بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29902
متن پرسش
با سلام: در نگاه عرفانی می‌توان به این نتیجه رسید که: رحمت بر دو نوع است: رحمت عام (رحمت امتنان) كه همه موجودات را از آن حيث كه وجود دارند فرا مي گيرند؛ چه خیر باشند چه شر و چه، طاعت باشند و چه، معصيت. رحمت خاص (رحمت وجوب) كه خداوند بر خود واجب نموده و بر كاينات بر طبق اعيان ثابته شان و بر انسان، علاوه بر آن بر طبق اعمالش عطا مي كند. قلب انسان كامل هر چند كه با رحمت ايجاد شده ولي چون همه اسما و صفات الهي را در خود متجلي مي سازد، فراگيرتر از رحمت است و رحمت بر غضب، پيشي دارد و نهايتا شامل اهل جهنم نيز خواهد شد، به اين دلايل؛ اولا: غضب، عارضي ارواح است نه ذاتي و عارضي از بين خواهد رفت و ثانيا: براي وفاي به وعيد، مرجحي جز معصيت نيست كه آن هم توسط خداوند، طبق آيات «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» «نتجاوز عن سيئاتهم» و «... ان الله يغفر الذنوب جميعا» بخشيده خواهد شد. پس باطن عذاب، رحمت است؛ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ» چنانچه عذاب قوم يونس، رحمت را بر آنان برگرداند.  
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی از آن طرف هم فکر کنید که هرکس را به خودش می‌دهند و می‌فرمایند: «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» کتاب خود را که همان صحیفه‌ی جان تو می‌باشد، بخوان خودت برای ارزیابی خودت کافی هستی. حال اگر کسی در آن تنهاییِ قیامت، هیچ خدایی نداشت در حالی‌که فطرتش تنها با خدا آرام می‌گیرد، چه بر او می‌گذرد! عرایضی در رابطه با آیه‌ی ۳۴ سوره‌ی جاثیه شده است. شاید در این رابطه کمک کند. موفق باشید

]وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ (34) [

و به آن‌ها گفته می‌شود در این زمان شما را تنها می‌گذاریم و فراموش می‌کنیم همان‌طور که شما ملاقات این روزِ خود را فراموش کردید و مأوای شما آتش است و برای شما هیچ یاوری نیست.

«وَقِيلَ الْيَوْمَ» و گفته می‌شود بفرمایید، ما امروز به شما بی‌محلی می‌کنیم. خدایی که عین رحمت است و فرمود «سَبَقَتْ رَحْمَتِي غَضَبِي»‏ رحمت من بر غضب من سبقت دارد. در این‌جا می‌فرماید این افراد نسبت به آن رحمت فراموش می‌شوند.

وقتی انسان خودش را در دنیا در آن حضورِ معنوی حاضر نکرد و از جهان کیفیِ وسیع عالم غیب و معنویت محروم شد، یک مرتبه با فراموشی از طرف خداوند روبه‌رو می‌شود و در تنهاییِ خاصی که هیچ امیدی به جایی ندارد، قرار می‌گیرد، چیزی که فکر نمی‌کنم احدی در این دنیا بتواند آن را تصور کند. در رابطه با علت این تنهایی و فراموشی، موضوع روشنی را مطرح می کند و می‌فرماید: «كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا» این تنهایی چیزی نیست جز انعکاس فراموشی این روزتان که امروز در مقابل خود می‌یابید ولی اکنون دیگر نمی‌توانید این روز را که روز حضور در محضر خداوند است و با خداوند به‌سربردن، از آنِ خود کنید. شما می‌توانید در همین دنیا این روزِ خود را ملاقات کنید، زیرا این روز شما بود و می‌توانستید با این روزِ خود در دنیا، آماده‌ی حضور در روزی شوید که در قیامت با آن روبه‌رو خواهید شد.

