین عنوان مطالب خوبی را مطرح کرده است. موفق باشید

16268
متن پرسش
سلام علیکم استاد نازنین: بر اثر تحقیرهای پی در پی از سوی خانواده ام و همکارانم قدرت روحی ام را از دست داده ام. و هر بار می خواهم به خودم القا کنم که نه تو انسان بزرگی هستی، دیری نمی گذرد که باز قدرتم را از دست می دهم. بفرمایید چاره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام باقر (ع) به جابر بن ‏يزيد جعفى نصيحت مى‏ كنند كه‏: «يا جابِر! اغْتَنِمْ‏ مِنْ اهْلِ زَمانِكَ خمْساً»؛ پنج چيز را در رابطه با مردم زمانه غنيمت شمار: «إِنْ حَضَرْتَ لَمْ تُعْرَفْ»؛ اگر در مجلسى حاضر بودى و تو را نشناختند. «وَ إِنْ غِبْتَ لَمْ تُفْتَقَدْ»؛ و اگر از جلسه خارج شدى و به دنبالت نبودند. «وَ إِنْ شَهِدْتَ لَمْ تُشاوَر»؛ و اگر در جلسه بودى و از تو نظر نخواستند. «وَ إِنْ قُلْتَ لَمْ يُقْبَلْ قَوْلُكَ»؛ و اگر نظر دادى و نظرت را نپذيرفتند. «وَ إِنْ خَطَبْتَ لَمْ تُزَوَّجْ»؛[1]و اگر خواستگارى كردى و جواب ردّ دادند. اين پنج حالت را غنيمت بشمار، نه اين‏كه از آن‏ها ناراحت شوى، چون امام (ع) مى‏ خواهند كه ارزش‏هاى اهل دنيا براى ما ملاكِ كمال و خوارى قرار نگيرد. مگر تو در اين دنيا نيامده‏ اى كه عبوديت خود را تقويت كنى، سراسر اين دنيا امتحان است براى اظهار عبوديت. اگر گفتند: فلانى فقير است، بگو: الحمدلله، ولى اگر ثروتمند بودى، بايد بدنت بلرزد كه در آن شرايط چطورى مسئوليتم را انجام دهم تا از امتحان الهى سرفراز خارج شوم و خللى در عبوديتم وارد نشود. امام (ع) در قسمت پنجمِ نصيحت خود مى‏ فرمايد: اگر خواستگارى كسى رفتى و دست ردّ به سينه‏ ات زدند اين را غنيمت بشمار، چون مصلحتى در آن است، سرّى پشت قضيه است. حالا ما آزاد و راحت مى‏ شويم از اين تصورات كه اگر ازدواج نكنيم مسائل جنسى‏مان چه مى ‏شود. آيا ارضاى مسائل جنسى در زندگى اصل است و يا فرع؟ مى‏ فرمايند وقتى تو وظيفه‏ ات را انجام دادى و خواستگارى هم كردى ولى تو را ردّ كردند، به چيزى دسترسى پيدا مى‏ كنى كه به نحو ديگرى از مزاحمت مسائل جنسى‏ ات راحت مى‏ شوى و مى‏ توانى به سير روحانى خود ادامه دهى. حال با توجه به چنین توصیه‌ای، دیگر نباید نگران تحقیرهای بی‌جایِ خانواده و همکاران بود! با احترام به آن‌ها از کنار قضیه باید گذشت. موفق باشید

 


[1] ( 1)- تحف‏ العقول، قسمت روايات امام باقر، حديث اوّل.

16261
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید ان شاء الله: 1. قبل از خواندن فصوص و بعد از خواندن بدایه و نهایه می توان به «توحید صدوق» رجوع کرد و مقصد اصلی روایات را فهمید؟ 2. خواندن اسفار با آن همه دقت نظری که به ما طلاب می دهد، آیا در استنباط فقهی ما هم اثر می گذارد؟ به این خاطر می پرسم که: حضرت استاد آیت الله جوادی حفظه الله در دروس فقهشان دقّت بسیاری دارند که اساتیدمان خیلی تعریف می کنند. می توان نگاه فلسفی را گوشه ای از علت این امر دانست؟ 3. اعمال کتاب مصباح المتهجد را بیشتر می توان مورد توجه قرار داد یا مفتاح الفلاح شیخ را؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است که با فهم قواعد کشف عرفانی، روایات ما که نمونه‌های عالی کشفِ انسان‌های معصوم است، بهتر فهمیده می‌شود. همچنان‌که «حکمت» موجب دقت در استنباط‌ های فقهی می‌شود. 3- بنده کتاب «مفتاح الفلاح» را کتاب ارزشمند و خوبی می‌دانم ولی با کتاب «مصباح المتهجد» آشنایی ندارم.  موفق باشید

