بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17725
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در جلسه ی تفسیر امشب حدیثی از امام حسین (ع) فرمودید که خداوند رحمت کند کسی را که در بحث با دیگران در حالی که حق با اوست برای پیشگیری از مراء از حق خود کوتاه آید حال من سوالم این است که آیا همواره باید چنین کرد؟ مثلا فرض کنید در جایی برای جلوگیری از تنبلی افراد و وادار نمودن آنها به کار خوب باید تندی کرد وگرنه کار شما را راه نمی اندازند؟ لطفا یک دستگاه اخلاقی کامل مانند آیه یا حدیث یا کتاب جامع و کم حجم معرفی کنید با استفاده ی از آن بتوان روابط اخلاقی و اجتماعی را مطابق با خواسته ی خدا و بر مدار حق تنظیم نمود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نامه‌ی امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» به امام حسن«علیه‌السلام» غوغا می‌کند و هیچ‌چیز کم ندارد. در همین رابطه تلاش شد دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» در معرض دید علاقه‌مندان به این مباحث قرار داده شود. موفق باشید

17716
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام و احترام: دو سوال از محضر استاد طاهرزاده داشتم. 1. آیا این صحت دارد که تفسیر قرآن کریم از جناب ملاصدرا، اثر ایشان نیست و مربوط به جناب قاشانی است؟ 2. با توجه به «النفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا» که مربوط به حدوث جسمانی نفس است، چگونه می توان عالم ذر و نیز آیه «الست بربکم، قالوا بلی» (که وجود نفس همه انسانها، قبل از خلقت جسمانی) را که توجیه نمود؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن‌چه هست تفسیری است که مشهور است به تفسیر محی‌الدین، که از جناب عبدالرزاق کاشانی است. ولی اساساً سیاق تفاسیر جناب ملاصدرا هیچ‌گونه ترکیبی با سخنان کاشانی ندارد 2- در مورد قسمت دوم سؤال به جواب سؤال شماره‌ی 17708 رجوع فرمایید. موفق باشید

17723
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد لطفا درباره ی ماجرای پرونده ی قاری قرآن که اخیرا رسانه ای ی شده است توضیح بفرمایید که چرا باید آبروی آن قاری بدین صورت از بین می رفت مگر نه این است که خداوند حافظ آبروی مومنان است و مطابق با آیات آخر سوره آل عمران به خاطر مجاهدات از عیوب و گناهان افراد را می پوشاند پس چرا صحنه برای این قاری اینگونه رقم خورد به هر حال هر کسی در گذشته اشتباهاتی داشته است. البته عنایت داشته باشید که منظر سوال بنده سیاسی نیست و می خواهم علت این صحنه گردانی توسط خدا را جویا شوم که چرا خداوند این شخص را از این رسوایی نجات نداد. آیا یک امتحان برای خود آن شخص بوده یا اینکه خداوند می خواسته بدین صورت کفاره ی گناهان وی را در این دنیا بگیرد و در همین دنیا مورد مغفرت قرار گیرد یا اینکه امتحانی است برای کل مردم که خطای قاری قرآن را پای قرآن نگذارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست رازی است بین او و خدای او و تنها خودِ آن فرد می‌داند چرا چنین شده است؟ و نیز رازی است برای نظام اسلامی که با احتیاط بیشتر عمل کند. زیرا آن‌چه که بیشتر از قرآن باید مدّ نظر باشد کسب معارف عالیه و سلوک إلی اللّه است. موفق باشید

17691
متن پرسش
سلام علیکم: آیا این سخنان در مورد فلسفه اسلامی که می گویند: «فلسفه یک شبه علم بوده و زاده ذهنیات و تخیلات انسانی بوده و فلسفه اسلامی نداریم بلکه همان فلسفه یونانی ای است که برچسب اسلامی بدان زده یا اینجور می توان گفت که فلسفه اسلامی، فلسفه التقاطی یونانی و تصوفی است.» درست است یا خیر؟ چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درست نیست. فلسفه، نوعی از تعقل است و تعقل در هرجا که باشد محترم است. مگر قرآن ما را دعوت به تعقل نکرده؟ «أَفلا تَعْقِلُون‏». آیا علامه طباطبایی‌ها بر اساس همین تعقل فلسفی، جواب‌گویِ سؤالات اساسی این تاریخ نشدند؟ البته بحث آن مفصل است. موفق باشید