به نظر بنده نکته‌ای دقیق و ظریف در این قسمت از آیه مطرح است که جای بحث بیشتر دارد. در ادامه فرمود: «وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ» مگر این‌ها در دنیا به دنبال مأوا نبودند ولی دنیا را مأوای خود گرفتند؟ حال آتش مأوای آن‌ها شد که عین بی‌مأوایی می‌باشد. «وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ» و برای شما هیچ یاوری که به نحوی به شما کمک کند تا از تنهاییِ شما بکاهد، نیست و این چیزی جز انعکاس همان زندگی دنیای خودتان نیست که جز خودتان هیچ چیز دیگری را نمی‌دیدید و به کثرات دنیای مشغول بودید و حالا خودتان هستید بدون آن مشغولیات. وقتی بدانیم انسان بدون کمک و رحمت الهی قدمی نمی‌تواند بردارد، و حتی اهل دنیا هم در دنیا به رحمت الهی امیدوارند. وقتی این امید به‌کلی قطع شود و هیچ چیزی که بتوان به آن مشغول شد و به آن امیدوار بود، نماند، چه می‌شود؟ «واللّه اعلم».

فرمود به آن‌ها گفته می‌شود: «الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ» به نظر می‌آید باز نیاز است بر روی قسمت «كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا» کمی بیشتر فکر شود. به منکران معاد می‌فرماید شما روزگارانی داشتید و می‌توانستید لقایی که امروز با آن روبه‌رو شده‌اید را از قبل تجربه کنید و در آن فضا زندگی کنید ولی با مشغولیات دنیایی و کبر و خود برتربینی‌ها از یادتان رفت که چنین حضوری در کنارتان بود. هرکاری که موجب شود تا ما این نوع حضور را فراموش کنیم، فردای قیامت موجب آن تنهایی خاص می‌شود. حال آن کار هرکاری می‌خواهد باشد. مگر آن‌که زندگی را با نظر به حضوری که در ابدیت داریم و می‌توان آن را احساس کرد، دنبال کنیم.

می‌فرماید: «لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا» لقاء این روز که روز خود شما بود و لقائی که می‌توانستید با نظر به آن برای خود داشته باشید. این روزتان را می‌توانستید در افق حضور خدا احساس کنید و منوّر به چنین توحیدی می‌شدید که عالم برایتان محل ظهور انوار الهی می‌شد و امروز بحمداللّه این نحوه حضور خدا را در انقلاب اسلامی در مقابل استکبار، می‌توانید احساس کنید و همین امروز به آینده‌ی توحیدی خود نظر نمایید.

29887
متن پرسش
سلام: در تفسیر المیزان در آیه ۲۱۳ بقره بیان شده است که روزگاری بر نوع بشر گذشته که در زندگی اتحاد و اتفاقی داشته، به خاطر سادگی و بساطت زندگی امتی واحد بوده اند و هیچ اختلافی در بین آنان نبوده است و دلیل این معنا جمله بعد است که می‌فرماید: «فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین....» حال سوال من این است که چه ربطی بین این دو جمله است یعنی به چه دلیل بعث انبیا و حکم کتاب در موارد اختلاف نتیجه و فرع امت واحده بودن مردم قرار دارد؟ آیا در این زمینه خودتان فرمایشات داشته اید؟ اگر داشته اید حتما معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با آن آیه در زمانی که سوره‌ی مبارکه‌ی بقره بحث شد؛ انجام شد ولی ضبط نشده. نکته‌ی بسیار دقیقی را علامه‌ی طباطبایی و به تبع ایشان، مرحوم شهید مطهری دارند که در ابتدای امر مردم در حدّی ساده و سطحی بودند که تنوعی در فهم و اندیشه‌ی آن‌ها نبود، ولی در سیر به سوی خودآگاهی‌ها، تفاوت‌ها شکل گرفت و این‌جا است که باید آن سیر با هدایت الهی از طریق انبیاء جلو می‌رفت به جای آن‌که به گذشته برگشت شود و لذا انبیاء آمدند تا سیر خودآگاهی به کمال خود نایل شود. موفق باشید 

