بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شرح حدیث

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34414
متن پرسش

سلام علیکم: چندی ست که با گروه های منتقد برپایی حکومت قبل ظهور ارتباط گرفتم. افرادی که مطلع هستند و خلاق در قبولاندن حرف ها. خیلی ترس دارم. ترس از انحراف. نظر تان در رابطه با این گروه ها که ادله شان را با روایات نهی از برپایی حکومت قبل ظهور ارائه می‌کنند چیست؟ آیا این ادله روایی اصالتا صحیح و قابل اعتناست و یا اگر قابل اعتنا هست آیا برداشتی غیر از برداشت این افراد دارد؟ منبع و کتابی در رابطه با صحت برپایی حکومت قبل ظهور معرفی بفرمایید. یاعلی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به شرایط تاریخی آن روایات توجه کرد که عده‌ای خود را دائماً به عنوان مهدی امّت معرفی می‌کردند، از محمد نفس زکیه بگیر که پدرش او را مهدی امت معرفی می‌کرد؛ تا مهدی عباسی از سلسله عباسیان. بنابراین روایاتی که آقایان مدّ نظر دارند متذکر این امر است که قبل از ظهور حضرت نباید کسی به عنوان مهدی ادعایی داشته باشد، نه آن‌که حکومتی جهت امر به معروف و نهی از منکر و جاری‌شدن دستورات الهی تشکیل نشود. حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب «ولایت فقیه» متذکر این نکات شده‌اند. در ضمن کتاب  «تحلیل تاریخی نشانه های ظهور» از استاد مصطفی صادقی نکات خوبی در این مورد دارد. موفق باشید

34383
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: تفاوت حقیقی احادیث پیامبر، احادیث قدسی نقل شده از پیامبر و قرآن چیست؟ چون همه این ها سخن پیامبر است و از جهتی سخن خداست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن، علاوه بر معنا، الفاظ هم عیناً کلام خداوند است که توسط حضرت جبرائیل وحی می‌شود و حدیث قدسی کلام خداوند است، ولی الفاظ آن مربوط به رسول خدا می‌باشد و روایات آن حضرت سخن رسول خدا است که از فهم متعالی آن حضرت حکایت می‌کند و گزارشی است از درک توحیدی خود نسبت به عالم و آدم. موفق باشید

34380
متن پرسش

سلام علیکم استاد: در رابطه با حدیث: دشمن ترین دشمن تو، همان نفسیست که در درون توست. نوشتار یا گفتاری دارید به تناسب آن، ارجاعی می‌دهید یا اینکه توضیح بدهید، تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل روایت به این صورت است که رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ اَلَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ» : «دشمن‌ترين دشمنانت، همان نفس تو است كه با خوددارى . آری! این خود انسان است که اگر انانیّت و خودبزرگ‌بینی را در خود رشد دهد، عملاً خودش، خودش را نابود کرده. در این مورد کتاب‌های اخلاق ظرایف خوبی را مطرح کرده‌اندانسان آگاه به خوبى تصديق مى ‏كند و مى‏ فهمد مانع راه يعنى چه. از خدا تقاضا مى‏ كند:

باز خر، ما را از اين نفس پليد

كاردش تا استخوان ما رسيد

كسى كه به دنبال راه است و راه افتاد تازه مى‌‏فهمد اين راه موانعى دارد كه بايد پشت سر گذاشت و بايد از خود شروع كند و خود را از آرزوهاى آينده و خاطرات گذشته برهاند تا در حضور و حال درآيد. موفق باشید

34370
متن پرسش

با سلام استاد عزیز: در رواياتى در منابع شيعه و اهل سنت كه از لحاظ سندى صحيح است از اتخاذ قبور به عنوان مسجد نهى شده است. مثلا در كتاب صحيح بخارى، حديث ۱۳۰۱ چنين آمده است: عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي مَرَضِهِ الَّذِي لَمْ يَقُمْ مِنْهُ لَعَنَ اللَّهُ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ لَوْلَا ذَلِكَ أُبْرِزَ قَبْرُهُ غَيْرَ أَنَّهُ خَشِيَ أَوْ خُشِيَ أَنَّ يُتَّخَذَ مَسْجِدًا ترجمه: عايشه روايت مى‌كند كه پيامبر (ص) در مريضى‌اش كه در آن از دنيا رفت گفت: خدا يهود و نصارى را لعنت كرد چون قبور انبياء خود را به عنوان مسجد اتخاذ كردند. سپس عايشه گفت اگر چنين نبود قبر پيامبر آشكار بود ولى از آنكه قبر او به عنوان مسجد اتخاذ شود ترسيده شد. و اما در كتب شيعه در كتاب الكافي ج : 3 ص : ۲۲۸ آمده است: عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ زِيَارَةِ الْقُبُورِ وَ بِنَاءِ الْمَسَاجِدِ فِيهَا فَقَالَ أَمَّا زِيَارَةُ الْقُبُورِ فَلَا بَأْسَ بِهَا وَ لَا تُبْنَى عِنْدَهَا الْمَسَاجِدُ ترجمه: سماعه مى‌گويد از امام صادق (ع) راجع به زيارت قبور و ساختن مسجد در قبرستان پرسيدم. ايشان فرمودند: اما زيارت قبور اشكالى ندارد ولى نزد قبرها مسجد نسازيد. اين حديث از لحاظ سندى موثق است. در نرم افزار درايه النور اين حديث موثق ذكر شده و آقاى مجلسى در مرآه العقول نیز سند اين حديث را موثق دانسته است. همچنين در كتاب وسائل‏الشيعة ج : ۵ ص : ۱۶۲ از امام باقر (ع) نقل شده است كه : فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَهَى عَنْ ذَلِكَ وَ قَالَ لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي قِبْلَةً وَ لَا مَسْجِداً فَإِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ ترجمه: پيامبر (ص) فرمود قبر مرا قبله و مسجد نگيريد چرا كه خدا کسانی را كه قبور انبياء خود را مسجد گرفتند لعنت كرد. سند اين حديث در نرم افزار درايه النور صحيح دانسته شده است. حديث در اين باب زياد است و به هر حال اين احاديث نيز مويدى است بر اينكه نظر گروه دوم در زمان اصحاب كهف صحيح نبوده است. قرينه پنجم : اتخاذ قبور به عنوان مساجد با توجه به اينكه در ظاهر شبهۀ شرك دارد كار پسندیده‌ای نيست. قرينه ششم: علماى شيعه در رساله‌هاى خود آورده‌اند كه نماز خواندن در قبرستان و جايى كه قبر باشد مكروه است. در رسالۀ مراجع تقليد آمده است : نماز خواندن در چند جا مكروه است و از آن جمله است: ... مقابل قبر، روى قبر، بين دو قبر، در قبرستان. (توضيح المسائل (محشى - امام خمينى)؛ ج‏۱، ص: ۵۰۱) با توجه به اين حكم مى‌فهميم نظر آن گروه دوم در زمان اصحاب كهف چندان صحيح نبوده است و کسانی كه از آيه ۲۱ سوره كهف مى‌خواهند برخى كارهاى امروزه را توجيه كنند به نظر، دقت لازم را در تحقيقات خود نكرده‌اند. علاوه بر این در هیچ کجای قرآن توصیۀ صریحی برای ساختن قبور يا چيزي بر روي قبور نداریم. آیا خدا نمی‌توانست به پیامبرش توصیه کند که بر سر قبر ابراهیم برو و آن را بساز؟ با این تفاصیل ساختن گنبد و بارگاه برای مرحوم خمینی چه ضرورتی داشته است؟ ممنونم

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه هستید واقعاً در قبرستان‌ها به آن معنا که مسجد شوند، نباید نماز خواند ولی آیا جریان اصحاب کهف به عنوان نمادی از یک معجزه بزرگ را می‌توان به عنوان قبر و قبرستان قلمداد کرد؟ در مورد حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و مزار شریف ایشان، بحث بر سر نمادی است که امکان رجوع و زیارت اولیای الهی را فراهم باید کرد، ولی این نوع برخوردی که فعلاً ما با آن روبه‌رو هستیم، به نظر می‌آید تشریفاتش آن را از نمادبودن خارج کرده است. موفق باشید

34357
متن پرسش

سلام علیکم استاد: خدا ان شاءالله توفیق روز افزون شامل حال شما کند. استاد ببخشید فرق متقین با محسنین را می‌فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت مقام محسنین را مقامی می‌دانند که آن‌ها خداوند را با چشم دل رؤیت می‌کنند و اگر هم تا این‌جاها نیامده باشند، آن‌چنان خود را در حضور خدا می‌یابند که احساس می‌کنند کاملاً زیر نظر خداوند هستند. رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در توصیف مقام محسنین می‌فرمایند: «اَلْإِحْسَانُ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاك‏» (بحار الأنوار، ج‏67، ص: 196) احسان عبارت است از آن‌که خدا را طوری عبادت کنی که گویا او را می‌بینی و اگر او را نمی‌بینی متوجه باشی او تو را می‌بیند. ولی متقین دارای طیف گسترده‌ای هستند از کسانی‌که تنها ترک محرمات و انجام واجبات داشته باشند تا مولای متقیان که در درک حقایق تا آن‌جا حاضرند که فرمودند اگر پرده برطرف شود، بر یقین من چیزی اضافه نمی‌شود. موفق باشید.

34319
متن پرسش

سلام استاد خسته نباشید: استاد در مورد صدای گوساله سامری از آقای پناهیان عزیز شنیدم که امام باقر علیه السلام فرمودند: حضرت موسی علیه السلام از صدای گوساله از خداوند سوال پرسیدن خداوند در جواب فرمودند: این صدا فتنه من بود برای... در موردش تحقیق کردم در تفاسیر متفاوت حتی از علامه طباطبایی بزرگوار هم تفاسیری خوندم ولی واسم مشخص نشد که جریان صدا واقعن چی بود. از طرفی راستش بخواین به شخصه من به فتنه های خدا واسه عیار سنجی و الگو کردن اجتماع اعتقاد دارم. ولی خواستم بدونم نظر شما در مورد این حدیث امام باقر علیه السلام چی هست و آیا معتبر هست یا خیر؟ خدا شما را حفظ کنه🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیبایی کلام مولای‌مان حضرت باقر«علیه‌السلام» در همین است که متذکر حقیقت صدای آن گوساله هستند که کارش فتنه‌ای بود که در بنی‌اسرائیل ایجاد کند. آری! ظرائف معارف اهل بیت در همین جا است که ما را به جایگاه واقعه‌ها سوق می‌دهد و امروز ما در فضای مجازی صدای خُوارِ گوساله‌هایی را می‌شنویم که به ظاهر، شبیه موجودات زنده سخن می‌گویند ولی چیزی جز گوساله‌های فریب‌کاری که توسط سامری‌ها به صدا در آمده‌اند، نیستند. موفق باشید 

34264
متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: قبلا سوالی درباره سایه نداشتن پیامبر پرسیده بودم و پاسخی گفته بودین. این موضوع رو دوباره داشتم بررسی می کردم که به این مطلب برخوردم و بنظرم مناسب اومد برای حضرتعالی ارسال کنم. در برخی منابع شیعه و اهل سنت روایاتی در مورد سایه نداشتن پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) وارد شده است. البته برخی روایات این باب دارای ضعف سند اند و تعداد معدودی از نظر سندی قابل اعتماد و اطمینان اند. نهایتا این مطلب مستند به خبر واحد خواهد بود که در ادامه به برخی از این روایات اشاره خواهد شد: ابن جوزی در کتاب الوفاء باحوال المصطفی (صلی الله علیه و آله) از ابن عباس نقل می کند: لم یکن لرسول الله (صلی الله علیه و آله) ظل و لم یقم مع شمس قط الا غلب ضووه ضوء الشمس؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله) سایه نداشت و هرگاه زیر نور آفتاب قرار می گرفت، نورش بر نور آفتاب غلبه می کرد. (1) در کتاب الشفاء بتعریف حقوق المصطفی (صلی الله علیه و آله) نیز چنین روایت شده: انه کان لا ظل شخصه فی شمس و لا قمر لانه کان نورا؛ برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) زیر نور خورشید و ماه سایه ای وجود نداشت؛ چرا که او نور بود. (2) علاوه بر کتب مذکور، دیگر روایان و دانشمندان اهل سنت نیز به این مطلب اشاره کرده اند؛ مانند: مرداوی در الانصاف (3)، ابن سبع در خصائص، سیوطی در الخصائص الکبری (4)، قسطلانی در المواهب (5). اما در منابعِ رواییِ امامیه نیز این مطلب هم برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) و هم ائمه (علیهم السلام) نقل شده است. مرحوم کلینی در این رابطه از قول امام باقر (علیه السلام) نقل می کند که حضرت فرمود: كَانَ فِي رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ثَلَاثَةٌ لَمْ تَكُنْ فِي أَحَدٍ غَيْرِهِ لَمْ‏ يَكُنْ‏ لَهُ فَيْ‏ءٌ وَ كَانَ لَا يَمُرُّ فِي طَرِيقٍ فَيُمَرُّ فِيهِ بَعْدَ يَوْمَيْنِ أَوْ ثَلَاثَةٍ إِلَّا عُرِفَ أَنَّهُ قَدْ مَرَّ فِيهِ لِطِيبِ عَرْفِهِ‏ وَ كَانَ لَا يَمُرُّ بِحَجَرٍ وَ لَا بِشَجَرٍ إِلَّا سَجَدَ لَهُ. (6) همین روایت در کتاب مکارم الاخلاق (7) مرحوم طبرسی و مناقب (8) ابن شهر آشوب نیز مطرح شده است. شیخ صدوق نیز در کتاب خصال، ضمن برشمردن اوصاف دهگانه امام، از امام صادق (علیهم السلام) چنین نقل می کند: ... تنام عینه و لا تنام قلبه و لا یکون له فیء ... (9) ایشان در کتاب من لا یحضره الفقیه نیز سایه نداشتن امام را از علامات او بیان می کند. (10) در مورد سند روایات اهل سنت باید گفت که این دو روایت سلسله سند نداشته و ضمنا روایتی در مورد سایه نداشتن پیامبر (صلی الله علیه و آله) در صحاح سته بیان نشده است. این عدم نقل در کتب معتبر ممکن است به دلیل ضعف سند این روایات بوده باشد. اما در مورد سند روایات بیان شده در منابع شیعه، روایت وارد شده در کافی بعلت وجود راویان ضعیف قابل قبول نیست. البته روایت مطرح شده در کتاب شریف من لا یحضره الفقیه دارای سند قابل اعتماد است. همچنین روایتی در کتاب کمال الدین و تمام النعمة (11) در مورد اوصاف حضرت حجت (علیه السلام) بیان شده که آنهم از نظر سندی بلااشکال است. با توجه به روایات ذکر شده، در ضمن چند نکته می توان بحث را ادامه داد: ۱. وجود چنین خصوصیتی اگر در تمام اوقات برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) یا امام (علیه السلام) ثابت بوده است، باید دیگر راویان و اصحاب ایشان نیز بطور مستوفی به آن می پرداختند. در حالی که صحاح سته به آن نپرداخته و در کتب شیعه نیز بطور مختصر به آن پرداخته اند. ۲. با توجه به برخی آیات قرآن که پیامبر (صلی الله علیه و آله) را همانند دیگر انسانها معرفی می کند، مانند: «وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ»؛ و اگر آن پيامبر را از ميان فرشتگان بر مى‏ گزيديم باز هم او را به صورت مردى مى ‏فرستاديم و اين خلط و اشتباه كه پديد آورده‏ اند بر جاى مى‏ نهاديم. (12) و همچنین آیه شریفه: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِد»؛ بگو: من انسانى هستم همانند شما، به من وحى مى‏ شود. هرآينه خداى شما خدايى است يكتا. (13) می توان گفت سایه نداشتن دائمی پیامبر (صلی الله علیه و آله) به روشنی او را از دیگر همنوعان ممتاز می کرد و اعتراض هایی از این قبیل که او نیز مانند ما غذا می خورد و در بازار راه می رود (14) را از بین می برد. ۳. با توجه به روایات مطرح شده در منابع شیعی، سایه نداشتن اختصاص به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نداشته و امام (علیهم السلام) نیز از چنین خصوصیتی برخوردار است. ۴. در برخی از روایات مذکور می توان سایه نداشتن امام را حمل بر معنای مجازی کرد؛ مانند روایتی که در مورد امام زمان (عج) وارد شده است؛ سایه نداشتن ایشان می تواند به معنای گستردگی عدالت ایشان یا عدم همتا برای امام (عج) باشد. (15) بنابراین روایات مذکور، اولا؛ خبر واحد محسوب می شوند (16) و ثانیا؛ اگر هم چنین خصوصیتی را برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) یا امام (علیه السلام) ثابت کنند، بدلیل عدم نقل متعدد و معتبر در منابع دسته اول روایی، نهایتا می توان به اتفاق افتادن آن در برخی ازمنه و آن هم به عنوان معجزه یا کرامت معتقد شد. 1. الوفاء باحوال المصطفی، ص412. 2. الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج1، ص368. 3. الانصاف، ج8، ص43. 4. الخصائص الکبری، ج1، ص117. 5. المواهب، ج2، ص85. 6. الكافي ؛ ج‏1 ؛ ص442. 7. مکارم الاخلاق، ص34. 8. المناقب، ج1، ص124. 9. الخصال، ج2، ص428. 10. من لا یحضره الفقیه، ج4، ص418. 11. کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص371. 12. سوره انعام، آیه 9. 13. سوره كهف؛ آيه 110. 14. سوره فرقان، آیه7. 15. پژوهشی درباره روایات سایه نداشتن پیامبر (ص) و ائمه (ع) در منابع فریقین، مجله علوم حدیث، ص65. 16. اگر چه تعداد آنها بیش از سه روایت است، اما بدلیل اختلاف در متن و یکی نبودن آنها، نمی توان این روایات را مستفیض دانست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی در رابطه با سایه‌نداشتن رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» که در جواب سؤال شماره ۱۲۳۰۵ عرض شد، کاربر محترم نکاتی را مطرح فرموده‌اند که خوب است کاربران عزیز متوجه آن باشند. موفق باشید

34240
متن پرسش

سلام علیکم آقای طاهرزاده: چکار کنیم با اینکه می‌دانیم عصبانیت لشگر عظیم شیطان است باز هم عامدانه غضب می‌کنیم بالاخص موقع درس و مشق فرزند، بنده بچه هایی دارم بسیار پر زحمت، جایی جا ندارم بخاطر اینکه بچه هام یکجا نمیشینند و الحمدالله بسیار فعالیت و پرجنب و جوش هستند. دلم برایشان می‌سوزد که مادری چون من دارند، دارم بهشون ظلم می‌کنم با عصبانیتم، خیلی دوست دارم قوه ی کنترلم بالا بره و به هیچ وجه از جا کنده نشم، حرفای صحیح درباره ی غضب زیاد شنیدم اما یک نسخه ی قوی و ۱۰۰ درصد می‌خواهم آقای طاهرزاده که برای همیشه با غضبم خداحافظی کنم، بسیار ناراحتم از خودم چون شیطان از همین طریق پشتم را خاک کرده، از شما نسخه می‌خواهم هم برای این رذیله ی جانکاه هم برای تربیت والدین نسبت به رفتارهای فرزندان زیر ۷ سال.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود فرصتی را جهت مطالعه کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» قرار دهید خوب است. شرح صوتی آن را می‌توانید از جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342  بگیرید. موفق باشید

34216
متن پرسش

سلام و احترام خدمت استاد عزیزم: ٣ سؤال اساسی و حیاتی؛ ۱. به نظر بنده بهترین انسان در تراز انقلاب اسلامی، انسانی است سالک، حکیم و متفکر و در عین حال دارای مدیریتی کلان و اجرائی در نظام اسلامی، که بتواند برنامه ها و طرح های الهی الهام شده بر قلب خویش را در نظامات سیاسی، فرهنگی، حقوقی و اقتصادی پیاده و نهادينه نماید. آیا چنین دیدگاهی صحیح و دقیق است!؟!؟ ۲. بنظر می آید آن نسل جوانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی به آن امید بسته اند برای تحقق تمدن اسلامی، در عین اندک بودن، اما شدیدا مورد عنایت خدا هستند و خداوند متعال «علايق، استعداد و توانمندی هایی» بر وجود آنان نهاده که هر کدام زمینه ساز و عامل عبور از بحران ها و موانع انقلاب در حوزه های مختلف خواهند بود! آیا چنین نگاهی دقیق است!؟ ۳. در مورد عنایت و تربیت خداوند متعال جهت تحقق اراده خویش در تاریخ معاصر توسط انسان انقلابی امروز، بستگی به طلب و ظرفیت آن انسان دارد؛ بدان معنا که هر چقدر طلب انسان برای تأثیر گذاری در تاریخ و جامعه بیشتر باشد، خداوند رب العالمین هم متناسب با آن طلب و اثرگذاری هدایت آن فرد را برعهده می گیرد؛ به طور مثال طلب حاج قاسم سلیمانی با رهبر انقلاب اسلامی متفاوت بوده و طبعا اثر گذاری آنان در تحقق آرمان های اسلام هم متفاوت خواهد بود (یعنی رهبر معظم انقلاب موثر تر از حاج قاسم سلیمانی بودند). آیا چنین دیدگاهی صحیح هست!؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! از آن جهت که ما یکی از صفات ائمه «علیهم‌السلام» را در زیارت جامعه «وَ ساسَةَ الْعِبَادِ» یعنی بندگانی که سیاستمدار می‌باشند. مسلّم است که آن سیاست از دیانت جدایی ندارد. ۲. در همین رابطه بحث «انعم الله علیهم» را در آیه 69 سوره نساء مطرح می‌کند که می‌فرماید: « وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا» به این معنا که آری! خداوند عملاً آن‌ها را تربیت می‌کند برای اموری خاص. به همان معنایی که در مناجات شعبانیه از خدا می‌خواهیم: «الهی انظر إلی نظر من نادیته فاجابک و استعملته بمعونتک فاطاعک» به این معنا که او ما را مدد برساند که به اطاعت او مفتخر شویم. ۳. مسلماً خداوند رهبر معظم انقلاب را برای چنین کار بزرگی ذیل تربیت خاص خود پرورانده است و در همین رابطه از حضرت رضا «علیه‌السلام» داریم که حضرت مي‌فرمايند: «إِنَّ‌ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‌اي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينه‌ي او را گشاده مي‌گرداند. تا در مديريت خود کوچک‌ترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مي‌شود که در جواب‌گويي به هيچ نيازي در نمي‌ماند و غير از صواب از او نخواهي يافت و به خوبي مصلحت مردم را در نظر مي‌گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است. شرح صدري که در روايت فوق به آن اشاره دارد کاملاً در حضرت امام خامنه‌ای به چشم مي‌خورد. و این‌جا است که به خوبی متوجه جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی خواهیم شد به عنوان عطای الهی به بشر امروز. موفق باشید   

