بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام زمان«عجل الله تعالی فرجه الشریف»، مهدویت،انتظار

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11502
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: سوالی به شدت ذهن بنده را به خود مشغول ساخته است و آن راجع به جمله اخیر رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان که فرمودند «ملّت ایران بدون تردید در آینده‌ای که آن آینده ان‌شاءالله خیلی دور نخواهد بود و شما جوانهای عزیز قطعاً آن آینده را مشاهده خواهید کرد، از همه جهت در قلّه‌های شرف و افتخار خواهد بود.» و جمله های مشابهی که به صورت متعدد در این باره فرموده اند: 1- اولا منظور رهبری از «قله های شرف و افتخار از همه جهت» چیست؟ و این در قله قرار گرفتن در کجای ایجاد جامعه اسلامی و تمدن اسلامی قرار دارد؟ (قبل، حین یا بعد از آن) 2- با توجه به اینکه در این جمله از واژه «قطعا» استفاده کرده اند و قبل و بعد از جمله هم توضیح تکمیلی نداده اند و برای جمله شرطی نفرموده اند و با توجه به اینکه رهبری روی به کار بردن واژه ها و جمله ها نهایت دقت را به کار می برند، نتیجه می گیریم که در بازه ای کمتر از 50 سال آینده که جوانهای امروز مشاهده خواهند کرد این وعده رخ خواهد داد (در حالیکه با توجه به سنجش شرایط موجود از دید محدود خودمان و بحثهایی که از جنابعالی شنیده ایم حالا حالاها مثلا حداقل 100 سال نیاز هست تا ملت ایران به معنای واقعی کلمه بشود جامعه اسلامی و بعد مسیر تمدن اسلامی آغاز شود.) 3- این «در قله قرار گرفتن» چه ربطی با بحث ظهور حضرت حجت خواهد داشت؟ اصلا این مورد را کلی تر مطرح کنم: رابطه ایجاد تمدن اسلامی و ظهور حضرت حجت کدام است؟ (در این باره است بیانات رهبر انقلاب در در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه،۱۳۷۹/۰۷/۱۴، http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21451) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با شکست وعده‌های مدرنیته رویکرد مردم جهان طوری شده که جز به معنویت خالص به چیز دیگری نمی‌توانند قانع شوند و نقشه‌های دشمنان به سرعت از بین می‌رود و همه‌ی چشم‌ها در راستای رجوع به معنویت خالص به شیعه می‌افتد و نه‌تنها فتنه‌های جهانی که علیه شیعه است خنثی می‌شود، بلکه روح‌ها و دل‌ها به سوی شیعه رجوع می کند و حضرت آقا این را مشاهده می‌کنند. و این شروع تمدن نوین اسلامی است و حضرت حجت«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را برای ظهور، دل‌گرم می‌کند. ما باید خود را برای آینده‌ی انقلاب اسلامی آماده کنیم و به معارف خود عمق ببخشیم. موفق باشید

11468
متن پرسش
سلام علیکم: نظر جناب عالی در مورد فرمایشات جناب عباسی که در زیر می آید چیست؟ «... یکی از مهم ترین تفاوت های جامعه مهدوی با مدنیت مفهوم «هجر» می باشد. هجر یک کلمه حبشی و به معنای شهرنشینی است. سؤالی که در اینجا مطرح می شود، این است که چرا در قرآن از واژه «هجر» استفاده شد، نه از واژه مدنیت؟! پاسخ این است که چون مدنیت، نوعی ایستایی و سکونت و ساکن شدن را در درون خود دارد، ولی در مهدویت، سکونت موضوعیت ندارد، بلکه «هجر» موضوعیت دارد. مهاجر بودن ارزش است. در این که مبدأ تاریخ در اسلام، هجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه شد، نکاتی نهفته است. هجرت ارزش دارد. در قرآن هم همواره بیان شده است که : «(ان الذین امنوا و هاجروا…»(۱) طبق معارف قرآن، هجرت کردن ارزش دارد، نه ایستایی و سکون، شهرنشینی در جامعه مهدوی همراه با حرکت و متعالی شدن است. پس هجرت و مهاجرت در مقابل تمدن می باشد. چه کسی گفته است که اسلام دنبال تمدن است؟ عدم درک درست از کلمات قرآن و معصومین (ع) این انحراف را ایجاد کرده است...» _____________________________________________________________ متن کامل: ویژگی‌های جامعه هجری و مدنی ویژگی های جامعه هجری (اسلامی) و جامعه مدنی (غربی) را پس از مطالعه با وضع موجود جامعه خودمان مقایسه کنید... تبیین جامعه ای که حضرت مهدی (عج) خواهد ساخت، گزاره ای است که باید در بعد عقلانی به آن بپردازیم. افق نمایی این جامعه در سیاست استراتژیک و در گزینه های آینده شناسی، بحث بسیار مهمی می باشد. جامعه ای که امام زمان (عج) محقق می کند چیست؟ یا بهتر بگویم، چه چیز نیست؟ مگر این طور نیست که بسیاری از گزینه ها که امروز وجود دارد بدعت است و باید از بین برود؟ مگر مهم ترین کارکرد حضرت مهدی (عج) در حرکت مقدسش بدعت زدایی نیست؟ تبیین جامعه مهدوی یکی از شاخص های حرکت استراتژیک در تبیین آینده است. شاخص نظام متمدن امروز در تبیین حرکت اجتماعی، مفهوم جامعه مدنی است که این جامعه مدنی، نقطه مقابل جامعه مهدوی است و از دو مفهوم تشکیل می شود؛ یک: جامعه ؛ دو: مدنیت. مدنیت و تاریخ از منظر جامعه مدنی و جامعه مهدوی از کنار هم جمع شدن انسان ها جامعه تشکیل می شود که یا به صورت ساده و بدوی و صحرایی است و یا روستایی و شهری. تبیین مدرنیته به این معناست که محیط روستایی، که محیطی عاطفی است به سمت محیط و جامعه شهری پیچیده – که هر چیزی در آن برای خودش تعریفی دارد – حرکت کند. اما مفهوم کلمه مدنیت به معنای شهرنشینی است؛ یعنی آرام آرام شهرنشینی موضوعیت پیدا کند و افراد جامعه، علاقه مند به شهر نشینی شوند، ارزش های شهر نشینی در جان و دل آنان رسوخ کند و به تمدن برسند و متمدن شوند. در جامعه مهدوی شهرنشینی وجود دارد؛ ولی با آن شهرنشینی که در نظام غرب حاکم است، تفاوت دارد. بدوی نیست؛ ولی پیچیدگی مدرن را ندارد. چون در جامعه مهدوی، مبانی، درست گذاشته شده اند، لذا انسان ها کج حرکت نمی کنند تا برای آنها هزاران سیستم کنترلی نصب شود. تاریخ بشر را به دو بخش غارنشینی و شهرنشینی، متمدن و غیرمتمدن تقسیم می کنند. اما تاریخ در دکترین مهدویت با ویژگی های جامعه مدنی تفاوت دارد. تاریخ در دکترین مهدویت، برخلاف جامعه مدنی، به دو بخش عمده تقسیم می شود، یکی از ابتدای خلقت تا بعثت پیامبر اسلام (ص) و دیگری از هجرت پیامبر (ص) تا مهدویت. این دو بخش، سه مقطع را در بر می گیرد مقطع اول: از حضرت آدم (ع) شروع می شود و با حضرت ابراهیم (ع) که در زمان او ادیان ابراهیمی آغاز شدند- اوج می گیرد و در زمانی که آخرین دین ابراهیمی می آید، تمام می شود؛ یعنی با بعثت پیامبر (ص) اسلام که خاتم النبیین است. مقطع دوم: از زمان هجرت پیامبر (ص) و با ولایت حضرت علی (ع) در غدیر خم شروع می شود. و تا ظهور حضرت مهدی (عج) استمرار دارد؛ یعنی از ابتدای امامت تا انتهای ولایت. مقطع سوم: از ظهور حضرت مهدی (عج) تا روز قیامت. ویژگی های جامعه مدنی غرب برخی ویژگی های جامعه مدنی را در اینجا مورد بررسی قرار می دهیم. این ویژگی ها را در اروپا و مخصوصاً امریکا می توان مشاهده کرد. اولین ویژگی جامعه مدنی غرب، مفهوم «اومانیسم» است. اومانیسم، یعنی انسان محوری؛ یعنی انسان محور می باشد نه خداوند. دومین ویژگی جامعه مدنی غرب، مفهوم «سکولاریزم» است؛ یعنی فکر کردن برای آخرت، تعطیل، یعنی همه چیز باید برای همین دنیا برنامه ریزی شود. سومین ویژگی جامعه مدنی غرب، مفهوم «لیبرالیزام» است، که به معنای اباحی گری است؛ یعنی همه چیز مباح است و می توان آن را انجام داد. چهارمین ویژگی جامعه مدنی غرب، مفهوم «ایندویژالیزم» است؛ یعنی فردیت انسان مهم است نه چیزی دیگر. ویژگی پنجم عبارت است از «امورالیزم» که به معنای نپذیرفتن اخلاق اجتماعی است و بی اخلاقی گری، ماهیت اصلی آن جامعه را شکل می دهد. این بی اخلاقی گری به خاطر وجود ویژگی ششم در آنجا است که عبارت است از «هدونیزم»؛ یعنی اصالت شهوت، یعنی بشر مجاز است که از تمام لذت های دنیوی بهره مند شود. ویژگی هفتم در آنجا این است که روابط بر اساس منافع می باشد و منافع نیز برای به دست آوردن سود بیشتر است، لذا دانشی که انسان در آنجا می آموزد، دانشی است که نفع مادی به او برساند گزاره اصلی جامعه مدنی در نظام معرفتی و علمی «سایتنیزیسم» است، علمی که به باور تبدیل نمی شود. ویژگی دیگر عبارت است از جهان شمولی، یعنی نگاه جهان وطنی. آنها جهان را وطن خودشان می دانند؛ لذا تلاش می کنند جهان را غربی کنند و تمام ارزش ها و ویژگی های جامعه خودشان را در جهان ترویج دهند و همه مردم را مجبور کنند که آن مفاهیم و ویژگی ها را قبول کنند. ویژگی بعدی عبارت است از «نسبی گرایی»؛ چون در تمدن غربی، انسان محور است و برداشت های انسان هم نسبی است. پس هیچ چیز قطعی و هیچ گذاره یقینی، در جامعه مدنی جایگاهی ندارد. ویژگی های جامعه مهدوی (جامعه هجری) یکی از مهم ترین تفاوت های جامعه مهدوی با مدنیت مفهوم «هجر» می باشد. هجر یک کلمه حبشی و به معنای شهرنشینی است. سؤالی که در اینجا مطرح می شود، این است که چرا در قرآن از واژه «هجر» استفاده شد، نه از واژه مدنیت؟! پاسخ این است که چون مدنیت، نوعی ایستایی و سکونت و ساکن شدن را در درون خود دارد، ولی در مهدویت، سکونت موضوعیت ندارد، بلکه «هجر» موضوعیت دارد. مهاجر بودن ارزش است. در این که مبدأ تاریخ در اسلام، هجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه شد، نکاتی نهفته است. هجرت ارزش دارد. در قرآن هم همواره بیان شده است که : «(ان الذین امنوا و هاجروا…»(۱) طبق معارف قرآن، هجرت کردن ارزش دارد، نه ایستایی و سکون، شهرنشینی در جامعه مهدوی همراه با حرکت و متعالی شدن است. پس هجرت و مهاجرت در مقابل تمدن می باشد. چه کسی گفته است که اسلام دنبال تمدن است؟ عدم درک درست از کلمات قرآن و معصومین (ع) این انحراف را ایجاد کرده است. در جامعه مهدوی، هجرت کردن و رفتن موضوعیت دارد. این که به حضرت مهدی (عج) می گوییم صاحب الزمان، ریشه در همین مسئله دارد. زمان در حرکت است و هجرت نوعی حرکت است؛ این که به وضع موجود قانع نباشیم و به سمت جلو حرکت کنیم. جامعه پست مدرن غربی، به پایان تاریخ معتقد می باشد، ولی در تفکر مهدوی این امر باطل است. ما می رویم و مدام در هجرت هستیم. پس مشخصه اساسی جامعه مهدوی این است که یک جامعه هجری است و اولین ویژگی آن «اخلاق و اخلاق محوری» می باشد. چون پیامبر اسلام (ص) درباره بعثت خود فرموده اند: «من مبعوث نشدم مگر برای تکمیل اخلاق.» و اخلاق تکمیل نمی شود مگر به این که حضرت مهدی (عج) بیاید و اخلاق را در جامعه مجسم کند. پس بر خلاف جامعه مدنی که بی اخلاقی گری در آن موج می زند – جامعه مهدوی یک جامعه ایمانی است و شهروند اصلی جامعه مهدوی، مؤمن است. غیر مؤمن در جامعه مهدوی جایی ندارد؛ لذا طبق این ویژگی، مفاهیم سکولاریزم و بی دینی و لیبرالیزم و اباحی گری که در جوامع مدرن و پست مدرن وجود دارند کنار گذاشته می شود. ویژگی دوم جامعه مهدوی «موحد بودن» آن است. در آن جامعه کفر و تثلیث جایگاهی ندارد، اصالت از آن خدا است. ولی در جامعه مدنی آنچه اصالت دارد، انسان است و بس. ویژگی سوم جامعه مهدوی این است که «متکثر» نیست. پلورالیزم و تکثرگرایی در آن راه ندارد، توحید گرا است، یک قبله دارد و یک قرائت دارد نه قرائت های متعدد. ویژگی چهارم جامعه مهدوی «ارزش مدار» بودن آن است. ضد ارزش نیست و اساسی ترین ارزش آن، مهاجر بودن است. هم هجرت در درون و هم هجرت در بیرون (آفاقی و انفسی). ارزش دیگری است که در جامعه مهدوی موج می زند «جهاد» است جهاد اکبر و جهاد اصغر. لذا دفاع فقط بر عهده نظامی ها نیست؛ بلکه تمام افراد جامعه باید این وظیفه را عملی کنند. ارزش بعدی «ذبیح» بودن و آمادگی برای شهادت است که بزرگترین ذبیح در اسلام، حسین بن علی (ع) است. در جوامع غربی دین را برای انسان می خواهند؛ ولی در مکتب مهدویت، این اسماعیل و حسین (ع) هستند که باید برای دین کشته شوند. البته ارزش شهادت طلبی بعد از ارزش هجرت قرار دارد. ویژگی پنجم جامعه مهدوی «عزت مداری» است. در این جامعه، بین ذلت و عزت، مرز وجود دارد. این ارزش در مکتب عاشورا به اوج خود رسید. در جامعه مهدوی نیز زیر بار حکومت های ظالم رفتن معنایی ندارد. جامعه مهدوی، جامعه مسجد محور است، کانون اجتماعی، مسجد است. در جامعه مهدوی مشارکت معنا ندارد؛ بلکه تعاون معنا دارد. جامعه مهدوی در حج خلاصه می شود، فردی که حج می رود تمرین مهدویت می کند در سعی بین صفا و مروه، در آن طوافی که می کند، در آن قربانی ای که می دهد و پاک می شود و برمی گردد. وظیفه ما به عنوان یک منتظر در رسیدن به ویژگی های جامعه مهدوی – که به برخی از آن ها اشاره شد – چیست؟ حرکت، پایه زمان است و پایه حرکت، هجرت است. پس وظیفه یک شیعه منتظر این نیست که دم درب خانه بایستد تا میهمانش بیاید. وظیفه اصلی ما این است که حرکت و هجرت کنیم و برویم تا لایق هم رکاب شدن بشویم. برخلاف برخی ها که می گویند، باید دست روی دست بگذاریم تا خود آقا بیاید و کارها را انجام بدهد. استاد حسن عباسی پی‌نوشت‌ها: 1. سوره انفال، آیه ۷۲: کسانی که ایمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنها یاران یکدیگرند http://mkeivan.blog.ir/1392/10/13/Civil%20Society
