بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35719
متن پرسش

سلام و رحمت: استاد بنده جوانی ۲۰ ساله هستم و وقتی به خودم نگاه می‌کنم و خلوتی دارم و فکر می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که هیچ چیزی را نمی‌دانم، جایگاه هیچ چیزی برایم روشن نیست، یک سری کتاب هایی مثل جوان و انتخاب بزرگ و اشتی با خدا و طرح کلی اندیشه اسلامی و چند کتاب دیگر هم خوانده ام ولی شاید این مطالب در حد اطلاعات بیشتر برایم نماند، از شما راهنمایی می‌خواهم، برنامه ای می‌خواهم ۳،۴،۵ ساله تا جوابگوی جانم باشد، اینقد چه کنم چه کنم نکنم، راهم برایم روشن باشد، دلم می‌خواهد به حقیقت هر چیز برسم، نفس را بشناسم، وقتی به زیارت می‌روم نمی‌دانم در محضر چه کسی هستم، نمازم فقط از حفظ خواندن اذکار و روزه ام فقط گرسنگی و تشنگی است، با ۲۰ سال سن هنوز به هر جمعیتی نالان شدم هستم، و اینها مرا اذیت می‌کنند و من خسته ام از این حضور و این نوع وجود که برای خود ساخته ام، حرف زیاد است ولی شرایط نیست، ببخشید طولانی شد، در پناه حق باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به لطف الهی همین دغدغه‌ها هست که انسان را حساس می کند تا بیشتر خود را دریابد و به مرور با ابعاد متعالی خود در عالم حاضر شود. بالاخره مقصد، قرآن و روایت است البته با طیّ مقدمات. مقدماتی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کمک می‌کند تا به لطف الهی با استماع صوت شرح سوره‌های عنکبوت و زمر و روم و آل‌عمران، آرام‌‌آرام از طریق تفسیر قیّم المیزان با قرآن آشنا شوید و در کنار آن در راستای رجوع به روایت شرح حدیث «ای اباذر» که روی سایت هست رجوع شود، خوب است. https://lobolmizan.ir/sound/661?mark=%D8%A7%DB%8C%20%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%B0%D8%B1. موفق باشید

35703
متن پرسش

سلام علیکم: با عرض ادب و ارادت محضر استاد طاهرزاده. جنابعالی درباره حادثه کربلا فرمودید در روز عاشورا بر پیکر امام حسین علیه السلام و یارانش اسب تازاندند. تا به خیال خودشان حقیقت را از بین ببرند و بعد آن حادثه تا اکنون حقیقت کربلا زنده است. در زمان حال شاهد عمل شنیع قرآن سوزی هستیم که به خیال خودشان می‌توانند حقیقت قرآن را مخدوش کنند و از طرفی به به مقام معظم رهبری که قبلشان متصل به حقیقت قرآن است و همچنین انقلاب اسلامی تجلی اراده الهی و جلوه آیات قرآن حمله می‌کنند. حال خواستم تبیین فرمایید این قرآن سوزی که در ادامه همان اسب تازاندن در کربلا است، چگونه در این عصر باعث زنده تر شدن حقیقت قرآن می‌شود؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بهترین دلیل بر عظمت قرآن در این زمانه همین است که پست‌ترین انسان‌ها و کثیف‌ترین جریان‌های سیاسی با آن به ناشیانه‌ترین شکل مقابله می‌کنند و حقیقتاً خداوند دشمنان ما را از احمق‌ترین انسان‌ها قرار داده است تا آن اندازه که هرکس کم‌ترین فکر را داشته باشد تلاش می‌کند به قرآن رجوع کند و بنگرد چه چیزی در آن هست که اینان می‌خواهند از صحنه این تاریخ خارجش کنند و مسلّم بدانید رجوع به قرآن همان، و توجه به عظمت‌های آن همان. گویا خداوند اراده کرده است تا بشرِ این دوران را از سرگردانی نجات دهد و این اراده، از طریق فاسق‌ترین مخلوقات در حال انجام است زیرا تجربه نشان داده است وقتی به قرآن رجوع کردند متوجه می‌شوند جواب همه نیازهای معنوی و روحانی‌شان در همین قرآن است. خاطرات روژه گارودی خاطرات عجیبی است که چگونه با آن‌همه مطالعاتی که نسبت به سایر مکاتب داشت، وقتی متوجه قرآن شد به گفته خودِ او، معلوم شد نیاز حقیقی بشرِ امروز همین قرآن است. موفق باشید     

