بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25762
متن پرسش
سلام علیکم: آیا امروز جریان انقلابی و بسیجی ما بصورت کلان می توان گفت درگیر تحجر و یا رکود و سکون است؟ بسیاری هر چند شاید به تندی می گویند نیروهای انقلابی از فهم ضروریات جامعه غافل اند و برداشتهای فقهی ایدئولوژیک اند و نگاه عطوفت و مهربانانه ای جهت جذب حداکثری ندارند. آیا این مورد با وجود اینکه نسل نیروهای جوان مومن انقلابی بیشتر شده اند و آنها شروع به فعالیت فرهنگی کرده اند و بسیاری از عیب ها را هم پاک کرده اند، صدق می کند و اساساً می شود گفت جریان انقلابی به سکون افتاده و هیچ برنامه بلند مدتی بر کشور و تمدن ندارد و هنوز در گذشته مانده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز آموزه‌های دینی ما در حدّ مفاهیم دینی است و به اگزیستانس انسان کمتر نظر می‌شود. قرآن و روایات به جای آن‌که افقی در مقابل جان انسان بگشایند، موضوعاتِ آموختنی شده‌اند. عرایضی در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» شده است. موفق باشید

25735
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت امیر در خطبه ۱۰ نهج البلاغه خطاب به سران ناکثین می فرمایند «ان معی لبصیرتی ما لبست علی نفسی و لا لبس علی». ایشان می فرمایند که من حقیقت را بر خود مشتبه نساخته ام و کس دیگری هم بر من مشتبه نساخته است. آیا بر اساس این جمله می توان گفت سر منشاء فسادها و انحرافات فردی و اجتماعی حاصل دو مورد: ۱. خود بینی و تعیین معیار اعمال بر اساس حال درونی و امیال مان ۲. عدم رعایت و تدقیق و متعهد بودن به بسیاری اصول بویژه در مراودات و رفاقتها که ثمرش سوار شدن دیگران بر قلب و ذهن هاست، بیان کرد با توجه به اینکه ایشان می فرمایند ته خودم بر اساس میل خویش، حقیقت را کتمان کردم و نه دیگران مرا فریفته اند و از جهل و سهل انگاری ام بهره جسته اند؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. مولای ما به گشودگیِ انسانیِ خود با حقیقتِ گشوده‌ی عالَم زندگی را معنا کرده‌اند همان چیزی که مولوی را مولوی کرد و او در گزارش احوالِ خود، مثنوی را سرود. موفق باشید

25743
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در شرح غزل شماره ۷۸ در شرح بیت (ساقی بیار باده و با محتسب بگو / انکارِ ما مکن که چنین جام، جم نداشت) فرمودید سالک، بوسیله نفی انانیت و بریدن نگاه از نظر در کمالات خود، روحش از کثرات و ماهیات به وحدت متصل می شود و تجلی اسم جلال را می چشد و هم چنین روحش با سایر عوالم نیز متحد می گردد. با توجه به آیه «اولم ینظروا الی ملکوت السماوات و الارض» و ارتباطش با این بیت می توان گفت انسان سالک در اثر نفی حرکت در راستای امیال و نفس خود، نظرش را از کثرات می بُرَد و به ملکوت و عالم قدس و اسم جلال نظر می کند و بدین وسیله هم متصل به مبادی اصیل وحدت و حقیقت می شود و هم بدلیل قرب به مقام اشرف مخلوقاتی و خلیفه اللهی، توانایی دارد در تمام عوالم حاضر شود و بعد لایقف خود را با قوت به صحنه آورد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است مشروط بر آن‌که دین را در محدوده‌ی مفاهیم ذهنی تقلیل ندهیم. موفق باشید

25729
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: در مورد نکته ای در سوال ۲۵۷۱۵ فرمودید اگر روایات هم مثل قران اینقدر مبهم باشند پس آیا واقعا می توان گفت که اهل بیت قرآن را متناسب با فهم ما تفسیر کردند؟ اینگونه که شما می فرمایید جز فلاسفه که تعدادشون بسیار محدوده ( البته بماند که قبلا اصلا فلسفه در عالم اسلام نبود) درک درستی از خلقت و زمین و آسمان و دنیا و آخرت و جسم و روح ندارند. آیا نباید روایات به گونه ای باشه که عموم بتونند درک درستی از خلقت و دنیا و آخرت و جسم و روح داشته باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در هر زبانی باید وارد فرهنگ آن زبان شد. اگر کسی مدتی با قرآن و روایات به‌سر کند مانند علامه‌ی طباطبایی اشاراتِ قرآنی را می‌فهمد و این مربوط به هر زبانی است. زیرا آیات و روایات متذکر امری هستند که انسان‌ها در موردش مسئله دارند. بدون مسئله نه قرآن با ما سخن می‌گوید و نه روایت. موفق باشید

25726
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: دو سوال دارم که فکر کنم به گونه ای با هم ارتباط دارند اول اینکه در قرآن سه گونه اندیشدن داریم تفکر، تعقل، تدبر. تفاوت هر یک در چیست؟ (همه را به اندیشیدن ترجمه کرده اند)؟ و سوال دوم اینکه تفاوت قلب، صدر، فواد، چیست؟ استاد عزیز برای سوال خودم پاسخی دارم که در ذیل می آورم منت می گذارید اگر صلاح بدانید تصحیح بفرمایید. تفکر اندیشیدن بدون تزکیه نفس ولی تعقل اندیشدن همراه با تزکیه نفس است انسان در ابتدا با فطرت پاکش می اندیشد و می فهمد با تزکیه از عقل اش بهتر بهره می برد و اینگونه اندیشیدن در قرآن شاید تعقل نامیده می شود. حدیثی از امام علی (ع) که می فرماید: «من لم یهذب نفسه لم ینتفع بالعقل» یعنی هرکس خود را تزکیه نکند از عقل اش بهره نمی برد. تزکیه سبب حضور قلب و ارتباط با عوالم عالیه می شود و از این طریق عقل نوری می گیرد که بهتر می فهمد پس یک رابطه ای بین عقل و قلب که با تزکیه بدست می آید وجود دارد که آن درست فهمیدن و درست اندیشیدن از طریق قلب مطرح می شود و شاید قلوب یعقلون (قلوبی که با آن بیندیشند) در آیه ۴۶ حج معنا پیدا می کند. عقل مثل ماشین حساب می ماند که سازنده بمب اتمی در محاسباتش برای کشتن مردم از آن استفاده می کند یا برای ساخت وسیله مفید برای نیازمندان نیز بکار می رود. اگر عقل را در راستای دنیا طلبی صرف بکار ببریم در همان راستا اندیشه می کند ولی اگر به قلب هم میدان بدهیم می توانیم با عقل مفاهیم معنوی را خوب استدلال کرده و بفهمیم. اما قلب کار مهم دیگری نیز می کند که از عهده عقل ساخته نیست و آن درک و رسیدن به آن مفاهیم است و شما در کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود بخوبی تشریح کردید مثلا بوی گل که اصلا با عقل نمی توان فهمید یا شادی که عقل نمی فهمد ولی قلب توان درک آن را دارد یعنی از خدا دانی به خداداری رسیدن است. به‌عبارتی با تفکر به اسلام می رسیم و با تعقل به ایمان. و تدبر یعنی باطن هرچیزی را با اندیشه پی بردن است. اما هر یک از تعابیر دل ویژگی قلب را بیان می کند دل را از این لحاظ قلب گویند که دائم در حال دگرگونی و تقلب است. فواد گفته می شود که محل حب، بغض، خوف، رجا، اظطراب است. صدر گفته می شود که شاید مهمترین بعد وجودی نفس است یعنی قلب در صدر ابعاد وجودی نفس است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه بسیار خوبی در این نوشتار مطرح فرموده‌اید. با این‌همه عنایت داشته باشید که بعضاً از خود جمله یا آیه و روایت می‌توان فهمید با به‌کاربردنِ هر کدام از این واژه‌ها، گوینده به کجا اشاره دارد. بعضاً حتی «تفکر» بالاتر از «تعقل» به‌کار می‌آید آن‌جایی که به پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «لتبیّن للنّاس ما نُزل الیهم لعلهم یتفکرون» تفکر در این‌جا یعنی توجه به ابعاد روحانی که خداوند در جان افراد نازل کرده. در هر حال نکات خوبی را مطرح کرده‌اید. موفق باشید

25722
متن پرسش
سلام و عرض ادب: چرا درباره طاغیان و سرکشان، قرآن می فرماید اینها به جهنم برمی گردند؟ مگر قبلاً در جهنم بوده اند تا گفته شود در قیامت به جهنم باز می گردند یا منظور این است که اینها به سبب کفرشان در دنیا، همان رویه جهنمی را دنبال کرده اند و در یوم الحشر، به همان جهنمی که رویکرد دنیوی شان بود می رسند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید همین نکته که فرموده‌اید خوب است زیرا می‌فرمایند باطن دنیا جهنم است. موفق باشید

25721
متن پرسش
سلام علیکم: چرا خداوند، جزای متقیان را به خود نسبت داده، می فرماید: «جزاء من ربّک»، ولی جزای طاغیان را به خود ایشان و عمل ایشان اسناد می دهد. «جزاء وفاقا»؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون خداوند عین رحمت است، عذاب ندارد که به کسی بدهد، بلکه به گفته‌ی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رحمتش را که از کسی بگیرد، بالتبع به او عذاب کرده است. موفق باشید

25715
متن پرسش
در ادامه سوال ۲۵۶۷۵ که اشاره به نگاه اندیشکده تصریف دارد مبنی بر مادی بودن کل عالم سوالی که داشتم این بود که با توجه به روایتی که اشاره دارد نور خورشید از کرسی و نور کرسی از نور اهل بیت است و چون این نور نازله همان نور است پس عالم مادی است. و همچین در روایات تصریح شده که نور اهل بیت هزاران سال پیش از خلقت عالم خلق شده است. و همین اشاره به زمان نشانگر زمان مند بودن و مادی بودن عالم دارد؛ استدلال شما بر رد این نظریات چیست؟ چرا که جواب به سوال قبلی اصلا قانع کننده و مستدل نبود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال باید مبانیِ تفکر را درست کرد تا این روایات در جایگاه خود با ما سخن بگویند. «رسالة الولایه» از حضرت علامه و بحث «ده نکته در معرفت نفس» و نیز «برهان صدیقین» مقدمات خوبی برای فهم اشارات قرآنی و تذکرات روایی است. آیت اللّه مشکینی می‌فرمودند بعضی روایات را آن‌چنان بی‌حساب و سطحی می‌دیدیم که گمان می‌کردیم بعید است آن روایات از معصوم صادر شده باشد. ولی وقتی در محضر علامه‌ی طباطبایی می‌بردیم و ایشان از طریق تدبّر، ما را از سطح به عمق می‌بردند؛ تازه عظمتِ روایات برایمان روشن می‌شد. ما در مورد روایات هم مثل قرآن، مأمور به تدبّر هستیم که به یک معنا همان تفقُه در دین است. موفق باشید

25707
متن پرسش
سلام علیکم: طبق آیات ۷ و ۸ سوره زلزال «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ * وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ» انسان همه اعمال خود را در قیامت اعم از نیک و بد کوچک و بزرگ می بیند. این معنی چگونه با آیات مربوط به «احباط»، «تکفیر»، «عفو»، «توبه» سازگار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان توبه کرد، دیگر عملی که با توبه رفع شده است به میدان نیست تا دیده شود. موفق باشید

25703
متن پرسش
سلام علیکم: در آیه ۱۱ سوره نور «إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ ۖ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۚ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِي تَوَلَّىٰ كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيم» افک به چه معناست؟ چرا قران افک را با تمام ظاهر دردناک و رنج اور است خیر می داند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد سعی بفرمایید به خود تفاسیر رجوع کنید که می‌فرمایند شایعه‌پردازان، زیاد نیستند و آن تهمت را که به جناب عایشه زدند تا آبروی ایشان را ببرند؛ گمان نکنید برای شما شرّ است، بلکه خیر است چون اهلِ ضلالت شناخته می‌شوند. موفق باشید

25702
متن پرسش
سلام علیکم: چرا در آیه ۸ سوره عادیات «وَإِنَّهُ لِحُبِِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ»، قرآن از مال و ثروت با عنوان «خیر» یاد کرده است؟ آیا این تعبیر قرآن با آیاتی که مال و فرزند به عنوان بلا و ابتلا و یا لهو و لعب مورد اشاره قرار گرفته است در تعارض نمی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جاهای دیگر هم این واژه به همین معنا آمده است از آن جهت که «مال و ثروت» می‌تواند منشأ خیر باشد. موفق باشید

