بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27851
متن پرسش
سلام و درود بر شما: استاد گرامی از کجا بفهمیم که آنچه از عالم غیب درک می‌کنیم و می‌فهمیم حقیقی است و توهم شخصی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مکرر عرض شده است این امور را باید با سخنان قرآن و روایت تطبیق داد. آن‌جایی که منطبق است با متون دینی، قابل قبول می‌باشد. موفق باشید

27843
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد عزیز: ۱. یک مشکلی دارم و قصد ترک این عادت بد را دارم ولی به شک افتاده ام؟ من وقتی مطلبی یاد می‌گیرم با تمام خلوص سعی در برطرف کردن آن در وجودم می‌کنم و وقتی می‌بینم دیگران اشتباه مرا می‌کنند و به هلاکت می افتند عذاب می‌کشم پس سعی می‌کنم آنها را راهنمایی کنم که به جدل کشیده می‌شود البته جدل بدون دعوا ولی به هر حال شخص مکدر می‌شود. بعضی موارد هم کج فهمی یا تفسیر به رای آیات و احکام را با اینکه تخصصی ندارند در یک جمع مطرح می‌کنند که باعث شکنجه درونی من و عکس العمل من ولی خالصا برای رضای خدا می‌شود. با اینکه می‌دانم در خانواده همه مرا سرزنش می‌کنند که چرا حساس می‌شوم. ولی الان که می‌خواهم سکوت کنم، می‌گویم نکند اشتباه می‌کنم و این کار من جدل نیست و نهی از منکر است و آنکه در درون من مرا امر به سکوت می‌کند و می‌گوید تو اول خودت را درست کن چکار به بقیه داری، شیطان است؟ و ندایی دیگر در درونم می‌گوید تو به کارت ادامه بده، سخن حق زدن به مذاق بقیه خوش نمی آید و حرف حق زدن تحمل سختی را هم دارد، مگر کم به امیر المومنین (ع) توهین کردند که سعی در برقراری حق داشت. ۲. اگر می‌شود سخنرانی یا کتابی را برآیم معرفی کنید که تشخیص دهم کجا باید حرف بزنم و کجا نه و چقدر باید با سخن ناحق مبارزه کرد؟ از ته دل حلالم کنید که وقت شریف شما را گرفتم، شنیدن صدای شما و پیام شما برایمان شده دلخوشی به پیام یک انسان بزرگ به یک انسان حقیر که هیچ استاد و راهنمایی جز خدا ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که اطرافیان دلسوز جنابعالی متذکر اشکالات روش شما می‌شوند را؛ بپذیرید. پیشنهاد می‌شود توصیه‌های امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» به فرزندشان را دنبال کنید. موضوع در کتاب‌ «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» بر روی سایت هست. موفق باشید

27842
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: اینکه قلب افرادی آینه می شود و تابش نور اخلاص می کند این افراد همان مخلصین هستند؟ «مخلصین با فتحه».
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بنا به فرمایش علامه‌ی طباطبایی «رحمة‌اللّه‌علیه» خداوند مخلَصین را برای خود خالص کرد تا مظهر انوار الهی باشند. موفق باشید

