بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5495
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید بنده یه همکلاسی دارم در دانشگاه که به حجابش اهمیت نمیده از طرفی به امام خمینی خیلی علاقه داره نمیدانم رفتارم با او چگونه باشد و چطور ارتباط برقرار کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با او مدارا کنید تا آرام‌آرام متوجه شود در صورتی علاقه بر حضرت امام در عمق جانش موجب نورانیت می‌شود و می‌تواند از ملکوت حضرت امام متأثر شود که زمینه‌های شرعی را در خود شکل دهد. موفق باشید
5485
متن پرسش
سلام سخت شدن فکر یعنی چه؟چند راهکار عملی برای مقابله با آن؟معرفی منبع؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان در کنار عقل و تعقل به قلب و امور عرفانی نظر نکند به اصطلاح فکرش سخت می‌شود. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إن‌شاءاللّه کمک می‌کند. موفق باشید
5488
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی اگر کسی که سمتی در این کشور دارد به اطرافیان خود بگوید هر چه رهبری گفت بگویید چشم ولی کار خود را بکنید ایا این رفتا مصداق نفاق با رهبری است و شخص منافق است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً چنین افرادی منافق‌اند علاوه بر آن که به مردم خیانت می‌کنند. موفق باشید
5469
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام نظرتان در باره سخنان ایت الله صمدی املی در باره تغییر عین ثابت و یزید وشمر چیشت اگر صحبتهای ایشان قابل توجیه است و می توان انها را درست فهمید پس چرا ایت الله حسن زاده ان نامه را نوشتند؟ لطفا اگر ممکن است بیانات صمدی املی را توضیح دهید چون مستمسک خوبی برای مخا لفان فلسفه و عرفان شده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال شماره‌ی 1751 عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5459
متن پرسش
باسلام طبق جواب سئوال5345 که در جواب آخرین سئوال فرموده بودید:خیر، چون از محدود نمی‌توان نامحدود را به‌دست آورد. این افراد در زندگی به بن‌بست می‌رسند، سئوال من این که کسانی که فطرتا نامحدود هستند ولی در دنیا مصداقشان محدود بوده در آن دنیا(برزخ و قیامت) سیر نامحدود می توانند داشته باشند چون شما قائل به سیر تکاملی در ان دنیا هستید؟ 2. فرموده بودید برای معراج السعاده اگر استاد اهلی را پیدا کردید بخوانید حال اگر امکان دارد ویژگی استاد اهل را بفرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر تکاملی در برزخ و قیامت به معنای داشتن ارداه برای ایجاد شخصیت جدید ممکن نیست ولی تکامل به معنای رفع حجاب و رسیدن به ابعادی از شخصیت ایمانی خود که نیاز به رفع حجاب قبلی دارد ممکن است. با این حال آنچه در برزخ و قیامت شخصیت انسان را می‌سازد ارداه‌ها و انتخاب های اوست و نه فطرت او. هرکس حتی یزید فطرت بی‌نهایت طلب دارد ولی جزء شخصیت خود در نیاورده و مطابق فطرت خود انتخاب نکرده 2- اگر بخواهم مختصر بگویم باید با شخصیت انقلابی، سیاسی و فلسفی و عرفانی امام آشنا باشد و جایگاه قدسی رهبری انقلاب را نیز بشناسد وگرنه ما را گرفتار اسلام و اخلاق سکولار می‌کند. موفق باشید
5460
متن پرسش
با عرض سلام میخواستم نظر جنابعالی را در مورد آقای هاشمی بدانم با توجه به اینکه فرمودید از دید رهبری نگاه کنید. از وقتی که رهبر فرمودند آقای هاشمی از ابتدا با بنده اختلاف نظر داشتند نسبت به آقای هاشمی بسیار بد بین شده ام نمیدانم دچار افراط شده ام یا نه. اگر مقدور هست نظر خودتون رو راجع به ایشون بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی عرض بنده به دوستان این است که جای افراد را نسبت به انقلاب و رهبری تعیین کنند. آری رهبری فرمودند در موارد متعدد با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم و این را طبیعی دانستند و این غیر از آن است که آقای هاشمی را خائن بدانیم و خدای ناکرده از او متنفر باشیم، بدانیم ایشان نگاه خاص خود را دارد که ما بنا نداریم با نگاه ایشان زندگی کنیم و به دنبال آرمان‌شهری که ایشان می‌خواهد نیستیم هرچند امثال آقای نوبخت به دنبال آن باشد. سخن رهبری بعد از انتخابات 24 خرداد را فراموش نکنید که خواستند ما در فضای وحدت ملی قدم بگذاریم تا نگاه‌های مختلف سیاسی موجب شکاف ملی نگردد. موفق باشید
5436
متن پرسش
سلام.تهمت و تخریب و افترا بدستن به مومن از نظر عرفان برهان و قرآن چقدر در تنزل وجودی انسان موثر است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار زیاد، وقتی حق افراد نادیده گرفته شود حضرت حق از انسان رخ برمی‌گرداند. موفق باشید
5438
متن پرسش
با سلام خدمت استادگرانقدرم لطفا در رابطه با حد امر به معروف ونهی از منکر در رابطه با گناهانی که اعضای خانواده مرتکب ان می شوند وبه تذکر های ما هم توجهی نمی کنند راهنمایی کنید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به تذکرات شما توجهی نمی‌کنند وظیفه‌ای ندارید. حرکاتتان طوری باشد که نشان دهید با آن‌ها همراه نیستید. موفق باشید
5439
متن پرسش
به نام خدا و با عرض سلام چندی پیش شبکه 3 فیلم همایش طبیب رو حانی را نشان داد و در عینی که علامه حسن زاده نشسته بود دایم از ایشلت تعریف و تمجید شد درست است که ایشان بری از غرور و عجب هستند و لی ایا این کار درست است خصوصا مردم که می بینند چه قضاوتی می کنند من که بسیار به ایشان علاقه مند و با اثار ایشان اشنایی دارم حس بدی به من دست داد ایا این حس غلط است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت حضرت آقا از سال‌های گذشته در این دنیا و در این وادی‌ها نیستند که بخواهند این سخنان را بشنوند. باطل سراب است و برای اهلش معلوم است که آب نیست. آقا را نشناخته‌اید که حس بدی به شما دست داد. موفق باشید
5441
