بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام علی«علیه‌السلام»، غدیر

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17343
متن پرسش
سلام علیکم: از طرفی روایاتی داریم که به بخشش همه ی سیئات محبین اهل بیت (ع) تصریح می کند و از طرفی می فرمایند مبادا به پشتوانه دوستی ما عمل را رها کنید و ما خودمان به خاطر اعمالمان سوال می شویم. این دو چه طور با هم جمع می شوند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهت‌گیری به سوی انسان معصوم موجب می‌شود که انسان از گناه متنفر شود و در همین رابطه در روایت داریم: «حُبُ‏ عَلِيٍ‏ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»[1] دوستى على حسنه ‏اى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمى ‏رساند و دشمنى على سيئه ‏اى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد.  ولی این نباید بهانه شود که ما گناه کنیم و گمان نماییم آن گناه، به پای ما نوشته نمی‌شود. موفق باشید

 


[1] ( 2)- نهج الحق و كشف الصدق، ص 259. كنوز الحقائق، طبع بولاق مصر، ص 53، 57، 67، ينابيع المودة، ص 19.

17314
متن پرسش
سلام: من مشکلم این است که حس معنوی ام در بازه های خاصی خوب است اما در بازه هایی از بین می رود و من از نداشتنش واقعا حس بدی دارم. من حدود دو سال پیش بود که با خودم عهد بستم شیوه زندگیم را تغییر دهم. در خانواده مذهبی بودم اما خودم زیاد مذهبی نبودم. از دو سال پیش خیلی عوض شدم اما ثبات ندارد و من در مواقعی که مثلا نمازم دیر یا قضا می شود حس می کنم نکند من تمام کارهایم بدون شناخت است؟ و نمی دانم چطور از دنیا دل بکنم. واقعا خسته شده ام استاد. از یک طرف دلم عاشق خوب بودن است از یک طرف این علاقه منجر به تلاش بیشترمن نمی شود. حس می کنم همه دعا و نماز و مطالعه مذهبی و کلاس بسیج و هر چه که می روم بی فایده و بدون شناخت و از روی عادت است. گاهی از برخی چیزها خوشم میاید که می گویم این نشانه ی عمقی نبودن ایمان من و لقلقه زبان بودنش است. حوصله عبادتم هم کم شده. کاش راهی بود که اخلاصمان بیشتر باشد. توصیه شماچیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر با نامه‌ی امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» به فرزندشان مرتبط شوید، تمام ابعاد یک نوع زندگیِ خوب و قابل دسترس را در جلوی خود می‌یابید. کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» در همین رابطه تدوین و تنظیم شده است. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

17108
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده: با توجه به نزدیک بودن عید غدیر خم و لزوم تبلیغ غدیر و فرهنگ غدیر و با توجه به شرایط فعلی، به نظر شما، ما چگونه می توانیم در این راستا قدمی برداریم؟ آیا با مهمانی خانوادگی تشکیل دادن و ناهار دادن تبلیغ غدیر بکنیم، یا با تشکیل هیئت و برگزاری جشن و سرور، یا کاری غیر از این ها را باید برنامه ریزی کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در برزگ‌داشت روز غدیر توجه‌ها را به ولایت امام و حاکمیت حکم خدا جلب کرد. حال با هر بهانه‌ای، چه به قول شما با میهمانی‌دادن و جشن و سرور، یا هر کار دیگر. مباحثی در رابطه با «غدیر» بر روی سایت هست، إن‌شاءاللّه متذکر این موضوع خواهد شد. موفق باشید

17024
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده: ببخشید استاد من مطلبی رو خوندم که به نظرم نویسنده در موضوع اسماءفعلیه و صفاتیه و ذاتیه خدا دچار اشتباه شده. خواستم اگه امکان داره متن رو بخونید و بفرمایید که من درست برداشت کردم یا خیر و دچار اشتباه شده ام و نویسنده درست فرموده. ممنون. متن مطلب: ذات اقدس حضرت حق غیب مطلق بوده و دور از دسترس مخلوق است و کسی در آن مقام راه ندارد، صفات ذات که عین ذات هستند پس آنها هم دور از دسترس می باشند. از این مرحله به بعد قابل سوال است حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام مظهر صفات فعلیه الهی هستند؟ مثلا چنانچه حضرت ابراهیم علیه السلام از قدرت خالقیت برخوردارند و خدای متعال به ابراهیم خلیل قدرت خلق مرحمت فرمودند. این قدرت در انسان کامل و بنده برگزیده حق حضرت علی علیه السلام نیز هست؟ (سوره بقره آیه 260 داستان 4 پرنده آمده است) اعطای همین قدرت به حضرت عیسی علی نبینا و علیه السلام نیز داده شده در قرآن کریم آمده است «انّی اخلق لکم من الطین کهینه الطیر فیکون طیر باذن الله - آل عمران 49». خداوند به حضرت عیسی علیه السلام علم غیب نیز عطا فرموده بود. «و انبئکم بما تاکلون و ما تدخرون فی بیوتکم - همان سوره همان آیه». و همچنین خداوند متعال به حضرت عیسی قدرت شفا بخشیدن و قدرت زنده کردن مردگان را عطا فرموده «و ابری الاکمه و الابرص و احی الموتی باذن الله - همان سوره همان آیه». این همان همه مظهریت بنده است نسبت به صفات الهی و این معنای خلیفه الله است و اینگونه مرتبتی در امیر المومنین علیه السلام بنحو کامل و تمام وجود دارد و خداوند متعال به ایشان همه آنچه به انبیا گذشته مرحمت کرده عطا کرده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن‌که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در کتاب ارزشمند «مصباح الهدایه» می‌فرمایند: از آن‌جایی که مقام ولایت در اسلام از نظر مقام و رتبه، همان مقام صاحب اسلام یعنی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» است به‌جز داشتنِ نبوت، و از آن‌جایی که خاتم الرسل جامع همه‌ی مقامات انبیاء گذشته هستند؛ صاحبان ولایت یعنی ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» همه‌ی آن مقامات را نیز دارا می‌باشند. البته این موارد باید به طور تفصیلی مورد بحث قرار بگیرد تا بین مقام حقیقت نوری آن‌ها با مقام نفس ناطقه خلط نگردد. عرایضی در این مورد در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است. موفق باشید

