بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22041
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت عالی در کتاب «آنگاه که که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» با نقل شعری از امام (ره )، آیه امانت را چنین تفسیر کرده اید که این ظلوم و جهول بوده حمل بر مدح انسان توسط خدا شده است. همچنانی که خود شما هم صریحا ذکر کرده اید. حالا سوال: آیا می توان گفت که نظر قطعی امام (ره) نسبت به تفسیر این آیه چنین است یا خیر صرفا امام (ره) یک تفسیر ذوقی از آیه بیان کرده اند؟ آیا از شعر می توان نظر ایشان را فهمید یا خیر؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید واقعاً آیه‌ی مذکور می‌خواهد انسان را مدح کند زیرا حمل امانت الهی یک کمال است و نه یک عصیان. موفق باشید

22030
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: آیا در تمام زمان ها، تمام انسان ها باید با عقل به وجود پروردگار و حقانیت فرستادگان او پی ببرند؟ و اگر جواب بله است؛ چرا در برخی موارد، برخی پیامبران مانند حضرت موسی (ع) به جای استدلال عقلی، برای مردم زمان خود، معجزه می آورد؟ یعنی چرا انسان های زمان حضرت موسی (ع) به راحتی می توانستند با دیدن یک معجزه به حقانیت خداوند پی ببرند ولی همان معجزات برای انسان های زمان حال وجود ندارد تا ببینند و اسلام بیاورند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معجزات، تنها وسیله‌ی اثبات نبوت پیامبران است و پس از آن انسان‌ها باید با عقل و ایمان خود و با اختیارشان به پرستش خدا بپردازند. و ملاحظه کردید که تعداد زیادی از بنی‌اسرائیل نتوانستند به حضرت موسی«علیه‌السلام» ایمان بیاورند و یا با آن حضرت همراهی کنند. با این حال، معجزات سایر پیامبران با رحلت آن‌ها در صحنه نماند مگر معجزه‌ی آخرین پیامبر که همچنان در صحنه است. موفق باشید

21992
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در سوره ی فلق که خداوند می فرمایند «و من شر غاسق اذا وقب» آیا می توان این استقرار تاریکی را ظلمات آخر الزمان دانست که توسط «رب فلق» شکافته می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! زیرا در آیه‌ی مذکور نظر به ظلماتی است که واقع شده است. موفق باشید

21989
متن پرسش
سلام عليكم: در بحث ارتباط با ملائکه برای پیشرفت امور راههای ارتباط با هر کدام با دیگری فرق دارد و یا اینکه مثل تمرکز روی یک مساله با انواع ملائکه مقرب می‌توان ارتباط داشت و حضورشان را حس کرد؟ آیا قانون خاصی وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرشتگان مظاهر اسماء الهی‌اند و قرآن می‌فرماید: «و للّه الاسماء الحسنی فدعوه بها» یعنی باید از طریق اسماء الهی با حضرت پروردگار مرتبط شد و تقاضای پیشرفت داشت. مثل آن‌چه در دعای «جوشن کبیر» انجام می‌شود. موفق باشید

21975
متن پرسش
با سلام: با توجه به این‌که با خروج آمریکا از تعهداتش نسبت به برجام تحلیل‌های متفاوتی هست و نیاز است که جنابعالی با نظر به معنای حضور تاریخی انقلاب اسلامی موضوع را روشن کنید، نظرتان در این رابطه چه می‌باشد؟ آیا این را یکی از امتیازات نظام اسلامی می‌دانید که دشمن استکباری نمی‌تواند نسبت به تعهداتش نسبت به این نظام پایبند باشد؟ یا این به جهت ضعف نظام است که دشمن، تعهدات خود را نسبت به نظام، به چیزی نمی‌گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با دقت به موضوع بنگریم، این حرکت خبر از آن می‌دهد که حقیقتاً آن‌ها متوجه‌ی حضور تاریخی انقلاب اسلامی شده‌اند و معنای این حضور را که عبارت است از تقابل جدّی نظام اسلامی با استکبار، خوب درک می‌کنند. و لذا می‌بینند که در هر صورت این انقلاب اسلامی که دارد خود را در این تاریخ روز به روز معنا می‌کند و آن نحوه محدودیت‌ها، مانعِ حضور آن نشده است. می‌ماند که ما این موضوع را یعنی تقابل هرچه شدیدتر نظام استکبار با خود را چگونه تحلیل کنیم. ابتدا نظر جنابعالی را به آیه‌ی 22 سوره‌ی احزاب معطوف می‌کنم که می‌فرماید: «وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» مؤمنان وقتى احزاب را یعنی اتحاد جبهه‌ی کفر را در مقابل خود ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‏ اند!» و اين موضوع جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود. زیرا متوجه شدند حضرت حق می‌خواهد این تقابل به اوج خود برسد.
 باز در این رابطه به آیه‌ی 173 سوره‌ی آل‌عمران نظر کنید که می‌فرماید: «الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ» اين مؤمنین كسانى بودند که وقتی در جنگ احد مسلمانان به ظاهر شکست خوردند و تعداد زیادی از آن‌ها مجروح گشتند، با این‌که دشمن جبهه را رها کرده و رفته بود به آن‌ها خبر رسید که بناست دشمن دوباره حمله کند؛ پس خوب است که بترسید و کمی کوتاه بیایید - و آن‌ها برعکس، بنا به آیات قرآن: - اين سخن، بر ايمانشان افزود؛ و گفتند: خدا ما را كافى است؛ و او بهترين حامى ماست. و لذا با همان بدن‌های مجروح دشمن را تعقیب کردند و دشمن که با چنین صحنه‌ای روبه‌رو شد، از ادامه‌ی جنگ منصرف گشت. و قرآن در ادامه می‌فرماید: «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ» پس آن‌ها به نعمت الهی از صحنه برگشتند و فضل الهی آن هم فضلی که بر آن هیچ‌گونه بدی و سختی نبود، به آن‌ها رسید.
همه‌ی این‌ها حکایت از آن دارد که اگر جبهه‌ی توحیدی در تاریخ به میان آید، خداوند شرایط هرچه تقابل و جداشدن آن جبهه را در مقابل نظام استکباری می‌گشاید و جریان اخیر یعنی کار ترامپ، حکایت جاری‌شدن آن سنت است تا انقلاب اسلامی معنای حضور تاریخی خود را هرچه بیشتر در عالم تثبیت کند. می‌ماند که ما این حرکت را وعده‌ی الهی برای پیروزی جبهه‌ی حق بدانیم.
راستی! اگر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» از قبل مشخص نکرده بودند که ما به آمریکا اعتماد نداریم، حال که این قضیه روشن شد، ما احساس شکست نمی‌کردیم؟! به آن معنا که به آمریکا اعتماد کرده باشیم و حال ایشان به اعتماد ما خیانت کرده باشد؟ و به همین جهت ما امروز در واقع با کاری که ترامپ کرد، احساس پیروزی می‌کنیم. پیروزی از آن جهت که مشخص شد ما از ابتدا این مسئله را پیش‌بینی می‌کردیم و در دامی که آن‌ها برای ما پهن کرده بودند تا با صد امید با آن‌ها به مذاکره بنشینیم و سپس آن‌ها زیر میز بزنند؛ نیفتادیم. و آیا این همان معنای سخن حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که روح این تاریخ را به خود برگرداند، نیست که فرمود: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به شما آسیبی نرسد» آسیبی بزرگ‌تر از آن می‌توان تصور کنیم که ملتی به آمریکا امید ببندد و آن به اعتماد آن‌ها خیانت کند؟! ولایت فقیه ما را از چنان عرصه‌ی شکستی نجات داد. موفق باشید
 

