بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17128
متن پرسش
سلام استاد عزیز: اولین بار است که با حضرتعالی مکاتبه می کنم. در پاسخ به سوال شماره 17115 ، به آن عزیز پرسشگر فرمودید که «...اگر راه نوری اُنس خدا را در پیش گیرید و با حضرت حق مأنوس شوید، این چراها همه، چون گردی بر هوا می‌رود...» ؛ حال سوال حقیر این است که این «راه نوری انس با خدا» چیست و چگونه است؟ خواهشا شرحی مفصل عنایت بفرمایید. تشکر و سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح مفصل نمی‌خواهد! اولیاء الهی«علیهم‌السلام» این راه را با حدیث «من عرف نفسه فقد عرفه ربّه» در مقابل ما گشوده‌اند و بنده در همین رابطه کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و 10 جلسه شرح صوتی آن که هر دو بر روی سایت هست را، خدمتتان پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید

17122
متن پرسش
سلام استاد: خوب هستید؟ چه کنیم در محیط کار شرکتی که روحیات و خلقیات آنها اصلا شباهتی با ما ندارد و روح ما در عذاب هست ولی مجبور هست که کار کند بتوانیم سیر و سلوک داشته باشیم و شوق لقا الله را داشته باشیم؟ (در این گونه محیط ها به راحتی غیبت و موسیقی حرام و الفاظ بی روح و... زده می شود و هر چه قدر هم که دوری شود باز اسیر این گونه خلقیات می شوی و گرد آنها به تو می رسد و نمی توانی کار بکنی در نتیجه روح کدر می شود و نمی تواند سیر کند و چه بسا تنزل هم پیدا کند) خواهش می کنم راهکار مناسب ارائه دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنان‌چه در موقعیتی هستید که شرایط هجرت از آن محیط برایتان نیست، امیدوار باشید إن‌شاءاللّه خداوند شرایطی را در روح و روان‌تان ایجاد می‌کند که نه‌تنها تحت تأثیر آن محیط قرار نمی‌گیرید، بلکه عامل تذکر و توجه همکاران‌تان به حقایق نیز می‌شوید. موفق باشید

17115
متن پرسش
سلام بر استاد: چند وقتی است سوالاتی در ذهنم می آید که پر از چرا هستند در این قبیل (چرا خداوند را به سرپرستی بپذیریم، چرا گناه نکنم، چرا کارهای زشت و بد انجام ندهیم و ...) که اینها نیاز به جواب ندارند، و خودم فکر می کنم به خاطر اصرار بر گناه دچار سیاهی و تغییر فطرت شده ام، حال برای برطرف کردن این حالت چه کاری باید انجام دهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر راه نوری اُنس خدا را در پیش گیرید و با حضرت حق مأنوس شوید، این چراها همه، جون گردی بر هوا می‌رود. گفت: «گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم / چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی». موفق باشید

17109
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: فردی هستم 47 ساله که جوانی خود را در گناه و غفلت تباه کردم چندی پیش با مسائلی که برایم پیش آمد متوجه شدم که چه بلایی در اثر غفلت بسرم آمده است. ناامیدی شدیدی از رحمت خدا در وجودم هست زیرا زمینه های بسیاری از گناهانی که مرتکب شدم در اثر افزایش سن و اقتضای سنی از بین رفته و به افرادی ظلم کرده ام که دیگر در قید حیات نیستند بدیهی است در اینجا دیگر توبه و عدم تکرار گناه معنایی ندارد فقط من مانده ام و آثار وضعی گناهانم و حسرت روزهای تباه شده. شنیده ام و دیده ام انسان حتی اگر توبه و استغفار هم بکند باید در آتش آثار گناهانش بسوزد و ناامیدی من هم به همین دلیل است. از طرفی یقین دارم که از حکومتش نمی توان فرار کرد و تنها اوست که می تواند وضعیت را درست کند و از طرفی چند سال است که آه و ناله هایم به جایی نرسیده است و لحظه لحظه زندگیم تحت تاثیر گناهانم مانند جهنم شده است. چند وقتی در اثر ناامیدی و افسردگی شدید نمازم را ترک کردم امروز طاقت نیاوردم و در حال گریه نمازم را خواندم ولی در این فکر بودم که این نماز چه فایده دارد آب رفته که بجوی باز نمی گردد. نمی توانم از فکر گذشته سیاهم خارج شوم. میل شدیدی به خودکشی دارم. دیگر دنیا و آخرت برایم معنا ندارد. من از الان وارد جهنم شده ام بقول شاعر: اگر ز دست بلا بر فلک رود بدخوی / ز دست خوی بد خویش در بلا باشد. بدتر از اینها برخی بداخلاقیها در گذشته داشته ام و بعضی افرادی که از آن اطلاع دارند دائم آن را یادآوری می کنند و نمی گذارند فراموش کنم با این افراد باید چطور برخورد کنم؟ آیا این افراد مامور خدا هستند برای عذاب و این هم صورت دیگری از عذاب خداست؟ سوالم اینست که من رحمت و بخشایش خدا را در رفع آثار وضعی گناهانم می دانم آیا این فکر اشتباه است اگر نه باید چکار کنم تا از این جهنم خود ساخته خلاص شوم؟ از اینکه مصدع اوقات شدم معذرت می خواهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر کنید که نور توجه به زشتی گناه در قلب شما افتاده است. قرآن خطاب به ما انسان‌ها که گرفتار چنین شرایطی شده‌ایم می‌فرماید: «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ بگو(ای پیامبر) ای بندگان من که بر خودتان اسراف در گناه انجام داده اید(هرگز) از رحمت خدا ناامید نشوید چرا که همانا خداوند می آمرزد گناهان شما را بطور کل و همانا خداوند آمرزنده و مهربان است. در بعضی از احادیث ما وارد شده است که وقتی این آیه نازل شد شیطان رجیم از خشم و عصبانیت آنچنان صیحه و شیونی سرداد که به حالت غش در آمد و گفت با نزول این آیه من نا امید و بیچاره شدم و خداوند با این آیه کمر مرا شکست چرا که هر چه من در گمراهی و ضلالت انسان تلاش نموده و آنها را به گناه و معصیت وادار نمایم خداوند با این آیه به همه آنها وعده آمرزش و بخشش داده است.
اگر کسی به نکات ظریف این آیه دقت کند نهایت مهرورزی و عطوفت خالق یکتا را نسبت به بندگانش مشاهده خواهد کرد و ما تنها به چند نکته اشاره می کنیم.

