بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6966
متن پرسش
هوالمحبوب سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم آقای طاهر زاده. بنده چند روز پیش سوالی در رابطه با نحوه مواجه با المیزان و وعده های الهی داشتم و شما فرمودید که باید کل قرآن مطالعه شود این بار سوالم را ریزتر بیان می کنم. تحقیق بنده در رابطه با هفت وعده الهی برای خوشبختی می باشد در مقابل کتابهای غربی که رازهای موفقیت را چاپ می کنند. برای اینکه سریعتر به نتیجه برسم و کاری درخور شایسته تحویل بدهم و وقت چندانی برای مطالعه کل قرآن ندارم لذا از شما می خواهم راهنمایی ریزتر به بنده در رابطه با کتابهای کمکی و همچنین وعده هایی که در قرآن برای موفقیت و خوشبختی و آرامش در دنیا و آخرت وجود دارد را به بنده معرفی کنید. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید عنایت داشته باشید معنای خوش‌بختی در اسلام با مکاتب روان‌شناسی متفاوت است. در مکاتب روان‌شناسی سعی می‌شود با خالی‌کردن ذهن‌ها از موضوعات اضطراب‌آور انسان‌ها را نسبت به همه‌چیز بی‌تفاوت کنند و به تعبیر آقای دکتر شریعتی انسان‌ها را پر از هیچی می کنند تا خوش‌بخت باشند. در حالی‌که در اسلام سعی بر آن است که انسان‌ها از دنیا و کثرات دنیایی به سوی حقیقت وَحدانی عالم یعنی حضرت حق سیر کنند و در متن چنین رویکردی معلوم است که عالی‌ترین راز آرامش در توکل است و در دل این رویکرد می‌فرماید: «وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ» و آنان با کارهای نیکو،کارهای زشت افراد را جواب می‌دهند. یا می‌فرماید: «وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیم‏»، خوبی و بدی مساوی نیست، پس بدی افراد را با نیکی و نیکوکاری جواب بده، پس در آن‌حال بین تو و آن‌کسی‌که با تو دشمن بود آنچنان رفع خصومت می‌شود که گویا از اول دوستان بسیار صمیمی بوده‌اید. ولی نه به صورت لیبرالیته که دیگر گناه و ثواب مساوی باشند و حساسیت‌های الهی از انسان گرفته شود. شما سعی بفرمائید خوش‌بختی واقعی برای انسان را در رعایت حرام و حلال الهی و رویکرد قیامتی دنبال کنید که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه به فرزندشان نوشته‌اند و به‌خوبی متذکر آن هستند و معنای مکارم‌الأخلاق را نشان می‌دهند. موفق باشید
6945
متن پرسش
در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت ص 73 آورده اید :" پیامبر (ص) چون نگران بودند نکند آن الفاظِ دقیق فراموششان شود آیات را تکرار می‌کردند، و لذا آیه آمد ای پیامبر! آیات را طوری بر تو می‌خوانیم که هرگز فراموش نکنی، «سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی» دغدغه‌ی رسول‌ خدا(ص) این بود که نکند صورت و هندسه‌ی الفاظ فراموششان شود، در حالی‌که برای حفظ معانی چنین دغدغه‌ای در این حد لازم نیست که دائماً آیات را تکرارکنند". لطفا توضیح بیشتری دهید.آیا وقتی چیزی به جان انسان القاء شد دیگر نگرانی از فراموشی وجود دارد؟ منظور از هندسه الفاظ چیست؟ آیا هندسه الفاظ جدای از چیزی است که به قلب نازل شده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هندسه و نظم الفاظ قرآن منحصر به قرآن است، در مورد سایر انبیاء معانی به قلب مبارک‌شان می‌رسید و آن‌ها با الفاظی که خودشان تشخیص می‌دادند آن معانی را به مردم می‌رساندند. ولی در مورد قرآن الفاظ و شکل و اندازه‌ی آن‌ها نیز وَحی است و از این جهت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» تلاش داشتند ظاهر الفاظ نیز محفوظ بماند که آیه آمد: «سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسى‏». موفق باشید
6925
