بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: توحید و اسماء الهی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17686
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز اینکه در باب علت خلق انسان فرمودید یکی اینکه خدا خود را در آینه انسان ببینند و دیگر اینکه امکان ذاتی انسان طلب وجود یافتن داشته و خداوند به طلب او جواب داده، کدام یک علت اصلی است؟ و آیا فقط خداوند در انسان کامل خود را می بینند و یا در انسانهای عادی هم به مرتبه ی حتی کم خود را نظاره می کنند؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر دو وَجه مدّ نظر است. نظر حق به کمال خود، تفصیلاً و طلب انسان به وجود خود، امکاناً  2- ظاهراً فلسفه‌ی خلقت مربوط به انسان کامل بوده است و در همین رابطه آن حدیث معنا می‌دهد که خداوند به رسول خود فرمود: «لو لاک لما خلقت الافلاک». موفق باشید

17619
متن پرسش
با سلام: ممنون استاد بابت جوابی که در مورد آسمانهای هفتگانه فرمودید اما من هنوز به خوبی معنای حرفتان را نفهمیدم. آیا منظورتان این است که هفت آسمان مادی هستند یا بعضا مادی؟ بعد ببخشید استاد یک سوال دیگه داشتم و اون اینکه 1. وقتی در قرآن گفته شده که پیش از تولد حضرت رسول (ص)، جنیان می توانستند به درجات بالای آسمان بروند و خبرهایی را از ملائکه استماع کنند، یعنی جنیان وارد آسمان دوم یا سوم می شدند؟ 2. ببخشید استاد آیا ملائکه که مجرد هستند، می توانند وارد آسمان اول که مادی است، بشوند؟ 3. آیا آسمان عالم ماده با توجه به مادی بودنش امکان دارد که بی نهایت باشد؟ یا چون مادی است، حتما محدود است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که عرض شد خوب است که بحث سوره‌ی «قاف» را دنبال بفرمایید تا با بینشی وسیع‌تر مطلب مورد بررسی قرار گیرد. 2- عنایت داشته باشید که موقعیت آسمان اول نسبت به زمین، مثال موقعیت نفس ناطقه یا روح انسان است نسبت به بدن. و موقعیت آسمان دوم نسبت به آسمان اول مثل موقعیت عقل است نسبت به مرتبه‌ی نفس. بر این اساس آسمان اول چیز مادی نیست که بخواهیم به مشکلی گرفتار شویم که چگونه عالم ماده وسعت بی‌نهایت دارد. موفق باشید

17611
متن پرسش
با سلام خدمت استاد؛ حضرتعالی برای تبیین این مطلب که «هست» های اطراف خود عینی هستی نیستند و لا جرم باید به عین هستی منتهی شوند از قاعده«کل ما بالعرض لا بد ان ینتهی الی ما بالذات» استفاده کردید. حال سوال بنده این است که آیا مگر وجود و هستی عارض بر ماهیات خارجی می شود که ما بحث وجود را منطبق با قاعده فوق کنیم و برای تبیین و توضیح شوری آب را مثال بزنیم؟ آیا مگر وجود و هستی برای ماهیات مانند شوری برای آب است؟ (از جهت بحث عرض) // جنابعالی مستحضرید که صدر المتالهین طبق مبنای اصالت وجود عبارت «انسان موجود» رو از باب عکس الحمل می دانستند. اگر ممکن است راجع به صحیح بودن استفاده از قاعده فوق در بحث وجود و هلیات بسیطه توضیحی بفرمایید. ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مثال مناقشه نیست ولی به هرحال از قاعده‌ی مذکور برمی‌آید که یا ماهیات باید عین هستی باشند و یا از آن جهت که در ذات خود، ممکن‌الوجودند به عین هستی ختم شوند و این همه‌ی مطلب است. موفق باشید

17609
متن پرسش
با سلام خدمت استاد مکرم جناب طاهر زاده عزیز: ببخشید استاد یک سوال داشتم و اون اینکه حقیر گیج شدم که آسمان های هفت گانه مادی اند یا نه؟! در تفسیر منسوب به ابن عربی گفته شده که آسمان اول عالم ماده و آسمان دوم عالم برزخ و... آسمان هفتم عالم خفا می باشد. اما در تفسیر المیزان دیدم که علامه نوشته اند که هفت آسمان مادی اند. (البته نمی دانم نظر خودشان است یا بر اساس نظرات دیگران اینطور نتیجه گیری کرده اند). به هر حال خواستم اگر ممکن است به این چند سوال حقیر پاسخ فرمایید. 1. نظر شما در این موضوع چیست؟ 2. نظر آیت الله جوادی آملی حفظه الله چیست؟ (در صورت اطلاع) 3. آیا امکان دارد این آسمان دنیا که مادی است، و در احادیث به آن آسمان اول می گویند، با توجه به اینکه ماده است، بی نهایت باشد؟ یا نه چون مادی است نمی تواند بی نهایت باشد؟ 4. آسمان های دیگر اگر مجرد باشند، بی نهایت هستند؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم:  عرایضی در این مورد در سوره‌ی «قاف» مبنی بر آن‌که آسمان اول در مقابل کلّ عالمِ ماده، آسمانِ ملائکه است، شده است. غفلت نکنیم که آسمان در مقابل زمینی که ما هستیم، غیر از آسمان در مقابل کلّ عالمِ ماده است. آن‌جایی که بحث آسمان اول است در مقابل کلّ عالم ماده معنا دارد. موفق باشید

17569
متن پرسش
باسمه تعالی با عرض سلام و احترام: بنده بعد از گوش کردن به سخنرانیهای معرفت النفس، برهان صدیقین، حرکت جوهری، در حال گوش کردن به شرح سوره حمد حضرت امام (ره) می باشم. سوالم این هست که هنوز بنده با تمام وجود فرم نازله معنایی برایم حل نشده هست. برای این منظور جنابعالی دو مثال زده اید، اولی مثال نور است و دومی مثال روح، عقل و خیال. هر چند به نظر بنده مثال دوم بسیار گویا تر هست اما به هر حال نفس بنده با نفس علی یا تقی فرق می کند. چگونه می شود هم قایل به وحدت وجود بود هم قایل به تفاوت نفس بین مثلا دو انسان یا بین یک روح حیوان یا روح یک نبات بود. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه با ادامه‌ی کار و با نظر به عین ثابته‌ی هر مخلوق و امکانِ ذاتی آن‌ها متوجه خواهید شد تفاوت مخلوقات، مربوط به امکانِ ذاتی خودشان است و از این جهت از تشکیک وجود که بحثِ نازله‌‌بودنِ وجود را پیش می‌کشد؛ عبور خواهید کرد و تشکیک در ظهور مطرح می شود. موفق باشید

17565
متن پرسش
سلام استاد عزیز: این که حضرتعالی در کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت علیه سلام به کرات اشاره می کنیدکه غایت قرب هر انسانی امام معصوم علیه السلام هست یا تعبیراتی با این مضامین چند سئوال پیرامون این مطلب از جنابعالی دارم. 1. اگر شخصی به مقام «فنا در فنا» که اگر اشتباه نکنم نهایت قرب الهی می باشد، نایل گردد به نهایت قرب الهی که امام معصوم علیه سلام هست نایل گشته؟ 2. کشف و شهود در کدامین از منازل سیر و سلوک معنوی واقع می شود؟ 3. وقتی ما به مقام فنای در فنا برسیم درست هست بگوییم که در نفس ناطقه مانند معصومین علیه سلام شده ایم؟ 4. آیا مقام عرفانی دکتر چمران با حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه یکسان هست؟ 5. مقصود از حق الیقین همان مقام فنای در فنا هست؟ 6. آیا می توان گفت مقام قرب حضرت عباس علیه السلام با حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه یکسان می باشد؟ فرق این دو بزرگوار در چیست؟ 7. آیا کسی که به مقام فنای در فنا نایل گشته در واقع تمام اسمای الهی بر قلبش تجلی شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! 2- عموماً از منزل 50 به بعد پیش می‌آید ولی به خودِ شخص هم بستگی دارد 3- آری! ذیل امام معصوم 4- نه! یکی واصل است و یکی تابع 5- آری!  6- چگونه دو اقیانوس را می‌توان با هم مقایسه کرد؟ 7- آری. موفق باشید

17548
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: سوالی همواره از کودکی در ذهن من بوده و باعث شده نتوانم خدا را دوست داشته باشم و آن اینکه چرا ما به اجبار خلق شده ایم و باید این همه نکبت و سختی را تحمل کنیم؟ می گویند می خواسته شناخته شود آخر شناساندن به چیزی که خود خلق کرده یعنی چی؟ با این خلقت اجباری بردن به جهنم نهایت نامهربانیست و دلیل اینکه دوست داشتنی نیست. نهایتا آیا می توان ازش خواست ما را کلا از جهان هستی حذف کند؟ نه دنیا را می خواهم نه آخرت. می خواهم اصلا نباشم آیا می شود؟ این سوال را از شما می پرسم چون معروفید که خدا را دوست دارید. می خواهم بدانم چطور شد که بهش علاقه مند شدید؟ لطفا کتاب معرفی نکنید چیزی بگید که تکلیفم را مشخص کند و بر جانم بنشیند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فلاسفه و عرفا روشن می‌کنند که هر مخلوقی در ذات خود ممکن‌الوجود است و امکان مربوط به خود مخلوق است و از این جهت هر مخلوقی طلب خلق‌شدن و موجودشدن بر اساس امکان خود دارد و خداوند این طلب را جواب داده. به همین جهت وقتی فرعون از حضرت موسی و هارون«علیهماالسلام» می‌پرسد که خدای شما چگونه خدایی است، جواب می‌دهند: «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏ (50)/طه) پروردگار ما آن کسی است که خلقتِ مخصوص هر موجودی را به او می‌دهد و پس از آن‌که موجود شد، هدایتش می‌کند. ملاحظه فرمایید که می‌گویند: «خلقه»، یعنی خلقت ِ مخصوص آن موجود که در امکان ذاتی آن موجود بود. موفق باشید

17554
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به اینکه فرمودید بحث در عرفان نظری نسبت به راز خلقت، در نظرِ حق به جمال خود است در مقام تفصیل. این سوال از «چرایی» این مسئله همچنان باقی است. توضیح اینکه چرا خداوند می خواست در مقام تفصیل به خود بنگرد؟ مگر علم به ذات خود به طور کامل نداشت؟ اگر ممکن است توضیحی در رابطه با عبارت فوق بفرمایید. حقیقتا برای بنده این تعبیر از هدف و راز خلقت، نامفهوم و گیج کننده است. ممنونم از لطف حضرت استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فلاسفه و عرفا ابتدا روشن می‌کنند زیبایی کمال است و دوست‌داشتنِ زیبایی نیز کمال است و خدا کمال مطلق است؛ پس هم زیباست و هم خود را دوست دارد و از آن‌جایی که کمال خود را دوست دارد، نظر به تفصیل آن کمال در مخلوقات می‌کند و آن‌ها را می‌آفریند تا در آینه‌ی آن‌ها خود را بنگرد. به همین جهت جناب حافظ می‌فرماید: «نظری کرد ببیند به جهان قامت خویش / خیمه در مزرعة آب و گِل آدم زد». موفق باشید

17542
متن پرسش
سلام علیکم: در عرفان نظری و در باب هدف خداوند از خلقت و اینکه چرا او دست به خلق زده اند مسئله حب ذات و همچنین استجلا را مطرح کرده اند؛ حال سوال بنده این است که «آیا خداوند چون می خواست خود را در کثرات ببیند ممکنات را ایجاد کرد» یا «چون می خواست ظهورات او به واسطه معرفت به او به کمال برسند ممکنات را ایجاد کرد؟» ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در عرفان نظری نسبت به راز خلقت، در نظرِ حق به جمال خود است در مقام تفصیل. و اگر هم فرمود: «فخلقت الخلق لکی ان اُعرف» برمی‌گردد به این‌که باز در آیه‌ی مخلوق می‌خواهد خود را به تفصیل در قلب عارف باللّه ببیند. موفق باشید

17508
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: اعظم الله اوجورکم. آیا می شود انسان در تمام کارها از اسماء الحسناء کمک بگیرد؟ چطور بفهمیم که فلان کار را با کدام اسم انجام دهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه حضرت حق به نور اسماء الهی در صحنه است و کمک می‌کند، ولی این‌که چه اسمی را باید برای چه کاری به آن رجوع کرد؛ تا حدّی تخصصی است. موفق باشید

17503
متن پرسش
سلام و عرض تسلیت ایام محرم حسینی قهرمانی که (به قول مرحوم شریعتی تشنه لبیک بود تا آب و درد دین داشت تا زخم تیر و نیزه) حیف برای ما فقط مقاتل را حفظ می کنند و یک عمر است می خوانند. سوالم در رابطه با همین مساله است که با توجه به حفظی بودن و غیر مفهومی بودن اغلب آموزش ها در سیستم های ما به خصوص در آموزش پرورش و در زمینه دین و معرفت چطور می توان این اصل مهم و کلیدی اسلام و ایمان که هیچ چیز مستقل از خدا نیست و همه چیز از جزیی تا کلی زندگیمان دست خداست را در عمق وجود بچه ها بیدار کنیم چون می فرمایید همه در جان خود دارند. اما بچه ها واژه توحید را فقط حفظ کرده اند و حتی مفهومش را. مثلا بچه های سن 11 می پرسند چطور گردش خون ما دست خداست خب ما بدنمان خودش کار می کند و همین طور بیشتر مسایل علمی دنیا. یا وقتی اثبات می شود اگر خدا دو تا شد نظم جهان به هم می ریزد می گوییند پس چرا ما دو نفر با هم مبصر کلاس بودیم و همکاری کردیم و کارها بهتر پیش می رود و.... لطفا راهنمایی ام کنید که مدیون بچه ها نباشم آیا باید از راه فلسفی اثبات کرد یا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را از یک طرف و بحث «صفات خدا» در جزوه‌ی «کلام 1» را از طرف دیگر کار کنید، می‌توانید جواب سؤال‌های خود را بگیرید زیرا این نوع مباحث، مباحثی نیست که با سؤال و جواب حل شود. موفق باشید

17506
متن پرسش
با عرض سلام و تحیت خدمت استاد: بنده چند وقتی است با مطالعه متون فلسفی سوالی در ذهنم متبادر شده است؛ اینکه چه تفاوتی است بین «تشکیک وجود در فلسفه و وجود ممکنات را رقیقه وجود حق دانستن» و «وحدت شخصیه وجود در عرفان که همه چیز را تجلی و نمود حضرت حق می دانند نه عین حق و خدا» توضیح اینکه؛ در عرفان تلویحا پذیرفته شده است که وجود ممکنات وجه تمایزی با حضرت حق دارند (چرا که عین حق نیستند) و تنها تجلی و ظهور وی هستند و در فلسفه نیز همین مطلب بگونه ای دیگر است که تفاوت را ناشی از شدت و ضعف وجود می دانند. اگر در تقریر وحدت شخصیه وجود معتقد به همه خدایی نباشیم باید وجه تمایز موجودات از ذات حق را چه چیزی بدانیم؟ چیزی غیر از شدت و ضعف وجود؟ که این همان مطلب فلسفه اسلامی است. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث مهمی است. همین اندازه عنایت داشته باشید که در وحدت شخصی وجود کسی نمی‌گوید آن‌چه از ممکنات در صحنه است، خداوند است بلکه گفته می‌شود حق، از طریق ممکنات و در محدوده‌ی ممکنات ظهور می‌کند و عارف بصیر از یک طرف متوجه‌ی محدوده‌ی ممکنات است و از طرف دیگر متوجه‌ی ظهور حق در آینه‌ی ممکنات، و بدین لحاظ می‌گوید حق در صحنه است، نه این‌که ممکنات حق‌اند. در تشکیک وجود تنها وجودِ مطلق حق است و سایر وجودات به نحوی غیر حق و جدای از حق می‌باشند و این با بی‌نهایت‌بودنِ خدا نمی‌سازد. موفق باشید    

