بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: توحید و اسماء الهی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33433
متن پرسش

با سلام: شما می فرمایید که عارف باید کشف خودش را با کشف معصوم مقایسه کند. تا صحت آن را تشخیص دهد. سوال: ما احادیث زیادی داریم که اشاره به دو گانگی خالق و مخلوق دارد نتیجه می‌گیریم که کشف عرفا در این باره، خلاف کشف معصوم است. در اینباره چه توضیحی دارید؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با دقت روایات را دنبال کنیم می‌توانیم متوجه این امر باشیم که در عین کثرت، وحدتی نهفته است حاکی از «وحدت وجود». در این مورد عرایضی در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» عرض شده است. موفق باشید 

33432
متن پرسش

سلام: از آیه هشت سوره نمل «فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» می توان وحدت وجود را استنباط کرد؟ داخل آتش خدا بیرون آتش خدا با اینکه درون و برون اوست از همه اینها منزه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد ولی به این نکته فکر کنید که حضرت حق در آن صحنه به نور خاصی برای جان حضرت موسی «علیه‌السلام» به ظهور آمده‌اند تا در دل همان چیزی که حضرت به دنبال آن بودند، خدا را بیابند. موفق باشید

33423
متن پرسش

با سلام: منظور از اینکه ما در قرآن داریم که اگر شما چهار نفر باشید نفر پنجم خداست، چه می‌باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن کریم با تعبیرهای مختلف از یک سو، به نفی شرک و چندگانه پرستی می پردازد و از سوی دیگر، مردم را به توحید و یکتاپرستی دعوت می نماید. نفی اعتقاد به « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » درباره خدا و تاکید بر « رابِعُ ثَلاثَهٍ » بودن او، یکی از این راه هاست. ازمنظر قرآن کریم، تعبیر « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » درباره خدا، بیانگر محدودیت، جسمیت و هم عرض بودن خدا با سایر موجودات و به تبع آن، اِسناد وحدت عددی به خداست؛ به طوری که اگر خدا به همراه دو نفر باشد، با آنها به شمارش درآمده، مجموع آنان سه نفر می شود. از این جهت، « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » کفر و باطل است. این در حالی است که « رابِعُ ثَلاثَهٍ »، خدا را از محدودیت و هم عرضی با سایر موجودات دور داشته، وحدت او را غیر عددی می داند و به همین دلیل، اگر خدا با دو موجودی، معیت داشته باشد، سومی آن دو بوده، بر آنان احاطه قیّومی و عملی دارد، نه اینکه با آنها شمارش شود و به عدد و رقم آنان اضافه گردد. به همین دلیل، « رابِعُ ثَلاثَهٍ » نشانه توحید ناب بوده، درباره خدای سبحان به کار می رود. در همین رابطه ازامام صادق«علیه السلام» داریم: «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوىٰ ثَلاٰثَةٍ إِلاّٰ هُوَ رٰابِعُهُمْ وَ لاٰ خَمْسَةٍ إِلاّٰ هُوَ سادِسُهُمْ» فَقَالَ هُوَ وَاحِدٌ وَاحِدِيُّ اَلذَّاتِ بَائِنٌ مِنْ خَلْقِهِ وَ بِذَاكَ وَصَفَ نَفْسَهُ وَ هُوَ «بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ» بِالْإِشْرَافِ وَ اَلْإِحَاطَةِ وَ اَلْقُدْرَة». موفق باشید

33416
متن پرسش

با سلام: من یک گل زیبا می‌بینم. در این حالت زیبایی را به گل نسبت می‌دهم. اما اگر این زیبایی مرا به یاد خدا انداخت، سوالی از این گل دارم، که ای گل زیبا چه کس تو را اینچنین زیبا نمود؟ آیا می توان زیبایی آن زیبا آفرین را مشاهده کرد؟ راهش چیست؟ لطفاً به سوالات پاسخ دهید. ممنون!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالَم مظهر اسمای الهی است و اسماء الهی همان ذات می‌باشد در صفت خاص. درک عمیق این مسائل نیاز به دنبال‌کردن عرفان نظری دارد که جناب ابن عربی به خوبی آن را با ما در میان گذارده است. موفق باشید

33412
متن پرسش

سلام: تعداد موجودات عالم به نظر می رسد کم است آنهایی که هم هستند چندان چنگی به دل نمی زنند به غیر از انسان بقیه که زندگی یکنواختی برای حفظ بقا دارند اکثر انسان ها هم همین طور. در متون دینی گویا علاوه بر این سخن از جن و ملک آمده است (چون محسوس نیستند چندان در دسترس نیستند) پس دسته بندی بکنیم شش دسته می شود جماد، نبات، حیوان، جن، ملک، انسان انصافا شش دسته کم نیست؟ خداوند که خلاق است نمی توانست هزاران هزار دسته خلق کند؟ آیا پوچ گرایان تا حدودی حق ندارند پس از چندی از بودن درین دنیا ملول شوند حتی مرحوم حافظ می فرماید من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان. بله حتم دارم مصاحبت با فرشتگان هم ملال آور است چون انسان ها که اشرف هستند شاید همه شان ملال آورند حتی اگر خدا خلاقیت بیش تری به خرج می داد و موجودات متنوع تری خلق می کرد باز جهان بی نهایت متنوع هم ملال آورست. عوالم دیگری هم باشد حال و روز بهتری شاید نداشته باشد بالاتر از بهشت که نداریم تار و پودش ملال آور نیست؟ می ماند خدا کفر نباشد خوف آن دارم او نیز بری از ملال نباشد کلا گویا هستی مساوق با ملال است فرمود مطلبی‌ گر بود از هستی همین آزار بود / ورنه در کنج عدم آسودگی بسیار بود.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب مولوی: «بی‌نهایت حضرت است این بارگاه / صدر را بگذار، صدرِ توست راه». آری! ای برادر راه به سوی حقیقت و قدم‌گذاشتن در عوالم متعالی هر اندازه طی شود باز عالمی بس گشوده‌تر و متعالی‌تر در مقابل ما است.

آن‌که جناب حافظ می‌فرمایند: «از نفس فرشتگان ملول شدم» در نسبت حضوری است که در انس با حضرت حق برایشان پیش می‌آید و نه‌تنها جهان مادی موجود بلکه جهان فرشتگان نیز در جوابگویی به وسعت انسان کم است. موفق باشید

33405
متن پرسش

سلام: تشکیک در وجود نظر نهایی حضرتعالی است؟ چون ظاهرا عرفا وجود را مشکک نمی دانند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع این دو مهم است که در یک نگاه متوجه تشکیک وجود باشیم و در نگاه دیگر متوجه تشکیک حضور. زیرا که «یار همین‌جاست همین‌جاست». موفق باشید

33404
متن پرسش

با سلام: آیا لقاءاالله، همان چشیدن اسماء الهی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. موفق باشید

33401
متن پرسش

با سلام و عرض ادب: سوال من از شما این است که فرض کنید این روش شما درباره توحید اشتباه باشد و فرض کنید الان قیامت است، سرنوشت شما چه می شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا به رحمت حضرت ربّ العامین امیدوار نباشیم وقتی شما در حدّ عقلی که حضرت حق به شما عطا کرده است دین را «فهم» کرده‌اید و در حدّ توان به آن عمل نموده‌اید؟ و از کوتاهی‌های خود نیز طلب مغفرت دارید؟! گفت: «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست» موفق باشید.

33399
متن پرسش

با سلام: شما در جایی فرموده بودید که برهان صدیقین به خوبی عرفان نمی تواند حضور خدا را بیان کند. اما من فکر می‌کنم که برهان صدیقین هم به خوبی حضور خدا را بیان می‌کند. چرا؟ چون در برهان صدیقین می‌گویید که خداوند چون مجردتر است، حضورش قوی تر است؟ سوال دوم: آیا عین هستی با تمام موجودات ربطی، هست یا نه؟ ممنونم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در «وحدت وجود» مربوط به عرفان است، نه آن‌که بخواهیم بین برهان صدیقین و عرفان ارزش‌گذاری کنیم. ۲. همه موجودات از جهت وجود، پرتو عین وجودند. موفق باشید

 

33398
متن پرسش

با سلام: آیا ما عرفان نظری را می آموزیم تا مقدمه‌ی عرفان عملی باشد؟ اگر پاسخ آری است، آیا عرفان عملی ما باید بر اساس عرفان نظری باشد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان نظری سراسر متذکر معارف عالیه توحیدی است و مسلّم بنا به فرمایش اولیای معصوم عبادات هرکس به اندازه معارف توحیدی او ارزش و نتیجه دارد. موفق باشید

33397
متن پرسش

اگر درباره مسئله توحید، بر سر دوراهی قرار گرفتم که عقل چیزی می گوید و نقل (حدیث) چیز دیگری می‌گوید و با هم قابل جمع نیستند، من باید عقل را انتخاب کنم یا نقل را؟ ممنونم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما دین خدا را بر اساس عقل‌مان می‌فهمیم و رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» مقامشان مقامِ عقل است، مگر می‌شود در چنین دینی، امری مقابل عقل در میان باشد؟ موفق باشید

33393
متن پرسش

با سلام و خداقوت و تشکر فراوان از این مطالب ناب که باعث می‌شود انسان از باورهای یخ زده نو به نو عوض شود. سوالم اینه که در شرح فصوص تعبیر انسان الاعین و توضیحاتش که مردمک چشم برای چشم و... آیا این می‌شود انسانهای دیگر هم به این مقام برسند یا فقط مشمول انسان کامل است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این انسان است که در ذات خود مردمک چشم حضرت حق محسوب می‌شود و خداوند خود را با انسان که در حکم مردمک چشم حضرت حق است، می‌نگرد همان‌طور که انسان با مردمک چشم خود هر چیزی را می‌بیند. موفق باشید

33392
متن پرسش

با سلام: بنده برهان صدیقین و ده نکته در معرفت نفس را کار کردم. اما نتوانستم آیه«هو الاول والاخر و الظاهر والباطن» را بر اساس برهان صدیقین فهم کنم. لطفا اگر ممکن است، بر اساس برهان صدیقین و یا عرفان توضیح مختصری بفرمایید. ممنونم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه صوت مبحث «برهان صدیقین» را دنبال بفرمایید، روشن می‌شود که در «برهان صدیقین» بیشتر متوجه تشکیک وجود هستیم و این‌که همه عالم مظاهر او است. ولی حقیقت آیه مذکور با نظر به «وحدت وجود» روشن می‌شود و حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در شرح سوره «حمد» نکات ظریفی را در این مورد به میان آوردند https://lobolmizan.ir/sound/645?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87. موفق باشید

33386
متن پرسش

با عرض سلام و خسته نباشید: من هستم و غیر از من هم چیزهای زیادی هستند. دو نظر هست یا وحدت وجود است یا کثرت وجود. اگر بگوییم کثرت وجود حق است، در جهان هستی هم خدا هست و هم در کنار خدا هستی های دیگر. حال اگر کثرت وجود را نپذیریم، باید وحدت وجود را بپذیریم که معنای آن این است که فقط خدا هست. حال می پرسیم، پس این اشیا چه هستند؟ در پاسخ یا باید بگوییم که اینها مظاهر خدایند. می‌پرسیم مظاهر خدایند آیا وجود دارند؟ اگر پاسخ بله باشد باز کثرت وجود می شود. اگر نه باشد، می شود همه ی این چیزها خدا، اگر بگوییم این چیزها اصلا نیست می شویم سوفسطایی، نظر شما درباره عبارات بالا چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در تشکیک وجود است و عالَم همه با شدت و ضعفی که در «وجود» دارند، مظاهر وجود می‌باشند و خداوند وجود مطلق است و همه عالم پرتو وجود او هستند بدون آن‌که مطلق باشند و یا جزئی از وجود باشند بلکه نازله‌ای از وجود مطلق‌اند. در حالی‌که نازله وجود مطلق، وجود مطلق نیست تا آن نازله، خدا باشد. موفق باشید

33377
متن پرسش

با سلام: بعد از فهم بر هان صدیقین می خواهم بدانم حرف های زیر درست است؟ «این که جهان هستی از هیچ خلق شده است، حرف غلطی است. خداوند، خالق جهان هستی است و منشا جهان هستی. یعنی این جهان هستی، ذات خداوند است که تجلی کرده است. چرا؟ چون معطی شیئ، خود باید واجد باشد. پس این جهان هستی، همان کمال مطلق است که تجلی کرده است. آیا سخنان بالا درست است ؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تشکیکی‌بودن «وجود» باید تأمّل کرد تا متوجه باشیم «وجود» دارای شدت و ضعف است و همه مراتب وجود، تجلی وجود مطلق است که در شدیّت کامل می‌باشد و حضرت حق به اعتبار نگاه فلسفی عین وجود است و هر موجودی که دارای وجود باشد، پرتو وجود او و فقیر إلی الله است، نه آن‌که خودش هم خدا باشد! موفق باشید

33374
متن پرسش

با سلام: عالم از خداست. آیا به معنی آن است که عالم از هستی مطلق تجلی کرده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هستی مطلق عین علم است و این نکته مهمی است که در «برهان صدیقین» بدان نایل می‌شوید. موفق باشید

33352
متن پرسش

با سلام: آیا جملات زیر درست است؟ «عالم خدا نیست اما عالم جدای از خدا نیست.» با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه عالم، مظاهرِ انوار اسماء الهی هستند و از این جهت مولایمان علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «مَا رَأَيْتُ‏ شَيْئاً الّا وَ رَأَيْتُ‏ اللّه قَبْلَه وَ بَعْدَه وَ مَعَهُ» [1] من هرگز چيزى از موجودات را نديده‏ ام مگر آن كه خدا را قبل از او و بعد از او و با او ديده ‏ام. ولی این به معنای دیدن ذات خداوند نیست. از این جهت هرگز کسی عالَم را ذات خداوند نمی‌داند. موفق باشید

[1] ( 1)- مصباح الهداية، ص 89 88.

33340
متن پرسش

با سلام: جملات زیر بر مبنای برهان صدیقین است یا عرفان جناب ابن عربی «عالم فقط خداست وهیچ عالمی در عرض خدا (کنار خدا) نیست. قادر فقط خداست و هیچ قادری در عرض خدا نیست.» با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته را هم می‌توان از «برهان صدیقین» و هم از طریق عرفان دریافت کرد به اعتبار آن‌که همه عالم مظهر اسمای الهی هستند و اسمای الهی، همان ذات‌اند به صفت خاص. و البته این غیر از آن است که گمان کنیم مثلاً زمین و یا آسمان که ماهیاتی بیش نیستند، ذات خداوندند. موفق باشید

33329
متن پرسش

با سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار: سوالم اینه که وجود بما هوهو که چیزی نیست که بخواهد موجود باشد بالاخره هر چه که وجود دارد یک ذاتی دارد اما صرف وجود هیچ ذاتی ندارد فقط به معنای هستی و بودن است. و اگر قائل شویم خداوند وجود بما هو وجود است دیگر نمی‌توانیم خداوند را چیزی فرض کنیم باید آن را صرف بودن بدانیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است. می‌ماند که قرآن متذکر می‌شود «له الاسماء الحسنی» او در هر جایگاهی از مخلوقات و ممکن‌الوجودها که ظرفیت تجلی او را دارند، به نور اسمی از اسمای حسنایش ظاهر می‌شود و ما هستیم و انوار اسمای حسنای او، آیا آینه‌ای زیباتر از حسین بن علی «علیهماالسلام» در نمایش انوار اسماء الهی او می‌شناسید که به ظهور و به فعلیت آمده باشد؟ موفق باشید

33290
متن پرسش

با عرض سلام خدمت شما! می خواستم بدانم که از نظر وجودی آیا مخلوقات در طول خداوند هستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مخلوقات به عنوان ماهیت امر وجودی نیستند. آری! «وجود» تشکیک بردار است و مطلق وجود، مطلق کمال است و بقیه مراتب وجود، پرتو وجود مطلق می باشند. موفق باشید

33266
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: آیا انسان می تواند مظهر اسم الله بشود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! مگر معنای خلیفة الله بودن جز این است؟ موفق باشید

33258
متن پرسش

سلام و عرض قبولی عزاداری‌هاتون استاد: استاد در تفسیر فتح خون فرمودید مذهبی ها خدای مفهومی و کهنه ای را می‌پرستند چه خدایی مدنظر شماست و چه خدایی را باید پرستید مگر غیر اینست که واجب الوجودی که خواب ندارد و همه جا هست، خدای ماست؟!؟! ممنون میشم تبیین بفرمایید. با تشکر از زحمات شما استاد جلیل‌‌القدر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خدای واقعی خدایی است که جان انسان را نورانی می‌کند و انسان احساس حضور خداوند را در جان خود دارد و خود را در آغوش او احساس می‌نماید. عرایضی در این رابطه در شرح سوره «اخلاص» و نکاتی در کتاب «آشتی با خدا» شده است. موفق باشید

33221
متن پرسش

سلام استاد عزیز: عزاداری هاتون قبول باشه ان شاءلله. دوستی از من اینگونه پرسید: خداوندی که نظام خلقت را با این عظمت و نظم آفریده که تلسکوپ جیمز وب توانسته تازه گوشه ای از این عظمت را به تصویر بکشد، چگونه ممکن هست هدف و منتهای خلقتش رساندن بنده اش به بهشت باشد، و آن بهشتی که بخورد و بگردد و بیاساید تا ابد، که چه شود؟ آیا این هدف هدفی پوچ و کوچک نیست؟ لطفا پاسخی منطقی برای ارائه به ایشان بفرمایید ممنون میشم، همواره دعاگو هستیم🌷

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث را می‌توانید در کتاب «آشتی با خدا» جلسه دوم کتاب تحت عنوان «خداوند چرا ما را خلق کرد؟» دنبال بفرمایید. باید تصورمان از بهشت، درست باشد مبنی بر این‌که بهشت، مقامِ تجلی اسمای الهی است و جایگاه اُنس با حقیقت‌الحقایق است تا در بهترین بودن در نزد خود در اُنس با آن حضرت باشیم. موفق باشید

33205
متن پرسش

با سلام: با توجه به سوال 33200 لطفاً درباره عالم الوهی وعالم احدی توضیح دهید ممنون میشوم. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد مفصل است خوب است کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را جهت این امر دنبال فرمایید. موفق باشید

33204
متن پرسش

سلام و خسته نباشید خدمت استاد: سوال ۱: شما در نکته های معرفت نفس گفتید که ما عین حیات ایم، خود زنده بودن ایم، زنده ایم به جلوه أسم حی، و زنده بودنشون رو با تو نمایش بگذارند نه چیزی هستید که زنده اید و نه مرده بودی زنده ات کردن. حال برداشت من از حرف شما اینه که  من دائما زنده بوده ام و از همون لحظه که خدا  اراده کرده به من هستی(وجود) بخشیده تا ابدیت و چون ما جلوه (أسمی) از خدا ایم پس از خدا ایم  و خدا هم که عین حیات است و دائما بوده است پس ما هم دائما بوده ایم نه اینکه مرده (نیست) بودیم و زنده شدیم. اما شما در نکته ده معرفت نفس فرمودین که ما مستقیم از ذات خدا نیستیم بلکه مخلوق خدایم  چون مقام روح بالا است خدا روح رو از خودش میدونه و ذات خدا مثل ماده تقسیم پذیر نیست وحدت دارد. حال معنی خلق کردن چیست مگر این نیست که یعنی فلان چیز اول نبوده بعد ایجاد شده ساخته شده و اگر مستقیم از ذات خدا نیستیم چطور جلوه ای (أسمی) از خدا ایم یا برداشت من از نکته دهم اشتباهه و اشتباه متوجه شده ام؟ سوال ۲: در کتاب معرفت نفس، آشتی با خدا، آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوج می‌شود، چگونگی فعلیت یافتند باورهای دینی، أسماء حسنی متوجه شدیم که باید خدا دار باشیم (ارتباط با حق، حضور قلب، متجلی شدن أسماء بر قلب، احساس حضور) نه خدا دانی صرف. از طرفی متوجه شدیم که این کار توسط استعداد بعد قلبی وجودی روحی انجام میشه و اگر خدا با أسماء اش با ما برخورد کند احساس سرزندگی و بی نیازی رو تجربه می‌کنیم و پی می‌بریم که این احساس وجودی و تجربه از جنس فکر و خیال نیست از جنس دیگری (قلبی) است و این کار توسط بعد قلبی انجام می‌شود. اما شما در مباحث عالم خیال فعال فرمودید که با عالم غیب الغیوب که نمیشه مرتبط شد و أسماء الهی در عالم خیال منفصل (مثالی) تجلی میکنه و وقتی پای تجلی میاد وسط پای صورتِ حقیقت معنا میاد وسط و ما از طریق خیال متصل خودمون با عالم مثال با صورت أسم یا صورت معنا مرتبط میشیم. حال سوال اینجاست که بالاخره ارتباط با أسماء از طریق خیال فعال صورت میگیره یا از طریق استعداد قلبی؟ تفاوت جایگاه  خیال فعال با قلب چیست؟ آیا به هم مرتبط اند؟ البته فرمودید که خیال فعال با خيال پردازی (وهم) درون ذهن تفاوت دارد و با فکر درون ذهن تفاوت دارد و خیال فعال چیز دیگری است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نفس ناطقه انسانی همان‌طور که ملاحظه فرموده‌اید عین حیات است همان‌طور که آب عین رطوبت و تری است ولی وجود آن‌ها از خداوند است به این معنا که مخلوقات در ذات خود ممکن‌الوجود هستند و وجودشان را از خداوند می‌گیرند که عین وجود است و از این جهت تنها خداوند است که خداوند است و بقیه در «وجود» نیازمندِ خداوند می‌باشند و از جهتی مظاهر انوار اسماء او هستند. ۲. همچنان‌که در پاورقی آن کتاب عرض شد، خیالات پاک در موطن حضور قلبی عامل ظهورات صور معنوی می‌شوند و از این جهت می‌توان تفاوتی بین آن‌ها قائل نبود. موفق باشید

نمایش چاپی