27815
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: این روزهای خوب ماه رمضان هر جا که میشینی از تلویزیون گرفته تا منبر علما، همه از رحمت و قابل توب بودن پروردگار صحبت می‌کنند و داستان و احادیثی از توبه و تحول های درونی گنهکاران نقل می‌کنند که به حق هم درسته و امیدوار کننده. ولی استاد عزیز تو همه این حکایات و احادیث فردی که بش رحم شده و توبه کرده با محیط مذهبی و ادعیه و ائمه بیگانه بوده و بنا بر صفای ذاتی و مصلحت الهی متحول شدند و خب خدا هم واسه کسی که برگشته سنگ تموم میذاره. اما من و امثال من چه کنیم که از بچگی سر سفره اهل بیت بودیم، نمک خوردیم و نمکدان شکستیم. من آدم ظاهر الصلاحیم، از بچگی فرائض دینی رو به جا می آوردم و جلسات رو شرکت می‌کردم. روم سیاه پام لغزید. بدم لغزید؛ خیلی بد. اتفاقی افتاده که روم نمیشه به خدا بگم ببخشید جبران می‌کنم؛ چه جوری میخوام جبران کنم؟ من که خیر سرم از قبل نماز و روزه و زیارتم به جا بوده دیگه چه کاری مونده که بخوام خودم رو بش دلخوش کنم و به خدا قول بدم. من عمل کردنم خوب بوده ولی گناه نکردنم نه! الان حتی روم نمیشه کسی نماز خوندنم رو ببینه؛همش میگم خدایا بنده هات نماز خوندن و زیارت رفتنم رو می‌بینن؛ زشتی و پلیدیم رو نمیبینن فکر میکنن من آدم حسابیم؛ می‌ترسم وقتی با باطنم آشنا بشن آبروی امام حسین و بچه مذهبیا رو ببرم. من میدونم من تو زرد از آب دراومدم و بقیه بچه مذهبیا اینطوری نیستن و نمیخوام باعث بی آبرویی و بدبینی بقیه بشم. استاد دست و دلم دیگه به توبه، نماز و دعا خوندن و زیارت رفتن نمیره؛ همش فکر می‌کنم دارم خدا رو مسخره می‌کنم با این کارم. استاد عیب نماز خوندن من چی بوده که تنهی عن الفحشا و المنکر نشد؟ زیارت رفتنم کجاش می‌لنگید که بعد دو هفته دیگه مانع لغزشم نمی‌شد؟ چه کنم که خدا رسوام نکنه و باعث بی آبرویی بقیه نشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آیه‌ی ۵۳ سوره زمر فکر کنید که خداوند به پیامبر خود می‌فرماید به بنده‌های من یعنی به همان‌هایی که خود را از تعادل و انسجام و یگانگیِ شخصیت محروم کرده‌اند به آن‌ها بگو برای جبران آن کوتاهی‌ها راهشان بسته نیست، «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم‏» ای بنده‌های من که در مورد خود تندروی کرده‌اید و از مرز بندگی خدا خارج شده‌اید! از رحمت خدا مایوس نگردید. به تعبیر «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» نظر بفرمایید تا روشن شود چه اندازه خداوند متوجه نحوه لغزش‌های ما می‌باشد و در همان راستا تذکر می‌دهد راه جبران بسته نیست. اسرافِ بر جان، یعنی روح و روان و جان خود را از تعادل و یگانگی خارج‌کردن. یعنی یک بُعدی‌شدن و در اموری که مهم نیست افراط و تفریط به خرج‌دادن. گاهی انسان نمی‌فهمد مشکلش چیست، وقتی خداوند به آن مشکل اشاره می‌کند تازه می‌فهمیم دردمان و مشکل‌مان جهت و ریشه‌ی آن کجاست و چرا کارمان به انتخاب اموری کشیده شده که ربطی به شخصیت اصیل انسانی‌مان نداشته و عملاً گرفتار نوعی از خودبیگانگی شده‌ایم، در آن حدّ که نمی‌دانیم چگونه باید باشیم و چه نوع شخصیتی را در رابطه با خود باید دنبال کنیم؟ احساس می‌کنیم که نمی‌دانیم چه هستیم و آن انضباط قلبی را که راحت با آن با خدا بتوانیم ارتباط پیدا کنیم را گم کرده‌ایم. حسرت افرادی را می‌خوریم که در عالم روحانی خود به‌سر می‌برند و ما آن کیفیتی را که به کمک آن بتوانیم ماورای زمان، با روح تاریخی که اولیای الهی در آن زندگی می‌کردند، زندگی کنیم از دست داده‌ایم.

خداوند دقیقاً در آیه‌ی فوق به چنین انسانی پیغام می‌فرستد که ای پیامبر به همان‌هایی که در به کارگیری خود جانب افراط را طی کردند بگو راه بسته نیست و می‌توانید به همان نقطه‌ی کمالی که در طلب آن بودید برسید. مگر تحت تأثیر دام‌های دنیای مدرن زندگیت را خراب نکرده‌ای و انضباطی را که باید در بندگی داشته باشی از دست نداده‌ای؟ از رحمت الهی مأیوس نباش. باز هم آن حالات روحانی رزمندگان، باز مناجات‌های شبانه‌ی دلسوختگان. باز ایثار و محبت همه‌ی آنها در سعه‌ی رحمت الهی، در پیش است. چرا یأس؟

آنچه مانع می‌شود تا به راحتی وارد این نجوا و نیایش با خدا شویم این تصور است که می‌دانیم نسبت به جان و نفس خود اسراف کرده‌ایم و از تعادل لازم خارج شده‌ایم، پس امکان برگشت نیست و خداوند درست بر روی همین نکته دست گذاشته است و می‌فرماید ای پیامبر به بندگان من بگو، ای بنده‌های من، «يا عِبادِي‏». خداوند خطاب به همان گنهکاران می‌فرماید: ای بندگان من. آن وقت من و شما بگوییم چون ما گرفتار انواع افراط و تفریط‌ها شده‌ایم، ما را به بندگی قبول ندارد. می‌فرماید با همان شما هستم که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» با همین خود شما حرف دارم که نتوانستید در مسیر صحیح جلو بروید. ای پیامبر به بنده‌های من که رعایت بندگی را آن‌طور که شایسته است نکردند بگو از رحمت خدا مأیوس نشوید. انسان در تصور اولیه پیش خود می‌گوید مگر می‌شود خداوند متعال منِ گنهکار را جزء بنده‌های خود به حساب آورد؟ ولی خدا درست با قبول این‌که آن افراد در مسیر انحراف قدم گذاشته‌اند به معنای «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ»، آن‌ها را بنده‌های خود می‌نامد، تا راهی بس گشوده و حیات بخشی را در مقابل آن‌ها بگشاید، تا راه ارتباط با خدا را که دوست‌داشتنی‌ترین دوست‌داشتنی‌هاست، به ما نشان دهد و از روزمرّگی‌ها و یأس‌های بی‌جا رهایمان سازد. ای پیامبر به همین افراد بگو با حضور در رعایت دستورات ساده الهی، حق مأیوس‌شدن ندارید. «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» از رحمت خدا مأیوس نباشید، در حالی‌که راه رجوع به رحمت الهی به‌راحتی در مقابل شما گشوده است.

در ادامه نکته‌ای فوق‌العاده امیدبخشی را با ما درمیان می‌گذارد که با نظر به آن می‌توانیم امیدوار راهی باشیم که خداوند آماده است در آن راه، همه‌ی حجاب‌های بین ما و خود را رفع کند. لذا می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً» خداوند همه‌ی گناهان را می‌بخشد. آری! درست دیدید، همه‌ی گناهان را، همه‌ی آن کوتاهی‌هایی که موجب آشفتگی شخصیت ما گشته و نمی‌توانیم خود را در گستره‌ی ارتباط با خدا بیابیم. این همان برآورده‌شدن آرزوی یگانگی با حضرت حق است تا در افق حضور حق در عالم، در عالم حاضر شویم و احساس ما، احساس حضور حق در عالم باشد و نه احساس حضور در محدوده‌ی تنگ و تاریک خودمان. احساس حضور در بیکرانه‌ی عالم وجود. در این قسمت از آیه‌ی مذکور نه‌تنها جایی برای ناامیدی به جهت افراط و تفریط‌ها نمی‌گذارد، بلکه امیدی بسیار عمیق را در مقابل بنده‌ی گنهکارش می‌گذارد، در مقابل همان بندگانی که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ»، امیدی که همه‌ی بهشت‌ها در مقابل‌ انسان‌ها گشوده می‌شود و می‌توانند بدون هرگونه حجابی با حضرت محبوب مأنوس شوند و شب هجران را به کمک پروانه‌ی امید به صبحگاهان وصل بدل کنند. امیدی که قبل از آن، تصور این را هم نمی‌کرد که بتواند با آن‌همه کوتاهی، در آینده‌ای دیگر خود را درک کند که آینده‌ی رفاه‌زده و اشرافیِ هم‌کلاسی‌های گذشته‌اش نیست که حسرت زندگی آن‌ها را می‌خورد.

 با شمایی که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» دارد آن موضوع را درمیان می‌گذارد که «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً» پس مواظب باشید به این وعده‌ی الهی جفا نکنید و تصور نمایید برای ورود به عالم عرفا شأنیت دیگری نیاز است. به گفته‌ی جناب جامی:

غرّه مشو، که مرکب مردان مرد را         در تنگنای بادیه، پِی‌ها بریده‌اند

نومید هم مباش، که رندان جرعه نوش        ناگه ز یک ترانه به منزل رسیده‌اند

 آیه‌ی مذکور از همین زاویه با ما سخن می‌گوید. یعنی حال که می‌خواهی از زندگیِ اهل دنیا فاصله بگیری و وارد جهان گسترده‌ی معنویت شوی؛ نگاه نکن به عرفای بزرگ و ریاضت‌های آن‌ها و بگو مرا در آن وادی‌ها راهی نیست، بلکه بدان اگر رند جرعه نوش شدی و با آزادی تمام بنای اُنس با پروردگار خود را از طریق همین مناجات‌ها شروع کردید، با یک کرشمه خود را در منزل انس با پروردگارتان می‌یابید. با دقت در آیه‌ی فوق جای دوست داشتن و عشق ورزیدن به خداوند در میان است و نه جای محاکمه‌کردن خود. موفق باشید

27828
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات خدمت استاد. ما معتقدیم که انبیاء و ائمه هدی علیهم السلام از کودکی قرار بر نبوت و امامت آن ها بوده است؛ همانطور که عیسی در گهواره بر نبوت خویش گواهی داد و یوسف در کودکی آن خواب عجیب را دید. اما در قرآن کریم می خوانیم: «و آمن له لوط» این که لوط قبل از نبوت خویش کافر بوده است با عقاید ما شیعیان تناقض دارد. جواب این شبهه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت حضرت لوط «علیه‌السلام» قبل از ارتباط با حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» در نبوتِ اجمالی خود به‌سر می‌بردند تا آن‌که مصداق آن را یافتند و آن اجمال به تفصیل درآمد، به همان معنایی که بعثت انبیاء به صورتی خاص و در زمانی خاص انجام می‌گیرد و امامت ائمه «علیهم‌السلام» بعد از رحلت و شهادت امام قبلی، به تفصیل و تعیّن درمی‌آید. موفق باشید  