17456
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. 1. سلام: برای افزایش ایمان به غیب چه باید کرد؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت احکام شرع به خودی خود، حجاب‌های فطری را برطرف می‌کند و انسان با نورانیت فطرت خود، که بر اساس توحید سرشته شده است، مأنوس می‌گردد. موفق باشید

17446
متن پرسش
با سلام: منظور از اسم مستأثر چیست؟ لطفاً در صورت امکان منبعی در این زمینه معرفی کنید. در حکمت 294 نهج البلاغه آنجا که شخصی از امام می پرسد فاصله مشرق و مغرب چه قدر است و امام در جواب می گویند به اندازه حرکت یک روز خورشید. با توجه به مسائل علمی منظور امام علیه السلام از این پاسخ چه بوده است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد اسم مستأثر، شرح مرحوم آیت اللّه محمد گیلانی از «مناجات شعبانیه» نکاتی دارد. ولی با این حال، اسم مستأثر، اسمی است که خدا برای خود انتخاب کرده است لذا ظهوری در عالم خارج ندارد. 2- از کدام نهج‌البلاغه می‌فرمایید؟ متن عربی آن را مرقوم فرمایید، زیرا ترجمه‌ها عموماً رسا نیستند. موفق باشید

17452
متن پرسش
سلام: خدایی که در این تاریخ درکش نمی کنیم چطوری می توانیم به خاطر رضایش ترک معصیت کنیم تقوا داشته باشیم و بندگی اش کنیم؟ چیزی که بنده به ذهنم خطور کرد این است که ما می توانیم خدای ذهنی بسازیم و به خاطرش ترک معصیت کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شریعت ماوراء هر تاریخی از طرف حضرت رب‌العالمین به صحنه می‌آید تا هرکس در هر تاریخی با رجوع به آن در خودآگاهیِ تاریخی خود حاضر شود. عمده آن است که رویکرد ما به آیات و روایات، رویکردی برای درک زمانه‌ی خود باشد تا جواب لازم را از قرآن و روایات بگیریم. موفق باشید

17427
متن پرسش
هوالجميل با سلام و عرض ادب: جناب استاد در زمينه سير و سلوك بنده حقير مطابق عقل ناقص خودم اينجور درك مي كنم كه در اين مسير ما بايد ضمن قرار گرفتن در مسير اهل بيت (ع) و رعايت دستوراتشان در دوران معاصر نيز بايد امثال آقاي قاضي، هاشم حداد، آيت اله طهراني، علامه طباطبايي، آيت الله بهجت، حضرت امام خميني، آيت الله جوادي آملي و كساني كه در اين مسير هستند را از نظر تعاليم و الگو مدنظر داشته باشيم. چون عرفان و سير و سلوك اين بزرگوارند مبتني بر عرفان اصيل اسلامي است و شكستن نفس و دوري از خود و منيت اصل اساسي در سير و سلوك اين علما بوده است. اما سوال اينجاست كه در دورانهاي معاصر ما افرادي مثل شيخ رجبعلي خياط، حاج آقا دولابي و جعفر مجتهدي را هم داشته ايم كه اتفاقا جوانها به اين بزرگواران هم اقبال زياد نشان داده اند از بعضي گفتارها در مورد اين عزيزان به اين نتيجه رسيده ام كه بعضا عده اي مي گويند امثال اين بزرگواران در مسير تقويت نفس قدم برداشته اند نه در مسير شكستن و مبارزه با نفس از طرفي بعضي از مطالب اين عزيزان را كه مطالعه مي كنم مي بينم چنان هم اينجئور نبوده. در آخر به نظرم مي رسد صحبتي كه مي شود در مورد اين بزرگوران يا افراد مشابه كرد اين است كه اين افراد در مسير سير و سلوك با رسيدن به كشفيات و مكاشفات كه بواسطه مجاهدت و رياضت ها و توسل ها بدست آورده بودند متوقف شدند و نبايد در مسير سير و سلوك، سيره اين عزيزان براي جوانها مدنظر باشد. همچنين مي خواستم بدانم اگه نظر به تقويت نفس بوده كه بعضي از كارها را اين عزيزان انجام مي داده اند يعني اذن خدايي در كار نبوده و يعني چي؟ چون اينها آدم هاي با خدايي هم بوده اند. اين سوال از آنجايي مهم است كه بنده مشاهده مي كنم در سير و سلوك و عرفان جوانها به اين روش دوم افراد آن بيشتر نظر دارند. ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده به نتیجه‌ی خوبی رسیده‌اید که بدون اهانت به کسانی‌که بیشتر در کرامت‌ها متوقف‌اند؛ به توحید و سلوک توحیدی نظر کنیم. بالاخره این افراد هم اگر در تقویت قدرت نفس کوشیده باشند، از مسیر آموزه‌های اسلامی و ارادت به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» خارج نشدند و از دستورات آن‌ها استفاده کرده‌اند. البته راهِ توحید، راهِ دیگری است. موفق باشید 

