بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام علی«علیه‌السلام»، غدیر

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31146
متن پرسش
با عرض سلام: جناب رئیسی اخیرا ظاهرا شروع به مشورت طلبی از برخی اصلاح طلبان و حتی برخی چهره های افراطی که گویا در ۸۸ نقش داشتند نمودند. پاسخ قبلی شما در مورد آن دو نامزد قابل درک است اما این تماس با افراطیون جای تامل است. همچنین رئیسی چهره ای نبود که اصلاحطلبان به شدت از روی کار آمدنش وحشت داشته باشند و حتی برخی از آنها در انتخابات مدافع ایشان شدند و دیدیم که مجمع آنها حاضر به حمایت از همتی نشدند اگر رئیسی قادر به عبور انقلاب از تفکر اصلاحات بود و آنها مرگ تفکر خود را در دولت آتی او حتمی می دانستند قطعا به حمایت از همتی می پرداختند و کافی بود با یک هماهنگی با رسانه های بیگانه که بر روی اقشار سکولار و .. بسیار موثرند آنها را تحریک کرده و انتخابات را به مرحله دوم برده یا اگر شکست هم قرار است بخورند با آرای بالا شکست بخورند تا سرمایه ای برای دوره های بعد برایشان باشد مطلب دیگری که لازم به ذکر است توئیتیست که مرا نگران کرد و نظر حضرتعالی را در موردش خواستارم. اگر بدانیم که رشد سید ابراهیم رئیسی در ساختار قضایی جمهوری اسلامی، از سال ۱۳۶۴ و با اراده و حمایت موسوی خوئینی‌ها کلید خورده است، بهتر می‌توان فهمید که چرا مرد خاکستری اصلاحات اجازه نداد اصلاح‌طلبان با حمایت از همتی، رقیب انتخاباتی رئیسی را تقویت کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه در این موارد متوجه شخصیت اصیل افراد باید شد که افق نگاه آنها در تاریخی که در آن قرار دارند، به کدام سمت است، اولاً. و ثانیاً: چه اندازه در فهم آن افق شخصیت او اصیل است و با آن افق پیوند خورده است. همانطور که در جواب سوال شماره 31145 عرض شد شخصیت آقای رئیسی در افقی است که انقلاب اسلامی به دنبال آن است و این بدین معنا نیست که در امور فردی بعضاً ضعف هایی نداشته باشند. به آن روایت فکر کنید که می فرماید: «حب علی حسنه و لا یضرها سیئه و بغض علی سیئه و لا ینفعها حسنه» و این نکته بسیار مهمی است برای فهم جهت گیری افراد تا انسان در بستر امور جزئی تفکر خود را مشغول نکند. موفق باشید

31056
متن پرسش
سلام استاد: مدتی هست مشتاق نوشتن برای انتخابات بودم. هنوز هم حس می‌کنم برای نوشتن زود است اما با احوالی که پس انصراف دکتر جلیلی اون هم بعد دیدار با اهالی بهیار صنعت داشت، بر من گذشت تصمیم گرفتم بنویسم و همچنان در انتظار بسر برم. پس از سخنرانی رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس شوک تصمیم شورای نگهبان برای من انتظار فراهم شدن وقت دیگری در این ۲۸ خرداد پیش کشیده شد. اینکه اگر ما آماده ورود به صحنه جدیدی هستیم و ورق دیگری از تاریخ بناست در افق قدسی حضرت حاج قاسمم رقم بخورد پس ماجرای سیاست و اولا ماجرای انتخابات هامان باید مفهوم نویی را پیش آرد. تا به امروز همواره گمان می‌کردم باید در درونم رقابت را میان جلیلی و رییسی را حفظ کنم. مگر انتخابات بدون رقابت معنا دارد نهایتا صحنه نو مفهوم تازه ای از رقابت را باید به ما بفهماناند. تا آنجا که توانستم در درون خودم به اختلافهای میان این دو دامن زدم تا این دو را حقا دو ببینم و به انتظار بنشینم و البته جبهه ی حزب الله و آن بنیان وجودی که این دو در آن شکل می‌گیرد از سنخ نور انقلاب خمینی است. می ماند ماجرای ما و وضع توسعه نیافتگی که در این عرصه گاه و بی گاه خودش را در پیش چشمان ما جلو می اندازد. سودای اینکه همگانی که در این صحنه حاضرند زیر چتر نور وجودی حضرت روح الله در این رقابت نو حاضر می توانستند باشند، آرزوی دوری است که هیچ وقت از آن نتوانستم در این یکی دو هفته دل بکنم. براستی اگر پس فردا رخ می داد اصلاح طلبانِ ما چگونه بودند؟ بگذارید کمی برایتان خاطره بازی کنم از جنس آرزوهای دور و دراز و تمناهای محال. روزگاری که شورای نگهبانِ تقدیرِ زمانه ی آینده ی قدسی ممکن، برای فرداهامان در پیش چشمانش، طیف متکثری از جوانانِ پیری را می‌دید که جملگی چشمانشان، همیشه در برابر نام و یاد حاج‌ قاسم به اشک در می آید و بغض جانشان را فرا می‌گرفت. اما یا من در دل این احوال طویل گم کرده ره به مقصودم یا وقت آن نرسیده است انتظار به امروز که رسید شوک تازه ای رخ داد اصلا دست خدا جبهه حزب الله را از رقابت خالی کرد. براستی ماجرا از چه قرار است. این لیله القدر قرار است چه‌ را نمایش بگذارد؟ بابت طولانی بودن کلامم شرمنده ام. من حتی فرض اینکه همه ماجرایی که برایتان چیدم جز خواب و خیال خالی از تفکر نیست را از خودم دور نکرده ام.
متن پاسخ

 

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب در نوعی پرسش‌گری که نظر به افقی است تا آینده به سوی ما آید، می‌پرسید ماجرا از چه قرار است که «اصلا دست خدا جبهه حزب الله را از رقابت خالی کرد». به نظر بنده آنچه در این لیلة القدر بنا است به نمایش آید، نظر به آینه‌ای است که نسبت ما را با مقام معظم رهبری معنای دیگری می‌بخشد. آقای دکتر جلیلی میدان رقابت با آقای رئیسی را تبدیل کردند به میدانی که ما هرچه بیشتر حضور رهبری را در این تاریخ بنگریم.

راهی را گشودند که در نوعی از انتخاب قرار می‌گیریم ولی نه انتخاب بین دو رقیب که یکی با نفی دیگری، خود را اثبات کند؛ بلکه انتخابی که بستر حضور در صحنه‌ای است که عملاً با رهبری بیعت می‌شود از نوع بیعتی که با مولایمان در غدیر انجام دادیم.

ملاحظه کردید که در غدیر از یک طرف انتصابی الهی انجام شد، تا مدیریت جهان اسلام توسط انسانی قدسی شکل بگیرد، ولی از طرف دیگر پیامبر خدا «صلوات الله‌علیه‌و‌آله» مردم را تشویق کردند تا در همان مکان با علی بن ابیطالب «علیه‌السلام» بیعت کنند. راستی! اگر انتصاب از طرف خداوند بود، چرا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نفرمودند این حکم خدا است و باید همه بپذیرند؟ جایگاه این بیعت، جز آن است که باید در عین بستری قدسی، جمهور، خود را و انتخاب خود را به میان آورد؟ این‌جا رقابت بین دو جریان نبود، بلکه اختیار و انتخابی بود برای پذیرفتن و نپذیرفتنِ آنچه خداوند مقرر کرده بود. آیا ما نیز در شرایطی در حال قرارگرفتن هستیم از جنس انتخاب و بیعتی که نسبت خود را با نظام مقدس اسلامی باید معلوم کنیم؟ و در این انتخابات مخیر به چنین موضع‌گیری هستیم؟ بیعتی از جنس بیعتی که در غدیر واقع شد و نه بیعتی که خلفای عثمانی بر مردم تحمیل کردند؟ آیا اگر دموکراسی، عبور از آن نوع دیکتاتوری بود که به نام بیعت بر مسلمانان تحمیل کردند، ما دوباره به آن بیعت برگشته‌ایم؟ و یا با نظر به ضعف‌های دموکراسی، قدمی جلوتر آمده‌ایم تا در عین نقش‌آفرینیِ جمهورِ مردمان، از صحنه رقابت مطرح در دموکراسی نیز قدمی جلوتر بیاییم؟ و در انتخاباتی قرار بگیریم که بیعتی باشد با راهی که نظام اسلامی مقابل ما گشوده است؟ و ما هنوز در طلوع و تولد این راه هستیم، با همه ابهاماتی که دارد. مثل آن روز که با روبه‌روشدن با ولایت فقیه، هزاران ابهام برایمان پیش آمد که نکند ولایت فقیه نوعی دیکتاتوری است و سپس معلوم شد تاریخ دیگری است که انسان‌ها در عین انتخابی آزاد، اسیر سکولاریسم جهان مدرن نباشد. موفق باشید

31023
متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد محترم: وقتتون بخیر و عافیت. سوالی در رابطه با روح داشتم که در سوره ی مبارکه ی قدر و آیات دیگر قرآن کریم به آن اشاره شده است. «تنزل الملائکه و الروح...» «قل الروح من امر ربی» آیا روح که در لیلة قدر بر زمین نازل می شود و از امر پروردگار است، همان حقیقت وجودی انسان کامل است که بر حقیقت قرآن کریم انطباق دارد؟ این موضوع با این حقیقت که باطن لیلة القدر وجود مبارک صدیقه ی طاهره ی کبری است را چطور می توان بیان کرد؟ا با توجه به این حقیقت که علامه حسن زاده ی آملی اشاره فرمودند که عالم آفرینش از اتحاد نور وجود امیرالمومنین (ع) به عنوان عقل کل و نور وجود صدیقه طاهره ی کبری (س) به عنوان نفس کل بوجود می آید می توان گفت، در شب قدر نزول روح به عنوان عقل کل و ملائکه به عنوان قوای عقلی در ظرف لیلة القدر، قرآن یا حقیقت وجودی انسان کامل را تشکیل می دهد که بر قلب مطهر امام عصر (عج) در عالم دنیا نازل می شود؟ با تشکر از زحمات شما، اجرتون با بی بی صدیقه ی طاهره (س)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست مقام روح آن‌چنان بالا است که حضرت حق آن را به خود نسبت می‌دهند و می‌فرمایند: «روحی». حال مظاهر تامّ و تمام آن روح، اولیای معصوم «علیهم‌السلام» هستند و به گفته حضرت صادق «علیه‌السلام» درک شب قدر به عنوان شبی که روح نیز در آن نازل می‌شود، با نظر به مظهر مبارکی چون حضرت صدیقه طاهره «سلام‌الله‌علیها» بهتر درک می‌شود. در موضوع نظر به جایگاه حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» و در مقایسه با حضرت مولا «علیه‌السلام»، آری! آن تشبیه آیت الله حسن‌زاده تشبیه خوبی است. موفق باشید

30793
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد جان طاعات قبول. در آیه ۳ سوره شریفه مائده بحث الیوم اکملت لکم مطرح شده که اهل سنت معتقدند اکمال دین به معنای اکمال بیان احکام دین است و تشیع عقیده دارد این بخش از آیه به عید غدیر و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره دارد. در آیه ۵ همان سوره‌ آمده است: الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۖ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ ۖ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ ۗ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٥﴾ با توجه به اینکه لغت «الیوم» مجدد تکرار شده و این بار صراحتا پس از آن احکام تبیین شده و به نوعی جمع بندی است، فارغ از روایات ماثوره، سیاق آیات بیشتر دیدگاه اهل سنت را تصدیق می کند. می‌خواستم نظر حضرتعالی را جویا شوم. متشکرم از لطفتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً در آیه ۵ سوره مائده هم بحث در تغییر شرایط تاریخی است به همان معنایی که آنچه تا دیروز حرام بوده، «الیوم» یعنی امروز حرام نیست تا متوجه شویم آیه 3 سوره مذکور نیز نظر به امری تاریخی دارد که همان ولایت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» است. اتفاقاً مرحوم علامه امینی در کتاب «الغدیر» در این مورد از خود علمای اهل سنت نکاتی را نقل فرموده‌اند. عرایضی نیز در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، در این مورد مطرح شده است. موفق باشید

30757
متن پرسش
سلام علیکم وقت شما بخیر: نظرتان را راجع به متن زیر می‌فرمایید. علی الخصوص آنجایی که گفته شده: عشق به امیر المومنین علیه السلام یک هیبت و سنگینی خاصی داره و قراره از راه عشق به حسین بن علی (علیهما السلام) به ولایت مولا برسیم. چرا عشق و محبت امام حسین (علیه السلام ) راحت و روان اتفاق می افته اما عشق به امیر المومنین (علیه السلام )، یک هیبت و سنگینی خاصی داره و برای عموم مردم اتفاق نمی افته؟ 〰〰〰〰〰〰 پاسخ: ولایت علی ابن ابی طالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی امیر المومنین (علیه السلام) سر چشمه ی علوم و معارفه و زمانی که بخواهی به سرچشمه راه پیدا کنی، باید زحمت بیشتری رو متحمل بشی باید رودخانه رو بگیری بری بالا تا به چشمه برسی، داخل شدن به حرم امن ولایت علی (علیه السلام)، برای خواص هست. اما امام حسین (علیه السلام) همه گیر و فراگیر هست قراره از راه عشق به حسین بن علی علیهما السلام به ولایت مولا (علیه السلام) برسیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سخن به جایی است. آری! نور حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» راهی می‌شود تا انسان به اصلِ ولایت و افضل آن که به قول حضرت باقر «علیه‌السلام» مربوط به علی «علیه‌السلام» است؛ برسیم. در آن جا است که تازه متوجه می‌شویم چرا فرمودند: «کُلّنا محمّد». زیرا همه در پرتو نور ولایت محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به صحنه آمده‌اند. موفق باشید

