بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: فلسفه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15581
متن پرسش
سلام: از یکی از اساتید اخلاق، ظاهرا مرحوم خوشوقت شنیدم که می فرمودند: اگر به ظواهر دینی عمل نکنیم و درگیر بواطن شویم و ... آنوقت هم ظواهر را از دست می دهیم هم بواطن را.... هر وقت دارم کارهای فلسفی انجام می دهم این جمله ذهنم را مشغول می کند. فکر کنم من اشتباه متوجه شدم استاد. به من کمی توضیح بفرمایید. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است. باید ظاهر و باطن را جمع کرد تا مزه‌ی حقایق باطنی از طریق رعایت ظاهر به قلب بنشیند. موفق باشید

15518
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: من خانمی هستم ... ساله دارای ...فرزند کوچک که فرصت های ناب جوانی خود را در غفلت و بی برنامگی از دست داده ام و فقط سرمایه ی اندکی از عمر برایم باقی مانده. 1. استاد گرامی آیا برای شروع سیر و سلوک (برای من) دیر نشده؟ اگر فکر می کنید دیر نشده، آدمی با شرایط من از کجا شروع کند؟ 2. آیا راه یا راه های میانبری برای من وجود دارد؟ ( که بتوانم با رفتن آن راه های میانبر کمی از عمر از دست رفته را جبران کنم) 3. من مشغول به تحصیل در رشته فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه ....هستم و نیمی از تحصیل خود را پشت سر گذاشته ام و هدفم از تحصیل این است که با پشتوانه ای محکم بتوانم در روستایی که ساکن آن هستم کار فرهنگی بکنم. ( آیا توصیه ای در این زمینه برای بنده دارید ؟)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سیر مطالعاتی روی سایت، إن‌شاءاللّه برای شروع خوب است 2- خود خداوند به حکم «إن‌ّ الحسنات یُذهبن السیئات» ضعف‌های گذشته را جبران می‌فرماید 3- مباحث رشته‌ی خود را جدّی بگیرید و سری هم به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بزنید. موفق باشید

15436
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و تحیت، جناب استاد بزرگوار بر اساس دو آیه زیر که حاکی از سنت تغییر در نظام و سنن الهیه است: «ذٰلِكَ بِأَنَّ اَللّٰهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَهٰا عَلىٰ قَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اَللّٰهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» و هم چنین آیه «إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُغَيِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذٰا أَرٰادَ اَللّٰهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلاٰ مَرَدَّ لَهُ وَ مٰا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وٰالٍ» لطفا اگر راهنمایی بفرمایید: الف. سنت تغییر و سرنوشت انسان ها و اقوام بر اساس فلسفه صدرایی چگونه قابل تبیین است؟ ب. این آیات از دو منظر هستی شناسی و هم چنین انسان شناسی چگونه تبیین می شود؟ ج. برای فهم دقیق تر و عمیق تر این سنت، چه منبع یا منابعی را توصیه می فرمایید؟ با تشکر از زحمات مستمری که برای جنابعالی داریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فلسفه‌ی مشاء و چه فلسفه‌ی صدرا، با نظر به هستی‌شناسی و انسان‌شناسی به این نوع آیات می‌نگرند و متوجه هستند نظام عالم از جمله جامعه‌ی انسانی دارای قواعدی است که خداوند در آیات فوق متذکر آن قواعد و سنن شده است که مثلاً اگر جامعه‌ای ایمان و تقوا را رعایت کند، سرنوشتش با جامعه‌ای که چنین نکند، یکی نیست. عرایضی در جزوه‌ی «علل سقوط تمدن‌ها در المیزان» در این مورد شده. موفق باشید

