بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شرح احادیث، دعا و کتب

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30888
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام استاد: بعد از چند سالی هنوز دستم خالی است احساس غبن دارم چکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برنامه‌ای مشخص ولی نه چندان گسترده، کارساز است. در رجوع با قرآن، از طریق تفسیر المیزان و در رجوع به روایت، از طریق اصول کافی، جهانی در مقابل انسان گشوده می‌شود که انسان احساس بودن در اکنونِ بیکرانه خود می‌کند. موفق باشید

30865
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد جان پیوسته نصایح و راهکارهای شما چراغ راهم است و بسیاری از موانع و سردرگمی ها را به لطف عنایت خداوند در بستر سير مطالعاتی شما از پیش برداشته شده و از شما بابت زمانی که اختصاص می‌دهید و دلسوزانه انسانها را یاری می‌فرمایید تشکر می‌کنم. استاد جان، در انجام امور عبادی و مطالعه و برخوردهای اجتماعی و فعالیت های فرهنگی و غیره، خیلی سطح توقعم از خودم بالاست، طوری که هیچگاه لذت بندگی و رضایت از خود و نفس مطمئنه را درک نمی‌کنم، گویی آنچه توقع نفس از من است آن است که بیشتر روزهای عمر را روزه بگیرم، در نمازها همیشه حضور قلب بالا داشته باشم، کم حرف بزنم، خلاصه همه چیز را ۱۰۰ درصدی می‌خواهد، و مشکل اینجاست که یقینا اینچنین و در این سطح نمی‌توانم جواب گوی آن باشم، لذا هر روز حالت قبض پیدا می‌کنم، طوری که دیگران متوجه حالت روحی ام می‌شوند، آیا لذت بندگی و رضایت نسبی از بندگی خدا را می‌توان بدست آورد؟ آیا اینها وسواس است؟ التماس دعا دارم از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بشر امروز چنین ظرفیت‌هایی دارد و باید از طریق تعمق در قرآن و روایات و کتاب‌های عرفانی مثل کتب حضرت امام به عبادات خود عمق دهد. موفق باشید

30834
متن پرسش
با سلام: در کتاب جایگاه رزق استاد در ترجمه نامه ۳۱ گفتند آن رزقی که انسان به دنبالش هست چون برای تو تقدیر نشده به آن نمی رسی در صورتی که در متن نامه چنین چیزی وجود ندارد حال اگر این گفته را درست بگیریم در صفحه 168 و در حدیث امام رضا آمده است آن رزقی که تو دنبال آن هستی از طریق حلال دنبال کن که اگر از راه درست طلب کرده باشی برایت حلال است. پس طبق این حدیث می توان به رزقی که ما دنبالش هستیم هم رسید همانطور که رزقی که دنبال ما هست هم به ما می رسد. واقعا این تضاد برای بنده سوال شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همه این موارد را باید در آموزه مقسوم‌بودنِ رزق دنبال کرد و رزقی که قسمت ما شده است، تنها از آنِ ما می‌باشد. موفق باشید

30774
متن پرسش
سلام: آقای طاهرزاده جمله ای رو نوشتن ظاهرا اراده کردن که از ذوات مقدسه اهل البیت سلام الله علیهم هست؛ به این عبارت که «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق» این جمله اگر حدیث هست در کدام منبع ذکر شده؟ در منابع اهلبیت یا اهل بدعت؟ این حدیث از مشهورات جماعت صوفیه نیست؟ چطور اجازه میده استاد بخوننش؟ چطور به خودش اجازه میده کرسی داشته باشه و روح جوانان رو دست بگیرن و در صدد تربیت و تعلیم در بیان؟ امان از حب نفس و شهوت و شهرت و ریاست طلبی!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این جمله به عنوان جمله‌ای که می‌توان روی آن فکر کرد، بیشتر مطرح است. نه آن‌که بحث در استناد آن به پیامبر و یا ائمه «علیهم‌السلام» باشد به همین جهت در جواب سوال 30739 عرض شد به این فکر کنید که به ما فرموده‌اند: «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق» و نامی از امامان برده نشده. موفق باشید