1. تعبیر به (یا عبادی) آغازگر لطفی بی نهایت و مهربانی عظیم از ناحیه پروردگار است به کسانی که با گناه و معصیت خودشان را از عبودیت خدا خارج کرده اند.

2. جمله (لا تَقْنَطُوا) آنچنان امید و نشاطی در بندگان خدا ایجاد می کند که عشق و محبت بنده را به گوینده این جمله ازدیاد می بخشد.

3. جمله (مِنْ رَحْمَةِ) بیانگر نهایت مهر و کمال عطوفت و مهربانی با خدا را به بندگانش می رساند.

4. جمله (ان الله یغفر الذنوب) وعده ای را از سوی خداوند به بنده اش می دهد که بیانگر رساندن بنده به مقام عفو و بخشش ربوبی است.

5. جمله (جمیعا) تاکید بر این عفو و بخشش است آن هم نه فقط راجع به یک یا چند گناه بلکه راجع به همه گناهان.

6. جمله (غفور الرحیم) در حقیقت مهر و امضاء خداوند بر این وعده است که همانا این همه لطف و رحمت از منبع و سرچشمه کسی بسوی بنده سرازیر شده است که خودش هم غفور و آمرزنده است و هم رحیم و مهربان.

آن‌چه امید را فراوان و جبران گناه را آسان می‌کند، دستوری است که به ما داده‌اند تا برای آن‌هایی که مورد ظلم ما قرار گرفته‌اند و فعلاً دسترسی به آن‌ها نداریم تا از آن‌ها حلالیت بطلبیم، استغفار کنیم. موفق باشید

17105
متن پرسش
با سلام: 1. ببخشید استاد فرمودید که خمینی کبیر، اسفار نخوانده؟ یعنی اصلا نخوانده یا پیش استاد نخوانده و خودش خوانده؟ 2. استاد می شود من هم به این روش عمل کنم و مثلا فقط منطق و بدایه و نهایه رو بخونم و بدون خواندن اسفار حتی جلد 1 آن و حتی شواهد الربوبیه، سراغ تمهید القواعد و فصوص بروم؟ آیا شما این طریق را برای کسی تجویز می کنید؟ خواهشا تا اونجایی که اطلاع دارید بفرمایید که مرحوم خمینی عارف و رهبر کبیر، چه مقدار فلسفه خوانده بودند؟ چه با استاد و چه بی استاد؟ 2. آقای طاهرزاده حقیر مدت هاست که قصد ورود به عرفان عملی را دارم و چندین نفر انسان کارکرده در این زمینه را پیدا کرده ام. خواستم اگر ممکن است بفرمایید که به نظر شما به کدام یک از این عزیزان می شود رجوع کرد؟ و شما با کدام یک آشنایی دارید؟ 1. حجت الاسلام تحریری شاگرد آیت الله سعادتپرور 2. حجت الاسلام کمیلی شاگرد مرحوم حداد 3. حجت الاسلام عبدالقائم شوشتری 4. حجت الاسلام حسن نمکی طهرانی ساکن طهران و برادر آیت الله سعادتپرور هستند که البته سن بالایی دارند و حدود 90 سال سن دارند و اصلا نمی دانم شاگرد قبول می کنند یا نه؟ ولی از برخی افراد موثق شنیدم که شاگرد علامه طباطبایی و آیت الله انصاری همدانی بوده اند. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت امام همه‌ی اسفار و سایر کتاب‌های مرحوم ملاصدرا را بدون استاد خوانده‌اند و مشکلی در فهم آن‌ها که نیاز به استاد باشد، نداشتند 2- شما هم باید به خودتان رجوع کنید که آیا بدون استاد می‌توانید کتاب‌های مذکور را مطالعه نمایید؟ 3- در مورد استاد عرفانِ عملی باید ذوق خود را در نظر بگیرید که با کدام‌یک از اساتید فوق همخوانی دارد. موفق باشید

