بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: توحید و اسماء الهی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29238
متن پرسش
با سلام: استاد ببخشید اسم جواد به چه معنیست و کسی را که چه خصوصیتی داشته باشد جواد گویند و بالاتر از این خصوصیت چیست؟ جایی خوندم جوادب الاتر از کریم هست. یعنی چه اگه میشه برام توضیح بدید؟ سوال بعدم راجع اینکه حضرت زهرا حتما بالاتر از حضرت مریم بودن پس چرا زایمان حضرت مریم اون طوری بود ولی حضرت زهرای ... سوال دیگه راجع زایمان. در کتابی خوندم برای زایمان راحت خانم ها آیه حضرت مریم که به درخت خرما بود را بخونید. این آیه چه ربطی میتونه داشته باشه؟ درخت خرما برای زایمان بانوان میشه ارتباط داشته باشه؟ ممنون استاد نمیدونم این سوال اینجا پرسیدن جا داره یا نه در پاسخ هر جور صلاح می‌دانید عمل بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضرت حق در مقام اسم «جواد» در مقام بخشش صِرف هستند و در مقام اسم «کریم» در مقام نحوه‌ای از بزرگواری و بخشش قرار دارند. ۲. شاید در آن شرایط که روحیه‌ی مادی‌گری و حسّی‌بودن بین یهود غلبه داشت، خداوند برای اثبات حقانیت حضرت مریم«سلام‌الله‌علیها» آن نحوه زایمان را که وجه غیبی آن بر وجه حسّی آن غلبه داشت، به ظهور آورد. ۳. در این مورد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید

29205
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. با وجود اینکه کتاب مبانی نظری نبوت و امامت رو خوندم این سوال هنوز برام مرتفع نشده. آیا اینکه حضرت ابراهیم (ع) به مراسم مشرکین نرفتند و فرمودند: فقال انی سقیم (سوره صافات آیه ۸۹)، سخن کذب و دروغ بوده یا خیر؟ چون قولی هست که حضرت ابراهیم تقیه کرده و قول دیگری که حضرت منظورش تردید و سستی در دین و عقایدش بوده و قول دیگر اینکه حضرت کلامی گفته که معنای ظاهریش و معنای باطنی اش متفاوتند و منظور حضرت اون معنای ظاهری نبوده و قولی هست که حضرت پس از نگاه به ستاره ها متوجه شده موعد تب نوبه ایشان است و برای قانع کردن آنها فرموده بیمارم و البته بیماریشان در حدی نبوده که نتواند بت شکنی کند ۲. آیا این فعل و اقدام چنانچه برخی شبهه می‌کنند می‌تواند مصداق نسبی بودن اخلاق و نه مطلق بودن و معیار ثابت اخلاقی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید بتوان روی این نکته فکر کرد که حضرت در آن فضای تاریخی به نحوی خواسته‌اند بفرمایند من بیمارم؛ به این معنا که دست و دلم به سوی تفریحی که شما برای خود شکل داده‌اید و می‌خواهید از شهر خارج شوید، نمی‌رود. به همان شکلی که ما در صحبت‌های خود می‌گوییم «حال ندارم»، یعنی حال آن کار را ندارم. ۲. نسبی‌بودن اخلاقی به این معنا که حقیقتی وجود ندارد؛ سخنی است که عقلاً باطل است به اعتبار آن‌که وجودِ مطلق، کمال مطلق است. ولی نسبی‌بودن اخلاق به آن معنا که حقیقت مناسب شرایط‌ متفاوت ظهورات متفاوت دارد، حرف غلطی نیست. مثل تشکیک وجود، که در شرایط مختلف ظهورات مختلف دارد. موفق باشید     

29191
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد عزیز: در قانون بوعلی مطلبی راجع به ارکان اربعه هست که با تعریف بسیط که یعنی جسمی که ترکیب ندارد به ایرادی برخوردم، در تفسیر سوره توحید همانا اصل مطلب سوره بازگو کردن همین غیر مرکب بودن خداوند است که بعد از احد یکی که دویی ندارد و بعد بقیه صفات خداوند از بی نیازی و عدم رابطه تولیدی با ما در باقی سوره باثبات می‌رسد. حال می‌خواهم بدانم شیخ چگونه شالوده و بنای طب را بر این مطلب شرک آلود بیان کرده؟ اگر برداشت بنده اشتباه است از سخن شیخ الرییس بفرمایید. با تشکر الأرْكَانُ هِىَ أَجْسَامٌ بَسِيطَةٌ، هِىَ أَجْزَاءٌ أَوَّلِيَّةٌ لِبَدَنِ الإنْسَانِ وَ غَيْرِهِ، وَ هِيَ الَّتِى لا يُمْكِنُ أنْ تَنْقَسِمَ إلَى أَجْسَامٍ مُخْتَلِفَةِ الصُّوَرِ، وَ هِيَ الَّتِى تَنْقَسِمُ المُرَكَّبَاتُ إلَيْهَا وَ يَحْدُثُ بِامْتِزَاجِهَا الأنْوَاعُ الْمُخْتَلِفَةُ الصُّوَرِ مِنَ الْكَائِنَاتِ فَلْيَتَسَلَّمِ الطَّبِيبُ مِنَ الطَّبِيعِىِّ أنَّهَا أَرْبَعَةٌ لا غَيْرُ.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق در ذات، بسیط‌اند ولی در تجلی اسماء در مظاهر مختلف متکثر می‌باشند لذا گفت: «صد هزار انگشت ایما گر برآرد زآستین /  در حقیقت جز جمال نیّر یکتاش نیست». موفق باشید

