بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عقل ، قلب ،عشق، خیال و وهم

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9910
متن پرسش
سلام حضرت استاد وقتتان بخیر: 1. فرمودید نشاط حقیقی پایدار است و بعد از چند سال همچنان در جان انسان شعله می کشد، چون این نشاط به خاطر تجلی حضرت حق بر قلب انسان است و خدا هم پایدار است پس نشاط هم پایدار است و میزان پایداری آن به میزان حضور خدا در اعمالمان بستگی دارد ولی استاد اگر کسی اشکال گرفت پس چرا نشاط زیارت نماند چه؟ اگر بگوییم به خاطر گناه، ممکن است بگویند این هم مثل نشاط مجلس لهو ناپایدار شد، پس از کجا معلوم که آن نشاط حقیقی است؟ یعنی نشاط حقیقی هم دارای ناپایداری هست؟ در عین اینکه 10 سال بعد از یاد آن به شعف آییم. اگر هم از مسیر مستقیم منحرف شویم که بکلی می رود و چیزی نمی ماند پس از کجا معلوم حقیقی است؟ 2- انسان چون مظهر اسماء الله بود شیطان به آن سجده نکرد، آیا شیطان علاوه بر انسان مانع به نتیجه رسیدن گیاه و جماد و نبات هم می شود؟ بالاخره اینها هم مظهر خدایند و به مقصد رسیدنشان یعنی ظهور کامل خدا (با شدت وجودی پیدا کردن) 3- مشکل دوستم که 15 سال بود به پسری علاقه دارد و نشاط از او گرفته شده و مبارزه با خیال را آنقدر سخت می بیند که فکر می کند غیر ممکن است چکار کنند استاد؟ سپاس بسیار
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- انسان‌ها یک حقیقت اصلی دارند به نام فطرت و هر آنچه در مسیر فطرت خود انجام دهند حقیقت شان آن‌اعمال را تصدیق می‌کند ولی اگر اعمالی خلاف فطرت و مطابق نفس امّاره انجام دهند، حقیقت آن‌ها از آن گریزان است و به همین جهت اگر به زیارت امام معصوم رفتید که انعکاس فطرت شما است و بعد امورات روزمرّه صفای آن زیارت را به حاشیه برد، همواره به دنبال آن هستید. بر عکس اعمال نفس امّاره که وقتی به خود آیید می‌خواهید از آن اعمال فرار کنید 2- إن‌شاءاللّه مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک می‌کند. موفق باشید
9797
متن پرسش
سلام علیکم استاد: طبق بحث روز شنبه که فرمودید افرادی که توی مجلس سخنرانی حضرت امام اگه می خواستند گوش بدند گوش نداده بودند یعنی عقل استدلالیشون رو نیاوردند قلبشون رو آوردند در این روش چطور میتونند در مورد چیزی که به قلبشون میرسه مطمئن بشند و اینکه اگر نزدیکی به امامه که باعث کمرنگ شدن گناهان میشه اگه شخصی گناهی داشته باشه که خودش باعث بشه از امام دوری کنه چطوری این گناهو از بین ببره؟ ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل استدلالی همین اندازه به انسان کمک می‌کند تا حق را بشناسد، از آن به بعد باید دل را به حق بسپارد و مردم نسبت به امام از عقل استدلالی گذشته بودند. قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏» کارهای خوب گناهان را می‌برد، یکی از کارهای خوب ارادت به اولیاء الهی است. موفق باشید
9788
متن پرسش
با عرض سلام و طول عمر با عزت برای استاد: 1) راه و روش طهارت قوه خیال بعنوان سلطان قوای نفس چه می باشد؟ 2) مراد مولوی از خاموشی بعنوان مرکب چوبین برای سیر در دریا چه نوع خاموشی است؟ همان صمت است؟ توضیح بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید، إن‌شاءاللّه کارساز است و بعد از آن از کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» غافل نباشید. بنده هم عرایضی در شرح این کتاب داشته‌ام. از همه مهم‌تر از ذکر استغفار غافل نشوید، هر روز 70 بار به نیت این‌که از حضرت حق طلب می‌کنید که آن صورت‌ها و موانعی که بین شما و اوست را بپوشاند و اظهار رجوع به او را در شما تقویت نماید. آری خاموشی که در عرفان مطرح است همان صمت است که در روایات متعدد به آن توصیه شده است در موقعی که قلب خود را آماده کرده است تا از نفحات الهی بهره‌مند گردد. موفق باشید
9780
متن پرسش
با سلام: به جهت رفع افکار مزاحم و جهت دادن خیالات آیا این کار مطلوب است اذکاری که مرتبط هست را به وسیله حروف ابجد عدد مناسب آن را درآورد و به آن ذکر مشغول شد؟ اگر اذکار خاصی هست لطفا بفرمایید. لطفا طول مدت مداومت را هم ذکر بفرمایید. یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بزرگان این‌طور تجربه کرده‌اند و نتیجه گرفته‌اند. 2- آیات 54 تا آخر آیه‌ی 56 سوره‌ی اعراف هر روز 70 مرتبه کارساز است. موفق باشید