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نکات خوبی را جناب آقای دکتر عباسی در مورد جامعه هجری می‌فرمایند ولی فراموش نفرمایید که ما از حضور در جامعه‌ی مدنی گریزی نداریم و از همین جهت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و علی«علیه‌السلام» در زمان حاکمیت خود جامعه را در حالت مدنیّت به هم نزدند بلکه به کمک اسلام کاری کردند که ضعف‌های جامعه‌ی مدنی کم شود و برکات آن زیاد گردد. موفق باشید

11143
متن پرسش
سلام استاد عزیز: مشکلی دارم که خسته ام کرده، دست به دامان شما شدم ببینم چه باید کرد؟ استاد؛ من هر کاری می کنم که به حضرت فاطمه زهرا (س) و حجه بن الحسن (عج) علاقمند بشم نمی توانم. بخدا از خانم خجالت می کشم که دارم اینا رو می نویسم اما چه خاکی به سرم بریزم؟ اینقدر غبطه می خورم به کسانی که شیفته ایشونند؛ استاد چه کنم به ایشون علاقمند بشم؟ لازمه کتابی چیزی بخونم اول؟ استاد خدا وکیلی راهنماییم کنید بلکه آدم شم. به کی توسل پیدا کنم؟ خدا قلب حضرت زهرا سلام الله علیها رو عمیقا عمیقا عمیقا از شما راضی کنه.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطمئن باشید به لطف الهی خیلی زود منوّر به ارادت و شیفتگی این انسان‌های معصوم می‌شوید. راه‌کار آن هم بسیار ساده است. شما سعی کنید با گناه‌نکردن و رعایت حقوق افراد و عدم تکبّر، نحوه‌ای از عصمت را در خود شکل دهید تا صورت های کامله‌ی آن عصمت در منظر شما قرار گیرد و ببینید چقدر شیفته‌ی آن‌ها هستید. موفق باشید
11140
متن پرسش
در صفحه 55 بخش «انسانیت از مقوله وجود» کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» فرموده اید: هر انسان جنبه ای از وجود به نام انسانیت دارد.... سپس استدلال فرموده اید: «شجاعت از بی باکی گرگ متمایز است. همچنین انسان یک نحوه میل دارد که غیر از شهوت خوک است و نیز ویژگی به نام تعقل دارد که آن را حیوان ندارد. این نحوه خصوصیات در انسانها را که غیر از خصوصات موجود در گرگ است، انسانیت می نامیم» و اما سوال: به نظرم آنچه بی باکی گرگ و شجاعت انسان را از هم جدا می کند تعقل انسان است. گرگ وقتی خطری جانش را تهدید می کند فرار می کند. این انسان است که با تعقل به آرمانی بلند می رسد و علیرغم خطر از مرگ نمی گریزد. در مورد شهوت خوک و انسان هم تعقل انسان است که انسان هرگونه حرکتی را انجام نمی دهد و حیا به خرج می دهد و شهوت افسار گسیخنه ندارد. عقال عقل است که پای او را بسته. (همانگونه که اگر عقل به خرج ندهد در رده حیوانات و پایین تر قرار می گیرد. شما در ص 56 به نحوی به این امر اشاره دارید: «انسانها تمام رفتارهایش انسانی نیست و رفتارهای حیوانی از خود نشان می دهد و تا حدی شهوت و غضبشان جنبه حیوانی به خود می گیرد و صورت عقل کامل نیستند» پس متمایز کننده انسان و حیوان عقل است. اجمالا نظرم این است که انسانیت مقوله وجودی نیست و آنچه جنبه وجودی دارد عقل است. پس ما عین العقل داریم که خدای متعال است ولی عین الانسان نداریم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده در آن متن اول، تأکید بر آن است که انسانیت انسان مجموعه‌ای از عقل و خیال و حسّ است و این مجموعه، انسانیت انسان را تشکیل می‌دهد و لذا خیال انسانی غیر از خیال حیوانی است. زیرا خیال انسانی در آن مجموعه معنای خاص خود را دارد و حرف اصلی بنده همان متن اول است. ولی در نگاهی دیگر بحث دوم مطرح است که اگر سایر قوا تحت حاکمیت عقل باشد در جای خود قرار می‌‌گیرند و این مطلب نباید جدای از مطلب اول در نظر گرفته شود که در هر حال انسانیت انسان با همه‌ی قوایش یک حقیقت است که از عین الإنسان یعنی انسان کامل به عنوان یک حقیقت تغذیه می‌شود، ولی عین ِعقل، یک موضوع انتزاعی و ذهنی است. موفق باشید
11121
متن پرسش
سلام استاد: بدجوری کمبود محبت دارم. کاملا احساس می کنم. هر کاری می کنم خودم باشم و محتاج محبت یا تایید یا تعریف بقیه نباشم نمیشه. چکار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این تنها مشکل شما نیست، مشکل اکثر ماها است منتها شکل آن متفاوت است. راه‌اش آن است که خود را در محضر مولایمان حضرت صاحب الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» احساس کنید و بگویید آقاجان حال که باید کسی کارهای من را زیر نظر بگیرد تا احساس کمبود از تأیید نظر دیگران در من رفع شود، من شما را انتخاب کردم که در محضر شما کارهایم را عرضه کنم و می‌دانم نه‌تنها شما سخت‌گیری نمی‌کنید بلکه با لطف و کرمی که دارید آرام‌آرام نقص‌هایش را هم برطرف می‌کنید. موفق باشید
11036
متن پرسش
سلام و عرض و ادب و احترام: با توجه به ایام و کمی پیچیدگی در این موضوع تبری و تولی، سوال من دقیقا این است روز 9 ربیع الاول و شرافت و عید بودنش و بزرگی که دارد برای مرگ خلیفه دوم است و یا برای تاج گذاری امام زمان عجل الله تعالی فرجه؟؟؟ (مطرح است که کدام امام یا اصحاب بعد از شهادت امام به امام پس از آن تبریک می گفتند و شاد بودن! و این شیوه شاهان است که پس از خود ولیعهد شاه می شود و تاجگذاری می کند و جشن شاهی می گیرد؟) مثل همیشه به لطف اهل بیت (ع) پاسخ شفاف شما گره گشای سوال ما جوانان است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که غدیر را به عنوان یک عید پاس می‌داریم و بر هویت عقیدتی خود تأکید می‌کنیم، سالروز امامت مولایمان حضرت مهدی«عجل‌الهو‌تعالی‌فرجه» راپاسی می‌داریم تا معنای خود را در فرهنگ انتظار پاس بداریم و روشن کنیم یک لحظه از نظر به آن قطب عالم امکان روحی فداه غافل نیستیم. موفق باشید