[1] - تحف العقول،ص443

33891
متن پرسش

سلام استاد عزیز: در لشکر دوم جنود عقل و جهل، حضرت امام در بخشی می‌فرمایند: «با ذکر حقیقی، حجابهای بین عبد و حق خَرْق شود، و موانع حضور‏‎ ‎‏مرتفع گردد، و قسوت و غفلت قلب برداشته شود، و درهای ملکوت اعلی به‏‎ ‎‏روی سالک باز شود و ابواب لطف و رحمت حق به روی او گشوده گردد.» و در ادامه می‌فرمایند: «برای زنده نمودن دل، ذکر خدا و خصوص اسم مبارک ‏‏«یا حَیُّ یا‏‎ ‎‏قَیُّوم» ‏‏با حضور قلب مناسب است.» من که هر چه تلاش می‌کنم در طول روز یادآوری خدا را در دل داشته باشم، باز هم حواسم جای دیگر است و پی دلخوشی خودش می‌رود. مدتی که می‌خواهیم هی یاد خدا کنیم، حواسمان پرت اینور و آنور است. راهی سریعتر و شتابان تر برای حضور یاد خدا وجود دارد؟ برای دل مرده ی ما که قرار است با ذکر خدا زنده شود، چه راهکار عملی وجود دارد؟ آیا مقصود همین اذکار و اوراد است که با تسیبیح بگوییم؟ در وادی عمل راهکاری وجود دارد تا بهتر به این امر دست یافت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اذکار دینی در جای خود دل را متذکرِ مذکور می‌کند. مثل ذکر «یا حیّ و یا قیّوم» که حیّ حضرت حق دل را متوجه حیات‌بخشی او در همه عالم می‌نماید تا دل انسان زنده بماند و قیّوم‌بودنش، انسان را در عزم و اراده و در میدان‌ماندن کمک می‌کند. با این‌همه همین عبرت‌گرفتن‌ها که انسان‌های اهل ایمان نسبت به حادثه‌ها به‌دست می‌آورند، در جای خود توجه به حضور خدا و نوعی ذکر است. امام صادق (ع) در توصيف اباذر «رضوان الله تعالى عليه» مى‏‌فرمايند: «كَانَ أَكْثَرُ عِبَادَةِ أَبِى‏ ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّه خَصْلَتَيْنِ، التَّفَكُّرَ وَ الِاعْتِبَار»[1]

بیشترين عبادت اباذر دو خصلت بود يكى تفكر و ديگر عبرت‏ گرفتن از حادثه ‏ها. چشم بصيرى مى ‏خواهد كه آدم متوجه شود در همه‏ ى واقعه‏ هاى عالم جاى عبرت‏ گرفتن است، به معنىِ عبور از ظاهر يك حادثه به سنتِ باطنى آن حادثه. ملاحظه مى ‏فرمائيد كه حضرت مى‏ فرمايند: اباذر اهل تفكر بود و اين بيشترين عبادت اباذر بود و اين را امام معصوم مى‏ فرمايند و آن كار را تأييد مى‏ كنند. از خود بايد پرسيد اباذردر اين كار به چه چيزى رسيده و اين تفكر چه تفكرى است كه بيشترين عبادات اباذر را تشكيل مى ‏داده است؟ اين همان تفكرى است كه با ورع و از طريق ورع به دست مى ‏آيد . موفق باشید

 

[1] ( 1)- الخصال، شيخ صدوق، ج 1، ص 42.

33857
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیز: در رابطه با برنامه منظم سلوکی آیا نامه ۳۱ امیر المومنین کافیست یا باید احادیثی مثل یا بن جندب و ای اباذر را هم گوش دهیم وعمل کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید از جایی شروع کرد تا در ادامه، متوجه خلأهایی که باید پر شود، بشویم. این‌جا است که می‌توان گفت بعد از نامه ۳۱، می‌توان به سراغ دستورالعمل‌هایی مثل «حدیث یابن‌الجندب» شد. موفق باشید

33776
متن پرسش

سلام و درود بر شما استاد عزیز: چگونه بدانیم که به مرحله تدبر به روش صحیح رسیده‌ایم؟ تدبر یعنی چه، تامل بنده چگونه باشد تا به مرحله تدبر برسد؟ چگونه تدبر و تفکر بر روی آیات و روایات را آغاز کنیم؟ا ز کدام سوره و از کدام کتب روایی؟ قرآن کتب تفسیر هست اما برای روایات که شرح و تفسیر نیست چگونه و از چه منبعی باید آغاز نمود؟ من الله توفیق

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مبانی معرفتی مثل آنچه جناب ملاصدرا و حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیهما» در آثار خود پیش آورده‌اند، می‌تواند میدان تدبّر و تأمّل در امور دینی و روایات اهل بیت را مقابل ما بگشاید. موفق باشید

33772
متن پرسش

باعرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: سوالی که مدت هاست ذهن مرا به خود مشغول کرده اینست که در روایات داریم محبت قلبی برادر مومنت به خود را نسبت به محبتی که به او داری بشناس از طرفی هم موارد بسیاری بر خلاف آن در زندگی مشاهده می‌شود در هر دو مورد چگونه این دو موضوع با هم قابل جمع است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بستر حضور در دینداری به ما توصیه شده است همان اندازه که متوجه علاقه و تعلّق خود به برادران دینی خود می‌باشید، متوجه باشید برادران مؤمن شما نیز در همان بستر و در همان راستا چنین علاقه‌ای به شما دارند. ولی اگر ذیل حضور در دین الهی نباشد و بخصوص در بستر حضور در انقلاب اسلامی این رابطه‌ها شکل نگرفته باشد؛ دوستی‌های توهّمی است. موفق باشید

33756
متن پرسش

سلام استاد بزرگوارم: اگر برای کسی که به بلایی مبتلاست طلب صبر کنیم یعنی طلب بلای بیشتر کردیم؟ یا چون بلا رسیده با اون روایت که می‌فرماید طلب صبر یعنی طلب بلا و عافیت بخواهید منافات دارد یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طلب صبر در معارف دینی ما به معنای طلب توانایی است تا از آن امتحان‌ها به‌خوبی عبور کنند و هرگز طلب صبر برای کسی به معنای طلب بلا نیست. موفق باشید

33717
متن پرسش

سلام: می‌خواستم بدونم اینکه گفته میشه ما از گل اهل بیت ساخه شده ایم فقط راجع به شیعیان هست؟ یا آنهایی که بغض اهل بیت را در دل دارند هم از گِل اهل بیت ساخته شده اند؟ یعنی همه ی انسانها یکسان از یک گل آنهم گل اهل بیت ساخته شده اند یا نه متفاوت است و فقط محبین اهل بیت از گل آنها هستند و بقیه از گل دیگری؟ و اگر جواب بله هست آنها از چه گلی ساخته شده اند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گِل، که در این‌گونه روایات مطرح است به معنای بنیانِ روحی و روحانی افراد است و این‌که ابعاد روحانی شیعیان به یک معنا تحت تأثیر ابعاد روحانی ائمه «علیهم‌السلام» می‌باشد. موفق باشید

33670
متن پرسش

سلام علیکم: جمله ای از استاد مطهری در ذهن دارم (متاسفانه منبع رو نمی دونم) به این مضمون که ملتی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه رو یاری می کنند الزاما مردم ایران نیستند و ممکن است مردم کشور دیگری باشند.[چرا که وعده الهی حتمیست] از سوی دیگر شما در پاسخ به این سوال به شماره 32266 که آیا جمهوری اسلامی ایران باعث تضعیف اسلام می شود با استناد به این جمله از شهید سلیمانی که جمهوری اسلامی حرم است فرمودید جمهوری اسلامی ایران عامل تضعیف اسلام نیست. ممنون میشم این تناقض رو با توجه به عملکرد ضعیف و ریاکارانه بسیاری از مسوولین و جایگاه این دو بزرگوار توضیح بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که تنها یاران حضرت منحصر به ایرانی‌ها و اهل فارس نیستند، ولی با تأکیدات پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نسبت به اهل فارس می‌فهمیم که گویا مسئولیت خاصی بر مردم ایران بخصوص در آخرالزمان هست. در روايات متعدد از رسول خدا (ص) در رابطه با شرافت قوم فارس يعني ايرانيان داريم که از آن جمله حضرت مي‌فرمايند: «اَعظمُ النّاسِ نصيباً فِي الاسلامِ اهلُ الفارسِ» برترين مردم از جهت بهره‌مندي از اسلام، اهل فارس‌اند. يا مي‌فرمايند: «لَوْ كَانَ الْعِلْمُ مَنُوطاً بِالثُّرَيَّا لَتَنَاوَلَتْهُ رِجَالٌ مِنْ فَارِس‏» (بحار الانوار، ج1، ص195) اگر دين در ثريا و آسمان باشد، مرداني از فرزندان خطّه‌ي فارس به آن دسترسي خواهند داشت. موفق باشید

33669
متن پرسش

سلام و ادب: روایت مشهوری از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمودند ملائکه به خانه ای که سگ در آن باشد وارد نمی شود. با توجه به رواج یافتن خرید و نگهداری از سگ در بین نوجوانان و جوانان شاید سوالی که به ذهن آن ها برسد این باشد که خب وارد نشوند. مگر چه اهمیتی دارد ملائکه به خانه ما وارد شوند. مشتاقم توضیح جنابعالی را در این خصوص بدانم که اولا: چرا پیامبر (ص) مسأله نگهداری از سگ را با حضور ملائکه در خانه مرتبط می‌دانند؟ چه رابطه ای بین حضور سگ با حضور ملائکه در خانه وجود دارد؟ دوم اینکه: اصل حضور ملائکه در خانه چه اهمیتی دارد که موجب می شود اهالی خانه روی حفظ این حضور حساس باشند و از نگاه داشتن سگ در خانه خودداری کنند؟ چنانچه توصیه ای در خصوص روش صحیح مقابله با این پدیده ضد فرهنگی دارید نیز بفرمایید. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه‌ای که تحت عنوان «حکم تندیس یا مجسمه» سال‌ها قبل نوشته شد، روشن گردید که چرا می‌فرمایند سگ و مجسمه اگر در محل زندگی و مثلاً داخل اتاق باشد، فرشتگان که عبارت باشند از انوار الهی؛ حضوری در آن محل نخواهند داشت. بدین معنا که انسان از حاضرشدن در جهان‌های گشوده معنویت محروم می‌گردد و با انواع افسردگی‌ها و نیست‌انگاری‌ها دست به گریبان می‌شود. موفق باشید

33660
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: «انزوا طلبی» و عزلتی که در آيات و روايات به آن سفارش شده و بر آن تأکید شده، به چه معناست؟ بعضی از علما این دسته از احادیث رو اسثناء دونستن، نظر شما در این باره چیه؟ در پناه حق

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع توصیه‌ها بیشتر مربوط به شرایطی است که حق و باطل از هم جدا نبوده و شرایط، شرایط فتنه بوده است. در این شرایط است که به ما می‌فرمایند خود را از صحنه دور بدارید. ولی وقتی جبهه حق در مقابل باطل مشخص است، نمی‌توان به بهانه فتنه از آن جبهه فاصله گرفت وگرنه از حق فاصله گرفته شده است. موفق باشید

33637
متن پرسش

با سلام: در جواب سوال 33624، حکم الامثال (فیما یجوز و قیما لا یجوز واحد) که معنای آن (‏اشیاء همانند، دارای حکمی همانند خواهند بود، اعم از اینکه آن حکم مثبت باشد یا منفی. به عبارت دیگر حکم هر شی حکم مانند آن نیز هست) می‌باشد، شما چگونه در کتاب خویشتن پنهان، احکام نفس ناطقه را به خداوند تعمیم می‌دهید؟ مگر نفس ناطقه همانند خداوند است؟مگر قرآن نمی‌فرماید: لیس کمثله شیئ؟ لطفاً اگر ممکن است توضیح دهید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به وجوه مشترکی که نفس ناطقه انسان به اعتبار مجردبودنش با خدا دارد می‌توان سخن رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» را فهمید که حضرت می‌فرمایند: «مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَه فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه». موفق باشید

33429
متن پرسش

سلام استاد: نظرتون راجع به حدیثی که در وسایل الشیعه در خصوص این موضوع که هر قیامی و پرچمی قبل از قیام قایم محکوم به شکست است چیست؟ اینا که الان راس کار هستند آبروی دین و اسلام را بردند. چیزی از دین نمانده. حیثیت اسلام را لکه دار کردند، اعتقاد مردم را از بین بردند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت مذکور همچنان‌که قبلاً نیز عرض شد مربوط به کسی است که ادعای مهدویت بکند. در ضمن فراموش نکنید که اصل انقلاب اسلامی راهی است جهت احیای بشریت و عبور از مشکلاتی که انسان‌های تحت تأثیر غرب برای ملت ما ایجاد کرده‌اند. در این مورد پیشنهاد می‌شود مصاحبه جناب آقای دکتر فؤاد ایزدی با آقای علیزاده را دنبال بفرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/11446 موفق باشید

33367
متن پرسش

سلام استاد عزیز: بنده معلول هستم و از ویلچر استفاده می‌کنم. چگونه می‌توانم تسلیم باشم؟ خیلی استرس دارم استرس مدام. حتی این مشکل تمرکز من را گرفته است و نمی‌توانم یک خط کتاب را دنبال کرده و حفظ کنم. چه کنم؟ حتی در نماز مقداری تمرکز ندارم. احساس می‌کنم زندگی را باخته ام. اگر روی این ویلچر نبودم حتما شرایط بهتر و لذتهای بیشتری از زندگی را تجربه می‌کردم! خشم و نارضایتی زیادی از شرایط و موقعیت و واقعیتی که با آن روبه رویم، دارم که برایم غیرقابل کنترل است. از آن طرف عشق و علاقه ی شدیدی به اهل و بیت و خدا دارم و زبانم از شکایت به آنها بسته است. ولی این احساسات درونم را ضد و نقیض کرده است. در درونم همواره جنگی به پاست! چه کنم!؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این امر بسیار مهمی است که انسان بتواند در هر موقعیتی که به هر حال برایش پیش آمده است، خود را در همان موقعیت بپذیرد تا حضور او برایش حضوری الهی شود. در این مورد به سخن رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نظر کنید که می‌فرمایند: «لَأَنْ تَصْبِرُوا عَلَى مِثْلِ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ يُوَافِيَنِي كُلُّ امْرِئٍ مِنْكُمْ بِمِثْلِ‏عَمَلِ جَمِيعِكُمْ وَ لَكِنِّي أَخَافُ أَنْ تُفْتَحَ عَلَيْكُمُ الدُّنْيَا بَعْدِي فَيُنْكِرَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ يُنْكِرَكُمْ أَهْلُ السَّمَاءِ عِنْدَ ذَلِكَ فَمَنْ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ ظَفِرَ بِكَمَالِ ثَوَابِهِ ثُمَّ قَرَأَ «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا» (بحار الأنوار، ج‏79، ص: 138)  و اگر شما بر آنچه هستيد صبر كنيد در نزد من بهتر است از اين كه هر يك از شما به اندازه همه، عمل انجام دهد ولى مى‌‏ترسم بعد از من دنيا بر شما گشوده شود، آنگاه يك ديگر را انكار نماييد. در آن وقت اهل آسمان شما را انكار نمايند. پس هر كه در راه خدا صبر كند به كمال ثواب و پاداش خويش نايل مى‏‌گردد.» سپس حضرت اين آيه را قرائت فرمود: «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (نحل/96) بنابراین پیامبر اکرم «صلوات‌الله‌علیه‌وآله»  می‌فرمایند اگر بر آنچه هستید شکیبا و پایدار باشید برای من پذیرفتنی‌تر و دوست داشتنی‌تر است تا آن‌که عبادات همه اصحاب را داشته باشید، زیرا شکیبایی در آن «بودن» که برایمان پیش آمده، عملاً انسان را در مرکز «وجود» حاضر می‌کند. موفق باشید  

33352
متن پرسش

با سلام: آیا جملات زیر درست است؟ «عالم خدا نیست اما عالم جدای از خدا نیست.» با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه عالم، مظاهرِ انوار اسماء الهی هستند و از این جهت مولایمان علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «مَا رَأَيْتُ‏ شَيْئاً الّا وَ رَأَيْتُ‏ اللّه قَبْلَه وَ بَعْدَه وَ مَعَهُ» [1] من هرگز چيزى از موجودات را نديده‏ ام مگر آن كه خدا را قبل از او و بعد از او و با او ديده ‏ام. ولی این به معنای دیدن ذات خداوند نیست. از این جهت هرگز کسی عالَم را ذات خداوند نمی‌داند. موفق باشید

[1] ( 1)- مصباح الهداية، ص 89 88.

33325
متن پرسش

سلام استاد: سوالم در مورد ثواب خواندن سوره های قران است که خواندن مثلا سوره ی یوسف باعث زیبایی در قیامت و آخرت فرد می‌شود و دیگر سوره ها که برای آنها ثوابی مشخص شده است. چون در جایی دیدم که نوشته بود، اعلام اینگونه ثوابها برای قرائت قرآن، برای آن بوده که مردم به جای غیبت و بیهوده گویی روی به خواندن قرآن بیاورند و دلیل دیگری نداشته است. و پایه روایی صحیحی ندارد. آیا اصلا توضیحی عقلی برای این گونه روایات برای مقدار ثوابی که مطرح می‌شود وجود دارد؟ یا می‌ شود این مساله ربطی به تجسم اعمال در آن دنیا داشته باشد؟ که مثلا فلان سوره تجسمی در آن دنیا دارد؟ و یا اصلا توضیحی در این باره نیست و فقط باید با ایمان قلبی قبول کرد و قران خواند به امید کسب اینگونه ثوابها؟ خیلی علاقه مندم بدانم ذکر، سوره یا چه عملی برای کسب زیبایی در آخرت، سفارش شده است که ان شاءلله با کسب اخلاق و تهذیب نفس، از آن ذکرها هم غافل نمانیم. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلماً تدبّر در هر سوره‌ای، احوالات خاصی را در جان انسان پیش می‌آورد که حاصل آن همان تجسم اعمالی است که در آن روایات به ما خبر داده‌اند. موفق باشید

33304
متن پرسش

اعوذ بالله من الشیطان رجیم. ای مامورین و ای مذهبیان مکثر العباده چه باعث این همه خشم درونتان شده؟ بگذار گفتار آن بزرگ مرد توحیدی حضرت آیت الله عبودیت رضوان الله علیه که شاگرد سلوکی حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بوده است را بازگو کنم فرمایش می‌کردند: قبل از انقلاب که طلبه ای جوان بودم شب های پنجشنبه می‌رفتم تخت فولاد برای عبادت و دعای کمیل، در بین راه اول شب عرق خورها کنار خیابان تجمع کرده بودند به عیش و نوش آنها را می‌دیدم و با خود می‌گفتم ای وای بر آنها؛ نزدیک های صبح که باز می‌گشتم آنهایی که از همه بیشتر مست بودند و از همه بیشتر خورده بودند کنار خیابان افتاده بودند و ما بقی رفته... پیش خودم می گفتم من چه کار خوبی کردم که موفق به عبادت شدم احسنت! و آن عرق خورها در 'دل' خود می گفتند خدایا ما چه بد بنده ای هستیم و ببین آن جوان مومن را و غبطه می خوردند. جناب آیت الله عبودیت فرمایش می‌کردند که من می دانم خدا آنها را بیشتر از ما دوست داشت زیرا قلبا خود را خار درگاه حق می دانستند و ما خود را برتر. یارای ادامه گفتار ندارم اما وای بر مردمی که به اسم ولایت مداری ولایت را خار می کنند! همان ولایت فقیه که قبلا عاشق سلامت افراد جامعه است و ناراحت این رفتار های خشمگین مامورین و مذهبیانیست که از زمانه نا آگاه و از بینش ناکام و از خشم و ادعا و ریش و کثرت عبادت پُرَند... همانها که اگر ناخنشان بزنی اهل دنیایند و اگر حکومت شاهنشاهی بود خدا می داند کدام در دین و کدام در دربار و حکومت طاغوتی رخت حکومت تن می کردند تا غلدر باشند. (خامش کنم تا حق کند او را سیه روی ابد)... آغوش باز هدایت های رهبری و بازگشت به عبودیت حقیقی و سلامت دینی مامورین مگر بسته است؟ والله که باز است... در رابطه با رفتارهای خشن مامورین گشت ارشاد با دخترانی که نه می دانند حجاب چیست و نه می دانند کم حجابی آنها فقط نمی دانند. (شب عاشورای همین امثال به چشم خود دیدم که جوانان کم حجاب و با ظاهری متفاوت پشت در تجمع کرده بودند و قلبشان عاشق حسین علیه السلام اما بخاطر تفاوت لباس رویشان نمی شد وارد شوند، خب بیا و ببین ). راه ولایت باز است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید هر کدام‌مان متوجه ضعف‌های خود باشیم. یکی از راه حلها برای عبور از این ضعف‌ها توصیه‌های حضرت سجاد «علیه‌السلام» به جناب زُهَری است . آن روایت این‌گونه است:

قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ ع دَخَلَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ شِهَابٍ الزُّهْرِيُّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ ع وَ هُوَ كَئِيبٌ حَزِينٌ فَقَالَ لَهُ زَيْنُ الْعَابِدِينَ مَا بَالُكَ مَهْمُوماً مَغْمُوماً قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هُمُومٌ وَ غُمُومٌ تَتَوَالَى عَلَيَّ لِمَا امْتُحِنْتُ بِهِ مِنْ جِهَةِ حُسَّادِ نِعْمَتِي وَ الطَّامِعِينَ فِيَّ  وَ مِمَّنْ أَرْجُوهُ وَ مِمَّنْ أَحْسَنْتُ إِلَيْهِ فَيُخْلِفُ ظَنِّي فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ زَيْنُ الْعَابِدِينَ ع احْفَظْ لِسَانَكَ تَمْلِكْ بِهِ إِخْوَانَكَ قَالَ الزُّهْرِيُّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أُحْسِنُ إِلَيْهِمْ بِمَا يَبْدُرُ مِنْ كَلَامِي قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ إِيَّاكَ وَ أَنْ تُعْجَبَ مِنْ نَفْسِكَ بِذَلِكَ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَتَكَلَّمَ بِمَا يَسْبِقُ إِلَى الْقُلُوبِ إِنْكَارُهُ وَ إِنْ كَانَ عِنْدَكَ اعْتِذَارُهُ فَلَيْسَ كُلُّ مَنْ تُسْمِعُهُ نُكْراً يُمْكِنُكَ لِأَنْ تُوَسِّعَهُ عُذْراً ثُمَّ قَالَ يَا زُهْرِيُّ مَنْ لَمْ يَكُنْ عَقْلُهُ أَكْمَلَ مَا فِيهِ كَانَ هَلَاكُهُ مِنْ أَيْسَرِمَا فِيهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُهْرِيُّ وَ مَا عَلَيْكَ أَنْ تَجْعَلَ الْمُسْلِمِينَ مِنْكَ بِمَنْزِلَةِ أَهْلِ بَيْتِكَ فَتَجْعَلَ كَبِيرَهُمْ بِمَنْزِلَةِ وَالِدِكَ وَ تَجْعَلَ صَغِيرَهُمْ بِمَنْزِلَةِ وَلَدِكَ وَ تَجْعَلَ تِرْبَكَ مِنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ أَخِيكَ فَأَيَّ هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَظْلِمَ وَ أَيُّ هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَدْعُوَ عَلَيْهِ وَ أَيُّ هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَهْتِكَ سِتْرَهُ وَ إِنْ عَرَضَ لَكَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ بِأَنَّ لَكَ فَضْلًا عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ فَانْظُرْ إِنْ كَانَ أَكْبَرَ مِنْكَ فَقُلْ قَدْ سَبَقَنِي بِالْإِيمَانِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ فَهُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ إِنْ كَانَ أَصْغَرَ مِنْكَ فَقُلْ قَدْ سَبَقْتُهُ بِالْمَعَاصِي وَ الذُّنُوبِ فَهُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ إِنْ كَانَ تِرْبَكَ فَقُلْ أَنَا عَلَى يَقِينٍ مِنْ ذَنْبِي وَ فِي شَكٍّ مِنْ أَمْرِهِ فَمَا لِي أَدَعُ يَقِينِي بِشَكِّي وَ إِنْ رَأَيْتَ الْمُسْلِمِينَ يُعَظِّمُونَكَ وَ يُوَقِّرُونَكَ وَ يُبَجِّلُونَكَ فَقُلْ هَذَا فَضْلٌ أَخَذُوا بِهِ وَ إِنْ رَأَيْتَ مِنْهُمْ جَفَاءً وَ انْقِبَاضاً عَنْكَ فَقُلْ هَذَا لِذَنْبٍ أَحْدَثْتُهُ فَإِنَّكَ إِنْ فَعَلْتَ ذَلِكَ سَهَّلَ اللَّهُ عَلَيْكَ عَيْشَكَ وَ كَثُرَ أَصْدِقَاؤُكَ وَ قَلَّ أَعْدَاؤُكَ وَ فَرِحْتَ بِمَا يَكُونُ مِنْ بِرِّهِمْ وَ لَمْ تَأْسَفْ عَلَى مَا يَكُونُ مِنْ جَفَائِهِمْ وَ اعْلَمْ أَنَّ أَكْرَمَ النَّاسِ عَلَى النَّاسِ مَنْ كَانَ خَيْرُهُ فَائِضاً عَلَيْهِمْ وَ كَانَ عَنْهُمْ مُسْتَغْنِياً مُتَعَفِّفاً وَ أَكْرَمُ النَّاسِ بَعْدَهُ عَلَيْهِمْ مَنْ كَانَ عَنْهُمْ مُتَعَفِّفاً وَ إِنْ كَانَ إِلَيْهِمْ مُحْتَاجاً فَإِنَّمَا أَهْلُ الدُّنْيَا يَعْشَقُونَ الْأَمْوَالَ فَمَنْ لَمْ يُزَاحِمْهُمْ فِيمَا يَعْشَقُونَهُ كَرُمَ عَلَيْهِمْ وَ مَنْ لَمْ يُزَاحِمْهُمْ فِيهَا وَ مَكَّنَهُمْ مِنْهَا أَوْ مِنْ بَعْضِهَا كَانَ أَعَزَّ وَ أَكْرَم‏

امام باقر عليه السّلام فرمود: محمد بن شهاب زهرى خدمت امام سجاد عليه السّلام رسيد در حالى كه محزون و گرفته بود، امام عليه السّلام به او فرمود: چرا محزون مى‌‏باشى، گفت يا ابن رسول اللَّه حسودان بر من حسد مى‌‏برند از اين رو محزون هستم، آنها در مال من طمع كرده ‏اند و نعمت‏هاى مرا كفران مى‏‌كنند و نيكيهاى مرا فراموش نموده‏ اند.

امام سجاد عليه السّلام فرمودند: زبان خود را نگهدار تا همه را بطرف خود جلب كنى، زهرى عرض كرد يا ابن رسول اللَّه من به آنها احسان مى‏‌كنم ولى گاهى از زبان من كلامى بدون قصد گفته مى‏‌شود امام فرمود: همان متوجه باش كه خودپسندى نكنى، و سخنى از زبانت بيرون نيايد كه بعد نتوانى آن را انكار كنى و يا معذرت خواهى بكنى.

شما بدانيد اگر سخنى از زبانت بيرون شد و كسى از شما ناراحت گرديد ديگر عذرخواهى و پوزش نمى‌‏تواند دل او را آرام كند و رفع كدورت نمايد، اى زهرى هر كس عقلش كامل نبود نابوديش آسان خواهد بود.

اى زهرى چرا نمى‏‌خواهى همه مسلمانان را مانند خانواده ‏ات بدانى، بايد متوجه باشى كه بزرگان آنها پدرت هستند و كوچك‏ها فرزند شما مى‏‌باشند، و جوان‏ها برادرت هستند، اگر اين چنين بدانى به كدام شخص ظلم مى‏‌كنى و يا به كدام يك نفرين مى‏‌نمائى، و يا مى‏‌خواهى پرده كدام يك از آنها را پاره سازى. اگر ابليس لعنة اللَّه عليه به تو تلقين كرد كه تو را بر ديگران فضيلتى هست و تو بر ساير مسلمانان فضيلت دارى، تو خود در اينجا توجه كن اگر شخصى از تو بزرگتر است بگو او از من چند سال بزرگ است و بيش از من عمل صالح دارد و ايمان او هم از من بهتر است و لذا او بر من فضيلت دارد.

اما اگر شخصى از شما كوچك‏تر است بگو او از من كمتر معصيت كرده از اين رو از من بهتر خواهد بود و اگر با تو همسال است بگو من در گناهان خود و آلودگيم يقين دارم ولى نسبت به او در شك مى‌‏باشم، پس چرا اكنون يقين خود را بگذارم و به شك عمل كنم.

اگر مشاهده مى‌‏كنى كه مسلمانان تو را تعظيم مى‏‌كنند و به تو احترام مى‏‌گذارند، بگو اين چيزى است كه آنها از من ديده‏ اند، اگر مشاهده كردى آنها به تو ظلم مى‏‌كنند و يا اعتنائى به شما ندارند بگو اين بخاطر گناهى است كه مرتكب شده‏ ام.

اى زهرى تو اگر اين چنين شكر كنى و اين گونه با آنها برخورد كنى خداوند زندگى شما را لذت‏بخش و خوشگوار مى‏‌كند و دوستانت را زياد مى‏‌گرداند، و دشمنانت را كم مى‏‌سازد، و از محبت آنها برخوردار مى‏‌گردى و خوشحال مى‏‌شوى، و از جفاى آنها دلتنگ نمى‏‌گردى. بدان كه گرامى‏ ترين مردم آن كسى است كه خيرش بر آنها جريان داشته باشد و او از مردم بى ‏نيازى حاصل كند و عفيف باشد و بعد از اين آن انسانى بزرگوار و شريف است كه عفت بخرج دهد و دست نياز بطرف كسى دراز نكند و به تو نيازمند باشد.

مردمان دنيا به مال و ثروت علاقه دارند و به آن عشق مى‌‏ورزند و هر كس در امور مالى مزاحم آنها نشود به او احترام مى‏‌كنند، اين چنين شخصى كه چشم به مال و ثروت ديگران ندارد و با عزّت زندگى مى‌‏كند معزز و محترم مى‌‏باشد.

عرایضی در شرح آن روایت گرانقدر شده است که در کانال «مطالب ویژه» می‌توانید آن را دنبال فرمایید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/11328

33291
متن پرسش

سلام و عرض ارادت و توفیق روز افزون برای استاد گرامی و همه ی کسانی که در این جبهه فرهنگی فعالیت دارند. استاد دو سوال دارم اول اینکه نظرتان در مورد سخنران انقلابی (استاد احسان عبادی) چیه؟ و آیا اینکه در سخنرانی هایش بعضی از اساتید را تعریف و تمجید می‌کنند مثل رحیم پور ازغدی و بعضی اساتید را همینجور عیب و نقص هایشان را می‌گویند. مثل استاد پناهیان و رائفی پور و همیشه هم می‌گویند مبنای فکرتان را روی این اساتید نگذارید آیا این توصیه ها که میگن درسته؟ با تشکر دعای امام زمان بدرقه راهتان باشد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد که می‌فرمایید اطلاعی ندارم ولی آنچه برای ما مسلّم است همه عزیزانی که در بستر اسلام و تشیع ذیل انقلاب و ولایت فقیه قرار دارند با همه تفاوت‌هایی که در بین‌شان هست، برای ما محترمند و وجود آن‌ها حکایت از سعه انقلاب دارد در چهره‌های مختلف. فراموش نفرمایید که انقلاب اسلامی راهی است به سوی اهدافی بلند و قدسی، حال هرکس در منزلی از منازل این راه حاضر است و در حال پیمودن بقیه راه است. بنده در عین ارادت بسیار به جناب استاد رحیم‌پور، در چهره اساتیدی همچون استاد پناهیان و استاد رائفی‌پور می‌بینم که به سوی کمالاتِ نهفته در انقلاب اسلامی در حرکت‌اند. چرا ما در امروزِ این عزیزان، فرداهایی که طلوع می‌کند را ننگریم؟ نظر شما را ذیلاً به روایت مشهور جناب مسروق جلب می‌کنم . موفق باشید

مَسْرُوقٍ قَالَ: دَخَلْتُ يَوْمَ عَرَفَةَ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ أَقْدَاحُ السَّوِيقِ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ بَيْنَ يَدَيْ أَصْحَابِهِ وَ الْمَصَاحِفُ فِي حُجُورِهِمْ وَ هُمْ يَنْتَظِرُونَ الْإِفْطَارَ فَسَأَلْتُهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَأَجَابَنِي فَخَرَجْتُ فَدَخَلْتُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ النَّاسُ يَدْخُلُونَ عَلَى مَوَائِدَ مَوْضُوعَةٍ عَلَيْهَا طَعَامٌ عَتِيدٌ [طعام عتيد: معدّ حاضر (لسان العرب- عتد- ج ۳ ص ۲۷۹)] فَيَأْكُلُونَ وَ يَحْمِلُونَ فَرَآنِي وَ قَدْ تَغَيَّرْتُ فَقَالَ يَا مَسْرُوقُ لِمَ لَا تَأْكُلُ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي أَنَا صَائِمٌ وَ أَنَا أَذْكُرُ شَيْئاً فَقَالَ اذْكُرْ مَا بَدَا لَكَ فَقُلْتُ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ تَكُونُوا مُخْتَلِفِينَ دَخَلْتُ عَلَى الْحُسَيْنِ ع فَرَأَيْتُهُ يَنْتَظِرُ الْإِفْطَارَ وَ دَخَلْتُ عَلَيْكَ وَ أَنْتَ عَلَى هَذِهِ الصِّفَةِ وَ الْحَالِ فَضَمَّنِي إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ الْأَشْرَسِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَدَبَنَا لِسِيَاسَةِ الْأُمَّةِ وَ لَوِ اجْتَمَعْنَا عَلَى شَيْ‏ءٍ مَا وَسِعَكُمْ غَيْرُهُ إِنِّي أَفْطَرْتُ لِمُفْطِرِكُمْ وَ صَامَ أَخِي لِصُوَّامِكُم‏» در روز عرفه بر امام حسین علیه السلام وارد شدم در حالیکه کاسه هایی از سَویق (غذایی خاص) در محضر امام و اصحاب ایشان بود و قرآن ها در منازلشان بود و منتظر افطار بودند پس، در رابطه با مسأله ای از امام سؤال کردم و امام جوابم را دادند سپس خارج شدم و بر امام حسن علیه السلام وارد شدم درحالیکه در منزل ایشان سفرهایی که غذای آماده بر روی آنها گذاشته شده بود قرار داشت که مردم می آمدند و از این غذا می خوردند و با خود می بردند پس امام علیه السلام مرا دید و من دگرگون شدم سپس امام فرمودند ای مسروق چرا از غذا نمی خوری پس من گفتم ای آقای من، روزه هستم و من چیزی را به یاد می آورم پس امام فرمودند آنچه را که برایت ظاهر شده بیاد آور پس گفتم پناه می برم به خدا از اینکه شما مذهب و عقیده دیگری را اختیار کرده باشید.  یعنی امام حسین (ع) روزه بود و شما مفطر هستی. امام حسن (ع) می‌فرماید: آیا نمی‌دانی که خدای متعال ما را برای تدبیر امور امت فراخوانده است؟ اگر ما یک روش را در پیش گیریم، آنگاه راه و روش دیگری برای شما جایز نخواهد بود. من افطار می کنم تا هر که خواست افطار کند و برادرم روزه می گیرد، تا هر کدامتان خواستید روزه بگیرید.

 

نمایش چاپی