بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام علی«علیه‌السلام»، غدیر

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27489
متن پرسش
سلام علیکم: در یکی از چند سوال قبل که دیروز روی سایت آمد، فرمودید رجوع به حضرت حق برای انسانها نسبی است ولی در بستر اسلام. چگونه رجوع انسانها به حق، نسبی است و در عین حال در بستر سلوک و سیر الی الله هست و این مطلب تان نظر به چه دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به تفاوت رجوع مولایمان علی بن ابیطالب «علیه‌السلام» به خداوند و رجوع این بنده‌ی حقیر به حضرت معبود، فکر کنید که رجوع آن حضرت در بستر اسلام به حضرت حق نسبت به رجوع این حقیر، مثل قلّه است در مقایسه با درّه، ولی چون هر دو در بستر اسلام است حقیقت، در این تفاوت‌ها گم نمی‌شود. موفق باشید  

27452
متن پرسش
با سلام و آرزوی سلامتی: با عنایت به فرمایشات رهبری در باب جهش تولید - همانطور که مستحضرید یکی از ارکان جهش تولید ارتقای فناوری است - در این صورت محققین رشته های غیر حوزوی ( رایانه - مکانیک - شیمی - مدیریت و ...) به عنوان مجاهدین علمی و یا علما محسوب می گردند؟ آیا کارهای شهدای هسته ای و یا موشکی کشور در مرتبه ی علمای حوزوی هست یا خیر؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! مگر جز این است که مولایمان علی «علیه‌السلام» هم در ناله‌های شبانه و هم در اسداللّهیِ شمشیر به دستِ روزانه، مجاهدِ راه حق بودند. موفق باشید

27420
متن پرسش
سلام استاد جان: در جواب اینهایی که همه مشکلات کشور را به رهبر نسبت می دهند و می گویند طبق قانون اساسی رهبر با این همه اختیاراتی که دارد مثلا رئیس قوه قضاییه را خودش تعیین می کند پس چرا این همه فساد هست اصلا این همه فساد و پارتی بازی و بی عدالتی در ارگان های دولتی هست اگه قوه قضاییه برخورد قهریه محکمی می کرد آیا وضع کشور این چنین بود چه چور از رهبر عزیزمون دفاع کنیم استاد این همه فساد مقصرش کیه قوه مجریه مقننه یا قضاییه یا همگی؟ رهبر چطوری می تونه جلوشون رو بگیره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان حاکمیت حضرت علی «علیه‌السلام» هم عده‌ای در انحراف بودند، حضرت هم در حدّ خود اقدام می‌کردند ولی مردم، خودشان باید اصلاح شوند. فرق نظام اسلامی با نظام شاهنشاهی آن است که در آن نظام، حاکمان فاسد بودند، پس مردم باید خودشان در اصلاح جامعه بکوشند وقتی حاکمان مانع اصلاح جامعه نیستند وگرنه اگر امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» هم حاکم باشند برای اصلاح جامعه کافی نیست. موفق باشید

27394
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به سیره امیرالمومنین ویژه در برابر خوارج و جنگ نهروان دو پرسش داشتم: ۱. با توجه به اینکه امیرالمومنین علیه السلام در زمان خود با خوارج جنگیدند پس چرا ایشان می فرمایند بعد از من خوارج را نکشید؟ (شیوه ی مبارزه با خوارج بعد از زمان ایشان چگونه باید باشد؟) ۲. چرا با وجود اینکه در قرآن داریم «ان تتقوا یجعل لکم فرقانا»، خوارج بعنوان مردمانی عابد و زاهد و مقید به ترک معاصی، به فرقان و توانایی تشخیص حق از باطل نرسیدند و درباره ایشان حضرت فرمود من چشم فتنه را درآوردم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در اجتماعی خاص فتنه‌ای را به پا کرده بودند که آن اجتماع را حضرت از بین بردند وگرنه مقدسان احمق همیشه در عالم بوده‌اند. ۲. تقوا، رعایت حدود الهی است. مگر خوارج حدود الهی را رعایت کردند که یک خانم را به جرم آن‌که به حضرت علی «علیه‌السلام» توهین نکرد، شکمش را پاره کردند و فرزند داخل شکمش را و شوهرش را به قتل رساندند؟! موفق باشید

27318
متن پرسش
سلام خسته نباشید: شما در صوت برکات انس با دیگران اشاره داشتید که محاسن ارتباط مومن با مومن: ۱. منظورتون از مومن آیا هر کسی که نماز و روزه دارد اما اهل غیبت و حرف های بیهوده است هم می باشد خصوصا اگر خانواده ما باشند یعنی تا نشستی غیبت می کند چند لحظه بعد هم زیارت عاشورا می خواند و دیگر مستحبات. ۲. امروزه ما با بچه های مسجد که سلام علیک داریم اهل گناه هم نیستند اما اهل معاشرت نیستند اصلا نمی خواهند دوستی کنند چه کنیم؟ استاد مذهبی ها هم فردگرا شده اند و ما که در شهر غریب ایم تنهاییم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین افراد هم در کلّیّت نظر به عهد ازلیِ خود با ائمه دارند. لذا به حکم روایتی که رسول خدا «صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» مى‏ فرمايند: «حُبُ‏ عَلِيٍ‏ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»[1] دوستى على حسنه‏ اى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمى‏ رساند و دشمنى على سيئه‏ اى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد. می‌توان به چنین افرادی نظر مثبت داشت. ۲. متأسفانه این ضعفِ رفقای مذهبی ما است که «جهانی» فکر نمی‌کنند و بیشتر فرقه‌ای همچون جزیره‌ای فکر می‌کنند. در این مورد عرایضی در کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» شده است. موفق باشید

 


[1] ( 2)- نهج الحق و كشف الصدق، ص 259. كنوز الحقائق، طبع بولاق مصر، ص 53، 57، 67، ينابيع المودة، ص 19.