35691
متن پرسش

سلام: این پرسش علمی است بنابرین حمل بر اسائه نشود. توفیق بود صفحاتی محضر قرآن کریم باشم ولی به استثنای معدودی از آیات مابقی مایوس کننده بود. اینکه پیامبر درود خدا بر ایشان باد نوبت زنانشان را چگونه رعایت کنند یا مجوز ازدواجشان مطرح شود و بلافاصله ازدواجشان ممنوع شود یا داستان زید که آمده است یا مهمانها می آمدند و مدت ماندن را طول می دادند و... خوب این ها چه برای من دارد؟ می دانم از همانها نیز می توان نکاتی بیرون کشید ولی همان نکات چقدر می تواند روح ناآرام من بشر پرتاب شده درین عصر نیست انگاری ها را تغذیه کند ازین نیز بگذریم تک تک آیات را در نظر بگیرید آیا می توان ادعا کرد حتی اگر یکی از آنها نبود امروز ما کمبودی داشتیم که قابل جبران نبود و معرفتی را از دست می دادیم که جن و انس هم به هم دست می دادند نمی توانستند تا قیامت آن معرفت را تحصیل کنند؟ آیا قرآن به این نحو تفسیر شده است که جایگاه تک تک آیات را بررسی کرده باشد و لزوم نزول هر یک را مبرهن کند در همین ایام که به قرآن سفر داشتم به متون هند نیز گذری نمودم و به به چه زیبا معارف را به رشته ی تحریر درآورده بود حیف که برخی مطالب متون هند هنوز برایم هضم نشده است و نیز وحیانی بودن آنها برایم ثابت نشده و الا لا ریب فیه که به آن متون و دین ایمان می آوردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته باید فکر کرد که اتفاقاً همان آیاتی که متذکر شدید چگونه قرآن توانست از همان طریق آن جامعه‌ای را که به شدت عقب افتاده بود و رعایت کوچک‌ترین آداب تمدنی را نمی‌کرد، آماده کند تا فرهنگی جدید و تمدنی چشمگیر را به میان آورد تا آن‌جایی که امروز هر اندازه انسان بیشتر متوجه نیازهای عمیق و گسترده خود شود، بیشتر به اسلام نیاز دارد. قرآن مي‌فرمايد: «وَ اِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه»  اگر در معجزه‌بودن آنچه بر بنده‌ي ما نازل شده شك داريد، سوره‌اي مانند آن بياوريد. مبناي برهان اين است كه او يا به‌واقع پيامبر است و اين آيات از طرف خدا بر او نازل شده، و يا پيامبر نيست و با استعدادهاي بشري‌اش اين آيات را تنظيم کرده است. در حالت دوم از آن جهت كه بشر است اين آيات را آورده، پس شما هم كه بشر هستيد، مسلم اگر همه‌ي شما جمع شويد مي‌توانيد يك سوره مثل سوره‌هاي اين قرآن بياوريد و اگر نمي‌توانيد، معلوم مي‌شود كه او از جنبه‌ي بشري‌اش به چنين توانايي نرسيده، پس او پيامبر خدا است. دكتر واگليري مي‌گويد:
«كتاب آسماني اسلام نمونه اي از اعجاز است... قرآن كتابي است كه نمي‌توان از آن تقليد كرد... چطور ممكن است اين كتابِ اعجاز آميز كار محمد باشد؟ در صورتي كه او يك نفر عرب درس ناخوانده بوده است... ما در اين كتاب مخزن‌ها و ذخايري از دانش مي‌بينيم كه مافوق استعداد و ظرفيت با هوش‌ترين اشخاص و بزرگترين فيلسوفان و قوي‌ترين رجال سياست است». ( استاد دانشگاه ناپل، كتاب «پيشرفت سريع اسلام »، ترجمه‌ي سعيدي، ص 49.) دکتر مادريس به دستور وزارت خارجه و وزارت فرهنگ فرانسه 63 سوره از قرآن را در مدت نُه سال با رنج و زحمت متوالي به فرانسه ترجمه کرده است که در سال 1926 منتشر شده. وي در مقدمه‌ي کتابش مي‌نويسد: «اما سبک قرآن بي‌گمان کلام خداوند است، زيرا اين سبک مشتمل بر کُنه وجودي است که از آن صادر شده، محال است که جز سبک و روش خداوندي باشد ... از کارهاي بيهوده و کوشش‌هاي بي‌نتيجه است که انسان در صدد باشد تأثير فوق‌العاده‌ي اين نثر بي‌مانند را به زبان ديگر ادا کند». موفق باشید

 

35681
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: استاد یک مشورت می‌خواستم؛ بنده احساس نیازم در اینست که باید اهل فکر باشم و لازمه فکر را دانستن می‌دانم. به ذهنم خطور کرد که تمام مباحث شهید مطهری را بخوانم تا فکرم با مواضع مختلف درگیر شود و بابی را برایم باز کند، اما مردد هستم چرا که از طرفی دیگر تفسیر المیزان را هم در همین باب می‌دانم. خواستم فلسفه را با بدایه و نهایه شروع کنم و به اسفار برسانم و سپس سراغ المیزان بروم، از طرفی دیگر گفتم خوبست با ذهن بازی سراغ فلسفه و تفسیر بروم لذا خواستم کتب شهید مطهری را پیگیری کنم. به نظر شما بر چه اساسی انتخاب بکنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انتخاب آثار شهید مطهری در هر حال نتایج بسیار خوبی را به همراه دارد ولی به تعبیر رهبر معظم انقلاب نباید در آن آثار متوقف شد. لذا اگر بتوانید در کنار مطالعه آثار استاد، با تفسیر المیزان مرتبط شوید راه خوبی مقابل شما گشوده می‌شود. موفق باشید

35670
متن پرسش

با سلام: لطفا دستورالعملی را به عنوان تعقیبات نماز ذکر بفرمایید. و همچنین ذکری یا سوره ای که مداومت بر آن، شخص را به عوالم معنوی مشرف کند معرفی فرمایید. با تعداد و زمان. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این وادی‌ها نیستم. همان تعقیباتی که مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح مطرح کرده‌اند، خوب است که انسان یکی یا دو تا از آن‌ها را مطابق ذوق خود انتخاب نماید. در مورد انس با قرآن، به ما بیشتر تدبّر در قرآن را داده‌اند. چه اندازه خوب است که از طریق تفسیر ارزشمند «المیزان» با قرآن مأنوس شوید. موفق باشید