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام در بسیاری از ایات قران داستانهایی از گذشته می گوید و بعد به نبی مکرم می فرماید تو انجا نبودی و خبر نداشتی حال با توجه به این که ما معتقد به حقیقت نوری این بزرگواران هستیم و حتی در روایت معروفی که علی ع می فرماید من با نوح و ابراهیم و موسی و.... بودم و می گویند علم اولین و اخرین پیش ماست این دو چگونه قابل جمع است اگر بفرمایی ان شان نبوت و ان دیگری شان ولایت است مگر این دو از هم منفک و جدا است و دو گانگی وجود دارد و پیامبر با مقام نوری خود اتحاد ندارند و اسا سا منظور خدا از تکرار این مطلب چیست. و مطلب دیگر این که چرا خداوند به شان نبوت این همه می پردازد ولی درجایی به طور روشن خبر از وجود نوری و اول ما خلق الله نمی دهد با توجه به اهمیت و نقش هدایتی که این مو ضوع دارد و باید با تاویل و نفسیر این مقام را ثابت کرد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن تماماً در مقام تشریع است و در سیر الی‌الخلقی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» برای رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نازل شده، یعنی در مقامی که حضرت جبرائیل«علیه‌السلام» معلم است و نفس مبارک رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» شاگرد. تنها در بعضی از آیات اشاره‌هایی هست که معلوم می‌کند رابطه‌ای دیگر نیز بین رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و خداوند بوده است که ماوراء این نوع وحی بوده مثل آن‌جا که می‌فرماید: «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى× فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى× فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى» ملاحظه کنید علاوه بر این‌که خبر از قرب رسول اللّه می‌دهد، قربی که از نزدیکی دو سر یک کمان کم‌تر است از آن مهم‌تر می‌گوید: پس به بنده‌اش وحی فرستاد، آنچه وحی فرستاد، که حکایت از ارتباطی است غیر قابل توصیف و در آیه‌ی بعد یعنی آیه‌ی 11 می‌گوید: «مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى» دل حضرت آنچه را دید دروغ نبوده. حضرت چه دیده‌اند که باورکردنی نیست؟ موفق باشید
5442
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز قبلا هم پرسیدم ولی در کتاب معاد هم جواب را نیافتم سوال این است که آیا هرکسی که میمیرد وارد برزخ و بعد هم قیامت میشود و با آن حقیقت روبرو میشود در حالیکه حیات زمینی انسانهای دیگر همچنان ادامه دارد و آن فرد متوفی وارد قیامتی میشود که در آن قیامت کل ابناء بشری حاضرند هرچند در واقع هنوز نمرد ه اند؟ یا نه این زندگی دنیا واقع در بستر زمان به پایان میرسد ؟ در نظر بگیرید که از نظر عقلی هردو فرض امکانپذیر است یعنی اینکه هر کس بمیرد مثلا (فقط مثال) نوار ضبط شده برزخ و قیامت برایش روشن میشود ولی زندگی دنیایی تا ابد باقیست واینکه فرموده کوهها متلاشی میگردد و فلان و فلان یعنی با مرگ هریک از انسانها آن انسان فوت شده دریاها برایش آتش میگیرند و فلان و فلان؟خواهش میکنم یک کلمه مطمین بگویید این نظر درست است یااشتباه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید که بنده کتاب معاد را تنظیم کردم تا زمینه‌‌ای باشد جهت شرح و بسط موضوعات، لذا انتظار دارم دوستان کتاب معاد را همراه با 70 جلسه شرح‌اش دنبال بفرمایند 2- هرکس می‌میرد وارد برزخ می‌شود ولی تا همه وارد برزخ نشوند قیامت کبری شروع نمی‌شود قیامت کبریی که قرآن در وصف آن می‌فرماید: «قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ× لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِیقَاتِ یَوْمٍ مَّعْلُومٍ» از طرفی دلایل عقلی و ظاهر آیات حکایت از آن دارد که واقعاً این دنیا به‌کلی از این حالت خارج می‌شود و به درجه‌ی وجودی شدیدتری تبدیل می‌گردد، به این معنا که همین دنیا قیامت می‌شود و زمین به نور رب نورانی می‌گردد. موفق باشید
5443
متن پرسش
سلام جناب استاد اینکه فرمودید تذکر خداوند متعال در مورد دقت در خلقت شتر و آیات مشابه آن که بسیار هم فراوانند تذکری برای اثبات نبوت است بنده چند نقد به آن دارم اولا در قرآن چرا شتر را مثال زد به نظر من علتش اینست که شتر یک حیوان تخصصی است یعنی اعضاء بدنش برای خدمت به انسان تخصص یافته نه برای خدمت به خودش و طبیعت حتی یک نوع جدال با سختی های طبیعت است پس خلقت شتر نمیتواند کار طبیعت باشد چون کسی که چیزی خلق میکند در خدمت خودش قرار میگیرد و این جوابی محکم به این فضولی عقلیست که موجودات این جهان مخلوق طبیعت اند و عقل های گیر افتاده در این دام را نجات میدهد چون اگر مخلوق طبیعت اند چرا در خدمت انسان اند چرا موجودات دیگر و حیوانات دیگر سوار شتر نمیشوند و آیه خلق لکم ما فی الارض جمیعا ناظر همین است که آنچه در زمین است در خدمت انسان است پس دستی غیر از طبیعت در کار خلقت بوده . این بدین علت است که بزرگترین مانع بر سر راه عقل انسانهای زمینی در اثبات خاقیت و ربوبیت خدا همین طبیعت هزار رنگ و حادثه های بیشمار موجود در آ« است یا مثلا فرموده است او کسیست که آب را زیر زمین جاری ساخت تا از چشمه ها بیرون بزند این دیگر خیلی با نبوت رابطه ندارد بلکه میخواهد بفرماید اگر تصادفیست چرا این آب طوری هدایت میشود که قابل مصرف انسان باشد نه در خدمت تصادفات و حادثه ها پس آیه ونشانه است نه شاهد .یا مثلا فرموده در اختلاف شب و روز آیه ونشانه است . به نظر شما یعنی نشانه نبوت ؟؟ یا اینکه یعنی اختلاف شب وروز بدرد انسانها خورده نه کس دیگر پس این دنیا خالقی دارد که از نظر منطقی یا خود این انسان است یا کس دیگر که ربطی به حوادث طبیعت و آنچه که در طبیعت است نداردو انسان میداند که خودش خالق نیست پس تذکریست بری محکم شدن عثل و قلب از شبهات و مستقر شدن اقرار به ربوبیت خدا در قلب.به نظر شما این با آیت و نشانه بودن بهتر مطابقت ندارد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً این طور است که تمام مخلوقات با خلقت و ربوبیت حضرت حق به‌وجود آمده‌اند ولی مشکل مردم حجاز خالق‌بودن خداوند نبوده چون می‌فرماید ای پیامبر اگر از آن‌ها بپرسی چه کسی آسمان‌ها و زمین را خلق کرد و شمس و قمر را مسخر نمود حتماً می گویند (اللّه). «وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى یُؤْفَکُونَ» (سوره‌ی عنکبوت، آیه‌ی 61). مشکل کفار عموماً غفلت از ربوبیت خداوند است که موجب ارسال رسولان می‌شود مثل همین امروز که عموماً دنیای غرب در این‌که خداوند خالق جهان است مشکل ندارد – ماتریالیست‌ها تعداد معدودی هستند – مشکل غرب در نپذیرفتن احکام و دستورات الهی است در موضوعات اقتصادی و تربیتی و سیاسی. موفق باشید
