بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23903
متن پرسش
سلام استاد گرامی، عمری است با مباحث شما انس دارم و بارها سعی کرده ام در مسیر اخلاق و سیر و سلوک قرار گیرم، بحمدلله چند سالی است توفیق نماز شب پیدا کرده ام لیکن دو مشکل جدی دارم. اول اینکه: هیچ حظی از نماز شب نمی برم و الان بصورت عادت برایم درآمده است چون در هنگام انجام این عبادت اصلا حال تمرکز ندارم و از طرفی هیچ لذتی هم نصیبم نمی شود، گاهی شبها می خواهم نماز شب را ترک کنم و نخوانم ولی اینکار را هم نمی توانم انجام دهم چون در این فرصت شب اصلا خوابم نمی برد و فیزیولوژی بدنم عادت به بیداری حداقل نیم ساعت قبل از اذان صبح را دارد و به این صورت نماز شب می خوانم. دوم اینکه: با وجود گذشت ایام جوانی ام و قرار گرفتن در ایام میانسالی (حدود 45 سال) متاسفانه مدتی است در گیر تمایلات نفسانی و یا بهتر بگویم مسایل شهوانی شده ام، الان به حالت پوچی رسیده ام از یک طرف نماز شب می خوانم و بقول معروف در متدینین سری در سرها در جامعه دارم و از طرفی امیالی که مناسب سنین جوانی است به من حمله کرده است، این تناقضات را چگونه برطرف کنم؟ گیر افتاده ام؟ به خودم نهیب می زنم که عمرت و عباداتت بر باد رفته است، تقریبا همه کتابهای شما را خوانده و سخنرانی هایتان را گوش داده ام، جهت یاد گرفتن چیزی تقریبا کم ندارم، ولی مانده ام، اولا دعایم کنید بصورت ویژه، ثانیا با جمله ای قلب مرده ام را دوباره وعظی بفرمایید. ثالثا نماز شب بی لذتم را چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نماز شب را با این نیت ادامه دهید که به صورت تکوینی، نوعی هماهنگی با روح حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» برایتان به‌وجود می‌آید، هرچند ممکن است در این دنیا و در ساحتی که هستید آن را احساس نکنید، ولی با همان نیّتِ هماهنگی با رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» آن را انجام دهید. ۲. این‌که گفته‌اند همسر انسان موجب عفت انسان می‌گردد، جهت همین موضوع میل جنسی است که در این موارد سراغ انسان می‌آید و پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند هر آن‌چه در بقیه‌ سراغ دارید، در همسر خودت هست. موفق باشید  

23908
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. غم غربتی که در غروب ها یا بعد از سفر خصوصا زیارتی یا معنوی برای انسان پیش می آید‌ به چه علت است؟ ۲. در این مواقع چطور باید قلب را آرام کرد؟ آیا باید به آن بی محل بود؟ ۳. این حالت در سیر و سلوک و منازل عرفانی چه جایگاهی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در این موارد به راهِ گشوده‌ای که خداوند در مقابل ما قرار می‌دهد، باید فکر کرد. موفق باشید

23897
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گران قدر: در معارف دینی از طرفی داریم که ثقه و اطمینان به خدا داشته باشید و از طرفی نیز داریم که خود را از مکر خدا در امان ندانید. این در حالی است که ظاهرا این دو قابل جمع نیستند چرا که کسی که کاملا دلش به خدا قرص باشد و او را دلسوز نسبت به خود بداند، ظاهرا دیگر احتمال مکر خدا را در مورد خود نمی دهد. همین حرف در مورد حسن ظن به خدا و خوف از او و خوف از عاقبت هست به ذهن می رسد. کسی که به خدا حسن ظن و بالاتر از آن ثقه داشته باشد دبگر دلیلی برای خوف به خصوص خوف از عاقبت نمی یابد و در یک آرامشی قرار می گیرد. لطفا راهنمایی بفرمایید که نقص این تلقی چیست و این ها چگونه قابل جمع هستند؟ با تشکر و امتنان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به خدا اطمینان دارید که در مسیر توحید وعده‌های او محقق می‌شود؛ مثل آن‌که مطمئن هستیم آمریکا در مقابل انقلاب اسلامی هیچ غلطی نمی‌تواند بکند؛ این اطمینانِ به خدا است. ولی از مکر خدا نباید در امان بود، مربوط به وقتی است که بدون دلیل اعمال خود را بهترین اعمال بدانیم و به جایِ باقی‌بودن بین خوف و رجاء، فقط در رجاء به‌سر ببریم. آری! باید به خدا حسن‌ظن داشت از آن جهت که خوبیِ بندگانش را می‌خواهد و رحمت او واسع است. ولی خوف از این‌که ما کوتاهی کنیم، سرِ جایش محفوظ است. موفق باشید

23865
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. آیا عارفان به دو گروه کامل و ناکامل تقسیم می شوند؟ مثلا اینکه می گویند مرحوم آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی عارف کاملی بود مگر عارف غیر کامل هم داریم؟ ۲. اگر عارف غیر کامل هم داریم بفرمایید که آیا عارف غیر کامل هم صلاحیت دستگیری دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بلی. بعضی‌ها تنها سیر إلی اللّه دارند و بعضی سیر إلی اللّه و فی اللّه دارند. عارفی می‌تواند دستگیری کند که عارفِ کاملِ مکمّل باشد یعنی عارفی که سیر إلی اللّهِ فی اللّهِ باللّهِ إلی الخلق داشته باشد. ۲. نه. موفق باشید