9781
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی در رابط با سؤال 9742 در مورد طلسم شدن بدن مبارک پیامبر (ص)، علامه طباطبایی در تفسیر سوره فلق روایتی را از «الدر المنثور» نقل می کنند که به داستان طلسم شدن بدن پیامبر (ص) اشاره کرده و همچنین می گویند این رویات از طرق معصوم نیز از دیگر منابع نقل شده و ظاهرا صحت روایات را هم تأیید می کنند و در ادامه استدلال می کنند که این روایات با مصونیت و عصمت حضرت رسول (ص) منافات ندارد چرا که ما هیچ دلیلی نداریم که بدن پیامبر (ص) هم مثل ذهن و روح ایشان از سحر و طلسم مصون بوده است. آیا حضرت عالی نظر مرحوم علامه را قبول ندارید؟ اشکالی که به نظر بنده هم به نظر علامه می توان وارد کرد این است که اگر یهودیان یک بار قادر بودند بدن پیامبر (ص) را سحر کنند چرا مجددا این کار را نکردند به خصوص در موعدهای جنگ که زمین گیر شدن پیامبر (ص) می توانست نتیجه جنگ را به نفع آن ها دگرگون کند. البته این که چرا نتوانستند می تواند دلایل خاص خود را داشته باشد. همان طور که انسان بارها در برابر عوامل بیماری قرار می گیرد و بیمار نمی شود می توان گفت بدن پیامبر (ص) هم تنها یک بار مبتلا به سحر شد. سؤال دیگر این که آیا حضرت عالی دلیل متقن دارید که سحر فقط از طریق خیال عمل می کند؟ چه اشکالی دارد که فرضا اجنه به کار گرفته شوند و در غذای پیامبر (ص) چیزی بریزند که باعث بیماری ایشان شود؟ یا این که سحر از طریق تأثیر گذاشتن بر نفس بخاری باعث بیماری شود؟ و یا احتمالاتی دیگر با تشکر وافر از توجه استاد مکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم اگر مشکلاتی برای بدن مبارک رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» پیش آید تأثیری بر عصمت آن حضرت ندارد. ولی بحث بر سر آن است که آیا ساحران می‌توانند رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را سحر کنند؟ این‌جا بود که عرض کردم چون حوزه‌ی کار ساحران تأثیر بر خیال است از طریق اوهامی که ایجاد می‌کنند، و خیال رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از هرگونه اوهامی پاک است، آن‌ها نمی‌توانند رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را سحر نمایند 2- ولی همین‌طور که شمشیر در بدن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» تأثیر می‌کند سایر عوامل بیرونی نیز می‌توانند تأثیر کنند که البته این ربطی به سحر ندارد و همان‌طور که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌توانند در حوزه‌ی نظام دنیایی از خود در مقابل دشمنان انسی دفاع کنند، در همان محدوده می‌توانند از تأثیر دشمنان جنّی دفاع کنند، با این تفاوت که دشمنان جنی نفوذ محدودی در زندگی انسان‌ها دارند 3- نفس بخاری با نظر به مزاج مطرح است که در حوزه‌ی بدن می‌باشد چیز جدایی نیست. موفق باشید
9784
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد طاهر زاده: جنابعالی در یکی از فایل های صوتی اشاره فرمودید اگر انسان در کارش نیت خدایی نداشته باشد شیطان همه آنها را در موقع نماز به یاد ما می آورد و ما را از حضور قلب باز می دارد. استاد بنده که یک مهندس هستم و شغلم بسیار پر چلنج، و سر و کارم با ماشین آلات، نقشه ها، و مدیرها و اپراتور ... هستش و مواقعی که دوران پر چلنجی از لحاظ کاری دارم موقع نماز همه موضوعات کاری آن روز بهم حمله ور می شوند. طبق رهنمودهای آیت الله بهجت سعی می کنم موضوع را دنبال نکنم اما ثانیه به ثانیه خیالم از این موضوع به موضوع دیگری می پرد. همین طور خیالهاست و زور زدن بنده برای دنبال نکردن موضوع تا نماز تمام می شود و دریغ از یک لحظه حضور قلب. این موضوع در نمازهای ظهر و عصر که در شرکت می خوانم به اوج خود می رسد. استاد چطوری می تونم نیت برای کارم را خدایی کنم در حالی که من این شغل را در مرحله اول برای امرار معاش انجام می دهم و ثانیا با اندکی کند و کاو در خودم فهمیده ام که بنده کارهای پر چلنج را دوست دارم؟ ارادتمند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار و تلاش برای تهیه‌ی رزق حلال لازم است، باید سعی کنید همه‌ی روح و قلب خود را به‌کار نسپارید تا وقتی می‌خواهید در محضر حق با روح و قلب خود وارد شوید، روح و قلب در صحنه باشد. پس مشکل را باید در قبل از نماز و در حین کار حلّ کرد و همواره قلب را در محضر حق نگه‌داشت. موفق باشید
