بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شرح احادیث، دعا و کتب

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31291
متن پرسش
سلام استاد: یه حدیثی از حضرت امیر از کتاب غرر الحکم 6431 هست که دقیقا متوجه نشدم چون معانی گوناگونی رو میشه ازش برداشت کرد. میشه لطف بفرمایید و منظور دقیق حضرت رو بفرمایید: امیرالمومنین: اشتباه انسان در شناخت كسى كه خود را براى او رو مى كند، نارواترين كار و نا بخشودنى ترين خطا است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لطف بفرمایید و متن عربی آن حدیث شریف را ارسال کنید. با تشکر. موفق باشید

31236
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام بر آئینه ها و تجلی های خداوند. استاد طاهرزاده عزیزتر از جان، بنده حقیر و ذلیل خدا، بسیار از لحاظ فضای خانوادگی و ژنتیکی، طبع تندی دارم، و تسلط بر کنترل خشم خود ندارم، هر چقدر هم دعا می‌کنم، و از خدا می‌خواهم، در موارد بزنگاه انگار اصلا یک دفعه شخص دیگری می‌شوم و قدرت کنترل نفس خود را در محضر حضرت العالمین از دست می‌دهم، بعد هم بی آبرو میشم در محضر خدا و همچنین بنده خدا، چه کنم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این منحصر به جنابعالی نیست و اگر به لطف الهی در رفع آن حساس باشید و بدانید شیطان در این موارد تا هلاکت انسان در صحنه است، سعی می‌کنید در میدان‌هایی که موجب چنین غضب‌هایی می‌شود، قرار نگیرید و اگر هم پیش آمد در اسرع وقت جبران کنید تا إن‌شاءالله به مرور رفع شود. کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» در این مورد مفید خواهد بود. موفق باشید

31184
متن پرسش
سلام استاد خوبم: التماس دعا. استاد جان مطلبی رو گوش می‌دادم در خصوص آهستگی. این که برای علاقه مند شدن به هر کاری آن را با طمانینه و آهسته انجام بدید (که نماز میتونه مثال بارزش باشه) و در این سخنرانی اشاره شد به بودا که میگه: من وقتی می‌خورم فقط می‌خورم و وقتی می‌خوابم فقط می‌خوابم و وقتی حرف می‌زنم فقط حرف می‌زنم. استاد جان سوال من این است که ۱. این موضوع در آموزه های اسلامی نیز تأکید شده؟ ۲. آن چه که بودا برای خود فضیلت میدونه، یعنی تمرکز بر هر فعالیت، واقعا فضیلته؟ ۳. چطور به این فضیلت دست یابیم؟ سپاسگزارم از وجود پرمهرتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این آموزه‌ها از موارد ضعیفی است که ما در آموزه‌های دینی خود متوجه آن هستیم و در این رابطه در کتاب «عالَم انسان دینی» مطالبی عرض شده است

از اميرالمؤمنين (ع) هست كه:

ما فاتَ‏ مَضَى وَ ما سَيأتِى فَأين‏

 

قُم فَاغْتَنِم الْفُرْصَه بَينَ الْعَدَمَين‏

     

آنچه از دست رفت كه گذشت، و آنچه هم كه نيامده، كو؟ پس همت كن و فرصتى را كه بين دو عدم- گذشته‌‏اى كه رفت و آينده‌‏اى كه نيامده- قرار دارد، غنيمت شمار همچنان كه حضرت مى فرمايند:

«الْمَرْءُ بَيْنَ سَاعَتَيْهِ»[1] انسان بين دو ساعت - ساعتى كه گذشت و ساعتى كه نيامده - جاى دارد خداوند با نورى كه بر قلب انسان مى‏‌اندازد، او را با خودش روبه‌‏رو مى‏‌كند تا راه را به او بنماياند، از اين به بعد اين انسان است كه بايد مواظب باشد از آن ملاقات گوارا نهايت استفاده را بكند وگرنه آن نور مى‏‌رود و او براى هميشه محروم مى‏‌شود. حضرت اميرالمؤمنين (ع) در اين مورد مى‏‌فرمايند: «مَنْ وَجَدَ مَوْرِداً عَذْباً يَرْتَوي مِنْهُ فَلَمْ يَغْتَنِمْهُ يُوشِكَ أنْ يَظْمَأَ وَ يَطْلُبَهُ فَلا يَجِدَهُ».[2] هركه جايگاه آب گوارايى را كه مى‌‏تواند از آن سيراب گردد بيابد و آن را غنيمت نشمارد، بى شك تشنه ماند و در شرايطى قرار گيرد كه طلب آن كند پس آن را نيابد. يافتن آب گوارا در حديث فوق، همان به سراغ ‏آمدن «وقت» است و غنيمت‏ شمردن آن، به اين شكل كه انسان قلب خود را براى تجلى آن نور از هر فكر و خاطرى خالى كند و از غير حق جان را منصرف گرداند، در اين حال مى‌‏گويند به پيام «وقت» عمل‏ كرد.

موفق باشید

 


[1] ( 2)-« تصنيف غرر الحكم و درر الكلم»، ص 473.

[2] ( 3)-« غررالحكم»، ص 474.