23864
متن پرسش
سلام علیکم: استاد چند سوال از محضرتون دارم: ۱. نظرتون در مورد فرقه گنابادی چیه؟ دراویش نعمت اللهی منظورم هست. منحرف هستند؟ ۲. کتاب شریف مقالات اثر مرحوم آیت الله شجاعی در جلد سوم امر هشتم از مرتبه دوم مراقبه امر ورد است. استاد می فرمایند سالک باید مشغول به اوراد شود البته بسیار تاکید می کنند که اوراد نباید سلیقه ایی انتخاب شود و باید با راهنمایی فردی که به معنای واقعی کامل است صورت گیرد. حال ما که دسترسی به کامل نداریم برای این مورد چه کار کنیم؟ کتاب مقالات از جلد اول تا سوم تمامش قابل اجرا است بجز امر هشتم. از مرتبه دوم مراقه که دستور ورد می باشد. چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. طرفداران آن فرقه متفاوت‌اند و بنده تحقیق مفصل در موردشان ندارم. ولی عده‌ای را می‌شناسم که در عین تعلق به آن فرقه، انسان‌های مثبتی هستند. ۲. فکر می‌کنم با اذکار عمومی که مورد تأیید ائمه «علیهم‌السلام» هست، بتوان مشکل را حلّ کرد. مثل اذکاری که در این ماه شعبان در مفاتیح وارد شده است یا ذکر «لا إله إلاّ اللّه» و یا ذکر «یا حیّ و یا قیّوم». موفق باشید

23858
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: در آغاز ماه شعبان در مفاتیح الجنان حدیث در مورد فضیلت ماه شعبان و روز اول آن آمده که از شما در خواست دارم در صورت امکان به فهم این حدیث کمک کرده و توضیحی برای روشن تر شدن این حدیث داشته باشین تا ما هم بتونیم درک بهتری از امور حاکم بر عالم داشته باشیم. این حدیث از مولا امیر المومنین است که از کنار جمعی که در مورد قضا و قدر صحبت می کنند در مسجد عبور می کنند که به جهت طولانی بودن حدیث، متن حدیث که در لینک زیر هست رو خدمتتان ارسال می کنم. http://www.erfan.ir/mafatih103/خبری-شریف-در-فضیلت-روز-اول-شعبان-مشتمل-بر-فوائد-کثیره-کلیات-مفاتیح-الجنان-با-ترجمه-استاد-حسین-انصاریان با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید حضرت به آن گروه که باید با رجوع به حضرت پروردگار متوجه‌ی تجلیات انواری بگردند که در دل آن انوار مسئله‌ی قضا و قدر به شکل حضوری برایشان حل می‌شود؛ می‌فرمایند:

آیا ندانستید که خداى تعالى را بندگانى است، که آنان را از هراس ساکت نموده بى آنکه لال باشند، یا از سخن گفتن عاجز باشند، اینان هرگاه عظمت خدا را به خاطر مى آورند، زبانهای شان شکسته و دلهای شان از جا کنده می شود، و عقولشان از سر می رود، و دچار بهت و حیرت می گردند، این همه به خاطر بلنداى عزت و شوکت و بزرگداشت خداست! هرگاه از این حالت به خود آیند با کردارهاى پاکیزه به سوى خدا رو می کنند و وجود خود را در شمار ستمکاران و خطاکاران به حساب می آورند، درحالی که از تقصیر و کوتاهى پا کند، اینان براى خدا به کردار اندک راضى نمیشوند، و عمل زیاد را براى او بسیار نمیشمارند، پیوسته به کار شایسته و عمل نیک مشغولند، اینان چنانند که هرگاه به ایشان بنگرى، ترسان و هراسان و در بیم و اضطراب به عبادت ایستاده اند، اى گروه تازه کاران شما کجا و ایشان کجا، آیا ندانستید که داناترین مردم به «قدر» ساکت ترین ایشانند در سخن از آن، و نادان ترین مردم به «قدر» سخن گوترین آنانند نسبت به آن.

ملاحظه می‌کنید راه‌کاری که حضرت برای درک صحیح تقدیرات الهی پیشنهاد می‌کنند حضور در عبادات الهی است. زیرا در راستای عبادات به‌خصوص در ماه شعبان، تجلیاتی از شعبه‌های معرفتِ حضوری نصیب انسان می‌شود که جزئیات افکار به کلیات معارف متصل می‌گردد. موفق باشید  

 

23860
متن پرسش
سلام: این جمله را بسط و شرح مصداقی دهید در جامعه امروز. «آن کس که نمی داند در جدایی از خدا چه چیزی را از دست می دهد؛ چگونه پروای رعایت دستورات خداوند را دارد؟» خدا با رسولش (ص) محشورتون کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً هم همین‌طور است. زیرا ابتدا انسان باید بداند در رعایت دستورات خدا چگونه وارد عالَمی از نور می‌شود و چگونه آن‌چنان استقرار می‌یابد که گویا با همه‌ی سختی‌هایی که ممکن است در دنیا به او برسد، خود را در مغز عالَم احساس می‌کند. آری! چنین کسی می‌تواند مقیّد به رعایت دستورات الهی و رعایت حقوق انسان‌ها باشد. آیا نباید ابتدا انسان‌ها متوجه‌ی برکات راهی شوند که با دستورات الهی نصیب‌شان می‌شود تا خودشان در طلب رعایت دستورات الهی قرار گیرند؟ به نظر بنده، ما در این مورد کوتاهی می‌کنیم و بیشتر، تکالیفِ شرعی را متذکر می‌شویم تا برکاتی که برای انسان در إزای دستورات الهی به ظهور می‌آید. موفق باشید   

23853
متن پرسش
سلام: آيا شما فكر نمي كنيد مطالب زهد گرايانه كه در كتاب فرزندم اينچنين بايد بود آورده ايد باعث دلزدگي دين يا برعكس باعث دست كشيدن از كار و تلاش در جامعه و اكتفا به حداقل ها گردد. مثال : آوردن شعر مولوي در باره خراب كردن خانه تن جهت رسيدن به گنج يا مثال خانه پيامبر در مدينه در حالي كه مي دانيم بسياري از امامان از نظر زندگي دنيايي داراي اموال و ثروت بوده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال آموزه‌های دینی به ما متذکر می‌شوند «کُن لدنیاک کانّک تعیش ابداً، و کن لآخرتک کأنّک تموت غداً» باید طوری زندگی کرد که گویا تا ابد زنده‌ایم، و نیز باید طوری به فکر آخرت بود که گویا فردا از این دنیا می‌روی. به هر طرف بیفتیم، در افراط و تفریط قرار گرفته‌ایم. موفق باشید  

23839
متن پرسش
سلام استاد گرامی: سال بسیار خوبی برایتان آرزومندم. استاد جان ۲ پرسش دارم: ۱. در آداب نمازی از میرزا جوادآقای ملکی آمده است در وقت معین انجام شود نت ۱۰ روز، بنده این نماز را ۲۱ دقیقه مانده به اذان صبح هر روز به جا می آورم این درست است؟ چون اذان هر روز یک دقیقه میاد عقب من ملاک رو ۲۱ دقیقه گذاشتم حالا اذان هر ساعتی باشد. ۲. استاد برخی افراد می گویند هر چه می خواهید از خدا بخواهید و خود ائمه هم از خدا می خواستند آیا این که ما برویم در خانه حضرت امیر و از ایشان بخواهیم فلان موضوع را برایمان درست کن اشتباه است؟ (با علم به اینکه حضرت هرچه دارند از خدا دارند و این قدرتشان در ید قدرت حضرت حق است). استاد یعنی خدا دوست دارد ما مستقیم از خودش که قاضی الحاجات است بخواهیم یا اگر به ائمه هم مراجعه کنیم برای حاجاتمان، خوشحال می شود؟ استاد ممنون می شوم از راهنمایی های ارزنده تان. شما دست ما را در این دنیا می گیرید، خدا را قسم می دهم به سوز دل حضرت زینب که در منازل آخرت دست شما و خانواده تان را بگیرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جریان نمازی که می‌فرمایید نیستم. ۲. عنایت داشته باشید که واسطه ‌فیض بودنِ اولیاء الهی برای گرفتن حاجات از حضرت رب‌العالمین بدین معنا است که بهترین راه رجوع به پروردگار را پیدا کنیم. زیرا وقتی در منظر و سیره‌ی اولیاء الهی به حضرت پروردگار رجوع می‌کنیم، معلوم است که خداوند با رحمت خاصه‌ی خود با ما برخورد می‌کند. آری! ما و همه‌ی انسان‌ها و حتی اولیاء الهی تنها و تنها ربّ العالمین را قاضی‌الحاجات می‌دانند. ولی وقتی مثلاً از مولایمان حضرت علی «علیه‌السلام» می‌خواهیم که ایشان واسطه شوند تا حاجاتی از حاجات‌مان برآورده شود؛ عملاً آن امام را واسطه می‌کنیم. و یا وقتی از خداوند می‌خواهیم که به حقیقت زهرای مرضیه «سلام‌اللّه‌علیها» فلان حاجت ما را برآورده کنند؛ عملاً داریم نظر می‌کنیم به زیباترین برخورد خدا به آن حضرت، تا در بستر آن بهترین برخوردها با ما برخورد کند. موفق باشید    

23840
متن پرسش
بسم رب الشهدا و الصدیقین با عرض سلام و خدا قوت: یه سوال اساسی داشتم خدمتتون. راز خوش خلقی و وسعت داشتن با افراد بیرون از خانه و تنگی و بد خلقی با افراد داخل خانه مثل پدر و مادر و همسر چیه؟ بنده چند سالی هست گرفتار چنین روحیه ای هستم و هر چی فکر می کنم به نتیجه ای نمی رسم. نه اینکه بنام بر تنگی و بدخلقی باشه، اتفاقا برنامه ریزی هم می کنم و هر بار تصمیم می گیرم و مصمم میشم که این جوری نباشم اما با کوچکترین تنش یا بد صحبت کردن خودم یا خانواده به هم می ریزم و درِ لجاجت و بدخلقی باز میشه. در حالی بیرون خانه اینطوری نیست. این به خاطر نفاق هستش؟ یا راحت طلبی پنهانی که دارم؟ یا خودبزرگ بینی؟ این یه طرف قضیه است. از طرف دیگه پدرم اخلاقشون به شدت تند بوده و با کوچکترین تنشی عکس العمل شدید نشان می دهند و به این دلیل و دلایل دیگری که هست، مادرم جلوی من و برادرم پدرم را سرزنش می کنند و همین امر باعث شده شأن پدری پدرم به شدت خدشه دار بشه. یکی از دلایل بی احترامی برادرم نسبت به پدرم را همین امر می دونم و البته خودم را ار بی احترامی مبرا نمیدونم. در کل در خانواده ام هیچ کس در جایگاه خودش نیست و همه چیز داغون هستش. مادرم از این اخلاق پدرم در طی حدود ۲۳ سالی که باهم ازدواج کرده اند خیلی رنج کشیده مضافا بر اینکه مادرم کارمند هستند و اکثر مخارج بر دوش ایشان بوده است. منظورم اینه که این مسائل مربوط به پدرم (البته ایشون قصدشون اذیت کردن نیست، اخلاق بدی است که نمی توانند کنار بگذارند وگرنه خیلی برای بنده زحمت کشیده اند و در اعمال عبادی به شدت هیئتی و اهل نماز شب هستند و حتی یکی از دلایل زجر و رنجش من همین تضاد است) یک شخصیت بسیار نفرت انگیز در ذهن اعضای خانواده به ویژه بنده ایجاد کرده در حالی خیلی کلنجار با خودم میرم که این مبنای عملم نباشه و بر اساس تلکیف الهی که دارم عمل کنم. در کل سوال بنده از یک جهت اینه که چرا اینقدر عوامل بیرونی بر روی عملم تاثیر داره و از جهت دیگه این آشوب و تضادی است که داخل خانواده بوجود آمده؛ بنده کاملا احساسم اینه که این آشوب به خاطر اینه که اراده های خانواده اصلا ذیل اراده الهی نیست یعنی می بینم که نیست در حالی که نمیخوان اینجوری باشه (یعنی مثل همان چیزی که در نسبت با غرب داریم قلبا نمیحوان غربی باشند ولی عقلا این طوری اند) و تقاضای راهنمایی دارم که چیکار کنم. در واقع دو سوال دارم: یکی اینکه: با این روحیه ای که در من هست چه بکنم؟ این رو حیه ی تاثیر عوامل بیرونی بر اعمالم که یکی از جلواتش تضاد بین رفتار داخل خانه و بیرون خانه است. دوم اینکه: با این اوضاعی که در خانواده ایجاد شده چطور بر خورد کنم؟ این برخورد های بد و فضای بد موجود بین افراد خانواده، در حالی همه از خودم و پدر و مادرم و برادرم نماز خوان و هیئتی هستیم ولی... بنده مباحثتون رو پیگیر هستم و تقریبا با تفکرتون آشنام ان شاءالله امیدوارم که منظورم رو توانسته باشم بیان کنم. خیلی عذر خواهم که وقتتون رو به این اندازه گرفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مشکل، مشکلِ بسیاری از مردم در این دنیا است و ریشه در خودبین‌های دنیای مدرن دارد و باید به طلوع جهان دیگری فکر کرد غیر از این جهان. باید بدانیم اگر بخواهیم از دین خود بهره‌ی لازم را ببریم، باید دوگانگیِ بین خود و دیگران را که ما را از نظر به خوبی‌های آن‌ها محروم کرده، تغییر دهیم. و رابطه‌ی صحیح با دیگران به ظهور نمی‌آید مگر آن‌که متوجه باشیم با این رابطه‌های غیر صحیح، عملاً از دستورات و برکاتِ قرآن محروم می‌شویم همان‌طور که به تعبیر قرآن یهود و نصاری از برکات استفاده از تورات و انجیل و از اقامه‌ی آن به جهت عدم تحملِ «غیر» محروم شدند. آن‌جایی که خداوند می‌فرماید: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ حَتَّى تُقيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزيدَنَّ كَثيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ» (68)/ مائده) ملاحظه می‌کنید که علت ناتوانی اهل کتاب از عدم اقامه‌ی تورات و انجیل آن است که در مقابل وَحی محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نه‌تنها خاضع نشدند بلکه طغیان و کفرشان افزوده شد. این خطر در مورد ما نیز هست که در مقابل سخنِ حق دیگران، وجوهِ انسانی آن‌ها را در نظر نمی‌گیریم. به هر حال همین‌که مسلمانند و به قول شما نمازخوان و هیئتی هستند، کافی است که با روحیه‌ی گشاده و دلگرم‌کننده با آن‌ها برخورد شود. در این مورد پیشنهاد می‌کنم نسبت به دعای شریف «مکارم الاخلاق» مأنوس باشید.

