بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تاریخ اسلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17243
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: جناب استاد طاهر زاده عزیز، در خصوص کار تربیتی برای نوجوانان می خواستم راهنمایی بفرمایید. داستان راستان شهید مطهری برای کار با این سن مناسب است؟ برای شروع خوب است یا در اواسط کار؟ اساسا شروع با شهید مطهری را توصیه می کنید؟ یا شروع با عمومات تاریخ اسلام یا احکام یا عقاید؟ یا با زندگی شهدا و علما؟ یا ترکیبی از اینها؟ تاریخ انقلاب اسلامی در چه حدی باید به نوجوان منتقل شود و با چه کتبی؟ نقش، مقدار و زمان داستان و رمان برای کار تربیتی با نوجوان چه جایگاهی دارد؟ اگر ممکن هست چند کتاب عام تر که از لحاظ محتوایی هم مشکل دینی اعتقادی نداشته باشه، معرفی بفرمایید. استفاده از طرحهایی چون کانون های درسی مانند کانون ریاضی برای جذب نوجوان و بهره برداری از فرصتهای جنبی برای کارهای فرهنگی و اخلاقی مانند مطالعه، ورزش، مسائل اخلاقی، قرآنی و ... مخصوصا برای دختران چطور است؟ اساسا باز کردن پای یک رقیب به فضای تربیتی و فرهنگی و استفاده از ظرفیت آن خوب است یا نه؟ با توجه به اینکه نظام آموزشی جدید در کشور ما برای رقابت و کنار زدن فرهنگ دینی و ریشه دار ملت وارد شد و اکنون نیز مهمترین ضربات از ناحیه همین نظام اموزشی در دو دوره کودکی و جوانی - دانشگاه - بر پیکره فکر و فرهنگ و عقیده و عمل وارد می شود. برای کار اخلاقی با نوجوان دعای مکارم الاخلاق و دعاهای صحیفه سجادیه امام سجاد (ع) را مانند دعا در حق پدر و مادر یا معلم و... چگونه می بینید؟ صحبت های اخلاقی عمومی و نسبتا آسان تر و کاربردی تر برخی اساتید اخلاق مناسب این سن هستند یا نه؟ ورود دانشجویان انقلابی و دغدغه مند به عرصه های تربیتی مساجد و کانونهای آن چطور است و چه آسیبهایی دارد؟ مخصوصا که پرورده نظام حس گرایی هستند که کمترین اطلاعات و توانمندی مذهبی و مهارتهای تربیتی را به آنها منتقل می کند. آیا صرف مطالعات و تجربیات شخصی آنها کفایت می کند که به این عرصه وارد شوند و تدریجا و با مشورت و تجربه اندوزی خلاها را پر کنند و با دانش آموزان ارتباطی از سنخ ارتباط نیمه تربیتی یا خط دهی فکری و عقیدتی و ... داشته باشند؟ اگر نه، پس در چه حد و حدودی باید عمل کنند؟ آیا فضاهای تربیتی و جواب سوالات بالا برای پسران نوجوان و دختران نوجوان متفاوت است یا تقریبا یکی هستند؟ به نظر شما در کار با دختران نوجوان، انتقال مهارتهای زندگی و آماده سازی آنها برای مادری و همسری لازم است یا فعلا باید به کلیات اخلاق و احکام و عقاید و عمومات انقلابی شدن اکتفا کرد؟ اگر باید انتقال داده شود بیشتر باید چه مساله یا شخصیت یا شعاری را محور کار قرار داد؟ و در پایان و ضمن عذر خواهی فراوان، اگر بخواهید در یک کلمه، شعار یا سیاست اصلی برای تربیت مادران آینده را بگویید، چه خواهد بود؟ مادرانی آینده ای که اکنون در سیستم آموزش و پرورش یا دانشگاه گرفتارند و به بیماری رایج نمره و مدرک و پز شغل دادن، مبتلایند. بنده مایل هستم که از نظرات و راهنمایی های شما استاد بزرگوار در این امر بهره مند شویم. با سپاس بیکران
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «داستان راستان» برای ابتدای کار نیز مفید است. جمع بین تاریخ اسلام و احکام و عقاید و زندگی شهداء هنر است. کتاب «فروع ابدیت» برای فهم تاریخ اسلام، شروع خوبی است. نوشته‌های آقای امیرخانی و مهدی شجاعی کمک می‌کند. حضور در کانون‌هایی که می‌فرمایید خوب است به شرطی که افراد ممحّض کار علمی که مباحث دینی را به حاشیه می‌برد، نشوند. تذکرات اخلاقی به هر نحوی خوب است. کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» بسیاری از نکاتی که به دنبال آن هستید، حضرت برای فرزندشان به میان آورده‌اند. دانشجویان بصیر و فهمیده‌ای داریم که در این مورد کمک کنند. مباحث معرفت نفس به عنوان کلیّات عقیدتی کمک می‌کند. عرایضی تحت عنوان «عالَمِ عفاف» در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» شده است. موفق باشید

17228
متن پرسش
سلام بر استاد عزیزم: خسته نباشید. ۱. آیا امروزِ انقلاب، مانند آن روزها از زندگانی امام صادق (ع) نیست که آقا با سعه صدر و آرامش کامل و امید به آینده شروع به مبارزه با رژیم می کردند و شاگرد تربیت می کردند و به دور از (سیاسی بازی) و (بازیهای سیاسی) ،بزرگترین سیاستمدار دوره خود بودند، آن هم با نور توحیدی. ۲. آیا آنهایی که امام (ع) را دوست داشتند و ارادت به ایشان داشتند و می خواستند حرکتی کنند، و وقتی به امام (ع) می گفتند، حضرت مخالف حرکت آنها بودند، آنها مثالشان مانند مثال برخی اصول گرایان و بچه مذهبی های خودمان نیست؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! آری!  2- آری! و در همین رابطه کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» تدوین شده است. این که به موقعیت خودمان در تاریخ نظر دارید خوب است .موفق باشید

17123
متن پرسش
سلام: بعضی از اهل سنت با انتقاد از فراز «آکله الاکباد العین ابن العین» زیارت عاشورا و ادعای اختلاف افکنی این زیارت معظم، بیان می دارند که جگر خوار بودن هند بر دو فرض محتمل است: فرض اول اینکه جگر خوار بودن او یک قول ضعیف تاریخی است پس لعن کردن او که از مسلمانان است ایراد دارد و اختلاف افکنی میان دو فرقه است. فرض دوم صحت این ماجرااست اما با اسلام آوردن او و آیات متعدد قرآن و سیره و دستور پیامبر بر بخشش آنها، صحبت از گذشته صحیح نیست و یادآوری گذشته هند، صرفا اختلاف افکنی است. لطفا پاسخ بفرمائید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چگونه می‌توان مسیر ابوسفیانِ پنهان‌شده در زیر پوشش اسلامی را جریان اسلامی تصور کرد؟! مگر صاحب‌نظرانِ اهل سنت جریانی که به یزید ختم می‌شود را، به اهل سنت نسبت می‌دهند که انتقاد و لعنت به آن‌ها، موجب اختلاف‌افکنی بین شیعه و سنی شود؟! موفق باشید

17108
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده: با توجه به نزدیک بودن عید غدیر خم و لزوم تبلیغ غدیر و فرهنگ غدیر و با توجه به شرایط فعلی، به نظر شما، ما چگونه می توانیم در این راستا قدمی برداریم؟ آیا با مهمانی خانوادگی تشکیل دادن و ناهار دادن تبلیغ غدیر بکنیم، یا با تشکیل هیئت و برگزاری جشن و سرور، یا کاری غیر از این ها را باید برنامه ریزی کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در برزگ‌داشت روز غدیر توجه‌ها را به ولایت امام و حاکمیت حکم خدا جلب کرد. حال با هر بهانه‌ای، چه به قول شما با میهمانی‌دادن و جشن و سرور، یا هر کار دیگر. مباحثی در رابطه با «غدیر» بر روی سایت هست، إن‌شاءاللّه متذکر این موضوع خواهد شد. موفق باشید