31185
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد بزرگوارم در حدیثی که امام محمدباقر به جابر یزید جعفی می‌فرمایند: دوستدار ما محسوب نخواهی شد اگر تمام مردم شهرت بگویند تو آدم بدی هستی و... چرا این حدیث دو گونه ترجمه می شود؟ در تحف العقول ترجمه شده اگر بگویند آدم بدی هستی ولی تو ناراحت نشی از ما نیستی ولیکن در جاهای دیگری ترجمه شده اگر بگویند تو آدم بدی هستی و تو ناراحت بشی از ما نیستی مادامی که خودت رو به کتاب و سنت... حتی من یادمه خود شما هم اوایل به شکل دوم ترجمه می‌کردید و حتی امام (ره) رو مثال می‌زدید که فرموده بودن اگر تمام اینها که دارن میگن درود بر خمینی، بگن مرگ بر خمینی برام فرقی نداره، ولیکن اخیرا به صورت اول ترجمه می‌فرمایید. لطفا راهنمایی کنید. چون دو معنای کاملا متضاده. متشکرم. ماجور باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب دقت کرده‌اید. آری! در آموزه‌های دینی ما هست که نباید نگران نظر مردم بود به همان معنایی که داریم: «ماشاءالله و لا ماشاء النّاس». ولی با دقت در فضای حدیث مذکور، به نظر می‌آید که حضرت به جابربن یزید جعفی بنا دارند متذکر شوند که به نوعی اخلاق اجتماعی فکر کند و سعی نماید نگاه سایرین را نسبت به مسیری که شروع کرده است، مثبت نماید. موفق باشید

31153
متن پرسش
با سلام و احترام: در مورد سوال 31137 استاد جان سوال بنده این بود که چرا حضرت رضا علیه السلام فرمودند «از» شرایط توحید، ولایت است مگر توحید شرط دیگری غیر از ولایت هم دارد؟متشکرم و التماس دعا دارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید، یک نگاه است به حقیقت و اگر مظاهر آن حقیقت مد نظر نیاید عملاً در حد یک باور انتزاعی میماند و این برای انس با خدا کافی نیست. باید انسانها در عین نگاه توحیدی به عالم و آدم، مظاهر تام و تمام توحید را بیابند و زیر سایه آنها موحدانه زندگی کنند. موفق باشید

31137
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد گرامی در حدیث امام رضا علیه السلام که فرمودند: «لااله الا الله حصنی و..... به شرطها و شروطها و انا من شروطها» اگر منظور حضرت از انا، اشاره به مقام ولایت است، چرا فرمودند «من» شروطها؟ یعنی بقیه شرطها چی هست؟ ممنونم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اصل، توحید است و امام مظهریتِ متعیّن توحیدِ الهی است و انسان‌هایی که در جستجوی نور توحید هستند، آن را باید در امامی که مظهر آن نور است دنبال کنند وگرنه باور توحیدی آن‌ها در حدّ مفهوم متوقف می‌شود. موفق باشید

31090
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: خواستم از حضرتعالی درخواست کنم لطفا کتب سرالصلاة و اربعین حدیث حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) رو هم اگر امکان دارد شرح و توضیحی بفرمائید. بنده از شدت علاقه تا به حال ۳ بار کتاب سرالصلاة رو خواندم ولی زیاد متوجه نشدم اما با این حال که کمی متوجه شدم بسیار متاثر شدم. گاهی اوقات در حال خواندن اشک از چشم هایم جاری می‌شد از بس که حضرت امام این کتاب را با خلوص و از سویدای دل نوشتند. به نظرم فهم این کتاب و همچنین کتاب اربعین حدیث برای جوان ها و افرادی که می خواهند به انقلاب اسلامی کمک شایانی کنند بسیار لازم است. موفقیت حضرتعالی را از خدای متعال خواستارم. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بعضی از فرازهای کتاب «اربعین حدیث» به طور پراکنده شرح داده شده است. ولی إن‌شاءالله توفیقی باشد خود بنده نیز تمایل بحث و شرح کتاب «سرّ الصلواة» را دارا هستم. موفق باشید

31087
متن پرسش
سلام: با توجه به روایاتی که مطرح شده است که این امر (ظهور قائم علیه السلام) واقع نمی شود تا وقتی همه اصناف مردم به حکومت برسند تا کسی نتواند بگوید «اگر ما هم به حکومت می‌رسیدیم، به عدالت رفتار می‌کردیم.» می توان از هم اکنون پیش بینی کرد که دولت جناب رئیسی هم شکست خواهد خورد کما اینکه تمام دولت های قبل از ایشان شکست خوردند و اگر ایشان موفق شوند جایگاه این روایات چیست و آیا کلام اهل بیت خلاف واقع از کار در نمی آید؟ نکته بعد این که بنده نسبت به این روایات برای آحاد جامعه دو وظیفه که در مقابل هم هستند می توانم متصور شوم یک آنکه برای آنکه کلام اهل بیت را نصرت بخشیم در شکست دولت رئیسی بکوشیم تا مطابقت کلام اهل بیت با واقع حاصل آید دو اینکه با تمام وجود دولت را مدد رسانیم لکن پس از ۸ سال که باز شاهد شکست دولت بودیم به ژرفای کلام اهل بیت برسیم و باز یا به انتظار بنشینیم یا اصناف دیگری را یاری رسانیم و در نهایت به شکست برسیم تا امر اهل بیت رخ دهد و بنظر حقیر اگر جناب استاد این روایت را مدنظر داشتند آنگونه ۶ سال از دولتی حمایت نمی کردند که نشانه های انحرافش شاید از همان ابتدا قابل رویت بود و نیاز به یک شنبه سیاه نبود که استاد بیدار شوند در حالیکه همان مناظرات باطن او را هویدا کرده بود و اگر در آن یکشنبه با سند و مدرک آمد در آن مناظرات که بدون سند عرض مومنین را برد بنابرین بنظرم در حمایت از این دولت و شاید بالاتر از دولت آن تجربه و آن روایات مدنظر استاد باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید روایت مذکور در آن شرایط تاریخی که مطرح شده می‌خواهد بفرماید مسیری که جدای مسیر اهل‌البیت «علیهم‌السلام» است حتماً شکست می‌خورد و البته مسیر ولایت فقیه، برگشت به فقه آل محمد «صلوات‌الله‌علیهم‌« است و إن‌شاءالله به نهایت خود که حاکمیت آن ذوات مقدس است می‌رسد. وظیفه ما تقویت حاکمیتی است که در مسیر اسلام باشد. موفق باشید

