بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7476
متن پرسش
باسلام خدمت استاد محترم مدت ده سالی است که با مباحث شما آشنایی دارم وبه نوعی وارد یک مراحلی از سلوک وحملات شدید خیالات،دیدن خوابهای گوناگون وگاهی خطرناک وترسناک وبسیاری دیگر از حالات دیگر تقریبا این اواخر خودم را در عالم برزخ حس می کنم وخودم را مثل پر کاهی در عالم حس می کنم انگار که نیستم وفقط خیال است به طوری که بیشتر حالاتم در روز در حال سکوت ودر خود می گذرد حتی زمانی که سر کار هستم زیاد با کسی حرف نمی زنم انگار متوجه خودم شده ام ودچار یک حالت حیرت در من شده است که باعث سر درگمی اینجانب شده است ودچار یک بی نظمی در ظاهر وباطن شده ام حتی دیگر از جواب های شما نیز خسته شده ام چون کاربردی نمی بینم وخودم را نسبت به حرفهای شما بیگانه احساس می کنم از نظر شما این حالات را چگونه احساس می کنید اون غم غربتی که گفتید شدیدا گرفتاریم که ما را از زندگی کردن انداخته است وفقط در پی کشف حقیقت نفس می کشیم استاد چه کنیم؟ راه کار شما چیست ؟حب اهل البیت را هم خوانده ایم ولی روح مان سیر نشده است باید چه کرد ؟دیگر نه اشتهایی !نه تفریحی !نه زندگی ای برایمات نمانده است . چه کنیم ؟ کمک کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن صبری که در آیات قرآن توصیه می‌شود برای همین است که در این حالت شکیبایی به‌خرج دهید و در ظاهر مثل همه عمل کنید تا إن‌شاءاللّه روحیه‌ی جمع بین کثرت و وحدت در زیر سایه‌ی حضرت حق نصیب شما بشود. از مباحث مربوط به انقلاب اسلامی و حضرت امام غفلت نفرمایید. موفق باشید
7480
متن پرسش
سلام علیکم. روایاتی داریم که 8ساعت از شبانه روز به عبادت باید گذرانده شود(گروه اول) و ذیل آیه وما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون داریم که باید همه اعمال مومن چه کارش چه خوابش چه تفریحش و چه عبادتش یعنی همه ی شئوناتش نیت عبادی داشته باشد (گروه دوم). حال بنده اینطور به نظرم آمده که گروه اول روایات میخواهد همان عبادت ظاهری را تعیین کند یعنی میخواهد بگوید علاوه بر اینکه کل شبانه روز باید صبغه ی عبادی داشته باشد 8 ساعتش هم باید ظاهر و باطنش عبادی باشد مثل نمازهای پنج گانه و مسجد و ... به این نشان که 8 ساعت خواب و تفریحات سالم نیز که یک قسمت دیگر از تقسیمات3گانه گروه اول روایات است منظور همان خواب و تفریحات سالم (ظاهری) است. نظر بنده درست است یا خیر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید، زیرا در یک رویکرد کلّی همه‌ی جهت‌گیری‌ها باید به سوی حضرت حق باشد و در ذیل آن زندگی را برای درست‌انجام‌دادن آن جهت‌گیری کلّی مدیریت می‌کنیم. موفق باشید
7446
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد عزیز از اوایل آشناییم با شما و دنبال کردن مباحث یه چیزی همیشه ذهنمو مشغول کرده:و اون جامعیت شخصیت بعضی افراد است. استاد عزیز من درباره خودم کاملاپراکندگی را حس میکنم و اینکه وقتی یکی از مباحث شما را دنبال میکنم یا کتابی را میخونم بقیه مباحث از دستم در میره ونمیتونم همه رو باهم داشته باشم و دلیلشم درست نمیدونم.لطفا کمکم کنید دلیلشو بفهمم و بتونم به جامعیتی که برای شخصیت هر انسانی لازمه برسم. فراوان ازتون ممنونم و برامون دعا کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آرام‌ارام با روح توحیدی که در ادامه‌ی کار برایتان پیش می‌آید که به لطف الهی هر مطلبی را در مطلب دیگر می‌یابید. علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» فرموده بودند من همه‌ی قرآن را می‌توانم در یک سوره بیابم. موفق باشید
7442
متن پرسش
با سلام در محل کارم که کافی نت و خدمات اینترنت می باشد خیلی از دوستان غیبت می کنند در کوچه و خیابان هر که را می بینی اگر یک دقیقه می گذرد بحث غیبت دار می شود هر چه می خواهم از گوش کردن غیبت فرار کنم بدتر شرایط آن فراهم می شود لطفا در سیر و سلوک این بنده حقیر راهنمایی فرمایید با تشکر از استاد طاهرزاده