29880
متن پرسش
سلام و عرض ادب و ارادت: در آیه ۱۱۰ کهف فرموده شده هر کس به لقای پروردگار امید دارد ابتدا فرموده عمل صالح و بعد فرموده شرک نورزیدن به خدا که جزء عقاید است. آیا می‌شود این تقدم و تاخر را به حساب آن گذاشت که خداوند عمل را مقدم دانسته، و اعتقاد و یقین انسان با عمل به مرور زمان زیاد می‌شود و یقین در مرتبه بعد است؟ آیا می‌شود به این  صراحت و تفکیک گفت؟ و رابطه عمل صالح و اعتقاد اینگونه است؟ با تشکر و توفیقات روز افزون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت عبور از شرک بعدی آن توحیدی است که منجر به لقاء‌الهی می‌شود که همان شرک خفی باشد. موفق باشید

29812
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: اینکه الله نور السموات و الارض است، یعنی این نور تمام افعال عالم را انجام می دهد؟ همان مثال دریا و موج می شود؟ قبلا در توحید افعالی فرموده بودید، که یعنی هر فعل و حرکتی دیدید متوجه نقش جلالی و کبریایی حضرت حق شوید ‌و در کتاب مقام لیله القدری حضرت فاطمه فرمودید برای فهم کبریایی خداوند باید از روح فاطمه کمک بگیرید. این دو موضوع به هم مربوط است؟ یعنی برای یقین در توحید افعالی باید از حضرت فاطمه کمک گرفت؟ چه طور باید به یقین در توحید افعالی رسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً این‌طور است. زیرا حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» نوری دارند که قبل از خلقت حضرت آدم در عرش جاری بوده است یعنی نوری عرشی که همه‌ی عالم فرش را منوّر می‌کند. در  رابطه با توحید و ابعاد آن، خوب است به مباحث سوره‌ی «فتح» که در سایت هست رجوع فرمایید. که اگر با حوصله و پشتکار مطالب را دنبال بفرمایید، إن‌شاءالله نکات قابل استفاده‌ای به دست می‌آورید. موفق باشید

29822
متن پرسش
سلام وقتتون بخیر: چند صباحی ست که با کتاب «معرفت نفس» و «هدف حیات زمینی آدم» استاد شروع به یادگیری مباحث معرفتی و عرفانی کرده ایم. ولی برای پیگیری مباحث، با وجود وسعت معارف، سر در گم هستیم که چه مسیری را طی کنیم. لطفا راهنمایی بفرمایید که از چه مباحث یا کتابهایی برای ادامه راه بهره ببریم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مباحث «معرفت نفس» خوب است که سراغ «برهان صدیقین» و سپس مباحث «معاد» همراه با شرح صوتی آن‌ها بروید و در کنارش، بعضی از مباحث قرآنی مثل سوره‌ی آل‌عمران را دنبال بفرمایید. موفق باشید

29818
متن پرسش
سلام استاد: شرط استفاده از صوتهای فصوص و منازل السائرین شما چی هستش؟ چه مراحلی و با چه کیفیتی حرمت شرعی استفاده از فایلها رو بلا مانع میکنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا «ده نکته در معرفت نفس» و سپس «برهان صدیقین» و بعد از آن مباحث «معاد» که همه إن‌شاءالله با شرح صوتی آن دنبال شود و در کنار آن اُنس با مباحث قرآنی مثل سوره‌ی آل‌عمران؛ دنبال شود می‌توان آماده‌ی دنبال‌کردن مباحث شرح فصوص شد. موفق باشید

29817
متن پرسش
با سلام و احترام: بنده مردی ۴۲ ساله، متاهل با دو فرزند هستم. اینجانب هیئت علمی دانشگاه بوده و قریب به ۲۵ سال است از آموزه های کلامی، فقهی، تفسیری و عرفانی اساتید بزرگواری همچون شما و دیگر عزیزان بهره برده ام. با جنابعالی از سال ۹۲ آشنا شده ام و بسیاری از فرمایشات شما رو در حوزه سلوک دینی گوش کرده ام. با وجود پشتکاری که داشته ام، افسوس و صد افسوس هنوز اون اتفاقاتی که باید بیفتد نیفتاده است و بنده دچار نوعی یاس و نا امیدی در سلوکم شده ام. لطفا راهنمایی فرمایید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به فرمایش حضرت فیض کاشانی:

گفتم به کام وصلت خواهم رسيد روزي

گفتا که نيک بنگر شايد رسيده باشي

سلوک، همین استقرار در نظام الهی است. خوب است در این رابطه به مباحث مربوط به سوره‌ی فتح که روی سایت هست، بپردازید. موفق باشید

29793
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: من ۱۷ سالمه و خیلی به فکر حفظ دینم هستم ولی متاسفانه گاهی مرتکب گناه های بزگی میشم و خیلی خیلی پشیمون مبشم و تا به حال چندین و چند بار این اتفاق تکرار شده و توبه کردم ولی متاسفانه نتونستم توبه ام را نگه دارم و ... از این بابت خیلی ناراحتم که چرا هواهای نفسانی بر من غالب میشن و حتی بعضی مواقع از اینکه خدا من را ببخشد نا امید می‌شوم و فکر می‌کنم خدا دیگر من را نمی‌بخشد و دوباره توبه کردن فایده ندارد. استاد از شما راهکاری میخوام چکار کنم که هوای نفسانی بر من غالب نشه و بتوانم خود را کنترل کنم؟ و چگونه توبه کنیم که خداوند قطعا ببخشد؟ و آیا راهی هست که انسان بتواند نفس خود را کنترل کند و مرتکب گناه نشود و اگر مرتکب شد چه اقدامی‌کند‌؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه افقی شوید که از طریق ایمان و عمل صالح در مقابل انسان گشوده می‌شود و جهان کیفی برای انسان پیش می‌آید و گناهان ما را از آن نحوه بودن محروم می‌کند. در این مورد می‌توانید به کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

29786
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: استاد در بحث حساب معاد، فرمودید که پیامبر (ص) در مکه در جاهای مختلف می‌خواستند جانشینی خود که خداوند فرموده بود را ابلاغ کنند اما از عاقبت آن می‌ترسیدند تا این که خداوند فرمودند اگر اعلام نکنی رسالتت کامل نیست. مگر پیامبر با نور وجودی خود متوجه این عاقبت نبودند؟ ۲. منظور از نظام در بحث ها چیست؟ آیا آیاتی از قرآن که «نا» دارند مثل خلقنا و انزلنا مربوط به نظام است که جمع بسته شده است؟ اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عموماً پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به نور اجمالی که در لیلة القدر به آن منوّر شدند، اجمالِ قضایا را می‌دانستند و منتظر بودند تا خداوند آن را با نزول وَحی به تفصیل درآورد. ۲. به نظر بنده همین‌طور باید باشد. موفق باشید

29781
متن پرسش
عرض سلام و تحیت مجدد: در رابطه با مبحث رزق و سوال قبلی خودم، سوالی را از حضورتان داشتم. با توجه به این مطلب که رزق انسان معین و قسمت شده است، آِیا بذل و بخشش در موارد گوناگون (مالی، فکری و اندیشه ای، اختراعات و ...، خدشه ای به رزق انسان وارد می‌کند؟ و جایز است؟ (با توجه به اینکه در قرآن به پیامبر گفته شده «و لا تقعد یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا» سپاس فراوان از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً با توجه به آیه‌ای که متذکر شدید، می‌توانید اندازه و جایگاه بخشش‌ها را مشخص کرد و جناب خواجه سعید ابوالخیر در همین رابطه می‌فرماید:

چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش

چون رنده ز کار خویش بی‌بهره مباش

تعلیم ز اره گیر در امر معاش

نیمی سوی خود می کش و نیمی می پاش

موفق باشید

29785
متن پرسش
سلام استاد جان: پرسش من این است که گاهی آیات قرآن، از نظر من، با علم جدید همخوانی ندارد، مثلا آیه ۱۵ و ۱۶ سوره نوح، که گفته میشه خداوند آسمان رو در هفت طبقه آفرید و ماه و خورشید رو موجب نور و.... در حالی‌که در سماوات فقط یک ماه و یک خورشید نیست. اینجور آیات چطور قابل انطباق با علم روزه؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر دقت شود نگاه قدسی به عالَم با نگاه تجربی به‌کلّی متفاوت است. مثلاً ما در روایت داریم آسمان اول محلّ فرشتگان مخصوص به خودش می‌باشد و پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در سفر معراجی‌شان در آسمان اول با آن‌ها روبرو شدند و مسلّم آن آسمان، آسمانِ این زمین نیست. پس معنی آسمان‌های هفتگانه، مراتبِ عوالم وجودند در هویت قدسی‌شان. موفق باشید   

29770
متن پرسش
عرض سلام و تحیت خدمت استاد گرانقدر: استاد در کتاب رزق خود بیان نموده اید که رزق به دنبال انسان است، خداوند مقدر فرموده و از انسان سلب نمی‌شود مگر اینکه به او برسد. برایم سوال است که در این صورت در مصادیق زیر چطور می توان چنین چیزی را توجیه کرد: ۱. فرض کنید شخصی چیزی را اختراع کرده است و یا ایده ای دارد که منجر به اختراع و کسب درآمد برای او می‌شود، در این صورت این شخص با قبول اینکه رزق او معین است، می تواند ایده و طرح خود را که به درد جامعه و مردم می‌خورد در اختیار دیگران و دیگر شرکت ها و افراد جامعه قرار دهد تا آن ها از آن استفاده کنند؟ در این صورت چطور می‌تواند از ایده ها و اختراع و یا محصولش کسب درآمد کند؟ لااقل در عرف جامعه چنین چیزی یعنی در اختیار قرار دادن اختراعات و ایده های تجاری و ... قابل قبول نیست. حدود و ثغور و چهارچوبی که شخص در این مصداق و سوال باید رعایت کند چیست تا هم به رزق معین اعتقاد راسخ داشته باشد و اضطراب آن را نداشته باشد و هم اینکه ملامت زده نشود. ۲. با قبول اینکه رزق انسان معین شده و به او خواهد رسید، آیا دیگر ۱. حق مالکیت معنوی و ۲. حق مالکیت علمی و حق نشر و چاپ کتب آموزشی و فرهنگی و علمی، جایگاهی دارد؟ ۳. آیا عزت هم مثل رزق و به همان «شدت»، به دست خداست؟ متشکرم خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید همان اختراع، مسیر رزق آن شخص باشد. ولی اگر به نحوی مسیر رزق او از طریق دیگری فراهم است، نباید در نشر علم به بهانه‌ی حق مالکیت معنوی و یا حق نشر، بخل بورزیم. ۲. همین‌ طور است که می‌فرمایید. زیرا قرآن می‌فرماید: «إن‌ الله یدافع عن الذین آمنوا» خداوند خودش مدافع آن‌هایی است که ایمان به خداوند دارند. موفق باشید

29759
متن پرسش
سلام علیکم: در خصوص سوالات ۲۹۷۳۵ و ۲۹۷۴۱ خواستم بگویم که احیانا در سوره ای که بنده را ارجاع داده اید اشتباه نکرده اید؟ چون به فهرست عناوینی که در سوره جاثیه به آن پرداخته اید نگاه کردم اما ارتباطی با سوالی که من از محضرتان پرسیدم نداشت. تنها ارتباطی که با دیدن عناوین سوره به ذهنم رسید این بود که هدفتان این بود که به من تذکر بدهید که گرفتار علم ناقص نشوم. تازه شاید هم این برداشت را به اشتباه کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قصد بنده بیشتر آن بود که با حضور در آن فضای فکری، خود به خود عالَمی در مقابل جنابعالی گشوده می‌شود که از این حالت به حالت برتری می‌رسید. موفق باشید

29741
متن پرسش
سلام استاد: پیرو سوال ۲۹۷۳۵ خواستم بگم پس چطور گاهی وقتا آنچنان غرق در خیال می‌شویم که دیگر محسوسات مادی را درک نمی‌کنیم؟ آیا این به این معنی نیست که در عالم دیگری حاضر شده ایم؟ اگر جواب آری است سوالم اینست که تفاوت این دو حضور چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود آن کسی که در جهانِ کیفی حاضر می‌شود، متوجه‌ی این امر می‌گردد. توصیه می‌شود مباحث مطرح در سوره‌ی جاثیه که صوت آن روی سایت هست، در این رابطه با حوصله و پشتکار دنبال شود. موفق باشید

29740
متن پرسش
سلام استاد: اینکه در جواب ۲۹۷۲۹ فرمودید عرفان ادیان دیگه در جای خود معتبراند چند سوال به ذهن حقیر رسید. ۱. اگر عرفان شناخت و شهود است مگر از غیر راه ولایت و انسان کامل میشه به اون رسید؟ ۲. حتی در مورد عرفای بزرگ مثل ابن عربی و مولوی و ... خیلی از بزرگان در مقام اثبات تشیع این ها حرف هایی دارند و معتقدند غیر شیعه به مقام های عرفانی و حقایق نمی رسند. نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است. و می‌توان از سخنان ابن‌عربی این‌طور برداشت کرد که بعد از حضور اسلام، بقیه‌ی ادیان هم به نحوی محمدی هستند. به همین جهت بحث موسای محمدی و یا عیسای محمدی را مطرح می‌کنند. و در قرآن نیز داریم: «لَيْسُوا سَوَاءً ۗ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ» همه اهل کتاب یکسان نیستند، طایفه‌ای از آنها معتدل و به راه راست‌اند، در دل شب به تلاوت آیات خدا و نماز و طاعت حق مشغولند. موفق باشید

29726
متن پرسش
سلام بر جناب استاد طاهرزاده: سر اینکه تقریبا عمر آدمی ۷۰ یا ۸۰ سال است و البته بسیاری به همان هم نمی‌رسند چیست؟ اگر بیشتر عمر می‌کردیم امکان عبادت و علم آموزی بیشتر نبود؟ و با توجه به تغییر و تحولی که آدمی در طول حیاتش پیدا می‌کند فرد کافر می‌تواند ادعا کند درست است که در ۸۰ سال ایمان نیاوردم اما اگر عمری هزار ساله داشتم در سال هزارم ممکن بود ایمان بیاورم، چرا خدایا به من عمری طولانی ندادی و می‌بینیم که بنظر می‌رسد محاجه این فرد با حق بسودش تمام می‌شود و حق به سکوتی عمیق فرو می‌رود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اندازه‌ی مرگ و زندگی را خداوند است که تعیین می‌فرماید و لذا فرمود: «نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ مَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ» (واقعه/۶۰) مائیم که اندازه‌های مرگ را تقدیر می‌کنیم و هرگز عاملی و امری نمی‌تواند آن را جلو و عقب بیندازد. زیرا خداوند می‌داند هرکس در چه فرصتی می‌تواند به آنچه باید برسد، برسد. موفق باشید

29713
متن پرسش
سلام: در علم خدا و مقام احدی یا واحدی همه انسانها فقط یک حقیقت و یک عین ثابته هستند یا متکثرند؟ مثلا حسن یک عین ثابته هست و بتول یک عین ثابت؟ همچنین برای بقیه موجودات؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در علم خداوند وجود علمی مخلوقات به همان شکلی می‌باشند که در عالَم و از جمله در عالم کثرات هستند. هرچند از نظر فطرت، همه در مقام توحید می‌باشند و در شهود الهی در عهد الست، حقیقت انسان گفت: «بلی شهدنا». و از این جهت فرموده‌اند همه در امر واحدی بوده‌اند. موفق باشید

29710
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: استاد سیر مطالعاتی رو تقریبا تا آخرهای معاد پیش رفتیم، مدرنیته هم بیش از نصف کتاب، حال برای شروع مطالعه المیزان چه کنیم با توجه به متن سنگین این تفسیر چگونه شروع کنیم تا خوب پیش برویم و نتیجه ی مطلوب را بیابیم. اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده مطالعه‌ی جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» است. إن‌شاءالله اُنس با المیزان برایتان روشن می‌شود. موفق باشید

29706
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار: با این‌همه تاکید شما بر ملک شناسی چرا کتابی در این زمینه ندارید؟ ۲. ذکری یا نمازی یا آدابی هست برای اینکه راه توجه و تصرف ملائکه رو که بسته ام باز کنم؟ ۳. کتابی در زمینه ملک شناسی که کتاب روانی هم باشه معرفی می‌فرمایید؟ ۴. راهی برای اینکه کمک بگیرم از فرشته عزراییل برای اینکه کمکی باشه برام در قبض هام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که قرآن متذکر شده است یکی از ستون‌های ایمان، ایمان به فرشتگان تحت امر حضرت ربّ العالمین می‌باشد و عرض شد آیات اولیه‌ی سوره‌ی فاطر و آخر خطبه‌ی اول نهج‌البلاغه، متذکر وجود و نقش فرشتگان هست. در مورد کمک‌گرفتن از فرشتگان، فرموده‌اند به نیّت جلب توجه مثلاً جناب حضرت عزرائیل «علیه‌السلام» دو رکعت نماز بخوانید و مطابق نقش قابض‌بودنِ آن ملک مقرب، از او مدد بگیریم که میل ما را از امور دنیایی و وَهمی قبض کند. موفق باشید

29696
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده: بنده با کتب شما و استاد آیت الله شجاعی رحمة الله علیه آشنایی دارم لیکن در وجودم سالهاست که جمع رذائل اخلاقی و بار گناهان باعث شده هیچ عنایتی از طرف حضرت حق نمی بینم، بر اساس روایت مَنِ اسْتَوَى يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ مَنْ كَانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلْعُون‏، خود را مورد لعنت الهی می دانم، از آنجا که نیاز به ارتباط شخصی اهل دل را برای پاسخ به رفع بعضی آثار گناهان که شاید قابل جبران نباشند در خود بسیار شدید می بینم چه بسا اگر نیابم خود را در هلاکت قطعی می بینم لذا بنده شما را بهترین وسیله برای رسیدن به چنین شخصی یافتم، از شما عاجزانه خواهشمندم اگر چنین فردی را در ارتباط با حل مشکل بنده می شناسید معرفی بفرمایید بلکه امید نجاتی در خود بیابم ان شاء الله امیدوارم در سایه بیکران رحمت منجی عالم مستدام باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شخص خاصی مدّ نظر ندارم مگر علمای جلیل‌القدری که عموماً مشغول درس و بحث خود هستند. با شهدا مسئله‌تان را حل کنید، بالاخره به ما وعده داده‌اند «وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (آل‌عمران/170) آن‌ها راه‌های حقیقی را در مقابل ما می‌گشایند. موفق باشید

29665
متن پرسش
سلام استاد: در مورد تشکیل صندوق های نیکوکاری در روستا برایم سوالی پیش اومده. در اسلام اینطور که بنده فهمیدم فرهنگ انفاق یک بسته جامع با لوازم و اقتضائات خاص خودش است که اهداف خاصی را از جمله تعالی شخص انفاق کننده را دنبال می کند. اما احساس می کنم یکی از مسائلی که اسلام در فرهنگ انفاق به دنبال اون بوده اینه که انفاق کننده نیز خود طعم انفاق کردن را بچشد که این طعم و لذت هم موجب انگیزه ای برای انفاق بیشتر و هم موجب رشد و تعالی روح انفاق کننده است. احساس بنده اینه که باید در کنار تشکیلاتی کردن مسأله انفاق در جامعه مواظب آسیب های اجتماعی و فرهنگی اون که همانا صدمه زدن به خودِ فرهنگ انفاق است نیز باشیم که چه بسا در بلند مدت همین کارهای تشکیلاتی موجب کم رنگ شدن مسأله انفاق در جامعه شود. بنده احساس می کنم باید در کنار این کار تشکیلاتی که البته لازم هم است به اون فرهنگ جامع انفاق در جامعه نیز بپردازیم. فرهنگی که مردم را خود به خود وارد چرخه انفاق می کند و طعم و لذت کمک کردن را می چشند و به عبارتی تبدیل به سبک زندگی مردم شود. نظر جنابعالی چیست؟! ممنون استاد. اگر در آثار خودتون و دیگران به این مطلب نیز اشاره ای شده ممنون میشم اشاره کنید تا بیشتر تحقیق کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً سخن درستی است حتی تا می‌شود باید خود انسان وارد شود و غیر مستقیم کمک کند که آن فرد مستحق نفهمد از کجا به او کمک شده است. فکر نمی‌کنم مطلب به صورت خاص در نوشته‌های بنده باشد، ولی روح مطلب را در توصیه‌های حضرت مولا «علیه‌السلام» به فرزندشان امام حسن «علیه‌السلام» در کتاب «فرزند؛ این‌چنین باید بود» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

29662
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: چند وقتی است که همیشه تفکراتم وارد شکل و قالب خاصی می شود و ناخودآگاه وارد بحث روابط عوالم مختلف وجود با یکدیگر می شوم. مثلاً مدیر یک شرکت به کارمندش می‌گوید برای سر و سامان دادن به کار شرکت فلان عمل را انجام بده کارمند انجام می‌دهد و این قضیه جوانب و جزئیاتی پیدا می کند من با خودم می اندیشم که این سر و سامان دادن را مدیر در سطح بالاتری انجام داد و در عالم بالاتر این مسئله را تحقق بخشید و کارمند در نازلترین سطح آن را انجام داد و زمینی ترین بخش کار به عهده کارمند بود البته این تفکرات جزئیات و شاخه‌های بیشتری پیدا می‌کند و سولات دیگری را هم به دنبال خودش می آورد. به نظرم تفکر به عوالم وجود و ارتباط آنها با هم، قالب فکری بسیار ارزشمندی است اما تفکرات من خیلی خام هستند. شاید نیاز به کاری یا مطالعه کتابی دارم تا پخته‌تر بتوانم از این چارچوب فکری استفاده کنم. در هر حال از شما می خواهم لطف نموده و مرا راهنمایی بفرمایید. صد شاخه گل صلوات تقدیم به شما که دریچه هایی از نور را به قلب من گشودید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید باید از جایی شروع کنید، یا با سیر مطالعاتی سایت جلو بروید، یا با توصیه‌های حضرت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» به امام حسن «علیه‌السلام» در کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود». موفق باشید

29653
متن پرسش
سلام استاد جان: وقتتون بخیر. علت فوت نزدیک به نزدیک بزرگان و علما چیه؟ در روایات چیزی ذکر شده؟ آیا عذاب خداست؟ تاریخ داره عوض میشه؟ چه خبره که اینقدر خبر فوت خوبان رو نزدیک به نزدیک می‌شنویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم چیز غیر عادی و فوق‌العاده‌ای پیش آمده باشد. بالاخره حضرت حق می‌فرمایند: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَکُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ»  مرگ هرکس از قبل مشخص شده و هیچ‌چیز نمی‌تواند از آنچه خدا تعیین کرده، یا تقدیر کرده، جلو بزند. موفق باشید

29651
متن پرسش
با سلام: ۱. ببخشید منظور از ترسیدن شیطان در این آیه چیست؟ كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ ۲. تفسیر انفسی حور العین و غلمان چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً شیطان هم از حضرت حق خوف دارد از آن جهت که بخواهد پا را از گلیمی که برایش تعیین کرده‌اند و اذنی که به او داده‌اند، جلوتر بگذارد. ۲. در مباحث تفسیری سوره‌ی واقعه تا حدّی در رابطه با «حورالعین» و «غلمان» عرایضی شده است. خوب است به صوت آن مباحث رجوع شود. موفق باشید

29639
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم : در سوره زمر، در مورد هدایت قرآن فرمودید که آنهایی که از خداوند می ترسند، در مرحله اول که قرآن می خوانند پوستشان جمع می شود و هیرت بدنی و انفعال بدنی برای آنها رخ می دهد. ولی مرحله بعدش را فرمودید که نرمی قلب و پوست و آرامش برای فرد ایجاد می شود و این سیر به سوی ذکر خداست. آیا مرحله دوم همان «الا بذکر الله تطمئن القلوب» است؟ و آیا سیر قلب آن افراد به سوی الله است؟ چون یک جایی هم فرمودید قلب به کمتر از الله راضی نمی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همان‌طور است که می‌فرمایید. آری! در مسیر سلوک به لطف خدا کار به جایی می‌رسد که به قول مولوی: «غیر آن جعد نگار مقبلم / گر دو صد زنجیر آری بگسلم». موفق باشید

نمایش چاپی