17006
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: سه فقره سوال از محضر منور جنابعالی دارم: 1. استاد بنده ان شاءالله تعالی بنا دارم که در کنار سیر مطالعاتی جنابعالی که پیش تر آغاز نمودم، به تدبر در قرآن و روایات بپردازم، خب از طرفی حضرتعالی هم تفاسیر سوره های زیادی را شرح دادید، به نظر شما مستقیما تقسیر المیزان را با همان شیوه ی که در جزوه مربوطه مرقوم نمودید را شروع کنم یا تفاسیر حضرتعالی را؟ کتب روایی و نهج البلاغه را چگونه آغاز کنم؟ 2. استاد بارها ما شنیدم که یکی از دلایل عدم پذیرش ولایت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام «شوخی های» این امام همام علیه سلام بوده است، لطف کنید مشخصا توضیح دهید که فلسفه شوخی های زیاد امیرالمومنین سلام الله علیه چه بوده، تا ان شاءالله ما شیعیان هم از آن منظر اهل مزاح با مردم باشیم؟ 3_استاد ساعات خواب معصومین سلام الله علیهم مشخصا چگونه بوده است تا ما انسان ها هم همان سیره مبارک را دنبال کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بعد از استماع حدود 100 جلسه صوت «تبیین و تفسیر» سوره‌هایی مثل شوری و اعراف و احزاب، خوب است به همان روشی که عرض شد به تفسیر المیزان رجوع شود. و در مورد روایت، «اصول کافی» و «تحف‌العقول» را پیشنهاد می‌کنم. و در مورد نهج‌البلاغه، استماع عرایضی که شده است، خوب است که دنبال شود 2- در این‌که مولایمان انسانِ گشاده‌رویی بودند تا صولت و هیبت‌شان، افراد را مرعوب نکند؛ حرفی نیست ولی این‌که بگویند چون علی خیلی شوخ‌طبع است برای حاکمیت جهان اسلام مفید نیست؛ این بهانه‌ی باندهای سیاسی سقیفه‌سازان بود که از خیلی قبل برایش برنامه‌ریزی کرده بودند. و مرحوم دکتر عبدالفتاح عبدالمقصود در کتاب «امام علی«علیه‌السلام» متذکر آن شده است 3- ظاهراً سیره‌ی آن بزرگان آن است که بعد از نماز عشاء به خواب می‌رفتند و نیمه‌شبان برای عبادت بیدار می‌شدند. موفق باشید

16890
متن پرسش
جناب استاد سلام: چرا با توجه به اینکه حکومت ما حکومت اسلام ناب محمدی هست و قوانین و موازین وضع شده مطابق با شرع و احکام شیعه هست، این همه فساد اقتصادی ایجاد شده که هر روز شاهد اختلاس و فساد مانند حقوق های چند صد میلیونی و .... هستیم؟ ریشه این فسادها از کجاست؟ آیا از ربا خواری و عدم امر به معروف و نهی از منکر در این زمینه هاست؟ با تشکر فراوان التماس دعا صلوات
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره خداوند می‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ . لذا اگر مردم نخواهند که اصلاح شوند، اگر علی مرتضی علیه‌السلام هم بر آن‌ها حکومت کنند، استفاده‌ی لازم را نخواهند برد و شیطان بهانه‌هایی جهت کارهای خلاف برای آن‌ها می‌سازد. موفق باشید

