بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شرح احادیث، دعا و کتب

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25019
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. آیا این عالم طوری بنا شده که هرکس هرچیزی را با یقین اراده کند آن چیز محقق می شود؟ ۲. اگر اینطور باشد دیگر دعا کردن و دره خانه ی خدا را زدن چه معنایی دارد؟ خب خودمان هرچه می خواهیم را روی آن تمرکز می کنیم و با یقین اراده می کنیم تا به آن برسیم. مثلا با یقین می گوییم که این مشکل من حل می شود یا مریضی من خوب می شود. ۳. چرا در روایت می فرماید دعا را با حالت یقین به اجابت بخوانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر یقین او مطابق نظام احسن الهی باشد و نه یقینی که در حقیقت، توهّم است و در خیالات او جای دارد. ۲. دعا موجب می‌شود تا انسان متوجه‌ی حقیقت شود و از توهّم نجات یابد. ۳. حالت یقین یعنی حالتی که انسان با حقایق روبه‌رو شود. به همین جهت در روایات داریم که یقین در بین انسان‌ها بسیار کم است. موفق باشید

24990
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در روایت صحیحی چنین آمده است که «اذا تقرب الناس الی خالقهم بانواع البر فارتقب الیه بانواع العقل و السر تسبقهم» می خواستم اگر ممکنه یه شرح مختصری نسبت به روایت داشته باشین ضمن اینکه مقصود از انواع عقل را بیان کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! پيامبراكرم (ص) خطاب به اميرالمؤمنين (ع) در روایتی که بنده فکر می‌کنم می‌توان نسبت به آن اطمینان بیشتری داشت؛ مى‏ فرمايند: «يَا عَلِيُ‏ إِذَا تَقَرَّبَ الْعِبَادُ إِلَى خَالِقِهِمْ بِالْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ بِالْعَقْلِ تَسْبِقْهُمْ»[1] اى على! آن‏گاه كه‏ بندگان جهت قرب به خالق‏شان به نيكى ‏ها متوسل مى‏ شوند تو با عقل به سوى خالقت نزديكى بجوى تا از آن‏ها سبقت گيرى. رسول خدا (ص)، در اين روايت اميرالمؤمنين (ع) را به تعقل و تفكر نسبت به حضرت خالق دعوت مى‏ كنند تا سير از كثرت به وحدت ملكه‏ ى ايشان شود. اگر ملاحظه مى ‏كنيد شيعه در تفكر و تعقلِ در دين نسبت به ساير مسلمانان پيش‏تاز است و رشد بيشترى كرده به ‏جهت روشى است كه امام شيعيان (ع) پيشه كرده‏ اند و شيعه‏ ى اميرالمؤمنين (ع) نسبت به موضوعات دين، عقل و قلب خود را به‏ كار مى‏ گيرد و كثرت عبادات در شيعه اصل نيست، بلكه اصل آن است كه با فعّال نگه‏داشتنِ عقل و قلب، خدا عبادت شود.[2] پيامبر خدا (ص) مى ‏فرمايند: «ما قَسَمَ ‏اللهُ لِلْعِبادِ شَيْئاً افْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ، فَنَوْمُ‏الْعاقِلِ افْضَلُ مِنْ سَهْرِ الْجاهِل ...»[3] خداوند هيچ چيز را بين بندگان خود برتر از عقل تقسيم نكرد، پس خوابِ عاقل از بيدارى جاهل افضل است. هر چند مؤمنى كه عقلى رشديافته و دل پاك دارد، با هر عبادتى، بسيار رشد مى ‏كند. ولى نبايد ظاهر و قالب عبادات براى ما محور گردد. اميرالمؤمنين (ع) با عقل و دل اميرالمؤمنينى هر شب هزار ركعت نماز مى‏ خواندند ولى توصيه ‏ى پيامبر (ص) اين است كه اى على! اگر با آن عقل قدسى، يك نماز بخوانى، برابر هزار ركعت نتيجه مى ‏گيرى، حال اگر هزار ركعت بخواند ببين چقدر نتيجه به ‏دست مى ‏آورد. در ضمن می‌توانید به کتاب «رمضان دريچه رؤيت» ص: 138 تحت عنوان «قلب‏هاى صاحب تعقل‏» رجوع فرمایید. موفق باشید

 


[1] ( 2)- مشكاة الأنوار فى غرر الأخبار، فضل بن حسن حفيد شيخ طبرسى، ص 251.

[2] ( 1)- امام صادق( ع) در شرح آيه‏ى دوم سوره‏ى ملك كه خداوند مى‏فرمايد\i:« الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ»\E حضرت مى‏فرمايند؛ خداوند نفرمود عمل بيشتر، بلكه فرمود عمل بهتر كه بستگى به نيت خالص انسان دارد.

[3] ( 2)- بحارالانوار، ج 1، ص 91.

24977
متن پرسش
سلام علیکم استادجان: وقتتون بخیر. با توجه به حدیث امام باقر که می فرمایند هر اندازه عقل انسان کامل شود خوابش کم می شود، تکلیف کسی که هم خوابی می بیند که قابل تعبیر است و در آینده کم و بیش به وقوع می پیوندد و در عین حال خوابهای غیر قابل تعبیر هم می بیند چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور روایت حضرت «کثرت خواب دیدن» است و گرنه پیامبر خدا هم خواب می‌دیدند. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی در مورد انواع خواب‌ها شده‌است. موفق باشید

24964
متن پرسش
استاد سلام: بنده خیلی کم خواب می بینم، یا اگر هم دیده باشم یادم نمیاد؟ در صورتی که قبلاً بیشتر بوده و یادم می ماند٬ مشکل از کجاست؟ چرا اینگونه شده؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» را دنبال بفرمایید در آن‌جا سخن حضرت باقر «علیه‌السلام» را می‌یابید که حضرت می‌فرمایند: هر اندازه عقل انسان کامل شود، خواب‌دیدن‌های او کم می‌گردد. موفق باشید

24933
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: احتراما از نظر حضرت عالی استفاده زنان از موتورسیکلت جهت انجام امور لازمه و ضروری، امرار معاش و سایر موارد، در صورت رعایت اصول و موازین اسلامی چه حکمی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این نوعی از تبرّجی است که در قرآن نفی شده است. زیرا نحوه‌ی بودنِ با وقارِ زن را از او در منظر و مرآی نامحرمان از بین می‌برد از آن جهت که به فرمایش امیرالمؤمنین «علیه‌السلام»: «المرأة ریحانة لیست بقهرمانه» زن، همچون گل لطیف است او قهرمان و پهلوان نیست. موفق باشید

24888
متن پرسش
سلام: آیا این متن در مورد فاخته درست است؟ در روایت آمده است: «دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ص فَقَالَ لِی یَا أَبَا مُحَمَّدٍ اذْهَبْ‌ بِنَا إِلَى إِسْمَاعِیلَ نَعُودُهُ وَ کَانَ شَاکِیاً فَقُمْنَا وَ دَخَلْنَا عَلَى إِسْمَاعِیلَ فَإِذَا فِی مَنْزِلِهِ‌ فَاخِتَهٌ فِی قَفَصٍ تَصِیحُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا بُنَیَّ مَا یَدْعُوکَ إِلَى إِمْسَاکِ هَذِهِ الْفَاخِتَهِ أَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهَا مَشُومَهٌ أَ وَ مَا تَدْرِی مَا تَقُولُ قَالَ إِسْمَاعِیلُ لَا قَالَ إِنَّمَا تَدْعُو عَلَى أَرْبَابِهَا فَتَقُولُ فَقَدْتُکُمْ فَقَدْتُکُمْ فَأَخْرِجُوهُ» ترجمه: نزد امام صادق (علیه السلام) داخل شدم به من فرمود با هم به خانه ابراهیم «فرزند امام (علیه السلام)» برویم و بیمار بود در خانه‌ی او فاخته ای در قفس بود و صدا می‌کرد امام (علیه السلام) فرمود چرا فاخته در خانه نگهداری می‌کنی آیا نمی‌دانی شوم است و چه می‌گوید؟ عرض کرد نمی‌دانم فرمود اهل خانه را نفرین می‌کند و می‌گوید بمیرید بمیرید آن را خارج کن. امام صادق (علیه السلام) هر وقت صدای فاخته می‌شنید جواب او را می‌داد: «لَنَفْقِدَنَّکِ‌ قَبْلَ‌ أَنْ‌ تَفْقِدِینَا» ما تو را از دست بدهیم قبل از اینکه تو ما را از دست بدهی. حداقل کاری که فاخته می‌کند، بین اهل خانه دشمنی می‌اندازد. نباید در خانه لانه داشته باشد یا تخم یا بچه داشته باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. همین‌قدر می‌توان فکر کرد که آن حیوان را نباید در قفس نگه داشت. ولی به هر حال به صرفِ فاخته‌بودن گمان نمی‌شود آن پرنده دشمن انسان باشد. شاید شرایط خاصی بوده است که راوی از طرح آن غفلت کرده است. موفق باشید

24886
متن پرسش
سلام علیکم: عید سعید غدیر بر شما مبارک. استاد به نظر حضرت عالی چه ادله ای وجود دارد مبنی بر اینکه حدیث مشهور متعمقون ذم اهل تعمق نباشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو احتمال هست ولی در حدیث مذکور، موضوعاتی در میان می‌باشد که شرط آن، کمالِ انسانی است و بهترین نحوه‌ی نظر به توحید حضرت حق است و بدین لحاظ آیت اللّه جوادی در کتاب «اسرار الصلواة» نظر به وجهِ مثبت آن روایت دارند، مثل نگاه جناب صدرا به روایات مذکور. موفق باشید

24880
متن پرسش
با عرض سلام: من فارغ التحصیل فوق لیسانس نساجی دانشگاه صنعتی اصفهانم، طبق علاقه ای که در دوران تحصیل حاصل شد علاقمند به دروس دینی شدم و با مخالفت خانواده نتونستم حوزه برم، اما آتش آن همواره در سینه ام هست، آیا به نظر شما با تفسیرقرآن و سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری این حس من جواب داده میشه یا دارم اشتباه میرم؟ البته خیلی آهسته هم دارم حفظ قرآن می کنم. من الان متاهلم و دو تا بچه کوچولو دارم. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تدبّر در قرآن و روایات بسیار امرِ کارسازی است و ما را در دنیایی بس گشوده و گسترده که تا ابدیت گشوده است، قرار می‌دهد. موفق باشید

24811
متن پرسش
سلام استاد روزتون بخیر: یک حدیثی رو بنده قبلا دیده بودم از امام علی(ع) با این مضمون که ما اهل بیت دین را میابیم از روی نگه داشتن و به گوش جان سپردن و نه از روی شنیدن و روایت کردن. می‌خواستم اگر امکانش هست لطف کنید آدرس دقیق داخل نهج‌البلاغه این سخن امام رو بفرمایید و یکم در موردش توضیح بدید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی به یاد ندارم. اگر عین جملات باشد، بهتر می‌توان به مقصد کلام پی برد. موفق باشید

24796
متن پرسش
عرض سلام: استاد به مطلب زیر که از کتاب تعلق مرحوم آیت الله حائری شیرازی هست توجه کنید: _یکی بوی مرگ می شنود متبسم می شود و دیگری بوی مرگ می شنود رنگش می پرد. علت این، تنوع آرزوهایشان است. دو «تعلق» و «آرزوی» مختلف دارند. حال اگر بخواهیم فرد ترسو را دلیر کنیم بیاییم و به او بگوییم برو با چیزهایی که از آن می ترسی مبارزه کن تجربه کن و بفهم که خبری نیست و بعد دلیر می شوی. این مبارزه علمی با ترس است (نحوه روانشناسی آن). ولی آیا این کار مسئله را حل می کند؟ این کار مقداری از ترس افراطی فرد را کم می کند اما ریشه ترس را نمی خشکاند ریشه تزس در تعلق انسان است و آن می ماند. یعنی برخوردی که روانشناسی می کند در کثرت است و از این جهت از حل مسئله عاجر است. ایمان با این مسئله از ریشه و اساس آن برخورد می کند و از این نظر در حل مسئله تواناست مداوایی که انبیا (سلام الله علیهم) می کنند به دلیل ریشه وحدت گرایی است که دارند و مشکل را از اصل و اساس حل می کنند و بجای اینکه به چند مشکل بپردازند به مادر مشکلات انسان می پردازند که تعلق انسان است. صفحات ۲۸ و ۲۹ کتاب تعلق. حالا یک روایتی هم داریم که می فرماید اگر از چیزی می ترسی خودت را در آن انداز و آن کار را بکن! چطور بین این روایت و آن مطلب جمع کنیم؟ خیلی ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم این روایت که می‌فرمایید به عنوان مقدمه‌ی رفعِ ترس مطرح شده، ولی اصل کار با رفع تعلق حاصل می‌شود. موفق باشید

24765
متن پرسش
سلام علیکم: شما سیر و سلوک ذکری یعنی چه؟ خب این چه کاریه من بشینم یه گوشه هی ختم انجام بدم هی ذکر خاص با عدد خاص بگم و هی قدرت پیدا کنم. میگن برای ایجاد مقامی خاص در سالک نیاز به فلان ذکر است. من نمی توانم این مسئله را درک کنم لطفا توضیح بفرمایید در مقام ورد چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده، معرفتِ توحیدی است که کارساز است. ذکر، برای زنده‌نگه‌داشتنِ آن معارف است برای قلب. حدیث ۱۲ «چهل حدیث» امام خمینی متذکر همین امر است. موفق باشید

24759
متن پرسش
سلام ببخشید: در توقیع امام زمان (عج) اومده خمس در زمان غیبت مباحه، چرا الان پرداخت خمس واجبه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقها در جمع‌بندی که نسبت به روایات دارند و خاص و عام‌کردنِ روایات با ادله‌ی قابل قبول به این نتیجه رسیده‌اند که ملاحظه می‌فرمایید. حتی حضرت امام در کتاب «کشف‌الأسرار» با ادله‌ی کافی این امر را روشن می‌کنند که چرا باید خمس و سهم امام در زمان غیبت داده شود و حوزه‌های علمیه برای حفظ اسلام در این امر پایدار بماند. موفق باشید

24723
متن پرسش
با عرض سلام: در کتاب مبانی حب اهل بیت فرموده اید که عشق به خدا بی واسطه ممکن نیست. اولا علت این امر چیست؟ ثانیا پس کسانی از دیگر فرق اسلامی که چنین جایگاهی برای اهل بیت قائل نیستند ولی خداوند را دوست دارند چگونه است؟ ثالثا آیاتی در قرآن که امر به محبت خداوند می کند یا ادعیه ای از ائمه که ما را مستقیماً در جریان گفتگو و مناجات و عشقبازی با خداوند قرار می دهد مثل ابوحمزه چه می شود؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دوست‌داشتنِ فکری خدا غیر از دوست‌داشتِ قلبی است. در دوست‌داشتِ فکری برای خداوند مظهری در میان نیست و به همین جهت آن نوع محبتی که انسان بتواند از آن تغذیه‌ی لازم بکند پیش نمی‌آید. در همین رابطه روایات زیادی در شیعه و سنی از پیامبر در مورد محبت به علی «علیه‌السلام» مطرح است. موفق باشید

24663
متن پرسش
جناب استاد سلام: بنده چند وقتیست که درگیر برخی شبهات فلسفی هستم و از طریق حل این شبهات و تفکر در براهین عقلا کمی از فلسفه بهره برده ام البته بسیار کم و توانسته ام بر شبهات غلبه کنم،اما احساس می کنم این مباحث به قلب بنده نور نمی‌دهد و به گونه ای بنده را راضی نمی کند و احساس دلگیری و گرفتگی و به اصطلاح دچار نوعی قبض روحی شده ام، فکر می کنم درگیر این تفکرات شدن بعد از حل شبهات و ادامه دادن به آن مسیر فلسفی صرف نوعی حجاب بر قلب بنده پوشانده و باعث آن قبض روحی شده، بنده می خواهم این حجاب ها برطرف شده و معرفت اهل البیت (ع) و محبت ایشان در قلبم تجلی کند تا به معنای واقعی حیات طیبه و مفیدی داشته باشم، بنده می فهمم آن نور و گشایشی که بنده می خواهم و قلب بنده محتاج آن است تا راضی شود معرفتی غیر از اموریست که درگیر آنم و آن معرفت و محبت اهل البیت (ع) می باشد، اما نمی دانم از کجا شروع کنم تا به معرفت حقیقی دست یابم و محبت اهل البیت (ع) در قلبم تجلی کند، لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید و سیر مطالعاتی و عملی به بنده معرفی نمایید. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از رفع شبهات و کسب معرفتِ لازم، از طریق رعایت شریعت الهی و تدبّر در قرآن و روایات، قلبْ راه می‌افتد. پیشنهاد بنده برای ابتدایِ کار، شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح «برهان صدیقین» است. موفق باشید

24661
متن پرسش
سلام استاد گرامی: آیا سوره ها و آیاتی در قرآن هست که برای کسانی که مثلا طبع و مزاج خاصی دارند مناسب تر باشد؟ مثلا کسی که مزاجش سودا و بلغم است و مشکلاتی از قبیل فکر و خیال بی خودی و بی جا دارد و همین مزاج باعث گناهانی از سوی شخص می شود، یا برعکس حالش و رفتارش بدتر شود؟ ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. فکر نمی‌کنم بتوان این موارد را با هم تطبیق داد زیرا آیات و روایات، خقایق تکوینی عالم‌اند و مزاج‌ها امری است اعتباری. موفق باشید

24651
متن پرسش
سلام استاد عزیزم ضمن عرض تشکر از شما دو سوال داشتم: ۱. در فرمایشات شما و یکی دیگر از علما مطلبی است راجع به اینکه آنچه باعث ارزش اعمال می شود ولایت است مختصر بگویم در پاسخ به تفکری که معتقد است غربیان به علت داشتن نظم و اخلاق از ما به اسلام بیشتر عمل می کنند شما معتقدید که خوبی و ارزش کار به نیت و جهت دهی روح و سرسپردگی بر آستان ولایت است صرف عمل که انسان را رشد نمی دهد که البته روایت هم در این زمینه داریم که اگر کسی شبها عبادت و روزها روزه باشد ولی ولایت مولاعلی علیه السلام را نداشته باشد با بینی در جهنم است (چون راهی طی نکرده است) بنده دقیقا نظر شما را قبول داشته و با جانم عجین است اما سوالم در رابطه با حدیثی است که می گوید: «کافر خوش اخلاق از مؤمن بداخلاق بهتر است.» اینکه یه جور تناقص با نظریه فوق دارد. لطفا راهنمایی بفرمایید. ۲. استاد بزرگوار در کتاب هدف زندگی زمینی آدم فرمودید که منظور شخصیت حقوقی حضرت آدم است و در واقع منظور آیه شریفه حقیقت آدم است که بعد از هبوط و توجه پیدا کردن به جسم جزیی و شخصی می شود سوالم این است که اگر مدنظر حقیقت آدمیت بوده و امر به سجده به آن حقیقت بوده است چرا شیطان در آن ساحت حرف از جسم و خاکی بودن می زند؟ سپاس فراوان و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید از این نظر متذکر باشند که امکان ندارد اهل ولایت بد اخلاق باشند پس عملاً از دین خود بهره‌ای نبرده‌اند ۲. به نظر می‌رسد که می‌توان گفت شیطان نظر به خلیفة اللهیِ آدم در زمین دارد و مقام خلیفة اللهی آدم در زمین مدّ نظر اوست و از این جهت، وجهِ زمینی خود را با وجهِ زمینی آدم مقایسه می‌کند. موفق باشید

24617
متن پرسش
سلام استاد: چگونه روش عرفا با هم فرق می کند و با این حال می توانند انسان را به خدا برسانند؟ مثلا می گویند روش آیت الله انصاری همدانی روش محبت بوده است. در صورتی که روش علامه طباطبایی و آیت الله شجاعی و... روش ریاضت است. و اینکه شما بزرگوار کدام روش رو برای سالک بیشتر می پسندید؟ روش ریاضت را یا محبت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به روایتی فکر کنید که می‌فرماید «الطرق الی الله بعدد انفس الخلائق». ۲. گویا روش «محبت» کارساز تر است ولی نه به معنای بی تفاوتی نسبت به ریاضات شرعی. موفق باشید

24613
متن پرسش
استاد گرامی با سلام: با توجه به جواب سوال ۲۴۶۰۲ که فرمودید: فكر مى ‏كنم ما هنوز در شرايطى نيستيم كه واژه هاى «وحدت وجود» و «آخرالزمان» و «پايان تاريخ»، معنى خود را درست بنمايانند تا منشأ تفكر شوند، مگر آن كه به فرهنگى رجوع شود كه اين واژه‏ ها در درون آن فرهنگ معنى خود را بيابند و دل‏ها را زير و رو كنند. سوال بنده این است که: (مگر آن كه به فرهنگى رجوع شود كه اين واژه‏ ها در درون آن فرهنگ معنى خود را بيابند و دل‏ها را زير و رو كنند.) آن فرهنگ کدام فرهنگ است آیا آن فرهنگ به ظهور آمده؟ ممنون از پاسخ‌گویی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌های متعالی روحی دارند که به مرور ظهور می‌کند. به همین جهت روایت مربوط به اندیشمندان آخرالزمان عرض شد. موفق باشید

24605
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: استاد سوال ۲۴۵۸۱ برایم روشن نشد بحث بر سر زندگی شخصی نیست چرا که قطعا استاد پناهیان معتقد به اتراف و اسراف در زندکی شخصی نیستند مسئله ای که برای ما مشکل شده دو نگاه است که شما با روایاتی می فرمائید به کفاف قناعت کنید ایشان با روایاتی می فرماید به کفاف قناعت نکنید. سخن این است که استاد پناهیان می فرماید بقای حق و اسلام و مسلمین در این است که ثروت در دست کسانی باشد که حق را می شناسد یعنی بچه های مومن و مذهبی اما شما می فرمائید بچه های مومن و مذهبی به رفع نیاز و کفاف قناعت کنید. و جالب این که هر دو به دین نسبت می دهید. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم، بالاخره نمی‌توانیم از روایات کفاف در امور شخصی بگذریم. لذا باید ثروتمندشدنِ افراد متدین را در راستایِ کمک به جامعه قبول کرد و به نظر بنده این کار لازمی است. موفق باشید

24581
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد طاهرزاده حفظه الله لطفا ویدیوی زیر را تماشا کنید. آیا این صحبتهای استاد پناهیان تحت عنوان به اندازه نیازت پول در نیار و حتما بچه مذهبی ها باید پول دار باشند. در تضاد آشکار با مشرب فکری شما نیست که تاکید دارید رزق در حد کفاف کافی است و طلب رزق بیشتر امری پسندیده نیست و تمام دعاهای وسعت رزق را به کفاف تقلیل می دهید. از پاسخ و تحلیل سخنان استاد پناهیان متشکرم. التماس دعا لطفا پاسخ را در سایت بگذارید احتمال دارد ایمیلم باز نشود. اگر لینک زیر باز نشود با سرچ عنوان بالا صحبتهای ایشان در آپارات یافت می شود. https://www.aparat.com/v/fn2lU
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن فرمایشات را قبلاً دیده‌ام. احتمالاً استاد در رابطه با زندگی فردی منظورشان نیست زیرا بنا ندارند روایاتِ کفاف را نادیده بگیرند. موفق باشید

24512
متن پرسش
سلام: ببخشید من آدرس و متن روایاتی که استاد در مورد اینکه فرمودند همسر هم مثل پدر و مادر انتخابی نیست را می خواهم لطفا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع، مطلبی است که عرفا به‌خصوص ابن‌عربی تحت عنوان «عین ثابته»ی هرشخص مطرح می‌کنند. شاید با آن روایتی که می‌فرماید: «خلق الارواح قبل از ابدان» بتوان تطبیق داد. موفق باشید

24479
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد بزرگوار در کتاب شریف تحف العقول نقل شده از امام صادق علیه السلام که «...شرارکم الذین لایقرؤون القرآن الا هجرا...» منظور از «هجرا» را لطفا در صورت امکان توضیح فرمایید. متشکرم و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور حضرت آن باشد که چرا قرآن را فقط در مواقعی که گرفتار مشکلات و هجر هستیم می‌خوانیم و از اُنس دائمی با آن غفلت داریم. موفق باشید

24335
متن پرسش
سلام: چرا در احادیث اخلاقی نیاز به بررسی سند حدیث نیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اولا حساسیتی که در احادیث فقهی در میان راویان بوده‌است، در احادیث اخلاقی نبوده چرا که تکلیفی به عهده‌ی مکلّف نبوده که ترکش موجب معصیت شود و به همین خاطر بسیاری از احادیث اخلاقی‌ای که صادر شده‌است سند معتبری ندارند و این به معنای عدم صدور آن‌ها از معصوم نیست. ثانیا در برخی روایات که به «احادیث من بلغ» مشهور است آمده که «اگر کسی روایتی بشنود که متضمن آن است که فلان عمل فلان مقدار ثواب را دارد و آن عمل را به امید آن‌که به آن ثواب برسد انجام دهد، خداوند تفضل کرده و آن ثواب را به وی می‌دهد» به همین خاطر عمل به احادیث اخلاقی که حاوی دستور دارای ثواب است مورد تأیید شرع است. ثالثا در احادیث اخلاقی قصد انتساب امری به شارع نداریم که شبهه‌ی بدعت شود و به همین خاطر حساسیتی که روی احادیث فقهی هست بر روی احادیث اخلاقی نیست. موفق باشید

24292
متن پرسش
استاد نظرتان راجع به این متن چگونه است.باتشکر دین عمومی و اتوریتۀ عامه جز چند پیام کوتاه و کلی و چند برنامۀ عبادی ساده، دیگر اجزا و باورهای منسوب به دین، مخلوطی از تاریخ دین و تأملات بشری و فرهنگ زمانه و اجتهاد عالمان و ظنون است. دین در بهترین حالت، پدیده‌ای الهی – بشری یا به گمان من، بشری – الهی است. دین آسمانی، به این معنا که از صدر تا ذیل آن نسبتی روشن با آسمان و خدا داشته باشد، وجود خارجی ندارد. از همین رو است که عالمان عمیق و متقی، تسامح و تواضع بیشتری دارند و کمتر دیگران را به نادانی یا دشمنی متهم می‌کنند؛ چون می‌دانند که حقیقت چندان آشکار نیست که بتوان در هیچ مسئله‌ای به جزم و یقین رسید و مخالف را به نادانی و کوری یا سرسپردگی به بیگانگان متهم کرد. «اما» گرایش مردم عادی و عامی همواره به سوی کسانی است که با جزم و قطع بیشتری سخن می‌گویند و تصویری روشن‌تر ارائه می‌دهند و بر آن پافشاری می‌کنند. این میل و گرایش، دلایل جامعه‌شناختی و فرهنگی دارد و البته در منابع دینی نیز می‌توان گزاره‌هایی در تأیید آن یافت؛ اگرچه با روح دینداری و بدیهیات دینی و «شریعت سهله و سمحه» نمی‌سازد. از پیامبر اسلام(ص) چندین روایت نقل شده است که فرموده‌اند در دین «تعمق» نکنید: «إياكم و التعمّق فی الدّين فإن الله تعالی قد جعله سهلاً؛ از سخت‌گیری در دین بپرهیزید که خدا دین را بر شما آسان کرده است.» (کنز العمال، ج۳، ص۳۵). به عبارت دیگر، باریک‌بینی و نازک‌اندیشی و خیال‌پردازی و تعمیم در دین ممنوع است. اما در نظر دینداران عامی، عالمان سخت‌گیرتر، مقدس‌تر و پرهیزگارترند و عالمانی که تساهل و تسامح بیشتری دارند و کمتر احتیاط می‌کنند، سزاوار تقلید و تقدیس نیستند. از همین رو است که اقتدار اجتماعی و منابع مالی جامعۀ دینی، بیشتر به سوی عالمان سخت‌گیرتر می‌رود و آنان جایگاهی بلندتر می‌یابند و دست بالا را دارند. در مقابل، عالمان آسان‌گیر و اهل مدارا به حاشیه می‌روند و از قداست کمتری برخوردارند و گاه به بی‌مبالاتی و اباحی‌گری در دین متهم می‌شوند. قدرت و ثروت در نزد عامۀ مردم است و استقبال آنان از فهم و قرائتی خاص از دین، تعیین‌کننده است. اگر مرجع تقلیدی در قم مانند آیت الله صانعی، به‌رغم آسان‌گیری در فتوا، مقلدان کمتری دارد، از همین رو است. اگر نام عالمانی همچون سید محمدجواد غروی اصفهانی و آقا رحیم ارباب و استادش سید محمدباقر درچه‌ای اصفهانی و شیخ هادی نجم‌آبادی و سید مرتضی جزائری که اعتقادی به حجاب مشهور نداشت و هیچ‌یک از آثار قلمی او اجازۀ نشر نیافته‌اند، کمتر بر سر زبان‌هاست، از همین رو است. اگر دقت‌های ریاضی‌وار و عجیب و غریب و احتیاط‌های گیج‌کنندۀ شیخ مرتضی انصاری الگوی اجتهاد شیعی شد و اکنون کتاب‌های او درسنامه‌های حوزوی است، از همین رو است. بسیار بسیار مهم است که بدانیم آنچه روایتی را از دین بر روایت‌های دیگر غالب می‌کند، کم‌وکیف استقبال مردم عامی است، نه منطق درونی آن. هر روایت و فهمی از دین که زمینۀ اجتماعی بیشتری دارد، صدرنشین می‌شود و عالمانی که به هر دلیلی به آن روایت وفادارترند، اقبال بیشتری می‌بینند. در عهد قاجار، مردم روستایی که همۀ آنان مقلد مرجع تقلیدی در نجف بودند، شخصی را به نجف فرستادند تا آقا را زیارت کند و وجوهات سالانۀ آنان را به ایشان تحویل دهد. نمایندۀ روستا در یکی از روزهای ماه رمضان، هنگام اذان ظهر، آقا را در بیت او ملاقات می‌کند؛ اما در کمال تعجب می‌بیند که آقا سیگار‌ می‌کشد و به جای اقامۀ نمار در اول وقت، با شاگردان و مراجعان به گفت‌وگو نشسته است. مرد روستایی بدون هیچ‌ گفت‌وگویی به روستا برمی‌گردد و به هم‌ولایتی‌های خود می‌گوید: «وای بر ما، تا امروز از کسی تقلید می‌کردیم که نه نماز می‌خواند و نه روزه می‌گیرد. من دیگر از او تقلید نمی‌کنم. مردم نیز یک‌صدا مرجع پیشین خود را لعن کردند.» در نظر مردم آن روستا، خواندن نماز در اول وقت واجب بود و دود سیگار، مفطر روزه. رضا بابایی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حتماً در جریان هستید که این مباحث در بین روشنفکران که عموماً به دنبال فرار از زندگی دینی هستند، رونق و رواج دارد که به دلیل نشناختن جایگاه قدسی دین است و رجوع آن‌ها به امثال آقای غروی در گذشته و آقای شبستری در حال حاضر، در این رابطه است و ریشه‌ای در دل‌سپردن به فرهنگ غربی در آن دیده می‌شود. بنده عرایضی در نقد آراء آقایان سروش و شبستری در دو جزوه‌ی جداگانه داشته‌ام که بر روی سایت هست. البته به شکل‌های متفاوت اندیشه‌ی این آقایان که سعی دارند دین را از حالتِ قدسی به حالتِ عرفی تبدیل کنند، مورد نقد قرار گرفته است که جای بحث آن این‌جا نیست. ۲. معنای تعمق در روایت مذکور به معنای گیردادنِ بی‌جا است در حالی‌که قرآن توصیه به تدبّر می‌کند پس معلوم است نمی‌خواهد مردم در حدّ دینِ عوام بمانند. موفق باشید

24295
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: در روایت است که هر کس گناه کند بخشی از عقل او سلب می شود، که دیگر هیچ وقت به سوی او باز نمی گردد. آیا این روایت با روایت هرکس توبه کند مانند کسی است که گناه نکرده مغایرت ندارد؟ پس تکلیف عقلی که دیگر باز نمی گردد چه می شود؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید متوجه‌ی توّاب‌بودنِ حضرت ربّ العالمین در همه‌ی موارد بود و این‌که می‌فرماید: «إنّ الحسنات یذهبنّ السّیئات» یعنی با اعمال نیکو و رعایت دستورات خداوند، سیئات و آثار بد گناه می‌رود. شاید منظور آن روایت این باشد که فرصتِ انجام عمل نیک از دست می‌رود که آن را نیز خداوند با توّاب‌بودن آن جبران می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی