بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شرح احادیث، دعا و کتب

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18032
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز می خواستم در مورد این حدیث از پیامبر (ص) که فرموده اند «هرگاه دل تو از کاری چرکین است آن را رها کن» اول اینکه آیا معتبر است و ثانیا کمی توضیح فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. زیرا بعضاً روح انسان طالب آن کار نیست و این غیر از تنبلی است. بالاخره روح‌ها همیشه آماده‌ی نوشیدن هر الهامی نیستند. موفق باشید

18019
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: به نظر شما می شود از روایتی که می فرماید در هنگامه ی ظهور امام به یارانشان می فرمایند: به کف دست خود نگاه کنید و عمل کنید، این طور فهمید که امام می خواهند بگویند هر کدام بر اساس استعداد و ظرفیت و امکانات و شرایطی که در آن هستید عمل کنید؟ و هر کدام در هر جایگاه و شغلی که قرار دارید با توجه به همین موجودی و سرمایه همت کنید و منتظر این نباشید که امکانات و سرمایه ای از بیرون به شما برسد؟ و خلاصه کف دست یعنی همین که الان در دست داری؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایت مربوط به کارگزاران حضرت است که در اقصی نقاط عالم مأموریت دارند و بحث از شعور تاریخیِ آن کارگزاران است که آن کارگزاران در نسبت به حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» پیدا می‌کنند. موفق باشید

18010
متن پرسش
طلبه پایه 2 هستم. 1. «جامع السعاده» از کتاب «محجه البیضا» و «محجه البیضا» از کتب «احیا العوم» احمد غزالی و احمد غزلی از یونان گرفت اخلاق (آیت الله مظاهری) پس چرا بعضی ها توصیه می کنند «محجه البیضا» یا «جامع السعاده» را بخوانیم؟ 2.ادبیات در حوزه چقدر کافی است و چه کتاب هایی؟ 3. آیا منطق و فلسفه را بیشتر وقت بگذاریم یا ادبیات عرب و در منطق چه کتاب هایی بخوانیم تا در حد عالی بخوانیم کتاب هایی از مقدم تا عالی معرفی کنید. 3. اگر خدا بخواه اجتماع نقیض محال نیست اگر می شود اثبات کنید این حرف درست است یا غلط
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر هم فرض کنیم غزالی از جهت ساختار اخلاقی و تعادل بین افراط و تفریط تحت تأثیر ارسطو است، مرحوم فیض کاشانی در «مهجة» و استاد آیت اللّه ملا مهدی نراقی و فرزند او ملامحمد، با رجوع به روایات اهل البیت«علیهم‌السلام» کتاب‌های خود را تنظیم کرده‌اند و به همین جهت حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند نراقین را بخوانید که منظور «جامع‌السعادات» و «معراج السعادت» می‌باشد 2- به نظر بنده یک طلبه بیاد همه‌ی دروس رسمی حوزه که مربوط به ادبیات است را کامل بخواند 3- همین منطق «مظفر» و سپس «بدایة و نهایة» علامه و در آخر «اسفار» ما را با عقل فلسفی آشنا می‌کند. 4- اجتماع نقیضین یعنی اجتماع بودن و نبودنِ یک چیز در یک زمان و یک مکان. حال اگر کسی اجتماع نقیضین را محال نداند یعنی باید معتقد باشد محال نیست که همین حالا در این زمان و در این مکان، هم باشد و هم نباشد. و همین امر ار نیز به خدا سرایت دهد که مثلاً اگر خدا بخواهد اجتماع نقیضین محال نیست، یعنی همین حالا، هم خدا باشد و همین حالا خدا نباشد. و این عملاً نفیِ خداوندی است که عین بقاء و سرمدیت و ابدیت است.  موفق باشید

18003
متن پرسش
سلام: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللّهِ الاَْعْظَمِ مِنْ سَوادِ الْعَيْنِ إِلى بَياضِها.»: «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» به اسم اعظم خدا، از سياهى چشم به سفيدى اش نزديكتر است. از امام حسن عسکری علیه السلام. کمی راهنمایی‌مان می‌کنید، چگونه در عالم این حدیث سیر کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در «اسم اللّه» است و تأثیر آن اسم در رفعِ حوائج. و این‌که «اسم اللّه» به یک معنا همان اسم اعظم است و اگر کسی نظر به حضرت اللّه که مستجمعِ همه‌ی اسماء می‌باشد، بکند عملاً نظر به اسم اعظم کرده، اسم اعظمی که جوابگویِ همه‌ی حوائج ما است. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در شرح سوره‌ی حمد نکاتی در این مورد فرموده‌اند. موفق باشید  

17993
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: لطفا در خصوص این حدیث و نسبت آن با اراده انسان توضیح بفرمایید با تشکر. امام رضا عليه السلام فرمودند: اِذا اَرادَ اللّه ُ اَمْرا سَلَبَ الْعِبادَ عُقولَهُمْ فَاَنْفَذَ اَمْرَهُ وَ تَمَّتْ اِرادَتُهُ فَاِذااَنْفَذَ اَمْرَهُ رَدَّ اِلى كُلِّ ذى عَقْلٍ عَقْلَهُ فَيَقولُ كَيْفَ ذا؟ وَ مِنْ اَيْنَ ذا؟ هرگاه خداوند اراده‌ی امرى را بنمايد عقل را از مردم مى ‏گيرد و كار خود را اجرا مي‌نمايد و اراده ‏اش به‌اتمام مي‌رسد، وقتى تمام شد هوش و عقل آن‌ها را برمي‌گرداند، آن وقت اظهار نظر مي‌كنند كه چه شد؟ و از كجا به‌وجود آمد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  اراده و اختیار انسان تنها در آن حدّ است که وقتی خداوند به حکم آیه‌ی «کلّ یومٍ هو فی شأن» تاریخی را به صحنه آورد – مثل حضور اسلام در تاریخ – شخصیت خود را شکل دهد ولی به این معنا نیست که انسان‌ها در هر جایی بتوانند هرطور خواستند عمل کنند. حدیث ارزشمند مذکور نشان می‌دهد بعضی از وقایع را خداوند ماورای عقل انسان‌ها محقق می‌کند و چون آن حادثه واقع شد، انسان‌ها تعجب می‌کنند که چگونه چنین شد؟ موفق باشید    

17985
متن پرسش
سلام: بنده دانشجوی رشته علوم قرآن و حدیث هستم. با اینکه شرایط و اوضاع جامعه را می بینم ولی هنوز برایم روشن نیست که با توجه به رشته ام در چه عرصه ای باید فعالیت کنم لطفا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما منوّر به نور علم قرآن و حدیث باشیم خداوند به لطف خود شرایط ارائه‌ی آن‌ها را به مخاطبان طالبِ آن انوار فراهم می‌کند. موفق باشید

17982
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام خدمت استاد: بنده حقیر جنسیتم مذکر است اما این شبهات در ذهنم آمده است! احادیثی در حلیة المتقین در مورد زنان دیدم که برایم سوال به وجود آورد: مثلاً احادیثی که اجازه می دهد که مرد در مقابل کنیز دیگری با کنیز دیگری نزدیکی کند؟ اما در مورد زن آزاده نباید چنین کاری انجام دهد! ایا تبعیض مورد رضایت اسلام است؟ و احادیث دیگر از همین قبیل! همچنین احادیث دیگری در مورد حقوق زن نسبت به مرد که به نظر میاد زنان یک دهم حقوق برعکس را هم ندارند! یا احادیث طوری مشورت با زنان را مطرح می کند که گویی اینان انسان نیستند ... (شما در معرفت نفس می فرمودید فقط بدن زن و مرد دارد حقیقت ما جنس ندارد) پس چطور این احادیث این چنین برداشت می شود!؟ مطمئنا اسلام عیبی ندارد درک من و فهم من از احادیث کم است یا مشکل جای دیگری ست! متشکر می شوم اگر کمک کنید و یا منبع و کتابی معرفی کنید تا این شبهات برطرف شود. نمونه قسمتی از حلیة المتقین: در حديث صحيح از امام محمّد باقرعليه السلام منقول است: زنى آمد به خدمت حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم و گفت: يا رسول اللَّه صلى الله عليه وآله و سلم چيست حق شوهر بر زن؟ فرمود: لازم است كه اطاعت شوهر بكند و نافرمانى او نكند، و از خانه او بى رخصت او تصدق نكند، و روزه سنّت بى رخصت او ندارد و هر وقت اراده نزديكى او كند مضايقه نكند، اگرچه بر پشت پالان شتر باشد، و از خانه او بى رخصت او بدر نرود، و اگر بى رخصت بدر برود ملائكه آسمان و زمين و ملائكه غضب و ملائكه رحمت، همه او را لعنت كنند تا به خانه برگردد. گفت: يا رسول اللَّه! حقّ كى بر مرد از همه كس عظيم تر است؟ فرمود: حقّ پدر. گفت: حقّ كى بر زن از همه عظيم تر است؟ فرمود: حقّ شوهر. پرسيد: من به شوهر آن قدر حق ندارم كه او بر من دارد؟ فرمود: از صد تا يكى نه. آن زن گفت: قسم مى خورم به آن خدايى كه تو را به حقيقت فرستاده است، هرگز شوهر نكنم. در حديث ديگر فرمود: هيچ چيز بى رخصت او به كسى ندهد و اگر بدهد، گناهش براى زن است و ثوابش براى شوهر. و هيچ شب نخوابد كه شوهر از او خشمناك باشد. زن گفت: هر چند شوهر بر او ظلم كرده باشد؟ فرمود: بلى. حضرت صادق عليه السلام فرمود: هر زنى كه شب به سر آورد و شوهر از او آزرده باشد، نمازش مقبول نباشد تا شوهر از او راضى باشد، و هر زنى كه بوى خوش براى غير شوهر بكند نمازش مقبول نيست تا آن بوى خوش را از خود بشُويد. و فرمود: سه كس هستند كه هيچ عمل ايشان به آسمان بالا نمى رود: غلام گريخته، زنى كه شوهرش از او راضى نباشد و كسى كه جامه خود را از روى تكبر، بلند آويخته باشد. امير المؤمنين عليه السلام وصيت فرمود به امام حسن عليه السلام: زينهار! مشورت با زنان مكن، رأى ايشان ضعيف و عزم ايشان سست است. و ايشان را پيوسته در پرده بدار و بيرون مفرست و تا توانى چنان كن كه به غير از تو مردى را نشناسند و به ايشان خدمتى به غير آنچه متعلق به خودشان دارد مگذار، كه اين از براى حال ايشان و خشنودى ايشان و حسن و جمال ايشان بهتر است. زيرا كه زن گل است خدمتكار نيست، و همچنين خودش را گرامى دار و سخنش را در حقّ ديگران قبول مكن و اختيار خود را بسيار به دست او مده. در حديث معتبر از حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم منقول است: زنان را در غرفه و بالاخانه جا مدهيد و نوشتن به ايشان مياموزيد و سوره يوسف را تعليم ايشان مكنيد و چرخ رشتن به ياد ايشان بدهيد و سوره نور را به ايشان تعليم كنيد. حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم نهى فرمود از آن كه زنان را بر زين سوار كنند. و فرمود: در نيكى اطاعت زنان مكنيد تا آن كه به طمع نيفتد در امر كردن به شما به بدى ها، به خدا پناه بريد از بَدان ايشان، و از نيكانشان در حذر باشيد. امام محمّد باقرعليه السلام فرمود: رازى به ايشان مگوييد و درباره خويشان شما آنچه گويند، اطاعت مكنيد. امير المؤمنين عليه السلام فرمود: مردى كه كارهاى او را زنى تدبير كند ملعون است. حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم چون اراده جنگ داشتند، با زنان خود مشورت مى كردند و آنچه ايشان مى گفتند خلاف آن مى كردند. حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: هركه اطاعت زن خود بكند خدا او را سرنگون در جهنّم اندازد. گفتند: يا رسول اللَّه! اين اطاعت كدام است؟ فرمود: از او رخصت بطلبد كه براى رفتن به حمام‌ها و عروسى‌ها و عيدها و عزاها برود و او را رخصت بدهد و جامه هاى نازك از او طلبد كه در بيرون بپوشد و شوهر براى او بگيرد. در حديث ديگر فرمود: مثل چنين، مثل استخوان كج پهلو است، اگر او را به حال خود مى گذارى منتفع مى شوى و اگر مى خواهى راست كنى مى شكند، پس صبر كن برناخوشى هاى ايشان. با عرض عذرخواهی به خاطر گرفتن وقت شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» تأکید شده است، مطابق آیات قرآن برای رسیدن به حیات طیبه هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست و هر دو استعداد رسیدن به عالی‌ترین کمالات را دارند و از این جهت است که باید این‌گونه روایات را مطابق وضع تاریخی و اشارات خاصی که مدّ نظر روایت بوده است معنا کرد و نه به صورت مطلق. بدین معنا که در بسیاری موارد، منظور از «نساء» و عدم مشورت با آن‌ها، شخصیت‌های شهوت‌زده و ترسو است نه مطلق زن به همان دلیل که ائمه«علیهم‌السلام» در نسبت با زنان کمال احترام و ارزش را داشته‌اند. موفق باشید

17972
متن پرسش
سلام استاد: به نظر شما چه گناهی در من هست که توفیق شرکت در پیاده روی رو پیدا نکردم؟ یه سوال دیگه ام اینه که آیا کسی که مثلا 7 سال گناه جنسی مثلا خود ارضایی می کرده بعد از توبه آیا میتونه یا احتمال داره که بعدها از عرفا بشه یا از سربازای امام زمان (عج) بشه؟ اگه احتمالش وجود داره چطوری میتونه با اون همه گناه پستی که کرده کنار بیاد که بالاخره یه روزی اونا رو انجام داده و خودشو لایق اینکه خدا اونو سرباز امام زمان (عج) قرار بده نمیدونه.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: پيامبر (ص) در اين رابطه مى ‏فرمايند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ‏ لَه» توبه‏ كننده از گناه مثل آن است كه گناهى براى او نيست. پس راه برای رسیدن به کمالات، برای انسان تائب گشوده است. موفق باشید

17958
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: حدیثی از امام رضا (ع) شنیدم که فرموده اند خداوند به یکی از پیامبرانش وحی کرد، رضایتم را در اطاعتم قرار دادم و اگر از کسی راضی شدم، نعمتم را بر او افزون کنم و پایانی برای نعمت من متصور نیست و از طرفی اگر کسی مورد خشم من قرار گیرد، او را لعنت می‌کنم و آثار لعنت من تا هفت نسل او را شامل خواهد شد. حال سوالم اینست که با توجه به اینکه آثار وضعی گناهان حتی با استغفار و توبه برطرف نمی شود 1. آیا این شمول لعنت تا هفت نسل بعد، از آثار وضعی گناهان است؟ 2. آیا راهی برای افراد پشیمان هست که از تاثیر گناهان گذشته خود در نسلشان جلوگیری کنند؟ 3. آیا کلمه رحیم که بعد از کلمه غفور در قرآن آمده نظر به درخواست از خدا جهت برطرف کردن آثار وضعی گناهان دارد؟ با عرض معذرت از تصدیع اوقات و آرزوی توفیق روزافزون برای جنابعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1-  در آن روایت خواسته‌اند شدت خشم خداوند را متذکر شوند ولی در هرحال به حکم «کلّ نفسٍ بما کسبت رهینة» هرکس در زندگی خود در رهن اعمال خود است 2- همین‌که طرف توبه کند، آثار وضعی گناه او نیز از بین می‌رود 3- حرف خوبی است به‌خصوص که می‌فرماید بعد از غفران، به جهت رحیمیتش آن بنده را به خود نزدیک می‌کند. موفق باشید

17946
متن پرسش
خدمت استاد طاهرزاده سلام و عرض ادب دارم: سوالی داشته که ذهن بدجوری دنبال جوابشه. سوالم از محضر شريف شما اين است كه چرا در بحث تخصصي خداشناسي پاره اي از متكلمين و فقها حال حاضر منجمله آيت الله صافي گلپايگاني، آيت الله وحيدخراساني، آيت الله سيدان، استاد حكيمي و... خداشناسي فلسفي را قبول نداشته و مباحثي مثل سنخيت، علت و معلول، وحدت تشكيكيه و... را قبول نداشته و باطل مي دانند و حتي براي خود استدلال هم دارند و از آن طرف عكس اين سخنان را فقهايي مثل آيت الله جوادي آملي، آيت الله مصباح يزدي و... مي زنند. چرا در مورد اين بحث تخصصي و ركن ركين دين و مذهب يعني خداشناسي بين اين عزيزان ديني مان اختلافات علمي هست. واقعاً در اين خصوص برداشت خودتان چيست استاد عزيزم؟ در بحث فوق تخصصي خداشناسي حقيقتاً كدام گروه از بين فلاسفه و متكلمين سخنانشان در اين خصوص به معارف خداشناسي و توحيدي شيعه نزديكتره؟ چون واقعاً من جوان در اين بحث تخصصي گيج شدم. از آن ور فقهيي برهان فلسفي را قبول مي كند از آن طرف فقيهي برهان فلسفي را باطل، رد و توالي فساد مي دانند؟ تحليل شما از اين سخنان چيست؟ چون از آن ور دوست دارم اين بحث خداشناسي را استدلالي دنبال كنم و از آن طرف مي خواهم نزديكترين راه به آيات و روايات باشه و مخالفت با آن نداشته باشد. از اين كه بنده نوازي كرده و سخنان حقير را مطالعه نمودید كمال سپاس را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که در روایات داریم علاوه بر حجت ظاهری که شریعت الهی و ائمه‌ی معصومین‌اند، حجت باطنی داریم که همان عقل است و اگر ما عقلِ مقتضی فهم روایات و آیات را به‌کار نگیریم و فقط تنها به ظاهر روایات و آیات بسنده کنیم، چنین مشکلاتی که متذکر شده‌اید پیش می‌آید. امثال حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی در به‌کارگیری عقل در فهمِ آیات و روایات، موفق‌تر از کسانی‌اند که به ظاهر آیات و روایات بسنده کرده‌اند. جناب آقای دکتر مهدی امامی‌جمعه در سلسله بحث‌های خود در 15 جلسه تحت عنوان «سیر تاریخی الهیات اسلامی» به‌خوبی به این موضوع پرداخته‌اند. متن صوتی آن را از مرکز فرهنگی «سُها» از جناب آقای تیموری به آدرس hrteimouri@gmail.com می‌توانید تهیه کنید. موفق باشید

17896
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند: استاد حضرتعالی می فرمایید که ما برای ظهور حضرت ولی عصر روحی له الفدا باید زمینه سازی کنیم مبنی بر این که با رجوع تفکر مردم به «وجود» که به عبارتی به مقام نوری امام زمان (عج) نظر دارند ان شاء الله از امام بهترین استفاده را خواهند کرد. از طرفی هم استحضار دارید که طبق حدیث امام معصوم (ع): به مجرد ظهور عقول مردم کامل می شود. پس بنا بر این حدیث با ظهور امام زمان (عج) مردم آمادگی پذیرش امام را پیدا می کنند نه قبل از ظهور. لطفا توضیحات لازم و تکمیلی را بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مثل آن است که امام معصوم می‌فرمایند شما در قیامت به صورت انسان محشور شوید تا ما شما را شفاعت کنیم. مردم لااقل باید جایگاه امام را بشناسند و سخن حضرت را بفهمند تا امام آن علوم لازم را به عقل آن‌ها برساند. موفق باشید

17872
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز آیا می توانیم اینگونه بگوییم که انسانهایی در قرن های قبل از اسلام ظرفیت پذیرش اسلام را نداشتند و برای دریافت این دین کامل از همه نظر سطح زندگی و.... باید به یک حد تکاملی می رسیدند البته منظورم از تکامل نه تکامل داروینی که تکامل سطح آگاهی و...است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین‌طور است که می‌فرمایید. و در همین رابطه از حضرت امام سجّاد عليه السلام در مورد توحيد سؤال شد؛ «فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِى آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَه الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَكَ»؛ (كافى، ج 1، ص 91). به راستى خداى عزو جل مى دانست كه در آخرالزمان مردمى كاوشگر و ژرف‏نگر مى آيند، از اين‏رو سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و آياتى از سوره حديد تا آن‏جا كه مى فرمايد: «وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» را نازل كرد، هر كس خداشناسى فراسوى اين‏ها را بجويد، هلاك شده است. (براى تفسير اين روايت به كتاب «رازهاى نماز» از آيت‏ الله‏ جوادى «حفظه‏ الله‏ تعالى» بخش سوم، رازهاى سوره، رجوع فرماييد.). موفق باشید

17870
متن پرسش
با سلام: استاد این دو حدیث از امامان بزرگوار که در یک جا می فرمایند هر کسی که معارف ما را از غیر ما بگیرد راه اشتباه رفته و دوم اینکه می فرمایند هر کس اسرار ما را فاش گوید اشتباه کرده، و برخی این حدیث ها را در خور فلاسفه و عرفا برداشت می کنند، می خواستم نظر تان را بدانم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احادیث نوع اول نظر به مدعیانی دارد که در زمان امامان با تحریک خلفاء در مقابل فرهنگ اهل‌البیت«علیه‌السلام» بساط پهن کرده بودند. ولی فلاسفه‌ای مثل فارابی و عرفایی مثل محی‌الدین تلاش دارند تا سخن ائمه را تبیین کنند. 2- موضوع افشاء راز ائمه بحث دیگری است که جناب استاد حجت‌الاسلام و المسلمین امیر غنوی از اساتید حوزه‌ی علمیه‌ی قم در شرح زندگانی امام کاظم«علیه‌السلام» نکاتی در این مورد فرموده‌اند. موفق باشید

17855
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با بحث رضا در شرح جنود عقل سوالی داشتم. فرموده اید آدم راضی شکایت نمی کند پس «اشکو بثی و حزنی ال الله» حضرت یعقوب چه می شود؟ اگر همان که خدا خواسته بهترین است و باید دعا کنیم جایگاه دعا چه می شود؟ دعا فقط وظیفه بندگی است یا وقتی کسی دعا می کند و مستجاب می شود یعنی شرایط قبلی بهترین شرایط نبوده حالا بهتر شده؟ یا مطلب دیگری در میان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت یعقوب«علیه‌السلام» طالب رؤیت پیامبری به نام حضرت یوسف«علیه‌السلام» بودند و این مخالف راضی‌بودن از تقدیر الهی نیست و اعتراض به خدا محسوب نمی‌شود، بلکه طلبِ کمال برتر به حساب می‌اید. در مورد دعا نیز قضیه از همین قرار است که نمی‌گوییم آن‌چه حضرت حق تقدیر کرده است خلاف حکمت و مصلحت ما است، بلکه با دعا؛ تقدیرِ برتری را برای خود رقم می‌زنیم. موفق باشید

17854
متن پرسش
سلام علیکم: آیا تاویل و توجیه کردن روایات معصومین علیهم السلام علی الخصوص در مباحث اعتقادی بنظر معارف حقه شیعه اثنی اشعری امری صحیح و درست است یا خیر؟ چرا؟ (چون دیدم برخی از اعاظم عظمای شیعه با تاویل و توجیه کردن روایات توسط فلاسفه و عرفا بشدت مخالف و آن را در حکم تفسیر به رای دانسته و آن را باطل می دانستند.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تأویل آیات و روایات طبق آیه‌ی 7 سوره‌ی آل‌عمران مربوط به راسخون فی‌العلم است که مصداق کامل آن ائمه«علیهم‌السلام» می‌باشند و با توجه به آن‌که قرآن می‌فرماید: «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (21)/حجر) هرآن‌چه در عالمِ مادون هست، باطن‌هایی در عالم غیب و معنا دارد و هرکس به اندازه‌ای که متوجه‌ی آن بواطن باشد به نحوی آن ظاهر را به باطن ارجاع می‌دهد و بعضاً فلاسفه و عرفا چنین توانایی‌هایی از خود نشان داده‌اند که البته افراد عادی متوجه‌ی اشارات آن‌ها نیستند. موفق باشید

17845
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: چگونه می توان و باید بین دو روایت زیر از علی علیه السلام جمع نمود: روایت اول روایتی است که معمولا در فضای فتنه می خواندند آقایان: «اعرف الحق تعرف اهله.» یعنی حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی. روایت دوم در خطبه 147 نهج البلاغه است که خطبه ای تقریبا مفصل است و در فرازی از آن می فرماید: «اعْلَمُوا أنَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِى تَرَكَهُ، وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِمِيثاقِ الْكِتابِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِى نَقَضَهُ، وَ لَنْ تَمَسَّكُوا بِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِى نَبَذَهُ ...» اینجا دقیقا برعکس است یعنی می فرماید اگر می خواهی رشد و سعادت را بشناسی باید کسانی را بشناسی که ان را ترک کرده اند. و ....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در یک موضوع کلی و در ابتدای امر، باید حق را از طریق آموزه‌های شرع شناخت. ولی در عین حال وقتی بخواهیم به صورت تفصیلی با حق روبه‌رو شویم، باید به حکم «تُعرف الاشیاء باضدادها» وقتی افرادی را ملاحظه کنیم که حق را ترک کرده‌اند و به ظلمات و خطاهای بزرگ گرفتار شده‌اند، به صورت تفصیلی متوجه می‌شویم حضور حق چه اندازه نقش‌آفرین و کارساز است. موفق باشید

17807
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: در کتابی از یکی از علما که دقیقا نامش در خاطرم نیست می خواندم که گفته بودند صادر اول با اولین مخلوق متفاوت است و صادر اول نمی تواند مخلوق اول باشد و شما در کتاب مبانی نظری امامت این دو را یکی در نظر گرفتید اگر امکان دارد کمی راهنمایی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در روایت از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» داریم که: «اولُ ما خلَقَ اللّه نوری» یا می‌فرمایند: «اولُ ما خلق‌اللّه العقل»؛ و واژه‌ی «خلق» را برای اولین مخلوق به‌کار برده‌اند، دیگر جایی نمی‌ماند که ما موضوع دیگری را مطرح کنیم! مگر لازم می‌آید اولین مخلوق، پدیده‌ی مادی باشد؟ و اگر صادره‌ی اول را حضرت اللّه از مقام احدی بگیریم کار درست و صحیحی نکرده‌ایم، زیرا اصطلاحِ صادره‌ی اول به اولین مخلوق به اعتبارِ موجودی که در ذات خود ممکن‌الوجود است اطلاق می‌شود، در حالی‌که حضرت اللّه به طور مطلق بدون هرگونه محدودیتِ امکانی، مظهرِ مقام احدی هستند. موفق باشید  

17779
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد: می بخشید استاد شما می فرمایید بدن اخروی انسان متناسب با روح اوست و درجه روح است و اگر روح انسانیت خود را از دست نداده باشد بدن هم، همین گونه است. 1. ملاصدرا هم همین را می فرمایند؟ 2. استاد این نظر با عقل سازگاری دارد اما وقتی آن را مطرح می کنیم فوری بعضی می گویند: با آیاتی که حکایت از برخاستن انسانها از گور می کنند چه می کنید مثل آیه 51 یس و 7 قمر و 43 معارج. جواب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این همان سخن ملاصدرا است 2- جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اخروی» که بر روی سایت هست در این مورد دنبال فرمایید از آن جهت که حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «القبرُ هو البَرزخ» نه آن‌که قبر، به معنای این قبر خاکی باشد. موفق باشید

17759
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: چگونه بصیرت خود را برای در امان ماندن از خطرات مکان ها و فضا هایی که پر از دروغ و نیرنگ و فریب است تقویت کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با متذکر کردن قلب از طریق روایات خداوند کمک خاص خود را مرحمت می‌نماید. پیشنهاد بنده آن است که شرح صوتی «ای اباذر» را دنبال فرمایید. موفق باشید

17687
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز اینکه در جواب سوالی در سایت فرموده بودید که در روایت داریم که انسانی به سوی عجب می رود او را بسوی گناه می کشانند تا دچار عجب نشود، حال سوال اینکه در اینجا آیا اختیار انسان چگونه می شود؟ آیا خود آن گناه باعث حجاب نمی شود؟ لطفا کمی توضیح فرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال، انسان را از اختیار خارج نمی‌کنند، بلکه موضوع گناه را در مقابل او می‌گذارند تا خودش انتخاب کند. موفق باشید

17685
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: اینکه حضرت علی (ع) می فرمایند خداوند را با حقیقت ایمان می توان دید آیا منظور از حقیقت ایمان اوج حضور و شهود است؟ لطفا کمی توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. عرایضی در کتاب آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» در این مورد شده است. موفق باشید

17681
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز این سخن پیامبر (ص) که فرمودند من شهر علم هستم و حضرت علی (ع) دروازه آن شهر را شنیده ام. اما دقیقا معنی دروازه علم بودن را نفهمیدم، اگر امکان داره کمی توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی راهِ ورود به نبوت، پذیرش امامت است. زیرا امام، مبین مقام نبیّ اللّه می‌باشد. موفق باشید

17642
متن پرسش
سلام: 1. آیا مطلب زیر صحیح است؟ اگر شخصیتهای ظهور و حکومت های نزدیک به ظهور طبق روایات درست تطبیق شوند مصداق فهم نشانه های ظهورند که هدف روایات همین است. 2. آیا ما که دانشجو و اهل مطالعه هستیم نیز می توانیم مثلا فلان شخص یا حکومت را مصداق فلان دسته از روایات بنامیم و تطبیق بدهیم؟ یا قضاوت کردن و گناه شمرده نمی شود؟ 3. آیا هنوز نیز سؤالات را خود استاد اصغر طاهرزاده جواب می دهند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید بتوان این کار را کرد 2- باید احتیاط کرد، زیرا عموماً روایات مربوط به آخرالزمان، حالت تأویلی و اشاره‌ای دارد 3- بله خودم که طاهرزاده هستم، جواب سؤالات را می‌دهم. موفق باشید

17638
متن پرسش
بسمه تعالی. با سلام: لطفا نقش و معنا و جایگاه روزهای هفته که به نام اهل بیت (ع) نام گذاری شده است را تبیین بفرمایید. به عبارت دیگر اینکه فلسفه نام گذاری ایام هفته به نام مقدس اهل بیت (ع) چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مربوط به روایاتی است که به ما رسیده، و کار زیبایی است که هفته را با سلام بر پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» شروع کنیم و با سلام بر مولایمان مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به اتمام برسانیم. اصل بحث را می‌توانید در کتاب «جمال الاسبوع» از جناب سیدبن طاووس دنبال کنید. موفق باشید

17637
متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهرزاده: در کلاس قرآن استاد ما آقای ... می گوید زیارت عاشورا نمی تواند حدیث قدسی باشد چون گفتن عبارت (بابی انت و امی) از طرف خداوند شرک است و اینکه جدیدا عبارات دیگری به فرازهای آن اضافه شده است. من گفتم این آموزش طریقه زیارت است اما پذیرفته نشد و جواب کاملتری می خواهم و اینکه فرق بین حدیث قدسی و غیر قدسی و معمولی چیست؟ من کتاب شما را که در سایت هست نگاه کردم ولی از لحاظ صحت سند منابع دیگری هم به من معرفی کنید. لطفا مرا راهنمایی کنید تا پاسخ محکمی به ایشان بدهم چون همه جا این مسئله را بیان می کنند و باعث سردرگمی خیلی ها می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای حدیث قدسی‌بودنِ زیارت عاشورا به آن معنا است که از طرف خداوند به قلب حضرت باقر و حضرت صادق«علیهماالسلام» القاء شده است و این غیر از آن نوع حدیث قدسی است که خود خداوند سخن می‌گوید. در رابطه با سند آن وقتی شخصیتی مثل آیت اللّه شبیری زنجانی که در علم رجال و سند احادیث شهره‌ی آفاق‌اند، آن را تأیید کنند، حرفی برای بقیه نمی‌ماند. از این گذشته؛ آیا برای زیارت امام حسین«علیه‌السلام» واژه‌های بهتری را با این‌همه معارف اصیل می‌توان تصور کرد؟ آیا خود این محتوا حکایت از آن ندارد که این سخنان آسمانی است؟ موفق باشید

نمایش چاپی