بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22221
متن پرسش
سلام: ۱: خوردن میوه، کلوچه، کیک و... بین دو وعده غذایی اشکال سلوکی داره؟ ۲. اگه صبحانه یا ناهار مثلا دیرتر بخوریم و تو ساعتی که مشخص کردیم برای وعده بعدی هنوز گرسنه نشده باشیم باید سر موقع غذا بخوریم ولو که گرسنه نباشیم یا منتظر بمونیم تا گرسنه بشیم چون در فرض اینکه منتظر بمونیم، ممکنه خوابمون دیر بشه یا برناممون بهم بخوره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به هر صورت، خوردن تنقلات در حین دو وعده‌ی غذایی، نفس را مشغول به آن تنقلات می‌کند 2- می‌توان با اندازه‌ای از غذا مصرف ‌کنید که زمان‌های خوردن غذا مطابق برنامه‌ی ریخته‌شده مدیریت شود. موفق باشید

22220
متن پرسش
سلام: شرح منازل السائرین استاد یزدان پناه رو هفته ای یبار گوش بدیم یا هر روز؟ چطوری باید کار کنیم مثل مقالات شما توضیحات استاد و کنار کتاب یادداشت کنیم یا؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم آن شرح را وسیله‌ای برای درک عالم خواجه عبداللّه انصاری قرار دهید و هفته‌ای یک منزل از صد منزل را مدّ نظر داشته باشید. موفق باشید

22209
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد طاهرزاده: مساله بسیار مهمی در مورد نحوه ذکر گفتن و نماز داشتم در صورت امکان لطفا راهنمایی ام کنید: 1. در نماز هوش و حواس را دقیقا در کجا متمرکز کنیم؟ آیا در نماز خدا را فقط طوری تصور کنیم که ما را می بیند؟ 2. آیا این روشم درست است که: چون جای اصلی خدا در قلب است بنابراین هوش و حواسم را شش دانگ متمرکز می کنم به قلبم یعنی قلبم را مخاطب دعا و کلمات نمازم می کنم یعنی انقدر قلبم را مخاطب قرار دهم تا بالاخره قلب زبان بگشاید! 3. استاد اگر در نماز اینطور تصور کنیم که خدا جلوی ماست و ما را می بیند این از جهتی محدود کردن خداست چرا که خدا در سمت پشت ما نیز هست نه فقط جلو! اما چون قلب مومن عرش خداست بنابراین در نماز فقط قلبمان را مخاطب قرار دهیم نه بیرون را! 4. چطور ذکر بگوییم که قلب زنده به ذکر شود؟ مثلا اینجانب برای ذکر «غفار» اینطور عمل می کنم: اول کاملا تصور می کنم که خدا در قلبم هست و عمیقا و قلبا خدا را در قلبم خطاب قرار می دهم و می گویم «یا غفار» «یا غفار» ... تا از درون جواب دهد نه از برون! 5. من بعضا در ذکر گفتن اینطور عمل می کنم: مثلا یک انسان بزرگی مثلا علامه طباطبایی را در نظر می گیرم و متحدا ذکر و دعا را از زبان ایشان می گویم! و یا بعضا در نمازهای مستحبی ام اینطور تصور می کنم پیامیر (ص) در جلو حضور دارند و من پشت ایشان اقامه صلاه می کنم و حمد و سوره را از زبان ایشان می گویم آیا درست است؟ 6. آیا این درست است که: در بیرون خبری نیست بایستی عمیقا و عمیقا «قلب خود» را برای دعاها خطاب قرار داد نه خدای بیرونی را؟ 7. جهت تمرکز در نماز من چشم هایم را می بندم آیا این درست است؟ 8. نظر جنابعالی در مورد ذکر گفتن و نحوه نماز خواندن چیست و مخاطب نماز را چطور تصور کنیم؟ با آرزوی قبولی طاعات و عبادات. اجر زحماتتان با حق تعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی آن‌چه فرموده‌اید در جای خودش خوب است و همان‌طور که برایتان پیش می‌آید استقبال کنید. مثل آن‌که گاهی در قلب خود با نور خداوند کار را جلو می‌برید و گاهی نورِ علوّ او را در مقابل خود احساس می‌کنید. هرکدام نحوه‌ای است که در آن شرایط، رزقِ شما شده است. چشم‌بستن در ابتدای سلوک، مانعی ندارد. موفق باشید

22196
متن پرسش
سلام خدمت استاد ارجمند: طاعات و عبادات‌تان قبول باشه. خدمت‌تان سوالی داشتم؛ اینکه این حال خوش معنوی که در ماه مبارک نصیب آدمی می‌شود و این حس و حالی که برای عبادت پیدا می‌کند که آن را وام‌دار روزه و ماه رمضان هستیم، حال که ماه رمضان در حال تمام شدن هست چگونه حفظ کنیم؟ چگونه این حال خوش را برای خود در بعد از رمضان که نه روزه هست و نه این وقت خاص ماه مبارک حفظ کنیم؟ از الان که هنوز یک هفته دیگر از این ماه عزیز باقی است استرس تمام شدنش را گرفته‌ام و دوست ندارم که تمام شود، احساس می‌کنم تمام زندگی‌ام در این ماه خلاصه شده و با تمام شدن آن من هم دو باره می‌میرم. حس وقتی را دارم که قرار است از زیارت حرم ائمه به خانه برگردم. واقعا نمی‌دانم چه کنم کلافه و سردرگم هستم لطفا راهنمایی بفرمایید که چگونه این حس را حفظ کنم یا چه چیزی را جای‌گزین روزه و ماه رمضان کنم؟ دلیل اینکه این درخواست را از شما دارم فقط به خاطر این است که این حس با توجهی که کتاب شما به من داد به وجود آمده است و اطمینان دارم که کسی که می‌تواند این حس را در قالب کتاب منتقل کند می‌تواند راه کار حفظ آن را هم بگوید. کتاب «رمضان دریچه رویت»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ماه رمضان افق را می‌گشایند تا عزمی برای همه‌ی طول زندگی در ما ایجاد شود و در راستای آن افق، زندگی خود را شکل دهیم.