11028
متن پرسش
السلام علی المهدی و علی آبائه الطاهرین: با عرض سلام خدمت استاد گرامی. بنده در دوران پر رمز و راز و زیبای جوانی قرار دارم. می گویند از 27 باب علم قبل از ظهور فقط 2 در باز خواهد شد. می‌خواهم بدانم منی که آرزوهایی دارم که حتی به مخیله‌ی (تاکید می کنم حتی به مخیله ی) بعضی ها هم نمی‌خورد و به آن‌ها فکر می‌کنم آیا با ظهور امام زمان روحی فداه از بین خواهند رفت و من آن مشهوریتی را که در ذهن خود می‌پرورانم از بین خواهد رفت؟ به نوعی با اینکه متنفرم که این حرف را بزنم آیا ظهور حضرت به ضرر من است؟ امید دارم فکر نکنید من اوضاع خرابی از دین دارم لازم به ذکر می‌دانم که بگویم من در مدرسه به لطف خدا در جایگاهی هستم که بعضی ها سوالات شرعی و درسی و مشاوره ای خود را با من در میان می‌گذارند و من اگر بتوانم به آن‌ها کمک می‌کنم و اگر نتوانستم آنها را راهنمایی می‌کنم که چگونه به پاسخ خود برسند. ممنون از توجهتان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خطاب به مولایمان حضرت مهدی«صلوات‌الله‌علیه» بگو: «ای لقای تو جواب هر سوال / مشکل از تو حل شود بی قیل و قال» «ترجمانی هر چه ما را در دل است / دست گیری هر که پایش در دل است». پسر! مگر متوجه نیستی با ظهور آن محبوبِ دل‌ها، هر کس در عالی ترین جایگاه ممکن قرار می‌گیرد تا همه‌ی استعداد‌هایش به فعلیت برسد؟ این را بدان که «گر نور عشق او به دل و جانت اوفتد / بالله کز آفتاب فلک خوب تر شوی». موفق باشید
11018
متن پرسش
آیا می شود گفت که در عصر ظهور قیمت هر چیز به اندازه مرتبه وجودی آن و به میزانی که حقیقت را منکشف کند است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است به نظرم همین‌طور است. موفق باشید
10990
متن پرسش
با سلام: از اول انقلاب تا امروز هم حضرت امام و هم حضرت آقا در مورد این‌که حوزه باید قضاوت را در این نظام مقدس بر عهده بگیرد و برای این منصب قاضی تربیت کند در شرایط امروز ساز و کار ورود طلاب به این منصب خیلی هم آسان شده اما با توجه به روایات خیلی تند در مورد تصدی قضاوت و با توجه به این‌که شرایط قوه قضائیه در امروز ما بسیار وخیم است و احتمال جهنمی‌شدن بسیار زیاد است، نظر شما در مورد این‌که طلاب برای ادای دین به انقلاب در این پست خطرناک مشغول شوند چیست؟ آیا از نظر شما سن و سال و شرایط خاصی در نظر دارید؟ مجددا عرض کنم که اگر طلبه‌ای هر چقدر با تقوا هم وارد این عرصه شود باز هم در این وادی هضم می‌شود و این‌که بتواند تأثیرگذار باشد، خیلی بعید است. ولی از طرفی نظام هم نظام اسلامی است و این مسئولیت بیشتر متوجه حوزه است تا افراد دیگر. با تشکر از شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بعضی طلاب عزیز که خداوند در قلب آن‌ها از این جهت مسئولیت انداخته و بنا دارند در راستای سلوک إلی اللّه در این مسیر قدم بزنند، در کنار آن عده از قضات در قوه‌ی قضائیه قرار ‌می گیرند که به عنوان سربازان امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ره صدساله را یک‌شبه طی کرده‌اند، ما هم اکنون در نظام قضایی خود از این نوع قضات هم داریم. موفق باشید
10936
متن پرسش
سلام استاد: می خواستم راجع به ظهور صغری که علامه حسن زاده و آقای مکارم و... مطرح کردند توضیحات و نظراتی بدهید. لطفا ایمیل کنید. در ضمن می خواستم به شما پیشنهاد کنم که راجع به توسل و راه های آن یه کتابی بنویسید نمی دونم کتاب در محضر لاهوتیان رو خوندید یا نه، شیخ جعفر آقا محشره و با توسل به خیلی جاها رسید خدا رحمتش کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» عرایضی در تشکیکی‌بودن ظهور داشتم، إن‌شاءاللّه می‌توانید جواب سؤال‌تان را در آن‌جا بیابید. موفق باشید
10943
متن پرسش
سلام علیکم: 1. چرا استاد صمدی معتقدند سفره عالم ماده هیچگاه برچیده نمی شود و ماده برای هیچگاه از صحنه خارج نمی شود در حالی که آیه صریح قرآن از بیچیده شدن کرات و کوهها و جوشش دریاها سخن می گویید؟ 2. منظور استاد حسن زاده از اینکه می فرمایند اگر ظهور در زمان ما محقق نشد در زمان انسانهای دیگر که ممکن است صدها هزار سال دیگر باشند محقق می شود؟ 3. منظورشان از اینکه ما هزاران حضرت آدم (ع) داشته ایم چیست؟ 4. از زمان آدم ابوالبشر تا حال چقدر زمان تقویمی گذشته؟ 5. آیا انسان منحصر به کره زمین است و امام او هم در زمین است؟ 6. آیا امکان وجود مخلوقی دقیقا مثل انسان در غیر از کره زمین وجود دارد؟ 7. آیا امام زمان (عج) امام اجنه نیز هست؟ 8. منظور از دحو الارض به معنای علمی گسترش خلقت است؟ چرا با بودن انسان در کره زمین این همه مکان وسیع وجود دارد؟ فلسفه بزرگی این عالم چیست؟ 9. آیا امام خمینی را مشخصا محشور با حضرت رسول (ص) می دانید و آیا معتقد به کامل بودن سیر ایشان هستید؟ آیا واقعا با دلی آرام و قلبی... بودند؟ اینکه با نماز شب کسی چون حضرت زینب (س) که نشسته خواندند منافات دارد؟ زیارتتان قبول انشا الله.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تجلیات وجودی همواره تا عالم ماده ادامه دارد هرچند این عالم با حرکت جوهری‌اش از قوه به فعل می‌آید و بالا می‌رود و باز عالم ماده با هویت مادی تجلی می‌کند 2- بالاخره ظهور محقق می‌شود 3- هر عالمی آدم خود را دارد و چون به فعلیت رسید عالم دیگری می‌آید با آدم خودش 4- نمی‌دانم 5- حجت الهی، حجت خدا برای همه‌ی مخلوقات است 6- نمی‌دانم 7- آری 8- دحو الأرض تجلی عالم مثال است به صورت مادون که همان عالم ماده است که از کعبه شروع شده 9- در مورد حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نباید وارد جزئیات شد، مسلّم است که ایشان مطابق سیره‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» عمل کردند 10- آن موضوع مربوط به حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» است که اُسوه‌ی مقاومت بودند. موفق باشید
