بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شرح احادیث، دعا و کتب

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16044
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. در بعضی احادیث هست که حضرت علی اکبر (ع) اگر در کربلا شهید نمی شدند امام می شدند، حال اگر این احادیت صحیح باشد‌ آیا در امام بودن آن حضرت بداء حاصل شده است؟ مقام و جایگاه آن بزرگوار تا کجاست؟ 2. در مورد روز جوان که به نام حضرت علی اکبر (ع) هست لطف بفرمایید بگویید آن حضرت چه کمالات و ویژگی های عالی داشتند که برای نسل جوان و آینده سازان تاریخ اسلام الگو و اسوه باشد؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این نوع روایات ما را متوجه عظمت مقام حضرت علی اکبر علیه السلام می کند به همان معنایی که از نظر اخلاقی و از نظر ظاهر اشبه ناس به رسول خدا صلوات الله علیه و آله بودند 2- همین اندازه در عظمت جناب علی اکبر بس که به زیباترین شکل در وفاداری نسبت به امام زمان شان در صحنه صحنه آرایی کردند و در مرز بین دنیا و آخرت توانستند گزارش رویت خود را که ملاقات با رسول خدا صلوات الله علیه و آله بود و سیراب شدن از دست مبارک ایشان را با انتقال به این دنیا به پدرشان خبر دهند. این یعنی مقام جمع بین دنیا و آخرت که به ندرت برای اولیاء الهی پیش می آید. راستی حسین علیه السلام در چنین علی اکبری چه دیده اند که فرمودند: بعد از وجود مبارک آن حضرت دیگر این دنیا هیچ چیزی برای ماندن ندارد. موفق باشید

16027
متن پرسش
سلام: تعریف رزق در روایات چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «جایگاه رزق در هستی» شده است. منظور از رزق در روایات و آیات بیشتر نیازهای مادی مورد نظر است. مثل لباس و مسکن و غذا. موفق باشید

16018
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به مباحث مصباح الهدایه و مقام حضرت علی اکبر (ع) که رسول الله (صلي الله عليه و آله) در شان آن حضرت فرمودند: «لا تسبوا عليا فانه ممسوس في ذات الله» بحار الانوار / ج 39 1. منظور از ممسوس فی ذات الله چیست و اشاره به کدام فیض و کدام مقام دارد؟ 2. آیا حضرت علی اکبر (ع) به مقام فنای فنا و مقام قاب و قوسین او ادنی رسیده اند؟ به چه معنا؟ لطفا کمی از اسرار مقام علی اکبر (ع) را بیان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حدیث مربوط به حضرت علی«علیه‌السلام» است و نه علی اکبر«علیه‌السلام». عده‌ای خدمت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رسیدند و از علی مرتضی«علیه‌السلام» شکایت کردند، و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند از علی بد نگویید، او در مقام اُنس کامل با حضرت حق است. به این معنا که هرآن‌چه از آن حضرت صادر می‌شود، در راستای ظهور انوار الهی است. و این حکایت از مقام فنای فی اللّهِ حضرت مولا دارد. جناب آقای آیت‌اللّه حسینی تهرانی در سلسله‌ی کتب «امام شناسی» نکات خوبی در رابطه با مقام حضرت مولی الموحدین«علیه‌السلام» دارند. موفق باشید

15966
متن پرسش
سلام علیکم: بنده به لطف خدا تصمیم دارم تفسیر المیزان رو شروع کنم. اما همسرم معتقده سراغ تفاسیر روایی برم. دلیلش هم اینه که تفسیر علامه خیلی از قسمت هاش نظر خودشون هست و ایشون هر چقدر هم خوب باشند معصوم که نیستند! (البته این نظر دوستانِ طلبه ایشون هست که القا کردن بهش). میشه لطفا توضیحی به من بدید تا ایشون هم دید مثبتی به المیزان داشته باشن و من هم بتونم توجیهشون کنم؟ ممنون از راهنمایی هاتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر مرحوم علامه در تفسیر المیزان آن است که با نظر به مجموع روایاتی که ذیل هر سوره و آیه‌ای هست؛ در آیات و سوره‌ها تدبّر کرده و عملاً توانسته‌اند جمع‌بندیِ خوبی از آیات و روایات به ما بدهند. امتیاز المیزان از این جهت است و به همین دلیل بعد از جمع‌بندی خود بحث رواییِ مربوط به آیات را می‌آورند و شما حیرت می‌کنید که چه اندازه بر روی روایات دقت داشته‌اند. موفق باشید 