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال عیب دیگران اولاً: مربوط به خودشان است ثانیاً: از کجا که محذوراتی داشته‌اند که مرتکب آن عیب‌ها شده‌اند و حالا توبه کرده‌اند؟ پس جایی برای طرح عیب دیگران در بین خودمان نیست. این را یک اصل بگیرید و جلو بروید. موفق باشید
7443
متن پرسش
با سلام در آخر وقت موقع خواب که می خواهم بخوابم چند رکعت نماز می خوانم که معمولا برای نماز حضور قلب خوبی دارم و کیف هم می کنم ولی وقتی برای نماز شب بیدار می شوم بیشتر مواقع قلب راه نمی آید لطفاً در سلوک راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید در روز وارد جدال با کسی نشوید و خیلی هم حرف نزنید مگر در حدّ نیاز، آرام‌آرام نور نماز شب به سراغ‌تان می‌اید. کتاب آداب‌الصلوات حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با شرحی که بنده داده‌ام إن‌شاءاللّه کارساز خواهد بود. موفق باشید
7424
متن پرسش
باعرض سلام مدتی قبل سوالی کردم در مورد برهان صدیقین و اینکه من در وجود خدا شک کردم وهر چه برهان صدیقین را می خوانم و فکر می کنم دلم ارام نمی گیرد شما جواب فرمودید که باید روی تزکیه نفس کار کنید می خواستم توضیح بیشتری بفرمائید که جزئیات مساله را باز کرده و دستور جزئی تر بفرمائید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل انسان از طریق برهان صدیقین متوجه می‌شود باید عین‌الوجودی باشد که وجود همه‌ی مخلوقات را به آن‌ها بدهد ولی قلب طالب اُنس با خدا است در حالی‌که خدا را فطرتاً می‌شناسد. از این‌جا است که انسان باید موانعی که مانع اُنس با خدا است را از قلب خود بزداید و تزکیه به همین معنا است و بهترین و تنها راه‌کار تزکیه‌ی صحیح که ما را با خدا مأنوس می‌کند دستورات شرعی است. موفق باشید
7425
متن پرسش
با سلام خدمت استاد، استاد آیا معیار و روشی هست بفهمیم علت مصیبت به خاطر گناه/اشتباه خودمان است یا امتحان الهی هست؟ یا اصلا تمام بلا ها طبق آیه "ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر" خودمان هستیم؟ ما که به قول جنابعالی علیه السلام نیستیم و بالاخره ما می تونیم گناه/اشتباهی در خودمان پیدا کنیم که بگیم این مصیبت به خاطر این گناهمون بوده ، اما از طرفی هم از کرم خدا دور می بینم که به خاطر یک گناه غیر آگاهانه و غیر عمدی ما را مستوجب مصیبت کنه . استاد بنده به این نتیجه رسیدم که وقتی علت یک مصیبتی را تخزیه و تحلیل نمی کنم (چه مقصر خودم باشم یا امتحان الهی) و همه چیز را خواست حکیمانه خدای کریم بدونم قلبم راحت تر مصیبت را تحمل می کنه. ممتون میشم منو راهنمایی بفرمایید که نگرش درست برای کسی که تازه در مسیر سلوک قدم گذاشته چی هست؟ التماس دعا
متن پاسخ
مه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی ذکر شده، اشاره به مشکلاتی دارد که بشر برای خود فراهم می‌کند و تازه آخر آیه می‌فرماید کمی از نتایج کارتان را کف دستتان می‌گذاریم و بسیاری از آن را چشم‌پوشی می‌کنیم و این غیر از آن وقتی است که می‌فرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین‏» که می‌خواهد استعداد صابرین را به صحنه آورد و به همه بفهماند چه کسی در مسیر هدایت الهی هستند. همین راهی را که در پیش گرفته‌اید ادامنه دهید.إن‌شاءاللّه به درجه‌ی صابران نائل می‌شوید. موفق باشید
7426
متن پرسش
سلام امام علی در جایی می فرمایند اعرف الحق تعرف اهله ودر نهج البلاغه خطبه 147 می فرمایند انکم لن تعرفو الرشد حتی تعرفو الذی ترکه . این دو سخن با هم تناقض ندارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی حضرت می‌فرمایند در شناخت حق ملاک داشته باش و افراد ملاک تو نباشند، می‌خواهند ما را از شخص‌پرستی نجات دهند. وقتی می‌فرمایند مسیر رشد را نمی‌یابی مگر وقتی به سرنوشت آن‌کسی که مسیر رشد را ترک کرده، نظر کنی و عبرت بگیری؛ در واقع در جمله‌ی اخیر نظر دارند به عبرتی که از آن صحنه نصیب انسان می‌شود نه آن‌که شخص مدّ نظر باشد. موفق باشید