31024
متن پرسش
سلام استاد: استاد ما چطوری باید از توی بیانات رهبری وظیفمون رو پیدا کنیم؟ بنده چند سالی هست که تحول علوم انسانی که رهبری به عنوان مبنای تمدن سازی مطرح کردن دغدغه ام بوده و هست. اما الان که در آستانه سی سالگی هستم هنوز اولیات فلسفه اسلامی رو هم بلد نیستم در صورتی که شهید مطهری در سن ۳۵ سالگی بر کتاب اصول فلسفه پاورقی زدن. هم اساتید قوی مثل علامه داشتن هم حوزوی بودن و عربی رو خونده بودن. من و کسانی از خانم های دیگه که شرایطشون مثل من هست نمی دونیم واقعا چیکار کنیم؟ عربی و فلسفه رو که تا الان سطحی خوندیم باید شروع کنیم اینکه کی به عمق و ثمردهی برسه واقعا براش تضمینی نیست. ما وظایف خانه داری رو هم داریم دغدغه ی علمی هم داریم ولی ظاهرا کار خاصی نمیشه انجام داد. چون ما سالها دانشگاهی درس خوندیم و نه حوزوی؛ ورود به این حوزه واقعا سخته برامون در عین اینکه علاقه مندیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بعد از آن‌که تا حدّی در ادبیات عرب توانستید رشد خود را ادامه دهید، تدبّر در قرآن و روایات بخصوص از طریق «المیزان» راه های خوبی مقابل‌تان گشوده می‌شود، إن‌شاءالله. موفق باشید

31009
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم و بزرگوار، وقتتون بخیر و عافیت باشه ان شاءالله. در رابطه با قیامتهای متعدد و آفرینش‌های متعدد سوالی داشتم. برخی از علما می فرمایند بساط عالم ماده همیشه برقرار هست و دحو الارضهای متعدد، آفرینش‌های و قیامتهای متعددی داریم و این مسئله ابدی است. و اولین انسان در هر دور از آفرینش آدم (ع) است. و این مسئله به دلیل وجود صفت خالقیت در خداوند متعال می باشد. می خواستم نظر حضرتعالی را در این رابطه جویا شوم و اینکه اگر درست هست نور حقیقت محمدیه در ادوار مختلف چگونه بروز و ظهور می کند؟آیا در هر دور از آفرینش اهل بیت (ع) بر زمین نزول پیدا می کنند و یا...؟ با تشکر فراوان، استاد عزیز افرادی هستند مانند بنده یا بعضی از دوستانم که شما اونها را نمی شناسید و ما هم هیچ کسی را نمی شناسیم، خانمهای خانه داری هستیم که مطالعاتی را شروع کردیم و به تازگی با مباحث حضرتعالی آشنا شدیم، تحول عظیمی بواسطه ی مباحث معرفت النفس در آستانه ی وجودی ماست به لطف و ربوبیت و مهر و محبت پرودگار عزیز. ما را از دعای خیر فراموش نفرمایید. ما شما و پدر و مادرتون را خیلی دعا می کنیم. ان شاءالله خداوند متعال عمر با برکت و طولانی و عاقبت بخیری بهتون عنایت بفرماید به برکت وجود مقدس امام عصر (عج). اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر به روایت هم نظر کنید که حضرت باقر «علیه‌السلام» در جواب جابر می‌فرمایند: «لَقَدْ خَلَقَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ اَلْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ اَلْآدَمِيِّينَ». متوجه می‌شویم جهان‌های متعدد و به تبع آن قیامت‌های متعددی در میان است. ولی همان‌طور که حقیقتِ وجود همه عالَم خداوند است و همه مخلوقات در همه عوالم مظاهر خداوند هستند، حقیقتِ نبوت و ولایت نیز واحد است و مظاهر آن در هر عالَمی مطابق آن حقیقت واحد می‌باشد. حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب «مصباح الهدایه» در موضوع «حقیقت نبوت» متذکر می‌باشند که چگونه نبوتِ حضرت محمد «صلی‌الله‌علیه‌وآله» مظهر حقیقت نبوی در عالم احدی است. موفق باشید

31011
متن پرسش
سلام علیکم: خوب هستید استاد خدا قوت. متاسفانه روزمون اوضاع خوبی نداره حاصلی نداره، با درگیر شدن تو قضیه روزمرگی، نه نگفتن به کار های بیهوده، دچار عادت ها و رفتار های شدم (از گفتن آنها شرمسارم) که روحم رو در کل وضعیت ذهنی و انگیزه ایم رو کسل کرده، پژمرده کرده می‌دونم سر منشا مشکلات از کجاس برای مثال عادت یا اعتیاد به موبایل، که باعث پرخوری فکری و عادت و شرطی شدن به مطالب سطحی آدم رو از عمق، تفکر، خلوت فاصله داده و دائم باعث ولگردی در این فضا و هدر رفتن ساعت ها وقتم شده، یا اعتیاد خوردن، خوابیدن و غیره که پدیده های دنیا مدرنه. آکاه هستم نسبت به یک سری مشکلاتم، مشکلی اصلی این جاست که توان بلد شدن رو از دست دادم، می‌دونم این کار اشتباه است یا برعکس دانسته های درستی هم دارم اما انگار اختیاری ندارم، زور بلند شدن ندارم و مونس شدم با کار چرت و پرت. کم کم حس می‌کنم داره این روحیمون سازگار میشه و خوشمون میاد از این فضا!! و حتی زمانی که می‌خوام شروع کنم به کار خوب آنقدر برام سخت جلوه می‌کنه و پیچیده که پشیمون میشم و بیخیال! و ترسم از اینه که اولا فاصله بگیریم از تفکرات خوب و درستی که هست (روحیه انقلابی، رسیدن به مرتبه والا در اسلام و...) و دست مون بهش نرسه و واقعا مایه تاسفه برای منی که علاقه دارم کار فرهنگی و تربیتی کنم، قدم در وادی معلمی و طلبگی بزارم آنقدر راکد و خشکسالی شده که از خودسازی خود هم عاجز شدم. دوم این عمر و جوونی به جای کار عمیق، تلاش و عزم برای کارهای بزرگ میشه انجام داد به کار حداقلی و غریزی و محدود این دنیا حرومش کنیم، إن شاالله فرصت کنید راهنمایی کنید بنده رو. در نظر داشته باشید حقیر واقعا ضعیف شدم سعی کنید بی‌زحمت مستقیم و عینی بفرمایید چه کار کنم بلند شویم، روحیه مون درست بشه بلکه جهش هم پیدا کنیم و برسه اون روزی که از جوونی و عمرمون حسابی کار بکشیم و پر ثمر باشیم مثل امام (ره). خدا پشت و پناهتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به قرآن و روایات ائمه معصومین «علیهم‌السلام» فکر کنید که بسیار راه‌گشاست بخصوص با نظر به شخصیت رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله». در این حالت، افق‌هایی برای رفتن و رفتن گشوده می‌شود. بتوانید مدتی با کتاب «سوره جاثیه و راز زمین‌گیری امّت‌ها» به‌سر ببرید خوب است. موفق باشید

30944
متن پرسش
إنَّ اللّه َ أوحَى إلى داوود عليه السلام: يا داوود، إنّه لَيسَ عبدٌ مِن عبادِي يُطِيعُني فيما آمُرُهُ إلاّ أعطَيتُهُ قَبلَ أن يَسألَني، و أستَجِيبُ له قَبلَ أن يَدعُوَني. رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: قالَ اللّه ُ تَعالى: مَن شَغَلَهُ ذِكري عن مَسألَتي أعطَيتُهُ أفضَلَ ما اُعطِي السائلينَ. عنه صلى الله عليه و آله: مَن شَغَلَتهُ عِبادةُ اللّه ِ عن مَسألَتِهِ أعطاهُ اللّه ُ أفضَلَ ما يُعطِي السائلينَ عنه صلى الله عليه و آله: قالَ اللّه ُ تَعالى: مَن شَغَلَهُ ذِكري عن مَسألَتي أعطَيتُهُ قَبلَ أنْ يَسألَني. عنه صلى الله عليه و آله: يقولُ اللّه ُ: مَن شَغَلَهُ ذِكري عن مَسألَتي أعطَيتُهُ فوقَ ما اُعْطِي السائلينَ. فاطمةُ الزَّهراءُ عليها السلام : مَن أصعَدَ إلى اللّه ِ خالصَ عبادَتِهِ أهبَطَ اللّه ُ عزّ و جلّ له أفضَلَ مَصلَحَتِهِ . سلام و ادب: آیا روایات بالا که بر ذکر خداوند و عبادت تاکید دارند ۱. به معنای جایگزین کردن ذکر به جای دعاست؟ ۲. منظور از ذکر دقیقا چیست؟ (اشتغال به ذکر یعنی چه؟) ۳. وظیفه ی ما در قبال روایات بالا چیست؟ ۴. دعا کردن را می شود جزو ذکر و عبادت معنا کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایات نکات خوبی را متذکر می‌شوند که اگر انسان در بستر یاد خدا و ذکر حضرت ربّ العالمین امورات خود را طی کند، حضرت حق متکفّل نیازهای او می‌شود. علاوه بر آن ملاحظه می‌کنید که ادعیه‌ای مانند دعای «جوشن کبیر» چگونه انسان را مشغول اسمای حسنای پروردگار می‌کند و سراسر آن دعا ذکر حضرت محبوب است. موفق باشید

30938
متن پرسش
سلام و عرض ادب: در جلد دوم کتاب مقالات آقای شجاعی پس از ذکر مطالبی در خصوص حب حضرت حق و آثار این حب در مراحل اولیه عباراتی ایشان می آورد: اينها قسمتى از آثار و احكام مراحل اوليه حب است كه ذكر نموديم. غير از اينها هم آثار و احكامى هست كه بلحاظ مراعات جانب اختصار از ذكر آنها صرف نظر كرديم. تذكر اين نكته لازم است كه مراحل اوليه حب حق به جاى خود داراى مراتب مى‏‌باشد و آثار و احكام هر مرتبه‌‏اى به تناسب آن خواهد بود. در صوت جنابعالی نیز متاسفانه خیلی دراین خصوص صحبت نشده اما بیشتر طالبان حب اللهی در این مرحله هستند و قاعدتا اگر مراتب حب اللهی در مرحله اولیه دقیق تر و کامل تر بیان می شد خیلی کمک کننده بود. اگر امکانش هست لطفا این مراتب را بیشتر توضیح فرمایید خصوصا آثار و احکام آنها و اگر امکانش نیست راهنمایی به کتابی یا شخصی بفرمایید بسیار متشکر خواهم بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی (ره) بتواند کمک کند. موفق باشید