29097
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: استاد اصطلاح وحدت در کثرت که در کتاب آداب نماز امام خمینی آمده است به معنای تجلیات واحدی و دیدن خداوند به اسماءش هست؟ و همچنین اصطلاح کثرت در وحدت، آیا به معنای تجیلات احدی و دیدن خداوند در اسماء ش هست؟ بیشتر خود اصطلاحات وحدت در کثرت و کثرت در وحدت برایم سوال هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این اصطلاح ما باید متوجه باشیم حضرت حق به صورت‌های مختلف در اسماء خود در مظاهر ظاهر می‌شوند، هم در مظاهر مختلف در صحنه‌اند و هم مظاهرِ مختلف در او فانی می‌باشند. موفق باشید

29067
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در اسفار اربعه کتاب مجتهد امین اینطور خواندم که سفر اول درک توحید و موحد شدن است و سفر دوم ادراک و شناسایی صفات جمال و جلال حضرت حق و در جایی دیگر خواندم که سفر اول قوس صعودی بوده و سفر دوم قوس نزولی که از ذات شروع می شود و سفر دوم فنای صفاتی اش در قوس نزولی صورت می گیرد... این مفهوم قوس نزول در سفر دوم را می شود بیشتر توضیح بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دستگاه‌ها مختلف است. قوس نزول ظاهراً باید منظور سیر «من الحق بالحق فی الخلق» باشد که تجربه‌ی حضور خداوند است در مظاهر عالم. موفق باشید

29064
متن پرسش
به نام خدا سلام: سوال شماره 29011 خواندم، می خواستم متذکر همه برادران ایمانی شوم، که با این نحوه نگاه پزشکان خودمان را ناراحت می کنیم! در حال حاضر همه فعالان حوزه درمان درگیر این بیماری هستند. شاید این بیماری ساخته دست دشمنان باشد و... امّا این بیماری، هست (وجود دارد). برخی از افراد طوری به مساله نگاه می کنند انگار تصویر ریه مبتلایان را ندیده اند. برادر من نفس نمی‌توانند بکشند ها! اگر بخواهم با نگاهی که از استاد محترم سراغ دارم، ارزیابی کنم، به نظرم باید طوری به مساله نگاه کرد که مورد تمسخر جامعه پزشکی قرار نگرفت. یا بهتر بگویم جامعه پزشکی به ما به چشم عقلا نگاه کند. این شاگرد کمترین را معذور دارید، نظر خود را عرض نمودم. در صورت صلاحدید نظرتان را بفرمایید و در سایت قرار دهید. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با نظر به جواب سؤال شماره‌ی 29063 تا حدی موضوع مشخص شود. چرا که بحث در نفی واقعیت ویروس مذکور نیست، بحث در نوع نگاه ما در جایگاه آن ویروس در نظام عالم وجود است، و بیشتر بحث هستی‌شناسی در میان است، نه پدیدارشناسی. موفق باشید

29057
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: سوالی داشتم. بزرگی میفرمودن ذات اقدس الهی با ذات مقدس فرق دارد. میشه فرق این دورو بگین چیه؟ التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در اصطلاح اولیه، تفاوتی بین آن دو واژه نیست. ولی در مباحث عرفانی، مقام فیض اقدس مربوط به «احدیت» است که فوق کثرت اسمائی می‌باشد، ولی مقام فیض مقدس، مقام «واحدیت» و مقام جامعیت اسماء می باشد که مربوط به حضرت «الله» است. موفق باشید

28999
متن پرسش
با سلام: وقت شریف شما به خیر. آیا مخلوق اول همان نور وجود مقدس پیامبر خاتم «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است. یعنی روح همان شخص پیامبر هستند. که در سوره قدر هم آمده. ممنون از شما استاد گرامی در پناه حضرت حق سلامت و موید باشین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اول مخلوق از یک جهت مقام پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است و از جهت دیگر مقامِ عقل است و نه مقام روح. موفق باشید