سعی کنید برنامه‌ای برای خود بریزید که در روح و روان خود نگهبان حالی باشید که به سراغ شما آمده است. معلوم است که از این جهت می‌گویند: «کز بهشت آدم، به یک تقصیر بیرون می‌کنند». موضوع، گناه‌کردن نیست بلکه موضوع، در کوتاهی‌های ما است با یک غضب بی‌جا، با یک غیبت.

مطالعه‌ی کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» باید بد نباشد. در ضمن بر روی سه روز روزه‌داری در ماه هم فکر کنید که مثل روزه‌داری در کلّ سال است. موفق باشید 

22194
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز با آرزوی قبولی طاعات و عبادات. سوالی از خدمتتان داشتم و از حضورتان راه حلی می خواستم. و آن اینکه در مسیر خودسازی گاهی صفات اخلاقی و رذایل اخلاقی هست که رهایی از آن برایم بسیار دشوار و نشدنی است مثل کینه و غضب و عدم ارتباط صحیح با دیگران. خواستم راه حلی بفرمائید تا خودم را اصلاح کنم. با تشکر از فرمایشات سازنده تان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در مسیر خودسازی است که این رذائل از بین می‌رود و یا تأثیر آن‌ها کم می‌شود. مطالعه‌ی کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» که مربوط به حضرت امام است و بنده آن را شرح داده‌ام، توصیه می‌شود. موفق باشید

22174
متن پرسش
سلام و احترام محضر استاد فاضل و گرامی: اگر یک خانم که علاقمند به مباحث معرفتی از جمله کتاب نفیس خویشتن پنهان است، موافقید جهت بهتر فهمیدن مطالب این کتاب ارزشمند یک استاد مرد نامحرم باتقوا داشته باشد، نظر حضرتعالی چیست؟ حدود اخلاقی و عرفانی این ارتباط باید چطوری باشد؟ آیا در تاریخ، زنان عارف یا باتقوایی داشته‌ایم که یکی از علل موفقیت‌شان داشتن استاد مرد بوده؟ کلاس هم به صورت خصوصی بوده باشد. (فقط استاد و شاگرد تنها باشند و کسی دیگر نباشد؟) اینکه در فقه می‌گویند زن و مرد نامحرم ارتباط نزدیک نداشته باشند و یا هر دو با هم در یک اتاق نباشند را شما چگونه تحلیل می‌فرمایید؟ لطفا مستند بفرمایید تا بتوانم آن را به دیگران هم اعلام کنم. حقیر استقاده وافری از مباحث صوتی و کتبی شما داشته‌ام. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال باید شرایط طوری نباشد که خلوت دو نامحرم پیش آید. در مورد حاجیه‌خانم امین داریم که استادها در منزل ایشان می‌رفتند و به ایشان درس می‌دادند، ولی شرایط طوری نبوده است که حالت خلوت با نامحرم پیدا کند. موفق باشید

22130
متن پرسش
سلام: علت اینکه زبان مقدر است چیست؟ مثلا اگر بگوید امروز چقدر نحس است اتفاق می افتد؟چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. موضوع از این قرار است که انسان می‌تواند تقدیر خود را شکل دهد و در این راستا می‌گویند سعی کنید حداقل در حدّ زبان هم که شده برای خود تقدیری تیره شکل ندهید.  

