بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26393
متن پرسش
با سلام: در یکی از سخنرانی های استاد، ایشان بیان کردند که ناامید نشدن از اجابت دعا حتی بعد از گذشت مدتها از دعا کردن، می‌تواند به اجابت آن منجر شود. در روایتی که از امام رضا (ع) نقل کردن ناامیدی از اجابت دعا از شیطان است. آیا اصرار بر خواسته های شرعی می‌تواند منجر به اجابت شود؟ می ترسم خواسته ام بعد از گذشت این همه سال اجابت نشود. مقداری سرد شده ام از دعا کردن. اما هرموقع از ته دل دعا می کنم احساس آرامش و حتی رسیدن به آرزو دارم. سردرگمم که ادامه بدم یاخیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعا، مسیر اُنس با خدا است. وقتی هم که فکر می‌کنید گویا بنا نیست آن دعا مستجاب شود و از استجابت آن ناامید می‌شوید؛ باز امیدوار باید بود گویا تقدیری در میان است که از چشم ما پنهان می‌باشد. موفق باشید

26385
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد عزیز: از خداوند می خواهم علو درجات شما را. واقعا چند روز است با گوش دادن تفسیر سوره مبارکه زمر از شما به لطف الهی بسیاری از گره های ذهنی ام حل شد. تا به حال هیچ انگیزه ای برای تکرار اعمال خود نداشتم و با اینکه اکثرا سعی بر آنها (با توجه) داشتم ولی هیچ افقی از این کار در برابر من باز نبود که با یقین این کار را انجام دهم ولی به سخن زیبای شما فهمیدم آنچه انسان را عالم دار می کند تکرار عمل است. ۱. البته سوالی برآیم پیش آمد، انسان بعد از مرگ هم در این عوالم هست یا بعد از محاسبه اعمال او، نعمت های دیگری به او داده می شود؟ ۲. آیا این همان معنای سخن بعضی افراد است که آخرت دانشگاه دارد؟ منظورم این است که باید فعلی را در این دنیا آغاز کرد تا در آن دنیا ادامه داشته باشد و صرف آرزو کردن و تمایل داشتن، انسان هیچ بهره ای نمی برد و البته در پی این آغاز کردن مداومت لازم است و اینجا اگر انسان با برنامه ریزی در ساعات مشخصی هم عملی را تکرار کند که دیگر نور علی نور می شود و آرامش و لدت اخروی انسان را چند برابر می کند؟ آیا صحیح است این برداشت من؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تازه در آن صورت در آغوش رحمتِ خدابودنِ خود را تجربه می‌کنیم. ۲. همین‌طور است. در قیامت حجاب‌ها برطرف می‌شود و عمقِ نیّت‌های نورانیِ انسان‌ها برایشان به ظهور می‌آید. موفق باشید

26389
متن پرسش

با عرض سلام و تحیت: استاد بزرگوار مدتها بود که در قصه عاشورا سوال بود برایم اینکه کار اباعبدلله به سختی می افتد را چطور با مجیب بودن پروردگار می شود جمع بست؟ چرا حضرت زینب سلام الله علیها حتی لحظه ای که حضرت را در گودی قتلگاه می بینند رو به مدینه می کنند و با حضرت رسول سخن می گویند چرا از خداوند نمی خواهند فرجی رخ بدهد؟ این ادب است؟ یا تقدیر حتمی است امکان تغییرش نیست و خدا اینطور می خواهد؟ «ان الله شاء أن یراک قتیلا»؟ این رویه در زندگی دیگر افراد هم رایج است؟ اینکه گاهی کاملا کاری که می کنی در مسیر حق است ظاهرا ولی موانع متعدد، گرفتار شدن ... با همه سختی ها راه را ادامه می دهی اما از زمین و زمان هم می بارد چرا؟ این تصویری نیست که از خداوند در ذهن ما ایجاد شده خدا را دستگیر و اجابت کننده معرفی کردند بهمان، نه خدایی که سختی و فشار بنده ای که در راه خودش هست می بیند ولی تغییری گشایشی نمی دهد. پس کجا اگر یک قدم برداریم ده قدم می آید. شاید خیلی ها بگویند حسین (ع) باید اینطور شهید می شد تا اسلام احیا شود. اما عقل ناقص امثال من بر نمی تابد اگر خدا خداست و رحمانیتش و رحیمیتش پا برجاست چرا مداخله ای نکرد. عاشورا که هیچ در حد و اندازه تفکر امثال بنده نیست در زندگی خودمان هم گاهی سختی پشت سختی، منظورم سختی دنیایی است، رشد معنوی که الحمدلله هست. ولی چطور فقط غیر دنیایی ها را ببینیم مگر خدای ما فقط خدای آخرت است؟ برای دنیای مان عنایتی ندارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود اولیاء الهی به این نتیجه می‌رسند که بهترین بودن در دنیا، مقابله با استکبار است. ملاحظه کردید که ماه‌های اخیر جناب شهید حاج قاسم چه اندازه به دنبال شهادت بود به جهت آن‌که می‌دانست برکاتی در شهادت او برای خودش و جامعه رقم خورده است و دیدید که یکی از مسئولان آمریکایی گفته بود قاسم سلیمانی شهید برای آمریکا از قاسم سلیمانی زنده، خطرناک‌تر است.

فرعون نمونه فرهنگی است که میگوید زندگی فرصتی برای «زنده بودن» است و موسی(ع) نمونه فرهنگی است که می گوید زندگی فرصتی است برای «حرکت» و اینکه انسان از لاک خودش خارج شود، پوست بیندازد، آزاد شود و چهره حقیقی او که پشت این شرایط پنهان شده، ظاهر گردد.
وقتی یکی از آنها می گوید پیروزی، آن یکی چیز دیگری می فهمد. هرلفظی که این می گوید، در فرهنگ خودش و در قاموس خودش یک معنا دارد و دیگری از آن چیز دیگری و معنای دیگری درک می‌کند.
طبق فرهنگ موسوی، اصل بر زنده ماندن نیست؛ بلکه اصل، نتیجه گرفتن از زندگی است؛ یعنی در فرهنگ موسوی اگر با زنده بودن نتیجه گرفته می‌شود، زندگی خوب است و اگر با دادن زندگی نتیجه به دست می آید، باید زندگی را داد. 
فرهنگ موسوی می گوید پیروزی در رهاکردن زندگی است؛ اگر با رها کردن زندگی نتیجه به دست می‌آید.

موفق باشید

26380
متن پرسش
سلام: بنده دچار کمال‌گرایی در عبادات هستم به گونه ای که اگر یک گناه بکنم انگیزه ای برای نماز خواندن ندارم. بارها تصمیم گرفتم در مسیر سلوک عملی قدم بگذارم اما هنوز در انجام واجبات و ترک محرمات مانده ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش»، آرام‌آرام کار حلّ می‌شود. موفق باشید

26374
متن پرسش
سلام علیکم: منظور دقیق امام در این بحثشون در کتاب سر الصلوه چیست که اشاره می کنند با نشاندن داغ ذلت بندگی بر ناصیه خود، خداوند از مقام عزتش این امر را جبران و در مقام سمع و بصر و درک او وارد می شود و تصرفات او دیگر تصرفات الهی و به اذن مالک و صاحب حیات است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان فنایِ از خود و بقایِ به حقّ است و اشاره به حدیث «قرب نوافل» دارد که رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله) در حديث قدسى مى ‏فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ: لَا يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ مُخْلِصاً لِي حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ‏ سَمْعَهُ‏ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ وَ إِنِ اسْتَعَاذَنِي أَعَذْتُه»[1] خداى تعالى مى ‏فرمايد: هميشه بنده‏ ى من به‏ وسيله نوافل به من نزديك مى‏ شود در صورتى كه كاملًا به من اخلاص دارد تا اين‏كه او را دوست دارم، پس هرگاه او را دوست داشتم گوش او مى‏ شوم كه بدان مى‏ شنود و چشم او مى‏ شوم كه بدان مى‏ بيند و دست او مى‏ شوم كه بدان مى‏ گيرد اگر از من چيزى بخواهد به او مى‏ دهم و اگر به من پناه آورد پناهش مى ‏دهم. موفق باشید

 


[1] ( 1)- إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 91 ..

26371
متن پرسش
سلام علیکم: آیا اقتضای آزادی ما این است که به هر نوع اطلاعاتی- صرفنظر از محتوای آن- از طریق اینترنت و سایر رسانه های مدرن دسترسی داشته باشیم یا اینکه بر اساس رعایت آزادی معنوی و نمود آن در جامعه، باید محدودیت هایی وجود داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نور تقوای الهی باید خودرا کنترل کرد و از برکاتِ فوق‌العاده‌ی آن که حضور در ساحت معنویت است، بهره‌مند شد. زیرا ما در آن حدّ که شریعت الهی فرموده است آزاد هستیم. موفق باشید

26353
متن پرسش
سلام علیکم: اگر انجام عبادات اعم از نماز و روزه و ذکر برای کسی به صورت عادت درآمده است و حالت طراوات و شور برای انجام این امور نداشته و به چشم امور روزمره به آنها نگاه کند، چه راهی وجود دارد که این اعمال از صورت عادت خارج شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال همان عادت هم که مطابق دستورات شرعِ الهی انجام می‌شود، مطابق فطرت انسان است. لذا اگر همچنان ادامه دهد و در عین حال، تقوای الهی را رعایت کند رابطه‌ی آن عبادات با نور فطرتش شدت می‌یابد و همان عبادات برایش نورانی می‌شود، به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (توبه/۱۲۱). یعنی تمامیِ عبادات او را مطابق آن بهترین نوعی که انجام داده‌اند از آن‌ها می‌پذیرد. موفق باشید

26359
متن پرسش
یا الله سلام علیکم: استاد محترم بنده حدود ۳۰ سال هست که سه ماه رجب و شعبان و رمضان روزه گرفتم نماز شب خوندم و کارهای دیگر ولی هیچ وقت نتوانستم اتصالم را با الله عزیز برقرار نمایم استدعا دارم راهنمایی بفرمایید که چکار باید بکنم؟ در ضمن اگر ذکر و یا دستور خواستی هم ارائه بفرمایید ممنون خواهم بود. لازم به یادآوری است که بنده از محضر مرحوم بهجت و مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی و آقای محمد پور نیز بهرمند بوده و کسب فیض کرده ام، احساس می کنم که گمشده ای دارم ولی نمی دانم چطور اون رو پیدا کنم. یا ارحم الرحمین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر همین توفیق روزه‌داری در این ماه‌ها موجب نشد تا نتیجه‌ی سلوکی آن، محبت به رهبر انقلاب و حاج قاسم گردد؟! سلوک حقیقی و اتصال به حضرت ربّ العالمین در این عالَم، محبت به اولیاء الهی است. موفق باشید

26348
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار: علائم وجود حب دنیا چیست و از کجا بدانیم که در وجود ما حب دنیا هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر آرزوهای خود را در برآوردنِ هرچه بیشتر دنیا دنبال کنید و دنیا را آرزوی خود بدانیم، این حبّ دنیاست. موفق باشید

26340
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. نظر کردن به خدا ار طریق قلب و در صحنه نگه داشتن قلب را لطفا راه کار عملی اش را بگویید؟ ۲. چه جوری خود را در حضور خدا نگه داریم؟ بنده در حال کار روزمره هستم مثلا ظرف شستن خیالات مرا به آینده و گذشته می برد چه جوری در حال باشم و اکنون؟ آیا ذکر خاصی را نه موقع عبادت بلکه راه رفتن یا کارهای دیگر اگه دائم بگوییم برای در صحنه نگه داشتن قلب موثرتره؟موقعی که خود رو در محضر خدا ببینیم آیا نظر به اسم خاصی از خدا کنیم چه جوری خود را در حضور نگه داریم بالاخره ذهن و قلب باید در آن حال روی یه چیزی تمرکز کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. راه‌کارِ عملی همان است که قلب را متوجه‌ی حضور حضرت حق به نور اسماء در همه‌چیز متذکر شوید. ۲. روغن چراغ را در عبادات خود و مستحباتی که انجام می‌دهید؛ به دست آورید، وقتی چراغ روشن باشد در هنگام ظرف‌شستن هم «دست در کار و دل با یار است». ذکر صلوات و «لا اله إلا اللّه» و سوره‌ی توحید، کارساز است. موفق باشید