15424
متن پرسش
باسمه تعالی با عرض سلام و احترام محضر استاد طاهرزاده: مقدمه: بعد از دانشگاه آمدم حوزه و الان در پایه نهم و سطح 2 فلسفه اسلامی مشغول تحصیلم. و بنابر وظیفه طلبگی و تاکید مقام معظم رهبری در کارهای فرهنگی، می خواهم کاری انجام دهم. البته سیر مطالعاتی شهید مطهری را هم گذراندم و در روستای خودم هم برای جوانان تا حدود 30 کتاب برگزار کردم و کارهای فرهنگی دیگری هم انجام می دهیم. البته پایگاه بسیج هم در قالب طرح صالحین برنامه هایی دارند. احساس می کنم آن طور که باید ثمر بخش نیست. مشکل اصلی و دغدغه اصلی را در قالب سوال مطرح می کنم. 1. برای سطح دانشگاهی و دبیرستان و راهنمایی از چه کتابهایی و چه سیری شروع کنیم؟ 2. چکار کنیم تا دغدغه و احساس نیاز به کتاب خوانی و شناخت مباحث اعتقادی و انقلاب اسلامی در جوان ایجاد شود؟ 3. چه کار کنیم تا مباحث فرسایشی نشود؟ 4. معمولا به مباحث عقلی و تفکری و... خیلی علاقه نشان نمی دهند البته دوست دارند ولی عملا دست به نمی شوند؟ 5. البته یکی از علت های نقص، خودم هستم ولی احساس می کنم باید کاری کرد که هدفمند باشد ولی چطور باشد نمی دانم؟ 6. البته تا حدودی با جوانان ارتباط دارم، رابطه خوبی هم داریم جسته گریخته ایام تابستان مباحث اعتقادی با هم کار می کنیم ولی کافی نیست احساس رضایت ندارم؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم چند جلسه‌ی اول کتاب «آشتی با خدا» و ده نکته‌ی کتاب «ده نکته از معرفت نفس» به عنوان شروع، خوب باشد. و در مورد انقلاب اسلامی، باید جوانان ما متوجه‌ی عمق حقیقت انقلاب اسلامی بشوند تا احساس کنند در این مورد، زیاد باید بدانند و از اسرارِ این تاریخ آگاه شوند. و در مورد عقاید نیز، به روش عرفانی و معرفت‌النفسی، اگر مباحث معاد را مطرح کنید إن‌شاءاللّه استقبال خواهند کرد. موفق باشید

15375
متن پرسش
بسمه تعالی سلام 1. در بحث عدل الهی فرمودید: هر معلولی به علت خاص خودش مربوط است مثلا سیری در گرو غذا خوردن است. حال چند فرض پیش می آید یعنی اینکه معجزه ای شود و غذا در بدن ایجاد شود و سیری احساس شود باز هم در این مورد غذا علت سیری بود اما گاهی وقتها مثلا تجربه کرده ایم بدون غذا خوردن احساس سیری می کنیم مثلا طرف گرسنه است خبر ناگواری می شنود و احساس سیری می کند پس در این مورد خبر ناگوار احساس سیری ایجاد کرد نه غذا پس سیری در گرو علت خاص خودش که غذا خوردن است نیست یا مثل تولد بچه، که علت به وجود آمدن بچه نطفه پدر و مادر است،حال چگونه قضیه حضرت آدم (ع) و عیسی (ع) را توجیح می کنید در این دو مورد معلول از علت خاص خودش عدول کرده است؟ 2. شما در بحث عدل فرمودید: اگر آتش باشد حتما می سوزاند در بحث معجزه حضرت ابراهیم (ع) آتش گلستان می شود یعنی وجود عوض شود ولی در سر بریدن حضرت اسماعیل (ع) چاقو هست، تیزی هست ولی بریدن اتفاق نمی افتد در حالی که نمی شود چاقوی تیز باشد و نبرد در حالی که در بحث معجزه فرمودید قاعده کن فیکون مطرح است به عکس جادو و چشم بندی، و واقعیت عوض می شود در حالی که در بحث سربریدن اسماعیل (ع) چاقو سنگ را می برد ولی سر حضرت را نمی برید در حالی که علت که چاقو است هست ولی بریدن نیست این ضرورت علت و معلول را زیر سوال می برد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال رابطه‌ای بین علت و معلول برقرار است. آری! اگر علت، تغییر کند و یا شرایطی در کنار علت به‌وجود آید، معلولِ دیگری حاصل می‌شود. به این معنا که همیشه در شرایط حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» اگر آتشی فراهم شود، آن آتش نمی‌سوزاند و همچنین در سایر موارد. و در مورد خبرِ ناگوار و رفع گرسنگی، موضوع به غفلت از گرسنگی برمی‌گردد، نه آن‌که آن خبر، علتِ سیری شده باشد! موفق باشید