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: خلاصه خوب حواستان را جمع کنید! هر چه اطراف شما جمع می‌شود، مالک آن هستید. مملوک چیزی نیستید. آزاد و مختارید. این اختیار و عزت را از دست ندهید. اگر چهار مرتبه بگویی بیچاره‌ام و عادت کنی اوضاع خیلی بی‌‌ریخت می‌شود. کسی که قوی بوده کم کم می‌بینی ضعیف شده است. این طور گفتن خیلی مدخلیت دارد. همیشه بگویید: الحمدالله، شکر خدا. بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی. اگر پکر هستی دو مرتبه با دلت بگو: الحمدالله، آن وقت غمت را از بین می‌برد. قوه‌ات زیاد می‌شود.
مبادا اگر تازه کسب را شروع کرده‌ای بگویی بازار خراب است، وضع بد است. این حال کسانی است که هفتاد سال در این دنیا خرد شده‌اند. تو سه روز است کاسب شده‌ای. کسب خیلی سخت است. این حرف را نگو که عادت می‌کنی. امیدوارم که جلو زبانت را بگیری که موثر است. بنده یک وقت به ذهنم آمده بود که نکند زبان مقدر باشد. یعنی اگر گفتی خوب است خوب می‌َشود و اگر گفتی بد است بد می‌شود.* کسی که تازه زن گرفته است نگوید: ای بابا اوضاع بی‌ریخت است. کمرهایتان را محکم ببندید و قرص مشغول کارتان باشید. زود خودتان را ضعیف معرفی نکنید. فکر مشقتهای جزئی دنیا را نکنید. مالکیت خیلی قیمت دارد. هر جا هم که خرج می‌کنی بهره‌اش را می‌بری. لذتبخش است. مالکیت خیلی قیمت دارد؛ مالکیت نفس، مال، آبرو، خانه. کسی که سیگار می‌کشد در حقیقت سیگار او را می‌کشد. یک وقت نگویید مجبوریم. لفظ «مجبورم» نداریم مگر در طاعات خدا. در آن جا عیب ندراد، خدا یا من بیچاره‌ام، کاری از من بر نمی‌آید، نمی توانم تو را عبادت کنم. خدا اینها را دوست دارد. مالکیت وحشت آور نیست، خسته کننده نیست. مملوک بودن انسان را بیچاره می‌کند. این که انبیا و اولیا می‌گویند دنیا طلب نباشید، یعنی عبد دنیا نشوید. خدا انسان را مالک قرار داده است. فرمود: «الدنیا و الاخره هما ضرتان بمنزله المشرق و المغرب ان قرب من الواحد بعد من الاخر»** ؛ هر کس به یکی نزدیک شود از دیگری دور می شود. اگر مملوک دنیا شوم مملوک آخرت نمی توانم باشم. اگر مملوک خدا و ائمه(ع) شوم مملوک دنیا نمی‌توانم باشم. باید مالک باشم. بعد فرمود: «لکل منهما بتون»؛ برای هر کدام فرزندانی است. «کونوا من أبناء الاخره»؛ شما از فرزندان آخرت باشید! چقدر شیرین و لذتبخش است. کلام امیرالمومنین(ع) قوت کمر شیعیان است. کمر انسان را قرص و محکم می‌کند. در روایت آمده است که «البلاء موکل بالمنطق»؛ بلا و گرفتاری، موکول به سخن گفتن ]از آن[ است.  پیامبراکرم(ص) ، من لایحضر، ج ، ص 379 رجوع کنید به : نهج‌البلاغه، حکمت 103. کتاب طوبای محبت – ص37
مجالس حاج محمداسماعیل دولابی. موفق باشید 

22081
متن پرسش
با سلام: شرح و مفهوم این فراز از دعا در دعای حج ماه رمضان چیست؟ «واسئلک ان تکرمنی بهوان من شئت من خلقک ولاتهنی بکرامه احد من اولیایک»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت به محضر حق عرضه می‌دارند: «خدایا از تو می‌خواهم دشمنان تو و دشمنان رسولت به دست من کشته شوند و از تو تقاضا داریم آن‌هایی را که می‌خواهی خوار بگردانی – از دشمنان خدا و رسول – با کرامت‌دادن به من در راستای شکست‌دادن آن‌ها، آن کار را انجام دهی و طوری نباشد که با درگیرشدن با دوستانت من خوار شوم». در واقع این دعا می‌خواهد در اوج اُنس با خدا، روحیه‌ی انقلابیِ سالک به حاشیه نرود. موفق باشید  