16227
متن پرسش
با سلام: می خواستم نظرتون را در مورد برنامه هایی که تمام سعی و همتشون فقط خنداندن صرف مردم است بدانم. آیا راهگشاست؟ برای مشکل اصلی امروز مردم؟!! ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد کار درستی نباشد، مگر آن‌که قصد برتری نسبت به خنداندن در دلِ این نوع برنامه‌ها در میان باشد. در این مورد عرایضی در جزوه‌ی «قهقهه و جهالت، تبسم و حکمت» شده است. حضرت مولى‏ الموحدين (ع) مى‏ فرمايند: «كَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَنْ يَضْحَكَ مِنْ غَيْرِ عَجَبٍ»[1]در جاهل ‏بودن انسان همين بس كه بدون دليل بخندد. آنچه قوه‏ ى وَهميه انسان را در كنترل مى‏ آورد تا با اندك بهانه‏ اى به خنده نيفتد قوه‏ ى عاقله است و لذا انسان‏هايى كه عقل خود را رشد نداده‏ اند توان كنترل خود را در خنديدن ندارند و اين را نبايد حمل بر گشاده‏ رويى كرد. و اگر انسان متوجه چنين نقيصه‏ اى در خود شد بايد با تدبّر در امور حِكمى‏ آن را جبران كند. آن حضرت در راستاى آن‏كه انسان بايد زيادخنديدن خود را درمان كند، مى‏ فرمايند: «كَثْرَةُ ضَحِكِ الرَّجُلِ تُفْسِدُ وَقَارَه»[2]

بسيارىِ خنده وقار مرد را از بين مى‏ برد. پس اين‏طور نيست كه تصور كنيم دامن‏ زدن به خنده‏ ى زياد عمل بى‏ ضررى است. موفق باشید

 


[1] ( 1)- تصنيف غرر الحكم و دُرر الكلم، ص 222.

[2] ( 2)- تصنيف غرر الحكم و دُرر الكلم، ص 222.

16233
متن پرسش
سلام استاد عزیز: خدا قوت خدمت شما لطفا در زمینه بر طرف کردن حسادت کمکم کنید. احساس می کنم که نسبت به کسانی که با آنها در ارتباط هستم و در یک رده هستیم حسادت دارم هم در مسائل معنی و سیر و هم در درس و گاها کینه می گیرم. خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود در این مورد کتاب شریف «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام را دنبال کنید. حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در آن‌جا روشن می‌کنند که وقتی حضرت حق آن‌چه نیاز حقیقیِ ما بوده است حقیقتاً از ما دریغ ننموده، پس اگر چنین امکاناتی که در دست بقیه است، نیاز ما بود حتماً خداوند به ما می‌داد. چه اندازه خداوند به ما رحم کرده و آن‌چه را که نیاز نداشته‌ایم، به ما نداده است وگرنه وبال گردن ما می‌شد. موفق باشید    

16200
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز من چندین کتاب زیبای شما را مطالعه کرده ام به علاوه قسمتی از تفسیر المیزان را. سوالم اینکه آیا تمام آنچه که ما در نامه اعمال مان در روز قیامت می بینیم، تصویر و صورت نیتی و قیامتی آن اعمال است و نه خود شکل آن عمل؟ دوم اینکه فرق لوح و کتاب چیست؟ که در قرآن آمده؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که در روایات داریم هرکس بر اساس نیّت خود محشور می‌شود، مسلم با شکل عمل محشور نخواهد شد و به درد هم نمی‌خورد 2- باید در این موارد به خود آیات نظر کرد و با صرف واژه، مطلب روشن نمی‌شود. موفق باشید

16166
متن پرسش
سلام: آیا سرنوشت ما از قبل تعیین شده است؟ آیا آنچه مصلحت و مقدر ماست برایمان از قبل تعیین شده است؟ یعنی چه بخواهیم و چه نخواهیم همان می شود که باید بشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که از آیات و روایات برمی‌آید، مصلحت ما از قبل تعیین شده. ولی اگر به آن‌چه که به راحتی برایمان پیش می‌آید راضی نباشیم و آن‌چه خداوند برایمان انتخاب کرده است را نخواهیم، سرگردان می‌شویم. مثل فردی که خداوند در فلان روستا خلقتش را رقم زد و زندگی او را در آن روستا به بهترین شکل فراهم نمود ولی هوس حضور در شهرهای بزرگ، او را سرگردان اجاره‌نشینی و چندشیفت‌کارکردن کرد. البته این یک مثال است. موفق باشید

16127
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام خدمت استاد عزيز: جناب استاد با توجه به سوال 16057 و جواب حضرتعالي، من جواب سوالم را نگرفتم و احساس کردم پاسخ شما بیشتر ناظر به مقام رضا و حکمت است، ولی سوال اين است با توجه به روايات فراوان که مثلا امام کاظم می فرماید دعا برمی گرداند آنچه مقدر شده و آنچه نشده .... و یا روایت «لا یرد القضا الا الدعا» و یا روایت زیاد دعا کن که دعا کلید رحمت و رسیدن به هر حاجت است و جملات بزرگانی چون شهید مطهری که می فرماید دعا قضا و قدر را عوض می کند. یا پاسخ که در سایت اساتید و طلاب آمده که دعا و توسل و شفاعت در رتبه بالاتر از مقدرات قرار داشته و بر آنها احاطه دارد و آنها را تغییر می دهد. حال با توجه به این مطلاب آیا شما معتقدید چیزی که مقدر نشده می شود با دعا مقدر شود و یا فقط کارکرد دعا در این حوزه این است که ظهور آنچه مقدر شده را خوب می کند؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با نظر به همان نکات که جنابعالی می‌فرمایید و با نظر به مباحث «قضا و قدر» و با نظر به آیه‌ی 22 سوره‌ی حدید که می‌فرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في‏ أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ» هيچ مصيبتى در زمين و نه در وجود شما روى نمى‏ دهد مگر اينكه همه آنها قبل از آنكه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است؛ و اين امر براى خدا آسان است‏. عرض خود را خدمت‌تان نوشتم. لذا با توجه به این موارد می‌توان گفت امثال روایات «الدّعا یردّ القضاء و لو ابرم ابراما» می‌خواهد بگوید آن قضایی که شما را از تقدیر شما محروم می‌کند، از طریق دعا می‌توانید دفع کنید، نه آن‌که تقدیر الهی را تغییر دهید. موفق باشید

16063
متن پرسش
سلام علیکم: 1. روش پایین آوردن شهوت غیر طبیعی که منجر به گناه میشه چیه؟ 2. برای درمان ضعف اراده دارم چه کنم؟ 3. خوابم زیاد است و نماز صبح ها رو خواب میمونم. برای درمانش چه کنم؟ 4. چون جامعه بد شده. منم زود عصبانی میشم. برای درمان چه کنم؟ استاد مثل یه دکتر بهم کمک کنید. التماس دعا دارم. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عدم نگاه به نامحرم و مشغول‌نمودنِ ذهن به امور معنوی در این مورد کارساز است 2- برای درمان ضعف اراده، کم‌سخن‌گفتن و آرزوهای بلند نداشتن کمک می‌کند 3- زودخوابیدن و خوراک سبک داشتن، موجب بیدارشدن برای نماز صبح خواهد شد 4- به قلب خود برسانید که انسان حکیم به‌جایِ عصبانیت در مقابل امور خلاف، راه‌کار می‌دهد. کتاب ارزشمند «شرح حدیث جنود عقل و جهل» در همه‌ی این امور کارساز است. بنده نیز شرحی بر آن کتاب داشته‌ام. موفق باشید

16060
متن پرسش
بسم الله النور از آنجایی که درس فلسفه از پیچیدگی های زیادی برخوردار بوده و از طرفی وادی حساسی می باشد لکن چون بسیاری از اساتید از احاطه علمی برخوردار نبوده لذا نوعا ورود به این وادی با تزلزل اعتقادات همراه می باشد. مضافا بر اینکه فلسفه ی مدون خوانده شده در حوزه صرفا براساس رأی و نظر فلان فیلسوف بوده و این همه احادیث و آیات فلسفی گون مدخلیت در معروضات فکری ایشان نداشته و اگر هم داشته چون مبنای قرآنی و حدیثی مشخص نیست نمی شود سیر استنتاج فکری برای فلان مطلب فلسفی را پیدا کرد. و زمانی که به کتبی چون حدیث مفضل یا عیون اخبارالرضا رجوع می نماییم به ظرافتهای کاملا متقن برخورد کرده که یا دخیل در آرای فلسفی نشده و یا اگر شده حق مفاد آن مراعات نشده است. بنده مخالف آن بوده که آرای اندیشمندان به خورد طلاب داده شود بدون اینکه سیر فهم آنها از آیات و روایات برای ایشان ملحوظ شده باشد. مثلا اینجانب سوال ظریفی را از مجامع فلسفی و اساتید مختلف جویا شده که ایشان بعضا یا مسکوت گذاشته یا جواب غیر متقن داده اند که برای استدراک این مطلب ،سوال در ذیل آورده می شود: و اما بعد؛ در قرآن کریم می فرماید «لیس کمثله شیء» و از طرفی بسیاری از محکمات و ادله قرآنی و روایی تأکید دارد که ذات اقدس الهی از هر شبه و متشبه ای مبری است و هیچ کس حتی «اول ما خلق الله نوری» نیز راهی برای ادراک کنه ذات مقدس الهی ندارد و صرفا ماسوی الله هستی خداوند و تجلیات او را ادراک کرده لذا سوال اساسی اینجاست چگونه بسیاری از فلاسفه حتی اسلامی مثل علامه طباطبایی و سایرین قائلند وجود الهی و وجود ماسوی الله هر دو وجودند و صرفا وجود اقدس الهی وجودش مشدد است و مابه الاشتراک ما به الامتیاز است. در حالی که این معنا متبادر می شود که خداوند ذات بی نهایتی (که مستحضر هستید که این تعبیر بی نهایت نیز تعبیر ناقص و ابترمی باشد چرا که احصاء و معدود بودن لازمه ی این تعبیر می باشد در حالی هو الاول و الآخر بوده و اولیت او عین آخریت اوست) است که البته ماسوی الله را حظی از مرتبه ی نازله این وجود است و مثل ما قطره ای در برابر اقیانوس الهی است در حالی که ساحت قدس الهی منزه است از این تعابیر تشبیهی و حال آنکه لیس کمثله شیء و خداوند با خلقتش بر اهل عالم متجلی شده (الحمدلله المتجلی لخلقه بخلقه) و هیچ کس را به این وجود بسیط فهمی نیست. آیا تعبیر علمای دیگر که قائلند وجود ماسوی الله تجلی و نمود وجود قدس الهی است صحیح تر به نظر مداقه گر در این معانی نیست؟ و چگونه است که عده ای قدیم زمانی را پذیرفته اند در حالی که موید قرآنی و روایی برای آن پیدا نمی شود؟ آیا این ثمره ی هضم شدن در بیراهه های فلاسفه یونانی نیست؟)
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در روايت قدسى كه حضرت حق مى‏ فرمايد:«كُنْتُ كَنْزاً مَخْفيّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَىْ اعْرَف»؛[1] من گنجى مخفى بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق كردم تا شناخته شوم. این روایت روشن می‌کند حضرت حق از طریق مخلوقاتش شناخته می‌شود. زیرا خود او در مقام ذات، کنزِ مخفی است. با توجه به این امر می‌توان گفت مخلوقات، مظاهرِ اسماء حسنای او هستند به همان معنایی که در سوره‌ی اعراف می‌فرماید: «و لله الاسماء الحسنی فدعوه بها» خدای را اسماء حسنایی است پس او را بدان اسماء حسنا بخوانید. فلسفه‌ی صدرایی کمک می‌کند که از طریق اصالت وجود و تشکیکی‌بودنِ آن متوجه‌ی چنین حضوری برای حضرت حق در عالم باشیم. موفق باشید   


[1] ( 1)- بحارالأنوار، ج 84، ص 199- شرح مقدمه‏ى قيصرى، آشتيانى، ص 1225.

16057
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: جناب استاد با توجه به روایتی که نقل شده که حضرت فرمود «همسر تو تغییر نمی کند حتی با دعای من» حال شخصی می خواهد ازدواج کند در مناجاتش با سوز و اشک از خدا می خواهد خداوندا همسری نصیب من کن که متدین باشد با اخلاق باشد خانواده ای اصیل داشته با شد زیبا باشد و.... آیا این روایت آدم را سرد نمی کند که آقا اگر همسری که برای تو مقدر شده بد اخلاق بی دین زشت و..... باشد دعای تو که هیچ، دعای پیامبر مستجاب الدعوه هم اثری ندارد. پس بی خیال دعا. از طرفی این همه روایت و دستور که با فلان زنان ازدواج نکنید و... با این مسئله که مقدر است و نمی شود کاری کرد چطور جمع می شود؟ یا این که رزق مقدر است با این که فلان ذکر و دعا باعث وسعت رزق می شود و مثالهای بسیار دیگر. لطفا مسئله را مقداری مبسوط باز کنید و شرح فرمایید و به اجمال بسنده نفرماییید. چون این شبهه جدی بسیاری از متدینین است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان از طریق رعایت دستورات اخلاقی و اخلاق حسنه و دعا و نیایش با پروردگار خود جلو برود، مسلّم آن همسری که تقدیر او است را خداوند به او هدیه خواهد کرد و شیطان دیگر نمی‌تواند با تصرف در قوه‌ی واهمه‌ی انسان، از درک خوبی‌ها و زیبایی‌های همسرش محروم شود. موفق باشید

نمایش چاپی