بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام حسین«علیه السلام» - کربلا

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15692
متن پرسش
سلام استاد عزیز: اخیرا در چند مطلب صوتی از جناب عالی شنیدم به این مضون که شهادت طلبی یکی از با ارزشترین اعمال در رسیدن به قرب الهی است و سلحشوران را عارفان واقعی می دانید که مصداق آن رزمندگان دفاع مقدس می باشند. اما این سلحشوری و از خود گذشتگی را گروه های تکفیری هم دارند در حالی که هدف باطلی دارند. می خواهم بگویم از خود گذشتگی در راه هدف به تنهایی ارزشی ندارد در حالی که از مطالب شما به گمان بنده عکس مطلب فوق القا می شود. با تشکر از جناب عالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سلحشوری در راه توحید، مسیر شهدای کربلا است نه مسیر مسلمانان نادانان کوفه که حضرت سجاد«علیه‌السلام» فرمودند برای قرب به خدا، فرزند پیامبرشان را به شهادت رساندند. موفق باشید

15652
متن پرسش
سلام: در مورد مقام حضرت زینب (سلام الله علیها) سوال داشتم. بارها در سخنرانی های مختلف از بزرگان شنیدیم که مقام ایشان بسیار بالاست و حتی اگه اشتباه نکنم حاج آقا پناهیان تو یه سخنرانی میگفتن که از قتلگاه تا خیمه که ایشان راز امامت را برای امام سجاد (علیه السلام) می اوردن امام بودن، حالا نه اینکه مقام امامت داشتن ولی کلا از شان بالای ایشان میگفتن حالا اینجا برای من سوال شده که حدیثی مستند از پیامبر (سلام الله علیه و آله) دیدم که فرمودن برترین زنان بهشت خدیجه، فاطمه، آسیه و مریم هستن!!! فکر کنم سوالم رو فهمیدین، ممنون میشم پاسخ بدید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زینب کبری«سلام‌اللّه‌علیها» به دلیل توصیفی که حضرت سجاد«علیه‌السلام» در موردشان فرمودند که: «عالمه‌ی غیر معلَّمه» هستند که حکایت از علم لدنّی و قلبی و شهودی آن حضرت دارد و با توجه به مدیریت فوق‌العاده‌ی ایشان در کربلا و کوفه و شام، نشان می‌دهد حقیقت مدیریت آسمانی امام حسین«علیه‌السلام» را درک کردند. ولی آن‌که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در آن زمان به ایشان اشاره نکرده‌اند، به جهت آن است که آن حدیث وقتی گفته شده که یا حضرت متولد نشده بودند و یا کودک بودند. موفق باشید

15637
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: درباره ی سوال 15606. اگر سوال حقیر جاهلانه است، پیشاپیش عذرخواهی می کنم. این سوال از جانب کسی نوشته شده است که به شدت قائل به «آزادی» است. پرسشگر تا اندازه ای قائل به آزادی است که حتی «ادبیات ارزشی» هم در تعامل با دیگران ندارد یعنی وقتی با یک انسان بی دین مواجه می شود، شخص بی دین اصلا احساس تنگنا نمی کند و شاید متأسفانه احساس می کند که بنده هیچ غیرتی نسبت به مسائل دینی ندارم. درحالی که صرفا قائل به آزادی ام. اما با خواندن مطلب شما مطالبی به ذهن حقیر می رسد. در اهمیت آزادی و گم بودن آن در زمانه ی امروز هیچ شکی نیس. ولی با توجه به تعریفی که در جامعه ی امروز از آزادی می شود و فهم عرفی این واژه، به نظر بنده می رسد که یه انسان ضعیف الایمان که تسلیم هوای نفس خود شده بیشتر از این پاسخ شما خوشحال می شود تا یک انسان مؤمن. مثلا الآن سایت های غیرمذهبی بیشتر خوشحال می شوند پاسخ شما را روی سایتشان بگذارند تا سایت های غیرمذهبی. و به نظر حقیر نوع طرح مسئله ی آزادی در آن سوال طوری است که بی بی سی و وی اُ ای را بیشتر خوشحال می کند تا جمهوری اسلامی و حزب اللهی ها را. این مسئله ممکن است فی نفسه ارزش یا ضد ارزش نباشد مادامی که روشن نشود آیا علت این مسئله (خوشحالی بی دینها و عدم خوشحالی دیندارها) به خاطر این است که حزب اللهی ها خواستند جلی آزادی (به معنای درست آن) ِ مردم را بگیرند؟ شاید این را بتوانم بپذیرم که حزب اللهی ها جلوی آزادی مردم به معنای عرفی آن، آن هم تنها بخشی از مردم را گرفته اند، ولی آزادی به معنای حقیقی چطور؟ در فضاهای غیرحزب اللهی که اصلا برخی مسائل دینی مثل حجاب به ضدارزش تبدیل شده، لذاست که دیگر آزادی غیرمذهبی ها معنی ای ندارد و اتفاقا هر گونه تقیدی ضدارزش محسوب می شود. و در فضای حزب الهی که آزادی برخی محدود می شود، سوالم این است که آیا مردم به ظاهر مذهبی این حق را ندارند که در یک شهر (مثلا فقط قم) به ظاهر، سالم، زندگی کنند و در نتیجه افراد غیرمذهبی ممکن است در این شهر به محدودیت و زحمت بیفتند و آزادی شان گرفته شود؟ این حق را می دهید به اندک جماعت ظاهرا مذهبی یا خیر؟ لطفا اصل مسئله گم نشود، چرا درباره ی پاسختان این سوالات را طرح می کنم؟ چون بنده با خودم فکر کردم که الآن از بین خبرگزاری ها، بی بی سی و از میان مردم، غیرمذهبی ها بیشتر از پاسخ شما خوشحال می شوند. دلیل خوشحالی غیرمذهبیون در نسبت با مذهبیون می تواند به زعم شما این باشد که مذهبی ها آزادی را پاس نمی دارند ولی غیرمذهبی ها پاس می دارند یا دلیل دیگری دارد. سوال دیگر : آیا حجاب اختیاری را شما قبول دارید؟ اگر می فرمایید حجاب قانون است در کشور و باید رعایت شود، وقتی در مسائل خیلی کلان قانون زیر پا گذاشته می شود، چطور می شود انتظار داشت در مسائل این چنینی مردم قانون را رعایت کنند؟ پس می ماند رعایت عرف اسلامی جامعه در مواردی که با غرب متفاوت است. حالا اگه این عرف و این مردم مشکل دارند که سبب سلب آزادی از عده ای می شوند، پس اساسا خاصیت کشور اسلامی از این جهت که عرض شد چیست؟ اگه منظور شما از آزادی چیز دیگری است، این رو بهتره توی پاسختون مشخص می کردید چون مفهوم عرفی آزادی ممکن است چیزی غیر از اراده ی شما باشد. شما جلو ده نفر را در خیابان بگیرید مطلبتان را بدهید بخوانند، معنایی غیر از آنچه بنده عرض کردم به ذهنشان می رسد؟ شاید (میگم شاید نه حتما) شما در "نوع طرح مسئله ی" آزادی اشتباه می کنید به طوری که بیشتر خوراک رسانه های اونوری بشه مطلبتون. وگرنه باید مسئله طوری طرح بشه که منظور شما خوب منتقل شود. ممنون میشم که روشن کنید مسئله از چه قراره؟ سوال دوم : اینکه رهبری فرمودند از ادبیات دشمن استفاده نکنید در طرح مسئله ی آزادی، چطور باید لحاظ شود؟ سوال سوم : در نهایت هم یه سوال جزئی دارم که به نظر شما در فضاهای مذهبی، نوع برخورد با کسی که حجابش را کاملا کنار گذاشته، باید چگونه باشد، باید اصلا به رویش نیاورد یا باید باهاش قطع ارتباط کرد؟ درحالی که هر دو رفتار اثری در او نداره مگر اینکه اگه چند نفر باهاش قطع ارتباط کنند برای خاطر دیگران هم که شده، مجبور می شود عرف مذهبی را رعایت کند. آیا این اجبار خلاف آزادی است؟ با احساس مذهبی ها چه می توان کرد که از بدحجابی ناراحت می شوند و نمی توانند به آزادی او از این جهت رسمیت بدهند؟ مذهبی ها در این احساسشان تا کجا آزادند؟ بی صبرانه منتظر روشنگری و جوابتون هستم. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد این‌که دشمن تلاش کرده است واژه‌ی مقدس «آزادی» را نه‌تنها تحریف، که از آنِ خود کند، بحثی نیست. سخن آن است که چرا ما با تمام وجود نشان ندهیم که ماییم که آزادی را پاس می‌داریم و چرا ما نشان ندهیم که ما آن نیستیم که دشمنان ما، ما را بدان متهم می‌کنند؟ نکته‌ی مهم آن است که هرکس حقیقتاً آزادی را دوست دارد، حتماً رعایت محدودیت‌های مقدس را برای ارزش‌نهادن به آزادی رعایت می‌کند. آزادی حقیقت شیرینی است که اتفاقاً در شهری مثل شهر قم باید بیشتر ظهور کند، از آن جهت که انسان‌های متدین به انتخابِ دیگر انسان‌ها، احترام بیشتر می‌گذارند و در چنین فضایی مسلّم، محدودیت‌های مقدس و انسانی نادیده گرفته نمی‌شود. «آزادی» احترام به انسانیتِ انسان‌ها است.

وقتی ما گرفتار غفلت از حقیقت مقدس آزادی شدیم، یا در کسوت انسان‌های مذهبی، بلندگویِ روضه‌خوانی خود را بلند می‌کنیم و یا در کسوت انسانی غیر مذهبی، صدای موسیقیِ داخل ماشین خود را به گوش فلک می‌رسانیم. در هر دو صورت زیباییِ آزادی، چشیده نشده است تا با احترام به آن، حقوق دیگران رعایت شود.

ما نیاز داریم تا آزادی را تجربه کنیم و از آن لذت ببریم مثل کسی که به‌جای لذّت‌بردن از دارایی‌های دنیایی، از ایثار و بخشش لذّت می‌برد. بنده فهمِ آزادی را یک موضوع انسانی می‌دانم که مؤمن و غیر مؤمن بدان نظر دارند. نباید بگذاریم رسانه‌های معاند این شعار بزرگ را از ما برُباید.

تعجب می‌کنم که می‌فرمایید نباید از ادبیاتِ دشمن استفاده کرد! آیا آزادی که شعار همه‌ی انبیاء و اولیاء است، ادبیات دشمن است؟! مگر مولایمان امام الموحدین«علیه‌السلام» نفرمودند: «لَا تَكُونَنَّ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ حُرّاً» بنده‌ی غیر مباش زیرا که خدایت آزاد آفریده است؟! و مگر ما این شعار بلند را تا حال، در زندگی خود درست اجرا کرده‌ایم؟! آیا اگر بنا است ما بنده‌ی دیگران نباشیم و آزادی خود را در هر صورتی حفظ کنیم، می‌توانیم رعایت آزادی و حقوق دیگران را نکنیم؟!! می‌پرسید؛ اگر کسی حجاب خود را کاملاً کنار گذاشته است، ما با او چه برخوردی داشته باشیم؟ با آن‌که همان‌طور که خودتان می‌فرمایید موضوع در این مثال، تقلیل‌یافته است؛ باید روشن شود چنین فردی فرهنگی که مردمی برای سامان‌دادن به جامعه‌ی خود – خارج از مذهبی‌بودن و غیر مذهبی‌بودن – برای خود ترتیب داده‌اند و محدودیت‌هایی را تعریف کرده‌اند را، یک انسان آزاده زیر پا می‌گذارد؟ و توهین به یک ملت با کدام روحیه‌ی آزادگی می‌خواند؟ حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در زمانی‌که در نوفل‌لوشاتو ساکن بودند حتی اجازه ندادند گوسفندی خلاف مقررات آن کشور در کنار باغی که اجاره کرده بودند، ذبح شود. ما معنای آزادی را این‌طور می‌دانیم و معتقدیم اگر آزادی را خوب تعریف کردیم مثل هرچیز مقدسی مورد احترام انسان‌ها قرار می‌گیرد و آن کس که از آن غفلت کند، شرمسار می‌گردد.

مشکل ما نسبت به آزادی در جایی است که هنوز نتوانسته‌ایم زیبایی آزادی را بچشیم و بچشانیم و آن ایده‌ی بزرگ را از چنگال شهوت‌پرستان در آوریم. ما به حکم آزادی قدرت آن را داریم که جهانِ استکباری را بر هم زنیم و اسیر غبارهای دویست‌ساله‌ی آن نباشیم.

استفاده‌ی ابزاری از آزادی نباید وسیله‌ای باشد که ما بر آزادی و آزادگی تأکید نکنیم. زیرا این آزادی است که به انسان و انسانیت معنا می‌بخشد و «عشق» را زنده می‌کند. چرا اجازه دهیم چیزهایی بر ما تحمیل شود که زندگی‌ها را از فطرت طبیعی‌اش خارج و گرفتار انواع توهّم‌ها کند؟

تنها وقتی می‌توان با انسان‌ها درست ارتباط برقرار کرد که آزادیِ همدیگر را پاس داریم. وقتی یک انسان دینی حتی از محدودیت‌های طبیعی، خود را آزاد می‌کند و روزه می‌گیرد تا محکومِ طبیعت خود نباشد، می‌توان گفت او به دنبال چشیدن حقیقت آزادی است، پس چرا این منش را که دوست‌داشتنِ آزادی است از دستْ فروگذاریم؟!

همه‌ی حرف بنده آن است که باید «آزادی» را با جان و دل خود چشید تا بتوانیم با رعایت حقوق دیگران، به آن‌ها «عشق» بورزیم. از این لحاظ عرض کردم ما باید «عشق» را هم در «آزادی» جستجو کنیم و مسلّم آن‌هایی که رعایت حقوق افراد را انجام نمی‌دهند، کویرهایی هستند که هرگز «عشق» به مشامشان نخواهد رسید. و این است که می‌بینید چنین انسان‌هایی از همه‌چیز گله‌مندند و هم‌خانه‌ی انواعِ نارضایتی‌ها هستند.

هرکس دوست دارد با انسان‌های آزاده زندگی کند از آن جهت که در زیر سایه‌ی چنین انسان‌هایی، دوستی‌ها تحقیر نمی‌شود و هرکس انسانیت خود را احساس می‌کند.

آیا شما وقتی تشنه هستید، حاضرید با فشار دیگران به شما آب خورانده شود؟ یا برعکس؛ حاضرید از سرِ آب‌خوردن بگذرید، ولی آزادی خود را حتی برای رفع عطش زیر پا نگذارید؟ ما سال‌ها است از چشیدن «آزادی» محروم بوده‌ایم و آزاداندیشی را که تنها با عشق به آزادی ظهور می‌کند، را با انواع حیله‌ها و دروغ‌ها به زندان برده‌ایم. ما خدایی در سینه داریم که تنها وقتی آزادی را پاس داریم و حقوق دیگران را محترم بشماریم، با ما سخن می‌گوید. آیا با این چند کلمه می‌توان از «آزادی» این گم‌گشته‌ی دوران‌ها سخن گفت؟!!! و یا باید سال‌ها منزل به منزل و کوی به کوی به دنبال آزادی این زیباترین روحانیتِ درون خود، به جستجو پرداخت شاید که رُخ بنماید و در آن صورت است که معنای سال‌های سال اشک برای آزادمردان و آزادزنانِ کربلا به معنا می‌نشیند و ندای حسین«علیه‌السلام» به گوش ما، آری! به گوشِ ما ابوسفیان‌ها خواهد رسید که: «يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُم‏» ای پیروان ابوسفیان! اگر دین ندارید و نگران ابدیت خود نیستید، لااقل در دنیای خود آزاد باشید. آیا آن وقتی که ما رعایت حقوق افراد را نمی‌کنیم و نگران دیانت و ابدیت خود نیستیم، لااقل به خاطر آزادی، آری! فقط به خاطر آزادی حاضریم حریمِ انسانیت انسان‌ها را حفظ کنیم؟ تا لااقل گوش‌هایمان از پیام مولایمان حسین«علیه‌السلام» خالی نباشد؟ بنده تنها راه را برای چشیدن نور آزادی، رجوع جدّی به دین و دین‌داری می‌دانم به شرطی که دینداری خود را بازخوانی کنیم. ما در کانون یک بحران بزرگ و جهان جدیدی از تاریخ خود هستیم که باید آزاداندیشی را به تاریخ خود برگردانیم و این با پاس‌داشتن ذاتِ آزادی ممکن است و عبور از آزادی‌های تصنعی که بی‌بند و باری را به‌بار آورده است؛ و از این طریق آن نوع آزادی که همه‌ی اندیشمندانِ جهان بشری چه در غرب و چه در جهان اسلام بر آن تأکید داشتند را ربوده است. تا آن‌جا که امام الموحدین«علیه‌السلام» به مالک اشتر در مورد کسانی‌که متدیّن به اسلام نیستند، می‌فرمایند: اگر در دیانت با تو، یکی نیستند در آفرینش با تو برابرند. و از این طریق حضرت راهِ رعایت حقوق و آزادی را برای بشریت می‌گشایند.  موفق باشید  

15558
متن پرسش
سلام و احترام: «حنظله آنچنان در روحانیت امام غرق بود که جنگ و رعب و تنعمات این جهان نتوانست او را از امام جدا کند و هر دو در یک کوی در زمین کربلا خوابیدند تا دعای او که خواست پیوستگی او در بهشت با امام اش بیشتر از این جهان باشد و امام برای اجابت آن‌ دعا آمین گفت، محقق شود. زیرا او راز وحدت روح را می‌شناخت و معجزه‌ی اتحاد روان‌ها را تجربه کرده بود که چگونه اگر انسان از خودبینی و خودخواهی و خودپرستی رها شود زمینه‌ی حاصلخیزیِ روح او، راه او را به سمت روح‌های بزرگی چون حسین (ع) می‌کشاند.» منظورحضرتعالی از اتحاد روحانی با امام چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» عرایضی در این مورد شده است. خوب است به طور اساسی، سری به آن کتاب زده شود. موفق باشید

15465
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: گفته می شود تنها جایی که خداوند بدون واسطه تجلی کرد در عاشورا و در کربلاست. آیا این سخن صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این معنا است که در آن شرایط، حجابی بین انسان و خدا نیست و انسان به خودْ نظر ندارد، البته بر اساس روایات دیگر، این حالت منحصر به عاشورا و کربلا نیست. موفق باشید

15466
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: شنیده ام بدن امام حسین (ع) تنها بدنی بوده است که به جای حضرت عزراییل خود خداوند قبض روح کرده است. آیا این مطلب درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و این معنای خاص دارد و باز تنها منحصر به آن حضرت نیست. موفق باشید

15369
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: 1. در پاسخ به سوال قبلی که حضرت علی اصغر (ع ) و رقیه (س) کودک بودن و به سن تکلیف نرسیده بودند در حالی که آنها باب الحوایج هستند و مقاماتی دارند که ما به آنها متوسل می شویم در حالی که در این دنیا عمر طبیعی نکرده اند و مثل امامان کمالاتی کسب نکرده اند چگونه توجیح می کنید فرمودید که هر کس مطابق اعیان ثابته و اختیار قبل از خلقتش در این دنیا با همان انتخاب اولیه اش شخصیت خود را شکل می دهد و حضرت حق بر همان اساس مسیر او را برایش تعیین می کند حالا اگر ما در امکان ذاتی در علم الهی و عین ثابته خود کل شخصیت خود را انتخاب کردیم و جواب الست بربکم را هر کس در عین ثابته به نحوی داده حضرت علی اصغر (ع) هم این گونه داده که من در رکاب پدرم در شش ماهگی شهید شوم یعنی تمام اتفاقات و رفتارهای که به صورت جزئی ما در این دنیای حادث انجام می دهیم در علم الهی به صورت دفعی انجام داده و انتخاب کرده ایم پس رفتارهای ما در این دنیا به نوعی می شود گفت بروز آن شخصیتی که در عین ثابته انتخاب کرده ایم و در این جا نمی خواهم بگوییم اختیار زیر سوال می رود ولی مطلب این است که شما در بحث عصمت می فرماید ائمه کمالشان در حفظ عصمت است یعنی عمری تلاش می کنند عصمت خود را حفظ کنند و بقیه مردم تلاش می کنند به عصمت برسند این درست، اما حضرت علی اصغر (ع) که هنوز بزرگ نشده و به سن تکلیف نرسیده، و حتی اگر عصمت موهبتی را برای ایشان قبول کنیم خوب هیچگونه تلاشی در حفظ آن نکرده اند که بگوییم عمری تلاش کرده اند و عصمت موهبتی که خدا به ایشان داده بود حفظ کرده اند مثل ائمه، در حالی که ما متوسل می شویم یعنی نوعی عصمت قائلیم به آن حضرت و حاجت می گیریم؟ 2. قسمت دوم سوالم این است که آیا روایاتی داریم که اثبات کنند ائمه ما در مورد حضرت علی اصغر (ع) و رقیه (س) در مورد عصمت و مقاماتشان صحبت کرده باشند؟ معرفی فرماید. 3. قسمت سوم سوالم: آیا می شود عین ثابته را با این مثال معرفت النفسی حل کرد که مثلا نفس یک اراده بر عملی می کند همین که اراده بر عمل کرد و در مقام خودش آن عمل انجام گرفت فقط می ماند این که آن را در عالم ماده به جزئیت انجام دهد؟ 4. قسمت چهار سوالم: اصلا عین ثابته اشاره به عالم اول ما خلق الله که عقل است دارد یا همان عالم ذر یا علم الهی در ذات احدی اشاره دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید انسان در ذات خود و در بُعد امکانِ ذاتی‌اش، مختار است و در تمام طول عمر خود با انتخاب‌هایی که هرلحظه می‌تواند انجام دهد، به‌سر می‌برد. حضرت علی اصغر و جناب رقیه خاتون آن انتخاب را کردند که می‌دانید و با آن انتخاب شخصیتی شدند که برای ما بس محترم و مقدس‌اند و جواب‌گوی توسلات ما می‌باشند. و این ربطی به موضوع عصمت ندارد، بلکه عزم مقدس آن‌ها، آن‌ها را بزرگ کرده. در رابطه با عین ثابته، در جریان باشید که هر مخلوقی در علم خدا، حقیقت خود را دارد و حضرت حق مطابق ظرفیت عین ثابته‌ی مخلوق، او را خلق می‌کند. موفق باشید  