 

21949
متن پرسش
سلام علیکم استاد ارجمند: لطفاً بفرمائید درخواست برآورده کردن حاجت چه اخروی چه دنیوی از امام زادگان یا ائمه اطهار علیهم السلام شرک به خدا نیست؟ به عنوان مثال پیرمردی را دیدم کمرش (گویا کمردرد داشت) را به ضریح امام زاده ای می مالید و اسم امام زاده را صدا می زد و می گفت یا من را بکش یا شفا بده. (در حالیکه قرآن کریم به صراحت گفته خداست که می میراند و زنده می کند)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه در فرهنگ شفاعت مدّ نظر است، واسطه‌بودن اولیاء الهی است، نه آن‌که آن ها منشاء زندگی و مرگ انسان‌ها باشند. علامه طباطبایی ذیل آیه‌ی آیت‌الکرسی موضوع شفاعت در قرآن را به‌خوبی روشن می‌نمایند. موفق باشید

21945
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. چه خصوصیتی در بنی اسراییل وجود داشت که علی رغم گناهان بزرگ عذاب نشدند چنانکه اقوامی مثلا برای کم فروشی یا پی کردن شتر عذاب شدند در حالی که یک دهم گناهان بنی اسراییل را مرتکب نشدند. ۲. چه چیزی ما را شبیه بنی اسراییل کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیه‌ی ظاهرگراییِ ما و این‌که دین را تنها در محدوده‌ی وظایف ظاهری قبول کنیم؛ ما را شبیه بنی‌اسرائیل خواهد کرد و بدین لحاظ رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌و آله» می‌فرمایند: «سَيَكُونُ فِي أُمَّتِي كُلُّ مَا كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ حَتَّى لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ دَخَلَ جُحْرَ ضَبٍّ لَدَخَلْتُمُوه»[1] به‏ زودى در امت من آن‏چه كه در بنى‏ اسرائيل واقع شد واقع مى‏ شود حتى اگر يكى از آن‏ها در سوراخ‏ سوسمارى رفته باشد امت من نيز همان كار را مى‏ كنند. اين به جهت آن است كه حضرت پيش ‏بينى مى‏ كنند روحيه ‏ى يهودى‏ گرى بر جامعه‏ ى اسلامى سرايت مى ‏كند و با توجه به همين روحيه كه در قرآن تبيين شده مى‏ توانيم بفهميم چرا حضرت روحيه‏ ى آن گروه از امت خود را به يهود تشبيه مى ‏كنند. اگر بگوئيم فلان روشنفكر با اين‏كه ادعاى طرفدارى از انقلاب را دارد تفكر يهودى دارد نبايد تعجب كنيد، بهتر است با مقايسه‏ ى تفكر او با شخصيت اشراقى حضرت امام ببينيد آيا همان نسبتى را با مكتب امام دارد كه يهود امت پيامبر با اسلام داشت؟ يهودِ مكتب امام در عين ادعاى اسلاميت، گرفتار نگاه سوبژكتيويته است و اگر ما مكتب امام را نفهميم نمى ‏دانيم يهودِ مكتب امام چه تفكرى دارد. وقتى مكتب حضرت امام شناخته شود و معلوم شود امام از مجاز - با همه‏ ى شكل‏ هايش- عبور كرده و به حقيقتِ وجود رسيده، وقتى گفته مى ‏شود اين مكتب و يا اين شخص بر مبناى سوبژكتيويته به عالم و آدم مى ‏نگرد، راحت مى‏ توانيد تكليف آن مكتب و آن شخص را با امام روشن كنيد. اميدوارم با روشن‏ شدن اين دو نكته - يعنى شخصيت اشراقى حضرت امام و رجوعِ ايشان به «وجود» و شناخت روح سوبژكتيويته و نظر به مجاز - قدم بزرگى در شناخت زمانه و سير به سوى اهداف بلند الهى، برداريم.

2- نحوه‌ی عذاب بنی‌اسرائیل، فرق کرده و آن همان محرومیت آن‌ها از امکاناتی است که خداوند برای سایر ملل حرام ننموده است. نمونه‌ی آن نداشتن سرزمینی معین. موفق باشید  


[1] ( 1)- بحار الأنوار، ج 53، ص 127.

21917
متن پرسش
سلام استاد: در خواب و مرگ انسان را به یک عالم می برند یا هر کدام عالم متفاوتی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در مورد خواب و مرگ می‌فرماید: «یتوفی الانفس». پس بنابراین در هر دو حال، خداوند تماماً انسان را به سوی خود برمی‌گیرد. موفق باشید

21897
متن پرسش
سلام: من تازه با این سایت اشنا شدم. سوال این هست: وضیف انسان در این جهان چی هست و چرا خداوند ما را به این جهان فرستاد؟ در کل میخوام بدونم هدف ما چی هست و باید به کجا برویم؟ در اصل من دنبال آیه قرانی این سوال می گردم. وگرنه میدونم که هدف ما به کمال رسیدن و به خدا رسیدن هست، میدونم ما به این دنیا آمدیم که با این تضاد ها امتحان بشیم و به کمال برسیم، میدونم با ستایش و پرستش خدا وند به کمال باید رسید و در این مسیر باشیم. فقط آیه قرآن میخوام که این ها را گفته باشه. چون علم تفسیر هم ندارم خواستم کسی که علم تفسیر داره جواب بده. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در سوره مبارکه البقرة آیه ۲۹ می‌فرماید: «هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا» همه‌ی آن‌چه در زمین است برای شما خلق کردیم.  بدین معنا که شرایط زندگی زمینی به عنوان بستر عبودیت الهی فراهم است. به همان معنایی که فرمود:« يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»‌.(21/ بقره) اى مردم! پروردگارتان كه شما و پيشينيان شما را آفريد، پرستش كنيد تا اهل تقوا شويد. آیات زیادی در رابطه با این موضوع که می‌فرمایید در قرآن هست. خوب است با حوصله و با تدبّر در قرآن نکات ارزنده‌ای را به‌دست آورید. مثل آیه‌ی «ما خلقنا الجن و الانس الا لیعبدون». موفق باشید

21874
متن پرسش
با سلام و احترام: موقع مرور مباحثی كه خوانده بودم (در كتاب آشتی با خدا) در قسمتی از كتاب فرمودید كه ما در مقام وصل به خدا بوده ایم و بعدش جدا شده و گم شده ایم، و حالا راه نجات ما الیه راجعون است. سوالی كه دارم اینه: این الیه راجعونی كه شما فرمودین با الیه راجعونی كه اشاره به پایان یافتن عمر و حیاتمان در این دنیا است چه فرقی دارد؟ بجز فیها خالدون، كسانی كه به اندازه نافرمانی ها و... عذاب می شوند و بعدش وارد بهشت می شوند، این انا الیه راجعون اشاره ای به این مطلب دارد؟ و رابطه این انا الیه راجعونی كه گفتم با الیه راجعونی كه شما فرمودین راه نجات ما است چیست؟ از این دو مطلب میشه فهمید كه بالاخره همه ما (بدون استثناء بجز فیها خالدون) نجات پیدا خواهیم كرد و به سوی خدا (همان مقام وصل) برخواهیم گشت؟ خواه در این دنیا، خواه بعد از عذاب بخاطر آن چیزی كه باید می بودیم و نبودیم. امیدوارم تونسته باشم خوب سوالمو انتقال داده باشم. با تشكر از استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت رجوع به حضرت حق، به اندازه‌ی تفاوت درجات توحیدی ما است. رجوع پیامبر خدا به حضرت حق با رجوع یک انسان عادی بسیار متفاوت است. یکی رجوعش در آن حد است که با خشم خدا روبه‌رو نشود و در بهشت خودش قرار گیرد که قابل مقایسه با آن کسی نیست که توانسته است در این دنیا حجاب‌های بسیاری را پشت سر بگذارد و «عند ملیک مقتدر» خود را بیابد و از همه‌ی انوار الهی استفاده کند. فراموش نکنید که حضرت حق دارای اسماء حسنا است و هرکس رجوع عمیق‌تر و بهتری داشته باشد، با انوار بیشتر و کامل‌تری از اسماء حسنای حضرت ربّ روبه‌رو می‌شود. موفق باشید

21875
متن پرسش
با سلام: سوال بنده از حضرتعالی این است که در مورد دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر از یک طرف با نظر علمایی همچون حضرت آقا مواجه هستیم که بیانات تکان دهنده ای در این مورد داشته و از فریضتین به عنوان واجب فراموش شده در جامعه مسلمین یاد می کنند و تذکر لسانی را وظیفه همگانی می دانند به دلیل این که طبق فرمایش ایشان گناه برای همیشه در جامعه گناه بماند و از طرفی دیدگاه قشری از مذهبیون هست که به نظر بنده از سر عدم شناخت کامل این فرایض و حدود آن، امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه خود ندانسته و دلیل آن را طرد شدن افراد گنهکار و ... می دانند. نظر حضرتعالی در این رابطه چیست و چطور می توان مومنین را در زمینه احیای واجب فراموش شده در رابطه با همه منکرات یاری نمود؟ متشکرم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در امر به معروف ابتدا باید یک نوع رفاقت در میان آید به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» یعنی زنان و مردان با ایمان نسبت به همدیگر نوعی دوستی و ولایت دارند و لذا همدیگر را به معروف دعوت و از منکر نهی می‌کنند. متأسفانه این حالت در امر به معروف که یک رابطه‌ی دوستی باید در میان باشد، کم‌تر رعایت می‌شود و تازه بنا به فرموده‌ی مقام معظم رهبری، امر به معروف محدود به حجاب و بی‌حجابی شده و از موضوعات وسیع‌تر غفلت گشته است. موفق باشید