17020
متن پرسش
سلام علیکم: خدا را برای همه نعمت هایش شاکر هستم و دعا گوی شما هستم. استاد عزیز برادری راجع به ظهور سلسه صفویه توسط جهان غرب برای جلوگیری رشد عثمانی نظری داشتند که: «جهان غرب برای شکست تنها امپراتوری اسلامی عثمانی جهان، با پروژه نفوذ به تشکیل دولت صفویه در ایران اقدام کرده است.» شاید سوال خیلی مهمی نباشد چون مربوط به جنس زمانه ما نیست اما وجود چهره های بزرگواری چون شیخ بهایی و علامه مجلسی ... که در زمانه خودشان شاید بهترین روش را برای ترویج شیعه با استفاده از بستر آماده شده استفاده لازم را برده اند. و با آن همه عظمتی که برای این بزرگواران معتقد هستیم آیا با پیش فرض سوال آن برادر باید بگوییم که علمای بزرگوار ما در مقطعی فریب آنها را خوردند یا بگویم آنها تا آن زمان که صفویه در رشد شیعه نقش داشت حمایت کردند. چون این خطر تحریف همیشه هست و برای هر نهضت وجود دارد. البته من نظرات قبلی شما راجع به صفویه را مطالعه کرده ام و چون اطلاعات بنده محدود بوده از شما می خواهم مرا در حل این مشکل فکری یاری دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسئله‌ی جایگاه صفویه، در تاریخی که صفویه ظهور کرد باید عنایت داشته باشید که تحقق چنین حرکتی برای علماء به‌خصوص، و برای شیعه به صورت اعم، در آن زمان یک رسالت تاریخی است تا از یک طرف چهره‌ی اسلام از حجابی که عثمانیان بر آن انداخته بودند آزاد شود و از طرف دیگر خطر نفیِ اسلام از طریق فرهنگ غربی شدت نیابد. زیرا اسلامی که عثمانیان ظهور داده بودند چندان نبود که با ظهور رنسانس و پشت‌کردن به مسیحیت به آن اسلام نیز پشت نشود. و در این راستا دولت صفوی خواسته و یا ناخواسته، رسالت تاریخی تشیع را محقق نمود. و اگر از طرفی همراه با غربیان به مقابله با عثمانیان پرداخت، از طرف دیگر هویت دیگری از اسلام به صحنه آورد که آن هویت، سراسر مثل حاکمان عثمانی شیفته‌ی غرب نبود آن‌طور که آتاترک دولت عثمانی را از نظر فرهنگی به غرب سپرد. و البته این بدین معنا نیست که دولت صفوی هوشیاریِ لازم را در حفظ کلیّتِ جهان اسلام از خود نشان داد و یا در رجوع به غرب، حکیمانه عمل کرد؛ بلکه عرض بنده بیشتر نظر به جایگاه تاریخی دولت صفویه دارد که اسلام را با هویتی بهتر از هویتی که عثمانیان نمایان کرده بودند، به ظهور رساند و عملاً جهان اسلام نسبت به این نوع هویت‌بخشی، تحت تأثیر بودند. موفق باشید

16804
متن پرسش
با سلام: در مقدمه کتاب صحیفه سجادیه از امام ششم منقول است که در طول هشتاد ساله حکومت بنی امیه شب قدر وجود نداشت. تحلیل این موضوع چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور آن بود که ظلمات حاکم اموی و پذیرفتن آن حاکمیت توسط مردم ظرفیتی جهت نزول ملائکة اللّه در شب قدر برای مردم باقی نبوده است تا با نور نزول ملائکه افق آینده‌شان برایشان روشن گردد. موفق باشید

16759
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد: برای مطالعه تاریخ صدر اسلام و هم چنین مشخصا جنگ های احد و احزاب چه منابعی را معرفی می کنید؟ سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌هایی مثل «فروغ ابدیت» و «تاریخ یعقوبی» و «الکامل ابن اثیر» و «سیره‌ی ابن هشام» در این مورد مطالبی در اختیارتان می‌گذارد. علاوه بر تفسیر سوره‌ی احزاب و آل‌عمران که آن‌، جای خود دارد. موفق باشید

16630
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد گرامي. پس از بارها خواندن قرآن به همراه ترجمه و بعضا تفسير آن به اين برداشت رسيده ام كه برخي از باورهاي ما چندان مطابق با قرآن نيست. چند مورد را ذكر مي كنم لطفا به تفصيل پاسخ دهيد. 1. فكر مي كنم خدا در قرآن هيچ فردي را مانند حضرت ابراهيم (ع) ستايش نكرده است. ايشان با صفات بسيار نيكو توصيف شده و در چند جا به همه انسانها سفارش شده از مرام ايشان پيروي كنند. يا آيات بسياري به زندگي حضرت موسي (ع) پرداخته و از ايشان به بزرگي ياد شده است. با اين حال مقام ايشان در جان و دل يك شيعه نسبت به مقام ائمه (ع) كه مستقيما اشاره اي به آنها نشده چقدر است. چرا به ما به اين پيامبران الهي كه اينچنين مورد توجه پروردگارند توسل نمي كنيم و سراغي از مزارشان نمي گيريم و به زيارتشان نمي رويم و گنبد و گلدسته درست نمي كنيم؟ من احساس مي كنم نظر شيعيان نسبت به ائمه (ع) با نوعي مبالغه همراه است و با روح حاكم بر قرآن سازگار نيست. مگر اصل دين را نبايد از كتاب آسماني آن گرفت اين مقامي كه ما براي ائمه (ع) متصوريم از كجا نشات گرفته و تا چه حد معتبر است. ادله قرآني ما چيست؟ 2. در بسياري از آيات قرآن هر جا به اقامه نماز سفارش شده بلافاصله ايتاء زكات هم آمده است اما فقه شيعي زكات را در برخي اقلام محدود نموده كه اكثريت مسلمانان در طول عمر خود يك بار هم زكات نمي دهند. چطور مي شود كه انجام يك عمل واجب در قرآن موكدا سفارش شده و در بسياري موارد در كنار فريضه مهمي مانند نماز قرار گرفته اما مسلمانان بسياري با اولي هر روز سروكار دارند و با دومي اصلا نه. از آن طرف وجوب خمس تنها در يك آيه از قرآن آمده اما فقه شيعي دستگاه عريض و طويلي براي آن درست و همه انسانهاي صاحب درآمد را ملزم به پرداخت آن كرده و سهم امام و سهم سادات تعيين كرده است و نيمي از خمس را به جيب روحانيون ريخته است و قس عليهذا. 3. اين نظام توزيع خمس از كجا آمده است. ذي القربي در آيه مربوط به خمس در سوره انفال شده اند همه انسانهايي كه از نسل پيامبر خواهند بود. يعني خداوند براي همه انسانهاي از نسل پيامبر تا قيامت سهم ويژه اي در نظر گرفته است. اينگونه توجيه مي كنند كه زكات بر سادات حرام شده و در عوض خمس به آنها مي رسد. اصلا چرا بين سادات و غيرسادات تفاوت قائل شده اند. در جامعه كنوني چه فرقي بين آنها وجود دارد چرا سادات خمس بگيرند و غيرسادات زكات. آن نيم ديگر خمس كه به روحانيون مي رسد به چه دليل است؟ در زمان ائمه (ع) هم به اين شكل بوده است؟ ائمه (ع) به سادات و مبلغين خمس مي دادند و به بقيه زكات؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد قسمت 1؛ خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» به قسمتِ «امامت در قرآن» رجوع فرمایید تا إن‌شاءاللّه دقت‌های قرآنی شما نسبت به جایگاه اهل البیت و مقام امامت بیشتر شود تا آن‌جا که متوجه خواهید شد چرا حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» در دعای خود تقاضا می‌کنند به صالحین ملحق شوند. راستی صالحین جز کسانی‌اند که به تعبیر قرآن از هرگونه آلودگی پاک شده‌اند، آن‌هم به همان معنایی که در آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب متذکر است که به تعبیر علامه طباطبایی اگر دقت کنید آن اراده‌ای که در آیه‌ی مذکور مطرح است، غیر از اراده‌ی عمومی است که برای پاک‌کردن همه‌ی انسان‌ها از طریق شریعت اراده فرموده است؟ زیرا می‌فرماید: خداوند اراده کرده است فقط شما اهل‌البیت را از هرگونه رجسی پاک کند. 2- خود قرآن در تبیین آیات الهی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را مأمور کرده و می‌فرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» (44/ نحل) ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آن‌چه به سویشان آمد را تبیین کنی. و لذا مصداق‌های زکات در زمان خود رسول‌اللّه «صلوات‌اللّه‌علیه» مشخص گردیده، می‌ماند که فکر کنیم آیا امروز که منابع تولید تغییر کرده نباید مصداق‌های زکات تغییر کند؟ 3- در همان کتاب روشن می‌شود که ما در کنار اطاعت از خدا، مأمور به اطاعت از رسول خدا و اولی‌الامر هستیم و مسلّم اولی‌الامر باید انسان‌های معصومی باشند که خداوند ما را به اطاعت از آن‌ها دستور داده است، وگرنه ما را به اطاعت از کسانی دستور داده است که امکان گمراهی ما در آن‌ها هست که مسلّم خدای هدایت‌گر چنین کاری را نمی‌کند و از طرفی در قرآن اهل‌البیت را به عنوان انسان‌های معصوم معرفی نموده است تا ما در فهم قرآن و فهم مصداق‌های خمس به آن‌ها رجوع کنیم تا در مدیریت جامعه‌ی اسلامی سرگردان نباشیم. حال اهل‌البیت در روایات متعدد، جایگاه خمس را مشخص کرده‌اند و این به معنای قراردادنِ سهمی برای مدیریت علمی و اجرایی جامعه‌ی اسلامی است و در مباحث فقهی بررسی‌های مفصلی در این مورد شده است. موفق باشید