15127
متن پرسش
با سلام و آرزوی سلامتی برای شما استاد بزرگوار: امسال محرم مثل هرسال نبود. بعد از روز عاشورا حس کردم چرا فقط تاسوعا و عاشورا یاد امام حسین علیه السلام هستم؟ تصمیم گرفتم هر رروز تا جایی که یادم هست بر خواندن زیارت عاشورا مداومت کنم و هرروز صبح بعد از نماز صبح زیارت عاشورا را خواندم. البته گاهی هم فراموش می کردم، چون دختری دارم که امسال نماز خواندن را شروع کرده و بیدارکردن او و مواظبت بر نماز او گاها این مسأله را از ذهنم دور می کرد اما به جد می توانم بگویم تقریبا هر روز خواندم. اثرات واقعا خوبی را حس می کردم. تا اینکه امروز بعد از تقریبا پنج ماه که خوانده ام مطلبی را در مفاتیح خواندم در مورد این زیارت و مداومت بر آن که... در نیتم برای خواندن آن فقط برای امام حسین علیه السلام و عرض ارادت، خلل ایجاد کرده است. این را واقعا نمی خواهم برای خودم بخوانم...یا ثواب. باید چگونه این را درست کنم؟می خواهم فقط بگویم که با دوستان ایشان دوست و دشمن دشمنان ایشان هستم... واقعا بگویم که از خدا می خواهم سلام و صلواتش را بر او و خانواده اش و اصحابش و یارانش بفرستد. الان اما هر بار می خوانم بفکر ثواب و برکاتشم... نیتم انقدر خالص نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ثواب خواندن زیارت عاشورا از آنِ آن‌هایی که به دنبال ثواب‌اند. ما جز نگاه به مولایمان حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» در عالم هستی چیز دیگری نمی‌خواهیم. به هر بهانه‌ای که بتوانیم فقط نظر به آن حضرت را مدّ نظر داریم. گفت:

ما گدایان خیل سلطانیم / شهر بند هوای جانانیم

بنده را نام خویشتن نبود / هر چه ما را لقب دهند آنیم

گر برانند و گر ببخشایند / ره به جای دگر نمی دانیم

چون دلارام می زند شمشیر / سرببازیم و رخ نگردانیم

تنگ چشمان نظر به میوه کنند / ما تماشاکنان بستانیم

هر چه گفتیم جز حکایت دوست / در همه عمر از آن پشیمانیم

ترک جان عزیز بتوان گفت / ترک یار عزیز نتوانیم

موفق باشید

15122
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله استاد بزرگوارم: پاسخ های شما به سوالات اخیر کاربران در باب انتخابات اسفند 94 را مطالعه کردم و دیدم چنان لطافتی دارد که قرار گرفتن در مسیر فهم آنها برای نفوس با اخلاص که خانه وجودشان را در معرض تندبادها حوادث روزگار فعلی می بنند، حقیقتا سهل ممتنع است. اگر بخواهم در مسیر این نوع تفکر لطیف لمحه ای قرار گیرم (یا بگو بیقرار گردم) باز به همین می رسم که هنوز انگار زمین و زمان به کمال استعداد خود برای فهم افق برتری که امام راحل بزرگوار به روی انسان گشوده، نرسیده و هنوز حتی جریان راست گرای واقعی یا اصلاح طلب واقعی ما نتوانسته هویت و شخصیت خود را ذیل آن نور دوران معاصر قوام دهد و در بلندای دیگری مافوق دعواهای سیاسی چپ و راست برای تمدن سازی اقدام کند. گفتمان های رایج اصولگرا و اصلاح طلب و میانه رو با همه چالشهایی که در ظاهر چشم ما با یکدیگر دارند، در ظلمت مدرنیته گرفتارند و کم توفیقی هر دو جناح که امتحان خود را در دوران سازندگی و اصلاحات و مهرورزی و در مجالس متفاوت نشان دادند ریشه در همین گرفتاری دارد. جالب آنکه همگی در یک چیز مشترکند و آن عدم فهم افقی که رهبری گرانقدر ذیل نور امام متذکر آن هستند. نشانه این غقلت از روحی که آقا متذکر آن است اینکه می توان توصیه ها و راهبردها و تذکرات یکسانی را در کلام آقا پیدا کرد که به همه جناح ها در زمان مسئولیست شان داشته اند و این نشانه ها هم در دولت آقای هاشمی و هم در دولت آقای خاتمی و هم در دولت آقای احمدی نژاد و هم در مجالس اصولگرا و هم در مجالس اصلاح طلب مشهود است. همه جناح ها و افراد سیاسی - بجز معدود کسانی که مسلما گرگهایی در لباس میش هستند - به نظر بنده دلسوزانه می خواهند برای کشور خدمت کنند و هر کدام در قرائت خاص خود یک وجهی از وجوه توجهات این سویی امام را برجسته تر می کنند یکی عدالت را و یکی آزادی را، یکی جمهوریت را و یکی اسلامیت را، یکی آبادانی را و یکی کارفرهنگی را.... اما همگی در گفتمان های خود برای نحوه اداره کشور و به پیش بردن اقتصاد بیمار و فرهنگ مظلوم به سمت توسعه ذیل تمدن غربی مشترکند. این است که مردم مستضعف ما (به معنی قرآنی کلمه) بجای آنکه در معرض آن لطایف تفکر قرار گیرند، یک روز آرمان و مطلوب و مطالبات خود را در گفتمان این جناح می بیند و به فلان رای می دهد و روز دیگر در جناح مقابل به بهمان رای می دهد. و این دست به دست شدن قدرت میان جریان ها سالهاست ادامه دارد و عملا نه مردم و نه حکومت و نه نخبگان و خواص بسمت غفلت زدایی از ظلمات زمانه علی نحو راقی سیر داده نمی شوند. آری شاید هنوز زمان کمال استعداد قرار گرفتن در مسیر چنان تفکر لطیفی که شما متذکر آن هستید فرانرسیده است... بقول شاعر دردآشنای روزگارمان آقای برقعی: و این بحر طویل است... عصر یک جمعهء دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟ چرا آب به گلدان نرسیده است؟ چرا لحظه ی باران نرسیده است؟ و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است؟ چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟ دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد، فقط برد، زمین مرد، زمین مرد، خداوند گواه است، دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این‌که متوجه‌اید روحِ شاعرانگی، روحِ تذکر به این دوران است؛ بسیار دلگرم شدم و حقیقتاً در افقی که شاعر می‌گشاید، می‌توان از کدورت دعواهای جناح‌های سرگردان آزاد شد و به جایی نظر کرد که به گفته‌ی جناب حافظ: «می‌وزد از چمن نسیم بهشت / هان بنوشید دم به دم میّ ناب» در چنین شرایطی که در صبح‌دمان ژاله بر رُخ لاله می‌چکد، از چمن‌زار مظاهر، نسیم بهشت می‌وزد و تمام فضا را آماده می‌کند که تا سالکِ طالب حقیقت در عالی‌ترین شرایط توحید که امکان تحقق عشق خالص در میان است، از نوشیدن میّ نابِ محبت کوتاهی نکند و نگذارد در چنین شرایطی غیر از رجوعِ به حق چیز دیگر در میان آید. این حالت را در پیاده‌روی اربعین در بین انبوه زائران حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» و یا در حرم امامان معصوم«علیهم‌السلام» به‌خوبی می‌توان احساس کرد که چگونه نفحات الهی، شوری آتشین بر قلب‌ها انداخته به طوری‌که هرکس در تلاش است در نوشیدن میّ ناب که همان عشق خالصانه است، عالی‌ترین سبقت را به صحنه آورد. موفق باشید 