22056
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما. در پاسخ به سوال ۲۲۰۴۷ در مورد مرحوم آیت الله سید محمدحسین طهرانی (ره) مطلبی نوشتید که شبهه جسارت به آن مقام شریف را دارد. هر چند در پرسش‌های پیشین رعایت ادب و احترام آن وجود نازنین شده بود اما احتمالا برخی رفتارهای فرزند کوچک ایشان (آقای سید محمد محسن) شما را بر آن داشت تا از لفظ «فرقه بازی» استفاده کنید والا آن مرحوم اگر می‌خواست فرقه بازی راه بیندازد بسیار می‌توانست در آن زمینه گروه و دسته شکل دهد. اما جسارتا چند نکته را از جایگاه یک دانشجو خدمت شما یادآوری می‌کنم. ۱. نقل قول مشهوری از پسر ارشد و همچنین داماد ارشد مرحوم شهید مطهری مطرح شده است (و بنده ندیدم این نقل توسط هیچ یک از فرزندان دیگر یا وابستگان آن شهید والامقام تکذیب شود) که آن شهید بنا بر رویای صادقه‌ای به دستور پیامبر اکرم (ص) و سید الشهدا (ع) در سال‌های آخر عمر و با هدایت مرحوم علامه طباطبائی (ره)، در کسب مقامات معنوی از مرحوم آیت الله طهرانی راهنمایی می‌گرفتند. عزیزان برای جزئیات ماجرا می‌توانند با جستجویی نقل قول‌ها را بخوانند. حال یا ما باید ناقلان آن ماجرا را دروغگو بدانیم یا اگر بپذیریم ماجرا واقعیت داشته و مرحوم شهید مطهری با وجود کبر سن و اعلمیت در علوم فلسفی نسبت به مرحوم آیت الله طهرانی و همچنین با وجود حاضر بودن مرحوم علامه طباطبائی (ره)، زانوی شاگردی نزد آن مرحوم زدند. حقیقتا برای اهل تحقیق این سوال در مواجهه با آن واقعه مطرح می‌شود که چرا باید خداوند متعال آن شهید والامقام را با آن درجه فهم و درک فلسفی و فقهی برای کسب فیوضات معنوی به در خانه آیت الله طهرانی بفرستد؟ و نکته عجیب‌تر ماجرا این است که طبق این نقل، شهید مطهری از استادشان (یعنی مرحوم علامه طباطبایی) سوال می‌کنند و با راهنمایی آن بزرگوار آن شهید به شاگردی معنوی مرحوم طهرانی می‌رود. برای اهل اندیشه همین ماجرا دارای درس‌های عمیقی است در مقام و مرتبه معنوی و جایگاه عرفانی مرحوم طهرانی و علم به این جایگاه نزد استادشان یعنی علامه طباطبائی. ۲. الفاظی که مقام معظم رهبری در مورد مرحوم طهرانی به کار بردند اتفاقا بسیار دقیق بیان کننده مراتب عرفانی آن بزرگوار است. البته شما و دیگران حق دارند در اموری از این دست با مقام رهبری موافق نباشند و نظر دیگری داشته باشند، اما سیره رهبری این است که در پیام‌های کتبی خود به شدت در به کار بردن الفاظ دقت دارند و اهل مبالغه نمی‌باشند. اینکه در مورد آن مرحوم آن الفاظ را به کار بردند و در مورد دیگران یا أصلا به کار نبردند یا موارد بسیار نادری بوده نشان از اعتقاد ایشان به جایگاه استثنائی و بسیار خاص مرحوم آیت الله طهرانی دارد. بر خلاف جنابعالی که به هر دلیل آن مرحوم را مانند دیگران برشمردید. ۳. این نقل مشهور از مرحوم آیت الله بهجت (ره) که افراد را تشویق به تبعیت از علم خودشان کردند و ظاهرا بر خلاف سیره استادشان (مرحوم آیت الله سید علی قاضی) شاگرد پروری نداشتند باعث شده برخی به اشتباه فکر کنند ایشان بالکل با روش استاد-شاگردی در مسائل سلوکی مخالف بودند. اما حقیقت امر آن است که آن بزرگوار این صحبت‌شان برای عموم بوده است و برای جلوگیری از راه افتادن شیادی در بازار سیر و سلوک. والا برای اهل تحقیق و کسانی که از نزدیک با ایشان ارتباط داشتند ایشان اتفاقا شاگردان سلوکی داشتند، به ایشان دستورات چله نشینی و ذکر هم می‌دادند و ارتباط شاگرد-استادی بین آن بزرگوار و خواصی از شاگردان (که ایشان در آنها صلاحیت ورود در این مسائل را می‌دیدند) وجود داشته است. بنده به نقل از دو بزرگوار از اساتید حوزه و دانشگاه و متخصصین این أمور و کسانی که از نزدیک با آن مرحوم و سیره ایشان اطلاع دارند این برداشت را دارم. ۴. متعجبم از جنابعالی که کتاب منتشر می‌کنید، سخنرانی می‌کنید، راهکار ارائه می‌دهید، اما در مسائل سلوکی به ظاهر این کلام مرحوم بهجت که «استاد شما علم شماست» اتکا کرده و نیاز به استاد سلوکی را علی الظاهر انکار می‌کنید. بله، در این أمور متاسفانه آنقدر کلاش و دغل باز زیاد است که أمثال مرحوم بهجت را وادار به اظهار آن دست عبارات کردند اما نه عقلا و نه بنا به سنت بزرگان رسیدن به مقامات معنوی بدون دستگیری استادی کامل ممکن نمی‌باشد (مگر در موارد نادر که النادر کالعدم). ۵. پسندیده‌تر بود شما نیز یا به سیره اهل احتیاط در اظهار نظر در مورد امثال آیت الله طهرانی سکوت می‌کردید یا اظهار ندانستن. نه اینکه صحبتی کنید که متاسفانه شائبه توهین دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید بحث در شخصیت علمی و سلوکی آیت اللّه حسینی طهرانی نیست. بحث در این است که عده‌ای می‌خواهند ایشان را تافته‌ای جدابافته نسبت به دیگر علماء قلمداد کنند و به انواع خواب‌ها هم متوسل می‌شوند. با این‌که این‌همه در روایات ما تأکید شده است که خواب، حجت نیست. و این نحوه برجسته‌کردنِ آیت اللّه حسینی موجب محروم‌شدن اهل دل از سایر علماء باللّه است به‌خصوص که تاریخ ما تاریخِ نظر به حقیقتی است که از طریق انقلاب اسلامی و حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ظهور کرده است. به طوری‌که در این مکتب، حججی‌ها به میدان آمده‌اند که مورد حسرت و غبطه‌ی هزاران شب‌زنده‌دارِ اهل سلوک است. زیرا راه را در این زمانه درست پیدا کرده است و رهِ صدساله را یک‌شبه طی نموده. به آوینی‌ها بنگرید که چگونه در مکتب امام پروریده شده‌اند.