15974
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب مفاتیح الجنان فراوان برخورد کردم با اعمالی که به اشکال مختلف توصیه شوده مثل تعقیبات نمازها، اعمال ایام و مکانهای خاص که وعده های مشخص دنیوی و نقدی در پی انجام آنها از جانب امام داده شده، مثلا غسل شب اول ماه رمضان که وعده شده خارش به بدن نمی رسد تا رمضان سال آینده انجام می شود تکرار می شود که شرایط رعایت شود از قبیل حلال بودن آب غسل نیت و...... مکرر انجام دادم این اعمال را و هر بار هیچ کدام از نتایج را ندیدم و وعده ها محقق نشد گرچه تحقق آنها اصل مطلوب من نبوده و در طلب حوایجی بسیار فراتر از اینها آن اعمال را انجام دادم لکن این سوء ظن ایجاد شده که از کجا معلوم اثار اخروی و معنوی هم مثل این وعده ها محقق نشود از این دست روایات فراوان دیدم که نه در صحیح بودن آنها جای شک هست و از طرفی در مفاتیح فراوان هست که من تقریبا همه را انجام داده و هیچ یک از نتایج وعده داده شده حاصل نشد. خواستم به نقص عملم تلقی کنم توجیه شدنی نبود. دقت و تکرار هر روزه و هر ساله آنها، دقت و طلب صحیح آن اعمال و انجام آنها پس از اعمالی که ذکر شده. شما پس از انجام این عمل کلیه گناهان گذشته و آینده تان آمرزیده است چونان روزی که از مادر متولد شده ایم و مانعی برای قبولی عمل نیست انجام شده قبلا با اشتیاق و قوه فوق العاده ای مقید به انجام کامل تعقیبات احیای شبهای جمعه و انجام اعمال آن اعمال وارده در ایام خاص بودم بدون خستگی و تردید ولی کم کم تردید و سوء ظن ناشی از عدم تحقق وعده های فوری و نقد مرا بی اعتماد نسبت به کل ادعیه و روایات و صحت این کلمات و به بن بست و سوءظن نسبت به کلیه روایات و احادیث کشانده در جستجوها و طرح این مسئله با علما هم به پاسخ قانع کننده ای نرسیدم. لطفا در حل این مسئله در صورت امکان کمک کنید. امام نمی تواند خلف وعده کند.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید اولاً: همان‌طور که در آخر آیه‌ی مربوط به روزه می‌فرماید: «لعلکم تتقون» یعنی به اندازه‌ای که در نیّت صادق باشیم و نیّت ما عمیق باشد، به تقوا حاصل می‌شویم؛ در سایر اعمال نیز قضیه از همین قرار است. ثانیاً: زمینه‌های روحانیِ خاصی که برای هر عملی نیاز است باید در ما فراهم باشد. ثالثاً: بعضی از این روایات، جنبه‌ی تأویلی دارد که مثلاً از وسوسه‌ها آزاد می‌شوید و این را با تأویل آزادشدن از خارش بدن مطرح می‌کند. رابعاً: در بسیاری از موارد وعده‌ها عملی شده است ولی ما متوجه نیستیم. به قول فیض کاشانی: گفتم بکام وصلت خواهم رسید روزی/ گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی». موفق باشید

15964
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد بزرگوار طاهرزاده: بنده از طلاب علوم دینی هستم و برخی از کتب شما را نیز مطالعه داشته ام. سوالی که خدمت شما می خواستم مطرح کنم این است که در برخی کتب برای سیر معارف دینی پیشنهاد می شود که ابتدا با مساله و چیزی که دغدغه اصلی من به عنوان یک انسان است بایستی به سراغ معارف دینی رفت تا متناسب با نیازهای اساسی انسانی خود از دستورات الهی پاسخی مناسب دریافت کنم. سوال بنده این است که به نظر شما آیا این روش و یا مسیر مناسب برای پیدا کردن سیر معرفتی در زندگی هست یا خیر؟ اگر این روش را تایید می فرمایید آیا چنین روشی مستند و مورد تایید مبانی دین اسلام می باشد یا خیر؟ ممنون از وقتی که برای پاسخ به سوال بنده می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روش اصلی رسیدن به معرفت حقیقی، تعمق و تدبّر در قرآن و روایات است. مقدماتی مثل مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کمک می‌کند تا بتوانید با راحتی بیشتر در آیات و روایات تدبر کنید. موفق باشید

15899
متن پرسش
سلام: آقای طاهرزاده با توجه به خطبه ۳۱ نهج البلاغه که حضرت می فرمایند: «و خذالغمرات للحق حیث کان» و همینطور سوره آل عمران و احزاب، بنده چه در زندگی شخصی و چه در اجتماع و برای انقلاب وارد صحنه های پرخطری با اینکه ترس و اضطراب دارم می شوم چیزی که آزارم می دهد این است که پیش خودم می گویم آیا اقای طاهرزاده یا بچه های انقلاب اصلا این ترس و اضطراب را نداشتند و وارد میدان می شدند یا نه داشتند اما غلبه کردند و وارد میدان شدند؟ فکر می کنم تنها خودم اینطور هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که حضرت می‌فرمایند خود را در گرداب حوادث بینداز؛ یعنی نسبت به حضور در صحنه‌های حق، به قوه‌ی واهمه توجه نکن. زیرا در هرحال قوه‌ی واهمه در انسان موجب ترس می‌شود و در زیر سایه‌ی شریعت نباید به آن توجه داشت، نه آن‌که گمان کنیم نباید ترسید. حضرت موسی«علیه‌السلام» هم وقتی آن عصا تبدیل به مار شد، ترسیدند و فرار کردند تا آن‌که خداوند مشکل را حل نمود. موفق باشید

15888
متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت استاد طاهرزاده بزرگوار: بنده دانشجوی علوم اجتماعی دانشگاه تهران و مشغول انجام پروژه ای هستم که جهت تبیین جایگاه و اهمیت پدیده ی پیاده‌روی در ایام اربعین حسینی و همچنین آسیب شناسی و ارائه راهبرد چگونگی نقش آفرینی و استفاده از این جریان عظیم در لایه های عمومی و تخصصی به متولیّان امر؛ در حال انجام است. در این مسیر پیچیدگی هایی وجود دارد که دانستن حقایق روایی و تاریخی، به روشن شدن آن ها و اتخاذ تصمیمات صحیح کمک شایانی خواهد نمود. لذا خواهشمندم جهت تقویت غنای بحث، در این بحث مشارکت فرمایید. ضمن قدردانی از فرصتی که برای مطالعه و پاسخگویی اختصاص داده اید، سوالات در دو بخش الف و ب به شرح زیر به استحضار می رسد: الف) بر طبق (اولا روایات و ثانیا سیره معصومین علیهم السلام)؛ 1. با توجه به اختلاف نظر تواریخ در مورد حرکت اهل بیت علیهم السلام از شام به مدینه؛ آیا کاروان اسرا، در این مسیر از کربلا هم گذشتند؟ آیا رسیدنشان به کربلا در روز اربعین بوده است؟ آیا در بازگشت از شام به کربلا، مسیر را پیاده طی کردند؟ 2. آیا تاکیدی بر پیاده‌روی و ترک مَرکب برای زیارت معصومین علیهم السلام وجود دارد؟ اینکه در روایات به ازای هر قدم که برای زیارت برداشته می شود، ثوابی معین شده؛ می تواند مقصود اولا ترویج نفس زیارت، ثانیا افزایش عظمت میزان ثواب با کوچکترین مقیاس زمانه باشد. قدم مقیاسی برای تقسیم مسافت خانه تا حرم است؛ و الا فرقی نمی کند این گام ها با پای انسان طی شود، با اسب و یا با وسایل نقلیه ی امروزی. چنانکه در روایت هشتم از باب چهل و نهم کامل الزیارت، می بینیم که قدم برداشتن و اسب راندن در عرض هم آمده است. تاکید ویژه بر پیاده‌روی زمانی معلوم می گردد که در مقام مقایسه حالت پیاده با حالت سواره باشند و اجر پیاده‌روی را بیشتر بدانند. اما ما در سایر روایات نیز چنین مقایسه ای نمی بینیم، بلکه نهایتا علاوه بر سفر پیاده به سفر سواره هم اشاره شده و برای هرکدام نوعی از اجر معین شده که قابل مقایسه نیست و گویی بیشتر می خواهد بگوید هر کس هرطور می تواند به زیارت برود و مثلا نداشتن مَرکب باعث ترک زیارت نشود. 3. اگر چنین تاکیدی وجود دارد؛ هدف از تاکید بر عملی چون پیاده‌روی، در کنار سایر اعمال زیارت معصومین علیهم السلام چیست؟ 4. پیاده‌روی برای زیارت تمام ائمه اطهار علیهم السلام سفارش شده است و یا فقط بر روی پیاده‌روی برای زیارت امام حسین علیه السلام، تاکید شده است؟ 5. در پیاده‌روی به قصد زیارت سید الشهدا علیه السلام، فرقی بین زمانهای خاص با سایر اوقات است؟ و مشخصا اربعین امتیازی بر اوقات خاص دیگر چون عاشورا و سایر اوقات عام دارد؟ 6. سیره یا واقعه ای از پیاده‌روی معصوم برای زیارت اباعبدالله علیه السلام وجود دارد؟ اگر وجود دارد، معمولا این مسافت چه مقدار بوده است؟ آیا هر چه میزان پیاده‌روی بیشتر باشد بهتر است؟ 7. چرا زیارت امام حسین علیه السلام افضل اعمال اکثر زمانهای خاص است؟ دلیل وعده پاداش های عظیم برای زیارت ایشان چیست؟ 8. زیارت اربعین چرا جزء پنج نشانه ی شیعه قلمداد شده است؟ آیا بین زیارت از راه دور و نزدیک تفاوتی وجود دارد که زائران مشقت و سختی راه و شلوغی را به جان می خرند؟ 9. آیا میان پیاده‌روی فردی و جمعی تفاوتی وجود دارد؟ همراه نمودن خانواده در این پیاده‌روی ممدوح است؟ 10. در زمان ائمه علیهم السلام، مانند امام صادق علیه السلام، آیا نسبتی میان شناخت امام حسین علیه السلام و مردم جهان در آخرالزمان بیان شده است؟ 11. آیا سرّ خاصی در عدد چهل، نهفته است؟ 12. در مجموع آیا ظرفیت پیاده‌روی اربعین، ظرفیت ویژه ی معرفی شده از سوی معصومین علیهم السلام است یا خودبخود توسط شیعیان ایجاد شده است؟ آیا اربعین کربلا، نشان از میعادی خاص دارد؟ 13. آیا منزلت و اجر خدمت به زوار، بالاتر از پیاده‌روی و یا زیارت است؟ ب) به نظر شخصی جنابعالی؛ 1. هر کدام از هفت سوال بخش اول. 2. آیا میان (اربعین، تمدن سازی و ظهور) ارتباط ویژه ای وجود دارد؟ ظرفیت اربعین چطور می تواند در خدمت تمدن سازی و زمینه سازی ظهور قرار گیرد؟ 3. آن قالبی که در این پدیده معنوی حرکت به سمت معصوم علیه السلام موضوعیت بیشتر دارد، چیست؟ (پیاده‌روی، اجتماع عظیم، ارتباطات، بین المللی بودن و...) 4. فرهنگ این پدیده به تدریج و خودجوش توسط مردم و نهادهای عراق، ایران و سایر کشورها در حال ساخته شدن است. برای فرهنگ سازی و هنجارسازی زائرین، روی کدام محورهای محتوایی تمرکز بیشتری باید نمود؟ 5. آیا مردم ایران و عراق (چه از جهت تاریخ شیعه، چه از جهت مردم شناسی فعلی و چه از جهت ماموریت نهایی) شباهتی با هم دارند؟ 6. ابعاد اجتماعی پدیده پیاده‌روی اربعین چیست؟ 7. تبادلات فرهنگی این پدیده، تا چه حد برای مردم ایران، عراق و سایر کشورها فرصت و تا چه حد چالش است؟ 8. مهم ترین برنامه ریزی دشمن، برای انحراف این مسیر از جریان اصلی خود، چه چیزهایی می تواند باشد؟ 9. با وجود اتفاقات منطقه و وضعیت مستضعفین جهان، اربعین چه نقشی می تواند ایفا کند؟ 10. اهمّ آسیب شناسی وضعیت فعلی پیاده‌روی اربعین در ابعاد (زائرین، نهادهای رسمی و گروههای خودجوش مردمی) چیست؟ 11. در دو سال اخیر در ایام اربعین، بدلیل استقبال گسترده زائرین، شاهد راه اندازی کاروان توسط افراد کم تجربه، سفرهای انفرادی بسیار و ورود بسیاری از نهادها و گروههای مردمی ایرانی، برای خدمت رسانی (فرهنگی، بهداشتی یا تغذیه ای) در خاک عراق بوده ایم. این عرصه با چه فرصت ها و تهدیداتی روبروست؟ 12. آیا شبیه سازی پیاد‌ه‌روی اربعین در ایام نیمه شعبان، عرفه، 29 صفر و... را توصیه می فرمایید؟ 13. آینده پژوهی این جریان چطور است؟ 14. چه وظیفه و راهکارهایی برای (زائرین عمومی، نهادهای رسمی و گروههای خودجوش مردمی) در این حوزه پیشنهاد می دهید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این مورد اختلاف است. اگر بپذیریم اهل‌البیت«علیهم‌السلام» بیش از ده روز در شام نبوده‌اند، می‌توان پذیرفت برگشتِ آن‌ها به مدینه با زیارت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» در اربعین اول واقع شده است و مسلّم این حرکت به صورت پیاده نبوده است 2- در هر حال روح روایات، نظر مثبتی نسبت به پیاده‌رفتن دارد، حتی با داشتن مرکب در آن حدّی که در مورد سفر حج با این‌که سؤال‌کننده از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه» پرسش می‌کند که مرکب برای سفر دارم، پيامبر خدا (ص) مى فرمايد: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ أَشَدَّ مِنَ الْمَشْيِ‏ إِلَى بَيْتِهِ»[1] خداوند به چيزى به اندازه پياده روى به سوى مسجدالحرام عبادت نشد. درست است كه در قديم ماشين نبود، اما اسبِ تيزرو بود، ولى باز مردم به جهت توجه به آن روايت و روحيه ى صبر بر سختى ها، پياده به خانه ى خدا يا زيارت ائمه عليهم السلام مى رفتند، چون در روايت هست براى هر قدمى ثواب مى نويسند. حضرت امام خمينى «رضوان الله تعالى عليه» به هنگام ديدار از جانبازانِ قطع نخاعى وقتى به استقبال آن ها رفته بودند، قدم هاى خود را كوتاه برمى داشتند، چون مى دانستند به تعداد قدم هايشان حَسنه خواهند داشت. در هر حال حرف بنده اين است:

حضور دل نتوان يافت در لباس حرير

 

پس از فتيله ى ابريشمى چراغ مساز

     

وقتى روشن شد با رفاه نمى توان به نتيجه رسيد و رفاه، ابتدا موجب غفلت از مرگ مى شود و سپس مرگ را سخت تر مى كند پس براى خوب زندگى كردن و راحت مردن، بايد سختى كشيد، چرا كه:

هر كه شيرين زيست، آخر سخت مُرد

 

هر كه اندر بند تن شد، جان نبرد

     

هنر خوب مردن مربوط به كسانى است كه هم زندگى دنيايى را مى شناسند و هم بعد از اين زندگى را، و تنها ملت هاى خدادوست هنر خوب مردن را يافته اند. 3- طبق آن روایت، پیاده‌رفتن روحیه‌ی رفاه‌طلبی را تقلیل می‌دهد 4- آن‌چه برای ما تأکید شده در مورد زیارت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» و حج است ولی شاید بتوان آن‌را به سایر زیارات نیز سرایت داد 5- نفسِ پیاده‌روی یک ثواب دارد و زیارت اربعین، ثواب دیگر. خوش‌سلیقگی را ببین که چگونه عده‌ای این دو را با هم جمع کرده‌اند 6- نفسِ پیاده‌روی مطلوب است. هرکس مطابق موقعیت خود 7 و 8 – این‌ها سؤالاتی نیست که مربوط به من و شما باشد، حکمتی است در نزد اولیاء معصوم 9- همراه‌نمودن خانواده، حرکت را همه‌جانبه به میدان می‌آورد 10- نمی‌دانم 11- نمی‌دانم 12- کار زیبایی است 13- عرایضی در رابطه با نسبت پیاده‌روی اربعین و تمدن‌سازی، قبلاً شده است. خوب است به آن رجوع فرمایید. شاید متن نوشتاری آن را در قسمت یادداشت ویژه بیابید. اجازه دهید همین اندازه بس باشد وگرنه فرصت زیادتری نیاز است که بنده از جوابگویی به سایر سؤالات باز می‌مانم به‌خصوص که جواب‌دادن به بعضی از سؤالات، اهمیت چندانی ندارد. موفق باشید 

 


[1] ( 2)- شيخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 630.

15826
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده 45 ساله دارای مدرک دکترا و چند سالی هم دانشگاه مجازی علوم و حدیث خوانده ام آیا تحصیل در حوزه برای من امکان پذیر است و آیا حضرتعالی سیر مطالعاتی که در برگیرنده کتب حوزی هم باشد را پیشنهاد می فرمایید یا زیر نظر شاگردان شما این سیر مطالعاتی را داشته باشم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید لااقل از طریق حوزه، ادبیات عرب و تا حدّی فقه را دنبال کنید و سپس به حکمت و عرفان و قرآن و حدیث بپردازید؛ بهتر است. موفق باشید