10908
متن پرسش
به نام خدا سلام استاد گرامی احتراماً آنچه در آدرس زیر مرقوم کرده‌ام صرفاً نظرات شخصی بنده درباره‌ی مسئله‌ی خلقت و موعود است از آنجایی که قصد دارم این مطالب را برای چند سایت خبری ارسال کنم بسیار سپاسگذار خواهم شد اگر مطالعه فرموده و راهنمایی بفرمایید. http://peyghamesoroosh.parsiblog.com/Posts/68/عدالت پیش شرط ظهور منجی!/
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ی خوبی است که می‌فرمایید و حقیقتاً یکی از وجوه حضور انسان کامل در عالَم همین نکته است. موفق باشید
10854
متن پرسش
سلام علیکم: 1. احساس می کنم برای وصل شدن به معصوم شرم حضور دارم نظرتان چیست که بزرگی چون قاضی را برای شروع رابطه واسطه قرار دهم؟ 2. با بودن معصوم حی در انجام ندادن گناه به امام زمان (عج) متوسل شویم یا امام حسین(ع)؟ 3. آیا برای اینکه تحت ولایت اولیا الهی قرار گیریم نیاز به مقدمه دارد؟ 4. من می خواهم از قدم اول شروع کنم آیا کسی چون من تحت ولایت قرار می گیرد؟ 5. در ولایت انتخاب می شویم یا انتخابمان می کنند؟ برای اینکه قاضی دستمان را بگیرد چه کنیم؟ 6. منظورتان از توبه را با زبان عوام شرح دهید؟ 7. برای کسانی که خطورات ذهنی بسیار آزار دهنده ای دارند چه دستوری می دهید؟ اذکار حوقله و آیات مسخرات برای خطورات خوبند؟ آیات مسخرات چه آیاتی هستند و تاثیرشان چیست؟ در شنبه چه سوره ای و در 1شنبه چه سوره ای و همینطور تا آخر هفته چگونه با قرآن مانوس باشیم؟ در نوافل چه سوری بخوانیم؟ از کجا بفهمیم توبه مان مقبول شده یا نه؟!!خوش به حالت آدم خوب و کسی که خدا دوستش دارد! چه معامله ای با خدا کرده ای که این شده ای؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «فعلیت‌یافتن باورها» در این مورد عرایضی داشته‌ام. رویهم‌رفته کار مفیدی است 2- امروز امیر ده میخانه حضرت صاحب الامر«روحی فدا» است ولی با نظر به امام حسین«علیه‌السلام» زمینه‌ی انس با حضرت صاحب الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» هم بهتر فراهم می‌شود 3 و 4- با رعایت دستورات الهی عملاً تحت ولایت الهی قرار می‌گیریم و روز به روز «آن ولایت شدت می‌گیرد. ابتدا انتخاب می‌شویم ولی در ادامه باید با رعایت دستورات الهی آن را در خود نهادینه کنیم. 5- برای انس با روحانیت عرفا از جمله مرحوم قاضی«رحمة‌اللّه‌علیه» به کتاب « فعلیت‌یافتن باورها» رجوع کنید 6- توبه یعنی گناهی که شرع معرفی کرده است را دوست نداشته باشیم و دنبال نکنیم 7- کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» جهت کنترل خطورات کمک می‌کند. آیات مسخرات آیات 54 تا 56 سوره‌ی اعراف است بحمداللّه 70 بار خواندن آن در دفع وساوس شیطان مؤثر است. در مورد ربط سوره‌ها با روزهای هفته چیزی نمی‌دانم. به کتاب «کتاب جمال الاسبوع ابن طاووس.» رجوع کنید. موفق باشید
10842
متن پرسش
سلام استاد عزیز و بزرگوار: واقعا ممنون از لطفتون که سوالا رو جواب میدید سوال: بحث ظهور صغری رو که علامه حسن زاده و آیت الله مکارم ازش صحبت کردن رو میشه یه خورده توضیح بدید؟ و اینکه نظر شما راجع به این نظریه چیست؟ البته بنده از شنیدن ای حرف خیلی خوشحال شدم. یا مهدی دستتون درد نکنه ایمیل کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم منظورتان از ظهور صغروی چه موضوعی است؟ موفق باشید
10762
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: لطف کنید معنای (برح الخفاء وانکشف الغطاء) در زمان غیبت یعنی زمان ما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به پروردگار خود عرضه می‌داریم؛ بلای عظیم و بیچارگی ما آشکار و پرده از روی کار ما بر افتاده. که حاکی از بروز مشکلاتی است که فقدان امام معصوم برای ما پیش آمده و از این طریق تقاضای تسریع ظهور آن حضرت را داریم تا هیچ مسلمانی بهانه‌ای جهت نزدیکی به کفر و استکبار را نداشته باشد. موفق باشید
10740
متن پرسش
الف) با توجه به «کل نفس ذائقةالموت» چون موت و شهادت فرق دارد، شهدا طعم موت نچشیده اند؟! ب) معصومین ما شهید شده اند و عمر خود را کامل نکرده اند، رجعت می کنند تا هم به حق غصب شده ولایتشان برسند و عمرشان کامل گردد و هم موت بر ایشان حادث شود. پ) بعضی انسانهای صالح هم که قبل از قیام حضرت مهدی(عج) مرده اند، طبق لطف الهی، حق دارند که لذت شهادت را بچشند. 1: آیا نتیجه این است که: رجعت برای تمامی شهدا، در هر زمان و مکانی که بوده اند، رخ می دهد تا آنها نیز طبق آیه مذکور، موت را بچشند؟ 2: آیا انسانهای کافر محض دوبار می میرند؟ 3: با این تفسیر، افرادی که خودکشی می کنند و تمام عمر مقدرشان را نکرده اند، دوباره باید بیایند و بمیرند یا موقع خودکشی مرگ را چشیده اند؟ اگر چشیده اند پس بعد از خودکشی چرا بلاتکلیفند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه می‌فرماید هر نفسی موت را می‌چشد، نه آن‌که موت نفس را بچشد، بنابراین وقتی شما مرگ را بچشید همواره زنده‌اید و تنها از نشئه‌ی دنیا به نشئه‌ی آخرت می‌روید. مثل آن‌که با چشیدن آب از تشنگی به سیرابی می‌رسید. حال وقتی همه مرگ را می‌چشند و نه مرگ آن‌ها را بچشد، بعضی با رجعت برمی‌گردند و بعضی نه، که بحث آن جدا است. موفق باشید
10709
متن پرسش
سلام: در کتاب مفاتیح الجنان در بخش اعمال شب جمعه روایاتی تحت عنوان روایت صحیح و معتبر (سه روایت) در باب کراهت شدید خواندن شعر در شب و روز جمعه و حرم و.... و اینکه تباه کننده کل اعمال است و اگر شعر حقی باشد جز ثواب آن شعر برای خواننده شعر نمی ماند لطفأ حکم فقهی مسأله را بیان کنید با توجه به شدت عقوبت عنوان شده در روایت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در فقه تخصصی ندارم. منظور شیخ عباس قمی«رحمة‌اللّه‌علیه» در اشاره به آن روایت اشاره به فرهنگی است که بعضاً شب‌ها جلسات شعرخوانی بوده و این کار در شب جمعه و روز جمعه نهی شده، وگرنه خود مرحوم شیخ عباس در ذیل زیارت حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» در روز جمعه چند بیت شعر آورده‌اند. موفق باشید