27262
متن پرسش
سلام استاد عزیز: علت اینکه بعضی از اساتید ائمه را پدر حقیقی و فاطمه زهرا (س) را مادر حقیقی شیعیان و حتی کل انسانها می دانند چیست؟ به طوری که به راحتی آن بزرگواران را پدر و مادر خطاب قرار می دهند با وجود آنکه سید هم نیستند؟ و حتی سفارش می کنند که هر زمان خلوتی با آنها داشتی و یا به زیارت رفتید آن بزرگواران را پدر و مادر خطاب کنید. آیاچنین سخنی خطا نیست؟ منشا این سخنان آیا بر میگرده به این حدیث که از پیامبر (ص) نقل شده است که من و علی (ع) دو پدر این امت هستیم و این حدیث را به سایر ائمه تعمیم می دهند یا موضوع چیز دیگری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهرا" همان روایت است که پیامبر به علی «علیهماالسلام» می‌فرمایند: «عَلِيُّ أَنَا وَ أَنْتَ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ». ولی به نظر می‌آید به همان شکل که در متن زیارات هست با اولیاء معصوم روبه‌رو شویم، قابل اعتمادتر باشد. موفق باشید

27093
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت امام (ره) در مصباح سی و دو کتاب مصباح الهدایه می فرمایند مرتبه وجودی امیرالمومنین (ع) و سایر ائمه با وجود مقدس رسول اکرم (ص) مانند نسبت روح با نفس ناطق انسانی است، و مرتبه دیگر انبیا و اولیا رتبه سایر قوای پایین تر از آن، و رتبه سایر افراد امت بر حسب درجات و مراتب آنها. می توان گفت تمام قوای ظاهری و باطنی ظهور حقیقت روحند و به همین سبب همانطور که از لسان امیرالمومنین (ع) بیان شده ایشان فرموده اند من با تمام پیامبران بصورت نهان و با رسول اکرم (ص) در آشکاری حاضر شدم. مقصود حضرت امام از این بحث چیست و یعنی چه که نسبت حضرت امیر و اولادشان با رسول خدا‌ (ص) مانند روح با نفس ناطقه است و با دیگران در قوای پایین تر و بر حسب مراتب ولی با همه اینها، در واقع ظهور حقیقت روح را می بینیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح، مقامِ اصلی همه‌ی کمالات است و نفس ناطقه بهره‌ای از آن را دارد و مظهر آن است. لذا قرآن فرمود: «نفختُ فیه من روحی» یعنی کالبد انسان، تنها بهره‌‌ی نازله‌ای از آن روح را در خود دارد و تازه، سایر قوا، ظهور کمالات نفس ناطقه‌اند. موفق باشید