27827
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات خدمت استاد. با توجه به این موضوع که هستی و وجود عدم نمی شود و ما پس از مرگ به عالم برزخ می رویم و بعد از برزخ در قیامت جاودان خواهیم ماند؛ منظور هلاکت و فنا در آیات «کل شیء هالک الا وجهه» و «کل من علیها فان * و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام» چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر شیئ دو وجه دارد، وجهی که در نسبت با بقیه در عالم کثرات معنا دارد و وجهی که مربوط به هستی و وجود آن است. آیه‌ی مذکور می‌فرماید هر شیئ و هر موجودی، وجهی و نسبتی دارد که هم‌اکنون هالک و نابود است، مگر آن وجهی که وجهِ الهی و وجودی هر موجود و شیئ می‌باشد. وجه وجودیِ درخت همان حیات است که به نور ظهور حیاتِ حق در صحنه است. ولی وجه نسبی آن همان درخت خاص می‌باشد. آنچه می ماند وجه وجودی آن درخت است. با همین نگاه در آیه‌ی بعد می‌فرماید هر آنچه بر زمین است فانی است، به اعتبارِ وجهِ نسبیِ کثراتِ عالم ارض، و آنچه می‌ماند وجهِ ذولجلالی و والای هر مخلوقی است. مثل حیات که در درخت به ظاهر محسوس نیست، چرا که حیات، اجلّ از برگ و ساقه می‌باشد که به طور محسوس به حسّ مادی دیده شود. موفق باشید

27824
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد عزیز: آیا می‌توان گفت یکی از نشانه های اینکه بفهمیم اعتقاداتمان حقیقی و در مسیر درست و خالصانه بوده این است که ببینیم آیا در طول زندگی به مدارج و حالات عرفانی رسیده ایم یا نه؟ یعنی بنده که تا کنون با انجام امور دینی و پایبندی به اعتقاداتم به این حالات نرسیده ام پس یک جای کارم میلنگه و باید درصدد رفع مشکل و عیبم بربیام، درصورتی که اگر مسیر را درست و خالصانه تا کنون طی کرده بودم حالات عرفانی جزو لاینفک زندگی بنده بود، آیا می‌توان گفت حالات عرفانی در طول زندگی نوعی شاخص به جهت تشخیص صحت عملکرد در طی مسیر دینداری و اعتقادی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید عجله کرد. واژه‌ی «صبر» در قرآن در همین رابطه آمده است. وقتی مسیر ما در بستر سیره‌ی اولیای الهی و علمای ربّانی باشد، باید امیدوار بود ولی صبر باید کرد. موفق باشید

27818
متن پرسش
با سلام و ادب، توضیح اینکه پیامبر و ائمه در برابر خداوند «لایسبقونه بالقول» هستند را در مقایسه با برخی آیات قرآن می خواستم بدانم. مثلا آیه ی اول سوره ی تحریم: اینکه پیامبر خدا (ص) چیزی (حالا هر چیز را) بر خود حرام کرده و بعد به دستور الهی بایستی قسم را بشکنند در سوره ی تحریم، بیان شده است. اینکه ترک اولی بوده یا نبوده اصلا بحث من نیست. بحث این است که لا اقل در این مورد، پیامبر مورد عتاب قرار گرفته اند (به بیان علامه طباطبائی) که چیزی را خلاف آنچه که باید انجام داده اند و بایستی اصلاح کنند. این چطور با «لا یسبقونه بالقول» می خواند؟ می‌شود که خداوند اول امر به گفتن چیزی کند و بعد رسولش را عتاب کند که چرا گفتی؟! با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در راستای تحریم خود برای سلوکی برتر، غیر از آن است که در امر دین و یا وظیفه‌ی خود امری را انتخاب کنند که در راستای حکم خدا نباشد. مثل کاری که حضرت یونس «علیه‌السلام» انجام دادند، در حالی‌که باید هیچ اقدامی نمی‌کردند تا در آن مورد حضرت حق تکلیف‌شان را روشن کند. موفق باشید

27798
متن پرسش
سلام استاد: دو جلسه سخنرانی روش های افزایش دین باوری در دانش آموزان مربوط به کدام جزوه می باشد؟ در بحث غرب شناسی بنده سه جلد کتاب را کار کردم حالا می خواستم ورود کنم به سوره هایی که راجع به غرب شناسی بحث کردید از کدام سوره شروع کنم و به کدام خاتمه بدهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آن سخنرانی بحثی بود در بین دبیران محترم معارف اسلامی ۲. بنده سوره‌ای که صرفاً در رابطه با غرب بحث شده باشد، در بین مباحث خود نداشته‌ام. خوب است که با سوره‌ی زمر که نور توحید دارد شروع کنید و از سوره‌ی ال‌عمران و نساء نیز غافل نباشید. موفق باشید

27781
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوي سلامتي و قبولي طاعات و عبادات: چند وقت پيش مقاله اي در خصوص اعجاز عددي قرآن و زمان ظهور مطالعه كردم، در صورت امكان نظر جنابعالي در خصوص مطالب بيان شده در اين موضوع چيست؟ مقاله در پيام رسان ايتا ارسال مي گردد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم مقاله‌ی جنابعالی کدام است؟ ولی در جریان این نوع تحقیقات هستم. کارهای ارزشمندی است که حکایت از نظمی ریاضی‌مند در کلام الهی می‌کند. با این‌همه جایگاه قرآن، جایگاه دیگری است و برای گشودن جهانی بس متعالی در مقابل ما نازل شده است. به همین جهت خداوند می‌فرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» حقیقتاً کتابی را به سوی شما نازل کردیم که در آن به فکر شما و به یاد شما بودیم، آیا تفکر می‌کنید؟ موفق باشید

27780
متن پرسش
سلام علیکم: استاد اسم اعظم خداوند متعال چیست که وقتی اون اسم رو بفهمیم میتونیم با استفاده از اون اسم خیلی از گره هامون‌ ٰرو باز کنیم و با اون اسم پرواز کنیم؟! تحقیق کردم و گفتن تو آیت الکرسی هست. منظور از اسم اعظم خداوند چیست؟! لطفا برای عاقبت بخیری همه جوونا دعا کنید. التماس دعای مخصوص
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو خواهم بود إن‌شاءاللّه. بستگی به خود فرد دارد که با چه اسمی به حضرت حق رجوع کند. در این مورد بعد از سیر مطالعاتی سایت، تفسیر سوره‌ی «حمد» امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» کمک می‌کند. موفق باشید

27777
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام الله علیکم: طاعات و عباداتتان قبول. التماس دعای ویژه دارم. حضرت استاد، شما که در این شبها n نفر را دعا می فرمایید، استدعا دارم n+1 را هم دعا کنيد. سپاسگزارم. امروز با شنيدن جلسه ششم شرح حضرتعالی بر مصباح الهدایه امام خمینی رحمه الله علیه خیلی امیدوار شدم، من نیز با خواندن و شنیدن مباحث توحیدی مانند شرح دعای سحر، تفسیر سوره حمد، شرح مصباح الهدایه و... مخصوصاً قبل از نماز شب، آنچنان در روحیه ام اثر می‌گذارد که گاهی فقط به خواندن نمازهای شفع و وتر بسنده می‌کنم. خداوند متعال را بخاطر آشنایی با شما که ثمره اش معرفت بیشتر به حضرت حق است سپاس می گویم. نکته‌ای بیان نمودید که ما به هر چیزی می نگریم، آن جلوه الله است با تمام اسماء و صفاتش، درحد امکانی آن چیز. بنابراین وقتی ما به همنوعان خود نگاه می کنیم، تجلی پروردگار را می بینیم که بایستی نهایت خضوع را در مقابلش داشته باشیم. با این نگاه رفتار ما کاملا متحول خواهد شد. مخصوصاً اینکه ما از مرتبه او در نزد پروردگار متعال بی خبر هستیم‌. چقدر دقیق و سخت می شود مراقب در رفتار!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چقدر زیبا متوجه می‌شویم چرا خداوند به رسول گرامی‌اش فرمود: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» (آل‌عمران/۱۵۹) به مرحمت خدا بود که با خلق مهربان گشتی و اگر تندخو و سخت‌دل بودی مردم از گِرد تو متفرق می‌شدند، پس از (بدیِ) آنان درگذر و برای آنها طلب آمرزش کن و (برای دلجویی آنها) در کارِ (جنگ) با آنها مشورت نما، لیکن آنچه تصمیم گرفتی با توکل به خدا انجام ده، که خدا آنان را که بر او اعتماد کنند دوست دارد.

آری! آن حضرت با سعه‌ی صدر با مردم رفتار می‌کردند و در این راستا اگر هم خطایی سر می‌زد با خطای آن‌ها بد بودند و نه با خودشان. إن‌شاءاللّه توفیق دعای به دوستان داشته باشم، دعاگو هستم. موفق باشید

27770
متن پرسش
آیا این نتیجه گیری درست است که چون حقیقت ثقلین از یک نور واحد هستند یعنی هر دو نازل شده از یک حقیقتند با توجه به «اول ما خلق الله» بودن حقیقت نوری اهل البیت (ع) پس نگاه ما به قرآن نباید به گونه ایی باشد که کتابیست دارای حقایق عوالم بلکه کتابیست که حقایق از روی آن محقق شده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريمٌ (۷۷) في‏ كِتابٍ مَكْنُونٍ (۷۸) لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» (۷۹) یعنی جایگاه قرآن، جایگاه بس بلندپایه و کریمی است که تنها اهل طهارت آن را مسّ می‌کنند و لذا قرآن را ثقل اکبر، و اهل البیت را که در مقام اُنس با حقیقت قرآن هستند، ثقل کبیر گفته‌اند. موفق باشید

27737
متن پرسش
سلام: چرا شما اینقدر بر تفسیر المیزان تأکید دارید در حالی که بعضی ها معتقدند تسنیم همان المیزان معاصر است که هم با استنادات بیشتر نوشته شده و هم مسائل جدید که در زمان علامه نبودند را نیز مطرح کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب شریف «تسنیم» از آیت اللّه جوادی «حفظه‌اللّه» سعی دارد با دقت زیاد، ابعادی از تفسیر شریف «المیزان» را تبیین کند و در این کار بحمداللّه موفق بوده‌اند. ولی در هر حال کتابِ مادر در تفسیر «تسنیم»، تفسیر «المیزان» است با جامعیت خاص خود. به همین جهت بنده همیشه به رفقا پیشنهاد می‌کنم در کنار تفسیر المیزان، از تفسیر تسنیم غفلت نشود. موفق باشید

27725
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات: سوالی داشتم در خصوص لعن و اینکه اشخاص را می توان لعن کرد یا اعمالشان را یا هر دو را. مثال در زیارت عاشورا لعن کاملا روی اشخاص و قاطبه بیان میشه. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لعن‌کردن در کلّیّت خود در قرآن هست «إنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ ۙ أُولَٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» (بقره/۱۵۹) آن گروه (از علمای اهل کتاب) که آیات واضحه و هدایتی را که فرستادیم کتمان نمایند بعد از آنکه آن را برای (هدایت) مردم در کتاب آسمانی بیان کردیم، آنها را خدا و تمام لعن کنندگان (از جن و انس و ملک) نیز لعن می‌کنند.

ولی آیا مصداق لعنی که ما در زیارت عاشورا داریم چه کسانی ممکن است باشند، بد نیست به کتاب «زیارت عاشورا، اتحادی روحانی با امام حسین «علیه‌السلام» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

27714
متن پرسش
با سلام بر شما: اینجانب از اول ماه رمضان در دعاهام از خداوند خواستم که توی این ماه عزیز ایمانم رو قویتر کنه و اهل یقین به معنی حقیقی کلمه بشم خلاصه مثل شهدا و علما تحت تاثیر روزمرگی زندگی قرار نگیرم و در همه حال با تمام وجود به یاد خدا باشم، خلاصه مومن و شیعه حقیقی باشم، اما متاسفانه نمیدونم چرا افکار پوچ و شبهات بیهوده و آزار دهنده سراغم میاد، شک ندارم کار شیطونه و وسواس خناس داره زمزمه میکنه اما سخت میتونم جلوش رو بگیرم، من فکر می‌کردم توی ماه رمضان شیطان قدرتش کم میشه و ما میتونیم از لحاظ اعتقادی و ایمانی ارتقا پیدا کنیم، اما انگار برعکس شد، چرا؟ من که از خدا یقین برتر و یقین قلبی قوی‌تر خواستم اما همون یقین قبلی هم مورد ضربات شیطان قرار گرفته و دارم آزار می‌بینم، چرا اینجوری شد؟ حکمتش چیه؟ باید چیکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: كار شيطان اين است كه هر چيزى كه ما را به خدا نزديك مى‌‏كند و طريق رسيدن به حق است، از ما بگيرد و در آن كار اخلال ايجاد كند. بنا به فرمايش قرآن‏ «قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَ‏ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ»؛[1] شيطان گفت: خدايا! به جهت آن كه گمراهم كردى، حتماً در مسير مستقيمى كه به سوى تو ختم مى‏‌شود مى‌‏نشينم و بندگانت را از آن مسير منحرف مى‏‌كنم. هميشه اختلال شيطان در امورى است كه به خدا ختم مى‏‌شود.

         آب گِل خواهد كه در دريا رود             گِل گرفته پاى او را مى‏‌كشد

         چيست اين از گِل گرفتن آب را             جذب تو نُقل و شراب ناب را

موفق باشید


[1] - سوره‌ى اعراف، آيه‌ى 16.