28920
متن پرسش
با سلام: ضمن عرض خدا قوت به شما می خواستم بدانم صفت خالق بودن برای انسان هم مصداق دارد. در مباحثه ای طرف مقابل مدعی شد که «علم الادم الاسما کلها» همه اسما نیست مثل اسم خالق بودن که مخصوص خداوند است. مثل صفت کبر و ... در کل برایم پارادوکس ایجاد شد. ممنون می‌شوم اگر راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی فرمود همه‌ی اسماء را به آدم تعلیم دادیم؛ تا می‌توانیم نباید استثنا قائل شویم. آری! ما در حدّ خود خالقِ صور ذهنی خود می‌باشیم. یا کبر به معنای کبریایی برای انسان‌های بزرگی مثل حضرت امام پیش می‌آید. موفق باشید

28853
متن پرسش
سلام علیکم: درخواب دیدم درحالی‌که یاوری امام زمانم را می‌کنم چهره ایشان را نورانی نمی‌بینم. ایشان علت را بمن اینگونه بیان کردند که معرفت نداری. عرضم این بود که معرفت را چگونه و در چه باید بیابم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفت رب و معرفت نفس! موفق باشید

28842
متن پرسش
سلام استاد: بنده در حال گذراندن فصوص با صوت های آیت الله رمضانی هستم. بنده نصوص قونوی و تمهید القواعد را با صوت های ایشان گذراندم. ایشان در خصوص اعیان ثابته نظری دارند تحت عنوان نظریه ذوات. ایشان یک اعیان بعد اسماء و یک اعیان قبل اسماء قائل اند. و معتقدند به اینکه اگر اعیان ثوابت در حضرت علمیه و تعین ثانی بدین نحو و به این شکل و چینش تکثر یافتند و تفصیل پیدا کردند زیر سر اعیان قبل اسماء ست، اعیان قبل اسماء را همان ذوات می دانند که یک چنین مشخصاتی برای آنها قائل هستند از جمله اینکه این اعیان قبل اسماء: نه موجودند و نه معدوم، مجعول نیستند، امکان محض اند، قابل تعقل هستند، قابلیت محضه اند و سپس بر این باورند که تمام آن‌چیزی که در عالم رخ می‌دهد همه زیر سر این اعیان ست و کراراً می فرمایند که اگر امورعالم این گونه می‌شود به پای خدا نیندازید خدا فقط به این امور وجود می‌دهند این امور همان گونه که هستند محقق می‌شود و یا به قول معروف اعیان و امور همان گونه که هستند، هستند، می باشند و خواهند بود. البته بحث جبر رخ نمی‌دهد چون بحث جبر را هم حل می‌کنند. این جنس حرف را هم استاد امینی نژاد در کتاب حکمت عرفانی بیان می‌کند و می‌گوید شما تصور کنید که وارد یک اتاق تاریک می‌شود همه ی وسائل در سر جای خودشان چیده شده ست و شما فقط کلید را می‌زنید و نور وجود به اینها می‌دهید و از عالم نهان و پنهان به عالم عیان و آشکار می آورید. این توضیحاتی بود برای سوال ام: اگر این امور و ذوات مجعول نیستند، مسبوق به عدم نیستند و همه چیز زیر سر خود اعیان بوده ست و خداوند تنها کاری که می‌کند به این اعیان و ذوات وجود می‌دهد، بحث توکل، رضا، حسن ظنّ به خداوند و... خیلی از مقولات این جنسی که در عرفان عملی نسبت به خداوند مطرح می‌شود چگونه حل می‌شود؟ ما تا قبل از این مسبب الاسباب و علت العلل تمام افعال هستی را خداوند می‌دانستیم و جز او همه چیز را وهم و خیال و هیچ و پوچ می‌دانستیم و بر همین منوال روزگار می‌گذراندیم و با خدا عاشقانه خلوت می‌کردیم و زندگی می‌کردیم، اما با مطرح شدن این قضیه ی ذوات متوجه شدیم خداوند متناسب با همین اعیان و قوابل ست که به صحنه می آید و به اعیان متناسب با خواسته ی ازلی شان وجود می‌دهد و لازمه ی این حرف ها این ست که سبب و علت تمام امور خود ما هستیم (منظور از لفظ خود عین ثابت و تقاضاهای ازلی مان ست نه خود عرفی و عوامانه)، پس توکل و رضا و ...را چه کنیم؟ حقیقتا بنده پس از پیگیری نظریه ذوات و اعیان در این گونه امور عرفان عملی ام دچار مشکل شده ام. بنده شاید نزدیک یک سال ست که پیرامون این نظریه تحقیق و فکر می‌کنم. اما نمی‌دانم چطور خداوند را همان طور زیبا و عاشق دوباره مثل قبل در دل ام بگنجانم، مدتی ست که نسبت به خداوند غریبی می‌کنم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! امکانِ هر شیئ، ذاتیِ آن شیئ است و خداوند وجود یا خلقت آن شیئ را به آن شیئ می دهد. ۲. انسان از آن جهت که دارای ابعاد مختلفی در امکانِ وجودی‌اش هست، اختیار او ذاتی اوست و لذا با توسل به خداوند می‌تواند وجهِ امکانی خود را به طرف بُعدِ سعادت‌مندی‌اش بکشاند. عرایضی داشته‌ام که ذیلاً متن آن عرایض را خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید

پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها

باسمه تعالی

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللَّهِ

ما از رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» سخن می‌گوئیم ولی به حکم «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» سخنان‌مان در مورد همه پیامبران است.

