بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: توحید و اسماء الهی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18048
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: اینکه امامان رب ما هستند این سوال را برایم پیش آورده که تفاوت آن با ربوبیت در این روایت که ما را از نسبت دادن آن به ایشان نهی کرده در چیست؟ «نزلونا عن الربوبیه و قولو فینا ما شئتم»؛ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌وقت نباید گفته شود ائمه«علیهم‌السلام» ربّ ما هستند. آن‌ها مظهر ربوبیت حق‌اند و همچنان‌که خودشان در روایت فوق می‌فرمایند باید ذیل ربوبیت حضرت ربّ‌العالمین به آن‌ها رجوع نمود. موفق باشید

18031
متن پرسش
سلام علیکم جناب آقای طاهر زاده: وقت بخیر. لطفا توضیح دهید آیا این نقدی که به بحث برهان علت و معلول این جا الآن براتون نوشتم آیا این نقد وارده یا خیر؟ چرا؟ متن نقد: «برهان علت و معلولی که مطرح است دو عنصر مهم در آن لحاظ شده است یکی ضرورت و دیگری سنخیت، ضرورت به این معناست که در فرض وجود علت معنا ندارد که معلول نباشد و خود این معنا سبب بی معنا شدن اختیار از یک سو و قدیم شدن اشیاء از سوی دیگر است چرا که خداوند علت العلل است و از هر زمان که فرض شود وجود خداوند دیگر وجود معلول همراه او خواهد بود و بی معنا شدن اختیار به این جهت است که هر گاه انگیزه ها و مقتضیات شخص را به میل به اندازه ای مشخص رساند (که از آن تعبیر به شوق اکید می شود) خواسته و ناخواسته از او معلول صادر می شود و اراده خود علت آن شوق اکید بلکه خود آن است که آن برآمده از علم است و اساسا فعل و اختیار در اینجا بی معناست. سنخیت هم که همان مشابهت است و بنابر آن معنا ندارد که به تباین محض میان خالق و مخلوق قائل شویم، اما بالاتر از این دو اشکال که شاید بتوان با بیاناتی آن ها را اصلاح کرد که کرده اند مشکل اساسی برهان علیت نادیده انگاشتن حقیقت ایجاد و احداث است که ضرورت برآمده از همین معناست و اساسا اذهان با علیتی خو گرفته اند که معنایی از احداث در آن دیده نمی شود مانند سوختگی بر اثر آتش و بریده شدن براثر حرکت چاقو و... و در اینجا نتیجه می گیریم که چون علت و معلول فلسفی بر محور اصل علیت است و لازمه اصل علیت سنخیت علت و معلول و ضرورت صدور معلول از علت تامه است. نتایج این حرف که با ضروریات دین سازگار نیست از این قرار است: ۱. سنخیت خدا و خلق ۲. قدیم بودن عالم که هر دوی این دو مورد مخالف است با نصوص آیات و روایات و اینکه در مورد آیه 35 از سوره مبارکه طور که آمده «أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْ‌ءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ» و فلاسفه به بحث علت و معلول ربط می دهند. این آیه ربطی به مدعی فلاسفه اصلا ندارد بلکه بر خلاف مدعای ایشان هست. خداوند علت پیدایش نیست زیرا علت با معلول یک جنس و یک سنخ و یک ماده و شبیه و نظیر هستند ولی در مورد خداوند هیچ یک از اینها نیست بلکه همان طور که آیات و روایات بسیاری فرموده خداوند خالق هست آن هم از غیر شی و از عدم و نیستی، لذا این آیه می فرماید آیا شما خلق شدید از غیر شی یا اینکه خودتون خالق خودتون هستید در این آیه به وضوح بحث از خلق هست آن هم از غیر شی نه حرف از علت و معلولیت آن هم علتی که سبب معلول هست لذا بین علت و معلول رابطه های زیادی هست.» (لطفاً توضیح بفرمایید فقط استناد نکنید اینجور که یک عالم بزرگوار و جلیل القدر شیعه چون موافق خداشناسی فلسفی بوده و مشرب فکری اش مشرب فلسفی بوده حالا با استناد به این قضیه این برهان علت و معلول خوب می شود و در نتیجه این نقد های فنی کذاست، لطفا اینطور که مثالی آوردم استدلال نکنید بزرگوار)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌دانید این سؤال‌ها بحث مفصل می‌خواهد و بحث شده. به نظرم جناب آقای دکتر سید مهدی امامی‌جمعه در طی 15 جلسه با توجه به آیات قرآن و روایات ائمه«علیهم‌السلام» به‌خوبی روشن می‌کنند که لازم نمی‌آید معنای خلقت دوگانگی و عدم سنخیت باشد. ایشان طی  15 جلسه تحت عنوان «سیر تاریخی الهیات اسلامی» به‌خوبی به این موضوع پرداخته‌اند. متن صوتی آن را از مرکز فرهنگی «سُها» از جناب آقای تیموری به آدرس hrteimouri@gmail.com می‌توانید تهیه کنید. موفق باشید