26284
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. با توجه به پاسخی که به سوال ۲۶۲۱۶ دادید شخصا صرفا به کلیه مباحث امام خمینی عشق می ورزم بخصوص با شرح کامل و زیبایی که شما برای آن مباحث دارید و گاها احساس سیر به جلو را داریم ولی قبول بفرمایید هر انسانی شاید نتواند با این سبک پیش برود. من خودم نیاز به ارتباط دارم. یعنی باید حضور آن استاد را احساس کنم. همانطور که با شما با وجود بعد مسافت حضورتان را احساس می کنم، اما آرزوی قلبیم همیشه این بوده که ای کاش امام خمینی استاد من بودن ولی ایشون رحلت کرده پس طبیعتا باید با کتب ایشان ارتباط برقرار کرد درحالیکه روح من با این قضیه بصورت مطلق اقناع نمیشه. بنظر شما در این زمانه که افرادی چون من از نبود فیزیکی امام بهره نبردن چگونه به جز کتاب می توانند از فیض ایشون بهره ببرن همانطور که یک استاد در عرفان شاگرد خود را پیش می برد و از فیضش شاگرد استفاده می کند؟ ۲. آیا با هدیه های معنوی به روح امام می توان به روح ایشان نزدیک شد و مدد گرفت؟ همانطور که یک شاگرد از استاد عرفان بهره می برد و مراحل سلوک را طی می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. روح استاد است که همراه انسان می‌تواند کمک لازم را انجام دهد و به همین جهت توصیه می‌شود ارادت خود را نسبت به استاد حفظ کنید. ۲. کار خوبی است، إن‌شاءاللّه نتیجه‌بخش است. موفق باشید.

26283
متن پرسش
سلام استاد گرامی: با توجه به این که شما در کتاب ادب خیال عقل و قلب می فرمایید اگر کارها طوری شود که در عالم ما جای گیرد عین زندگی ما بشود جای تخصص علمی خودتان را در شخصیت تان پیدا کنید و اگر شخصصتان را در تخصصتان جستجو کنید در آخر می خواهید از آن فرار کنید. بنده اینچنین شده ام. رشته ام حقوق است و می خواهم از آن فرار کنم. چون احساس می کنم خواندن این مطالب چه بدرد من می خورد. چطوری عملا کارمان را در عالممان قرار بدهیم؟ شما می فرمایید می توانید ریاضی دان باشید و اهل مطالعه دینی اما من حس می کنم رشته تحصیلی ام جانم را سیراب نمی کند کار بی فایدهای می کنم برایم هم مقدور نیست ادامه تحصیل در رشته های دینی بدهم اما فقط به علوم دینی علاقه دارم به نظر شما حقوق را که در آن بی هدف و بی علاقه هستم ادامه بدهم و اگر بدهم چه جوری جانم را با آن سیراب کنم که مانع انس ام با عالم غیب نشود چه جوری عالم دار شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان باید در این زمانه به وسعت شخصیت خود فکر کند، نه‌تنها با تمرکز کامل درس خود را به‌خوبی ادامه باید بدهید، باید چندین مطالب علمی و دینی را هم با تمرکز کامل دنبال کنید. موفق باشید .

26282
متن پرسش
سلام استاد: ۱. برای موفقیت در سیر و سلوک روزی چند ساعت مطالعه سیر مطالعاتی شما لازم است با توجه به این که شعل ما مهندسی است و ربطی به علوم دینی ندارد. ۲. استاد اگر شغل ما مهندسی یا مثلا پزشکی باشد در سیر و سلوک موفق تریم یا طلبگی و تحصیل علوم دینی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بستگی به شرایط‌تان دارد. بالاخره باید در کنار سایر امورات زندگی به خودتان برنامه بدهید که حدود دو ساعت در آن مباحث، در هر روز ورود داشته باشید. ۲.  فرقی نمی‌کند. مهم همتی است که باید به خرج بدهید. موفق باشید -