30888
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام استاد: بعد از چند سالی هنوز دستم خالی است احساس غبن دارم چکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برنامه‌ای مشخص ولی نه چندان گسترده، کارساز است. در رجوع با قرآن، از طریق تفسیر المیزان و در رجوع به روایت، از طریق اصول کافی، جهانی در مقابل انسان گشوده می‌شود که انسان احساس بودن در اکنونِ بیکرانه خود می‌کند. موفق باشید

30865
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد جان پیوسته نصایح و راهکارهای شما چراغ راهم است و بسیاری از موانع و سردرگمی ها را به لطف عنایت خداوند در بستر سير مطالعاتی شما از پیش برداشته شده و از شما بابت زمانی که اختصاص می‌دهید و دلسوزانه انسانها را یاری می‌فرمایید تشکر می‌کنم. استاد جان، در انجام امور عبادی و مطالعه و برخوردهای اجتماعی و فعالیت های فرهنگی و غیره، خیلی سطح توقعم از خودم بالاست، طوری که هیچگاه لذت بندگی و رضایت از خود و نفس مطمئنه را درک نمی‌کنم، گویی آنچه توقع نفس از من است آن است که بیشتر روزهای عمر را روزه بگیرم، در نمازها همیشه حضور قلب بالا داشته باشم، کم حرف بزنم، خلاصه همه چیز را ۱۰۰ درصدی می‌خواهد، و مشکل اینجاست که یقینا اینچنین و در این سطح نمی‌توانم جواب گوی آن باشم، لذا هر روز حالت قبض پیدا می‌کنم، طوری که دیگران متوجه حالت روحی ام می‌شوند، آیا لذت بندگی و رضایت نسبی از بندگی خدا را می‌توان بدست آورد؟ آیا اینها وسواس است؟ التماس دعا دارم از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بشر امروز چنین ظرفیت‌هایی دارد و باید از طریق تعمق در قرآن و روایات و کتاب‌های عرفانی مثل کتب حضرت امام به عبادات خود عمق دهد. موفق باشید

30834
متن پرسش
با سلام: در کتاب جایگاه رزق استاد در ترجمه نامه ۳۱ گفتند آن رزقی که انسان به دنبالش هست چون برای تو تقدیر نشده به آن نمی رسی در صورتی که در متن نامه چنین چیزی وجود ندارد حال اگر این گفته را درست بگیریم در صفحه 168 و در حدیث امام رضا آمده است آن رزقی که تو دنبال آن هستی از طریق حلال دنبال کن که اگر از راه درست طلب کرده باشی برایت حلال است. پس طبق این حدیث می توان به رزقی که ما دنبالش هستیم هم رسید همانطور که رزقی که دنبال ما هست هم به ما می رسد. واقعا این تضاد برای بنده سوال شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همه این موارد را باید در آموزه مقسوم‌بودنِ رزق دنبال کرد و رزقی که قسمت ما شده است، تنها از آنِ ما می‌باشد. موفق باشید

30774
متن پرسش
سلام: آقای طاهرزاده جمله ای رو نوشتن ظاهرا اراده کردن که از ذوات مقدسه اهل البیت سلام الله علیهم هست؛ به این عبارت که «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق» این جمله اگر حدیث هست در کدام منبع ذکر شده؟ در منابع اهلبیت یا اهل بدعت؟ این حدیث از مشهورات جماعت صوفیه نیست؟ چطور اجازه میده استاد بخوننش؟ چطور به خودش اجازه میده کرسی داشته باشه و روح جوانان رو دست بگیرن و در صدد تربیت و تعلیم در بیان؟ امان از حب نفس و شهوت و شهرت و ریاست طلبی!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این جمله به عنوان جمله‌ای که می‌توان روی آن فکر کرد، بیشتر مطرح است. نه آن‌که بحث در استناد آن به پیامبر و یا ائمه «علیهم‌السلام» باشد به همین جهت در جواب سوال 30739 عرض شد به این فکر کنید که به ما فرموده‌اند: «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق» و نامی از امامان برده نشده. موفق باشید