35663
متن پرسش

ضمن عرض سلام و تسلیت به مناسبت فرارسیدن عاشورای حسینی (ع) می‌خواستم بعد از کسب اجازه _ در فص داوودی _  بپرسم استاد عزیزم تصمیم دارم یک قرآن درشت خط تهیه کنم و تا آخر عمر ازش استفاده کنم. با توجه به تعدد معانی موجود که از قرآن شده مثل ترجمه الهی قمشه ای، مکارم شیرازی و... کدام یک از معانی قرآن رو برای سیر و سلوک مناسب تر _ نزدیکتر به وحدت وجود _ می‌دانید ؟ خطش هم مهمه؟ اگر مهمه چه خطی بهتره؟ استاد برای استفاده از تفاسیر انفسی قرآن باید چکار کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که قرآن‌های خطی بسیار نفیسی داریم ولی به هر حال با توجه به رجوع همگانی به قرآنی که با خط جناب عثمان طه به میان آمده است ما را بر آن می‌دارد که همان قرآن را مدّ نظر قرار دهیم و سعی کنیم با تفسیری مثل تفسیر المیزان با قرآن مرتبط باشیم. و برای شروع کار، خوب است صوت سوره‌های روم و عنکبوت و آل عمران را که روی سایت هست، استماع فرمایید با نظر به آیاتی که از آن‌ها گفتگو می‌شود. موفق باشید

35659
متن پرسش

با سلام: معنای زدن زنان در آیه ۳۴ سوره نسا یعنی چه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است و عرایضی در رابطه با این آیه در شرح سوره نساء شد. همین اندازه باید متوجه باشیم قضیه مربوط به نشوز زن در میان است و احتمال خروج از خانه و هم‌بسترشدن با نامحرم. و این‌که به جای اجرای حکم شرع که منجر به بی‌آبرویی خانواده و زن می‌شود در این مورد خواسته‌اند خود مرد این کار را به عهده بگیرد و البته بحث در این مورد بسیار است. موفق باشید

35650
متن پرسش

سلام و وقت بخیر: تسلیت به مناسبت ایام پیش رو. چند وقتی است که درگیر شبهه ای شده ام که پاسخش را از هیچ روحانی نتوانستم بگیرم. مگر خداوند نمی‌گوید «لا اکراه فی الدین»؟ مگر نه اینکه انسان ها می‌توانند راه دیگری را انتخاب کنن ولو راه غلط؟ و مگر نه اینکه هیچ کدام از ما دینمان را انتخاب نمی‌کنیم و با دین پدرانمان متولد می‌شویم؟ پس چرا هر مسلمانی که بخواهد دینش را تغییر دهد یا از اسلام خارج شود مرتد است و باید اعدام گردد؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که بحث مرتدّ بالفطره بیشتر نظر به جریان سیاسی که در پشت آن هست، مورد بحث قرار می‌گیرد. زیرا جریان واجب‌القتل‌بودنِ کافرِ بالفطره در رابطه با یک توطئه‌ی سیاسی است که قرآن در آیه‌ی ۷۲ سوره‌ی آل‌عمران متذکر آن است از آن جهت که می‌فرمایند: «وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» گروهی از اهل کتاب برای آن‌که روشن کنند اسلام یک دین واقعی نیست، نقشه کشیدند که ابتدا به عنوان دینی که از قبل در کتاب‌های خودشان از آن خبر داده شده، به اسلام بگروند و سپس اعلام کنند ما تحقیق کردیم و معلوم شد این دین آن دینی نیست که در کتاب پیامبر قبلی از آن خبر داده شده است و از این طریق با برگشت از اسلام به دین قبلی عملاً یک مقابله‌ی مستقیم با دین خدا را در پیش گیرند. از این جهت اسلام این نوع توطئه‌گران را که با آگاهی کامل برای ضربه‌زدن به اسلام ارتداد پیشه می‌کنند واجب‌القتل می‌داند. این غیر از آن است که کسی بخواهد در مورد اسلام تحقیق کند در این مورد قرآن در سوره‌ی توبه در آیه‌ی 6 می‌فرماید: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ» اگر یکی از مشرکان از شما فرصت خواست که سخن خدا را بشنود و در آن تأمل کند، او را پناه دهید و آن‌چه از نظر علمی می‌طلبد در اختیارش بگذارید سپس با امنیت کامل او را برگردانید به محلی که می‌خواهد برگردد، تا هرطور خواست تصمیم بگیرد. به هر حال در مباحث فقهی حکم مرتد بالفطره فرق می‌کند با کسی که ناآگاهانه توهین می‌کند. سلمان رشدی چون مسلمان بوده و چنین توهین‌هایی را کرده، حکم مرتد بالفطره پیدا می‌کند. همچنان نیز خوب است به جواب سؤال‌های شماره 10036 و 1896 و 25619 رجوع فرمایید. موفق باشید

35634
متن پرسش

با سلام: من از شما پرسیدم که روش تفسیری که در شرح تفاسیر قرآن روی سایت انجام داده‌اید، آیا انفسی است؟ چرا پاسخ ندادید؟ خوب سوال را نشان ندهید، فقط یک بله یا نه کفایت می‌کند!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره 35629 رجوع فرمایید. موفق باشید

35630
متن پرسش

با سلام: در فضای مجازی با کتاب الکترونیکی تفسیر انفسی قرآن توسط علامه حسن زاده آملی برخوردم. در صورت امکان لطفاً نظر خودتان را بدهید. با تشکر! آدرس: https://najmeddinamoli.ir/wp-content/uploads/2021/09/%D9%82%D8%A7%D8%A8-%D9%82%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%871.pdf

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه باز نشد ولی به هر حال علامه حسن‌زاده در مورد نگاه انفسی به قرآن شخصیت بارزی هستند که بنده نیز بهره‌هایی از نگاه ایشان برده‌ام. موفق باشید

35629
متن پرسش

با سلام: با توجه به سوال ۳۵۶۲۲ که فرمودید: تفسیر سوره واقعه را بصورت انفسی انجام داده اید، می خواستم بدانم سایر تفاسیری که از قرآن انجام داده آید و روی سایت لب المیزان (همین سایت) موجود است، آنها هم بصورت انفسی است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اکثراً سوره‌ها بر مبنای نظر المیزان بحث شده است مگر سوره‌های معدودی که البته در دل بحث، نسبت به موضوع تذکر داده می‌شود. موفق باشید