10675
متن پرسش
یا سلام و تشکر فراوان: بر اساس مطالعه ای که از کتابای جنایعالی داشتم و دارم چند سوال برایم ایجاد شده که از جمله (1. منظور از بندگی خداوند یعنی چه و چگونه به آن دست یابیم؟ 2. از اینکه امام زمان (عج) یک انسان کامل می باشد باید به آن چگونه متوسل شد و به امام چگونه برسیم؟) تو رو خدا شما کمک کنید که از این سردرگمی ها ، دوگانگی های جامعه نجات پیدا کنیم و در آن دنیا شرمنده ی خدا، اهل بیت (ع) و شهدا نباشیم و نشیم؟ با تشکر فراوان وکمال قدر دانی از شما استاد ارجمند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بندگی خدا یعنی اتصال جان خود به نور حضرت اللّه که کمال مطلق است. شریعت الهی لطف خدا است برای آن‌که ما بتوانیم در بندگی او به آن‌چه باید برسیم، برسیم 2- در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» عرض شده که حقیقت انسانیتِ هرکس امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» هستند. هر اندازه ما از جنبه‌های حیوانی خود فاصله بگیریم و با رعایت حرام و حلال الهی به نور عصمت نزدیک شویم، به امام زمان‌مان نزدیک‌تر شده‌ایم. امروز سخن امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را از زبان نایب او حضرت آیت‌اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» می‌توانید بشنوید. نگران سردرگمی‌ها نباشید. گفت: «تو پای در راه نه و هیچ مپرس/ خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
10618
متن پرسش
سلام و با دعا برای موفقیت بیشتر شما: سوال اول اینکه آدرس روایتی که در سخنرانی سوره واقعه گفتید امام صادق (ع) گفتند رابطه عادی با اهل سنت داشته باشید حتی دختر هم بدهید کجاست؟ سوال دوم روایاتی که می گویند در آخرالزمان مسلمان اهل اهواز و ری با امام می جنگند را چقدر احتمال درست بودن می دهید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظرم در اصول کافی دیدم 2- عموماً روایات مربوط به آخرالزمان تأویلی است و به ظاهر آن نمی‌توان اکتفا کرد. کتاب «تحلیل تاریخی نشانه‌ی ظهور» از جناب آقای حجت الاسلام و المسلمین مصطفی صادقی کمک می‌کند. موفق باشید
10535
متن پرسش
با سلام: منظور از انتقام خون امام حسین علیه السلام توسط حضرت مهدی (عج) که در زیارت عاشورا ذکر شده است چیست؟ یعنی حضرت صاحب الزمان (عج) چکار می کنند؟ اگر منظور قصاص قاتلین آن حضرت است که این کار توسط مختار صورت گرفت.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تقابل با کفر و استکبار کاری بود که حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» به آن نحوه به تاریخ عرضه کردند و مستکبران با آن مقابله نمودند و حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» با حضور خود قصاص این را از مستکبران که همه یک روح‌اند در کالبدهای متعدد، می‌گیرند و برای همیشه استکبار تحقیر می‌شود. موفق باشید
10466
متن پرسش
سلام استاد: اینکه آیت الله ناصری می فرمایند فرج نزدیکه و... نظرتان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در فرج جزئی ما هر روز از الطاف حضرت برخورداریم و در فرج کلی هم امید است هرچه زودتر آن حضرت به صحنه‌ی ظهور بیایند. موفق باشید
10401
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد حرّ نوشتید. اما یک اما وجود دارد. حرّ زمانی از ظلمات بلوتوث و شهوت و حب جاه و مقام و زنان ساپورت‌پوش و سخن زیاد و غذای زیاد و پیشانی پینه‌بسته و ریای در عمل و تنبلی و خواب و ..... دل کند که با لقای خداوند چند ساعت بیشتر فاصله نداشت اما! ما تا کی باید این کارد بر استخوان را با عنصر صبر تحمل کنیم؟! شنیدم که فرموده‌اید دین‌داری تا آخر، تکلّف و جان‌کندن نیست و می‌رسید به جایی که دین غذای جانتان شود. به نظر می‌رسد حرّشدن و حرّیت به این راحتی نیست و کار هر بز نیست خرمن کوفتن! غرق در یادداشتتان در مورد حرّ بودم و باورم شده بود که می شود!!! و لذتی بردم نا گفتنی!! و انگار بار روی دوشم زمین افتاد و خواستم سجده‌ای بروم بدون بار روی دوش. تا آماده‌ی سجده شدم! چشمم به تمام کتاب‌هایتان بر روی قفسه افتاد!!! ناگهان ندایی آمد برو بچه؛ اگر حرّ شدن به این راحتی است، تمام این خط به خط‌ها و صفحه‌ها و نکات باریک‌تر از مو و ... برای کیست؟ و این‌ها مگر کاربردشان به این راحتی است؟! کتاب روزه با نخوردن، و آشتی با خدا و دل کندنش، و نامه‌ی 31 و سلوکش، و ادب خیال و جان کندنش، و امام شناسی و حیرت، و معاد و آماده‌نبودن، و رزق و سخت قبول کردنش و !!!! ... آمادگیم برای سجده تبدیل شد به بازگشت بار سنگین روی دوش. هیهات که کسی بتواند حرّ شود! هیهات!! فقط معجزه می‌خواد این دلِ سخت. باورم است از این سنگ قرار نیست ناقه‌ای خارج شود، قرار نیست این رود عمیق شکافته شود و لشکرِ دل عبور و لشکرِ کفر غرق. قرار نیست عصای دلمان مارهای ریز و درشت دنیای دنی را ببلعد، اما قرار است در دلِ ماهی دنیا و ظلمات دریای شهوات و نفهمیدن عقاید و معارف غرق شود و خبری از ناجی یونسِ جان نیست. مگر چند نفر می‌توانند طاهرزاده باشند و در دل شب بگویند (ان فی خلق السموات والارض) آیه‌ای است برای صاحبان لُب. شما لُب بیاور تا بعدش و فهمش طلبتان. هیهات از حرّشدن. کاربران عزیز شما کاری به این نوشتار نداشته باشید شما به حرّشدن امید داشته باشید، به دل من چکار دارید، کار خودتان را بکنید. من داستانِ بار خودم و سجده نکردن خودم را گفتم. کاملا معلوم است خدایِ دل شما با خدایِ دل من متفاوت است. سلام بر حسین و یارانش و حرّش. استاد آنگاه که محرم رفت چه کنیم با قهقه‌ی مستانه‌ی رجیم درگاهش؟ و نفس قوی‌تر از آن در نزد خودمان؟ و این داستان ناامیدی همچنان ادامه دارد. می‌ترسم آخرش هم جدّی جدّی خاک بر سر منتقل شوم. آه آه آه آه