16868
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید استاد این مطالبی که برادرمون جناب زاکانی در مورد برادر رییس جمهور میگن آیا شامل نهیی نمیشه که مقام معظم رهبری فرمودند جرم اثبات نشده را مطرح نکنید؟ ممنون رهبر انقلاب: «یکی از دوستان اشاره کردند که امیرالمؤمنین در فرمان خود به مالک اشتر فرموده‌اند که آدمهای سوءاستفاده‌جو را رسوا کنید؛ شما گفته‌اید که افشاء نکنید. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نفرمودند موردی را که اثبات نشده، افشاء کنید. هیچ وقت چنین چیزی در بیان امیرالمؤمنین نیست، و این قطعاً از اسلام نیست. ما چطور چیزی را که اثبات نشده، به صرف اتهام، افشاء کنیم؟ ممکن است اینقدر حجم اتهام زیاد و وسیع باشد که یک عده‌ای به چشم یک امر قطعی و واقعی به آن نگاه کنند، اما هیچ پشتوانه‌ی استدلالی نداشته باشد، جائی ثابت نشده باشد. ما هیچ حجتی نداریم که این را بگوئیم. حتّی من در همان جلسه‌ای که اشاره کردند، از این بالاتر را گفتم. من گفتم حتّی جرمی که ثابت شد، اصل نباید بر افشای آن جرم باشد. بالاخره یک مجرمی است، یک غلطی کرده، مجازات هم می شود؛ خانواده‌ی او، فرزندان او، پدر و مادر او گناهی نکرده‌اند؛ ما چرا بیخود اینها را رسوا کنیم؟ مگر آنجائی که خود نفس افشاء کردن، یک مصلحت بزرگی داشته باشد. بله، یک جائی هست که نفس افشاگری در یک مسئله‌ی ثابت‌شده، مصلحتی دارد؛ آنجا ایرادی ندارد. این، منطق ماست. هیچ چیزی هم نه از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) و نه از هیچ یک از ائمه‌ی هدی (علیهم‌السّلام) برخلاف این وجود ندارد. ما واقعاً حق نداریم افراد را به صرف گمان، متهم کنیم، مشهور کنیم؛ واقعاً جایز نیست؛ نه در سایت، نه در روزنامه، نه در تریبونهای گوناگون. حیثیت افراد را باید حفظ کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید در فضای عدالت‌گرای نظام اسلامی بعد از آن‌که جرمی اثبات شد، تازه باید بررسی کرد با مجرم چگونه برخورد کنیم. اگر بشود تنبیه او را بی‌سر و صدا انجام داد، این بهتر است، مگر آن‌که مجرم و جرم یک جریان باشد. این‌جا است که بنا به توصیه‌ی علی«علیه‌السلام» به مالک اشتر باید او را به مردم معرفی کرد و در شهر گرداند تا آن جرم و آن مجرم و آن جریان رسوا شود که به نظر بنده در موضوع بی‌بند و باری نسبت به حقوق‌های نجومی، موضوعِ آخر باید مدّ نظر باشد. زیرا این یک جریان است که از اول انقلاب در متن انقلاب با عنوان‌های به ظاهر انقلابی نفوذ کردند و همواره برای انقلاب مشکل ایجاد نمودند. موفق باشید

16845
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: 1. در باب حضرت علی و نهج البلاغه، کتاب های جرج جرداق چطور است؟ کتاب جعفر سبحانی چطور؟ به نظر می رسد اکثر کتاب ها از هم رونوشت شده اند و بسیاری از عبارات انشایی کتاب را از قالب یک تحقیق استدلال مدار خارج کرده اند. لطفا راهنمایی بفرمایید. 2. استاد آیا اطلاع یافتن از نظرات شرق شناسان چه انگلیسی و چه عربی درباره ی مبانی اعتقادی اسلام می تواند به ما در عرصه ی پژوهش کمکی بکند؟ یا بی فایده است و بهتر است به سراغ آنها نرویم؟ 3. جایی در کتاب هایتان فرمودید از ما برمی آید که همزمان که به شعایر اسلامی عمل می کنیم، هویتی غربی نیز داشته باشیم. آیا این امر در باب اسلام شناسان ایرانی امثال دکتر حسین نصر نیز صادق است؟ با توجه به حضور آن ها در غرب گویا در کتاب هایشان هدفشان عرضه ی حداقلی از اسلام است و به شیعه امامیه زیاد نمی پردازند. یا من اشتباه می کنم. 4. تحقیق در کتاب های عالمان عالم دار را پیشنهاد کرده اید. لطف می کنید در جهان انگلیسی زبان چند مورد از این عالمان را که اسلام شناس باشند معرفی بفرماید. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در نگاه کلّی می‌توان از کتاب‌های مذکور استفاده کرد، ولی بهترین کار، اُنس طولانی با نهج‌البلاغه است 2- به نظر بنده، رویهم‌رفته بد نیست، ولی جواب اصلی ما در نگاه علمایی مثل حضرت امام و علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیهما» نهفته است 3- غرب‌شناسی به یک معنا همان دشمن‌شناسی است و لازم است. محذوراتِ امثال آقای دکتر حسین نصر را نسبت به وظیفه‌ای که در فضای دنیای سکولار به عهده گرفته‌اند را، بپذیرید و این بدان معنا نیست که ما برای رسالت تاریخیِ ضدِ استکباری از چنین افرادی الگو بگیریم 4- اطلاع کاملی ندارم، ولی افرادی مثل رنه‌گنون، فریتیوشوان، ویلیام چیتیک ایده‌های خوبی را در معرض دیدِ ما قرار می‌دهند. موفق باشید

 