17104
متن پرسش
سلام علیکم: از کجا بفهمیم مشکلاتی که در زندگی پیش می آیند امتحانند یا آثار گناهان؟ دیگر اینکه مگر مقصد عرفان، برزخی یا قیامتی شدن در حیات مادی نیست؟ پس چرا در برخی فرمایشاتتان نتیجه عبادات و سلوک را پس از مرگ منتج می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما در دنیا همواره در حال خوف و رجاء هستیم. لذا باید سعی کنیم که در انجام اعمال خود بهترین نحوه‌ی امتحان‌دادن را در نظر بگیریم 2- بالاخره نتیجه‌ی نهایی اعمال ما در برزخ و قیامت که ظرفیت ظهور نیّات انسان را دارند، ظهور می‌کنند. موفق باشید

17090
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: بنده این سئوال را یک بار دیگرحدود چند ماه پیش پرسیدم منتهی پاسخ ندادید اما هم اکنون آن اتفاق مجددا بعد از چند ماه برای من رخ داده که دوباره سئوال را مطرح می کنم. تا ان شاءالله تعالی جواب حضرتعالی را بشنوم. استاد عزیز بنده الحمدالله رب العالمین در طول روز می شود که با خدای عزیز و ائمه هدی سلام الله علیهم نجوا می کنم اما دیشب به یک باره بعد از چند دقیقه نجوا، دیگر آن ارتباط نزدیک حاصل نشد و گویی که با خداوند بزرگ و ائمه هدی سلام الله علیهم «بیگانه» شدم که حتی آثار آن هم بعد از چند ساعت وجود دارد! خواستم علت این حالت را ازحضرتعالی بپرسم و مشخصا فلسفه آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علت نمی‌خواهد. این یک قاعده است که انسان بعضاً در «قبض» و بعضاً در «بسط» است. به همین جهت باید مطابق دستورات شریعت با صبرِ بر اطاعت و ترک معصیت، کار را جلو برد تا نتایج اصلی کار در قیامت حاصل آید. موفق باشید

17085
متن پرسش
سلام بر استاد: می خواستم بدونم چرا خداوند کارهایی مانند: ارتباط غیر شرعی با جنس مخالف، استفاده از مشروبات الکلی و ... را که لذت زیادی دارند را حرام کرده است؟ اگر این گونه نبود تقریبا بیشتر افراد دنیا دین دار بودند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همه‌ی ملت‌ها و شرایع الهی این موضوع روشن و پذیرفته شده است. انسان دارای ابعادی بس متعالی است که برای به فعلیت و به ظهورآوردنِ آن‌ها باید امیالی که مانع به‌ظهورآوردنِ آن ابعاد است را کنترل نماید و رازِ حرام‌بودنِ آن امیال، چنین است. موفق باشید

17083
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام! استادی گفتن که گرفتاریهای زندگی ما به خاطر گناهانمان است هرچند ندونیم و با خبر نباشیم از اینکه گناهمون چی بوده، راهشم اینه که دوره های استغفار برداریم مثل چهله ی استغفرالله یا ذکر استغفار دیگه ای که تو مفاتیح هست که دو ماه هر روز 400 مرتبه باید بگیم، بعد می گفتن اینکه الان با تقوا شدی کافی نیست و گذشته ات رو باید با این ذکرها جبران کنی، بهشون می گفتیم ما چند بار این ذکر ها رو برداشتیم ولی وسطش قطع شده و .... گفتن اگه حال ذکر ندارید خوب با مشکلاتتون سر کنید، استاد عزیز اینکه گفتن این ذکرها خوبه که شکی درش نیست ولی آیا ضروریه؟ و راه جبران گناهان گذشته و رفع مشکلات گفتن این ذکر؟ خود بنده از گناهان گذشته پشیمونم سعیم هم بر تقوا و دوری از گناه و معصیت است اما انگار به گفتن ایشان اینها کافی نیست!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده خیلی از این حرف‌ها سر در نمی‌آورم و در سیره‌ی معصومین هم چنین حرف‌هایی ندیده‌ام. دین ما به ما می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات‏» یعنی در إزای اعمال نیک که همان دستوران دین باشد، خود به خود گناهان رفع می‌شود. مهم آن است که جهت‌گیری خود را، عبور از اردوگاهِ کفر و حضور در جبهه‌ی توحید قرار دهیم. در آن حدّ که قرآن می‌فرماید: «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ» ﴿٢﴾/ محمد) یعنی اگر ایمان و عمل صالح را پیشه‌ی خود کنیم و به دین اسلام باور داشته باشیم، نه‌تنها گناهانمان پوشیده و برطرف می‌شود، بلکه امورات معنوی و دنیایی ما نیز به بهترین نحو به سامان می‌آید. و معنای استغفار به آن است که رجوع‌مان از باطل به سوی حق باشد و ذکر مبارک استغفار در همین رابطه جهت ما را شکل می‌دهد. موفق باشید     

17073
متن پرسش
استاد خوبم سلام: هر از گاهی میل شدیییید به ارتباط با نامحرم در من شکل میگیره. گاهی ازش عبور می کنم ولی گاهی هم مغلوبش میشم. حدود ده ساله این حس رو دارم و فکر می کنم بخاطر رابطه ایه که در مجردی با جنس مخالف داشتم. الان من دو تا بچه دارم و از همسرمم راضیم.واقعا درمونده شدم استاد. تموم شدنی نیست. گاهی خوبم و حال خوش معنوی دارم گاهیم مثل یه حیوون میشم و دیگه رو ندارم به درگاهشون باز توبه کنم. الانم چله ترک گناه گرفتم ولی بار اول و دومم نیست که چله می گیرم و ترک می کنم و حس خوب دارم و بعد دوباره فرو می ریزم. میشه راهنماییم بفرمایید مثل همیشه استاد خوبم؟ چکار کنم برای ترک دایم این گناه. می ترسم از پیش رویم. ممنون که هستید و پاسخگویید. خدا بهتون سلامتی و خیر و برکت بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برکات صبر بر طاعت و ترک معصیت را فراموش نکنید که چگونه پس از مدتی با معجزه‌ی آن روبه‌رو می‌شوید در حدّی که باورتان می‌آید چرا حضرت حق می‌فرماید: «انّ اللّه یحب التّوابین». به همین جهت جناب مولوی در رابطه با «صبر» می‌گوید: «پرده ‏های دیده را داروی صبر ** هم بسوزد هم بسازد شرح صدر . هم ببینی نقش و هم نقاش را ** فرش دولت را و هم فراش را». موفق باشید

17056
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: سوالی که مدتی ذهن بنده را مشغل کرده و تا الان با اینکه کتاب های مختلفی، از جمله کتاب جوان و انتخاب بزرگ، و ... خوانده ام و با افراد مختلفی مشورت کردم، هنوز به جواب نرسیدم: جوانی موقعیت طلائی است و که نباید به راحتی از دستش داد، اما سوال اینجاست که چگونه؟ اگه کسی هدف خودش رو رضای خدا و قرب الی الله قرار داده باشه، در جوانی چه کاری میتونه انجام بده؟ کاری که از همه مهمتره و شاید بعدا نتونه انجام بده و بتونه تمام استعداد های انسان رو به کار بگیره؟ آیا درس خواندن برای کنکور لازمه ؟ اگه نیست، و کسی اینو تشخیص بده، چه کار مهم تری پیش روش هست؟ کار کردن و دنبال شغل و سرمایه رفتن، وارد مسائل سیاسی شدن، مطالعه .... کدام مهم تر است؟ و معیار های انتخاب شغل از منظر اسلام چیست؟ انسان باید خودش رو برای مسئولیت های بزرگ اماده کنه یا یک شغل معمولی و عادی؟ لطفا جامع و کامل پاسخ بدید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی هدف اصلی انسان کسب رضایت حضرت پروردگار در کلیت زندگی شد، معلوم است که برای تحقق آن، باید مقدمات لازم را فراهم آورد. که مسلّم کسب معارف الهی و اخلاق فاضله، اصلی‌ترین مقدمات است و این باید در شرایطی شکل بگیرد که انسان با داشتن شغل و منبع درآمدی بتواند هدف خود را درست دنبال کند. درس و دانشگاه و حوزه همه برای کسب مقدمات است. موفق باشید

17045
متن پرسش
خدمت استاد گرانقدرم سلامٌ علیکم: مدتی است که با فایلهای صوتی سخنرانی های استاد ارجمند جناب آقای صمدی آملی (از شاگردان علامه ابوالفضائل حسن زاده آملی) مشغول و محشورم. ایشان به بهانه های گوناگون و در جاهای مختلف نیاز ضروری به یک استاد ره طی کرده را برای سیر علمی و عملی مطرح می گنند و صراحتاً می فرمایند که بدون استاد به جایی نمی رسید! سپس به نقل از استاد گرانقدرشان عنوان می کنند که کتاب و سی دی جمادند و جای استاد زنده و حاضر را نمی گیرند. علاوه بر این حتماً مستحضر هستید که منظور ایشان از استاد، صرف یک معلم و مبین دروس نیست بلکه نوعی واسطه فیض است. همچنان که خود حضرت علامه برای شاگردانشان چنین اند. واقعاً در این زمینه مستآصل شده ام. من در استان اصفهان جز شما کسی را به این عنوان نمی شناسم. حال آنگه ظاهراً شما نیز شاگرد پروری بدان معنا را ندارید. دو جلسه در کلاسهای مسجد انبیا شرکت نمودم و جلسه اول شرح کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی در این تاریخ» را نیز در کتابخانه شهرداری حضور داشتم. علیرغم بحثهای خوبی که مطرح شد، اما حقیقتاً اینها چیزهایی نیست که بنده در حال حاضر بدنبال آن هستم. آنچه روحم را اغنا می کند مباحث توحیدی، معرفت النفس، و شرح کتب عرفانی مانند «فتوحات مکیه» جناب ابن عربی یا کتب فلسفی همچون «اسفار» ملاصدراست. البته مطالعه کتاب «معرفة النفس و الحشر» را اخیراً با فایلهای صوتی مرتبط با آن آغاز کرده ام. اما همیشه این تذکر استاد صمدی مد نظرم هست که می فرمودند (به نقل از استاد گرانقدرشان): کتاب و سی دی جمادند و جای استاد زنده و حاضر را نمی گیرند. رهنمود حضرتعالی به بنده چیست؟ خداوند بر توفیقات شما بیفزاید ان شاء الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم حاضرشدن در محضرِ استادِ راه‌رفته، عالی‌ترین شکل بهره‌مندی از حقایق است. ولی حال که چنین شرایطی فراهم نیست، مطمئن باشید خداوند راه‌های دیگری را برای ارتباط با حقایق عالم گشوده است و در همین رابطه آیت اللّه بهجت«رحمت‌اللّه‌علیه» با نظر به چنین شرایطی می‌فرمایند: «علم تو استاد توست». عرایضی در این رابطه در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، شده است 2- آیا در این شرایط، به بهانه‌ی آن‌که کتاب و سی‌دی جمادند می‌توانیم خود را از به‌دست‌آوردنِ معارف الهی از این طریقه‌ها محروم کنیم؟ و از امدادهای الهی که در این رابطه می‌تواند به طالبِ صادق برسد، غافل شویم؟ موفق باشید

17048
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: جای شما خالی استاد، خدمت حضرت علامه استاد جوادی آملی حفظه الله تعالی بودیم، در دماوند، استفاده بردیم، فقط سوالی داشتم: ایشان فرمودند: با آن دعای معروف که در قبرستان ها می خوانند (بحقّ لا اله الا الله ....) می شود با اهل قبور مرتبط گشت، وگرنه این حمد و سوره را همه همه جا می توانند بخوانند، ثواب هم دارد در جای خود، منظور حضرت استاد از ارتباط با ارواح قبور چیست؟ 2. استاد، بنده یک عادتی دارم در کتابخوانی، اینکه: طول می کشد کتابی را بخوانم و تمام کنم، ولی وقتی خواندم، مطالب در جانم هستند گویی، حتی پاورقی ها و شعرها ی ذیل کتاب یادم می ماند، آیا ایرادی دارد که (من دیر خوان هستم؟) 3. اینکه شخصی، اولیا الهی در زمان خودش را حتی از پدرش هم بیشتر دوست بدارد، آیا خداوند راضی هستند به این قضیه؟ 4. در دیدار با اولیا خدا بهترین و مجمل ترین سوالی که می توان پرسید (علاوه بر اشکالات علمی و سوالات) چیست؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه که مواظب بوده‌اید، مواظبِ به هم‌زدنِ خلوت در آن دیار نشده باشید! 1- همین‌طور است که استاد فرموده‌اند. وقتی انسان به ارواح در آن مکان سلام می‌کند آن‌ها جواب سلام را می‌دهند و یک ارتباط روحانی برقرار می‌شود 2- همین‌طور خوب است که انسان مطالب مورد مطالعه را به صورت ملکه در خود شکل دهد 3- پدر روحانی هرکس، مظهر محبوب حقیقی او یعنی حضرت اللّه است 4- بیشتر باید به‌جای علم‌آموزی، از آن‌ها خواست که راه را به انسان بنمایانند. موفق باشید

17039
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت شما: این آموزه فرهنگ غنی شیعی که ملاصدرا آن را به خوبی تبیین نموده است، مبنی بر آنکه: شهوات نیز در اثر زیاده روی های انسان، بتدریج مجرد گشته و وبال انسان در دنیا و به ویژه آخرت می شود، مرا به هراس انداخته است. سوال اولم اینکه آیا ارضای شرعی نیاز جنسی اگر همت انسان شود، نیز باعث تجرد این شهوت در انسان می شود و در سنین پیری نیز علیرغم فقدان توان جنسی او را رها نمی کند؟ و سوال دومم اینکه برای رهایی از خواطر و خیالات مرتبط با شهوت جنسی به ویژه در میانسالی چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور ملاصدرا افراط در شهوات، در مورد لذات حلال نیست، و اساساً سیره‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در بودن در کنار همسران‌شان نه افراط بوده و نه مشکلی برای آن حضرت به‌وجود می‌آورده 2- آمدن خیالات در اختیار انسان نیست ولی دنبال‌کردنش در اختیار ما است. از این جهت اگر ملکه‌ی کنترل خیالات در ما قوت بگیرد، در میانسالی قدرت خیالات کم می‌شود. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی در این مورد دارد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

17037
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شریف بخیر. در متکثر نبودن حقایق، می توان گفت با تدبر در هر بطن نه فقط حقایق آن بطن که حقایق بطون بالاتر هم پیش ماست مثل اینکه روبروی خورشید شیشه های متعدد گذاشته شود میزان نور و میزان درک خورشید بستگی به موقعیت ما دارد و مقصود از اینکه طهارت شرط صعود به بطن بالاتر است می خواسته شرط بهره مندی بیشتر از خورشید و نیز انوار شدیدتر را بیان بفرمایند و حضور در هر بطنی به معنای محرومیت از انوار بطون بالاتر نیست وگرنه به نتایج اشتباهی می رسیم. و این اصل در مورد حضور در عوالم مختلف وجود هم صادق است. البته اگر درست متوجه فرمایشات سوال 17013 حضرتعالی شده باشم. 2. می توان گفت در مسیر سلوک دو مانع وجود دارد 1) مانع تکوینی (هبوط به اسفل السافلین) 2) موانع تشریعی ناشی از گناه؟ 3. ریشه تغییر حالت موقع گرفتن برخی حقایق چیست؟ ظرفیت پایین سالک یا بزرگی حقیقت؟ گاهی حقایق نابی داده می شود اما تغییر حالت نیست و گاهی یک مطلب ساده مثل نزول رحمت بخاطر خدمت به خلق. 4. پیش شرط بهره مندی از برخی مراتب کشف حدسی ایجاد ظرفیت در عقلمان هست. درست است حضرت استاد؟ 5. بعضا قشر زن ما، در فراگیری دین بسیار کوتاهی می کنند حوصله هم ندارند که یاد بگیرند بهتر نیست در ازدواج سراغ زنان مشتاق برویم که بخشی از اشتیاقشان ریشه در احساس مسولیتشان نسبت به تربیت فرزند دارد؟ آیا نتیجه کوتاهی ما، در تفکر نابودی فرزندانمان در برابر طوفان شبهات نیست؟ آیا این، پرتوقع بودن در ازدواج محسوب می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این سخن درستی است که حضور در عالم مادون مثل عالم مثال، حضور وجودی در عالمِ بالاتر است به صورت اجمال 2- درک حقایق و متأثرشدن از آن‌ها به عوامل گوناگونی بستگی دارد از جمله عواملی که شما فرموده‌اید به اضافه‌ی اراده‌ی الهی جهت تغییردادن و جهت‌دادن به تاریخ 3- زنان در تعریفی که نسبت به وظایف خود کرده‌اند، عموماً کوتاهی نمی‌کنند؛ بلکه نیازی نمی‌بینند در تعریفی که مردان برای زندگی فردی خود کرده‌اند، وارد شوند. مادرانِ متدین، روحانیت لازم را جهت عبور از شبهات به فرزندان خود می‌دهند و این غیر از باسوادبودن و یا بی‌سوادبودن آن‌ها است؛ بلکه با تعهدی که نسبت به تاریخ خود دارند می‌توانند بهترین فرزندان را تحویل جامعه دهند. موفق باشید

17034
متن پرسش
سلام استاد: سوالی که همواره از اوایل طلبگی با من بود این است که: منی که اوایل ورود به حوزه اصلا نه می دانستم سیر و سلوک چیست، نه می دانستم محکم کردن عقاید چیست، نه مطالعه خاصی داشتم، نه .... چطور می شود که وقتی وارد حوزه شدم آنچنان شور و نشاط و بسط روحی به من دست داده بود که تا شش ماه نماز شب و صبحم را با حال بسیار عالی در حرم حضرت عبدالعظیم می خواندم،(حوزه ام کنار حرم بود). چطور چنین چیزی پیش آمد؟ و چطور شد که با محکم کردن عقاید و مطالعات روز به روز دیدم و معرفتم بالاتر رفت و چنین حالاتی در من کم و کمتر شد، قطع نشد، ولی خیلی کم شد، آیا رابطه ای میان این قضایا هست؟ می شود بفرمایید که چرا من در حال و هوای اول طلبگی ام نمانده ام؟ چه کنم برگردم به آن حال و هوا؟ نمی دانم آن حالات شاید توهمی بود، ولی در هرصورت وقتی یادش هم می افتم اشکم جاری می شود و احساس پسرفت می کنم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمود: «چه عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها» از همین طریقه‌ها صبر ما را آزمایش می‌کنند. اگر اول ندهند، که طلب‌مان ظهور نمی‌کند؛ و اگر نگیرند، که صبرمان و پشتکارمان، ظهور نمی‌نماید. موفق باشید

17032
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: واقعا این را با تمام وجود حس کردم که در زمان ها و دوره هایی که گناه نمی کنم نماز شب میخونم، حواسم هست و.... افکار اضطراب آوری را تجربه می کنم و کلا استرس و فشار دارم به بهانه های مختلف. اما در دوره ها و زمان هایی که نماز صبحم قضا میشه نماز هایم را سر وقت نمی خونم، گناه هایی ناخوسته می کنم و به رعایت شرع پایبند نیستم خیلی خیلی راحت ترم. این مرا ترغیب می کند به حالت دوم. لطفا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس معلوم است قضیه، قضیه‌ی شیطان است که قسم خورده مانع سیر بنده در صراط مستقیم شود و لذا وقتی انسان متوجه باشد که این اضطراب‌ها، حیله‌ی شیطان است و شیطان حیله‌هایش ضعیف است، می‌تواند با اراده‌ی محکم بر خلاف حیله‌ی شیطان عمل کند و او را مأیوس نماید. موفق باشید

17013
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شریف بخیر. 1. برای خواندن تمهیدالقواعد و فصوص دانستن فلسفه تا چه مقدارلازم است؟ 2. در نزول دفعی قرآن همه هفتاد بطن با نظر به تشکیکی بودن آن بر قلب سالک نازل می شود؟ 3. در انواع کشف گاهی موطن دریافت و موطن ظهور یکی است یعنی هر دو قلب است مثل کشف الهامی و گاهی موطن دریافت و موطن ظهور متفاوت است یعنی موطن دریافت قلب و موطن ظهور قوای نفس ناطقه است؟ درست متوجه شده ام؟ 4. در تفاوت حدس و فکر می توان گفت حدس مقامی است که حقیقت پیش ماست و اتحاد دانایی و دارایی (بر حقایق به اجمال) است و اما در تفکر عادی باید حرکت کنیم و حقایق را به دست آوریم و لزوما دارایی نیست؟ 5. می توان گفت حجاب ناشی از توجه به مقامات گاهی حجاب ظلمانی است اگر منجر به تحقیر و تکبر شود مثل بلعم باعور یا سامری و گاهی حجاب نورانی است؟ 6. حجاب ناشی از توجه به ثواب و بهشت برای سالک تاجر و ترس از جهنم برای سالک برده چه نوع حجابی است؟ 7. آیا امکان دارد در مکاشفات کاذب مبدا القاءات خود نفس ناطقه باشد. مثلا در کشف صوری سماعی صدای خودمان را بشنویم مثل شنیدن صدای خیالاتمان در خواب؟ 8. مانع ظهور در برخی قوا چیست؟ درونی و مربوط به قصور سالک است یا عامل دیگری در این محرومیت نقش دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فلسفه‌ی حکمت متعالیه در این مورد بسیار مفید خواهد بود 2- حقایق، کثرت‌بردار نیستند هرچند دارای شدت و ضعف باشند و لذا همواره تمام بواطن قرآن در حقیقت قرآن حاضر است هرچند که آن حقیقت به تناسب محل تجلی آن دارای شدت و ضعف باشد 3- قلب از قوای نفس ناطقه جدا نیست، پس بنابراین همواره موطن دریافت حقایق به صورت حضوری، قلب است 4- در رابطه با تفاوت حدس و فکر، تعریفی که می‌فرمایید رویهمرفته قابل قبول است 5- بد نیست 6- حجاب‌های نورانی است 7- بسیاری موارد همین‌طور است 8- بعضاً خصلت‌های انسان مانع ظهور بعضی از انوار قوا است و بعضاً مصالح مقدّرشده توسط حضرت حق. موفق باشید

16994
متن پرسش
به نام خدا: با سلام خدمت استاد عزیزمان با توجه به داستانی که از صدر اسلام نقل شده که جوانی لباس خود را در آورده بود و بدن خود را به ریگ های داغ می مالید و می گفت ای نفس بچش و ظاهرا پیامبر هم کار ایشان را رد نفرمودند حال می خواستم بدانم اگر کسی هر کاری می کند زورش به نفسش نمی رسد می تواند برای جلوگیری از گناه یا تنبیه پس از گناه خود را بزند تا جایی که حتی قرمز یا کبود شود؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر شخصی است و موضوعی است ماوراء مباحث فقهی. به همین جهت در حرکاتِ بعضی از عرفا چنین ریاضت‌هایی دیده می‌شود، ولی کسی نمی‌تواند آن را برای بقیه توصیه کند. موفق باشید

16992
متن پرسش
سلام: 1. ذکر یونسیه به تعداد 400 بار رو میشه تو طول روز تقسیم کرد یا یک جا باید گفته بشه همچنین این تعداد باید در سجده گفته بشه یا در غیر سجده هم میشه گفته بشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین حالت برای ذکر یونسیه در سجده است و در هر حال باید زمانی و مکانی را برای آن خالی کرد تا حالت روزمرّگی پیش نیاید. موفق باشید

16987
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار بنده صوت های جنابعالی را درباره نماز از کتاب آداب الصلاه دارم گوش می دهم و به جلسه ی 35 رسیدم. خوشبختانه گاهی در حالت نمازم هر آنچه را که فرمودید به دست می آید ولی متاسفانه گاهی خیلی اذیت میشم و آن خشوع و لذتی که باید باشه را به دست نمی آورم و حتی تو مراحل قرائت و ذکر هم گاها دچار شک میشم، استاد بزرگوار بی زحمت راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «ای برادر عقل یک دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار». گاهی توجه قلب به آینده‌ای است که شروع کرده‌اید و افق نورانیِ آن آینده، قلب را منوّر می‌کند و گاهی توجه قلب به گذشته‌ای است که پشت سر گذاشته‌اید و کدورت آن، انسان را مکدّر می‌نماید و مائیم و دست و پازدن بین آن «بسط» و این «قبض»، تا إن‌شاءاللّه با صبر و پایداری، قلبِ ما از عهدِ دیروزش آزاد شود و به عهد نورانیِ فردایش بیشتر متوجه گردد. موفق باشید

16967
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به سوال 16848 فرمودید: بنا بر این است که در مسیر عبادات الهی، شیطان وسوسه کند ولی ما عقب‌نشینی ننماییم و نهایتاً اگر گرفتار معصیت شدیم، توبه کنیم، نه آن‌که عبادت را ترک نماییم. 1. پس مثلا اگر در مسیر آن عبادت دچار معصیت شدیم آیا ارتباطی دارد که ثواب آن عبادت کم بشود یا ارتباطی ندارد؟ 2. ممکن است اعمال عبادی ما با معصیت همراه نباشد ولی بد اخلاقی هایی همراه باشد آیا این هم ارتباطی دارد که ثواب عمل بشود؟ 3. بنده از دفتر مرجعم سوال کردم و همچنین مرکز ملی پاسخگویی مفصل صحبت کردم که «اتقوا مواضع اتهم» گناه شرعی نیست. بعضا پیش می آید که این در معرض تهمت قرار گرفتن ما همراه کار نیکی است (مثلا جواب دادن به سوال دینی خواهری یا صحبت کردن در زمینه خیری با کسی که در محله وجه خوبی ندارد و ...) آیا می شود گفت آن عمل خیر ما ثواب کمتری دارد چون این مورد با توجه به شرایط بنده مبتلا به است با تشکر فراوان. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ظاهراً نباید ارتباط داشته باشد 2- نه؛ بداخلاقی را باید در همین صحنه‌ها از بین برد 3- با توجه به این‌که حفظ آبرویِ مؤمن برای خودش نیز واجب است، باید اگر حضور او در صحنه ای موجب ضرر به آبروی آن می‌شود، از آن صحنه دوری کند. منتها اگر احتمال می‌دهد که چنین مشکلاتی پیش می‌آید باید اهم و فی‌الاهم بکند. موفق باشید

16958
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد بزرگوار:می خواستم بدونم از نظر شما در زمینه ی ازدواج اگر خانم معتقدتر و مذهبی تر باشند مشکلی پیش میاد؟ چون شنیدم که آقایون باید اعتقادشون قوی تر باشه مثلا اگر خانم اهل موسیقی نباشند و آقا پسر باشند یا اهل مسجد رفتن و هیئت رفتن و... سوال دیگرم این هست که اگر این دو نفر هم سن باشند، آیا خانم می تونه تاثیرگذار باشه در مورد مسائل مذهبی آقا پسر؟ اصلا اختلاف سنی چقدر مهمه تو مقوله ی ازدواج؟ (منظور هم سن بودن هست نه بزرگتر بودن خانم از آقا پسر)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خانم متدیّن‌تر باشد با خُلق و خوی بهتری زندگی را می‌گرداند و زندگی حکیمانه‌تر جلو می‌رود تا آن‌جایی که بدی‌های مرد نیز کاهش می‌یابد. 2- اگر مورد قابل قبولی باشد، نباید موضوع همسنی را چندان مهم دانست. موفق باشید

16914
متن پرسش
سلام: بنده اخیرا متوجه شدم روحیه حسد در وجودم در حال قوت گرفتن است در حالی که قبلا در وجودم نبود یا لااقل خیلی کم رنگ بود. سوالم این است که اولا علت این قوت گرفتن را چه می دانید و در ثانی چه کنیم این خصیصه رنگ ببازد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان در سیر خود، آرام‌آرام با ضعف‌هایی که در باطن داشته روبه‌رو می‌شود و باید سعی کند از آن ضعف‌ها عبور نماید. عرایضی در جواب سؤال‌های شماره‌ی 3091 و 8284 شده است. خوب است که به آن‌ سؤال‌ها رجوع فرمایید. موفق باشید

16908
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: شبتون بخیر. ان شاءالله که خوب هستین. خدا بهتون طول عمر و سلامت بده، استاد بنده الان نزدیک به یک سال میشه تقریبا که ذکر یونسیه رو در سجده به عدد 400 دارم. اما بعضی ها میگن که این ذکر جزء اذکار خاص هستش و باید اجازه استاد باشه و بعضی ها هم میگن به تعداد 400 جزء اذکار عام هستش و اجازه ولی و استاد رو نمیخواد. حالا بنده سردرگم شدم که این ذکرو ادامه بدم یا اینکه بعد از یک سال که دارمش قطعش کنم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید استاد. تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید خود را در حالت حضرت یونس«علیه‌السلام» در وسط دریا در شکم ماهی حس کنید که تنها دادرسِ شما حضرت حق است و لذا با گفتن این ذکر، امیدوارِ قسمت بعدی آن هستید که حضرت حق می‌فرماید: «وکذالک ننجی‌المؤمنین» یعنی هر مؤمنی را که چون یونس«علیه‌السلام» با خدا مرتبط شود، از تنهایی و تنگنایی نجات می‌دهد. لذا با چنین رویکردی، اگر ذکر مذکور را داشته باشید، مشکلی پیش نخواهد آمد و به طور عادی به اموراتِ خود می‌پردازید و اگر هم در بعضی موارد، کارِ لازم‌تری پیش آمدع آن کار را انجام می‌دهید. موفق باشید

نمایش چاپی