 بسیاری از مردم از رویارویی با «دیگری» دوری می‌کنند ولی با دیگری تنها راه هم‌زیستی خردمندانه، درک عمیق دیگری و وقوف به محدودیت‌های خویش و در پیش‌گرفتن منش گفتگو است. بسیاری از مشکلات انسانی راه حلی جز تغییر نگاه به «دیگری» ندارد. هر کوششی برای حذف دیگری به خشونتی مضاعف منتهی می‌شود. باید در صدد یافتن الگوی مناسب زیستن با دیگری باشیم. بیش از هرچیز باید قرارگرفتن در کنار دیگری را پذیرفت. و این است تاریخی که باید طلوع کند. موفق باشید  

23822
متن پرسش
استاد عزیز سلام: مطلبی به شرح زیر در یکی از سایت ها دیدم و سوالم این است که اگر ما هم دستورالعمل ذکر شده را بکار ببریم چه نتایجی برایمان دارد؟ با تشکر « دستورالعمل آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی به امام خمینی شرح ماجرا به نقل از فرزند آیت الله شبیری زنجانی از زبان پدر بزرگوارشان این‌گونه نقل می‌شود که: در سفری که امام خمینی (ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می‌شوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می‌گوید با شما سخنی دارم. حاج حسنعلی نخودکی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه کار دارید؟ امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (علیه‌السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟ حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند: اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می‌دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟ امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم. حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید رو به ایشان کرد و فرمود: حالا که نمی‌توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن این که: بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌گویی. بعد یک لااله الا الله می گویی - بعد سه بار سوره توحید را می‌خوانی و بعد سه بار صلوات می‌ فرستی و بعد سه بار آیه مبارکه: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا» را می خوانی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر‌چند همه‌ی توصیه‌هایی که جناب آقای نخودکی فرموده‌اند خوب و مفید است ولی فکر می‌کنم آن دستور العمل اولا: از جهتی مربوط به آن شرایط باشد ثانیا مربوط به ذوق حضرت امام است لذا بهتر است ما بر اساس ذوق و روح خودمان تعقیباتی که جناب شیخ عباس قمی در مفاتیح مطرح کرده‌اند را انتخاب کرده و انجام دهیم. موفق باشید

23804
متن پرسش
سلام: با توجه به فرموده عالم بزرگوار مرحوم لنکرانی که واجبات خود را انجام دهید و بعد از آن بدنبال حل مشکلات مردم باشید من بهشت را تضمین می کنم. خواهشمند است مرا راهنمایی بفرمایید. من می توانم بجز شغل اول شغل دومی داشته باشم و درامد آن را فقط برای کمک به فقرا و نیازمندان اختصاص دهم. آیا این کار را انجام بدهم و یا اینکه بعد از فراغت از شغل اول بدنبال عبادت نوافل و قرآن و ادعیه و مستحبات باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انجام واجبات با معارف و اخلاقِ بهتر موجب نتیجه‌ی بهتری خواهد شد. آری! در کنارِ عمق‌بخشیدن به معارف دینی، اگر زمینه‌ی خدمت به مردم فراهم است باید آن خدمت را بر انجام مستحبات ترجیح داد. موفق باشید