9764
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز: چندی پیش در جواب سوالی از بنده درباره مسئله بیدار بودن و نخوابیدن در شب فرمودید که نخوابیدن قوه وهم را در انسان قوی می کند و ممکن است این کار باعث غلبه بر قوه عقل شود و این جواب شما من را به دانستن بیشتر درباره این قوا علاقه مند نموده است. می خواستم بدونم برای آگاهی درباره مسائل مربوط به حواس باطنی مانند عقل و وهم و ... چه کتابی را پیشنهاد می کنید؟ گاها روی اینترنت این مسائل بطور پراکنده یافت می شوند ولی بطور واضح بیان نمی شوند و همین پراکندگی مطالب بر قابل فهم نبودن آنها می افزاید. با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پنج جزوه‌ای که در شرح کتاب «معرفتِ نفس و حشر» بر روی صفحه‌ی اول سایت هست می‌تواند در این امر مفید باشد. موفق باشید
9754
متن پرسش
سلام حضرت استاد. وقتتان بخیر. 1- حضرت امام یا شیخ انصاری (ره) در مصیبت فرزندشان برخلاف بقیه مردم، آرامش داشتند و مطالعه آن شبشان هم تعطیل نشد ولی مادر از دست دادن یا مرگ عزیزان ماه ها به سوگ می نشینیم. شما در کتاب «فرزندم این چنین باید بود» فرموده اید این انس خیالی است. می شود بیشتر توضیح بفرمایید؟ انس ما با اولیا انس قلبی است ولی عزیزان نه! 2- کتاب حافظ معنوی که با روایت آقای دکتر دینانی است برای فهم حافظ در کنار سیر شما خوب است مطالعه شود استاد؟ با سپاس بسیار
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- انسان‌های متعالی در عین آن‌که در مقام خیال از خیالِ پاک بهره‌مندند و نه خیال آلوده به وَهم، از قلب و عقل منوّر به حقایق نیز بهره‌مندند و لذا از یک جهت در مقام خیال برای فرزندان‌شان اشک می‌ریزند و از آن جهت که متوجه حقانی‌بودن هر حادثه‌ای هستند درآن مصیبت‌ها جزع نمی‌کنند 2- کتاب حافظ معنوی در هر حال کتاب خوبی است. موفق باشید
9742
متن پرسش
با سلام و تهیت خدمت عالم عزیز مکرم بنده نواز: جسارتا بنده بعد از شنیدن ماجرای سحر شدن بدن پیامبر (ص) توسط یک یهودی کمی متعجب شدم. فکر می کردم با توجه به این که جسم پیامبر کاملا تحت تدبیر روح قدسی ایشان است امکان نفوذ سحر و جادو در بدن ایشان هم نباشد. اما بعد از کمی تأمل دریافتم که با توجه به این که سحر و جادو با تکیه بر منابع شرور مثل اجنه و شیطان و نقایص ذاتی نشئه دنیا بر موجودات تأثیر می گذارند و از آن جا که بدن انسان و پیامبر (ص) نیز از همین نشئه خاکی و قهرا متصف به نقایص آن است پس بدن معصوم و غیر معصوم در امکان تأثر از سحر و جادو و دیگر شرور یکسان باشد. البته از طرف دیگر هم می دانیم که جسم انسان تحت تدبیر روح است و روح قدسی معصوم می تواند بدن ایشان را نیز از بسیاری از آفات حفظ کند هر چند این اطلاق ندارد چون به هر حال تعلق جسم به روح موقت و دارای شدت و ضعف است حتی برای معصومین. پس آیا می توان نتیجه گرفت که به علت همین نقیصه ذاتی است که سحر و جادو می تواند در بدن حتی معصومین نفوذ کند چه آن که بیماری و دیگر شرور دنیایی نیز بر بدن شریف ایشان تأثیر می گذارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن نوع بیماری ها که به جهت عدم تعادل روح باشد در معصومین«علیهم السلام» نمی تواند وجود داشته باشد. ولی آن نوع بیماری که به جهت عوامل خارجی یا ناتوانی جسم باشد می توانند بدن معصومین را نیز تحت تأثیر قرار دهند و ساحر چون از طریق متأثرکردن خیال کار خود را انجام می دهند از آن جایی که خیال معصومین سراسر پاک و نورانی است، هرگز تحت تأثیر ساحران قرار نمی گیرد تا آن ها بتوانند معصومین را از این طریق بیمار کنند لذا روایاتی که بحث مسحورشدن اولیاء معصوم را به میان می کشد قابل اعتناء نیست. موفق باشید
9737
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: یادم است در پاسخ به پرسشی فرموده بودید از دیدگاه ابن سینا عالم مادی از نظر ابعاد و اندازه محدود است؟ آیا فلسفه اسلامی کلا نظرش همین است؟ می شود دلایل ابن سینا را بفرمایید یا آدرس دقیق مراجعه به استدلال های ایشان را لطف کنید؟ آیا بی نهایت بودن عالم مادی تناقضی در خود دارد؟ عالم خیال (مثال) و عقل و لاهوت بی نهایت است زیرا همین که مثلا تصور کنیم عالم خیال محدود است می توان حد آن را در خیال کنار زد و به همین صورت عوالم بعدی. حالا در این عوالم بی نهایت چه اشکالی دارد که عالم ماده بی نهایت باشد یا بی نهایت عالم محدود مادی داشته باشیم تا استدلال های عده ای از فلاسفه که کلا بعد مادی را محدود می دانند هم رد شود؟ تشکر فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث محدودبودن عالم مادی یک امر بدیهی است زیرا وقتی ماده از نظر ذات حدّ دارد اگر میلیاردها کیلومتر هم وسعت داشته باشد از حدّ داشتن خارج نمی‌شود. موفق باشید
9697
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب جادوگر و جن در خصوص تجلیات خیال صحبت کرده بودید. اینکه نفس ناطقه ی بعضی ها با صورت های وهمیه ی که در ذهن اشان ساخته اند برای آنها تجلی می کند بطوریکه این تجلی آن قدر قوی است که حتی بر شخص تاثیر می گذارد آیا این قضیه شبیه به مکاشفات غلط بعضی از اهل کرامات هست؟ چون اهل کرامات هم گاهی اوقات چیزهایی می بینند که واقعیت ندارد بلکه تجلیات نفسانی اوست. حال این تجلیات صور خیالی اشخاص را اگر بخواهیم استدلالی بیان کنیم کدام کتاب و کدام بحث را پیشنهاد می کنید. ثانیا استاد بنده با اینکه یک سالی هست بطور مداوم آثارتان را می خوانم بازهم مباحث خیال برایم گنگ است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اهل مکاشفه با همت خود در ذیل اسم خالقِ حضرت حق چیزی را در خارج خلق می‌کنند ولی قوه‌ی واهمه تصور می‌کند که چیزی در خارج هست 2- وقتی آرام‌آرام به مبانی بحث‌ها رسیدید، مباحث برایتان از ابهام در می‌آید. موفق باشید
9681
متن پرسش
سلام حضرت استاد وقتتان بخیر. دوستی دارم اهل مطالعه که گاهی برای پیش بینی کارها تفال از حافظ می گیرد و همیشه هم درست درآمده حتی وقتی نخواسته غزل را بپذیرد و میگفته شعر است باز دزست درآمده. برای موفقیتش در ارشد هم تفال گرفت ولی غزل به ظاهر بسیار بد آمده علی رغم اینکه دانشجوی باهوش و مستعدی بود ولی به دلیل بیماری نتوانست ادامه تحصیل بدهد حالا دوباره شروع کرده ولی به خاطر این غزل بد بسیار مایوس است و می گوید آخر یک اتفاقی می افتد که من کنکور ندهم. بهترین اساتید دارند حمایتش می کنند و بعضی روحانیون صاحب فضل و کمال هم درس خواندن را به خاطر تواناییهای علمی و ارتباط موثرش با جوانان واجب کرده اند. از طرفی بزرگان علما هم تفال و هم استخاره می گرفتند. این شیطان است حضرت استاد؟ جاهایی هم که در تمام ده سال غزلیات درست بوده پیش گوییهای شیطان بوده تا روزی به نتیجه امروز برسد؟ اگر علما هم گاها تفال می گرفتند درست بودنش به خاطر روح قدسی آنان است و نباید آن را با کار خودمان مقایسه کنیم. درست است حضرت استاد؟ می شود مطلب را شرح بفرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال ما موظفیم مطابق دستورات شریعت و عقل خود و مشاوره با صاحب‌نظران، عمل کنیم تا اگر هم به نتیجه نرسیدیم در نزد خود و خدای خود حجت داشته باشیم. موفق باشید
9665
متن پرسش
سلام استاد. اتفاق جالبی واسم افتاد. قسمت یادداشت های ویژه سوال «جایگاه اشرقی قرآن» رو خوندم و بیشتر مسائل و کج روی های سروش رو فهمیدم، و این رو کامل می فهمم که سروش هیچی از دین و قرآن نفهمیده، و فقط بازار گرمی واسه روشنفکرها رو عهده گرفته، و بیش از این که حرفهاش مبنایی باشه سحنانش ناشی از غرب زدگی و ذلیل دانستن خودش در مقابل غرب هستش. با این حال وقتی کامل متن رو خوندم یجورایی فکرم مشغول شد و به بعضی حرفهاش فکر می کردم و فکر می کردم سروش از کجا به فهم چنین شاهکارهایی نایل شده! از پای کامپیوتر بلند شدم و به سمت قرآن لب طاقچه رفتم و پیش خودم می گفتم ببینم قرآن چی میگه؟! وسط قرآن رو باز کردم و نگاهم به آیه «لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید... ولو جعلنه قرآنا اعجمیا لقالو لولا فصلت آیاته ئ اعجمی وعربی ...» سوره فصلت. وقتی دیدم دقیقا همون نکته ای رو داره با جزئیات شرح میده که منم درگیرش بودم یهو جا خوردم، و یجورایی هم حالت خوبی بهم دست داد، دوست داشتم در مورد اتفاقات این مدلی یه خورده شرح بدهید که آیا برخورد با این موارد در زندگی که بعضی وقتها پیش می آید، به شانس ربط داره و یا واقعا حقیقتی در کار است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که خداوند در هر حال و به هر بهانه‌ای ما را مشمول الطاف خود می‌کند و در این مسیر هر چقدر جلوتر روید با الطاف شیرین‌تری روبه‌رو می‌شوید، با این همه باید همواره شخصیت عقلانی خود را محفوظ بدارید. موفق باشید