17672
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید: من چند سالی در محیط کارم با همکارانم خیلی بحث سیاسی می کردم اونها که در اکثریت نیز هستند از کمترین حوادث و اتفاقاتی و حتی اجتماعی که در سطح جامعه می افتد، رهبر و نظام را زیر سوال می برند ولی بزرگترین جنایات اسرائیل و آمریکا رو توجیه می کنند یا سعی می کنند از کنار آن عبور کنند و حرفی نزنند. چند سال خیلی بحث کردم سعی کردم روشنشان کنم و از مطالب کتابهای شما استفاده کنم ولی دیدم واقعا به دنبال حقیقت نیستند و صرفا همه چیز از دید سیاسی می بییند فقط به دنبال محکوم کردن رهبر و نظام هستند. چند وقتی است که خیلی بحث نمی کنم ولی از حرفهایی که پشت سر رهبری می گویند فوق العاده ناراحت می شوم از طرفی می بینم بحث کردن نتیجه خوشایندی نداره و پیرو بحثهای ماهواره ها هستند و هر اتفاق بدی برای نظام بیافتد خوشحال می شوند. خواستم بدانم اولا تکلیف من چیست در ثانی چکار کنم که از لحاظ روحی، روانی به هم نریزم و خودخوری نکنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن می‌فرماید: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» (72) /فرقان» چون با اموری لغو روبه‌رو شدید خود را همسنگ آن امور نکنید. و وقتی می‌فرماید: «فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذي يُوعَدُونَ (83) /زخرف» آن‌ها را به خود واگذار کن تا در فرورفتن در امور باطل و سرگرمی‌های پوچ بمانند تا آن‌گاه که با روزی ملاقات کنند که به آن‌ها وعده داده شده. دیگر شما را چه جای نگرانی است؟! موفق باشید  

17683
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز آیا قرآن کریم به همین ترتیبی که ما الان آن را مطالعه می کنیم بر پیامبر (ص) نازل شده است؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» دستور می‌دادند هر آیه‌ای در کجا قرار گیرد و در نهایت، سوره‌ها به دستور پیامبر شکل گرفت ولی ظاهراً ترتیب سوره‌ها بعداً شکل گرفته. ولی امامان معصوم همین ترتیب موجود را نفی نکرده‌اند. موفق باشید

17679
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در آن سوره از قران کریم در مورد آن قضاوتی که حضرت داوود (ع) بین دو فرشته ای که در محراب نزد ایشان آمدند و بعد پیش خداوند توبه کردند علت توبه حضرت داوود (ع) را نفهمیدم؟ امکان داره کمی توضیح دهید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت، زود قضاوت کردند در حالی‌که باید نظر طرف مقابل را نیز می‌پرسیدند و این امتحانی بود از طرف خدا تا حضرت داوود را برای قضاوت، بپروراند و ایشان تمام شروط قضاوت را رعایت کنند. موفق باشید

17661
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت حضرت استاد طاهرزاده: بابت متنی که پیرامون کتاب جامعه شناسی متعالیه لطف فرمودید حقیقتا بسیار ممنون هستم بنده همواره از موضوعات و رویکردهای ارزشمند شما در موضوعات مختلف بهره برده ام و تایید کلی حضرت عالی از رویکرد این کتاب پشتوانه مهمی برای ادامه کار بنده است. اما جناب استاد فارغ از اینکه این پروسه علمی از تایید کلی حضرت عالی بهره مند شد و فارغ از فضای رسانه ای کتاب، مطلبی بود که می خواستم خدمتتان عرض کنم و نظرتان را پیرامون آن بپرسم. بنده از دوره راهنمایی تا هم اکنون از مطالب ارزشمند شما بهره برده ام. حضرت عالی فارغ از فضای استدلالی و خشک مباحث فلسفی نحوه کارآمدی آن در فهم عمیق معارف دینی را در روشی تبیینی به مخاطبین خود ارائه فرموده اید و همین امر سبب شده است که گاه مخاطبین شما بدون درگیر شدن با مباحث پیچیده استدلالی روح حقایق فلسفی مانند اصالت و جود و ... را حتی بهتر از اهل تخصص این رشته دریابند. اما در عین حال تاکید حضرت عالی بر عدم پرداختن به تبیین استدلالی و فنی این مباحث باعث شده است که دامنه اشاعه مطالب شما محدود شود و بنده بعینه مشاهده کرده ام که برخی دانشجویان و اهل فن با این مباحث ارتباط نمی گیرند و نهایتا آنها را ذوقیات تصور می نمایند. به همین دلیل بنده که دانشجوی فلسفه و کلام اسلامی بودم و با مباحث استدلالی فلسفه آشنایی داشته ام تلاش کرده ام تا در این کتاب و سایر تحقیقات علمی خود همین افق از حقایق دینی را که در مباحث حضرت عالی دنبال می شود با روش استدلالی تر در حد توانم ارائه نمایم و در غالب ادبیاتی فنی تر مبانی و لوازم این گونه مباحث را پیگیری کنم تا دامنه اشاعه این معارف وسیع تر شود. در حقیقت بنده در عین ارزشمند دانستن روش جناب عالی و اثر گذاری بسیار آن، ارائه مباحث فنی تر در این حوزه را مکمل آن و لازمه تقرر همه جانبه این موضوعات در فضای علمی کشور می دانم. ار این حیث اولا نظر حضرت عالی را پیرامون این رویکرد اصلی می خواستم بدانم و ثانیا در صورتی که بعدا فرصت فرمودید و بخش هایی از کتاب را تفصیلی تر مطالعه فرمودید اگر راجع به محتوا و نحوه ورود و خروج مباحث و روش استدلالی آن نظری داشتید ارائه آن موجب مزید امتنان و استفاده فراوان بنده است. همچنین به طور خاص بنده بیش از سه سال است که بر روی مسئله هبوط با محوریت تفسیر المیزان کار می کنم و به نتایج قابل توجهی رسیده ام که بعضا با مطالب ارائه شده در کتاب حضرت عالی متفاوت است در فصل اول کتاب به این ابعاد جدید ماجرای هبوط اشاره شده است و اگر نظری در این رابطه داشتید بنده استفاده می کنم. البته اگر مجال مطالعه نبود بنده با کمال میل حاضرم خدمتتان برسم و هر جای بحث را که مایل بودید به طور شفاهی ارائه کنم. با تشکر فراوان و معذرت خواهی بابت اطاله کلام
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این‌که باید مباحث فنی را در مراکز علمی و با اهل فن به صورت فنی مطرح کرد؛ حرف به‌جایی است. ولی آن‌چه بنده برای خود در این زمان وظیفه دیدم، آوردن مباحث عمیق علمی در سطح جوانانی است که عقلِ فهمِ آن مباحث را دارند ولی اصطلاحات علمی را نمی‌شناسند. زیرا امروز این مردم‌اند که تاریخ‌ساز شده‌اند و باید تفکر به جامعه برگردد. 2- بنده دقت شما را به عنوان طرح مباحث علمی با آن ورود و خروج خوب دیدم. 3- اگر لطف کنید و تفاوت موضوع هبوط را در نسبت با آن‌چه بنده در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» و در تبیین این موضوع، در سوره‌ی اعراف را عرض کردم را بفرمایید، حتماً استفاده خواهم کرد. موفق باشید

17655
متن پرسش
سلام استاد: قصد دارم از مطالب کتاب «سوره کهف راز زندگی توحیدی» در کانال استفاده کنم. اولا آیا اجازه می دهید؟ ثانیا برای مخاطبان جوان که دوره های معرفت نفس را نگذارنده اند مناسب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اجازه نمی‌خواهد!! این حق مردم است که از معارف الهیِ قرآنی بهره‌مند شوند 2- چون پایِ قرآن در میان است حتی بدون مباحث «معرفت النفسی»، کار خود را می‌کند. موفق باشید

17634
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت استاد وقتی می گوییم بنده در سلوک شکست سنگین خورده ام و از این رو ناامید از رسیدن به قرب الی الله هستم، در پاسخ می گویند: ناامید نباش و باز توبه کن و تلاش کن. اما این پاسخ ها تحریک کننده نیست و انفعال پدید آمده را رفع نمی کند. لطفا راهنمایی دیگر بفرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر قرآن نفرمود: «لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ (87)/یوسف) از مددهای الهی هرگز مأیوس نباشید و تنها کافران‌اند که از کمک‌ها و نسیم‌های پروردگارشان مأیوس‌اند. پس «بیا ای دل که امشب در بکوبیم / بیا این‌بار محکم‌تر بکوبیم». خود را جمع و جور کنید و با جدّیت تمام سیر مطالعاتیِ روی سایت همچون یک طلبه دنبال کنید، بدون آن‌که گرفتار آرزوهای بلند باشید. موفق باشید

17633
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: بنده طلبه حوزه علمیه هستم. از نظر سنی نیز 20 سال سن دارم و به قول بزرگان در طلایی ترین سن یادگیری و عمل قرار داریم. امکانات مادی و معنوی بسیار بسیار خوبی از کودکی داشته ایم که اگر اطاله کلام نمی شد عرض می کردم. الحمدلله از نظر استعداد و توانایی فعالیت هم در شرایط بسیار خوبی قرار دارم و علی رقم اینکه نوجوان هستیم راحت توانایی این را داریم به حول و قوه الهی که روزانه 16،17 ساعت مطالعه داشته باشیم. همه این شرایط عالی باعث شده تا شدیدا دغدغه مند شویم برای اینکه از این دوران طلایی بهترین استفاده ممکن را داشته باشیم. از طرفی علاقه و جذبه شدیدی به مرحوم علامه طباطبایی دارم. و همچنین شدیدا علاقمندم در زمینه قرآن فعالیت داشته باشم. اما قرآنی شناسی جامع و ناظر به همه جوانب دین و همچنین پاسخگو به سوالات زمانه دقیقا مثل علامه طباطبایی. برای رسیدن به این امر دقیقا چه باید بکنیم؟ از شما خواهشمندم شرایط و لوازم امتثال به این امر را بیان فرمایید. (اعم از علمی و غیر علمی) از نظر علمی دقیقا چه علومی در این زمینه لازم است؟ مقدار اهمیت و تعمق لازم در هر کدام چقدر باید باشد؟ کتب لازم در هر علم کدام است؟ کدام یک از این کتب باید درس گرفتنی باشد و کدامیک مطالعاتی؟ از شما بسیار ممنونم که وقت گرانبهایتان را در اختیار ما می گذارید. اجرتان با خدا. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سعی کنید به جهت آمادگی لازم که دارید، ذهن خود را تلمباره علم و معلومات نکنید. آن‌چه در حال حاضر از دروس حوزه بدان مشغولید، همان‌ها را عمیقاً و دقیقاً بیاموزید و حواشیِ آن‌ها را خوب دریافت نمایید 2- پس از آن‌، اگر فرصت یافتید سیر مطالعاتیِ روی سایت که به روش علم‌النفسیِ حضرت امام و علامه تنظیم شده است؛ شروع خوبی است تا إن‌شاءاللّه مقدمه‌ای شود برای رجوع به المیزان به همان روشی که در جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» توصیه شده است. البته عجله نکنید. موفق باشید  

17626
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد فیلمی در فضای مجازی دیدم که دو داعشی برای عملیات انتحاری بر هم سبقت می گرفتند کار به قرعه کشی کشیده شد و آن که قرعه به نامش افتاد خدا می داند چقدر خوشحال بود و با چهره زیبای معنوی چه لبخند های ملیح و از صمیم قلبی می زد و با دیگران خداحافظی می کرد. حال جناب استاد 1. این شخص یقین دارد که دارد برای رضای خدا جان خود را فدا می کند و به قول علما یقین حجیت ذاتی دارد پس سرنوشت قیامتی ایشان چه می شود؟ 2. در این که ایشان خالصانه دارد در راه خدا جهاد می کند شکی نیست چون بحث جان وسط است خوب چرا خداوند این شخصی که حاضر است همه چیز خود را در راه خدا فدا کند هدایت نمی کند و متوجه اشتباهش نمی سازد؟ مگر نفرمود «من جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» نفرمایید این در راه خدا نیست چرا که این شخص واقعا می خواهد در راه خدا جانش را بدهد هر چند در مصداق اشتباه کرده است واقعا جناب استاد اشکال کار کجاست؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که همیشه مرزی بین تعصب و خرافه با عقل و فطرت هست. یک انسان خرافی، وَهمیات خود را آن اندازه واقعی می‌داند که حاضر است در مقابل توصیه‌های عقل و فطرت خود بایستد و این هیچ فرقی بین گاوپرستانِ هندی با داعشی‌ها نمی‌کند. زیرا هر دو گرفتار توهمات خود هستند و اگر یک لحظه به عقل و فطرت خود رجوع کنند، آیا متوجه نمی‌شوند که چگونه مردم بی‌گناهی که هیچ دلیلی از نظر عقل و فطرت برای کشتن آن‌ها نیست، را آن‌ها به قتل می‌رسانند؟ آری! خداوند فرمود: «من جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» یعنی اگر کسی تلاش کند بر مبنای فطرت و عقل خود، به سوی حضرت حق رود حتماً حضرت حق او را هدایت می‌کند. ولی این چه ربطی دارد به گروهی که به احمقانه‌ترین شکل خود را به هلاکت می‌رسانند و انسان‌های مظلومی را به کشتن می‌دهند؟! امروز هم من و شما باید متوجه باشیم که اگر یک لحظه به هر بهانه‌ای از عقل و فطرت فاصله بگیریم به همان نوع اعمال دست خواهیم زد. موفق باشید 

17619
متن پرسش
با سلام: ممنون استاد بابت جوابی که در مورد آسمانهای هفتگانه فرمودید اما من هنوز به خوبی معنای حرفتان را نفهمیدم. آیا منظورتان این است که هفت آسمان مادی هستند یا بعضا مادی؟ بعد ببخشید استاد یک سوال دیگه داشتم و اون اینکه 1. وقتی در قرآن گفته شده که پیش از تولد حضرت رسول (ص)، جنیان می توانستند به درجات بالای آسمان بروند و خبرهایی را از ملائکه استماع کنند، یعنی جنیان وارد آسمان دوم یا سوم می شدند؟ 2. ببخشید استاد آیا ملائکه که مجرد هستند، می توانند وارد آسمان اول که مادی است، بشوند؟ 3. آیا آسمان عالم ماده با توجه به مادی بودنش امکان دارد که بی نهایت باشد؟ یا چون مادی است، حتما محدود است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که عرض شد خوب است که بحث سوره‌ی «قاف» را دنبال بفرمایید تا با بینشی وسیع‌تر مطلب مورد بررسی قرار گیرد. 2- عنایت داشته باشید که موقعیت آسمان اول نسبت به زمین، مثال موقعیت نفس ناطقه یا روح انسان است نسبت به بدن. و موقعیت آسمان دوم نسبت به آسمان اول مثل موقعیت عقل است نسبت به مرتبه‌ی نفس. بر این اساس آسمان اول چیز مادی نیست که بخواهیم به مشکلی گرفتار شویم که چگونه عالم ماده وسعت بی‌نهایت دارد. موفق باشید

17609
متن پرسش
با سلام خدمت استاد مکرم جناب طاهر زاده عزیز: ببخشید استاد یک سوال داشتم و اون اینکه حقیر گیج شدم که آسمان های هفت گانه مادی اند یا نه؟! در تفسیر منسوب به ابن عربی گفته شده که آسمان اول عالم ماده و آسمان دوم عالم برزخ و... آسمان هفتم عالم خفا می باشد. اما در تفسیر المیزان دیدم که علامه نوشته اند که هفت آسمان مادی اند. (البته نمی دانم نظر خودشان است یا بر اساس نظرات دیگران اینطور نتیجه گیری کرده اند). به هر حال خواستم اگر ممکن است به این چند سوال حقیر پاسخ فرمایید. 1. نظر شما در این موضوع چیست؟ 2. نظر آیت الله جوادی آملی حفظه الله چیست؟ (در صورت اطلاع) 3. آیا امکان دارد این آسمان دنیا که مادی است، و در احادیث به آن آسمان اول می گویند، با توجه به اینکه ماده است، بی نهایت باشد؟ یا نه چون مادی است نمی تواند بی نهایت باشد؟ 4. آسمان های دیگر اگر مجرد باشند، بی نهایت هستند؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم:  عرایضی در این مورد در سوره‌ی «قاف» مبنی بر آن‌که آسمان اول در مقابل کلّ عالمِ ماده، آسمانِ ملائکه است، شده است. غفلت نکنیم که آسمان در مقابل زمینی که ما هستیم، غیر از آسمان در مقابل کلّ عالمِ ماده است. آن‌جایی که بحث آسمان اول است در مقابل کلّ عالم ماده معنا دارد. موفق باشید

17597
متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه گفته اید هدف باید غیر از زندگی مادی دنیوی باشد، قبول اما سوال این است که چگونه این سخن را در دل خود بگنجانیم که هدف خداست پس نباید به غیر خواسته های الله تعالی برویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به بحث اخیر در تبیین سوره‌ی آل‌عمران تحت عنوان «رنج غفلت از هدف‌داری نظام هستی» که در قسمت جلسات روز شنبه است، رجوع نمایید. موفق باشید

17584
متن پرسش
در آیه «8» هود چرا کلمه «امت» با کلمه «معدوده» توصیف شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی مذکور می‌فرماید اگر عذاب را از آن‌ها در مدتی محدود برداریم می‌گویند چه باعث آن شد و لذا واژه‌ی «معدود» در این‌جا به معنای محدود است. موفق باشید

17572
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: من احساس می کنم که اگر تفسیر سوره ی آل عمران از جنابتان را کار کنم از مطالعه ی سایر کتب و جزواتتان در این سایت بی نیاز خواهم شد چون به نظر تمامی سخنان شما به یک نور واحد اشاره دارد و از آن سرچشمه می گیرد و البته باید عرض کنم که من از کتب شما مباحث مقدماتی مثل معرفت النفس و آشتی با خدا و رزق را هم مطالعه نموده ام و جلسات تفسیر روز های شنبه را هم چند جلسه ایی تا کنون شرکت کرده ام و تا حدودی با سیستم فکریتان آشنایی دارم و بر همین اساس فکر می کنم که تفسیر سوره آل عمران مرا از سایر کتب شما بی نیاز می کند و اگر روی این تفسیر تمرکز کنم بهره ی بیشتری از مطالعه ی سیر مطالعاتی کتب خواهم برد حال نظر شما چیست؟ آیا چنین کنم یا که باید سیر مطالعاتی را هم قدم به قدم کامل کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از مباحث موجب تفصیل مبحث دیگری می‌شود. موفق باشید

17574
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: 1. با توجه به این که خداوند قرآن را برای هدایت انسان ها نازل کرده و در قرآن گفته شده که این کتاب «هدی للمتقین» است؛ پس چرا برخی از طالبان علم و هدایت که به قرآن رجوع کرده اند؛ از فهم حقیقت قرآن و مراد اصلی آیات در بسیاری موارد بازمانده اند؟ به طور مشخص منظورم برخی علمای شیعه هست. چه در مورد توحید، چه معاد جسمانی و غیره. اگر قرآن مایه هدایت است چرا این همه اختلاف نظرهای جدی در فهم آن توسط بزرگان شیعه که به نظر می رسد سلیم النفس نیز بودند وجود دارد؟ 2- اگر بپذیریم که وجود سرچشمه کمالات است و تمام کمالات از وجود ناشی می شود و همچنین عالم ماده در یک مرتبه واحد از وجود قرار دارد؛ سوال اینجاست که فی المثل وجود عین شکوه و عظمت است. پس چرا ما درجه وجودی پدیده های با شکوه و با عظمت عالم ماده نظیر کوه و یا دریا را برتر و شدیدتر از پدیده های دیگر نمی دانیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنا بر آن است که در قرآن تدبّر شود. آیا تا حال دیده‌اید کسانی با روش درست در قرآن تدبّر کنند و باز گرفتار اختلاف‌های افراطی باشند؟ یا دعوا به جهت ظاهرگرایی در مقابل تدبّر پیش می‌آید؟ 2- گفت: «تا خون‏ نکنى دیده و دل پنجه سال ‏/ از قال تو را ره ننمایند به حال‏». بالاخره باید زحمت کشید تا از عالَم محسوس به عالم ملکوت سیر کنیم و شکوه آن عالم را دریابیم. موفق باشید

17567
متن پرسش
سلام علیکم استاد: با توجه به آیه ۱۸۷ سوره آل عمران که بحث تبیین را مطرح فرمودید برای بیان احکام شرعی چه کنیم؟ آیا آنجا نیز می توان تبیین کرد یا تبیین فقط در تفسیر و... است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که در آیه‌ی مذکور نظر به کتاب خدا و جایگاه آن دارد، و عدمِ کتمان کتاب را با تبیین آن مدّ نظر قرار می‌دهد؛ به نظر می‌رسد آیه‌ی مذکور به هویت وحی و جایگاه کلی آن نظر داشته باشد که مسلّم یکی از فروعات آن طرح وظایفِ عملی هرکس نیز هست و این فرعِ بر توجه‌دادن به معارف الهی و بصیرت تاریخی است که هرکس می‌تواند از قرآن بگیرد. موفق باشید

17560
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار! به فضل و لطف الهی نیت کردیم که حلقه های صالحین خوابگاه دانشجویی دانشگاه مان را راه بندازیم و محتوای حلقه ها شرح نهج البلاغه باشد. و سخت به کمک استاد عزیزمان نیاز داریم! از کجا شروع کنیم؟ از نامه ها یا حکمت ها یا خطبه ها؟ شرح یا صوت یا کتابی در این زمینه موجود هست که کمک کننده ی ما باشد؟ نظر استاد بزرگوارمان درباره ی این کار چیست و اصلا به نظرتان کار اثر گذاری هست با وجود اینکه ما دانشجو هستیم و از نهج البلاغه اطلاعات کمی داریم؟؟!! پیشاپیش از پاسخگویی استاد بزرگوارم کمال تشکر را دارم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار مهم و با ارزشی است. صوت عرایض بنده در رابطه با خطبه‌ها و نامه‌های نهج‌البلاغه به صورت دی‌وی‌دی در اختیار گروه فرهنگی لب‌المیزان است. پیشنهاد بنده آن است که با نامه‌ی 31 شروع کنید که کتاب آن نیز موجود است و می‌توانید به آن رجوع فرمایید. موفق باشید

17548
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: سوالی همواره از کودکی در ذهن من بوده و باعث شده نتوانم خدا را دوست داشته باشم و آن اینکه چرا ما به اجبار خلق شده ایم و باید این همه نکبت و سختی را تحمل کنیم؟ می گویند می خواسته شناخته شود آخر شناساندن به چیزی که خود خلق کرده یعنی چی؟ با این خلقت اجباری بردن به جهنم نهایت نامهربانیست و دلیل اینکه دوست داشتنی نیست. نهایتا آیا می توان ازش خواست ما را کلا از جهان هستی حذف کند؟ نه دنیا را می خواهم نه آخرت. می خواهم اصلا نباشم آیا می شود؟ این سوال را از شما می پرسم چون معروفید که خدا را دوست دارید. می خواهم بدانم چطور شد که بهش علاقه مند شدید؟ لطفا کتاب معرفی نکنید چیزی بگید که تکلیفم را مشخص کند و بر جانم بنشیند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فلاسفه و عرفا روشن می‌کنند که هر مخلوقی در ذات خود ممکن‌الوجود است و امکان مربوط به خود مخلوق است و از این جهت هر مخلوقی طلب خلق‌شدن و موجودشدن بر اساس امکان خود دارد و خداوند این طلب را جواب داده. به همین جهت وقتی فرعون از حضرت موسی و هارون«علیهماالسلام» می‌پرسد که خدای شما چگونه خدایی است، جواب می‌دهند: «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏ (50)/طه) پروردگار ما آن کسی است که خلقتِ مخصوص هر موجودی را به او می‌دهد و پس از آن‌که موجود شد، هدایتش می‌کند. ملاحظه فرمایید که می‌گویند: «خلقه»، یعنی خلقت ِ مخصوص آن موجود که در امکان ذاتی آن موجود بود. موفق باشید

17530
متن پرسش
استاد سوالی پرسیده شده بود در مورد یکی از حکمت های نهج البلاغه، متن عربی را فرموده بودید، بنویسم: نهج البلاغه ترجمه محمد دشتی- حکمت 294 - وَ قَد سُئِلَ عَن مَسافةِ ما بَینَ المَشرِقِ وَ المَغرِب، فَقالَ علیه السلام: مَسیرَةُ یَومٍ للشَمس ( ترجمه آقای محمد دشتی: به اندازه یک روز رفتن خورشید) سوال این بود که با توجه به علوم تجربی منظور امام علیه السلام چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام معصوم در جواب سؤال‌کننده که اندازه‌ی مسافت بین مشرق و مغرب را می‌خواهد جواب می‌دهند به اندازه‌ای است که خورشید یک روز مسافتی را طی کند. حال اگر بتوانیم سرعت خورشید را در یک روز اندازه بزنیم می‌توانیم مسافت بین مشرق و مغرب را مشخص کنیم. در این‌جا دیگر فرق نمی‌کند که زمین به گرد خورشید بگردد و یا بگوییم خورشید حرکت می‌کند. حضرت در حدّ سؤال طرف به او جواب داده‌اند. موفق باشید

17526
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: احتراماً به اطلاع می رساند در صورت توفیق الهی برای اینجانب از اول صفر تا اربعین به مدت 20 روز خادم زائرین اربعین حسینی در نزدیکی های کربلا خواهم بود، درخواست بنده این است که در صورت صلاحدید لطفاً به آدرس ایمیل بنده جملاتی در حد یک پاراگراف در خصوص اربعین ارسال فرمایید: بنا بر این است که جملات شما در خصوص اربعین به دو زبان عربی و انگلیسی ترجمه شود و در حدود 10000 عدد به صورت بسته فرهنگی بین زائرین توزیع شود. در صورتی که از انجام این کار رضایت داشتید بدلیل اینکه ما قدری در انجام کار محدودیت زمانی داریم خوشحال می شویم که زودتر از فرمایشات شما بهره مند شویم. لازم به ذکر است هیچگونه نامی از شما و یا هیچ کس دیگری در این کار برده نمی شود و فقط نیت این است که گروه ما در حماسه اربعین بتوانیم خادم خوبی باشیم . ان شاء ا... با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شايد بتوانيد از اين جملات، نكاتي را برگيريد: 1- زائر اربعینی حسین «علیه‌السلام» به انسان مصلحی تبدیل می‌شود که عزم تغییر تاریخ را در خود می‌یابد.

2- اربعین در این تاریخ، زمانِ سست‌شدن عهد انسان با فرهنگ سکولاریته است.

3- با حضور در رخدادِ اربعین، راهِ آینده‌ی جهان در مقابل ما گشوده می‌شود.

4- در پاسداشتِ اربعین روشن می‌کنیم هر حرکت توحیدی پس از اربعینِ خاص خود، تازه شکوفا می‌شود.

5- بدون درک زمانه هیچ قدمی به سوی آینده‌ی خود نمی‌توان برداشت و رخدادِ اربعین در این تاریخ، آن زمان و زمانه‌ای است که  با قرارگرفتن در آن و خودآگاهی نسبت به آن، می‌توانیم سرنوشت خود را از بند غرب آزاد کنیم.

6- راز اصلی تحقق کربلا آن طور که اصحاب حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» نسبت به امام‌شان عمل کردند در حُبّ نهفته است. اگر بخواهیم صحنه‌ای را نشان دهیم که توصیه‌ی قرآنیِ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏»[1] از طریق اصحاب امام به خوبی عمل شد، کربلا بود و اگر بخواهیم صحنه‌ای را نشان دهیم که برکات این توصیه به نمایش آمد، آن صحنه، صحنه‌ی کربلا است. از طریق این حُبّ بود که اصحاب امام حسین«علیه‌السلام» توانستند از صراط دنیا که ظهور صراط آخرت است بگذرند، به همان معنایی که رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله»  فرمودند: «مَعرِفَةُ آلِ مُحَمَّدٍ«صلی‌اللّه‌علیه‌واله»: بَراءَةٌ مِنَ النّارِ، وَ حُبُّ‏ آلِ مُحَمَّدٍ«صلی‌اللّه‌علیه‌واله» جَوازٌ عَلَى الصِّراطِ، وَ الوِلايَةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ«صلی‌اللّه‌علیه‌واله»: أمانٌ مِنَ العَذابِ».

اگر بخواهیم به لایه‌ای نهادین از لایه‌های کربلا آگاهی پیدا کنیم باید آن لایه نهادین را در حُبّی پیدا کرد که اصحاب حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» نسبت به آن حضرت به‌دست آورده بودند، در آن حدّ که مبادی میل محبوب خود را به مبادی میل خوب ترجیح می‌دادند به همان معنایی که در محضر مبارک آن امام اظهار می‌داشتند: «إنّی سِلمٌ لِمَن سالَمکم وَ حربٌ لِمَن حارَبکُم». این شعار به این معنا است که ما شما خانواده را ماوراء آن‌چه خودمان از خود سراغ داریم، پذیرفته‌ایم و از حرکات و تلاش‌های کسانی که امروز در رخداد اربعینی این تاریخ شرکت می‌کنند معلوم می‌شود که همه در جستجوی آن نوع ارتباطی هستند که اصحاب امام با امام‌شان برقرار کرده بودند زیرا اینان نیز متوجه شده‌اند عصر و زمان امروزشان همان عصر و زمان امام حسین«علیه‌السلام» و اصحاب آن حضرت است و لذا زائران آن حضرت و خدمه‌ی محترم آن حضرت در نهایت ایثار نسبت به همدیگر قرار گرفته‌اند. زیرا همه متوجه‌اند در کربلا به دنبال رسالتی می باشند که در این تاریخ به دوش‌شان گذاشته شده و این با حُبّ امام حسین«علیه‌السلام» و وابستگانِ به آن حضرت به نتیجه می‌رسد.

راز کششی که شیعه به کربلا دارد و تلاش دارد کربلا را کشف کند، در حُبّ به امام«علیه‌السلام» نهفته است. امامی که در کربلا به جای همه‌ی بشریت به صحنه آمده تا انسان، حقیقت خود را گُم نکند.

برای کشف کربلا، آری برای کشف کربلا باید به شعوری دست یافت که تنها با حُبّ ظهور می‌کند. امام حسین«علیه‌السلام» برای طلوع آن حُبّ هر آن‌چه از دست‌شان برمی‌آمد انجام دادند تا ما در کربلا به تماشای تابلوی ایثار و محبت بنشینیم تا حقیقتاً وارد منزل دینداری شده باشیم به همان معنایی که حضرت باقر«علیه‌السلام» مى‏ فرمايند: «هَلِ‏ الدِّينُ‏ إِلَّا الْحُبُّ» مگر دين جز محبّت چيز ديگرى هست؟ تا آن‏جا كه مى‏ فرمايند : «الدِّينُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّين» ؛[2] دين محبّت است و محبّت همان دين مى ‏باشد.

کربلا به معنی زندگی در مرزهای دلنواز عشق به حسین (ع) و تنفر از طاغوت است تنفر از طاغوت در هر جلوه‌ای و در هر زمانی که می‌خواهد باشد، این یعنی زندگی و زندگی‌کردن و کربلا را از خود دانستن و در کربلا امر سرمدی را به تماشا نشستن و امر الهی را به شفاف‌ترین شکل در قول و فعل امام دیدن، تا در هیچ زمانی یزید مدار حق و باطل نباشد.  موفق باشید    


[1] - سوره‌ی شوری، آیه‌ی 23

[2] - بحارالأنوار، ج 66، ص 238.

17475
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: سئوال بنده در مورد جلسات تفسیر سوره حمد امام در تلویزیون است؛ چرا امام خمینی سلام الله علیه در سالهای ابتدای پیروزی انقلاب اصرار دارند این سطح از مطالب برای عموم مردم از رسانه مطرح شود؟ امام که در بیان عمومی معمولا بسیار ساده مطالب خود را بیان می فرمودند چرا در اینجا با مخاطب عمومی با زبان اصطلاحات خاص سخن می گویند؟ طرح این مباحث چه جایگاه و ضرورتی در حرکت انقلاب اسلامی و انقلابی ها دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً حضرت امام در این اواخر خواستند با جهت عرفانی‌دادن به انقلاب آن بلوغ لازم را که برای ادامه‌ی انقلاب نیاز است، به صحنه آورند زیرا انقلاب اسلامی وقتی با تمام ابعاد اسلامی به صحنه آمد، قدرت پایداری و بقاء پیدا می‌کند. موفق باشید

17472
متن پرسش
با سلام و آرزوی سلامتی و تندرستی برای جناب استاد طاهرزاده: در صحبتی که با برخی دوستان داشته ایم موضوعی بدین صورت مطرح شده است که می خواستم نظر گرامی تان را در این زمینه بدانم. در مورد واردات افکار به ذهن و منشاء آنها، همگی از دو ناحیه وارد ذهن می شوند یا الهامات الهی هستند و یا از ناحیه جنود شیطان و القائات آن ها می باشد و شخص با توجه به سوابق ذهنی و تمایلات درونی به پردازش آنها پرداخته و آنها را مطرح می کند. می خواستم بدانم آیا آیه ی خاصی و یا حدیث صحیح، در این مورد وجود دارد یا خیر؟ موفق باشید. ان شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قرآن داریم: «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ (175)آل‌عمران» که معنای دقیق آن این است که می‌فرماید شیطان از طریق یارانش شما را می‌ترساند. یا در روایت از قول پیامبر خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» داریم: «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» در زمان‌های مختلف از طرف پروردگارتان نفحات و خطورات معنوی به شما می‌رسد، سعی کنید با کم‌کردن مشغله‌های خود، خود را در معرض آن خطورات معنوی قرار دهید. موفق باشید

نمایش چاپی