17414
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: سؤال در کتاب «آشتی با خدا» استاد کفر را به معنی دل بستن به غیر خدا معنی کردند این معنی را استاد از کجا استنباط می کنند؟ بنده معانی کفر را بررسی کردم ولی به این معنی نرسیدم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی غیر حق در منظر ما اصالت پیدا کند، عملاً حق از منظر ما پوشیده می‌گردد و کفر به معنای آن است که حق را بپوشانیم. موفق باشید

17413
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: در مورد بحث برهان صدیقین قبل از طرح وحدت شخصی بحث این بود که هر وجودی بسیط و واحد است و ماهیات حدود عدمی وجود هستند. آیا معنی این حرف اینه که در عالم خارج از ذهن هر موجودی یک وجود بسیط و واحد داره که اون وجه خارجی شئ هست. و ماهیات اعتباری و غیر موجود در خارج هست. پس مثلا ما که انسان رو بصورت شکل و حجم و مقدار خاص مشاهده می کنیم واقعیت خارجی این نیست. بلکه طوری است ک در مواجهه با اون وجود، اینها بر ذهن تجلی میکنه. لطفا با بله یا خیر هم جواب دهید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با نگاهِ وجودی به اشیاء نظر کنیم اصالت را به وجود آن‌ها می دهیم و این‌که «وجود» از طریق ماهیات، ظهور خاص پیدا کرده است. لذا گفته می‌شود ماهیات، حدّ وجودند. موفق باشید

17373
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به پاسخ سوال 17362 آیا کسی که بر اساس مشاهدات خود و ارتباط با امام زمان عج الله فرجه معتقد است امام زمان از بر پایی نظام جمهوری اسلامی راضی نیست را می توان عارف واقعی ولو در حد متوسط و حال، نه مقام تلقی کرد؟ اساسا چگونه می توان به دیگر سخنان و کشف های او و دستور العملهای ایشان اعتماد کرد؟ با تشکر و التماس دعا. خداوند بر طول عمر و توفیقات شما بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: من که به چنین افرادی نمی‌توانم اعتقادی جدّی داشته باشم. زیرا به حکم «کلّ یومٍ هوَ فی شأن» خداوند در هر تاریخی، ظهور خاصی دارد. این افراد کدام خدا را می‌پرستند که خدایِ ظاهرشده در انقلاب اسلامی آن خدا نیست؟! می‌توان گفت این بنده‌های خدا، انسان‌های مؤمنی هستند که بصیرت لازم را ندارند. موفق باشید