15795
متن پرسش
سلام: خسته نباشید استاد 1. یکی از رفقای قدیمی ما که ده نکته و برهان صدیقین را کار کرده است و مقداری هم معاد کار کرده است (ولی طلبه نیست). ما تصمیم گرفتیم یک جمعی داشته باشیم و با هم مباحثی مطرح کنیم و صحبت کنیم که در اخلاق روزانه ما تاثیرات زیادی داشته باشد. این دوست ما گفت: مباحثی را کار کنیم که سبک زندگی (اخلاق و سبک زندگی) باشد. منظورشان این بود که از مباحث تئوریک عرفانی و اخلاقی خوشش نمی آید. مباحث عملی که روزانه بدرد می خورد را دورهم کار کنیم. بحمدلله بنده بیشتر مباحث را کار کرده ام. فقط نمی دانم الان در این جمع (بعد از تحکیم عقاید) چه مبحثی را کار کنم تا خواسته این دوست ما هم زمین نماند؟ اگر می شود سیری بفرمایید و بفرمایید که کتاب چگونگی فعلیت یافتن را چگونه و در کجای مباحث کار کنیم؟ ممنونم التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً یکی از کتاب‌هایی که می‌تواند باورهای دینی را به صحنه‌ی عمل بکشاند، کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» است. در ضمن کتاب «شرح جنود عقل و جهل» و کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» نیز در این مسیر کمک می‌کند. موفق باشید

15799
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: از اینکه پشت سرهم مزاحم اوقات شریفتون میشم معذرت میخام ولی همیشه با زبان نالایق و دل تیره ام دعایتان می کنم بعد از یک عمر جهالت که برای یافتن استاد و جواب سوالات بی شمارم خود را به هر دری زدم و از همه کس و همه دنیا مایوس شدم خدا شما را سر راهم قرار داد و الان هر لحظه که از معارف شما دور می شوم قلبم می میرد یادم می افتد زندگی را فراموش کرده ام و دوباره برمی گردم. یکی از مشکلاتم این است که بیش از حد به نگاه و نظر مردم حساسم و نسبت به همه ارزیابی ها و قضاوتهای مردم استرس می گیرم و حالم عوض میشه نه اینکه از اونها ناراحت بشم نظرم در مورد خودم عوض میشه فکر می کنم همه درست می گویند به جز من. زیاد وارد جمع نیستم اما این افکار که همه چه فکری می کنند یا با انجام عملی خوب شاید مرتکب ریا می شوم یا دوست دارم اطرافیانم هم تاثیر بگیرند دست از سرم برنمی دارند همیشه ناخودآگاه خود را با دیگران مقایسه می کنم در زمینه معرفتی و احساس یاس یا ابهام یا ...می کنم. حس می کنم بزرگترین بدبختی و آفت همه عمر و اعمالم است منطق بردار هم نیست اینهمه میگویند کبر و خودبینی و دیگربینی و می دانم اما شما کمکم کنید. 2. من بیشتر اوقات احساساتم و اعمالم را با ذکرها و توجه به آنها کنترل می کنم اما در مورد خشم چیزی یادم بدهید که آرامم کند. ممنون از لطفتون و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مشکل اول، راه‌کارِ بنیادین تجلی نور توحید است که با رعایت دستورات الهی آرام‌‌آرام آن نور بر قلب انسان تجلی خواهد کرد. دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» راه‌کارهای خوبی در مقابل شما می‌گذارد. در مورد سؤال دوم و کنترل خشم، که مسئله‌ی بسیار مهمی است و به این راحتی‌ها هم مشکل حل نمی‌شود، باید برنامه‌ای جهت اُنس با کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام و شرحی که بنده داشته‌ام، برای خود بریزید. موفق باشید

15780
متن پرسش
سلام علیکم: 1-. علامه حسن زاده را می توان یکی از عرفای انگشت شمار حال حاضر در ایران دانست؟ 2. اول کتاب جنود عقل و جهل از امام را کار کنم یا حدیث یابن جندب؟ 3. یه سری کتاب ها جدیدا چاپ شده. فکر کنم از انتشارات آرما در اصفهان. از آقای موسی نجفی. این کتاب ها خوب هستن در مورد تاریخ؟ 4. من که طلبه نیستم نمیتونم عرفان نظری بخونم و در اون استاد بشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور است، ایشان همواره در عالم ملکوت به‌سر می‌برند مگر گاهی که طبیعت و طبع آن‌ها، ایشان را به عالم ناسوت بکشاند 2- اگر مقدمات لازم مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را دارید؛ شرح کتاب «جنود عقل و جهل» نکات خوبی را در اختیار شما می‌گذارد 3- کتاب‌های جناب آقای دکتر موسی نجفی با توجه به رویکردِ تمدنی که ایشان دارند، مطالب خوبی را در اختیار شما قرار می‌دهد 4- استادشدن در عرفان، به چه دردی می‌خورد؟!! دردِ ما اُنس با خدا است و این راه به سوی هیچ‌کس بسته نیست. موفق باشید