16306
متن پرسش
سلام علیکم: شخصی به اسم «سالم مولی ابی حذیفه» را چرا عرفا تعریف می کنند؟ این آدم به خانه حضرت زهرا (س) حمله کرده. مثلا آیت الله سعادت پرور (پهلوانی تهرانی) گفته: ایشان از عرفا بوده. دیگران هم تعریف کرده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً تشابه اسمی باید باشد، وگرنه غلام حذیفه یکی از 24 نفری است که صحیفه را امضاء کرد و قسم یاد کردند که نگذارند بعد از پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه؛ مولایمان علی‌ابن ابیطالب«علیه‌السلام» راه آن حضرت را ادامه دهد. موفق باشید

16129
متن پرسش
با سلام استاد عزیز خسته نباشید: این بحث که قرآن در شب قدر ابتدا بر پیامبر (ص) نازل شد و بعد طی بیست و سه سال هم نازل شد، مثلا در مورد حادثه هایی که چندین سال بعد از نزول اول و یک باره قرآن بر پیامبر (ص)، اتفاق افتاده، مثل حادثه های جنگ ها و... آیا نزول اینها بر پیامبر چند سال قبل از اتفاق افتادنشان بر طبق همان تقدیر و علم خدا به حوادث خارج از مکان و زمان است؟ یعنی مثلا اگر در مورد یک جنگ پیامبر (ص) با کفار مثال بزنیم خداوند از آنجایی که علم به همه چیز دارند خارج از مکان و زمان، می دانسته که در آینده جنگ می شود و آیات آن را بر پیامبر (ص) نازل کردند ولی بعدا با وقوع جنگ آیات نازل شده. چند سوال دیگر: اول اینکه دقیقا در نزول اولیه قرآن دقیقا چه چیزی بر پیامبر (ص) نازل شد؟ و دوم اینکه مثلا آیه ای که در مورد جنگ بوده و چند سال قبل، در نزول اولیه بر پیامبر نازل شده، در نزول بعدی توسط جبرییل آورده شده آیا می توانیم نتیجه بگیریم که آن نزول اولیه بر پیامبر (ص) نزرل روح جامع اسماء بوده بر پیامبر (ص). ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نزول دفعی قرآن در شب قدر به صورت اجمالی است و نه تفصیلی. و لذا در آن نزول، مواردی را که مثال زده‌اید مطرح نیست. بلکه حقایق همه‌چیز به صورت حضوری و وجودی برای حضرت روشن می‌شود. موفق باشید

15951
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما: می خواستم بدونم این وام هایی که از بانک ها می گیریم و با سود بازپرداخت می کنیم آیا مصداقی از ربا و نزول است؟ اگر هست چرا رهبری از اختیارات خود استفاده نمی کنند و حرام اعلام نمی کند تا مردم هم تکلیف خود را بدانند؟ همچنین می خواستم بدانم امام علی (ع) چه در هنگامی که در حکومت در دست ایشان بود و هنگامی که نبود با ساخت کاخ سبز معاویه (که به نظر من مانند ساختمانهای اداری نهاد ها و سازمانهای زمان ما می باشد) چگونه برخورد می کردند؟ با تشکر از توجه شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این موارد ظاهراً اصلِ کار ربا نیست مگر آن‌که طبق قرارداد که باید بانک وکیل شما در معاملات شود، درست عمل نکند 2-  حضرت علی«علیه‌السلام» که معاویه را حجاب کامل حقیقت اسلام می‌دانستند، به خطر او فوقِ مسئله‌ی کاخ سبز نظر داشتند. موفق باشید