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مانند حرّ بتوانیم به امام حسین«علیه‌السلام» نگاه کنیم، آری با یک نگاه، همه‌چیز حل می‌شود. این کتاب‌ها که در جلو خود دیدی، تنها برای درست‌نگاه‌کردن است و مقاله‌ی «حرّ یعنی تجسم توبه در تاریخ پر از گناه» می‌خواهد نشان دهد چگونه از طریق حرّ به امام«علیه‌السلام» نگاه کنیم. قبول دارم برای حرّشدن معجزه نیاز است، ولی مگر این معجزه روی نداد؟ مگر نظر مبارک اباعبداللّه«علیه‌السلام»، زهیر را افلاکی نکرد؟ نگو داری شعار می‌دهی و این حرف‌ها عملی نیست، در جواب سؤال شماره‌ی 10358 عرایضی در این مورد داشته‌ام. بنا نیست همدیگر را در قاب عصمت قرار دهیم، بناست راهی را بگشاییم که با نظر به حسین«علیه‌السلام»، وجود مقدس حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» به ما نظر کنند تا از آن طریق خدا به ما نظر نماید. حرف خدا آن است که به قول مولوی: «من ز صاحب‌دل کنم در تو نظر / نی به نقش سجده و ایثار زرّ». پس عنایت ربوبی از طریق قلب مبارک حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» به ما خواهد رسید. گفت: «تو دل خود را چو دل پنداشتى / گفتگوى اهل دل بگذاشتى‏» اگر تو نظرت به قلب کل و صاحب‏دلِ مطلق نبود و خودت را دل گرفتى، از مسیر نظر حق به خودت، که همان دل صاحب‏دل است، محروم مى‏شوى، مثل ترى این لباس است که به ترى مطلق وصل نباشد چیزى از ترى آن نخواهد ماند. «صاحبِ دل، آینه شش رو بود / حق در او از شش جهت نازل بود» صاحبِ دل یعنى امام حسین و امام زمان (عج) کسى است که همه ابعاد وجودش رو به سوى خدا است و بنده محض اوست و نظر مطلق خداوند به او است. «هر که اندر شش جهت دارد مقرّ / کى کند در غیر حق یک‏دم نظر» هر کس که تمام ابعادش را خدا فرا بگیرد، تنها به خدا نظر دارد، پس عصمت دارد، یعنى معصوم است. «گر کند ردّ، از براى او کند / ور قبول آرد، همو باشد سند» اگر صاحبدل که تمام ابعادش را خدا گرفته، یعنى امام زمان (عج) اعمال ما را قبول کند، خدا قبول کرده است و اگر ردّ کند، خدا ردّ کرده است، او سند ردّ و قبول خداوند است. « چون که او حق را بود در کلّ حال / برگزیده باشد او را ذوالجلال»‏ خداوند امام زمان (عج) را به جهت آن‏که در تمام حالات در پیش خود دارد، برگزیده است و بقیه را با معیار امام زمان (عج) سنجش مى‏کند. «هیچ بى او حق به کس ندهد نوال / شمّه‏اى گفتم ز اصحاب وصال‏» بدون مسیر وجود مبارک امام زمان (عج) پروردگار به هیچ کس هیچ بهره‏اى نمى‏دهد و آن‏هایى که به مقام وصال رسیده‏اند، با همین قاعده رسیده‏اند. و با عزاداری برای امام حسین قلب مبارک امام زمان (عج)را به خود جلب می کنیم. این همان مفهوم واسطه فیض است، یعنى هر چه بخواهى از خدا بگیرى باید از امام زمان (عج) بگیرى و چون مفهوم این حقیقت را که امام واسطه فیض است همه مردم نمى‏فهمند و ممکن است کج‏فهمى و سوء تعبیر شود، تنها شمّه‏اى گفته است. این‏ها از اسرار است. بدون مقدّمه نمى‏توان گفت. «موهبت را بر کف دستش نهد / وز کف‏اش آن‏را به مرحومان دهد» خداوند به هر کس که بخواهد رحمت کند، به واسطه امام زمان (عج) او را مورد رحمت قرار مى‏دهد. «با کف‏اش دریاى کل را اتّصال / هست بى‏چون و چگونه در کمال‏» همه مخزن غیب در دست مبارک امام (عج) است، خزینه‏دار عالم غیب‏است، چراکه بى‏چون و چرا، عین کمال انسانى است. « صد جوال زر بیارى اى غنى/ حق بگوید دل بیار اى منحنى»‏ هر چه مى‏خواهى صدقه و اطعام کن، حضرت حق مى‏بیند که آیا از دل برخوردارى، دلى که به صاحب دل مطلق وصل است. اگر دل امام زمان (عج) را به دست نیاورى و جانت به قلب هستى نظر نداشته باشد، اگر چه صدها مسجد بسازى و چراغانى کنى، سودى نمى‏بخشد. البته همه زحمات عزیزان إن‏شاءالله براى وصل‏شدن به دل وجود مقدّس حضرت است. اگر چه بعضى از مداحان اهل‏البیت مورد تأیید نیستند، امّا همین‏که صداى خوب خود را به روش صحیحى در این مسیر به کار مى‏گیرند یک توفیق است. حضرت حق مى‏فرمایند: «گر ز تو راضى است دل، من‏راضى‏ام / ور به تو مُعرِض بود، اعراضى‏ام‏» یعنى اگر آن دل مطلق از تو راضى است، من هم راضى‏ام و اگر او از تو روى‏گردان است، من هم روى‏گردانم. پس اوّلًا؛ یک دل حقیقى در عالم هست که همه دل‏ها باید توجّهشان به او باشد. ثانیاً؛ ملاک ارزیابى هر کس نزد خدا، هماهنگى با او و جلب رضایت او را نمودن است. «ننگرم در تو در آن دل بنگرم / تحفه آن را آر، اى جان در برم‏» به اندازه‏اى که به امام‏زمان (عج) نزدیک هستى، آدم هستى و دل دارى، خدا فقط به دلِ کلّ نگاه مى‏کند، هر دلى که عشق به پیامبر اکرم (ص) و امام (ع) دارد، به حق نزدیک است. یعنى تو وقتى عملًا چیزى در محضر حضرت حق برده‏اى تا بهره‏اى از رضایت حق نصیب خود کنى، تو را به دل امام‏زمان (عج) حوالت مى‏دهند که: «با تو او چون است؟ هستم‏من‏چنان / زیر پاى مادران باشد جنان‏» هر طور که امام زمان (عج) با تو هست، من هم که خداى تو هستم، همان‏طورم با تو؛ پس زیر این آسمان یک قلب کلّى هست که ملاک رضایت و غضب خدا است و هر کس باید خود را با او هماهنگ کند، همچنان‏که در روایت داریم که بهشت زیر پاى مادران است؛ پس اگر مى‏خواهى به بهشت بروى، باید مادرت از تو راضى باشد. اگر مى‏خواهى ببینى کجاى بهشت هستى، ببین کجاى قلب مادرت هستى، حالا همین را در مورد رضایت و عدم رضایت امام زمان (عج) قیاس کن. «مادر و بابا و اصل خلق، اوست / اى خنک آن‏کس که دل داند ز پوست‏» مادر حقیقى و پدر حقیقى که منشأ انسانیت ماست، اوست. خوشا به حال کسى که پدر و مادر حقیقى‏اش را از پدر و مادر پوست و بدنش مى‏تواند تفکیک کند. آن حضرت اصلِ اصل و قلبِ قلب هر انسانى است. «تو بگویى نک دل آوردم به تو / گویدت این دل نیرزد یک تِسو» اگر تو در محضر حضرت حق، دل جداى از قلب امام زمان (عج) بیاورى، یعنى دلى که به انسان کامل وصل نباشد، آورده باشى، اصلًا خداوند برایش هیچ ارزشى قائل نمى‏باشد. «آن دلى آور که قلب عالم است / جانِ جانِ جانِ جان آدم است‏» مى‏فرماید: باید دل خود را غرق دل آن حضرت کرده باشى و در واقع با رضایت قلب حضرت آمده باشى. قلبى که قلب عالم و اصل اصلِ اصل همه است. «از براى آن دلِ پر نور و بَر / هست آن سلطان دل‏ها مُنتظَر» به جهت آن دل پربرکت و نور است که امام زمان (عج) را «مُنتظَر» نام نهاده‏اند؟ یعنى دلى که خداوند هم منتظِر اوست و هر کس هر دلى را نزد خداوند بیاورد، خداوند انتظار دارد بهره‏اى از آن دلِ سلطان دل‏ها، یعنى‏ دل امام منتظَر را با خود آورده باشد، از براى آن‏که دل قطب عالم، فقط دل است و همه منتظِر آن دل هستند. «تو بگردى سال‏ها در سبزه‏زار / آن‏چنان دل را نیابى ز اعتبار» به این راحتى کسى به آن نمى‏رسد، ریاضت‏ها و ارادت‏ها باید پیشه کرد. «پس دل پوسیده پژمرده‏جان / بر سر تخته نهى آن سوکشان‏» بیا و این دل بدون ارتباط با امام زمان (عج) را که پوسیده و پژمرده است به طرف دل آن حضرت بکشان تا اعتبار گیرد و زنده شود. «گویدت این گور خانه است‏اى جَرى / که دل مرده به آن‏جا آورى‏» تا دل تو مرده است در واقع در قبر زندگى مى‏کنى. اگر خواستى این دنیا برایت قبر نباشد، باید دست را از این حالت مردگى با پیوست به سلطان دل‏ها زنده گردانى. «رو بیاور آن دلى آن شاه‏جوست / که امان سبزه‏وارِ کون از اوست‏» برو دلى را به دست بیاور که از طریق عزاداری برای امام حسین به دنبال امام زمان (عج) باشد، آن دلى که عالم کون و وجود به جهت وجود مقدّس او در امان و بقاء و طراوت هستند، چراکه در روایت داریم: در زیارت جامعه‌ی کبیره می‌خوانی: «یَا وَلِیَّ اللَّهِ إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوبا لا یَأْتِی عَلَیْهَا إِلا رِضَاکُمْ» با جلب نظر سیدالشهداء«علیه‌السلام» اگر خروارها گناه داشته باشی مثل حرّ، تماماً به نور عصمت آن حضرت رفع می‌شود و با تولدی دیگر در دنیایی دیگر وارد می‌شوی. با زیارت و اشک و روضه به حضرت نظر کن، این می‌شود زیارت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» که مانند زیارت خدا در عرش است. موفق باشید
10349
متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه هر عارفی می تواند با توحیدی کردن قلب خود، آماده ظهور حقیقت حضرت حجت (عج) در قلبش باشد، پس جامعه نیز می تواند با توحیدی کردن خود شرایط را برای ظهور حقیقت مهدوی آماده کند. حال سؤال بنده اینجاست که با ظهور حقیقت امام زمان، دیگر چه نیازی به ظهور صورت بشری ایشان است. و به تعبیری دیگر همانگونه که حقیقت ایشان (و نه صورت بشریشان) در قلب مومن ظهور می کند، در جامعه نیز بعد از ظهور حقیقتشان دیگر چه نیازی به ظهور صورت بشری ایشان است؟؟!! با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! این چه حرفی است که می‌زنی؟! آیا می‌توانستیم بدون نظر به سیره‌ی مبارک حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که پرتوی از انوار مبارک حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است، تا این‌جاها بیاییم؟ با ظهور سیره‌ی مبارک مولایمان بسیاری از حرف‌های گفته نشده ظهور می‌کند. حقیقتاً باید گفت: «ای لقای تو جواب هر سؤال / مشکل از تو حل شود بی قیل و قال». خدایا بر ما منت بگذار که قلب مبارک امام زمان را از ما راضی گردان و فرج مبارک او را تسریع فرما. موفق باشید
10312
متن پرسش
با سلام: گاها با برخی همکاران و دوستان با تفکرات مختلف مباحثی داریم که حقیقتا گاها از توجیه ایشان عاجز هستم و خواهش دارم به سوالات مطروحه شفاف و کاربردی پاسخ فرمایید. 1- گفته شده وقتی حضرت ظهور می کنند با دین و تفکراتی کاملا متفاوت با این دینی که اکنون داریم مواجه می شویم و از کجا معلوم که این تفاوت دین ما با مبانی دینی حضرت، همین خشکه مقدسی هایمان نباشد و ما در برخی مبانی دینی از جمله محرم و نامحرم و نحوه پوشش افراط نکرده باشیم؟ 2- الان نحوه پوشش در اکثریت قاطع شهرهای کشور و جامعه ما به گونه ای است که به عرف تبدیل شده است یعنی بدحجابی برای همه عادی شده و کسی زیاد به جزئیات آن توجه نمی کند و یا به قولی تحریک نمی شود، آیا در این شرایط هم لازم است که مثلا ارتباط خودمون با نامحرم را کنترل کنیم و مخصوصا در مورد نگاه کردن به نامحرم؟ 3- مدتی است که علیرغم اینکه دوست دارم خودم را کنترل کنم و اتفاقا دغدغه مذهبی هم دارم، در مواجهه با برخی زنان و دختران دچار لغزش فکری می شوم بدین شرح که آنها را با همسر خود مقایسه می کنم و خلاصه اینکه دلم درگیر ظواهر می شود، و این در حالی است که به شدت از این وضع در رنج هستم، خواهشا شفاف و روشن بفرمایید دلیل این حالت و راه درمان آن چیست؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- در هرحال ما در زمان غیبت به کمک فقهایی که تنها راه جهت نزدیکی به فرمان خدا را اجتهاد قرار داده‌اند و راه دیگری نیست که بدان متوسل شوند، وظیفه‌ی خود را انجام می‌دهیم و در حدّ توان خود سعی می‌کنیم جامعه را به دستور فقهای عزیز نزدیک کنیم 3- باید متوجه باشید هر آنچه در بقیه‌ی زنان هست، خداوند در همسر خودتان قرار داده، شیطان است که شما را از کمالات همسرتان غافل نموده. راه مقابله با شیطان، بی‌توجهی به وسوسه‌های اوست تا مأیوس شود. موفق باشید
10297
متن پرسش
سلام: شما در کتاب مبانی معرفت مهدویت این بحث را مطرح فرمودید که حقیقت غایت هر شیئی بالفعل موجود است. بر این فرض اگر با حضرت حجت (عج) به عنوان غایت هستی به این دلیل که موجود هستند بشود صحبت کرد، پس علی القاعده باید از میوه ای که هنوز به ظهور نیامده (ولی موجود هست) نیز بشود استفاده کرد و تناول نمود. و حال آنکه اینگونه نیست. زیرا هر دو (بلا تشبیه) موجود هستند ولی ظهور ندارند. پس اگر می شود از یکی از این دو استفاده نمود از دیگری نیز می شود. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نحوه‌ی وجود غایت هرچیز با صورت بالفعل آن در عالم ماده یک جنس نیست. آری حتماً کسی که با نحوه‌ی غایی میوه‌ها مأنوس است، روحاً از آ‌ن‌ها بهره می‌برد مثل بهره‌مندی مؤمنین در بهشت. موفق باشید
نمایش چاپی