30713
متن پرسش
با عرض سلام: مطلبی در ضمیرم چند صباحیست که پرسه می‌زند و آن اینست که چرا اینقدر زود پا به عرصه هستی نهادم. حال اگر از بیگ بنگ و یا تکامل نسل آدمی از بقیه جانوران حساب نکنیم و همان ۶، ۷ هزار سال که دین مطرح می‌کند بگیریم و قبل از اختراع خط که چیز چندانی دست بشر نیست بعد از خط که چند هزار سال می‌شود و کل دارایی ما از تطورات هستی است قبل از رنسانس هم که چیز چندانی دست بشر نیست بعد از آن درین ۴، ۵ قرن تا قبل از تکنولوژی فیلم برداری عملا تاریخ مکتوب بود نه مصور درین ۱۵۰ سال اخیر گوشه هایی از تاریخ را می‌توان نظاره گر بود پس از آن ظهور اینترنت را شاهدیم که چند دهه ای عمر بیشتر ندارد و موجب دسترسی همگان به گوشه ای از اقیانوس اطلاعات شده است اما با همه این حرفها بشر و غرب در اوایل راه است و غرب پروژه نوپا است نه ناتمام و برایم مطلوب نیست که درین اوایل کلاس هستی باشم و بعد از این هستی و مظهر باقرالعلومی آن که غرب باشد افقهای ناگشوده ای را بشکافند و من زیر خروار خاک ها. از طرفی می‌گویم طلب عین ثابتم بوده درین زمان درین کشور جهان سوم و در ناکارامدترین دولتش باشم از طرفی این طلب کنونی که در عین ثابت بود چرا اعتنا نکرد و چرا تولدم را در آخرین سالهای اقامت بشری درین کره و به توفیق تکاپوهای غرب در سایر کره ها کهکشانها و حتی جهان های دیگر قرار نداد به عبارتی می‌خواستم آنقدر به قیامت نزدیک می‌بودم که با صور اسرافیل مرگم مصور می‌شد و قبل از آن کل دفتر هستی از اول تا انتها را ورق می‌زدم و با جمیع ظهورات هستی در تاریخ تا قیامت همراه می‌شدم تصور کنید سال ۵۰۰ میلیون شمسی متولد شده بودیم فارغ از شان های مختلفه ای که حق دران درین همه سال رخ نموده است و می‌توانستیم همه را احصا کنیم در آن سال چقدر مثلا درس تاریخ جذاب تر بود الان ۲۰ تا ۳۰ سلسله داریم و تمام. در آن سال ای بسا با میلیونها سلسله روبرو هستیم و هریک نکاتی برای آموختن دارند چه شاهنشاهی ها و ای بسا جمهوری هایی بعد ازین رخ می نمایند فرض کنید جمهوری باشد مراسم تحلیف صد و بیست و پنج میلیونی ام این رییس جمهوری دمکراتیک ایران، ببینید چقدر جذاب تر بود یک درس تاریخ چه رسد به سایر شعب علم بخصوص ادبیات و عرفان این تازه جلوه علیمی حق است سایر اسما و ظهوراتش بماند نمی‌دانم راهی هست که چند دهه قبل از قیامت رجعت کنم تا امکان مطالعه کل هستی باشد؟ چه دعایی درین زمینه وارد شده است دعای عهد برای رجعت بعد القیامی است من قبل القیامتی را خواستارم. اللهم الرجعنی قبل القیامه بلطفک و المننک و الکرامه لئن اطالعت کل الکتاب الوجود یا ذالاکرام و النعما و الجود (چه توان کرد تجربه نبوی را باید بسط داد و دعاها را تکمیل کرد اگر در دعاها مضمون من نیامده به یاری حق این دعا فوق جمیع دعاها و افقی می‌گشاید که هیچ یک از ادیان نگشود)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پسر! این حرف‌ها چیست؟!! به جمله‌ی اميرالمؤمنين (ع) فکر کنید که می‌فرمایند:

ما فاتَ مَضَي وَ ما سَيأتِي فَأين

قُم فَاغْتَنِم الْفُرْصَةَ بَينَ الْعَدَمَين

آنچه از دست رفت که گذشت، و آنچه هم که نيامده، کو؟ پس همت کن و فرصتي را که بين دو عدم - گذشته‌اي که رفت و آينده‌اي که نيامده- قرار دارد، غنيمت شمار همچنان که حضرت می فرمایند: «الْمَرْءُ بَيْنَ سَاعَتَيْهِ‏»[1] انسان بین دو ساعت- ساعتی که گذشت و ساعتی که نیامده- جای دارد

خداوند با نوري که بر قلب انسان مي‌اندازد، او را با خودش روبه‌رو مي‌کند تا راه را به او بنماياند، از اين به بعد اين انسان است که بايد مواظب باشد از آن ملاقات گوارا نهايت استفاده را بکند وگرنه آن نور مي‌رود و او براي هميشه محروم مي‌شود. حضرت اميرالمؤمنين (ع)در اين مورد مي‌فرمايند:

«مَنْ وَجَدَ مَوْرِداً عَذْباً يَرْتَوي مِنْهُ فَلَمْ يَغْتَنِمْهُ يُوشِكَ أنْ يَظْمَأَ وَ يَطْلُبَهُ فَلا يَجِدَهُ».[2]

هرکه جايگاه آب گوارايي را که مي‌تواند از آن سيراب گردد بيابد و آن را غنيمت نشمارد، بی شک تشنه ماند و در شرایطی قرار گیرد که طلب آن کند پس آن را نيابد.

یافتن آب گوارا در حدیث فوق، همان به سراغ‌آمدن «وقت» است و غنيمت‌شمردن آن، به اين شکل که انسان قلب خود را براي تجلي آن نور از هر فکر و خاطري خالي کند و از غير حق جان را منصرف گرداند، در اين حال مي‌گويند به پيام «وقت» عمل‌کرد.

در همين رابطه است که حضرت اميرالمؤمنين (ع) مي‌فرمايند: «في كُلِّ وَقْتٍ عَمَلٌ»[3] در هر وقتي عملي است. و نيز مي‌فرمايند: «مَنْ أَخَّرَ الْفُرْصَةَ عَنْ وَقْتِهَا فَلْيَكُنْ عَلَى ثِقَةٍ مِنْ فَوْتِهَا»،[4] هر که فرصت مناسبي را از دست دهد بايد مطمئن باشد که آن «وقت» ديگر به دست نمي‌آيد.

چون وقتي در «وقت» قرار گرفتي، آن وقت هدية الهي است براي ارتباط خاص با حقايق و اسماء خاص که مخصوص همان وقت است و راهنما به اموراتي است که شايسته است سالک در همان «وقت» متوجه همة آن‌ها شود. حال اگر به جهت مشغله‌هاي دنيايي از آن استفاده نکردي، به خفا مي‌رود و ديگر آن را نمي‌يابي. موفق باشید


[1] - «تصنيف غرر الحكم و درر الكلم»، ص 473.

[2] - «غررالحكم»، ص474.

[3] - «بحار‌الانوار»، ج 34 ، ص 175 .

[4] - «مستدرك‏ الوسائل»، ج 12 ، ص 143.

30656
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: در حال خواندن کتاب فرزندم اینچنین باید بود هستم. رسیدم به اون بخشی که حضرت به تفقه در دین توصیه می‌کنند. می‌خواستم بدونم چطوری میشه در دین تفقه کرد؟ اگه میشه این موضوع را بیشتر توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل کاری که علامه‌ی طباطبایی در المیزان انجام دادند. یا حضرت امام با تفقه در روایات، کتاب «چهل حدیث» را نوشتند. موفق باشید

30627
متن پرسش
با سلام: در ص ۴۴ کتاب آخرالزمان در ادامه سخن امام صادق (ع) که می فرمایند: هرچه این امر، یعنی زمان غیبت، نزدیک تر شود، تقیه شدیدتر می گردد. زیرا آنچنان حق در حجاب می رود که شما نمی توانید آن را اظهار کنید. در مورد تقیه اینطور گفته شده: «تقیه فقط این نیست که برای حفظ جان خود و دیگران عقاید خود را اظهار نکنید بلکه اگر ملاحظه کردید جامعه حرف حق شما را نمی‌فهمد، باید از اظهار آن خودداری نمایید.» با توجه به این نکته حد تقیه تا کجاست؟ و چطور با امربه معروف و فعال بودن مخصوصا در فضای مجازی همراه میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این نوع روایت همین‌طور که آقای دکتر مصطفی صادقی در کتاب ارزشمند «تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور» می‌فرمایند احتمالاً این نوع روایات مربوط به برخوردی است که شیعه باید با حاکمان بنی‌العباش داشته باشد که مدعی حاکمیت اسلام هستند و نباید مستقیم با آن‌ها درگیر شد. موفق باشید

30622
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: روایت از أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ اَلشَّرِيدُ اَلطَّرِيدُ اَلْفَرِيدُ اَلْوَحِيدُ. صاحب اين امر، شريد (آواره) و طريد (رانده) و فريد (تك) و وحيد (تنها) است. البته کسی که با خداست هرگز چنین نیست، بلکه این حال امام در بین امت اوست، بلکه این حال امت است، این حال ماست. استاد در مورد این روایت توضیح می خواستم چکار کنیم که در زندگیمون به جایی برسیم که از این وضعیت نجات پیدا کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خوب است و چقدر خوب، اگر با همّتی و عزمی به میدان بیایید و با حوصله و پشتکار شرح «مناجات التّائبین» را که روی سایت هست، دنبال بفرمایید تا آرام‌آرام در جلسات آخر إن‌شاءالله رازهایی برای جواب به این سؤال برایتان نمایان شود. موفق باشید

30576
متن پرسش
سلام و تبریک قرن نو خدمت استاد گرامی: ان شاء الله قرن نو، قرن اسلام به معنای واقعی کلمه باشد ان الدین عندالله الاسلام حدیث در ارسال 30569 بیشتر منظور این بود که گویا می شود از این حدیث برداشت کرد که کسی که نتواند خط سلسله نبوت و خط دین را در حیات اجتماعی زمانه خودش تشخیص دهد نمی تواند ادعای تبعیت از ما نزل الله علی محمّد و علی آنبیائه به آن معنایی که باید را داشته باشد. لطفا نظر خود را در مورد این برداشت بفرمایید. تکرار حدیث برای تبرک: در تفسیر امام می‌فرماید: مردی پیش امام سجاد (علیه السلام) آمده و گفت: چه می‌گویی درباره کسی که به (ما نزل الله علی محمّد و علی آنبیائه) و به آخرت معتقد بوده و نماز می‌خواند و زکوة می‌دهد و صله رحم کرده و آعمال صالح انجام می‌دهد. ولی اظهار می‌کند که: نمی‌دانم که حقّ در موضوع خلافت با علی بن آبی طالب است يا با دیگری. امام سجاد (علیه السلام) فرمود: اگر کسی همه این آعمال صالح را بجا آورده و اظهار کند که نمی دانم پیغمبر خدا محمّد است يا مُسیلمه. آیا به عقیده تو از این اعمال نفعی میبرد يا نه؟ آن مرد گفت: نه. امام فرمود: همچنین باشد حال رفیق تو. و چگونه می‌توان گفت که کسی معتقد است به همه آنجه به پیغمبر خدا نازل شده است و در عین حال نمی‌داند که خلیفه پیغمبر اکرم کیست؟!
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تعیُّنِ نبوت غیر از تعیّنِ ولایت است و این‌جا است که اگر انسان تعین ولایت را گُم کند، از ظاهر ئعبادات عدول نمی‌کند، ولی از نتایج عبادات که ارتباط با حضرت حق است، محروم می‌شود به اعتبار «الله ولیّ الّذین آمنوا». باید راهِ ولایت الهیه بر خود را از طریق عبادات هموار کرد و این بدون نظر به تعیّن و نمود خارجی محقق نمی‌شود. موفق باشید

30493
متن پرسش
با سلام استاد: عذر خواهم که وقت شما را گرفته ام. دو سوال داشتم: ۱. لطفا منبع جامعی در مورد چیستی و ضرورت فلسفه (مخصوصا فلسفه اسلامی) بیان کنید. ۲. امام علی ( ع): «شرافتمندانه ترين توانگرى ها، وانهادن آرزوها است.». با توجه به حدیث امام علی (ع)، نباید برای خود هدف انتخاب کنیم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این خود فلسفه است که نشان می‌دهد جایگاه فلسفه کجاست. بالاخره «حلوای تنتنانی تا نخوری ندانی». 2- آری! آروزهای دنیایی نه! ولی اهداف الهی آری!