17331
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و فرزانه: جناب استاد در معارف دینی گفته می شود انسان به میزانی که به خدا نزدیک می شود بلاها و مصیبتها و مشکلات بر سر او فرو می ریزد تا حدی که آدم گمان می کند اگر بخواهد با خدا باشد باید دایما مریض الاحوال، فقیر و بیچاره و محتاج، گرفتار مصیبت زن و فرزند و از بین رفتن خانه و کاشانه و ...... باشد و این خود عاملی می شود که انسان ترس از ورود در حوزه ی عشق و عرفان داشته باشد. از طرفی گفته می شود با توکل و تقرب به خدا مشکلات حل می شود انسان از بلاها و بیچارگی ها نجات پیدا می کند و در ادعیه فروان از خدا چنین درخواستهایی شده است چنانچه پیامبر اسلام صل الله علیه و آله می فرماید در شب قدر از خدا عافیت بخواهید یا در دعای گرانقدر عالیه المضامین آمده است «و تصوننی فی هذا الدنیا من العاهات و الافات و الامراض الشدیده و الاسقام المزمنه و جمیع انواع البلاء و الحوادث» و موارد فراوان دیگر در تعقیبات نمازها و.....حال با توجه به این مقدمه 1. آیا عنوان کردن این که هر که به خدا نزدیک می شود گرفتار فقر و درد و مصیبت و... می شود انگیزه ورود در راه خدا را کم نمی کند؟ و چگونه با این کسی که باخدا یاشد خداوند از مشکلات نجاتش می دهد و من یتق الله ...... می خواند وانگهی آدمی که همواره درگیر فقر و مرض و درد و مصیبت و بیچارگی است چگونه می تواند با خدا راز و نیاز و عبادت کند؟ 2. پس این روایات و دعاهایی که برای عافیت و نجات از بلاها چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- قضیه از این قرار است که راه توحید بدون امتحان و ابتلا نیست و برای عبور از استکبار، بی‌هزینه ممکن نمی‌باشد و این غیر از آن است که انسان از خدا بخواهد فقر و مصیبت‌هایی که عموم انسان‌ها بدان گرفتارند چه مؤمن و چه غیر مؤمن، از او رفع کنند 2- طلب عافیت، طلب نحوه‌ای از زندگی است که اهل دنیا با آن روبه‌رو نیستند. موفق باشید

17335
متن پرسش
با عرض سلام: 1. نفس انسانی که مجرد از زمان و مکان است آیا می تواند در زمان گذشته حاضر شود و مثلا کاری انجام دهد؟ مثلا در کربلا حضور یابد و شمشیر بزند؟ 2. تفاوت قوه و فعلیت حرکت جوهری باقوه و فعلیت نفس چیست؟ اگر نفس هم قوه و فعل داشته باشد که مادی می شود؟ 3. اینکه خدای تعالی که عالم را با یک اراده آفریده و «کل و یوم هو فی شان» چگونه قابل جمع است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضور در گذشته، حضور در گذشته‌ای است که انسان از طریق نفس ناطقه‌ی خود طی کرده، یعنی نفسی که «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» است و از رحم مادرش شروع شده است 2- در شرح مباحث مربوطه عرض شد که نفس ناطقه به اعتبار تعلق به بدنش در حال تبدیل قوه به فعل است، زیرا تجرد آن نسبی است 3- قرآن می‌فرماید: «و لله الامرُ و الخلق» یعنی هم برای خداوند، ایجاد به صورت «امر» و «کن فیکون» و بی‌زمان هست و هم به صورت ایجاد «خلقی» یعنی تدریجی و همراه با زمان. آری! با یک اراده همه‌ی عالم در مقامِ امری، ایجاد می‌شوند، ولی ظهور آن‌چه در عالم امر است در عالمِ خلق، نیاز به تدریج دارد. زیرا تا پدر بنده خلق نشود، من خلق نمی‌شوم. و از این جهت حضرت حق همواره در ایجادِ چیزی است که در عالم «امر» اراده فرموده است. موفق باشید   