5444
متن پرسش
مطلب ذیل را یکی از دانشجویان ممتاز برق دانشگاه شریف مطرح و سوال کرد که ذیلا خدمتتان ارسال می گردد: گرچه انگیزه های اساسی برای تحصیلات عالی در بنده با نیت خدمت به حزب الله و ... شکل گرفته بود-اما هم اکنون فاصله بسیاری با آن گرفته است آنچه که اکنون به آن فکر می کنم-عده ای هستند که از نظر رسانه های خارجی و یک خارجی که از طریق رسانه اطلاعات می گیرد فرق چندانی با گروه هایی من جمله القائده ندارد و گرایش یک یا دو نفر به این حزب از خارج-دلیلی بر حقانیت آن نمی شود بنده فقط این سوال اساسی را مطرح نمایم که چرا حزب الله و سایر گروه های مذهبی اسلامی ضد اسراییلی فکر می کنند که فلسطین حق آنهاست؟ بدون شک در تاریخ وجود دارد که اسراییل متعلق به آنها بوده و مسلمانان آن را طی جنگ هایی تصرف کرده اند و حالا که اسراییل به برکت پیشرفت های علوم فنی جان گرفته-می خواهد آنها را باز پس بگیرد این حرکات و تهدیدات حزب الله چیزی جز جنگ افروزی و حرکات تروریستی نیست-و به نظر من اینگونه می رسد که زمان حرکات تهاجمی به نام دین به پایان رسیده است و شاید هم اکنون بتوان به نام حرکات ناسیونالیستی و زنده کردن امپراطوری ایران و شکست امپراطوری بزرگ آمریکا این کار را انجام داد-ولی حرکات مذهبی در مقابل امپراطوری آمریکا جایی ندارد کافی است نگاهی اندک به فیلم های تاریخی بیندازیم که آنها می سازند و چگونه موفقیت کنونی آنها و تسخیر جهان را جشن می گیرند و مسلمانان را قومی وحشی معرفی می کنند و خودشان را صاحب تمدن و گاهی هم اخلاق و انصاف
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤال شما مفصلاً بحث شده و فکر می‌کنم بتوانید در سایت‌های مربوطه هم از تحقیقات انجام‌شده استفاده کنید که ادعای اسرائیل یک ادعای دروغ و ساختگی است و ساخته‌ی پروتکل‌هایی است که کمتر از صدسال پیش تنظیم کرده‌اند. از طرفی انسان به وسعت ابدیت است و باید جان خود را با حق و حقیقت روشن کند تا در ابدیت بهترین نحوه‌ی حیات را داشته باشد بدین لحاظ ما نمی توانیم در زمان خودمان از حقی که ضایع شده چشم‌پوشی کنیم و مظلوم را یاری ننماییم به‌خصوص که اسرائیل با خوی تجاوز‌کارانه‌ی خود اگر بتواند فردا به سراغ ما می‌آید. پس می‌توان گفت مجاهدان فلسطین خط اول دفاع ما از خودمان است. در ضمن فراموش نفرمایید همیشه دیکتاتورها همه‌ی تلاش را برای ماندن می‌کردند ولی خداوند به مجاهدان راه حق مدد خاص می‌کند برای نابودی دیکتاتورها هرچند آن‌ها فیلم‌های آنچنانی بسازند و بخواهند خود را پیروز و خوشحال نشان دهند.
5448
متن پرسش
منظور از شفا بودن قران سوره حمد و عسل چیست در حالیکه همیشه محسوس نیست ولی دوا اغلب محسوس است چرا اسم خدا دوا و ذکرش شفاست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که جسم‌ها بیمار می‌شود و به تجربه ثابت شده عسل شفادهنده‌ی بسیاری از بیماری‌های جسمی است، روح‌ها بیمار می‌شود و از تعادل می‌افتد و قرآن به انسان کمک می‌کند تا با رعایت دستورات الهی و توجه به عقاید توحیدی، به تعادل لازم برسد. موفق باشید
5449
متن پرسش
سلا م علیکم لطفا تفاوت قیامتی که حالی است و الان هم هست وقیامتی که با تاریکی خورشید و ... واقع می شود را با توجه به انکه قیامت یوم الجمع است ولی در قیامت حالی هر کسی به ان راه پیدا نکرده را توضیح فرمایید التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جواب به سؤال‌تان باید کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» را مطالعه کنید فرمایید، زیرا تاریک‌شدن خورشید مقدماتی است تا زمین به قیامتی برسد که هم‌اکنون هست. موفق باشید
5450
متن پرسش
با عرض سلام حضور استاد گرانقدر. استاد سالها پیش در دوره کارشناسی، سر کلاس معارف، استاد در خصوص واقعه «افک» در قرآن صحبت می کرد و شأن نزول آیه را اشاره نمود که یکی از دانشجویان پرسید : اصلا چرا پیغمبر اسلام اینقدر ازدواج کرد که این همه مکافات داشته باشد؛ استاد پاسخ داد: ازدواجهای پیامبر در آن روزگار امری عادی بود و یک مساله جاافتاده بود و نزد مردمان آن روز امری اعجاب انگیز نبود.بهرحال من آنروز از سخن آن دانشجو ناراحت شدم؛ بعدها به خاطر اینکه سعی بر این داشتم که سلوک دینی در زندگی داشته باشم، بارها از من هم این سوال شد که چرا پیامبر اسلام این تعداد ازدواج داشت؟استاد عزیز، از نظر من آن شخصیت والا و مافوق فهم بشرِ حضرت رسول روحی و ارواح العالمین له الفداء ، متعالی تر از آن است که در معرض اتهامی قرار گیرد اما من با دقتی که در 2آیه قرآن کریم در سوره احزاب داشتم سوالی برایم پیش آمد؛ آیه اشاره داشت به اینکه پیامبر از این پس دیگر ازدواج نکن و زنی جایگزین نکن حتی اگر از زیبایی زنی به تعجب بیافتی، قبل از این آیه هم آیه ای در خصوص بودن با زنان و.. آمده بود. خب استاد، اگر بنده هیچ شناختی از شخصیت رسول الله نداشتم و این آیه را می خواندم به نظرم می رسید لابد حضرت رسول مدام ازدواج می کرده اند و زنی را جایگزین زنی می کردند و هرکس به نظرشان زیبا می آمد را به عقد در می آورند تا اینکه خداوند فرمود دیگر این امر ادامه داده نشود. استاد از شما خواهش دارم اصلا چرایی تعدد زوجات پیامبر و ازدواجهای ایشان را شرح دهید و این آیه چرا نازل شد. (باتوجه به اینکه خود شما اصلا را بر تک همسری می گذارید)حضرتعالی می فرمایید این شک ها خوب است چون اگر در سکرات شیطان این شکها به شما القا کند مصیبت و ...