27034
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و دلتنگی خدمت استاد عزیزم و آرزوی حفظ سلامتی شما در این ابتلاء و بیماری چند سوال داشتم سوال اول: برای تقویت اراده و ایجاد تعصب، در برابر آنچه که آن را حق یافته ایم، و می دانیم که اگر این نگرش ها و افعال از ما رخ دهد به طور پیوسته، نتایج عالی در پیش خواهد داشت، عالی ترین راهکارها برای تقویت اراده در مسیر حق چیست؟ به عبارت دیگر چطور تمرکز در سیر و حرکت بیابیم، که غفلت ها و تنبلی ها، مانع حرکت ما نشوند، و با صلابت و پر اراده و با تمرکز سیر طریق کنیم؟ سوال دوم: مدتی است تحت وسوسه شدید به چهره زنان هستم، مرتبا دچار این وسوسه می شوم که مثلا به چهره فلان خانم زیبا، در صفحه تلویزیون خیره شوم، یا به چهره فلان خانمی که در خیابان است، نگاه کنم و...، و این حالت درونی برایم سخت و آزار دهنده شده، به طور ویژه این وساوس به این شدت در ماه رجب حاصل شده، و بیشتر اذیتم می کند که با شکست در امتحانی، از فیوضات ماه رجب محروم بمانم. نظر شما در این مورد چیست؟ چرا تحت چنین آزمایشی قرار گرفته ام؟ چگونه خلاصی یابم؟ توضیح: حالتی که در این وسوسه ها حس می کنم، که میگه نگاه کن، حس شهوانی نسبت به زن، و لذت بردن جنسی نیست، حس لذت بردن طبیعی از زیبایی یک مخلوق خداست، مثل لذت بردن از گل و فکر می کنم همین حس کار را پیچیده تر کرده، چون اگر مخلوط با شهوت یا غلبه شهوت بود، زشتی و سیاهی آن ظاهرتر بود، ولی اینگونه مخفی شده و راه مقابله و تشخیص ورود شیطان سخت تر در اکثر مواقع تن به این خواست ندادم و مسلط بر خود بوده ام، اما گاهی فریب خورده و بعد از گذشت زمانی، دوباره مسلط شده و چشم بسته ام در مهار خیلی مشکلی ندارم، در دفع این خطورات مشکل اصلی دارم. اگر در هر دو راهنماییم کنید، ممنونتان می شوم. سوال سوم در حکمت متعالیه قایل به نظریه اکتسابیم و انسان را جسمانیه الحدوث و روحانیت البقاء می دانیم به عبارت دیگر انسانی بتشخصه، قبل از دمیده شدن روح وجود نداشته سوالی برایم پیش آمد، که جویای حلش از شما شدم. در روایات داریم، شیعیان امیرالمونین (علیه و علی ابنائه السلام) با حضرت قبل از خلقت مادیشان بیعت داشته اند. و در قضیه بیعت ابن ملجم ملعون، ظاهرش این است که حضرت به تشخصه میگن تو آنجا نبودی، یا روایات دال بر اینکه کسانی که در این دنیا با هم دوستی دارند، در عالم قبل ماده، آنجا هم با هم بوده اند و... یا روایاتی که دلالت بر این دارند که نفس امیرالمومنین چند هزار سال قبل خلقت حضرت آدم خلق شده اند، و این نفس پشتیبان همه انبیا بوده است، در روایتی هام از اجنه خدمت پیامبر میاد، و پیامبر میگه به این آقای بغل دستی نگاه کن، میگه همین آقا بود، که انبیا رو از شر ماها نجات می داد جمعش به چه نحوی هستش؟ سوال چهارم: اجنه در زمان حضرت سلیمان تجسم مادی پیدا کرده بودند یا تمثل؟ این را پرسیدم مقدمه برای این سوال که آیا اجنه تجسم مادی می یابند؟ و اگر پاسختان منفی است، و فرد در عالم خیال خود با تصویری از جن و جسم مثالی جن، رو به رو شده، و آن را می بیند، پس چگونه جن اگر تجسمی ندارد، در عالم ماده تصرف می کند و اشیا را جا به جا می کند، یا مثل کتاب آن سوی مرگ، آن لطمه ها را به آن شخص و اموال او وارد می کند، یا مشهور است که سنگ به خانه افراد پرتاب می کند و...؟ یا چطور از باقی مانده قضای انسان تناول می کنند؟ ملک هم تجسم میابد؟ روایات مربوط به رویت جبراییل توسط اصحاب چگونه تحلیل می شوند؟ یا چگونه ملک از بوی شخص تغذیه می کند؟ و... خداوند طول عمر با عزت به شما در ظل توجهات عالیه حضرت ولی عصر عنایت بفرمایند. مشتاق دیدار شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه از آرزوهای دنیایی کم کنید به همان اندازه توفیق عمل به آن‌چه حق می‌دانیم در ما پیدا می‌شود. ۲. به هر حال این حالت در این مسیرها پیش می‌آید، باید آن نگاه‌ها را دنبال نکرد. پس از مدتی انسان از آن ظاهرها عبور می‌کند و نظرش به شخصیتِ ایمانی و باطنِ روح انسان‌ها می‌افتد. ۳. آری! روح‌ها قبل از بدن‌ها در علم خدا خلق شده‌اند و برای به ظهورآمدن در این دنیا، به بسترِ بدن مادی نیاز دارند و از این جهت، «جسمانیة الحدوث»‌اند و حال همین روح که در بدن خود را یافته و انتخاب‌هایی در این دنیا داشته «روحانیة‌البقاء» می‌باشد و پس از بدن به صورت شخصی باقی می‌ماند. ۴. احتمالاً باید روی جسم مثالیِ آن‌ها ببیشتر فکر کرد. حتی وقتی برای انسان‌های عادی ظاهر می‌شوند در حیطه‌ی خیال آن‌ها ظاهر می‌گردند، ولی مثل نفس ما که در عینِ مجردبودن می‌تواند بدن خود را حرکت دهد؛ آن‌ها با قدرت خود که به جهت مثالی‌بودن‌شان بیشتر از قدرت‌های مادی است، در عالم ماده با اراده‌ای که دارند تصرف می‌کنند، مثل آن‌هایی که از دور، چیزی را حرکت می‌دهند و یا قطاری را متوقف می‌کنند. موفق باشید 

27015
متن پرسش
سلام علیکم: چطور شد حضرت علی (ع) خوارج را که در بیان افکار آزاد می گذاشت مورد تعقیب قرار داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوارج، در بیرون از کوفه جوخه‌های ترور و قتل راه انداخته بودند و امنیت جاده‌ها را به هم زده بودند. موفق باشید

26929
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد حکیم: غرض از مزاحمت استاد، بنده عمیقا دلبسته ی امیرالمومنین (ع) ام وقتی نام مولا میاد بهم می ریزم از نوجوانی اینگونه بوده ام. درراه نجف به کربلا هم همه به عشق امام حسین (ع) قدم برمی داشتند اما من با هر قدم به نجف برمی گشتم و دلم آنجا بود در رابطه با امام زمان (عج) هم اینگونه ام. یعنی روزها به جای عهد با امام زمان (عج) با امیرالمومنین (ع) عهد می بندم با زیارت امین الله. نمی دانم نمی توانم در دلم جای کسی از ائمه باشد غیر از مولا گرچه هر کدام از ائمه را به نحوی ارادت دارم. اما بخصوص در مورد امام عصر اذیتم می کند که می ترسم در این آخرالزمان از امام عصر (عج) جا بمانم وقتی توجهی به ایشان ندارم. امیددارم مثل همیشه یاریم بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت باقر «علیه‌السلام» می‌فرمایند: علی «علیه‌السلام» افضلِ ما هستند. لذا «چون که صد آید نود هم پیش ماست» پس جایی برای نگرانی نمی‌ماند! موفق باشید