۱. اصلی‌ترین کار رسولان خدا توجه بشریت است به آغازِ آغازها،‌ یعنی آغازِ هستیِ موجودات که همان حضرت حق است و آغاز انسان که وجه امکانی او یا عین ثابته‌ی او می‌باشد. زیرا از این طریق، تفکر اصیل به بشر عطا خواهد شد.

۲. پیامبران خدا متذکر شدند که خداوند خالق همه‌ی عالم است یعنی «وجود» و «بودن»ِ هر موجودی را او داده است و در نتیجه خداوند، بودنِ محض و هستی مطلق می‌باشد و این اولین قدم در راستای تفکر است از آن جهت که تفکر مربوط به «وجود» است و آغازِ آغازها.

۳. پیامبران در مورد مخلوقات به‌خصوص انسان‌ها فرمودند خداوند با نظر به امکانِ بودن مخلوقات، آن‌ها را خلق کرد و لذا حضرت موسی«علیه‌السلام» در تفسیر جایگاهِ نبوت خویش و برادرشان دو نکته را در میان آوردند که: «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى»(طه/50)‏ یعنی اولاً: پروردگار ما خلقتِ هر موجودی را به آن موجود عطا می‌کند. ثانیاً: او را هدایت می‌نماید و در راستای هدایت خداوند است که پیامبران را می‌فرستد. ولی در نکته‌ی‌اول، معرفتی بس‌آغازین را متذکرشدند از آن جهت‌که می‌فرمایند خلقت هرمخلوقی را خداوند به‌آن مخلوق می‌دهد. یعنی ازیک جهت خلقت آن مخلوق، مربوط به‌خودش است وخداوند یعنی‌آن‌بودنِ محض، مطابقِ آن‌خلقت، آن موجودرا «وجود» می‌بخشد.

۴. در راستای معرفتِ آغازین برای هر مخلوق، در قرآن داریم: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» (یس/82) وقتی خداوند خواست موجودی را به‌وجود آورد در خطاب به آن می‌گوید: «بشو» و آن موجود می‌پذیرد که «بشود». یعنی قبل از آن‌که آن موجود، موجود شود؛ در علمِ خداوند امکانِ بودنش هست و خداوند مطابق آن امکان به آن موجود، وجود می‌دهد.

۵. راستی! اگر خداوند آغازکننده‌ی امکانِ هر موجودی بود، آن مخلوق حق نداشت از خداوند سؤال کند که چرا آن را آن‌چنان خلق کرده است؟ در حالی‌که: «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ» (انعام/149) برای خداوند حجت بالغه هست و آن‌چنان نیست که کسی بتواند حجتی در نفیِ حجت بالغه‌ی الهی داشته باشد.

6. حال با توجه به مباحث فوق، به این فکر کنید که اگر کسی نحوه‌ی بودن خود را درست درک کند و متوجه باشد حضرت حق در راستای نحوه‌ی بودنِ او به او «وجود» می‌دهد؛ می‌یابد که تنها از طریق وجود خود با پروردگارش می‌تواند مرتبط شود و معنی روایت مشهور: «الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق» می‌رساند که راهِ هرکس به سوی پروردگارش، همان نحوه‌ی «بودن»ِ اوست، و مأوایِ حقیقی هرکس، به‌سربردن در این نحوه بودن است.

۷. مشکل بشر از آن جا پیدا شد که به جای مأواگزیدن در نحوه‌ی بودن خود و از آن طریق با پروردگار عالم، مرتبط‌شدن؛ دلْ در بودن‌های دیگران انداخت و به مقایسه‌ها گرفتار شد و از بهترین مأوا و «بود» محروم گشت. در حالی‌که پیامبران خدا و به‌خصوص آخرین پیامبر به ما متذکر شدند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ ۖ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ» (مائده/۱۰۵) ای مؤمنان! متوجه‌ی خودتان باشید که در آن صورت، انحرافِ بقیه وقتی شما در مسیر هدایت باشید، به شما ضرر نمی‌رساند.