15757
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد در مورد روایاتی که در مورد حضور امام علی (ع) در برهه های مختلف تاریخ مانند زمان حضرت نوح (ع) گفته شده یا صحبت از خالقیت امام هست. آیا میتونیم تحلیل زیر رو داشته باشیم؟ در مبانی عرفان در صحنه ی واقع حق است و ظهور حق و صحبتی از ماده و مثال و عقل نیست به این معنا که بودی در خارج داشته باشن. پیامبر اکرم (ص)مظهر اتم ذات و صفات و افعال الهی هست و حق تعالی فوق زمان است. چون صحبت از ماده در صحنه واقع نیست پس زمان هم در واقع دارای بودی نیست چون زمان به تبع ماده هست. با داشتن این مقدمات میشه به این نتیجه رسید که امام علی (ع) اگر در خطبه البیان یا مواقع دیگر صحبت از مقامات خود کرده صحبت از اتحاد با اسم جامع الله و صحبت از مقام فنای در ذات و صفات الهی است و البته نفس امام وقتی به فنای در ذات و صفات الهی میرسه در واقع قدرت تصرف در تمام عالم و ظهور خودش در تمام برهه های تاریخی پیدا میکنه چون در متن واقع ماده و زمانی به معنای فلسفی اون وجود نداره تمام صحنه های گذشته و حال و آینده با هم جمع هست و امام در اثر فنای در ذاتی حق حاضر در تمام ازل و ابد عالم هست و قادر به حضور در زمان ابراهیم علیه السلام و یا انبیاء دیگر می باشند. البته وقتی صحبت از ازل و ابد و زمان میشه از روی ناچاری و نداشتن لفظ هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن روایاتی که مدّ نظر دارید، بحث حقیقت ولایت الهیه مطرح است که مظهر آن، حضرت علی«علیه‌السلام» می‌باشند و از این جهت در روایات داریم: «يَا عَلِي! كُنْتَ مَعَ الْانْبِيَاءِ سِرّاً وَ مَعِيَ جَهْراً»؛[1] اى على! تو با بقيه انبياء در باطن و سرّ آن‏ها بودى و براى من در ظاهر هستى و در كنار من، و يا مى‏ فرمايند: «لِكُلِّ نَبِيٍّ صَاحِبُ سِرٍّ وَ صَاحِبُ سِرّي عَلِيِ‏ بْنِ‏ ابي طالِب»؛[2] براى هر پيامبرى صاحب سرّى است و صاحب سرّ من على‏ بن‏ ابى‏ طالب است‏.  در این رابطه عرایضی در کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» شده است و مفصل‌تر آن را محی‌الدین در فصّ شیثیّه‌ی فصوص‌الحکم بحث می‌کند. موفق باشید

 


[1] ( 2)- القطره من بحار مناقب النبى و العتره، ج 1 ص 188.

[2] ( 3)- ينابيع الموده، ص 235.

15768
متن پرسش
با سلام: در مورد این جمله که خدا آفریننده نور و ظلمت و فاعل سایه و غیر سایه هستند. منظور از آفریننده ظلمت و فاعل غیر سایه چیست؟ و بطور کلی اینکه می گویند خداوند بر قلب عارف تجلی می کند، قبل از این تجلی هر انسانی چگونه نسبتی با خدا داشته بوده؟ و منظور از تجلی خدا بر قلب عارف چگونه تجلی ای است؟ کتاب های خویشتن پنهان و معرفت نفس و از برهان تا عرفان و... را مطالعه کرده ام. دوم اینکه آیا فیض اقدس همان روح گفته شده در نفخت فیه من روحی است؟ و در آخر اینکه در تعریف شما از درخت ممنوعه می خواستم بدانم که شاخص و میزان ممنوع بودن این دنیا چیست یعنی تا چه حد استفاده از این دنیا ممنوع نیست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع فاعلِ ظلمت‌بودنِ خداوند، حضرت امام در کتاب «شرح حدیث عقل و جهل» نکات خوبی دارند مبنی بر آن‌که حضرت حق به تبع خالقیت نور، خالق ظلمت و سایه‌اند و نه مستقیماً. و تجلی بر قلب عارف به معنای تعالی احساس انوار الهی و اسماء ربانی است. و در مورد شجره‌ی ممنوعه، خوب است که به کتاب «هدف حیات زمینی آدم» رجوع فرمایید. موفق باشید

15765
متن پرسش
سلام علیکم: ارادت دارم. اینکه شیخ عباس قمی شاگرد آقای قاضی بوده کجا اومده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد ندارم که کجا دیده‌ام. ولی همین‌قدر اطلاع دارم که مرحوم شیخ عباس قمی در جریان دستورات آیت اللّه قاضی بوده‌اند هرچند که جناب شیخ عباس، بیشتر با روایات به‌سر می‌بردند و ظاهراً خیلی به عرفا نزدیک نبودند. موفق باشید

15762
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به روایت «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَطْلَقَ عَلَى لِسَانِهِ فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ فَهُوَ مُوَفَّقُ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَإِ وَ الزَّلَلِ خَصَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ ذَلِكَ حُجَّةً عَلَى خَلْقِهِ شَاهِداً عَلَى عِبَادِه» هر چند صدر و ذیل روایت امام رضا (ع) درباره ائمه معصومین و دلیل عصمت آنهاست آیا می توان عمومات در روایت را شامل حاکم غیر معصوم دانست؟ می توان ولی فقیه را در هدایت گری معصوم دانست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که مستحضرید سیاق کلام به صورت عمومی آمده که چنان‌چه خداوند بنده‌ای را برای امور بندگانش اختیار کرد، به او توانایی‌های خاصی می‌بخشد و از این جهت نمی‌توان آن را منحصر به امام معصوم نمود، هرچند مصداق تامّ و تمام آن امام معصوم است. موفق باشید

15759
متن پرسش
به نام خدا خدمت استاد عزیز سلام: لطف بفرمایید این حدیث شریف را توضیح دهید اذا احب الله عبدا لم یضره ذنب (پیامبر اکرم ص)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خداوند بنده‌ای را به جهت نیّت‌های پاک و جهت‌گیری کلّی‌اش دوست داشت، حال اگر یک لغزش و گناهی از او سر بزند، آن گناه به او آن‌چنان ضرر نمی‌زند که از ادامه‌ی راه و رحمت الهی مأیوس شود. زیرا عموماً شیطان برای چنین انسان‌هایی از این نوع نقشه‌ها می‌کشد تا آن‌ها را مأیوس کند. روایت فوق شبیه همان روایتی است که رسول خدا (ص) مى‏ فرمايند: «حُبُ‏ عَلِيٍ‏ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»[1] دوستى على حسنه‏ اى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمى‏ رساند و دشمنى على سيئه‏ اى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد. موفق باشید

 


[1] ( 2)- نهج الحق و كشف الصدق، ص 259. كنوز الحقائق، طبع بولاق مصر، ص 53، 57، 67، ينابيع المودة، ص 19.