فلذا خواهشمندم با آنکه مصدع اوقاتتان شدم پاسخم را بدهید. خداوند خیر کثیرتان دهد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با دقت در شخصیت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که در دوره‌ی جوانی و میانسالی یک همسر داشتند و با نظر به این‌که عموم ازدواج‌ها در شرایطی است که حضرت در صدد حاکمیت اسلام می‌باشند باید جایگاه ازدواج‌های رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را ماوراء موضوع جنسی بررسی کرد و در همین راستا در آخر عمر رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که تا حدّی شرایط عادی شده و حاکمیت اسلام تثبیت شده قرآن نگرانی رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را تخفیف می‌دهد و می‌فرماید دیگر نیاز نیست به آن نوع ازدواج‌ها ادامه دهی. برای بهتر روشن‌شدن موضوع عنایت داشته باشید به دلیل فقر مادی و دست و پاگیری دختران در محیطی که همیشه آتش جنگ برافروخته بود و نیز به جهت اسیر شدن آنان به دست دشمنان در جنگ ، و به فحشا کشیده شدن به دختر علاقه ای نداشتند و برخی نیز آن ها را زنده به گور می کردند . با وجود وضعیت ناگوار اقتصادی ، گزینش همسر نوعی کمک به خانواده ی دختر و یا زن محسوب می شد درچنین محیطی ، زن بیوه اگر شوهر نمی کرد، زشت تلقی می شد . به مجرد آن که شوهرش می مرد یا از وی طلاق می گرفت و عده ی وفات یا طلاقش سپری می شد ، شوهری دیگر انتخاب می کرد ؛ همانند اسماء بنت عمیس که اول همسر جعفربن ابی طالب و بعد از شهادت وی همسر ابوبکر و پس از درگذشت وی ، به همسری علی بن ابیطالب (ع) درآمدعلاوه بر این در آن روزگارازدواج مهم‌ترین عامل وحدت و پیوند بین قبایل به‌شمار می‌آمد. با پیوند ازدواج بسیاری از درگیری ها فروکش می کرد. از جمله اهداف ازدواج‌های پیامبر(ص)، کسب قدرت سیاسی و اجتماعی برای تبلیغ ، رشد و گسترش اسلام بود . آن حضرت به دلیل تحصیل موقعیت های بهتر اجتماعی و سیاسی ، و پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیری از کارشکنی های آنان و حفظ سیاست داخلی و ایجاد زمینه ی مساعد برای مسلمان شدن قبایل عرب ، به برخی از این ازدواج ها روی آورد ؛ در راستای این اهداف با عایشه دختر ابوبکر از قبیله تیم ، حفصه دختر عمر از قبیله عدی، ام حبیبه دختر ابوسفیان از بنی امیه ، ام سلمه از بنی مخزوم ، سوده از بنی اسد ، میمونه از بنی هلال و صفیه از بنی اسراییل پیوند زناشویی برقرار کرد . پیوند ازدواج مهم ترین پیوند اجتماعی به ویژه در محیط و فرهنگ عرب جاهلی بود .در آن محیط که جنگ و خون ریزی و غارتگری رواج داشت ، بلکه ـ به تعبیر «ابن خلدون» ـ جنگ ، خون ریزی و غارتگری خصلت ثانوی آنان شده بود ، پیوند ازدواج بازدارنده از جنگ ها ، کارشکنی ها و عامل وحدت و الفت بود . پیامبر(ص) با قبایل مختلف پیوند خویشاوندی برقرار می کند ، تا به این ترتیب اتحاد و الفت میان قبایل و پیامبر(ص) بیشتر، و دشمنی و کارشکنی آنان نسبت به مسلمانان و دعوت پیامبر(ص) کمتر گردد . اعراب جاهلی با همه تعصب و لجاجت ، خصلتی جوانمردانه داشتند . وقتی در برابر بت سوگند می خوردند ، به آن عمل می کردند ؛ اگر به کسی پناه می دادند ، با همه ی قبیله از او دفاع می کردند . آنان جنگ با دو نفر را ننگ می دانستند ؛ جنگ با هم قبیله و فامیل به این ترتیب پیامبر(ص) با چند قبیله بزرگ فامیل شد و از این راه توانست بررشد و گسترش اسلام بیافزاید. کوتاه سخن این که ازدواج های متعدد پیامبر(ص) یکی از عوامل رشد و گسترش اسلام در آن محیط به شمار می آمد و به ازدواج های پیامبر(ص) هدف سیاسی بخشید .رسول خدا با قبایل انصار و مسلمانان مدینه که روگردانی از حمایت پیامبر (ص) در مورد آنان مطرح نبود ، پیوند زناشویی برقرار نساخت ، «گیورگیو» نویسنده ی مسیحی می نویسد : محمد ام حبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان ، یعنی دشمن اصلی خود شده ، از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد . در نتیجه این وصلت ، پیامبر(ص) با خاندان بنی امیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود ، جنبه ی فامیلی و خویشاوندی پیدا کرد . ام حبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانواده های مکه بود . اسلام با برنامه ریزی دقیق و مرحله به مرحله، در جهت آزادی اسیران گام نهاد . رسول خدا (ص) از شیوه های خوب و متعدد برای آزادی اسیران استفاده کرد که ازدواج از جمله ی آن است . جویریه و صفیه کنیز بودند و پیامبر این دو را آزاد کرد ؛ سپس با این دو ازدواج نمود ـ تا به این وسیله مسلمانان بیاموزد که می توان با کنیز ازدواج نمود. جویریه در غزوه بنی مصطلق اسیر شده بود و در سهم غنیمتی رسول خدا (ص) قرار گرفت. آن حضرت وی را آزاد و سپس با وی ازدواج نمود. این کار حضرت به الگویی برای یاران و صحابه تبدیل شد و آنان تمامی اسیران غزوه بنی مصطلق را که حدود دویست نفر بودند ، آزاد کردند ..بنابراین، یکی از حکمت های ازدواج های متعدد پیامبر (ص) آزادی کنیزان بود. پیامبر (ص) با این کار به مسلمانان یاد داد که می توان کنیز را آزاد و سپس با وی ازدواج کرد .