15374
متن پرسش
بسمه تعالی سلام 1. جمله حقیقت «صرف الشی لا یتکرر و لا یتثنی» را در بحث فقط بیان فرمودید و توضیح ندادید لطفا با مثال توضیح فرمایید؟ 2- بنده به مسائل فلسفه اسلامی علاقه زیادی دارم لطفا در این زمینه از آثار خودتان و از دیگر مولفان و متفکران فلسفی کتابهای در خور فهم بنده معرفی فرمایید به طوری که بتوانم به صورت مقدماتی طی کنم و مسائل اصلی آن برسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مثل «تری» برای آب که صِرفِ تری است و همه‌ی آب‌ها دارای حقیقت تری هستند و تری‌های گوناگون نداریم. از این جهت می‌فرمایند: «صرف الشیئ لا یتکرر و لا یتثنّی».  2- با «بدایه الحکمه» و «نهایه الحکمه» جلو روید و کتاب «معرفتِ نفس و حشر» را مدّ نظر داشته باشید. موفق باشید

15353
متن پرسش
سلام علیکم: نوروز مبارک. شما تفکر را چگونه تعریف می کنید؟ اندیشیدن چگونه ممکن است؟ ما چگونه می توانیم فکر کنیم؟ آیا بدون گذراندن مباحث منطق فکر کردن ممکن است؟ فلسفه به چه دردی می خورد؟ دکتر داوری می گوید مردم چون فلسفه را به درد نخور می دانند جزو لاطالئات می دانند آیا این حرف صحیح است؟ لب حرفهای شهید آوینی چه می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان دارای عقل است و آن عقل، در مقابل شرایط مختلف، صورت‌های مختلفی دارد مثل عقل ریاضی یا عقل فلسفی و یا عقل قدسی. فلسفه، ما را متوجه‌ی کلیّات عالم به صورت مفهومی می‌کند و عقل قدسی ما را متوجه‌ی حقایق جامع عالم می‌نماید. این مباحث را می‌توانید در چند جلسه‌ی اول کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» دنبال کنید. موفق باشید

15342
متن پرسش
با سلام حضرت استاد در جواب سوال 15321 با عنوان این که مراقب باشیم بین مبانی فلسفی و عرفانی خلط نشود فلاسفه هم وقتی واژه وجود رو استعمال میکنن منظورشون حقیقت عینی وجود و مصداق وجود هست نه مفهوم وجود و باز اعتقاد دارن که مصداق وجود مطلق خداست و باز قائل هستن که اسماء و صفات خداوند که در الهیات اخص اثبات میشه تجلی میکنه و عالم خلق ایجاد میشه باز من سوالم اینجاست که فلاسفه که معتقد هستن صفات الهی تجلی میابد چطور این اسماء و صفات رو که اسم وجود روش میگذارن قائل به مادی بودنش در مرتبه مادون میشن، یعنی فلاسفه دچار یک نوع «تناقض گویی» هستن از طرفی قائل به وجود مادی هستن و از طرفی در بحث احکام سلبی مادیت رو از وجود نفی میکنن و از طرفی هم قائل به تجلی صفات و اسماء اون وجود مطلق هستن، مگه میشه اسماء و صفات الهی مادی بشه یا مثلا علم و حیات از شوون وجود هست به عبارتی عین وجوده چطور در مرتبه ماده وجود فاقد علم و حیات و ... میشه این یعنی وجود بخشی از خودش رو از دست بده در حالی که وجود متکثر نیست که بخشی از خودش رو از دست بده این ها رو من در کلام فلاسفه تناقض می بینم البته میدونم که اطلاعات من ضعیفه و سوء برداشت از منه ان شاءالله راهنمایی می فرمایید. اگر برداشت من از حرف فلاسفه درسته این تناقضات که بنده می بینم رو چطور جواب میدن چون بالاخره وقتی صحبت از وجود میکنن وجود خارجی منظورشون هست با تمام احکام خارجیت نه صرف مفهوم وجود...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساسا به کار بردن واژه‌ی «مادی» در مقابل واژه‌ی «مجرد» کاربرد دارد و این در فضای مقایسه‌ی دو ساحت از عالم وجود است ولی واژه‌ی «تجلی»، در ساحت دیگری مطرح است که بخواهیم ظاهر و مظهر را در رابطه با اسماء الهی به میان بکشیم و اگر هم در فلسفه به کار می‌رود، از آن جهت است که فیلسوف با نگاه عرفانی سخن می‌گوید مثل حکمت متعالیه که جمع بین عقل و قلب است. موفق باشد