17333
متن پرسش
سلام استاد: معذرت می خواهم از اینکه وقت شریفتان را می گیرم. به نظر شما برداشتِ حقیر از این حدیث شریف امام امیر المومنین علیه السلام صحیح است؟ «الروح فی الجسد کالمعنی فی اللّفظ» 1. می توانیم بگوییم برهان صدیقین و مبانی آن از این حدیث گرفته شده است، 2. با توجه به اینکه (روح) در فرهنگ دینی ما به معنای روح در فارسی بکار نمی رود، این حدیث را می توانیم یک قاعده کلی در عالَم بدانیم که بر کل عالم حاکم است و یک روح و یک لفظ یا جسد وجود دارد که این جسد یا لفظ به خودی خود اصلا معنی ندارد و روح معناست که به آن لفظ معنا می دهد. یعنی در واقع لفظ نیست و فقط معناست. اگر معنا نباشد لفظ هیچ است. «هویت تعلقی». 3. اینکه پیامبر (ص) فرمودند: «الفقرُ فَخری» فقر به معنای عرفانی آن است؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- روایت فوق بحث حضور «وحدت در کثرت» را و جریان توحید در همه‌ی عالم را مدّ نظر قرار می‌دهد 3- فقر در روایت فوق به هر دو معنا می‌باشد؛ هم به لحاظ این‌که نظر به هویتِ تعلقی‌شان دارند و هم به معنای این‌که نخواهند ثروت‌مند باشند بدون آن‌که بخواهند محتاج مردم گردند. موفق باشید

17315
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: بنده می خواستم بدونم که چگونه تکالیف ما را به رشد عقلی می رسانند؟ اگر مقاله یا کتابی می شناسید معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که مبنای تکالیف الهی، اراده‌ی حضرت حق است و حضرت حق، علمِ مطلق و عقل محض می‌باشد با رعایت دستورات الهی عملاً وارد حیطه‌ی عقل الهی می‌شوید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» تذکراتی در این مورد دارد. موفق باشید

17308
متن پرسش
سلام و احترام استاد فاضل و گرامی: همانطور که مستحضرید: وقتی خداوند در حدیث قدسی می‌فرماید: «كُنْتُ كَنْزاً مَخْفيّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَىْ اعْرَف» من گنجى مخفى بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق كردم تا شناخته شوم. معلوم می‌شود خداوند را باید در مظاهر او شناخت وگرنه شناخت خدا، شناخت مفهومی و ذهنی خواهد بود. 1. آیا خداوند را در مظاهر جلال مانند شیطان و افراد ظالم هم می توان شناخت و مشاهده کرد؟ 2. آیا نور خداوند در مظاهر جلال و بد نیز قابل مشاهده می شود؟ 3. هدف از مشاهده خدا در مظاهر جلال چیست؟ آخه نشان از بدی دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه‌ی عالم از نظر وجودی، مظهرِ انوار حضرت حق تعالی هستند و بدی‌ها و شرّبودن آن‌ها، نسبت به غیر است و ربطی به جنبه‌ی وجودی آن‌ها ندارد. شیطان هم وسیله است تا هرکس که شایسته‌ی اُنسِ با حضرت حق نیست، از درگاه الهی دور شود؛ مظهرِ اسم جلال حق است. یعنی نور حق در صحنه است تا هرکس که شایسته‌ی اُنس نیست، پس‌زده شود. موفق باشید

17298
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد نظم حاکم در جهان ما تا کنون اینطور شنیدیم و خوانده ایم که تمام اجرام آسمانی روی مدار خود بدون برخورد با یکدیگر در حرکت هستند ولی امروز تلویزیون داشت موشن گرافیک نحوه شکل گیری آبهای کره زمین را پخش می کرد. که یک جایی از این موشن گرافیک گفت که ستاره ها قبلا با هم بر خورد می کردند. این تناقض را چگونه جواب می دهید؟ البته بعد فهمیدم که این شبکه از شبکه های ماهواره ای است. با تشکر از استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا باید با نظریه‌هایی که تنها یک حدس است ذهن خود را مشغول کنیم؟ و با آن‌چه فعلاً روبه‌رو هستیم یعنی نظم مدارهای کرات، مسئله‌ی مدیریت عالم را مدّ نظر قرار ندهیم؟ موفق باشید

نمایش چاپی