متن پرسش
سلام علیکم
با تشکر از پاسخ شما به سوال بنده در مورد نهی از منکر زنان بدحجاب از منظر مقام معظم رهبری-مدظله- که باید بدون ایجاد نفرت باشد.
اما شما فرموده اید: «از آن طرف وقتی نظام حاکم بر اساس قوانین جاری کاری را انجام دهد فرق میکند تا یک فرد بخواهد اِعمال قانون کند. حدّ جاریکردن وظیفهی نظام حاکم است و نه افراد جامعه.»
بله بنده نیز میدانم که اجرای حدود وظیفه حکومت است. بنده نیز نگفتم که افراد جامعه این کار را انجام دهند.
اما حکومت هم که انجام دهد ایجاد نفرت میشود.
حتی نهی از منکر لسانی نیز برخی مواقع باعث ایجاد نفرت و حتی درگیری می شود. کما اینکه در همین تابستان امسال چند ناهی از منکر توسط انجام دهندگان منکر ضرب و شتم شده بودند.
حتی همانطور که گفتم الان همین گشت ارشاد نیز کلی ایجاد نفرت کرده حتی در بین قشر مذهبی و حزب اللهی جامعه.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلد اول کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» در شرح فرمایش مولیالموحدین«علیهالسلام» به فرزندشان که میفرمایند: امر به معروف کن تا اهل معروف شوی، عرض کردم اگر به طرف مقابل بفهمانیم از سر محبت و به حکم شریعت الهی من این تذکر را میدهم، عموماً جبهه نمیگیرند و مواردی که اخیراً پیش آمده است از موارد استثناء است که ماهوارهها این افراد را تحریک کردند تا امتحان کنند ببینند ما چه عکسالعملی نشان میدهیم. در مورد اعمال قانون از طریق نظام مثل جریمهکردن است در اثر تخلفات رانندگی و این نوع عدم رضایت با تنفری که شما میفرمایید فرق میکند. در مورد امر به معروف در آن کتاب عرایضی شده که به طور مختصر از این قرار است: « امر به معروف موجب آزاد شدن جامعه از افتخارهاى دروغین و مقیدشدن به ارزشهاى حقیقى مىشود. مگر افتخار حقیقى به تقوا نبود که خداوند فرمود: «اِنّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاَللّهِ اَتْقیکُمْ». پس چرا افتخاراتِ دروغین زندگىِ ما را از ما ربوده است؟ مگر بنا نشد به گونهاى زندگى کنیم که دینداری برای ما اصل باشد و در جهت رضایت خدا قدم برداریم؟ پس چرا بسیارى از مردم عمر خود را صرف یک نوع زندگى کردهاند که با ایجاد افتخاراتِ وَهْمى از همدیگر خجالت میکشند؟!
از این زاویه به امر به معروف نظر کنید که موجب میشود انسان در این سایههاى دروغین و رودربایستىهاى خیالى اسیر نگردد. وقتى به فردى که کار غلطى مىکند شما بگویید این کار را نکند و روشن کنید از سر دلسوزی و خیرخواهی حکم خدا را به او تذکر میدهید، هر اندازه هم از نظر ظاهر مقاومت کند و زیر بار نرود، در درون خود نمیتواند مثل قبل آن کار را ادامه دهد، بالأخره در درون خود با خودش درگیر میشود چون شما چیزی را به او تذکر دادهاید که بیرون از فطرت او نیست.
حضرت ابتدا به فرزندشان فرمودند: توقف در آستانهی گمراهیها بهتر است از سوارشدن بر امواج سهمگین و بعد فرمودند: امر به معروف کن تا از اهل معروف شوى و اگر معروف الهی را به افراد جامعه متذکر نشویم آنها با منکر خود طلبکار ما مىشوند. اگر نگویید این تجملات چیست که خود را گرفتار آن کردهاید؟ مىگویند چرا شما مثل ما عمل نمیکنید. حضرت مىفرمایند: امر به معروف کن تا اهل معروف شوى چون با تأکید بر معروفِ الهی، نگاه آدم به دنیا و امور دنیا درست مىشود و از انحرافاتی که مردم عادی را مشغول خودش کرده فاصله میگیرید، ممکن است با تأکید بر معروفِ الهی کار به جایى برسد که طاغوتیهاى فامیلتان از شما فاصله بگیرند و بدین ترتیب بدون آنکه شما قطع رَحِم کرده باشید، زندگىتان از لگدمال شدن زیر پای آدمهاى پر ادّعا آزاد شود. با تأکید بر روی معروف الهی از سر دلسوزی و خیرخواهی، این افراد یا راهشان را از شما جدا مىکنند، یا دیگر انتظار نخواهند داشت که شما هم مثل آنها عمل کنید و یا إنشاءالله تغییر روش میدهند و مقید به احکام الهی میشوند، در هر صورت امور به نفع شما تمام میشود.