30713
متن پرسش
با عرض سلام: مطلبی در ضمیرم چند صباحیست که پرسه می‌زند و آن اینست که چرا اینقدر زود پا به عرصه هستی نهادم. حال اگر از بیگ بنگ و یا تکامل نسل آدمی از بقیه جانوران حساب نکنیم و همان ۶، ۷ هزار سال که دین مطرح می‌کند بگیریم و قبل از اختراع خط که چیز چندانی دست بشر نیست بعد از خط که چند هزار سال می‌شود و کل دارایی ما از تطورات هستی است قبل از رنسانس هم که چیز چندانی دست بشر نیست بعد از آن درین ۴، ۵ قرن تا قبل از تکنولوژی فیلم برداری عملا تاریخ مکتوب بود نه مصور درین ۱۵۰ سال اخیر گوشه هایی از تاریخ را می‌توان نظاره گر بود پس از آن ظهور اینترنت را شاهدیم که چند دهه ای عمر بیشتر ندارد و موجب دسترسی همگان به گوشه ای از اقیانوس اطلاعات شده است اما با همه این حرفها بشر و غرب در اوایل راه است و غرب پروژه نوپا است نه ناتمام و برایم مطلوب نیست که درین اوایل کلاس هستی باشم و بعد از این هستی و مظهر باقرالعلومی آن که غرب باشد افقهای ناگشوده ای را بشکافند و من زیر خروار خاک ها. از طرفی می‌گویم طلب عین ثابتم بوده درین زمان درین کشور جهان سوم و در ناکارامدترین دولتش باشم از طرفی این طلب کنونی که در عین ثابت بود چرا اعتنا نکرد و چرا تولدم را در آخرین سالهای اقامت بشری درین کره و به توفیق تکاپوهای غرب در سایر کره ها کهکشانها و حتی جهان های دیگر قرار نداد به عبارتی می‌خواستم آنقدر به قیامت نزدیک می‌بودم که با صور اسرافیل مرگم مصور می‌شد و قبل از آن کل دفتر هستی از اول تا انتها را ورق می‌زدم و با جمیع ظهورات هستی در تاریخ تا قیامت همراه می‌شدم تصور کنید سال ۵۰۰ میلیون شمسی متولد شده بودیم فارغ از شان های مختلفه ای که حق دران درین همه سال رخ نموده است و می‌توانستیم همه را احصا کنیم در آن سال چقدر مثلا درس تاریخ جذاب تر بود الان ۲۰ تا ۳۰ سلسله داریم و تمام. در آن سال ای بسا با میلیونها سلسله روبرو هستیم و هریک نکاتی برای آموختن دارند چه شاهنشاهی ها و ای بسا جمهوری هایی بعد ازین رخ می نمایند فرض کنید جمهوری باشد مراسم تحلیف صد و بیست و پنج میلیونی ام این رییس جمهوری دمکراتیک ایران، ببینید چقدر جذاب تر بود یک درس تاریخ چه رسد به سایر شعب علم بخصوص ادبیات و عرفان این تازه جلوه علیمی حق است سایر اسما و ظهوراتش بماند نمی‌دانم راهی هست که چند دهه قبل از قیامت رجعت کنم تا امکان مطالعه کل هستی باشد؟ چه دعایی درین زمینه وارد شده است دعای عهد برای رجعت بعد القیامی است من قبل القیامتی را خواستارم. اللهم الرجعنی قبل القیامه بلطفک و المننک و الکرامه لئن اطالعت کل الکتاب الوجود یا ذالاکرام و النعما و الجود (چه توان کرد تجربه نبوی را باید بسط داد و دعاها را تکمیل کرد اگر در دعاها مضمون من نیامده به یاری حق این دعا فوق جمیع دعاها و افقی می‌گشاید که هیچ یک از ادیان نگشود)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پسر! این حرف‌ها چیست؟!! به جمله‌ی اميرالمؤمنين (ع) فکر کنید که می‌فرمایند:

ما فاتَ مَضَي وَ ما سَيأتِي فَأين

قُم فَاغْتَنِم الْفُرْصَةَ بَينَ الْعَدَمَين

آنچه از دست رفت که گذشت، و آنچه هم که نيامده، کو؟ پس همت کن و فرصتي را که بين دو عدم - گذشته‌اي که رفت و آينده‌اي که نيامده- قرار دارد، غنيمت شمار همچنان که حضرت می فرمایند: «الْمَرْءُ بَيْنَ سَاعَتَيْهِ‏»[1] انسان بین دو ساعت- ساعتی که گذشت و ساعتی که نیامده- جای دارد

خداوند با نوري که بر قلب انسان مي‌اندازد، او را با خودش روبه‌رو مي‌کند تا راه را به او بنماياند، از اين به بعد اين انسان است که بايد مواظب باشد از آن ملاقات گوارا نهايت استفاده را بکند وگرنه آن نور مي‌رود و او براي هميشه محروم مي‌شود. حضرت اميرالمؤمنين (ع)در اين مورد مي‌فرمايند:

«مَنْ وَجَدَ مَوْرِداً عَذْباً يَرْتَوي مِنْهُ فَلَمْ يَغْتَنِمْهُ يُوشِكَ أنْ يَظْمَأَ وَ يَطْلُبَهُ فَلا يَجِدَهُ».[2]

هرکه جايگاه آب گوارايي را که مي‌تواند از آن سيراب گردد بيابد و آن را غنيمت نشمارد، بی شک تشنه ماند و در شرایطی قرار گیرد که طلب آن کند پس آن را نيابد.

یافتن آب گوارا در حدیث فوق، همان به سراغ‌آمدن «وقت» است و غنيمت‌شمردن آن، به اين شکل که انسان قلب خود را براي تجلي آن نور از هر فکر و خاطري خالي کند و از غير حق جان را منصرف گرداند، در اين حال مي‌گويند به پيام «وقت» عمل‌کرد.

در همين رابطه است که حضرت اميرالمؤمنين (ع) مي‌فرمايند: «في كُلِّ وَقْتٍ عَمَلٌ»[3] در هر وقتي عملي است. و نيز مي‌فرمايند: «مَنْ أَخَّرَ الْفُرْصَةَ عَنْ وَقْتِهَا فَلْيَكُنْ عَلَى ثِقَةٍ مِنْ فَوْتِهَا»،[4] هر که فرصت مناسبي را از دست دهد بايد مطمئن باشد که آن «وقت» ديگر به دست نمي‌آيد.

چون وقتي در «وقت» قرار گرفتي، آن وقت هدية الهي است براي ارتباط خاص با حقايق و اسماء خاص که مخصوص همان وقت است و راهنما به اموراتي است که شايسته است سالک در همان «وقت» متوجه همة آن‌ها شود. حال اگر به جهت مشغله‌هاي دنيايي از آن استفاده نکردي، به خفا مي‌رود و ديگر آن را نمي‌يابي. موفق باشید


[1] - «تصنيف غرر الحكم و درر الكلم»، ص 473.

[2] - «غررالحكم»، ص474.

[3] - «بحار‌الانوار»، ج 34 ، ص 175 .

[4] - «مستدرك‏ الوسائل»، ج 12 ، ص 143.