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم. امشب فیلم دو سه ساعته‌ای که راجع به نقد کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بود را مشاهده کردم، حداقل کاری که در این جلسه می‌توانستند بکنند این بود که شخصی را می‌گذاشتند که کمترین آشنایی با مبادی حضوری تفکری که در کتاب مطرح است را داشته باشد تا لااقل یک چرا (فقط یک چرا) برای حرف‌های آنها و البته رویکردشان مطرح کند تا با دادن شرح‌های مختصری از آنچه در کتاب مطرح کرده‌اید نگذارد آن‌ها خودشان بریسند و خودشان ببافند تا بحثی چالشی و مفید ارائه شود. نقدهایی که انجام شده آنقدر نارساست که بنده ی حقیر با کمترین آشنایی از شما، با شنیدن هر جمله از آن حضرات، پاسخ‌هایی به نظرم آمده و اشکالات جدّی‌تری نسبت به حرف‌ها و رویکردهای دو شخص برایم پیش آمد. به نظر می رسد آنها اصول اولیه‌ی نقد را هم رعایت نکردند، ابتدایی‌ترین اصل نقد این است که پیش از نقد، سعی در فهم حرف طرف مقابل داشته باشند و بنده که خود را کم سوادتر از آنها می‌دانم به جرئت می‌توانم بگویم آن‌ها غالباً فاهمه‌ی خود را بر اندیشه‌ی شما تحمیل کرده بودند و ابداً متوجه منظور شما نشده بودند. لذا غالبا به جای این‌که شما را نقد بفرمایند، فاهمه ی خود را نقد فرموده‌اند. می‌شود و کار سختی هم نیست که ما ایراد اشکالات آن‌ها را مطرح کنیم و آن‌ها هم پاسخ بدهند، اما این کار خودش اشکال دارد چرا که وقتی رویکرد نقد آنها غلط است، بررسی تک‌تک موارد، دورخوردن در زمین بازی‌ای است که به غلط ترسیم شده. همان‌طور که در آخرین نوشته‌ای که از یکی از این منتقدین خواندم رویکرد غلطی داشتند که صحبت سر مصداق‌ها را بی‌خاصیت می‌کرد. در متنی که راجع به نابودی نظام اسلامی مرقوم فرموده بودند، شواهدی را ذکر کردند که ادعای خود را ثابت کنند. در ذهن خواننده‌ی بی‌سوادی چون من این سوال ایجاد شد که اگر با ماهواره و آرایش و ساپورت و ... آنها به فضاحت و سستی پایه‌های فرهنگی ایران پی برده‌اند، چطور با شرکت هرساله‌ی همان ساپورت‌پوشان و بدحجابان در مراسم عاشورای حسینی به تعالی فرهنگی ایران استناد نکردند؟! اما این پرسش یا نقدِ مصداقی سودی ندارد چون به یک رویکرد غلط آن هم قضاوت بر اساس ظواهر برمی‌گردد و این رویکرد، همان نگاهی است که بعد از انقلاب 57 ، ضعف خود را به ظهور رساند و بنده قصد شرح ندارم فقط اگر با این مثال همین را بتوانم بگویم که نقد مصداقی در موارد جزئی راه به جایی نمی‌برد برای بنده کافی است و این‌که باید رویکرد و نگاه را نقد کرد. شما هم موافقید که وارد نقد مصادیق نشویم؟ استاد بزرگوار، حقیر واقعاً خود را از فهم حقایق تاریخی عالَم عاجز می‌دانم و در عظمت نگاه شما به مسئله‌ی تمدن‌سازی و سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و جایگاه تاریخی حادثه‌ها مانده‌ام و به نظرم باید این مباحث را در کنار هم نگاه کرد، اما برای این‌که اطمینان پیدا کنم که فاهمه‌ی خود را بر شما تحمیل نکرده‌ام، می‌خواستم بدانم اگر آن فایل تصویری را دیده باشید آیا شما با این نظر بنده موافق هستید که عمده ترین مشکل حضرات محترم در نقد کتاب سلوک شما، غفلت از مسئله‌ی "زمان شناسی" است؟ چرا که به نظر حقیر آمد مشکل عمده‌ای که در نقدهای آقایان وجود دارد و خیلی از اشکالات فرع بر آن است مسئله‌ی "زمان شناسی" است. در اکثر نقدهای آنها ((البته به‌جز انتقاداتی که به دلایل "نقلی" استاد وارد کرده‌اند و باید به طور جداگانه راجع بهش بحث بشه))، غفلت از بحث زمان شناسی به عینه مشاهده می‌شود و این که آنها متوجه تاریخی که شما در آن اظهار نظر می کنید نیستند و نمی‌دانند که این کتاب برای تاریخ امروز و البته تاریخ آینده نگارش شده و هرجا که نفهمیدند، شما را زیر سوال برده‌اند. مصداقش همان بحث آزاداندیشی است که چون متوجه منظر شما نشدند، فرمودند اگر بناست ما فقط با کسانی که نظام اسلامی، امام و رهبری و عبور از غرب و ... قبول دارند تفاهم و سپس آزاداندیشی کنیم، دیگر موضوعی برای آزاد اندیشی نمی ماند و اساساً بهتر است باب آزاداندیشی بسته شود چرا که این مبنا اندیشی است نه آزاداندیشی و إلی آخر. که اگر "تاریخی" به جملات شما نگاه نکنیم چه بسا نقد آن ها درست به نظر برسد. درست مثل اینکه بگوییم اگر از مدرنیته دست بکشیم یعنی بنشینیم و دست روی دست بگذاریم! و دست‌کشیدن از مدرنیته همان بیکاری است. این جمله‌ای که منتقدین