25701
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، شرایط سختی برای شخص خودم پیدا شده است. بعضی روزها وقتی با افرادی صحبت می کنم و باهاشون سر بحث رو باز می کنم، بشدت دچار شک و تردید و ابهام درباره این انقلاب میشم. گویی این انقلاب هم پدیده ای است که روزی بوجود آمده و روزی رشد یافته و روزی به افول و نابودی می رسد. از حرفهای عجیبی که گویی این انقلاب تا عمیق ترین سطوحش درگیر سیاست بازی های کثیف و قدرت طلبی و در تصرف ابن الوقت هاست و این انقلاب، قدرت اسلام و اعتبار اسلام و محبوبیت دین را در بین مردم روز به روز کمتر کرده است. عملکرد برخی جریانات و مسئولین هم شواهدی بر مدعایشان است. دلم سخت لرزیده، نکند این همه تقلا و کوشش و دم زدن از آرمان انقلاب و ارزشهای انقلابی و تمدن اسلامی، بیهوده و آب در هاون کوبیدن باشد و ما هم عقاید مذهبی مان را در پرتو طرح های ایدئولوژیک این نظام مطرح کردیم؟ نکند واقعاً این انقلاب هم پدیده ای است که روزی افول می یابد و خبری از آن قله های افتخار نیست؟ نکند واقعاً سیاست بازی و فرصت طلبی و جناحی کاری، سرتاسر مسئولین ما را فرا گرفته و فساد سیستماتیک است؟ به یاد دارم زمانی این نوع سوالات به ذهنم می رسید و با مطالعه دو کتاب شما در باب انقلاب و آینده داری آن آرام شدم. استاد، وجودم درگیر خوف و رجاء عجیبی است. از یک‌سو همه این تردیدها و ناراحتی ها، و از یک‌سو در دلم امیدی است که این انقلاب عطیه ای الهی و موهبتی از پروردگار برای گذار از مدرنیته و اسلام آمریکایی است و این همه انسان طرازی که نظیر صیاد شیرازی و حججی و چمران تربیت کرده است گواه این مطلب است. گاهی فکر می کنم شاید برای برداشتن گام دوم انقلاب این نوع تردیدها و تشکیک ها و ساخت دوباره بنای ایمانی مان با اعتقاداتی نوین و ناب نیازست بالاخره انقلاب چهل سالگی خود را رد کرده و دوران بلوغ و همین تشکیک ها نسبت به قبل و آینده است. عذر می خواهم مطلب طولانی شد؛التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمایشاتی که رهبر معظم انقلاب در روز بسیج فرمودند، همه‌ی حرف را برای چنین سؤالی در میان داشت. آن‌جا که فرمودند: «پیروزی ملّت ایران و پیروزی بسیج و پیروزی این جریان عظیم انقلابی در ایران، تضمین‌شده است. خدای متعال در قرآن می فرماید: اِن یَنصُرکُمُ اللهُ فَلا غالِبَ لَکُم؛ اگر خدا شما را یاری کند، هیچ کس بر شما غلبه نمی کند. خب، یاری کردن خدا چه جوری است؟ اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم‌‌؛ اگر شما یاری کردید دین خدا را، جهت‌گیری الهی را، منطق خدایی را، راه خدا را، خدا هم شما را نصرت خواهد کرد و یاری خواهد کرد؛ این همان چیزی است که امروز وجود دارد. این جریان عظیم انقلابی در کشور دارند اهداف الهی را دنبال می کنند، ایجاد جامعه‌ی اسلامی را دارند دنبال می کنند، تحقّق شریعت الهی را در کشور دارند طلب می کنند و دنبال می کنند؛ پس کار خدا است، راه خدا است، نصرت خدا است؛ وقتی نصرت خدا شد، خدای متعال هم نصرت خواهد کرد، و وقتی خدای متعال نصرت کرد، فَلا غالِبَ لَکُم؛ هیچ کس بر شما غلبه نخواهد کرد». موفق باشید

 

25694
متن پرسش
سلام و عرض ادب محضر استاد محترم: بنده در رشته تفسیر اثری دانشگاه علوم قرآن ری تحصیل کرده ام. مدت ۶ سال هم خدمت آقای دکتر مرتضی زاهدی استاد تعلیم و تربیت قرآنی کسب فیض کرده ام. اما وقتی به قرآن مراجعه می کنم خود را عاجزترین میابم و حس می کنم دریافت‌های بافته های ذهنی و یا محفوظاتی است که از دیگران دارم. سوالی که برام مطرحه برای ورود به تدبر در قرآن چه راهکاری را پیشنهاد می کنید؟ آیا باید با موضوع خاصی و سوالات خاصی ورود کنیم؟ آیا باید به تفاسیر هم مراجعه کنیم؟ یا لازم است ابتدا یک دوره تفسیر خاصی را مطالعه کنیم بعد ورود کنیم؟ چنانچه راهنمایی خاصی مد نظر دارید بفرمایید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که با مطالعه‌ی مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها‌ که همه بر روی سایت هست؛ زمینه‌ی تفکر و تدبّر در قرآن را فراهم فرمایید و سپس به تفسیر المیزان رجوع کنید. قبل از آن بد نیست به جزوه‌ی «روش کار با المیزان» رجوع فرمایید. موفق باشید

25682
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد بنده وقتی خواستم استخدام بشم یک دوره کار آموزی گذراندم به مدت دو ماه. چون متاهل بودم خیلی تلاش در جهت موفقیت در آزمون کار اموزی می کردم. این قضیه باعث شد دو سه نفر حسادت هایشان را بروز بدهند و تنش هایی داشتیم. الان که دو سال از اون قضیه گذشته متوجه شدم که حتی همکارای جدید و اکثر همکارا از من بدشون میاد و اکثرا پشتم غیبت است چون هم دوره ای ها اکثرا پشت سرم حرف می زنند. فضای کار کثیفه همه زیر آب بقیه رو میزنن و فضای خشنی هست و اصلا دوستانه و آرامش بخش نیست. استاد من خیلی در قید نظر بقیه نیستم اما این موضوع که همه از من متنفرن به خاطر تلاشم و ریش رو صورتم اذیتم میکنه. چطور در محیط کار این افکار از خودم دور کنم. مگر من نا حق بودم که همه دشمن من هستند؟ چطور قراره سی سال از عمرم رو با چنین انسان هایی بگذرانم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما با محبت، مسئله را حلّ کنید. قرآن می‌فرماید: «وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ اِدْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ» و هرگز نیکی و بدی در جهان یکسان نیست، همیشه بدی (خلق) را به بهترین شیوه (که خیر و نیکی است پاداش ده و) دور کن تا همان کس که گویی با تو بر سر دشمنی است دوست و خویش تو گردد. موفق باشید

25651
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، با توجه به مباحث سوره منافقون و سیره نبوی و علوی (علیهما السلام)، شیوه ما امروز در مواجهه و مقابله با جریان نفاق و پیمان شکنان که قصد استحاله انقلاب را دارند و دست از آرمان های بلند آن برداشته اند و پاسدار ارزشهای انقلابی نیستند چگونه باید باشد؟ اینکه رئیس جمهور فعلی از اسلام رحمانی سخن به میان می آورند و اینکه پیامبر (ص) با گروه های پیمان شکن پس از پیمان شکنی از سر رافت دوباره پیمان می بستند، چه مشکل اساسی با سیره اخلاق اسلام در مقابله با جریان نفاق و عهد شکن دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به پیامبر خود می‌فرماید اگر آن‌ها پیمان خود را شکستند، پیمان‌شان در نزدشان بینداز و کار خود را ادامه بده. بد نیست در این مورد به آیات ۵۵ به بعد سوره‌ی انفال رجوع فرمایید. موفق باشید

25650
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به تفسیر آیه ۸ سوره منافقون «...لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ...» چگونه یک ملت می تواند عزت خود را حفظ و تقویت نماید؟ ملاک عزت فرد و جامعه طبق این آیه شریفه ویژه برای جوامع اسلامی علی الخصوص ایران، چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقط با متعهدبودن بر آموزه‌های دینی در راستای محبت به خلق و صدق و عدل، انسان‌ها به عزّت لازم می‌رسند. موفق باشید

25638
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد عزیز در کتاب «حقیقت نوری...» در قسمت قلب ممتحن حدیثی در مورد حضرت یونس علی نبینا و اله و علیه السلام ذکر فرمودید که ولایت حضرت امیر علیه السلام را «اقرار» نکرده و «انکار» کرده است چطور این با مقام نبوت جمع می شود؟! متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض». با توجه به این امر، حضرت یونس «علیه‌السلام» باورشان نمی‌آمد که ولایت حضرت علی «علیه‌السلام» آن‌چنان اهمیت دارد. لذا منکر نبودند به معنای مخالفت، بلکه مهم نمی‌دانستند. لذا در روایت داریم: «ابْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ صَبَّاحٍ الْمُزَنِيِّ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِيرَةَ عَنْ حَبَّةَ الْعُرَنِيِّ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَلَايَتِي عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَقَرَّ بِهَا مَنْ أَقَرَّ وَ أَنْكَرَهَا مَنْ أَنْكَرَ أَنْكَرَهَا يُونُسُ فَحَبَسَهُ اللَّهُ فِي بَطْنِ الْحُوتِ حَتَّى أَقَرَّ بِهَا [1] حبه عرنى گفت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود خداوند ولايت مرا بر اهل آسمانها و اهل زمين عرضه كرد بعضى اقرار و بعضى انكار كردند يونس منكر شد خداوند او را در شكم ماهى زندانى كرد تا اقرار كرد. موفق باشید.


[1] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏26، ص: 282

25623
متن پرسش
سلام معلم عزیزی که به من و امثال من حیات حقیقی دادی به اذن الله: تقریبا یک سال پیش سر جلسه شرح کتاب ادب و عقل ادامه انقلاب اسلامی برای اولین بار در مورد علم پدیدارشناسی شنیدم و اخیرا هم باز از شما شنیدم که فرمودید این یک روش است که گوینده، حول محور یک موضوع، بسیار سخن می‌گوید، تا دریچه های موضوع گشوده شود بر مخاطب و همچنین بر خود گوینده (فکر کنم منظور شما همین بوده و بنده هم درست متوجه شدم). روش شما هم از ابتدا بر همین منوال بوده و هست. هرکسی هم بخواهد به عمق مبانی اسلامی از طریق آثار شما دست پیدا کند، نیازمند همین شیوه هست. امروزه با مخاطبینی روبه‌رو هستید که حوصله ندارند و حاضر به شنیدن جلسات طولانی و مبسوط نیستند. (گرچه جوانان با حوصله هم کم ندارید الحمدلله) آن هایی که مختصر حرف می زنند، مخاطبین بیشتری دارند، چون مردم از اینها بیشتر استقبال می کنند. قطعا یکی از دلایلش فضای مجازی می‌باشد که آدم ها را کم عمق و پراکنده و تنوع طلب و بی‌حوصله و عجول بار می‌آورد. از آنجایی که ویژگی حفظ زمان، همیشه سبب ایجاز در بیان می شود آیا این ایجاز، آهسته آهسته گوینده و مخاطب را به سمت سطحی کردن و سطحی شدن سوق نمی دهد؟ بنده افراد زیادی را دیده ام که علاقه مند به شما و آثار شما هستند، ولی حوصله گوش کردن به جلسات صوتی را ندارند به جهتی که عرض شد و در عین حال به نظرم راه دیگری ندارد و باید جلسات صوتی و همچنین کتب کار شود با حوصله، دقت و مداومت. بعضی از دوستان توجیه می‌آورند و می‌گویند ما کتابی هستیم؛ یعنی با صوت اصلا نمی توانیم مأنوس شویم. و می گویند ای‌کاش مثلا جلسات تفسیر، یا شرح صوتی آداب الصلاة و سایر شروح و جلسات صوتی استاد تبدیل به نوشتار می شد گرچه شاید تا حدی بی‌راه نمی گویند در مورد برخی از صوتها. البته بعضی ها هم برعکس، صوت را خیلی بیشتر و راحت تر گوش می کنند. گویا اصل را بر راحتی و بی‌حوصلگی گذاشته ایم. (چون خودمم از این مسئله مستثنی نیستم متاسفانه) خواستم نظر فنی شما استاد فرزانه را جویا شوم. و منبعی جهت مطالعه بیشتر در مورد مسئله پدیدار شناسی می خواستم. خدایا هم ممنونتم هم شرمنده‌تم که هرگز مرا رها نکردی گرچه من بارها به عشقت پشت کردم و تشکر بابت اینکه در زندگی کوتاه دنیایی ام، معلم الهی‌ای را روزی‌ام گرداندی که در این ظلمات آخرالزمان، با نور او حرکت کنم، بی‌نهایت بی‌نهایت شکراً یا ربی!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده نگران نسلی نیستم که مطالب را خیلی مختصر و به اصطلاح، ساندویچی می‌خواهند. ما باید بتوانیم با طرح کلمات متعالی و اشارت‌گونه، دل‌های آن‌ها را نورانی کنیم مثل کاری که مرحوم شهید آوینی در «روایت فتح» و یا در کلمات و گفتارش داشت. ۲. آری! به نظرم باید بتوانیم بعضی از بحث‌ها را به صورت نوشتاری درآوریم، مثل کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود». ۳. کتاب «مرلوپنتی» ترجمه‌ی خانم مرضیه‌ی پیراوی در مورد «پدیدارشناسی» نکات خوبی دارد. موفق باشید

25621
متن پرسش
سلام بر استاد معظم: مطلبی در جزوه زنان آورده اید که بنده هر چه فکر کردم نتوانستم آن را متناسب با نظام فکری شما درک کنم و احتمالا بنده مقصود شما را درست درک نکرده ام. در جزوه آورده اید: «زن در نظام جدید دیگر به آن صورتی که عرض شد، نیست. در این نظام زن آزاد است تا هرچه خواست انتخاب کند و خود برای خویشتن تصمیم بگیرد. پرسشی که اغلب برای بسیاری طرح می‌شود تطبیق ارزش‌های عالم جدید با عالم قدیم است. در گذشته زمانی که گفته می‌شد «حق»، تلقی خاصی از حق می‌شد آن حق و آن تلقی از حق، مبتنی بر جهان‌بینی دینی بود. اما اکنون تلقی آدمیان از حق تغییر کرده. انسان در این عصر و در این نسل، طالب است بر خلاف گذشته که موجودی مکلّف بود. طرح این سؤال که آیا قرآن با دموکراسی سازگار است یا خیر؟ و پاسخ آن - حال بلی باشد یا خیر- صحیح نمی‌باشد. مثل آن می‌ماند که بپرسیم آیا حضرت محمد (ص) با توجه به روایاتی که از ایشان مانده، با هواپیما و هواپیماسواری موافق بودند یا خیر؟ اساساً هیچ تلقی و هیچ تصوری از هواپیما مطرح نبود.» بنده منظور شما را نفهمیدم. اگر منظورتان آن است که ما نباید برای پاسخ به سوالاتی همانند نسبت اسلام و دموکراسی به دنبال لفظ دموکراسی در قرآن و احادیث باشیم و در اسلام اصلا تصوری از این مفاهیم وجود نداشته از لحاظ فقهی و مبانی فکری شما صحیح است. اما آیا منظورتان این است که اصلا اسلام و قرآن در مورد دموکراسی و به تعبیر دقیق تر «نظر اسلام درباره ی جایگاه نظر مردم در حکومت داری» نظری ارائه نکرده است؟ آیا اسلام تنها درباره ی عالم قدیم نظر داده است؟ فقها قائل اند که عمومات و اطلاقات قرآن و احادیث حتی شامل موارد مستحدثه هم می شود و شارع با توجه به آن موارد ردع و نهی باید در آن موارد بیان می کرد. در این مورد شما با همه ی فقها و اصولیون هم نظر هستید که مثلا ««فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة» ناظر بر ماهیت زن چه در عالم قدیم و چه در عالم جدید است و حال این یک فقیه متفکر است که باید این روایت را در این تاریخ به نطق درآورد. علامه طباطبایی و خود حضرتعالی نیز درباره ی نظر اسلام درباره ی زن و حق مردم در حاکمیت سخن گفته اید و بحث کردن شما فرع بر آن است که اسلام را در این حوزه صاحب نظر بدانید. اما ظاهر کلام شما این است که اساسا سوال دراین باره را از دین جائز نمی دانید و مثل سوال درباره ی هواپیما می دانید. ما درباره ی هواپیما هم می توانیم از نصوص دینی پرسش کنیم و اگر بنای عقلا و عرف آن را می پسندد – با توجه به تمامی قیودی که درباره ی بنای عقلا و عرف در فقه و اجتهاد وجود دارد- شارع باید در قالب یک نص عام و یا مطلق آن را ردع می کرد و بر فرض عدم ردع استفاده از آن صحیح است. همین مطلب درباره ی بیمه و سایر مسائل مستحدثه وجود دارد. کتاب فقه و عقل و فقه و عرف آقای علیدوست هم در حال تنقیح و تنظیم همین مطالب و مبانی فقهای ماست. به عنوان مثال در مورد قرارداد بیمه نیز همین مطلب بیان شده است، البته بنده قرارداد بیمه را حکم عرف و بنای عقلا نمی دانم و اجرای آن به صورت فعلی را موجب پیشرفت فردگرایی و لیبرالیسم در جامعه می دانم که ان شاءالله طی فرصتی بحث فقهی آن را خدمتتان ارائه می کنم. البته این کلام درستی است که اگر بخواهیم به روش اخباری گری، جمود بر الفاظ داشته باشیم، علاوه بر ناکارآمدی دین و فقه و ایجاد بن بست در فهم دین، متوجه تغییر موضوعات نمی شویم. به احتمال زیاد کلام شما را ناظر بر همان سخن امام خمینی می دانم که در منشور روحانیت فرمود: «اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی‏ دانم، اجتهاد به همان سبک صحیح است، ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند، مسئله‏ ای که در قدیم دارای حکمی بوده است. به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است ‏حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعا موضوع جدیدی شده است که قهرا حکم جدیدی می ‏طلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد» به نظرم سخن شما اگر درست متوجه شده باشم تذکر این مطلب است که مسئله زن نیز با توجه به روابط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جدید یک موضوع جدید بوده و نیاز به تفکر مجدد داشته تا حکم آن واضح شود. خیلی ممنون و تشکر از شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه در سطور آخرِ فرمایشاتتان متوجه‌ی اصل موضوع هستید. آری! قرآن یک حقیقتِ فراتاریخی است و هیچ زمانی و زمانه‌ای پیام آن را محدود نمی‌کند و مطابقِ هر زمان می‌توان زیر سایه‌ی قرآن و سیره‌ی اولیاء معصوم عمل کرد. مثال هواپیما از آن جهت عرض شد که نباید انتظار داشته باشیم که خدا و رسول عیناً نسبت به موضوعات جزئی نظر دهند و اگر نظر نداده‌اند بابِ اجتهاد مسدود شود. در حالی‌که اصولی از متن دین در اختیار ما است که می‌توانیم در امور مستحدثه نیز نظر دین را اعلام کنیم. موفق باشید

25618
متن پرسش
محمودوند: سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر سوالی که ذهن بنده رو درگیر نموده این است که بعضی از اساتید با توجه به حدیثی که می فرماید توبه کننده همانند کسی است که گناه نکرده است کاف تشبیه را دلیل بر شباهت می دانند نه عین انسان گناه نکرده لذا می گویند توبه آثار گناه را به کلی از بین نمی برد. و روایت و آیاتی هم دال بر این امر که همه آثار گناه با توبه از بین می رود وجود ندارد. ممنون از صعه صدرتان بخاطر خواندن مطالب و پاسخ گویی تان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا از رحمت واسعه‌ی حضرت حق غافل باشیم وقتی می‌فرماید: «إنّ اللّه یحبّ التّوابین»؟! موفق باشید

25583
متن پرسش
سلام: استاد در جاهایی که لفظ واحد در قرآن بدون قهار آمده دلیلش چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به موردش نگاه کرد چون واحد، به تنهایی یعنی یک و یکی، آن‌جا که می‌گوید: «الهکم واحد» یعنی خدای شما یکی است. موفق باشید

25582
متن پرسش
سلام استاد: ۱. تفسیر تسنیم را در مقایسه با المیزان چگونه می بینید؟ ۲. آیا برای مطاللعه المیزان باید صرف و نحو بیاموزیم؟ ۳. مطالعه تفسیر های جنابعالی و المیزان باید همزمان باشد یا بعد از مطالعه تفاسیر شما؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر صوت چند سوره را دنبال کنید و بعد با تفسیر المیزان مرتبط باشید، بهتر است. و در کنار مطالعه‌ی تفسیر المیزان به تفسیر تسنیم رجوع فرمایید. موفق باشید

25579
متن پرسش
سلام استاد: آیا اتمام یک دور سیر مطالعاتی شما برای ما کافی است؟ اگر نه نیاز به چه منابعی دارد؟ و این منابع باید بعد از اتمام سیر شما مطالعه شود یا هم‌زمان با آن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر بنده آن است که مباحثی را که عرض می‌شود را مقدمه قرار دهید برای رجوع به قرآن و احادیث، و کم‌کم به مطالعه‌ی تفسیر «المیزان» فکر کنید.

25577
متن پرسش
با سلام: استاد آیاتی که در قرآن هست که نحوه زنده شدن الاغ عزیر یا زنده شدن پرندگان موسی یا سوختن و جایگزین شدن پوست در جهنم یا آن آیاتی که می فرماید خدا شما را از هیچ خلق کرد و دوباره زنده کردن شما توسط خدا راحت تر است به ذهن ما دو نکته را القا می کند. ۱. معاد جسمانی جنسانی هم هست. ۲. ظاهرا نابودی و دوباره زنده شدن در صحنه هست. لطفا دلایل تفسیر درست این آیات را برای ما بیان کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

25592
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به سوره مبارکه عصر، رابطه عصر و خسران در چیست؟ آیا از آیه «ان الانسان لفی خسر» نمی توان استنباط کرد که تمامی انسانها - ولو به صورت نسبی- در زیان و خسران هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر آن‌که زمانه‌ی خود را درست بشناسد. فرمود سوگند به عصر و زمانه، از آن جهت که غفلت از آن موجب خسران انسان می‌شود مگر آن‌که ایمان داشته باشد و عمل صالحی که مناسب زمانه است انجام دهد. موفق باشید 

نمایش چاپی