15925
متن پرسش
با سلام استاد گرامي چند سوال در مورد قرآن كريم دارم خواهشمندم مبسوط پاسخ دهيد. 1- نظر مستدل و قطعي در مورد قديم يا حادث بودن قرآن وجود دارد. نظرتان در مور مطلب ذيل از دكتر سروش چيست؟ «... مشکل می‌توان پذیرفت که برای تک تک این احوالات و سوالات، آیاتی از ازل معین و مکتوب بوده، و خداوند جبرئیل را می‌گماشته تا از مخزن آیات، یکی را به مناسبت بر گیرد و نزد پیامبر ببرد تا بر امت خود فرو خواند... نیز باطل است اگر گمان کنیم که با حدوث هر حادثه‌یی، اراده تازه‌یی در ذات باری پدید می‌آمده و آیه‌یی ساخته می‌شده و بر جبرئیل القاء می‌شده تا به پیامبر القا کند... تجدد ارادات هم در مورد باری تعالی فرض محالی است. خداوند چون معرض حوادث واقع نمی‌شود و تغییر نمی‌کند، نمی‌تواند هر دم اراده‌یی بکند و تصمیمی بگیرد. لذا رفت و آمد جبرئیل میان خدا و رسول، و پیام آوردن و پیام بردن و برای هر حادثه‌یی آیه‌یی دریافت کردن و به زمین آوردن، مطلقا با متافیزیک فیلسوفان و متکلمان مسلمان موافقت ندارد و بهیچ رو معقول و موجه نیست... نیز می‌افزایم که بنا بر حکمت اسلامی افعال الهی مسبوق و معلل به اغراض نیست، و در جای خود مدلل شده است که محال است باری تعالی برای رسیدن به غرضی و هدفی کاری بکند. او فاعل بالقصد نیست. اینکه گاهگاه اراده تازه‌یی بکند و آیه تازه‌یی را برای تحصیل غرضی و توضیح مطلبی یا ایجاب و تحریمی نازل کند، از اشد محالات است. گرچه همه چیز به اذن و علم و اراده باری است اما این اراده ورزی به شیوه انسانی نیست...» 2- از آنجا كه بخشي از آيات قرآن سخن خدا نيست بلكه پرسشها يا جملاتي از جانب اطرافيان پيامبر است كه توسط خدا به پيامبر وحي شده و پاسخ داده شده است اگر مثلا ما هم در زمان ايشان بوديم و سوالي مي پرسيديم ممكن بود به قرآن اضافه شود. 3- از آنجا كه وحي تا پايان عمر رسول الله لاينقطع بود اگر ايشان بيشتر عمر مي كرد بر قرآن افزوده مي شد؟ 4- مخاطب قرآن كيست؟ در آغاز سوره‌ی روم، قرآن از شکست روم در سرزمینی نزدیک خبر داده است و پیش‌بینی کرده است که روم ظرف چند سال آینده پیروز خواهد شد. این خبر به همین صورت در قرآن باقی مانده است، یعنی بعد از گذشت نزدیک به هزار و چهارصد سال، همچنان در قرآن می‌خوانیم که روم در چند سال آینده‌ پیروز خواهد شد. اخبار روم که زمانی برای مخاطبان قرآن تازه بوده است، برای خوانندگان امروزی قرآن به گذشته‌ای دور تعلق دارد. در قرآن تصریح شده است که «رسول خدا در میان شماست»: واعلموا أن فیکم رسول الله. این سخن قرآن زمانی بیان شده است که پیامبر در میان مؤمنان حضور داشته است. امروزه نمی‌توانیم به مردم اعلام کنیم که «پیامبر در میان شماست». اگر گزاره‌های صحیح قرآن را از زمان و مکان نزولشان خارج کنیم، به گزاره‌هایی غلط تبدیل می‌شوند. قرآن تصريح مي كند كه "به زبان عربي مبين نازل شده چرا كه بر قومي عرب زبان نازل شده و اگر اعجمي بود مي گفتند قرآني اعجمي براي قوم عرب؟" خب ما و تمام انسانهاي غيرعرب هم مي توانيم بگوييم اين قرآن فقط براي عربها مبين است تازه آن هم نه براي عرب امروز بلكه با توجه به تغييرات زباني و اصطلاحات خاص قرآني با ادبيات هزار و چهارصد سال پبش فقط عربهاي آن روز. واقعا مخاطب قرآن كيست. چطور همه انبيا فقط براي هدايت قوم خودشان با زبان قوم خودشان مبعوث شده اند اما حضرت محمد براي هدايت همه جهانيان تا پايان عالم آمده آن هم با زبان قوم خود در هزار و چهارصد سال پيش. از اين يك ميليارد و اندي مسلمان فعلي دنيا چند نفر از قرآن آگاهند. در قرآن مطالب بسیار متنوعی بیان شده است. بخشی از مطالب قرآن حاشیه‌های تعالیم اصلی این کتاب است و بخشی هم موضوعات خاصی است که تنها برای مخاطبان عرب اهمیت داشته است. طالوت، جالوت، یأجوج، مأجوج، هاروت، ماروت، ذوالقرنین، یعوق، سواع، بحیرة، سائبة، نسیء، ظهار، ایلاء و دیگر موارد مشابه از کلمات و موضوعاتی هستند که در قرآن به آنها اشاره شده است. چه بسيار مطالبي در قرآن كه مسلمانها از آن هيچ اطلاعي ندارند و اين بي اطلاعي هيچ تاثيري در باور و رفتار آنها ندارد. بسیاری از اهل قرآن با اسامی و اصطلاحات قرآنی آشنایی ندارند و این ناآشنایی هم اختلالی بنیادی در دین و ایمانشان به وجود نمی‌آورد.چند نفر مثلا به اين نكته توجه كرده اند كه در قرآن آمده برخي فرشتگان دو يا سه يا چهار بال دارند يا مثلا عرش خدا بر دوش هشت ملك است اصلا اينها چه تاثيري در هدايت انسان امروز دارد. 5- قرآن از مردم خواسته است که هنگامی که قرائت می‌شود به آن گوش دهند: فإذا قریء القرآن فاستمعوا له. منظور قرآن این نیست که مردم به آواز قاری گوش دهند بدون اینکه متوجه شوند چه می‌گوید، چون قرآن چنین استماعی را سرزنش کرده است: مثل الذین کفروا کمثل الذی ینعق بما لایسمع إلا الدعاء و نداء. با این حال در مجلسی که قرآن قرائت می‌شود، شنوندگان عجم‌زبان فقط آواز قاری را می‌شنوند و متوجه نمی‌شوند او چه می‌گوید. ناتوانی در درک صحیح زبان عربی می‌تواند به ایرادات شرعی منجر ‌شود. قرآن از نمازگزاران خواسته است که در نماز مست نباشند تا بدانند چه می‌گویند: یا أیها الذین آمنوا لا تقربوا الصلوة وأنتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون. نمازگزاران باید بدانند در نماز چه می‌گویند. بسیاری از نمازگزاران عجم‌زبان که نماز را به زبان عربی می‌خوانند، نمی‌دانند در نماز چه می‌گویند، بدون اینکه مست باشند. برای اینکه قرآن را به روشنی درک کنیم باید با زبان عربی آشنا شویم، آن هم نه زبان عربی مصر و عراق معاصر، بلکه زبان عربی حجازِ هزار و چهارصد سال پیش. بعضی از کلمات و اصطلاحات قرآن به مرور زمان و در عبور از سرزمینها و فرهنگهای مختلف تغییر معنی داده‌اند و بعضی از کلمات هم منسوخ شده‌اند.(به نقل از سايت نيلوفر)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آقای دکتر سروش همان‌طور که در مصاحبه‌ی با میشل‌هوبینگ خبرنگار بخش عربی رادیو جهانی هلند، مطرح می‌کند، تصور بسیار غلطی است که از وَحی دارد و متوجه نیستند که حقیقت وحی به شکل حصولی و مفهومی بر قلب مبارک پیامبر خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» شکل نگرفته است، بلکه یک کشف وجودی و حضوری است. از این جهت در هر صحنه‌ای آن حقیقت وجودی، ظهور خاص خود را آشکار می‌کند. در حالی‌که به شکل جامع در شب قدر آن حقیقت بر قلب مبارک پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نازل شده است. پس اشکالی پیش نمی‌آید که از یک طرف وجهِ جامع آن در نزد پیامبر وَحی شده و در هر صحنه‌ای به نور حضرت جبرائیل، آن حقیقت جامع، مطابق شرایط زمانی و مکانی، نمایانده شود و بشریت در متن آن شرایط زمانی و مکانی، متوجه‌ی سنن و قواعد کلّی عالم بگردد. مثل آن‌که وقتی شما قاعده‌ی 2+2 را برابر 4 دانستید، دیگر شمائید که متوجه می‌شوید هم 2 گردو با 2 گردو می‌شود 4 گردو، و هم 2 انسان با 2 انسان می‌شود 4 انسان. آری! متکلمانِ مسلمان هرگز خدا را محل حوادث نمی‌دانند، ولی در راستای ظهور حقایق عالم کثرت، حضرت حق حقایقی در «لوح محفوظ» متجلی نموده است که سیر رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به نور جبرائیل برای تطبیق عالم کثرت، مطابق عالم وحدانی صورت می‌گیرد. و بنابراین ظهور گاه‌گاهِ احکام الهی به معنای تغییر اراده‌ی الهی نیست.

2 و 3-  بشریت در حیات زمینی خود قواعدی دارد و برای آن‌که آن قواعد، جهت الهیِ خود را حفظ کند، باید مطابق حقایق عالم وجود که به صورت جامع و وجودی در عالم «امر» محقق شده است، شکل بگیرد و حیات رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در آن حدّ است که در متن سال‌های نبوت خود در ظرف حوادث مختلف، آن سنن را متذکر شود تا بشر در هر حادثه‌ی جدیدی نیز بتواند مطابق آن سنن عمل نماید. لذا است که جبرائیل در آخرین سفر حج رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» خبر اتمام این مأموریت را به حضرت داد. همچنان‌که قرآن نیز فرمود: «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (115)/انعام» ای پیامبر! کلمات پروردگار تو که در اوج صدق و عدل قرار دارد به انتها رسید و این کلمات، حقایق پایداری است که تغییرپذیر نیست و خدایی که تقاضای انسان‌ها را می‌شنود و عالِم است به آن‌چه آن‌ها نیاز دارند، این قرآن را به انتها رساند. بنابراین جایی ندارد که بگوییم اگر عمر رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بیشتر می‌شد بر قرآن افزوده می‌گشت؛ این سخنان حکایت از تصور غلط دکتر سروش دارد. 4- تعجب بعدی از این سخن آقای سروش است که می‌پرسد مخاطب قرآن کیست و می‌گوید خبری که قرآن از پیروزی بر رومی‌ها در سوره‌ی روم داده است، ربطی به امروزِ تاریخ ما ندارد. غافل از این‌که خداوند با این نوع اخبار اولاً: در صدر اسلام، حقانیت سخن پیامبر را اثبات می‌نماید تا معلوم شود رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مأمور پروردگاری است که عالَم را مدیریت می‌کند ثانیاً: برای این تاریخ، این پیام را دارد که با واقع‌شدنِ خبری که قرآن داد ما اطمینانی کامل به صدق سخن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» پیدا می‌کنیم.

می‌گوید اگر به زبان عربی مبین نازل شده، چه ربطی به بقیه‌ی ملت‌ها دارد. غافل از آن‌که بالاخره پیام خدا باید به زبان بشر نازل شود. حال اگر زبانی با توجه به نظر زبان‌شناسان، ظرفیت پیام‌هایی را دارد که ماوراء زبان‌های رسمیِ گرفتار مفهوم‌زدگی است و بیشتر به زبان شعر نزدیک‌ است، بهترین راه گفتگو با بشر نیست؟! مگر همین امروز امثال هایدگر برای عبور از افکار متافیزیکی، زبان شعر را توصیه نمی‌کند؟ و منظورشان البته از زبان شعر، کلمات دارای قافیه در شعر مصطلح نیست، بلکه کلماتی است که با آهنگ خود اشاراتی حضوری را در مخاطب ایجاد می‌کند.