15097
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: الف) در بحث این که نفس بعد از این عالم فقط جلوه می کند و داشته های خود را که ملکه نفس شده در بیرون بهشت و جهنم او می شود در این جا نفس کودک هم مثل همه نفوس جلوه دارد؟ حال کودکی که قبل از سن تکلیف مرده و دارای صفات بد و یا خوب است و تکلیفی ندارد وضعیت کودک بعد از مرگ چگونه است؟ ب) ما اعتقاد داریم حضرت علی اصغر (ع) و رقیه (س) کودک بودند و به سن تکلیف نرسیده بودند در حالی که آنها باب الحوایج هستند و مقاماتی دارند که ما به آنها متوسل می شویم در حالی که در این دنیا عمر طبیعی نکرده اند و مثل امامان کمالاتی کسب نکرده اند چگونه توجیح می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس مطابق اعیان ثابته و اختیارِ قبل از خلقتش در این دنیا، با همان انتخاب اولیه‌اش، شخصیت خود را شکل می‌دهد و حضرت حق بر همان اساس مسیر او را برایش تعیین می‌کند. عزیزانی مثل حضرت علی اصغر و جناب رقیه«سلام‌اللّه‌علیهما» مسیری را انتخاب کردند و خداوند آن مسیر را برای آن‌ها شکل داد و عظمت آن‌ها به جهت انتخاب چنین مسیری است. موفق باشید

14978
متن پرسش
سلام: 1. یکی از اولیای خدا می فرمود : ذکر و دستورالعمل را ولی خدا با اجازه ی وجودی که دارد باید بدهد تا منشا اثر باشد، و الا این همه ذکر و عمل وجود دارد که اگر شما انجام بدهید به نتیجه نمی رسید. (این حرف تا چه حد درست است ؟) 2. استاد میشه خواهش کنم بر همین اساسی که در نکته ی 1 گفته شد، به بنده دستوری بدهید (با همان اجازه وجودی) در مورد اینکه اهل بیت دست بنده رو بگیرند و به کلی از هوی نفس بیرون بکشند. و ما را به آن هدف اصلی خلقت برسانند. اصلا به کدام معصوم و با چه طریقی متوسل بشیم؟ 3. میشه یک راه توسلی به حضرت رضا (ع) یا امام حسین (ع) و یا حضرت زهرا (س) بفرمایید که ما دائم داشته باشیم تا برای حوایج مادی و معنوی به آن متوسل بشیم. نماز و دعا زیاد وارد شده، اما یک دستوری بفرمایید که به نتیجه برسیم و جوابمان را بدهند. 4. به بعضی از علما خیلی علاقه دارم، می خواستم ببینم چطور میتونم از اینها کمک بگیرم و متوسل بشم. به آنهایی که به قبرشان دسترسی دارم چه کنم و به آنهایی که دسترسی ندارم؟ 5. یک سول دیگر: شنیده ایم که خداوند به هر کسی با توجه به ظرفیت و استعداد آن شخص عنایت می کند و آن را به مقاماتی که در حد اوست می رساند. حال ما چه کنیم که این ظرفیت وجودی و استعداد ما بیشتر شود؟ 6. از کجا بدانیم که تا چه زمانی باید استقامت داشته باشیم در راه سیر و سلوک؟ چون واقعا انسان بعد از یک مدت چون عنایت ویژه ای نمی شود و به چیزی نمی رسیم و هم شیطان و هم جامعه در تلاش دور کردن انسان از انسانیت هستند و هم اینکه دسترسی به ولی خدا نداریم تا مستقیما خدمت ایشان باشیم، حال چه کنیم؟ مثلا حسینقلی همدانی در حرم امام علی علیه السلام وقتی آن کبوتر را دید که 22 مرتبه آمد و آن نان خشک را خورد کرد، فهمید که باید 22 سال استقامت داشته باشد. من از کجا بفهمم که چقدر دیگه تلاش کنم؟ بالاخره زمانه ما با زمانه آنها خیلی متفاوت است و ما هم با آنها خیلی فرق می کنیم. 7. آیت الله شجاعی در چراغ هدایت می فرمود: به این نمازها و اعمال خودتان دل خوش نکنید، با اینها و با این وضعی که در خودمان می بینم به هیج جا نمی رسیم فقط باید عنایتی از سوی اباعبدالله بشود تا نجاتتان دهد. خیلی روی این حرف تاکید داشتند. سوالم این است که چگونه عنایت را دریافت کنیم؟ چه عملی؟ چه مدتی؟ چه قدر؟ و در جایی دیگر فرمودند به هر حیله ای شده در دل صاحب الزمان جا پیدا کنید. یعنی چی کار کنیم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هر حال باید رجوع ما به حقیقت، رجوع وجودی باشد. اگر استادی بتواند در این مورد کمک کند بسیار خوب است 2- بنده برای خودم و جنابعالی شرح حدیث «جنود عقل و جهل» از حضرت امام را توصیه می‌کنم 3- فدای آن عزیزان شوم، زیارت و یاد آن‌ها اگر مدّ نظر قرار گیرد، وظایف عبادی ما تأثیر خود را خواهد داشت. پیشنهاد می‌شود در این مورد کتاب «چگونگی فعلیت‌‌یافتن باورها» را مطالعه فرمایید 4- به یاد آن‌ها عبادت کنید به همان شکل که در آن گتاب عرض شده است 5- راضی به رضای خدا باشید 6- با ارادت به نایب امام زمان یعنی حضرت آیت اللّه العظمی سید علی خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» الهامات لازم، سراغتان خواهد آمد 7- در زیارت حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» اگر برایتان امکان دارد، سالی یک‌مرتبه کوتاهی نکنید و در روز جمعه زیارت مولایمان حضرت صاحب‌الامر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را به همان شکل که در مفاتیح هست، عمل کنید. موفق باشید

14941
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد بزرگوار: سوالی داشتم. با توجه به این دو روایت سوالی در ذهنم هست که با این حساب اشخاصی مثل سلمان و امام خمینی و مقام معظم رهبری و آیت الله جوادی آملی از یاران امام حسین علیه السلام پایین ترند حتی از حر و اون غلام سیاه لطف. کنید توضیح بدید منظور اهل بیت از اینکه در طول تاریخ یارانی مثل یاران امام حسین نمی شناسند چیست؟ 1. حضرت امام حسين عليه السلام شب عاشورا در سخنراني خود فرمود: ... فاني لا أعلم أصحابا أوفي و لا خيرا من أصحابي و لا أهل بيت أبر و أوصل من أهل بيتي؛ فجزاكم الله خيرا . «من اصحابي بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمي دانم و اهل بيتي نيكوتر از اهل بيت خود نمي دانم، پس خداي متعال شما را جزاي خير دهد.» ( بحار الانوار ج 44 ص 316 سطر اول ، لهوف ص 142 ترجمه محمد جواد مولوي نيا ، انتشارات سرور ، چاپ سوم ،1388، امالي شيخ صدوق، ص 221 ، مجلس 30 و ارشاد مفيد، ج 2، ص 93 ) 2. حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: روز عاشورا حالاتي براي اصحاب اماما حسين عليه السلام پيش آمد كه پرده ها و حجابها كنار رفت و اصحاب امام حسين عليه السلام مقامات اخروي خود را مشاهده كردند و براي همين مشتاق شهادت بودند. ( بحار الانوار ج 44 ص 297 باب 35 ح 1 چاپ ايران ) 2. در روايت است كه حضرت امير المؤمنين وقتي به جنگ صفين مي رفتند، به سرزمين طف رسيدند، ابن عباس مي گويد من همراه امير المؤمنين بودم و حضرت با سرنيزه اشاره كرد فرمود: «ههنا مناخ ركاب ومصارع عشّاق شهداء لا يسبقهم من كان قبلهم، ولا يلحقهم من بعدهم»[2] فرمود: «پسر عباس، آن نقطه، محل بارانداز كاروان آنان است و جايگاه عاشقان الهي است.» همانطوري كه مستحضر هستيد كلمه عشق و عاشق در روايات ما خيلي كم تعبير شده و از عدد انگشتان دست تجاوز نمي كند؛ امام علي عليه السلام در اينجا كلمه عشاق را در باب شهداي كربلا به كار برده و يك عنايت ويژه اي داشته اند. فرمود اينجا جايگاه افتادن عاشقاني است كه نه در گذشته تاريخ و نه در آينده تاريخ مانند آنان نبوده و نخواهد آمد؛ يعني حتي اصحاب بدر و احد و اصحاب امير المؤمنين و ياران امام زمان (عج) به درجه اصحاب حضرت سيد الشهدا نمی رسند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این راه را در این حدّ ایثار، حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» و یاران بزرگوارشان گشودند، یارانی که تا آن زمان نمونه نداشتند ولی آن‌چنان گشوده مانده است زیرا که شیعه دیگر طاقت غفلت از آن راهِ عشق و ایثار را ندارد و با تمام وجود سعی می‌کند این راه گشوده بماند چه در کسوت علمایی که نام بردید و چه در کسوت شهدایی که ما در دفاع مقدس 8 ساله داشتیم که حقیقتاً نورِ کربلا و نور حسین«علیه‌السلام» بود که چنین حماسه‌های غیر قابل تصور را در قرن بیستم به ظهور آورد. موفق باشید 

14880
متن پرسش
با سلام: استاد در قسمتی از کتاب شرح 10 نکته از معرفت نفس می فرمایند: اكثر قريب به اتفاق بيماري‌ها به اين صورت شروع مي‌شود که ابتدا روحِ انسان آماده‌ي پذيرش آن بيماري مي‌شود و سپس آن را به جسم سرايت مي‌دهد و جسم مريض مي‌شود و يا ابتدا روح از تعادل خود خارج مي‌شود و بدنِ خود را درست تدبير نمي‌کند و آثار آن عدم تدبير آن است که عضوي از اعضاء بدن نمي‌تواند به حرکت طبيعي خود ادامه دهد. سوال بنده این بود که بیماری هایی که ائمه و پیامبران دچار آن می شدند مانند بیماری امام سجاد (ع) در کربلا و .... چگونه با این مسئله تطبیق داده می شود؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در مورد امام سجاد«علیه‌السلام» می‌دانید؛ آن بیماری به اراده‌ی خاص الهی واقع شده بود تا وظیفه‌ی جهاد از دوش حضرت برداشته شود. در مورد سایر اولیاء معصوم نیز باید قضیه از همین قرار باشد. البته این غیر از بیماری‌هایی است که در اثر عوامل خارجی مثل «زهر» پیش می‌آید. مفصلِ این نکته را در کتاب «خویشتن پنهان» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

14753
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: از استاد عزیز خواهشمندم به سوالات زیر پاسخ بدهند؟ 1. آیا نامه عمرابن خطاب به معاویه حقیقت دارد که بعد از حادثه کربلا به عبدالله پسرش نشانش داد. 2. آیا این هم حقیقت دارد که (ابوعلی سینا در فصلی از کتاب شفاء گرچه علی را عالم‌تر و شجاع‌تر از عمر می‌داند ولی عمر را در امر حکومت عاقل‌تر از علی و در نتیجه شایسته‌تر می‌داند. (منبع ویکی پدیا، عمر ابن خطاب) مچکرم استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چیزی در این مورد ندیده‌ام، آن‌چه می‌دانم نامه‌ی محمدبن‌ابابکر است به معاویه و سخن معاویه به او، که این ربطی به حادثه‌ی کربلا ندارد! 2- همین‌طور است و به همین جهت یا باید گفت ابن‌سینا گرایش شیعی دارد و یا شیعه‌ای است که تقیه کرده است. در جایی می‌فرماید: مَثَلِ علی در بین اصحاب پیامبر، مَثَلِ معقول در بین محسوس است. و این تمام تفکر یک شیعه می‌باشد و به همین جهت آل بویه که حکومت شیعی است، سعی در جذب او دارد. موفق باشید