26923
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت آقا درباره خاندان بنی العباس می فرمایند که اینها ظاهری علوی ولی باطنی اموی دارند؛ بنی العباس چگونه از جهت ظاهر علوی بود و مگر در همان ظاهر هم نقطه مقابل و مخالف ائمه هدی (ع) نمی ایستاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنی‌العباس در مقابل اُمویان، خود را منتسب به علی «علیه‌السلام» می‌کردند و مدعی خونخواهی امام حسین «علیه‌السلام» بودند، ولی از جهت دیگر ائمه «علیهم‌السلام» را رقیب سیاسیِ خود می‌دیدند، وگرنه از جهت دیگر برای آن‌ها احترام قائل بودند. مباحث استاد غنوی در این مورد نکات ارزشمندی دارد. موفق باشید

26810
متن پرسش
سلام علیکم: در یادداشت علی (ع) و تعیین نبا عظیم تاریخی، فرمودید انسان با نظر به «بودن»اش، حقیقت را در بستر تقدیرِ تاریخ احساس می‌کند، از آن جهت که «حقیقت» در افق زمان و تاریخ، در شخصیتی متعین فهمیده می‌شود و انسان اصیل در عین آن‌که یک فرد است، به وسعت هستی است و در عین آن‌که متناهی است، مطلق است به جهت مقام فهم «وجود و بودن» خویش. این انسان از حیث وجودش سر و کارش از یک طرف با وجودِ خویش است و از طرف دیگر با تمام عالم وجود سر و کار و رابطه دارد. آیا این مطلب حضرتعالی همان نکته ای است که این چنین در کتاب شرح زیارت آل یس متذکر آن شده اید و نشانگر همان ارتباط با انسان کامل بعنوان اصل انسانیت و تجلی عینی انسان کامل هم چنین لزوم الفت با او را دارد، است: «همه ما انسانيم، اما هيچ كدام انسان كامل نيستيم. پس بايد انسانيت ما به انسان كامل يا عين انسان برگردد. بنابراين عين انسان هميشه در عالم هست كه ما مي توانيم از جهت انسانيت از او نور بگيريم و در راستای انسانيت رشد كنيم، و عنايت داشته باشيد حقيقت انسان يا انسان كامل، حقيقتی است فوق جسم و مكان و زمان. زن ها و مردها همه انسان اند، ولی قطب جان همه انسان ها امام زمان (عج) است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً درست تطبیق فرموده‌اید. در بحث اخیر، نظر به جایگاه انسانِ کامل در هستی شده است و در آن بحث، نظر به نسبتِ ما با انسان کامل مطرح است. موفق باشید

26652
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: اینکه ماه رجب ماه ولایت است و رجب نهری است از شیر سفید تر به این معناست پاک شده از هر شرکی و مقام توحیدی را نشان می دهد و نکته دیگر اینکه آیه ۶ سوره انسان را تعبیر به چشمه ولایت می کنند. یعنی چشمه ای که انسان را از همه غیر ها پاک می کند. چه ارتباطی بین آن نهر و چشمه وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی صفاها و کمالات از چشمه‌ی «وجود» است در مقابلِ توهّماتی که منجر به کبر می‌شود. در ضمن بد نیست به بحث «علی «علیه‌السلام» و تعیّن تاریخیِ نبأ عظیم» که احتمالاً این روزها در فایل سوره‌ی نبأ گذاشته می‌شود، سری بزنید. موفق باشید

26370
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: آیا حضرت فاطمه (س) تجلی رحیمیت و رحمانیت خداوند است و حضرت علی (ع) تجلی نور عظیم و بحث ولایت است؟ آیا معنی علی یعنی همان اعلی و عظیم بودن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهتی حرف خوبی است ولی در عین حال، متوجه باشید که آن حضرات، انسان‌های جامعی هستند. نمی‌بینید که حضرت زهرا «سلام‌اللّه‌علیها» چگونه با هیبت الهی در مسجد حاضر شدند؟! موفق باشید

26264
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: سوال بنده در مورد حمله اعراب به ایران است در تاریخ طبری جلد ۵ صفحه ۲۱۱۷ و ۲۱۱۸ نام امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را در صف متهاجمین به ایران می آورد و یکی از اسلام ستیزان (امید دانا) در یکی از برنامه هایش با استناد به تاریخ طبری و دیگر کتب تاریخی مانند تاریخ البلدان و ابن خلدون و ابن اثیر می گوید امامان شیعه در این کشتار و نسل کشی اعراب نقش داشتند و امام علی (ع) هم به عمر مشاوره می داده پاسخ چیست؟ واقعا نگرانم. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر فرض که امامان در فتحِ ایران نقش داشته باشند، عنایت داشته باشید که به جهت طلب مردم ایران بود تا خود را از دست حاکمانِ ظالمشان نجات دهند و به همین دلیل، ایرانیان بعد از پذیرفتن اسلام به شدت نه‌تنها در کنار اهل‌البیت قرار گرفتند بلکه بعد از استقلال از حاکمیت بغداد بر همان اسلامِ خود باقی ماندند. در صورتی‌که اگر اسلام را به اجبار پذیرفته بودند، بعد از استقلال به دینِ قبلی خود برمی‌گشتند. موفق باشید 