کسی با جنابعالی سخن می‌گوید که می‌تواند ادعا کند روی هم رفته همه‌ی آثار آیت اللّه طهرانی را مطالعه کرده و از بعضی از آن‌ها بهره‌مند شده. ولی با توجه به آن‌که علماء باللّه در ذیل اسلام و فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» آن‌چه می‌نویسند و یا می‌گویند آثار إشراق و یافتی است که به آن‌ها می‌شود؛ بنده در مقایسه با سایر علماء باللّه ایشان را چیزی بالاتر از آن‌ها نیافتم و این بدین معنا نیست که شخصیت علمی و سلوکی ایشان را نفی نمایم. بلکه برعکس، بنده همواره رفقا را به مطالعه‌ی آثار ایشان توصیه می‌کنم. ولی باز تأکید می‌کنم به هیچ‌وجه این راه را درست نمی‌‌دانم که ایشان تافته‌ای جدابافته قلمداد شوند که در آن صورت رجوع طالبان راه حقیقت را به سوی سایر علماء باللّه به‌خصوص آثار حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که حقیقتاً قابل مقایسه با بسیاری از علماء نیست؛ مسدود کرده‌ایم. موفق باشید

22047
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: حضرت عالی علامه آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی (قدس سره) را یک دانشمند اسلامی معرفی کرده اید. بحث سراین الفاظ نیست فقط میخوام بدونم فهم مبارک شما در شناخت علامه چگونه است و چرا ایشون را منحصر در دانشمند بودن کرده اید!؟ در صورتی که برای اهل عرفان صاحب نظر همچون جناب عالی، مقام عرفانی ایشان روشن است! کما اینکه آیت الله خامنه ای رهبری معظم در نوشته خودشون بعد ارتحال علامه می فرمایند: «ایشان (علامه طهرانی) از جمله فرزانگان معدودی بودند که مراتب برجسته علمی را با درجات والای معنویت و سلوک تواما دارا بودند و در کنار فقاهت فنی و اجتهادی به فقه الله اکبر نیز که از مقوله شهود و محصول تجربه حسی و مجاهدت معنوی است نایل گشته بودند...» و خود رهبری به عرفان آقای حداد و علامه طهرانی (قدس سرهما) عنایت داشته اند کما اینکه کتاب روح مجرد را فرمودند من هفت بار خوانده ام. و همچنین رهبر فقید انقلاب سید روح الله خمینی قدس سره در مورد ایشان می فرمایند: تمام افرادی که می بایست وارد نهضت و قیام مقدس شوند چه عالم و چه عامی می بایست از طریق ایشان (علامه طهرانی) وارد شوند و مورد سنجش ایشان قرار گیرند.» و تعبیرات بلند حضرات علما درباره ایشان (سید جمال گلپایگانی - آیت الله انصاری همدانی - علامه طباطبایی - آیت الله شیخ صدرالدین شیرازی و ... (رحمه الله علیهم)) حال بفرمایید تعبیر دانشمند اسلامی مطلقا از جنابعالی نسبت به حضرت علامه حاکی از چه مطلبی است؟ التماس دعا دارم از استاد عزیز.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نظر مقام معظم رهبری در مورد ایشان، نظرِ صائبی است. ولی آن‌چه از امام در مورد ایشان گفته‌اند قابل اعتماد نیست. چرا بنا داشته باشیم آیت اللّه حسینی طهرانی را نسبت به سایرعلماء دین، تافته‌ای جدابافته بدانیم در حالی‌که بنده از آثار ایشان استفاده کرده‌ام و از آثار سایرین هم استفاده کرده‌ام و همان‌طور که عرض شد ایشان را یکی از دانشمند مفید جهان اسلام می‌دانم و نه بیش از این. دوران این نوع عرفان‌بازی‌ها و استادِ سلوکی این‌چنین‌داشتن گذشته است. به سخن آیت اللّه بهجت فکر کنید که فرمودند: «علمِ تو استاد توست». و امروز در آینه‌ی انقلاب اسلامی، سالکان راستین حججی‌ها هستند که باید آموزه‌هایی که ما را در این راه وارد می‌کند را دنبال کنیم، و آن خط حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است آن‌هم به روشی که ایشان راه را به سوی ما و شهداء گشودند، نه آن فرقه‌بازی‌ها که متأسفانه عده‌ای امروز گرفتار آن‌ هستند. موفق باشید

22019
متن پرسش
سلام عليكم: قبلا از حضور شما سوال پرسیدم در مورد کمک گرفتن از ملائکه در امور سلوکی و عبادی پاسخ شما این بود که همان اسماءالله هست. سوال بنده این است که آیا می فرمایید ملائکه شناسی یعنی دنبال علم اسماءالله برویم؟ مثلا بخواهیم توان سجده طولانی داشته باشیم؟ ارتباط با کدام اسماءالله باید داشته باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً خودتان متوجه هستید که در حین سجده، نظر به اسم اعلایِ حضرت حق داریم. علاوه بر آن بعد از ذکر «لا إله إلا اللّه» که همواره کارساز است، بزرگان ذکر «یا حیّ یا قیّوم» را متذکر می‌شوند. موفق باشید

22005
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز و گرامی: اینکه در آخر کتاب حقیقت نوری اهل بیت فرمودید: «اعمال و عبادات خود را از منظر استاد سلوکی خود یا از منظر امام زمان (عج) انجام دهید تا عبادات شما با کمالی که آنها در عبادات دارند به صحنه قلب شما بیاید.» معنی اینکه از منظر آنها انجام دهیم به صورت عملی چیست؟ یعنی هنگام انجام عمل چگونه باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» نکاتی در این مورد عرض شده است. موفق باشید

21997
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ببخشید استاد شاید سوالم پیش پا افتاده باشه ولی خب برایم حل نشده. موقع گفتن اذکار «استغفرالله ربی و اتوب الیه» و یا «العفو» در نماز شب، بنده برای اینکه هم تمرکز داشته باشم و هم آن حالت ندامت و خضوع و انکسار در وجودم ایجاد بشه گناهانم رو یکی یکی جلوی چشمم تصویر می کنم و اذکار را می گویم. از طرفی شما در چند جایی فرموده بودید توقف در گناهان گذشته درست نیست و وقتی گناهی انجام دادید و توبه کردید دیگه بخشیده شده و فکر کردن به آنها و دوباره تقاضای عفو و گذشت از آن گناهان یک نوع بی حرمتی به خداست. اما خب از طرفی هم اگر فقط اذکار را بگویم و به گناهان گذشته ام فکر نکنم فکرم به همه جا منحرف می شود. تکلیف چی است باید چکار کرد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طلب عفو و استغفار، وجوه مختلفی دارد در آن حدّ که حتی فرموده‌اند: «وجودک ذنب لایقاس به ذنب»؛ هستی تو گناهی است که هیچ گناهی به پایه‌اش نمی‌رسد. لذا بسیاری موارد، استغفار و طلب عفو در راستای آن است که خداوند حجابی که مانع بین ما و اوست را برطرف نماید که این از اصیل‌ترین نحوه‌ی استغفار است. موفق باشید

22002
متن پرسش
سلام استاد: در بحث صورت اعمال مثلا نماز، باید نماز ناشی از عقیده توحیدی که ماحصل آن نیت الهی است و با صورت متناسب و شرعی آن انجام شود در جمع عقیده و عمل جایگاه حضور قلب کجاست؟ آیا یکی از شروط جداگانه صورت گرفتن اعمال است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با عقیده‌ی توحیدی در صحنه‌ی عبادت حاضر باشیم، در کنار عقل و تعقل، قلب هم در میان است زیرا عقیده آن حالتی است که باور انسان با قلب گره خورده است. موفق باشید

21996
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: 1. بسیاری از عرفای بزرگ قدیم و جدید تکیه ویژه ای بر روی چله گرفتن در راه سلوک برای رسیدن به خدا دارند در زمانه ما اگر کسی بخواهید چله بگیرد چه باید بکند دستورش چیست؟ 2. آیا خواندن هر روزه قسمت آخر دعای عرفه امام حسین علیه السلام با توجه به معارف عمیق عرفانی آن ذکر خاص است و برای ما انسانهای معمولی عوارض دارد یا این که می توان هر روز آن را به عنوان ذکر عام خواند؟ با تشکر از استاد عزیز و التماس دعا. لطفا جواب در سایت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چله‌گرفتن چیز خاصی نیاز ندارد. 40 روز، روزه داری همراه با ذکر و خلوت و تدبّر در آیات الهی و سعی در دفعِ خطورات؛ إن‌شاءاللّه ابعاد فطری انسان را از باطن به ظهور می‌آورد 2- کار خوبی است و هیچ عوارضی در بر ندارد. موفق باشید

21948
متن پرسش
سلام چند سوال داشتم خدمتتان: 1. مدتیه سحر که از خواب بیدار میشم نماز نمیتونم بخونم ولی بیدار میمونم و دعا می کنم، سجده میرم ولی انگار بدنم کوفته است برا نماز شب. قبلا ایطور نبودم در هر صورت میخوندم. کلا دعا و قران که خیلی حالت رسمی نماز رو نداره بیشتر دل میدم. این مشکل رو چطور حل کنم؟ 2. آقای پناهیان از قول همسر شهید اندرزگو و بعضی از قول امام می گویند که ظهور در دوره رهبر کنونی خودمان است آیا این مصداق کذب الوقاتون نیست. مثلا خود آقای بهجت وقتی زنده بودند گفتند پیرمردهایتان هم ظهورش را درک می کنند با اینکه الان خیلی از رحلت ایشان گذشته آیا باعث ضعف ایمان بقیه مردم نمی شود و جزء تعیین کنندگان وقت نیستند. حتی شنیدم خود حضرت هم ممکنه ظهورش را نداند. 3. گاهی برایم سوال پیش می آید و برای این سوال از عاقبت بخیر شدنم ترس دارم که طبق فرمایشات اهل بیت (ع) ممکن است نظر اهل تسنن درباره ظهور درست باشد. مثلا از ذریه پیامبر است ولی به دنیا نیامده است. چرا که بعضی از احادیث اهل بیت مثل امام باقر و صادق علیه سلام طوری است که انگار آنها انتظار داشتند همان دوره آنها ظهور کند. مثلا حدیث دعای عهد امام صادق را فقط گفته برای دوران ما! یا امام باقر علیه اسلام وقتی از ایشان سوال می کنند که ظهور کی است می گویند وقتی که مومنین دست در جیب هم بکنند. یعنی انگار اعتقاد نداشتند باید امام حسن عسگری بیاید و بعد ایشان امامی باشد و بعد ایشان غائب شود. و احادیثی از این قبیل که باز وجود دارد یعنی حدیثی ندیدم که بگوید (غیر از حدیث رسول الله) که بگوید فعلا به دنیا نیامده یعنی همان موقع انتظار آمدنش بوده!!!! 4. و اینکه چطور خودمان را توجیه و راضی کنیم که امام امت می تواند 5 ساله باشد یعنی زمانی که امان رضا و امام عسگری علیه اسلام به شهادت رسیدند چطور فرزندانشان امام شدند؟ یعنی اگر حکمت دستشان بود چطور می شد انسانی هر چند شریف و دانا ولی 5 ساله حکومت و تدبیر فردی 40 ساله را داشته باشد. لطفا کمکم کنید و همچنین دعایم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نماز شب به خودی خود در قالب همان یازده‌ رکعت، آثار تکوینی دارد و انتظار نداشته باشید نتایج آن به سرعت ملموس باشد 2- تعیین وقت ظهور که انکار شده است، شاید به معنای تعیین زمان خاص باشد ولی این‌که متذکر شرایط ظهور حضرت شود شاید از آن جهت است که احساس ظهور می‌کنند ولی نه به معنای ظهور تامّ که با حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» محقق می‌شود. کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که بر روی سایت هست، می‌تواند متذکر این امر باشد 3- بین آن‌که حاکمیت در اختیار ائمه قرار گیرد و یا این‌که حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ظهور کنند باید فرق گذاشت. آری! چند بار امکان آن‌که امر ائمه محقق شود، فراهم شده بود ولی شیعیان درست وظیفه‌ی خود را انجام ندادند و این غیر از آن است که امام صادق «علیه‌السلام» در مورد ظهور حضرت می‌فرمایند دوست دارم ظهور کند و در خدمتش باشم. 4- وقتی مردم گرفتار روزمرّه‌گی شدند، نیاز بود کاری صورت گیرد تا برای همه کارِ خارق‌العاده‌ای محسوب شود و لذا امامت که امری است موهبی و نه اکتسابی، در امامانی با سنّ کم ظهور کرد که به طور عمومی چنین علومی را کسی نمی‌توانست به‌دست بیاورد به خصوص در آن سن. در این مورد خوب است به جزوات «هویت گمشده‌ی شیعه در تاریخ» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

21940
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد سکوت که از لازمه های سلوک است آیا افرادی مثل مبلغین یا معلمان که مجبور به صحبت های طولانی هستند حتی گاهی صحبتهایی که عمیقا با جان آنها امیخته نیست نظیر مباحث معرفت النفس آیا باز گو کردن این مسایل و دیگر مسایل اخلاقی در این حال که از جان انها سرچشمه نمی گیرد اشکال دارد و مانع سلوک است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید سعی کرد سخن حق را بگویید و از پرحرفی خودداری کنید. موفق باشید

21919
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: بنده هرچه جلوتر می روم نسبت به جایگاه شما احساس شرمندگی می کنم. استاد گرفتاریم. گرفتاری من به خاطر دنیای پوچ دو روزه نیست راه چاره چیست؟ چطور حقیقت را بیابیم و چگونه آن را حفظ کنیم؟ حاج آقا دعایمون کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت، همانی است که خداوند از طریق پیامبرش به ما متذکر شده و راه رسیدن به آن و با آن زندگی‌کردن و حفظ آن، همان راهی است که شریعت الهی در اختیار ما گذاشته است. مهم آن است که نگاه ما به شریعت الهی، نگاه برای رسیدن به حقیقت باشد. موفق باشید

21914
متن پرسش
ما باید به چه فکری یا فردی یا گروهی یا .... دشمن باشیم و با چه گروهی دوست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دشمن واقعی انسانیت کسی است که صد عن سبیل اللّه بکند. یعنی نه‌تنها منکر حق است، بلکه مانع رسیدن حق به مردم می‌شود و بقیه را اعم از کسی که مستضعف فکری است یا مؤمن راستین، یا باید برایش دلسوزی کرد و یا باید او را دوست داشت. موفق باشید

21912
متن پرسش
سلام استاد گرامی: موضوع من این هست که: در این مورد که اعتقادی به نفرین «زبانی» داشته باشم اصلا چنین نیست. من اما باور دارم اگر خدای ناکرده از کسی ناراحت باشم این خود چیزی هست که نام دیگرش نفرین است. جناب استاد، هم اکنون بشدت دچار عذاب وجدانم که از کسی دلگیرم و به یاد پول یا وسیله ای می افتم که نیاز دارم و کسی از من ضایع کرده و در ردّ امانت کوتاهی کرده و عمدا منو اذیت می کند و هر بار دلگیری ام تازه میشه و دلم میخواد نفسم را حبس کنم تا مبادا یک نفسی از روی رنجوری کشیده باشم. ولی چه کنم، دلم با این برخوردها می شکند! در یک جایی می خواندم که مولانا می گویند: اگر در پی انتقام از دیگران باشیم دچار مکافات خواهیم شد. می بینم که در این حد نیستم که کسی عمدا آزارم بدهد، کسی که به قول خودش شعور اجتماعی دارد و دانشگاه تدریس می کند و من به زحت بیفتم و بتوانم ناراحت نشوم. آیا اینکه از دانستن عدل خدای دو عالم دلم آرام می گیره و یا اینکه با یاد طرف مقابل نفس در سینه سرد بشود، یا بغضم بشکند، این همان چیزی است که مولانا می گوید انتقام؟ چون باور دارم که اخلاقا هیچ راهی برای انتقام ظاهری نیست و بدترین انتقام این هست که در درگاه حضور الهی از کسی غصه ای در دل بیاوریم. آیا این نوع دلگیری قابل کنترل هست؟ آیا شکستن دل، همان محدود بودن ظرف من است که با صبر و گسترش بزرگواری میشه بجای آن راه حل بهتری برای اصلاح بین طرفین رسید؟ امیدوارم بتوانم از این موضوع برای رشد روحی ام بهره مند گردم و در این جایگاه که هستم توقف نکنم. با عرض پوزش از این همه صحبت مکتوب.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت آن نحوه انتقام‌گیری که حضرت مولا «علیه‌السلام» به این نحوه باشد که انسان کوچک‌ترین ملکه‌ی گذشت را در خود رشد نداده باشد. ولی این‌که انسان به جهت ظلمی که به او شده است، ناراحت باشد؛ مشکلی پیش نمی‌آورد، می‌ماند تا آن‌جا که ممکن است باید با روحیه‌ی گذشت، خود را از این افکار راحت کنیم زیرا «در سینه‌ی پر کینه اسرار نمی‌گنجد». موفق باشید