15748
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: خدا خیر کثیر به حضرت عالی عنایت بفرماید 1. گاهی اوقات در نماز به انسان حالتی دست می دهد که گویا اصلا حضور قلب ندارد و احساس می کند که مثل اوایلی که نماز را شروع به خواندن کرده بود شده است و حضوری در نماز ندارد و حال اینکه همه مقدمات نماز را فراهم آورده و هرچند که سعی در حضور در محضر حق بودن را دارد ولی توجه به الفاظ نمازش می رود وبه معنای منتقل می شود. آیا می توان گفت در چنین حالتی انسان می خواهد نشئه تازه تری از حضور قلب را دریافت کند و برای آن آماده شود؟ چه موقع می توان درک کرد که به نشئه جدید از این حضور انسان رسیده است؟ ۲. گاهی در نماز انسان دیگر به معنای کلمات نیز نظر ندارد و گویا اصلا متوجه معنای نیست آیا این نیز مرتبه بالاتر از حضور قلب است؟ (با توجه به داستان شهید مطهری و هاشم حداد) خواهشا توضیح دهید و کمی از اسرار حضور قلب را بیان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در شرح حدیث «چهل و هفتم» کتاب «چهل حدیث» حضرت امام، اخیراً در اعتکاف داشته‌ام که دوستان در اسرع وقت آن را بر روی سایت قرار می‌دهند. علاوه بر آن عنایت داشته باشید بحثی در اخلاق و سیر و سلوک داریم تحت عنوان «قبض و بسط». در قبضِ قلب، شوق عبادات انسان کم می شود و از جهتی قلب به عبادات پشت می کند که به آن ادبار قلب می گویند. برعکسِ آن را اقبال قلب می نامند که با تجلی اسم جمال حق ظهور می کند در حالی که در ادبار، اسم جلال تجلی می نماید. موفق باشید

15714
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز جناب استاد با توجه به روایتهای ذیل مرد متاهل اگر بخواهد می تواند متعه کند اگر چه در شهر خودش باشد و با همسرش اقامت داشته باشد برای مرد مستحب است نکاح متعه انجام دهد دوست ندارم مردی از شما از دنیا برود مگر این که حداقل یک بار هم که شده متعه کند خداوند هر شراب مست کننده را بر شیعیان ما حرام کرده در عوض آن متعه را برای آنها قرار داده است و موارد بسیاری دیگر چرا جامعه ما این مسئله را بد می داند و اساسا نظر حضرتعالی در این باره چیست ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که خلیفه‌ی دوم می‌گوید: «مُتْعَتان‏ كانَتا عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللّه (ص) أَنَا أَنْهى عَنْهُما وَ أَعاقبِ عَلَيْهِما»[1] «دو متعه در زمان پيغمبر (ص) حلال بود من حرام كردم و عامل به آن دو را كيفر مى‏كنم». برای مقابله با این سخن، چنین توصیه‌هایی می‌شد. در حالی‌که در حالِ حاضر ما در چنین شرایط تاریخی قرار نداریم و برعکس، اگر بخواهیم چنین اعمالی را دنبال کنیم خانواده‌ها از هم پاشیده می‌شود. موفق باشید

 


[1] ( 1)- على‏رضا كهنسال، نهج‏الحق و كشف‏الصدق، ص 281. تفسير كبير فخر رازى، ضمن تفسير آيه‏ى‏\i« فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُن ..».\E

15712
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز حفظه الله: جناب استاد از یک طرف گفته می شود بهترین دعا دعایی است که برای دیگران باشد یا حداقل جمعی باشد «الجار ثم الدار» از طرفی روایت پیامبر صلی الله علیه و اله می فرماید: «افضل الدعا دعاء المرءلنفسه» (نهج الفصاحه) این دو چگونه با هم جمع می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جان و نفس خود دعاکردن، یعنی از حضرت حق بخواهیم تا جان و روح و قلب‌مان را منوّر کنند و این با دعا برای همگان قابل جمع است از آن جهت که چنین آرزویی را برای اجتماع طلب کنیم. موفق باشید  

15723
متن پرسش

سلام استاد عزیز: اعمالتان قبول درگاه الهی 1. در اعتکاف صورتهای خیالی سراغم می آمدند. زیادتر از نماز. مثلا اگر چند سال پیش صحنه ای بد و یا نسبتا بد به چشمم خورده بود در اعتکاف مرور می شد به شدت. حتی گناهانی که یادم هم نبود مرور می شد. بنده هم احساس کردم کار شیطان باشد به همین خاطر بی اعتنایی کردم و به ذکر و فکر و خواندن جزوات شما مشغول شدم و کمی با کشف المحجوب به سر بردم تا راحت شدم. به نظر شما این صورتها از بین می روند؟ 2. در اعتکاف جوانی آمده بود و به من می گفت: حاج آقا من نمیتونم اعمال ام داود را انجام بدم خیلی سخته. فقط میخوام ذکر بگم خدا ازم قبول میکنه؟ استاد بنده طبق آیه «لا یکلف نفسا الا وسعها» گفتم: بله. همین ذکر را با توجه بگو ان شاءالله خدا قبول می کند. استاد اشتباه گفتم به ایشون؟ 3. در اعتکاف، روز اول و دوم قبض در من بیشتر شد. ولی شب دوم حال بسیااار خوبی پیدا کردم که تا صبح ادامه داشت و بسیار عجیب اینکه دوباره در روز سوم رفت و دوباره ادبار آمد. علتش چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1. چقدر خوب است که این حالات در این دنیا سراغ ما می‌آید که با عدم توجه به آن‌ها می‌توانیم از آن‌ها عبور کنیم وگرنه در برزخ به پای ما می‌پیچد 2. جواب مناسبی به او داده‌اید، زیرا حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) فرموده‌اند: «بُعثت بالحنيفيةِ السمحة السهلة»، بر دینی برگزیده شده‌ام که در عینِ مستقیم‌بودن، آسان و سهل‌گیر است. 3- قصه تا آخر همین است که: «ای بردار عقلْ یک‌دم با خودآر / دمبدم در تو خزان است و بهار». در حالت بسط در آن شب نباید زیاد بیدار می‌ماندید. موفق باشید

15670
متن پرسش
سلام وقت بخیر: استاد عزیز اگه برایتان مقدور است در جلساتی که دارید قسمت های دشوار کتاب 40 حدیث امام خمینی (ره) را شرح دهید تا ما که در اصفهان نیستیم با صوت آن بهره ای عمیق تر از آن کتاب عزیز ببریم. در پناه خدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح حدیث شماره‌ی 13 قبلاً داشتم و در حال حاضر هم حدیث شماره 27 را عرایضی در موردش دارم. موفق باشید

15676
متن پرسش
بر فرض انجام توبه نصوح و قبولی آن از سوی خداوند، آیا اثرات ظلمانی گناه بر نفس باقی می ماند؟ چگونه می توان این اثرات را از بین برد؟ خیلی از بزرگان می گویند این نفس هیچگاه مانند اول نمی شود و مثال کاغذ و مداد و پاک کن را می زنند که شاید صفحه نفس را با پاک کن توبه پاک کردید ولی اثر مداد گناه باقی خواهد ماند. آیا این مثال درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه‏»؛ اگر کسی از گناهی توبه کرد، مثل آن است که آن گناه را نکرده است. پس نباید به این حرف‌ها توجه کرد. موفق باشید

15664
متن پرسش
سلام استاد عزیز: 1. اگر جسم اهل البیت (ع) از جنس ماده بود چگونه دارای سایه نبوده با اینکه نور به هر جسم مادی برخورد کند سایه ایجاد می کند و اینکه اگر مادی بوده چگونه بول و خون و همه چیزشان پاک است تا جایی که خوردن خونشان اشکال ندارد. و اگر جسمشان مادی نبوده باید بگوییم مردم در زمان معصومین همه اهل شهودات بوده اند و آنها در عالم ملکوتی با مردم مرتبط می شدند؟ و اینکه آیا صرف با پیامبر (ص) بودن باعث شهودات ملکوتی می شده یا نه؟ 2. در محل ما جلسه روضه ای هست که افراد آن غالبا طرفدار سید صادق شیرازی هستند و با رهبری یا مخالفند یا می گویند ما کاری به سیاست و رهبری نداریم؛ در عین حال سخنران هم ندارند و فقط ۲ ساعت روضه و سینه زنی آن هم با یه وضعی دارند، ولی بنده به رفقای خود گفته ام این جلسه مورد تایید نیست و شاید مورد تایبد امام زمان علیه السلام هم نباشد آیا نظرم درسته؟ 3. چرا از علامه طهرانی (ره) به عنوان یک دانشمند اسلامی یاد می کنید در صورتی که آیت الله شوشتری می فرمودند او کامل است و دیگران نیز در مورد رسیدن او به توحید صحبت کرده اند ولی شما بعنوان عارف توحیدی از او یاد نمی کنید آیا دلیل خاصی دارد؟
متن پاسخ

بسمه تعالی: سلام علیکم: 1- احتمالاً این نوع روایات جای تأویل دارد و به چیزی ماوراء ظاهرش اشاره می‌کند. ممکن است اگر گفته می‌شود جسم مبارک آن حضرت سایه ندارد، مقابل این اصطلاح است که می‌گویند فلانی سایه‌اش سنگین است 2- به نظر بنده نیز همین‌طور است که می‌فرمایید. جریان شیرازی‌ها بیشتر خواسته یا ناخواسته در اردوگاهِ دشمن عمل می‌کنند 3- در عارف توحیدی‌بودنِ علامه‌ی طهرانی شکی نیست، بحث بر سر آن است که عده‌ای از ایشان یک نوع قطبیت می‌سازند. موفق باشید

15652
متن پرسش
سلام: در مورد مقام حضرت زینب (سلام الله علیها) سوال داشتم. بارها در سخنرانی های مختلف از بزرگان شنیدیم که مقام ایشان بسیار بالاست و حتی اگه اشتباه نکنم حاج آقا پناهیان تو یه سخنرانی میگفتن که از قتلگاه تا خیمه که ایشان راز امامت را برای امام سجاد (علیه السلام) می اوردن امام بودن، حالا نه اینکه مقام امامت داشتن ولی کلا از شان بالای ایشان میگفتن حالا اینجا برای من سوال شده که حدیثی مستند از پیامبر (سلام الله علیه و آله) دیدم که فرمودن برترین زنان بهشت خدیجه، فاطمه، آسیه و مریم هستن!!! فکر کنم سوالم رو فهمیدین، ممنون میشم پاسخ بدید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زینب کبری«سلام‌اللّه‌علیها» به دلیل توصیفی که حضرت سجاد«علیه‌السلام» در موردشان فرمودند که: «عالمه‌ی غیر معلَّمه» هستند که حکایت از علم لدنّی و قلبی و شهودی آن حضرت دارد و با توجه به مدیریت فوق‌العاده‌ی ایشان در کربلا و کوفه و شام، نشان می‌دهد حقیقت مدیریت آسمانی امام حسین«علیه‌السلام» را درک کردند. ولی آن‌که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در آن زمان به ایشان اشاره نکرده‌اند، به جهت آن است که آن حدیث وقتی گفته شده که یا حضرت متولد نشده بودند و یا کودک بودند. موفق باشید

نمایش چاپی