بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13075
متن پرسش
با عرض سلام: با توجه به فرمایشات شما در تفسیر آیه 64 سوره آل عمران به نظر می رسد که جنابعالی به تازگی رویکردی ثبوتی را نسبت به دنیای غرب آغاز کرده اید که قبلا اینگونه نبود و گویی مباحث جدید شما مکمل رویکرد سلبی باشد که قبلا در کتابهای غرب شناسی شما غلبه داشت و کمتر از این جنبه غرب را مورد تحلیل قرار می دادید. اگر این برداشت بنده صحیح باشد آیا می توان از شما تقاضا کرد که مقداری این رویکرد را تفصیل دهید تا ابهامات آن برطرف شود و در ادامه سیر غرب شناسی به صورت کتاب در اختیار علاقمندان قرار گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مراحل حضور در تاریخی که در آن به‌سر می‌بریم چند مرحله است: یکی تذکرات آیات 51 تا 54 سوره‌ی مائده که متذکر عدم محبت به یهود و نصاری می‌شود. و یکی آیات 64 به بعد سوره‌ی آل‌عمران که متذکر روش گفتگو با اهل کتاب می‌باشد. و این غیر از آن است که از عدم محبت به آن‌ها غفلت شود. و دیگر آیات مثل آیه‌ی 69 و آیه‌ی 72 سوره‌ی آل‌عمران است که ما را متذکر جریان‌هایی در درون اهل کتاب می‌گردد که کارشان توطئه و تخریب است. ما در بحث آیات 64 به بعد خواستیم که عزیزان فراموش نکنند بین کلیّت گفتگو با اهل کتاب با توطئه‌گرانِ اهل کتاب باید تفکیک کرد. موفق باشید قرآن

13047
متن پرسش
سلام: علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان فرمودند که کورش احتمال دارد همان ذوالقرنین باشد. چند وقت پیش از استاد رائفی پور با دلیل و منطق قوی شنیدم که ذوالقرنین همان حضرت مهدی (عج) هستند. نظر شما در این باره چیست؟ آیا صوتی از شما هست که در این رابطه صحبتی فرموده باشید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای عبداللّه مستحسن هم مصداق ذوالقرنین را حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» گرفته‌اند. با این‌که نکات خوبی را مطرح می‌کنند ولی برای بنده با توجه به روایاتی که ذوالقرنین را در تاریخ گذشته متذکر می‌شود، موضوع حل نشد. موفق باشید   

13046
متن پرسش
سلام استاد گرامی خسته نباشید. آن حجاب اکبری که در علم توحید هست انسان چگونه باید ار آن عبور کند؟ همین که انسان بداند حجاب در کجا و چگونه ظاهر می شود و مانع می شود کافیست؟ همین که انسان بداند این علم ها خود او نمی شود کافیست تا از کنار آن عبور کند؟ یک توضیحی بفرمایید. ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین نکته که می‌فرمایید خوب است. جایگاه حجاب‌های سلوکی را می‌توانید در شرح تفسیر سوره‌ی حمد حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که بر روی سایت هست، دنبال فرمایید. موفق باشید

13040
متن پرسش
سلام: در رساله داریم صحبت دنیایی در مسجد مکروه است آنچه مبتلا به است بعضا با دوستان صحبت دنیایی می کنیم که باعث الفت و صمیمیت می شود در این صورت مکروه است؟ گاهی هم صحبت دنیایی بخاطر اغرض معنوی مثلا کمک به دیگری یا ابراز همدردی و سایر موارد انجام می شود در این صورت هم مکروه است؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: « يا بَني‏ آدَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد » و علامه طباطبایی در تفسیر آن می‌فرمایند یعنی ابعاد معنوی شخصیت شما در مساجد است، بروید آن ابعاد را از مساجد بگیرید. لذا نباید فضای مسجد را برای خود و دیگران از این حالت خارج کرد. موفق باشید

13007
متن پرسش
سلام: برای شروع کردن تفسیر آقای جوادی آملی از کدام سوره شروع کنیم خوب است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین روش آن است که از همان ابتدای سوره‌ی حمد شروع فرمایید. موفق باشید

13018
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر: استاد برای بنده این مسئله خوف از خدا و ترس از خدا که در قرآن و روایات آمده مقداری نامفهوم است. برخی موارد ترس از خدا جهت محرومیت از نگاه و نظر خدا و لقای خدا می باشد اما روایات وایاتی است که ترس از عذاب را مطرح می کند و خوف از خدا جهت مجازات نشدن که حالت اول مثل ترس از معشوق است ولی دومی مثل ترس از حاکم این مسئله در اصل به چه شکل مطرح می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس مطابق نظری که به حضرت حق و الطاف او دارد و با تصور از محرومیت از آن الطاف، ترسِ از خدا برای او معنا می‌یابد. یکی می‌ترسد که اگر خدا را تبعیت نکند، از بهشت محروم می‌شود و یکی می‌ترسد که اگر خدا را تبعیت نکند، از نظر الهی محروم می‌گردد و این را حرمان بزرگ می‌داند در آن حدّ که آن برایش از جهنم و عذاب آن سخت‌تر است. موفق باشید

13003
متن پرسش
سلام عليكم: منظور از عبارت «و من يتوكّل علي الله فهو حسبه» (كه در قرآن كريم آمده) دقيقا چيست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چقدر خوب است که در این مورد سری به تفسیر قیّم المیزان بزنید. در آن‌جا برای شما روشن می‌شود اگر خدا را وکیل خود بگیرید و در ذیل برنامه‌های الهی عمل کنید و راضی باشید به آن‌چه پیش می‌آید، شما را خدا و برنامه‌های خدا را بس است و جای هیچ دغدغه‌ای نمی‌ماند به شرطی که برای خدا تواضع کنید و برای خدا عمل نمایید. موفق باشید

12963
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر و عزیز: بنده به تازگی با سایت و آثار پربار شما آشنا شده ام و قصد دارم به زودی سیر مطالعاتی که جنابعالی پیشنهاد دادید را با کمک خداوند آغاز کنم. سوالم این است که تفسیر سوره های قرآن را از چه کتاب تفسیری استفاده کنیم؟ آیا تفسیر خاصی مد نظر شماست؟ با تشکر فراوان و آرزوی طول عمر با عزت و عاقبت بخیری برای شما و تمام خدمتگزاران اسلام و شیعه یاوری
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: محور عرایض بنده در مباحث قرآنی، تفسیر قیّم المیزان است. پیشنهاد می‌کنم اگر از قبل با المیزان آشنایی ندارید، ابتدا صوت چند سوره را استماع فرمایید تا با نگاه المیزان آشنا شوید و سپس به آن رجوع کنید. موفق باشید

12953
متن پرسش
سلام و خدا قوت استاد: چرا تفسیر هایی که شما از قرآن فرمودید که بیشتر هم بر پایه المیزان است چاپ نمی شوند؟ یا حداقل به عنوان شرحِ تفسیر المیزان چاپ نمی شود که بیشتر استفاده کنیم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  کار بزرگ و سنگینی است فعلاً در مورد سوره‌ی کهف کار شد و بر روی سایت قرار گرفت. موفق باشید

12936
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: بنده اگر خدا بخواهد می خواهم بروم شهرستان خودمان تبلیغ و حتی تصمیم ماندن در آنجا را دارم، یعنی تا الان تهران بودم. یکی از دِه های آذربایجان شرقی است. بنده با آثار شما مأنوسم. فقط نمی دانم برای اهالی روستا چگونه بیانشان کنم. از کجا شروع کنم؟ آیا اصلا درک می کنند؟ در این مورد مشورت دقیقی از حضرتعالی خواستارم. ممنون. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین تذکر به احکام، با قرآن و روایات گفتمان خود را شروع کنید. معارف دینی در طرح درست آیات و روایات به شما کمک می‌کند. موفق باشید

12918
متن پرسش
به نام خدا با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: احتراماً، آیا معنای تسبیح که در کلام الله به آن اشاره شده است را می توان اینگونه تعبیر کرد که: ظهور اسمی خاص از خداوند در موجودات را تسبیح می گویند. مثلاً یک گل با ظهور اسم جمیل و لطیف و حی مخاطب را متوجه خالق آن یعنی الله می کند که این ظهور توسط گل را خداوند تسبیح نامیده است. با تشکر و تقدیم احترام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تسبیح نظر به حقیقت حق است بدون هرگونه محدودیت، و هر موجودی در عین نظر به کمالات خود، متوجه‌ی کمال بی‌نهایت حضرت حق می‌گردد و لذا در عین تسبیح، تحمید کرده است. یعنی اولاً: کمالاتی را مدّ نظر دارد که از طرف حق جاری و ساری شده است، در ثانی؛ آن کمالات به صورت بی‌نهایت مربوط به حق می‌شود. به همین جهت داریم «یسبح بحمده» موفق باشید

12925
متن پرسش
سلام علیکم: استاد می خواستم نظرتون رو نسبت به چله گرفتن بدونم؟ با توجه به اینکه شنیدم باید زیر نظر استاد انجام بشه. بنده متوجه نمیشم اینکه مثلا آدم بخواد 40 روز گناهاش رو کمتر کنه یا زیارت عاشورا بخونه و یا هر قرار دیگه ای چه نیازی به استاد داره؟ در ضمن کتاب منازل السائرین رو برای سلوک عرفانی معرفی کردید می خواستم بدونم در چه سطحی میشه به این کتاب مراجعه کرد؟ یه آدم معمولی بدون استاد هم میتونه این کتاب رو مطالعه کنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موقعی که انسان از همه‌چیز بخواهد منقطع شود و از طریق وجه روحانی خود به حضرت حق وصل شود، تازه خطورات و افکار باطله ظهور خواهد کرد. به همان معنا که «آب گِل خواهد که در دریا رود / گِل گرفته پای او را می‌کشد». این گِلی که پای سالک را می‌کشد، همان خطورات و تعلقاتی است که در پنهان وجود او رسوب کرده بود و استادِ ره‌رفته می‌داند که چگونه سالک مبتدی را از این رسوبات عبور دهد. در هر صورت مقدماتی مثل معرفت نفس بسیار ضرروی است و لاأقل در این چهل ‌روز اُنس با مطالبی مثل آن‌چه حضرت مولا با فرزندشان در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در میان می‌گذارند، لازم است. «منازل‌السائرین» را باید بعد از داشتن معارفی مثل معرفت نفس و برهان صدیقین و معاد، شروع کرد آن‌هم با شرح استاد. موفق باشید

12915
متن پرسش
سلام: با توجه به سخنان شما در جلسه شنبه در خصوص قرب نوافل، آیا این برداشت درست است: خداوند در حدیث قدسی در مورد قرب نوافل می فرماید اگر کسی نوافل را انجام دهد، من گوش و چشم او خواهم شد. در اینجا باز یک خودیت برای شخص مطرح است. می گوید که خدا در چشم و چوش شخص وارد می شود. هنوز شخص مطرح است ولی در مورد آیه «مارمیت اذا رمیت» مسئله فانی شدن پیامبر در حضرت حق مطرح می شود. در این آیه حتی خودیت هم مطرح نیست. ولی در حدیث قرب نوافل هنوز خود شخص به درجه فانی مطلق نرسیده است، به همین دلیل هم در حدیث گفته شده نوافل(مستحبات)، نگفته واجبات!!! آیا این برداشت بنده درست است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام قرب نوافل تا آن‌جا سالک را جلو می‌برد که خود حق می‌فرماید: «لَا يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ مُخْلِصاً لِي حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ‏ سَمْعَهُ‏ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي‏ يُبْصِرُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا»[1] همواره بنده‏ى من به وسيله‏ى نافله‏ها به من نزديك مى‏شود در صورتى كه كاملا به من اخلاص دارد تا اين‏كه او را دوست دارم، پس هرگاه او را دوست داشتم گوش او مى‏شوم كه با آن مى‏شنود و چشم او مى‏گردم كه با آن مى‏بيند و دست او مى‏شوم كه با آن مى‏گيرد. و خداوند از اين طريق در حركات و سكنات سالك ظهور مى‏كند. بنابراین در این حالت عبد، در حق فانی و به حق باقی می‌شود که صورت کامل آن مقام حضرت ختمی مرتبت«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است که حضرت حق در وصف او می‌فرماید: «ما رمیت اذا رمیت». موفق باشید

 


[1] - إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص: 91

12923
متن پرسش
سلام: 1. در امور سیر و سلوکی کتب علامه حسن زاده و آیت الله صمدی چه جایگاهی دارند؟ ۲. کتاب دروس معرفت نفس ایشان در معرفت نفس چه جایگاهی دارد؟ ۳. در عرفان عملی در حد ابتدایی در عمل چه کتبی مفیدند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- حضرت آیت اللّه حسن‌زاده و شاگردان نزدیک به ایشان نمونه‌های خوبی برای سلوک عرفانی هستند 3- به نظرم نامه‌ی حضرت علی«علیه‌السلام» به فرزندشان در مورد عرفان عملی، برای همه مفید است، از مبتدی تا منتهی. بنده در شرح آن نامه‌ی آسمانی نکات زمینی و ملموسی را در دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» عرض کرده‌ام. موفق باشید

12919
متن پرسش
با سلام: 1. می توانیم بگوییم معراج پیامبر (ص) اتحاد مقام نفس ایشان با مقام نوریشان است و مقام نوری همان مقام او ادنی است؟ 2. آیا می توانیم بگوییم امامان هم مثل پیامبر (ص) معراج دارند؟ 3. آیا حقیقت قرآن بدون واسطه جبرائیل بر ائمه (ع) نازل می شود؟ 4. آیا ما می توانیم در سیر تکاملی مان به مقام روح برسیم و اگر اینچنین است که دیگر فرقی با معصومین نخواهیم داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظرم حرف خوبی است 2- تصریحی در معراج ائمه به چشم نمی‌خورد 3- بلی! در روایت داریم که حضرت صادق«علیه‌السلام» از سر شب تا نزدیک صبح آیه‌ای را تکرار کردند و سپس مدهوش شدند و فرمودند از خود حق آیه را دریافت کردم 4- در هر صورت صاحب مقام روح پیامبر و ائمه«علیهم‌السلام» هستند و ما در ذیل آن‌ها و تابع آن‌ها می‌توانیم معنای حقیقی خود را بیابیم. موفق باشید

12898
متن پرسش
سلام: استاد لطفا در مورد چله‌ی کلیمی و آداب مربوط به آن توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطابق آیه‌ی «وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى‏ لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني‏ في‏ قَوْمي‏ وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ» (142) اعراف» حضرت موسی برای ملاقات با خدا لازم بود چهل روز روزه و چهل شب مناجات کنند که بنا به شواهد، این چهل روز در تمام ماه ذیقعده و اوایل دیحجه بوده است. که این چهل روز را چله‌ی کلیمی گویند. البته چون روز دهم ذیحجه عید قربان است و روزه‌ی آن جایز نیست، باید یکی دو روز قبل از ماه ذیقعده شروع شود و در این مدت باید حتی‌الامکان در خلوت بود و ذهن و فکر متوجه‌ی حضرت حق و حقایق قدسی باشد و به همین جهت گفته شده زیر نظر استاد انجام بگیرد که ذهن و فکر گرفتار وَهمیات نشود و یا کسانی به این کار دست بزنند که در ابتدا معارف لازم را داشته باشند. موفق باشید  