35624
متن پرسش

سلام استاد عزیز: تسلیت عرض می‌کنم ماه محرم الحرام رو و طاعات و عباداتتون هم قبول باشه. استاد بنده چهارسالی هست که به لطف خدا طلبه هستم و بخشی از آثار شما رو (جوان و انتخاب بزرگ و آشتی با خدا و ده نکته از معرفت نفس) و آثار موضوعی دیگر از شما خوانده ام، مشکلی که الان با آن رو به رو هستم از دو جنبه بر خوردار هست یک جنبه وجودی یعنی از حیث انسان بودن خودم و ضعف ها و وظیفه های انسانیم و دوم جنبه ی طلبگی که مقتضایش تبلیغ است. از حیث جنبه اول خیلی نتوانسته ام ثباتی در خودم ایجاد کنم ( به دلائلی مثل عدم برنامه ریزی مستمر و...) و همچنین رشد خاصی هم در خودم نمی‌بینم و از لحاظ اعتقادات هم خیلی ضعیف هستم، هم دانایی هم دارایی، مخصوصا دارایی و از این بابت خیلی نگرانم و مدتی است درگیر تعلقات دنیا و همینطور هم سرگردان این سیر مطالعاتی و آن سیر مطالعاتی که در نهایت در سردرگمی و بی عملی می‌مانم. این از بابت رشد فردی، از سوی دیگر و جنبه دوم که طلبگی هست و مقتضایش تبلیغ، بیشتر می‌ترسم چون هم روی خودم کار نکرده ام که تاثیر گذار باشم هم اینکه اطلاعات دینی من پایین هست (از هر حیثی کلام، اعتقادات، تاریخ، قران، حدیث و...) و اصلا دستم پر نیست. نمی‌دانم از کجا شروع کنم با چه کسی شروع کنم کدام سیر؟ از شما می‌خواهم من رو کمک کنید از هر دو جنبه و هر دو حیث هرطور که صلاح می‌دانید (استاده راه، سیر، و...)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا را بر این بگذارید که با اُنس با قرآن و نظر به تفاسیر آیات، به لطف الهی تعادل معرفتی و گفتاری خود را رشد دهید و بر اساس همان آیات قرآن وارد میدان تبلیغ شوید. إن‌شاءالله «خود راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

35622
متن پرسش

با سلام: من تفسیر سوره واقعه جوادی آملی را گوش دادم. در بحث حوری بهشتی اصلا اشاره ای به مطالب شما نبود. و ساده از کنار آن گذشتند. اصلا تفسیر ایشان با بیانات شما از زمین تا آسمان فرق داشت. چرا این طور باید باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایض بنده در رابطه با سوره واقعه همچنان‌که عرض شده با نظر به تفسیر انفسی و تأویلاتِ جناب عبدالرزاق کاشانی است که حضرت امام نیز در تفسیر سوره حمد خود متذکر آن شدند. در حالی‌که تفسیر جناب علامه و آیت الله جوادی، تفسیری است آفاقی از قرآن کریم. و خود جنابعالی و امثال شما باید خودتان بررسی کنید که کدام نگاه با ذوق شما همراه است. موفق باشید

35617
متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد گرامی محبت بفرمایید بفرمایید «فلا انساب بینهم» در آیه ۱۰۱ مومنون با «الحقنا بهم ذریتهم» در آیه ۲۱ سوره مبارکه طور چطور قابل جمع است؟ اگه بعد از نفخ صور مجددا همه از خاک برمیاییم و نسبتی بین هیچکس نیست چطور میشه آیه می‌فرماید ذریه مومن را به او ملحق می‌کنیم تا چشمش روشن شود با اینکه اعمالش کاستی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً الحاق ذرّیه به معنی الحاق آن اموری است که انسان برای خود انتخاب کرده، از آن جهت که می‌فرماید: «وَ كُلُّهُمْ آتيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْداً» (مریم/۹۵) یعنی هرکس تنها خودش می‌باشد و اعمال خودش بدون هرگونه نسبتی که در دنیا داشت. موفق باشید

35616
متن پرسش

به نام خدا سلام و ادب: بنده متوجه هستم انسان ها مختار هستند و راه هدایت و ضلالت در مقابل آن ها مشخص است که یا شکرگذارند و یا کافر، یا راه هدایت را انتخاب می کنند یا راه ضلالت را، اما سوال بنده این است چرا یک فرد راه هدایت را انتخاب می کند و یکی راه ضلالت را؟ مگر نه اینکه معیار برتری افراد همین انتخاب هاست، پس باید علت این انتخاب ها درباره همه ی انسان ها در نسبت یکسانی باشد تا عدالت جاری شود، یعنی اگر بر فرض همه ی انسان ها شرایط کاملا یکسان در مقابل گناه از هر لحاظ را تجربه کنند، نسبت همه آن ها به گناه یکسان خواهد بود، همه به یک اندازه وسوسه خواهند شد و همه به یک اندازه به آن محبت یا تنفر خواهند داشت، در این صورت اگر انتخاب ها متفاوت باشد، معیار عادلی برای برتری خواهد بود، چون انتخاب آن‌ها به عوامل بیرونی مربوط نبوده و عوامل بیرونی همگی یکسان بوده اند بلکه به عاملی درون خود انسان باز می گردد، حال باید بپرسیم این علت اصلی تفاوت انتخاب ها چیست؟ اگر در قیامت در مقابل فرد گنهکار فردی را بیاورند که در شرایط او بوده و گناه نکرده، این سوال هست که چرا اولی گناه کرده و دومی گناه نکرده؟ علت گناهِ گروه گنهکار چیست؟ آیا محبت به گناه است؟ آیا ضعف در مقابل وسوسه ی گناه است؟ آیا سوء اراده است؟ و.... حال، علت همه این ها چیست؟ آیا خانواده است؟ آیا محیط است؟ آیا وراثت است ؟ آیا فضل و عدم فضل خداست؟ و یا امر دیگر است؟ آن علت اصلی چیست؟ این امر که علت گناه یا عدم گناه است، آیا اختیاری است یا غیر اختیاری؟ اگر غیراختیاری است که قطعا ملاک امتیاز بخشی به انسان ها نخواهد بود و اگر اختیاری است، دقیقا آن چیست؟ آیا از جانب خداست؟ که اگر از جانب خداست پس بازهم اختیاری نیست و اگر کاملا اختیاری و غیر موهبتی است، مگر بنده از خود چیزی دارد که نسبت متفاوتی با خدا را ایجاد کند و علت انتخاب او شود...؟ و اگر با توجه به عدالت الهی آن علت اصلی، برخاسته از خود انسان و جدای از خدا و عوامل بیرونی دیگر باشد، واقعا آن علت چیست؟ آن علتی که بنده می تواند بدون کمک خداوند ایجاد کند و همان، ملاک برتری یا عدم برتری او شود چیست؟ آن علت چیست که مرا گنهکار یا زاهد می کند؟ آن علت چیست که منِ انسان با آگاهی بیشتر نسبت به آن دقت کرده و مراقب باشم مرا به ورطه ی نابودی نکشاند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان ذاتاً مختار است و این حالت را هرکس در خود احساس می‌کند و علت انتخاب‌های متفاوت انسان‌ها به جهت نسبتی است که هر کس با خودش برقرار کرده و تعریفی که از خودش متصور است و پیامبران خدا آمدند تا او را که موجود مختاری است، متذکر شوند در انتخاب‌های خود متوجه ابعاد متعالی‌اش باشد و به همین جهت قرآن می‌فرماید: «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا* فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا». موفق باشید

35596
متن پرسش

سلام علیکم: با توجه به اینکه ادیان الهی براساس رشد فکری انسانها بصورت تکمیلی بر بشریت عرضه شده اند چرا خدا در سوره نحل آیه ۱۲۳ به پیامبر می‌فرماید از دین ابراهیم تبعیت کن در حالی که بایستی از دین مسیح تبعیت می‌کرد و قاعدتا دین مسیح از موسی پیشرفته تر و دین موسی از دین ابراهیم متکامل‌تر باید باشد؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت به حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» نظر می‌شود که آن حضرت در عین آن‌که پیامبر اولوالعزم بوده‌اند و به حضور جهانیِ شریعت الهی تأکید داشتند؛ در موضوعِ امام‌بودن نیز بنیانی را شکل دادند که همه پیامبران بعد از آن حضرت ذیل آن حضور معنای نبوت خود را ادامه دادند زیرا فرمود: «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» (بقره/۱۲۴) ملاحظه می‌کنید که می‌فرماید پس از آن امتحانات، موضوع امامت برای شخصیت آن حضرت شروع شد و او آغازی است که بقیه انبیاء از آن به بعد در نسبت با آن آغاز، هر کدام نبوت خود را ادامه دادند. موفق باشید    

35576
متن پرسش

با سلام: موضوع: باز تولید مفهوم مباهله آل عمران «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ» ﭘﺲ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ [ﻋﻴﺴﻲ] ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺮ ﺗﻮ [ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻭﺣﻲ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻭﻱ] ﻋﻠﻢ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺁﻣﺪ، ﻣﺠﺎﺩﻟﻪ ﻭ ﺳﺘﻴﺰ ﻛﻨﺪ، ﺑﮕﻮ: ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ ﻣﺎ ﭘﺴﺮﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺷﻤﺎ ﭘﺴﺮﺍﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ، ﻭ ﻣﺎ ﺯﻧﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺯﻧﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ، ﻭ ﻣﺎ ﻧﻔﻮﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺷﻤﺎ ﻧﻔﻮﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﻨﻴﻢ; ﺳﭙﺲ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ، ﭘﺲ ﻟﻌﻨﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﻳﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻴﻢ (٦١) در راستای «باز تولید‌ مفاهیم زنده معنوی» (طبق دستور بزرگان) بنظر بسیار حیاتی است که بدین پرداخته‌ شود که جایگاه زنده مبـــــاهله کجاست؟ امروز الف) لزوم مباهله چیست؟ ب) مباهله امروز به چه شیوه ایی است؟ ج) نجران امروز حقیقتا چه جایگاهی یافته؟ بی شک «ابناءنا» امروز نیز امام حسن (ع) و امام حسین (ع) اند، اما ایشان اکنون و در چه وجه نوعی تجلی دارند؟ «نساءنا» نیز بدین ترتیب، جایگاه اکنون حضرت صدیقه کبری (س) به شیوه نو و باز تولید شده کجاست؟ و... _ سوالی که اکنون می‌تواند محل هوشیاری جمعی و فردی ما را تحریک و احتمالا اصلاح فوق‌العاده بزرگی ببار آورد شاید این باشد _هریک از ما ها (فرداً به فرد) در پیشگاه مواجه با جهان پیشرویمان، آیا نیازی به مباهله داریم؟ اگر بله چگونه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اكنون مباهله اي ديگر. در غرب؛ دراواخر قرون وسطي وقتي بيشتر مشخص شد مسيحيت جواب‌گوي نيازهاي آن زمان نيست و لذا غرب گرفتار بحران شد، به‌سوي رنسانس غلطيد، به اميد آن‌كه از آن بحران آزاد شود. ولي واقعيت اين است كه طي دويست‌سال گذشته، اينك غرب با بحراني سخت شكننده‌تر از بحران قبلي روبه‌رو شده، به طوري كه بحران در اعتقاد و معنويت تار و پود تمدن غرب را در نورديد. اينك غرب خود را كاملاً در هجوم وقفه‌ناپذير «دين و معنويت» مي‌بيند و متوجه شده است دين و معنويت ديگر اجازة ادامة حيات تئوري ليبرال دموكراسي را به آن نمي‌دهد و اين بار در مباهله‌اي ديگر ولی بسیارگسترده‌تر خود را گرفتار مي‌بيند كه هيچ راهي جز پرداخت جزية حقارت در پيش ندارد، و آثار آن هر روز بيشتر از پيش نمايان مي‌شود.
به آيه‌ مباهله و ظرائف حضور حضرت علی (علیه السلام) در آن صحنه زیاد می توان فکر کرد. پيامبر خدا در ازاء فرزندان، امام حسن و امام حسين «عليهماالسلام» را آوردند و در ازاء زنان، تنها حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را آوردند و در ازاء «نَفْس‌ها» فقط حضرت علي (علیه السلام)را آوردند. و اين حکايت از آن دارد که تنها اين‌ها بودند که شايستگي جعل لعنت خدا بر کاذبين را داشتند و نکته‌ مهم آنکه به جاي نفسها، رسول خدا فقط علي (علیه السلام) را آوردند که حکايت از آن دارد علي در حکم نفس و جان رسول خدا هستند.

پيامبرخدا (صلی الله علیه وآله) در مورد علي (عليه السلام) مي‌فرمايند: «براي هر پيامبري، صاحب سرّي است، و صاحب سرّ من علي‌بن‌ابيطالب است».  و نيز داريم كه فرمودند: «عَلِيُّ نفسي و اَخي»  علي همان جان و نفس من و برادر من است.  می توان گفت روز مباهله؛ روز اثبات عزت اسلام بر رقباي خود است، آن هم اسلامي شيعي. روز مباهله؛ روزي است كه خط اسلام اصيل براي بشريت به نمايش درآمد. روز مباهله؛ روز بازخوانی دوباره‌ی اسلام است توسط مسلمين، براي رسيدن به بهترين نحوه‌ی مسلماني، و روز اطمينان به حاكميت تمدن اسلامی است در آینده‌ی تاریخ . موفق باشید    

35565
متن پرسش

سلام استاد عزیز: بابت پراکنده‌گویی این قلم ناچیز و نارسایی اش عذرخواهم اما دوست داشتم حرف دلم را - که سخت است بیانش- درمیان بگذارم: بهتر است از همه چیز بگذرم و دل بسپارم به تنهایی خویش، زیرا تنها زاده شدم و تنها به خاک سرد گور سپرده می‌شوم! به قول شهید آوینی «بگذار اغیار هرگز در نیابند» که این تنهایی به من چه حالی می‌دهد! ای آنکس که نمی‌گذاری به حال خویش باشم و به درد خود بمیرم و از من می‌خواهی حال که دیگر کار این جهان یکسره شده است و نیرویی نیست که ما را با خود ببرد، دل به جیفه ی بی مقدار تو بسپارم و دستهایم را در کازار وهمی ات پیر و کهنسال کنم! بگذار از تنهایی خویش با خود سخن بگویم! پس با من سخن بگو ای من! به من بگو با کدامین سخن می‌توانم تو را به راه بیاورم تویی که روزی سر به راهی و روز دیگر دور افتاده و غمگین. این درد را نمی‌خواهم به کسی بگویم که دلسوزم باشد، می‌خواهم با همین تنهاییم در میان جمع، شاد باشم! و به تو ای خدایی که می‌خواهی مرا از تنهایی به در آری و هر شب به سنیه من می‌کوبی «که بیا و در جمع ما یاران و یاوران شاد باش» بگویم «اللّهُمَّ لَاتَمْکرْ بِی وَلَا تَسْتَدْرِجْنِی وَلَا تَخْدَعْنِی» با این سرود رقصی کنم و بگویم من از آزاد شدگانم! حال است که دلم می‌خواهد جانم را فدایت کنم. هان منی که فسرده بودم و غمگین در جمع خودم با خودم شادم و به سراغتان میایم، زیرا می‌توانم دلتان را بدست آرم و راه دل آدم ها از همه بیشتر می‌دانم زیرا این راه را تا آخر با خودم رفته ام. هر بار که دلم می‌گرفت راز گشودن گره اش را با دستهایی غیر از دستهای خودم نیاموختم! نبود لیلی دروغینی که دلم را شاد کند. من بودم و من بودم و حال این منی که تنهای تنهایم، قدرتی یافته ام که هیچ یک از قهرمانان قوی هیکل که سر آخر محتاج تبسم دروغینتان است ندارد. به راستی این قدرت چیست؟ قدرتی که آدمی با خودش و در خودش می یابد و با آن خانه دل را میآراید و با خود صفا می‌کند و آینه که صاف شد جلوه ی خدا آرام آرام به سینه‌ات راه می یابد و دل مرده ات را - که باید هم مرده باشد و اگر نمرده باشد باید به خودت تردید کنی - به فیض دیدار حق رهسپار می‌کند. بی آنکه نه دستی داشتی و نه پایی برای رفتن به سوی آن خدا... خود به سراغت می آید و آنگاه لحظه ی شهادتت فرا می‌رسد از آن جنس که رهبرم گفت: نمی‌گویم شهید بشوید، خدا کند شهید نشوید! مثل شهیدها زندگی کنید" و من می‌دانم که شهدا غریب بودند و اکنون با این تنهایی خودخواسته ای که مرا در برگرفته‌است، در راه تو عزمی یافته ام که هیچکس نمی تواند مرا تکان هم بدهد!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر إن شاءالله با مباحث مطرح در سوره انسان، خود را با خود آشنا کنید افقی در مقابل‌تان گشوده می‌شود که اگرچه از شما دور نیست ولی برای حضور در آن افق، خوب است که همتی جانانه در پیش گیرید. https://lobolmizan.ir/sound/844?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%20%D8%AF%D9%87%D8%B1 . موفق باشید