26071
متن پرسش
عرض سلام و ارادت خدمت استاد: سه سوال خدمتتان داشتم که ممنون می شوم پاسخ بنده را بدهید. اول اینکه بحث اصل جمهوریت غربی است؟ یا در بینش امام معصوم هم هست؟ یعنی حضرت امیر و یا امام زمان هم جمهوریت را قبول می کند یا حاکمیت مطلق را؟ دوم اینکه امیر المومنین بخاطر اینکه مقبولیت نداشت به رای مردم احترام گذاشت و کنار رفت و یا چون مصلحت بود بر شورای سقیفه نشورید؟ سوم آیا امام حسین چون بهش نامه زده بودن قیام کرد؟ یعنی چون نظر مردم بود قیام کرد؟ یا خواه یا ناخواه قیام می کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حاکمیت مطلق، با جمهوریت منافات ندارد. آری! حکم خدا مطلق است و ولیّ فقیه متذکر آن حکم است و نه طرحِ نظر خود. و مردم در جامعه‌ی خود برای امور زندگی‌شان می‌توانند تصمیم بگیرند و یکی از انواع تصمیم‌گیری در این رابطه، جمهوریت است. ۲. حضرت از صحنه کنار نرفتند و رأی مردم نیز در آن شرایط در کار نبود. ۳. حضرت اباعبداللّه «علیه‌السلام» حاکمیت یزید را نپذیرفتند و در نتیجه، مورد تهدید قرار گرفتند. لذا به این نتیجه رسیدند شاید در کوفه بشود جریانی بیرون از حاکمیتِ یزید شکل بدهند و وقتی از نظر ظاهر، این کار نیز عملی نشد به گفته‌ی شهید مطهری، ترور را تبدیل به شهادت کردند. در این مورد خوب است به کتاب «حماسه‌ی حسینی» مرحوم شهید مطهری رجوع گردد. موفق باشید

25996
متن پرسش
سلام علیکم: در خصوص پاسخ سوال ۲۵۹۸۲ بصورت خلاصه عرض می کنم بله راهکار وجود دارد ولی فقیه کیست؟ من به این نتیجه می‌رسم فلانی در علم، تقوا، شجاعت، درایت و دیانت، قضاوت و فقاهت از همه بهتر است و به امام معصوم نزدیک‌تر پس مادامی‌که این شرایط را داراست یا کسی بهتر از او را نیافته‌ام بنا به اعتقادات مذهبی و عقلانیت از وی تبعیت می‌کنم (با حفظ شرایطی که امام علی در نهج‌البلاغه عنوان کرده است) و در امور اجتماعی هم منویات وی را موردنظر خواهم داشت و در این شرایط اگر اکثریت به نتیجه‌ای که من رسیده‌ام برسند خواه ناخواه مملکت طبق نظر ولی فقیه یا امام اداره خواهد شد و چه بسا مردم تصمیم بگیرند این ولی فقیه یا امام معصوم حتی حکومت را هم در دست بگیرد. شیوهٔ حکومت چگونه باشد؟ ۱.امام علی آنچنان امور را به دست خود مردم داده بود که بیت‌المال را که بودجهٔ آن زمان حکومت بود تماماً میان مردم تقسیم می‌کرد و هیچ چیز به بهانهٔ امور حکومت نگاه نمی‌داشت و از چند پادگان دوران خلیفهٔ دوم فقط یکی را نگهداشت و در زمان جنگ نه خدمت اجباری می‌گرفت نه در بیت‌المال پولی می‌ماند تا نیروی مزدور استخدام کند بلکه فقط مردم را به حضور در جبهه دعوت می‌کرد و در نهایت هرتعداد چه کم و چه زیاد می‌آمدند با همان‌ها عازم جنگ می‌شد. ۲. سیستم ریاستی که در آن اختیارات اجرایی رهبر هم به رئیس‌جمهور منتقل شده با پاسخگویی و نظارت کافی و امکان پس گرفتن رأی و تعریف سیستم اعمال نظر دائمی مردم در امر حکومت بهترین شیوه‌ای است که کمابیش در برخی از کشورهای پیشرفته (البته عمدتاً پارلمانی) اجرا می‌شود و الحق به‌مراتب وضع عدالت اجتماعی‌شان بهتر از ماست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که آیا عده‌ای مجتهدِ مجتهدشناس یعنی اعضای خبرگان، بهتر می‌توانند ولیّ فقیه را در این تاریخ با پیچیدگی‌هایِ حساس این زمانه تشخیص دهند که چه کسی باید باشد؟ یا یک فرد؟ از طرفی اگر علی «علیه‌السلام» امروز در قید حیات بودند، مطابق امروز، نسبت به بودجه‌ی کشور و ادارات تصمیم می‌گرفتند؟ یا این‌که هر روز عصر، کفِ بیت‌المال را جاروب می‌کردند و تشریف می‌بردند مسجد؟ موفق باشید

25956
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: برخی از اهل سنت ویژه در منطقه پاکستان، اعتقاد بر این دارند که ولایت ظاهری بعد از نبی اکرم توسط خلفا انتقال یافت و تداوم پیدا کرد ولی ولایت معنوی، از ایشان به حضرت علی (ع) و اولادشان انتقال یافت و با این ادعا به نحوی ارادت خود را هم به امیرالمومنین و خاندانشان و هم اثبات عقیده پیروی از خلفا و سقیفه را دنبال می کنند. به عقیده ام یک اشکال بزرگ این بحث، نوعی سکولاریسم است که بعد معنوی و اجتماعی اسلام را جدا می کند و مبانی حکومت دینی را دچار خدشه می کند. آیا چنین ایرادی بر این نظر اهل سنت، وارد است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً این‌طور است که می‌فرمایید. جناب علامه‌ی امینی در «الغدیر» دلایل محکمی مطابقِ روایات معتبر اهل سنت آورده است که ولایت اجتماعی جامعه نیز به عهده‌ی علی «علیه‌السلام» و فرزندان اوست. موفق باشید