15320
متن پرسش
سلام و احترام: استاد فرزانه و مهربان آیا در فیلسوفان غربی می توان فردی را یافت که شهودات عرفانی داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بلی؛ مشهورترین آن‌ها اکهارت است. موفق باشید

15315
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: ۱. استاد می خواستم نظر شما را در رابطه با کتاب ادب فنای مقربان‌ بدونم؟ ۲. این کتاب لازمه فهمش، تخصص در عرفان نظری یا دیگر علوم حوزوی است یا اینکه می شود هر کس به اندازه فهمش از کتاب مطالبی را دریافت کند؟ در واقع مخاطب این کتاب چه قشری هستند؟ ۳. به شدت احساس عدم معرفت صحیح و لازم به اهل البیت (ع) را دارم و وقتی به حرم می روم واقعا احساس می کنم دست خالی هستم و فقط الفاظ زیارت نامه ها را تکرار می کنم. چه کنم استاد، تا برسم به جایی که مرحوم شهریار رسیدند و فرمودند: به علی شناختم من به خدا قسم خدا را. کتاب ادب فنای مقربان درد منو دوا میکنه استاد یا دستور شما مطلب دیگریست با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مخاطب کتاب طلابی هستند که تا حدّي حکمت و فلسفه و کلام را می‌شناسند. بنده در شرح زیارت جامعه از کتاب مذکور استفاده کرده‌ام ولی شاید راحت تر بتوانید با معارف مطرح در زیارت جامعه از طریق آن مباحث ارتباط بر قرار کنید. موفق باشید

15314
متن پرسش
سلام: آیا عقل فلسفی مرتبه ای از نفس انسان است؟ آیا عقل فلسفی همان متافیزیک است؟ رابطه فکر کردن، تخیل و ... و مغز انسان چیست که وقتی می خواهند فکر کردن را نشان دهند از مغز صحبت می شود؟ صحت این که دانشمندان می گویند نیم کره سمت راست مثلا مربوط به کارهای هنری است و سمت چپ مربوط به تفکر است چقدر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت‌های آخر سوال را با دنبال کردن مباحث ده نکته در معرفت نفس جستجو کنید. آری عقل فلسفی که نظر به کلیّات دارد، یکی از ابعاد نفس ناطقه است و وقتی حالت متافیزیکی به خود می‌گیرد که از نظر به وجود به نظر به مفهوم عدول کند. موفق باشید

15277
متن پرسش
با سلام: استاد به نظر شما برای رشد در بستر تفکری که نظر به وجود دارد دانستن فلسفه ملاصدرا لازم است یا نه؟ اگر چنین است برای شخصی که رشته اش این نیست و تا کنون هیچ مطالعه فلسفی نداشته است برای شروع و ادامه چه پیشنهاد می فرمایید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه صدرایی به عالم، نگاه بسیار ارزشمندی است. سیر مطالعاتی موجود بر روی سایت بر همان اساس تنظیم شده است که شخص را وارد نگاه وجودی بنماید. موفق باشید

15216
متن پرسش
سلام علیکم: استاد آیا علامه محمد تقی جعفری مخالف آراء و افکار مرحوم ملاصدرا بود؟ نظر علامه جعفری در خصوص علامه طباطبایی چه بود؟ به خصوص در مبحث وحدت وجود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه جعفری بیشتر با ابن‌سینا و مکتب مشاء، محشور بوده‌اند و از طرفی احترام فوق‌العاده‌ای به علامه‌ی طباطبایی می‌گذاشتند به طوری که به قول خودشان از تهران حرکت می‌کردند تا دم درِ منزل علامه یک سؤال از ایشان بکنند و برگردند. خاطرات ایشان با علامه طباطبایی خواندنی است. موفق باشید