می‌گوید: همه‌ی مسلمانان قرآن را نمی‌فهمند؛ غافل از آن‌که قرآن بنا است فرهنگی را بیاورد که بشریت در زیر سایه‌ی آن فرهنگ زندگی خود را معنا بخشد. مگر در فرهنگ‌های دیگر که مردم مطابق آن فرهنگ‌ها عمل می‌کنند، همه متوجه‌ی مبانیِ آن فرهنگ‌ها هستند؟! آری! توصیه‌ی قرآن آن است که مردم، فهم قرآنی پیدا کنند و جامعه‌ی اسلامی بستری را فراهم نماید تا هرکس در کنار زبان مادری خود، زبان قرآن را نیز متوجه شود چیزی که در بعضی از مراحل تاریخی واقع شده است ولی جنبه‌ی تمدن‌سازیِ قرآن را که موجب می‌شود در زیر سایه‌ی آن سخنانی همچون سخن مولوی ظهور کند که به تعبیر او: «هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيقين». آیا این هنر قرآن نیست که به زبان قرآن‌شناسانِ دلشیفته‌ی همچون محمد بلخی با زبان قرآن با فارسی‌زبانان سخن می‌گویند؟ ملاحظه می‌کنید که مشکلات آقای سروش نه‌تنها در نفهمیدن معنای وَحی است، حتی نسبت به جایگاه تاریخی قرآن به عنوان وحی الهی چشم برهم گذاشته و این‌همه تأثیر کتاب وحی را بر همه‌ی ملت‌های مسلمان با هر قوم و قبیله و زبانی، نادیده می‌گیرد! و در این فرصت کم بیش از آن نمی‌توان به ضعف‌های تصور غلط ایشان از وحی بپردازیم. در ضمن عرایضی در جزوه‌ی «غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد صلی الله علیه و آله» در نقد مصاحبه‌ی آقای سروش با میشل‌هوبینگ خبرنگار بخش عربی رادیو جهانی هلند، شده است که می‌توانید آن را در قسمت جزوات همین سایت مطالعه فرمایید. موفق باشید

15822
متن پرسش
سلام و درود: استاد فاضل و ارجمند، چرا غربی ها در کاربردی کردن علوم انسانی قوی تر از مسلمانها بوده اند. اگر مسلمانان تنبلی کرده اند. چرا انگیزه غربی ها در کاربردی کردن علوم انسانی قوی تر از مسلمانان بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در برهه‌ای از تاریخ، عقلی که این علوم را به دنبال آورد در غرب ظهور کرد و مردم آن خطه آن را دنبال کردند به‌خصوص بعد از جنگ‌های صلیبی و ارتباط با مسلمانان به هوش آمدند. موفق باشید

15821
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: استاد عزیز می شود زحمتی بکشید بر تشرفات خدمت امام زمان (عج) مثلا تشرف حاج فشندی توضیحی مرحمت فرمایید؟ خواهشا استاد راجع به خطبه 79 نهج البلاغه پس از پايان جنگ جمل در مذمّت زنان لطفا توضیحی مرحمت فرمایید. از زحماتتان بسیار ممنونم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد تشرفات چیزی ندارم بگویم مگر آن‌که هرکس به اندازه‌ای که با قلب خود رعایت شریعت بکند، از نور حضرت که مجسمه‌ی عصمت‌اند محروم نیست، مگر آن‌که مأموریت خاصی داشته باشد که حضرت به صورت خاص او را مدد می‌کنند، و امروز آن مددها را در کلام و رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» ملاحظه می‌کنید 2- در مورد قسمت دوم سوال نظرتان را به این سوال جاب می کنم. سؤال: گاه شبهاتى راجع به جايگاه زن در اسلام مطرح مى ‏شود و به آياتى از قبيل 5 و 6 سوره مؤمنون، 24 سوره نساء و 14 سوره آل عمران و آياتى كه مضمونى به ظاهر مردسالار دارد استناد شده و مى‏ گويند در خطبه‏ 80 نهج‏ البلاغه زنان افرادى كم عقل خوانده شده ‏اند يا به علت‏ عادت ماهيانه كه امرى غير ارادى است براى آنها نقص در ايمان قائل شده ‏اند. لطفاً راجع به خطبه حضرت و آيات نامبرده توضيح بفرماييد.

جواب: در مورد خطبه 80 نهج ‏البلاغه كه سيد رضى صراحت دارد كه پس از جنگ جمل ايراد شده و با توجه به اين‏كه روش سيد رضى تقطيع‏ كردن خطبه‏ هاى حضرت بوده و قسمت‏هايى را مى‏ آورده كه جنبه‏ ى بلاغت آن زياد بوده معلوم مى‏ شود عايشه مورد خطاب است. به گفته‏ ى آيت ‏اللّه‏ جوادى اين خطبه هيچ پايگاهى ندارد، چون برهان‏هايى مى‏ آورد كه خود را نقض مى‏ كند، لذا به اهلش وا مى‏ گذاريم. براى آن‏كه فرهنگ قرآن را در مورد زنان بدانيم بايد آيات زيادى را مدّ نظر قرار دهيم، در ضمن در رابطه با موضوع كنيزان كه در جنگ اسير مى ‏شدند و به عنوان غنائم جنگى خريد و فروش مى‏ شدند، لازم است مفصلًا بحث شود، همين قدر بدانيد كه اسلام با ورود آن‏ها در خانواده‏ ى يك مرد مسلمان نه‏ تنها پناهى براى او ايجاد مى ‏كرد و جلوى فحشاء گرفته مى ‏شد، زمينه ‏ى مادرشدن او پيش مى‏ آمد و جهت شخصيت او تغيير مى ‏كرد كه البته شرح آن احتياج به بحث طولانى دارد. اما در مورد شخصيت زن در اسلام، عنايت داشته باشيد ابتدا بايد آيات صريح را كه موضوع را روشن مى‏ كند مورد توجه قرار داد و سپس بقيه‏ ى آيات را بر مبناى آن‏ها تحليل نمود. رجوع شود به کتاب زن، آن‏گونه كه بايد باشد. موفق باشید

15818
متن پرسش
سوال شما پاسخ داده شد سوال شما: سلام و احترام: حکیم گرانقدر، با توجه به اینکه اسلام تنها دینی است که باعث آرامش انسان می شود، چرا برخی هیچ توجهی به دستورات اسلام ندارند، یا کم توجه هستند. آیا برخی علاقه ای به آرامش ندارند؟ آیا برخی به اضطراب علاقه دارند؟ چرا به برخی می گوییم اگر آرامش در دنیا را می خواهید باید به دستورات اسلام عمل کنید، قبول نمی کنند؟ مگر قبول اسلام در فطرت هر انسان نیست؟ چرا شیطان در هر عصر طرفدارانش بیشتر از خداوند تبارک و تعالی است؟ پاسخ: باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر ما اسلام را آن‌طور که هست به مردم ارائه کرده‌ایم؟! کجاست اسلامی که امثال حضرت امام و علامه‌ی طباطبایی معرفی می‌کنند تا مردم با دل و جان به آن رجوع نمایند؟ ما هنوز گرفتار اسلامِ سطحی می‌باشیم. موفق باشید سلام و اردات: استاد فاضل و مهربان، در زمان اهل بیت (ع) چرا مردم به دستورات اسلام عمل نمی کردند، با توجه به جواب حضرتعالی در مطلب فوق، اهل بیت (ع) اسلام واقعی را به مردم معرفی کردند، پس چرا مردم به دستوراتشان عمل نکردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن زمان هم نه شیعیان به‌واقع وظیفه‌ی تاریخی خود را انجام می‌داد و نه دشمن و شیطان بیکار بودند. اگر شیطان خوب عمل می‌کرد، شیطان و دشمن عظیم می‌شدند. موفق باشید