25903
متن پرسش
سلام علیکم: مگر نه آن است که حضرت امیرالمومنین علیهم السلام در مقابله با خوارج، تا وقتی که دست به مقاتله نزده اند در مقام سکوت و نهایتا، احتجاج برآمدند؛ پس چرا در کشوری که خود را داعیه دار اسلام ناب معرفی می کند، صرف توهین به مقامات سیاسی بالارتبه موجب مجازات می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توهین به مقدسات یک ملت، غیر از آن است که در مقابل حضرت علی «علیه‌السلام» کسی به آن شخص توهین کند. این‌جا با توهین به مقدساتِ یک ملت، نظام اجتماع مؤمنین را مورد هجوم قرار داده است. موفق باشید

25786
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به تفاوت میان دو مقوله عبادت و عبودیت، عبودیت دارای چه مراتب و آثاری است؟ شرط لازم برای حرکت در مسیر عبودیت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شریعت را به عنوان رعایت بندگی انجام‌دادن و نه در مسیر طمع بهشت. مولایمان فرمود: الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک بل وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک. من تو را به خاطر بیم از کیفرت و یا به خاطر طمع در بهشت پرستش نکرده ام، من تو را بدان جهت پرستش کردم که شایسته پرستش یافتم. موفق باشید

25638
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد عزیز در کتاب «حقیقت نوری...» در قسمت قلب ممتحن حدیثی در مورد حضرت یونس علی نبینا و اله و علیه السلام ذکر فرمودید که ولایت حضرت امیر علیه السلام را «اقرار» نکرده و «انکار» کرده است چطور این با مقام نبوت جمع می شود؟! متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض». با توجه به این امر، حضرت یونس «علیه‌السلام» باورشان نمی‌آمد که ولایت حضرت علی «علیه‌السلام» آن‌چنان اهمیت دارد. لذا منکر نبودند به معنای مخالفت، بلکه مهم نمی‌دانستند. لذا در روایت داریم: «ابْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ صَبَّاحٍ الْمُزَنِيِّ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِيرَةَ عَنْ حَبَّةَ الْعُرَنِيِّ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَلَايَتِي عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَقَرَّ بِهَا مَنْ أَقَرَّ وَ أَنْكَرَهَا مَنْ أَنْكَرَ أَنْكَرَهَا يُونُسُ فَحَبَسَهُ اللَّهُ فِي بَطْنِ الْحُوتِ حَتَّى أَقَرَّ بِهَا [1] حبه عرنى گفت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود خداوند ولايت مرا بر اهل آسمانها و اهل زمين عرضه كرد بعضى اقرار و بعضى انكار كردند يونس منكر شد خداوند او را در شكم ماهى زندانى كرد تا اقرار كرد. موفق باشید.


[1] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏26، ص: 282

25487
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. ۱. دروس معرفت النفس جوادی املی صوت ها رو دقیقا از چه سایتی بگیریم و یا حسن زاده املی هر کدوم که در اولویت هست بعد از گذراندن معرفت النفس شما؟ البته اگر شرح دروس صمدی املی کفایت نمی کند. ۲. راستی استاد اگر از سعادت ما خانمها در بالاترین درجه ی تقوا این باشه که نه ما هیچ مردی رو ببینیم و نه هیچ مردی ما رو ببینه در آموزش چه باید کرد؟ حتی با رعایت مطلق حد و مرزها با توجه به جزوه ارتباط زن و مرد؟ در مهمانی ها چطور؟ نامحرم میاد خونمون موقع غذا خوردن چطور؟ ۳. گاهی یک کار عرفانی انجام میدیم نمیخوایم کسی بفهمه و میپرسن در همون مورد چی بگیم که دروغ نگفته باشیم مثلا میگه دعا عهد رو خواندی؟ خوانده ایم. چی جواب بدیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شرح آقای صمدی کفایت می‌کند. ۲. همچنان که قبلاً نیز عرض شد بعضی روایات اشاره به تاریخ خاص خود دارد. نکاتی را در متن اخیری که تحت عنوان «زن دین‌دار در نسبتی جدید با عالَم» عرض شده است در  ذیل خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید

آنچه بنده می‌توانم ادعا کنم آن است که تاریخ برای ظهور اندیشه های بزرگ در زنان به‌وجود آمده است، مشروط بر آن‌که آن‌ها به میدان بیایند و از خطاهایی که در ابتدای امر ممکن است پیش ‌آید نگران نباشند. البته که اگر یک استاد نجّار به شاگردش فقط بگوید مغازه را آب و جارو کن و بعد از ۱۰ سال به او بگوید چرا نمی‌توانی یک صندلی بسازی؟ جواب شاگرد آن است مرا وارد میدان نکردی! آیا انصاف است که استاد نجار ضعف شاگرد خود را به رُخ او بکشد؟ مشکلی که ما امروز داریم «مرد بودن»ِ تاریخ است. تاریخ را مردانه تعریف کرده‌ایم و جایی برای زنان نگذاشته‌ایم، بعد می‌گوییم آن‌ها بیایند تا پا به پای مردان امور را به‌دست بگیرند. بزرگی حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» این بود که زنان را وارد تاریخ کردند، آن‌جایی هم که زنان وارد تاریخ شدند به گفته‌ی حضرت امام جلوتر از مردان عمل کردند.