                         والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته                                

28816
متن پرسش
سلام علیکم: فرق بین خالق بودن و تولید کردن چیست؟ اگر خدا خالق است و لم یولد است و چیزی از او جدا نشده است پس نسبت مخلوفات با حضرت حق چیست؟ موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خالق هستی، هستیِ خود را در حدّ ظرفیت ممکن‌الوجودها در آن‌ها جلوه می‌دهد و از این جهت، آن نوع دوگانگی که در تولید مطرح است، این‌جا مطرح نیست. موفق باشید

28792
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: ۱. استاد سوالم اینه چطور میشه آدم ضمن فعالیت های مختلف دارای یک نوع وحدتی در وجود خود باشه و هرجا بتونه اون رو حفظ کنه و هرجایی شدت حضور خدا در وجودش کاهش پیدا نکنه ۲. استاد ورودم به مسایل سیاسی نمیگذارن اصلا زندگی توحیدی هم داشته باشم و خیلی اذیتم میکنه چه کنم؟ ۳. در مورد استقلال چطور باید از دیدگاه توحیدی به بحث استقلال نگریست به عبارتی عقیده ما در مورد بحث استقلال چی باید باشه مثلا در مورد آزادی تو کتاب شهید مطهری اگه درست فهمیده باشم گفته آدم اون وقتی آزاده که بنده خدا باشه حالا در مورد استقلال چه؟ ۴. استادبرای بنده دعا بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه بنده دعاگو خواهم بود. اگر در رجوع به معارف الهی مثل توحید و معرفت نفس جدّی باشید، و در این مسیر، تقوا را هم رعایت کنید به‌خوبی همه‌ی مسائل که فرمودید روشن خواهد شد. موفق باشید

28730
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی طول عمر زیاد برای شما: اینکه ما در عقائد توحیدی خود معتقدیم که دنیا در قبضه ی خداست و همه کاره عالم فقط و فقط اوست و هیچ چیزی از دست خدا در نرفته است و عدم او یعنی عدم کل هستی و اراده ی ما نیز در طول اراده ی حضرت رب کریم است و جز خیر از ایشان صادر نمی شود و بطور کلی هیچ ما سوی الله اثر استقلالی ندارد پس: معنای این دعای ما که به خداوند عرضه می‌داریم خدایا ما را به خود وامگذار در چیست؟ مگر چنین چیزی اصلا ممکن است؟ (بنده بارها دوستان و نزدیکانی را دیده ام که به هیچ وجه اعقتادات توحیدی قوی ندارند ولی خداوند بسیار با آنها مهربان است و از آنها دستگیری کرده و خودشان اصلا از این موضوع اطلاعی ندارند یا به حساب خوش شانسی می‌گذارند)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خداوند کسی یا جامعه‌ای را به خود واگذارد، آن را از رحمت حضرت حق محروم می‌شوند و نتیجه‌ای که باید در راستای خلقت خود بگیرند، نخواهند گرفت. موفق باشید

28688
متن پرسش
به نام خدا سلام: چگونه فکر کنیم و فکر کردن را چگونه آغاز کنیم و چگونه طولانی مدت فکر کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد از مواردی است که به قول جناب مولوی: «گر نپرسی زودتر کشفت شود». فکر کردن مثل دیدن است که نمیتوان پرسید چگونه ببینیم. آری! اگر موضوعات مهمی مثل توحید یا سنن الهی مدّ نظرمان باشد، عمیق تر و طولانی تر فکر می کنیم. موفق باشید

28693
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ ۲۷۶۷۹ فرمودید بحث «خرد مدرن» که رهبر معظم انقلاب تحت عنوان «العلم سلطان» از آن سخن می گویند، هیچ ربطی به دو قسمت قبلی ندارد و متأسفانه عده ای به بهانه ی سخن مقام معظم رهبری به قسمت اول و دوم می پردازند. بسیاری بزرگواران دغدغه مند نسبت به تولید علم و تحول در علوم انسانی مثل حاج آقای کشوری که دبیر شورای الگوی اسلامی پیشرفت هستند و البته بزرگواران دیگری مثل علامه مصباح و دکتر زرشناس و آقای رحیم پور و آیت الله میرباقری معتقدند اتفاقا دسته بندی علم مدرن و به اصطلاح خرد مدرن با روایت العلم سلطان از وجود مقدس امیرالمومنین تفاوت جدی دارد و نمی‌تواند برآورده کننده توقع حضرت آقا در بند علم و پژوهش بیانیه گام دوم باشد هر چند باید اتحاد عملی حول آن پیدا شود. و گفته می‌شود در عین اینکه یکسری تکنیک و زیر نظامهایی در علم مدرن با مبانی اسلامی و علم توحیدی منافات ندارد یا همسوست لذا باید با دقت آنها را در جهاز هاضمه اسلامی استحاله کرد و مطابق نظم اسلامی و در جهت کلی تمدن اسلامی و در دل علوم انسانی اسلامی یا حتی مباحث تکنیکی و علوم پایه از آن بهره برد ولی بنای کلی باید بر دسته بندی نوین علمی بر اساس مبانی اسلامی و تولید علوم توحیدی ویژه در عرصه علوم انسانی باشد. حالا در علوم پایه می‌توان گشودگی یا استفاده بیشتری داشت ولی در علوم انسانی جدا یک تمایز جدی و نظریه پردازی عمیق انسان اسلامی می‌خواهد و باید با دقت آن دسته مواردی که می‌شود درون چارچوب اسلامی استحاله و بکار گرفته شود، باید تصرف شود و باید دقت کرد مبادا ما بطرف ترکیب گری و غرب گزینی برویم. این متن، بخشی از مصاحبه اخیر حاج آقای کشوری است که درباره همین موضوع با خبرگزاری مهر بوده است: روایت العلم سلطان بسیار مورد تأکید رهبر انقلاب است و البته ظاهرا بسیار یادآور این گزاره مشهور علم مدرن است که بیکن گفت: علم قدرت است! از معدود افرادی که تلاش کرده است تا علاوه بر تبیین صحت صدور این روایت فهم اسلامی از این مفهوم را تبیین کند، حجت الاسلام علی کشوری است. اما پیشنهاد این حقیر برای اصلاح تفسیر غربی از سلطان این است که حقیقت قرآنی آن را بررسی کنیم و می بینیم که این واژه فقط در غلبه نظامی و فیزیکی استعمال نشده است. سلطان گاهی در رابطه خدا بر بنده است و گاهی بنده بر بنده و مفهوما هم می تواند بنده بر خدا باشد. وقتی سلطان را هر نوع عامل اختیار و آزادی بدانیم آن وقت علم هم هر نوع عامل آزادی و آزادگی در ملک و ملکوت و در روابط انسانی و غیرانسانی با خدا و غیرخداست، نه فقط برای غلبه بر دشمن انسانی. از طرف دیگر علم یافتنی است نه ساختنی؛ این یکی دیگر از تفاوتهای مهم علم در قرآن با علم در اندیشه مدرن است. علم نور است و خداوند آن را در قلب هر کس بخواهد می اندازد و سلطان یک اختیار و آزادی عمل در امور معنوی، سیاسی و نظامی است که خدا به انسان از طریق علم عطا می کند. متن کامل مصاحبه در خبرگزاری مهر: mehrnews.com/xRV5q
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر چه هست نباید آن سخن مقام معظم انقلاب را نادیده گرفت که می فرمایند ما از شاگردی إبایی نداریم. آری! وقتی در اقیانوس توحیدی اسلامی قرار گرفتیم رودهای گل آلود را می پذیریم و آلودگی های آنها را فرو می نشانیم و آن علم را از آن خود می کنیم. اینجاست که سخت نیاز به توحیدی داریم که آن توحید، توحید عرفانی است. موفق باشید

28649
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: جناب ملاصدرا در ابتدای برهان صدیقین، تشکیک در وجود رو مطرح و دنبال می کنند منتها در انتهای برهان وحدت شخصی وجود را مطرح می کنند. آیا از وحدت تشکیکی اعراض می کنند و یا اینکه هدف آموزشی و یا هدف دیگری وجود داشته است؟ با اثبات وحدت شخصیه وجود به نقص و غلط بودن وحدت تشکیکی یا تشکیک در وجود پی می بریم، شخصیتی مثل جناب شیخ چطور در ابتدا تشکیک در وجود و در انتها تشکیک در ظهور را مطرح می کنند سیر تاریخی مشخصی برای این اعراض نقل شده است؟ آیا درسته که در تعریف ممکن الوجود کلمه اقتضای عدم اخذ بشه همانطور که حضرتعالی در شرح کتاب برهان صدیقین ذیل برهان دوم در اثبات هویت تعلقی (صفحه ۳۱) نوشتید ممکن آن است که اقتضای وجود و اقتضای عدم دارد. سوال این است آیا می شود ممکنات اگر قائل به وجود بودن آنها شویم (که می گوییم ما سوی الله ظهورند نه وجود) می‌شود ممکنات در آنها اقتضای عدم وجود داشته باشد با توجه به این فرض اگر بپذیریم ممکنات وجود دارند نَه ظهور، حال وجودشان را از فیاض به معنای دائم الفیض به تجلی دریافت کرده‌اند حال چگونه در آنها اقتضای عدم راه خواهد داشت در حالی که آنها در وجود گرفتن از منبع فیض به نحوه دائمی با توجه به صفت مشبهه بودن این کلمه، به نوعی واجب شده اند در وجود، منتها واجبِ بالغیر در مقابل واجب به ذات که خداوند متعال باشد پس نمی‌توان در آن اقتضای عدم تصور نمود بلکه وجود است لیکن ما می گوییم وجود نیست بلکه ظهور است وجود مختص خداوند است. آیا این تقسیم و تعریف قسیم ها صحیحه؟ اصلا درسته که واجب و ممکن قسیم همدیگه باشن؟ مگه رابطشون طولی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. می‌شود گفت همین‌طور که می فرمایید تشکیک در وجود، جنبه‌ی تعلیمی داشته باشد و بیشتر، تشکیک در ظهور، مدّ نظر بوده است. ۲. ممکن‌الوجود در ذات خود، وجودی ندارد تا این بحث‌ها به میان آید. آری! نسبت به عدمِ مطلق، اقتضای وجود دارد ولی در هر حال، عدم است. به همین جهت اصطلاح «عدمٌ مّا» را برای آن به‌کار می‌برند. موفق باشید