23802
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز جناب آقای طاهرزاده: بنده در زمینه ی سیر و سلوک، کتب مرحوم آیت الله محمد شجاعی را مطالعه کردم و از سخنرانی های صوتی ایشان استفاده می کنم. انصافا ایشان خیلی عالی گفته و نوشته اند. بسیار لذت می برم از خواندن آثارشان و گوش دادن اصوات شان. به وجد می آیم. دو تا سوال از محضرتون داشتم: ۱. بنظر شما استاد عزیز، با عمل به تک تک گفته ها و نوشته های ایشان خصوصا سه جلد کتاب مقالات شان به همراه شرح صوتیِ شما بر این کتاب، چقدر می شود در سلوک الی الله موفق شد؟ ۲. با عمل به تک تک دستورات ایشان می توان تا سرحدّ مکاشفات رسید؟ البته می دانم که هدف از سلوک الی الله رسیدن به مکاشفه نیست و نباید هدف این باشد ولی این را از این جهت پرسیدم که چون بعضی ها می گویند اگر می خواهید در عوالم غیبیه به روی شما باز شود باید حتما استادی داشته باشید و با کتاب و صوت و...نمیشه سیر و سلوک کرد. و این اندکی دل سردی می آورد. خواستم نظر شما بزرگوار را بدانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری به خصوص جلد اول نکات بسیار دقیقی را در این مورد در اختیار شما می‌گذارد. ۲. آری می‌شود. تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید کرد

موفق باشید

23798
متن پرسش
سلام: اینکه بزرگان فرمودن دنبالِ استاد باشید، منظورشون چیه که آنقدر تاکید کردند؟ مگه پیامبر نفرمودند دو چیز گرانبها میانتان می گذارم، خب پس چه لزومیه ما یه استاد پیدا کنیم و ازش تبعیت کنیم؟ آیا این استاد خودش برامون حجاب و مانع نمیشه، و اینکار شبیه مرید و مراد بازیِ دراویش نیست؟ و اصلاً دستوری از معصوم در این باب رسیده؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در این مورد خوب است که جزوه‌ی «روش سلوکی آیت‌ الله بهجت» را که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید

23779
متن پرسش
عرض سلام و ادب. وقت بخیر. استاد من کتاب «فرزندم این چنین باید بود» را به طور کامل مطالعه کرده ام. ولی اگه ممکنه دوست دارم باز هم در مورد جایگاه رقابت در بین انسانها متوجه بشوم که رقابت سالم هم داریم یا رقابت کلا یه نوع انتخاب نفسانی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با تفکیک بین حسد و غبطه بتوان رقابتِ سالم و نا سالم را مشخص کرد. در حسد، به عنوان رقابتی نا سالم، انسان حسود طالب نفیِ توفقیقات محسود است ولی در غبطه انسان، طالب آن است که توفیقات طرف مقابل برای او هم تقدیر شود. موفق باشید

23784
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد مکرم: پیرو سوالی که در شماره ۲۳۷۶۹ در مورد افطار روزه‌ی مستحبی به دعوت برادر مومن آمده‌ بود،‌ به نظرم توجه به نکاتی لازم است. اولا: طبق آن‌چه بنده جستجو کردم، کلمات علما صرفا منحصر به خوشحال شدن کسی که افطار ‌می‌کند نیست. مثلا مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «قبول دعوت مؤمن در حال روزه مستحبى، شرعاً امرى پسنديده است و خوردن غذا به دعوت برادر مؤمن هرچند روزه را باطل مى‏ کند، ولى او را از اجر و ثواب روزه محروم نمى‏ سازد». آیت الله سیستانی می‌فرمایند: «اجابت دعوت برادر مومن، مستحب است؛ یعنی اختيار دارد مي‌تواند هم بخورد و هم نخورد، ولي چون اجابت دعوت مومن (را می‌کند) در اين مورد ثواب روزه را مي‌برد و دعوت برادر مومنش را هم اجابت مي‌كند.» گویا صرفا اجابت دعوت مومن و احترام به دعوت وی موضوعیت دارد هر چند خوشحالی در میان نباشد. ثانیا: در روایات نیز حکمت اجابت دعوت مومن را منحصر به خوشحال شدن او نکرده است (مثل روایت: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام: يَدْعُونِي الرَّجُلُ مِنْ أَصْحَابِنَا وَ هُوَ يَوْمُ صَوْمِي فَقَالَ أَجِبْهُ وَ أَفْطِرْ) و وقتی روایتی مسأله‌ی خوشحال کردن را به میان می‌آورد، سخن از اجر دو برابری یا حتی ده برابری کرده‌است (مثل روایت: مَنْ نَوَى الصَّوْمَ ثُمَّ دَخَلَ عَلَى‏ أَخِيهِ فَسَأَلَهُ أَنْ يُفْطِرَ عِنْدَهُ فَلْيُفْطِرْ فَلْيُدْخِلْ عَلَيْهِ السُّرُورَ فَإِنَّهُ يُحْتَسَبُ لَهُ بِذَلِكَ الْيَوْمِ عَشَرَةُ أَيَّامٍ) بنابر این لسان روایات نیز صرفا بحث خوشحال نمودن نیست. ثالثا: در بسیاری از موارد آن خوشحالی‌ای که شما می‌فرمایید هست. آری، کسی از صرف این که توانسته روزه‌داری را مجبور به افطار کند خوشحال نمی‌شود ولی از اجابت دعوتش حتما خرسند خواهد شد. مثلا وقتی از میوه‌ها و شیرینی‌هایی که تهیه کرده‌است تعارف می‌کند دوست دارد شخص مقابل اجابت دعوت کرده و از آن‌ها تناول کند. به عنوان نمونه، وقتی شما به میهمانتان تعارف می‌کنید که از میوه‌ای که جلویشان گذاشته شده بخورند،‌ آیا این‌چنین نیست که از استفاده‌ی آن‌ها از میوه‌ها خوشحال شوید؟ وقتی شخصی را برای ناهار دعوت می‌کنید خوشحال نمی‌شوید که اجابت دعوت کند؟ به نظر می‌رسد در میهمانی‌ها مخصوصا در این ایام نوروز وقتی صاحب خانه متوجه می‌شود مهمانش روزه‌ی مستحبی گرفته است، در صورتی که با تعارف او روزه‌ی خود را باز کند، می‌بیند که احترام حرفش تا چه اندازه‌ نگاه داشته‌شده و بی تردید خوشحال می‌شود. علاوه بر این که در روایات آمده است که اگر او نفهمد که روزه‌هستی و تو بدون این که منتی بر سرش بگذاری روزه‌ی خود را افطار کنی، ثواب یک سال روزه برایت ثبت می‌شود. همیشه ملتمس دعایتان بوده‌ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید این‌که بزرگانِ دین بحث خوشحال کردن مومن را در افطار کردن روزه آورده‌اند و آن دو را جمع کرده‌اند با نظر به امثال چنین روایتی باشد که امام کاظم علیه‌السلام می‌فرمایند: فِطْرُكَ لِأَخِيكَ وَ إِدْخَالُكَ السُّرُورَ عَلَيْهِ أَعْظَمُ مِنَ الصِّيَامِ وَ أَعْظَمُ أَجْراً. در هر حال معلوم است که اجابت دعوت مؤمن خود به خود برکاتی حتی بیشتر از روزه داری را به انسان بر می‌گرداند. می‌ماند که موضوعِ اجابت دعوت مومن را در هر زمان و فضایی مورد بررسی قرار دهیم نه آن‌که به بهانه‌ی اجابتِ دعوت مومن طالب آن باشیم که کسی در حین روزه داری چیزی به ما تعارف کند تا روزه‌ی خود را افطار کنیم و قصه‌ی آن آقایی پیش بیاید که می‌گفت: من در تمام طول سال اراده‌ی به روزه‌داری می‌کنم و تمام سال امیدم به آن است که اقلا عیال دعوت به خوردن غذا بکند و من افطار کنم و وای اگر کسی نباشد که آن روز مرا دعوت به خوردن این‌جا است که موضوع اجابت مومن به چیز ضعیفی تبدیل می‌شود و فرهنگ اجابت مومن که باید در همه‌ی امور باشد، درحدّ افطار روزه پایین می‌آید. می‌ماند اتصال روزه‌ی ماه رجب و شعبان به ماه رمضان که در روایات خود داریم که جناب سلمان در محضر پیامبر اظهار می‌دارد إِنِّي أَصُومُ الثَّلَاثَةَ فِي الشَّهْرِ وَ قَالَ اللَّهُ‏ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ أُوصِلُ رَجَبَ‏ وَ شَعْبَانَ بِشَهْرِ رَمَضَانَ وَ ذَلِكَ صَوْمُ‏ الدَّهْر. آیا در این دو ماه که بنا داشته‌است روزه‌ی آن دو ماه را به ماه رمضان متصل کند اگر به او تعارف می‌کردند به عنوان اجابت تقاضای مومن روزه‌ی خود را افطار می‌کرد و باز آیا می‌توان در آن صورت بگوییم روزه‌ی آن دو ماه را به ماه رمضان متصل کرده‌است؟ بد نیست در این مورد نیز فکر شود. در هر حال بنده معتقدم اگر کسی به قصد اجابت تقاضای جدّی مومنی روزه‌ی خود را افطار کند مشمول برکاتی که در روایات برای او ذکر شده‌است می‌شود. می‌ماند که اگر قصد کرده باشد که این دو ماه را روزه بگیرد آیا بر آن عهد خود باید بماند یا در آن صورت نیز افطار کند که به عهده‌ی خود او است. عمده آن است که اگر کسی در هر حال بنا داشته‌است روزه بگیرد به نظرم نباید بر اساس این روایات به او سخت گیری کرد و بر اساس اجابت تقاضای مومن ما اصرار بر ترک روزه‌ی او نکنیم و ما از این طرف اجابت کنیم تمایل او را بر حفظ روزه‌اش. با همه‌ی این احوال تعصب نسبت به حفظ روزه‌ی مستحبی هم چندان جالب نیست. موفق باشید