30726
متن پرسش
سلام: شما مطالب قابل تامل زیادی در سایت خود دارید که اکثرا باعث هدایت مردم می‌شود انشالله اما انتقادی از شما دارم: شما در فایل ۵۱ تفسیر سوره زمر (دقیقه ۳۶) بیان می‌کنید که «امام خمینی در بهشت زهرا نبود که سخن گفت بلکه خداوند از زبان او حرف می‌زد و او دیگر منی نداشت!» آیاتی در قرآن داریم بر پیمان خداوند که خودتان بهتر از من می‌دانید مثل آیه ۸۰ سوره بقره «فَلَنْ یُخْلفَ اللّهُ عَهْدَهُ: خداوند هرگز پیمان شکنی نمی‌کند.» یا آیه ۱۱۱ سوره توبه «وَ مَنْ أوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ: چه کسی به پیمانش پایبندتر از خداست؟» حال با وجود اینکه شما می‌دانید امام خمینی به بسیاری از قول های خود در بهشت زهرا نتوانستن عمل کنن، یعنی خداوند نتوانست به قول خودش عمل کند نعوذبالله!؟ یعنی خداوند بد عهدی کرد!؟ آیا این حرف شما دروغ بستن به خداوند متعال نیست!؟ (گناه کبیره) چگونه از عذاب الهی نمی‌ترسید و خود را سالک الی الله می‌دانید؟ در سیره اهل بیت آیا مثالی دارید که أئمه (ع) قولی داده باشند و به آن عمل نکرده باشند؟ پاسخ شما چیست؟ ان شاءلله خداوند همه ما را به راه راست هدایت کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که موانع عدم تحقق اراده‌ی الهی به معنای این نیست که وعده‌ی انبیاء کذب بوده است؛ مگر موانع عدم تحقق برنامه‌ی حضرت علی «علیه‌السلام» که به وسیله‌ی دشمنان آن حضرت انجام شد را باید به پای امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» گذاشت؟! یا اگر امروز مردم اهل زمین به توحیدی که انبیاء آورده‌اند، منوّر نشده‌اند را باید بر عدم موفقیت انبیاء حمل کرد؟! موفق باشید

30713
متن پرسش
با عرض سلام: مطلبی در ضمیرم چند صباحیست که پرسه می‌زند و آن اینست که چرا اینقدر زود پا به عرصه هستی نهادم. حال اگر از بیگ بنگ و یا تکامل نسل آدمی از بقیه جانوران حساب نکنیم و همان ۶، ۷ هزار سال که دین مطرح می‌کند بگیریم و قبل از اختراع خط که چیز چندانی دست بشر نیست بعد از خط که چند هزار سال می‌شود و کل دارایی ما از تطورات هستی است قبل از رنسانس هم که چیز چندانی دست بشر نیست بعد از آن درین ۴، ۵ قرن تا قبل از تکنولوژی فیلم برداری عملا تاریخ مکتوب بود نه مصور درین ۱۵۰ سال اخیر گوشه هایی از تاریخ را می‌توان نظاره گر بود پس از آن ظهور اینترنت را شاهدیم که چند دهه ای عمر بیشتر ندارد و موجب دسترسی همگان به گوشه ای از اقیانوس اطلاعات شده است اما با همه این حرفها بشر و غرب در اوایل راه است و غرب پروژه نوپا است نه ناتمام و برایم مطلوب نیست که درین اوایل کلاس هستی باشم و بعد از این هستی و مظهر باقرالعلومی آن که غرب باشد افقهای ناگشوده ای را بشکافند و من زیر خروار خاک ها. از طرفی می‌گویم طلب عین ثابتم بوده درین زمان درین کشور جهان سوم و در ناکارامدترین دولتش باشم از طرفی این طلب کنونی که در عین ثابت بود چرا اعتنا نکرد و چرا تولدم را در آخرین سالهای اقامت بشری درین کره و به توفیق تکاپوهای غرب در سایر کره ها کهکشانها و حتی جهان های دیگر قرار نداد به عبارتی می‌خواستم آنقدر به قیامت نزدیک می‌بودم که با صور اسرافیل مرگم مصور می‌شد و قبل از آن کل دفتر هستی از اول تا انتها را ورق می‌زدم و با جمیع ظهورات هستی در تاریخ تا قیامت همراه می‌شدم تصور کنید سال ۵۰۰ میلیون شمسی متولد شده بودیم فارغ از شان های مختلفه ای که حق دران درین همه سال رخ نموده است و می‌توانستیم همه را احصا کنیم در آن سال چقدر مثلا درس تاریخ جذاب تر بود الان ۲۰ تا ۳۰ سلسله داریم و تمام. در آن سال ای بسا با میلیونها سلسله روبرو هستیم و هریک نکاتی برای آموختن دارند چه شاهنشاهی ها و ای بسا جمهوری هایی بعد ازین رخ می نمایند فرض کنید جمهوری باشد مراسم تحلیف صد و بیست و پنج میلیونی ام این رییس جمهوری دمکراتیک ایران، ببینید چقدر جذاب تر بود یک درس تاریخ چه رسد به سایر شعب علم بخصوص ادبیات و عرفان این تازه جلوه علیمی حق است سایر اسما و ظهوراتش بماند نمی‌دانم راهی هست که چند دهه قبل از قیامت رجعت کنم تا امکان مطالعه کل هستی باشد؟ چه دعایی درین زمینه وارد شده است دعای عهد برای رجعت بعد القیامی است من قبل القیامتی را خواستارم. اللهم الرجعنی قبل القیامه بلطفک و المننک و الکرامه لئن اطالعت کل الکتاب الوجود یا ذالاکرام و النعما و الجود (چه توان کرد تجربه نبوی را باید بسط داد و دعاها را تکمیل کرد اگر در دعاها مضمون من نیامده به یاری حق این دعا فوق جمیع دعاها و افقی می‌گشاید که هیچ یک از ادیان نگشود)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پسر! این حرف‌ها چیست؟!! به جمله‌ی اميرالمؤمنين (ع) فکر کنید که می‌فرمایند:

ما فاتَ مَضَي وَ ما سَيأتِي فَأين

قُم فَاغْتَنِم الْفُرْصَةَ بَينَ الْعَدَمَين

آنچه از دست رفت که گذشت، و آنچه هم که نيامده، کو؟ پس همت کن و فرصتي را که بين دو عدم - گذشته‌اي که رفت و آينده‌اي که نيامده- قرار دارد، غنيمت شمار همچنان که حضرت می فرمایند: «الْمَرْءُ بَيْنَ سَاعَتَيْهِ‏»[1] انسان بین دو ساعت- ساعتی که گذشت و ساعتی که نیامده- جای دارد

خداوند با نوري که بر قلب انسان مي‌اندازد، او را با خودش روبه‌رو مي‌کند تا راه را به او بنماياند، از اين به بعد اين انسان است که بايد مواظب باشد از آن ملاقات گوارا نهايت استفاده را بکند وگرنه آن نور مي‌رود و او براي هميشه محروم مي‌شود. حضرت اميرالمؤمنين (ع)در اين مورد مي‌فرمايند:

«مَنْ وَجَدَ مَوْرِداً عَذْباً يَرْتَوي مِنْهُ فَلَمْ يَغْتَنِمْهُ يُوشِكَ أنْ يَظْمَأَ وَ يَطْلُبَهُ فَلا يَجِدَهُ».[2]

هرکه جايگاه آب گوارايي را که مي‌تواند از آن سيراب گردد بيابد و آن را غنيمت نشمارد، بی شک تشنه ماند و در شرایطی قرار گیرد که طلب آن کند پس آن را نيابد.

یافتن آب گوارا در حدیث فوق، همان به سراغ‌آمدن «وقت» است و غنيمت‌شمردن آن، به اين شکل که انسان قلب خود را براي تجلي آن نور از هر فکر و خاطري خالي کند و از غير حق جان را منصرف گرداند، در اين حال مي‌گويند به پيام «وقت» عمل‌کرد.