گفته‌اند را، نباید ساده گرفت و نباید به سادگی از آن عبور کرد. استاد لطفا اگر اشتباه می‌کنم به بنده تذکر بدهید چرا که به نظرم آمد این جمله‌شان حکایت از اوج نیست‌انگاری و نگاه نیست‌انگارانه به مباحث شما دارد و غفلت از مسئله‌ی زمان شناسی در این مورد همچون غالب موارد قبلی نقدشان، به چشم می خورد. در مسئله‌ی شهدا و عدم آشنایی با مباحث نظری امام، نسبت فلسفه با تمدن، راه‌های پرورش عقل، چرایی سلوک ذیل شخصیت امام خمینی و رجوع مستقیم به اهل البیت، نظر به سیره‌ی اهل البیت«علیهم‌السلام» و مثال‌هایی که مطرح کردند در مسئله‌ی آزاداندیشی، استناد به صحبت‌های امام و رهبری با ذکر نام حضرات و و و ... همه و همه نوعی غفلت تاریخی از مسئله‌ی زمان‌شناسی به چشم می‌خورد. خواستم ببینم آیا شما نظر بنده را تأیید می‌فرمایید؟ و حقیر درست می‌گویم که باید با نگاه خاص زمان‌شناسانه به کتاب سلوک شما نگریست؟ وگرنه بدون نگاه زمان‌شناسانه ابداً نتیجه‌ای که باید از این کتاب گرفت، گرفته نمی‌شود و باب حیرت و البته تفکر حقیقی که این کتاب در مقابل انسان می‌گشاید، گشوده نمی‌شود. آیا حضرتعالی نظر اینجانب را تأیید می‌فرمایید؟ با تشکر فراوان از شما و التماس دعای زیاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش بنده هم آن نقدها را با دقت دیدم و به دنبال آن بودم اگر حقیقتی از چشم بنده یا از چشم آن آقایان پنهان شده برای خود و یا برای آن‌ها روشن کنم. ولی هرچه بیشتر دقت کردم بیشتر احساس کردم آقایان بنای یافتن هیچ حقیقتی را در این رابطه نداشتند و تماماً در فضای مراء و جدال کار را جلو می‌بردند و چون رویکردشان به‌کلّی باطل بود تا آن حدّ که بین اخباری‌گری و استفاده از اندیشه‌ی اندیشمندان در یک دستگاه فکری را تفکیک نمی‌کردند، احساس کردم فضای تفکر به‌کلّی در کار آن‌ها بسته شده. آری به قول شما در یک دستگاه فکری باید فکر را نقد کرد نه این‌که وارد مصداق شویم و در همین رابطه مولایمان علی«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «اَعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ» حق را بشناس و بر مبنای حق اهل آن را ارزیابی کن و بحمداللّه شما با دقت بسیار متوجه روح کتاب شده‌اید که نظر به جایگاه تاریخی انقلاب و امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» دارد و به لطف الهی این نکته‌ی بسیار ارزشمندی است که بفهمیم تفکر، بی‌ربط با زمان خود نیست و اگر کسی نفهمد در رابطه با آرمان‌های الهی خود در کدام مقطع از تاریخش زندگی می‌کند دچار بی‌تاریخی می‌شود و عملاً با همه‌چیز سر ناسازگاری پیدا می‌کند که متأسفانه در این آقایان به‌چشم می‌خورد و با تمام وجود از خداوند تقاضا دارم آن‌ها را از این مشکل آزاد کند هرچند صد جلسه‌ی دیگر در نقد بنده و کتاب‌های بنده بگذارند ولی بدانند برای شناخت تقدیری که خداوند در امروز تاریخ ما اراده کرده است زندگی در ذیل شخصیت اشراقی حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است و این چیزی نیست که مربوط به بنده باشد. شهدای بزرگواری که راه را شناختند و فهمیدند در چه تاریخی قرار دارند این را به ما متذکر شدند و اگر متوجه این امر شویم تفکری برای ما ظهور می‌کند که در زیر سایه‌ی آن موضوعات سیاسی و اجتماعی خود را به بهترین شکل ارزیابی می‌کنیم. مگر حضرت صادق«علیه‌السلام» نفرمودند: در حکمت داود هست که «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلاً عَلَى شَأْنِه‏» بر عاقل است که نسبت به زمانه‌ی خود عارف و آگاه باشد و در آن رابطه به سوی شأن و جایگاه خود نظر کند؟ اگر این‌طور است آن آقایان نباید فکر کنند در چه دستگاهی می‌خواهند به شأن و جایگاه خود نظر کنند که گرفتار بی‌تاریخی نگردند و منور به تفکری شوند که هزاران هزار از مرتبه‌های انوار الهی و معارف معنوی را در جلوی آن‌ها بگشاید؟ بنده ادعا نمی‌کنم همه‌ی معنا و معرفت و مقصد حضور تاریخی ما آن است که عرض کرده‌ام در حالی‌که در شرایطی قرار داریم که به غایت پیچیده و تو در تو و لایه به لایه و کثیرالاضلاع و کثیرالافعال است، پس باید راه کلّی خود را بیابیم و در دل آن راه کلّی از گردنه‌ها و دره‌ها عبور کنیم و گمان نکنیم در این راه کلّی به راحتی به مقصد می‌رسیم، آری باید راه رسیدن به مقصد را گم نکنیم. تجربه‌های اجرایی و فرهنگی بنده در آن حدّ است که راه کلّی را سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تشخیص داده. در تاریخی قرار داریم با خیزش‌ها و خروش رویدادها و موج‌هایی سهمگین از تحولات که اگر تصور درستی از واقعیت‌های تاریخی خود نداشته باشیم سوار کشتی نوح«علیه‌السلام» نخواهیم شد و در مقابل هزاران راه پر ابهام در قلب حوادث متوقف می‌شویم. هیچ متفکری نمی‌تواند در بال طوفان تحولات تاریخی امورات را درست ارزیابی کند مگر آن‌که با خودآگاهی تاریخی جایگاه آن تحولات را بشناسد و تنها با فهم تقدیر تاریخی که در آن هستیم می‌توانیم از چنگال تحولات نَفَس‌گیر و غافل‌کننده‌ی آن رها شد، حال هرچه می‌خواهند در وبلاگ خود بنویسند جزوه‌ی زمان‌شناسی طاهرزاده را می‌خواهیم در جلو خودش آتش بزنیم، آیا در آن صورت هستی و چیستی عصری که در آن زندگی می‌کنند تغییر می‌کند یا دانش و دانایی آنان محدود و مبهم می‌گردد و مجبورند با زمین و زمان درگیر شوند؟ نظر به افتتاح و تحول عظیم تاریخی که در آن هستیم امکان دست‌یابی به فهمی عمیق را در مقابل ما می‌گشاید و راز تصمیم‌های حیرت‌آور حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را در مقاطع مختلف دوران زندگی‌اش برایمان روشن می‌کند. اصولاً عقب‌گردِ تاریخی آن‌گونه که انسان‌های رومانتیست تصور می‌کنند ممکن نیست و در واقع این یک نوع فرار از رویارویی با چالش‌های تاریخی پیش رو است، منتظر آن نوع اصول‌گرایی که دوره‌اش گذشته است نباشید که خود را در زمان خود به خوبی معنا کردند ولی نتوانستند ادامه یابند چون با تعمق کامل به حضرت امام رجوع ننمودند، همچنان‌که نگران رونق زودگذر اصلاح‌طلبان بی‌تاریخ توهم‌زده نیز نباید بود. از خود بپرسیم اگر در شرایطی که با آن روبه‌روئیم و در این افتتاح تاریخیِ به‌غایت پیچیده، راه‌کار اجتماع ما، سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نیست، پس راه‌کار اجتماع ما در چیست؟ حرف کلّی ما در آن کتاب این است. بر فرض ده‌ها اشکال در ارائه‌ی این حرف داشته باشیم، آیا می‌توان حرف اصلی کتاب را -آن‌طور که آقایان نادیده گرفتند- نادیده گرفت؟ و همچنان در گذشته‌ای زندگی کرد که دیگر وجود خارجی ندارد و یا به دنبال چیزی بود که در ناکجاآباد باید به دنبال آن گشت و همه را مقصر بدانیم که چرا آن ناکجاآباد واقع نشده. با تمام وجود می‌گویم: اشراقی بر قلب مبارک حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شد تا ما بتوانیم ماوراء دنیایی این‌چنین پر تحول و نفس‌گیر و سرگیجه‌آور و کثیرالاضلاع و کثیرالافعال، راه را گم نکنیم. هرچند این راه به خودی خود راه آسانی نیست باید چون شهیدان از همه‌چیز خود بگذریم تا به همه‌ی آن‌چه باید برسیم، برسیم و عرفان حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تمرین این نوع از خودگذشتگی‌ها است. بنا نبود همین اندازه هم دهان باز کنم، شما موجب شدید. گفت: «من بی‌دل و دستارم در خانه‌ی خمارم.... یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه». موفق باشید
6916
متن پرسش
سلام جلسه سلوک حوزه معصومیه انگارچهارجلسه برگزارشده اما توسایت فقط دو جلسه روگذاشتین؟2.مباحث دینی هم که می خونم وحتی مراسم مذهبی هم که می رم اما موقتی است حتی همون موقع بعضا احساس پوچی می کنم نمیدانم شاید توهم پوچی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جلسه‌ی سوم و چهارم را هم روی سایت قرار دادند 2- فکر می‌کنم اگر کتاب سلوک را تا آخر ادامه دهید در فضایی قرار می‌گیرید که خود را به وسعت همه‌ی موحدین تاریخ می‌یابید و یا راه حل جهت ورود به این امر را می‌شناسید. موفق باشید
6901
متن پرسش
بسمه تعالی.با سلام.چرا در قرآن هیچ آیه ای مستقیما زنان را مورد خطاب قرار نداده؟به همین دلیل شبهه ای هست که می گویند زنان تکلیفشان خیلی از مردان کمتر است.ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در زبان عربی وقتی مثلاً می‌گوید «مسلم» یعنی همه‌ی مسلمانان، مثل آن است که وقتی ما در زبان فارسی می‌گوییم «مردم»، منظور همه‌ی زنان و مردان است. موفق باشید
6903
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی خدا توفیق داد امسال جهت زیارت اربعین بریم کربلا منتهی ما روز دوشنبه که در ایران اربعین بود زیارت را خواندیم و به ایران برگشتیم البته با دو سه روحانی هم مشورت کردیم دو نفر از انها گفتند اربعین همین امروز است و زیارت شما درست هست نفر سوم هم گفت امروز هم نباشد -چون در عراق روز سه شنبه اعلام شده بود - ان شا ء الله برگشت شما اشکالی ندارد در مجموع نمیدانم زیارت ما درست است یا نه ؟ ایا باید روزسه شنبه میماندیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما امیدوار باشید با آن نیت خوبی که داشته‌اید و خدای ارحم الرّاحمینی که دارید زیارت اربعینتان کاملاً قبول است و إن‌شاءاللّه با جابربن‌عبداللّه صحابی نورانی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که اولین زائر اربعین حسینی است، محشور خواهید شد. موفق باشید
6904
متن پرسش
در مورد سیره سیاسی عرفا در زمان انقلاب که دوستی پرسیده بود به نظر من اشکال در این است که ما فکر میکنیم افرادی مثل ایت الله بهجت و بهاء الدینی هم حتما باید مانند سیاسیون در صحنه انطور حضور فعال داشته باشند درصورتیکه انها به خاطر توانایی هایی که دارند خیلی به این حضور نیاز ندارند انها همین که در باطن از انچه بدست اوردند برای امام و انقلاب خرج کردند خود کمک بزرگی به انقلاب بود خیلی بیشتر از فعالیت اهل سیاست مثلا خود امام فرموده بود تا وقتی اقای انصاری شیرازی - که البته ایشان اهل مبارزه هم بودند - و آقای بهجت دعا گوی انقلاب هستند برای انقلاب مشکلی پیش نمی اید یا ایت الله بهاء الدینی علیه الرحمه فرموده بود در زمان جنگ ارواح سراغ ما می امدند و دستوراتی میدادند برای حفظ امام و انقلاب . بنده عقیده شخصی دارم که یکی از کسانی که باعث شد در دوران اصلاحات نتوانند ضربه اساسی به ریشه انقلاب بزنند و ناکام شدند هر چند قصد داشتند مثلا در 18 تیر آقای بهجت بود که مانع شد انها موفق شوند به نظرم باید عمیقتر به نقش مردان الهی نگاه کرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست می‌فرمایید البته آن عزیز هم به نظرم مخالف این نگاه ارزشمند شما نبود می‌خواست موضوع بیشتر روشن شود. گفت: «گر نبودند به جهان گوشه‌نشینانی چند .... نه در افلاک سخن بود و نه در کون و مکان» . موفق باشید
6882
متن پرسش
سلام علیکم " استاد تعریف حکمت و فلسفه چیست و چه فرقی با هم دارند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این دو بیشتر به یک معنا به‌کار می‌رود. باید از جمله بفهمیم ناظر به چه معنایی است. مثل آن‌که قرآن وقتی واژه‌ی حکمت را به‌کار می‌برد مسلّم منظور فلسفه نیست بلکه یعنی تفکری که نظر به محکمات عالم دارد و نه اعتباریات عالم، و از طرفی فیلسوف نیز سعی بر همین دارد ولی با روش خاص فلسفه. در حالی‌که قرآن تنها با عقل استدلالیِ ما، ما را هدایت نمی‌کند بلکه با فطرت و قلب و روحِ ما نیز، ما را مورد خطاب قرار می‌دهد. موفق باشید
6869
متن پرسش
هوالمحبوب سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم طاهر زاده، خدا قوت. بنده تحقیقی رو شروع کردم در رابطه با وعده های الهی در المیزان ولی با مشکل مواجه شدم. سوال مشخص بنده این است که لطفا نحوه مواجه با المیزان در رابطه با این موضوع و همچنین کتابهایی که در این رابطه مفید برای مطالعه هستند به بنده معرفی کنید. ممنون یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً در سوره‌های قرآن با وعده‌های الهی روبه‌روئید. وعده‌ای که به مؤمنان می‌دهد مثل آن‌که می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا» و یا وعده‌ای که به غیر مؤمنین می‌دهد و می‌فرماید: « وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتى‏» ساحران رستگار نمی‌شوند. پس باید حداقل یک دور قرآن را مطالعه کنید. موفق باشید
6870
متن پرسش
باسلام در جواب به عین ثابته فرموده بودید:سلام علیکم: عین ثابته‌ی انسان همواره با انتخاب او همراه است پس نه جبری پیش می‌آید و نه این‌که یک انتخاب اولیه باشد و دیگر هیچ. همواره با انتخاب‌اش همراه است و می‌تواند انتخاب جدیدی بکند، این درست اما سئوال اینجاست این انتخاب جدید او هم در عین ثابته تعیین شده است که فلانی این انتخاب را می کند یانه؟ 2.بنده برهان صدیقین و معاد و خویشتن پنهان و خیلی از مباحث شما را کار کردم می خواستم ببینم برای ورود به المیزان قبلش کتاب هدف حیات زمینی آدم را بخوانم و وارد شوم یا در کنار هم بخوانم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در علم خدا معلوم است که هرکس چه انتخابی می‌کند و این نیز موجب جبر نمی‌شود زیرا چون ما بعداً انتخاب می‌کنیم خدا از قبل می‌داند و نه چون خدا می‌داند ما انتخاب می‌کنیم 2- کتاب هدف حیات زمینی یک دستگاه سلوکی است هروقت آماده بودید می‌توانید وارد شوید. ولی با ورود در المیزان وارد دریایی از معارف و بصیرت‌ها می‌شوید که قواعد و سنن عالم برایتان روشن می‌گردد. موفق باشید
6872
متن پرسش
سلام علیکم در یکی از سوالات فرمورده بودید به خطب توحید نهج البلاغه بپردازیم خواستم اگر ممکن است این خطبه های را اهم انها را ذکر بفرمایید تا رجوع کنیم(لطفا نمونه نهج البلاغه را هم ذکر کنید چراکه بعضی خطبه ها در نهج البلاغه های مختلف شماره متفاوتی دارد)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نهج‌البلاغه‌ی آقای دشتی خوب است و خطبه‌های توحیدی مثل خطبه‌ی 1و 182و186و163و49و65 .موفق باشید
6850
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده توحید حقیقت فطری است .انقلاب اسلامی که از جنس توحید است می توان گفت انقلاب هم از طریق فطرت درک می شود ؟ (البته منظورم عموم مردم است نه فقط قشر متدین ) مثلا وقتی در راهپیمایی ها (بخصوص 9 دی )حضور همه قشرهای مردم را میبینیم می تواند مصداق این موضوع باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید، پس هر اندازه مردم از حجاب فطرت آزاد شوند بیشتر با انقلاب اسلامی احساس یگانگی می‌کنند. موفق باشید
6852
متن پرسش
با سلام، ببخشید سوال 6741 ناظر به تعیین جایگاه آقای هاشمی و روحانی از منظر وجودشناسانه است و خلطی صورت نگرفته است. و جمله ای که در سؤال آمده از پاسخ شما به یکی از سوالات سیاسی سایت حوالی انتخابات کپی پیس شده است با این مضمون که فرمودید ناظر به تفکر اصالت وجودی و آن هم وجود از آن جهت که تشکیکی است ، جایگاه تاریخی افراد در نظام اسلامی رو باید شناخت و در سوال به جای افراد آقایان هاشمی و روحانی قرار داده شدن. با تشکر فراوان . التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کلیت یک فکر را می‌توان نسبت به جایگاه تاریخی که در آن هستیم بفهمیم. شاید از آن جهت عرایضی داشته‌ام و در همین رابطه می‌توانم بگویم به‌طور کلی تکنوکرات‌ها بسط فرهنگ غرب در کشورهای دیگر هستند در حالی‌که در نگاه اصالت وجودی روح فرهنگ غربی نظر به وَهم دارد و به هیچ حقیقتی اشاره نمی‌کند تا بتواند سرگشتگی خود را درمان کنند. موفق باشید
6855
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار. چه کنم که محبت خداوند و عشق به او در قلبم نهادینه شود؟چه کنم که خدا را صمیمانه دوست بدارم و به خاطر حب به او منقادش باشم؟سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: او حُب خود را در دل ما گذارده سعی کنیم این دنیا که به حقیقت دوست‌داشتنی نیست را در دل جای ندهیم تا نور محبت او ظهور کند. با رعایت حرام و حلال الهی سیر ما به سوی خدای دوست‌داشتنی عملیاتی می‌شود. موفق باشید
6856
متن پرسش
سلام مولفه های قدرت در گفتمان اشراقی حضرت روح الله چیست؟قدرت از نگاه جامعه شناختی حضرت امام؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما به قدرت به عنوان یک عنصر مستقل نمی‌نگریم. ما به حق می‌نگریم و نه به قدرت. حق است که کمال مطلق است و قدرت به خودی خود کمال نیست. موفق باشید
6857
متن پرسش
سلام.درمورد جبهه پایداری لطفا واضح تر برای تبیین این جریان انقلابی توضیح دهید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده رویهم‌رفته در مقایسه با سایر جریان‌ها و احزاب، جبهه‌ی پایداری را در راستای حفظ اهداف انقلاب می‌دانم ولی نه به آن معنا که سایر احزاب را به‌کلی نفی کنم. موفق باشید
6866
متن پرسش
نظر شما در رابطه با مسجد جمکران چیست؟منابع؟ آیا صحیح است که میگویند دکتر شریعتی مستند دعای ندبه را رد می کرده است؟ یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مسجد جمکران می‌توانید از طریق اینترنت اطلاعات خوبی به‌دست آورید و اعتمادی که علماء بزرگ به این مسجد دارند را بیابید و درمورد دعای ندبه کتاب دعای ندبه دلایلی بر صحت متن این دعای شریف آورده‌ام. موفق باشید
6842
متن پرسش
باسلام 1.فرق سیر مطالعاتی شما و شهید مطهری چیست؟ 2.به نظرشما برای شروع با سیر شما شروع شود یا با سیر شهید مطهری؟ 3.برای جوانان 20ای 30 سال در مورد مسایل دینی چه چیزهایی کار بشود خوب است؟ 4.همانگونه که آن دنیا کارهای بد ما اگر شخصیت ما شده باشد عذاب می بینیم آیا در مورد خوبی ها هم باید آن خوبی ها شخصیت ماشده باشد یا نه؟ 5. عده ای می گویند که تفسیر المیزان یا تفاسیر دیگر را نخوانید چونکه مقلد بار می آیید و بجای این فقط دروس حوزه را بخوانید تا بجایی برسید که خودتان تفسیر بنویسید آیا این در ست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2 - بستگی دارد روح شما با کدام کتاب‌ها بهتر مرتبط می‌شود ولی در هرحال نباید از اندیشه‌ی شهید مطهری فاصله بگیرید که از اندیشه‌ی عالم بزرگواری فاصله گرفته‌اید. 3- مباحث معرفت‌النفس و مباحث کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» 4- انسان در قیامت همواره با ملکات خود زندگی می‌کند. 5. تفسیر المیزان عقل را می‌پروراند تا قدرت تدبّر در قرآن در انسان ایجاد شود. موفق باشید
6843
متن پرسش
با سلام استاد در بحث عین ثابته فرموده اید:((نتها اشتباه از این جا پیش می‌آید که آن وقوعِ اولیه که در آن‌ مرحله هیچ نقص وکمالی برای صاحبانش نیست مگر امکانِ کمال یا نقص، آن را به کمال یا نقص انتهایی افراد نسبت می‌دهیم. در ابتدا امکانِ صدام شدنِ صدام به عنوان یک انسان خون‌خوار در عین ثابته‌ی او هست، منتها در عینِ اختیار و شعور فطری که دارد. درست است هرگز صدام نمی‌تواند امام خمینی شود ولی به جهت اختیاری که دارد می‌تواند شهید خرازی شود.)) می خواستم این را کمی شرح دهید، خلاصه صدام در این دنیا می توانست شهید خرازی شود و نشد یا اینکه چون در عین ثابته اش اینگونه انتخاب کرد که صدام شود صدام شد؟ 2.عین ثابته باجبر چگونه جمع می شود؟ 3.آیا اینکه بگوییم برای مثال همه طلاب می توانند مجتهد شوند با عین ثابته جمع می شود چون شاید کسی انتخابش آنجا این نبوده باشد؟وعلاوه براین همه استعدادها آیا توان مجتهد شدن با تلاش را دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عین ثابته‌ی انسان همواره با انتخاب او همراه است پس نه جبری پیش می‌آید و نه این‌که یک انتخاب اولیه باشد و دیگر هیچ. همواره با انتخاب‌اش همراه است و می‌تواند انتخاب جدیدی بکند. موفق باشید
6846
متن پرسش
باسمه تعالی. باسلام حضور استاد معزز. انشاءالله در کنف حمایت امام زمان موید باشید. استاد سوالی از حضورتان داشت: بنده فردی هستم به لطف خداوند متعال علاقمند به شریعت؛ از این رو در هر مکانی که قرار می گیرم ناخودآگاه دلم میخواهد نام خدا و ائمه معصومین علیهم السلام مطرح باشد از این رو با توجه به ظرفیت و رویکرد افراد(اینکه آیا اصلا پذیرای مباحث دینی هستند یا نه) دیدگاههای ائمه را در موارد مختلف، با توجه به موضوع بحث ذکر می کنم. استاد معمولا فضاهایی که در آن قرار می گیرم یک فضای سبک و آرامش بخش می شود و افراد به آرامش می رسند. حال مسئله ای که هست آن است که عموما دیگران بنده را یک فرد دیندار می دانند (هرچند من نمیخواستم اینگونه شود؛ (من حقیقتا دوست دارم نام و یاد ائمه تسری یابد و آنها اصل باشند و در هر موضوعی دیدگاه آنها لحاظ شود).در یکی از سخنرانیهای حضرتعالی حدیثی با این مضمون شنیدم که: وای به حال کسی که به واسطه لباسش یا دینش شناخته شود؛ استاد من چه کنم؟ یعنی دیگر نباید در جلسات و محافل یاد خدا و ائمه را زنده کرد؟واقعا گیج شده ام چه باید کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما همین کاری که می‌کنید به نور اولیاء معصوم«علیهم‌السلام» ادامه دهید، چون شما اراده نکرده‌اید که با این عناوین شناخته شوید. موفق باشید
6847
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر فراوان به دلیل پاسخگویی به سوالات گذشته یه سوال میخواستم درباره ی یا از شما بپرسم.میخواستم بدونم کجای قران و توی چه احادیثی از این لفظ استفاده شده برای روشن شدن سوالم یه مثال میزنم---->در قسمتی از ایه ی قران به این شکل اومده (کتب علیکم الصیام)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این به عهده‌ی جنابعالی است که قرآن را و کتاب‌های روایی را ورق بزنید و مطالب را دنبال کنید. این کار را به دوش بنده نگذارید. موفق باشید
6824
متن پرسش
با توجه به آیات بسیاری در قرآن مجید که می فرماید عده ای را گمراه کردیم و یا بر دل هایشان مهر زدیم و قابل هدایت نیستند این امرچگونه با رحمانیت خداوندی قابل جمع است آیا این سرنوشتی ابدی برای بعضی از انسانها تلقی نمی شود? شیطان حتی در جایی به خداوند می گوید به سبب آنکه تو من را گمراه کردی من نیز بندگانت را گمراه می کنم -آیه 39 سوره حجر- با تشکر و آرزوی توفیق الهی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می دانید که گمراه کردن خدا ابتدایی نیست بلکه رحمت خود را از انسان ها می گیرد و شیطان هم که همیشه در محاسباتش اشتباه می کند در این جا هم نمی گوید چرا خداوند رحمت هدایت را از او برداشت بلکه به خدا می گوید تو من را گمراه کردی. موفق باشید
6827
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر منظور از اینکه در برخی آیات به پیامبر اکرم دستور داده شده بفرمایند من علم غیب ندارم چیست؟همه ما میدانیم که ایشان علم غیب داشته اند و حتی اولیا غیر معصوم هم مراتبی از علم غیب را دارا هستند و خود نفس به علت فوق زمان و مکان بودنش میتواند از غیب مطلع شود پس این علم غیب خاصی که پیامبر از آن مطلع نیستند چه علمی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: معلوم است که علم در مقام ذات از خداوند است و در آن حدّ که خداوند لازم ببیند و برای هدایت بشر لازم باشد رسول خود و امامان را آگاه می‌کند و آن‌جایی که به پیامبر خود می‌فرماید بگو: من علم غیب نمی‌دانم مگر آنچه به من وحی شده، می‌خواهد روشن کند علم غیب ذاتی خداوند است و بشریت از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» جز هدایت به سوی سعادت انتظار دیگری نداشته باشند. موفق باشید
6811
متن پرسش
با سلام. مطلب "عنوان سول وجواب:چگونه بشر راز سرگشتگی خود را می شناسد" در صفحه اول سایت باز نمی شود. لطفا اگر مشکلی وجود دارد برطرف گردد. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون آن نوشته مصاحبه ای بوده که باید بعد از چاپ شدن توسط مجله ی مصاحبه کننده در سایت قرار گیرد به طور موقت از سایت برداشته شد. موفق باشید
6814
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر،برهان صدیقین را خوانده ام ولی عروج حضرت عیسی را طبق برهان صدیقین نمی توانم تحلیل درستی کنم.امکان دارد توضیح بفرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در برهان صدیقین متوجه شدید که وجود دارای مراتب است و هر مرتبه ای خواص خود را دارد می فهمید که وقتی جسم مبارک حضرت عیسی«علیه السلام» بالا رفت دیگر خواص مادی ندارد که برای آن به دنبال جا باشیم. موفق باشید
نمایش چاپی