16714
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: استاد حضرتعالی در جزوه راه های افزایش دین باوری در جوانان فرمودید که ما باید بین مدیریت اسلامی با مدیریت غربی تفکیک قائل شویم... و در مدیریت اسلامی باید ابتکار را در دست مردم داد یا به تعبیری مردم خودشان اموراتشان را بگذرانند و در ادامه فرمودید که نسل جوان را آماده کرد تا ان شاءالله تحول اساسی در نظام اداری ما به وجود آید. استاد بنده دانشجوی رشته حقوق هستم که پیاده ساختن چنین طرحی بر عهده دانشجویان رشته حقوق هست لذا لطف کنید که پیرامون مقوله مدیریت اسلامی توضیحی دهید؟ وبفرماییدکه پیاده ساختن چنین طرحی چقدرمی تواند انقلاب رابه انقلاب مهدی روحی له الفدا نزدیک نمایید؟؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصول کلّی مدیریت اسلامی و ایده‌های مربوط به آن را، حضرت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» در نامه‌ای که به مالک اشتر نوشته‌اند، به‌خوبی نشان داده‌اند. موفق باشید

16646
متن پرسش
با سلام محضر استاد گرامی و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما: در روایاتی آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نام حضرت علی علیه السلام را بدون وضو نمی بردند. در این زمینه ماجرایی نقل شده که قدری جای تامل دارد! و آن اینکه روزی حضرت وارد منزل دخترشان شدند حضرت زهرا عرض کرد پدر جان چه شده که امروز احوال علی را نپرسیدی وایشان در پاسخ فرمودند زهرا جان اکنون وضو ندارم و نمی خواهم نام او را بدون وضو ببرم. چطور می شود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که بسیار سفارش بر وضو می فرمودند خود وضو نداشته اند؟ این مسئله برای برخی موجب شبهه شده است. لطفا توضیح بفرمایید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! این حرف‌ها بیشتر، حرف‌های ذوقی است و اساساً طرف می‌خواهد ابرویش را درست کند، چشمش را کور می‌کند. می‌خواهد جناب علی«علیه‌السلام» را بالا ببرد، پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه» را پایین می‌آورد. موفق باشید

16605
متن پرسش
با سلام: استاد لطف می کنید در مورد این سخن حضرت علی (ع) که فرمودند: «دلها او را به حقیقت ایمان مشاهده می کنند» کمی توضیح فرمایید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» عرایضی شده است. موفق باشید

16574
متن پرسش
سلام علیکم: در انتهای سخنرانی‌ نکته پنجم از «ده نکته» فرموده بودید (موقع رحلت امام خمینی (ره) یک روح برزخی به شما گفت حضرت عزرائیل که آمد جان امام را بگیرد امام گفتند من که اینجام) و در واقع هیچ سختی جان کندنی نداشتند با این حال چگونه امیرالمومنین که قابل قیاس با امام هم نیستند در لحظات آخر عمر شریفشان می فرمایند (ای ملائکه با من با مدارا رفتار کنید) و همچنین جریان‌جان دادن حضرت موسی (ع) که با اینکه در بین انیبای قبل از خود اسهل الموت بودند جان دادنشان را به زنده زنده پوست کندن گوسفند تشبیه کردند آیا به این روایات و صحتشان اشکال وارد است یا این دو با هم قابل جمع است؟ ممنون میشوم اگر توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در آن مناجات، برای خود و برای آموزش ما زمینه‌ی بهترین قبض را از طریق عزرائیل در راستای قبض روح از نفس ناطقه‌شان فراهم می‌کنند، وگرنه حضرت عزرائیل با نظر به مقام نوریِ حضرت جهت قبض، از حضرت اذن می‌گیرند. ظاهراً آن روایت مربوط به یکی از یاران رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» باید باشد و یا پیام بسیار عمیق توحیدی دارد که قبضِ از مقام توحیدِ فعلی به مقام توحیدِ ذاتی است. با این‌همه جایگاه عرفانی حضرت امام را نباید کم گرفت. موفق باشید

16500
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد جلیل القدر: جسارتا زمان انبساط روح که آدمی دلش گرفته و حال هیچ کاری ندارد، آن زمان در تعامل با افراد، بخصوص خانواده که انتظار شادی از ما دارند چگونه باید رفتار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در خطبه‌ی همام آمده است، امیرالمومنین علیه السلام مومن را این‌چنین توصیف فرموده‌اند: «يَا هَمَّامُ المومن .... بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَيْ‏ءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَيْ‏ءٍ نَفْسا...» شادمانى مؤمن در رخسار اوست و اندوه وى‏ در دلش. سينه او هرچه فراخ‏تر است و نفس وى هرچه خوارتر. باید سعی کرد چنین حالتی در ما ایجاد شود. موفق باشید

16368
متن پرسش
سلام استاد عزیز طاعات و عبادات قبول: جسارتا جزوه ای، مطالبی در مورد علت کنار گذاشتن حضرت امیر (ع) از خلافت و مسایل پیرامون و... با توجه که میگن خلیفه اول و دوم یهودی بودند و برنامه یهود در جریان بوده ایراد بفرمایین. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «بصیرت حضرت فاطمه زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» در این مورد شده است. ولی البته بنده در مورد خلفا چنین عقیده‌ای ندارم. موفق باشید

16306
متن پرسش
سلام علیکم: شخصی به اسم «سالم مولی ابی حذیفه» را چرا عرفا تعریف می کنند؟ این آدم به خانه حضرت زهرا (س) حمله کرده. مثلا آیت الله سعادت پرور (پهلوانی تهرانی) گفته: ایشان از عرفا بوده. دیگران هم تعریف کرده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً تشابه اسمی باید باشد، وگرنه غلام حذیفه یکی از 24 نفری است که صحیفه را امضاء کرد و قسم یاد کردند که نگذارند بعد از پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه؛ مولایمان علی‌ابن ابیطالب«علیه‌السلام» راه آن حضرت را ادامه دهد. موفق باشید

16300
متن پرسش
سلام: حدیثی از امام علی هست که می فرمایند: «بايد نياز به مردم و بى نيازى از آنان، در دلت گردآيند، تا نيازت به آنان، سبب نرمى در گفتار و خوش رويى ات شود و بى نيازى ات، سبب آبرودارى و عزّتت باشد.» من هر چه فکر می کنم نمی توانم این دو را با هم جمع کنم و قسمت اول حدیث را نمی توانم برای خودم هضم نمایم. مگر نرم خویی و خوش رویی از مردم باید بخاطر نیاز به آنها باشد! مگر انسان نباید به جایی برسد که چون خداوند با مردم با رحمت برخورد می کند ما نیز چون خلیفه خدا هستیم اینگونه باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای مولایمان علی ابن ابیطالب«علیه‌السلام» شوم که چگونه در عین توجه‌دادن به این قاعده‌ی بزرگ که انسان‌ها باید با انسان‌ها زندگی کنند و کمال خود را در کنار هم جستجو نمایند، ما را متوجه می‌کنند که در متن چنین قاعده‌ای راهِ ارتباط با خدا را گم نکنیم و از استغنایی که باید با اُنس با خدا به‌دست آوریم، غفلت نماییم. حقیقتاً این نوع روایات، معنای زندگی طبیعی را که بشر باید داشته باشد متذکر می‌شود. موفق باشید

16094
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه، سفارش بسیاری به انجام واجبات و ترک محرمات داشتند، استاد دنبال کتاب مفصلی درباره شناخت محرمات و واجبات هستم. آیا حضرتعالی در میان کتاب ها یا سخنرانی های تان همچین کتاب یا سخنرانی ای دارید و اگر نه آیا به بنده کتابی معرفی می نمایید که به آن مراجعه نمایم. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مطلب را در مورد واجبات و محرمات، رساله‌های عملیه فرموده‌اند. شاید دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» که حضرت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» در نامه‌ی خود به فرزندشان متذکر وظایف و ظرائفی می‌شوند، جواب نیاز شما را بدهد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

16074
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به یادداشت ویژه «هشدار که ماه شعبان آمد» 1. روزه گرفتن و انجام اعمال عبادی ماه شعبان چگونه باعث فهمیدن رسالت نبوی و یاری کردن پیامبر (ص) و رسیدن به شفاعت آن حضرت می شود؟ 2. چگونه از این ماه می توان نهایت استفاده را برد؟ 3. اینکه مولا علی فرمودند: از آن وقت که سخن منادیِ رسول خدا «ص» را که فرمود شعبان ماه من است، شنیدم تا کنون روزه آن ماه از من فوت نشده و إن‌شاءالله تا آخر عمر هم فوت نخواهد شد. چه نوع نگاهی هست؟ و آن حضرت متوجه چه هستند و طالب چه مقام و جایگاه هستند؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت دستورات ماه شعبان یک نوع هم‌سنخی با رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» برای انسان پیش می‌آورد و مولای موحدین«علیه‌السلام» که در عطش زندگی در افق رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» خود را پرورانده است، سختْ در رعایتِ اعمال ماه شعبان کوشا می‌مانند. موفق باشید

16018
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به مباحث مصباح الهدایه و مقام حضرت علی اکبر (ع) که رسول الله (صلي الله عليه و آله) در شان آن حضرت فرمودند: «لا تسبوا عليا فانه ممسوس في ذات الله» بحار الانوار / ج 39 1. منظور از ممسوس فی ذات الله چیست و اشاره به کدام فیض و کدام مقام دارد؟ 2. آیا حضرت علی اکبر (ع) به مقام فنای فنا و مقام قاب و قوسین او ادنی رسیده اند؟ به چه معنا؟ لطفا کمی از اسرار مقام علی اکبر (ع) را بیان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حدیث مربوط به حضرت علی«علیه‌السلام» است و نه علی اکبر«علیه‌السلام». عده‌ای خدمت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رسیدند و از علی مرتضی«علیه‌السلام» شکایت کردند، و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند از علی بد نگویید، او در مقام اُنس کامل با حضرت حق است. به این معنا که هرآن‌چه از آن حضرت صادر می‌شود، در راستای ظهور انوار الهی است. و این حکایت از مقام فنای فی اللّهِ حضرت مولا دارد. جناب آقای آیت‌اللّه حسینی تهرانی در سلسله‌ی کتب «امام شناسی» نکات خوبی در رابطه با مقام حضرت مولی الموحدین«علیه‌السلام» دارند. موفق باشید

15951
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما: می خواستم بدونم این وام هایی که از بانک ها می گیریم و با سود بازپرداخت می کنیم آیا مصداقی از ربا و نزول است؟ اگر هست چرا رهبری از اختیارات خود استفاده نمی کنند و حرام اعلام نمی کند تا مردم هم تکلیف خود را بدانند؟ همچنین می خواستم بدانم امام علی (ع) چه در هنگامی که در حکومت در دست ایشان بود و هنگامی که نبود با ساخت کاخ سبز معاویه (که به نظر من مانند ساختمانهای اداری نهاد ها و سازمانهای زمان ما می باشد) چگونه برخورد می کردند؟ با تشکر از توجه شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این موارد ظاهراً اصلِ کار ربا نیست مگر آن‌که طبق قرارداد که باید بانک وکیل شما در معاملات شود، درست عمل نکند 2-  حضرت علی«علیه‌السلام» که معاویه را حجاب کامل حقیقت اسلام می‌دانستند، به خطر او فوقِ مسئله‌ی کاخ سبز نظر داشتند. موفق باشید

15757
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد در مورد روایاتی که در مورد حضور امام علی (ع) در برهه های مختلف تاریخ مانند زمان حضرت نوح (ع) گفته شده یا صحبت از خالقیت امام هست. آیا میتونیم تحلیل زیر رو داشته باشیم؟ در مبانی عرفان در صحنه ی واقع حق است و ظهور حق و صحبتی از ماده و مثال و عقل نیست به این معنا که بودی در خارج داشته باشن. پیامبر اکرم (ص)مظهر اتم ذات و صفات و افعال الهی هست و حق تعالی فوق زمان است. چون صحبت از ماده در صحنه واقع نیست پس زمان هم در واقع دارای بودی نیست چون زمان به تبع ماده هست. با داشتن این مقدمات میشه به این نتیجه رسید که امام علی (ع) اگر در خطبه البیان یا مواقع دیگر صحبت از مقامات خود کرده صحبت از اتحاد با اسم جامع الله و صحبت از مقام فنای در ذات و صفات الهی است و البته نفس امام وقتی به فنای در ذات و صفات الهی میرسه در واقع قدرت تصرف در تمام عالم و ظهور خودش در تمام برهه های تاریخی پیدا میکنه چون در متن واقع ماده و زمانی به معنای فلسفی اون وجود نداره تمام صحنه های گذشته و حال و آینده با هم جمع هست و امام در اثر فنای در ذاتی حق حاضر در تمام ازل و ابد عالم هست و قادر به حضور در زمان ابراهیم علیه السلام و یا انبیاء دیگر می باشند. البته وقتی صحبت از ازل و ابد و زمان میشه از روی ناچاری و نداشتن لفظ هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن روایاتی که مدّ نظر دارید، بحث حقیقت ولایت الهیه مطرح است که مظهر آن، حضرت علی«علیه‌السلام» می‌باشند و از این جهت در روایات داریم: «يَا عَلِي! كُنْتَ مَعَ الْانْبِيَاءِ سِرّاً وَ مَعِيَ جَهْراً»؛[1] اى على! تو با بقيه انبياء در باطن و سرّ آن‏ها بودى و براى من در ظاهر هستى و در كنار من، و يا مى‏ فرمايند: «لِكُلِّ نَبِيٍّ صَاحِبُ سِرٍّ وَ صَاحِبُ سِرّي عَلِيِ‏ بْنِ‏ ابي طالِب»؛[2] براى هر پيامبرى صاحب سرّى است و صاحب سرّ من على‏ بن‏ ابى‏ طالب است‏.  در این رابطه عرایضی در کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» شده است و مفصل‌تر آن را محی‌الدین در فصّ شیثیّه‌ی فصوص‌الحکم بحث می‌کند. موفق باشید

 


[1] ( 2)- القطره من بحار مناقب النبى و العتره، ج 1 ص 188.

[2] ( 3)- ينابيع الموده، ص 235.