در همين رابطه است که حضرت اميرالمؤمنين (ع) مي‌فرمايند: «في كُلِّ وَقْتٍ عَمَلٌ»[3] در هر وقتي عملي است. و نيز مي‌فرمايند: «مَنْ أَخَّرَ الْفُرْصَةَ عَنْ وَقْتِهَا فَلْيَكُنْ عَلَى ثِقَةٍ مِنْ فَوْتِهَا»،[4] هر که فرصت مناسبي را از دست دهد بايد مطمئن باشد که آن «وقت» ديگر به دست نمي‌آيد.

چون وقتي در «وقت» قرار گرفتي، آن وقت هدية الهي است براي ارتباط خاص با حقايق و اسماء خاص که مخصوص همان وقت است و راهنما به اموراتي است که شايسته است سالک در همان «وقت» متوجه همة آن‌ها شود. حال اگر به جهت مشغله‌هاي دنيايي از آن استفاده نکردي، به خفا مي‌رود و ديگر آن را نمي‌يابي. موفق باشید


[1] - «تصنيف غرر الحكم و درر الكلم»، ص 473.

[2] - «غررالحكم»، ص474.

[3] - «بحار‌الانوار»، ج 34 ، ص 175 .

[4] - «مستدرك‏ الوسائل»، ج 12 ، ص 143.

30569
متن پرسش
سلام و وقت بخیر: ضمن تبریک به مناسبت میلاد امام زین العابدین و سید الساجدین. حدیث به عنوان هدیه: در تفسیر امام می‌فرماید: مردی پیش امام سجاد (علیه السلام) آمده و گفت: چه می‌گویی درباره کسی که به (ما نزل الله علی محمّد و علی آنبیائه) و به آخرت معتقد بوده و نماز می‌خواند و زکوة می‌دهد و صله رحم کرده و آعمال صالح انجام می‌دهد. ولی اظهار می‌کند که: نمی‌دانم که حقّ در موضوع خلافت با علی بن آبی طالب است يا با دیگری. امام سجاد (علیه السلام) فرمود: اگر کسی همه این آعمال صالح را بجا آورده و اظهار کند که نمی دانم پیغمبر خدا محمّد است يا مُسیلمه. آیا به عقیده تو از این اعمال نفعی میبرد يا نه؟ آن مرد گفت: نه. امام فرمود: همچنین باشد حال رفیق تو. و چگونه می‌توان گفت که کسی معتقد است به همه آنجه به پیغمبر خدا نازل شده است و در عین حال نمی‌داند که خلیفه پیغمبر اکرم کیست؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا چگونه می‌شود انسان در زمان پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» و نظر به سیره‌ی آن حضرت، زندگی کند و نماد کامل سیره‌ی آن حضرت یعنی حضرت علی«علیه‌السلام» را بنگرد و نتواند حقّانیت آن حضرت را درک کند. چنین فردی مسلّم پیامبر خدا را هم درست نشناخته و دینداری را در حدّ عبادات ظاهری قلمداد کرده است. موفق باشید

30503
متن پرسش
با سلام: استاد یه مطلب مدتیه ذهنم رو درگیر کرده و اون اینکه مگر نه اینکه حقیقت کعبه امام امیرالمومنین (ع) هستن پس نماز اونا که در مسیر قبلشون اول امیرالمومنین هست بعد کعبه درست تره؟ یه بار ایستاده بودم نماز حس می‌کردم کسی صورتم رو میچرخونه به سمت کربلا. استاد این موضوع را چطور میشه توجیه کرد؟ ۲. استاد نقشه جغرافیای جهان و بحث جغرافی هم بومی نیست؟ ۳. استاد عزیز بهتر نیست قسمت خصوصیات که در قسمت بالای سایت قرار گرفته اونجا چه ایمیل و نام خانوادگی یا جنس برای ارسال پرسش میخاد شهر را هم اضاف کرد؟ مدیریت بهتری نمیشه کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کعبه محاذیِ بیت‌المعور است و بیت المعمور محاذی عرش است و عرش بر چهار اسمی که در تسبیحات اربعه متذکر می‌باشد، حمل می‌شود و از این جهت کعبه قبله‌ی مسلمانان می‌باشد. آری! مولایمان علی «علیه‌السلام» مظهر انوار عرشی بیت المعمور است ولی آن حضرت که نمی‌شود قبله‌ی مسلمانان بشود. ۲. نمی‌دانم. ۳. مسئول سایت إن‌شاءالله توجه فرمایند. موفق باشید

30477
متن پرسش
سلام: در جلسه شنبه اشاره کردید به اینکه در گذشته مردم مثلا اصفهان جهانشون محدود به قبیله یا همون اصفهان بوده، حال آیا این خصلت خوبی بوده یا بد؟ حضرت علی که هزار سال قبل از این مردم بوده فرموده اگر گرسنه ای در دورترین نقطه ی زمین باشد خوابشان نمی‌برد، چرا حضرت علی هزارسال قبل به وسعت همه عالم بودند ولی مردم اصفهان ۵۰۰ سال قبل جهانشون محدود به اصفهان بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در خوب و بد موضوع نیست. بحث در انسانی است که در هر تاریخی برداشتی از خود و جهان پیرامونیِ خود دارد که در هر زمانی، خود را متفاوت می‌یابد و هنر ما آن است که در هر تاریخی مناسب آن تاریخ، خود را درک کنیم. البته و صد البته اولیای الهی فراتاریخ هستند. موفق باشید

30449
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: در رابطه با تاریخ اسلام، در زمان امیر المومنین (ع) داریم که حضرت در زمان خلیفه سوم وقتی متوجه می شوند که حاکم کوفه به دلیل میگساری در نماز جماعت نماز دو رکعتی صبح را چهار رکعت خوانده، حضرت درخواست دارند که شخص ولید باید حد شرعی بخورد و چون کسی جرات ندارد که این حد رو اجرا کند، خود حضرت شخصا این کار را انجام می دهند. اما در جایی دیگر در زمان خلیفه اول در داستان مالک بن نویره که خالد بن ولید‌ او را می کشد و همان شب با همسر او زنا می کند و خلیفه اول هم خالد بن ولید را تبرئه می کند. پس چرا حضرت امیر المومنین (ع) در این موضوع موضع گیری نمی کنند؟ البته این نکته رو هم یادآوری کنم که این حقیر نمی خوام که خدایی ناکرده نسبت به امام معصوم جسارتی کرده باشم. برای اینکه کسی نسبت به فعل امام معصوم که چرا نمی پرسه؟ (از این لحاظ که بخواهد طرف مقابل رو به چالش بکشد). برای اینکه انسان کامل حکیم است و مظهر تام اسم علیم الهی است و نسبت به فعلی که انجام می دهد و یا نمی دهد، علم دارد. ببخشید مزاحم وقتتون شدم. التماس دعا. یا حق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد ولید بن عقبة بن ابی معیط کسی منکر میگساری او در حدّی که برایش حدّ جاری شود نبود. ولی در مورد خالدبن ولید، خلیفه‌ی اول به نوعی موضوع را توجیه کرد و این عملاً وظیفه را از دوش حضرت برمی‌دارند زیرا حاکم وقت حکم دیگری کرده است. موفق باشید