18022
متن پرسش
با سلام: این جمله را لطفا بصورت مصداقی معنا کنید. اگر وجود را به معنای حقیقی آن در خارج نگاه کردید که تشکیکی و دارای مراتب است متوجه می شوید مدرنیته حجاب حقیقت است و لذا مبارزه ی شما با روح تمدن غرب شروع می شود و قیام برای خدا معنا پیدا می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نگاه ما به عالم و آدم نگاهِ وجودی شد و تنها وجود هرچیز مدّ نظر ما قرار گرفت، دیگر این‌همه کثرات که مدرنیته بر اذهان بشر حاکم کرده همچون سرابی غیر واقعی جلوه می‌کند و این‌جا است که عملاً رجوع به حق و حقیقت شروع می‌شود و همه‌چیز مظهر اسماء الهی می‌گردد. موفق باشید

18003
متن پرسش
سلام: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللّهِ الاَْعْظَمِ مِنْ سَوادِ الْعَيْنِ إِلى بَياضِها.»: «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» به اسم اعظم خدا، از سياهى چشم به سفيدى اش نزديكتر است. از امام حسن عسکری علیه السلام. کمی راهنمایی‌مان می‌کنید، چگونه در عالم این حدیث سیر کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در «اسم اللّه» است و تأثیر آن اسم در رفعِ حوائج. و این‌که «اسم اللّه» به یک معنا همان اسم اعظم است و اگر کسی نظر به حضرت اللّه که مستجمعِ همه‌ی اسماء می‌باشد، بکند عملاً نظر به اسم اعظم کرده، اسم اعظمی که جوابگویِ همه‌ی حوائج ما است. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در شرح سوره‌ی حمد نکاتی در این مورد فرموده‌اند. موفق باشید  

17984
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: آیا یقین قلبی به وجود خدا، به معنای علم حضوری یافتن به خداست و یا تفاوت هایی وجود دارد. تقسیم بندی یقین به علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین چه ارتباطی به مفهوم یقین قلبی و علم حضوری دارد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یقین قلبی حتماً حضوری است و نه مفهومی که در آن صورت، سالک الی اللّه با علم‌الیقین و حق‌الیقین نظر به حق دارد. و البته در حق‌الیقین سالک به مقام فنا رسیده ولی علم الیقین، یقینِ عقلی است و نه حضوری. موفق باشید

17990
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز لطف می کنید در مورد کشف تفصیلی خدا در عین اجمال علم او یک توضیح کوچک دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توضیح این مطلب مفصل است و علامه در «بدایة الحکمه» جهت تبیین این موضوع، زحمت زیادی کشیده‌اند. موفق باشید

17975
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز آیا بحث تشکیک وجود باعث محدودیت در وجود می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا در تشکیک در وجود، عملاً پذیرفته‌ایم وجود مطلق در همه جا حاضر نیست. موفق باشید

17959
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز معنی تشکیک در وجود و تشکیک در ظهور را جداگانه فهمیدم، اما لطف می کنید توضیحی کوچک در مورد رسیدن از تشکیک در وجود به تشکیک در ظهور بدهید. کلا کسی که از تشکیک در وجود به تشکیک در ظهور برسد چگونه کسی است؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مدتی سالک متوجه می‌شود از آن‌جایی که حضور خداوند مطلق است، همه‌ی عالم را خدا پر کرده و از این به بعد متوجه می‌گردد تفاوت‌های موجود در ظهورات مختلف اسماء الهی است و نه در مراتب وجود اشیاء. موفق باشید

17968
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: چگونه می توان به معرفتی دست یافت که در آن شک نرود؟ اثبات های خداشناسی بر بدیهی ترین اصول فلسفی بنا می شوند. اما اگر شک کنیم در این که آیا این گزاره های بدیهی واقعا حقیقت دارند یا نه، تکلیف چیست؟ آیا می توان به نوعی معرفت دست یافت که شکی به آن نرود؟ در صورت امکان، آیا سالها وقت برای رسیدن به این معرفت وقت نیاز است؟ در این صورت انسانی که در اضطراب شک است تکلیفش چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر عقلی، عقل به خوبی متوجه بدیهی و روشن‌بودن مبانی براهین خداشناسی هست. و از نظر عقلی مشکلی پیش نمی‌اید. ولی در مسیر خداشناسی بعد از عقل، این قلب است که باید حضور خدا را به پشتوانه‌ی براهین عقلی احساس کند وگرنه در عین یقین عقلی از نظر قلبی در شک می‌ماند و با رعایت دستورات الهی، قلب نیز منوّر به احساس حق می‌گردد. موفق باشید 

17947
متن پرسش
آیا تفسیر دین و سنت و شناخت فردی ابوذر با سلمان و بلال و عمار با هم تفاوتی نداشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قرآن می‌فرماید: «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْض‏» و درجه‌ی توحیدی آن‌ها متفاوت است، درجه‌ی توحیدی اصحاب پیامبر نیز متفاوت بوده است. موفق باشید

17944
متن پرسش
سلام: چرا نگوییم خداوند حی لا وجود است این خیلی قدرت درک بالایی نمی خواهد. التماس دعا خداوند عاقبت محبین ولایت مولا متقیان علی بن ابیطالب (ع) و منتظران آقا صاحب الزمان عج الله را بخیر گرداند. خدایا ما را وسیله آزمایش ستمگران قرار نده و ما را بیامرز. آمین یا رب دلباختگان ابالفضل العباس بن علی بن ابیطالب (ع)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که خداوند حیّ است پس وجود دارد. چگونه بگوییم او «لا وجود» است؟ موفق باشید

17964
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز اینکه در مورد توحید پیامبران فرمودید شدت و ضعف دارد دقیقا معنی این شدت وضعف را نفهمیدم، مثلا ما نسبت به پیامبر (ص) شدت وجودی بسیار کمتری داریم و این شدت وجودی کمتر باعث نقصان ما شده که شاید همیشه بی عیب نباشیم، حال می خواستم بدانم که آیا این تفاوت شدت و ضعف توحید پیامبران از چه نظر است؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل شدت و ضعف نور بیرنگ که در عین آن‌که بیرنگ است، شامل هفت رنگ می‌باشد چه شدید باشد و چه ضعیف. توحید محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه» توحیدِ شدیدتری است به همان معنایی که در آیات اولیه‌ی سوره‌ی حدید و در سوره‌ی توحید آمده است. موفق باشید

17962
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در مورد تعداد حاملان عرش در قیامت که هشت فرشته حامل هستند، می خواستم در مورد این سوال کنم که آیا این عدد هشت یکن به الکثره است؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم. بلکه حقیقتاً هشت نور مقدس و اسماء حسنای الهی در صحنه است. موفق باشید

17927
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز اینکه می فرمایند برگی از درخت نمی افتد مگر اینکه در علم خداوند است و شما فرمودید که در لوح محفوظ فقط قوانین ثابت عالم ثبت شده، می خواستم ببینم پس این جزییات با نزول آیا شکل می گیرد و در علم خدا بصورت اجمالی است یا خیر؟ لطفا راهنمایی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم خداوند، علمِ اجمالی در عین کشف تفصیلی است و بدین جهت به جزئیات به همان صورت جزئی، علم دارد که بحث آن مفصل است و مرحوم علامه‌ی طباطبایی در قسمت‌های آخر «بدایة‌الحکمه» به خوبی بدان پرداخته‌اند. موفق باشید

17923
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز من چندین کتاب زیبای شما را خوانده ام، سوال اینکه آیا کتاب مبین با لوح محفوظ فرق می کند؟ و اینکه شما در مورد لوح محو و اثبات فرمودید که از لوح محفوظ تقدیرات به ظهور آمده و یکی پس از دیگری اثبات شده و محو شده و می روند، در روایتی خواندم که نوشته بود لوح اثبات اعمال ثبت شده است و اگر اعمال خوبی یا بدی انجام دهیم اعمال خوب و بد قبلی قابل محو یا اثبات است، یعنی در این روایت محو و اثبات را به این معنی گرفته اند. من در اینجا نفهمیدم که این لوح محو و اثبات کدام یکی می شود. خواهشا راهنمایی فرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: لوح محفوظ که مقامِ ثابتات است – مثل مقام عقل انسانی – با لوحِ محو و اثبات که محل تغییرات است – مثل ذهن انسان – فرق دارد و بحث آن تخصصی‌تر از آن است که در محدوده‌ی سؤال و جواب روشن شود. إلاّ این‌که در اسفار ملاصدرا به طور خاص و در المیزان به طور موردی آن مطلب را دنبال کنید. موفق باشید

17921
متن پرسش
با سلام: من کتابهای زیبای شما را مطالعه کرده ام. سوالی در مورد فرق علم خدا و لوح محفوظ علم او داشتم. شما فرمودید که امامان از لوح محفوظ خبر دارند مثل داستان آن جوانی که قرار بود فوت کند و امامی خبر فوت او را داد ولی فوت نکرد و فرمودید که آن جوان کار خوبی کرد که تقدیر اینگونه رقم خورد که او زنده بماند. در آن داستان فرمودید که امام از لوح محفوظ خبر دارد و از علم خدا خبر ندارد، لطفا کمی توضیح فرمایید با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع از مباحث مهم و بسیار حساس است که بدانیم علم امام، ذاتیِ او نیست بلکه آن اندازه‌ای که خدا می‌خواهد و برای هدایت بشر نیاز است؛ خداوند به امام می‌دهد. در موضوع علم امام خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع فرمایید. موفق باشید

17901
متن پرسش
عرض سلام و تسلیت ایام سوگواری: بنده کتاب «اسماء الحسنی» را مطالعه کرده ام، به صورت خاص برای نزدیک تر شدن به اسم جمال الهی باید چه کرد و چه اعمالی انجام داد. متشکر از لطف همیشگی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه تعلقات دنیایی مطابق آموزه‌های شرع کم‌تر شود، حضرت حق زیبایی‌های خود را بیشتر می‌نمایاند. موفق باشید

17890
متن پرسش
با سلام خدمت مبارک استاد بزرگوار: استاد عزیز حضرتعالی همواره در آثار گوهر بارتان از عبارت «عالم ملکوت» یا «عالم قدس » استفاده می نمایید، خواستم بدانم مقصود شما از این عالم چیست؟ عالم برزخ است؟ یا عالم قیامت است؟ به طور مشخص ذهن شنونده یا خواننده وقتی که این عبارت را می شنود باید به چه کسی یا عالمی معطوف گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم ملکوت وجهِ مجرد عالم ماده است مثل نفس ناطقه که وَجهِ مجرد انسان است و عالم قدس یعنی همه‌ی عالم غیب اعم از عرش و کرسی. موفق باشید

17860
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز این آیه از قرآن که می فرمایند همه جنبنده ها از آب خلق شده اند و این آیه که می فرمایند عرش خدا بر آب بود، آیا می توان طبق این دو آیه نتیجه گرفت عرش و مقام جامعیت اسماء الهی و آب بیان شده هر سه منطبق بر هم و یکی هستند؟ من کتاب امام و مقام تعلیم به ملایکه را مطالعه کرده ام. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید همین‌طور باشد که می‌فرمایید زیرا این آب، مقامِ اطلاق و بی‌رنگی است و نه آب معمولی. موفق باشید

17839
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: از آن جایی که یک انسان موحد وقتی که درخت یا کوه را می بیند در واقع حضرت حق را می بیند اولا آیا انسان موحد وقتی که بالفرض فرش یا اتومبیل را هم که می بیند باز حضرت حق را می بیند؟ ثانیا انسان موحد سایر مردم را می بیند به اعتبار جسم و فیزیک بدنی آنها حضرت حق را می بیند یا به اعتبار نفس یا روح آنها خدا را می بیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مخلوقات عالم را از آن جهت که خداوند خلق کرده همه آینه‌ی نمایش خالق‌شان می‌باشند، ولی واقعیت امور اعتباری مثل فرش و ماشین، صورت ذهنیات بشرند. موفق باشید

17829
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: من چندین کتاب شما را مطالعه کرده ام. حال برایم این سوال پیش آمده که حضرت الله که به ذات احدی خود وابسته است و در حضرت الله تجلی کرده از مقام احدیت ،,و از آنجا به بعد خلق است که بحث زمان پیش می آید ، حال سوال اینکه عرفا هم کل عالم را تجلی خدا می دانند، فرق این تجلی دنیا و تجلی در مقام الله چیست؟ اگر تجلی را به این معنی بگیریم که مثلا در تجلی نور جز نور در میان نیست ، حال در تجلی این دنیا از وجود مطلق چگونه. لطفا کمی توضیح فرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه با مطالعه‌ی «برهان صدیقین» و شرح صوتی آن این مسائل برایتان حل می‌شود، به‌خصوص آن‌وقتی که از تشکیک در وجود به تشکیک در ظهور برسید. موفق باشید

17815
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: اگر امکان داره می خواستم توضیح کوچکی در مورد تفاوت خلق کردن با تجلی کردن بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خلق‌کردن از نظر لغت به معنای جمع‌کردن و تألیفِ اجزاء است مثل جمع‌کردن یک ساختمان. بدین جهت وقتی بحث جمع‌کردن در قرآن می‌آید، بحثِ مثلاً «فی ستة ایّام» می‌آید یعنی عملی است در عالم ماده که عالمِ زمان‌مند است. ولی در تجلی، رابطه‌ی «وجودی» در میان است از طریق وجود مطلق و چون وجود مطلق، «وجود» به مخلوق می‌دهد عملاً چیزی جز وجود در میان نیست و این معنای تجلی است مثل تجلی نور به فضای اتاق که بین منبع نور یعنی چراغ و نوری که در میان است تنها «نور» را شما دارید. به همین جهت نمی‌گوییم چراغ، نورِ اتاق را خلق کرد. فهم دقیق این موضوع را در بحث «برهان صدیقین» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

17814
متن پرسش
ببخشید استاد طاهرزاده، سلام: خواستم اگه ممکنه این مطلب رو بخونید و نظرتون رو بگید و اگه اطلاعی از این موضوع دارید، ممنون میشم بفرمایید. این مطلب در یک کانالِِ عرفان در تلگرام به نام کانالِ لام.میم بود. مطلب: ان شاءالله فرصت بشه، مطلبی در خصوص زندگی هولوگرامیک براتون می نویسم. دیری نخواهد پایید، که مردم با تکنولوژی مواجه خواهند شد که بصورت ارادی و تکنولوژیکی وارد عالم مکاشفه می شوند، طراحی زندگی و ساختمان و... خود می کنند سپس مثلا خانه ای را که در وضعیت هولوگرافیک برای خود ساخته و طراحی و چیدمان کرده اند، سیو و ذخیره می کنند، سپس در عالم خارج به مهندسین خواهند گفت این هوگرام منو واقع نمایی بکن و هزاران هزار هولوگرام، یعنی مکاشفات تکنولوژیک در جهان ساخته خواهند شد. حالا ببینید کی عرض کردیم این مطلب را یک مدت دیگر، هولوگرامی مثلا خواهد آمد، همسران واردش می شوند، و بچه خودشان سفارش می دهند! رنگ مو فلان، رنگ چشم فلان و.... تا اینکه هولوگرام تا ریز قیافه بچه را به آنها نشان می دهد و آنها درست در عالم واقع بجه ای که دنیا خواهند آورد همینه حتی خواهند رفت داخل هولوگرام و می روند مثلا پانصد سال آینده گشتی می زنند و بر می‌گردند. علم غوغایی راه خواهد انداخت. سفر به داخل هسته اتم، و دنیای ریز اتمیک. سفر داخل خورشید، سفر به میلیارد ها سال نوری بعد و قبل، کشف انواع عجایب، مثلا چه جالب میشه طرف میره با کنفوسیوس هم کلام میشه و ازش درس میگیره دوباره بر میگرده زمان خودش، داخل هولوگرام میشه و آخر همه احتمالات را بعیان می بیند، بعد بهترین و پرسود ترین معامله را انتخاب می کند، این قضیه تا جایی ممکنه پیش بره که همه مردم یک زندگی موازی ذهنی داشته باشند، یعنی طرف ایران باشه خودش یک زندگی اینجا داشته باشه و یک زندگی هولوگرامیک هم مثلا در آمریکا داشته باشه با یه عده ای دیگر که در آنها هم در هولوگرام اند حتی ممکنه یک زندگی زمینی داشته باشه یک زندگی مریخی اینجاست که باید گفت فتبارک الله احسن الخالقین اخیرا بازی های کامپیوتری زیادی در بازاز هست. مانند «سیمز» «کلش» و غیره که بهتر از من همه می دانید طرف الان میشینه پشت سیستم، و با جویستیک یا کیبورد نفرات داخل بازی را کنترل میکنه و نرم افزار بازی هم بصورت هوشمندانه با این بازیگر تعاملات داره همین را تصور کنید. که نرم افزار فوق هوشمند هولوگرام میشه و طرف خودش وارد بازی میشه؛ خودش داخل سیمز میشه، خودش داخل کلش میشه و این فقط تقریب ذهن بود مساله بسیار شگفت تر از این است. دیگه برای درمان عمل جراحی لازم نیسن، دکتر داخل هولوگرام مریض میشه و مثلا غده را داخل هولوگرام درمان میکنه. و و و و و و چه ها که نخواهد شد.دوستان بحث هولوگرام که یادشان هست؟ گفتیم چه بسا خواهد آمد که طرف یک زندگی موازی با زندگی طبیعیش، در هولوگرام خواهد داشت. اینم داستانی از جناب محیی الدین بن عربی که مؤید آن مطلب است:
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مباحث معرفت نفس را دنبال فرمایید و تفاوت ساحت مجردات را از ساحت عالم ماده متوجه شوید به خوبی به غفلت این افراد و این ادعاها که بیشتر با تفکر کارتونی شکل گرفته است، پی می‌برید. موفق باشید

17807
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: در کتابی از یکی از علما که دقیقا نامش در خاطرم نیست می خواندم که گفته بودند صادر اول با اولین مخلوق متفاوت است و صادر اول نمی تواند مخلوق اول باشد و شما در کتاب مبانی نظری امامت این دو را یکی در نظر گرفتید اگر امکان دارد کمی راهنمایی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در روایت از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» داریم که: «اولُ ما خلَقَ اللّه نوری» یا می‌فرمایند: «اولُ ما خلق‌اللّه العقل»؛ و واژه‌ی «خلق» را برای اولین مخلوق به‌کار برده‌اند، دیگر جایی نمی‌ماند که ما موضوع دیگری را مطرح کنیم! مگر لازم می‌آید اولین مخلوق، پدیده‌ی مادی باشد؟ و اگر صادره‌ی اول را حضرت اللّه از مقام احدی بگیریم کار درست و صحیحی نکرده‌ایم، زیرا اصطلاحِ صادره‌ی اول به اولین مخلوق به اعتبارِ موجودی که در ذات خود ممکن‌الوجود است اطلاق می‌شود، در حالی‌که حضرت اللّه به طور مطلق بدون هرگونه محدودیتِ امکانی، مظهرِ مقام احدی هستند. موفق باشید  

17806
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز من کتاب مبانی نظری امامت را مطالعه می کردم که سوالی برایم پیش آمد و آن اینکه شما در جایی فرمودید که ذات اقدس حق، تجلی می کند و آن تجلی می شود مقام الله که جامع اسما است و در جای دیگری فرمودید که خداوند یعنی حضرت الله، مگر مقام الله آفریده ی ذات اقدس حق نیست؟ پس ذات او اصل است؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع رابطه‌ی حضرت احد با حضرت اللّه، بحثِ آفریده‌شدنِ حضرت اللّه از حضرت احدیت در میان نیست، بلکه تجلی مقام احدیت در مظهریتِ حضرت اللّه در میان است و حضرت اللّه، رب‌العالمین است که در باطن خود، متصل به حقیقت احدی خود می‌باشد. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در کتاب «مصباح‌الهدایه» به طور نسبتاً مفصل بدین موضوع پرداخته‌اند. موفق باشید

نمایش چاپی