ابن اسحاق، که کهن ترین سیره نویس است، : می نویسدهمسران آن حضرت را سیزده نفر برشمرده که با دو نفر تنها به برگزاری عقد اکتفا نمود و یازده نفر را به خانة خویش برد. دو نفر در هنگام حیات آن حضرت دار فانی را وداع کردند و در هنگام رحلت آن بزرگوار نه زن به نام های «عایشه»، «حفصه»، «ام حبیبه»، «ام سلمه»، «سوده»، «زینب دختر جحش»، «میمونه»، «صفیه» و «جویریه» در خانه آن حضرت بودند. ( سیرت رسول خدا (ص) ، ترجمه سیره ابن اسحاق، رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، ص 549) بدون شک نظر اسناد قدیمی تر برای ما معتبرتر است پس باید تعداد کل ازدواجها را ۱۳ بدانیم که حضرت محمد(ص) دو تن از ایشان را نیز بدون نزدیکی بازگرداندند. با توجه به آن چه ذکر شد، بدون کوچکترین تردید می توان فهمید که همسرگزینی های پیامبر(ص) جنبه ارضای غرایز نفسانی و خوش گذرانی نداشت، زیرا: 1. اگر پیامبر(ص) در پی ارضای غرایز نفسانی بود، می باید در سنین جوانی به این کار مبادرت می کرد؛ این غریزه از آغاز بلوغ خودنمایی می کند و کم کم قوی تر می شود و از سن سی و پنج یا چهل سالگی رو به کاهش می نهد، در حالی که پیامبر اسلام (ص) تا سن بیست و پنج سالگی همسری انتخاب نکرد و پس از آن نیز با زنی که در گذشته دوبار شوهر کرده بود، و از آن دو فرزندانی داشت و پانزده سال از وی بزرگ تر بود، ازدواج کرد و تا آخرین لحظه عمر این همسر، حدود بیست و پنج سال با وی زندگی نمود، بدون آن که با زن دیگری رابطه زناشویی برقرار سازد و تا سن پنجاه و سه سالگی، جز یک همسر نداشت؛ این در شرایطی بود که تعدد زوجات در آن محیط امری عادی محسوب می شد. پیامبر (ص) در دورة جوانی، همة آن چه موجب جلب توجه زنان می شود مانند زیبایی، شخصیت فامیلی، شهرت و ... دارا بود. با این همه حضرت در پی کام گیری از زنان نبود و در طول زندگی خویش عفیف و پاکدامن بود. این پاکدامنی و اکتفا به زنی بیوه و بزرگسال در عهد جوانی، با واژه هایی چون زن بارگی و... ناسازگار است.علاوه بر این، اگر رسول گرامی اسلام (ص) در این باره کوچک ترین ضعفی می داشت، دشمنان آن حضرت برای ضربه زدن به وی، از توسل به آن فرو گذار نمی کردند. پاکدامنی و خویشتن داری پیامبر(ص) به اندازه ای آشکار بود که حتی دشمنان نیز به خود اجازه نمی دادند تا ایشان را به خلاف آن متهم نمایند. «جان دیون پورت» می گوید: «آیا ممکن است مردی که به شهوت توجهی بسیار دارد، در چنان کشوری که تعدد زوجات عمل عادی محسوب می شد، برای مدت بیست و پنج سال به یک زن قانع باشد، آن هم پانزده سال از او بزرگ تر؟! ( فرازهایی از اسلام، ص 1749 2. اگر آن حضرت زنباره بود، باید جهت گیری وی در گزینش همسر رنگ رخسارة آنان می بود و با زیباترین دوشیزگان که در اوان جوانی به سر می بردند، ازدواج می کرد، نه زنان بیوه و یتیم دار. همة زنان پیامبر(ص) ـ به جز «عایشه» ـ بیوه بودند و برخی چون ام سلمه به دلیل بزرگسالی علاقه ای به ازدواج و شوهرداری نداشت. براساس گزاراش های تاریخی، آن حضرت در حالی با «ام سلمه» ازدواج نمود که وی پیرزن بود که به ازدواج رغبتی نداشت و از شوهر درگذشتة خویش فرزند یا فرزندانی داشت. نیز آن حضرت با زینب بنت جحش پنجاه ساله یا با میمونه پنجاه و یک ساله ازدواج نمود. 3. ماهیت زندگی کسانی که با انگیزة ارضای غرایز حیوانی و کامیابی از زنان به ازدواج های متعدد رومی آوردند، این است که به زرق و برق و تجملات و زینت زنان و رفاه و مانند آن رو می آورند، در حالی که سیرة و روش زندگی رسول خدا(ص) خلاف این است. پیامبر(ص) در برابر درخواست همسران خویش درباره زرق و برق زندگی و زینت زنان، نرمشی از خود نشان نمی داد. و آنان را بین ادامه زندگی ساده با پیامبر (ص) و طلاق مخیر می کرد. (ترجمه مقدمه ابن خلدون، ج 1، ص286 )علامه طباطبایی در این باره می نویسد: «داستان تعدد زوجات پیغمبر(ص) را نمی توان بر زن دوستی و شیفتگی آن حضرت نسبت به جنس زن حمل نمود؛ چه آن که برنامة ازدواج آن حضرت در آغاز زندگی که تنها به خدیجه اکتفا نمود و هم چنین در پایان زندگی که اصولاً ازدواج بر او حرام شد، با بهتان زن دوستی آن حضرت منافات دارد». (محمد پیامبری که از نو باید شناخت، ص 207، به نقل از همسران رسول خدا (ص)، عقیقی بخشایشی) 4. دو نفر از زنان پیامبر(ص) کنیز بودند؛ اگر هدف پیامبر از ازدواج، لذت بردن بود، لذت بودن از این دو کنیز بدون ازدواج نیز ممکن بود؛ با این تحلیل ازدواج بی فایده بود. بنابر آن چه ذکر شد، در تفسیر و تحلیل ازدواج های پیامبر اسلام(ص) جایی برای شهوت گرایی و میل به خوش گذرانی وجود ندارد. برخی از این روایت پیامبر(ص) که فرمود: من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم، بوی خوش، زنان و نماز که نور چشم من است، نتیجه گرفته اند که ازدواج های پیامبر(ص) در سنین آخر زندگی، جنبه شهوانی داشت، در حالی که این برداشت و تحلیل، با شواهد تاریخی همسو نیست، بلکه وضع اجتماعی ـ فرهنگی شبه جزیره عربی به گونه ای بود که زن را خوار و بی ارزش می پنداشتند، و علاقه ای به دختر نداشتند و هرگاه از تولد دختری خبردار می شدند، به سوی زنده به گوری دختران گام بر می داشتند. (سوره احزاب، آیه37) نسل دختری خویش را قبول نداشتند و ...، آن حضرت در برابر این همه ظلم و ستم به زنان، به مبارزه برخاست، زنده به گوری دختران را گناهی بزرگ و نابخشودنی بر شمرد، به زنان ارزش و احترام داد و در پیشگاه خداوند معیار تقرب و برتری را تقوا قرار داد، نه جنسیت، و کوشید تا با طرق ممکن آن وضع ناشایسته را برطرف نماید. آن حضرت در همین مسیر تبعیض زدایی و شخصیت دادن به زنان می فرماید که من زنان را دوست دارم و این دوستی را در کنار دوستی و علاقه به نماز قرار می دهد.بنابراین نباید این دوستی را با شهوت گرایی و زنباره بودن خلط نمود. افزون بر این، رسول گرامی اسلام (ص) خواسته است که با این روایت و روایات مشابه به مسلمانان بقبولاند که آیین اسلام با رهبانیت و ترک زنان همسو نیست، بلکه یک مسلمان، هم باید ازدواج کند و از بوی خوش استفاده کند و هم به عبادت خداوند بپردازد و نماز بخواند.در گزارش های تاریخ اسلام آمده است که چند نفر از اصحاب به منظور تزکیه نفس و و جلب رضای خداوند، آمیزش با زنان را برخود حرام نمودند، ام سلمه همسر پیامبر(ص) از تصمیم آنان با خبر شد و جریان را به اطلاع پیامبر (ص) رسانید، حضرت به میان اصحابش رفت و فرمود: «اترغبون عن النساء انی اتی الناس و آکل بالنهار و انام باللیل فمن رغب عن سنتی فلیس منی»؛ آیا زنان خود را ترک گفته اید و از آنان اعراض کرده اید؟ من نزد زنان می روم، روز غذا می خورم و شب را می‌خوابم و هرکس از سنت من روی گرداند، از من نیست.(الابطال، ص108، به نقل از همسران پیامبر(ص)،ص81 کوتاه سخن این که روایات مربوط به محبت زنان را می توان با دو هدف ترک رهبانیت و طرد فرهنگ جاهلی تفسیر نمود. کوتاه سخن این که ازدواج های متعدد پیامبر(ص) یکی از عوامل رشد و گسترش اسلام در آن محیط به شمار می آمد و به ازدواج های پیامبر(ص) هدف سیاسی بخشید. با دقت در چند نکته، این سخن را بهتر می توان پذیرفت. در شرایط سخت و بحرانی، رسول خدا(ص) به ازدواج های متعدد روی آورد؛ به ویژه پس از جنگ احد که نتیجة آن برای مسلمانان بسیار ناگوار بود، پیامبر (ص) پس از این جنگ به چند ازدواج مبادرت کرد.پس از فتح مکه که نقطة پیروزی درخشان مسلمانان، بلکه نقطة عطفی در تاریخ صدر اسلام محسوب می شود، پیامبر اسلام(ص) دیگر ازدواج نکرد و آخرین ازدواج پیامبر(ص) در جریان عمرة القضا در سال هفتم هجری بود. رسول خدا (ص) تنها با زبان و گفتار مسلمانان را به این امر خدا پسندانه تشویق ننمود، بلکه در عمل نیز به تشویق مسلمانان اقدام نمود و خود در نگهداری از یتیمان و بیچارگان پیشگام شد و زنان بیوه و بی سرپرست و یتیم دار را با پیوند زناشویی به خانة خویش برد و در این کار برای دیگران الگوی پسندیده ای شد. این بهترین راه برای حل مشکل زنان محسوب می شد؛ چرا که زنان مؤمن بی سرپرست به حکم شرع مقدس اسلام، نمی توانستند به نکاح مردان کافر در آیند. و همچنین ماندن پیش خانوادة خود که کافر بودند، به مصلحت نبود.آری با دقت و تامل در فرهنگ آن عصر و ارزشهای اسلامی، پیامبر(ص) بهترین راه حل ممکن را برگزید؛ در حالی که دشمنان پیامبر (ص) به رهبری ابوسفیان، تلاش می کردند با طلاق دادن دختران رسول خدا (ص) مشکل اقتصادی پیامبر(ص) را بیشتر کنند، رسول خدا(ص) دختر بیوه ابوسفیان را به خانة خویش برد. گیورگیو دانشمند مسیحی می نویسد: محمد(ص) با جویریه ازدواج کرد؛ یارانش به این عمل با تعجب نگریستند و رفتار پیامبرشان را نپسندیدند، از فردای آن روز عده ای کم کم به اصل اقدام پی بردند و وقتی پیامبر(ص) یاران و جنگجویان را خواست و از آنان سؤال کرد که آیا روا می دانند که پدر زن رسول خدا (ص) برده باشد؟! سپس تمام افراد بنی مصطلق آزاد شدند. (سوره احزاب، آیه37) برخی زنانی که مسلمان بودند، به دلیل مرگ، شهادت یا ارتداد شوهران بی سرپرست می شدند و زندگی برای آنان بسیار مشکل بود و در وضع بسیار آشفته ای به سر می بردند، همانند ام حبیبه دختر ابوسفیان. رسول خدا(ص) وقتی از مشکل وی با خبر شد، با وساطت نجاشی پادشاه حبشه با وی ازدواج کرد و در حالی که مهریه دیگر زنان پیامبر چهارصد درهم مقرر شده بود، مهریة ام حبیبه را چهار صد دینار، یعنی ده برابر مهریه دیگر زنان قرار داد که این خود نشان می دهد که پبامبر (ص) می خواست با این ازدواج وی را نجات بدهد و از غلتیدن وی به دامن بستگان مشرک و کافر جلوگیری کند و از شدت نگرانی وی، از مصیبت های رسیده بکاهد. در اسلام پسرخوانده حکم پسر واقعی را نداردو زن پسرخوانده بر مرد محرم نیست، در حالی که در جاهلیت احکام پسر واقعی را به پسر خوانده سرایت می دادند و زن وی بر مرد محرم بود، اسلام این حکم را باطل کرد. (تفسیر المنار، ج4، ص370، به نقل از همسران رسول خدا(ص)، ص77) رسول خدا (ص) به دستور خداوند سبحان با زینب بنت جحش، همسر مطلقة زید بن حارثه پسر خواندة خود، ازدواج کرد تا مسلمانان به روشنی تمام بدانند که این حکم جاهلی باطل اعلام شده است؛ (تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص 116 به بعد) چه بسا ممکن بود که اگر این ازدواج رخ نمی داد، زیدبن حارثه بعد از رحلت پیامبر(ص) به عنوان پسر پیامبر (ص) مطرح می شد و مسیر وراثت، امامت و خاندان پیامبر تغییر می کرد. ممکن بود که به زید بگویند تو وارث رسول خدا هستی و تو باید خلیفة مسلمانان بشوی یا خلافت حق تو است وبه هر کس می خواهی محول کن ویا... . از جمله فواید این ازدواج، افزون بر جلوگیری از خطر احتمالی مذکور این است که دو حکم و سنت جاهلی را باطل کرد؛ یکی حرمت ازدواج با همسر مطلقة پسرخوانده و دیگری سنت زشت شمردن ازدواج با همسر مطلقه یک غلام آزاد شده. کوتاه سخن این که ازدواج های پیامبر(ص) به دلایلی که ذکر شد، به هیچ عنوان جنبة خوش گذرانی و شیفتگی به جنس مخالف نداشت، بلکه آن حضرت ازاین ازدواج ها اهداف والایی را دنبال می کرد؛ برای نمونه: ـ ازدواج با خدیجه به دلیل آینده، ایمان و فداکاری خدیجه و بهترین ثمره، این پیوند وجود اطهر صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) و بقای نسل آن حضرت از این طریق بود. ـ ازدواج با سوده دختر زمعه به دلیل رفع پریشانی و نجات وی از افتادن در دامن قبیله کافر، حفظ ایمان و رهایی از آزار خانواده مشرک.ـ ازدواج با عایشه به دلیل جلب توجه ابی بکر و تحکیم روابط با قبیله بزرگ تیم.ـ ازدواج با حفصه به دلیل وصلت با قبیله بزرگ عدی و رفع نگرانی عمر برای بی سرپرستی دخترش حفصه.ـ با زینب بنت خزیمه ، برای حفظ آبرو و مفتخر شدن وی به مقام ام المومنین؛ چرا که وی از زنان نیکوکار بود، به همین دلیل در جاهلیت وی را ام المساکین (مادر مسکینان). لقب داده بودند.ـ ازدواج با ام سلمه به منظور جبران زحمتهای وی و رفع نگرانی و سرپرستی از یتیمان او.ـ با زینب بنت ججش، به دلیل طرد و باطل کردن حکمی از احکام نادرست جاهلی، درباره زنان پسرخوانده.ـ با جویریه به دلیل تحکیم مبانی اسلام در قبیله بنی مصطلق، آزادی اسیران جنگی به صورت داوطلبانه و تعلیم این روش که می شود کنیز را آزاد کرد و سپس با وی ازدواج نمود. ـ با ام حبیبه دختر ابوسفیان، به جهت رفع پریشانی، سرپرستی و جلوگیری از غلتیدن وی در دامن خانواده مشرک و دشمن با مسلمانان و نیز هدف سیاسی کاستن از دشمنی آنان با مسلمانان.ـ هدف از ازدواج با صفیه به منظور نجات زن، وصلت با بنی اسراییل، تعلیم این روش که می توان کنیز را آزاد کرد و با وی ازدواج نمود و به گفتة رشید رضا، حکمت عمومی ازدواج های آن حضرت، براساس مصالح و حکمت هایی بود که در انجام ماموریت الهی به آنها نیازمند بود و اگر هدف عیش و نوش و شهوت رانی بود، همانند ملوک و سلاطین امرای جهان، به جای این همه زنان سالخورده و بیوه، از دختران دلربا و زیباروی اختیار می کرد. (تاریخ تمدن اسلام و عرب ، ص124( پرفسور آنه ماری شیمل می گوید: «اغلب فراموش می کنیم که محمد بیشترین بخش عمر خود را با یک همسر و آن هم با خدیجه ای بسر برد که 20 سال از او بزرگتر بود.» هم او می گوید: «ازدواج های چند گانه پیامبر، نه تنها دلیل بر ضعف او در برابر نفس که نشانه فطرت سروری اوست پیامبر قدیسی نیست که از دنیا کنار گرفته باشد محمد بدین طریق زندگی دنیوی را قداست بخشید.». موفق باشید