30656
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: در حال خواندن کتاب فرزندم اینچنین باید بود هستم. رسیدم به اون بخشی که حضرت به تفقه در دین توصیه می‌کنند. می‌خواستم بدونم چطوری میشه در دین تفقه کرد؟ اگه میشه این موضوع را بیشتر توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل کاری که علامه‌ی طباطبایی در المیزان انجام دادند. یا حضرت امام با تفقه در روایات، کتاب «چهل حدیث» را نوشتند. موفق باشید

30627
متن پرسش
با سلام: در ص ۴۴ کتاب آخرالزمان در ادامه سخن امام صادق (ع) که می فرمایند: هرچه این امر، یعنی زمان غیبت، نزدیک تر شود، تقیه شدیدتر می گردد. زیرا آنچنان حق در حجاب می رود که شما نمی توانید آن را اظهار کنید. در مورد تقیه اینطور گفته شده: «تقیه فقط این نیست که برای حفظ جان خود و دیگران عقاید خود را اظهار نکنید بلکه اگر ملاحظه کردید جامعه حرف حق شما را نمی‌فهمد، باید از اظهار آن خودداری نمایید.» با توجه به این نکته حد تقیه تا کجاست؟ و چطور با امربه معروف و فعال بودن مخصوصا در فضای مجازی همراه میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این نوع روایت همین‌طور که آقای دکتر مصطفی صادقی در کتاب ارزشمند «تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور» می‌فرمایند احتمالاً این نوع روایات مربوط به برخوردی است که شیعه باید با حاکمان بنی‌العباش داشته باشد که مدعی حاکمیت اسلام هستند و نباید مستقیم با آن‌ها درگیر شد. موفق باشید

30622
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: روایت از أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ اَلشَّرِيدُ اَلطَّرِيدُ اَلْفَرِيدُ اَلْوَحِيدُ. صاحب اين امر، شريد (آواره) و طريد (رانده) و فريد (تك) و وحيد (تنها) است. البته کسی که با خداست هرگز چنین نیست، بلکه این حال امام در بین امت اوست، بلکه این حال امت است، این حال ماست. استاد در مورد این روایت توضیح می خواستم چکار کنیم که در زندگیمون به جایی برسیم که از این وضعیت نجات پیدا کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خوب است و چقدر خوب، اگر با همّتی و عزمی به میدان بیایید و با حوصله و پشتکار شرح «مناجات التّائبین» را که روی سایت هست، دنبال بفرمایید تا آرام‌آرام در جلسات آخر إن‌شاءالله رازهایی برای جواب به این سؤال برایتان نمایان شود. موفق باشید

30576
متن پرسش
سلام و تبریک قرن نو خدمت استاد گرامی: ان شاء الله قرن نو، قرن اسلام به معنای واقعی کلمه باشد ان الدین عندالله الاسلام حدیث در ارسال 30569 بیشتر منظور این بود که گویا می شود از این حدیث برداشت کرد که کسی که نتواند خط سلسله نبوت و خط دین را در حیات اجتماعی زمانه خودش تشخیص دهد نمی تواند ادعای تبعیت از ما نزل الله علی محمّد و علی آنبیائه به آن معنایی که باید را داشته باشد. لطفا نظر خود را در مورد این برداشت بفرمایید. تکرار حدیث برای تبرک: در تفسیر امام می‌فرماید: مردی پیش امام سجاد (علیه السلام) آمده و گفت: چه می‌گویی درباره کسی که به (ما نزل الله علی محمّد و علی آنبیائه) و به آخرت معتقد بوده و نماز می‌خواند و زکوة می‌دهد و صله رحم کرده و آعمال صالح انجام می‌دهد. ولی اظهار می‌کند که: نمی‌دانم که حقّ در موضوع خلافت با علی بن آبی طالب است يا با دیگری. امام سجاد (علیه السلام) فرمود: اگر کسی همه این آعمال صالح را بجا آورده و اظهار کند که نمی دانم پیغمبر خدا محمّد است يا مُسیلمه. آیا به عقیده تو از این اعمال نفعی میبرد يا نه؟ آن مرد گفت: نه. امام فرمود: همچنین باشد حال رفیق تو. و چگونه می‌توان گفت که کسی معتقد است به همه آنجه به پیغمبر خدا نازل شده است و در عین حال نمی‌داند که خلیفه پیغمبر اکرم کیست؟!
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تعیُّنِ نبوت غیر از تعیّنِ ولایت است و این‌جا است که اگر انسان تعین ولایت را گُم کند، از ظاهر ئعبادات عدول نمی‌کند، ولی از نتایج عبادات که ارتباط با حضرت حق است، محروم می‌شود به اعتبار «الله ولیّ الّذین آمنوا». باید راهِ ولایت الهیه بر خود را از طریق عبادات هموار کرد و این بدون نظر به تعیّن و نمود خارجی محقق نمی‌شود. موفق باشید

30493
متن پرسش
با سلام استاد: عذر خواهم که وقت شما را گرفته ام. دو سوال داشتم: ۱. لطفا منبع جامعی در مورد چیستی و ضرورت فلسفه (مخصوصا فلسفه اسلامی) بیان کنید. ۲. امام علی ( ع): «شرافتمندانه ترين توانگرى ها، وانهادن آرزوها است.». با توجه به حدیث امام علی (ع)، نباید برای خود هدف انتخاب کنیم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این خود فلسفه است که نشان می‌دهد جایگاه فلسفه کجاست. بالاخره «حلوای تنتنانی تا نخوری ندانی». 2- آری! آروزهای دنیایی نه! ولی اهداف الهی آری!