35564
متن پرسش

سلام وقت بخیر: روز دوشنبه آمدم مسجد خدیجه کبری بعد از نماز صبح و در حال پیاده روی فرمودید تفسیر گوش کنم اسم سوره و کسی که تفسیر رو شرح کرده رو دوباره بفرمایید . شرح تفسیر ایت الله طباطبایی رو می‌خوام شروع کنم از کجا شروع کنم و توحیدم رو می‌خوام بیشتر کنم. راهنمایی بفرمایید خداوند خیرتون بده

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حاج آقا عابدینی بحمدلله در شرح تفسیر المیزان زحمات خوبی کشیده‌اند می‌توانید به ایشان رجوع فرمایید. در مورد رشد مبانی توحیدی خوب است که به بحث «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

35548
متن پرسش

سلام استاد: خوب هستید استاد😔 دلگیرم، دارم خفه میشم، به هر دری می‌زنم بسته است. میدونم حکمتی داره، میدونم اینا میگذره، میدونم ما برای جای دیگه ای ساخته شدیم کل نامه ۳۱ نهج البلاغه رو خوندم بهش فکر کردم و می‌کنم ولی یه حس دلتنگی البته (دنیایی و آخرتی) هنوز من رو اذیت میکنه. متوسل میشم به اهل بیت (ع) باز آروم تر میشم ولی باز هست. با خدا خلوت می‌کنم، همیشه با زبون خودمونی میگم خدایا غلط کردم میدونم خطا کردم ولی خدایا بدادم برس. گریه می‌کنم. اون قدر گریه می‌کنم و دلم می‌گیره که خجالت می‌کشم توصیفش کنم. من هیچ کس رو غیر خدا و اهل بیت ندارم ولی نمیدونم چرا اینقد اذیت میشم. لطفا راهنماییم کنید یه بر نامه بهم بدین یه مدتی باهاش جلو برم تا خودم رو جمع و جور کنم خدا روز قیامت دلتون رو آروم کنه استاد🙏🙏🙏 بی صبرانه منتظر جوابتونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا این قصه این زمانه است که انسان می‌خواهد از زندگی معمولی به زندگی گسترده‌تری سیر کند. در این رابطه است که باید با تعمق بیشتر به معارف رجوع کرد و این‌جا بود که حضرت امام خمینی علاوه بر طرح تفسیر سوره «حمد» در تلویزیون، حتی در نامه خود به گورباچف، جناب صدرا و ابن عربی را مطرح فرمودند. پیشنهاد بنده آن است که جوانان در این زمانه نباید از معارف صدرایی مثل «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» غفلت کنند. موفق باشید

35542
متن پرسش

سلام: به نظر شما چنین فردی چه جایگاه معنوی دارد: سعی جدی درنماز اول وقت، اهل نماز شب (در صورت خواب رفتن حتما قضا انجام می شود) سعی در عدم انجام گناه (در صورت ارتکاب توبه و پشیمانی) آرزوی آشنایی با قرآن و تفسیر علامه، و دیگر کتب دینی، که کمتر فرصت مطالعه پیدا می کند، لذا نگرانی روزمرگی و مغبونی و عدم رشد معنوی دارد.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتواند برنامه‌ای جهت رشد معارف و تدبّر در قرآن به خود بدهد، از برهوتی که در پیش است؛ إن شاءالله به خوبی عبور می‌کند. موفق باشید

35533
متن پرسش

به نام خدا: ممنون بابت پاسخ گویی شما، پیرو سوال شماره ۳۵۵۲۳، آیا همین کافی است که طبق ترتیب قرآن از سوره حمد شروع کرده و تفسیر المیزان را به ترتیب سوره ها مطالعه کنم و یا سیر خاصی لازم است؟ اگر سیر خاصی لازم است از کجا باید شروع کنم و با چه سیری؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 رجوع فرمایید. موفق باشید

35529
متن پرسش

با سلام: لطفا پاسخ این پرسش را طوری بیان کنید که کسانی که اعتقاد کمتری به ائمه و پیامبر دارند قانع بشن. سوالی که مطرحه چرا پیامبر چند زن داشتن و اصلا دلیل اینکه اسلام گفته یک مرد میتونه ۴ تا زن داشته باشه چیه؟ شاید توجیه تعدد زن در زمان پیامبر و جنگ ها منطقی بوده اما این قانون به چه کار جامعه مدرن امروز میاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع مباحث، مباحث بسیار گسترده‌ای است و بزرگان دین بحث‌های خوبی در این مورد کرده‌اند که در محدود سؤال و جواب نمی‌گنجد. علامه طباطبایی در تفسیر سوره نساء و سوره احزاب نکات دقیقی در این مورد فرموده‌اند. در بحث سوره احزاب و نساء در تبیین فرمایشات علامه عرایضی از طریق بنده شده است. https://lobolmizan.ir/sound/637?mark=%D8%A7%D8%AD%D8%B2%D8%A7%D8%A8 https://lobolmizan.ir/sound/698?mark=%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%A1
موفق باشید

 

35523
متن پرسش

به نام خدا سلام استاد: مدتیه به جایی رسیدم که نه توان مردن دارم نه توان زندگی، اگر بخوام از دنیا برم جدای از اینکه نمی تونم خودم زمان رفتنم را مشخص کنم، چیزی برای آخرتم ندارم، آن هم آخرتی که دیگه بازگشت نداره، ابدیتی که هیچی براش ندارم، از طرفی تو این دنیا هم توان زندگی ازم گرفته شده، می دونم ناامیدی از القائات شیطانه اما حالم بده، توان زندگی ندارم، می‌خوام برا جامعه ام کاری کنم نمی تونم، هرکاری می کنم تو سیستم اداری فرسوده میشم، از بس تلاش کردم به این نتیجه رسیدم سیستم را نمیشه تغییر داد و خودم باید در محدوده خودم درست باشم اما سیستم نمی‌ذاره توان درست بودن برای خودم بمونه، مدام باید جواب بدم و زیرسوال برم، دیگه فرصت کار بزرگ و تحول هم پیدا نمی کنم، اومدم مطالعه کنم تا روحم قوی بشه اما هرچی بیشتر مطالعه می کنم سردرگم تر میشم، می مونم واقعا جبره یا اختیاره، می مونم نقش من تو زندگی چقدره، می مونم حقیقت چیه، از طرفی در روابط خانوادگی و اجتماعی احساس می کنم کسی درکم نمی کنه، همه با هم خوبیم و همدیگه را دوست داریم ولی کسی نیست که بتونم درد دلم و خستگی های روحم را براش بگم و بتونه درک کنه و حداقل با هم تو این مسیر سخت قدم برداریم. واقعا خسته شدم نمی دونم چی کار کنم، نمی فهمم خدا از من چی می‌خواد، نمی فهمم چطور میتونم به چیزی که خدا ازم می‌خواد برسم، نمی دونم اصلا می‌رسم یا نه. در ظاهر می خندم ولی درونم داغونه. ممنون میشم اگر بتوانید راهنمایی بهم بدید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت معروفی هست از رسول اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) که در یک خطبه معروفی آن بزرگوار فرمودند « فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ» یعنی هرگاه فتنه‌ها مانند پاره‌های شب تاریک شما را دچار شبهه کرد به قرآن مراجعه کنید. و در این رابطه خوب است که با تدبّر در قرآن از طریق تفسیر گرانقدرِ «المیزان» راه‌های ناب الهی را در مقابل خود بگشایید. موفق باشید

35510
متن پرسش

به نام خدا: چند سال پیش یک نونهال ازم پرسید چرا خدا ما را خلق کرد؟ خب این سئوال من هم بود و پیش از این بشر شاید به ندرت به این شکل سوال مطرح می‌شده چون این سوال از روی دردِ، عرض کردم منم نمیدونم اما خودت برو پیش خدا و از خودش بپرس چون تنها حالتی که میتونه این همه رنج بشر امروز رو تسکین بده اینه که خوده خدا معنی زندگی رو بهش بده. اما امروز در این مورد یک جراتی برای جواب نسبی وجود داره: در احادیث هست بعضی پیامبران این سئوال رو از خدا پرسیدند «یا رَبّ لِماذا خَلَقْتَ الخَلْق؟ قال: کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف» یعنی: پروردگارا! برای چه مخلوقات را آفریدی؟ خدای تعالی فرمود: گنجی پنهان بودم، دوست داشتم که شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا مرا بشناسند. ما هیچ وقت زندگی نکردیم و بشر از اعماق متلاشی شد و رنجی رو کشید که خدا در قرآن صداش می کنند جهنم. کما اینکه هر وقت چنین اتفاقی افتاد خدا رسولی فرستادند تا این مشکل حل بشه و آدمیزاد آینه ظهور و حضور خدا بشه تا از زندگی لذت ببره چون هیچ کسی بلد نیست زندگی کنه اِلا فقط خدا. جنگ و انقلاب ما یک جنگ سیاسی به معنای دعوای قدرت چند کشور نیست بلکه غرب دشمن خوده منه که خلق شدم زندگی کنم اما تو خونه خودم و پیش خودم هم نمیتونم چون خدا را از پیش زیستنمان مُرداندند. هیچ سیاست مدار نیستم و امام و رهبری تبلور خواسته اصیل مخلوقات که زندگیست هستند اما زندگی رو هم می‌شناسند که خداست در آنها زندگی می‌کند. آقای طاهرزاده بنده می‌توانم زندگی کنم یا از زندگی خود برای زندگی بگذرم اما غیر از این دو نمی‌توانم باشم چون حق هیچ کس نیست که هیچ جا نباشد و هیچ معنی ندهد هرچند چنین هم که نمی‌توانستم، بودم. پس من از خدا حق دارم دوباره بپرسم خدایا چرا مرا خلق کردی؟ خدایا یک بار برای همیشه جواب این سئوال را حد اقل به صورت اجمالی بده تا من بتونم با خودی نسبی، نسبی زندگی کنم وگرنه چه کنم تو بفرما تویی که من جز زندگی از تو درخواستی ندارم؛ فقط زندگی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در مباحث فلسفی بحث امکان ذاتیِ موجودات را داریم که بحث بسیار مهمی است و خداوند به اعتبار امکان ذاتیِ هر موجودی، وجودِ مخصوص آن مخلوق را به آن مخلوق می‌دهد از آن جهت که صفت ذاتی خداوند «جواد» بودن است و بخشش به هر مخلوقی که امکان بودن دارد، ذاتیِ اوست. پس در واقع جواب خداوند به آن مخلوق آن است که چون تو طالب «وجود» بوده‌ای خداوند تو را خلق کرده است به همان معنایی که در قرآن از قول حضرت موسی و حضرت هارون «علیهماالسلام» داریم که در جواب فرعون که پرسید خدای شما کیست؟ فرمودند: «قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى» ملاحظه می‌کنید که به هر موجودی خلقتِ خودش را داده‌اند. موفق باشید

نمایش چاپی