21849
متن پرسش
بسم الله النور عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد بزرگوار و فرهیخته، و تبریک به مناسبت اعیاد خجسته ی شعبانیه، بنده به توفیق الهی روی موضوعی در حیطه ی فقه رسانه بنا دارم کار کنم به عنوان پایان نامه ی دانشگاهی تحت عنوان «بازپژوهی ادله فقهی موثر بر ارائه ی مدل پیشرو و کارآمد رسانه» در حین تحقیقات اولیه متوجه شدم که متاسفانه عده ی معدودی (سه یا چهار نفر) از روحانیون آن هم نه به صورت جامع و شامل، به حوزه ی فقه رسانه (آن هم نه به صورت کاربردی و راهبردی) ورود کرده اند. همچنین رسانه را همچنان نه به معنایی که برای تمدن سازی اسلامی به کار رود و مفید به فایده برای ارائه ی تعریفی جامع از فقه و دین اسلام برای آن باشد به کار نبرده اند. ضمن اینکه اکثرا سخن پیرامون مصادیق رسانه بوده و نه مفهوم آن و حتی اکثر مراجع عظام نیز به پاسخ های کوتاه پیرامون همان مصادیق (جایز، حرام، حلال و...) بسنده کرده اند. ضمن خواهشی که از حضور شما استاد ارجمند دارم که سلسله جلساتی را پیرامون موضوع رسانه و فقه رسانه لطف فرموده و برگزار نمایید (در صورت امکان) و ضرورت وجود آن و تعریف آن برای تمدن سازی اسلامی، چند سوال هم از حضورتان دارم: 1. از آنجایی که فقه می بایست همواره پویا بوده و پاسخگوی نیازهای مکلفین باشد، به چه علت هنوز اجتهادی پیرامون موضوع فقه رسانه صورت نگرفته به گونه ای که سایر رسانه های گروهی و جمعی و... داخلی بتوانند از آن بهره ببرند؟ 2. ممنون می شوم چنانچه منابع کاربردی پیرامون رسانه به این حقیر معرفی فرمایید. 3. آیا به نظر شما استاد بزرگوار می توان از آثار قدمای فقه، برای موضوع مبتلا به قرن اخیر یعنی رسانه استفاده کرد؟ اگر می توان این استفاده به چه صورت می تواند باشد؟ 4. اصول فقه (مخصوصا دلیل سوم یعنی دلیل عقل) چه نقشی را می تواند در این حیطه ایفا کند؟ 5. در قرآن کریم و روایات به عنوان دو منبع مهم و کاربردی فقهی، از چه راه یا راه هایی می توان وارد شد؟ و آخرین سوال اینکه: تدبر در آیه ی شریفه ی «اذ جاء بنبا فاسق...» چه نقشی می تواند در این زمینه ایفا کند؟ با تشکر از لطف و توجهتان. و من الله توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  1- متأسفانه هنوز فقه ما در وظایف فردی مکلّفین متوقف است و وسعت لازم را جهت امور اجتماعی پیدا نکرده است ولی روح انقلاب اسلامی آن‌چنان در حال شکوفایی است که مطمئن باشید فقهی در راه است که آن فقه، بسیار گسترده‌تر از فقهِ امروزی است 2- منبعی در این رابطه نمی‌شناسم ولی فکر می‌کنم کتاب «درآمدی بر رویکردهای فقه حکومتی» از استاد سید محمّدمهدی میرباقری / نشر «تمدّن نوین اسلامی» می‌تواند الهاماتی به شما بدهد. 3- در این موضوع نمی‌توانم نظر بدهم 4- اگر عقل به صورتی که مبانی توحیدی را همواره در نظر داشته باشد می‌تواند در این مورد نقش‌آفرین باشد 5- اتفاقاً اگر با حوصله و پشتکار در قرآن و روایت ورود شود و مسئله‌مان مشخص باشد، با ما حرف‌ها دارند. آیه‌ی مذکور که می‌فرماید چون فاسقی برای شما خبر آورد سعی کنید آن‌ را درست تبیین کنید تا فریب نخورید؛ عملاً راه‌کار می‌دهد که خبر باید با مبنای خاصی پذیرفته شود، نه آن‌که هرکس بتواند با هر مبنایی به ما خبر دهد، زیرا در هر حال مبنای روحی و فکری و روان‌شناختیِ خبردهنده در ارائه‌ی خبر بی‌تأثیر نیست. موفق باشید   

21848
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به آیه 48 سوره انفال: «وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَنُ أَعْمَلَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّى جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَآءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى‏ عَقِبَيْهِ وَ قَالِ إِنِّى بَرِى‏ءٌ مِّنكُمْ إِنِّى أَرَى‏ مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّى أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ» اگر شیطان از خدا می ترسد و می داند که شدید العقاب است چرا توبه نمی کند؟ (ظاهراً در این آیه واقعیت را بیان می کند و قصد تعارف یا دروغ ندارد چون می گوید چیزی می بینم که شما نمی بینید). پیرو سؤال 21827 «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ» آیا منظور از انحراف از اسماء خدا متوسل شدن به اسماء غیر خدا چون اسامی ائمه اطهار علیهم السلام و یا امام زادگان نیست؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از نظر مفهومی شیطان مثل هر انسان کافری متوجه‌ی عقاب الهی است ولی به جهت فعال‌بودن نفس اماره نمی‌تواند به حکم خدا تمکین کند. 2- اتفاقاً انحراف از اسماء، همان انحراف از ائمه است زیرا اسماء الهی، مظاهر دارند و مظاهرِ تامّ و تمام آن‌ها ائمه «علیهم‌السلام» می‌باشد. موفق باشید   

21845
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: سوالم اینست که در برخی روایات در پاداش فلان عمل آمده که باعث آمرزش گناهان گذشته و آینده است (مانند روزه ی روز آخر رجب در مفاتیح). چطور ممکن است گناهانی که در آینده مرتکب خواهیم شد در عین کثرت و بزرگی آمرزیده شود؟ لطفا درباره ی آمرزش گناهان آینده که در این دست روایات آمده توضیح بفرمایید؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر این نوع روایات نظر به ساختن شخصیتی دارد که آن شخصیت در اثر اعمال معنوی، تصمیماتش الهی می‌شود و لذا با چنین شخصیتی آینده‌ی خود را شکل می‌دهد و این آینده، آینده‌ی انسان گناه‌کاری نخواهد بود و این‌که می‌فرمایند گناهان گذشته و آینده آمرزیده می‌شود؛ بیشتر یک اصطلاح است، نه آن‌که گمان کنیم خداوند مانع گناه انسان در آینده‌ی او می‌شود و انسان را از اختیار خارج می‌کند. و این‌که قرآن می‌فرماید: «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا». خداوند در آيۀ دوم سوره‌ی فتح مي‌فرمايد :گناهان گذشته و گناهان آيندۀ تو را مي‌بخشيم .علامۀ طباطبائي مي‌فرمايند :از آن‌جايي كه ما همواره واژۀ ذنب كه به گوشمان مي‌خورد ، بلا فاصله گناه به ذهن ما  خطور مي‌كند . و حال آن‌كه معناي واقعي ذنب گناه نيست ؛ بلكه آثار سوء است . و از كلمۀ « غفران » هم ما معمولاً‌ معناي بخشش را استفاده مي‌كنيم ؛ و حال آن‌كه معناي غفران پوشش است نه بخشش . و لذا در اين جا قرآن مي‌فرمايد :اي پيامبر ! ما فتح مبيني را  نصيب تو كرديم ، تا بپوشانيم براي تو آن‌چه را كه مقدم شده از آثار سوء و آن‌چه كه تأخير افتاده . خداي عالم نعمتش را با اين بر شما تمام كرده است .در اين جا با توجه به اين قضيۀ  صلح حديبيه يا فتح مكه ، مراد از اين «ذنب» آثار سوئي است كه در نزد قريش نسبت به نبي مكرم بوده است ؛ چه قبل از هجرت ، چه بعد از هجرت . پيغمبر اكرم ، قبل از هجرت تمام بساط عقيدتي قريش را بهم زد و با مباني اعتقادي و بت پرستي آن‌ها مبارزه كرد . و بعد از هجرت هم رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در عزوات متعدد شخصيت‌هاي برجستۀ قريش را به خاك مزلت انداخت و لذا قريش نسبت به نبي مكرم ، كينۀ سخت در دل داشتند و آثار سؤئي از اين عمل كرد نبي مكرم ؛ چه قبل از هجرت و چه بعد از هجرت ، در دل قريش بود ؛ همان‌گونه در رابطه با حضرت موسي عليه السلام هم كه وقتي خداي عالم او را مأمور مي‌كند براي هدايت بني اسرائيل و غبطيان مي‌گويد :«وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ» (الشعراء / 14) من نسبت به غطبيان احساس مي‌كنم كه ذنبي دارم. ذنب گناه نيست. حضرت موسي آن غبطي را كه در حال تعدي و تجاوز بود ، و نيز محدور الدم بود ، او را از ظلم دفع كرد و نه تنها گناهي نكرد ؛ بلكه به وظيفۀ بندگي و الهي‌اش عمل كرد . « وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ » يعني آثار سوئي از اين عمل‌كرد من در اذهان بني اسرائيل و غبطيان و فرعونيان است « فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ » مي‌ترسم اين غبطيان به خاطر اين آثار سوء مرا بكشند . و لذا در سورۀ فتح هم خداي عالم مي‌فرمايد: پيغمبر!  آثار سوئي كه از عمل‌كرد تو ؛ چه قبل از هجرت ، چه بعد از هجرت در نزد مشركان قريش بود و از اين كار شما قريش در دل كينه داشتند ، و تصميم گرفته بودند مادامي كه انتقام نگيرند از جا ننشينند ؛ ولي ما با اين فتحي كه نصيب تو كرديم ، شوكتي كه براي تو در اين فتح عنايت كرديم ، مشركان قريش از هر گونه انتقام‌گيري ، مأيوس شدند و ديگر آن آثار سوئي كه در نزد قريش نسبت به تو بود ، خداي عالم همه را پوشش داد .لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ ؛ يعني خداي عالم پوشش داد آن‌چه كه قبل از هجرت و آن‌چه بعد از هجرت از آثار سوئي كه در نزد قريش بود ، از تو پوشش داد .(علامه طباطبائي در ج 18 الميزان ، ص 254 - تفسير نمونۀ عربي «الأمثل » ج16 ، ص 422 ). موفق باشید  

21835
متن پرسش
با سلام: آیه «ان االله یحول بین المرء و قلبه» به چه معناست؟ در معرفت نفس چگونه می توان از آن استفاده نمود؟ چگونه می توان آن را درک نمود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در «برهان صدیقین» روشن شد که درجه‌ی وجودیِ حضرت حق شدت کامل دارد و در «معرفت نفس» روشن شد هرکه شدت وجودی بیشتر داشته باشد و به درجه‌ی تجرد بیشتر نایل باشد، حاضرتر است. بنابراین خداوند برای انسان از خودِ انسان برای انسان حاضرتر است و این یک موضوع ارزشمند توحیدی است که انسان حتی قبل از آن‌که خود را بیابد، خدا را می‌یابد. موفق باشید

21827
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز لطفاً بفرمائید سئوال اول: با توجه به آیه 180 سوره اعراف منظور از انحراف از نام های خدا چیست؟ وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ۖ وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ ۚ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» و خدا را نیکوترین نامهاست، بدانها خدا را بخوانید، و آنان را که در نامهای او به انحراف می‌گرایند به خود واگذارید، که به زودی کردار بدشان را مجازات خواهند دید.» سئوال دوم: آیا بالا بردن کوه طور بر بالای سر بنی اسرائیل نوعی اکراه در دین نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همچنان‌که در بحث سوره‌ی اعراف در رابطه با آیه‌ی مذکور تا حدی به صورت مفصل عرض شد، انحراف در آیه‌ی مذکور به معنایِ انحراف از نظر به حق است که به صورت نظر به اسماء الهی او نباشد. حال یا با نظر به کثرات این انحراف محقق می‌شود و یا نظر به حضرت حق بدون نظر به اسماء حسنایِ او. مثل این‌که بخواهیم صرفاً خدا را با عقلِ انتزاعی داشته باشیم، در آن صورت رجوع به خدا به معنایِ «فادعوه بها» صورت نمی‌گیرد 2- شاید در مرحله‌ی اول یک نوع تهدید و ادب‌کردن برای آن قوم که در آن حدّ منحرف شده بودند، لازم بوده است تا در مرحله‌ی بعدی، خودشان دینداری را با اختیار ادامه دهند. موفق باشید

21833
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: 1. چرا واسطه فیض حتما باید زنده باشد و نمی شود که انسان کاملی که رحلت کرده اند واسطه فیض باشند؟ می شود گفت که با توجه به اینکه امام 4 مرتبه وجودی: وجود لاهوتی، جبروتی، مثالی و مادی دارند و امام در هر مرتبه مظهر اسم الله هستند پس وجود عقلی ایشان چون بالاترین مرتبه را در عالم عقل دارد فیض از طریق وجود عقلی ایشان به مجردات تامه می رسد. همینطور عالم مثال تا می رسیم به علم مادی که در اینجا هم وجودی مادی امام که مظهر اسم الله است و بالاترین درجه وجود مادی را دارد از مجرای این وجود فیض به عالم ماده می رسد پس درخت که مظهر حی است باید از مظهر اتم اسم حی در عالم ماده پس از عبور از همه مراتب وجودی دریافت کند و چون انسان کاملی که رحلت کرده اند فاقد وجود مادی هستند نمی توانند مجرای فیض به عالم ماده باشند ضمن اینکه دیگر کون جامع هم نیستند. 2. اینکه می گویند با توسل به هر یک از معصومین (ع) باز هم حاجت به امام عصر (عج) می برند و این یعنی امام (عج) تشریعا از پیامبر (ص) بالاترند چون ایشان فاقد وجود مادیند؟ 3. اینکه به عالم مقام شفاعت داده می شود بزرگی این نعمت چقدر است؟ چقدر رتبه ایمانی سالک تغییر می کند؟ 4. و اینکه این مقام اینجا داده می شود و قیامت ظهور می کند اگر درست است می توان گفت اثرش را در دنیا به صورت بخشش بقیه مردم به حرمت عالم دانست؟ 5. اینکه روایت داریم فاصله عالم و مومن هفتصد درجه است که بین هر درجه 500 سال راه هست می توان گفت فاصله عالم بی عمل با جاهل در جهنم همین مقدار است؟ جناب استاد، بنده دنبال اثبات برتری عالم و نسبت بین علم و ایمان در بین کسانی هستم که با این تفکر که مجازات عالم سنگین تر از جاهل است دست از یاد گرفتن واجب و حرام برداشته اند دلایل زیادی آورده ام اما می خواهم با ملموس کردن فاصله اثر گذاری بیشتر شود)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هر حال واسطه‌ی فیض باید حضورش در عالم تامّ و تمام باشد و بدین لحاظ در تمام عوالم از جمله عالم ناسوت حاضر است و از این جهت واسطه‌ی فیض در هر زمانی چه پیامبر باشد و چه امام، به عنوان واسطه‌ی فیض در قید حیات است هرچند امامی که واسطه‌ی فیض است هویت و شریعت خود را از پیامبر گرفته باشد، پس بالاتر از پیامبر نیست بلکه مظهر کمالات و شریعت پیامبر به صورت متعیّن است 2- بقیه‌ی سؤالات را به صورت جداگانه در فرصتی دیگر بفرستید، إن‌شاءاللّه در خدمت هستم. موفق باشید

21823
متن پرسش
سلام استاد: در بحث معاد فرمودید: طبق آیه ۹۷ نحل به بهترین عمل در طول عمر مومن جزا داده می شود به این معنا که اگر مومن در شصت سالگی بمیرد و اگر بهترین نمازش برای چهل سالگی او باشد همان نماز چهل سالگی او را در نظر می گیرند. در ادامه هم مبحث صبر پیش اومد که خود صبر در صورت عدم قوت و نور لازم عمل به کمک میاد. من وحدت بین این دو تا رو نتونستم درک کنم که چطور هم به بهترین عمل پاداش میدن و هم خود صبر؟ یعنی ملاک چیه و وحدت بین این کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان با پشت‌کار و پایداریِ لازم عبادتی را دنبال کرد و به دنبال تحقق صورت آرمانی و ایده‌آلِ آن عبادت بود، نفسِ این پایداری یعنی صبر موجب می‌شود تا جزایِ او همان صورت آرمانیِ عمل عبادی گردد. موفق باشید

21810
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: «هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ ۚ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» [سوره البقرة : 29] طبق این آیه اگر زمین رو همین زمینی که روش زندگی می کنیم در نظر بگیریم و هفت آسمان رو آسمان های معنوی و مراتب وجودی و قدسی؛ احساس می کنم این نظریه که تقریبا تحت عنوان عقل اول و... مطرح میشه و خلقت رو دارای مراتبی میدونه که عالم ملکوت و ملائکه مجرد قبل از عالم ماده و طبیعت هست و علت اون، دارای اشکال باشه. چون در این آیه صراحتا بیان میکنه که اول خداوند همین مادیات رو خلق کرده و سپس آسمان های معنوی و مراتب قدسی عالم رو. یعنی به عبارتی اون مراتب قدسی و عوالم وجودی ملکوتی علت های عالم ماده و طبیعت نیستند. ممنون میشم نظرتون رو در این باره بیان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که در روایت از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» داریم که می‌فرمایند: «اولُ ما خلق‌اللّه العقل» می‌توان این‌طور فکر کرد که آیه‌ی مذکور می‌فرماید پس از آن‌که آخرین مرحله‌ی نظام خلقت یعنی زمین را حضرت پروردگار را خلق نمودند جهت تدبیر عالم به آسمان‌ها پرداختند زیرا «استوی إلی السماء» غیر از خلقت آسمان است. شبیه آن‌که پس از خلقت انسان و نفخه‌ی روح، تازه تدبیر و هدایت آن را انجام می‌دهد. موفق باشید

21808
متن پرسش
سلام: به یک نتیجه ای رسیدم که می خواستم در جهت درست یا اشتباه بودن آن، مرا را راهنمایی کنید. با توجه به محیط و واقعیت جامعه آن چیزی که درونا هست و آن چیزی که از بیانات رهبری متوجه می شوم، این است که ملت ایران پایبند به انقلاب و اسلام هستند ولی گاهی اوقات از طرف قشر حزب اللهی این خط کش بسیار حساس تر و ریزتر و با ملاک های جزئی سنجیده می شود. احساس می کنم همه ما در ظاهر و اسم انقلاب و ولی فقیه مانده ایم و می خواهیم همین اسم را بشنویم از اطرافیان تا او را وفادار به انقلاب تلقی کنیم. در حالی که کسی که به هر دلیلی و با هر انگیزه ظاهری از وضع مردم کشورش ناراحت است، او هم دارد انقلابی فکر می کند و در جهت انقلاب حرکت می کند؛ حالا می توان سطح آن را با وسواس تعیین کرد چون انگیزه و یا رویکرد ایشان برای حل معضلات مورد سوال است ولی معمولا یک نگاه صفر و صدی صورت می گیرد و با الفاظ به سمت اصلاح جامعه می رویم تا عمل. بنده این جور مواقع تازگی ها سکوت می کنم با اینکه می دانم طرف حق و حرف حق چیست ولی حس من این است که الان زمانه گفتن و فقط حرف زدن و پافشاری بی حساب نیست و جوانان انقلابی شاید لازم است به سمت عمل و علمی کار کردن (عقل تکنیک) بروند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بر نقطه‌ی مهمی انگشت گذاشته‌اید و در این بستر است که «تفکر» شروع می‌شود و برعکسِ آن، ما با کلامی‌شدنِ اندیشه‌ی سیاسی بیشتر سعی می‌کنیم رقیب را حذف کنیم در صورتی‌که باید با عقلِ سیاسیِ انقلاب اسلامی در عالَم حاضر شویم و مسائل جزئی که عارض بر انقلاب شده است را، مهمان‌های ناخوانده‌ای بدانیم که دیر یا زود می‌روند، البته با کمی حوصله و سعه‌ی صدر. لذا باید مراقب اصول کلی انقلاب بود. به نظر می‌رسد در حرکات و تحلیل‌های بعضی از نیروهای انقلاب، مرکز جابه‌جا شده است و به جایِ آن‌که با رهبری، انقلاب را ادامه دهیم؛ از رهبری می‌خواهیم که برود و انقلاب را ادامه دهد و ما بنشینیم ببینیم ایشان چه‌کار می‌کنند. مثل آن‌که وقتی بنی‌اسرائیل به دروازه‌ی شهر عمالقه رسیدند به حضرت موسی«علیه‌السلام» گفتند: «إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُوا فِيهَا ۖ فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ» (24/مائده) ما داخل شهر نمی‌شویم، همین‌جا می‌نشینیم، تو و پروردگارت بروید و با آن‌ها بجنگید تا ما وارد شویم. موفق باشید  

21779
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: ۱. بنده بعد از لیسانس وارد حوزه شدم. استادم اصرار داشتندکه ارشد شیمی بگیرم اما نتوانستم جمع کنم. از طرفی دایم تاکید روی ارشد و دکترا دارند ولو فلسفه و کلام باشد. من مانده ام بین عمیق شدنی که به دنبالش هستم و ارشد خواندن جناب استاد، بنده ترجیح می دهم کنار هر کتابم کتابها و مجلات زیادی را بررسی کنم اما این قضیه ارشد نمی گذارد. اشکالی دارد آزادانه فقط حوزه بخوانیم؟ استادم معتقد به اینند که اگر دکترا نگیرم در جامعه مدرک زده دستم بسته است برای تبلیغ. ۲. به خاطر حسادت دوستانم و نقشه هایشان به برنامه هایم ضربه خورد. استادم دایم این اشتباه مرا متذکر می شوند مگر خدا جبار نیست؟ ایشان معتقدند برخی اشتباهات غیر قابل جبرانند اما من معتقدم حتی اگر همه عمر به غفلت بگذرد و بماند یکسال حضرت حق می توانند شخص را ذوالفنون کنند. ضمن اینکه خواب دیدم در ضربه دوستان عنایتی هست. اینکه استادم می فرمایند یک اشتباهاتی غیر قابل جبران هست درست است ولی آیا خیلی از اشتباهات دنیوی ما از نوع غیر قابل جبران است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر می‌آید آن‌چه گوش‌ها را نسبت به ما شنوا خواهد کرد، اندیشه‌ورزی است و نه مدرک 2- نه! قرآن فرموده است: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فأولئکَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» (فرقان/70) مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح به جای آرند، پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات گرداند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است. این یعنی آن‌که همه‌چیز قابل جبران است. موفق باشید

21774
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم استاد‌‌‌ جان: ۱. بعد از مطالعه کتب مقالات و دو جلد از معاد از آثار آیت الله شجاعی رحمت الله علیه کدام یک از آثار ایشان را پیشنهاد می کنید؟ ۲. ضمنا کتاب اسماءالحسنی را مطالعه و صوت جلسات اسماء الحسنی ایشان را شنیده ام ولی یکی از جلسات که در مورد اسم شریف «رحمن» سخرانی می نمودند چون که کیفیت فایل صوتی پایین بود چندان چیزی متوجه نشدم اگر مقدورتان است در این زمینه توضیحی بفرمائید، و صوت جلسات کیمیای وصال را که در کانال تلگرامی قرار دادید رو گوش کرده ام. ۳. آیا می توان در حیات دنیا بدون اینکه فتح باب شود از برازخ عبور کرد، از کجا باید فهمید که وارد برازخ شده ایم یا نه؟ ۴. آیت الله قاضی رحمت الله علیه در چه سن و سالی برایشان فتح باب شد و اینکه باب کدام یک از عوالم وجودی برایشان باز شد؟ التماس دعای ویژه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فرق نمی‌کند خوب است چند کتابی که از ایشان هست مثل «رساله‌ی محبت» و «چراغ هدایت» مطالعه شود 2- بحث در مورد اسم «رحمن» مفصل است. صوت شرح تفسیر سوره‌ی حمد حضرت امام إن‌شاءاللّه کمک می‌کند 3- بلی! وقتی وارد شدیم خودمان متوجه می‌شویم که دیگر به امور محدود نظر نداریم و به باطن امور نظر می‌کنیم 4- نمی‌دانم. موفق باشید

21771
متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش شماره 21762 اگر این یوم فیض دائمی هست که در تمام ذات عالم ماده جریان دارد و یا در انقلاب پس چرا در جای دیگر می فرماید «فذکر هم بایام الله» یوم در این آیه ظاهرا زمان های خاصی هست که می گوید متذکر آن باش ولی یوم آیه قبل اینگونه نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فیض، دائمی است ولی شرایط قبول فیض متفاوت است و در یوم‌اللّه‌ها شرایط تجلی فیض بیشتر فراهم است. موفق باشید

21768
متن پرسش
با سلام و احترام: درباره سوال 21751، فرمودين زينت معنوی منظوره. با سرچ دیدم این تفسیر از آیه با معارف همخوانی داره و آیت الله جوادی هم فرمودن «هرچه جداي از جان آدمي است زينت او نيست». از طرفی به نظرتون میشه گفت چون آیات قرآن چهل هزار بطن دارن، و قرآن ظاهری داره و باطنی، تفسیر باطنی قرآن، نفی کننده ی تفسیر مادی و ظاهری نیست؟ چون درباره آیه مسجد که ذکر کردین، از بچگی شنیده بودیم میگفتن برا مسجد رفتن مثلا طلا همراه کنید یا لباس نو بپوشید ثواب داره یعنی معنی ظاهری آیه زينت در مسجد که فرمودين رو هم می گرفتن. بله من حضور داشتم در مناظره شون و به خاطر حجم بالای مطالب، این مطلب پاسخ داده نشد. تو جلسه برا همین روش دقیق شدم. ممنون میشم توضیح بدید معنی ظاهری آیه رو نمی گیریم درباره مسجد و زينت لباس؟ همینطور آقای سوزنچی تو همون مناظره گفتن روایاتی درباره صور مختلف حجاب که امروزه هست مثل فوکول و...، در اسلام داریم. شما اطلاعی دارید از کجا پيدا کنم این روایات رو؟ شخصی ازم پرسید ممکنه حفظ کردن حجاب، به صورت کلی سفارش شده و مثلا در حد چن تار مو که معمولا بیرون میذارن اشکالی نداشته باشه؟ جایی اومده چن تار مو هم اشکال داره؟ چه جوابی بدم؟ شرمنده وقتتونو می گیرم، با تشکر و التماس دعا.
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی آیت اللّه جوادی در تفسیر مفصل آیه‌ی مذکور، آن روایات که می‌فرماید باید معطر و پاکیزه وارد مسجد شد؛ ربطی به این آیه ندارد و این آیه وجه معنوی را زینت انسان می‌داند. پس نباید گفت چون خداوند خواسته زینت‌ها را ظاهر کنیم و حجاب، مانع اظهار زیبایی‌ها است قرآن نظر به حجاب زن ندارد؛ همان‌طور که آقای سوزن‌چی بر آن تأکید دارند باید به موضوع تاریخیِ حجاب نیز نظر داشت زیرا واژه‌ها در معنایِ تاریخیِ خود اشارات اصلی خود را دارا هستند. و البته این‌که معنای حجاب در این دوران چگونه باید باشد، حرف دیگری است. مثل این‌که ما نمی‌توانیم امروز مانتو و شلوار را بی‌حجابی بدانیم. ولی در هرحال اصلِ موضوع که هویت زن نباید در حضور اجتماعی‌اش عامل تحریک شهوت شود؛ علاوه بر آن‌که یک موضوع شرعی است، یک موضوع اخلاقی است و ظرائف بسیاری در آن نهفته است که در هر صورت به‌راحتی نمی‌توان سخن آقای ترکاشوند را پذیرفت که می‌فرمایند مویِ سر حکم حجاب را ندارد؛ زیرا به فرمایش آقای سوزن‌چی این در موردی می‌تواند باشد که همراه با لذت نگردد «مع عدم تلذذ» و اگر هم کنیزان و یا اهل کتاب لازم نبوده است موی سر خود را بپوشانند، به جهت نحوه‌ی زندگی آن‌ها در آن شرایط بوده که با کارهای سطح پایین عموماً جذابیتی در آن‌ها پیش نمی‌آمده. و خود ما تا چندسال پیش در اصفهان می‌دیدیم که زنان یهودی در محله‌ی «جویباره» با آن‌که از نظر ثروت وضع خوبی داشتند، به جهت خساست‌شان از نظر ظاهر چه اندازه غیر جذاب ظاهر می‌شدند که البته امروز موضوع، متفاوت شده است. موفق باشید

21762
متن پرسش
سلام: در کتاب آشتی با خدا در رابطه با اینکه چرا خداوند ما را خلق کرد و صفت دائم الفیض بودن خداوند آیه ۶ سوره الرحمن رو شاهد آوردید. در بحث حرکت جوهری هم از این آیه تقریبا برای همین موضوع استفاده شد. ولی در این روزها از این آیه برای نشان دادن ظهور حضرت حق در هر تاریخ و دوران از این آیه استفاده می کنید. آیا اینها به هم ربط دارد؟ لطفا توضیح بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فیض حضرت حق دائمی است و در هر صحنه‌ای مطابق آن صحنه و آن پدیده ظهور می‌کند، حال چه آن پدیده موجودی مثل انسان باشد، یا رخدادی مثل انقلاب اسلامی. موفق باشید

نمایش چاپی