در یک جمعبندی میتوان گفت امر به معروف موجب پدیدآوردن فضایى میگردد که انسانهاى متمایل به منکر، در آن فضا منفعل باشند و نه فعّال. البته باید تأکید کنم که امر به معروف نباید به گونهاى باشد که طرفِ مقابلِ شما تصور کند با او دعوا دارید. بعضی موارد افراد به خاطر برخورد بدِ ما چنین تصورى برایشان به وجود مىآید و باعث موضعگیرى آنها در مقابل ما میشود و در نتیجه اصل قضیه از دست میرود. همین قدر که خواهران به افرادى که حجاب درستى ندارند تذکر دهند که خودشان را در مقابل چشم نامحرمان حفظ کنند، افراد بدحجاب چه خودشان را حفظ کنند و چه حفظ نکنند، خجالت مىکشند. آنوقت دیگر نمىگویند که این چادریها در این کشور چه مىکنند. امّا اگر الآن زنانِ با حجاب در مقابل بیحجابی سکوت کنند بعداً خودشان مورد مؤاخذه واقع مىشوند زیرا از معروف خداوند آن طور که شایسته است قدردانی نکردهاند و نباید انتظار داشته باشند با تبسم عالی خداوند روبهرو شوند. آبرویی که برای حفظ دین خداوند ریخته شود بالاترین آبروها است و مولایمان حضرت سیدالشهداء در همین وادی گام گذاشتند و فرمودند: «أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِیعَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ»؛ من براى سرکشى و عداوت و فساد کردن و ظلم نمودن خروج نکردم، بلکه؛ جز این نیست که من به منظور اصلاح در دین جدّم قیام نمودم، من در نظر دارم امر به معروف و نهى از منکر نمایم. من مىخواهم مطابق سیرهى جدّم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب «علیهماالسّلام» رفتار نمایم. در منظر آنها چنین فردى طغیانگر است و طبق عقل جامعه عمل نمىکند و مىخواهد ما را به گذشته برگرداند.
در هر صورت موضوع امر به معروف و نهی از منکر موضوع بسیار گستردهای است که نباید آن را محدود به چند مثال کرد. شرایط امروز تاریخ جهان شرایط خاصی را به وجود آورده که باید مطابق این شرایط امر به معروف کرد، امروز یک فیلم میتواند در امر به معروف و نهی از منکر نقش بسیار فعّالی را داشته باشد، عمده شناخت درست معروف و درست مطرحکردن آن است، با هر زبانی و به هر شکلی، تا اهل معروف شویم.
حضرت در ادامه به فرزندشان مىفرمایند: «وَ اَنْکِرِ الْمُنْکَرَ بِیَدِکَ وَ لِسانِکَ وَ بایِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجَهْدِکَ» با دست و زبان از زشتی و منکر بپرهیز و بکوش راهت را از بدکاران جدا کنی.
با انکار ارزش اعمال و افکار منکر و زشت، اردوگاه خود را از زشتکاران جدا میکنیم و روشن مینماییم با آنها پیوندى نداریم و درست در هنگامى که عدهاى به سراغ دنیاطلبى رفتهاند باید با عمل نشان دهیم که دنیاپرست نیستیم و با زبان هم آن را تأکید میکنیم تا فضاى فرهنگى به ضرر ما و جامعهی مسلمین تمام نشود، به همین جهت حضرت میفرمایند: «وَ بایِنْ مَنْ فَعَلَهُ» و راه خود را از کسانى که با زشتیها و تجملات و دنیاداریها زندگى مىکنند، جدا کن و در این رابطه جبههی خود را از جبههی آنان متمایز بگردان وگرنه اسیر فضاهاى باطلی مىشوى که آنها همواره ایجاد میکنند. اگر یک کارمند مذهبى که در ادارهاى مشغول به کار است به روشی سالم و دوستانه در مقابل انحرافهای سایر همکاران انتقاد نکند بر اثر جوّى که آنها میسازند منزوى مىگردد. امّا اگر هنگامى که همکار او فضای خدمتگزاری را با انواع غیبتها و تهمتها خراب کرد به او بگوید: برادرم این کار تو غیبت و تهمت است، آن فرد متوجه میشود نمىتواند در فضای اداره هر کارى که مایل بود انجام دهد. آن فردِ متعهد دست به یقه هم با کسی نشده فقط دوستانه تذکر داده، امّا جنس فطرت انسانها به گونهاى است که در مقابل برخورد خوب، متأثر مىشوند. کارمندِ جزءبودن و یا رئیسبودن وظیفه را تغییر نمىدهد حتی رؤساى غیرمذهبى هم در مقابل امر به معروف و نهی از منکر وقتی به شیوه صحیح باشد، منفعل و متأثر مىشوند و شما مىتوانید بعد از امر به معروف و نهی از منکر، این را در سخنان و رفتار آنها مشاهده کنید. بعضاً ملاحظه کردهاید حرفهایى مىزنند که به تیپ آنها نمىخورد و پیداست که علت آن، انفعالی است که با تذکر شما در فطرت آنها ایجاد شده است.
جنس آدمى این گونه است که از تذکرات الهی متأثر میشود، چون خدا نیروى اصلى تصدیق خوبیها و دوری از بدیها را در درون انسانها قرار داده است و بدین لحاظ است که ما موظفیم از آن نیرو در اصلاح جامعه استفاده کنیم. از این نکته نیز غفلت نفرمائید که خداوند مزهی امر به معروف در قلبِ آمر به معروف را گذاشته همانطور که نفوذ امر به معروف و نهى از منکر را در طرف مقابل قرار داده، فقط انسان باید بداند که چه استفادهاى مىخواهد از امر به معروف و نهی از منکر بکند و این از حساسترین قسمتهای موضوع است. باید بتوانیم برای انسانها روشن کنیم حضور در عالمی که معروفِ الهی مورد علاقه انسان است و زشتیهایی که خداوند زشت میداند، مورد تنفر انسان است، حضوری است بسیار آرامشبخش و تعالیزا و بر این اساس ما انسانها را به معروف الهی دعوت میکنیم و از زشتیهایی که خداوند آنها را زشت میداند برحذر میداریم. در این رابطه است که مولی الموحدین میفرمایند: «أَصْلِحِ الْمُسِیءَ بِحُسْنِ فِعَالِکَ وَ دُلَّ عَلَى الْخَیْرِ بِجَمِیلِ مَقَالِک» به صلاح آور گنهکار را به نیکوئىِ کردارِ خود و دلالت کن بر نیکوئى، به زیبائىِ گفتار خود.
در امر به معروف لازم نیست که براى طرفِ مقابل بحث و استدلال پیش بکشیم، با حالت خیرخواهانه به او متذکر میشویم که راه سعادت تو در جای دیگر است، بگذارید او به ظاهر با شما مخالفت کند، شما آنچه را باید بگوئید و یا آن عملی را که باید انجام دهید، انجام دادهاید، شما با حرکات و گفتار خود امر به معروف کنید، حتی اگر فرهنگ جامعه تغییر نکند، حداقلِّ حُسنش آن است که گروههای مذهبی نشان میدهند در جامعه از جریانهای منفی منفعل نیستند. البته واقعیت این است که باید متوجه باشیم فرهنگ جامعه در یک فرآیند، آرامآرام تغییر مىکند. شما با موضعگیرى در مقابل کار خلاف و دفاع از معروف، شخصیت الهى خود را قوت بخشیدهاید و وارد نظام ارزشی دیگرى خواهید شد، غیر از آن نظامی که مردم عادی گرفتار شدهاند.
». موفق باشید