بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: توحید و اسماء الهی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4339
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام علیکم.استاد بزرگوار،از کسی شنیدم که می گفت در میان عبادات، نماز مخصوص عبادت مستقیم ذات است،با توجه به پاسخ شما به سوال 4300،این گفته رد می شود؟متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال اگر نظر هم به نور ذات داریم در خود نماز اسم «الله» را بر زبان می‌آوریم و متوجه آن اسم مبارک هستیم که رحمان و رحیم است و لذا این «الله» غیر از آن «الله» است که در قل هوالله احد می‌گویید که نظر به مقام احدانیت دارد و تعیّن اول محسوب می‌شود. موفق باشید
4324
متن پرسش
وجود خدا را چطور میتوان اثبات کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که کتاب «از برهان تا عرفان» را همراه با سی‌دی آن کار کنید. موفق باشید
4300
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.با سلام.این که یکی از تعاریف اسم الله حقیقت محمدیه (ص)است درست است که در نماز هم هرجا کلمه ی الله بود آن را به همین معنی بگوییم؟ باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متوجه نور جامع حقیقت محمدیه«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» شوید و با چنین توجهی کلمه‌ی مبارکه‌ی «الله» را بر زبان جاری کنید «طوبی لکم» مبارک باشد چنین رویکردی برای شما. کار بسیار ارزشمندی است. موفق باشید
4302
متن پرسش
در سؤال (4089) از شما پرسیدیم که: «علم حضوری به وجود خدا، از جنس مبادی نظری است یا عملی؟»، شما در پاسخ فرمودید: «در این حالت، تمام وجود انسان اعم از نظر و عمل تحت تأثیر چنین مشاهده‌ای است. به این لحاظ، آن کسی که خود را در معرض غرق شدن می‌یابد، عملش همان نظر به خداوندی است که قدرت نجات دارد.». با عرض پوزش، این فرمایش شما، جواب ما نشد؛ این گزاره در این حالت (اگر چه انسان به گزاره‌بودنِ این واقعیت و موضوع و محمول داشتنش توجه ندارد) منشأ تصمیم‌گیری و عمل است، لذا این گزاره در این حالت بالاخره باید جزء مبادی باشد، جزء کدامیک از مبادی است؟ نظری یا عملی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر موضوع را وجودی در نظر بگیریم و خود را به جای آن کسی قرار دهیم که در حال‌ غرق نظربه خداوند دارد ، حرف همان است که عرض کردم که ماوراء عقل عملی و نظری تماماً نظر به خداوند د ولی اگر موضوع را در حوزه‌ی علم حصولی بیاوریم معلوم است که علم حضوری را به صورت حصولی مدّ نظر قرار داده‌ایم و جزء مبادی نظری می‌شود ولی این دیگر علم حضوری نیست، علمِ به علمِ حضوری است. موفق باشید
4174
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز چندشب پیش در حریم ملکوتی رضوی حاج آقا عالی در مورد اسباب و توکل به خدا صحبت داشتند و گفتند در این مورد نباید افراط وتفریط کرد مثلا داستان بیماری حضرت موسی (ع) را به عنوان تفریط در مورد اسباب و گفتند ازآن طرف بام بعضی ها آنقدر غرق اسباب شده اند که خدا را فراموش کرده اند و 5شنبه در دعای کمیل حرم حاج سعید در ذیل"الهی وربی من لی غیرک"گفت این جمله وقتی محقق میشه که شما مثلا برای خرید خانه چشمتان به وام و دیگر واسطه ها نباشد و فقط وفقط ازخود امام رضا(ع)بخواهید حالا ازشما میخواهم نگرش صحیح در مورد این موضوع را بیان کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوب و درستی فرموده‌اند. موفق باشید
4168
متن پرسش