28479
متن پرسش
سلام علیکم: پیرو جواب حضرتعالی به سوال ۲۸۴۶۰: فرمودین، ملائکه موجودات مختار نیستند، امکان دارد بیشتر توضیح بفرمائید، چون در این صورت با عصمت آنها که امری اختیاری است منافات دارد. در صورت امکان منبعی هم برای تحقیق معرفی بفرمایند. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عصمت فرشتگان تکوینی میباشد و نه اختیاری. هر فرشته‌ای عین مظهریت آن اسمی از اسماء الهی است که توسط او ظاهر می‌شود. مثل حضرت عزرائیل «علیه‌السلام» که مظهر اسم قابض می‌باشند. موفق باشید

28428
متن پرسش
سلام خدا قوت: ببخشید منظور از اینکه نمی‌توان خدا را دوست داشت چی هست؟ در مبحث حب اهل البیت و توصیه های پیامبر به اباذر، فرمودید تعداد قلیلی هستند که خداوند را دوست دارند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان به لطف الهی به جایی می‌رسد که خدا را جانِ جانِ خود می‌یابد. به گفته‌ی جناب عطار:

 ای جان جان جانم تو جان جان جانی

بیرون ز جان جان چیست آنی و بیش از آنی

پی می‌برد به چیزی جانم ولی نه چیزی

تو آنی و نه آنی یا جانی و نه جانی

موفق باشید

28401
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی! استاد میشه این آیه رو توضیح بدین الإمامُ الرِّضا عليه السلام: lرأيتُ أبي عليه السلام في المَنامِ فقالَ ; يا بُنَيَّ ، إذا كُنتَ في شِدّةٍ فأكْثِرْ أنْ تقولَ ; «يا رؤوفُ يا رحيمُ»، و الّذي تَراهُ في المَنامِ كما تَراهُ في اليَقَظةِ» امام رضا عليه السلام: «پدرم را در خواب ديدم فرمود: پسرم! هرگاه در سختى و گرفتارى بودى جمله «يا رؤوف يا رحيم» را فراوان بگو و آنچه در خواب مى بينى چنان است كه در بيدارى مى بينى.» مُهج الدعوات : ۳۹۷. یه سوال دیگه هم داشتم، اینکه در نماز و یا دعا هامون خودمون رو نفی کنیم و به یاد اینکه هستی خداست و ما جلوه های خدا هستیم، بالخصوص که سوره توحیدی اخلاص رو می‌خونیم یا اینکه طبق گفته شما در کتاب چگونگی به فعلیت رسیدن باورهای دینی از طریق معرفت نفس پیش بریم و اینکه یه نفس داریم که مجرده و با نماز و دعا به فعلیت میرسه، کدومش بهتره؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضرت متذکر تجلی اسم رئوف و رحیم خداوند در امور می‌باشد. ۲. در دعا و نماز مطابق محتوای دعا و نماز، حضرت معبود را مقصد خود قرار می‌دهیم از آن جهت که ما فقیر إلی اللّه هستیم و او غنی و حمید. موفق باشید

28391
متن پرسش
سلام استاد: یک فیلم پنج دقیقه ای از یک دانشمند فیزیک به نام «پرفسور جرالد شودر» تماشا کردم که قصد داشت از طریق فیزیک خدا را اثبات کند. نمی‌دانم فیلم را دیده اید یا نه؟ اما مسائل جالبی را بیان می‌کند. خواستم ببینم نظر شما چیست؟ آیا به جز زبان فلسفه و خدای فلسفی می‌شود با فیزیک و یا علوم دیگر خدا را اثبات کرد و در آن سیر کرد؟ (هرچند می‌دانیم انس با خدا غیر از اثبات آن است) بخشی از صحبت های ایشان؛ جهان می‌تواند از هیچ مطلق خلق شود به شرط آنکه نیروهای طبیعت پیش از آن وجود داشته باشند. این قوانین فیزیک خودشان مادی نیستند بلکه بر روی ماده عمل می‌کنند، و قادرند که ماده را از هیچ مطلق خلق کنند. و پیش از این زمان و شروع جهان وجود داشته اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بحمداللّه در سال‌های اخیر علمای فیزیک از الهی‌دانان جلو افتاده‌اند و موارد خوبی در این رابطه در دنیا به چشم می‌خورد و از جمله‌ی آن‌ها استاد عزیز و گرانقدر کشور خودمان جناب دکتر گلشنی است که قدر او هنوز شناخته نشده است. لااقل خوب است رفقا بعضی از نوشته‌ها و گفته‌های ایشان را دنبال کنند تا ملاحظه نمایند چگونه وقتی علم فیزیک، خود را محدود به تجربه‌های مادی نکند؛ چه افقی در مقابل انسان می‌گشاید. موفق باشید