15183
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: 1. با عرض پوزش می خواستم تفاوت میان سیر سلوکی که علامه طباطبایی (ره ) مطرح می کنند را با مرحوم سید هاشم حداد(ره ) بدانم. ۲. اگر انقلاب اسلامی ظرفیتی ایجاد کرده که می شود بی استاد سلوک کرد. پس چرا در گذشته هم امثال انصاری همدانی ها را داشتیم؟ یعنی از اول هم میشده. ولی بستگی به ظرف وجودی و همت ها داشته است. درست است استاد؟ انقلاب هم موید و کمک کار این بوده. ۳. روش سلوکی ملاصدرا چه بوده است استاد؟ ظاهرا ایشان علم را وصل به عمل می کردند. کمی راهنمایی کنید التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مرحوم سید هاشم حداد و علامه‌ی طباطبایی هر دو ذیل مرحوم علامه قاضی سلوک خود را انجام داده‌اند. منتها مرحوم علامه علاوه بر آن، مأموریت ارائه‌ی معارف الهی در این تاریخ و مطابق ذوق این تاریخ را به عهده داشتند. ولی در راستای دستگیری در امور فردی شاگردان خاص‌شان، فرقی با هم نداشتند. 2- همیشه در کنار سالکِ مجذوب – که با استاد جلو می‌رود – مجذوبِ سالک هم بوده است. ولی در انقلاب اسلامی تاریخی با این خصوصیات ظهور کرده که علم انسان‌ها برای سلوک‌شان کافی است و اگر اراده‌ی سلوکی را در خود ایجاد کنند، از راه به بیراهه نمی‌روند 3- سلوک ملاصدرا هرچه بوده است، سلوکِ فوق‌العاده‌ای بوده. به ندرت چنین افرادی پیدا می‌شوند که در اوج عرفان و برهان در تاریخ ظهور کنند. موفق باشید

15172
متن پرسش
سلام: آقای خسرو پناه کتاباشون خوبه؟ ایشون مگه فلسفی نیستن؟ پس چرا هم به شما هم به استاد صمدی ایراد دارند؟! مخصوصا به استاد صمدی. من خودم دیدم که گفتن: آقای صمدی از نظر من مورد تایید نیستند. استاد عزیزم. من شمارو و استاد صمدی و استاد تحریری و استاد مصباح رو خیییییییلی دوست دارم. فقط این اختلافای بینابین ذهنمو مشوش میکنه. نمیدونم چیکار کنم. الان مثلا منبرهای عمومی استاد صمدی رو ما گوش میدیم با بچه های مسجد. آقای خسرو پناه که اینجوری گفتن من تو دلم گفتم: خب نکنه استاد صمدی مباحثش غلطه! آخه گفتن من ایشونو تایید نمی کنم. خب این آدمو ذهنشو خراب میکنه. لااقل اگر میگفتن: هرکسی ایراد ممکنه داشته باشه، باز یه چیزی. ولی ایشون خیلی به نظرم تند گفتن، و تعجب از اینجاست که هم آقای خسرو پناه و هم استاد صمدی هر دو فلسفه و عرفان درس می دهند. استاد کمی راهنماییم کنید. یا علی مدد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما نگران نباشید و از احترام‌تان به استاد خسروپناه کم نکنید و در عین حال از سرِ سفره‌ای که خداوند در مقابل شما با سخنان استاد صمدی پهن نموده، بلند نشوید. استاد صمدی بعضاً سخنانی می‌فرمودند که برای بعضی، ذهنیت درست کرده بود که کاری به من و شما ندارد. اصلِ شخصیت ایشان سر جای خود قابل استفاده است. موفق باشید

15134
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد بنده این سوال برام پیش اومد که می فرمایید وجود مطلق حق تعالی هست و وجود مطلق وقتی تجلی میکنه وجود متجلی میشه یعنی جعل به وجود تعلق میگیره و وجود افاضه میشه از حق تعالی به عبارت دیگر حکما فرمودن ماهیت نمیتونه تجلی وجود باشه چون هم سنخ وجود نیست... با این حال اهل عرفان ماهیات رو ظهور وجود میدونن این دو چطور جمع میشه؟ اینکه بگیم وقتی وجود ظهور میکنه اون تجلیات در هر موطن و مرتبه ای احکام خاص و آثار متفاوت میگیرن و ماهیت ایجاد میشه و این بالعرض هست بالاخره طبق این قاعده هم باید ماهیت ظهور وجود باشه حال اون که سنخیتی بین وجود و ماهیت نیست، مگر اینکه بگیم ماهیت رو اصلا قوه خیال ما میسازه و اصلا این شکل ها و صور و محدودیت ها در خارج نیست، اینم با مبانی حکمی جور در نمیاد و ارزش ادراکات زیر سوال میره و منتهی به سوفسطایی مسلکی میشه، بالاخره این ماهیات چطوری ایجاد میشه؟ به نظر من با یه واژه بالعرض گفتن مساله تموم نمیشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماهیت به معنای عین ثابته‌ی موجودات، غیر از ماهیت به معنای حدّ وجود است که فیلسوفان به‌کار می‌برند. به نظر بنده بهترین راه حلّ را برای مشکلات فوق، عرفا با نظر به اعیان ثابته دارند از آن‌جهت که امکان، ذاتیِ اعیان ثابته است و خداوند با تجلی اسماء ممکن‌الوجود را، وجود می‌دهد. موفق باشید

15056
متن پرسش
سلام و درود: استاد فاضل و گرانقدر همانطور که مستحضرید در کتاب اسفار ملاصدرا مطلبی را ملاصدرا می گوید و بعدا قوال بقیه را نقل می کند و بعد ملاصدرا آنها را بررسی می کند و نظر صحیح را اعلام می کند. خواندن این مطالب در خودسازی سودی دارد یا نه؟ آیا صحیح است که در آثار شما خلاصه و نکات مهم و کلیدی اسفار آمده است؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهید مطالب کامل در ذهن شما بماند بهتر است همه‌ی نظرات را مطالعه کنید تا در تضارب آراء، مطالب بهتر در ذهن بماند. به نظر بنده طلبه در حین درس خارج خوب است یک دوره اسفار بخواند. موفق باشید

14968
متن پرسش
سلام استاد: به عنوان تحقیق این سوال رو می پرسم. نه به خاطر رجوع. فلسفه آقا علی مدرس طهرانی (زنوزی) قضیه اش چیست؟ ایشان فیلسوف بوده اند؟ ظاهرا رساله ای هم داشتند به اسم وجود رابطی. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم استاد علی‌آقا مدرس زنوزی، فیلسوف مسلّم جامعِ بین مشاء و حکمت متعالیه با آثار ارزشمندی هستند، ولی شاید با شرح آیت اللّه جوادی از «اسفار» به طور مستقیم نیاز نباشد که به آثار ایشان رجوع شود، مگر برای کار تحقیقی. موفق باشید

14963
متن پرسش
سلام استاد: 1. هر طور فکر می کنم بنده نمی توانم رسائل و مکاسب بخوانم. یعنی این بخاطر آن نیست که به عرفان نظری و... علاقمندم. خیر. اصلا بنده از وقتی که وارد حوزه شدم علاقه به فقه در من فقط در حدی بود که بدانم چکار کنم و چکار نکنم. بیش از این نه علاقه ای داشتم و نه استعدادی داشتم و دارم. حتی آن موقعی که نمی دانستم فلسفه و عرفان چیست باز هم علاقه به فقه و فقاهت نداشتم. بنده اوایل با رویکرد کلامی وارد حوزه شدم و الان هم فلسفه و عرفان اگر شد کنارش هم مقداری کلام. چون هم استعدادم در این باب هاست و هم هدفم این بوده. بنده تصمیم خود را گرفته ام استاد. بالاخره نباید در زمینه ای کار کنم که بازدهی نداشته باشد. بنده تقریبا مثل شما فکر می کنم در مورد معلمی و... یعنی قبل اینکه توفیق آشنایی با شما رو داشته باشم باز هم رویکردم به حوزه این بود که بتوانم اعتقادات مردم را در جهت به سوی خدا تصحیح کنم. حال این مهم از طریق حوزه خیلی قیمتی تر و در لباس روحانیت خیلی عزیزتر و شریف تر می شود . که بحمدلله همین خواهد شد. بنده از وقتی که کار فلسفی خود را با درون مایه عرفانی شروع کرده ام دروس خودم را هم با انگیزه بیشتری می خوانم. یعنی بنده ادبیات را که علاقه نداشتم خوب کار کردم و می کنم. منطق را به طور تخصصی کار کردم. فلسفه را دارم کار می کنم به طور دقیق. المیزان را هم شروع کرده ام بحمدلله. استعداد بنده در این امور بسیار شکوفا می شود و صد حیف است اگر وقتم جای دیگر حدر برود. بنده الان مسائلی از بدایت الحکمه را که شاید برای پایه هفت ها هنوز حل نشده باشد را می دانم و قدرت تبیین دارم. ولی مثلا کتاب لمعه را زود از یادم می رود. نه اینکه نخوانم. نه اینطور نیست. می خوانم. حاشیه هم ندارم الان. فقط کتب شما را به آرامی تمام کار می کنم. ولیکن چون استعدادش را ندارم فرار است برایم و نبوغی برایم ایجاد نمی شود متاسفانه. این صحبتهای بنده این ذهنیت را در استاد ایجاد نکند که: این طلبه دارد عجله می کند یا این طلبه حاشیه زیاد دارد و.... استاد. ابدا اینطور نیست. بنده بسیار تحلیل ها کردم تا به این نتیجه رسیدم و اصلا احساسی تصمیم نگرفتم. چون واقع بینانه نگاه کردم. حال با این تفاسیر می خواهم وارد عرفان نظری بشوم استاد. راهنمایی بفرمایید. شرمنده زیاد شد. 2. سلامتان را به استاد رائفی پور رساندم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر به همان جدّیت که وارد این مباحث شده‌اید، مطالعه‌ی «رسائل و مکاسب» را هم جزء کارهایتان قرار دهید، بعداً پشیمان نمی‌شوید که چرا کوتاهی کرده‌اید. وقتی وارد شدید و مزه‌ی آن را چشیدید به بنده نیز دعا می‌کنید که چرا اصرار داشتم از دروس رسمی حوزه عدول نفرمایید. موفق باشید

14951
متن پرسش
سلام استاد: به مشکلی در بحث معقولات بر خوردم. اگر معقولات ثانویه فقط در ذهن تحقق دارند و درخارج متحقق نیستند. پس آن قائده که می گوید: هر چه که در ذهن تحقق دارد در خارج هم تحقق دارد تناقض ایجاد می شود.!؟ پس بالاخره کدام را باید پذیرفت؟ فقط در ذهن هستند یا در خارج هم تحقق دارند؟ التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ما بِإزایِ معقولات ثانیه در خارج موجود است و ذهن، آن‌ها را به صورت مفهوم در خود دارد و از خارج انتزاع کرده ‌است و لذا آن مفاهیم، ذهنیِ صِرف نیست، بلکه اشاره به خارج دارد. موفق باشید  