7413
متن پرسش
سلام باتشکر از جواب صریح استاد در جواب سوال یکی از طلاب در شماره 7398 که فرمودند : چه نیازی است که طلبه مبل داشته باشد ... چه به سزاست که در بین طلاب مخصوصا خواهران ساده زیستی فراموش نشود چون گاهی چنان با تجمل مواجه میشویم که دقیقا مشخص نیست مدرک حوزه با لیسانس دانشگاه تفاوتی دارد یا نه.اثری دارد یا نه؟... و ما به یاد جمله ایی از آیت الله مرحوم مشکینی در درس اخلاقشان افتادیم که در جمع طلاب فرمودند: دنیا داشتن بد نیست ولی تا جای ممکن برای رضای خدا از دنیایتان هم بگذرید، شما در چشم هستید...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم اگر اهل علم، طالب دنیا هستند، در عالم‌بودن آن‌ها شک کنید. حضرت على علیه‌السلام در خطبه 159نهج‌البلاغه مى‌فرماید: روش پیامبر خدا صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم در این که به او تأسى و از او پیروى کنى براى تو کافى است، و رفتار او دلیل بر زشتى و نقص دنیا و بسیارى رسوایى‌ها و بدى‌هاى آن مى‌باشد، زیرا دنیا به‌کلى از او گرفته شد، و از همه سو براى دیگران مهیا گردید. او از پستان دنیا شیر ننوشید، و از زیب و زیور آن دورى جست. محبوب‌ترین بندگان نزد خداوند کسى است که به پیامبر او اقتدا کند، و به دنبال او گام بردارد. او لقمه دنیا را با اطراف دندان مى‌جوید؛ یعنى به خوراک کم بسنده مى‌کرد، و به دنیا توجهى نداشت. از همه مردم دنیا بیشتر پهلویش از آن تهى، و شکمش از همگان گرسنه‌تر بود. نعمات دنیا به او پیشنهاد شد، لیکن از پذیرفتن آن خوددارى کرد. او آن چیزى را که خداوند دشمن داشته است، دشمن مى‌داشت، آن‌چه را خداوند حقیر شمرده او نیز حقیر شمرد و چیزى را که خداوند خرد و کوچک دانسته، او نیز خرد و ناچیز مى‌دانست. پیامبر صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم روى زمین طعام مى‌خورد، مانند بردگان مى‌نشست، به دست خود بر کفش و جامه‌اش وصله مى‌زد، بر الاغ برهنه سوار مى‌شد، و یکى را هم در پشت سر خود سوار مى‌کرد. پرده‌اى بر در اطاقش آویخته دید که در آن تصویرهایى بود؛ به یکى از همسرانش فرمود: اى زن، این را از نظر من پنهان کن، زیرا هنگامى که به آن مى‌نگرم به یاد زیب و زیور دنیا مى‌افتم! او با تمام قلب خویش از دنیا رو گردانید، و یاد آن‌را از خود دور ساخت، و دوست‌ داشت که زیورهاى دنیا از نظرش ناپدید باشد مبادا از آن جامه فاخرى برگیرد، یا دنیا را جاى آرمیدن بشمارد، و امید درنگ در آن داشته باشد. بنابراین، بیننده باید با چشم خرد بنگرد که آیا خداوند با این کار، محمد صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم را گرامى داشته و یا خوار ساخته است. اگر بگوید خوار کرده است، دروغ گفته و به خداوند بزرگ سوگند، بهتان بزرگى زده است، و اگر بگوید او را گرامى داشته، باید بداند که خداوند آن دیگرى را خوار داشته که دنیا را براى او فراخ و گسترده ساخته، زیرا آن‌را از مقرب‌ترین کسان به درگاهش دریغ داشته است. بنابراین کسى که مى‌خواهد تأسى جوید باید از پیامبر خود پیروى کند و در پى او گام بردارد، و به هر جا او وارد شده به آن‌جا در‌آید. و اگر چنین نکند، از هلاکت ایمن نخواهد بود، زیرا خداوند، حضرت محمد صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم را نشانه قیامت و مژده‌دهنده بهشت و بیم‌دهنده عقوبت‌ها و کیفرها قرار داده است. آرى، او با شکم گرسنه از دنیا رفت. و با قلبى سلیم به دیار آخرت وارد شد. او تا آن‌گاه که به سراى باقى شتافت و دعوت پروردگارش را اجابت کرد، سنگى روى سنگى ننهاد. چه بزرگ است منت خدا بر ما که نعمت وجود چنین رهبرى را به ما عطا فرمود تا از او پیروى کنیم، و به دنبال چنین پیشوایى گام برداریم! به خدا سوگند، من به این جبه خود آن‌قدر وصله زدم که دیگر از وصله‌زننده آن شرم کردم. کسى به من گفت: دیگر این لباس کهنه را از خود دور نمى‌کنى؟ گفتم: از من دور شو که راهیان شب در بامداد مورد ستایش قوم قرار مى‌گیرند.موفق باشید
7393
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد ارجمندم, استاد ممنون میشم منو در مورد ذیل راهنمایی کنید چندی پیش یک مصیبتی بزرگی به بنده رسید که با صبر و دعا و کمک خواستن از خدای حکیم این مصیبت رفع شد. دوران سختی بود اما با یاری خدا گذشت و در عوض خدا یک سری حقایق عالی را یرای من روشن ساخت و باعث پیشرفت در سلوکم شد. اگرچه نتایج فردی عالی نصیبم شد اما هر موقع یاد آن دوران می افتم قلبم می گیره و دوباره نمی خوام اون دوران تکرار بشه. می دانم که از امتحان خدا نمیشه در رفت اما همیشه در نمازهایم از خدا عاجزانه تقاضا می کنم اگه خواست منو دوباره امتحان کنه با این نوع مصیبت خاص امتحان نکنه . استاد آیا این نوع دعا کردن و تقاضا از خدا درسته؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای خوب و به‌جایی است با این تأکید که هرگز از خدا نخواهید شما را امتحان نکند بلکه بخواهید: «رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِه‏» . موفق باشید
7394
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . .1- حدود 4 سال است روی مباحث شما وقت میگذارم،و الان حدود 1 سال است که روی مباحث معاد هستم،هنوز این سوال برایم حل نشده که چگونه از بهشتی که تجلی اسماء الهی است میشود گذشت؟قبل که معارف نادرستی به خوردمان داده بودند،راحت تحلیل میکردیم،حال که حور و قصور را تجلی اسماء الهی آن هم با اسم لطیف میدانیم،آن هم متحد با خودمان به نحوی که لا خطر فی قلب بشر،هر چقدر فکر میکنیم اصلا برایمان قابل هضم نیست.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید اگر خداوند به اهل ایمان بهشت را وعده می‌دهد به چیز کمی وعده نداده است، می‌ماند که هستند اولیائی که از مقام تجلی اسماء الهی که اصطلاحاً مقام واحدیت است می‌گذرند تا به مقام تعیّن اولی که مقام فناء فی اللّه است برسند. اینان آن کسانی هستند که از بهشت می‌گذرند و لذا همه‌چیز را در فنای به حق می‌بینند و اظهار می‌دارند: «ما رَأیْتُ‏ شَیْئاً إلّا وَ رَأیْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه» یعنی هرچیزی را به جنبه‌ی حقانی‌اش می‌بینند. همین‌ها هم نظر به بهشت را به‌کلی منتفی نمی‌دانند چون بهشت محل تفصیل نور تعیّن اوّل است. آری این‌ها به بالاتر از بهشت هم نظر دارند. موفق باشید
7397
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم می خواستم بدانم وقتی معصوم علیه السلام در تعقیبات نماز می فرماید اللهم اهدنی من عندک..... و یا انی اسئلک من کل خیر...... ما بهتر است همین طور بخوانیم و یا انکه با صیغه جمع بخوانیم و اگر قسمت دوم بهتر است چرا معصوم علیه السلام خود مفرد بکار برده اند با کمال تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گاهی انسان در شرایطی است که می‌خواهد نسبت خود را با خدا تصحیح کند تا در مرحله‌ی بعد خود را در جمع مؤمنین احساس نماید و به صورت جمع دعا کند و لذا به تأسی به امامان معصوم ما هم در آن مرحله همان‌طور دعا می‌کنیم و باز به تأسی به آن عزیزان وقتی آن‌ها به صورت جمعی دعا می‌کنند ما نیز به صورت جمعی دعا می‌نماییم. موفق باشید
7398
متن پرسش
باسلام 1.ما می گوییم ملاصدرا آخرش به وحدت شخصی وجود رسید و آنرا پذیرفت پس چرا برای اثبات حرفهای معاد و چیزهای دیگر متوسل به تشکیک وجود می شویم؟ 2. امام خمینی جمله ای دارند که روحانیون نباید تجمل گرا باشند حال بنده طلبه هستم آیا برای خودم مبل خریدن جز تجمل گرایی محسوب می شود یانه؟ 3. بنده طلبه هستم در مورد ازدواج آیا بهتر این نیست که با دختری ازدواج کنیم که خانه دار باشد و کارهای بیرون از خانه از جمله در حوزه درس خواندن یا در دانشگاه درس خواندن را نداشته باشد و در خانه خودش مطالعات علمی داشته باشد چون در صورتی که خانه دار نباشد در مسایل تربیت فرزند و... شاید دچار مشکل شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تشکیکِ وجود در ابتدای امر به عنوان یک کار آموزشی بسیار کارساز است، مضافاً آن‌که یک نحوه تشکیکِ وجود هم هست که با وحدت شخصی وجود می‌خواند و آن تجلی حق بر اساس عین ثابته‌ی مخلوقات است در تعیّن ثانی که حق برای خودش مطابق عین ثابته‌ی مخلوقات تجلی می‌کند 2- به نظرم همین طور است، چه نیازی است که طلبه مبل داشته باشد 3- امروز شرایط طوری نیست که بتوان این حرف‌ها را به صورت مطلق زد. گاهی حضور زنان در اجتماعی بسیار لازم است ولی به شرطی که اصل را بر حفظ نظام توحیدی خانه قرار دهند. موفق باشید
7399
متن پرسش
سلام خوبین بنده شنیدم جناب ابن سینا فرموده نود درصد مشکلات با تلقین قابل حل است ایا این مطلب صحت داره2 اگه بخوام با نظرات ایشان پیرامون سلامت جسمی اشنا شوم چه کتابی را باید بخونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تلقین به معنایی که ابن‌سینا می‌گوید یعنی توجه‌دادن روح به حضرت حق، ولی تلقینی که سوبژکتیویته می‌گوید توجه‌دادن انسان به خودش است 2- کتاب «قانون» ایشان یک کتاب مرجع است و در این کار مفید است ولی فکر می‌کنم کتاب «طهارت» آقای صمدی آملی بهتر بتواند مسائل شما را حل کند. موفق باشید
7384
متن پرسش
سلام استاد مدت زیادی است که به این نتیجه رسیده‌ ام که حساب ‌و کتابی در زمینه توفیقات الهی واقعا نیست. فقط میتوانیم به قدر وسع بکوشیم و البته به قدر کوشش هم نمی‌توان انتظار توفیق داشت. من خودم 10 سال است که در جا میزنم و تازه متوجه شدم که علت عدم توفیقم از همان ابتدا یک سری نقایص جسمی و ذهنی بوده: ضعف اعصاب و روان و حافظه که هم در درس و هم در اخلاق و عبادات و هم در روابط اجتماعی زندگیم را آشفته کرده و تمام هدفهایم نیست و نابود شده. و در این مدت به قدری گیج و سردرگم و خیال زده بودم که متوجه نمیشدم که اشکال کار کجا است و هیچ راهنمایی هم نداشتم. بعد از 10 سال در جا زدن حالا نه انگیزه‌ای مانده و نه حالی و تنها چیزی که مانده باری از گناه و ناکامی و شکست و روابط خراب شده است. راستی چرا یک عده مثل من این جوری باید قربانی شودن و عده‌ای دیگر به قول معروف ره صد ساله را یک شبه طی کنند؟ چرا باید در اثر جهل و نداشتن منذر و راهنما دچار گرفتاری هایی شوم که برای رها شدن از آن ها جانم به لبم برسد در حالی که تازه بعد از یک عمر رسیدم اول خط؟ من تنها یک نفر از میلیون ها انسانی هستم در طول تاریخ که این چنین دچار احساس خسران شده‌اند و شما خوشبختانه جزء آن دسته نیستید. اما با توجه به وجود افرادی چون من و نه از نقطه نظری شخصی تان آیا قلبا به نظام احسن خلقت معتقدید؟ (چون من هم اگه جای شما یا مثلا علامه و امام بودم به تمام قضا و قدرها راضی بودم چون گلیم خودم را از آب کشیده بودم و خر خود را از پل گذرانه بودم. میدانم و میدانید که در چنین حالتی رضایت به سرنوشت و ادعای نظام احسن خلقت چه قدر خودمحورانه و خودمرکزبینانه است) در کتاب آشتی با خدا نوشته اید که این سوالات ریشه روانی دارد من می گویم از آن طرفش هم ریشه روانی دارد. انسان وقتی سرنوشت خود را به کامش ببیند کمی ادعای رضایت از خدا و سرنوشت می کند اگر نه به زمین و زمان بدوبیراه میگوید. چون نهایتا همین روزگار است که ما را در معرض شرایط و موقعیت‌هایی قرار می‌دهد که رشد کنیم یا هلاک شویم. "ما هلکنا الا الدهر" آیا واقعا عاری از حقیقت است؟ شما جای دهر بگذارید رب العالمین یا هر چه... هیچ کس انگار نیست که بتواند مرا پاسخ دهد نمیدانم یقه کی را بگیرم. شاید آن انسان کامل که قرار است بیاید جوابی داشته باشد...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً به نور انسان کامل إن‌شاءاللّه عالی‌ترین جواب را می‌گیرید. ولی گفت: « گفتم رخت ندیدم گفتا ندیده باشی.گفتم ز غم خمیدم گفتا خمیده باشی. گفتم ز گلستانت گفتا که بوی بردی. گفتم گلی نچیدم گفتا نچیده باشی. گفتم ز خود بریدم آن باده تا چشیدم. گفتا چه زان چشیدی از خود بریده باشی. گفتم لباس تقوی در عشق خود بریدم. گفتا به نیک نامی جامه دریده باشی. گفتم که در فراقت بس خون دل که خوردم. گفتا که سهل باشد جورم کشیده باشی. گفتم جفات تا کی گفتا همیشه باشد. از ما وفا نیاید شاید شنیده باشی. گفتم شراب لطفت آیا چه طعم دارد. گفتا گهی ز قهرم شاید مزیده باشی. گفتم که طعم آن لب گفتا ز حسرت آن. جان بر لبت چه آید شاید چشیده باشی. گفتم بکام وصلت خواهم رسید روزی. گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی. خود را اگر نه بینی از وصل گل بچینی. کار تو فیض اینست خود را ندیده باشی ». عجله نکنید، شلوغش هم نکنید. ناز هم نکنید.دلتان هوای خدا را کرده و از آن جهت که حضرت حق با اسم جلالش با شما برخورد کرده بی‌تابی می‌کنید بعداً معلوم می‌شود آن‌هم یک رنگ حضور خدا بوده و چقدر حساب‌ها در همین به ظاهر بی‌محلی و به گفته‌ی شما غیر اَحسن‌بودن، بوده است. اگر حساب و کتابی در توفیقات الهی نیست پس این اعتراض‌های شما را به حساب چه کسی بگذاریم که بنده‌اش را این اندازه بی‌قرار کرده؟ موفق باشید
7380
متن پرسش
باسلام لطفا شرحی بر این بیت بفرمائید.باتشکر اندر جمال یوسف گر دست ها بریدن / دستی به جان ما بر بنگر چه ها بریدیم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:این بیت گزارش ملکوتی رؤیت سالک است از لقاء انوار الهی که چگونه انسان در پرتو آن لقاء تمام موجودیت خود را رها می‌کند و به فنائ در فناء می‌رسد به طوری‌که حتی به فنای خود نیز نظر ندارد و نظرش را از همه‌چیز در راستای نظر به حق می‌برد. «رزقنی اللّه و ایاکم». موفق باشید
7357
متن پرسش
باسلام استاد گرامی علی الظاهر مقدار و وضعیت و نوع غذاهای الان نسبت به گذشته (مثلاصدر اسلام) خیلی تفاوت دارد. آیا نوع غذاها حالا نمیگویم افراط آنها مثل مرغ بریان ها و کوبیده ها و ... نه ، همین عادات غذاییِ امروزه به برنج ها و خورشت ها و ... مناسب سلوک است؟چون ما از غذاهای ساده مثل ماست و خیار و ... فاصله گرفته ایم .قبلا که باشما صحبت کردم فرمودید امام صادق ع فرموده اند(به این مضمون که) ما همه چیز میخوریم ولی به مقدارش.آیا همه چیز نظر حضرت با همه چیز ما خیلی فرق ندارد؟ آیا این طب امروز زیادی ماها رو نترسونده که باعث شده از سادگی در غذا فاصله بگیریم؟یا نه باتوجه به تغییر زمانه ما نیاز به همین نوع غذاهای متداول داریم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً امروزه مرغ بریان و کباب کوبیده تداعی یک نوع زندگی اشرافی را نمی‌کند و شاید چندان مزاحم سلوک نشود، ولی در هرحال سادگی در غذاخوردن روح را برای پرواز به عالم ملکوت کمک می‌کند و هیچ ضرری هم به سلامت ما نمی‌زند. موفق باشید
7338
متن پرسش
باسلام. استاد با توجه به اینکه خواب هر فرد به نوعی برزخ حیات اوست اما با اینکه بنده حتی المقدور طبق سیر شما در حال سیر و سلوک هستم و بسیاری اعمال و آداب و احکام را در طول روز رعایت میکنم مثل سکوت و ... و شب هم با انجام بیشترِ اعمال خواب به بستر میروم و به نظرم ظاهر کار درست است ولی اکثرا یا خواب معلومی نمیبینم یا با جنابت مواجه میشوم و البته در بعضی خواب ها هم به حرم ائمه مشرف میشوم و... . آیا این نشان از مشکل داشتن کار بنده و نابود بودن برزخ بنده است؟چون ابن سینا ره هم فرموده اگر در راه بودی در قیلوله ها هم به تو کمک میشود ولی بنده برعکسم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ذهن انسان به این زودی‌ها از خطورات گذشته پاک نمی‌شود به همین جهت قرآن بر صبر در دین‌داری تأکید دارد. موفق باشید
7327
متن پرسش
با سلام چطور می توانم به عنوان یک زن با فرهنگ کربلا زندگی کنم؟ (خیلی در زندگی سردرگم شدم و راه نجاتم را در زندگی با فرهنگ کربلا میبینم، لطفا مفصل راهنمایی بفرمایید)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای ورود به فرهنگ کربلا و فهم آن فرهنگ متعالی، زن و مرد ندارد. پیشنهاد بنده مطالعه‌ی کتاب «جایگاه تاریخی حادثه‌ها و هنر اصحاب کربلا» است و سپس کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» است تا برسید به کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه». در آن حال انشاءاللّه یک نحوه احساس هماهنگی با نور امام در شما ایجاد خواهد شد و دل می‌بندید به کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و با شرحی که به صورت صوت داده شده زندگی می‌کنید. موفق باشید
7328
متن پرسش
باعرض سلام مدتی است در وجود خدا شک می کنم وهر چه برهان و علی الخصوص برهان صدیقین علامه طباطبایی را می خوانم و فکر می کنم دلم ارام نمی شود وشک دوباره برمی گردد لطفا برهان علامه را بیان فرمایید و بفرمایید راه حل مشکل بنده چیست باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در کتاب «از برهان تا عرفان» برهان صدیقین را عرض کردم و شرح دادم و سی‌دی آن موجود است. به نظرم مشکل در آن است که هنوز قلب، موضوع را تصدیق نکرده که إن‌شاءاللّه با رعایت حلال و حرام الهی و تزکیه‌ی لازم، قلب هم به تصدیق حضور حضرت حق منوّر می‌شود. به همین جهت در دعایی که منسوب است به امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» حضرت اظهار می‌دارند: «اللّهمّ نوّر ظاهرى بطاعتک، و باطنى بمحبّتک، و قلبى بمعرفتک....‏ ». موفق باشید
7313
متن پرسش
سلام علیکم اگر مقدور است شرحی در مورد این فراز دعای صباح بفرمائید که چگونه با قناعت رفع بدی میشود؟ َ أَدِّبِ اللَّهُمَّ نَزَقَ الْخُرْقِ مِنِّی بِأَزِمَّةِ الْقُنُوع‏
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان از همه‌ی جهات قانع شد و انتظار نداشت تا بقیه به او احترام بگذارند و در نتیجه تکبر را فرو گذاشت، از بدخلقی نجات می‌یابد. موفق باشید
7285
متن پرسش
باسمه تعالی سلام خدمت استاد بنده مباحث انسان شناسی شما را تاحدودی(قبل از معاد) کارکردم اما جلوترنرفتم می خواستم ببینم چقدرباید آدم به غیر ازمطالعه تمرین کند که این وجودی دیدن برای فرد ایجاد شود؟یک عمر؟چه تمرینی کنم توبحث برهان صدیقین گفتید این حس بدبختم کرده هی وارد حیطه عقل می شود نه من را من می گیرم وکارشب وروز من وبازم پوچی؟ وشاید این لقمه ها برای دهان حقیر بزرگ بوده ونباید می خوردم که ورم کردم. خلاصه تقاضای تمرین واذکری وراهنمایی داشتم؟ ادامه شرح حال من(اگرفرصت داشتین) بنده حتی با مطالعه ودانستن یه دفعه خودم که گم می شوم در مسائل وخداهم که گم می شود باید جه کار کرد با این اوضاع آیا همه ی این ها نتیجه سخنتونه که می گید ساحت انسان عوض شود وعالم تغییر کند عمری طول می کشد آخر اگر این طور باشد کی انسان ببیند وبچشد و صرف قیل وقال حس میکنم یه جوربازی شده از وجود حرف زدن واصالت آن و جلوه وحرف های قشنگ قشنگ... خیلی شرمنده طولانی شد. ایمیل هم فرستادم... باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول حافظ: «اَلا یا اَیُهَا السّاقی اَدِرکأساً و ناوِل‌ها .... چه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها» مگر بنا است موضوع به‌راحتی حل شود و حجاب فی‌الفور مرتفع گردد؟! کار می‌برد. بعد از معاد و شرح آن إن‌شاءاللّه کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» با شرح آن با شما حرف دارد. موفق باشید
7266
متن پرسش
باسلام. استاد کسی که آنچه در دروس و سی دهای درس فلسفه هست را گویا در درون خود بدون خواندن آنها قبول دارد و حس میکنم نیازی به آنها جهت تثبیت عقائد ندارد،چون احساس میکند با اخلاق و عرفان سلوکش روان تر است.آیا باز نیاز است که آنها را دنبال کند و در ضمن سلوک روح فلسفی هم داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساتید بزرگ معتقدند حتی آن‌هایی که در همان ابتدای امر در نهایات قرار می‌گیرند برای تصحیح نهایات خوب است از بدایات غافل نباشند، با این حساب از مباحثی مثل ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین و مباحث معاد همراه با شرح آن غافل نباشید. موفق باشید
7218
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد طاهر زاده , می خواستم بدونم ایا عرفان و سلوک دینی مثل علوم دیکر مثل ریاضی کلاس بندی شده است یا نه؟آیا سلوک دینی مثل کودکستان , ابتدایی ... فوق تخصص هم دارد؟از کجا باید بدانیم در چه سطحی هستیم و چه نمره ای از هر درس گرفتیم ؟ از کجا باید شروع کرد؟ الفبا و اعداد سلوک چیا هستند؟ استاد معلمهامون در کلاس اول سر خط می دادند و ایراد هامونو می گفتند؟ می دونستیم باید رو چی باید بیشتر کار کنیم؟ حالا این راه سلوک واین همه سرمشق و بدون هیچ معلمی و هیچ تنبیهی و تشویقی؟ استاد همه اخر مسیر را نشان می دهند و این که کجای مسیر هستیم و چه مشخصات و کیفیتی در این نقطه مسیر داشته باشم را بهمون نمی گند .برای مثال کلاس توحید استاد از کجا بدونم که آیا در مسیر صحیح توحید هستیم و در کجای آن؟استاد آنچه مسلم است بنده در مرتبه توحید اولیای الهی نیستم اما ایا از خودم باید بدم بیاید که هی رفوضه میشم؟ آیا حضرت حق نیز بنده اش را با همین نمره دوست دارد یا از او راضی نیست که چرا درمرحله کامل توحید نیست؟ بنده را ببخشید که سوالم بیشتر شبیه درد دل بود تا سوال اما فک کردم همانطور که خدا دوس داره بنده اش باهاش درد دل کنه گفتم شاید بنده مقرب خدا نیز دوس داشته باشه التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهتی هرکس می‌فهمد در کجای مسیر إلی اللّه هست و چه اندازه از دنیا فاصله دارد و به خدا اعتماد کرده است، و از جهت دیگر همین‌طور که می‌فرمایید حقیقتاً بزرگان عرفان دستگاه‌های منظمی را شکل داده‌اند تا اگر کسی خواست درجات توحیدی خود را بداند حیران نباشد. از یک طرف توحید را در مراتب مختلف از جهت نظری تدوین کرده‌اند تحت عنوان «عرفان نظری» که فصوص الحکم محی‌الدین نمونه‌ی خوب این کار است. و از طرف دیگر دستگاه سنجش توحید عملی سالک را در اختیار او گذاشته‌اند تا بداند در مقامِ توحید عوام است و یا توحیدِ خواص و یا توحید خاصُّ الخاص که «منازل السائرین» خواجه عبداللّه انصاری نمونه‌ی خوبی در این مورد است. امیدوارم شرایط طوری فراهم شود که این متون بیش از پیش وارد جامعه شود تا طالبان توحید بی‌بهره نمانند. موفق باشید
7225
متن پرسش
سلام استاد.من خانم هستم .نمیدونم باید چکارکنم ...لیسانسمو توبهترین دانشگاه گرفتم اما امسال ارشد ندادم چون واقعا تردید دارم چی بخونم ..خدا رضایت دارد که من فلسفه تعلیم تربیت بخوانم یا جامعه شناسی ویا هررشته علوم انسانی..؟ضرورت را چگونه باید اینجا معنی کرد؟؟ ی خانم با رعایت همه جوانب ایمان میتونه هم ازلحاظ علمی توجامعه وزنه باشه هم غیب آسمان و زمین براش روشن باشه وبه بندگیش ضربه نخوره؟ا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این رشته‌هایی که نام بردید همه می‌توانند با رویکر اسلامی مفید باشند. عمده آن است که از خود معنای دیگری بالاتر از این رشته‌ها داشته باشید و با توکل به خدا سعی کنید در راهی وارد شوید که حجاب‌های بین خود و خدا را یکی بعد از دیگری پشت سر بگذارید. اولین قدم در این راه توکل است. یعنی کار را به خدا بسپارید و مطابق وظیفه عمل کنید. موفق باشید
نمایش چاپی