14533
متن پرسش
سلام استاد: بنده از آن جهت که طلبه ام و روضه خوانی را هم پیش رو دارم باید مقتل بخوانم و کار کنم. حال با توجه به این که با کتب شما فهمیدم که بعد اصلی ماجرای کربلا معنوی است نه مادی. اگر من بیایم و در منبر برای مردم بعد معنوی را تبیین کنم و آخر سر روضه مادی بخوانم تناقض ایجاد نمی شود در اذهان؟ یا اینکه می شود روضه اباعبدلله را هم با رویکرد معنوی خواند؟ راهنمایی بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقاتلی مثل کتاب «لهوف» عین تذکر به حقایق معنوی است که از طریق ذوات مقدس اولیاء الهی در کربلا به صحنه آمده است. موفق باشید

14422
متن پرسش
سلام: برخی می گویند استاد شهید مطهری (ره) در تاریخ قوی نبوده اند. بخصوص در کتاب حماسه حسینی. استاد شما که تاریخ را چندین سال کار کرده اید بفرمایید این چنین است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید مطهری به‌عنوان یک دانشمند اسلامی با آن وسعتی که در معارف اسلامی دارند، ابداً شخص ساده‌اندیشی نبوده‌اند که بتوانیم بگوییم نسبت به حضورشان در تاریخ اسلام ناقص بوده‌اند هرچند نمی‌توان گفت یک دانشمند به همه‌ی آن‌چه در موضوع مورد نظرش هست، باید اطلاعات جزئی داشته باشد. مرحوم مطهری با تدوین کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران نشان دادند در مورد تاریخ احاطه‌ی قابل قبولی دارا می‌باشند.

14374
متن پرسش
سلام و احترام: استاد فرزانه آیا اهل بیت (ع) در جوانی یا ابتدای جوانی هنگام مواجه با آزار و اذیت دیگران اذیت و دچار درد چسمی و روحی می شدند؟ آیا امام حسین (ع) در کربلا اذیت شدند هنگام شهادت عزیزانشان؟ آیا رسول خدا هنگام آزار جسمی توسط دشمنان اذیت می شدند؟ آیا رسول خدا در سال آخر زندگی به چنان کمالی رسیدند که اذیت نمی شدند؟ آیا موافقید رسول خدا در جوانی اذیت می شدند ولی در سال آخر عمرشان به علت قدرت روحی بالا اذیت نمی شدند؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قلب انسان‌هایی مثل اولیاء معصوم منوّر به درک حقیقت شد، جایگاه هرچیزی را می‌یابند و در عین عاطفی‌بودن آن عاطفه را ذیل درکِ حقیقت احساس می‌کنند از این جهت به یک معنا اذیت می‌شوند که عزیزی مثل جناب عباس را شهید می‌بینند ولی از جهت دیگر در مقام اُنس با حقیقت در استحکام کامل هستند. موفق باشید

14366
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: با دوستان در مسجد جلسات کتاب خوانی «کربلا مبارزه با پوچی ها» را شروع کرده ایم. در مطالعه جلسه سوم کتاب با مبحث ترس از مرگ، سوالی در جلسه از سوی دوستان مطرح شد که جواب خوبی نتوانستیم به آن پیدا کنیم. سوال این بود که اگر فرهنگ حسین علیه السلام فرهنگ نترسیدن از مرگ است. این نترسیدن از مرگ با نترسیدن از مرگ که بیان می شود در گروه های تروریستی مانند داعش هم مشاهده می شود چه تفاوتی دارد؟ و آیا در حقیقت آنها هم از مرگ نمی ترسند؟ خواهشمندیم با بیان خود پاسخ دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک‌وقت انسانی مثل حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» در مقابل دشمن مشخصی مثل یزید و عبیداللّه که می‌خواهند او را مجبور به تسلیم کنند؛ تا پای جان می‌ایستد و از مرگ نمی‌هراسد. و یک‌وقت افراد انتحاریِ تکفیری به جهت توهّماتی که از طرف مقابل دارد و به بهشتی خیالی دلگرم است، مقابله با دشمنِ خیالی خود می‌کند. این دومی گرفتار خیالات و وَهم است و از این جهت، این نترسیدن با آن نترسیدنِ حکیمانه تفاوت دارد. موفق باشید

14299
متن پرسش
سلام: 1. در زمینه تاریخ امام حسین (ع) بجز کتب شما و شهید مطهری که کار کرده ام چه کتابی بخوانم؟ 2. در زمینه مقتل امام حسین (ع) بجز کتب مذکور و مقتل لهوف چه کتابی به جزئیات دقیق پرداخته؟ 3. کتب میرزا جواد آقا ملکی تبریزی چگونه است؟ جایگاهش در عرفان؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع بسیار گسترده است با کتاب‌های بسیار گسترده. کتاب «پس از پنجاه‌سال» مرحوم دکتر شهیدی و کتاب «نفس‌المهموم» مرحوم شیخ عباس قمی و جلد 44 بحارالأنوار برای شروع خوب است 2- غیر از لهوف، مقتل دیگری را نمی‌شناسم 3- کتاب‌های مرحوم ملکی تبریزی در عرفان عملی، عالی است. موفق باشید

14223
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد گرانقدر استاد امامی مطلبی دارند به این مضمون که امام حسین (ع) در کربلا روز به روز به خاطر تحمل رنجها در جاتش در حال افزایش بود. اگر عمر سعد نبود، درجات معنوی امام حسین (ع) افزایش نمی یافت. حضرتعالی نظرتان در مورد ازدیاد درجات معصومین (ع) در دنیا چیست؟ آیا موافقید معصومین با تحمل رنجها در جاتشان افزایش می یافته؟ قل رب زدنی علما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم ائمه هم در مقام خود علاوه بر عصمت، کمالاتی خواهند داشت و هر صحنه‌ای را برای خود زمینه‌ی افزایش آن کمالات قرار می‌دهند، حال چه در مقابل عمر سعد باشد و چه همچون امام رضا«علیه‌السلام» در مقابل مأمون عباسی. موفق باشید

14205
متن پرسش
سلام استاد: اخیراً دو تن از شهدای گمنام رو دانشگاه ما دفن کردند. زمزمه‌های از برخی دانشجویان به گوش می رسد که مگر دانشگاه قبرستان است که شهدا خاک شوند و ... لطف بفرمایید جایگاه شهدا در دانشگاه‌ها را تبیین کنید. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهداء نمادِ فرهنگ مقاومت در مقابل استکبار جهانی در تاریخی است که با حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شروع شد و حضور آن‌ها در مراکز علمی به آن مراکز جهت و قوت و شور می‌دهد. مثل حضور حرم مطهر حضرت معصومه«سلام‌اللّه‌علیها» در قم که موجب رونق علمی آن شهر شده. مگر کربلا که محل دفن آن شهدای بزرگوار است، قبرستان است؟! یا راهی که بشریت باید از آن طریق زندگیِ خود را به‌دست آورد؟ موفق باشید

14185
متن پرسش
سلام عليكم: احتراما موضوعي را با حضرتعالي در ميان مي گذارم و تقاضا دارم تأملات و نكات مد نظر شما را در اين زمينه دريافت كنم. با توجه به اينكه موضوع اقتصاد مقاومتي، امري مربوط به عصر حاضر است كه توسط مقام معظم رهبري در بيانات مختلف چند سالي است مطرح شده و مورد پيگيري جدي ايشان قرار گرفته است، چگونه مي توان چنين موضوعي را چه در باب مباني و چه در باب راهكارها، از منظر نهج البلاغه و سخنان اميرالمومنين عليه السلام بررسي كرد؟ و اگر حضرتعالي در زمينه اقتصاد اسلامي و مباحث مرتبط با اقتصاد مقاومتي مد نظر آقا نظري داريد ممنون ميشوم اگر از ديدگاه شما هم در اين زمينه مطلع شوم، تا ان شاء الله اين موضوع همراه با مطالعات و تحقيقات ديگر كمكي به رساله دكتري بنده در رشته علوم قرآن و حديث نمايد. متشكرم هميشه دعاگوي شما و آرزومند توفيق روزافزون براي شما در مسير تعالي فكر ديني هستم و نيز محتاج دعاي خير شما
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اقتصاد مقاومتی یک روح دارد و یک جسم. آن‌چه حیات اقتصادی ما را شکل می‌دهد روح آن است. بدین معنا که با نظر به کمّیّت‌های عالَم، کیفیت‌های عالم را به تاریخ برمی‌گرداند و مناسبات بشری را به معنا می‌کشاند و از این جهت، اقتصاد مقاومتی مقابل اقتصاد کمّیت‌گرایِ فرهنگِ مدرن است. به عنوان نمونه در پیاده‌روی‌های چند سال اخیر در اربعین، ملاحظه می‌کنید هرچه قدر تعداد نفرات زوّار بیشتر می‌شود، امکانات پذیرایی از زوّار نه به همان اندازه، بلکه بیشتر است. کمّیت اضافه‌شده، امکانات به صحنه می‌آید زیرا پدیده‌ای ماوراء روح کمیّت‌گرایِ دنیای مدرن در آن صحنه در جریان است و این حالت را نیز ما در دفاع مقدس خود به‌خوبی تجربه کردیم. عمده در اقتصاد مقاومتی، رویکردِ مردمی آن است و نجات‌دادن یقه‌ی مردم از اراده‌ی معطوف به قدرت که ساختار دولت‌ها را تشکیل می‌دهد، به اراده‌ی معطوف به حق و این روح هنوز به تاریخ ما برنگشته است و لذا است که در متن همان اقتصادِ کمّیت‌گرا می‌خواهند جواب مفاد مترقی مقام معظم رهبری را در رابطه با اقتصاد مقاومتی را دهند و این یک بن‌بست است که باید از آن خارج شد. موفق باشید.

14146
متن پرسش
سلام: نظرتون در مورد خوندن هر روزه زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام رو می خواستم بدونم. ممنون و متشکر از توجهتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون بنده خودم این کار را نکرده‌ام و تنها زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام را بعضاً در روز عاشورا انجام داده‌ام، نمی‌توانم نظر دهم. البته جایگاه لعن و سلام، جایگاه بس بزرگی است و لعن بر قاتلان حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» موجب رفع حجاب‌های ظلمانی دورانی می‌شود که در آن زندگی می‌کنیم و لذا با تأکید کامل باید این لعن‌ها انجام گیرد. این غیر از آن است که مقیّد باشیم که در هر زیارت عاشورا صد لعن و صد سلام را انجام دهیم. موفق باشید

14144
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: استاد نظرتان در مورد حوادث نیجریه چیست؟ انگار که کربلایی دیگر و صورت بر صورت جون دیگری گذاشتن به صحنه آمده؟ چرا دقیقا بعد از ایام اربعین این اتفاق افتاد؟ دست چه کسی در صحنه است؟ برای آرامش قلب شیخ زکزاکی و پیروزی اهدافش صلوات.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی برژینسکی در رابطه با تحقق انقلاب اسلامی از مسئولان «سیا»ی آمریکا پرسیده بود چرا انقلاب اسلامی را در ایران پیش‌بینی نکرده بودید؟ آن‌ها در جواب گفته بودند: برنامه‌هایی که ما به کامپیوترهای خود داده بودیم، چنین حساسیت‌هایی نداشتند. به این معنا که اصلاً آن‌ها وجود و وقوع چنین پدیده‌هایی را نمی‌بینند. در مورد واقعه‌ی نیجریه نیز قضیه از همین قرار است که دارد در اقصی نقاط عالم، چیزهایی پدید می‌آید که فرهنگ مدرنیته و نوکران آن نمی‌بینند و لذا هر تجمعی را می‌خواهند با برخورد نظامی از سر خود باز کنند و این جدّی‌ترین غفلت از طرف آن‌ها و ظریف‌ترین حضور انقلاب اسلامی به نور امام حسین«علیه‌السلام» در آن منطقه است، در آن حدّ که «بی‌بی‌سی» حتی یک خبر جزیی از آن همه کشتار نمی‌دهد. یعنی نمی‌بیند که چنین واقعه‌ای در عالم به‌وقوع پیوسته است. این عین سخن ابوسفیان است که می‌گفت ما بت‌ها را می‌بینیم که می‌پرستیم، ولی چگون خدای نادیدنیِ محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را بپرستیم؟ ولی در نهایت آن‌که تاریخ را فتح کرد، خدای پیامبر بود، نه بت‌های بشرساخته‌ی مشرکان حجاز! به همان اندازه که یقین پیدا کردید، در پیروزی پیامبر بر ابوسفیان؛ یقین پیدا کنید بر فتحی که با فرهنگ اربعین از طریق امام حسین«علیه‌السلام» در تاریخ واقع می‌شود. موفق باشید

14126
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت: در جواب یکی از کاربران در ارتباط با اربعین می فرمایید که اگر قرار باشد فتحی در تاریخ صورت گیرد حتما به نور حسین علیه السلام خواهد بود و سوال اینجاست که آیا این که همه ی امامان بزرگوار اذعان دارند که ما به مادرمان فاطمه اقتدا می کنیم و ایشان حجت بر ما هستند آیا این ما را سوق نمی دهد بسوی این که توجه خاصی به حضرت فاطمه داشته باشیم و بگوییم سیره و روش ایشان در رابطه با رویکرد تمدنی ما و مقابله با تمدن فعلی بهتر جواب می دهد؟ چرا که مطرح کردن امام حسین علیه السلام در اذهان مردم یک نحوه جنگ و درگیری نظامی را تداعی می کند که گویی این مربوط به شرایط ظهور است ولی در شرایط فعلی که درصدد گفتگوی بین فرهنگ ها هستیم گویی سیره ی فاطمه علیها السلام و اقتدای به ایشان بهتر جواب می دهد هرچند که کلهم نور واحد و حسین علیه السلام هم چنین سیره ای را از خود بروز دادند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! کُلُهم نورٌ واحد، ولی در اربعین حتی در سال‌های اخیر به آن‌هایی که به زیارت نجف و کاظمین و سامرا می‌روند می‌گویند زوّار حسین«علیه‌السلام» و این معلوم است که در این تاریخ رویکردِ خاصی به امام حسین«علیه‌السلام» شده است و إن‌شاءاللّه موجب دلگرمی حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» خواهد شد. موفق باشید

نمایش چاپی