27713
متن پرسش
استاد گرامی سلام: آیا اینکه خدا فرموده «فاقروا ما تیسر من القرآن» همان روخوانی قرآن است؟ با این حال گفته شده بسا قاریان قرآن که قرآن آنها را لعنت می‌کند و اینکه عمل به قرآن مهم است نه خواندن آن و اینکه گفته شده نگاه به مصحف باعث اذیت شیطان می شود، چگونه می توان این موارد را با هم جمع نمود؟ من خود را آدم خوبی نمی دانم و روسیاهم. می ترسم همان موقع که قرآن می خوانم مورد لعن قرآن باشم این فکرها باعث شده نتوانم قرآن بخوانم. با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که به قرآن به عنوان کلام الهی رجوع می‌کنید و در حدّ توان از آن بهره می‌گیرید، حتی در حدّ خواندن قرآن با آهنگ ترتیل، در فضای نورانی کلام الهی قرار می‌گیرید و شخصیت شما به آموزه‌های دینی نزدیک می‌شود و لذا ناخودآگاه رذائلی مثل تکبّر و فریب‌دادن از شما می‌ریزد. آری! آن کسی که با خواندن قرآن مورد لعن قرار می‌گیرد به جهت آن است که می‌خواهد بساط فریب مردم و عُجب خود را رشد دهد. موفق باشید

27702
متن پرسش
سلام استاد گرامی: ببخشید اگر انسان طبق آیات قرآن، در خسران است ما چگونه امید داشته باشیم که عاقبت به خیر می‌شویم؟ الان وقتی یادمان نمی آید که در گذشته خود چقدر گناه کرده ایم و حق الناس، چه کنیم؟ چطور می‌توانیم گذشته خود را جبران کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آن‌که فرمود انسان در خسران است، فرمود: «الا الّذین آمنوا و عملوالصّالحات» و عمل صالح آن است که نسبت به گناهان توبه، و نسبت به حق النّاس، در حدّ توان خود تلاش برای جبران آن داشته باشیم. موفق باشید

27691
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: با توجه به مبحث اصالت وجود و برهان صديقين سوالي داشتم، مشخص شد كه آنچه كه اصيل است وجود است و وجود مطلق و حضرت واجب الوجود و ماهيات به تبع آن وارد ميدان مي شوند و به اعتبار شرايط خاص لباس وجود مي پوشند. اما سوال اينجاست اگر مشاهده گري نبود آيا ماهيتي آشكار مي شد و ظهور مي يافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیاری از ماهیّات در نسبتِ با ما معنا دارد مثل خانه و ماشین و خیابان. و بعضی از آن‌ها به جهت امکانِ ذاتی‌شان، مخلوق خدا هستند مثل انسان و زمین و حیوانات، که وجود «عنداللّهی» در علم خدا دارند و از آن عالَم نازل شده‌اند، به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (حجر/۲۱). موفق باشید

27682
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، تلاشم بر این بوده اگر کسی از دوستان و نزدیکان با ولایت و انقلاب مخالفت دارد و یا چندان اعتقادی ندارد و پر از شبهه هست، با رحمت و مهربانی و حجت و دلیل واضح صحبت کنم و صبر به خرج دهم. اما گاهی هر چقدر صبر می‌کنم و دلیل میاورم باز هم حرف خودشان را می‌زنند و دوباره همان شیوه تحلیل را پیش می‌برند و حتی گاهی ناراحت می‌شوم که این بحث فایده ندارد و دارم خودم را ناراحت و عصبانی می‌کنم و حتی باعث می‌شود از جهت جسمی هم ناراحت بشوم و با خودم می‌گویم هر میزان هم گویی با صبر صحبت کنم و دلیل بیاورم باز دوباره مطالب خود را می‌گویند و مطالب ام رو به نحوی نادیده می‌گیرند و می‌گویند وضعیت کنونی حتی با مبانی متفکران این انقلاب مثل امام و شهید بهشتی و شهید مطهری نمی‌خواند و شما دارید دفاع بیجا می‌کنید و فکر می‌کنید واقعا مردم برایشان نظام مقبول و کارآمدست و اگر در پاسخ هم با شدت و محکم و یا دافعه صحبت کنم می‌گویند شما بی منطق هستید و این منطق شماست و منطق شما شدت و دفع بقیه است و خودم هم در این حالت اذیت می‌شوم. هر چند در راه انقلاب به نظرم چشیدن این سختی ها خودش عامل رشد و ثابت قدمی بتواند باشد، ولی این هم بحث است که این حدود رحمت و خوشرویی با شدت و قاطع بودن کجاست تا هم دلایل روشن شود و هم اتمام حجت باشد و خودم هم ناراحت این چنین نشوم و متاسفانه بعضی اوقات نسبت به انقلاب و این وضعیت و دفاع و تعهدم به آن و هندسه انقلاب دلم به لرزه می افتد و خب تاثیر ناراحت شدن و احساس بی ثمری بحث با سایرین برای خودم هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در مباحث سوره‌ی جاثیه عرض شد انقلاب اسلامی در شرایطی نیست که از نداشتن چنین طرفدارانی به‌خصوص با روش توحیدیِ رهبر معظم انقلاب ضربه‌ای بخورد. می‌ماند که خوب است انسان از سر دلسوزی جهت کمک به افرادی که در گردونه‌ی توحیدی انقلاب اسلامی نیستند، متذکر برکات آن حضور بشود و چشم‌اندازی از آینده‌ی قدسی را در مقابل آن‌ها به روشی حکیمانه بگشاید و هرگز کار، به جدال نکشد به این معنا که یا باید دلایل ما را بپذیرند و یا رد کنند، لازم نیست. وظیفه‌ی ما آن است که با استحکامی حکیمانه متذکر حقیقتی شویم که نیاز هرکس در این دوران است و ردّ شویم و در بودنِ گسترده‌ی انقلابیِ خود از آنچه خدا برای ما تقدیر کرده است، بهره‌ی لازم را ببریم. نهایتش آن است که آن‌ها، آن‌قدر خود را در امور دنیایی غرق می‌کنند که مصداق این آیه می‌شوند که خداوند به پیامبر خود فرمود: «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ» خدای را پاس بدار و آن‌ها را در فرورفتن‌شان در بازی‌های دنیایی به خودشان واگذار. موفق باشید  

27652
متن پرسش
سلام علیکم: درباره بحث انحطاط و تعالی تمدن ها و جوامع بر پایه قرآن و مبنای قرآن پایه، حضرتعالی کتاب یا مقاله خاصی را پیشنهاد می‌کنید یا از خود حضرتعالی در این باب مطلب و مبحثی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «تمدن‌زایی شیعه» و کتاب «امام خميني «رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» و سلوک در تقدير توحيدي زمانه» افقی را در این رابطه به میان می‌آورد. موفق باشید

27647
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام محضر استاد گرانقدر: چنانچه محضرتان آموخته ایم قرآن حقیفتی است از جانب حضرت حق (احکمت آیاته . . .) و ماهیتا "هدی للمنقین" است نه غیر منقین، پس چگونه می‌شود با عنایت به نامه ۴۷ نهج البلاغه «مبادا دیگران در عمل کردن از مسلمبن پیشی بگیرند» این موضوع را جمع بندی نمود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم حضرت، نسبت به هویت‌های انسانی در مقایسه با سایر انسان‌ها آن سخن را می‌فرمایند و نه در نسبت به حقیقت قرآن در مقایسه با سایر ادیان و مکاتب، به همان دلیل که ما بین اسلام به عنوان یک حقیقت و مسلمانی‌مان فاصله داریم. موفق باشید

27637
متن پرسش
سلام: نظر شما در مورد لایوهای اینستاگرامی میلاد دخانچی که به رابطه قرآن و علوم انسانی می پردازد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور کلّی معتقدم در جای خود آن مطالب قابل توجه است و نباید آن نگاه، نادیده گرفته شود. موفق باشید

27626
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: ساحت حضوری قرآن با ساحت حضوری تلاوت قرآن چه تفاوتی دارد؟ آیا نماز قرب و انس و عشق می شود و قران ادب و توجه و رعایت حریم؟ آیا اصطلاحات قوس نزول و قوس صعود با هم متفاوت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با رجوع به قرآن باید سعی کنیم در ساحت حضور قرآن قرار بگیریم از آن جهت که قرآن، کلام خدا است و با ما به گفتگو آمده است. ۲. همان‌طور که از اسم آن‌ها پیداست، در قوس نزول، حقایق وجودی از عالم بالا با تجلیات خود در عوالم نازله حاضر می‌شوند. مثل آن‌که معانیِ ذهن ما به صورت لفظ در می‌آید و قوس صعود، عکس آن است. موفق باشید

27619
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم در سوره مبارکه یونس آیه ۶۱ که آمده است: آنچه که از قرآن تلاوت می کنیم خداوند میبینه در تفسیر المیزان اومده که مصداق این آیه پیامبر عزیز اسلام است. تفسیر آیت الله جوادی آملی هم تقریباً همین طور هست. می‌خواستم ببینم آیا میتونیم خودمون رو هم مخاطب این آیه بدونیم اگرچه این مطلب صدق میکنه یعنی هر کاری انجام بدیم و قرآن بخوانیم خداوند میبینه، ولی میتونیم موقعی که این رو میخونیم خودمون رو مخاطب بدونیم یا نه درست نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بالاخره « شیر را بچه همی ماند به او». موفق باشید

نمایش چاپی