15766
متن پرسش
با سلام: ببخشید آقای طاهرزاده یک سوال ازتون داشتم و آن اینکه شما می گویید بنیانگزار انقلاب حضرت آیت الله خمینی عارف کامل و مکمل است. در صورتی که در همایش نور مجرد حدود 3 سال پیش که بزرگداشت علامه طهرانی بود، در آن همایش یکی از سخنرانان که فکر کنم حضرت حجت الاسلام آقای وکیلی بود سخنی را از رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای نقل کرد، بدین صورت که آقای خامنه ای گفتند من یک روز از آقای خمینی پرسیدم که آیا شما از مرحوم ملکی تبریزی استفاده کردید؟ گفت ایشون با یک تاسف و حسرت گفتند نه. چون من در آن موقع در خدمت آقای شاه آبادی در عرفان نظری کار می کردیم و الفاظ پر طمطراق عرفان نظری ذهن مرا گرفته بود و یک جلسه به درس مرحوم ملکی تبریزی رفتم ولی اون جلسه به من ننشست و من رو نگرفت و من دیگه نرفتم. با توجه به این سخن اگر ایشون کامل بود دیگه جای تاسف و ناراحتی نداره که از مرحوم ملکی تبریزی استفاده نکرده اند. مهم این است که انسان به مقصد برسد چه حالا از مرحوم ملکی تبریزی استفاده کند چه از غیره و ذلک. در پیش مرحوم شاه آبادی هم که حدود 7 سال عرفان نظری خوانده اند. پس چگونه ایشان کامل بودند؟ و استادشان که بوده؟ چطور حرف شما و حرف ایشان را می شود با هم جمع کرد. بعد در ضمن در آخر وصیت نامه آقای خمینی آمده که: (من در طول نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده ام. آن تمجید ها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفا دار می نمایاندند.) در صورتی که ایشان به کمال رسیده بودند نباید از دغل بعضی ها اغفال می شدند و از آنان تعریف می کردند چون پسر علامه طهرانی در یکی از کتابهایش درباره انسان کامل توضیح داده و می گوید انسان کامل در سه جا معصوم و بدون خطاست. ا. تربیت افراد. یعنی اگر مشکلی هم پیش بیاید نقص مربوط به شاگرد است و استاد در ادا کردن وظیفه اش کوتاهی نمی کند. 2. در مسایل اجتماعی 3. اوامر و نواهی و احکام و مبادی و ملاکات شرعی. بنابر این اگر آقای خمینی کامل بودند در این موضوع یعنی فریب خوردن از بعضی افراد و متعهد نمایان حکومت که جزو بخش مسایل اجتماعی است اشتباه نمی کردند. کما اینکه حکایتی از علامه طهرانی در نوشتجات پسرشان آمده که اتقان مطالب گفته شده را بیشتر می کند. و آن اینکه: بیاد دارم که در اواخر سلطنت پهلوی و دوران شور و هیجان مبارزات و مجاهدت های مردم ایران شبی به اتفاق مرحوم والد (ره) از مسجد قائم به سمت منزل پیاده حرکت می کردیم. در بین راه چشم ایشان به دکه روزنامه فروشی افتاد که عکس یکی از افرادی را که در خارج با مرحوم آیت الله خمینی (ره) بسیار نزدیک و از زمره تعداد قلیل مرتبطین مورد اعتماد و وثوق ایشان به شمار می رفت، در روزنامه چاپ کرده بودند. ایشان ایستادند و از بنده سوال کردند که این شخص کیست که عکس او را در اینجا انداخته اند؟ عرض کردم فلان شخص است و از نزدیکان آیت الله خمینی به شمار می رود. ایشان پس از نگاهی عمیق رو کردند به من و فرمودند: عن قریب است که از این مرد بلائی بر سر ایران بیاید که دیگر جبران نخواهد شد.) پاورقی کتاب: این شخص سید ابوالحسن بنی صدر بود که با رأیی حدود یازده میلیون به عنوان اولین رئیس جمهور انتخاب شد و با حکم آیت الله خمینی (ره) به عنوان رئیس شورای انقلاب و فرمانده کل قوا منصوب شد و در نهایت بعد از جنایت و خیانت های فراوان در سی و یک خرداد 1360 توسط مجلس شورای اسلامی و امضا آن توسط رهبری وقت عزل شد. کتاب اسرار ملکوت. جلد 2 ص 27. پایان مطلب) همانطور که دیدید در این مورد علامه طهرانی که از کملین عرفا و نوادر اولیا الهی و به شهادت آقای حداد که بعد از معصومین کسی را مانند آقای قاضی و بعد از مرحوم قاضی کسی را مانند آ سید محمد حسین (علامه طهرانی) ندیدم؛ مورد اغفال و فریب وفا داری و تعهد ظاهری بنی صدرقرار نگرفت و به محض برخورد با این موضوع حقیقت را آشکار کردند. علی کل حال اینطور که از این قرائن و شواهد ناگفته دیگر بر می آید گویا رهبر کبیر انقلاب حضرت آقای خمینی رضوان الله علیه در عین مقام والا و ارزشمندشان به کمال نرسیده بودند ولی به عکس در عرفان نظری بی شک ایشان از بزرگترین های اهل این رشته در طول تاریخ بودند. حال آقای طاهرزاده از شما خواهشمندم که نظر واقعیتان که از ته دل است را بفرمایید و بگویید که آیا به نظر شما ممکن است ایشان کامل نباشند یا حداقل در حد احتمال. آخر به خصوص از جمله خودشان در وصیت نامه مبنی بر اغفال شدن و فریب خوردنشان از وفاداری ظاهری بعضی افراد و تمجید کردن از آن ها می شود گفت تا حدودی عدم کمال ایشان را ثابت می کند یا تاسف و حیرتی که از استفاده نکردن از مرحوم ملکی تبریزی خورده اند و شواهد دیگر. ببخشید از طولانی شدن نوشتار. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روی‌هم‌رفته در جریان این مسائل و مطالب هستم. فراموش نفرمایید که سالک إلی اللّه دائماً نسبت به کمالات برتر در تأسف است تا آن‌جایی که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» در محضر حق عرضه می‌دارند: «مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك‏». از طرفی مگر حضرت امام وقتی عارف کاملِ مکمل باشند، معصوم به حساب می‌آیند؟ تازه مگر امام علی«علیه‌السلام» به آن فرمانداری که به خطا رفته بود، نفرمودند خوبیِ پدرت مرا به تو خوش‌بین کرد؟ آیا می‌توان این موضوع را دلیلِ عدم عصمت امام دانست؟ در رابطه با عارفِ کامل مکمل‌بودن حضرت امام باید به نقش تاریخیِ ایشان نظر نمود. موفق باشید 

15759
متن پرسش
به نام خدا خدمت استاد عزیز سلام: لطف بفرمایید این حدیث شریف را توضیح دهید اذا احب الله عبدا لم یضره ذنب (پیامبر اکرم ص)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خداوند بنده‌ای را به جهت نیّت‌های پاک و جهت‌گیری کلّی‌اش دوست داشت، حال اگر یک لغزش و گناهی از او سر بزند، آن گناه به او آن‌چنان ضرر نمی‌زند که از ادامه‌ی راه و رحمت الهی مأیوس شود. زیرا عموماً شیطان برای چنین انسان‌هایی از این نوع نقشه‌ها می‌کشد تا آن‌ها را مأیوس کند. روایت فوق شبیه همان روایتی است که رسول خدا (ص) مى‏ فرمايند: «حُبُ‏ عَلِيٍ‏ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»[1] دوستى على حسنه‏ اى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمى‏ رساند و دشمنى على سيئه‏ اى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد. موفق باشید

 


[1] ( 2)- نهج الحق و كشف الصدق، ص 259. كنوز الحقائق، طبع بولاق مصر، ص 53، 57، 67، ينابيع المودة، ص 19.

15650
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد و خدا قوت: در دعای ماه رجب می گوییم اللهم انی اسئلک بالمولودین فی رجب .... که منظورش امام جواد (ع) و پسرش هست در صورتی که شهادت امام هادی (ع) را در پیش داشتیم و ولادت حضرت علی علیه السلام در ماه رجب اومده پس چرا دو مولود اسمی از امام اول نیست ولی دو مولود را یکی تولد امام جواد و دیگری تولد پسرش که شهادت پسرش هست، منظورش را نفهمیدم. التماس دعا. موفق و سربلند باشید. اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود بنده هم موضوع برایم روشن نیست. به یکی از کاربران که همین سؤال را فرمودند عرض شد شاید چون تولد حضرت علی«علیه‌السلام» به خودی خود برجسته است، ذکر نشده. در هر صورت اگر کسی اطلاعی از موضوع دارد، بنده را نیز در جریان بگذارید. موفق باشید

15648
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر خسته نباشید. تشکر فراوان که علیرغم مشغله فراوانی که دارین واسه ما هم وقت میذارین و لطف میکنین جواب میدین. ان شاءالله خیر دنیا و آخرت تماما نصیبتون شه و عاقبت بخیر بشین. استاد چه جوری میشه به مقام رضا رسید و در مسیر زندگی و اتفاقات پیش رو تسلیم امر خدا بود و گله شکایت نکرد و از خدا طلبکار نبود؟ قبلا فکر می کردم اینجوری باشم اما امتحان که پیش اومد فهمیدم فرسنگ ها با این حال و مقام فاصله دارم. خیلی سرخورده شدم احساس شرمنده‌گی به خدا و احساس ناامیدی به خودم پیدا کردم که آیا به این حال و کمال می رسم یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی زندگی خود را طوری تعریف کنیم که اولاً اصل را بر بندگی خدا بگذاریم و ثانیاً سعی کنیم آرزوهای دنیایی خود را کم نماییم، متوجه می‌شویم خدای این عالم، خدایی است که به راحتی می‌توان از او راضی بود و در زیر سایه‌ی او به نیازهای حقیقی و منطقی خود دست یافت، در حدّی که همچون ملایمان امام الموحدین«علیه‌السلام» اظهار می‌داریم: «الَهي! كَفَي بِي عِزّاً انْ اكُونَ لَكَ‏ عَبْداً وَ كَفَي بِي فَخْراً انْ تَكُونَ بِي رَبّاً انْتَ كَمَا احِبُّ فَاجْعَلْنِي كَمَا تُحِب»؛[1] خدايا! همين اندازه عزت مرا بس است كه من بنده‌ی تو باشم و همين اندازه فخر مرا كافى است كه تو پروردگار من باشى، تو همان هستى كه من مى ‏خواهم، پس مرا چنان كن كه تو مى‏ خواهى. خيلى شعور مى‏ خواهد كه انسان متوجه معنى شايسته‏ شدن براى عبادت بشود، به طورى كه حضرت حق به او فرمان بدهد، از اين به بعد امكان پرستيدن من در تو پيدا شده است. موفق باشید

 


[1] ( 1)-« بحارالانوار»، ج 76، ص 403.

نمایش چاپی