23773
متن پرسش
سلام: من تا ۱۸ سالگی مباحث اعتقادی کار کردم مثل ده نکته از معرفت النفس و حرکت جوهری و بعد از این کتاب معرفت النفس آقای حسن زاده. هر هفته هیات مسجد و تو اون سن به فکر سیر و سلوک به خاطر کنکور از مباحث جدا شدم و یواش یواش همون عقیده ها رو حفظ کردم ولی در عمل کم آوردم و تا زمانی ادامه پیدا کرده که الان به همه چیز شک دارم و اون وقایعی هم که بدیهی هست و در فکر قبول کردم رو با دل نمی پذیرم. بهتره بگم اون چند سال هم به خودم تحمیل کرده بودم و با دل قبول نکرده بودم. الان آزارم میده این وضعیت. چطور خودم رو اروم کنم؟ چه کتابی بخونم که درستم کنه؟ یک راهی به من نشون بدید که از برزخ خلاص شم و قدرت پیدا کنم تا جلوی نفسی که مانع از پذیرش و عمل به حق شده بایستم. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوبی کار همین است که با بازخوانی مجدد آن مطالب که قبلا معلومات شما بود و در موطن عقل پذیرفته شده‌بود، بازخوانی شود تا از آنِ شما گردد و قلب آن را تصدیق کند. به همین جهت در قرآن داریم:‌ «یا ایها الذین آمنوا آمِنوا» یعنی آن ایمان قبلی را با عمقِ بیشتر و با حضور بیشتر در خود شکل دهید. موفق باشید

23770
متن پرسش
سلام علیکم وقتتون بخیر. استاد گرانقدر با توجه به اینکه لحظه تحویل سال در احکام شریعت و دستورات دینی قداست خاصی ندارد برایم جای سوال است که چرا علما برای لحظه تحویل هرکدام دعای خاصی پیشنهاد می کنند؟ یا سلوک خاصی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال تحولی در طبیعت ایجاد می‌شود که محل تجلی حیاتی خاص است مثل صبحگاهان که نحوه‌ای از حیات در آن نهفته است بر عکس غروب نسبت به صبح. به همین جهت برکات صبح بیشتر است. موفق باشید

23769
متن پرسش
خدمت استاد گرامی سلام علیکم: آقا این روزه‌ی ماه رجب در این ایام نوروز برای ما داستانی شده است. دوستان و آشنایان تعارف می‌کنند. از روحانیون می‌پرسیم می‌گویند بخورید. از شما نقل شده‌است که نخورید. چه کنیم؟ با یکی از طلاب بحث می‌کردیم می‌گفت اولا اگر پدر و مادر ابراز نارضایتی کنند و اذیت شوند، روزه‌ات حرمت دارد. ثانیا در مورد فرضی که ابراز نارضایتی هم نکنند و فقط تعارف کنند روایات زیادی داریم که بهتر است روزه را بخوری. روایات را برای من این‌چنین فرستاده اند: ۱. برخی روایات می‌فرماید: در صورتی که شیعه‌ای به تو تعارف کند،‌ثواب روزه را می‌بری: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ يَنْوِي الصَّوْمَ فَيَلْقَاهُ أَخُوهُ الَّذِي هُوَ عَلَى أَمْرِهِ أَ يُفْطِرُ قَالَ إِنْ كَانَ تَطَوُّعاً أَجْزَأَهُ وَ حُسِبَ لَه‏ ۲. برخی روایات می‌فرماید: ثواب ده روز می‌بری: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: مَنْ نَوَى الصَّوْمَ ثُمَّ دَخَلَ عَلَى‏ أَخِيهِ فَسَأَلَهُ أَنْ يُفْطِرَ عِنْدَهُ فَلْيُفْطِرْ فَلْيُدْخِلْ عَلَيْهِ السُّرُورَ فَإِنَّهُ يُحْتَسَبُ لَهُ بِذَلِكَ الْيَوْمِ عَشَرَةُ أَيَّامٍ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها ۳. برخی روایات می‌فرماید: اگر او نمی‌داند که روزه‌ای و به تو تعارف کند و تو بر او منت نگذاری که روزه هستم ولی به خاطر تو می‌خورم، ثواب یک سال روزه را می‌بری: قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام يَقُولُ‏ أَيُّمَا رَجُلٍ مُؤْمِنٍ دَخَلَ عَلَى أَخِيهِ وَ هُوَ صَائِمٌ فَسَأَلَهُ الْأَكْلَ فَلَمْ يُخْبِرْهُ بِصِيَامِهِ فَيَمُنَ‏ عَلَيْهِ بِإِفْطَارِهِ كَتَبَ اللَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَهُ بِذَلِكَ الْيَوْمِ صِيَامَ سَنَةٍ. ۴. برخی روایات می‌فرمایند اگر او بداند که روزه‌ای و با خوردن روزه‌ات خوشحال می‌شود هم ثواب روزه را می‌بری و هم ثواب خوشحال کردن او را: مَنْ دَخَلَ عَلَى أَخِيهِ وَ هُوَ صَائِمٌ تَطَوُّعاً فَأَفْطَرَ كَانَ لَهُ أَجْرَانِ أَجْرٌ لِنِيَّتِهِ لِصِيَامِهِ وَ أَجْرٌ لِإِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَيْهِ. ۵. برخی روایات می‌گوید حتی اگر او می‌داند که روزه هستی و صرفا از تو درخواست می‌کند که روزه‌ات را بخور (خوشحال شود یا نشود) بهتر است روزه‌ات را بخوری: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي علیه‌السلام أَدْخُلُ عَلَى الْقَوْمِ وَ هُمْ يَأْكُلُونَ وَ قَدْ صَلَّيْتُ الْعَصْرَ وَ أَنَا صَائِمٌ فَيَقُولُونَ أَفْطِرْ فَقَالَ أَفْطِرْ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ. قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَدْخُلُ عَلَى الرَّجُلِ وَ أَنَا صَائِمٌ فَيَقُولُ لِي أَفْطِرْ فَقَالَ إِنْ كَانَ ذَلِكَ أَحَبَّ إِلَيْهِ فَأَفْطِرْ. ۶. برخی روایات می‌گوید اگر طبق برنامه‌ات (مثلا برنامه‌ی سلوکی ای برای خود ریخته‌ای که فلان روز را روزه بگیری) روزه‌ای گرفته‌ای و به تو تعارف می‌کنند،‌ روزه‌ات را بخور: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَدْعُونِي الرَّجُلُ مِنْ أَصْحَابِنَا وَ هُوَ يَوْمُ صَوْمِي فَقَالَ أَجِبْهُ وَ أَفْطِرْ. ۷. برخی روایات می‌فرماید: نگذار به تو اصرار کند و قسمت دهد که روزه‌ات را بخور. به صرف تعارف کردن، بخور: عنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا قَالَ لَكَ أَخُوكَ كُلْ وَ أَنْتَ صَائِمٌ فَكُلْ وَ لَا تُلْجِئْهُ إِلَى أَنْ يُقْسِمَ عَلَيْكَ. حال شما استاد گرامی بفرمایید ما چه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همان‌طور که علمای محترم به این نتیجه رسیده‌اند که اگر افطار روزه ی مستحبی موجب خوشحالی افراد شود بهتر است افطار شود حال آن خوشحالی یا به جهت اطعامی است که مومنی به مومنی می‌دهد و یا به جهت آن‌که می‌داند شما به آن غذا نیاز دارید پس بحث در خوشحال کردن مومن است. آیا شما اگر به بنده غذایی تعارف کنید و بنده روزه‌ی خود را افطار کنم خوشحال می‌شوید؟ چرا؟ موفق باشید

23765
متن پرسش
سلام و اردات محضر استاد فاضل و ارجمند: اندیشمند گرامی روایات تاکید دارند که روزی طلبه با تلاش در کسب علم فراهم می‌شود. لطفا بفرمایید آیا این مطلب دلالت بر این دارد که: ۱. طلبه اگر خوب درس بخواند طوری روزی‌اش جور می شود که نیاز به کار در بازار یا ... ندارد؟ ۲. اگر طلبه ای علاوه بر درس خواندن خوب، کار اقتصادی هم داشته باشد، کار نامناسبی انجام داده است؟ ۳. اگر طلبه ای درس خوان دچار مشکل مالی شد، نباید کار کند؟ سپاس بیکران از لطف همیشگی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری  ۲. اشکال ندارد ۳. تا می‌شود طلبه از همان مسیری که از سبک طلبگی خود خارج نشود، بهتر است معاش خود را تأمین نماید و از ساده‌زیستی عدول نکند. موفق باشید