26258
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار: اگر ما بخواهیم برخی از دانستنی هایمان را تبدیل به باور قلبی کنیم چه کنیم؟ فی المثال به فانی بودن سختی ها
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که به قسمت «کتابِ ایمان و کفر» از اصول کافی و روایات مربوط به آن قسمت رجوع شود. موفق باشید 

26250
متن پرسش
سلام علیکم: اینکه حضرت امام رضوان الله تعالی علیه اولین گام سلوک را تفکر می‌دانند مراد از این تفکر چیست و راه‌کار های عملی برای حصول به آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعمق در آیات و روایات بهترین راهِ تفکر است. موفق باشید 

26241
متن پرسش
سلام علیکم: خاصیت و ویژگی این عالم ماده چیست که قرب به خدا و کسب کمالات روحی فقط در اینجا محقق می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در میدان امتحان، انسان عهد خود را با خدا اثبات کند. موفق باشید

26225
متن پرسش
سلام استاد: یه سوال خدمتتون داشتم. اگر شوهر به زن بگه چادر بپوش در صورتی که زن با مانتو حجاب کامل را دارد و زن چادر نپوشد گناه نپوشیدن چادر به گردن مرد که نمی افتد؟ آیا چادر نپوشیدن گناهه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استفاده‌نکردن از چادر در صورتی‌که حجاب کامل باشد گناه نیست و مرد هم نباید چنین حقی را برای خود تصور کند که همسرش را مکلّف کند به استفاده از چادر، هرچند بهتر است با هم کنار بیایند. دوست‌داشتنِ همدیگر یعنی در اموری که شرع اجازه داده است؛ به انتخاب همدیگر احترام بگذاریم و نظرات خود را بر همدیگر تحمیل نکنیم و اگر طرفِ مقابل را برای خود دوست داشته باشیم، عملاً تنها خود را دوست داشته‌ایم. ولی اگر به انتخاب‌های شرعی همدیگر احترام بگذاریم، عملاً همدیگر را دوست داشته‌ایم. زیرا به خاطر خودمان، آزادیِ طرف مقابل را از او سلب نکرده‌ایم. ما در اسلام امرِ به معروف داریم یعنی امری که شرع، آن را واجب و شایسته می‌داند و نهی از منکر یعنی آن‌چه شرع، آن را بد می‌داند. البته زن و شوهر مطابق شرع، وظایف و حقوقی نسبت به همدیگر دارند که آن باید در جای خود محفوظ باشد. موفق باشید

26216
متن پرسش
سلام علیکم: برای سیر و سلوک و رسیدن به نتیجه مطلوب من سالهاست که با سیر مطالعاتی شما آشنا هستم و کلیه عقایدم را از مباحث شما دارم. همچنین از طریق مباحث جلسات شما با تفسیر قرآن و نهج البلاغه آشنا شدم با کتب احادیث که معرفی فرمودید مثل اصول کافی و تحف العقول و مستحباتی چون ذکرهای جایز که در عرف هست راه را پیش بردم اما نمیدونم با این روشها به نتیجه دلخواه که وصال الی الله است می رسم یا خیر. هرچه هست در این مسیر احساس کمبودی دارم یا شاید چنین فکر می کنم و نمی دونم آیا باید همچنان با مباحث شما ادامه بدم یا دنبال استاد عرفان باشم که هرچند بعید می بینم استاد عرفان به این راحتی پیدا شود. از طرفی میدونم روش شما بر این اساس است که علم تو استاد توست با این همه موارد که توصیف کردم خودم را در جایگاه مناسبی نمی بینم حتی نمیدونم سیر مطالعاتی شما را ادامه بدم یا خیر از طرفی اندیشه های دیگه بجز امام خمینی هیچ کتاب و اندیشه ای حتی جناب مصباح و مطهری کسی مرا سیراب نمی کند. خدا را شکر که شما تفسیر کتب امام خمینی را دارید. خلاصه اینکه خودم را در حالت سرگردانی می دانم و بسیار عقب می بینم بخصوص وقتی می شنوم عده ای با ریاضات شرعی و صحیح سیر آفاق و انفس دارن و آنچنان روحشان لطیف شده که به نتایج عظیم رسیدن حتی ادعای کرامت نمیکنن و در خدای خویش غرق هستن وقتی با چنین مسائلی روبرو میشم بیشتر دچار تشویش خاطر میشم من انتظار داشتم طی این سالها تغییر عمده ای کرده باشم نه اینکه به کرامت برسم چنین منظوری ندارم کرامت از نظر من فقط برای سالک جنبه تشویقی داره ولی هدف و مقصود نیست حال به من بفرمایید با این اشفتگی خیال چکار کنم احساس میکنم هنوز قدم اول را برنداشتم شاید از لحاظ اعتقادی نسبتا خوب باشم اما از لحاظ عملی و اخلاقی بسیار ضعیفم و هنگامی که به گذشته نگاه میکنم تغییر مثبت نداشتم هرچند سعی بسیار کردم و از لحاظ اعتقادی هم جای کار زیاد دارم ولی در مجموع از لحاظ عرفانی قدمی برداشته نشده و من کاملا برای خودم متاسفم تازه همه چیز به اینجا ختم نمیشه گاهی وقتی درشبه ای در جمع قرار میگیرم بسیار راحت به خودم جواب میدم اما اصلا نمیتونم طرف مقابلم را توجیه کنم و بهش بگم دچار چنین خطایی هستی در نهایت سکوت میکنم انگار عقایدم فقط برای خودم کاربرد دارد واقعا راه عرفان متفاوت است؟ به سراغ عرفا بروم؟ اگر جواب مثبت است چگونه؟ اصلا چطور استاد عرفان میتوان پیدا کرد؟لطفا در این خصوص راهنمایی کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش استادِ حقیقی که کلّیاتِ راه را در جلوی ما بگذارد، در این تاریخ حضرت امام و رهبر معظم انقلاب هستند. فکر می‌کنم واژه‌ی «صبر» که در آیات و روایات تا این اندازه بر آن تأکید شده، به جهت آن است که همچنان بر راهی که می‌دانیم راهِ شریعت الهی است، بمانیم تا بالاخره یا در این دنیا و یا در آن دنیا به نتیجه برسیم. مهم، آن احساسِ بودنی است که خود را در رحمت الهی احساس کنیم. موفق باشید

26219
متن پرسش
سلام علیکم: آیت الله یعقوبی قاینی عارف بالله در شرح حال خود در کتاب سفینه الصادقین می فرماید که عده ای قبل از سیر الی الله نهایت و انتهای سیر خود به خدا را می بینند و لذا از روی یقین قدم در راه می گدارند و سیر می کنند تا خود را به آن منزلی که دیده اند برسانند و می گویند که چه فرق است بین کسی که با یقین حرکت می کند و کسی که می خواهد به این یقین برسد. سوالم این است که این امر چگونه ممکن است و چرا برای افرادی چون بنده رخ نمی دهد؟ او و امثال او حرکتشان با عشق و محبت آغاز شده ما چه کنیم؟ آیا ممکن است که ما هم شامل این الطاف شویم؟ چگونه؟ چیکار کنیم ما رو سیاهان؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چندان فرق نمی‌کند. زیرا به گفته‌ی خواجه عبداللّه انصاری آن کسی که از ابتدا مجذوب است برای پخته‌شدنِ خود باید برگردد و مثل بقیه‌ی سالکان، راه را طی کند تا آن جذبه از آنِ خودِ او گردد. موفق باشید

26218
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در صوت دهم از مباحث ده نکته از معرفت نفس می فرمایند که اگر علم النفس بخوانید استاد خودتون میشید و استاد میدونه شاگرد در چه مرحله ای از کثرت هست و بهش کمک میکنه به وحدت برسد و بر خیالاتش مسلط شود. بنده اگر بخواهم علم النفس را یاد بگیرم باید چیکار کنم؟ و چطور به معرفت نفس برسم؟ بنده طلبه ی پایه ۴ حوزه علمیه قم هستم. اگر استاد یا فرد خاصی را هم در این زمینه می شناسید خصوصا اگر در قم باشند به بنده معرفی کنید. ممنون می شوم. اگر کتب و آثاری هم میشناسید ذکر فرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد یزدان‌پناه و شاگردان ایشان در این مسیر قابل استفاده‌اند. موفق باشید

26171
متن پرسش
با عرض سلام: ۱. استاد عزیز اینکه می فرمایند بعد از نماز صبح تفکر بکنین؟ درباره چه چیزی تفکر بکنیم و حد و حدودش چقدر می باشد؟ ۲. تفاوت لااله الاالله و لا اله الا هو از نظر معنی و اینکه توحید صفاتی یا افعالی هست را میشه توضیح بفرمایین؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تدبّر در قرآن و یا تدبّر در ادعیه، به‌خصوص دعای «صباح»، نوعی تفکر است. ۲. در ذکر «لا اله الا هو» نظر به مقام احدیتِ حضرت ربّ العالمین می‌شود و در ذکر «لا إله إلا اللّه» نظر به مقام واحدیتِ حضرت ربّ العالمین می‌شود و هرکس بنا به ذوق و احوال خود می‌تواند به هر کدام از اذکار مذکور رجوع فرماید. موفق باشید

26169
متن پرسش
سلام علیکم: یک مطلبی برام پیش اومده درباره تحقیق و تفکر برای اعتقاد به اصول دین مبین و به یقین رسیدن. اخیرا دیدم آیت الله العظمی جوادی آملی، در تفسیر تسنیم نوشته اند که اگر انسانی پایه تفکرش، بجای شک و تردید، تقوا باشد، می تواند شک خود را هم مدیریت کند و با تحقیق به یقین برسد و البته اگر بجای تقوا، پایه فکرش شک بود خود را در بی ماوایی و سرگردانی نگه می دارد و حتی دوزخ را برای خود بر می گزیند. سوالم اینجاست انسانی که می خواهد با تحقیق به یقین برسد و حق و باطل رو تفکیک کنه و البته هنوز شناخت دقیقی از این دو مولفه و اصول دین ندارد، چگونه پایه فکرش میتونه بر اساس تقوا باشه و با تقوا فکر و تحقیق کنه؟ آیا منظور ایشان همان داشتن ظرفیت حق پذیری و ذوق سلیم برای کسب معرفت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان تلاش کند برای رعایت حقوق انسان‌های دیگر و خود را به گناهان آلوده ننماید، عملاً توانسته است بر اساس تقوا عمل کند و این امر او را به فطرتش که نور توحید دارد، نزدیک می‌کند. موفق باشید

26108
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. در آثارتون به این مضمون برخورد کردم که روش سلوکی علامه طباطبایی هم مثل امام معرفت النفس بوده ۱. منظور حضرتعالی اینست که روش امام و نحله نجف دقیقا یکسان هست؟ ۲. ممکن هست برای پیداکردن روش سلوکی امام راهنمایی و ارجاع بفرمایید؟ ۳. نظرتان در مورد سلوک در این زمان استاد و شاگردی مصطلح را نفی می کند یا نسبت به آن بی تفاوت هست که اگر لازم شود خب باید انجام شود؟ ممنونم
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حتماً همین‌طور است. به همین جهت مرحوم حسینقلی همدانی بر «اسفار» جناب صدرا تکیه داشته‌اند و آن را درس می‌دادند و حضرت امام نیز بر همین راه هستند ۲. بحمداللّه تعلیقات مربوط به سخنان امام در رابطه با جلد ۸ و ۹ «اسفار» می‌تواند نظر به معرفت نفس و حشر را به میان آورد. ۳. در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست عرایضی شده است. موفق باشید

26111
متن پرسش
با سلام: آیا گفتن اذکار به صورت ذهنی (یعنی در دل بدون ذکر زبانی): ۱. آیا ثواب دارد؟ ۲. آیا اثرات ذکر را بدنبال دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سالک به جایی می‌رسد که قلب او شروع می‌کند به اذکار الهی. به گفته‌ی مولوی: «قوم دیگر می‌شناسم ز اولیاء / که زبانشان بسته باشد از دعا». موفق باشید