14948
متن پرسش
با سلام: 1. در فلسفه، آقایان در بخش احکام سلبی وجود جزء داشتن برای وجود رو نفی میکنن حالا ما که این همه اجزاء و موجودات دارای اجزاء در خارج می بینیم مثلا وجود خارجی انسان از دست و پا و... یا خون یا مولکول ها و... این همه اجزاء پس چی میشه؟ 2. در حرکت جوهری صدرا ظاهرا فقط برزخ رو اثبات میکنه یعنی برهانش فقط تا اثبات برزخ جلو میره و بهشت و جهنم برزخی نه اخروی درسته؟ 3. فرمودین که جهنم و بهشت در واقع همون تجلی نفس و روح انسان هست ملکات خودش رو.. خب در دنیا که این تجلی هنوز صورت نگرفته پس هم اکنون بهشت و جهنم موجود نیست و این مخالف روایاته. 4. در برهان فرمودین که ما از طریق حرکت اعراض متوجه حرکت جوهر میشیم حال اونکه برخی موجودات تغییر اعراضشان برای ما مشخص نیست مثل طلا یا ... پس این برهان موارد نقض داره و تمام نیست. 5. در بسیاری موارد ما در اعراض حرکت تضعفی مشاهده می کنیم چطور اعراض از جوهر تخلف میکنه در حرکت اگر اعراض وابسته به جوهر هست یا در خارج یک موجودن، خب باید جوهر هم حرکت تضعفی داشته باشه اگر حرکت جوهری صرفا اشتدادی نباشه نظر صدرا در اثبات تجرد عالم رد میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این‌ها که می‌فرمایید همه ماهیات‌اند و نه وجود 2- همین‌طور است. مگر این کم کاری است که فیلسوف بتواند مبنای عقلیِ عالَم ابدی را تبیین کند؟! 3- غفلت‌ها نمی‌گذارد به همان اندازه‌ای که قیامت برای ما شکل گرفته، ظهور کند 4- ملاک، حرکتی است که در عالم ماده هست، حال یا کند یا سریع. همین‌که پدیده‌های مادی تغییر را می‌پذیرند، باید جوهری در میان باشد که عین حرکت است 5- جوهر عین حرکت است، مگر بالاتر از عینِ حرکت هم حرکتی می‌تواند باشد؟ پیشنهاد می‌کنم شرح صوتی «برهان حرکت جوهری» را استماع فرمایید. موفق باشید

14939
متن پرسش
سلام: 1. خوبیِ خوندنِ منطق قبل از فلسفه چیه استاد؟ تاثیری داره تو فلسفه؟ ۲. کدوم کتاب ها رو بخونم؟ البته عربی نباشه ترجمه. من طلبه نیستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منطق را در حدّی باید خواند که اصطلاحات آن را بدانیم بدون آن‌که زیاد روی آن وقت بگذاریم. به نظرم «منطقِ مظفر» ترجمه شده است. موفق باشید

14938
متن پرسش
سلام استاد عزیز و گرامی: خداوند ان شاء الله شما را برای ما حفظ کند. ما را ببخشید که اذیتتان می کنیم. سوالم در مورد این کتب بود: جایگاهشان چیست و کی باید خوانده شوند: ۱. شوارق الالهام. لاهیجی ۲. نهایت الدرایه. کمپانی ۳. رساله وجود رابط آقا علی حکیم ۴. کشف المراد ممنون. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با بودن کتاب‌هایی مثل «بدایة الحکمه» و «نهایة الحکمه» و کتاب «شرح مبسوط منظومه» شهید مطهری، نیاز نیست به طور مستقیم به آن کتاب‌ها رجوع شود مگر برای یک تحقیق خاصّ. موفق باشید

14922
متن پرسش
آقای یثربی که کتب فلسفی و عرفانی نوشته اند شخص قابل اعتمادی هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه درک کاملی از عرفان و حکمت متعالیه ندارند. مطالب را خیلی سطحی و گذرا فهمیده‌اند. موفق باشید

14898
متن پرسش
با سلام: با توجه به فرمایشتان در مورد اینکه مثلا آتش در خارج می سوزاند و در ذهن نمی سوزاند و خاصیت آتش از وجود آن است پس آتش ذهنی وجودش چگونه است؟ آیا درجه وجودش کمتر است یا وجود ندارد؟ همینطور درباره ی بدی ها و رذایل و زشتی ها آیا فقط ذهنی هستند و وجود ندارند؟ لطفا کمی توضیح فرمایید. و حمل عرش توسط فرشتگان به چه معناست؟ در کتاب «معرفت نفس والحشر» نفهمیدم. و اینکه شخصی می گفت آتش جهنم سوزندگی بالاتر دارد و بی نور است این نور داشتن یا نداشتن آتش جهنم چگونه است؟ ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد که اصل این مباحث را باید در «بدایة‌الحکمه» دنبال کنید چون آن‌جا روشن می‌شود وجود ذهنی تأثیر وجودیِ خود را دارد که آن، ایجادِ علم است و از این جهت با وجود خارجی متفاوت است. در حالی‌که از نظر صورت و ماهیت هر دو یکی است. پس تأثیر، از وجود است و نه از ماهیت. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!