5413
متن پرسش
با سلام هر چه در سایت دنبال فایل صوتی حوزه یا دانشگاه گشتم ،پیدا نکردم راهنمایی کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول سایت
5401
متن پرسش
بسم الله نور سلام علیکم خدمت شما استاد گرامی عرض ادب و احترام دارم قبول باشد طاعات بندگی شما در این ماه عزیز و خدا را شاکریم که یک روز دیگر به ما توفیق رحمت و برکت و امید عفو را داد. استاد گرامی اولین باری که قرآن را ختم نمودم و تاکنون این سوال برایم مطرح شده چرا در سوره های بلند قرآن هر طور شده نامی از بنی اسرائیل برده شده؟ خداوند چه چیزی را میخواهد به ما بفهماند که مثالهایش بنی اسرائیل نصایحش بنی اسرائیل حتی نام سوره ای به نام این قوم اصلا چرا اینقدر بنی اسرائیل پررنگ است؟ پیشاپیش از راهنمایی شما متشکرم من الله توفیق سمیه السادات 18/5/1392
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در جواب شما این سخن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» کافی باشد که حضرت می‌فرمایند: «سَیَکُونُ فِی أُمَّتِی کُلُّ مَا کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ حَتَّى لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ دَخَلَ جُحْرَ ضَبٍّ لَدَخَلْتُمُوه» به زودى در امت من واقع مى شود آنچه در بنى اسرائیل واقع شد حتى اگر یکى از آن ها به‏سوراخ سوسمارى‏ خزیده باشد، شما نیز چنین خواهید کرد ، به این معنى که براى مسلمانان خطر فرو افتادن . توجه به اخلاقیات یهود، در واقع توجه به خطرى است که ما را تهدید مى کند. حضرت پیش‏بینى مى‏کنند روحیه‏ى یهودى‏گرى بر جامعه‏ى اسلامى سرایت مى‏کند و با توجه به همین روحیه که در قرآن تبیین شده مى‏توانیم بفهمیم چرا حضرت روحیه‏ى آن گروه از امت خود را به یهود تشبیه مى‏کنند. اگر بگوئیم فلان روشنفکر با این‏که ادعاى طرفدارى از انقلاب را دارد تفکر یهودى دارد نباید تعجب کنید، بهتر است با مقایسه‏ى تفکر او با شخصیت اشراقى حضرت امام ببینید آیا همان نسبتى را با مکتب امام دارد که یهود امت پیامبر با اسلام داشت؟ یهودِ مکتب امام در عین ادعاى اسلامیت، گرفتار نگاه سوبژکتیویته است و اگر ما مکتب امام را نفهمیم نمى‏دانیم یهودِ مکتب امام چه تفکرى دارد. موفق باشید
5403
متن پرسش
سلام علیکم با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما استاد من دو بار تا حالا سؤال پرسیدم(در رابطه با مصاحبه مسجد و آموزش و پرورش ) ولی شما جواب ندادید خوب وظیفه تان نبوده ولی من هر وقت ایمیلم را چک می کنم مشاتاقانه منتظر بودم که جواب شما را ببینم اما جوابی در کار نبود و یه جور ناراحت می شدم. حال که شما به هر علت صلاح ندیدید جواب بدهید حداقل بگید چرا سؤال من ارزش جواب دادن نداشت تا برام یه تجربه ای بشه تکرار نکنم خواهشا به این در حد دو کلمه هم هست جواب بدید. خیلی دپرس می شم وقتی می بینم جواب ندادید حداقل دو کلمه ! با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب دادم. موفق باشید
5407
متن پرسش
باسلام و عرض خسته نباشید این سوال را قبلا ارسال کردم ولی به علت تاخیر پاسخ احتمال دادم که ارسال نشده باشد لذا دوباره آنرا ارسال میکنم : همان طور که میدانید قرآن از دوجنبه لفظ و محتوا دارای اعجاز است.و راه اثبات دین هم معجزه است پس راه اثبات الهی بودن اسلام اثبات اعجاز قرآن است.اما در مورد اعجاز لفظی که واضح است باید ادبای عرب زبان تشخیص بدهند و یک سری قواعد و اصول مشخصی دارد(اصول فصاحت و بلاغت) ولی سوال من در مورد اثبات اعجاز محتوایی است به این صورت که مبنای ما برای تشخیص برتری یک متن از متن دیگر از لحاظ محتوا چیست؟ آیا عقل است اگر چنین است در یک سخنرانی آیت الله جوادی آملی در نقد حقوق بشر فرمودند اینان مبنایی برای تنظیم حقوق بشر ندارند ، پس در واقع ما هم مبنایی برای تشخیص برتری قرآن از دیگر متون نداریم. پس به طور خلاصه سوالم را تکرار میکنم : آیا عقل مبنای اثبات اعجاز محتوایی قرآن است؟ آیا عقل می تواند و آنقدر کامل است که بتواند بدون وحی راهی که مناسبتر است را انتخاب کند؟ خوب اگر پاسخ شما به سوالات بالا مثبت است لطفاً به این سوال پاسخ دهید که آیا این جمله درست است: وقتی عقل مبنا باشد و کامل، هر حکم و گزاره ی دینی که خلاف عقل باشد باید کنار کذارده شود و اگر آن حکم قطعی الصدور از آن دین باشد ، باید آن دین کنار گذاشته شود.مثلا اگر به فرض محال اثبات شد که حکم قطع ید سارق که در قرآن ذکر گردیده بنابه دلایلی محکم غیر عقلانی است (و مثلا اگر به جای آن فلان حکم در مورد آنان اجرا شود اثر بهتری دارد )و چون این حکم قطعی الصدور از دین اسلام است(چون در قرآن آمده نه در روایات که بشود گفت شاید جعلی باشد) پس دین اسلام زیر سوال میرود. ضمنا شاید بگویید احکام یک جنبه ی معنوی دارد که ما از آن بی خبریم و حتی احکام غیرعقلانی لازم الاجرایند باید بگویم که اگر چنین توجیهی به کار برده شود آنوقت تثلیث در مسیحیت را هم باید پذیرفت چون شاید ما از جنبه معنوی آن بی خبر باشیم!باتشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سؤال 5351 جواب داده‌ام.
