بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شرح احادیث، دعا و کتب

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33352
متن پرسش

با سلام: آیا جملات زیر درست است؟ «عالم خدا نیست اما عالم جدای از خدا نیست.» با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه عالم، مظاهرِ انوار اسماء الهی هستند و از این جهت مولایمان علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «مَا رَأَيْتُ‏ شَيْئاً الّا وَ رَأَيْتُ‏ اللّه قَبْلَه وَ بَعْدَه وَ مَعَهُ» [1] من هرگز چيزى از موجودات را نديده‏ ام مگر آن كه خدا را قبل از او و بعد از او و با او ديده ‏ام. ولی این به معنای دیدن ذات خداوند نیست. از این جهت هرگز کسی عالَم را ذات خداوند نمی‌داند. موفق باشید

[1] ( 1)- مصباح الهداية، ص 89 88.

33325
متن پرسش

سلام استاد: سوالم در مورد ثواب خواندن سوره های قران است که خواندن مثلا سوره ی یوسف باعث زیبایی در قیامت و آخرت فرد می‌شود و دیگر سوره ها که برای آنها ثوابی مشخص شده است. چون در جایی دیدم که نوشته بود، اعلام اینگونه ثوابها برای قرائت قرآن، برای آن بوده که مردم به جای غیبت و بیهوده گویی روی به خواندن قرآن بیاورند و دلیل دیگری نداشته است. و پایه روایی صحیحی ندارد. آیا اصلا توضیحی عقلی برای این گونه روایات برای مقدار ثوابی که مطرح می‌شود وجود دارد؟ یا می‌ شود این مساله ربطی به تجسم اعمال در آن دنیا داشته باشد؟ که مثلا فلان سوره تجسمی در آن دنیا دارد؟ و یا اصلا توضیحی در این باره نیست و فقط باید با ایمان قلبی قبول کرد و قران خواند به امید کسب اینگونه ثوابها؟ خیلی علاقه مندم بدانم ذکر، سوره یا چه عملی برای کسب زیبایی در آخرت، سفارش شده است که ان شاءلله با کسب اخلاق و تهذیب نفس، از آن ذکرها هم غافل نمانیم. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلماً تدبّر در هر سوره‌ای، احوالات خاصی را در جان انسان پیش می‌آورد که حاصل آن همان تجسم اعمالی است که در آن روایات به ما خبر داده‌اند. موفق باشید

33304
متن پرسش

اعوذ بالله من الشیطان رجیم. ای مامورین و ای مذهبیان مکثر العباده چه باعث این همه خشم درونتان شده؟ بگذار گفتار آن بزرگ مرد توحیدی حضرت آیت الله عبودیت رضوان الله علیه که شاگرد سلوکی حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بوده است را بازگو کنم فرمایش می‌کردند: قبل از انقلاب که طلبه ای جوان بودم شب های پنجشنبه می‌رفتم تخت فولاد برای عبادت و دعای کمیل، در بین راه اول شب عرق خورها کنار خیابان تجمع کرده بودند به عیش و نوش آنها را می‌دیدم و با خود می‌گفتم ای وای بر آنها؛ نزدیک های صبح که باز می‌گشتم آنهایی که از همه بیشتر مست بودند و از همه بیشتر خورده بودند کنار خیابان افتاده بودند و ما بقی رفته... پیش خودم می گفتم من چه کار خوبی کردم که موفق به عبادت شدم احسنت! و آن عرق خورها در 'دل' خود می گفتند خدایا ما چه بد بنده ای هستیم و ببین آن جوان مومن را و غبطه می خوردند. جناب آیت الله عبودیت فرمایش می‌کردند که من می دانم خدا آنها را بیشتر از ما دوست داشت زیرا قلبا خود را خار درگاه حق می دانستند و ما خود را برتر. یارای ادامه گفتار ندارم اما وای بر مردمی که به اسم ولایت مداری ولایت را خار می کنند! همان ولایت فقیه که قبلا عاشق سلامت افراد جامعه است و ناراحت این رفتار های خشمگین مامورین و مذهبیانیست که از زمانه نا آگاه و از بینش ناکام و از خشم و ادعا و ریش و کثرت عبادت پُرَند... همانها که اگر ناخنشان بزنی اهل دنیایند و اگر حکومت شاهنشاهی بود خدا می داند کدام در دین و کدام در دربار و حکومت طاغوتی رخت حکومت تن می کردند تا غلدر باشند. (خامش کنم تا حق کند او را سیه روی ابد)... آغوش باز هدایت های رهبری و بازگشت به عبودیت حقیقی و سلامت دینی مامورین مگر بسته است؟ والله که باز است... در رابطه با رفتارهای خشن مامورین گشت ارشاد با دخترانی که نه می دانند حجاب چیست و نه می دانند کم حجابی آنها فقط نمی دانند. (شب عاشورای همین امثال به چشم خود دیدم که جوانان کم حجاب و با ظاهری متفاوت پشت در تجمع کرده بودند و قلبشان عاشق حسین علیه السلام اما بخاطر تفاوت لباس رویشان نمی شد وارد شوند، خب بیا و ببین ). راه ولایت باز است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید هر کدام‌مان متوجه ضعف‌های خود باشیم. یکی از راه حلها برای عبور از این ضعف‌ها توصیه‌های حضرت سجاد «علیه‌السلام» به جناب زُهَری است . آن روایت این‌گونه است:

قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ ع دَخَلَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ شِهَابٍ الزُّهْرِيُّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ ع وَ هُوَ كَئِيبٌ حَزِينٌ فَقَالَ لَهُ زَيْنُ الْعَابِدِينَ مَا بَالُكَ مَهْمُوماً مَغْمُوماً قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هُمُومٌ وَ غُمُومٌ تَتَوَالَى عَلَيَّ لِمَا امْتُحِنْتُ بِهِ مِنْ جِهَةِ حُسَّادِ نِعْمَتِي وَ الطَّامِعِينَ فِيَّ  وَ مِمَّنْ أَرْجُوهُ وَ مِمَّنْ أَحْسَنْتُ إِلَيْهِ فَيُخْلِفُ ظَنِّي فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ زَيْنُ الْعَابِدِينَ ع احْفَظْ لِسَانَكَ تَمْلِكْ بِهِ إِخْوَانَكَ قَالَ الزُّهْرِيُّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أُحْسِنُ إِلَيْهِمْ بِمَا يَبْدُرُ مِنْ كَلَامِي قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ إِيَّاكَ وَ أَنْ تُعْجَبَ مِنْ نَفْسِكَ بِذَلِكَ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَتَكَلَّمَ بِمَا يَسْبِقُ إِلَى الْقُلُوبِ إِنْكَارُهُ وَ إِنْ كَانَ عِنْدَكَ اعْتِذَارُهُ فَلَيْسَ كُلُّ مَنْ تُسْمِعُهُ نُكْراً يُمْكِنُكَ لِأَنْ تُوَسِّعَهُ عُذْراً ثُمَّ قَالَ يَا زُهْرِيُّ مَنْ لَمْ يَكُنْ عَقْلُهُ أَكْمَلَ مَا فِيهِ كَانَ هَلَاكُهُ مِنْ أَيْسَرِمَا فِيهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُهْرِيُّ وَ مَا عَلَيْكَ أَنْ تَجْعَلَ الْمُسْلِمِينَ مِنْكَ بِمَنْزِلَةِ أَهْلِ بَيْتِكَ فَتَجْعَلَ كَبِيرَهُمْ بِمَنْزِلَةِ وَالِدِكَ وَ تَجْعَلَ صَغِيرَهُمْ بِمَنْزِلَةِ وَلَدِكَ وَ تَجْعَلَ تِرْبَكَ مِنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ أَخِيكَ فَأَيَّ هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَظْلِمَ وَ أَيُّ هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَدْعُوَ عَلَيْهِ وَ أَيُّ هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَهْتِكَ سِتْرَهُ وَ إِنْ عَرَضَ لَكَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ بِأَنَّ لَكَ فَضْلًا عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ فَانْظُرْ إِنْ كَانَ أَكْبَرَ مِنْكَ فَقُلْ قَدْ سَبَقَنِي بِالْإِيمَانِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ فَهُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ إِنْ كَانَ أَصْغَرَ مِنْكَ فَقُلْ قَدْ سَبَقْتُهُ بِالْمَعَاصِي وَ الذُّنُوبِ فَهُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ إِنْ كَانَ تِرْبَكَ فَقُلْ أَنَا عَلَى يَقِينٍ مِنْ ذَنْبِي وَ فِي شَكٍّ مِنْ أَمْرِهِ فَمَا لِي أَدَعُ يَقِينِي بِشَكِّي وَ إِنْ رَأَيْتَ الْمُسْلِمِينَ يُعَظِّمُونَكَ وَ يُوَقِّرُونَكَ وَ يُبَجِّلُونَكَ فَقُلْ هَذَا فَضْلٌ أَخَذُوا بِهِ وَ إِنْ رَأَيْتَ مِنْهُمْ جَفَاءً وَ انْقِبَاضاً عَنْكَ فَقُلْ هَذَا لِذَنْبٍ أَحْدَثْتُهُ فَإِنَّكَ إِنْ فَعَلْتَ ذَلِكَ سَهَّلَ اللَّهُ عَلَيْكَ عَيْشَكَ وَ كَثُرَ أَصْدِقَاؤُكَ وَ قَلَّ أَعْدَاؤُكَ وَ فَرِحْتَ بِمَا يَكُونُ مِنْ بِرِّهِمْ وَ لَمْ تَأْسَفْ عَلَى مَا يَكُونُ مِنْ جَفَائِهِمْ وَ اعْلَمْ أَنَّ أَكْرَمَ النَّاسِ عَلَى النَّاسِ مَنْ كَانَ خَيْرُهُ فَائِضاً عَلَيْهِمْ وَ كَانَ عَنْهُمْ مُسْتَغْنِياً مُتَعَفِّفاً وَ أَكْرَمُ النَّاسِ بَعْدَهُ عَلَيْهِمْ مَنْ كَانَ عَنْهُمْ مُتَعَفِّفاً وَ إِنْ كَانَ إِلَيْهِمْ مُحْتَاجاً فَإِنَّمَا أَهْلُ الدُّنْيَا يَعْشَقُونَ الْأَمْوَالَ فَمَنْ لَمْ يُزَاحِمْهُمْ فِيمَا يَعْشَقُونَهُ كَرُمَ عَلَيْهِمْ وَ مَنْ لَمْ يُزَاحِمْهُمْ فِيهَا وَ مَكَّنَهُمْ مِنْهَا أَوْ مِنْ بَعْضِهَا كَانَ أَعَزَّ وَ أَكْرَم‏

امام باقر عليه السّلام فرمود: محمد بن شهاب زهرى خدمت امام سجاد عليه السّلام رسيد در حالى كه محزون و گرفته بود، امام عليه السّلام به او فرمود: چرا محزون مى‌‏باشى، گفت يا ابن رسول اللَّه حسودان بر من حسد مى‌‏برند از اين رو محزون هستم، آنها در مال من طمع كرده ‏اند و نعمت‏هاى مرا كفران مى‏‌كنند و نيكيهاى مرا فراموش نموده‏ اند.

امام سجاد عليه السّلام فرمودند: زبان خود را نگهدار تا همه را بطرف خود جلب كنى، زهرى عرض كرد يا ابن رسول اللَّه من به آنها احسان مى‏‌كنم ولى گاهى از زبان من كلامى بدون قصد گفته مى‏‌شود امام فرمود: همان متوجه باش كه خودپسندى نكنى، و سخنى از زبانت بيرون نيايد كه بعد نتوانى آن را انكار كنى و يا معذرت خواهى بكنى.

شما بدانيد اگر سخنى از زبانت بيرون شد و كسى از شما ناراحت گرديد ديگر عذرخواهى و پوزش نمى‌‏تواند دل او را آرام كند و رفع كدورت نمايد، اى زهرى هر كس عقلش كامل نبود نابوديش آسان خواهد بود.

اى زهرى چرا نمى‏‌خواهى همه مسلمانان را مانند خانواده ‏ات بدانى، بايد متوجه باشى كه بزرگان آنها پدرت هستند و كوچك‏ها فرزند شما مى‏‌باشند، و جوان‏ها برادرت هستند، اگر اين چنين بدانى به كدام شخص ظلم مى‏‌كنى و يا به كدام يك نفرين مى‏‌نمائى، و يا مى‏‌خواهى پرده كدام يك از آنها را پاره سازى. اگر ابليس لعنة اللَّه عليه به تو تلقين كرد كه تو را بر ديگران فضيلتى هست و تو بر ساير مسلمانان فضيلت دارى، تو خود در اينجا توجه كن اگر شخصى از تو بزرگتر است بگو او از من چند سال بزرگ است و بيش از من عمل صالح دارد و ايمان او هم از من بهتر است و لذا او بر من فضيلت دارد.

اما اگر شخصى از شما كوچك‏تر است بگو او از من كمتر معصيت كرده از اين رو از من بهتر خواهد بود و اگر با تو همسال است بگو من در گناهان خود و آلودگيم يقين دارم ولى نسبت به او در شك مى‌‏باشم، پس چرا اكنون يقين خود را بگذارم و به شك عمل كنم.

اگر مشاهده مى‌‏كنى كه مسلمانان تو را تعظيم مى‏‌كنند و به تو احترام مى‏‌گذارند، بگو اين چيزى است كه آنها از من ديده‏ اند، اگر مشاهده كردى آنها به تو ظلم مى‏‌كنند و يا اعتنائى به شما ندارند بگو اين بخاطر گناهى است كه مرتكب شده‏ ام.

اى زهرى تو اگر اين چنين شكر كنى و اين گونه با آنها برخورد كنى خداوند زندگى شما را لذت‏بخش و خوشگوار مى‏‌كند و دوستانت را زياد مى‏‌گرداند، و دشمنانت را كم مى‏‌سازد، و از محبت آنها برخوردار مى‏‌گردى و خوشحال مى‏‌شوى، و از جفاى آنها دلتنگ نمى‏‌گردى. بدان كه گرامى‏ ترين مردم آن كسى است كه خيرش بر آنها جريان داشته باشد و او از مردم بى ‏نيازى حاصل كند و عفيف باشد و بعد از اين آن انسانى بزرگوار و شريف است كه عفت بخرج دهد و دست نياز بطرف كسى دراز نكند و به تو نيازمند باشد.

مردمان دنيا به مال و ثروت علاقه دارند و به آن عشق مى‌‏ورزند و هر كس در امور مالى مزاحم آنها نشود به او احترام مى‏‌كنند، اين چنين شخصى كه چشم به مال و ثروت ديگران ندارد و با عزّت زندگى مى‌‏كند معزز و محترم مى‌‏باشد.

عرایضی در شرح آن روایت گرانقدر شده است که در کانال «مطالب ویژه» می‌توانید آن را دنبال فرمایید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/11328

33291
متن پرسش

سلام و عرض ارادت و توفیق روز افزون برای استاد گرامی و همه ی کسانی که در این جبهه فرهنگی فعالیت دارند. استاد دو سوال دارم اول اینکه نظرتان در مورد سخنران انقلابی (استاد احسان عبادی) چیه؟ و آیا اینکه در سخنرانی هایش بعضی از اساتید را تعریف و تمجید می‌کنند مثل رحیم پور ازغدی و بعضی اساتید را همینجور عیب و نقص هایشان را می‌گویند. مثل استاد پناهیان و رائفی پور و همیشه هم می‌گویند مبنای فکرتان را روی این اساتید نگذارید آیا این توصیه ها که میگن درسته؟ با تشکر دعای امام زمان بدرقه راهتان باشد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد که می‌فرمایید اطلاعی ندارم ولی آنچه برای ما مسلّم است همه عزیزانی که در بستر اسلام و تشیع ذیل انقلاب و ولایت فقیه قرار دارند با همه تفاوت‌هایی که در بین‌شان هست، برای ما محترمند و وجود آن‌ها حکایت از سعه انقلاب دارد در چهره‌های مختلف. فراموش نفرمایید که انقلاب اسلامی راهی است به سوی اهدافی بلند و قدسی، حال هرکس در منزلی از منازل این راه حاضر است و در حال پیمودن بقیه راه است. بنده در عین ارادت بسیار به جناب استاد رحیم‌پور، در چهره اساتیدی همچون استاد پناهیان و استاد رائفی‌پور می‌بینم که به سوی کمالاتِ نهفته در انقلاب اسلامی در حرکت‌اند. چرا ما در امروزِ این عزیزان، فرداهایی که طلوع می‌کند را ننگریم؟ نظر شما را ذیلاً به روایت مشهور جناب مسروق جلب می‌کنم . موفق باشید

مَسْرُوقٍ قَالَ: دَخَلْتُ يَوْمَ عَرَفَةَ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ أَقْدَاحُ السَّوِيقِ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ بَيْنَ يَدَيْ أَصْحَابِهِ وَ الْمَصَاحِفُ فِي حُجُورِهِمْ وَ هُمْ يَنْتَظِرُونَ الْإِفْطَارَ فَسَأَلْتُهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَأَجَابَنِي فَخَرَجْتُ فَدَخَلْتُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ النَّاسُ يَدْخُلُونَ عَلَى مَوَائِدَ مَوْضُوعَةٍ عَلَيْهَا طَعَامٌ عَتِيدٌ [طعام عتيد: معدّ حاضر (لسان العرب- عتد- ج ۳ ص ۲۷۹)] فَيَأْكُلُونَ وَ يَحْمِلُونَ فَرَآنِي وَ قَدْ تَغَيَّرْتُ فَقَالَ يَا مَسْرُوقُ لِمَ لَا تَأْكُلُ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي أَنَا صَائِمٌ وَ أَنَا أَذْكُرُ شَيْئاً فَقَالَ اذْكُرْ مَا بَدَا لَكَ فَقُلْتُ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ تَكُونُوا مُخْتَلِفِينَ دَخَلْتُ عَلَى الْحُسَيْنِ ع فَرَأَيْتُهُ يَنْتَظِرُ الْإِفْطَارَ وَ دَخَلْتُ عَلَيْكَ وَ أَنْتَ عَلَى هَذِهِ الصِّفَةِ وَ الْحَالِ فَضَمَّنِي إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ الْأَشْرَسِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَدَبَنَا لِسِيَاسَةِ الْأُمَّةِ وَ لَوِ اجْتَمَعْنَا عَلَى شَيْ‏ءٍ مَا وَسِعَكُمْ غَيْرُهُ إِنِّي أَفْطَرْتُ لِمُفْطِرِكُمْ وَ صَامَ أَخِي لِصُوَّامِكُم‏» در روز عرفه بر امام حسین علیه السلام وارد شدم در حالیکه کاسه هایی از سَویق (غذایی خاص) در محضر امام و اصحاب ایشان بود و قرآن ها در منازلشان بود و منتظر افطار بودند پس، در رابطه با مسأله ای از امام سؤال کردم و امام جوابم را دادند سپس خارج شدم و بر امام حسن علیه السلام وارد شدم درحالیکه در منزل ایشان سفرهایی که غذای آماده بر روی آنها گذاشته شده بود قرار داشت که مردم می آمدند و از این غذا می خوردند و با خود می بردند پس امام علیه السلام مرا دید و من دگرگون شدم سپس امام فرمودند ای مسروق چرا از غذا نمی خوری پس من گفتم ای آقای من، روزه هستم و من چیزی را به یاد می آورم پس امام فرمودند آنچه را که برایت ظاهر شده بیاد آور پس گفتم پناه می برم به خدا از اینکه شما مذهب و عقیده دیگری را اختیار کرده باشید.  یعنی امام حسین (ع) روزه بود و شما مفطر هستی. امام حسن (ع) می‌فرماید: آیا نمی‌دانی که خدای متعال ما را برای تدبیر امور امت فراخوانده است؟ اگر ما یک روش را در پیش گیریم، آنگاه راه و روش دیگری برای شما جایز نخواهد بود. من افطار می کنم تا هر که خواست افطار کند و برادرم روزه می گیرد، تا هر کدامتان خواستید روزه بگیرید.

 

33210
متن پرسش

با سلام و احترام: لطفا بفرمایید آیا استاد محترم در مورد کتاب فصوص الحکم که توسط ایشان ترجمه و شرح شده است, کلاس و سخنرانی شفاهی دارند؟ در صورت موجود بودن, لینک این کلاسها را برای بنده ارسال فرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلاً جلسه حضوری و شفاهی برقرار نیست. صوت شرح کتاب هست که برای استفاده از آن نیاز به مقدماتی دارد که باید با جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 تماس گرفته شود. موفق باشید

33198
متن پرسش

بسمه تعالی. باعرض سلام و آرزوی قبولی عزاداریها: استاد در یکی ازجلسات فرمودید که ابوعلی سینا خود را ملزم کرده بود که داستان نخواند اگر امکان دارد منبع آن را بیان کنید. سوال دوم: برخی پژوهش های علوم حدیثی اخیر مثل آقای امامی فر حدیث «لولاک لما خلقت الافلاک» را غلو معرفی کرده اند. لطفا توضیحی راجع به این جریان حدیث پژوهی که کلی از تراث شیعه را به کنار می‌فرستد بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در ذهنم نیست که در کدام کتاب‌های او این مطلب را دیدم. ۲. حتی اگر آن روایت هم نبود، مگر جز این است که انگیزه و فلسفه خلقت خداوند، ظهور اسماء حسنای اوست به صورت کامل در مظهری که نمایانگر همه آن اسماء باشد؟ جناب ابن عربی در «فصّ آدمی» در این مورد نکات خوبی دارند. موفق باشید

33187
متن پرسش

باعرض سلام: ۱. اگر برایمان مقدور نشد که به زیارت اهل قبور و... برویم، چه اعمالی را می‌توان جایگزین کرد؟ ۲. اینکه گفته شده که تا ۴۰ خانه همسایه ما هستند و... و باید احوال آنها را بپرسیم، آیا می‌شود به صورت غیر مستقیم اینکار را کرد یا نه؟ اینکه پیامبر جویای احوال بعضی افراد از دیگران می‌شدند آیا ما هم می‌توانیم؟ تا چه حد و سوالاتی؟ و آیا عکس آن صحیح است؟ ۳. غلبه بر بعضی عادات بسیار سخت است و در عین عذاب وجدان ، راه جایگزین برخی از آنها را نداریم، برای همین در تغییر کم می آوریم و ناامید و... می‌شویم، برای غلبه بر آنها راهکاری هست؟ ۴. چقدر باید روی خودسازی کار کنیم تا...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نماز و قرآن برای شادی روح اموات مفید است. ۲. با توجه به این‌که امروز شرایط جامعه به هم خورده است، این جامعه مصداق آن روایت نیست. ۳. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» پیشنهاد آیت الله حسن‌زاده پیشنهاد خوبی است که می‌فرمایند: خود را با مطالب جدّی مشغول کردم تا خیالاتم مشغولم نکند. ۴. نظر به شهدا موجب عزمی می‌شود تا خود را در مسیری صحیح بپرورانیم. موفق باشید

33158
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر و آرزوی قبولی طاعات و عبادات: بحمدالله توفیقی فراهم شد تا جزوه فاخر «حیات بدن اخروی» حضرتعالی را مطالعه و از مباحث قابل تامل و حکیمانه ای که در راستای زندگانی و بودن ابدی انسان در نشئه قیامت کبری است، بهره ببرم و حقیقتا از تدبرات عمیق بزرگانی چون صدرالمتالهین و علامه طباطبایی در مسئله معاد مسرور شوم. تنها یک سوال و ابهام با توجه به مباحث آن جزوه برایم مانده است و اینکه روایتی از امام صادق (ع) درباره جسم اخروی وجود دارد که خواستم لطفا چنانچه میسر است توضیحی بفرمایید که چگونه با حیات بدن اخروی که در جزوه مطرح شده است، سازگاری و تطبیق دارد چون احساس ابهام کردم که شاید تنافی بین این روایت با مباحث جزوه باشد. روایتی از امام صادق (ع) در صفحه 38 از جلد 7 بحارلانوار و صفحه 494 جلد اول تفسیر نورالثقلین: "در تفسير آيه {كَلَّما نَضِجَتْ جُلودُهُمْ بَدَّلْنا هُمْ جُلُوْداً غَيْرَها لَيَذُوقُوا الْعَذابَ؛ هر زمان پوستهاى تن آنها بسوزد، پوستهاى ديگرى بجاى آن قرار پیدهيم تا عذاب را بچشند}. در پاسخ سؤال ابن ابى العوجاء كه سؤآل كرد: ما ذَنْبُ الغَير؟ گناه آن پوستهاى ديگر چيست كه بايد بسوزند؟ امام در پاسخ فرمود: هِىَ هِىَ وَ هِىَ غَيْرُها؛ پوستهاى نو همان پوستهاى سابق است و در عين حال غير آنست. ابن ابى العوجاء تقاضاى توضيح بيشتر كرد و عرض نمود مثالى از امور دنيا در اين زمينه براى من بزنيد! امام فرمود: ارَأَيْتَ لَو انَّ رَجُلًا اخَذَ لَبِنَةً فَكَسَّرَها ثَمَّ رَدَّها فى مَلْبَنِها، فَهِىَ هِىَ وَ هِىَ غَيْرُها؛ همانند آنست كه كسى خشتى را بشكند و خرد كند، دو مرتبه آنرا در قالب بريزد و بصورت خشت تازه اى درآورد، اين خشت همان خشت اوّل است، و در عين حال غير آنست".

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن‌که تغییر «جلود» در آیه مذکور، «جلود»، بدن‌های قیامتی است با همان صورت‌های متفاوت قوه واهمه اهل نار با همان هویتی که دارند. در مورد مثالی که حضرت صادق «علیه‌السلام» زدند همان‌طور که آیت الله جوادی در این موارد تذکر می‌دهند، این مثال‌ها بر مبنای تصور مخاطب در حکم جدال احسن است و این غیر از فضایی است که اولیای الهی «بالحکمه» سخن می‌گویند. موفق باشید

33140
متن پرسش

سلام: گاهی اوقات که مفاتیح الجنان را می‌خوانم دعاهایی می‌بینم که ننوشته از چه کسی نقل شده آیا از امام معصوم نقل شده یا شخص دیگری؟ مثلا دعای روز دوشنبه از کجا آمده است؟ سپاسگذارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. بعضی از ادعیه توسط علمای بزرگی مثل سید بن طاووس که تا حدّ زیاد فرهنگ و گفتار اهل بیت «علیهم‌السلام» را می‌شناختند، آن ادعیه تنظیم شده است. موفق باشید

33122
متن پرسش

سلام استاد عزیز: در مباحث معادشناسی حدیثی را مطرح کردید از امام رضا (ع) که می فرمایند: هر کس که بگوید قیامت بعد می آید از ما نیست. اگه ممکنه منبع این حدیث رو بگید. من از این حدیث در جایی استفاده کرده ام و از من منبع خواستند

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روايت داريم كه راوي از حضرت‌امام‌رضا (ع) مي‌پرسد: مرا از بهشت و جهنم خبر دهيد، آيا هم اكنون آن‌ها خلق شده‌اند؟ حضرت فرمودند: بلي، و رسول‌الله (ص) وقتي به معراج رفتند داخل بهشت شدند و آتش را ديدند. راوي مي‌گويد: عده‌اي از مسلمانان مي‌گويند بهشت و جهنم مقدر شده‌اند ولي خلق نشده‌اند. حضرت فرمودند: آن‌ها از ما نيستند و ما هم از آن‌ها نيستيم:

«مَنْ اَنْكَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَالنّار كَذَّبَ النَّبِيُّ (ص) وَ كَذَّبْنا وَ لا مِنْ وِلايَتِنا علي شَيْئٍ وَ يَخْلُدُ في نارِ جَهَنَّم. قال‌الله عزوجل: هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتي يُكَذِّبُ بِهَاالْمُجْرِمُونَ يَطُوفُونَ بَيْنَها وَ بَيْنَ حَميمٍ انٍ».

پس كسي كه منكر خلقت فعلي بهشت و جهنم شود، پيامبر و ما را تكذيب كرده است و از دوستان ما نيست و براي هميشه در آتش است. خداوند در آيه ۴۴ سوره الرحمن فرمود: اين است جهنمي كه گناهكاران انكار مي‌كردند و هم اكنون گناهكاران بين آن جهنم و آب‌جوشان در حال طواف‌اند.[1] موفق باشید

 

[1] - قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا(ع): يَابْنَ رَسُولِ اللَهِ! أَخْبِرْنِي‌عَنِ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ، أَهُمَا الْيَوْمَ مَخْلُوقَتَانِ؟! فَقَالَ: نَعَمْ، وَ إِنَّ رَسُولَ اللَهِ(ص)قَدْ دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَ رَأَي‌النَّارَ لَمَّا عُرِجَ بِهِ إلَي‌السَّمَآءِ. قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: فَإنَّ قَوْمًا يَقُولُونَ: إنَّهُمَا الْيَوْمَ مُقَدَّرَتَانِ غَيْرُ مَخْلُوقَتَيْنِ! فَقَالَ(ع): مَا أُولَئِكَ مِنَّا وَ لاَ نَحْنُ مِنْهُمْ. مَنْ أَنْكَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ فَقَدْ كَذَّبَ النَّبِيَّ(ص)وَ كَذَّبَنَا وَ لَيْسَ مِنْ وَلاَيَتِنَا عَلَي‌شَيْءٍ وَ خُلِّدَ فِي‌نَارِ جَهَنَّمَ! قَالَ اللَهُ عَزَّوَجَلَّ: هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي‌يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ * يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ حَمِيمٍ ءَانٍ. (توحيد صدوق، باب ما جاء في‌الرُّؤْيَه، حديث 21 ص 118).

33115
متن پرسش

با سلام: استاد من برهان صدیقین، سی جلسه حمد و چندین دور مصباح الهدایه رو خدمتتون بودم و کتاب مصباح الهدایه اکثرا کنار منه در همه جا. استاد معنی اسم شریف مرید رو میشه برام توضیح بدید در ومیض ۶ هست. یعنی با رعایت همه ی موارد و نکاتی که در توحید باید رعایت بشه و پس از تنزیه، تقدیس و تحمید و تهلیل واقعا حضرت حق (جل جلاله و عظم شانه) مرید خواسته های موحدین هستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! مگر در حدیث گرانقدر «قرب نوافل» نداریم که سالک در فنای خود تا آن‌جا جلو می‌رود که به لطف الهی حضرت معبود چشم و گوش او می‌شود و او به نور حق می‌بیند و می‌شنود؟ بدین معنا که سالک اراده کند همان می‌شود که حضرت حق اراده کرده است و یا حضرت حق اراده کند، عملاً سالک است که در خود چنین اراده‌ای را می‌یابد. امری که ما در این تاریخ در حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» یافتیم که چگونه به اراده الهی، آن کرد که حضرت ربّ اراده کرده است. موفق باشید

33085
متن پرسش

سلام استاد جان: خدا قوت! استاد جان برای متخلق به اخلاق الهی شدن و خوش اخلاق شدن در خانه، محل کار، جامعه و... سیر مطالب و اصوات خودتون چگونه است؟ چه صوت یا مطالبی به ترتیب اولویت پیشنهاد می کنید؟ آیا شرح مکارم اخلاق کفایت می کنه؟ آیا این شرح نیاز به پیش نیاز نیست؟ بعد از این شرح هم مطالب دیگه ای هست برای استفاده کردن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه اصل همه خوش‌بینی‌ها و درک سایرین به حساب می‌آید، «تفکر» است و در این رابطه آری! معارف توحیدی و از جمله «معرفت نفس» از یک طرف و توصیه‌های اخلاقیِ اصیل مانند آنچه حضرت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» به فرزندشان در نامه ۳۱ نهج‌البلاغه فرمودند؛ و مباحث مکارم الاخلاق از طرف دیگر، کارساز است. موفق باشید

33077
متن پرسش

با سلام: در دعای «اللهم نور ظاهری بطاعتک و باطنی به محبتک و قلبی به معرفتک و روحی بمشاهدتک...» چرا از کلمه ی نور استفاده شده؟ مثلا از اجعلنی یا ادخلنی بکار نرفته چرا مقام و یا جایگاه محبت را باطن می‌داند اما معرفت را قلب و در آخر مقام برای اتصال با حضرتش را سر آنهم مستقل می‌داند؟ ممنون میشم اگر توضیح دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای ارزشمند فوق متذکر آن است که باید از حضرت حق تقاضا کنیم در همه ابعاد مورد عنایت الطاف او باشیم، هم در ظاهر منوّر به نور اطاعت او بشویم مانند خانمی که رعایت عفاف را می‌کند و هم در محبت و معرفت که امری است درونی از او تقاضا می‌کنیم که باطن ما را منوّر به محبت و معرفت خودش بگرداند و از آن مهم‌تر مقام روح است که فوق مقام قلب می‌باشد و طلب رؤیت حضرت حق را از او داریم. موفق باشید

33053
متن پرسش

با سلام: درباره حدیث «کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف» آیا خداوند نیازمند معرفی است؟ آیا خواستن خداوند محدود کردن خداوند نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصل صورت گرفته است از جمله در «فصّ آدمی» که جناب ابن عربی در «فصوص الحکم» مطرح کرده‌اند که خداوند در آینه مخلوقات، وجهی از حضور خود را احساس می‌کند و یا به تعبیر بعضی از اساتید، حضور خود را در مخلوقات می‌چشد. موفق باشید

32993
متن پرسش

سلام استاد: نظرتون رو درباره این مطلب می خواستم. سيلى زدن موسى به ملك الموت شيخين در صحيحشان با اسناد خود به ابو هريره روايت نموده‌اند كه گفت: ملك الموت براى قبض جان موسى عليه السلام بيامد و به وى گفت: أجِبْ رَبَّكَ! «دعوت پروردگارت را اجابت كن!» ابو هريره گفت: موسى يك سيلى به چهرۀ ملك الموت چنان بنواخت تا چشمش از كاسه بيرون پريد. ملك الموت به سوى خداوند تعالى بازگشت و گفت: تو مرا فرستادى به سوى بنده‌ات كه ميل به مردن ندارد و چشم مرا از حدقه بيرون كرده است! ابو هريره گفت: خداوند چشم ملك الموت را برگردانيد و به او گفت: برگرد به نزد بندۀ من و به او بگو: زندگى را مى‌خواهى؟! اگر زندگى را مى‌خواهى دستت را بر پشت گاو نر بگذار، آن مقدار از موهاى بدن او كه در زير دستت پنهان شده است به تعداد هر موئى يك سال عمر خواهى نمود - تا آخر حديث و احمد حنبل اين حديث را در «مسندش» از ابو هريره تخريج نموده است. و در آن اين طور وارد است كه: عادت و دأب ملك الموت اين گونه بود كه براى قبض روح مردم به طور آشكارا مى‌آمد. پس نزد موسى آمد و وى به او سيلى زد و چشمش بيرون آمد. تا آخر حديث

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان تعجب می‌کند که کسی با معارف عالیه قرآن آشنا باشد و این تخیّلات را به مردم تحویل دهد و بیچاره مردمی که با این حرف‌ها بخواهند دین اسلام را چنین بپندارند و بپذیرند!!! اساساً مگر ملک‌الموت جز همان اسمِ قابض حضرت ربّ العالمین است؟ که به تعبیر قرآن در توصیف جایگاه ملک‌الموت خداوند به رسولش می‌فرماید: «قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ» (سجده/۱۱) بگو: «فرشته مرگى كه بر شما گمارده شده، جانتان را مى‌ستاند، آنگاه به سوى پروردگارتان بازگردانيده مى‌شويد. موفق باشید

32984
متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت. استاد در صلوات خاصه امام رئوف علیه السلام داریم «و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری» استاد منظور از «و من تحت الثری» چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «تحت الثری» به معنای زیر زمین است و در دعای مذکور سلام می‌دهیم بر امامی که در همه مراتب هستی حاضرند چه فوق زمین و چه مراتب مادون آن که بیشتر مربوط به افکار انسان‌هایی است که خود را از عوالم بالا محروم کرده‌اند. موفق باشید

32970
متن پرسش

۱. سلام و عرض ادب. بهترین تفسیر عرفانی مثل تفسیری که امام خمینی از سوره حمد کردند چیست؟ ۲. سیر مطالعاتی عرفان چی هست به جز دروس فلسفی که در اون حرکت جوهری و بحثهای فلسفی شده باشد؟ ۳. کدام یک از سخنرانی های استاد از پایه به بحثهای عرفانی پرداخته اند؟ ۴. آیا استاد کتبی نظیر فصوص و فتوحات ابن عربی هم تدریس کرده اند بفرمایید؟ ۵. برای قوی شدن فضیلت اخلاقی توکل بایستی چکار کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تفسیر قرآن مشهور به ابن عربی که در واقع از آنِ جناب عبدالرّزاق کاشانی است. ۲. «فصوص الحکم» ابن عربی در این مورد مشهور است. ۳. شرح مقالات آیت الله محمد شجاعی ۴. فصوص را آری! ولی فتوحات را نه. ۵. شرح کتاب حدیث «جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که روی سایت هستhttps://lobolmizan.ir/sound/660 . موفق باشید

32927
متن پرسش

سلام علیکم: ۱. به نظر شما جنبه توحیدی و عرفانی در کتاب جامع السعادت بیشتر است یا معراج السعاده؟ به طور کلی کتاب اخلاقی مثل کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل امام خمینی چی پیشنهاد می‌دهید؟ ( کتاب جزو کتب اخلاق حساب بیاد نه عرفان اما مقداری هم مطالب عرفانی و توحیدی داشته باشد) ۲. معنی تکوینی چیست؟ در متون عرفانی به چه معناست؟ ۳. به نظر شما کتاب یا کتاب های خوب برای آشنا شدن با زندگی تاریخی امام خمینی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب شریف «جامع السعادات» مبنای کتاب «معراج السعاده» است. ولی هر دو کتاب در جای خود قابل استفاده می‌باشند بستگی به ذوق افراد دارد که با کدامیک از آن دو بهتر می‌توانند رابطه برقرار کنند. مطالعه کتاب «چهل حدیث» از حضرت امام، نیاز به مقدمات عرفانی دارد. ۲. نظر به وجه «وجودیِ» انسان و مخلوقات را نظر به وجه «تکوینیِ» آن‌ها گفته می‌شود. ۳. بر اساس اطلاعاتی که بنده دارم جلد اول کتاب «تحلیلی از نهضت امام خمینی» و یا کتاب «سایه آفتاب» از آقای محمد حسن رحیمیان کتاب‌های خوبی است ولی احتمالاً کتاب‌های بهتری به بازار آمده است که بنده اطلاع نداشته باشم. موفق باشید

32916
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: ضمن عرض تسلیت به مناسبت رحلت امام خمینی (ره) لطف خدا شامل حالمان شد و در این روزگار پر از فتنه؛ حدیث امام صادق علیه‌السلام که فرمود، در آخر الزمان، حقیقت همانند نور آفتاب روشن است، راه حقیقت را یافتیم و با شما آشنا شدیم. مبنای محکمی ندارم و ذهنم بسیار مشوش می‌گردد و محکم و استوار نیستم، تصمیم گرفتم کتب شهید مطهری و امام خمینی و شما استاد بزرگوار را با هم پیش ببرم (حداکثرش اینکه در طول ۶ سال اول طلبگی) البته جدای از بحث های دیگه که پیش می‌برم (مانند تفسیر المیزان) سیر ترتیبی کتابی امام خمینی و شما استاد عزیز را چگونه پیش ببرم؟ اگر سوای این سیر نظر و پیشنهادی دارید، حتماً بفرمایید که بسیار محتاجم لطف خدا شامل حال شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از دنبال‌کردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها می‌توانید با کتاب‌های «مصباح‌الهدایه» و «شرح دعای سحر» از امام خمینی، کار را ادامه دهید و بعد از آن‌ها در فرصتی مناسب با مطالعه «فصوص الحکم» ابن عربی، بهتر می‌توانید با کتاب «چهل حدیث» حضرت امام مرتبط شوید. موفق باشید

32828
متن پرسش

سلام و عرض ادب: روایتی هست از پیامبر که مسلمانان را از مصاحبت با کسی که او را همسنگ خود نمی‌داند منع کرده اند اینجا دقیقا معنای همسنگ و مصاحبت چیست؟ ضمن این که روایاتی هست با بهتر از خودت نشست و برخاست کن این مسئله ایست که ذهن تعدادی را درگیر کرده. ممنون میشم پاسخ بدید اجرتون با امام حسین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متن روایت در میان بود، بهتر می‌شد نظر بدهیم. شاید منظور آن باشد که انسان مؤمن همواره باید نظر به وجه متعالی خود داشته باشد. موفق باشید

32826
متن پرسش

با سلام: استاد لطفا و در مورد مراحل سیر و سلوک کتابی ترتیب بدهید بسیار ساده و همه فهم. مثلا مقام فنا در عرفان اصولا بسیار پیچیده توضیح داده شده است که رسیدن به آن بدون فهمش واقعا کاری نشد است!! و خداوند کاری نشد را از انسانها خواسته است؟ چرا قابل فهم صحبت نمی‌شود واقعا عجیبه برام!!! یعنی ما عوام واقعا اینقدر عقل نداریم، یا شماها لفظ قلم حرف می‌زنید؟ اگر کمبود از ماست که بسی جای افسوس و ضرر است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله مرحوم آیت الله محمد شجاعی در سه جلد کتاب «مقالات» همان‌طور که جنابعالی به دنبال آن هستید، راهِ سلوکی خوبی را در مقابل ما گشوده‌اند و توسط بنده نیز آن کتاب‌ها شرح شده است که می‌توانید صوت آن را از جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 بگیرید. إن‌شاءالله استماع همان صوت‌ها، راه‌گشا می‌باشد. موفق باشید

32756
متن پرسش

 با سلام: خوبید؟ ان شاءالله همیشه سلامت باشید. ان شاءالله خداوند به توفیقات شما بیفزاید.  سوالی داشتم درباره این حدیث بی‌نظیر که معصوم سلام الله علیه می‌فرماید: هرکس بعد از نماز عصر هر روز سوره نبا را ۵ مرتبه بخواند خواند او را به محبت الهی دچار می‌کند.» نظر شما رو می‌خواستم درباره این حدیث بدونم. سوال دیگه ای هم داشتم که می‌خواستم بدونم دعای معراج سند محکم دارد که به این دعا مداومت کنم؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عموماّ این روایات وقتی آثار و نتایج خود را برای انسان پیش می‌آورد که متوجه شرایط خاص طرح آن روایات و نحوه نگاهی که باید به آن سوره داشت را، مدّ نظر بیاوریم تا إن‌شاءالله مؤثر بیفتد. ۲. نمی‌دانم. در این مورد تحقیق نکرده‌ام. موفق باشید

32713
متن پرسش

سلام: چطور ممکنه کسی پا در کفش خدا کنه یا طلب چیزی رو داشته باشه که اختصاص به خداوند داره؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حضرت حق، خودش آنچه را به خود اختصاص دارد عطا کند، باز خودش عطا کرده. خود خداوند می‌فرماید: «عَبْدِي أَطِعْنِي أَجْعَلْكَ مِثْلِي، أَنَا حَيٌّ لاَ أَمُوتُ أَجْعَلُكَ حَيّاً لاَ تَمُوتُ، أَنَا غَنِيٌّ لاَ أَفْتَقِرُ أَجْعَلُكَ غَنِيّاً لاَ تَفْتَقِرُ، أَنَا مَهْمَا أَشَاءُ يَكُونُ أَجْعَلُكَ مَهْمَا تَشَاءُ يَكُونُ.» بنده ‌من، مرا اطاعت كن تا تو را مانند خود سازم. همان طورى كه من زنده هستم و نمى‌ميرم تو هم هميشه زنده باشى. همان طورى كه من غنى هستم فقير نمى‌شوم تو هم هميشه غنى باشى. همان طورى كه من هر چه را اراده كنم مى‌شود تو را هم همين طور سازم. موفق باشید

32707
متن پرسش

سلام وقت بخیر: بعد از خواندن کتاب جایگاه رزق در عالم هستی این سوال برام پیش آمده که علت اینکه ایشان دو گونه رزق رو که در نامه ۳۱ نهج البلاغه آمده، برخلاف نظر دیگران که می گویند رزق دوگونه یعنی یک نوع رزق که بدنبال انسان می آید و نیاز به تلاش نیست و نوع دوم که باید انسان به دنبال او رفت، ایشان در این کتاب می فرمایند رزق دوگونه یعنی رزقی که مقدر هست و رزقی که مقدر نیست درصورتی که رزق به چیزی گفته میشه که انسان ازاون برخوردار بشه اگه بهش نرسی که رزق نیست. خواستم بپرسم برچه مبنایی نظرشان راجع به رزق اینگونه است؟ ممنون میشم اگر پاسخ بدید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که این نوع روایات می‌فرمایند رزق نوع دوم از نوع نیازهای اصلی انسان نیست ولی از آن جهت نام رزق به آن نهاده شده که انسان می‌تواند از آن برخوردار شود هرچند نیاز اصلی او نباشد. موفق باشید

32705
متن پرسش

سلام علیکم: در روایت از حضرت امام صادق علیه السلام آمده است که «إذا خرجَ القائمُ عليه السلام خَرجَ مِن هذا الأمرِ مَن كانَ يرى أنّهُ مِن أهلِهِ ، ودخلَ فيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ والقمرِ» حديث امام صادق عليه السلام : زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند كسانى كه گمان مى شود از خاندان او هستند، از صف آن حضرت خارج مى شوند و افرادى به مانند خورشيد و ماه پرستان به صف او در مى آيند. چرا روایت به صورت کلی بیان شده؟ و منظور از شبه عبده الشمس و القمر چیست؟ در پناه حضرت حق باشید. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر همین روزها ملاحظه نمی‌کنید چه کسانی دل به انقلاب و رهبری سپرده‌اند که انسان باور نمی‌کند؟ گویا روایت مذکور متذکر این امر مهم است و باید روی این روایات فکر کرد تا گمان نکنیم تنها ما نظر به حضرت صاحب‌الأمر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» داریم. موفق باشید

نمایش چاپی