بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انسان‌شناسی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19468
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در جواب سوال شماره ۱۴۴۹ فرمودید: «مسلّم انسان‌ها از چیزی که برایشان مجهول است، مضطرب خواهند شد تا این‌که همین حالا انسان خود را در ابدیت خود حاضر بیابد که با دنبال‌کردنِ مباحث معاد این حالت پیش می‌آید.» خوب حالا من که اوایل راه معرفت نفس هستم بالاخره با این حالت که وصف کردم چطور کنار بیام آیا زیاد به یاد مرگ افتادن چه اختیاری چه غیر اختیاری زیاده روی نیست؟ چون گاهی خوابم مختل می شود و روال زندگی مختل می شود. آیا این مشکل برای من است یا در این مسیر برای دیگران هم هست و بالاخره مباحث معاد را چطور با این حالت رد کرد؟ آیا گفته یاد مرگ دل را جلا می دهد بحث دیگریست و به نظر شما با یاد مکرر خدا و تفکر در رحمانیت خدا می توان این حالت را اثر بخشید؟ امیدوارم که توضیح بیشتری بدهید چون ابتدای راهم و می ترسم دچار القائات شیطان شوم. با تشکر از شما استاد عزیز که حوصله نمودید. امیدوارم که وقت شما را تلف نکرده باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با مشغول‌کردن ذهن به معارف الهی به‌خصوص با معرفت نفس، شخصیت خود را قوت ببخشید. برای شروع، مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را توصیه می‌کنیم. موفق باشید

19445
متن پرسش
سلام استاد: یکی از دغدغه های من این است که چه تفاوتی بین کافر خوب و یک مومن خوب است؟ چون من حس می کنم فرقی بین دروغ نگفتن یک اروپایی با دروغ نگفتن یک مسلمان است؟ نظم یک اروپایی با نظم یک مسلمان چه تفاوتی دارد؟ استاد! امانم را بریده. سرگردانم. می خوام بگم آیا دینداری یعنی مجموعه بایدها و نبایدها؟ یک عمر نماز و روزه برای چی؟ لطفا کمک کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دو انسان بسیار متفاوت‌اند، یکی افق زندگی خود را قرب إلی اللّه قرار می‌دهد و در ابدیت خود با پروردگار عالم مأنوس است که بی‌نهایت نتیجه دارد. و دیگری کار خوب می‌کند تا زندگی راحت و روح آرامی داشته باشد، این آدم در ابدیت با پوچی و آتش روبه‌رو می‌شود. موفق باشید

19434
متن پرسش
سلام عليكم: آقاي طاهرزاده من قبلا كتاباي شما رو بر اساس سوالي كه در ذهن داشتم مي خوندم، ولي الان يه مدت طولاني هست كه متاسفانه كتابي باز نكردم، در صورتي كه شديدا براي خودم لازم ميدونم (چند بارم برنامه ريختم، باز نخوندم! دارم فرصتها رو از دست ميدم) مي خواستم كمكم كنيد براي برگشتن اون رغبت شديد قبلي چيكار كنم؟ و اينكه به نظرتون براي كمك به اين حال و هوام بهتره با چه كتاب يا كتابهايي شروع كنم؟ با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید بدانید هراندازه تعریف صحیحی از معنای خود داشته باشیم نه‌تنها بهتر زندگی می‌کنیم، بلکه در احساس گسترده‌تری نسبت به خود هستیم. بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن، کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را در راستای درک معنای بیشتر از خود، دنبال بفرمایید خوب است. موفق باشید

19400
متن پرسش
سلام استاد: دو تا سوال خواهشا به همش جواب بفرمایید، تشکر. ۱. فرمودین نفس ناطقه به جهت جنبه مثال مقام عالی و دانی وجود رو پیوند زد، جنبه مثالی منظورتون چیه؟ ۲. در طول مباحثتون همیشه یه جاهایی بی این نکته اشاره می کنید که فلان کار رو بدون واسطه ملائکه انجام میده، از قبض روح الی کارهای دیگه، این به جهت اینه که شدت وجودی اون فرد حتی از ملائکه بالاتر رفته؟ اگه بله چرا حتی بعضی از ائمه و انبیا رو خود عزراییل قبض روح کرده ولی شما فرمودین بعضیا خود خدا میاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جنبه‌ی مثالی نفس ناطقه مرتبه‌ای است از مراتب آن بین عالم عقل و عالم ماده 2- همیشه دو وجه در میان است، وجه ارتباط خدا با مخلوق که بی‌واسطه است و حضرت حق می‌فرمایند: «إنّی قریب». و وجه رجوع مخلوق به خداوند که عموماً با واسطه انجام می‌شود مگر در مقام معراجی محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله». در این مورد خوب است به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» رجوع فرمایید. موفق باشید    

19399
متن پرسش
سلام استاد: سلامت بدن اولیا بعد از مرگ، مربوط به کدام تعلقه، تغلق تدبیری یا خاطره‌ای؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون گرفتار گناهان نیستند می‌توانند تدبیر بدن را در حدّ دفع باکتری‌ها ادامه دهند. موفق باشید

19398
متن پرسش
سلام استاد: در مورد موضوع روح این رو فهمیدم، اگه اشتباهه یا توضیح اضافی لازم داره بفرمایید: روح مقام کلی و فنای همه انسان‌هاست حتی ائمه و انبیا (ع)، ولی پرتوهای این روح شده انسان با شدت و ضعف های خاص، از ائمه با شدت بالا تا بقیه با شدت پایین. حال یه سوال دارم که آیا روح که مقام کلی هست، پس در مفهوم یک تقدمی نسبت به مقام‌های جزیی حتی ائمه داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد این‌طور بگوییم. ولی شاید بتوان گفت از جهتی حقیقت ائمه که همان حقیقت پیامبر است که اولین مخلوق می‌باشد، همان روح باشد. موفق باشید

19334
متن پرسش
سلام علیکم خدا قوت: از استاد خواهشمندم به دو سوال زیر پاسخ مبسوطی عنایت کنند: با توجه به مسائل معرفت نفس و حشر و مطالبی که در کتابهای مختلف فلسفی و عرفانی از جمله کتاب خود استاد آمده (مثلا ص 172 و 174 معرفت نفس و حشر) : 1. نظر به اینکه در عالم مجردات ماده وجود ندارد و نیازی به این بدن مادی با این اشکال نیست آیا بدن اخروی دارای همین اندام با همین اشکال موجود خواهد بود؟ اگر نه پس چگونه هر کس در آن عالم دیگری را می شناسد و می گوید این فلانی است؟ اگر بدن اخروی از صور ملکات نفسانی ایجاد می شود چگونه افراد نفوس دیگر را شناسایی می کنند؟ با توجه به اینکه ملکات نفسانی نفوس در همین دنیا نیز از نفوس دیگر پنهان هستند و افراد با بدنهای مادیشان شناسایی می شوند نه با ملکات نفسانی و صور. 2. اگر بدن اخروی فاقد ابزار مادی دنیوی مانند چشم و گوش و... باشد چگونه می تواند با این عالم ماده و طبیعت مرتبط شود؟ مثلا نفس در مجردات چگونه و با چه مکانیسم و ابزاری می تواند یک درخت را ببیند یا به یک صوتی گوش کند؟ مگر نه این است که چشم و گوش و... واسطه هایی هستند بین قوای نفس و عالم ماده؟ تشکر از محبت و حوصله شما - التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که مجردات ظرفیت بیشتری دارند، بدن اخروی با بدن دنیایی متفاوتند و لذا در بدن اخروی در عین آن‌که همه می‌بینند این آقا، صدام حسین است، با همان چشم قیامتی می‌بینند که به جهت تکبرش، مورچه است 2- «دیدن» در عالَم قیامت با قوه‌ی بینایی است مثل آن‌که شما در خواب که چشمِ بدن‌تان بسته است می‌بینید 3- جزوه‌ی «نحوه‌ی بدن اُخروی» که بر روی سایت است نکاتی در رابطه با این امر دارد. موفق باشید

19323
متن پرسش
به نام خدا سلام خدمت استاد محترم: 1. اگر صورت های خیالی صدوری اند، جدایی از نفس ندارند و حتی قبل از صدور، در بساطت نفس، بدون تعین وجود دارند؛ چگونه می توان قوه خیال را مخزن صور دانست؟ مخزن در چنین تبیینی معنا ندارد. مگر صور خیالیه جدا و مستقل از نفس اند که در جایی انبار شده و مورد نگهداری قرار گیرند؟ 2. اگر نفس و صور خیالی جدا نیستند، معنایش این خواهد بود که خیال در هر بار صورت ها را (حتی صور قبلی و قبلا تخیل شده را)، مجددا خلق یا انشا می کند نه آنکه صورتی قبلا ذخیره شده را از مخزنی بردارد و ارائه کند. آیا چنین برداشتی صحیح است؟ 3. سوال آخر اینکه اگر مورد 2 صحیح باشد، آیا می توان نتیجه گرفت که هیچ دو تخیلی که توسط یک نفر و با موضوع مشابه (تخیل صورت فرزندم به دفعات) انجام می گیرد، عینا یکی نخواهد بود؟ چون نفس در هر تخیلی حتی با موضوع یکسان بنا بر حرکت جوهری دقیقا و عینا نفس قبلی نیست. چنین چیزی آیا می تواند بدین معنا باشد که اصولا تخیل بدون تصرف امکان ندارد؟ زیرا ما هیچگاه صورت خیالی جدا شده از نفسی را جایی نگهداری نمی کنیم مجددا همان را حاضر کنیم. استاد عزیز، جواب دقیق حضرتعالی برای من مهم است. خداوند همه ما را عاقبت به خیر گرداند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام خیال در نسبت به عالم عقل در بالا و یا در نسبت به عالم محسوسات در پایین، صور خیالی را می‌سازد و این‌طور نیست که صور خیالی قبلاً در جایی بوده باشد. در این مورد خوب است که به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید         

19316
متن پرسش
سلام استاد: ۱. در بحث قیاس درجه وجودی و تجرد و تشکیک، در ماهیات نمیتونیم بگیم که این میز، از اون یکی میزتره، چون هر دو یک درجه وجودی از ماده هستند. ۲. و در مورد حیوونها هم نمیتونیم بگیم مثلا این آهو، آهو تره. ۳. در مورد انسان ها ولی چنین نیست، میتونیم بگیم انسان تره، این به دلیل اینه که انسان‌ها ظرفیت دارند که با اختیار و‌ اعمال خود شدید یا ضعیف بشن؟ ۴. و در مورد ملائکه چی؟ میشه گفت مثلا درجه وجودی جبرئیل از میکاییل بیشتره؟ ۵. و آیا فقط انسانه که میتونه در جه وجودی خودش رو بالا و پایین ببره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تشکیک در جایی مطرح است که نظر به مقولات وجودی مثل علم و حیات بشود. آن‌جا هم می‌گوییم فلانی انسان‌تر است، انسان را به معنای کمالات علمی مدّ نظر قرار می‌دهیم. موفق باشید

19294
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوارم جناب آقای طاهرزاده: شما در کتاب خویشتن پنهان صفحه ۶۵ بیان داشتید با تزریق داروی بیهوشی توجه نفس به بدن را از بین می برند مي خواستم بدانم در زمان بیهوشی توجه نفس ناطقه به کجاست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به خودش برمی‌گردد و با خودش به‌سر می‌برد. موفق باشید                                                                     

19296
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت روز استاد رو هم بهتون تبریک میگم، ایشالا هدیه‌تونو از امام زمان (عج) بگیرید. ۱. کتاب معاد رو باید با شرح پیش رفت؟ ۲. بحث جسمانیه الحدوث ...،برام گنگه، قسمت حدوثش رو هنوز درک نکردم، یعنی دمیدن، اینجا به چه معنیه؟ ۳. برهان حرکت جوهری رو قبل از معاد میشه خوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بلی! زیرا اساساً کتاب مذکور برای شرحی که داده شده است، تنظیم گشته 2- وقتی متوجه حرکت جوهری در نطفه باشیم، متوجه می‌گردیم در مسیر تبدیل «قوه» به «فعل» از طریق تجلیات عالم معنا، نطفه به مرحله‌ای می‌رسد که زمینه‌ی تجلی نفس ناطقه در آن فراهم می‌شود که در این شرایط گفته می‌شود: «النفس جسمانیة الحدوث و روحانیت البقاء» 3- بله. موفق باشید

19291
متن پرسش
با سلام: آنچه در درونم می گذرد را نمی توانم بدرستی بیان کنم امیدوارم از خلال کلمات منظورم را متوجه شوید: 1. صوت های مقدماتی سیر مطالعاتی شما را گوش دادم. ولی بدتر ناامیدیم به خدا بیشتر شد! چرا که برداشتم از من و بدن و حرکت جوهری برنامه ای از پیش تعیین شده و غیرقابل انعطاف می باشد. وقتی ملکاتی که انسان دارد بهشت و دوزخ را می سازد و در این بهشت و دوزخ خود ساخته جاودان است پس جایگاه شفاعت و بخشش روز قیامت کجاست؟ 2. از روزی که انسان خلق می شود من او همه کاره است ولی تصور می کند که تن در صحنه است انسان با اختیاری که دارد می تواند تن را بکشد ولی اختیاری در خصوص من ندارد زیرا من را نمی تواند از بین ببرد آیا این جبر نیست؟ 3. مگر من انسان که نفس اوست خلقت خدا نیست و مگر خدا نمی تواند آن را از بین ببرد پس چرا می گویید این کار شدنی نیست. درخواست من از خدا اینست که نباشم نه تنم نه نفسم هیچ کدام نباشیم. اگر این کار با دعا کردن امکان دارد خواهش دارم این دعا را برایم بکنید. 4. هر کار می کنم نمی توانم خدا را دوست داشته باشم با این جبر بودن (بقای نفس) و این همه عذاب روحی چطور می توان او را دوست داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مسیر حیات دینی وقتی انسان‌های معصوم مدّ نظر انسان باشد، همان‌طور که در دنیا نظر به انسان‌های معصوم جهت‌گیری ما را به طور صحیح شکل می‌دهد، در قیامت که شرایط ظهور ابعاد اصلی انسان است، این جهت‌گیری نسبت به انسان‌های معصوم، شرایطِ رجوع به حق را برای انسان هموارتر می‌کند و معنی شفاعت از این نوع می‌باشد 2- آری! ما در خلق‌شدنِ خود اختیار نداریم، ولی در متعالی‌کردنِ خلقت خود می‌توانیم با هدایت‌های الهی به نتایج خوبی برسیم 3- انسان در دعاهایی موفق است که مصلحت او باشد، چنین دعاهایی مصلحت او نیست که اجابت شود 4- حضرت حق کمال مطلق است و تنها با نزدیکی به او می‌توان به خوبی‌ها و کمالات دست یافت. چرا نباید خوبی‌ها را دوست داشت؟ موفق باشید 

19263
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: در پاسخ به پرسش 19228 چرا رویای رحمانی نیاز به تعبیر ندارد؟ گاهی تذکراتی در خواب داده می شود و ما فقط می فهمیم که آلودگی داریم اما نوع آلودگی را نمی توانیم تشخیص دهیم در مورد مکاشفات هم به همین شکل که برخی شان به فرموده آیه ا... مصباح نیاز به تعبیر دارند. سپاس بسیار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رؤیای رحمانی به آن معنا است که نفس ناطقه با سیر خود به سوی عالمِ بالا، منوّر به حالات خوشی عبودی می‌شود و به جهت جامعیتی که دارد، برای سالک حالات معنوی ایجاد می‌شود و نه به صورت‌های خاص که در مکاشفات ظهور می‌کند و نیاز دارید آن صورت کشف‌شده را به نحوی تعبیر کنید تا به اصل خود برگردد. موفق باشید

19241
متن پرسش
بنام خدا با سلام: مدتی به تزکیه نفس پرداختم به مراحل و نتایج خوبی رسیدم اما بعد از مدتی به طرز عجیب و وحشتناکی در دلم شک و شبهه افتاد که هر کاری کردم نتوانستم آنها را از خود دور کنم، اکنون هم در توهم و خیالات زندگی می کنم هر مطلبی و یا موضوعی را گوش می کنم فورا ذهنم برای آن پاسخی می دهد حس و حال معنوی را از دست ام آنچه بر من چیره گشته ذهن و توهمات است و بس. دل و عقلم در معارف و معنویات خیلی کم سو شده. من که عاشق خدا و ائمه و معنویات بودم نمی دانم چرا هیچ حال و هوای سابق را ندارم. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این را لطف خدا بدانید، زیرا آن‌چه در برزخ در مقابل نکیر و منکر با آن روبه‌رو می‌شوید حالا سراغ شما آمده تا خود را درست شکل دهید. لذا مباحث معرفت نفس برای این شکل‌دهی، شروع خوبی است. موفق باشید

19203
متن پرسش
با سلام و عرض ادب در ارتباط با خداوند: 1. چه سوالاتی حجاب ایجاد می کند؟ 2. چه سوالاتی حجاب را سخت تر می کند؟ 3. وضعیت کسانی که با مباحث عرفانی بیگانه اند بعد از مرگ چگونه است؟ با توجه به اینکه در مباحث معاد فرمودید ملکات اشخاص مجسم می شود و این جسم برای همیشه هست پس چگونه اهل جهنم (غیر از خالدین در آتش) بهشتی می شوند؟ 4. اگر امکان تغییر هست و اهل جهنم بهشتی می شوند چرا برای خالدین این امکان وجود ندارد؟ 5. بطور کلی آیا حیات پس از مرگ و اینکه سرنوشت هرکس چیست از اسرار الهی است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر سیر مطالعاتی روی سایت را از «ده نکته در معرفت نفس» تا «معاد» با شرح صوتی آن‌ها دنبال شود إن‌شاءاللّه به خوبی سؤالاتتان رفع و راه برایتان گشوده می‌شود. موفق باشید

19193
متن پرسش
سلام استاد گرامی خسته نباشید: بنده از صحبتهای شما طوری متوجه شدم که اعتقادی به علوم غریبه ندارید، بنده رشته درسی ام تاریخ بوده و علاقه خیلی زیادی به باستان شناسی دارم و در یکی از کاوشهایی که کردم با چیزی برخوردم که تا قبل از آن اصلا و ابدا این مسایل را قبول نداشتم، اما از آن روز به بعد که همانجا تحت تاثیر یک نیرویی قرار گرفتم که از آن به بعد دو سال طول کشید که بفهمم چه بسرم آمده و امروز با قاطعیت میگم چون با چشم خودم نه یک بار بلکه هزار بار با چشم خودم دیدم و می گویم که کل این دنیا و کاینات بر اعداد و ارقام پایه ریزی شده و من شخص خودم به اراده خدای بزرگ می توانم هر غیر ممکنی را ممکن کنم که بارها امتحان کردم و بالای بیست نفر شهادت میتونن بدن ‌که دو سه نفرش از آدمهای شناخته شده هستن، مثال میشه تحت شرایط کاری کرد که مثلا آقای ایکس کاندید شده مجلس اما مطمئن است رای نمیاره اما شرط و شروط که باید در چهار چوب انسانیت باشه را داره میشه کاری کرد که انجام بشه بله انجام میشه اما مشروط هر کاری هر خواسته ای در این دنیا بهایی داره که هم مادی و اصلش معنوی است بپردازی انجام میشه یا حق. ۰۹۳۷۸۵۳۵۹۲۶
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده این است که این کارها کارهای بی‌ثمری است و در نهایت انسان را با ناکامی روبه‌رو می‌کند. به همین جهت مباحث معرفت نفس که هزاران اسرارِ معنوی در مقابل انسان می‌گشاید را توصیه می‌کنم. در مورد ناکامی‌های این امر کتاب «سفینة‌الصادقین» نکاتی دارد. موفق باشید

19182
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر فراوان: اگر بشود عمل پیوند مغز انجام شود آیا شخص همان شخص اولی است یا دومی؟ ذات و هویت شخص کجاست؟ اطلاعات انسان در روح او ذخیره است یا در مغز او؟ پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به مقدماتی که باید مطرح شود این موضوع را باید با حوصله در کتاب «خویشتن پنهان» دنبال کنید، سری هم به آرشیو پرسش و پاسخ سایت در قسمت آرشیو بزنید. موفق باشید

19144
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید، مکانیسم انصراف موقت نفس از بدن در بیهوشی چیه؟ یعنی با دارو چه چیزی سر بدن میاد که باعث انصراف نفس میشه؟ میدونم که دارو عامله و خاصیت نفس اینه، ولی میخوام اون مکانیسم رو که روی بدن انجام میشه و نفس رو منصرف میکنه بدونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گاهى ممكن است «بدن»، آمادگى فرمان پذيرى از نفس را داشته باشد ولى خود انسان كارى كند كه «بدن»، شرايط فرمان پذيرى از روح را از دست بدهد و «نفس» با روبه‏روشدن با آن شرايط، از «بدن» منصرف شود. به عنوان نمونه در جريان بیهوشى، ماده‏ اى را به «بدن» تزريق مى‏ كنند تا به طور مصنوعى شرايطى ايجاد كنند كه تحت آن شرايط، «بدن» آمادگى فرمان‏ پذيرى از «نفس» را نداشته باشد. اين‏جا هم «نفس» از «بدن» منصرف مى‏ شود، پيداست كه اين جريان با خواب تفاوت دارد. تفاوت اين دو در آن است كه خواب، عكس العمل طبيعى «بدن» است، اما انصراف «نفس» از «بدن» در بیهوشى، مصنوعى و تحميل شده به بدن است. بی‏هوش‏ بودن فرد تا موقعى ادامه دارد كه ماده تزريق شده، در «بدنِ» او وجود داشته باشد. معمولًا موادى كه براى بیهوش كردن، به «بدن» تزريق مى ‏كنند گازهايى هستند كه به مايع تبديل شده ‏اند و لذا پس از چند ساعت آن مواد از محيط بدن دفع مى‏ شوند و بدن توان فرمان‏پذيرى توسط نفس را پيدا مى‏ كند و فرد به هوش مى‏ آيد.

از نمونه‏هايى كه گواه است تن انسان در حقيقت انسان دخالت ندارد نكته‏اى است كه در هنگام بيهوش شدن انسان روشن مى‏گردد. چون در عمل بيهوش‏كردن، دارويى را به بدن تزريق مى‏كنند تا نفس ناطقه از تدبير كامل بدن در زمان مشخص و محدودى منصرف شود و در نتيجه انسان در اثر زخم‏ها و برش‏هايى كه جرّاح ايجاد مى‏كند دردى احساس نكند. از اين طريق معلوم مى‏شود احساس درد مثل هر ادراك ديگرى، مربوط به نفس است. عمل بيهوشى نشان مى‏دهد آن‏كه درد را احساس مى‏كند بدن نيست وگرنه بايد در هنگام بيهوشى، بدن دردِ ناشى از جراحى را احساس كند ولى چون با تزريق داروى بيهوشى توجه كاملِ نفسِ انسان به بدن را از بين برده‏اند، نفس انسان آنچه را بر بدن مى‏گذرد احساس نمى‏نمايد.

براى بيهوشى از موادى استفاده مى‏كنند كه زمينه‏ى تدبيرِ نفس را مشكل مى‏كند، در بى‏حسّى موضعى نيز ارتباط نفس را با قسمتى از تن كه محل جرّاحى است به طور موقت قطع مى‏كنند تا نفس نتواند نسبت به جرّاحى اعضاء حساسيت نشان دهد. سعى مى‏كنند ماده‏اى به بدن تزريق كنند كه پس از مدتى نه چندان طولانى آرام‏آرام از بدن دفع بشود، تا نفس دوباره زمينه‏ى تدبيرِ بدن را بيابد و كار خود را ادامه دهد. البته كار بسيار حساسى است زيرا اگر دارو از حدّ معمول بيشتر تزريق شود ممكن است نفس براى هميشه از بدن منصرف شود و بيمار ديگر به هوش نيايد، به همين جهت افراد سال‏خورده را بيهوش نمى‏كنند زيرا نفس ناطقه در افراد سالخورده آمادگى بيشترى جهت انصراف كامل از بدن را دارد.[1] موفق باشید

 


[1] ( 1)- در گذشته با گاز« اتر» و امثال آن بيهوش مى‏كردند كه درصد چشم‏گيرى از بيهوشى‏ها به مرگ مى‏انجاميد، چون آنچنان با استنشاق آن گاز به نفس فشار مى‏آمد كه ديگر به بدن بر نمى‏گشت.

19142
متن پرسش
سلام استاد: اینکه می‌فرمایید نفس بعد از مرگ همه افکار و خیالات رو با خودش میاره، یعنی همه خیالات و افکار یا یه بخش خاصی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودش را با همه‌ی آن‌چه به عنوان ملکات دارد، یک‌جا حس می‌کند. موفق باشید

19151
متن پرسش
سلام: وقتتون بخیر آیا می توان گفت فواد همان ذهن است؟ و یا می توان گفت چشم دل است؟ کدام است؟ آیا رابطه ای میان قوه فاهمه ای که کانت مطرح کرد و فواد برقرار است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فؤاد به معنای بُعدی از ابعاد نفس ناطقه جمعِ بین عقل و قلب می‌تواند باشد. موفق باشید

19125
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: صوت های ده نکته را گوش کردم چند سوال برایم مطرح است: 1. آیا من انسان همان است که با نفخت من روحی ایجاد می شود؟ آیا این کار در حدود 4 ماهگی جنین اتفاق می افتد؟ آیا اگر این نفخ اتفاق نیفتد انسان بدنیا می آید لکن شبیه حیوانات صرفا دارای غریزه است آیا این کار ابدا امکان ندارد و یا نمونه هایی داریم؟ 2. اگر این نفخ در 4 ماهگی توسط خداوند اتفاق می افتد جایگاه انتخاب بدن توسط من که در مباحث شما از آن صحبت می شود کجاست؟ 3. آیا همانگونه که من انسان قبلا نبوده و خلق شده امکان نابودی آن هم وجود دارد؟ آیا در آیه 68 سوره مبارکه زمر از جمله کسانی که در نفخ اول می میرند من انسان است؟ 4. آیا می توان از خدا خواست که نباشیم یعنی با از بین رفتن جسم من هم از بین برود؟ آیا این دعا امکان اجابت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نکته‌ی دهم روشن شده که نفس یا منِ انسان همان نفخه‌ی الهی است و بر نطفه‌ای که بالقوه بدنِ انسان است دمیده می‌شود همان‌طور که نفخه‌ی حیوانی بر نطفه‌ای که بالقوه بدنِ حیوان است، دمیده می‌شود و آن نفخه‌ی الهی همان خودِ انسان است که بدن خود را انتخاب می‌کند و مسیر نفخه‌ی الهی را منطبق با آن بدن شکل می‌دهد و چون مجرد است جاودانه است و هرگز از بین نمی‌رود و در نفخِ اول از دنیا به عالم دیگری منتقل می‌گردد. موفق باشید    

19104
متن پرسش
سلام: چه چیزی باعث می شود که انسان در ۱۵ سالگی به تکلیف برسد؟ زمان ۲۴ ساعته یا سالیانه که یک مفهوم انتزاعی است. بدن انسان که ماده هست و فقط ظاهرش تغییر می کند و مثلا یک سری ظواهر را مشخص می کنند و می گویند به تکلیف رسیده. و اما روح انسان که چون مجرد است ثابت است و تغییری ندارد آن چه وجی از روح است که وقتی تغییر می کند انسان احساس می کند که درکش بالا رفته و دیگر بچه نیست؟ این دقیقا چیست که تغییر می کند؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح است که بدن را تدبیر می‌کند و با ظهورِ آثاری از بدن معلوم می‌شود روح آمادگی انجام وظایف و تکالیف شرعی را دارد. موفق باشید

19088
متن پرسش
با سلام: استاد با توجه به اینکه زمینه های گناه برای جوانان بسیار فراهم شده مخصوصا لذت های نامشروع جنسی؛ سوال این حقیر این هست که چگونه این افراد را جذب به دین کنیم با توجه به اینکه لذت های گناه رو چشیده اند؟ راهکار جامعی لطف بفرمایید. شیوه ی تبلیغ و تاثیرگذاری چگونه باشد؟ چه موضوعاتی رو در اولویت قرار بدیم؟ طلبه ای حقیر از اراک
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رفاقت با آن‌ها 2- طرح مباحث معرفت نفس به آن شکل که در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» مطرح شده که رویکردِ معادی دارد تا با نظر به معاد، مزه‌ی لذّاتِ دنیایی چنان برای آن‌ها جایگیر نشود. موفق باشید

19072
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. استاد من دو سال است که ذهنم مشغول است. چیزهای زیادی در مورد علوم غریبه خوندم، خیلی دلم میخواد یاد بگیرم. خیلی هم دنبالش پیش استاد هایی تو شیراز رفم حتی کتاب های بیهوده، می خواستم ببینم شما میتونید کمک من کنید که یاد بگیرم. البته بیشتر برای ارتباط با همزاد یا همون جن هست. آگاهی هم از عوابقش دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این کارها را کارهای بیخود و بی‌ثمر و بیهوده می‌دانم. در حالی‌که علمِ معرفت نفس می‌تواند هزار دریچه از معرفت در مقابل ما بگشاید. موفق باشید

19055
متن پرسش
سلام: استاد شرمنده، من دانشجو پزشکی هستم و تقریبا از دو سال پیش مباحث حضرتعالی رو پیگیر هستم و کار کردم، تقریبا حدود هفتاد درصد از مباحثتون رو کار کردم الان هم شروع کردم شرح کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» امام رو با صوت شما کار کردن، ولی می خواستم در کنار پزشکی سیر جدی فلسفه و عرفان رو کار کنم، می خواستم ببینم پیشنهاد شما چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  بعد از سیری که به معاد و مطالعه‌ی کتاب «خویشتن پنهان» بینجامد، به نظر می‌رسد مباحث شرح «رساله الولایه» باب خوبی برای ورود در آن امور باشد. موفق باشید

نمایش چاپی