30405
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سالروز ولادت مولانا امير المومنین مبارک. استاد جان چرا در برخی منابع اهل سنت نظیر بلاذری در کتاب انساب الاشراف، بخاری در صحیح بخاری و ترمذی نوشته شده زندگی فاطمه با علی همراه با اختلافات و کشمکش‌هایی بین این زوج بود و رفتار علی با فاطمه همراه با «شدة» و «غلاظ» بوده‌است؟ یعنی واقعا می شود که حتی یک بار امام علی علیه السلام چنین رفتاری با حضرت زهرا سلام الله علیها داشته باشند؟ چرا چنین مطالبی مطرح شده؟ سپاس از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً در راستای پروژه‌ی مخدوش‌کردن چهره‌ی امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» از طریق جریان اُموی باید این نوع روایات را تحلیل کرد. مرحوم علامه‌ی امینی در کتاب «الغدیر» به خوبی و به طرز عالمانه‌ای جایگاه این نوع روایات را نشان داده‌اند بخصوص که در روایات کاملاً مطمئن، قضیه بر عکس بوده است و آن دو بزرگوار در نسبت قدسیِ همدیگر، هم را یافته بودند و رابطه، فوقِ رابطه‌های عادی بوده است. موفق باشید

30281
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به سوال 20273 فرمودید که علی علیه السلام در نوع برخورد با عمرو عاص تاریخی ساختند که ما از آن تغذیه می‌شویم. اما در مورد این مسئله هم باید اندیشید که اگر او را می‌زدند چه بسا اصلا نیازی به درس آموزی و تغذیه از تاریخ نبود و طبق حکم تشریعی خداوند خود انسان کامل تا دوازده امام ابتکار عمل را بدست می‌گرفتند و مستقیما به هدایت جوامع بشری می‌پرداختند. فکر نمی‌کنید این مسئله بیشتر به همان حفظ امانت الهی یعنی مقام ولایت و خلیفه اللهی ارتباط داشته باشد؟ این شعر را از شما زیاد شنیده ایم که «محنت قرب زبعد افزون است_ دلم از محنت قربم خون است» اما باز عقل انسان خلجان دارد که بین پیروزی در جنگ صفین و نتیجتا تغییر بستر تاریخ به نفع همه بشریت و حفظ آن امانت الهی کدام اولویت داشت و ما البته تسلیم مقام عصمت و ولایت هستیم. (یا علی)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر حضرت علی «علیه‌السلام» مرتکب آن حرام می‌شدند، دیگر حضرت علی‌ای که تاریخ توحیدی بشریت را تغذیه کنند نبودند. مگر هدف، وسیله را توجیه می‌کند؟ موفق باشید

30273
متن پرسش
سلام علیکم: در فقه قاعده ای داریم تحت عنوان تترس که اگر تعدادی از طرف کفار اسرای مسلمین سپر انسانی شوند برای پیشروی در صفوف مسلمین کشتن آنها بر اساس قاعده دفع افسد به مفسد یا اهم و مهم جایز است. اما در مقابل میبینیم که حضرت امیر سلام الله علیه در جنگ صفین از کشتن عمرو عاص به خاطر ترک یک فعل حرام صرف نظر می‌کنند که اگر او را می‌کشتند بستر تاریخ عوض می‌شد و بشریت نجات پیدا می‌کرد. این دو مطلب با هم چگونه قابل توجیه است که در یک جا گشتن اسرایی که سپر انسانی شده اند اشکال ندارد ولی در جای دیگر کشتن یک فرد ی مانند عمرو عاص برای انسان کامل اشکال دارد آیا حفظ عصمت از نجات بشریت اهمیتش بیشتر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور می‌توان فکر کرد که به قتل‌رساندن آن مسلمانان که خودشان هم آماده‌ی شهادت‌اند، گشودن راه آن‌ها به سوی مقصدشان است و عملاً با این کار، ادامه‌ی جهاد با کفار فراهم می‌شود. ولی در مورد عمرو عاص ملعون، فعل حرامی را در مقابل حضرت قرار داده، معلوم است که حضرت از ارتکاب آن فعل حرام خودداری می‌کنند و با این کار تاریخی ساختند که امروز ما در آن تاریخ تغذیه معنوی می شویم. موفق باشید

30228
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته: استاد عزیزم، شاید خاطرتان باشد سوالی از محضرتان پرسیده بودم که بنده دغدغه جامعه و نظام و فرهنگ اسلامی ایرانی را دارم و می‌خواهم در قالب سینما و انیمیشن تولید محتوا بکنم (نویسندگی) آیا از تخیل باید بهره برد یا خیر که حضرتعالی فرمودید: مگر به ما خبر نداده‌اند: «آن خیالاتی که دام اولیاست / عکس مه رویان بستان خداست»، بنده جواب خود را گرفتم اما حالا می‌خواهم بپرسم برای این دغدغه باید به کجا برسم و چه افقی را پیش روی خود ببینم؟ بنده دوستی دارم که روی حقیر تاثیر می‌گذارد، ایشان می‌فرماید اولویت باید خودت باشی و باید راه عرفان را در پیش بگیری و پیشنهاد می‌دهد بیا با هم طی کنیم، من روی اینکه باید قوی شوم و آدم منظم و صاحب اندیشه ای شوم بحثی ندارم و قبول دارم، اما حس می‌کنم ایشان می خواهند به کل مرا از این جاده بیرون آورد و وارد مسئله ابدیت و عرفان کند و ایشان می گوید سال ها بعد شاید چیزی نوشتی و... استاد بنده باید چه کنم؟ من تصوری از عرفان و مقام عرفا ندارم، آیا عرفا دیگر کاری با صنعت انیمیشن و این بحثا دارند؟ بنده نمی توانم به عنوان یک دانشجوی علوم نظری، نظریات و مباحث فلاسفه اسلامی را در قالب و سناریو داستان نویسی ارائه دهم؟ (به عنوان مثال با رویکرد و توجه به کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می‌شود و سایر آثار حضرتعالی در مورد انسان شناسی و غرب شناسی) استاد بنده پناه گاه دیگری برای پرسیدن این سوالات ندارم، لطفا به صورت خصوصی پاسخ را ارسال فرمایید، دعا گویتان خواهم بود، خواهشمندم در حد فهم سواد اندک حقیر پاسخ دهید. با تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چندان به خودتان سخت‌گیری نکنید. فکر می‌کنم اگر دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را مدّ نظر قرار دهید، چندین برنامه‌ی مفید می‌توانید از آن برگیرید و إن‌شاءالله در این راستا شخصیت خودتان نیز ذیل توصیه‌ی امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» شکل خوبی پیدا می‌کند. ساده‌ترین کارها را در این رابطه می‌توانید در کانال مطالب ویژه ببینید. موفق باشید@matalebevijeh

30144
متن پرسش

با سلام و عرض ادب: استاد در شرح انفسی سوره مبارکه نباء جلسه اول اینطور فرمودید: ‹‹در نباء عظیم با هم اختلاف پیدا کردند گویا دعوایشان شده است، بعضی ها می گویند که نخیر نیست و بعضی ها می گویند خیلی بعید است که باشد بعضی ها می گویند می شود که باشد ولی ما تردید داریم» آیا از واژه کلاّ در آیات ۴ و ۵ سوره چنین یافتی را خواهیم داشت؟ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ﴿۴﴾ ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ﴿۵} منظور این است که از یک منظر آیا می توان گفت «کلاّ» در ابتدای آیه چهارم به این معنی باشد که بعضی می گویند می شود که باشد ولی ما تردید داریم. و«کلاّ» در ابتدای آیه پنجم به این معنا باشد که بعض ها می گویند خیلی بعید است که باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «کلاّ» در آیه‌ی 5 را می‌توان مژده‌ای دانست که دیر یا زود آن نبأ عظیم ظهور می‌کند که در اسلام، مصداق کامل آن مولایمان علی «علیه‌السلام» هستند، و در انقلاب اسلامی حاج قاسم سلیمانی‌ها. موفق باشید