موفق باشید

30444
متن پرسش
سلام علیکم استاد: نظرتون در مورد متن زیر چیه؟ کتاب ادبیات دین از آقای محمدتقی اکبرنژاد: «این واژه [تعمق] در اصطلاح امروزی یکی از جذاب ترین واژگان علمی است؛ زیرا متعمق کسی است که همه ابعاد مسئله را بررسی می‌کند و به برداشت های صوری اکتفاء نمی‌کند. این در حالی است که کسی که در روایات به معنای شخص شکاک و وسواسی تعمق می‌کند، با مشاهده حقایق ارضا نمی‌شود. متعمق آدم فضولی است که درباره آنچه نباید بداند و نمی‌تواند بداند، کنجکاوی می‌کند و با این کار فقط بر شک خود می افزاید. برای همین نیز به حقیقت دست نمی یابد؛ بلکه بر تردیدش افزوده می‌شود. به این روایات توجه کنید: ۱. غایه کل متعمق فی علمنا ان یجهل ۲. و الکفر علی اربع دعائم علی التعمق و التنازع و الزیغ و الشقاق فمن تعمق لم ینب الی الحق ... ۳. و لامتکلف و لامتعمق جمیل المنازعه کریم المراجعه عدل ان غضب رفیق ان طلب لایتهور و لایتهتک و لایتجبر ۴. عن ابی جریر الرشاقی قال قلت لابی الحسن موسی علیه السلام کیف اتوضا للصلاه. فقال لا تعمق فی الوضوء و لاتلطم وجهک بالماء... ما حتی در یک مورد هم به روایتی برنخوردیم که در آن تامل ستایش شده باشد. در تمام موارد استعمال به معنای زیاده روی، فضولی در کار خدا و شکاکیت به کار رفته است. غفلت از اصطلاح مذکور باعث شد تا برخی روایتی را که در مذمت تعمق در توحید [در آیات سوره توحید و حدید] وارد شده است، به معنای ستایش بگیرند و موید بر روش علمی خود بیاورند.» ایشون بعد از آنکه سخنانی از علامه طباطبایی و صدرالمتالهین (رحمهما الله) و آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) رو درباره این مورد می آورند به اشتباه تفسیری ایشان اشاره می‌کنند که: «ما در صدد نهی از علوم عقلی نیستیم، بلکه می خواستیم بگوییم این روایت موید خوبی برای علوم عقلی نیست و اشتباه تفسیری منجر به این برداشت شده است؛ وگرنه بزرگان فلسفه دلایل عقلی و نقلی بسیاری بر مشروعیت علوم عقلی دارند.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید امثال آیت الله جوادی «متعمّقون» در روایت امام سجاد «علیه‌السلام» را به عنوان کسانی می‌دانند که آمادگی عمیق‌شدن در فهم دین را بهتر دارا هستند و این از خود آن روایت برمی‌آید که چگونه سوره‌ی توحید و شش آیه‌ی اول سوره‌ی حدید را خداوند برای آن‌ها نازل کرده. مگر می‌شود گفت این آیات برای فضول‌ها نازل شده؟! در حالی‌که دارای عمیق‌ترین مطالب توحیدی می‌باشد. موفق باشید

30428
متن پرسش
با سلام و درور بر استاد: از آنجا كه علم به يقين در خدا جز بديهيات است اگر ما همين قدر بدانيم كه خدا وجود باشعوريس كه بر عالم و هستي حاكم و حكيم داناست و هرچه اراده كند يقينا محقق خواهد شد آيا شناخت بيشتري بايد صورت بگيرد در اين عالم در مورد خدا؟ آيا تسليم در برابر حوادث كافي نيست براي ادامه زندگي؟ آيا خدا مي‌خواهد ما بيشتر بدانيم در مورد خودش؟ آيا تسليم بودن در برابر علم خداوند كافي نيست؟ آيا بايد شناخت بيشتري در اين جهان و علم هاي كه هست بايد كسب كرد تا به هدف انسانيمون رسيد يا كمال در تسليم محض در برابر خداوند و انسانيت انساني است و خير رساندن به ديگران؟ سوال من اينكه آيا لازمه تحقيقي كه فلاسفيون و عرفا كردن كه همش به علم بينهايت خدا منتهي مي‌شود و نورانيت و رحمانيت آيا لازمه به فراتر از اين دست يافت؟ آيا بايد تفحص بيشتري كرد؟ آيا شناخت بيشتر لازمه زندگيس؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که حضرت صادق «علیه‌السلام» به نقل از کتاب «عقل و جهل» اصول کافی می‌فرمایند جواب خدا به بندگان بر اساس عقل و معرفت آن‌ها نسبت به خداوند است. با توجه به این امر می‌توان گفت هر اندازه معرفت ما به خداوند بیشتر باشد، عبادات ما و فعالیت‌های ما برکت بیشتری پیدا می‌کند. موفق باشید

30405
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سالروز ولادت مولانا امير المومنین مبارک. استاد جان چرا در برخی منابع اهل سنت نظیر بلاذری در کتاب انساب الاشراف، بخاری در صحیح بخاری و ترمذی نوشته شده زندگی فاطمه با علی همراه با اختلافات و کشمکش‌هایی بین این زوج بود و رفتار علی با فاطمه همراه با «شدة» و «غلاظ» بوده‌است؟ یعنی واقعا می شود که حتی یک بار امام علی علیه السلام چنین رفتاری با حضرت زهرا سلام الله علیها داشته باشند؟ چرا چنین مطالبی مطرح شده؟ سپاس از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً در راستای پروژه‌ی مخدوش‌کردن چهره‌ی امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» از طریق جریان اُموی باید این نوع روایات را تحلیل کرد. مرحوم علامه‌ی امینی در کتاب «الغدیر» به خوبی و به طرز عالمانه‌ای جایگاه این نوع روایات را نشان داده‌اند بخصوص که در روایات کاملاً مطمئن، قضیه بر عکس بوده است و آن دو بزرگوار در نسبت قدسیِ همدیگر، هم را یافته بودند و رابطه، فوقِ رابطه‌های عادی بوده است. موفق باشید

30342
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: «لیلة الرغائب حقیت یا افسانه؟» حجت‌الاسلام قیصری «لیلة الرغائب» شب برآورده شدن آرزوهای بلند، شبِ بردن ثواب بسیار، اولین شب جمعه از ماه رجب. «صلاة الرغائب» نمازی که در اولین شب جمعه ماه رجب برای رسیدن به ثواب بسیار و برآورده شدن آرزوهای بلند خوانده می شود. ریشه و اساس این نامگذاری و این اعمال روایتی است که از پیامبر (ص) نقل شده است. انجام اعمال لیلة الرغائب در میان عوام اهل سنت و شیعه رواج داشته و دارد مخصوصا در سالهای اخیر با برنامه ها و تبلیغات گسترده صدا و سیما توجه عامه مردم به آن بیشتر شده است. در این گفتار کوتاه این روایت را از جهت متن و سند مورد بررسی قرار می دهیم: اصل این حدیث در منابع اهل سنت است و به نقل از آنها وارد کتابهای دعائی شیعه شده است. در منابع دعائی شیعه برای اولین بار توسط ابن طاووس (متوفای ۶۶۴ ه‍- ق‌) در کتاب «إقبال الأعمال» روایت شده است. بسیاری از محدثین و فقهای شیعه و اهل سنت روایت فوق را ضعیف، ساختگی و غیر قابل اعتماد دانسته اند: علامه مجلسی: «در کتب ادعیه برای هر شب از ماه رجب نماز مخصوصی را ذکر کرده اند و چون سند معتبری ندارد دوست ندارم آنها را ذکر کنم اما به جهت آن که جداً مشهور است اجمالا آنها را ذکر می‌کنم. برای هر یک از این نمازها ثواب فراوانی بیان شده که به دلیل غیر قابل اعتماد بودن سند، از ذکر آنها خود داری می‌کنم، و بعضی از نمازهای ذکر شده طولانی است و باید بین نماز مغرب و عشا خوانده شود و ناچار بعد از داخل شدن وقت نماز عشا خوانده می شود و این خالی از اشکال نیست، به این جهت و به دلیل عامی بودن سند، نماز لیلة الرغائب را در این رساله ذکر نکردم.» (زاد المعاد ص ۴۰) آیت الله فاضل لنکرانی: حکم به استحباب نماز لیلة الرغائب و روزه روز قبل از آن مشکل است. (جامع المسائل،ج۲، ص۱۷۲) ابن الجوزی از علمای اهل سنت: این حدیث به نام رسول خدا جعل شده است و ابن جهیم متهم به این جعل است که او را درغگو می‌دانند، و واضع این حدیث از بدعت گذاران است. (الموضوعات ،ج۲،ص۱۲۶) نووی از علمای اهل سنت: نماز لیلة الرغائب بدعتی است زشت و ناپسند، بدعتی که نتیجه آن گمراهی و جهالت است و در آن امورِ غیر مشروع و ناپسندِ روشن و واضحی است، و گروهی از بزرگان علم حدیث کتابهای بسیاری در تقبیح و در گمراهی بودن کسی که این نماز را می‌خواند و کسی که آن را جعل کرده و این بدعت را گذاشته و در دلائل زشتی و بطلان این بدعت و گمراهی کسی که آن را انجام می دهد، نوشته اند. (شرح صحیح مسلم، ج۸، ص۲۰) با توجه به ضعیف و غیر قابل اعتماد بودن این حدیث نزد بسیاری از محدثین و فقهای شیعه و اهل سنت شکی در جعلی و ساختگی بودن حدیث «لیلة الرغائب» باقی نمی‌ماند. نگاهی اجمالی به متن حدیث: ابن طاووس (ره) در اعمال ماه رجب می گوید: رسول خدا (ص) فرمودند: از اولین شب جمعه در ماه رجب غافل نشوید. زیرا شبى است که فرشتگان آن را «لیله الرغائب» مى‏ نامند. این نامگذارى به این جهت است که هنگامى که یک سوم از شب گذشت هیچ فرشته‏ اى در آسمان‏ها و زمین نمى‏ ماند مگر این که در کعبه و اطراف آن جمع مى‏ شوند. و خداوند ناگهان بر آنان وارد شده و مى‏ فرماید: اى فرشتگانم هر چه مى‏ خواهید از من درخواست کنید. فرشتگان عرض مى‏ کنند: حاجت ما این است که از روزه‏ داران رجب درگذرى. خداوند مى‏ فرماید: این کار را انجام دادم. سپس رسول خدا فرمود: کسى که روز پنجشنبه اول رجب را روزه گرفته و سپس بین نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز بجا آورده هر دو رکعت به یک سلام‏ و … سپس رسول خدا فرمودند: قسم به کسى که جانم در دست اوست، هیچ مرد و زنی این نماز را بجا نمى‏ آورد، مگر این که خداوند گناهان او را مى‏ بخشد حتی اگر گناهان او مثل کف روی دریا و به عدد شنها و به وزن کوه ها و به عدد برگهاى درختان باشد، و روز قیامت هفتصد نفر از خویشان خود را که همگى سزاوار آتش باشند شفاعت مى‏ کند.( اقبال الأعمال،ج۲،ص۱۵۳) مخالفت حدیث «لیله الرغائب» با قرآن: به این جمله از حدیث توجه کنید: و خداوند ناگهان بر آنان وارد شده و مى‏ فرماید. آیا این به معنای تنزل شأن خداوند در حد مدیر و فرمانده‌ای که ناگهان به نیروهای تحت فرمان خود سرکشی می کند نیست؟! آیا این به معنای نسبت جسمیت و مکان به خدا نیست؟! به این جمله از حدیث توجه کنید: «هیچ مرد و زنی این نماز را بجا نمى‏ آورد، مگر این که خداوند گناهان او را مى‏ بخشد حتی اگر گناهان او مثل کف روی دریا و به عدد شنها و به وزن کوهها و به عدد برگهاى درختان باشد، و روز قیامت هفتصد نفر از خویشان خود را که همگى سزاوار آتش باشند شفاعت مى‏ کند.» این قسمت از حدیث معنایی غیر از به تمسخر گرفتن عبادت و نماز و سوق دادن مردم به گناه و تجارت پیشگی در عبادت و بندگی خدا و ترویج دین مناسکی و دور شدن از روح عبادت و عمل صالح و حقیت ایمان ندارد. https://chat.whatsapp.com/Gxsilx7sZKA5ctYjI5Ln0m
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خوب است به این نکات توجه شود. یکی این‌که عموماً اعمال عبادی به صورت سینه به سینه بین مردم جاری می‌شود تا این‌که بالاخره مؤلفی آن را به نوشته درآورد و به این جهت نمی‌توان گفت که فلان شخص آن را جعل کرده. زیرا به راحتی کسی جعل او را نمی‌پذیرد، بخصوص که باید بین مردم جاری باشد. ثانیاً: این نوع احادیث، مثل احادیث فقهی نیست که فقهای شیعه و سنی نسبت به سند آن حساس باشند، مانند احادیث اخلاقی است. ثالثاً: آقایان در نظر به ثواب آن و نفی آن می‌توانند همین اشکال را به اعمالی که صحیح ودارای سند هم هست، بگیرند. در حالی‌که این اعمال را اگر کسی با مبانی توحیدی انجام دهد، حتماً به آن نتایج می‌رسد، وقتی به سوره‌ها و اذکارِ آن توجه شود، مثل سوره‌ی «قدر» و «توحید» و اذکار فوق‌العاده توحیدیِ بعد از نماز. رابعاً: مگر ائمه به ما توصیه نفرموده‌اند اگر به قصد قربت چنین اعمالی را انسان انجام دهد، هرچند که از طرف معصوم هم صادر نشده باشد؛ مطابق گمان خودِ آن شخص خداوند به او جواب می‌دهد؟ به اعتبار آن‌که در حدیث قدسی فرمود: «أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي» من در گمان بنده‌ام هستم که نسبت به من دارد. موفق باشید

30338
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. در مورد روایت زیر: امیرالمؤمنین (علیه السلام) كُنْ لِمَا لاَ تَرْجُو أَرْجَى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو فَإِنَّ مُوسَى ع خَرَجَ يَقْتَبِسُ لِأَهْلِهِ نَاراً فَكَلَّمَهُ اَللَّهُ وَ رَجَعَ نَبِيّاً وَ خَرَجَتْ مَلِكَةُ سَبَإٍ فَأَسْلَمَتْ مَعَ سُلَيْمَانَ ع وَ خَرَجَتْ سَحَرَةُ فِرْعَوْنَ يَطْلُبُونَ اَلْعِزَّ لِفِرْعَوْنَ فَرَجَعُوا مُؤْمِنِينَ. در آنچه نااميدي، اميدوارتر باش از آنچه به آن اميد بسته اي؛ زيرا موسي عليه السلام رفت تا براي خانواده اش آتش بياورد، خدا با او سخن گفت و مقام پيامبري يافت و برگشت و ملكه سبا رفت و هنگام همراهي كردن او مسلماني اختيار كرد و جادوگران فرعون براي آن كه نزد او عزت يابند به مبارزه موسي عليه السلام رفتند ولي مومن بازگشتند. و روایات دیگر با همین مضمون از معصومین. یه کم میشه توضیح بدین، خوب متوجه‌اش نمیشم. یه کم هم احساس می‌کنم در تاریخی که خودمون باهاش روبرو هستیم این روایت شاید بهتر باهاش روبرو بشیم. در کل چندین‌بار باهاش روبرو شدم ولی گشودگی در مقابلم ندیدم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا اگر انسان صادقانه عمل کند، در مسیر خود به اموری می‌رسد که در ابتدا گمان آن را هم نمی‌کرد. عمده با خود و با بقیه، صادق‌بودن است و از حق و حقیقت عدول‌نکردن. نتایج آن چه در امور فردی و چه در امور اجتماعی، در پیش خواهد بود. موفق باشید

30297
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز طلبه هستم و حالات عرفانی داشتم. طلبگی را دوست هم دارم ولی با این اوضاع جامعه و گریز مردم از اسلام و محبوب نبودن جامعه طلبگی و مشکلات جسمی و بعضا هم مورد مسخر قرار می گیرم. لذا حالت خستگی و تنبلی شدیدی برم عارض شده است که احساس خستگی و گاهی القائاتی از ناامیدی دارم. چه کنم به حالات سابق عرفانی برگردم و از تنبلی نجات پیدا کنم از تنبلی. احتمالا می خواهید مراجعه به کتب بدهید. کتب شما را خواندم اجابت اینجا فرمایید الله یحفظکم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه‌ی آینده‌ای شد که رهبر معظم انقلاب متوجه‌ی آن هستند و رجوع مردم پس از سرخوردگی از این تجددمآبی‌ها به اسلام است و شما باید خود را برای آن آینده آماده کنید و دروس رسمی حوزه، آن زمان به کار می‌آید و در کنار آن‌ها از تفسیر قرآن و دنبال‌کردن روایات نباید غفلت کرد. موفق باشید

30282
متن پرسش
سلام علیکم: در ارتباط با حق همسایه داری توصیه ها و تذکرات زیادی از طرف پیامبر اکرم (ص) وجود دارد ولی در حدیثی از رسول خدا (ص) نقل شده که به یهودیان امت من سلام نکنید و حضرت مصداق آن را کسانی می‌دانند که صدای اذان را می‌شنوند اما در نماز جماعت حاضر نمی‌شود از این نمونه همسایه ها بدون اقراق زیاد وجود دارد که شرکت در نماز پیش کش که اینها اصلا اهل نماز نیستند به نظر شما بین این دو را چگونه باید جمع کرد یعنی هم حق همسایه داری که سلام و احوال‌پرسی یکی از مصادیق آن است و هم عمل به دستور پیامبر اکرم (ص)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این احادیث با نظر به شرایط خاص شهر مدینه مطرح شده که یک مسجدالنّبی بود و امام جماعتی به نام پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله». شرایط امروز متفاوت است. موفق باشید

30275
متن پرسش
با سلام و رحمت: تفصیلی بر این حکمت نهج البلاغه را از زبان استاد طاهرزاده طلب داریم. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «عُمِّرَت البُلدانُ بِحُبِّ اَلاَوْطان» « کشورها با میهن دوستی آباد شده اند» (میزان الحکمه , ج۱۴, ص ۶۸۷۰)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی وطن‌ها با توحید الهی شکل گرفته باشند و موطن شود تا انسان‌ها مطابق فطرت خود به آن وطن‌ها علاقه‌مند شوند؛ بدان‌ها دل می‌سپارند و آن وطن‌ها را مأوای خود قرار می‌دهند و به آبادانی آن با تمام وجود می‌کوشند. دیگر دل به کانادا و آمریکا نمی‌سپارند تا جیب مردم را خالی کنند و نسبت به ارزش‌های ملی بی‌تفاوت باشند و به فکر فرزندان‌شان که در آن دیار هستند این ملت را به زحمت بیندازند و در خرابی وطن بکوشند. موفق باشید

30264
متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام: استاد محترم از آنجایی‌که که حضرتعالی چندی از آثار امام خمینی (ره) را نظیر آداب الصلاه و... شرح فرمودید، لذا خواهشمندیم کتاب ارزشمند چهل حدیث ایشان را نیز شرح بفرمایید تا از افاضات شما درباره این کتاب بهره‌مند گردیم. ان‌شاءلله پایدار و سلامت باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی دو حدیث از آن کتاب، در اعتکاف‌ها با معتکفین در میان گذاشته شد. بسیار کتاب ارزشمند و عمیقی است. إن‌شاءالله توفیقی باشد بقیه‌ی احادیث نیز با رفقا در میان گذاشته شود، خوب است. موفق باشید

30246
متن پرسش
سلام استاد گرامی: وقت بخیر، دو تا سوال دارم، یکی اینکه ما قبلا یک دوره ای در رابطه با فرق و ادیان گذروندیم که می‌گفت تمام عقاید و اعمال صوفی ها رد شده و باطل، الان شما در سوالات گذشته برخی رو بر حق دانسته و من در مورد منش و راه شما دچار تردید شدم و تنها ملاک شما این هست که هر کسی با انقلاب مشکلی نداره، پس راه و روش برحقی داره، البته دوره ما زیر نظر یکی از علمای دین و با اساتید مجرب و با مستندات بود. الان بنده را از موضع گیری خود مطلع کنید. سوال دوم اینکه در حدیث یابن جندب، جایی گفته مومن تنهاست و جایی میگه باید با همه مانوس باشه و گرنه خیری در آن نیست. آیا این تضاد نداره و اینکه من آدمی هستم که تمام تلاش خود را برای فروتنی انجام دادم ولی کسی دوست نداره با من معاشرتی داشته باشه، حتی من به قدیمی ترین دوستانم تماس گرفتم یا با پیام جویای حال اونها شدم ولی بقیه نه، حتی ارحام هم همینطور، آیا این خواست خداست که بعضی آدمها تنها اند یا مورد دیگری هست یا اینکه خدا می‌خواهد آدم مشغول بقیه باشه. تشکر از وقتی که می‌گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چگونه می‌توان گفت تمام عقاید و اعمال صوفیه باطل است؟ تا قبل از سال ۱۳۴۰ حتی حضرت امام را به عنوان آقا روح الله صوفی می‌گفتند. ۲. از یک طرف مؤمن، نباید به دنبال خودنمایی و شهرت باشد و از طرف دیگر مؤمن باید اهل الفت باشد. موفق باشید

30232
متن پرسش
سلام علیکم: بزرگواری در تفسیر حدیث «کنت کنزا مخفیا...» می‌فرمود که منظور این نیست که خداوند خواست خودش را به ما بشناساند بلکه این حدیث می‌گوید که خداوند ذاتا اقتضای ظهور دارد. در حالی که اگر حدیث ترجمه شود ظاهر آن این است که خداوند گنج مخفی و پنهانی بود دوست داشت که شناخته شود حال اگر معنای ظاهر را بگیریم بر اساس توحید همه مراتب ادراکی هم به خدا بر می‌گردد «هو العلیم و هو السمیع البصیر» لذا می‌توان نتیجه گرفت گه منظور این نیست که غیر او را بشناسد چون غیری نیست بلکه او خود را بشناسد یا به تعبیر بهتر ببیند و ادراک کند در همه مراتب و اگر مطلب همین است چرا ظاهر حدیث چیز دیگری را به ذهن میاورد که شناخته شود به وسیله دیگری؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف آن بزرگوار درست است. به هر حال اگر هم در آن حدیث شریف حضرت ربّ العالمین می‌خواهند خلقان او را بشناسند، در راستای فنای فی الله خلق این‌کار صورت می‌گیرد تا در هویت الهیه‌شان با چشم حق، حق را بنگرند. موفق باشید

30227
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: در بحث سیر و سلوک الی الله، انسان چیزهایی می‌شنود که گاه ناامید و گاه امیدوار می‌شود. مثلا یک خشم نابجا چه آثار بدی دارد و... و آنقدر حساس است راه سلوک. بالاخره ما دچار لغزش و گناه هستیم. آقای بهجت (ره) فرمودند همه ی حرف در این است که معصیت نکنید. ولی حرف ما این است که چطور؟ یکی می‌گوید باید شرح صدر پیدا کرد، یکی می‌گوید باید دل به مقام ذکر برسد و خب اینها را ما نمی‌دانیم چطور باید کسب کرد و بهش رسید و باز یکی می‌گوید توسل کنید. بالاخره امثال من که از قافله عقب و زنگار گناه قلبمان را قسی کرده و چشم و گوش برای فهم و دیدن حقایق نداریم و از طرفی دوست داریم به تقرب برسیم، باید چه کنیم واقعا؟ در یک منطقه محروم زندگی می‌کنیم که استاد اخلاق و... هم نیست. ما واقعا حیران هستیم نمی‌دانیم چه کنیم و کمی نا امیدیم با هر زمین خوردنی و اینکه نمیدونیم چطور خودمان را از خشم شهوت افکار و خیالات بد و خلاصه نفس و دنیا برهانیم و به مقصود که معرقت الله هست برسیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی که تحت عنوان «یابن الجندب» کانال مطالب ویژه شروع کرده است، می‌تواند راه‌کارهای خوبی را در مقابل شما قرار دهد. از آن جهت که حضرت صادق «علیه‌السلام» با عبدالله بن جندب که شخصیتی است نزدیک به شخصیت‌های امثال شما، چنین راه‌کارهایی را در میان گذاشتند. موفق باشید.

30087
متن پرسش
سلام علیکم: برداشت این حقیر از بعضی دروس شما خصوصا معاد شناسی این است که با قیامت کبری بساط عالم ماده برچیده می‌شود اگر چنین است این با قاعده منطقی که می‌گوید موجودات مجرد از ماده تجلی و ظهور دارند چگونه سازگار است یعنی تجلی عالم ملکوت سفلی که مرتبه نازله آن عالم ناسوت است قطع می‌گردد مثل اینکه نور خورشید در یک مرتیه خاص دیگر نور افشانی نکرده و منقطع شود. این تناقض ظاهری را چگونه باید حل کرد؟ جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث حرکت جوهری عرض شد که این عالم قیامت می‌شود و باز عالمی دیگر و قیامتی دیگر. در روایت داریم: «عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ الطَّيِّبِينَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً قَبْلَ الْمَخْلُوقَاتِ ثُمَّ قَالَ أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِم‏» - ابو حمزه ثمالى گفت از حضرت زين العابدين عليه السّلام شنيدم مي‌فرمود خداوند محمّد و علي و پاك فرزندانش را از نور عظمت خود آفريد و آنها را بصورت شبح قرار داد قبل از آفرينش مخلوقات سپس فرمود تو خيال ميكنى خداوند جز شما چيزى نيافريده بخدا سوگند هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفريد كه تو در آخرين عالم قرار گرفته‌‏اى. موفق باشید

30057
متن پرسش
سلام: یادم هست از شما شنیدم گفتید صحبتی که حضرت محمد در گوشی با حضرت فاطمه کردند بشارت حضرت مهدی را دادند که حضرت فاطمه خوشحال شدند، و اگر اشتباه نکنم گفتید آن که می‌گویند حضرت محمد فرمودند که «تو اولین نفری هستی که به من ملحق می‌شوی» زیاد درست نیست، ولی رهبر انقلاب در یکی از سخنرانی هایشان صحبت در گوشی پیغمبر با فاطمه سلام الله را همین وفات حضرت فاطمه و ملحق شدن به پیامبر ذکر می‌کنند. لطفا توضیح دهید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً بحث این نبود که مژده‌ی ملحق‌شدن حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» به رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌‌وآله» محل تردید است. بحث در آن بود که قسمت دوم آن روایت که حضرت می‌فرمایند: «مهدی امت از ما است»؛ چرا مورد غفلت قرار می‌گیرد؟ موفق باشید

30033
متن پرسش
با سلام و احترام: استاد من دانشجوی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت گرایش اسلامی دانشگاه تهران هستم، در مورد درس رویکردهای تربیت دینی سوالی داشتم. یکی از رویکردهای تربیت دینی رویکرد عملگراست. یکی از مصداق های این رویکرد را در جامعه ایران معرفی می نمایید. عملگرا به این معنا که اهل نظر تنها نباشد بلکه در زمینه عملی هم فعالیت های چشمگیری داشته باشد. با تشکر و امتنان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده در تربیت‌های دینی، نظر به اسوه‌ها و شخصیت‌ها است. آن شخصیت‌ها در حال حاضر از جهتی امثال حضرت امام باید مدّ نظر باشد و از جهتی امثال حاج قاسم یا شهید آوینی. به همین جهت به ما فرموده‌اند: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ‏ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع‏. امام صادق عليه السّلام به من فرمود: مردم را به غير از زبانتان دعوت به دين كنيد، تا سعى و كوشش و درستى و پرهيزگارى و خويشتن دارى را از شما مشاهده كنند. موفق باشید

نمایش چاپی