5399
متن پرسش
با عرض سلام، ادب و احترام و تبریک عید سعید فطر. آیا ادامه ی جلسات شرح تفسیر سوره ی حمد از امام خمینی (ره) برگزار خواهد شد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که فکر می‌کنم در جلساتی که گذشت توانستم راه ارتباط با تفکر حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را نشان دهم، نمی‌دانم شهرداری می‌تواند سالنی جهت ادامه‌ی کار در اختیار گروه فرهنگی المیزان بگذارد یا نه؟ موفق باشید
5378
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . .حقیقتا قصد کردیم روی مباحث نهج البلاغه به صورت مطالعه شرح ها وقت بذاریم،کدوم شرح رو پیشنهاد میکنید و به چه صورت بخونیم؟البته بعضی جلسات سخنرانی شما رو هم مطالعه میکنیم طبق سیر مطالعاتی. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح آیت‌الله محمدتقی جعفری«رحمت‌اللّه‌علیه» و شرح ابن میثم بحرانی و شرح ابن ابی‌الحدید خوب است. شنیده‌ام دو شرح اخیر ترجمه شده است. موفق باشید
5366
متن پرسش
سلام استاد. خسته نباشید. خدا قوت. استاد جان، چرا اینقدر در قرآن بعضی مطالب تکرار شده است؟مثلا مدام خداوند در سوره های مختلف و پشت سر هم قضیه حضرت موسی و حضرت ابراهیم و قوم لوط و ثمود را تکرار می کند.چرا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر جایی از زاویه‌ای و با نظر به سنتی خاص حادثه را مطرح می‌کند. اگر دقت کنید حیران می‌شوید از این‌که چگونه با طرح حادثه به صورت مختصر نتایجی این‌چنین عمیق را ارائه می‌دهد. موفق باشید
5351
متن پرسش
باسلام.همان طور که میدانید قرآن از دوجنبه لفظ و محتوا دارای اعجاز است.و راه اثبات دین هم معجزه است پس راه اثبات الهی بودن اسلام اثبات اعجاز قرآن است.اما در مورد اعجاز لفظی که واضح است باید ادبای عرب زبان تشخیص بدهند و یک سری قواعد و اصول مشخصی دارد(اصول فصاحت و بلاغت) ولی سوال من در مورد اثبات اعجاز محتوایی است به این صورت که مبنای ما برای تشخیص برتری یک متن از متن دیگر از لحاظ محتوا چیست؟ آیا عقل است اگر چنین است در یک سخنرانی آیت الله جوادی آملی در نقد حقوق بشر فرمودند اینان مبنایی برای تنظیم حقوق بشر ندارند ، پس در واقع ما هم مبنایی برای تشخیص برتری قرآن از دیگر متون نداریم. پس به طور خلاصه سوالم را تکرار میکنم : آیا عقل مبنای اثبات اعجاز محتوایی قرآن است؟ آیا عقل می تواند و آنقدر کامل است که بتواند بدون وحی راهی که مناسبتر است را انتخاب کند؟ خوب اگر پاسخ شما به سوالات بالا مثبت است لطفاً به این سوال پاسخ دهید که آیا این جمله درست است: وقتی عقل مبنا باشد و کامل، هر حکم و گزاره ی دینی که خلاف عقل باشد باید کنار کذارده شود و اگر آن حکم قطعی الصدور از آن دین باشد ، باید آن دین کنار گذاشته شود.مثلا اگر به فرض محال اثبات شد که حکم قطع ید سارق که در قرآن ذکر گردیده بنابه دلایلی محکم غیر عقلانی است (و مثلا اگر به جای آن فلان حکم در مورد آنان اجرا شود اثر بهتری دارد )و چون این حکم قطعی الصدور از دین اسلام است(چون در قرآن آمده نه در روایات که بشود گفت شاید جعلی باشد) پس دین اسلام زیر سوال میرود. ضمنا شاید بگویید احکام یک جنبه ی معنوی دارد که ما از آن بی خبریم و حتی احکام غیرعقلانی لازم الاجرایند باید بگویم که اگر چنین توجیهی به کار برده شود آنوقت تثلیث در مسیحیت را هم باید پذیرفت چون شاید ما از جنبه معنوی آن بی خبر باشیم!باتشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علماء اسلام از جمله غزالی نیز وارد این بحث شده است که جایگاه عقل کجا است و جایگاه دین نسبت به عقل در کجا قرار دارد، سپس به‌خوبی روشن می‌کند که عقل می‌تواند متوجه دو امر بشود. یک امر این‌که قرآن طوری است که از نظر محتوا و انظباطِ توحیدی که دارد نمی‌تواند از بشر صادر شود و امر دیگر این‌که عقل در عین آن‌که متوجه عظمت قرآن می‌شود، متوجه نقص خود نیز هست که نمی‌تواند بر همه‌ی عالم احاطه داشته باشد و حکمی صادر کند که همه‌ی جوانب را در نظر بگیرد هرچند اجمالاً می‌تواند با نظر به قواعد عقلی نظر بدهد ولی تفصیل آن حکم در حدّ خالق عالم است.عقل می فهمد نیاز به دین دارد. موفق باشید
5343
متن پرسش
سلام استاد در آیه ی 265 سوره ی بقره آیا (تثبیتاً لانفسهم ) مطلبی جدای از (ابتغاء مرضات الله)است؟ یا علی...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه‌ی مذکور نظر به کسی است که در سیر إلی اللّه دارد که در عین انفاق اموال برای خدا، تلاش می‌کند روحیه‌ی انفاق را در جان خود نهادینه کند و به مقام فنا برسد که تنها نظر به حق دارد و نه نظر به خود. به همین جهت در روایت داریم این آیه مربوط به علی«علیه‌السلام» است. موفق باشید
نمایش چاپی