15766
متن پرسش
با سلام: ببخشید آقای طاهرزاده یک سوال ازتون داشتم و آن اینکه شما می گویید بنیانگزار انقلاب حضرت آیت الله خمینی عارف کامل و مکمل است. در صورتی که در همایش نور مجرد حدود 3 سال پیش که بزرگداشت علامه طهرانی بود، در آن همایش یکی از سخنرانان که فکر کنم حضرت حجت الاسلام آقای وکیلی بود سخنی را از رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای نقل کرد، بدین صورت که آقای خامنه ای گفتند من یک روز از آقای خمینی پرسیدم که آیا شما از مرحوم ملکی تبریزی استفاده کردید؟ گفت ایشون با یک تاسف و حسرت گفتند نه. چون من در آن موقع در خدمت آقای شاه آبادی در عرفان نظری کار می کردیم و الفاظ پر طمطراق عرفان نظری ذهن مرا گرفته بود و یک جلسه به درس مرحوم ملکی تبریزی رفتم ولی اون جلسه به من ننشست و من رو نگرفت و من دیگه نرفتم. با توجه به این سخن اگر ایشون کامل بود دیگه جای تاسف و ناراحتی نداره که از مرحوم ملکی تبریزی استفاده نکرده اند. مهم این است که انسان به مقصد برسد چه حالا از مرحوم ملکی تبریزی استفاده کند چه از غیره و ذلک. در پیش مرحوم شاه آبادی هم که حدود 7 سال عرفان نظری خوانده اند. پس چگونه ایشان کامل بودند؟ و استادشان که بوده؟ چطور حرف شما و حرف ایشان را می شود با هم جمع کرد. بعد در ضمن در آخر وصیت نامه آقای خمینی آمده که: (من در طول نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده ام. آن تمجید ها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفا دار می نمایاندند.) در صورتی که ایشان به کمال رسیده بودند نباید از دغل بعضی ها اغفال می شدند و از آنان تعریف می کردند چون پسر علامه طهرانی در یکی از کتابهایش درباره انسان کامل توضیح داده و می گوید انسان کامل در سه جا معصوم و بدون خطاست. ا. تربیت افراد. یعنی اگر مشکلی هم پیش بیاید نقص مربوط به شاگرد است و استاد در ادا کردن وظیفه اش کوتاهی نمی کند. 2. در مسایل اجتماعی 3. اوامر و نواهی و احکام و مبادی و ملاکات شرعی. بنابر این اگر آقای خمینی کامل بودند در این موضوع یعنی فریب خوردن از بعضی افراد و متعهد نمایان حکومت که جزو بخش مسایل اجتماعی است اشتباه نمی کردند. کما اینکه حکایتی از علامه طهرانی در نوشتجات پسرشان آمده که اتقان مطالب گفته شده را بیشتر می کند. و آن اینکه: بیاد دارم که در اواخر سلطنت پهلوی و دوران شور و هیجان مبارزات و مجاهدت های مردم ایران شبی به اتفاق مرحوم والد (ره) از مسجد قائم به سمت منزل پیاده حرکت می کردیم. در بین راه چشم ایشان به دکه روزنامه فروشی افتاد که عکس یکی از افرادی را که در خارج با مرحوم آیت الله خمینی (ره) بسیار نزدیک و از زمره تعداد قلیل مرتبطین مورد اعتماد و وثوق ایشان به شمار می رفت، در روزنامه چاپ کرده بودند. ایشان ایستادند و از بنده سوال کردند که این شخص کیست که عکس او را در اینجا انداخته اند؟ عرض کردم فلان شخص است و از نزدیکان آیت الله خمینی به شمار می رود. ایشان پس از نگاهی عمیق رو کردند به من و فرمودند: عن قریب است که از این مرد بلائی بر سر ایران بیاید که دیگر جبران نخواهد شد.) پاورقی کتاب: این شخص سید ابوالحسن بنی صدر بود که با رأیی حدود یازده میلیون به عنوان اولین رئیس جمهور انتخاب شد و با حکم آیت الله خمینی (ره) به عنوان رئیس شورای انقلاب و فرمانده کل قوا منصوب شد و در نهایت بعد از جنایت و خیانت های فراوان در سی و یک خرداد 1360 توسط مجلس شورای اسلامی و امضا آن توسط رهبری وقت عزل شد. کتاب اسرار ملکوت. جلد 2 ص 27. پایان مطلب) همانطور که دیدید در این مورد علامه طهرانی که از کملین عرفا و نوادر اولیا الهی و به شهادت آقای حداد که بعد از معصومین کسی را مانند آقای قاضی و بعد از مرحوم قاضی کسی را مانند آ سید محمد حسین (علامه طهرانی) ندیدم؛ مورد اغفال و فریب وفا داری و تعهد ظاهری بنی صدرقرار نگرفت و به محض برخورد با این موضوع حقیقت را آشکار کردند. علی کل حال اینطور که از این قرائن و شواهد ناگفته دیگر بر می آید گویا رهبر کبیر انقلاب حضرت آقای خمینی رضوان الله علیه در عین مقام والا و ارزشمندشان به کمال نرسیده بودند ولی به عکس در عرفان نظری بی شک ایشان از بزرگترین های اهل این رشته در طول تاریخ بودند. حال آقای طاهرزاده از شما خواهشمندم که نظر واقعیتان که از ته دل است را بفرمایید و بگویید که آیا به نظر شما ممکن است ایشان کامل نباشند یا حداقل در حد احتمال. آخر به خصوص از جمله خودشان در وصیت نامه مبنی بر اغفال شدن و فریب خوردنشان از وفاداری ظاهری بعضی افراد و تمجید کردن از آن ها می شود گفت تا حدودی عدم کمال ایشان را ثابت می کند یا تاسف و حیرتی که از استفاده نکردن از مرحوم ملکی تبریزی خورده اند و شواهد دیگر. ببخشید از طولانی شدن نوشتار. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روی‌هم‌رفته در جریان این مسائل و مطالب هستم. فراموش نفرمایید که سالک إلی اللّه دائماً نسبت به کمالات برتر در تأسف است تا آن‌جایی که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» در محضر حق عرضه می‌دارند: «مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك‏». از طرفی مگر حضرت امام وقتی عارف کاملِ مکمل باشند، معصوم به حساب می‌آیند؟ تازه مگر امام علی«علیه‌السلام» به آن فرمانداری که به خطا رفته بود، نفرمودند خوبیِ پدرت مرا به تو خوش‌بین کرد؟ آیا می‌توان این موضوع را دلیلِ عدم عصمت امام دانست؟ در رابطه با عارفِ کامل مکمل‌بودن حضرت امام باید به نقش تاریخیِ ایشان نظر نمود. موفق باشید 

15609
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: اخیرا آیت الله جوادی آملی سخنانی داشته اند که موجب انتقاد شدید بعضی از علما شده است. نظر شما در این مورد چیست؟ متن بخشی از سخنان: «اگر وجود مبارک صدیقه کبری (س) می‌خواست الان سخنرانی بکند، دیگر مثل خطبه‌ای که در مدینه ایراد فرمود، خطبه نمی‌گفت، چون امروز «علی» حاکم است و خیلی با دوران قبل تفاوت دارد. اگر امروز حضرت فاطمه زهرا (س) می‌خواستند خطبه بخوانند، دیگر جای گلایه برای آن حضرت نبود، بلکه جای شکر بود، بنابراین ما هم باید مثل ایشان در فاطیمه حرف بزنیم. وقتی غدیر حاکم است دیگر نباید کاری غیر از غدیر انجام بدهیم. الان هیچ کس نمی‌تواند نام سقیفه را ببرد، چون سقیفه مرده است و غدیر زنده. تا وقتی که غدیر زنده باشد، کسی در مورد مرده حرف نمی‌زند.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی در این مورد از استاد نشنیدم. ولی باید منظور استاد را فهمید که می‌خواهند ما متوجه شویم حضور غدیر در این تاریخ، با انقلاب اسلامی محقق شده است و به جایِ درگیری با جریان سقیفه‌سازان، غدیر را از طریق انقلاب اسلامی به صحنه‌ی جهان اسلام بیاوریم و بدین لحاظ است که شما ملاحظه می‌کنید مردمان جهان اسلام، تحت تأثیر انقلاب اسلامی مقابل حاکمان ظالم خود ایستاده‌اند. حال اگر بحث سقیفه را در این تاریخ پیش بکشیم آیا انقلاب اسلامی که انعکاس غدیر است در این کشورها مورد استقبال قرار خواهد گرفت؟ موفق باشید     

15409
متن پرسش
سلام استاد: سوال من در مورد عصمت از خطا و گناه ائمه (ع) هستش. چرا بعضی از فرماندارانی که حضرت علی (ع) انتخاب می کنند برای سرزمین های مختلف باید اشتباه داشته باشند؟ مگر حضرت آگاهی از اون ها نداشتند؟ این آیا خطا برای حضرت حساب می شود؟ (چند جا در نهج البلاغه در نامه ها این تذکرات به فرمانداران دیده شده) (من در جایی دیگر شنیدم که حضرت یکی شون رو در شهر به خاطر بی کفایتی می چرخونند)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت ائمه«علیهم‌السلام» در این موارد در عین آگاهی از باطن امور، مأمور به عمل بر اساس ظواهر هستند تا چهره‌ی چنین افرادی مشخص شود. نمونه‌ی آن‌ را در روش حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌‌علیه» داشتیم که فرمودند: من از اول با روی کارآمدنِ آقای بازرگان مخالف بودم. ولی چون شورای انقلاب او را پیشنهاد کرده بودند، حضرت امام مخالفت خود را اظهار نکردند و همین موجب شد برای ملت روشن شود اگر میدان به لیبرال‌ها داده شود، انقلاب را یک‌شبه به دشمن تسلیم می‌کنند. موفق باشید

15398
متن پرسش
با سلام: پیرو سوال 15344 یعنی استدلال امام به قضیه قتل عام بنی قریضه اشتباه بوده، به عبارتی در چنین مسئله ی حساسی، استدلال غیر متقنی آورده شده؟ این موضوع را از این منظر می پرسم که: صحبتی منتسب به آقای سید مهدی طباطبایی مطابق زیر آورده شده ولی در صحیفه امام صحبتی از پشیمانی نیومده و به واقه ای که شما فرمودید صحت نداره استدلال شده: (صدور برخی حکم‌های اعدام صادر شده بلافاصله پس از پیروزی انقلاب توسط مرحوم خلخالی) امام خمینی خودشان خیلی موافق این حکم‌ها و اعدام‌ها نبودند از طرف دیگر منتظر بودند که کارها هم پیش بروند که انقلاب شکست نخورد. در واقع گاهی اوقات ناچار بودند که برخی افراد را اعدام کنند که انقلاب به بن بست نرسد. اما این حدی که انجام شد تندروی بود و امام هم راضی نبودند. fararu.com/fa/news/267234/طباطبایی-خلخالی-از-حکم‌های-اعدام-پشیمان-بود با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل وجود خیانت بنی‌قریظه را کسی منکر نیست ولی ظاهراً در رابطه با اعدام آن‌ها از کاه، کوه ساختند تا بگویند در صدر اسلام نیز هولوکاستی واقع شده است. آری! حکم خیانت آن‌ها قتل بود و انجام گرفت، همچنان‌که باید اعدام منافقین انجام می‌شد وگرنه در آستین انقلاب، مارهای خطرناکی پروریده می‌گشت. موفق باشید

15340
متن پرسش
سوال شما: سلام و درود، استاد فاضل و ارجمند فرموده ایددر مسایل سیاسی نحوه برخورد شهید منتظری با شهید بهشتی با مخالفین تفاوت داشت. آیا موافقید طرز برخورد سلمان با ابوذر در مسایل سیاسی متفاوت بوده است؟ آیا موافقید طرز برخورد ابوذر با مخالفین همانند شهید منتظری بوده است و نحوه برخورد سلمان با مخالفین همانند شهید بهشتی (قدس سره) بوده است؟ پاسخ: باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌‌رسد مقایسه‌ی خوبی است. موفق باشید. سلام و ارادت؛ استاد گرانقدر با توجه به پاسخ شما به سوال فوق؛ آیا موافقید در مسائل سیاسی و طرز برخورد با مخالفین، در هر زمان علاوه بر سلمان ها، به ابوذرها هم نیاز داریم؟ البته سلمان ها بهتر از ابوذرها هستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این همه، حتما ملاحظه کرده‌اید که در روایات ما در مقایسه‌ی بین جناب سلمان و جناب ابوذر ارزش‌ بیشتر را به جناب سلمان می‌دهند در حدّی که می‌فرمایند اگر ایمان را ده قسم کنیم، هر ده قسم از ایمان را سلمان دارد و یا می‌فرمایند اگر اباذر می‌دانست چه بر قلب سلمان می‌گذرد می‌گفت «خدا رحمت کند کسی را که سلمان را به قتل برساند». از این جهت در دوران‌های فتنه، حکمت سلمانی از شور اباذری بیشتر کار ساز است. موفق باشید

15330
متن پرسش
با عرض سلام و تبریک سال نو: استاد عزیز چرا اینقدر اختلاف بین شیعه و سنی وجود دارد آن هم در مورد مسایل خیلی مشخص مثل نماز، پیامبر(ص) سال ها بین مردم نماز می خواندند ولی الان اختلاف هست که مثلا ایشان دستهایش را بر روی هم قرار می دادند یا نه، یا سجده بر فرش می کردند یا نه... تا برسیم به وقایع مهم تر و موثرتری مثل واقعه غدیر. هر دسته هم دلایل خودش را دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از صدر اسلام عنصر یهود به عنوان یک جریان نفوذی تلاش داشتند با طرح برداشت‌های مختلف، این تشطت را ایجاد کند. در صورتی‌که اگر همه طبق حدیث ثقلین عمل کرده بودند کار به این‌جاها نمی‌رسید. کتاب شریف «الغدیر» با نگاه منصفانه، نکات ظریفی را در این مورد مطرح کرده است. موفق باشید

15285
متن پرسش
استاد گرامي با سلام: 1. آتش زدن در منزل حضرت زهرا (س) و آسيب ديدن ايشان چند روز بعد از وفات پيامبر (ص) بوده است؟ ايشان چند روز در بستر بيماري بوده اند؟ 2. سيلي خوردن و يا تازيانه خوردن ايشان در كوچه سند تاريخي دارد؟ يعني يك بار عمر در خانه را آتش زده و محسن سقط شده و يك بار ديگر در كوچه ايشان را كتك زده است؟ 3. اين را مي دانم كه مولا علي (ع) طبق وصيت پيامبر (ص) به منظور حفظ اسلام مامور به سكوت بود اما اينكه عمر دق الباب كند و در حالي كه حضرت علي (ع) در خانه اند حضرت زهرا (س) پشت در بيايند و بين در و ديوار قرار گيرند و تازه بعد عمر و همراهانش وارد خانه شوند و ايشان را تازيانه بزنند و حضرت علي (ع) هيچ واكنشي نشان ندهند قابل فهم نيست. استدعا دارم در چند جمله بفرماييد دقيقا چه اتفاقي افتاده و مطالبي كه هرسال از مداحان مي شنويم تا چه حد صحيح و قابل استناد است؟ 4. آيا پس از بستن دستان مولا و بردن ايشان به مسجد، ايشان با ابوبكر بيعت كردند؟ 5. مولا علي (ع) در مورد غصب خلافت صحبت كرده اند اما چرا مطلبي در نهج البلاغه در مورد مصيبتهاي وارده بر حضرت زهرا (س) نيست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  عرایضی نسبتاً مفصل در کتاب «بصیرت حضرت فاطمه‌زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» در این مورد شده است. عنایت داشته باشید پشتِ در بودن حضرت یک مرحله بوده است و آن‌چه پیش آمد؛ و این‌که خواستند حضرت علی«علیه‌السلام» را ریسمان برگردن از خانه ببرند، مرحله‌ی دیگری است که ظاهراً غلاف شمشیر بر بازوی مبارک حضرت در رابطه ممانعتِ زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» پیش آمد و موضوع سیلی وقتی است که زهرای بتول«سلام‌اللّه‌علیها» حکم فدک را از خلیفه‌ی اول گرفته بودند و در راه، عمر مانع شد و شد آن‌چه شد. خوب است در این مورد با توجه به ظرائفی که مطرح است، به آن کتاب رجوع شود. موفق باشید  

14864
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: من یک زن متخصص در رشته های پزشکی هستم که در دانشگاه نسبتا مذهبی ...در حال گذراندن دوره طرح تخصصی خودم هستم. بنده در مورد اشتغال خانم ها بخصوص شرایط خودم که در مقطع دکترای تخصصی، سوال داشتم. به این امر واقفم که بهترین شرایط برای خانم ها فعالیت در منزل است و یقین دارم و هیچ مشکلی با خانه نشستن ندارم و به همین دلیل هم تنها در مورد دوره طرح خودم، با توجه به استفتایی که از مرجع تقلیدم داشتم، مجبور به کار در دانشگاه شدم و الان پایان طرح بنده رسیده، ولی در محل کارم به من و ظرفیت هایی کاری که دارم، احتیاج است که خودم هم قبول دارم. سوالم این است که تخصص من برایم تکلیفی ایجاد می کند که با تمام جوانب منفی اشتغال زن، باز هم باید کار کنم، یا نه برای هر زنی در هر شرایطی بهتر است کار در محیط های مختلط نکند؟ از توجه شما بسیار متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال وقتی رسالت تاریخی پیش بیاید خانم نسیبه هم در جبهه و در میان مردان جنگجو حاضر می‌شود و زخمی‌ها را مداوا می‌کند و در برهه‌ای هم شمشیر گرفته از پیامبر دفاع می‌کند و زخمی می‌شود و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نه‌تنها او را از این کار منع نکردند، بلکه فرمودند: «یا نُسَیبه! بارک اللّه فیک». و امروز نیز زنان نمی‌توانند از حضور در جامعه خودداری کنند. موفق باشید

14815
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی توفیقات روزافزون برای استاد محترم: ناظر به مقاله ای که امروز و در مراسم رونمایی از کتاب دکتر موسی نجفی به شما دادم (مقاله روایت بودگی قوم ایرانی) دوست دارم در صورت امکان نظرتان را جویا شوم. مخصوصا این که در این مقاله صحبتی از ابن خلدون هم آورده شده بود و یکی از جرقه های اصلی نگارش این مقاله (علاوه بر مقاله گسیختگی تاریخی دکتر داوری) همین چند جمله ای بود که بنده از ابن خلدون ذکر کرده ام. به طور مشخص بنده چند جمله ای را که از ابن خلدون در این مقاله آورده ام، دسته بندی و مرحله بندی سه تایی آقای دکتر نجفی. (نهضت، نظام، تمدن) اين است كه از منظر ایشان گویی ما با تکمیل نظامی به نام دین، لاجرم یک مرحله به تحقق مدینه دینی نزدیک تر شده ایم. در حالی که مطابق همان جملاتی که بنده از ابن خلدون ذکر کردم و بحثی که در ذیل دوگانه «شرط لازم و شرط کافی» آورده ام، به نظرم این تلقی چندان نمی‌تواند درست باشد و ناظر به همان عقلانیت انتزاعی است. بحث آگاهی و شهود هم که در این مقاله آورده شده، به طور مشخص در تقابل با گفته های شما است. چرا که بنده معتقدم اگر بخواهیم نیچه‌وار حقیقت این دوران را شهود کنیم به همان تعبیری می رسیم که مرحوم فردید اواخر عمر به آن رسیده بودند: «روزگار تلاش و تلاشی» و از قضا این آگاهی های ماست که به ما می گوید ما در جامعه ای دینی و ذیل حکومتی دینی و در حال حرکت به سمت جامعه نمونه دینی در حال حرکتیم. و گرنه ما در ساحت شهود همان را می یابیم که شما در یکی از پاسخ هایتان بیان کرده بودید: «در این زمانه که همه چیز رو به بی معنایی می رود» و البته شما به حسب تلقی ای که از انقلاب اسلامی و امکان های نهفته در آن دارید، امیدوارید به وسیله انقلاب اسلامی، در این زمانه تقدیر توحیدی حاکم و غالب باشد. که البته بنده در مقاله ذکر کرده ام که انقلاب اسلامی بیش از آنکه یک «کنش» باشد، یک «واکنش» بود. واکنشی به وضع بحرانی جامعه در آن دوران. در حالی که نهضت پیامبر و یا انقلاب فرانسه، این ها کنش هایی بودند که ناظر به بحران و ضرورت های بیرونی اتفاق نیفتادند؛ بلکه ناظر به داشته های درونی و انباشت آن ها اتفاق افتادند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان مستحضريد كه متن ارسالي، موضوعی را در میان گذارده که اضلاع مختلفی دارد و درک تاریخی آن تا حدّی نیاز به حضور آن در آینده‌ی تاریخ دارد. بنده در رابطه با رازِ پایداری انقلاب اسلامی در متنی که در صفحه‌ی اول سایت هست؛ نسبت به چیستیِ انقلاب عرایضی داشته‌ام، از آن جهت که انقلاب اسلامی به ادله‌ی قرآنی می‌تواند اراده‌ی الهی در این تاریخ باشد و مسلّم مثل اصل اسلام که در صدر اسلام با چالش‌هایی از طرف جاهلیت دوران روبه‌رو شد، انقلاب اسلامی نیز بدون چالش نیست. ولی همچنان در حالِ حضور بیشتر در این تاریخ است. بسیار تعجب می‌کنم که هویت انقلاب اسلامی را بیشتر در وجوه سیاسی آن می‌بینید و نه در وجوهِ فراسیاسیِ آن! در حالی‌که همه می‌دانیم ریشه‌ی انقلاب اسلامی از یک طرف به «غدیر» و از طرف دیگر به حضور آن در دولت صفویه جای دارد و با ادامه‌ی آن فکر و فرهنگ، مشروطه و نهضت ملّی نفت ظهور کرد. و چطور ما ریشه‌ی تاریخی این‌چنین عمیق انقلاب اسلامی را در وجهِ سیاسی آن متوقف کنیم؟ از طرفی این طبیعی است که انقلاب اسلامی در دهه‌ی چهارم خود به یک بلوغ خاصی می‌رسد که باید امثال جواب‌هایی که جنابعالی در این مقاله مطرح کرده‌اید را بدهد و خود را نیز بازخوانی کند و در این بازخوانی، ضعف‌های خود را نادیده نگیرد چیزی که متأسفانه نیروهای مذهبی ما کمتر بدان می‌پردازند. ولی سؤال بنده آن است که مگر یک انقلاب باید در ابتدایِ امر، تمامِ داشته‌هایی که یک تمدن چهارصدساله برای خود شکل داده است، داشته باشد؟

در عین آن‌که این پرسش‌ها را پرسش‌های جدّی در این دوره از تاریخ انقلاب اسلامی می‌دانم و از طریق همین پرسش‌ها است که تفکر به جامعه‌ی ما باز می‌گردد و به قول شما؛ از آرمان‌گرایی‌های احساساتی عبور می‌کنیم، با این‌همه معتقدم اراده‌ی الهی جهت اصلاح بشر در ظرف انقلاب اسلامی ظهور کرده است. آیا نمی‌بینید چگونه وقتِ غرب و عوامل اصلی آن در منطقه تمام است؟! و این دست و پازدن‌هایی که حکایت از بی‌تعادلیِ آن فکر و فرهنگ هست، راهِ نجات برای آن نمی‌باشد؟! آن چیزی که در سیطره‌ی تکنولوژی و جنگ رسانه‌ای غرب گم شده است؛ نصرت الهی است که نباید از آن غافل بود. و غلیظ‌ترین حجابی که مانع درست‌دیدنِ انقلاب اسلامی خواهد شد؛ واکنشی‌دیدنِ آن است، در حالی‌که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و رزمندگان ما به عنوان یک رسالت بزرگ تاریخی به صحنه آمدند و با قلب خود نیوشایِ اشارات عالَم قدس گشتند و زندگی را در این تاریخ با تعلق به انقلاب اسلامی در زیر سایه‌ی اراده‌ی الهی برای خود معنا کردند. موفق باشید

14776
متن پرسش
سلام علیکم: به تازگی حین خواندن قرآن به آیات 51 و 52 سوره مبارکه مائده رسیدم؛ آیا طبق این آیات سیاست خارجی نظام در این دوره اشتباه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیات مذکور می‌فرماید: یهود و نصاری را دوست نگیرید ولی می‌توان در صورتی که مذاکره با آن‌ها با محبت همراه نباشد، آن را انجام داد. زیرا مذاکره را نفی نکرده، و در سیره‌ی پیامبر نیز نفیِ صحبت با یهود و نصاری دیده نمی‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!