12900
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی ها معتقد می باشند مولانا باعث ترویج دین سکولار می شود و اشعارش اینگونه تفسیر پذیر است. علت هم آن است که مولانا در اشعارش می گوید نفس باید کشته شود (داستان کشتن مادر بدکاره و...) و این نفس اصلاح پذیر نیست بلکه باید عامل اصلی مشکلات که همان نفس است را از بین برد تا راحت شویم نه اینکه سعی کنیم دانه دانه رذایل بد نفس را از بین ببریم، این از نظر مولانا فایده ای ندارد، در صورتی که قرآن می فرماید باید نفس را تزکیه کرد نه اینکه بکشیم. مثلا یکی از شئون نفس سیری ناپذیر بودن آن است. مولانا در حکایت هایش اینگونه می گوید که باید نفس را کشت تا راحت شویم نه با سیری ناپذیر بودن مبارزه کنیم در صورتی که از نظر قرآن سیری ناپذیر بودن نفس همیشه بد نیست مثالش هم این است که خداوند در وعده بهشت می گوید هر چه تمنا کنند مهیا می شود. نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» به عنوان یک عالِم اسلام‌شناس، در مورد مولوی می‌فرمایند: مثنوى همان طور كه مولوى مى‏گويد: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1]  و می‌فرمایند: مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود. لذا از آن‌جایی که از هرچیزی می‌توان سوء استفاده کرد، از مثنوی نیز می‌توان سوء استفاده نمود 2- آن‌جایی که بحث کشتن نفس را به میان می‌کشد متذکر همان روایت مشهور «موتوا قبل أن تموتوا» است. به همان معنایی که باید به خواسته‌های نفس امّاره بی‌توجه بود و معنای کشتن نفس در عمل به همین شکل است 3- همچنان‌که در شرح سوره‌ی بقره عرض شد آن‌جا که برای مقربین «ممّا یشتهون» هست، به جهت آن است که آن‌ها میل خود را در اراده‌ی خدا فانی کرده‌اند و لذا به اراده‌ی الهی اراده می‌کنند و این غیر از تمنّاهای نفس امّاره است که باید مدّ نظر نباشد. موفق باشید

 


[1] - مقام معظم رهبرى« حفظه‏الله‏تعالى» در ديدار با شعراء در سال 1387- مولوى در ديباچه‏ى دفتر اول مى‏گويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيقين

12892
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: در صورت امکان می خواستم منابع و مراجعی را جهت مطالعه و تحقیق در مورد طهارت تکوینی اهل بیت (ع) معرفی و مختصر توضیحی مرحمت فرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تفسیر آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب عرایضی شده و نیز در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در قسمت آیه‌ی تطهیر، نکاتی هست. کتاب بر روی سایت می‌باشد. موفق باشید

12888
متن پرسش
با عرض سلام به استاد عزیز: آیا برای ما هم - همانند شما - ممکن است با نوارها و سی دی دروس علما رشد کنیم؟ اگر ممکن است در دروس عرفان، فلسفه و تفسیر به سی دی کدام یک از علما رجوع کنیم؟ در ضمن حقیر طلبه ام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جنابعالی به عنوان یک طلبه در رابطه با فلسفه و عرفان از حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه می‌توانید استفاده کنید و در تفسیر، از نورِ چشم صاحبان بصر و بصیرت یعنی حضرت آیت اللّه العظمی جوادی آملی غافل نباشید. موفق باشید

12884
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام: در یک بحث دوستانه و محترمانه موضوعی درباره مباحث قضا و قدر و انتخاب انسان ها قبل از ورود به این دنیا پیش اومد که من با توجه به بعضی احادیث ذکر کردم که ورود به این بحث جز برای اهلش در احادیث منع شده است که دوست بنده از من خواست احادیثی ذیل این موضوع بیان کنم که دو حدیث زیر رو ذیل اون مثال آوردم. از امام سجّاد(ع) دربارۀ توحید سؤال شد، حضرتش فرمود: «خداوند عزّوجلّ می‌دانست در آخرالزّمان مردمانی ژرف‌اندیش خواهند آمد، پس سورۀ اخلاص و شش آیۀ اوّل سورۀ حدید را نازل فرمود، هر کس ورای آن را طلب کند، هلاک شود.» از حضرت علی(ع) درباره قضا و قدر سئوال شد ایشان فرمودند: راهی است تاریک، آن را نپیمایید و دریایی است ژرف؛ وارد آن نشوید و رازی است خدایی، خود را به زحمت نیندازید. و به عنوان نمونه هم گفتم که بحثی هست که این طور ازش مستفاد میشه که در دنیا کسانی هستند که جبراً به اختیار خودشون راه گمراهی رو طی می کنند و به قول حافظ: در کارگه عشق از کفر ناگزیر است آتش که را بسوزد گر بولهب نباشد و اگر کسی جایگاه درست و دقیق مفاهیم رو نفهمه به جبری مسلک شدن ممکن هست روی پیدا کنه در حالی که افق این بحث بسیار بالاتر هست و با استدلال ها و ادراکات قیاسی نتیجه خطا به دست میاد. ایشون از بحث بنده این طور برداشت کردن که نباید به مباحث توحید ورود کرد که البته نظر بنده این بود که جز برای کسانی که اهلیت فهم علوم توحیدی رو دارند بقیه بهتر هست به این مباحث ورود نکنند و بهتر هست به فکر این باشند که فطرت توحیدی شون رو در انجام شرع به صحنه بیارند و این علوم ذهنی خوب هست ولی نه برای هر کسی که نسبتاً ایشون پذیرفتند. ولی در باب موضوع حدیث اول ایشون گفتند که: به نظر می‌رسد که آن حدیث در ذم متعمقین است، نه در مدحشان. این را شارحین حدیث (علامه مجلسی، آیت‌الله صافی و ...) گفته‌اند و البته برخی گفته‌اند که اگر در ذم متعمقین نباشد، قطعا در مدحشان هم نیست. یعنی اینطور نیست که متعمقان درک و فهم بالایی دارند. آیا دلیلی بر این دارید که آن حدیث در مدح متعمقین است؟ من کلام زیر رو از علامه جوادی آملی (حفظه الله) از کتاب رازهای نماز براشون آوردم: از اینجا روشن شد که ظاهر حدیث گذشته - سخن امام سجاد علیه السلام - ستایش از ژرف نگری و تشویق ژرف اندیشان است و حدی فراتر از محتوای سوره توحید و شش آیه اول سوره حدید نیست و ذیل حدیث اشاره به هلاکت کسی داشت که فراسوی آن ها را قصد کند و این خود دلیل نفی حد فراتر از آن هاست زیرا ره پویی به سوی جایی که راه ندارد و حد و مرزی برای آن تصور نمی شود گمراهی است و گمراه نابود است و هر کسی که با دلیل روشن نابود شده در دوزخی قرار می گیرد که رحمت حق تعالی در آن نیست چنان که در نامه ای از نهج البلاغه آمده است: «دار لیس فیها رحمه و لاتسمع فیها دعوه / در دوزخ رحمت نیست و خواسته کسی شنیده و مستجاب نمی شود.» ولی ایشون چون علامه در کلامشون به ظاهر کلام استناد کرده بودند چندان قانع نشدند (البته ایشون شخصیت جدلی ندارند بیشتر قانع نشدند نه این که از سر جدل این گونه باشند). ببخشید شما دلایل محکم تری دارید که در باطن این حدیث هم مدح متعمقین باشد و از کلام علمای دیگر هم درباره این حدیث اگر در خاطرتان هست بیان کنید؟ بسیار ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که دوست جنابعالی متوجه‌اند و بعضی از علماء نیز برداشت کرده‌اند «متعمقین» بعضاً در روایات ما به معنای کسانی است که بیجا در هر ساحتی و بدون رسیدن و درک آن ساحت ورود پیدا می‌کنند و از این جهت این عنوان، یک نوع قدح است. ولی فکر می‌کنم در حدیث مذکور بتوان سخن ملاصدرا و حضرت آیت اللّه جوادی را پذیرفت، زیرا روایت می‌فرماید: خداوند شش آیه‌ی اول سوره‌ی حدید و سوره‌ی توحید را برای آن متعمقین آورده است. و این نشان می‌دهد که این افراد انسان‌های فرهیخته‌ای هستند که می‌توانند چنین فهمی از توحید داشته باشند. موفق باشید

12876
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر: 1. من به تازگی با سیر مطالعاتی شما آشنا شده ام و کتاب های «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» را مطالعه کرده ام و برخی از حقایق برایم روشن شده است و دیدم نسبت به دنیا و مرگ تا حدودی تغییر کرده همین موضوع باعث شده که به دیگرانی که با این مسائل اشنا نیستند و از معارف بهره ی چندانی ندارند و دنبال کسب آن هم نیستند به چشم حقارت بنگرم و شاید خود را برتر از آنها بدانم و گاهی این سوال ذهنم را درگیر می کند که چرا خدا مرا هدایت کرده و می کند ولی بعضی ها را نه. و این که چطور عرفا با این که واقعا به مراتب بالایی دست یافته بودند دچار خود بزرگ بینی نمی شدند؟ 2. چه کنیم با وجود موفقیت در امری (مثلا قبولی در کنکور) دچار غرور نشویم؟ و آن را وسیله ای برای پز دادن قرار ندهیم؟ 3. وقی خبر فوت شخصی را می شنویم باید برای او خوشحال شویم یا ناراحت؟ و اینکه در کتاب آشتی با خدا آورده اید که امام سجاد (ع) می فرمایند: وقتی بدن مومن را غسل می دهند به روح او گفته می شود آیا دوست داری به بدنی که در آن بودی برگردی؟ می گوید چه خواهم گرفتاری و غم و اندوه را؟ منظور از مومن چه جور مومنی است؟ باید حتما در حد عرفا مثلا آیت اله بهجت باشد که چنین پاسخی بدهد یا همین که یک انسان معمولی باشد که به نماز و روزه و واجبات مقید بوده (مثل اکثر مردم) او هم دیگر طالب بازگشت به بدنش نخواهد بود؟ و اینکه در قرآن می فرماید: چون مرگ یکی از آنها فرا رسد گوید مرا به دنیا باز گردان که اگر برگردم عمل صالح انجام دهم پس این آیه درباره ی چه کسانی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- گفت: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق بدان، نه کرده‌ی خویش!» ما چه می‌دانیم، شاید آن‌هایی که ما به ظاهر لااُبالی می‌دانیم حق برایشان روشن نشده است نه آن‌که معاند باشند 2- چرا موفقیت‌های دنیایی را مهم بدانیم که دچار غرور شویم؟! 3- وقتی شخص مورد اُنس ما رحلت می‌کند به جهت آن‌که مأنوس خود را از دست داده‌ایم اشک می‌ریزیم، نه آن‌که نگران آن باشیم. آری! انسان مؤمنی که شوق ارتباط با خدا را دارد در جواب ملائکه‌ای که به او می‌گویند، می‌خواهی برگردی، می‌گوید: چه می‌خواهم دنیای غم و دردسر را؟ برعکسِ کافران و معاندان که التماس می‌کنند «فرجعونی لعلی اعمل صالحا» و دروغ می‌گویند. موفق باشید

12839
متن پرسش
با سلام: با توجه به این که قران معجزه زنده هر عصری است و با توجه به این که هر معجزه ای از پیامبران متناسب با عالی ترین فن آن زمان است. ایا در حال حاضر قرآن متناسب با عالی ترین فنون این عصر می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نیاز‌های کلی بشر همیشگی است و متناسب آن نیاز‌ها، قرآن جواب های قدسیِ هر زمان را ارائه می‌دهد بخصوص در این دوران که بیشتر دوران فکر و فرهنگ است و لذا قرآن در این دوران بیشتر معجزه بودن خود را ارائه می‌دهد. موفق باشید

12834
متن پرسش
بسمه تعالي سلام عليكم: استاد بزگوار ما در شهر تهران به دليل بي بند و باري بسيار زيادي كه در شهر است خيلي توفيق امر به معروف و نهي إز منكر پيدا مي كنيم كه اين در نوبه ي خود هم خوب و هم بد است. غرض اين بود كه ما در حين انجام وظيفه هولي پيدا مي كنيم اما نه احساس ترس. لطفا راه حلي هم عملي و هم نظري بفرماييد. شرمنده از اين كه مصدع شدم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی باید کرد زمینه‌ای فراهم گردد که طرف مقابل متوجه‌ی دلسوزی شما گردد زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید حوزه‌ی امر به معروف و نهی از منکر، مربوط به مؤمنین است در إزای اظهار محبتی که باید به هم داشته باشند یعنی در فضای دوستانه، نه در فضای تحکم و تحقیر. فرمود: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ (71توبه)». موفق باشید

12818
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت حضرت استاد بزرگوار: احتراماً، استاد شما در مورد شرح فصوص الحکم مطالبی را نگاشته اید یا خیر؟ البته بنده شنیده ام که اساتید برای شرح این کتاب افراد مخصوصی را انتخاب می کنند که نمی دانم درست است یا خیر؟ ولی بنده بسیار تمایل دارم که اگر در این باب مطالبی وجود دارد را تحقیق نمایم لطفاً راهنمایی بفرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مختصر کارهایی شده، ولی به نظر بنده اگر می‌خواهید در این مسیر تلاش کنید بعد از مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین و کتاب معاد و کتاب معرفتِ نفس و حشر با تعمق زیاد بر روی شرح سوره‌ی حمد حضرت امام و شرح کتاب «مصباح الهدایه» ایشان، إنشاءاللّه راه گشوده می‌شود. موفق باشید

12807
متن پرسش
با سلام: در قرآن کریم آمده که: «وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» و در حکمت های نهج البلاغه آمده است که امام علی (ع) می فرمایند : خدای سبحان روزی فقراء را در مالهای توانگران قرار داده پس فقیری گرسنه نمی ماند جز آنکه توانگری از حق او خود را به نوایی رسانده پس پروردگار متعال ثروتمندان را در آخرت برای این عمل باز خواست کند. نهج البلاغه صفحه 420 حالا اگر اشخاصی که تقیدی به دین ندارند رو کنار بذاریم (که جسارتاً به نظر من بسیاری از اون ها در اثر جهل هست نه عناد و حتی عناد بسیاری از اون ها هم به خاطر کج فهمی هست نه این که عامدانه راه درست رو میدونند و عناد دارند) تکلیف نگاه و قضاوت ما با مومنینی که از لحاظ گشایش روزی در حد خوب یا بالایی هستند ولی به این موضوع مهم توجه ندارند و به نوعی مالشون رو ثمره زحمت خودشون می دونند چی هست؟ واقعیت این هست که گاهاً این موضع فارق از آسیب های اجتماعی و شکاف طبقاتی که به وجود میاره و در پی اون دین گریزی هایی از مردم سطح فقیر و زیر متوسط به خاطر این که مومنینی با شرایط مالی خوب به دنیا گرایشِ همراه با وابستگی نسبتاً شدید دارند، آدم رو نسبت به این طیف دلزده و آزرده میکنه که این موضوع هم خودش از لحاظ فردی و سلوکی قاعدتاً درست نیست و به نظرم باید شخص بتونه نسبت به افراد مختلف جامعه روحیه خیرخواهانه اش رو حفظ کنه چون خودش هم در هر سطحی هست از اشتباه مصون نیست، بیشتر دنبال رویکرد فردی درستی هستم که یه شخص که خودش درگیر مشکلات عدیده اقتصادی هست و از طرفی با این نوع آیات و روایات هم آشنایی داره براش این موضوع کدورت قلبی ایجاد نکنه و وظیفه و تکلیف خودش رو با این نوع اشخاص به شکل درست و خداپسند تنظیم کنه. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که هرکسی باید متوجه باشد امکاناتی که در اختیار اوست برای امتحان او می‌باشد، حرفی نیست و هرکس خود داند و خدای خود. چون در ظاهر ما نمی‌توانیم نحوه‌ی نیاز افراد متدین را به امکاناتی که در اختیارشان هست بشناسیم. لذا چون می‌دانیم عموم افراد متدین به شکل‌های مختلف و بیشتر به صورت پنهانی دغدغه‌ی فقرا را دارند، باید حرکات و سکنات آن‌ها را حمل بر صحت کرد. بنده کسانی را می‌شناسم که به ظاهر بسیار ثروتمندند ولی می‌دانم که استفاده‌ی خود آن‌ها از ثروت‌شان کمتر از استفاده‌ی فقرایی است که از ثروت و مدیریت آن‌ها استفاده می‌کنند. موفق باشید

نمایش چاپی