28389
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با آیه آخر سوره جاثیه اینکه خود را با کیفیت عالم یگانه ببینیم یا می‌بینیم وحدت وجود هم همین را می‌گوید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً یکی از برکات «وحدت وجود» که انسان خود را در آغوش انوار کیفیِ الهی احساس کند بدون دوگانگی بین عبد و ربّ و در عین رجوعِ عبد به ربّ با در آغوش‌بودنِ حضرت ربّ؛ در این‌جاست. این یعنی در عین احدیتِ ربّ، او صمد است و باید به سوی او بود، ولی در او. موفق باشید

28376
متن پرسش
با سلام: استاد لطف می فرمایید پاسخ سوال ۲۸۳۴۵ را شرح بیشتری بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب سؤال جنابعالی که می‌فرمایید خود را در محضر کدام از اسماء الهی قرار دهیم، همان‌بود که ربّ ما «اللّه» است. در این مورد خوب است به شرح سوره‌ی حمد حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید. موفق باشید

28372
متن پرسش
سلام علیکم: در سوال ۲۸۳۶۲ که در باب تفاوت انقلاب اسلامی با نظامهای ایدئولوژیک نوشتید، یک نظری داشتم که خواستم خدمتتان مطرح کنم. با توجه به متن سوال، بیشتر تمرکز بر روی حکومتهای توتالیتر و حکومتهای نظیر شوروی یا حتی در سطح جهان اسلام مثل آل سعود یا آل خلیفه را داشت و این گونه حکومتها با اینکه اساسا بر اساس ایدئولوژی خاصی که قرارست زمامداری و جریان سازی اجتماعی کنند و با حکومتهای مرسوم لیبرال دموکراسی و مدرنیته فاصله و تفاوت دارند، ولی اساسا ظرفیتی برای احیای تمدنی ماورای مدرنیته که در این تاریخ بتواند ظهور و بروز پیدا کند و خویشتن اصیل و توحیدی بشر که اصل وجود و جان و نفس اوست را احیا کند و در عین ظهور و بروز در این عصر، بشر را از عقل منهای عالم قدسی همچنین فرهنگ مدرنیته و سوبژکتیویته شدن دیدگاه بشر عبور دهد و با رجوع به عالم بشر موحد در این عصر و بعثت تاریخی انسان، او را به انس و آشتی با رب العالمین ببرد و با حرکت بسوی وجود و حقایق باطنی عالم، بتواند ما را از تامه های کبری و یا غبارهای آخرالزمانی رها سازد، ندارد و از جنس خقیقتی توحیدی و وجودی و اشراقی نیست. امیدوارم نظرم توانسته باشد این بحث را دریابد و توانسته باشم منظور و مقصود حضرتعالی را دریابم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً همین‌طور است. سعی داشتم در جواب آن سؤال تذکری به سؤال‌کننده‌ی محترم داده باشم، ان‌هم به صورت کاملاً اجمالی. اتفاقاً بعداً گفتم ای کاش متذکر آل سعود که مصداق سخن خانم هانا آرنت می‌باشد؛ می‌شدم. تأکید بنده آن است که وقتی در نظامی حقیقت یعنی توحید، به میان آید اساساً آن نوع تنگ‌نظری‌ها مطرح نیست، هرچند ما نیز بعضاً گرفتار آن نوع داعشی‌گری‌ها هستیم، ولی کلیّت نظام، تقابل توحید با استکبار است و این است مأوای بشر امروز، و راز دفاع ما از انقلاب اسلامی در این‌جا است. موفق باشید   

28371
متن پرسش
سلام علیکم: شخصیتی مثل شهید آوینی در وجود امام خمینی (ره) چه می بیند که در مقاله داغ بی تسلی درباره امام، می نویسد: «خمینی، این ماه بنی هاشم، میراث دار همه صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ. در عصر ادبار عقل و فلک زدگی بشر، در زمانه غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی شد و هیچ منذری نمی آمد خمینی میراث دار همه انبیا و اسباط ایشان بود. آخر او آیتی بود که «ثقلین» را در وجود خود معنا می کرد، آخر آدم هایی چون او، قطب سنگ آسیاب افلاکند، مصداق حدیث «لو لاک» اند و غایت الغایات وجود» چگونه در شخصیت امام این افق را در می یابد و با عشق، چنین مطالبی را می نگارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده، فهم زمانه است که شواهد زیادی حکایت از اراده‌ی الهی جهت تحقق توحیدی ناب در مناسبات بشر امروز دارد و حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آینه‌ی ظهور آن اراده‌ی متعالی است که هرچه در مورد آن گفته شود خدا می‌داند اجمالی است از آن ملکوت بیکرانه که در آینه‌ی گفتار و رفتار او قابل نظارت و مشاهده است. موفق باشید  

نمایش چاپی