21904
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب المراقبات ملکی تبریزی که بخش اعمال نیمه شعبان را میخوندم آن جا که به خواندن دعای کمیل سفارش می کنند نوشته که دعاها باید با حضور قلب و توجه کامل خوانده بشه و مانند کسی که فقط الفاظ را می خواند نباشیم و اگر عبارات دعا را موافق حال خود ندیدیم اصلا آن را نخوانیم و در آخر هم نوشته خطری بزرگ متوجه کسی است که هنگام دعا در خواب غفلت است. تکلیف ما که فوقش بتونیم فقط به معنی توجه کنیم چیه؟ و شاید هم بتونیم در همان لحظه خواندن دعا اگر متوجه معنی شدیم آن حالت را به خود بگیریم با اینکه در واقعیت اینگونه نیستیم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمود: «گرچه بهشت‌اش نه به کوشش دهند / آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». به رحمت واسعه‌ی خدا نظر داشته باشید و در حدّ امکان خود عمل کنید. موفق باشید

21885
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار و گرامی: خسته نباشید و امیدوارم خداوند بهتون سلامتی و طول عمر بده، استاد فرموده بودین که سعی کنین که نفس رو متوجه عالم غیب کنین تا بدانید در عالم برتر از این عالم چه خبر است، استاد این اتفاق بنظر واقعا شیرین میاد و حس میشه باعث انقطاع مطلوب از عالم ماده بشه و همچنین شاید باعث ایجاد یقین بشه، ولی از طرفی هم دست یافتن به همچین امری بسیار بسیار سخت مشکل بنظر میاد، لااقل در مورد بنده، حس می کنم هر کار می کنم اصلا منو راه نمیدن، بعضی وقتا حس می کنم اعمالم مثل تیری هست که به سنگ میخوره انگار اصلا راهی نداره، نه اینکه هدف از بندگی این باشه اما اینم شاید نشان از اجازه دادن برای فهمیدن سر الهی باشه و نوعی لیاقت باشه، کلا پیش میاد که آدم از عالم ماده خسته بشه و دوس داشته باشه با عالم بالا مرتبط باشه و شاید ایجاد شوق و نشاط بندگی کند، اما اصلا راه داده نمیشه و همچنان در حسرت این ارتباط هستم و به حال افرادی که اجازه و رخصت دارن غبطه میخورم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعه‌ی کتاب‌های «ده نکته در معرفت نفس» و «فعلیت‌یافتن باورهای دینی» همراه با شرح صوتی آن دو کتاب، راه‌گشاست. موفق باشید

21878
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: آیا مشابه مباحثی که در مورد رزق مادی انسان داشته اید آیات قرآن و احادیثی در خصوص رزق معنوی انسان وجود دارد؟ آیا می توان گفت رزق معنوی دارای سلسله مراتب است به اینصورت که در مسیر زندگی خداوند به بهانه های مختلف آن را در مسیر انسان قرار می دهد و در صورتی که انسان آن را ببیند و از آن استفاده کند و خود را ارتقا دهد وارد گام بعدی می شود و دوباره در آن مرحله خداوند رزق معنوی دیگری برای او قرار می دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. به همین جهت باید با رعایت اخلاق و تواضع، شرایط بسطِ رزق معنوی خود را فراهم نمود. موفق باشید

21871
متن پرسش
سلام: بنده در دانشگاه مهندسی خوانده ام، و هم اکنون دانشجوی دکترا هستم، اما با این نظام آموزشی غلط، احساس می کنم که بسیار کار اشتباهی کرده ام که وارد مقطع دکتری شده ام، همچنین در دانشگاه تدریس هم دارم و احساس می کنم تدریس در رشته های مهندسی در دانشگاه هم خیلی مفید نیست. چطور بفهمم که واقعا کار صحیح چیست و رضایت خدا در چیست؟ انصراف از تحصیل و یا ادامه آن؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بر سر آن است که اهم و مهم در مقابل شما چه چیزی است. اگر کار مهم‌تری که در عین کسب رزق حلال جنبه‌ی معنویتش بیشتر است در مقابل شما هست که هوالمطلوب. وگرنه باید سعی کنید در همین فضا وارستگی خود را شکل دهید و به دانشجویان کمک کنید. موفق باشید

21870
متن پرسش
سلام علیکم: در صورتی که شخصی به هیچ وجه از ازدواج نکردن به گناه نیفتد و بخواهد مراتب سیر و سلوک را طی کند آیا باز هم ازدواج به او در سیر و سلوک کمک می کند یا بهتر است ازدواج نکند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که ازدواج امر مستحبی است یعنی خداوند در آن رخصت ترک آن را داده است. موفق باشید

نمایش چاپی