26072
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و خدا قوت خدمت استاد طاهرزاده عزیز: قصد دارم دراین نوشته، بیشتر درباره ی خودم و راهی که باید در آینده طی کنم از شما سوالاتی بکنم. ببخشید اگر طولانی است اما نظرات و راهنمایی های شما برایم مهم است. بنده ۲۲ سال سن دارم و در یکی از روستاهای شهر همدان زندگی می کنم. تا قبل از سال ۹۴ یعنی سال ورود به دانشگاه، انسان مقیدی نبودم و در عالم ناسیونالیستی سیر می کردم و انسان بسیار سطحی بودم البته الان هم هستم. همان تابستان ۹۴ بود کلیپ های استاد رائفی پور را دیدم و مجذوب سخنانشان شدم رفته رفته عاشق مهدویت و سپس انقلاب و رهبری شدم. از ترم ۳ یا ۴ هم از درس خواندن در رشته ی حسابداری که با علاقه وارد آن شده بودم زده شدم، اما چاره ای نبود باید تا اتمام کارشناسی ادامه می دادم هرجور کج دار و مریض هم که بود ادامه دادم و الان ۹ ترمه شده ام هنوز هم ۱۳ واحد دیگر دارم. البته در کنار درس، تمام این مدت مجبور به کارکردن هم بودم. تا اینکه سال پیش توسط یک طلبه با تفکر و کتاب های شما آشنا شدم. ابتدا کتاب جوان و انتخاب بزرگ را مطالعه کردم و مطالبش به قولی بهم چسبید. اما نمی دانم چه شد دیگر ادامه ندادم. دوباره دوست طلبه ام ۲ ماه پیش بود که به بنده گفت: «تو یک مشت اطلاعات از سخران ها گرفته ای و چیز دیگری نداری باید از رائفی پور ها و امثالهم عبور کنی به نظرم بیشتر باید با استاد طاهر زاده انس بگیری‌.» خلاصه با کتاب های خویشتن پنهان و آشتی با خدا شروع کرده ام و بحمدالله دانایی ام نسبت به توحید و دین داری بیشتر شده و می دانم که باید ادامه دهم و آن ها را به دارایی تبدیل کنم. برنامه ی خوده بنده این است که با پایان درس برای سربازی اقدام کنم و در این مدت هم شروع به مطالعه کتب شما و دیگر کتب مرتبط کنم. با توجه به مشکلات مالی که بدهی های بانکی برای ما ایجاد کرده باید کار هم بکنم البته خودم کاملا با رزق در حد کفاف موافقم. می خواهم بعد از بازگشت از سربازی کار کشاورزی و پرورش گوشت سفید انجام دهم. (البته می دانم طبق فرمایشات شما باید ابن الوقت بود و با آینده زندگی نکرد) حالا به نظر شما چگونه می توانم در کنار این کارهای مربوط به زندگی و مشکلات همیشگی آن به درد انقلاب و دین الهی بخورم؟ آیا فقط به ابعاد قلبی بپردازم و خودم را از اجتماع دور کنم؟ یا شروع به برگرفتن فلسفه هم بکنم که علاقه هم دارم اما نمی دانم استعدادش را هم دارم یا خیر! و اگر مثلا فلسفه خواندم چه کمکی به خودم و جامعه ی پیش به سوی ظهور، می توانم بکنم با توجه به اینکه از دانشگاه هم فاصله خواهم گرفت! البته سوال ها زیاد است و می دانم وقت شما هم پر است. ببخشید بابت طولانی شدن متن. اگر امکان دارد جواب آن را خصوصی بفرستید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. واحدهای درسی را بگذرانید و درس را تمام کنید و پس از سربازی، هر شغلی که پیش آمد اعم از آن‌که مربوط به رشته‌‌ی خودتان باشد و یا نباشد، دنبال کنید. ۲. در حین سیر در این مسیر در حدّ معمول، مطالعه هم داشته باشید. با رشد فکری، هرجا که باشید به خودی خود برای انقلاب و برای خود مفید می‌شوید. ۳. جناب آقای رائفی‌پور از سربازان انقلاب هستند، معنا ندارد کسی بخواهد از ایشان عبور کند. آری! نباید به جز در معصوم، در هیچ‌کس متوقف شد. موفق باشید

نمایش چاپی