عرض بنده آن است که اگر ملاحظه کردید در جایی میدان فعالیت ندارید، اول سؤال کنید در مقایسه با مردان حضور زنان در این میدان چقدر بوده است؟ چقدر به زنان جرأت دادند بیایند تا با حفظ حیا و عفاف، سخنرانی کنند و مردها پای سخنرانی آن‌ها بنشینند؟ چه اشکال داشت اگر این کار را می‌کردیم، تا معلوم شود زنان هم برای مردان حرف دارند؟ می‌پرسند آیا ضرورت دارد زنان برای مردان صحبت کنند؟ ضرورتش به این است که فکرها باید مبادله شود، همین بحث ضرورت را با کدام دید نگاه می‌کنید؟ بیایید همین ضرورت را در تاریخی که امام و رهبری مطرح می‌کنند، معنا کنید.

اگر صد سال پیش یک زن به جای آن‌که در خانه باشد وارد کوچه و بازار می‌شد معنا نداشت زیرا همه نیازهای زندگی او در همان خانه قرار داشتید، گاو و گوسفند و تنور نان در خانه بود. بنده به دختر خودم وقتی در دوره راهنمایی بود، گفتم می‌خواستی در این دوره به دنیا نیایی، در این دوره بسیاری از نیازهایت در خیابان و بازار و اداره است و خودت باید وارد این میدان‌ها بگردی و برای رفتن به مدرسه سوار اتوبوس شوی. قبلاً خانم ها خودشان شیر می‌دوشیدند و ماست تهیه می‌کردند و مردها هم به دنبال کارهای خودشان بودند، ولی در حال حاضر آن شیر و ماست و نان در خارج از خانه‌هاست، آیا باید خرید این اقلام به کارهای مردان اضافه شود، یا باید زنان تهیه‌ی چنین خریدهایی را به عهده بگیرند؟

پیامبر خدا (ص) در ابتدای زندگی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) تقسیم کار کردند. آسیاب‌کردن و نان‌پختن را به عهده‌ی حضرت زهرای مرضیه (س) قرار دادند و حضرت علی (ع) اگر فرصت می‌کردند کمک می‌کردند ولی حضرت علی (ع) کارهای خودشان را داشتند. مرحوم شهید مطهری در کتاب «تعلیم و تربیت» می فرمایند یکی از مشکلاتی که ما تحت تأثیر زندگی مدرن پیدا کردیم این است که زنانِ ما در خانه کارهای جدّی ندارند، مشکل غیبت و کارهای تجمّلی به همین جهت زیاد شده است.  یکی از شهردارهای شهرهای کانادا برای حل این مشکل مقداری کاموا به طور مجانی در اختیار زنان گذاشت و بعد کالاهای‌شان را که بافته بودند خریداری کرد و بعضی از آن‌ مشکلات مرتفع گردید. ما باید بر روی شرایط جدیدی که پیش آمده است فکر کنیم. 

25409
متن پرسش
با سلام: شبهه ای در دین سوال و جواب برای من پیش آمده است. (معنای تقدیر تاریخی یا موجبیت تاریخی شماره سوال: ۱۰۵۳۴ تاریخ ارسال: پنجشنبه ۲۲ آبان ۹۳ آخرین تغییر: دوشنبه ۲۶ آبان ۹۳ موضوع: تفسیر قرآن، معارف قرآنی، حضرت علی(ع)، امام حسین(ع)، کربلا، تاریخ اسلام، جبر و اختیار، تاریخ، فلسفه ی تاریخ، شبهات دینی، سلام: ما در روایاتی از امام صادق (علیه السلام) داریم که مثلا اگر فلان کار را فلان شخص در تاریخ می کرد تاریخ اینگونه تغییر می کرد و یا در سخنرانی آقا داریم که اگر شریح قاضی در مورد هانی بن عروه آن شهادت را به نفع عبیدالله نمی داد شاید تاریخ عوض شده بود و کار به قتل امام حسین (علیه السلام) نمی کشید. با این حساب تقدیر تاریخی یا موجبیت تاریخی چه می شود؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین موارد از حضرت علی «علیه‌السلام» داریم که به کسی می‌گفتند تو سعی کن جزو لشکر عمر سعد نباشی ولی خواهی بود. این‌ها نشان می‌دهد ما یک وظیفه‌ای جهت اصلاح خود داریم و خداوند نیز اراده‌ای جهت مدیریت عالم دارد. در گرماگرم جنگ صفین جبهه‌ی معاویه به‌هم ریخت. به حضرت عرض کردند معاویه کشته شد، حضرت فرمودند او کشته نمی‌شود و بر شما حکومت خواهد کرد. سؤال کردند پس چرا با او جنگ می‌کنید؟ حضرت متذکر وظیفه‌ای شدند که به عهده دارند. شریح قاضی به وظیفه‌ی خود عمل نکرد و اگر عمل می‌کرد آن حادثه پیش نمی‌آمد، ولی از قبل نوشته شده است او به وظیفه‌ی خود عمل نمی‌کند و آن حادثه واقع می‌شود و قرآن در این رابطه در سوره‌ی حدید می‌فرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی‏ أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ (۲۲) هیچ مصیبتى در زمین و نه در وجود شما روى نمى‏ دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در کتابی ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است!» موفق باشید) در خط آخر اشاره به قبل دارید که ثبت شده است. منظور شما قبل زمانی است یا ذاتی یا رتبی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی قبل از آن‌که موجود، خلق شود و این تقدم نسبت به آن موجود، تقدمِ زمانی است. موفق باشید

25412
متن پرسش
به نام خدا با سلام و ارادت: عارف گرانقدر آقای دولابی در کتاب طوبای محبت در باره حضرت زهرا سلام الله علیها چنین جمله ای دارند : نور فاطمه مشکل گشای اهل زمین و آسمان، حتی ملائک و شوهرش علی علیه السلام و پدرش، است. مبنای معرفتی این جمله نورانی و بهجت بخش، بویژه در خصوص مشکل گشایی ازحضرت علی و پیامبر چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا نور حضرت زهرا «سلام‌اللّه‌علیها» به عنوان «امّ ابیها» برای پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» هم در عالم جایگاه خاص منحصر به خود را دارد و هرکس حتی پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در بعضی از امور از افق حضور حضرت زهرا «سلام‌اللّه‌علیها» در عالم حاضر می‌شدند همان‌طور که شما می‌توانید در افق حضور حضرت علی «علیه‌السلام» در عبادات خود حاضر شوید و برکات خاصی را بیابید. در این مورد عرایضی در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» شده است. موفق باشید  

25333
متن پرسش

سلام استاد گرامی: «فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش / گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند / خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش... دلِ حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود / نازپرورد وصال است مجو آزارش» این فال حافظ بود قبل از سفر. هفته قبل از سفر پر شده بود از نشانه هایی برای نرفتن، مریضی دختر کوچکم و ... ، بعد همه چیز روبه راهه شد ولی دلم باور نکرد. قبل از رفتن مدام گریه می کردم و احساس جامونده ها رو داشتم. راهی که شدیم فکر کردم همه اش یه خیال بوده و وهم رفتیم ،۶۰۰ کیلومتر رو با دو تا بچه خردسال راه افتادیم. رسیدیم. رسیدیم به مرز، جمعیت زیاد شده بود و مرز بسته، موندیم به امیدی، گشایشی، نگاهی. گروهمون جدا شد. آن ها که توانستند رفتند. «منِ شکسته منِ بی قرار در اتوبوس گریستم همه جاده را اتوبان را» همه اش گریه می کنم میگم آقا جان ما اومدیم با دو تا بچه، اومدیم تا لب مرز، اومدیم منتظر، هوا گرم شد، هوای شلچمه طاقت از بچه ها برید، نگران شدیم اونطرف مرز بیشتر اذیت بشن، ترسیدم به خاطر سلامتی شون و برگشتم. دلم آروم بود ولی همین که سوار اتوبوس شدیم شکستم. دلم بی طاقت شده، یاد سال قبل می افتم و گریه می کنم، اسم اربعین میاد آتیش می گیرم، بی تابم و پر از حسرت، چشمام هر لحظه منتظر یه اشاره است که گریه کنه من همونجا، شلمچه جا موندم. ما توی زندگیمون چند سالیه تقویمی داریم به اسم اربعین. سالمون با اربعین شروع میشه، میریم تا زنده بشیم. موندم، جا موندم، گناه زیاد بود توی این پرونده که محرومم کنه ولی مگه سال های قبل به گناهام نیگا کردین؟ بقیه سال رو چطوری باید زندگی کنم؟ ای که در کوچه ی معشوقه ی ما می گذری. برحذر باش که سر می شکند دیوارش.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ای رفیق دل‌سوخته! فدای آه‌ات شوم که از هزار رفتن، جلوتر است. بگذار از قصه‌ای که جناب مولوی در همین رابطه‌ها با ما در میان گذاشت، برایت بگویم که می‌گوید:

آن یکی می‏ رفت در مسجد درون ** مردم از مسجد همی ‏آمد برون‏

گفت پرسان که جماعت را چه بود ** که ز مسجد می ‏برون آیند زود

آن یکی گفتش که پیغمبر نماز ** با جماعت کرد و فارغ شد ز راز

تو کجا در می‏روی ای مرد خام ** چون که پیغمبر بداده ست السلام‏

گفت آه و دود از آن اه شد برون ** آه او می‏ داد از دل بوی خون‏

آن یکی از جمع گفت این آه را ** تو به من ده و آن نماز من ترا

گفت دادم آه و پذرفتم نماز ** او ستد آن آه را با صد نیاز

شب به خواب اندر بگفتش هاتفی ** که خریدی آب حیوان و شفا

حرمت این اختیار و این دخول ** شد نماز جمله‏ ی خلقان قبول‏

پس اصل قضیه در «طلب» و «عطش» است که جایگاه هرکس را تعیین می‌کند. حتماً شنیده‌ای که شخصی در جنگ صفین خدمت مولایمان رسید و گفت برادرم بسیار مایل است در خدمت شما در این جهاد مقدس شرکت کند، ولی در یمن زندگی می‌کند و حضرت فرمودند: اگر با ما است در یمن هم که باشد در نزد ما است و اگر با ما نیست، در این‌جا هم که باشد در یمن است. و به گفته‌ی مولوی: «در یمنی چو با منی پیش منی / پیش منی چو بی منی در یمنی».

آه و سوزی که عزیزانِ به جا مانده از آن رفتن با خود دارند، هزار قدم جلوتر از قدم‌های عزیزانی است که در جاده قدم می‌زنند و حجاب‌هایی که از اینان به اندازه‌ی سوز و آه‌شان رفع می‌شود، یقیناً کم‌تر از رفع حجاب‌هایی که برای حاضران در آن پیاده‌روی پیش می‌آید نیست. آری! عمده «حضور» است، حضوری که بتوان خود را در تاریخی حسّ کرد که بنا است جان انسان‌ها به وسعت اراده‌ی الهی برای تحقق تاریخی دیگر خود را درک کند و «بودن»ِ خود را که در این زمانه می‌تواند بهترین «بودن» باشد، بیابد. موفق باشید

نمایش چاپی