بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انسان‌شناسی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8879
متن پرسش
با سلام مجدد. پیرامون پاسخ پرسش سوال 8846 ، اینکه فرمودید انسان یک وجه خلقی دارد و یک وجه الهی و باید وجه خلقی را وسیله شکوفایی وجه الهی قرار دهد، منظور از وجه الهی چیست و چگونه به وجود آن پی برده می شود؟ و اینکه چرا باید به وجه الهی توجه کند و چرا وجه خلقی وسیله است؟ لطفا دلیل فلسفی و برهانی این مطلب را ذکر نمایید. در این زمینه چه کتابی را برای مطالعه پیشنهاد می فرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: احتیاج به شروح اضافی ندارد، چون قرآن می‌فرماید: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» و هرکس در خود این را احساس می‌کند که فطرت او جهتی غیر از نفس امّاره‌ی او دارد و آن‌قدر که با نزدیکی به گرایش‌های فطری احساس می‌کند به مقصد رسیده است در مورد نزدیکی به گرایش‌های نفس امّاره چنین احساسی را ندارد. موفق باشید
8871
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی فرموده بودید که روح چون دارای وحدت ذاتی میباشد نمیتوان ویژگی ها و صفاتش رو تقسیم بندی کرد و اگر کسی مثلا شنوائی را به قسمتی از روح نسبت دهد مشخصا درک درستی از روح و صفات متجلی آن نداشته، حال سوالی مطرح میشود که آیا همین نسبت رو میتوان به دین توحیدی اسلام داد به این ترتیب که دین توحیدی اسلام چون دارای وحدت ذاتی میباشد پس اجزای آن(قرآن و اهلبیت ) قابل تقسیم و تفکیک نمیباشند و اهلبیت (ع) عین اسلام و اسلام عین اهلبیت (ع) است (و ایضا قرآن) و آیا میتوان گفت که تعبیر نبی مکرم اسلام (ص) در حدیث ثقلین که میفرمایند این دو هرگز و ابدا از هم جدا نمیشوند ناظر بر همین مطلب است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: مسلّم نمی‌توان اسلام را تقسیم کرد و به بعضی از قسمت‌های آن ایمان آورد و به بعضی از قسمت‌های آن کفر ورزید. همچنان که نمی‌توان نمونه‌های کامل دین‌داری یعنی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را از اسلام جدا کرد، در آن صورت از ظهور کامل اسلام درعالم غفلت کرده‌ایم. موفق باشید
8872
متن پرسش
با عرض ادب و احترام خدمت استاد عالیقدر: در کتاب نفیس خویشتن پنهان مطالبی در مورد خواب بیان کرده بودید. و سوالی که برای بنده پیش آمد از نظر خودشناسی کسانی که به اصطلاح عوام خواب سنگینی دارند مشکل از کجاست مشکل آنها از روحشان است و یا جسم آنها؟ لطفا راه حل این مشکل را هم بیان فرمائید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: نسبت به افراد مختلف متفاوت است. اگر روح دارای حساسیت و حضور لازم نباشد به همان اندازه در تدبیر بدن حساسیت لازم را از خود نشان نمی‌دهد. یا اگر بدن آمادگی لازم را نداشته باشد نسبت به اراده‌هایی که روح کرده عکس‌العمل مناسب نشان نمی‌دهد و لذا با ادب‌کردن جسم و روح باید مشکل را حل کرد. روزه‌‌گرفتنِ درست و حسابی در این مورد کمک می‌کند. موفق باشید
8854
متن پرسش
با سلام: نظر شما در مورد 1. تاثیر رنگ ها مخصوصا رنگ لباس و مطلق رنگ بر روی نفس و روح چگونه است؟ این شادی و آرامش مخصوص رنگی مخصوص است؟ 2. موسیقی که اسلام حد و مرز تایین کرده بر چه اساسی است؟ آیا موسیقی هم بر مراتب مختلف نفس تاثیر گذار است؟ منابعی را متناسب با سوالات معرفی کنید. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: در هیچ‌کدام از مواردی که فرمودید، خود را صاحب‌نظر نمی‌دانم. موفق باشید
8795
متن پرسش
سلام علیکم. استاد پس از خواندن مطالب شما از قبیل برهان صدیقین و مثالهای زیبایتان در خصوص و تمثیل نور و از طرفی دیگر هم نگاهی کوتاه به تفسیر آیه ی نور علامه حسینی طهرانی انداختم و خدا را شکر مطالبی ژرف و عمیق بود. اما چند وقتی هست که سوالی برایم پیش آمده و اینکه خود نور هم که از جنس ماده است و این بحث فوتون های نوری را که میگویند به نظرم مربوط به مادی بودن نور میشود. اگر نور مادی باشد ما بحث برهان صدیقین و تفسیر آیه ی نور از منظر حکما و عرفا چه میشود؟ نمیدانم شاید هم بنده اشتباه بکنم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نوری که ما مثال می‌زنیم که به قولی مجموعه‌ی فوتون‌ها است، یک مثال است برای نشان‌دادن خصوصیات موجودات مجرد. بهترین مثالِ ملموس «نفس» است.
8786
متن پرسش
سلام علیکم. استاد اگر علم از جنس مجرد است و نفس ناطقه هم مجرد است در نتیجه ظرف و مظروف از جنس همدیگر هستند و مغز انسان که 750 گرم چربی و مویرگ است وسیله ای است برای ارتباط . پس چرا شخصی که ضربه مغزی میشود به او فراموشی دست میدهد اگر اطلاعات و علوم و تصاویر در نفس ناطقه هستند پس چرا از یاد او میروند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چون محل ظهور محفوظات نفس مختل شده، ولی همان‌طور که نفس بدون بدن می‌تواند خودش باشد با محفوظاتش، در هنگام اختلال بدن نیز نفس خودش است با محفوظاتش. موفق باشید
8776
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم بنده قریب به 8 سال است که در حوزه معرفت نفس مطالعه دارم (در قالب سی دی های معرفت نفس استاد صمدی) و در دو ماه گذشته نیز با دروس حضرتعالی آشنا شده ام. با توجه به موارد مطالعاتی سوالاتی دارم که ان شا الله با پاسخ مناسب شما افق مبهم روشن گردد. 1- بنده در مورد علم و یادگیری اینگونه فکر می کنم که همه انسانها تمام علوم بشری را در ذات خود دارند و تنها با روی آوری به علم خاصی و جد و جهدی که می کنند درهای آن حوزه از علم به روی آنها باز شده و با آن آشنایی پیدا می کنند. بعنوان تشبیه اینکه علوم مانند بیابانی است که انسان با چراغ قوه ایی که دارد بخشی از بیابان را که جلو روی اوست میبیند و اگر طوری بشود که خورشیدی بر بیابان نور بیفکند انسان به تمام علوم آشنایی پیدا می کند. در اینخصوص اگر می شود توضیح بفرمایید. 2- طی سلسله مباحث استاد صمدی و مباحث ده نکته و معاد شما که تا امروز وفق به شنیدن آنها شده ام این نکته مرا به خود مشغول داشته که پرداختن به امور روزمره (مثل تماشای تلویزیون؛ مطالعه مجله و گپ و گفت طولانی با ذوستان و ...) انسان را در قوه خیال معطل می کند و لذا چند سالی است که به جز یک خبر و در صورت وجود برنامه های مستند تقریبا سریال یا فیلم یا سرگرمی به جز مطالعه در حوزه دینی و رشته فنی خودم (الکترونیک و صنایع) ندارم. یعنی مطالعه را با چیز دیگری عوض نمی کنم و این امر در بعضی اوقات منجر به بهم ریختگی اعصاب می شود و تقریبا بیشتر اوقات در فکر فرو می روم. البته با توجه به مباحث روانشناسی انسانی درونگرا نیز هستم و این مطلب نیز مرا به سیر علمی بیشتر تشویق می کند. به نظر شما سیر مطالعاتی در تقویت قوه عاقله و کم کردن قوه خیال موثر است و یا روشی که بنده در پیش گرفته ام اصلا مناسب می باشد؟ البته لازم است عرض بکنم به قول استاد صمدی بنده اگر هم چیزکی یاد گرفته باشم قطع به یقین در اسم الاسما می باشد و به هیچ وجه در هیچ حوزه نظری و عملی نه تنها ادعایی ندارم بلکه روز به روز به بی لیاقتی خود و برازخی که گرفتار آن هستم بیشتر پی می برم. با تشکر از حسن توجه جنابعالی.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- در این مورد به صفحه‌ی 84 کتاب «معرفتِ نفس و حشر» تحت عنوان «چگونگی ادراک محسوسات» رجوع فرمایید 2- امروز اسماء حسنای حضرت حق در انقلاب اسلامی ظهور کرده و در کنار مطالعاتی که دارید باید نسبت به سخنان رهبری و دنبال‌کردن مسائل انقلاب حساس باشید وگرنه حق را در مظاهرش نشناخته‌اید. موفق باشید
8750
متن پرسش
سلام: استاد شما در کتاب ده نکته از معرفت نفس ص 17 فرموده‌اید که: در هنگام بیهوشی که نفس از بدن خارج می شود دیگر آن پاره‌کردن‌های دکتر جراح، موجب آزار انسان نمی‌شود چون نفس که ادراکاتی مثل حس‌کردن و دیدن و شنیدن همه مربوط به اوست از بدن خارج شده است. اما استاد عزیز در بیهوشی‌های موضعی مانند سزارین که روح در بدن حاضر است و تنها مقداری از بدن بی حس شده اما باز هم پاره‌کردن‌های دکتر جراح موجب آزار انسان نمی‌شود پس از این چه نتیجه ای باید بگیریم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فرق نمی‌کند که نظر و توجه نفس از موضعی از بدن خارج شود یا از کلّ بدن. همه‌ی این‌ها نشان می‌دهد که بدن به تنهایی عامل حسّ و ادراک نیست. موفق باشید
8755
متن پرسش
سلام علیکم. در نکته هفتم از معرفت نفس بحثی را مطرح کردید با این عنوان که بدن ما نور دارد و نور مجردات به الله است. خواستم بپرسم این چه نوری است؟ اصلا چه لزومی بود مفهومی بنام نور (حیات) در اینجا مطرح شود؟ چون در بحث های قبلی به خوبی تبیین شده بود که نفس مجرد ما همش همه جا هست و بدن در قبضه دارد و همین طور خداوند مجرد محض است و ... دیگر نور واسه چی مطرح شد؟ برای توضیح بیشتر نور اگر جزوه یا مطلبی سراغ داری لطفا معرفی کنید. 2_ اینکه جبرائیل به پیامبر (ص) گفت، ما ملائک وارد خانه ای که مجسمه و سگ در آن باشد وارد نمیشویم، خواستم بپرسم علتش چیست که فرشته وارد خانه ای که در آن مجسمه هست نمیشود؟ آیا عروسک و اسباب بازی ها هم جزو این مجمسمه ها حساب میشوند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- در یک نگاه حضوری شما حیات و علم و اراده و قدرت را به صورت نور می‌بینید. به این جهت خواستیم توجه شما به جنبه‌ی حضوریِ حیات بیفتد. 2- بالاخره این کشفی است که برای رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» پیش آمده و به ما خبر داده‌اند. شاید قضیه‌ی روایت از آن جهت است که هر عکس و مجسمه‌ای طلب روح می‌کند، در حالی‌که ما به آن روح نداده‌ایم و تنها شکل داده‌ایم و به همان صورت و شکلی که موجود دارای حیات است وارد زندگی کرده‌ایم و در قیامت آن صورت ذهنی طلب روح می‌کند و ما به زحمت می‌افتیم. بعضی از فقها عروسک و اسباب‌بازی را استثناء می‌کنند، ولی احتیاط آن است که به حدّاقل ممکن اکتفا کنیم. موفق باشید
8714
متن پرسش
عالم لوح چیست؟ آیا وقتی خواب میبینیم روح به آنجا میرود؟؟ عالم ملکوت چیست؟ عالم برزخ؟ عالم زر؟ کتابی دراین باره معرفی کنید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: کتاب معرفت نفس و حشر این مباحث را دارد ولی فهم آن نیاز به مقدمات دارد. سعی کنید از کتاب ده‌نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین شروع کنید تا با فهم کتاب معرفت نفس و حشر این مباحث برایتان روشن شود. موفق باشید
8658
متن پرسش
با عرض سلام: بنده مدتی است در وجود خدا شک میکنم و هرچه روی برهان صدیقین هم فکر میکنم باز هم قلبم حالت انکار دارد. لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به وجود خدا شک ندارید به این شک دارید که آیا این برهان می‌تواند آن خدایی را که می‌شناسید اثبات کند یا نه. به دنبال راهی هستید که خدایتان را برایتان روشن کند. شاید در مباحث معرفت نفس آن خدا را بهتر پیدا کنید. آن کسی که در به در به د نبال خداست به وجود خدا شک ندارد بلکه می‌خواهد بهتر او را پیدا کند تا با او مأنوس گردد. دنبال کنید پیدایش می‌نمایید و به او خواهید گفت «دیر آمدی ای نگار سر مست...... زودت ندهم دامن از دست». موفق باشید
8665
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: شما در بحث وحدت وجودی که در مسجد امیرالمومنین (ع) در ایام اعتکاف داشتید فرمودید وجود تشکیکی نیست و بلکه ظهور خداوند است که تشکیکی است. و آنچه که از تشکیکی بودن وجود در برهان صدیقین بیان کردیم من باب تعلیم است و حقیقت امر وحدت شخصیه وجود است. آیا با این صحبت در مورد نفس هم که شما در ده نکته بحث از تشکیکی بودن مراتب نفس می کردید برای تعلیم است و نفس انسان هم وجود تشکیکی ندارد و بلکه ظهور تشکیکی دارد؟ اگر امکان دارد کمی توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تشکیکی بودن نفس به این معنا که نفس در نزد خدا است ولی دائماً می‌تواند نسبت وجودی خود را با خدا شدید کند و از حجاب‌هایش بکاهد ربطی به تشکیکی‌بودن وجود که گمان کنیم یک وجود مطلق داریم و به صورت طولی و بیرون از وجود مطلق وجوداتی هست، فرق دارد. موفق باشید
8645
متن پرسش
با سلام. در جواب سوالی فرموده اید: "در روایت داریم هر اندازه عقل انسان رشد کند، خواب‌دیدن‌هایش کم می‌شود." پس اینکه حضرت رسول هر روز صبح از اصحابشان می پرسیدند هل من مبشرات چه میشود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خواب دیدن‌هایی که در اثر تحرک غیر قابل کنترل قوه‌ی خیال باشد، با رشد عقل و کنترل خیال کم می‌شود ولی آن حالاتی که در اثر صعود نفس ناطقه بر عالم بالا برای نسان صورت می‌گیرد پای برجاست که به آن، مبشّرات می‌گویند. موفق باشید
8547
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی. جنابعالی فرمودید که روح انسان به عنوان یک موجود مجرد فقط هست و مردن برای او معنی ندارد و نیز فرمودید که این روح در تمام مراحل زندگی با حداقل یک جسم به سر میبرد. سوالی که پیش می آید این است که در زمان بین دو نفخه صور که همه موجودات مرده اند و خداوند میپرسد که پروردگار جهانیان کیست؟ و چون کسی نیست خود پاسخ خود را میدهد. درآن زمان ارواح که مردن برایشان معنی ندارد آیا مرده اند؟ و اگر نمرده اند چرا قادر به پاسخگوئی به خداوند نمی باشند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در آن مرحله که نور واحد قهار تجلی می‌کند در مقابل چنین اسمی هیچ موجودی استقلال ندارد که سخنی داشته باشند. در مرحله‌ی پایین‌تر است که هر مخلوقی می‌تواند خودش باشد با بدن مخصوص به خودش. موفق باشید
8548
متن پرسش
با سلام و احترام من دانشجوی رشته مهندسی هستم و قصد ادامه تحصیل در مقطع ارشد در رشته تاریخ اسلام میباشم. هدف بنده از این انتخاب ایجاد تحولی در تاریخ نگاری کنونی مملکت هست. حال با توجه به اینکه با مباحث معرفت النفس در کتب شما آشنا هستم، میخواهم بدانم ارتباط بین معرفت النفس و تاریخ چیست؟ معرفت النفس چه نگاهی به تاریخ را برای ما سبب می شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: معرفت نفس یک نوع بصیرت است تا انسان جایگاه انسان را در عالم وجود درست بشناسد از این جهت قدرت تحلیل به انسان می‌دهد ولی علمی نیست در عرض علم تاریخ تا به طور مستقیم بتواند نقشی ایفاء کند. موفق باشید
8549
متن پرسش
با سلام و احترام مسئول یک مجموعه فرهنگی هستم که قصد داریم اردویی به مشهدالرضا داشته باشیم انشالله. خواستم نکات کلیدی و طلایی از جهت تربیتی و فرهنگی که باعث ثبیت و تربیت و رشد نفرات اردو شود را بیان بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: سعی کنید در این اردو یک دوره معرفت نفس و امام‌شناسی را به جوانان متذکر شوید و یادشان دهید چگونه از طریق مفاتیح‌الجنان امام را زیارت کنند. جواب شماره 8536 نیزکمک می کند. موفق باشید
8531
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد گرامی. قبلا فرمودید که در کل در موقع خواب دیدن از جمله دیدن رویاهایی که صادقه هستند و بعدا در عالم واقعی به تحقق می پیوندند انسان با جسم مثالی اش حضور دارد. همه تجربه کرده ایم که در آن رویاها ما اشیای طبیعی و ساخته دست بشر را که هیچ گونه جنبه تجرد ندارند با روح و جسم مثالی مان میبینیم، حال سوال اینجاست که مگر موجودات بدون هیچ گونه تجرد به عالم مثالی (که به نظر میرسد در آنجا شرائط حضور ماده مهیا نیست ) راه دارند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: صورت های اشیاء ساخته‌ی دست بشر در ذهن انسان به جنس همان صورت‌ ذهنی حضور دارند و انسان در خواب با همان ذهن و با همان صورت‌ها خواب می‌بیند. موفق باشید
8523
متن پرسش
سلام علیکم اگر کسی در خواب متوجه شود که خواب است و با همان علم به دیدن رویا ادامه دهد و آگاهانه شروع به تصرفاتی در رویا کند، تصرفاتی که تقریبا به محض اراده محقق می‌شوند، آیا در اینجا نفس رویا بیننده در اصل در چه حالتی است؟ آیا در اصل او همچنان خواب است و فقط کیفیت خواب تغییر کرده است یا اینکه در اصل او بیدار شده است و آنچه می‌بیند سیر نفس او در حال بیداری است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نفس انسان در همه‌حال در صحنه است، گاهی در خودآگاهی قرار می‌گیرد و به خواب‌بودن خود آگاه می‌شود و مطابق همان خودآگاهی در خواب تصمیماتی برای خود می‌گیرد در عین آن‌که خواب است. زیرا در عالم ماده حاضر نیست بلکه در عالمی حاضر است که همان‌طور که می‌فرمایید به محض اراده‌ اش فعل محقق می‌شود. موفق باشید
8498
متن پرسش
بنام خدا و با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی استاد یزدان پناه در بحث منازل السایرین منزل تذکر در توضیح استعداد فطری گفنتد همه انسان ها استعداد توحیدی و فطری برای سیرالی الله دارند اما استعداد ها متفاوت است بعضی فقط در حد فعلیت اخلاقی پیش می روند و بعضی قدم در سیر عرفانی هم می گذارند و این افرا د هم متفاوت اند و هر کسی به مرحله ی تجلی ذاتی نمی رسد. چون استعداد آن را ندارد . از طرفی در مباحث نفس داریم که همه ی انسان ها از مقام انسان کامل نازل شده و استعداد باز گشت به همان مقام را هم دارند . حال سوال این است که اگر همه ی انسان ها استعداد وصول به مقام انسان کامل را دارند دیگر جایی برای فرمایش استاد یزدان پناه باقی نمی ماند آیا وجه جمعی به نظر جنابعالی می رسد ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فکر می‌کنم باید بین استعداد ذاتی انسان‌ها به ما هُو انسان و بین انسان بما هو حسن و رضا فرق گذاشت. همان‌طور که می‌فرمایید هرکس بنا به تعریفی که برای خود کرده همتی را برای خود در مسیر توحید شکل داده که از این جهت معلوم نیست همت او تا فنای ذاتی باشد، هرچند در ذات خود به عنوان «لا تبدیل لخلق اللّه» هیچ تفاوتی در مخلوقات خدا نیست. موفق باشید
8328
متن پرسش
با سلام وارادت خدمت استاد عزیز در تفسیر سورا اعراف درباره عهد الست فرمودید که همه انسانها بدون استثنا ربوبیت خدا اقرار کردند 1- آیا در عهد الست به معاد و نبوت هم اقرا کردند؟2-آیا همه انسانها به ولایت اهل البیت اقرار کردند ؟3- اگر همه به ولایت اهل البیت اقرار کردند پس چرا حضرت علی خطاب به شخصی که گفت من ولایت ومحبت شما را دارم فرمود:همانا خداوند روح‌های مردم را دو هزار سال پیش از بدن‌هایشان آفرید و سپس دوستان ما را به ما عرضه کرد، به خدا سوگند که روح تو را در میان آن‌ها ندیدم، پس تو کجا بودی؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1 و 2- در عهد الست وقتی ربوبیت حضرت حق را یافتند حتماً نبوت و معاد و ولایت انسان‌های معصوم که صورت ربوبیت حق است مورد تصدیق همه قرار گرفته 3- در عهد الست حقیقت انسان در معرض آن شهود قرار گرفته بدون آن‌که شخص خاص و یا جزء جزء افراد مطرح باشد. به تعبیر علامه طباطبایی؛ آن‌جا مقام امرالهی است که مقام واحدی است ولی در مقام دیگر هرکس به شخص خود باید با ولایت اولیاء تکلیف خود را روشن کند و در این مرحله است که حضرت به ابن‌ملجم فرمودند: در آن شرایط تو را ندیدم که با من عهد کرده باشی. موفق باشید
8330
متن پرسش
باسمه تعالی: پس از سلام: سؤال بنده آن است که با توجه به در راه‌بودنِ ماه مبارک رجب چه اعمال و رویکردی داشته باشیم که بیشترین نتیجه را نصیب خود کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که ماه رجب یکی از حساس‌ترین شرایط برای صعود انسان است و حضرت حق در این رابطه می‌فرمایند: «الشهر شهری» ماه رجب ماه من است، بدین معنا که زمینه‌ی یگانه‌شدن با حضرت حق و انس بی‌حجاب در این ماه فراهم است. با توجه به این‌که بنده در کتاب‌های «ماه رجب؛ ماه یگانگی با خدا» و «روزه‌؛ دریچه‌ای به عالم معنا» روایات مربوطه نسبت به اهمیت ماه رجب و روزه ‌داری را عرض کرده‌ام، می‌خواهم خدمت عزیزان رویکرد مورد نظر را متذکر شوم. عنایت داشته باشید که نفس ناطقه‌ی انسان دارای 3 بُعد می‌باشد؛ یکی «نفس» و دیگر «قلب» و سوم «روح». نفس آن وجهی از شخصیت انسان است که نظر به بدن و وجه خاکی آن دارد و «قلب» باطن نفس است و مقامش مقام کشف اجمالیِ انوار الهی است و موجب تحقق حالات معنوی انسان می‌شود. و «روح» مقامِ مشاهده‌ی اسماء و صفات الهی به شکل تفصیلی است. به همان شکلی که در دعای منسوب به امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» دارید: «اللَهُمَّ نَوِّرْ ظَاهِرِی‌ بِطَاعَتِکَ، وَ بَاطِنِی‌ بِمَحَبَّتِکَ، وَ قَلْبِی‌ بِمَعْرِفَتِکَ، وَ رُوحِی‌ بِمُشَاهَدَتَکِ، وَ سِرِّی‌ بِاسْتِقْلَالِ اتِّصَالِ حَضْرَتِکَ؛ یَا ذَالْجَلَالِ وَ الإکْرَامِ». برای سیر از «نفس» به سوی «قلب» و رسیدن به حالِ معنوی باید با ریاضت‌های شرعی میل نفس را کنترل کرد زیرا حیات نفس به برآورده‌شدن امیال آن است و این مهم‌ترین نکته‌ای است که هرکس بخواهد به حالات معنوی دست پیدا کند باید متوجه آن باشد. و لذا هر اندازه در زیر سایه‌ی شریعت الهی از امیال نفس بکاهیم به همین اندازه بُعدِ قلبی ما ظهور خواهد کرد و قالبِ عبادات ما به حالت قلبی و معنوی سیر می‌کند. غفلت نکنید که مقام قلب هم‌اکنون در نزد همه‌ی ما هست و ما با زنده‌نگه‌داشتنِ هرچه بیشتر نفس، مقام قلب را در حجاب برده‌ایم و در ماه رجب می‌توانیم به جهت شرایط خاصی که خداوند فراهم نموده این معادله را برعکس کنیم و با دامن‌نزدنِ هرچه بیشتر به امیال نفس – مثل روزه‌داری – حیات نفس را ضعیف و حیات قلب را شدید کنیم تا با قلب خود بیشتر در صحنه باشیم و از احوالات معنوی بهره‌مند گردیم. و این اصلی‌ترین رویکردی است که باید در عموم شرایط عبادی به‌خصوص در ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان، مدّ نظر قرار دهیم. و علت این‌همه تأکید بر استغفار در این ماه به صورت‌های گوناگون به جهت آن است که آن سیرِ مذکور به بهترین شکل محقق شود. زیرا شما در استغفار از حضرت حق طلب می‌کنید که جذبه‌های امیال نفسانی را از معرض جان ما بپوشاند و رجوع به‌سوی خودش را در ما زنده نماید تا إن‌شاءاللّه با ماه رجب شخصیت خاصی نصیب‌مان گردد. فراموش نکنید که در قیامت بسیاری از این نسبت‌هایی که ما به‌وسیله‌ی آن‌ها برای خود شخصیت ساخته‌ایم از بین می‌رود. دیگر آن‌جا اسم‌ها و رسم‌ها و شهرت‌ها و... همه رفته اند. در چنین شرایطی شخصیت آن‌هایی که ماه رجب را با دقت بسیار پاس داشته‌اند به عنوان «رجبیون» در صحنه است و مَلکی از طرف خداوند در صحرای محشر ندا می‌دهد: «اَیْنَ الرَّجبیون». در این حال کسانی به پا می‌خیزند که دارای درخشش خاصی از ایمان و معنویت‌اند. حال باید به گفته‌ی عارف کامل و سالک إلی‌اللّه حضرت آیت‌اللّه حاج میرزاعلی‌آقای شیرازی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از خود بپرسیم وقتی که در آن صحنه می‌گویند: «اَیْنَ الرَّجبیون» چه کنیم که شرمسار نباشیم و در ماه رجب چیزی برای خود ذخیره کرده باشیم که در آن صحنه و در مقابل آن خطاب شرمنده نباشیم؟! البته عزیزان اعمال این ماه را که موجب پاس‌داشتِ این ماه و حفظ قلب از روزمرّگی ها می‌شود، در مفاتیح‌الجنان دنبال می‌فرمایند. موفق باشید
8337
متن پرسش
سلام.استاد در مباحث معرفتی و انسان شناسی بعد از کتاب های جوان و انتخاب بزرگ و آشتی با خدا،کتاب ده نکته از معرفت نفس و پیشنهاد میدید یا شرح ده نکته از معرفت نفس (خویشتن پنهان)؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: کتاب «ده نکته از معرفت نفس» با ده جلسه شرح صوتی آن و سپس کتاب معاد و شرح آن را دنبال بفرمایید بعداً سراغ کتاب «خویشتن پنهان» بروید. موفق باشید
8339
متن پرسش
باسلامخدمت استادعزیزوتشکرازرهنمودهای ماه رجب لطفادرموردتقسیمات نفس ناطقه برای هرکدام زیرمجموعه وتوضیحات مختصری بفرماییدجراکه اطلاع ازاینگونه مراتب نفس درمقابل تقسیمات روانشناسی غربی بسیارکاربردی تروسازنده تراست
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این مباحث در عرفان عملی بحث می‌شود و جناب عبدالرّزاق کاشانی در مقدمه‌ی «منازل‌السائرین» مفصلاً بحث کرده‌اند. عرایض مختصری در این رابطه در روز شنبه تحت عنوان: «ماه رجب؛ ماه سیر از «نفس» به سوی «قلب»» داشتم که صوت آن روی سایت هست. موفق باشید
8344
متن پرسش
منظور شما از معرفت نفس چیست آیا همان خودشناسی است؟چه کار کنم خدارا بشناسم و باورش کنم و چه کار انجام دهم که بر افکار پلید غلبه کنم و راهم راپیدا کنم تا دچار لغزش نشوم و مهربان و با محبت بشوم نسبت به همه چیز وهمه کس،واینقدر دنیاو همه چیزهایش برایم بی ارزش نباشد طوری که همیشه آرزوی مرگ نداشته باشم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شاید سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست شروع خوبی باشد. موفق باشید
8291
متن پرسش
با سلام و تشکراز پاسخ حضرتعالی همانطور که فرمودید در مورد سایر انسان‌ها که آن اراده‌ی تکوینی خاص إعمال نشده، آن پاکی (جسم) موضوعیتی ندارد وپاسختان قبول .حال سوالم این است که پس چرا چهره علامه طباطبایی و یا حضرت امام چهره خاصی است و یا اینکه در روایات به بوسیدن دست عالم اشاره شده وذر روایت دیگر فرموده اند نماز شب باعث روشنی چشم می شود من به عینه دیدم کسانی که اهل نماز شب هستند چشمان جلای خاصی دارد
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عرض بنده در آن جواب این بود که آن نوع عصمت را که مربوط به اهل‌البیت«علیهم السلام» را طبق آیه باید منحصر به آن‌ها کرد. ولی این‌که اگر کسی روح خود را با عقاید درست و اعمال صالح در نهایت تعادل قرار داد و آن روح در راستای تدبیر بدن، خود را نشان داد، بحث دیگری است و این نه‌تنها قابل انکار نیست بلکه قابل اشاره و تجربه هم هست. با این‌همه نمی‌تواند یک ملاک باشد زیرا بعضاً جسم‌ها ظرفیت ظهور صفا و تعادل روح را ندارد. موفق باشید
نمایش چاپی