9668
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقتتان بخیر. اینکه می گویند مردها از زنانی که بیشتر از خودشان می دانند بدشان می آید چقدر مبنای عقلی دارد؟ عقل من می گوید هوای نفسشان هست ولو بیشتر مردان جامعه چنین تفکری داشته باشند، روحانی ای می گفتند چون زنان تکیه کردن به مردان را دوست دارند در علم و معرفت هم همینطور است و این به روایات نزدیک است ولی من می گویم اگر این طور بود شما می فرمودید در دوران مجردی به اندازه ای یاد بگیرید که از مردان جامعه جلو نیفتید یا قران و روایات حد معین می کرد. انسان سلیم النفس دوست دارد با کسی طرح دوستی بریزد که کمالات زیادی دارد تا زودتر به لقای حق نائل شود ولو آن دوست یک زن باشد. درست است دیدگاه من حضرت استاد؟ 2- چرا عقل برترین موجدی است که حداوند خلق کرده؟ در صورتی که در قلب که مقام فوق تجرد عقلی دارد خدای با آن عظمت جای می گیرد؟ عقل فقط نقش راهنما دارد و جلوتر حرکت می کندنمی گویم نقش کمی است ولی برایم سوال شده. 3- من وقتی تصور می کنم می خواهم عالم به اسما الهی شوم به راحتی گناه نمی کنم و مستحبات و مکروهات را رعایت می کنم چون فکر می کنم شان خلیفه الله گناه کردن و خود نمایی و تفاخر نیست، ولی روحانیون عزیز بعضا یک نگاه عاقل اندر سفیه می کنند و شروع به اندرز می کنندتازه خیلی خویشتنداری می کنند گناهان را تذکر نمی دهند. ولی من به همه می گویم ما آمده ایم تا به شهود حق برسیم فکر می کنم این نقشه شیطان است که می خواهد ما را حقیر جلوه دهد از آدم حقیر فقط کار حقیر سر می زند. من دنبال کشف و شهود نیستم من اعتماد بنفس کاذب دارم حضرت استاد؟ و حق با بقیه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر نمی‌کنم این ادبیات درستی باشد که مردان از زنانی که بیشتر از خودشان می‌دانند، بدشان می‌آید 2- منظور از عقلی که در روایت مورد نظر هست، عقلی است که شامل قلب هم می‌شود که به آن عقل قدسی و یا عقل محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌گویند 3- بسیار رویکرد خوبی در این مورد دارید و اتفاقاً روایات هم همین را تأکید می‌کنند که انسان وقتی خود را حقیر دید به گناه دست می‌زند. موفق باشید
9655
متن پرسش
سلام حضور استاد گرانقدر: من به شدت دنبال تحقیق و مطالعه کتب مذهبی هستم، و به شدت علاقمند تدبر و تفسیر قرآن و... و به شدت متاثرم که عمرم را به این مسایل اختصاص ندادم. حال اینکه مطالبی که می خوانم تفسیر ها و.. از یادم می رود. اما قلبا اعتقاد دارم. اگز بخواهم توضیح بدم اکثر مطالب را نمی توانم بگویم با وجودیکه در کل قدرت بیان و سخنوری خوبی دارم!! با این اوصاف آیا برای آخرتم می ماند آنچه می خوانم و می دانم؟ ضمنا اگر بجای این مطالعه ها شروع کنم به خواندن دعاهای مفاتیح، قرآن و تعقیبات نماز... آیا پیشرفت و فهمم را در حوزه مطالب معنوی بیشتر نمی کند؟؟؟ امیدوارم منظورم را توانسته باشم برسانم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت عقاید ما که قلبی شده‌اند به کمک ما می‌آیند و ما را جلو می‌برد، محفوظات ما که در حافظه است همه از یادمان می‌رود. سعی بفرمایید عقاید و اخلاق را قوت ببخشید و به کمک تفاسیر با تدبّر در قرآن، عقاید خود را محکم کنید و با دعاهای مشهور اُنس خود را با خدا رونق بخشید. موفق باشید
9605
متن پرسش
سلام علیکم: استاد خسته نباشید. سوالی در خصوص یقین داشتم. جایی در دروس تان مثالی در باب یقین زده بودید که اگر خاطرتان باشد داستان عارفی بود که گاوی را پیدا می کند و می کشد و می خورد و هنگامی که صاحب گاو پیدا می شود کار به محکمه ی داوود نبی (ع) می رسد و .... و داستان دیگری در خصوص اینکه به رسول الله (ص) فرمودند حواریون بر آب راه می رفتند و رسول الله فرمودند اگر یقین بیشتری هم داشتند در هوا راه می رفتند. حدیثی هم آیت الله جوادی آملی نقل کردند که وقتی جناب ابوذر در حال تبعید بودند به حضرت امیر (ع) عرض کردند من عقیده ای دارم و آن این است که اگر من در جایی باشم که زمین اش از مس باشد و هیچ گیاهی نروید و از آسمان هیچ آبی نبارد خداوند روزی بنده اش را می رساند که سپس حضرت امیر (ع) او را تحسین می کنند (البته متن دقیق حدیث یادم نیست). خب این نشان از درجه ی یقین عارف می دهد. حال بنده دنبال مثالهایی اینگونه هستم اما فقط در خصوص اهل البیت (ع). مثلا تا به حال شده که امام بر اساس یقین خود کاری را انجام داده باشند و صحبتی از مأمور به ظاهر بودن و بحث عقل نباشد چون اگر دقت کرده باشید هر جا صحبت از یقین و مراتب آن می آید به قول عرفا پای استدلالیان چوبین بود. یا اینکه عقل گوید جز این شش جهت هیچ راه نیست / عشق گوید که راه هست و ما رفته ایم بارها. البته منظور بنده کشف و مکاشفه و کرامت نبود. چون فرق اهل کرامت و اهل توحید را متوجه هستم. فقط دنبال حدیث یا نقلی از امام می گردم که امام (ع) با توجه به یقین خود حرفی را زده باشد یا حکمی کرده باشد و یا بر اساس یقین خود کاری را انجام داده باشد. می دانید آخر برای خودم از این قضایا تا حدود کمی اتفاق افتاده. مثلا مسأله ای رخ داده است. عقل با هزار تا استدلال می گوید اینطوری کن یا اونطوری کن. اما در همین حین قلب که به لطف الهی کمی به نور یقین منّور شده است چیزی می گوید که از زمین تا آسمان با استدلالهای عقل متفاوت است و وقتی به حرف قلب گوش می کنم همیشه نتیجه داده است و حتی حس خوبی از حضور هم گاهی حاصل میشود. یا مثلا مشکلی پیش می آید که احساس می کنم حضور و توجه بنده را نسبت به حضرت احدیت رو به نزول می برد از آن طرف هم عقل مدام استدلال می کند و به این تنزّل حضور بنده کمک می کند در همان حال وقتی به ندای قلب گوش می کنم هم دوباره احساس حضور می کنم و هم گوئی گره ای بزرگ را از قلب بنده باز کرده اند. البته این ندای قلب منظور قلبی است که تا حدودی به فضل الهی به درجات پایین یقین رسیده است و با احساس و هیجان و... تفاوت دارد. از طرفی هم بنده چون چنین حالاتی را تا به حال در احادیث نخوانده بودم می خواستم ببینم شما می توانید کمکم کنید. این را هم می دانم که اهل البیت (ع) مأمور به ظاهر بودند تا بتوانند دین را بطور جامع و عمومی بیان کنند ولی گاهی اوقات با اصحاب خاص چیزهایی را در میان می گذاشتند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چگونه شده که با مواردی روبه‌روئید که عقل و قلب در یک راستا نیستند. مثلاً قلب تصدیق می‌کند که خدا مردم غزه را - اگر با مقاومت به خدا اعتماد کنند- تنها نمی‌گذارد و عقل هم می‌فهمد این یک تصدیق درستی است یا عقل می‌گوید نظام عالَم اَحسن است و هیچ‌چیزی لغو نیست و قلب هم در این موارد با هزاران شاهد آن را تصدیق می‌کند و قرآن هم در این مورد می‌فرماید: «لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها» آن‌ها را قلبی است که به کمک آن تعقل می‌کنند. عرض بنده آن است که باید مواظب باشید عقل و قلب در دو مسیر نروند. مقام معظم رهبری فرمودند شاخصه‌ی مکتب حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عقلانیت و معنویت است. موفق باشید
9589
متن پرسش
سلام استاد: عرفا چه طوری وهم و الهام رو تفاوتشو می فهمیدند؟ ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: القائات وَهمی از طریق شیطان، انسان را به خود مشغول می‌کند و یک نوع تکبر با خود به همراه دارد، ولی الهام از طریق فرشتگان انسان را امیدوار به رحمت خدا می‌کند و با یک نوع تواضع و خوش‌بینی به خلق همراه است. موفق باشید
9507
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی قبولی طاعات و عبادات در ماه رمضان: یک طبیب طب اسلامی ادعا میکرد علت تمام بیماریها یکی از سه مورد چشم زخم، ارواح، و اجنه می باشد نظر شما در این خصوص چیست؟ ادعای دیگر ایشان این بود که چون شافی یعنی خدا یکی است پس در طب اسلامی ما چیزی به عنوان بیماری صعب العلاج و سهل العلاج نداریم نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیماری‌های بدن یا به جهت عوامل بیرونی است مثل آن‌که سمّی وارد بدن شود و روح نتواند تدبیر خود را نسبت به بدن انجام دهد، و یا به جهت ناتوانی روح است که بدن را نمی‌تواند تدبیر کند. حال به هر دلیل روح نتواند بدن را تدبیر کند، بدن دچار بیماری می‌شود و هرچه انسان از نظر ایمانی قوی‌تر باشد و تحت تأثیر خیالات وَهمی قرار نگیرد روح، بهتر بدن را تدبیر می‌کند ولی اگر از نظر ایمانی و اتصال به حضرت حق ضعیف شد، خیالات او بیشتر تحت تأثیر قرار می‌گیرد. از جمله عواملی که خیالات را تحت تأثیر قرار می‌دهد حبّ دنیا و تکبّر است و از همین طریق روح‌های تنگ‌نظر، چشم‌زخمِ خود را إعمال می‌کنند و یا شیاطین بدن را را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهند. مسلّم شافی خدا است، ولی با نور ایمان به خدا است که حضرت شافی نور خود را ظاهر می‌کند نه این که با جن گیر بخواهیم کارها را سامان بدهیم . موفق باشید
9519
متن پرسش
با سلام: آیا عقل می تواند حجیت خود را خود ثابت کند؟ این امر دور نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: «دور» در موضوعات حصولی مطرح است، ادراک – چه حسی و چه عقلی – موضوع حضوری است، شما عقل خود را حسّ می‌کنید و به عنوان یک امری بدیهی متوجه حقانیت ادراک عقلی خود می‌شوید. موفق باشید
9491
متن پرسش
با سلام: من هر گاه در امری از خداوند میخواهم که هر چه برایم صلاح است در مسیرم قرار دهد، اگر در آن راه شکست بخورم و یا امکانات لازم فراهم نباشد خیلی سریع ناامید میشوم و دیگر آن راه را ادامه نمیدهم و یا انگیزه ام بسیار کم میشود و دلسرد میشوم و دیگر تلاش نمیکنم و با خود میگویم شاید صلاح نیست، این موضوع باعث شده که حتی دیگر انگیزه ی دعا کردن را هم نداشته باشم چون دائم فکر میکنم که شاید صلاح نباشد و یا از ته قلبم دعا نمیکنم و فقط درخواستم را به خدا میگویم ولی امیدی به اجابتش ندارم. این موضوع بسیاری از فعالیتهای مرا مختل کرده است. حتما شنیده اید که گفته میشود ادیسون هزار بار آزمایش هایش را انجام داد تا توانست برق را اختراع کند، اگر من ادیسون بودم و در همان ابتدای کار به خدا توکل میکردم و صلاح و مصلحتم را از خدا میخواستم با یکی دو بار آزمایش وقتی به شکست میرسیدم دیگر آزمایش را ادامه نمیدادم چون فکر میکردم که لابد صلاح نیست در نتیجه برق اختراع نمیشد. حال سوالی که دارم اینست که چگونه بر خدا توکل کنیم و یا بهتر بگویم چگونه صلاح و مصلحت خود را از خدا بخواهیم و در عین حال با تلاش و پشتکار امورمان را انجام داده و پیگیری کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌دانید مکتب اسلام مکتب عقلانیت و معنویت است و لذا ما بر اساس عقل خود برنامه‌ریزی می‌کنیم و تا زمانی که عقل ما آن کار را تصدیق می‌کند نباید به عقل خود که حجت خدا در نزد ما است پشت کنیم. آری در دل کاری که داریم جلو می‌بریم از خدا میخواهیم عقل ما را منوّر گرداند تا به زیباترین شکل و عقلانی‌ترین نوع کار را ادامه دهیم. موفق باشید
9473
متن پرسش
ضمن سلام و احترام: در پاسخ سوال 9182 توصیه ی بسیار مفید 1) ورزش و 2) تقویت معارف توحیدی را در جواب شخصی که از وسواس گلایه کرده بودند فرمودید. این ترم که درس فقه داشتم متوجه شدم به لحاظ شرعی حرامه که شخصی که احتمال به وسواس میده یک سری از اعمال عبادی رو مجدد انجام بده یا یک سری کارهای مربوط به پاک و نجسی و آب کشی مجدد رو انجام بده. پیشنهاد می دم که این رو هم اضافه کنید که آدم های وسواسی اولین اشتباهی که در وسواس خود دچار می شن بی قید شدن نسبت به احکام شریعت در رابطه با اسراف و تکرار عبادات و برخی اعمال دیگر هست. ببخشید استاد دخالت کردم. و دومین اشتباه آن ها تعطیلی عقلشان و غلبه ی وهم بر اونهاست. که خود اسراف آب و ابطال وقت برای شستشوهای مکرر و نیز عدم خواندن نماز در اول وقت - به دلیل اینکه افراد وسواسی غالبا اول وقت نماز تا نیمه ی وقت مشغول طهارت و مقدمات نماز هستند - سبب کم عقلی می شه و بر غلبه ی وهم می افزاید. و نیز این رو اضافه بفرمایید که راه درمان وسواس پس از ورزش و کسب معارف حقه، اولا پایبندی به عدم تکرار عبادات و عدم شستشوی مجدد طبق احکام شرعی است و ثانیا بی توجهی به وسوسه ی شیطان که اگر شیطان چند بار ببینه آدم وسواسی به وسوسه ی او اهمیت نمیده، برای بار بعد دیگه انسان رو وسوسه نمی کنه و وقتی انسان از وسواس رها شد به گذشته ی خودش می خنده و احساس رهایی و آزادی می کنه. بازم ببخشید که حقیر دخالت کردم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید
9430
متن پرسش
جایگاه عقل و ایمان در شکل گیری عقاید بشری چیست؟ عده ای معتقدند عقل توان اثبات خدا و خیلی از اعتقادات دیگر من جمله جبر و اختیار را ندارد و بایستی به اینها ایمان آورد، آنها می گویند به عنوان مثال بر علیه تمام براهین اثبات خدا تاکنون نقضیات فراوان وارد شده است و عقل بشری کوچک تر از آن است که بتواند به چنین پیچیدگی هایی دست یابد، اسلام، دین تسلیم است و باید تسلیم شد و به آن فقط ایمان آورد. سوال بنده این است که اولا اصول عقاید را چگونه بایستی تحقیق کرد و بدان ذست یافت؟ با عقل یا ایمان؟ و اگر پاسخ ایمان است، این ایمان چیست؟ و به چه معناست؟ و یعنی آن مسلمان تازه به تکلیف رسیده، چه باید بکند برای تثبیت اصول عقایدش؟ و اینکه آیا مواردی در اسلام هستند که نتوان با عقل بدانها دست یافت و آنها را باید جز ایمانیات پنداشت؟ (همانطور که ابن سینا معاد جسمانی را اثبات نتوانست بکند و چون در شرع آمده تسلیم آن شد و آن را جزو ایمانیات دانست.) برای دریافت پاسخ تفصیلی اگر منابعی هم معرفی بفرمایید، ممنون می شوم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع نگاه ریشه در کلام مسیحی دارد که معتقد به موضوعاتی هستند که عقلانی نیست. ولی در مورد اسلام درست عکس آن مطرح است، حتی رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» به حضرت علی«علیه‌السلام» تذکر می‌دهند: «یَا عَلِیُ‏ إِذَا تَقَرَّبَ الْعِبَادُ إِلَى خَالِقِهِمْ بِالْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَیْهِ بِالْعَقْلِ‏ تَسْبِقْهُم» اى على! وقتى مردم به انواع نیکى‏ها مى‏خواهند به خدا نزدیک شوند تو با عقل، به خدا نزدیک شو، که از آن‏ها سبقت خواهى گرفت‏. عقل، متوجه حقایقی که دین می‌گوید می‌شود و با تبعیت از دین در حالی که عقل قانع شده باشد، قلب به صحنه می‌اید و انسان به آنچه عقل پذیرفته، ایمان خواهد آورد. در مورد معاد جسمانی که فلسفه‌ی مشاء در آن زمان نتوانست آن را اثبات کند، فلسفه‌ی حکمت متعالیه‌ی ملاصدرا در زمان خودش آن را به صورتی عقلی و استدلالی ثابت کرد. قرآن در آیه‌ی 46 سوره‌ی حج موضوع عقل و قلب را کنار هم می‌آورد و می فرماید، «أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتی‏ فِی الصُّدُورِ» به این معنا که انسان نباید باوری داشته باشد که عقل آن را نپذیرد وگرنه آن باور الهی نیست، بلکه خرافی است. آری بعد از آن‌که انسان از طریق عقل متوجه حقانیت شریعت شد و مبانی آن را عاقلانه دانست، در احکام می‌توان از دستورات شرع تبعیت کرد مثل آن‌که می‌پذیریم نماز صبح دو رکعت است. موفق باشید
9367
متن پرسش
سلام استاد گرامی: نفس ناطقه ممکن است به جهت اختلالات در وهمیات نتواند از بدن خود درست استفاده کند،منظور از اختلالات در وهمیات چیست که باعث اختلال عملکرد نفس میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان وقتی دنیا را مطلوب خود قرار داد وَهمیات او قوت می‌گیرد و از حقایق دور می‌شود. موفق باشید
9110
متن پرسش
منظور از به صحنه در آوردن دل چیست؟ آیا منظور همان ایجاد رابطه ی قلبی و عاطفی با خداست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید
9102
متن پرسش
با سلام. استاد ما الان با تفسیر المیزان خیلی نمیتونیم ارتباط برقرار کنیم و فهمش برامون مشکله. شما توی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» فرمودید خوندن بعضی از کتاب های امام (ره) توی فهم المیزان کمکتون میکنه. میخواستم بپرسم کدوم کتابای امام و چه کتابهایی از شما توی درک و فهم المیزان میتونه کمکمون کنه، تا انشاالله بتونیم یک مقدار بعد عقلی و قلبیمونو رشد بدیم بعد بریم سراغ المیزان؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام کمک می‌کند. رویهم‌رفته کتاب‌های معرفتی ما می‌تواند آن آمادگی لازم را به شما بدهد به‌خصوص بحث‌هایی که در رابطه با سوره‌های قرآن شده و صوت آن موجود است. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!