بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: توحید و اسماء الهی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20289
متن پرسش
با سلام: چرا واجب الوجود عین وجود است؟ با اثبات به صورتی که شوری برای نمک یا تری برای آب عین ذاتش است برایم اثبات نمی شود چون این ها مثال هستند ولی چگونه بدون این مثال ها می توان اثبات کرد که وجود عین ذات خداست؟ من نظرم این است که اگر موجودی، صفتی را داشته باشد 3 حالت پیش می آید: 1. باید از دیگری آن را بگیرد (مثل آب نمک) یا 2. آن صفت به صورت ازلی در او وجود داشته باشد و از بین نرود. 3- آن صفت به صورت ازلی در او وجود داشته باشد و مثلا پس از 10 سال از بین برود. سوال اول : حالت سوم چگونه حذف می شود؟ سوال دوم: اگر حالت سوم حذف شود، چرا اگر صفت به صورت ازلی در او وجود داشته باشد و از بین نرود، عین وجود محسوب می شود؟ سوال سوم (شرمنده از تعداد سوالات): چرا عین وجود عین کمال است؟ (این که گفته می شود چون صفات مانند علیم و بصیر و ... صفات وجودی هستند، پس چون عین وجود است، پس عین کمال نیز هست، اصلا برایم قانع کننده نیست. چه طور صفات علیم و بصیر و ... صفات وجودی اند و چگونه این صفات وجودی می توانند، عین وجود بودن خدا را ثابت کنند؟) استاد لطفا کمک کنید. حدود یک سال کتاب های فلسفی میخوندم و آخر حتی کامل بودن خدا هم درست برام اثبات نشده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح کتاب «از برهان تا عرفان» روشن شد که چون وجود مخلوقات از خودشان نیست و از خدا است، باید خدا عین وجود باشد و چون نقص‌ها از عدم است پس عین وجود عین کمال است. خوب است در شرح این موضوعات به کتاب مذکور و شرح صوتی آن رجوع فرمایید. http://lobolmizan.ir/sound/1130 موفق باشید

20278
متن پرسش
سلام استاد گرامی: با توجه به مقام جامعیت وجود، آیا با ارتباط به مقام تنها یکی از اسمای خداوند، به تمامی اسمای الهی مرتبط خواهیم شد؟ در صورتی که می دانیم حیات انسان تعلقی و عین نیاز است و حیات خداوند عین وجود و ذات اوست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به آن دارد که ما چگونه به حق رجوع کنیم. آری! حضرت حق به جهت جامعیت در هرجا، همه‌ی اسماء را در صحنه دارد ولی آن‌که طالب شفا است، ناخودآگاه به اسم شافی رجوع می‌کند مگر آن‌هایی که حقیقتاً حضرت حق را با تمام اسماء مدّ نظر قرار می‌دهند. عرایضی در این مورد در شرح کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شده است. موفق باشید

20277
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده کتاب از برهان تا عرفان و همچنین چند کتاب فلسفی دیگر را نیز خوانده ام و ابدی و ازلی بودن واجب الوجود را قبول دارم. در عبارت: «اگر واجب الوجود نقص داشت پس نیازمند می شود و اگر نیازمند شد پس دیگر واجب الوجود نیست» 2 مشکل دارم: 1. ممکن است مثلا چیزی نقص داشته باشد ولی نیاز به رفع آن چیز در خودش احساس نکند و نخواهد نقصش را برطرف سازد. 2. چرا واجب الوجود نیازمند نیست؟ من فقط برایم اثبات شده که وجود او ازلی و ابدی است و خالق ممکن الوجود نیز هست. (یگانه بودن آن نیز برایم اثبات نشده چون کامل بودن آن برایم اثبات نشده)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در برهان صدیقین روشن می‌شود واجب‌الوجود عین وجود است و از آن‌جایی که عین وجود، عین کمال است پس واجب‌الوجود هیچ نقصی و نیازی ندارد. موفق باشید

20248
متن پرسش
سلام: یه نگاهی که می کنم می بینم چه خلقتی بود این خلقت خدا! خلقتی که هدفش عبادت خدا و رسیدن به کمال بود. اکثر پیامبرا رو که مردم رد کردن، کشتن، زجر دادن ... بعضی مثلا پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله هم که پذیرفتن و حکومتی تشکیل داد یه جورایی مردم تو خالی بودن، برای امام علی علیه السلام چهل نفر نبود، بعد ائمه علیهم السلام که تقریبا هیچ کس مقامشونو درک نکرد، بعد غیبت طولانی، حالا هم جبهه انقلابی خیلی نیست و فوقش چند میلیون؛ و کره زمین با میلیارد ها انسان رو زمین میچرخن بدونه اینکه بدونن از کجا اومدن و کجا هستن و کجا میرن، و کلا تو تاریخ هر چی انسان اومد 99/99999 درصدش اصلا تو باغ نبودن، فقط قرار پایانش خوش باشه و منجی ای بیاد و اکثر انسان های رو زمین رو که درصد کم و بسیار ناچیزی از انسان های خلق شده اند رو هدایت کنه و مدینه فاضله به وجود بیاره! میدونم خدا در کارش اشتباهی نیست، دنبال جوابشم. سوال: روش تبلیغ خدا (ارسال پیامبران و ...) و رسوندن حرفش به خلائق خیلی خیلی خیلی ناقص نبود؟! اکثرا حرف خدا رو نشنیدن، به اون درصدها و انسان هایی که اومدن و رفتن اصلا تو باغ قرار نگرفتن و گناه ها و گناه ها و گناه ها و کلا تاریخ و دنیا که آدم نگاه میکنه یه فکری به وجود میاد که چه خلقتی بود این؟ چه خلقت بدی بود! اصلا اصلا اصلا به هدفش نرسید. شاید جواب این باشه که کیفیت تو اسلام مهمه و اینکه رو این کره با میلیارد ها آدم هم باشن و یکی حججی باشه کافیه... ولی بازم برام قانع کننده نیست، پس بقیه چی؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هدف پیامبران هدایت مردم بوده و هدف انسان‌ها عبادتِ خدا. و این‌که می‌فرماید: «ما خلقت الجنّ و الانس إلاّ لیعبدون» این هدف، هدفِ جنّ و انس است، حال اگر عبادت نکنند از هدف و کمال خود دور می‌شوند و نه آن‌که هدفِ خدا باشد که اگر عبادت نکنند، خدا به هدفش نرسیده باشد.

از طرفی هدف پیامبران، فرهنگ‌سازی است. در این رابطه در نظر بگیرید اگر در همین دنیای آشفته آموزه‌های پیامبران نبود، چه می‌شد؟! و بدین جهت می‌فرمایند در هدایت، تنها آن وجهِ نهایی آن مقصد نیست، هر مرحله‌ای که بشر قدمی از حیوانیت خود فاصله بگیرد به همان اندازه پیامبران به هدف خود رسیده‌اند. بنا نیست همه، امیرالمؤمنین شوند، بناست ابوسفیان هم که هست یک قدم از درنده‌خویی خود پا پس بکشد. آری! آرمانِ هدایت الهی، تخلّقِ خُلقِ انسان‌ها به الهی‌شدن است. موفق باشید 

20246
متن پرسش
سلام علیکم: (با عنایت به اینکه می فرمایند نظر استقلالی نسبت به غیر نداشتن) سوالی که هست اینه که اگر ظالمی به بنده ظلم کند معنی آن این است که ابتدائاً خداوند متعال به ایشان گفته برو و فلانی را بیآزار و آن شخص مامور خدا بوده یا اینکه خود ظالم ابتدائاً تصمیم به ظلم می گیرد ولی چون این ظلم به نفع شخص مومن است خداوند اذن می دهد به این معنا که مانع ایجاد نمی کند کدامیک صحیح است؟ اصولاً استقلال نداشتن غیر خدا (انسان یا موجودات دیگر مثل حیوانات درنده) در چه مرحله ای است 1. تصمیم 2. عملی نمودن 3. نتیجه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمونه‌ی این موضوع را در حمله‌ی صدام حسین به ایران دیدید که خداوند اختیار را از صدام نگرفت، ولی او گمان می‌کرد با اختیار خود هرکاری می‌تواند بکند و حضرت امام روح‌اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با نظر به این‌که حاکمیت از آنِ خدا است و صدام در این نظام مستقل نیست وظیفه‌ی الهی‌شان را انجام دادند و نتیجه‌ی آن‌چنان عالی به تاریخِ بشر رسید. در همه‌ی امور قضیه از همین قرار است. موفق باشید

20243
متن پرسش
سلام: با توجه به آیه ۲۹ سوره بقره که راجع به خلق آسمان ها و زمین به منظور استفاده انسان در رسیدن به مقصدش است این همه وسعت کهکشان ها و اجرام آسمانی به چه منظوری می باشد در حالی که انسان هیچ ارتباطی با آنها ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظام عالم طبق آیه‌ی فوق مستقیم و غیر مستقیم، بسترِ حیات انسان است و به همین جهت آن‌هایی که این حقیقت را کشف کرده‌اند به زبان شاعرانه می‌گویند: « اگر یک ذره را برگیری از جای / خلل یابد همه عالم سراپای». موفق باشید

20228
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خدمت استاد بزرگوار: در ابتدا اعیاد ذی الحجه را به شما تبریک می گویم. استاد در اواخر کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» آوردید که روح زیباست لذا اگر بدن را تحت کنترل خود در آورد، بدنی زیبا می سازد. در اینجا مراد از زیبایی چیست؟ آیا مراد، همان زیبایی عرفی است؟ که چشم بزرگ، بینی کوچک و غیره و یا نه، مراد دل نشین بودن ظاهر است؟ چرا که ما علمایی داریم که با اینکه شاید زیبایی ظاهری به معنای عرف را نداشته باشند اما ظاهری دل نشین دارند که گاهی قابل توصیف نیستند. اجرکم عندالله. التماس دعا. یا علی مدد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیبایی حقیقی نظمی است که اعضاء را به وحدتِ مخصوص خود برساند و به همین جهت که اسماء الهی در وحدتِ حضرت حق جای دارند، او را جمیل می‌گوییم. لذا هرجا اعضاء به وحدتِ خاص خود و به تعادل لازم رسیده باشند، زیبایی به میان می‌آید. موفق باشید   ُ

20231
متن پرسش
درود بر آقای طاهرزاده: بنده از این که خداوند واجب الوجود است و من ممکن الوجود چندان راضی نیستم و اندکی دچار حسادت نسبت به خدا هستم چند سوال دارم 1. آیا شیطان صرفا به آدم حسادت داشت یا نسبت به خدا هم حسادت داشت؟ 2. آیا این حسادت موجب می شود مقام من در قیامت بدتر از شیطان باشد؟ 3. با توجه به اینکه به واجب الوجودی دست پیدا نمی کنم و تا ابد ممکن الوجود خواهم بود و هر گونه حیات ممکن الوجودانه برایم قابل تحمل نیست این امکان فراهم است که در صورت درخواستم، خداوند عدم محض به من عطا کند تا بیش ازین شاهد برتری او بر خویش نباشم؟ 4. اگر درخواست عدم میسر نیست راهکار برای رفع این حسادت به خدا چیست؟ خواهشا هر چهار سوال را دقیقا پاسخ گویید و ما را ازین گرداب نجات دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان معرفت لازم از خدا داشته باشد، تنها او را مقصد و معبود می‌یابد و لذا همواره در تلاش است که موانع قرب به او را با زیرِ پاگذاردن خودبینی‌ها و خودخواهی‌ها رفع کند. موفق باشید

20216
متن پرسش
سلام و احترام خدمت استاد فاضل: در دعای عرفه می خوانیم «إلَهِي عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الْآثَارِ وَ تَنَقُّلاتِ الْأَطْوَارِ أَنَّ مُرَادَكَ مِنِّي أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَيَّ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى لا أَجْهَلَكَ فِي شَيْ‏ءٍ» اینکه خدا را با اسمهای متفاوتش بشناسیم و عبادت کنیم یعنی چه؟ آیا یعنی که یک روز خدا با اسم منتقم بر ما جلوه می کند و یک روز با اسم رحمان؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه این فراز شده که صوت آن در تابلوی صفحه‌ی اصلی سایت هست. سخن در آن است که حضرت حق به تناسب احوالات انسان و شرایط تاریخی، جلوه‌های مختلف خود را می‌نمایاند تا ما او را در همه‌ی جلوات بشناسیم و این نکته‌ی مهمی در خداشناسی و شاید بتوان گفت بهترین نگاه در این امر است به شرطی که انسان متوجه‌ی حضور خدا در عالَم باشد، به همان معنایی که فرمود: «دیده آن باشد که باشد شه‌شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید 

20214
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در مورد اینکه موجودات را به وجود و ماهیت تقسیم می کنیم و در پی اثبات اصالت وجود هستیم، چه علتی دارد که وجود و یا حتی ماهیت که ناشی از تقسیمات ذهنی است حقیقتی داشته باشد؟ آیا تقسیمات ذهنی حقیقت دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به کتاب «بدایة الحکمه» از مرحوم علامه طباطبایی و یا به کتاب «از برهان تا عرفان» که بر روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

20135
متن پرسش
سلام استاد: پیرو سوال 20103 آیا میشه گفت چون خدا دائم در حال تجلی است پس عالم ماده هم ازلی و ابدی است (به اعتبار تجلیه خدا). عالم ماده ی بعدی آیا دقیقا مثل همین عالم ماده هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در بحث «حرکت جوهری» روشن شد همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید

20138
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: استاد من دانشجوی تربیت معلم هستم. با توجه به این که شما عقیده دارید در مدارس ابتدایی بچه ها را نسبت به این که نظام هستی را تجلی حضرت حق ببینند کور کرده اند و علت این امر را نگاه اتمی می دانید پس وظیفه من و امثال بنده که انشاءالله سال دیگه باید بریم در مدرسه ابتدایی تدریس کنیم چی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال فطرت نوجوانان پاک است و تذکرات دائم به آن‌ها نسبت به حضور خدا در همه‌ی مسائل به آن‌ها کمک می‌کند. موفق باشید

20103
متن پرسش
سلام استاد عزیز: کسی از امیرالمومنین (ع) پرسید قبل از این دنیا چه بود؟ آقا فرمودند دنیاهای دیگر مثل همین دنیا 1. آیا این روایت درسته یعنی سند داره؟ 2. اگه عالم ماده که پایین ترین مرتبه ی وجوده از بین بره اون موقع پایین ترین مرتبه ی وجود چی میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایت مبتنی بر دلایل عقلی است، زیرا همواره خداوند در تجلی است و همین‌که عالم ماده به فعلیت رسید و در مرتبه‌ی بالاتری قرار گرفت، مرتبه‌ی مادون آن یعنی عالم ماده تجلی خواهد کرد. موفق باشید

20054
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: امروزه علم فیزیک کوانتوم مسائلی رو مطرح میکنه که گاها آدم احساس میکنه که رنگ مباحث دینی در برخی از این مباحث خیلی کمرنگ میشه. مسائلی چون بیگ بنگ و رفتار ذره های زیر اتمی در حالات مختلف مسائل فلسفی همچون علیت و اعیان ثابته و ملکوت و حتی مساله داروین که برخی از علمای ما هم پذیرفتند و برخی هم نپذیرفتند و اختلاف نظراتی هست مثل خلقت از خاک و تعارضش با تکامل داروین در کل احساس میشه باید برخی مباحث روشن تر و به زبان روز تر گفته بشه. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام از این مباحث، بحث خود را دارد. در هر حال وقتی توحید به عنوان یک اصل عقلی پذیرفته شد هرکدام از این موضوعات باید بر مبنایِ آن اصل روشن شود، لذا دیگر تکامل یک امرِ بیرون از تدبیر الهی قلمداد نمی‌شود و قسّ علی هذا. موفق باشید

20053
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید: ببخشید اگر امکان داره این گفته از آقای صمدی آملی رو توضیح بفرمایید و کلا بفرمایید توحید صمدی قرآنی یعنی چی؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی همه‌ی عالَم را خدا پر کرده است. موفق باشید

20051
متن پرسش
سلام علیکم: در بحثی حول کتاب آشتی با خدا فردی قبول دارد هدف از خلقت انسان را طبق چیزی که در کتاب هست ولی نه کاملا بلکه در دستگاه دینی. او معتقد است در دستگاه تجربی این ثابت نمیشه و مباحث اون رو هم رد نمیکنه. مثل هندسه ریمانی و هندسه اقلیدسی که هر دو درستن و هم دیگه رو رد نمیکنن. لطفا این را توجیه کنید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خالق انسان است که مشخص می‌کند هدف خلقت انسان چیست و او می‌فرماید: «ما خلقت الجن و الانس إلاّ لیعبدون». موفق باشید

20001
متن پرسش
سلام استاد عزیز: (یادداشت شما در مورد حرکت جوهری) خداوند عین وجود است و از عین وجود تنها وجود صادر می شود. وجود دارای شدت و ضعف هست و هر مرتبه خاصیت و صفت خاص خود را دارد. یکی از مراتب وجود عالم ماده هست که در ذات و وجود خود عین حرکت است و از خدا فقط وجود عالم ماده صادر می شود از این جهت لازم می آید که خدا عین وجود است. و همین طور که خدا وجود آب را می دهد و آن وجود در آن شرایط عین تری است و خدا به آب تری نداده تا نتیجه بگیریم که خودش باید عین تری باشد. چند سوال دارم: 1. اینکه وجود دارای شدت و ضعف هست چه طور باید فکر کنم که به ذهنم نیاد که این ضعف آیا به خدا بر نمی گردد. اشکال من چیه که این به ذهنم میاد؟ 2. اینکه خدا به آب وجود می دهد و وجود در آن شرایط عین تری است و خدا به آب تری نداده. سوالم اینه که منظور از شرایط چیه؟ ربطش با خدا چیه آیا ربطی داره؟ آیا تری هیچ ربطی با خدا نداره؟ اینکه وجود در عالم ماده ظهورات مختلفی داره اگه این ظهورات وجود خارجی دارن که دارن (و وهم نیست) چه جوری میتونیم بگیم که این عالم ماده خدا نیست. اگه میگین اینا ظهورات وجوده و غیر از وجوده خب من چه جوری این ظهورات رو تو ذهنم از خدا جدا کنم و ظهورات رو هیچ چی ببینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی در «برهان صدیقین» ثابت می‌شود خدا عینِ وجود است، دیگر جایی نمی‌ماند که برای حضرت حق شدت و ضعف قائل باشیم. 2- وقتی متوجه شدیم که وجود دارای مراتب است پس خاصیت‌ها را که حاکی از محدودیت‌ها است، به مراتب وجود نسبت می‌دهیم، ولی کمالات را که مربوط به وجود است، به خدا ارتباط خواهد داشت. موفق باشید

19861
متن پرسش
سلام: وقتی همه چیز در این عالم ظهور وجود است و شدت و ضعف خاص خودش را دارد در مورد اجسام عظیمی مثل خورشید و یا زمین حتما این وجود از شدت بسیار بالایی برخورداره. مثلا خورشید که خودش عین نور هست و ظهوری نورانی و با شدت دارد حتما داراری وجودی با مراتب بسیار بالاست که ظهورش اینچنین شدید است. آیا این فکر درست است؟ با سپاس از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شدت وجود ربطی به بزرگی و کوچکی پدیده‌ها ندارد. تمام عالم ماده که شامل خورشید و همه‌ی کهکشان‌ها می‌شود، از نظر وجودی در پایین‌ترین از درجه‌ی وجود قرار دارند. شدت وجود، به جامعیتِ موجود است از نظر کمالاتی که دارد. موفق باشید

19832
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد جان! حضرتعالی اگر اشتباه نکنم در آثارتان فرمودید که در پیامبران (ع) قبل از نبی مکرم اسلام (ص) همه ی اسماء الهی بر قلب مقدس این پیامبران متجلی نگشته! مثلاحضرت عیسی (ع) ظهور اسم حی خداوند بوده، اما با بعثت پیامبر اسلام (ص) تمام اسماء الهی به ظهور رسیده از طرفی هم در قرآن می فرمایند علم آدم الااسماء کلها ما به حضرت آدم کل اسماء را آموختیم! با توجه به توضیحات فوق بالاخره پیامبران قبل از پیامبر اسلام (ص) همچون رسول خدا (ص) مظهر تمام اسماء الهی بودند یا تنها برخی از اسماء الهی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم، در آیه‌ی مذکور همان‌طور که قرآن متذکر است خلیفه‌ی الهی است و طبق قاعده‏ ى‏ «النهايات‏ تُرْجَعُ الَيَ الْبِدايات» كه مى ‏گويد: هر صورت انتهايى برگشت دارد به حقيقت غيبى ابتدايى ‏اش. مثل اين‏كه صندلى موجود در خارج برگشت دارد به صورت صندلى موجود در ذهن. يعنى در ابتدا بُعد غيبى آن صندلى در ذهن به صورت كامل موجود است و سپس در طول زمان به كمك نجّار آن صندلى به صورت كامل در انتها ظاهر مى ‏شود. بر اساس همين قاعده است كه مى گوييم در طول تاريخ، ظهور همه‏ ى انبياء و اولياء شرايط ظهور آن حقيقت نهايى مى‏ باشند كه در انتهاى تاريخ ظهور مى‏ كند. در همین رابطه شیخ محمود شبستری می گوید و چه خوب می گوید:

یکی خط است از اول تا به آخر

بر او خلق جهان گشته مسافر

در این ره انبیا چون ساربانند

دلیل و رهنمای کاروانند

وز ایشان سید ما گشته سالار

هم او اول هم او آخر در این کار

احد در میم احمد گشت ظاهر

در این دور اول آمد عین آخر

ز احمد تا احد یک میم فرق است

جهانی اندر آن یک میم غرق است

بر او ختم آمده پایان این راه

در او منزل شده «ادعوا الی الله»

مقام دلگشایش جمع جمع است

جمال جانفزایش شمع جمع است

شده او پیش و دلها جمله از پی

گرفته دست دلها دامن وی

 موفق باشید

19804
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: دو سوال از خدمتتان دارم: 1. بعضی از عذاب های الهی همانگونه که در قرآن ذکر شده منجر به نابودی و هلاکت اقوام شده است. سوال اینست که به هر حال عمر فرد ظالم تمام می شود و پس از مرگ با آتش و عذابی که از درونش شعله ور می شود مواجه می گردد پس دلیل این تعجیل و نزول این عذاب در دنیا چیست؟ البته نابودی جسم را از این نظر که فرصت ادامه زندگی و احتمالا توبه و انجام اعمال صالح از فرد گرفته می شود می توان به عذاب تعبیر کرد. 2. در ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» که توصیه شده 7 مرتبه پس از نماز صبح و 7 مرتبه پس از نماز مغرب گفته شود با توجه به اینکه اسم الله جامع جمیع صفات الهی می باشد علت گفتن العلی العظیم چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- واللّه اعلم، بالاخره می‌فرمایند مقداری از آن‌چه در قیامت می‌چشند را در این دنیا به آن‌ها می‌چشانند که این حاصلِ اعمال و رفتار خودشان است 2- بعضی از اسماء، افقِ نگاه به حضرت اللّه را جهت می‌دهد. موفق باشید

19796
متن پرسش
سلام علیکم: استاد مطلبی است که مدت ها ذهن من رو به خودش مشغول کرده و این تشویش با رجوع به آثار عرفای هندی و همچنین نو افلاطونیانی مانند فلوطین به مراتب بیشتر شده. مطلب از این قرار هست که آیا خداوند یک شخص است؟ آیا انسان وار است؛ دارای صفات انسانی است!؟ چگونه صدای ما را می شنود، اصلا صفاتی مثل غضب و مکر برای نامحدود و مطلق به چه معناست؟ قول به وحدت وجود که موید به شهود عارف هست چگونه با عمل عبادت جمع می شود؟ (عبادت به چه معناست؟ با نظر به این قول) ممنونم اگر راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع «وحدت شخصی وجود» نسبتِ انسان با حضرت معبود از طریق عبادات تا آن‌جا وسعت می‌یابد که سالک جز حق را در صحنه نمی‌یابد به صورت بالفعل متوجه‌ی وحدت شخصی عالم می‌شود و حضرت حق به حکم علیم‌بودن، عالِم بمافی‌الضمیرِ انسان است و به نور اسم جلال، هرکس که شایسته‌ی قرب به او نباشد را از بارگاه خود دفع می‌کند که این همان صورت غضب الهی است. موفق باشید

19794
متن پرسش
سلام علیکم: پیش از این فرموده بودید عالم ذر همان فطرت است. در پاسخ به سوال یکی از کاربران فرمودید داشتن اختیار در عهد الست از آیه شریفه بر می آید. اگر عهد الست فطرت است چطور در فطرت داشتن اختیار معنا دارد؟ ظاهرا فطرت همه یکسان است. مهم عمل کردن بر اساس فطرت است. من داشتن اختیار در عالم ذر را متوجه نمی شوم. به خصوص که انسان پیش از به دنیا آمدن به صورت جزئی تعین ندارد. داشتن اختیار در مورد عهد الست با وجودی که فرمودید عهد الست همان فطرت است چه معنایی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها فطرتاً با خدا روبه‌رو شده‌اند و بر اساس همان فطرتی که توحیدی است، ربوبیت حق را تصدیق کرده‌اند. لذا انسان طبق آیه‌ی فطرت اولاً: نشان داده در ذات و فطرت خود توحیدی است و ثانیاً: آن توحید را با ختیار خود اقرار کرده است، هرچند ممکن است بر اساس همان اختیار در زندگانی دنیایی از آن فاصله بگیرد. موفق باشید

19748
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. خدا قوت. استاد طبق بحث برهان صدیقین همه موجودات تجلی حضرت حق اند، پس تجلی همه حضرت حق هستند اما در نهایت ضعف. حالا فرق انسان و حیوان فقط در میزان شدت و ضعف‌شون هست یا در انسان چیزهایی هست که در بقیه موجودات نیست؟ اگر بله پس اون فرق‌ها چی هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از نظر درجه‌ی وجود در درجه‌ی وجودیِ شدیدتری قرار دارد و همین امر موجب می‌شود که خصوصیات خاصی برای انسان پیش آید. موفق باشید

19755
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: من در رابطه با زندگی خودم راجع به موضوع جبر و تفویض دچار تناقض شدم، من معلول مادرزاد هستم و در این معلولیت خطای مادرم قابل انکار نیست از آنجا که نتوانست مرگ فرزندش را تحمل کند و در اثر بی تابی و خوردن قرص اعصاب و اثرات آن روی من باعث معلولیت بنده شده است. اگر واقع بینانه بررسی کنیم خدا بر اساس ظرفیت هرکس به آن شخص کمالاتش را می دهد از آن ور هم داریم که هر خوبی را به خدا اسناد و بدی را از خود بدانید مشکل از آنجا شروع می شود وقتی با مادرم جر و بحث می کنیم می گوید بیماری تو کار خداست و زمانی این حرف را می شنوم و تبعیض نسبت به جامعه معلولین در جامعه را می بینم اینجاست که آتش می گیرم و با خود می گویم پس چرا خدا اختیار را قرار داده به هر صورت اختیار آدمی در سرنوشت او بی تاثیر نیست با توجه که ما داریم «لا جبر و لا تفویض و لکن امر بین امرین» در این مورد برای اینکه نه به جبر کامل نه تفویض کامل بیفتیم در این مورد خاص لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که در این رابطه چند موضوع را دنبال کنید. یکی موضوعِ معنای جبر و تفویض که در جزوات بر روی سایت، جزوه‌ی مربوطه را می‌توانید بیابید. دیگر در معنای عدل الهی که مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» بدان پرداخته‌اند و سوم در این که اگر مقصد انسان رضایت الهی است، در بستر رضایت الهی، انسان به نتایج خوبی می‌رسد و در این رابطه یک انسان معلول با مسئولیت کم‌تری رضایت الهی را به همان معنایی فراهم می‌کند که خداوند در موردش فرمود: «یا ایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربّکِ راضیة مرضیة». موفق باشید

19754
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز برای من و شاید هم برای همه به اثبات رسیده است که در زندگی اگر به غیر از خدا دلبستگی داشته باشم، از کسی جز خدا بترسم و کسی را جز خدا دوست داشته باشم و کلا کسی مهم تر از خدا برایم باشد دچار وسواس های فکری و انواع اضطراب و تشویشات روحی می شویم. عجب معشوق با غیرتی است خدا. مانند سخن آن بزرگی که فرموده بودند خدایا خودت را در جانم بزرگ کن تا غیر تو در نظرم کوچک شوند، استاد عزیز چه کار کنیم تا خداوند در جانمان بزرگ شود تا مانند عاشقان واقعی فقط او برایمان مهم باشد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا در جان ما همیشه بزرگ است وقتی نظر خود را به کثرات انداختیم و خودبینی‌های خود را شدت بخشیدیم، بزرگیِ خدا بی‌رنگ می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی