بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31003
متن پرسش
با سلام: برای تقویّت ایمان مخاطبین گرامیتان چنانچه کشف و شهودی معنوی داشته اید و به کراماتی رسیده اید بعضی هاشون را نقل فرمائید و درست است که آن که را اسرار حق آموختند، مهر کردند و دهانش دوختند ولی خواهشاً اگر کشف و شهودی داشته اید همچون آیت الله بهجت و ... و بفرمایید که انشاء الله کی قرار است همچون حاج قاسم شهید شوید تا به وصال معشوق برسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که جناب صدرالمتالّهین می‌فرمایند: «المعرفة بذر المشاهده». آری! معارف عالیه خود به خود مقدمه و بذر مشاهده آن حقایقی است که انسان بدان معرفت یافته است. موفق باشید

31002
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین. سلام استاد محترم و عرض تشکر بابت همه الطافی که به اذن حضرت رحمان در اختیار ما می‌گذارید جزاک الله خیرا و حسنا. ‏به توفیق الهی بنده مدتهاست از راه دور شاگرد شما هستم و مطالب گرانبهای الهی که در کلام شما جاری می‌شود را خدای رحمان به قلبم می‌رساند ‏به رسم ادب و شاگردی از محضرتان سوال و طلب راهنمایی دارم. به لطف الهی در ماه مبارک رمضان امسال پس از مدتها طلب انس با حقیقت قرآن از حضرت حق و به لطف بحث زیبای زبان قرآن اصیل ترین زبان در روز ۱۴ ماه مبارک انگار دریچه قلبم به منظر قرآن گشوده شد و انگار این بار این قرآن بود که به جانم تلاوت می‌شد انگار خداوند رحمان را در افق قبله می‌دید قلبم که آیات را به جانم تلاوت می‌کند قابل وصف نیست به زبان قال اما زبان حال اشکی بود که بی اختیار جاری می‌شد قلبی که فقط می‌خواست کلام حق را بشنود و هرچه میامد کنار می‌زد لذتی که وصف شدنی نبود و کلامی که انگار الان در کنار پیامبران انذارشان را می‌بینم استهزاء قومشان را می‌بینم دردی که از عدم توجه مردم به دیدن حق بود را در وجود پیامبران علیهم السلام می‌دیدم حقیقت هر مساله ای را به وضوح انگار می‌دیدم و اعتباری بودن یا بهتر بگویم پوچ بودن خیالات معاندین را انگار می‌دیدم. استاد بزرگوار انگار وارد عالمی دیگر می‌شدم که پر رنگ ترین چیزی که می‌دیدم مهر الهی بود و سپس عفو و خلاصه قابل وصف نیست و این حال بسیار خوش در سحر ۱۴ ماه مبارک که با قرآن کریم آغاز شد در ادامه ماه با نظر به قرآن کریم ادامه می یافت اما دیگر نه به اندازه بار اول، بعد از آن انگار که خدا را دیده بودم در ورای پدیده ها و اتفاقات. خداوند رحمان را حاضر و ناظر می‌دیدم بر زبان قلبم جاری بود «انک قریب مجیب» از همه جالب تر اینکه اون من اعتباری و غیر حقیقی و دانی که همیشه ازش به خداوند رحمان پناه می‌بردم و در واقع ازش فراری بودم اما مرا رها نمی‌کرد به نظری که با قرآن کریم به حضرت رحمان گشوده شد خود بخود کنار رفت طوری که حتی در آن حال خوش گشتم و پیدایش نکردم اما بعد از آن هم با نظر به همان افق قبله که انگار گمشده ام آنجا بود دوباره آن من اعتباری کم رنگ می‌شد و بلکه ناپدید. استاد محترم. عرض حال کردم تا از شما بزرگوار چند سوال بپرسم که نابلد راهم و نیاز به دستگیری دارم گرچه صادقانه اعتراف می‌کنم هر طلب دستگیری که به دلم افتاد حضرت حق به بهترین نحو با مهر خود راه نشانم داد الحمدلله رب العالمین. الان هم نظرم به عنایت اوست شاید در کلام شما استاد بزرگوار. اول اینکه آیا این احوال واقعی است یا ساخته و پرداخته خیالاتم؟ گرچه شرم دارم از این سوال از بس که لطف حضرت حق را به وضوح در قلبم چشیدم لکن لیطمئن قلبی. دوم اینکه بعد از ماه مبارک آنقدر شفاف شده بودم به فضل الهی که با یک خرید یا یک کلام اضافه رفتن اندک اندک نور تابیده شده حضرت رحمان را احساس می‌کردم و متاسفانه هرچه از ماه دل انگیز میهمانی حضرت رب العالمین دورتر می‌شویم کلام اضافه و مشغول دنیا شدن و اخلاق فاسده که همه ناشی از غفلت و کوتاهی خودم هست موجب کدر شدن آن شفافیت وجودی می‌شود. در این حالات که عاجزانه مثل بدبختی عاجز و بینوا به محبوب رو می‌کنم آنقدر زیاد رحمتش را به جانم می‌نشاند که جز شرمندگی و جز شرمندگی هیچی برایم نمی‌ماند. استاد سوال دومم این است که آیا نظر به افق قبله که انگار اولین بار محبوب از آنجا جلوه گر شد برای ارتباط با او کار اشتباهی است با توجه به اینکه حضرت حق در همه جا حضور دارد و جایی ندارد؟ و سوال آخر اینکه راهنمایی ام بفرمایید چه کنم که راه گم نشود و اگر تا به اینجا راه را صحیح آمده ام همانطور عاشقانه و با قوت در همان راهی که مرا می‌طلبد طی مسیر کنم. البته بنده سالهاست مسیر زندگی ام به عنایت حضرت اباعبدالله علیه السلام روشن به معارف الهی گشته و الحمدلله غرق در این معارف و کتب حقه و خدمت به خلق می‌گذرد و الحمدلله بعد ماه مبارک با نگاه جدید شروع به نگاه به قرآن کرده ام در بین الطلوعین و الحمدلله انگار بعد این همه سال دارم از اول قرآن را می‌بینم و می‌شنوم اما خوف فراق که من آن را نار حقیقی دیدم مرا نگران می‌کند گرچه همین خوف مرا به آغوش پر مهر محبوب هدایت می‌کند از اینکه وقت گرانبهای شما را گرفتم حلالیت می‌طلبم و محتاج راهنمایی و دعای خیر شما بزرگوار در حق شاگردی حقیر و کوچک هستم. همتم بدرقه راه کن ای طائر قدس که دراز است ره مقصد و من نوسفرم و آخر دعواهم ان الحمدلله رب العالمین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که مولایمان علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَ إِدْبَاراً» برای قلب‌ها بعضاً احوالات رجوع به حق است به صورت خاص، و بعضاً قلب‌ها در حالت عادی هستند و لذا موضوع قبض و بسط را حمل بر بی‌پناهی و بی‌محلی از طرف حضرت ربّ العالمین ننمایید. 2- آری! قبله، مظهریت تامّ دارد و کمک می‌کند تا در بقیه مظاهر نیز ما به نور آن مظهریت تامّ انس بگیریم. 3- این‌که بعضاً ما را حضرت محبوب به خود وامی‌گذارد برای آن است که به نوعی به خود آییم و احوالات را تبدیل به معارف کنیم به همین جهت پیشنهاد بنده آن است که از تدبّر نسبت به تفسیر المیزان به همان شکل که در جزوه «روش کار با المیزان» عرض شد، غفلت نشود.

موفق باشید.

31001
متن پرسش
فقط محتاج اوییم و لاغیر آیت الله شیخ نصر الله شاه آبادی: اگر فقط و فقط خودت را محتاج او دیدی و لاغیر، یقین بدان که زندگی ات می‌گذرد. این به این معنای این نیست که بخوابی؛ خیر؛ او رزاق است و بلندت می کند و راهت می اندازد و کار جلوی پایت می‌گذارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است واقعاً. «بی عنایت حق و الطاف حق / گر ملک باشد، سیه باشد ورق». موفق باشید

30967
متن پرسش
سلام استاد: استاد من دائما از درون در رنج و عذابم‌. دائما به خدا میگم خدایا منو ببخش. هر روز گناهان و خطاهایی که در گذشته انجام دادم بی اختیار یادم میاد. من بارها و بارها به خاطر هر کدومش توبه کردم ولی باز یادم میاد و استغفار می‌کنم. اما چند وقت بعد دوباره یادم میاد و ناراحت میشم از اون گناه یا خطا. حتی برای بعضی گناهان قبل سن تکلیف هم رد مظالم دادم و بعدا فهمیدم که دوباره رد مظالم پرداخت کردم ولی از جلوی چشمم نمیره کنار. استاد این یادآوری دائمی علتش چیه؟ من میگم با خودم مگم میشه خدا بعد این همه توبه نبخشیده باشه ولی باز یادم میاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید این دیگر وسوسه‌ شیطان است و باید توجه نکرد. زیرا حضرت حق توّاب هستند و توبه بنده را می‌بخشند و باز آن گناه را مدّنظرآوردن که ممکن است نبخشیده باشد، به گفته خواجه عبدالله انصاری این نوعی جفاکاری به خداوند است. موفق باشید

30960
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: ۱. این جمله درست است که انسان باید خداوند را در قلب خود رویت کند؟ ۲. ماه رمضان تقریبا خوب طی شد، شب عید فطر هم خوب بود، ولی نمی دانم چرا روز عید فطر این اندازه ورق برگشت و انگار نفس اماره فقط خودنمایی کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! ولی رؤیت حق به چه معناست، جای بحث دارد. عرایضی در جلسات ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ سوره جاثیه که کتاب آن روی سایت هست، در این رابطه شده است. ۲. آری! «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتش نه به کوشش دهند». موفق باشید

30959
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. ۱. رمز موفقیت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در کنار زدن همه ی حجب چه بود؟ ۲. به نظر شما مدرسه زدن با مکتب معارف بیشتر برای جامعه نیازه یا کلینیک روانشناسی با زیربنای تفکر توحیدی و تربیت روانشناس در این زمینه؟ کدومش عمیق‌تره. ۳. ورود به عرفان عملی دقیقا از چه زمانی باید انجام بگیره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. صداقت و معرفت و اعتماد به خدا و احساس مسئولیت نسبت به جامعه ۲. فکر نمی‌کنم تفاوتی داشته باشد، هر دوی آن‌ها خوب است بستگی به شرایطی دارد که برای شما پیش می‌آید. ۳. عرفان عملی یعنی رعایت احکام الهی در راستای رضایت و قرب به حضرت حق. و این زمان خاصی نمی‌خواهد. موفق باشید

30958
متن پرسش
سلام وقتتون بخیر: می‌خواستم ازتون درخواست کنم یه ختم مجرب از ذکر استغفار بدهید تا به آن عمل کنم و دین و دنیا و آخرت خودم رو آباد کنم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد سررشته‌ای ندارم. همین اندازه می‌دانم پيامبراکرم «صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلْم» مي‌فرمايند: «إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَي قَلْبِي وَ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِي كُلِّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً» گاهي کدورت روي قلبم مي‌نشيند و من در هر روز هفتاد مرتبه استغفار مي‌کنم. موفق باشید

30952
متن پرسش
استاد عزیزم سلام: خدا قوت. شهید ابراهیم هادی وقتی می‌فهمند که دختر خانم ها از تیپ و قیافه ایشان خوششان میاد و جذاب هستند سریعاً موهای خودشان را می تراشند. این را بگذارید کنار رسیدگی به چهره و موهای مبارک پیامبر اسلام. در عصر کنونی مثل پیامبر موهای بلند و عطر زدن لازم است تا جذاب شویم و افراد را به سمت اسلام جذب کنیم؟ یا مثل شهید هادی مراقب باشیم دل نامحرم را نبریم؟ سپاسگذارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در انتقالی است که با رؤیت شخص برای ناظر پیش می‌آید. آری! رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» با آراستن جمال مبارک خود مردم را به شخصیت قدسی خود منتقل می‌کردند بخصوص که آن آراستن، حالت تجملی نداشت. ولی ظاهراً شهید بزرگوار جناب آقای ابرهیم هادی متوجه می شوند آن‌ها به ظاهر عادی آن شهید جذب شده‌اند و لذا آن اقدام را انجام می‌دهد. البته این موارد را هرکس خودش باید تشخیص دهد که در چه موقعیتی می‌باشد. موفق باشید

30949
متن پرسش
دستانِ بی‏نهایت خداوند، سفره مهمانی یک‏ماهه را جمع می‏‌کند تا گستره‏ای نامتناهی را بر اشتهای انسان، عرضه دارد. تصرّف در متن فطر، امضایی است که بر کارنامه رمضانی هر عاشق زده خواهد شد. سایبان مهربانی خداوند؛ گسترده ‏تر خواهد شد و روشنای ازلی هدایتش، تداوم خواهد داشت. این، همان بشارتی است که پیامبر فطر، به ابلاغش مبعوث شده است. استاد عزیزم عیدتون مبارک. استاد من نمیدونم تو ماه مبارک بخشیده شدم یا نه؟ حس عجیبی دارم ولی فقط میدونم خداوند رو خیلی دوست دارم. با اینکه خطاکارم، اهلبیت رو دوست دارم. استاد برامون دعا کنید؛ دعا کنید عاقبت به خیر بشیم؛
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا ملاحظه نمی‌کنید که فراقِ دیروز به ملاقاتِ امروزین تبدیل شد تا باز او، رُخ بپوشاند تا با ملاقاتی دیگر به ظهور آید. آری!

  رگ رگ است این آب شیرین و آب شور ** در خلایق می‌‌رود تا نفخ صور

  نیکوان را هست میراث از خوش‌‌آب ** آن چه میراث است أورثنا الکتاب

موفق باشید

30948
متن پرسش
سلام به استاد گرامی: طاعات و عباداتتون قبول حق باشه. ماه رمضان آرام‌آرام در حال برچیدن دامان مبارک خود است و بنا است ما را تنها بگذارد تا معلوم شود ما چه کاره‌ایم! جناب استاد: حال از این به بعد ما می‌مانیم و خودمان. چگونه با بهره‌ای که نمی‌دانیم از آن ماه مبارک برده‌ایم یا نه، زندگی را ادامه دهیم؟ چه کار کنیم؟ چه بخواهیم و چه بشویم؟
متن پاسخ


باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه قصه زندگی به همین شکل بوده و هست که حضرت محبوب رُخ می نمایاند و سپس آن را برمی‌گیرد. و لذا خداوند در خطاب به ما می‌فرماید: «لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ» تا ببینیم شما چه خواهید کرد. آری! راهی گشوده است که به «خود» آییم و در این بیکرانه زندگی به همان شکل که خداوند با رحمت خود به سوی ما آمد و آغوش خود را برای ما گشود تا مزه رحمت بیکرانه او را بچشیم، باید در ادامه ماه رمضان این ما باشیم و آغوش گشوده محبّت و ایثار به سوی خلق. و این، بهترین حضور در عهدی است که ما با ماه رمضان در خود می‌توانیم نگه داریم. محبت و ایثار و خوش‌بینی و خوش‌خُلقی، یعنی رمضانی‌ماندن. موفق باشید      

30942
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: آیا شیوه تربیت شما شامل دادن ذکر به سالکین هم می شود؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. عرایضی معرفتی در کتاب‌های روی سایت هست که اگر کسی آن مباحث مطابق ذوقش بود، بتواند استفاده کند. موفق باشید

30944
متن پرسش
إنَّ اللّه َ أوحَى إلى داوود عليه السلام: يا داوود، إنّه لَيسَ عبدٌ مِن عبادِي يُطِيعُني فيما آمُرُهُ إلاّ أعطَيتُهُ قَبلَ أن يَسألَني، و أستَجِيبُ له قَبلَ أن يَدعُوَني. رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: قالَ اللّه ُ تَعالى: مَن شَغَلَهُ ذِكري عن مَسألَتي أعطَيتُهُ أفضَلَ ما اُعطِي السائلينَ. عنه صلى الله عليه و آله: مَن شَغَلَتهُ عِبادةُ اللّه ِ عن مَسألَتِهِ أعطاهُ اللّه ُ أفضَلَ ما يُعطِي السائلينَ عنه صلى الله عليه و آله: قالَ اللّه ُ تَعالى: مَن شَغَلَهُ ذِكري عن مَسألَتي أعطَيتُهُ قَبلَ أنْ يَسألَني. عنه صلى الله عليه و آله: يقولُ اللّه ُ: مَن شَغَلَهُ ذِكري عن مَسألَتي أعطَيتُهُ فوقَ ما اُعْطِي السائلينَ. فاطمةُ الزَّهراءُ عليها السلام : مَن أصعَدَ إلى اللّه ِ خالصَ عبادَتِهِ أهبَطَ اللّه ُ عزّ و جلّ له أفضَلَ مَصلَحَتِهِ . سلام و ادب: آیا روایات بالا که بر ذکر خداوند و عبادت تاکید دارند ۱. به معنای جایگزین کردن ذکر به جای دعاست؟ ۲. منظور از ذکر دقیقا چیست؟ (اشتغال به ذکر یعنی چه؟) ۳. وظیفه ی ما در قبال روایات بالا چیست؟ ۴. دعا کردن را می شود جزو ذکر و عبادت معنا کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایات نکات خوبی را متذکر می‌شوند که اگر انسان در بستر یاد خدا و ذکر حضرت ربّ العالمین امورات خود را طی کند، حضرت حق متکفّل نیازهای او می‌شود. علاوه بر آن ملاحظه می‌کنید که ادعیه‌ای مانند دعای «جوشن کبیر» چگونه انسان را مشغول اسمای حسنای پروردگار می‌کند و سراسر آن دعا ذکر حضرت محبوب است. موفق باشید

30938
متن پرسش
سلام و عرض ادب: در جلد دوم کتاب مقالات آقای شجاعی پس از ذکر مطالبی در خصوص حب حضرت حق و آثار این حب در مراحل اولیه عباراتی ایشان می آورد: اينها قسمتى از آثار و احكام مراحل اوليه حب است كه ذكر نموديم. غير از اينها هم آثار و احكامى هست كه بلحاظ مراعات جانب اختصار از ذكر آنها صرف نظر كرديم. تذكر اين نكته لازم است كه مراحل اوليه حب حق به جاى خود داراى مراتب مى‏‌باشد و آثار و احكام هر مرتبه‌‏اى به تناسب آن خواهد بود. در صوت جنابعالی نیز متاسفانه خیلی دراین خصوص صحبت نشده اما بیشتر طالبان حب اللهی در این مرحله هستند و قاعدتا اگر مراتب حب اللهی در مرحله اولیه دقیق تر و کامل تر بیان می شد خیلی کمک کننده بود. اگر امکانش هست لطفا این مراتب را بیشتر توضیح فرمایید خصوصا آثار و احکام آنها و اگر امکانش نیست راهنمایی به کتابی یا شخصی بفرمایید بسیار متشکر خواهم بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی (ره) بتواند کمک کند. موفق باشید

30923
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: بنده طلبه درس خارج هستم و مدتی هم با برخی اساتید اخلاق موثق در ارتباط بوده و هستم. مساله و مشکلی که دارم نوعی تحیّر همه جانبه است. کشش های مختلف در همۀ زمینه ها اعم از زمینه های علمی و عرفانی یا زمینه های دنیایی مرا به این سو و آن سو دعوت می کنند. مثلا وقتی کتابی عرفانی یا شرح حالی از بزرگان عرفانی مطالعه می کنم، عزمی در من برای پیمودن جدی تر این مسیر ایجاد می شود اما مثلا روزی دیگر که بحثهای علمی می شود، کشش به آن سمت دارم و کشش های دیگر مثل معنویات رو به سردی می رود. اینها مثال بود و در امور جزئی تر در مسائل مختلف این گرفتاری در من وجود دارد تا جایی که گاهی با خودم می گویم اصلا من چه کار می کنم، من کی هستم، چرا اینگونه هستم و .... آیا شما راهی برای رهایی از این بلاتکلیفی و حیرت سراغ دارید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید شخصیتی را که می‌پسندید و منشِ ایشان با روحیه شما می‌خواند در نظر بگیرید و مطابق شخصیت ایشان، کارهای خود را سر و سامان دهید. شخصیت رهبر معظم انقلاب در دوران طلبگی برای طلبه‌ها نمونه خوبی است. ولی با اینهمه باز به ذوق و روحیه شما ربط دارد که چه کسی را برای ادامه شخصیت خود انتخاب کنید. موفق باشید

30912
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید من احساس می کنم بعد از این همه که هر سال این دعاهای پر مضمون مفاتیح رو در ماه های مختلف خوندم، و حوایج والایی که در اون دعاها هست رو از خدا خواستم اما انگار هیچ کدوم مستجاب نشدن. من حتی در حالت عادی و دعاهای خودم هم چیزایی مادی و معمولی نخواستم ولی این همه دعا انگار هیچ نتیجه ی خاصی نداشتن و اگرم نمی خوندم یا درخواست نمی کردم تفاوتی نداشت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا متوجه نباشیم در دعا، هویت انسان شدید می‌شود به جای این‌که طلب خاصی از انسان برآورده گردد. دعا موجب حضور در جهان کیفیت‌ها می‌شود. در این رابطه در بحثی که مربوط به «شب قدر» است تحت عنوان «شب قدر و حضور در اکنونِ بیکرانه خود» عرایضی شده است. آدرس بحث در سایت http://lobolmizan.ir/sound/1324 . موفق باشید

30907
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: اینکه در شب قدر روح و ملائکه جان را در برمی‌گیرند، ۱. آیا این موضوع در هر سه شب از شب های ۱۹ و ۲۱و ۲۳ اتفاق می افتد؟ ۲. اگر فقط یک شب است پس در شب های دیگر چه اتفاقی می افتد؟ ۳. اینکه پیامبر با نزول فرشتگان در شب قدر متوجه شب قدر می شدند، آیا ممکن است که برای افراد متفاوت باشد؟ مثلا در ماه رمضان امسال برای علامه حسن زاده یک شب بوده باشد و برای عالمی دیگر شبی دیگر بوده باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  هر شب، زمینه می‌شود برای حضور بیشتر فرشتگان در جان انسان‌ها و هرکس به اندازه بهره‌ای که از انسانیت برده است و به انسان کامل نزدیک باشد، از برکات شب قدر که مخصوص امام زمان «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است بهره می‌برد. موفق باشید

30905
متن پرسش
سلام خدمت استاد: طاعات قبول حق. سوالی داشتم، بعد از خواندن کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا این سوال برایم پیش آمد که در طول روز دقیقا باید چه مقدار غذا مصرف کنیم تا به درجات عالی برسیم؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدّی که حکم پرخوری نداشته باشد و البته افراد در این رابطه متفاوت هستند. موفق باشید

30899
متن پرسش
سلام استاد: آیا شرحی بر زیارت امین الله وجود دارد که استفاده کنیم؟ استاد شما نماز شفع و وتر رو چگونه می خوانید؟ در این شب های قدر ما رو از دعا و نگاهتون بی بهره نگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جریان نیستم ولی حتماً بزرگان از شرح این زیارت پر محتوا غفلت نکرده‌اند. در ذهنم هست که جناب استاد آقای یزدان‌پناه شرحی برای آن زیارت داشتند. 2- نماز شفع پس از حمد، در رکعت اول سوره فلق و در رکعت دوم سوره ناس و قنوت با ذکری که مطلوب جان انسان باشد. مثل یکی از فرازهای مناجات شعبانیه. و در نماز وتر، پس از حمد، معوذتین و سه مرتبه سوره توحید، و سپس 70 مرتبه استغفار و اگر فرصت بود، 300 مرتبه العفو و سپس استغفار جهت 40 مؤمن و از جمله استغفار جهت ارحام و آشنایان و بعد از آن تقاضاهایی که مدّ نظر دارید. موفق باشید

30888
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام استاد: بعد از چند سالی هنوز دستم خالی است احساس غبن دارم چکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برنامه‌ای مشخص ولی نه چندان گسترده، کارساز است. در رجوع با قرآن، از طریق تفسیر المیزان و در رجوع به روایت، از طریق اصول کافی، جهانی در مقابل انسان گشوده می‌شود که انسان احساس بودن در اکنونِ بیکرانه خود می‌کند. موفق باشید

30879
متن پرسش
سلام: بحثم برای اهمیت ذکر و دعا و مناجات نیست حرفم اینه که اصلا وقتی مثلا می‌خواهیم این قضیه رو شروع کنیم به هزار و یک نسخه برمی‌خوریم از نسخه شیخ نخودکی تا سوره واقعه و حشر و یس و دعای عهد و زیارت آل یس و دعای سمات و خیلی چیزهای دیگر؛ مشخصا سوال من اینه که یک جوون چه دعاهایی بیشتر به دردش میخوره (اگه لطف کنین مصداقی جواب بدین). متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌فهمم نسخه آقای نخودکی چه نسخه‌ای است؟! عمده رویکردی است مناسب روح بشرِ این دوران به ذکر و دعا و مناجات، و به این امید کتاب «با دعا در آغوش خدا» نوشته شد. خوب است مقدمه آن کتاب را با دقت دنبال بفرمایید ببینید با روح و روحیه شما چه اندازه همخوانی دارد. موفق باشید

30874
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: سیر طهارت باطنی که از علامه حسن زاده دیدم، به این صورت خیال، ذهن، عقل، قلب، روح، حقیقت انسانی، سر، سر و سر. نوشته شده بود. بحث وجود مربوط به کدام یک از این مراتب است؟ مثلا همان پیوند وجودی با قرآن یا بسط وجود، در واقع وقتی فرد در جان روی طهارت کار می کند که با قرآن ارتباط وجودی داشته باشد، روی کدام مراتب دارد کار می کند؟ مراتب پس از روح است؟ بحث اسماء و صفات در کدام مرتبه مطرح می شود؟ مربوط به سر است؟ خفی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمی‌کند. همه این مراتب، مراتب وجودی انسان است که با شدت و ضعف وجودی، انسان در یکی از این مراتب و منازل قرار می‌گیرد. هر اندازه با نظر به وجه وجودی قرآن با کلمات و الفاظ قرآن ارتباط برقرار کنیم و سعی نماییم در مواجهه با قرآن به افق‌هایی نظر کنیم که قرآن از آن افق‌ها صادر شده، وجودمان شدت می‌یابد و مثلاً از مرحله قلب به مرحله روح سیر می‌کنیم. موفق باشید

30865
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد جان پیوسته نصایح و راهکارهای شما چراغ راهم است و بسیاری از موانع و سردرگمی ها را به لطف عنایت خداوند در بستر سير مطالعاتی شما از پیش برداشته شده و از شما بابت زمانی که اختصاص می‌دهید و دلسوزانه انسانها را یاری می‌فرمایید تشکر می‌کنم. استاد جان، در انجام امور عبادی و مطالعه و برخوردهای اجتماعی و فعالیت های فرهنگی و غیره، خیلی سطح توقعم از خودم بالاست، طوری که هیچگاه لذت بندگی و رضایت از خود و نفس مطمئنه را درک نمی‌کنم، گویی آنچه توقع نفس از من است آن است که بیشتر روزهای عمر را روزه بگیرم، در نمازها همیشه حضور قلب بالا داشته باشم، کم حرف بزنم، خلاصه همه چیز را ۱۰۰ درصدی می‌خواهد، و مشکل اینجاست که یقینا اینچنین و در این سطح نمی‌توانم جواب گوی آن باشم، لذا هر روز حالت قبض پیدا می‌کنم، طوری که دیگران متوجه حالت روحی ام می‌شوند، آیا لذت بندگی و رضایت نسبی از بندگی خدا را می‌توان بدست آورد؟ آیا اینها وسواس است؟ التماس دعا دارم از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بشر امروز چنین ظرفیت‌هایی دارد و باید از طریق تعمق در قرآن و روایات و کتاب‌های عرفانی مثل کتب حضرت امام به عبادات خود عمق دهد. موفق باشید

30869
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر: حضرت علامه طباطبایی «رحمة‌الله‌عليه» راجع به آیه ۲۲ سوره اعراف مي‌فرمايند: «همين كه از آن درخت چشيدند، عيب‌هايشان بر ملا شد: «فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْءاَتُهُمَا» به علت نزديكي به طبيعت، نقص‌هاي آن‌ها پيدا مي‌شود، حالا هر چه بيشتر به آن نزديك شوند- به اميد بر طرف شدن نياز- نيازشان بيشتر مي‌شود». در کتاب شریف «هدف حیات زمینی آدم» توضیحات بسیار خوبی در این باره ایراد فرموده اید. با الهام از آن توضیحات و مطالعاتی که بنده در حال انجام آن هستم، برداشتی از این آیه شریفه داشتم که نظر جنابعالی را در این زمینه جویا هستم (اینکه آیا چنین برداشتی می تواند صحیح باشد؟): حکما و محققین در رابطه با ارتباط میان نفس و بدن بیان کرده اند که نفس با قطع نظر از تعلقی که به بدن دارد، «عقل» است و صفات عقلى، مَلكى است و به اقتضاى سرشت خود ناظر به كمال و ديار مناسب خود است كه: «العقل ما عُبد به الرحمن، و اكتسب به الجنان»... بدین سبب گرفتاری انسان به اخلاق و عاداتی که مانع از این اتصال به عالم اعلی می شود به سبب تعلقی است که بعد از کینونت عقلی خود به بدن می یابد. یعنی تا در عالم عقل و آن بهشت نزولی است غرق در تماشای جمال یار است اما به محض تعلق به بدن، گرفتار نقائص مزاجی خود می شود و تا بر اقتضائات این مزاج غلبه نکند و قوای حیوانی را تحت حاکمیت عقل به اعتدال نرساند در بند تعلقات بدنی و مادی خود گرفتار خواهد بود. حال سوال بنده این است که آیا این حالتی که برای آن موجود عقلی و مَلکی بعد از هبوط در عالم طبیعت پیدا می شود، به علت همان قاعده ای است که در این آیۀ شریفه ذکر شده؟ یعنی انسانی که در کینونت عقلی خود موجودی ربانی است، به علت نزدیک شدن به شجرۀ ممنوعه و کثرات عالم طبیعت، انسانی طبیعی می گردد که در طبیعت خود حائز نقص های مختلف است که همین نقائص مانع از شهود حق می گردد در حالی که در عالم قبلی این نقائص آشکار نبودند یا مزاحم وصل او به مبدآ ایجادی اش نمی شدند؟ همچنین: و آیا این تقریر صحیح است که چون هر موجودی مظهر اسمی از اسماء الهی است و این اسماء در مقایسه با اسم جامع الله دارای نقص می باشند، اگر از عالم وحدت و آن بهشت نزولی به عالم کثرت هبوط کنند، همین نقصی که در جامعیت اسمائی خود دارند در عالم طبیعت نمودار می شود و عدم اعتدال ناشی از نقص در مظهریت اسماء برای انسانی که مستعد ظهور همۀ اسماء است بصورت عدم اعتدال در مزاج و ترکیب جسمانی نمودار شده و او را به سوی عادات حیوانی و جاذبۀ مادی سوق می دهد؟ و انسان در مواجهه با این مزاج باید روشی را پیش بگیرد که نقائص مزاجی خود را با قاهریت و حاکمیت نفس بر آن به اعتدال نزدیک کند تا بدین صورت از تاثیر آن خلاصی یابد و نقص اسمائی خود را در فرصت حیات زمینی جبران نماید؟ با تشکر فراوان از شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و به همین جهت بعد از آن‌که فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم» پس از آن می‌فرماید: «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلين‏» حقیقتاً انسان را در بالاترین قوام خلق کردیم، سپس او را به پایین‌ترین پایین‌ها ارجاع دادیم؛ این سؤال پیش می‌آید چرا خداوند اگر قوام ما را در ابتدا آن بالا بالاها قرارداده و سپس گرفتار پایین‌ترین پایین‌ها کرده است؟ عجیب است که می‌فرماید خودمان آن‌ها را به «أَسْفَلَ سافِلين» ارجاع دادیم و پایین آوردیم. آیا این آیه خبر از آن ندارد که اگر مقام «أَحْسَنِ تَقْويم» را چشیدی، حال باید در دل یک تاریخ آشفته، «أَسْفَلَ سافِلينِ» هزار ساله را نیز تجربه کنی؟ تا ابر مردی بشوی به وسعت همه‌ی عالم و همه‌ی تاریخ. این‌که ما را در «أَسْفَلَ سافِلين» آورد، جز این است که می‌خواست ما در همه‌ی عوالم حاضر باشیم؟

حتماً درباره‌ی چهار منزل عرفانی فکر کرده‌اید. منزل اول «سیر من الخلق الی الحق» است. سپس سیر «من الحق فی الحق» می‌باشد که انسان در این منزل چه عشقی با خدا می‌کند. اصلاً کاری به کار مردم ندارد. در سیر سوم که سیر «من الحق بالحق الی الخلق» است، سالک در عین حضور در عالم انوار، بنا است در عالم سافل نیز حاضر شود تا این عالم را نیز تجربه کند و تا این‌جا سیر سالک جریان دارد تا سلوکش کامل شود و با نور خدا در جامعه‌ی بشری حاضر گردد. ولی سیر چهارم مأموریت است برای هدایت بشریت و مربوط به نبوت و نبیّ می‌باشد، پیامبر می‌آید تا رسالت خود را نسبت به مردم انجام دهد و از این جهت در واقع نوعی مأموریت است. آنچه سلوک را کامل می‌کند منزل سوم است که انسان جرأت خطرکردن داشته باشد و در این جهان حاضر شود تا بداند بر مردم  چه می‌گذرد. خداوند ما را نیافریده است تا شیخی باشیم در گوشه‌ای پنهان. اگر فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم‏» و ما را در جایگاه خوب و خوشی آغاز کرد، مانند اوایل انقلاب و حالت خوشی که فضا را فرا گرفته بود ولی یک مرتبه در تهاجم فرهنگی و تهاجم نظامی قرارمان داد تا برای حضور در جهان، این سختی‌ها و تنگناها را تجربه کنیم و آن تجربه‌ی حضور خودمان در «أَسْفَلَ سافِلين» است ولی با حفظ هویت «أَحْسَنِ تَقْويم». در این حالت است که ظلمات به نور تبدیل می‌شود و انسان آتش را ابراهیم گونه برای خود گلستان می‌کند. موفق باشید  

30852
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات شما استاد محترم: بنده یه وقت هایی کاملا بی حوصله میشم. به طوری که حال انجام هیچ کاری رو ندارم. هیچ کار به معنای واقعی کلمه! زندگی در این لحظات برام خیلی سخت میشه. چه کنم که این حالت در من پیش نیاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این قبض و بسط‌ها را گریزی نیست. فرمود: «ای بردار، عقل یک‌دم با خود آر / دَم به دم در تو خزان است و بهار». موفق باشید

30848
متن پرسش
هرکس کلید شکوه به دست زبان نداد مانا به دزد، خانه خود را نشان نداد پرپر شدم که در هنرستان لاله ها برگی به ارغوان شدنم، باغبان نداد رویش سیاه باد در این فصل انتخاب هرکس برای لاله شدن، امتحان نداد یارب چه حکمت است که توفان اشک و آه گهواره شهادت ما را تکان نداد در آرزوی شهادت، امید من صدبار چون ستاره، سحر مرد و جان نداد در این شب های ماه مبارک برای من هم دعا کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعا می‌کنم با بسطِ وجود خود، هم‌اکنون جاودانگی خود را احساس کنید و در بستر احساس جاودانگی خود، انتخاب‌های جاودانه‌ای داشته باشید. زیباترین زندگی و نحوه‌ «وجود»، در اکنونِ خود بودن است ولی اکنونی که ماورای گذشته و آینده در بیکرانه وجود، خود را حسّ کند. به این امید هستم که ما در شب‌های قدر تا این‌جاها راه‌های یافتنِ اکنون خود را در مقابل خود بیابیم و این دیگر درکِ امر خاصی نیست، بلکه درک وجودِ بیکرانه خودمان می‌باشد. و در همین رابطه به پیامبر خود «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» تذکر می‌دهد در شب قدر به دنبال امر خاصی نباشد، زیرا فرشتگان و روح که جان را فرا می‌گیرند و هویت انسان را ملکوتی می‌کنند، سراغ انسان می‌آیند. در آن صورت کلید شکوه ای نمی ماند تا انسان نشانی خانه خود را به دزد بدهد. موفق باشید            

نمایش چاپی