متن پرسش
سلام علیکم: و... آتشی بر جان است که شعله های آن از سرزمین آشنایی با حق تا صحرای ظلمت گونه دنیا وسعت یافته و سراپای هستی را در عمق وجود صدا می زند. از پیله های خواسته های خود خسته و بسوی ساحل انس با حق موج سوار امیدوارانه به افق می نگرد. دستی به عقل (فلسفه، کلام و...) و دلی به قرآن عشق، نهج البلاغه و زبانی در پی گفت عاشقانه (ادعیه اهل البیت (ع)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها برای تو این غزل را دارم که مولوی برای شمس از عمق جانش به ظهور آورده است. موفق باشید
خوش خرامان مي روي اي جان جان بي من مرو
اي حيات دوستان در بوستان بي من مرو
اي فلک بي من مگرد و اي قمر بي من متاب
اي زمين بي من مروي و اي زمان بي من مرو
اين جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
اين جهان بي من مباش و آن جهان بي من مرو
اي عيان بي من مدان و اي زبان بي من مخوان
اي نظر بي من مبين و اي روان بي من مرو
شب ز نور ماه روي خويش را بيند سپيد
من شبم تو ماه من بر آسمان بي من مرو
خار ايمن گشت ز آتش در پناه لطف گل
تو گلي من خار تو در گلستان بي من مرو
در خم چوگانت مي تازم چو چشمت با من است
همچنين در من نگر بي من مران بي من مرو
چون حريف شاه باشي اي طرب بي من منوش
چون به بام شه روي اي پاسبان بي من مرو
واي آن کس کو در اين ره بي نشان تو رود
چو نشان من تويي اي بي نشان بي من مرو
واي آن کو اندر اين ره مي رود بي دانشي
دانش راهم تويي اي راه دان بي من مرو
ديگرانت عشق مي خوانند و من سلطان عشق
اي تو بالاتر ز وهم اين و آن بي من مرو