سلام به استاد عزیز. چگونه می توان با استفاده از برهان صدیقین و نتیجه ی آن یعنی هویت تعلقی، مراتب عالم را به عنوان حضرات خمس تبیین کرد. و عرفا و فلاسفه این مراتب را از کجا اخذ کرده اند. آیا متاثر از عقول در فلسفه ی ارسطوست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرات خمس ربطی به تشکیک وجود ندارد همچنان که ربطی به عقولی که در فلسفه مطرح است ندارد، بحث بسیار دقیقی است که باید در جای خودش بحث شود. اگر نگاهی به جزوه‌ی «عرفان نظری» بیندازید شاید باب بحث در این مورد برایتان باز شود. موفق باشید
4122
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر. سالی پر ازمعنویت داشته باشید. استاد اسم «یالطیف» چه برکاتی دارد؟اینکه می گویند روزانه 129 مرتبه برای گشایش بخت دختران بخوانید درست است؟ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم لطیف عبارت است از تصرف حق در امور بندگان، آن هم تصرفی خفی و لذا با رجوع به حضرت حق با اسم لطیف، حضرت حق إن‌شاءالله به همان شکلی که روح انسان طلب می‌کند امورات انسان را اصلاح می‌نماید.موفق باشید
4059
متن پرسش
سلام علیکم 1- استادعزیز در مورد صفت مکاریت در آیات متعدد قرآن کریم درمورد خداوند وانسان یک نتاقضی و جود دارد .علامه جوادی (خدا حفظشان کند )ظاهرا اعتقاد دارند که مکر خوب داریم ومکر بد داریم . اما می دانیم حداقل مکر در لغت به معنای حیله به کار بردن در کار حالا در مورد خداوند وقتی می خواهیم به کار ببریم می توانیم بگویم که کافران مکر می کنند یعنی فکر می کنند که از قدرت وحکمت خداوند فرار کرده اند ولی خداوند مکر می کند واز همانجا که کافران فکر می کنند که از دست خدا در رفته اند گرفتار شان می کنیم (مکرو ومکرالله والله خیر ماکرین ).می بینیم مکر از جنبه و زاویه دید انسان ها بیان شده است و گرنه خداوند هم در علمش می دانست که این انسان با اراده خودش از این راه می رود به نتیجه دلخواهش نمی رسد . و شان خداوند متعالی از اینکه هدفی را دنبال کند اجل است . خدا را شاکرهستم برای همه نعمت هایش از جمله نعمت ولایت . انشالله خدا کمک کند که شکر مان را وحمد ما را هروز کاملتر کند خداخیرتتان دهد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر «مکر» را به معنای چاره‌جویی بگیریم یک واژه‌ی غیر ارزشی نخواهد بود حتی آن‌جایی که خداوند از قول عزیز مصر نقل می‌کند که می‌گوید: مکر زنان عظیم است. ولی خداوند آن را نقد نکرده. چون به این معنا است که زنان توان چاره‌جویی عظیمی در کار خود دارند. با این توصیف که مکر به معنای چاره‌جویی باشد معنای مکر الهی به این شکل است که خداوند در مقابل چاره‌جویی کافران برای نفی تأثیر نبوت ، چاره‌جویی می‌کند و خدا بهترین چاره‌‌جوها است زیرا به تعبیر علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» دستِ طرف مقابل را می‌خواند. موفق باشید
4063
متن پرسش
باعرض سلام گاهی اوقات در دلم با توجه به مبادی و مبانی معرفتی که از شما استاد بزرگوارم دریافت کردم توحیدی را احساس میکنم و توکل و آرامش خوبی را به من میدهد اما با خودم میگویم اینگونه نیست چون وقتی از فقهاو علما سوال می پرسم آنها اسباب را خیلی پررنگ تر می کنند و آن توکل و آرامش را از من صلب می کنند ، آیا به قلبم گوش دهم یا .... بنده منکر نقش اسباب نیستم اما اگر خدا نخواهد اسباب هم نقش ثابتی ندارند ... با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیره‌ی اولیاء معصوم«علیهم‌السلام» آن نبوده که از اسباب و وسایل استفاده نکنند، نگاه آن‌ها به ماوراء این وسایل بوده همان‌طور که ما در دفاع مقدس در حدّ توان خود از وسایل نظامی استفاده کردیم ولی نگاه حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به لطف خدا بود و همان موجب پیروزی ما شد وگرنه اگر به وسایل نظامی خود چشم می‌دوختیم در مقایسه با وسایل نظامی دشمن، خود را می‌باختیم و عملاً شکست می‌خوردیم. در حدّ امکان از وسایل استفاده‌کردن سیره‌ی عقلا و مؤمنین است ولی امید را به وسایل دوختن سیره‌ی مشرکین است. موفق باشید
4039
متن پرسش
بسمه تعالی سلام خسته نباشید . از این که وقت گذاشتید و پاسخ سوال را دادید بسیار ممنون و متشکر هستم . حالا می خواستم سوال کنم که : چطور باید حجاب‌های ماهیت برطرف شود تا انسان متوجه شود ؟ و چطور باید به هست‏ها رسید ؟ و سوال دیگری در مورد روش مطالعه کردن داشتم که بهترین روش مطالعه از نظر شما چیست ؟ منظورم از روش مطالعه ، چطور خواندن کتاب است ؟ از این که وقت می گذارید و پاسخ می دهید واقعاً تعجب می کنم . زیرا افرادی چون شما مسلماً خیلی باید سرشان شلوغ باشد ولی با این حال به سوالات ما افرادی که کوچک هستیم و شاید وقت شما را می گیریم ، پاسخ می دهید و این باعث تعجب است چون افرادی را که با آن ها در ارتباط بودم می دیدم که با کمی کار دیگر نمی توانستند به موارد دیگر رسیدگی کنند و یا حتی خیلی از کارها را فراموش می کردند . این کار شما باعث می شود انگیزه زیادی حداقل در خود من بوجود بیاید . باز هم تشکر می کنم . انشاالله خداوند خیر عظیمی نصیب تان بفرماید . موفق باشید .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سراسر کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» با شرح آن را برای عبور از ماهیت عرض کرده‌ام مگر کار ساده‌ای است ؟ گفت: «تا خون‏ نکنى دیده و دل پنجه سال‏.........از قال تو را ره ننمایند به حال‏» 2 - بحث روش مطالعه که در قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» شده إن‌شاءالله جوابگوست. امیدوارم بنده بتوانم از این طریق در این شرایط وظیفه‌ی تاریخی خود را انجانم دهم و تلاش نمایم تا افقی که انقلاب اسلامی در مقابل بشر امروز گشوده است با دسسیه‌ی دشمنان اسلام مکدر و تیره نشود. موفق باشید
4051
متن پرسش
با سلام به محضر مبارکتان در یکی از سخنرانی هایتان با موضوع "خصوصیات قلب ممتحن" اشاره کوچکی به تصور و تصدیق داشتید آیا این موضوع را در جایی "سخنرانی یا کتاب" بطور کامل باز نموده اید؟ بنده گمشده و کلید همه فریادهای شما مبنی بر حضور دائم, به صحنه دراوردن قلب, رهایی از زمان و بسیاری از مطالب دیگر را در این نکته"فهم مبادی تصوری و سپس قبول و تصدیق" می دانم. لطفا راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
3847
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز خدا بر طول عمر شما بیفزاید و بر کات شما را روز افزون کند شنیده ام که ذکر لا اله الا اله چون به توحید نزدیک می کند فقر مادی می آورد و من در این شرایط حقیقتا تحمل فقر مادی و شرمنده زن و بچه شدن را ندارم در عین حال به این ذکر علاقه دارم و معمولا روزی 1000 بار می گویم آیا این قضیه درست است و اگر هست چه ذکری بگویم که هم احوالات معنوی و تقرب به خداوند داشته باشد و هم باعث فقر مادی و احتیاج به خلق نشود سئوال دیگر این که بهتر است از ذکرهایی که انسان دوست دارد هرکدام هر روز صد بار بگوید یا فقط یک ذکر را زیاد تکرار کند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چگونه می‌شود پذیرفت ذکری که حضور خدای رئوف را متذکر می‌شود فقر مادی بیاورد. رسول خدا«صلواة‌الله علیه‌وآله» می‌فرمایند: بهترین شما کسی است که روزی 100 مرتبه ذکر «لا إله إلاّ الله» بگوید. آیا اگر حضرت حق نظر کنند و تعلقات ما را از امور بیهوده‌ی دنیا بزدایند، این فقر مادی است؟ موفق باشید
3849
متن پرسش
ایمان به عالم غیب چه تاثیری در زندگی انسان دارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایمان به غیب به معنی آن است که متوجه باشیم علاوه بر پدیده‌های مادی و نقش و تأثیری که پدیده‌های مادی دارند حقایقی در عالم هستند که حتی بیشتر از پدیده‌های مادی در زندگی ما و اجتماع مؤثرند و همین‌طور که اگر از پدیده‌های مادی استفاده کردیم بهره‌ی لازم را می‌بریم اگر توانستیم به حقایق غیبی رجوع کنیم از انوار آن‌ عالم در جسم و روح خود بهره‌مند می‌گردیم با این تأکید که روح ما نیاز دارد که از حقایق غیبی تغذیه کند و فربه شود که در رأس آن‌ها بهره‌مندی از نور خداوند است که اگر نتوانست از طریق شریعت الهی خود را با نور الهی مأنوس کند و از آن بهره‌مند گردد در فردایی که از دنیا و عالم حس جدا می‌گردد در عذاب بی‌خدایی تا ابد معذّب است که صورت این معذب‌بودن همان چیزهایی است که شریعت الهی از آن خبر داده است. موفق باشید
3831
متن پرسش
استاد عزیز دربحث حرکت جوهری وممکن الوجود بودن عالم واینکه فیض الهی دائمی است ازمثال نور که پس از جدا شدن ازمنبع نیست می شود استفاده میکنید درحالی که میدانیم که مثلا ستاره ای که ده سال نوری باما فاصله دارد نورش ده سال پس از جدا شدن از ستاره به ما رسیده است واین فوتونها جذب شده وبه فوتونهای دیگری تبدیل میشوند البته ازمثال انتظار زیادی نمیرود به قول خودتان خاک بر..... اما از نظر من شاید نارسا باشد خواهشمندم توضیح دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که ما چه موقع آن نور را درک می‌کنیم غیر از آن است که اگر نور از منبع آن جدا شود باز نورانیت خود را حفظ می‌کند. نسبت نور با منبع نور همیشه ثابت است ولی این‌که ما چه موقع آن را می‌بینیم به ما و فاصله‌ی ما با آن نور ربط دارد. موفق باشید
3821
متن پرسش
با عرض سلام میخواستم بدونم فضل خدا از قاعده لطف خداوند جداست ؟تعریف کاملی از فضل ولطف میخواستم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم بتوانیم این دو را از همدیگر جدا دانست. با به‌کار برده‌شدن آن‌ها در متون متوجه می‌شویم که نظر به کدام معنا دارند. آیا نظر به فضل دارند به معنای بیشتر از استحقاق و یا نظر به لطف دارند به معنای توجه به استعدادهای پنهانی که ما متوجه آن‌ها نیستیم. موفق باشید
3732
متن پرسش
سلام استاد خاصیت ذکریا باسط چیست؟وچه موقع باید بکار برد؟وچه تعداد هست؟واداب ذکر گفتن چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خاصیت این ذکر آن است که خداوند قبض ما را بر بسط تبدیل می‌کند، شاید وقت خاصی و تعداد خاصی نداشته باشد، آداب نمی‌خواهد. نظر می‌کنید به حضرت حق از آن جهت که باسط است و او را با این اسم صدا می‌زنید و او هم جواب می‌دهد. موفق باشید
3701
متن پرسش
با سلام و عرض ادب در خدمت استاد محترم: استاد شما فرمودید که خدا فیاص مطلق هست و باید همواره خلق کند سوال این است که خدا قادر بر خلق است که در آن شکی نیست، اما اینکه باید خلق کند همواره لازمه این حرف این است که خدا در خلق مجبور باشد یعنی مجبور است که خلق کند و نمی تواند خلق نکند؟ لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در فلسفه بحثی هست که می گوید: واجب‌الوجودبالذات، از همه‌ی جهات واجب‌الوجود است، یعنی خداوند واجب العلم است و نمی‌شود علم از او جدا باشد چون این برای خدا نقص است، همچنین واجب الْجُود است و نمی‌شود جُود و بخشش نداشته باشد و از این جهت همواره خلقت هر مخلوقی را به آن مخلوق می‌دهد. موفق باشید
3663
متن پرسش
باسلام استاد گرانقدر سوال داشتم که خواهشمندم آنرا به دقت ملاحظه بفرمایید و جوابش را هم بفرمائید و ما را به مراجعه کتاب سفارش نفرمائید چون دوست دارم خودتان جواب بدهید: الف:درشرح گلشن راز(محمدلاهیجی)این جمله آمده:((بت پرستی چیزی غیر از خداپرستی نیست و اگر مسلمان که قائل به توحید است و انکار بت می نماید بدانستی و آگاه شدی که فی الحقیقه بت چیست و مظهرکیست و ظاهر به صورت بت چه کسی است بدانستی که البته دین حق در بت پرستی است)) منظور این جمله چیست؟ ب:برخی عرفا می گویند ((حضرت موسی برادرش را عتاب کرد بدین جهت بود که توچرا گوساله پرستی را انکار کردی و نفهمیدی گوساله پرستی غیر از خداپرستی نیست))شفاف توضیح دهید؟ 2.شما قائل به این هستید که امروز سلوک ذیل اندیشه امام ، حال سئوال اینجاست که خود امام بارها فرمودند استاد پیدا کنید خودرو نمی شود و یا اینکه علامه طهرانی در کتاب سرالفتوح کاملا مخالف نظر شما فرموده اند با اینکه زمان انقلاب هم درک کرده اند جمع بین این دوحرف با فرمایش شما چیست؟ و آیا در تایید حرف شما کسی قائل به این نظر شما هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: الف- در عرفان سالک به بصیرتی می‌رسد که همه‌چیز را آیت حضرت حق می‌بیند در آن حال بت نه از آن جهت که بت است،بلکه از آن جهت که مخلوق خداوند است مظهر اسماء الهی است. چنانچه قرآن می‌فرماید: « سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق‏ » به زودی ایات خود را در افاق و در جان مومنین طوری می نمائیم که همه ان ایات را حق می بینند. ب- باید عین متن باشد تا بتوانیم با توجه به قبل و بعد جمله منظور را بفهمیم. 2- بنده در جزوه‌ی «روش سلوکی حضرت آیت الله بهجت» سخن آیت الله بهجت را شرح داده‌ام که چرا می‌فرمایند: «علم تو، استاد تو است» در ضمن چرا خودِ حضرت امام را در جهت‌گیری کلی استاد خود به حساب نیاوریم و در امور جزیی‌تر از اساتید عزیز نیز استفاده کنیم؟ موفق باشید ‏
3645
متن پرسش
با سلام چند وقتی است که نوعی شک و تردید وجودم را فرا گرفته و مدام به این قضیه فکر میکنم که خدا چگونه ازلی و ابدی است با وجوداین که جواب این سوال را میدانم که خدا از زمان مبراست اما هر چه فکر میکنم درک نمیکنم لطفا راهنماییم کنید تا دلم آرام گیرد.و اینکه آیا این شک و تردید شیطانی است؟با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بحث «برهان صدیقین» جهت رفع این شبهه کمک کند. موفق باشید
3627
متن پرسش
سلام.استاد در کتاب آنگاه که...فرمودید اگر کسی یک بار خدای متعال او را در "وقت"برد و او استفاده نکرد و از آن حالت بیرون آمد خدا آن را دیگر به او نمیدهد.آیا من که چند سال پیش وارد یک چنین حالتی شدم و بر اثر یک سری مسائل آن حالت را از دست دادم دیگر نمی توانم به آن برسم؟2:توحید افعالی را چگونه اثبات میکنید؟3:اخیرا بحث طب سنتی به صورت گسترده رواج یافته و انسان وقتی با کسانی که در این رشته هستند برخورد میکند اینها خیلی دلایل روحی و حتی اخلاقی انسان را به غذا و ...ربط میدهند به گونه ای که مثلا اگر من خشمم را افسار گسیخته کردم میگویند مثلا تو به دلیل صفرایت هست و تمام تلاش و توجه بدن را به تن و ماده تنزل میدهند به نظر شما نگاه صحیح به این مسائل چگونه است و جایگاه روح و بدن در اینجا چگونه است؟4:با این مباحث که طب سنتی میگوید که مثلا یکی مزاجش دم یا سودا یا...است آیا میتوان یک شخصیت متعادلی پیدا کرد که همانطور که باید حقیقت را دید و متناسب با آن عمل کرد؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هیچ‌وقت دریچه‌های رجوع به حضرت حق به‌کلی بسته نمی‌شود 2- در کتاب‌های کلام این مطلب را دنبال کنید تا روشن شود هر فعلی ظهور اراده‌ی حضرت حق است و از قبضه‌ی حضرت حق بیرون نیست 3- غذا و بدن، علت مُعدّه هستند، علت حقیقی نفس ناطقه و اراده‌ی آن است 4- آری انسان‌ها می‌توانند ماوراء اقتضائاتی که بدنشان دارد اراده کنند و تصمیم بگیرند. منتها اگر بدن خود را در تعادل قرار دهند راحت‌‌تر می‌توانند اراده کنند. به همین جهت ائمه«علیهم‌السلام» نیز مواظب تعادل مزاج خود بودند. موفق باشید
3596
متن پرسش
سلام خدمت استاد حقیر سوالی در مورد اصالت فکر داشتم که در پاسخ فرمودید این نحوه بحث یک روش انحرافی است . اما نکته ای که فکر می کنم در انتقال آن به حضرتعالی خوب عمل نکرده ام این است که من به هیچ وقت نمی خواهم بهشت و جهنم کسی را تعیین یا حتی بدانم . بلکه طرح بحث شما در مورد بعضی اشخاص این شائبه را در ذهن تقویت می کند . اگر در سوال قبلی هم دقت کرده باشید من گفتم که آیا هر انسانی که بهشتی است درست فکر میکند ؟ از این سوال منظوری غیر از تعیین بهشت و جهنم افراد داشتم . ببینید شما در برخورد با انسان هایی که ظاهرا بهشتی هستند ( مثل شهدا ) یا کسانی که مشهور به اوج عرفان بودند( مثل امام خمینی و علامه طباطبایی) ، آن ها را لاجرم دارای افکار درستی می دانید. در واقع این ملازمه بین عاقبت به خیری و فکر درست را شما در ذهن ایجاد می کنید . من اصراری ندارم که شهید احمدی روشن یا شهید شهریاری به دنبال تسخیر تکنیک نبوده اند !!! بلکه سوال من این است که شما با چه قرینه ای این عزیزان را و به طور کلی انسان های وارسته را دارای فکر درست میخوانید ؟ دقیقا این جا من سوال میکنم که آیا غیر از اینکه این عزیزان انشاءالله بهشتی هستند ، دلیل دیگری هم وجود دارد که درست فکر می کنند ؟ ببینید من میگویم اگر قرار باشد من نوعی ، هر طور خواستم فکر کنم ، بعد وقتی شهید شدم بشوم انسانی که می خواست از مدرنیته عبور کند که خیلی پیدا کردن تفکر ناب و درست بیهوده می نماید. من شما را به مصاحبه تلویزیونی آقای مهدی نصیری جلب می کنم . مجری با اشاره به دعواهای روزنامه ای نصیری در کیهان وقت با آوینی ،می پرسد آیا الان که آقای آوینی شهید شده اند و این مدت طولانی گذشته است ، باز هم با ایشان اختلاف دارید ؟ نصیری میگوید شهید شدن ایشان هیچ تاثیری در روی پذیرش افکار آوینی و یا رد افکار خودم ندارد . همانطور که اگر من شهید میشدم آوینی به هیچ وجه نباید به این دلیل حرف های من را تصدیق کند . البته من تصدیق می کنم که قطعا شهید با آن مرتبه والا ، و آن شدت نفس ، قطعا عاشق و دلباخته مدرنیته نبو ده اند . بلکه عاشق خدا بوده اند . حتی تصدیق می کنم که شاید کار شهدا نتیجه مجاهدت شهدا عبور از غرب باشد ، اما مسئله این است که آیا این عزیزان خودشان به این اذعان داشته اند ؟ حتی به اجمال ؟ شبهه من این بود ! پی نوشت : آیا حکما با هم اختلاف نظر ندارند؟ چون شما آقا را به خاطر حکیم بودن دارای تکفر نفی کلی میدانید .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ملاک صحت یک اندیشه که منجر به عاقبت به خیری می‌شود اندیشه‌ی توحیدی است که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» در جمله‌ی «قولوا لا إله إلاّ الله تفلحوا» اظهار فرمودند . می‌ماند که اندیشه‌ی توحیدی لوازمی دارد هرکس به همان اندازه که در عقیده و عمل به توحید نزدیک است عاقبت به خیر است. هنر ما باید آن باشد که لوازم اندیشه‌ی توحیدی را منجر به یک راه ندانیم. بنده هرگز فکر نمی‌کنم که اگر کسی از طریق حکمت به توحید نرسید، دیگر توحید ندارد. بنابراین وقتی ملاک ما توحیدی بود که رسول خدا«صلوات الله‌علیه‌وآله» مطرح فرمودند حدّاقل می‌توانیم خودمان را بپاییم که از این مرز خارج نشویم ولی نمی‌توانیم بقیه را که در ذیل امامان معصوم«علیهم‌السلام» قرار دارند از توحید خارج بدانیم. موفق باشید ‌
3579
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی میخواستم منابعی در زمینه اسماء و صفات الهی و کیفیت تجلی این اسماء در قلب عارف و این که چگونه عارف مظهر اسماء الهی می شود به حقیر معرفی کنید. با تشکر فراوان و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شاید کتاب «اسماء الهی، دریچه‌ی انس با خدا» که روی سایت هست کمک کند. موفق باشید
3547
متن پرسش
با سلام و عرض ادب.آیا فرشته یا فرشته هایی وجود دارند که جمیع(نه جامع)صفات الهی در آن ها وجود داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از ظاهر آیه‌ی «وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ» بر می‌آید که چنین نباشد. در مورد حضرت جبرائیل هم که همه‌ی قرآن را حمل کرده باید بگوییم آن فرشته نیز مثل پیامبر در مقابل چند وجه نبوده تا یکی را انتخاب کند و لذا قرآن را نیز به عنوان یک نور واحد گرفته و در مقام انسان جنبه‌های مختلف آن نور ظاهر شده. موفق باشید
3552
متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده.سوالی داشتم.اینکه وقتی به حقیقت حیات،علم،آگاهی،بودن، فکر می کنیم راه به هیچ جایی نمی بریم و نمی توانیم بگوییم حیات و زندگی و تجربه آگاهانه چیست و فهم عاجز می ماند،آیا این ها همان ذات خداوند هستند؟وقتی فکر می کنم میبینم نمیشود ذات و حقیقت چیزی را فهمید.نمیدانم منظورم را متوجه شدید؟حقیقت و ذات هر چیزی خداوند است؟اینجوری که اصلا نمیشود هیچی را فهمید.آدم در جیرت می افتد وقتی مثلا به نفس حیات و بودن فکر می کند.هیچوقت نمی شود اینها را توضیح داد.حیات و اگاهی همان خداوند است؟آن چیز که نمیشود فهمیدش آن چیزی که به هر چیزی فکر میکنی در آن حضور دارد همان خداوند است؟من واقعا درمانده شده ام.به هر چیزی فکر میکنم حالم متغیر می شود،آقای طاهر زاده بابا! هیچ چیز را نمیشود فهمید.من چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خداوند اسماء و انواری دارد مثل حیات و علم و همین‌طور که می‌فرمایید حضرت حق و اسماء او تعریف‌بردار نیستند ولی اولاً: از طریق مظاهر آن‌ها می‌توان متوجه آن‌ها شد ثانیاً: می‌توان علم و حیات و امثال این اسماء را احساس کرد ولی نمی‌توان در ذهن آورد. پیشنهاد می‌کنم مباحث برهان صدیقین و معرفت‌النفس را دنبال کنید تا این نکات بهتر برایتان حل شود. موفق باشید
3507
متن پرسش
با سلام و درود محضر استاد گرامی. این که می فرمایید انسان باید محل تجلی اسماء الهی شود و به صفات الهی آراسته شود؛ برایم سوال است صفت «تکبر» را چگونه در خودش متجلی کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بعضی صفات مخصوص خداوند است که از جمله‌ی آن‌ها «تکبر» است. هنر ما آن است تا در مقابل کبریایی حق خضوع را اظهار کنیم تا نور کبریایی‌اش ما را احاطه کند و به خوف لازم برسیم. موفق باشید
نمایش چاپی