30039
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ورحمة الله: در جایی خواندم از قول جنابعالی که فرموده بودید: شهید حاج قاسم سلیمانی، بر مالک اشتر نخعی افضل است. اگر این نقل قول صحیح است، ادله تان چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث سوره‌ی «نبأ» عرایضی شد از آن جهت که در جناب مالک، بعضاً پیش آمده که در کنار نظر حضرت مولی «علیه‌السلام» نظر می‌داده‌اند مثل آن‌که نظر حضرت آن بود که از اول ابومسی اشعری از حاکمیت کوفه عزل شود؛ ولی مالک تا حدّی نظر خود را داشت و بعد به آن نتیجه رسید که خودش ابوموسی را از کوفه اخراج کند. در حالی‌که حاج قاسم نسبت به مقام معظم رهبری با بصیرتی که پیدا کرده بود، اطاعت کامل داشت. موفق باشید

30001
متن پرسش
سلام، تسلیت عرض می‌کنم ایام سوگواری فاطمیه را. استاد چه رخ می‌دهد که یک انسان از غم خود خوردن فارغ می‌شود و غمخوار ماوراء خود می‌شود؟ غم حقیقت و جامعه را می‌خورد؟ غم هدایت مردمان را می‌خورد؟ غم ظلمی که بر آنها روا می‌رود؟ چه می‌شود که فردی در خلوت خویش برای مظلوم جهان اشک می‌ریزد؟ چه راهی را اینها رفته اند که از این غم های متعالی برخوردار شده‌اند؟ می‌شود راهکارهایی برای رسیدن به غم های متعالی را بفرمایید؟ بلکه با اولیاء الهی هم نوا شویم. تشکر از وقتی که گذاشتید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ذات خود به وسعت همه‌ی هستی است. اگر در مسیر تقوا قدم بگذارد، آن نوع وسعت را می‌یابد. کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» در این رابطه نکاتی را مطرح کرده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

29959
متن پرسش

استاد عزیزم سلام: خداوند شما رو برای جوانها حفظ کنه. استاد جان در جلسه ای بودیم یکی از مسئولین کشور استان داشتن مثالی میزدن در خصوص سرمایه اجتماعی، گفتن ببینید همین حاج قاسم سلیمانی، چرا بلند میشه پته میبره پیش آیت الله مصباح یزدی که امضاء کنه ایشون آدم خوبیه؟ چون فردا روز که کارش بهش گیر کرد به آقای مصباح، ایشون هواشو داشته باشه، وگرنه مگر خدا نمی دونه یک بنده خوبه یا بد؟ چرا آدم بره پته از علما بگیره. ما گفتیم آقای فلانی اینطور نیست، و ایشون میخواستن شهادت نامه علما رو در کفن بگذارند، چون بهرحال شهادت عالم اثربخشه. ولیکن اون آقا اصرار داشتن که نه، چرا باید حاج قاسم وقت بگذارد بره دونه به دونه با علما مذاکره کنه و پته بگیره در حالی که خداوند خودش عالم بالسر و الخفیاته و نیاز نیست کسی بنویسه که کسی چکاره اس، خودش می دونه.... و این بخاطر همراه کردن علما با اقدامات خود_ که البته همه، اقدامات خوبی بوده_ می باشد. خلاصه من نتونستم این رو بپذیرم. رفتم تحقیق کردم دیدم به جز همون حدیث شهادت ۴۰ مومن بالا سر جنازه، چیز دیگه ای نیومده. مایلم نظر حضرتعالی رو در خصوص اقدام شهید سلیمانی در امضاء و شهادت گرفتن از افراد در مورد خوب بودن خودشون رو بدونم. سپاسگزارم از لطف شما. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آن آقای مسئول که می‌فرمایید متوجه‌ی ظرائف این نوع امور نیستند و نقش تعلق روح‌ها نسبت به همدیگر را که امثال شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی با آن روح لطیف عرشی‌اش می‌فهمد؛ نمی‌فهمد. یکی از عظمت‌های روحی حاج قاسم را باید در درک چنین ظرایفی دانست که فردای قیامت چه بهره‌هایی از آن می‌برد که روح پاک چنین علمایی را با خود همراه دارد. در این مورد به مولای خود علی«علیه‌السلام» نزدیک است که آن حضرت هم چنین حساسیت‌هایی داشتند. موفق باشید  

29906
متن پرسش

سلام علیکم: من ندیدم امام را ولی خوشا به حال شما که درک کردیدش، فقط متن کتاب هایش آدم را از خود بی خود می‌کند دانشجویان فرانسوی فارسی بلد نبودن ولی می‌گفتن ما پیش این آقا احساس معنوی... کتابهایش را بخوانی تازه می‌فهمی چرا می‌گویند اینور فیضیه حاج آقا روح الله ست که تا ازش نپرسی یه کلمه حرف نمی‌زند اون طرف فیضیه علامه طباطبایی است که نگاه تو صورت کسی نمی‌کند، خدای حفظ تجرد و ساکنان ظاهری دنیا ولی در اصل ساکنان باطنی آخرت «لیس فی الدار غیره دیار» از شاگردان حضوری صدرا همچین کارهایی برمی آید با این عظمت روح آیا حضرت امام به تجرد عقلانی رسید؟ آیا با این روح عظیم امام که حتی حاضر نشد برای مرگ فرزندش گریه کند چون برای غیر خدا بود وفنای فی الله بود و می‌گفت مهم نیس در این انقلاب پیروز شویم مهم این است خدا از ما راضی باشد آیا این شخص عالم برزخ دارد یا نه مستقیم وارد عالم عقل می‌شود؟ با خواندن کتاب هایش ما را تشنه تجرد عقلانی کرده و لقا الهی برای رسیدن به همچین تجردی سلوک ذیل امام در این زمانه کافی است؟ آقای طاهرزاده طلبه ها را حیف است در آوینی و سلیمانی متوقفشان کنیم باید راه سرچشمه را نشانشان دهیم همه آنها خمینی بالقوند و صاحب اشراق و دست خدا شدن در زمین برای آمورش در این زمین در آینده «والسلام علی عبادالله الصالحین»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ای در رابطه با شهید سلیمانی عرض شد که شاید جایگاه حضرت امام را روشن کند و ما را متوجه‌ی راهی کند که حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» گشودند. موفق باشید و آن نکته این است:

حاج قاسم سلیمانی و ظهور صورت حقیقت نهفته‌ در انقلاب اسلامی

باسمه تعالی

حضرت علی «علیه‌السلام» صورتِ به ظهورآمده‌ی سرّ ولایت نبیّ اکرم «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است[1] و ائمه‌ی معصومین «علیهم‌السلام» نیز صورت‌های حقایق نهفته و متنوع ولایت علی «علیه‌السلام» هستند،- که در شرایط مختلف به ظهور آمدند- و زینب کبری «سلام‌الله‌علیها» به عنوان صورت حقیقت اسرارآمیز زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» می باشند، تا بشریت تا حدّی متوجه‌ی اسرار نهفته‌ی اولیای الهی بشود.

در راستای به ظهور آمدن اسرار نهفته‌ای که در قلب اولیا همواره جاری می باشد و «پری روی تاب مستوری ندارد» است که می توان گفت:

انوار نهفته‌‌ای که بر قلب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شد و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» ذیل آن اشراق قرار گرفتند، شخصیت برجسته‌ی حاج قاسم در ارتباط با آن عارفِ واصل و آن تابعِ صادق، به ظهور آمد تا همه متوجه شوند نسبت به آن رازی که بر قلب آن عارف واصل اشراق شد، بیگانه نیستند.

مواجهه مردم با آن شهید نشان داد که حاج قاسم را نمودِ رازی از شخصیت خود یافتند، زیرا او صورت نازل‌شده و ملموس حقیقتی بود که بر قلب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شد، تا انسان‌ها معنای حضور تاریخیِ حق‌الیقینیِ خود را درک کنند و متوجه شوند چگونه اراده‌ی خداوند تمام وجود آن‌ها را در برگرفته و حاج قاسم متذکر چنین حضوری بود که حضور همه‌ی ما در آغوش اراده‌ی خداوندی است که بنا بر نفی استکبار دارد.

آری! به اندازه‌ای که ما چشم بر افقِ آینده‌ی تاریخ انقلاب اسلامی بگشاییم عطایای الهی در این رابطه به سراغ ما می‌آید تا هر کدام سیلی سختی شویم جهت غلبه‌ی نرم‌افزارگونه‌ای در راستای نابودی هیمنه‌ی پوچ استکبار. به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در رابطه با انتقامی که باید از استکبار نسبت به شهادت حاج قاسم سلیمانی گرفته شود، فرمودند: «سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنه‌ی استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند.»

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[1] - پیامبر خدا می فرمایند: «يَا عَلِي! كُنْتَ مَعَ الْانْبِيَاءِ سِرّاً وَ مَعِيَ جَهْراً» اى على! تو با بقيه انبياء در باطن و سرّ آن‏ها بودى و براى من در ظاهر هستى و در كنار من، و يا مى‌‏فرمايند: «لِكُلِّ نَبِيٍّ صَاحِبُ سِرٍّ وَ صَاحِبُ سِرّي عَلِيِ‏بْنِ ‏ابيطالِب» براى هر پيامبرى صاحب سرّى است و صاحب سرّ من على‏ بن‏ ابى‏طالب است.

 

29867
متن پرسش
سلام بر استاد: اگر فردی بتواند با توجه به تجرد نفس یا ارتباط با ارواح و اجنه به آینده دسترسی پیدا کند دو سوال پیش می آید: ۱. آیا این اطلاع موجب اتخاذ تصمیمی نمی‌شود که باعث تغییر در آینده شود مثلا اطلاع پیدا می‌کنیم فردا قرارست حادثه ای برای کسی یا خودمان رخ دهد قبل از بروز آن رخداد تمهیداتی می اندیشیم که آن خطر مرتفع شود اگر تغییر ممکن باشد جایگاه آن علم چه می‌شود و اگر ممکن نباشد که خلاف درک وجدانیست من که می‌دانم بیرون روم تصادف می‌کنم چه عاملی باعث می‌شود باز جبرا بیرون روم. ۲. اگر اطلاع بر آینده ممکن باشد می‌توان به نظرات علمایی که در قرون بعد می آیند و کتبی که می‌نویسند مطلع شد اگر آری ممکن است فرد مطلع بر آینده مطالب آن کتب را زودتر نشر دهد یا با توجه به مطالب علمی که آینده نشر می یابد آن مطالب علمی را زودتر در سخنرانی ها و ... بیان کند تا تشنگان حقیقت بهره ای از حقایق آتی داشته باشند و اگر انتشار عمومی را حق اجازه نمی‌دهد این اجازه در جلسات خصوصی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تغییر سرنوشت با تغییر هویت مثل توبه ممکن است. صرف آگاهی از آینده تغییر در سرنوشت ایجاد نمی‌کند مانند آن‌که علی علیه‌السلام می‌دانند در آن شب شهید می‌شوند ولی می‌دانند این حضور، مطابق نظام الهی است نه آن‌که مقابل آن نظام بنا داشته‌باشند انتخاب و اراده‌ای بکنند. ۲. حضور در آینده، حضور در حقایق دوران‌ها است مثل اخباری که در مورد آخر الزمان داریم. این غیر از آگاهی از اعتباریاتی است که مثلا آیند‌گان بر اساس آن کتاب‌ها می‌نویسند. موفق باشید

29831
متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: رهبر انقلاب فرمودند سیلی سخت‌تر در پاسخ به شهادت حاج قاسم، همون غلبه بر هیمنه‌ی پوچ استکبار است. در این مورد یک مقدار توضیح می‌فرمایید؟ چرا حضرت آقا روی انتقام نظامی مثل این نوع از انتقام تاکید نمی‌کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انتقام نظامی را که نفی نکردند، ما را متذکر نمودند که سیلی سخت باید حالت نرم‌افزاری داشته باشد تا حیات فرهنگیِ استکبار از بین برود. در این رابطه یادداشتی شده است که در عین آن‌که در بنر سایت هست، عیناً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

حاج قاسم سلیمانی و ظهور صورت حقیقت نهفته‌ در انقلاب اسلامی

باسمه تعالی

حضرت علی «علیه‌السلام» صورتِ به ظهورآمده‌ی سرّ ولایت نبیّ اکرم «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است[1] و ائمه‌ی معصومین «علیهم‌السلام» نیز صورت‌های حقایق نهفته و متنوع ولایت علی «علیه‌السلام» هستند،- که در شرایط مختلف به ظهور آمدند- و زینب کبری «سلام‌الله‌علیها» به عنوان صورت حقیقت اسرارآمیز زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» می باشند، تا بشریت تا حدّی متوجه‌ی اسرار نهفته‌ی اولیای الهی بشود.

در راستای به ظهور آمدن اسرار نهفته‌ای که در قلب اولیا همواره جاری می باشد و «پری روی تاب مستوری ندارد» است که می توان گفت:

انوار نهفته‌‌ای که بر قلب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شد و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» ذیل آن اشراق قرار گرفتند، شخصیت برجسته‌ی حاج قاسم در ارتباط با آن عارفِ واصل و آن تابعِ صادق، به ظهور آمد تا همه متوجه شوند نسبت به آن رازی که بر قلب آن عارف واصل اشراق شد، بیگانه نیستند.

مواجهه مردم با آن شهید نشان داد که حاج قاسم را نمودِ رازی از شخصیت خود یافتند، زیرا او صورت نازل‌شده و ملموس حقیقتی بود که بر قلب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شد، تا انسان‌ها معنای حضور تاریخیِ حق‌الیقینیِ خود را درک کنند و متوجه شوند چگونه اراده‌ی خداوند تمام وجود آن‌ها را در برگرفته و حاج قاسم متذکر چنین حضوری بود که حضور همه‌ی ما در آغوش اراده‌ی خداوندی است که بنا بر نفی استکبار دارد.

آری! به اندازه‌ای که ما چشم بر افقِ آینده‌ی تاریخ انقلاب اسلامی بگشاییم عطایای الهی در این رابطه به سراغ ما می‌آید تا هر کدام سیلی سختی شویم جهت غلبه‌ی نرم‌افزارگونه‌ای در راستای نابودی هیمنه‌ی پوچ استکبار. به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در رابطه با انتقامی که باید از استکبار نسبت به شهادت حاج قاسم سلیمانی گرفته شود، فرمودند: «سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنه‌ی استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند.»

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

[1] - پیامبر خدا می فرمایند: «يَا عَلِي! كُنْتَ مَعَ الْانْبِيَاءِ سِرّاً وَ مَعِيَ جَهْراً» اى على! تو با بقيه انبياء در باطن و سرّ آن‏ها بودى و براى من در ظاهر هستى و در كنار من، و يا مى‏فرمايند: «لِكُلِّ نَبِيٍّ صَاحِبُ سِرٍّ وَ صَاحِبُ سِرّي عَلِيِ‏بْنِ ‏ابيطالِب» براى هر پيامبرى صاحب سرّى است و صاحب سرّ من على‏بن‏ابى‏طالب است.

 

29772
متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد: مشغول مطالعه ی سوالات قدیمی در سایت بودم که بطور تصادفی به سوال 17361 برخورد کردم که در میان جواب هایتان به این سوال این مورد توجه مرا جلب کرد: از متون خبری داریم که: حضرت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» در جنگ یمن با کنیزی که از خمس غنائم بود و از سهم پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» محسوب می‌شد، هم‌بستر شدند و خالدبن ولید برای آن‌که آن حضرت را در مقابل پیامبر بدنام کند، نامه‌ای از طریق «بَریده» به رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌نویسد بريده مى گويد: «وارد مدينه شدم و به مسجد رفتم. رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در منزل بود و گروهى از يارانش بر در خانه پيامبر بودند. آن ها گفتند: چرا زودتر از ديگران خود را به مدينه رسانده اى؟ گفتم: به دليل كنيزكى است كه على از خمس غنايم جنگى برداشته است. آمده ام اين خبر را به رسول خدا صلى اللّه عليه وآله گزارش دهم. آن ها گفتند: آرى اين خبر را به پيامبر برسان، زيرا با اين خبر على از چشم پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله مى افتد رسول خدا صلى اللّه عليه وآله اين گفت و شنودها بين من و آن ها را در منزلش مى شنيد. در اين هنگام رسول خدا صلى اللّه عليه وآله از اتاق بيرون آمد. يكى از آن چهار نفر برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا! آيا نظر نمى كنى كه على چه كرده است؟ و قضيّه كنيز را خبر داد. رسول خدا صلى اللّه عليه وآله روى مبارك از او برگرداند و جوابى نفرمود. دومين و سومين نفرى كه همراه بريده بودند نيز به همين گونه اظهار نظر كردند، ولى رسول خدا صلى اللّه عليه وآله از آنان نيز روى گرداند. بريده مى گويد: «من نامه خالد را به پيامبر تقديم كردم. او با دست چپ نامه را از من گرفت. من سرم را پايين انداختم و شروع به بدگويى از على كردم تا اين كه سخنانم به پايان رسيد و سرم را بلند كردم. در برخى از متون آمده است: بريده گويد: «من از كسانى بودم كه بغض و كينه زيادى از على داشتم. از اين رو، از على بد گفتم و كلامم كه به پايان رسيد، سرم را بالا گرفتم. ناگاه آن چنان خشمى در چهره رسول خدا صلى اللّه عليه وآله مشاهده نمودم كه مانند آن را جز در جنگ با يهود بنى قريظه و بنى نضير نديده بودم. سپس پيامبر فرمود: ماذا تريدون من علي؟ ماذا تريدون من علي؟ ماذا تريدون من علي؟ إنّ عليّاً منّي وأنا منه وهو ولي كلّ مؤمن بعدي. از على چه مى خواهيد؟ از على چه مى خواهيد؟ از على چه مى خواهيد؟ به راستى كه على از من است و من از على هستم و او سرپرست هر مؤمنى بعد از من است و شنيدنى است كه بنا بر نقل سنن الكبرى تأليف بيهقى، معرفة الصّحابه تأليف ابونُعَيْم اصفهانى، تاريخ مدينة دمشق نگارش ابن عساكر، سُبُل الهُدى والرَّشاد و منابع ديگر، بريده مى گويد: سپس رسول خدا صلى اللّه عليه وآله به آنان فرمود: إنّ له في الخمس أكثر من ذلك. به راستى كه بهره على از خمس بيش از اين است. این مطلبی که در مورد حضرت علی بیان فرموده اید یعنی همبستر شدن با کنیزی که از خمس غنائم جنگی است را به هیچ وجه نمی توانم با عظمتی که از شخصیت حضرت علی در سایر آموزه هایتان آموخته ام جمع کنم. البته بنده از این دست اخبار زیاد به گوشم خورده ولی بیشتر حمل بر دروغ بودن و مغرضانه بودن این سخنان می‌گذارم ولی وقتی این مطلب از قلم شما صادر شده است گذشتن از کنار این مطلب عاقلانه نیست چون خطر بوجود آمدن عقاید و باور های دینی اشتباه وجود دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فضای تاریخیِ آن زمان را در نظر بگیرید و طبیعی‌بودن آن نوع زندگی‌ها را. و آن را با شرایط تاریخیِ امروز ما به‌خصوص با روحیه‌ی ایرانی، در نظر نگیرید و مقایسه نکنید وگرنه در تعدد زوجات پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» هم مسئله‌دار می‌شوید. چند سال پیش در کشور اردن جشن چند همسری مردان تشکیل شد که ابداً با فرهنگ ما قابل تطبیق نیست. موفق باشید

29719
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: تمامی انتخاب هایم و تفکرم تحت‌ سیطره‌ شهوت و بر اساس هوی و هوس است چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با رجوع به حضرت پیامبر اسلام «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در شریعت و رعایت احکام الهی و با رجوع به حضرت علی «علیه‌السلام» در ولایت و رعایت مدیریت اولیای الهی و نایب امام زمان «عجل‌الله‌تعالی‌علیه» راه عبور شیطان را در قلبتان ببندید. موفق باشید

29601
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت خیلی ممنون از اینکه بستری را فراهم کردید تا بتوانیم سوالاتی را از شما بپرسیم. استاد به نظر شما عوامل اصلی عدم ازدواج جوانان چیه؟ برای حل این مشکل باید چه کار کرد؟ راه حل شما چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عوامل زیادی دست در دست هم داده که کار به این‌جاها رسیده. از عوامل بیرونی که همان نزدیک‌شدن به زندگیِ مدرن است و تنگناهایی که آن زندگی به جهت آن‌که با سنت‌های ما همراه نیست، برای ما ایجاد کرده است. اموری که غرب زودتر با آن روبه‌رو شد و گرفتار انواع بی‌بند و باری‌ها و ازدواج‌های به اصطلاح سفید شد. و از عوامل درونی این‌که دختران و پسران ما متوجه‌ی تنگناهای این روزگار نیستند و به ایده‌آل‌های خود فکر می‌کنند، به جای آن‌که همّت کنند و زندگی بسیار ساده‌ای را برای خود در نظر بگیرند و از الگوی‌مان یعنی حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» و حضرت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» با آن زندگی ساده غفلت نکنیم. موفق باشید

نمایش چاپی