23756
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تبریک سال نو. ان شاءالله که بتونیم همتی خرج کنیم و در این ماه رجب و ایام سال جدید خونه تکونی دل کنیم. استاد عزیز احساس می کنم که کنترل زبان در خود سازی و حرکت بسوی آدمیت، بسیار اهمیت دارد و یکی از شاه کلیدهای سیر و سلوک است و با حفظ و مدیریت این عضو عجیب، می توان قدمی جهنده بسوی کمال برداشت و حس می کنم اسراری بسی مهم در کنترل این زبان نهفته است که تا قدمی در جهت حفظ آن برنداریم به آن مهم نمی رسیم. استاد عزیز اکنون که به ۴۰ سال رسیدم در حالات خودم که جستجو می کنم، بسیار عیب و نقص می بینم برداشتم این است که بیشتر از ناحیه زبان ضربه می خورم که به سمت رذائلی چون خشم، حرفهای بیهوده، گرایش به کثرات،... می روم و بعد از سخن گفتن بیهوده پشیمانی سراغم می آید و به خود می گویم در برابر این عضو بسیار مغلوب و ضعیف هستی. تصمیم گرفتم در جهت کنترل زبان برنامه ریزی کنم و روی این قضیه بیشتر از امورات دیگر وقت بگذارم. حال استاد گرامی، این شاگرد رو سیاه را دریاب و راهنمایی بفرما. آیا برداشتم اصلا درست است؟ از اینکه وقت گرانبهای شما را گرفتم حلالیت می طلبم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر با کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» همراه با صوت شرح آن کتاب مأنوس شوید، کار ازش می‌آید ان شاء الله. موفق باشید

23748
متن پرسش
سلام علیکم: خواهش دارم جوابم رو بدید من از جاهای دیگه پرسیدم ولی واقعا جواب نگرفتم. سوالم اینه: من در ارتباط با پدرم به شدت مشکل دارم. یعنی وقتی باهاش حرف می زنم بهم فشار میاد، از دستش عصبی میشم، دوست ندارم باهاش حرف بزنم، نمیدونم چرا اینطوری ام. بیشتر وقتی دانشگاهم و پشت گوشی باهاش صحبت می کنم. اصلا دست خودم نیست میخوام باهاش خوب باشم ولی حس بد عصبانیت زور گرفتنی در من بوجود میاد که نمیذاره خوب باهاش صحبت کنم و جوابشو بدم همش ازش عصبی میشم زورم میگیره. نمیدونم بخاطر گناهان منه یا رفتارهای اشتباهی که پدرم از نوجوونی تا بعدها باهام داشته، پرخاش ها و عصبانیت های او و اینکه خیلی بهم همیشه دستور میده، کار میده و من روحیه م اصلا با این، سازگار نیست. من واقعا موندم چرا اینطوری شدم؟ علتش چیه و باید چیکار کنم درست بشه؟ خواهش می کنم جوابم رو بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید در همین مرحله خود را بسازید و با او مدارا کنید. به نظرم رسید شرح مقالات آیت الله شجاعی را دنبال کنید خوب است. موفق باشید

23744
متن پرسش
سلام عليكم: ضمن تشكر از جنابعالي كه استاد بزرگوار من هستيد، حدود چند ماهي هست كه سخنراني هاي شما را گوش ميدم و كتابهاتون را مطالعه مي كنم. افسوس ميخورم كه خيلي دير با شما آشنا شدم و زندگيم تا كنون بدون اين معارف عالي گذشته. استاد سؤالم اين هست كه براي اينكه سردرگم نشم و با قلبم برسم به محبت اهل بيت بايد چكار كنم؟ يعني از مباحث خودتون با چه ترتيب و برنامه اي ميشه به عشق اهل بيت رسيد؟ ميدونم كه خداوند بايد بابش را برام باز بفرمايند ولي فكر مي كنم بايد يه بستري در خودم ايجاد كنم. اين بستر را چطور ايجاد كنم؟ توصيه عملي شما چيست؟ ممنون ميشم راهنمايي بفرماييد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه خود را به عصمت نزدیک کنید به همان اندازه به معصومین علیهم السلام نزدیک می‌شوید. نزدیکی به عصمت با رعایت حرام و حلال الهی به دست می‌‌آید و خود به خود نور نزدیکی به اولیاء‌ معصوم در شما شکل می‌گیرد. موفق باشید

23729
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن. با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر و عزیز: حدودا چند وقتی است که دنبال استاد سیر و سلوک می گردم، تا الآن بیکار ننشستم و از تابستان سال گذشته در به در می زدم تا آدرس علامه ذوفنون حسن زاده آملی را بیابم ولی گفته شد از لحاظ این که ایشان کسالت جسمانی دارند این امکان وجود ندارد، حال متصدع اوقات عزیز شما شدم تا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه در دوران کهولت خود در تهران در منزل فرزند خود به‌سر می‌برند و در شرایطی نیستند که بتوانند با افراد ارتباط برقرار کنند. به نظر بنده به توصیه‌ی آیت اللّه بهجت نظر داشته باشید که می‌فرمایند: «علم تو، استاد توست» خوب است در این مورد به جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» رجوع فرمایید. موفق باشید. لینک جزوه‌ی «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت (رحمه الله

23722
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید سوالی داشتم. سوالم این است که بزرگانی چون سید علی قاضی، علامه طهرانی و سید هاشم حداد و... عقیده به توجه به نفس داشتند و می گفتند بسیار قوی تر از ذکر است «نفي خواطر» بدين طريق که سالک برای نفي خواطر باید مقدار نيم ساعت یا بیشتر را در هر شبانه روز معین نموده و در آن وقت توجه به نفس خود بنماید. در اثر این توجه رفته رفته تقويت پیدا نموده و خواطر از او نفی خواهد شد و رفته رفته معرفت نفس برای او حاصل شده و به وطن مقصود خواهد رسید. ان شاء الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است. هر اندازه انسان متوجه‌ی حقیقت خود که حاضر در عوالِم وجود است، بشود به همان اندازه خواطر که عَرَضی و مهمانِ ناخوانده هستند، میدان‌دار نخواهند بود. موفق باشید

نمایش چاپی