موفق باشید

30444
متن پرسش
سلام علیکم استاد: نظرتون در مورد متن زیر چیه؟ کتاب ادبیات دین از آقای محمدتقی اکبرنژاد: «این واژه [تعمق] در اصطلاح امروزی یکی از جذاب ترین واژگان علمی است؛ زیرا متعمق کسی است که همه ابعاد مسئله را بررسی می‌کند و به برداشت های صوری اکتفاء نمی‌کند. این در حالی است که کسی که در روایات به معنای شخص شکاک و وسواسی تعمق می‌کند، با مشاهده حقایق ارضا نمی‌شود. متعمق آدم فضولی است که درباره آنچه نباید بداند و نمی‌تواند بداند، کنجکاوی می‌کند و با این کار فقط بر شک خود می افزاید. برای همین نیز به حقیقت دست نمی یابد؛ بلکه بر تردیدش افزوده می‌شود. به این روایات توجه کنید: ۱. غایه کل متعمق فی علمنا ان یجهل ۲. و الکفر علی اربع دعائم علی التعمق و التنازع و الزیغ و الشقاق فمن تعمق لم ینب الی الحق ... ۳. و لامتکلف و لامتعمق جمیل المنازعه کریم المراجعه عدل ان غضب رفیق ان طلب لایتهور و لایتهتک و لایتجبر ۴. عن ابی جریر الرشاقی قال قلت لابی الحسن موسی علیه السلام کیف اتوضا للصلاه. فقال لا تعمق فی الوضوء و لاتلطم وجهک بالماء... ما حتی در یک مورد هم به روایتی برنخوردیم که در آن تامل ستایش شده باشد. در تمام موارد استعمال به معنای زیاده روی، فضولی در کار خدا و شکاکیت به کار رفته است. غفلت از اصطلاح مذکور باعث شد تا برخی روایتی را که در مذمت تعمق در توحید [در آیات سوره توحید و حدید] وارد شده است، به معنای ستایش بگیرند و موید بر روش علمی خود بیاورند.» ایشون بعد از آنکه سخنانی از علامه طباطبایی و صدرالمتالهین (رحمهما الله) و آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) رو درباره این مورد می آورند به اشتباه تفسیری ایشان اشاره می‌کنند که: «ما در صدد نهی از علوم عقلی نیستیم، بلکه می خواستیم بگوییم این روایت موید خوبی برای علوم عقلی نیست و اشتباه تفسیری منجر به این برداشت شده است؛ وگرنه بزرگان فلسفه دلایل عقلی و نقلی بسیاری بر مشروعیت علوم عقلی دارند.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید امثال آیت الله جوادی «متعمّقون» در روایت امام سجاد «علیه‌السلام» را به عنوان کسانی می‌دانند که آمادگی عمیق‌شدن در فهم دین را بهتر دارا هستند و این از خود آن روایت برمی‌آید که چگونه سوره‌ی توحید و شش آیه‌ی اول سوره‌ی حدید را خداوند برای آن‌ها نازل کرده. مگر می‌شود گفت این آیات برای فضول‌ها نازل شده؟! در حالی‌که دارای عمیق‌ترین مطالب توحیدی می‌باشد. موفق باشید

30428
متن پرسش
با سلام و درور بر استاد: از آنجا كه علم به يقين در خدا جز بديهيات است اگر ما همين قدر بدانيم كه خدا وجود باشعوريس كه بر عالم و هستي حاكم و حكيم داناست و هرچه اراده كند يقينا محقق خواهد شد آيا شناخت بيشتري بايد صورت بگيرد در اين عالم در مورد خدا؟ آيا تسليم در برابر حوادث كافي نيست براي ادامه زندگي؟ آيا خدا مي‌خواهد ما بيشتر بدانيم در مورد خودش؟ آيا تسليم بودن در برابر علم خداوند كافي نيست؟ آيا بايد شناخت بيشتري در اين جهان و علم هاي كه هست بايد كسب كرد تا به هدف انسانيمون رسيد يا كمال در تسليم محض در برابر خداوند و انسانيت انساني است و خير رساندن به ديگران؟ سوال من اينكه آيا لازمه تحقيقي كه فلاسفيون و عرفا كردن كه همش به علم بينهايت خدا منتهي مي‌شود و نورانيت و رحمانيت آيا لازمه به فراتر از اين دست يافت؟ آيا بايد تفحص بيشتري كرد؟ آيا شناخت بيشتر لازمه زندگيس؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که حضرت صادق «علیه‌السلام» به نقل از کتاب «عقل و جهل» اصول کافی می‌فرمایند جواب خدا به بندگان بر اساس عقل و معرفت آن‌ها نسبت به خداوند است. با توجه به این امر می‌توان گفت هر اندازه معرفت ما به خداوند بیشتر باشد، عبادات ما و فعالیت‌های ما برکت بیشتری پیدا می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی