بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14716
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: جسارت حقیر را ببخشید اما با دلی پر خون می گویم این دیگر چه عدالتی است که با دیدن تعداد کمی تصاویر بد و در مدت کوتاهی این صورت ها کانه نقش فی الحجر تا سال ها می مانند و با خون دل خوردن هم نمی روند و اگر هم بروند بعدا برمی گردنند اما معارفی را که انسان با تمام تلاش بیابد و عمل خالصانه کند این تاثیر را ندارند و نمی مانند و در مقابله با آنان کم می آورند؟ می دانم می خواهید بفرمایید روغن چراغ کم است اما آیا بعد از چند سال هم هنوز کم است؟ آدم از این برخورد خدا دلگیر می شود که چرا کمک نمی کند. همین الان که دارم می نویسم مطمئنم دوباره قرار است چند صباح دیگر همین سوال را بکنم که چرا؟ و تا کی؟ «بازخر ما را از این نفس پلید / کاردش تا استخوان ما رسد.» حتی از آمدن سر جلسات شما هم خجالت زده ایم احساس نفاق و دوری از شما جانم را آتش زده حتی در خلوت هم خجالت می کشم صوتتان را گوش کنم. احساس می کنم تمام معارف را به سخریه گرفته ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست که در این حالت‌ها معارف را به سخریه گرفته باشید وگرنه با به‌سربردن با آن صورت‌ها راضی می‌شدید و این‌طور هم نیست که خدا کمک نکرده است وگرنه این دست و پازدن‌ها برای آزادشدن از آن صورت‌ها در میان نبود. این‌ها حکایت نسیمِ الهی است که بالاخره خدا کار خود را خواهد کرد و از شما در این زمان با این‌همه ظلمات یک قهرمان می‌سازد. در ضمن به متن «وقتی در مسیر حق باشید روز به روز قدرت صورت‌های خیالی باطل، برایتان ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود» در  بخش پرسش و پاسخ برگزیده  رجوع فرمائید . موفق باشید

14722
متن پرسش
سلام استاد: شرمنده در سوال 14714 گفتم که جواب سواله 14614 دستم نرسیده اما سایت را چک کردم جوابتان را دیدم اما در ایمیلم نیامده بود که مهم نیست چون جواب را دیدم و شصت درصد راه را نشانم داد خیلی ممنون. اما هنوز سوالاتی در ذهنم هست که عرض خواهم کرد: 1. در جواب قسمت اول فرمودید که از فضای رسانه ای غافل نباشید اما آخه چه جوری می شود به اخبار این رسانه ها اعتماد کرد درسته که تلویزیون خودمان اخبار دروغ نمی گوید اما همه چیز را هم نمی گوید و برای آگاهی یافتن از بقیه ی رویداد ها باید به فضای مجازی و روزنامه ها مراجعه کنم که معلوم نیست اخبارشان حقیقت دارد یا نه. 2. در قسمت دوم جواب فرمودید که به المیزان مراجعه کنید می خواستم بدانم آیا به ترجمه ی آن مراجعه کنم یا به کتابه زبان اصلی اش چون من عربی ام خیلی ضعیفه آیا اول برم عربی یاد بگیرم بعد برم سراغ المیزان خوبه؟ و آیا عربی برای المیزان در چه سطحی باید بلد بود؟ من چند جلد کتابه عربی که مکالمه ی عربی را یاد داده دارم آیا همین ها را می شود استفاده کرد یا عربی زمان قدیم را باید بلد باشم؟ اگر هم پیشنهادتان اینه که بروم سراغ ترجمه ی آن شما مترجم خوب سراغ دارید؟ و در ضمن با چه دیدی باید به المیزان رجوع کرد؟ من هنوز کتابهای شهید مطهری را نخواندم آیا باز می توانم مستقیم وارده المیزان شوم؟ 3. در قسمت سوم فرمودید مبارزه با هوای نفس چیزی جز رعایت حلال و حرام نیست من هم نظرم همینه اما پس راز این سقوط ها چیست که هر از چند گاهی سراغم می آید؟ اما بعد از هر سقوط به یک مرتبه ای خیلی بهتر از مرتبه ی قبل از سقوطم می رسم آیا این سقوط ها جای نگرانی دارد یا نه؟ یعنی ممکنه یک باره یک سقوط بکنم و دیگه نتوانم خودم را جمع کنم؟ اصلا معنای سقوط چیه استاد؟ شاید اینا سقوط نباشه و من دارم بد تعریف می کنم و راز سقوط افراد چیه حتی اونایی هم که مقاماتی داشتند سقوط کردند مثل آن شخص که در زمان حضرت موسی مستجاب الدعوه بود فکر کنم اسمش بلعم با عورا بود اگه اشتباه نکنم خب اینا چه جوری سقوط می کنند و ما چه کار کنیم که سقوط نکنیم؟ ببخشید سوال طولانی شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی با نظر به اشارات مقام معظم رهبری فضا دست‌تان باشد می‌توانید با رجوع به فضای رسانه‌ای در آگاهیِ تاریخیِ خود به‌سر برید 2- اگر طلبه نیستید سراغ ترجمه‌ی آقای موسوی همدانی بروید ولی با روشی که در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» عرض شده است 3- اگر صادقانه رعایت حرام و حلال الهی بشود نور قلب محمّدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در قلب شما می‌افتد و شیطان در نهایت ناکام می‌ماند. موفق باشید

14639
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل همانطور که مستحضرید برخی از زمانها در خودسازی خیلی مهم هستند مانند ماه رمضان. چه تفاوتی بین ماه رمضان و غیر ماه رمضان است؟ چرا برخی از زمانها بر برخی از زمانها برای عبادت برتری دارد؟ اگر کسی بگوید خدا و اهل بیت (ع) که در هر زمان است لذا فرقی بین ماه رمضان و بقیه ماهها نیست. چرا این مطلب صحیح نیست. چرا عبادت در سحر بر عبادت در طول روز برتری دارد؟ آیا خدا که در هر زمان به انسان توجه دارد یا خدا در برخی از زمانها بیشتر توجه دارد؟ لطفا علاوه بر جواب برای توضیح بیشتری کی از آثارتان یا آثار دیگران را معرفی کنید. سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه  در کتاب «رمضان دریچه ای به عالم رویت» در این رابطه نیز بحثهایی شده است خوب است به آن رجوع فرمایید که چرا بعضی از زمانها و مکانها ظرفیت بیشتری برای تجلیِ انوار الهی دارند. مثل آنکه چشم در تجلی خصوصیات نفس بهتر از کف دست اینکار را می کند با این که چشم و دست هردو مادی هستند. موفق باشید

14635
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل همانطور که مستحضرید بهترین راه خوسازی راه معرفت نفس است. آیا یک مبلغ دینی و طلبه در فعالیتهای تبلیغی خود می تواند این راه را به همه ارایه دهد؟ آیا ممکن است برخی از مردم این راه را به دلیل سختی آن قبول نکنند؟ آیا ممکن است فردی کتبی مانند خویشتن پنهان را دوست نداشته باشند؟ البته این کتاب یکی از بهترین کتب است. منظورم این است که با توجه به تفاوتهای سنی و فرهنگی و علمی افراد، راه معرفت نفسی برای خودسازی همه مفید است؟ برخی ممکن است فقط از طریق ذکر و عبادت و خواندت قران و حدیث و زیارت حرم هاو کتابهای کلامی و تفسیری بخواهند خودسازی کنند. چطوری می توان آنها را عاشق راه معرفت نفسی کرد؟ معمولا آن افراد راه معرفت نفسی را دوست ندارند. سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می دانید که راه های رسیدن به خدا به اندازه ی انفاس خلائق است بنابراین لازم نیست همه از طریق معرفت نفس این راه را طی کنند. از طرفی بعضی از قسمت های کتاب چندان آرام و نرم نیست. بنده به رفقای المیزان عرض کرده بودم قسمت مربوط به نظران حضرت علامه را یا در آخر کتاب بگذارند و یا در پاورقی، که معجزگویی علامه موجب زحمت رفقا در ابتدای امر نشود. موفق باشید

14616
متن پرسش
سلام علیکم: خسته نباشید: قبل از هر چیز خواستم بگم نگران نباشید ما حواسمان به دروسهایمان هست. فایلهای شما را هم زمان استراحت گوش می دهیم که از درسهایمان چیزی ذبح نشود. سوالی داشتم، درس مکارم اخلاق جلسه ی دوم در خصوص یقین صحبت کردید. بحث کمی برای بنده نامفهوم بود اول اینکه یقین در سه مرتبه ی ( علم الیقین – عین الیقین - حق الیقین ) مطرح می شود. در ثانی اینکه ما (خودم را عرض می کنم) خیلی وقت ها مرتبه ی ظنّ و یقین را خلط می کنیم. گاهی احساس می کنیم که فلان کار انجام نمیشه یا اینکه فلان خطر ما را تهدید نمی کند یا . . . قلب امان هم گویی رضایت می دهد و سپس به آن ادراکمان هم جامه ی عمل می پوشیم و گاهی می بینیم واقعا همینطوری شد اما گاهی هم آن طوری که قلب رضایت داده بود نمی شود. اما استاد به نظر می رسد که بیشتر این حالات هایی که ما فکر می کنیم یقین است و در آن مرتبه نیز قوه ی تعقل را تعطیل می کنیم، ظنّ است. گاهی این حالات قلبی تصدیقاتی هستند که ناشی از تصورات و ادراکات اشتباه و کج و معوج ما نسبت به عالم هستی است که آن هم ریشه در ضعف علوم حصولی به ویژه مباحث عقلی دارد. گاهی این حالات ناشی از معتدل شدن مزاج و مسائل طبیعیات می باشد که به قول یکی از اساتید شاید شخص رطوبت بدنش هم بالا بزند و چیزی از عالم غیب را هم مشاهده کند و به خیال خود فکر کند به یقین رسیده است در حالی که به تجلیات نفسانی خود نظاره گر بوده است و درگیر عالم خیال و وهم بوده است و این را خود شما هم قبول دارید که کشف و شهود گاهی وقت ها شیطانی است نه رحمانی. با تمام این ها حتی به کشف و شهود هم نمی توان اعتماد کرد و باید برهان بر آن اقامه کرد حال چطور می شود که انسان به یک رضایت قلبی خویش بگوید یقین پیدا کردم. واسه همین هر چی فکر کردم که یک ملاکی باشد شبیه به دستگاه عیار سنج تا میزان یقین ما را به ما بگوید. با توجه به اینکه قلب و دل هم خیلی جاها اشتباه می کند و (آن اشتباه ریشه اش در ضعف علوم برهانی و عقلی و مباحث عرفان نظری است) باید چگونه یقین خود را بسنجیم؟ از طرفی نه می توان به قلب و دل اعتماد کرد و از طرف دیگر هم می خواهیم بدانیم یقین ما چقدر است و از طرفی هم یقین را به سه دسته تقسیم کرده اند. اگر این را کمی توضیح برایم بفرمایید متشکر می شوم. من الله توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالت خوف و رجاء؛ حالا حالاها در ما هست، منتها در نسبت خود با خدا در حالت هرچه‌بیشتر احساس بندگی‌کردن، می‌توانیم امیدوار باشیم که راهْ تا حدّی گشوده شده تا آن‌جایی که إن‌شاءاللّه نقشی برای غیر خدا قائل نباشیم و معنای توحید به مزاق‌مان برسد. موفق باشید

14622
متن پرسش
با سلام: در آنجا که حضرت موسی (ع) در صحرای طور آتشی را دیدند و نزدیک رفتند و ندا آمد آیا از آتش صدا آمد؟ چرا آتش در اینجا مطرح می شود؟ و اینکه می گویند درختی بود که آتش داشت در قرآن صحبت از درخت نشده. و در جریان درخواست حضرت موسی (ع) برای رویت (قلبی) خدا بعد از لن ترانی ولکن آمده، این ولکن به چه معناست؟ و اینکه من یک دانشجو هستم و از نوجوانی نسبت به هم سن و سالهایم یه کم گرایشهای بیشتری به دین و مذهب داشتم ولی زیاد متوجه و پیگیر نبودم ولی بطور محیرالعقولی و شاید هم بیشتر از پارسال که برای اولین بار برنامه ی معرفت دکتر دینانی را دیدم به الهیات و عرفان و فلسفه و.... علاقه پیدا کردم و این در اوایل کمتر برام قابل درک بود الان که خودم رو با پارسال مقایسه می کنم با توجه به مطالعاتم یک تغییر بسیار زیادی کردم و اصلا نحوه فکر کردنم تفاوت کرده و در تک تک موقعیت های زندگی این تفاوت را احساس می کنم خواهش می کنم این تفاوت و حالات را برایم روشن کنید که چه ربطی با مضمون آیه شب قدر و اینکه اگر خدا بخواهد ما می خواهیم دارد؟ من در ادامه راه باید چکار کنم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صوت الهی برای کلیم اللّه در مظهریت آتش در جان آن حضرت ایجاد شد و در جواب رؤیت حق، چون حضرت در مقام شنیدن کلام الهی بودند و نه در مقام رؤیت حق، برای رؤیت حق جواب «لن ترانی» شنیدند. با این شرح که به جبل بنگرند که اگر حق در او جلوه کند و حضرت موسی«علیه‌السلام» بخواهد آن را بنگرند، کوهی در هویت خود باقی نمی‌ماند و در این رابطه حضرت موسی«علیه‌السلام» مدهوش شدند و چون به هوش آمدند عرضه داشتند: پروردگارا از این تقاضای خود توبه کردم. 2- این نوع رجوع احوالات عموماً برای افراد پیش می‌آید. آن‌هایی موفق‌اند که از آن نگهبانی کنند. إن‌شاءاللّه سیر مطالعاتی روی سایت جواب طلبِ شما را خواهد داد. موفق باشید

14608
متن پرسش
با سلام: استاد ببخشید من زیاد وقتتون رو می گیرم. چند سوال: 1. آیا همان طور که در مقام مفهوم، حضور خدا با ظهور او متفاوت هست. در مصداق و واقعیت هم حضور حق در ممکنات با ظهور حق در ممکنات دو تاست؟ یا حضور عین ظهوره به نظر خودم میاد که عین هم باشه. 2. یکی از دوستان که صوت تدریس شما رو گوش گرفته بود برداشتش اینطور بود که شما اگه می فرمایید گل، دست، انسان و مخلوقات در واقع اسم الله هستن و خود الله هستن در واقع خود الله هستن «به نازله» اما نظر من اینه که از اونجایی که مخلوق فانی در خالق هست پس مخلوق خود الله هست به تجلی و به همان شدتی که الله در مقام واحدیت داره اما محدودیت و امکان مخلوق باعث شده به این شکل خاص جلوه کنه و این شکل خاص که جلوه الله هست ظهور تام و کامل الله به همون شدتی هست که الله در واحدیت داره.. من فکر می کنم این بنده خدا حرفش حرف تشکیک صدراست و بالاتر نیومده و بنده حرفم مربوط به عرفاست. حق با کدوممونه؟ 3. من گمان می کردم حق یک مقام هویت غیبیه داره و بعد احدیت و بعد واحدیت در حالی که شما هویت غیبیه رو همون احدیت گرفتید مگه احدیت تجلی هویت غیبیه لا اسم و لا رسم نیست؟ 4. تقریر دوم امام که در جلسه هفتم مطرح شد آیا منظورتون این بود که مقام واحدیت که مقام الله هست مقام واحدیت و احدیت رو حمد میکنه؟ 5. آیا مبنای شما در تفسیر حمد وحدت ذات مظاهر هست یا ذات مراتب؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن‌چه شما می‌فرمایید در نهایت برای سالک پیش می‌آید 2- در این موارد با همدیگر بحث نکنید بگذارید هر دو جلو بروید تا آن‌چه باید برایتان پیش آید، پیش آید 3- بهتر آن است که احدیت را مظهر هویت غیبیه بگیریم ولی این یک تقسیم‌بندی استانداردی نیست 4- مطلب را روشن‌تر بفرمایید. یادم نیست که در آن جلسه چه گفته شده؟ 5- مبنای ما «وحدت وجود» است پس تنها مظاهر، ظهور یک حقیقت‌اند بدون آن‌که به خودی خود اصالت داشته باشند. موفق باشید

14578
متن پرسش
سلام و احترام: استاد فرزانه من به مطالعات معرفتی بیشتر از مناجات با خدا علاقه دارم. آنقدر که به مطالعات معرفتی علاقه دارم به مناجات و راز و نیاز در دل شب علاقه ندارم؟ در یک هفته 40 ساعت برای مطالعات معرفتی و اخلاقی وقت می گذارم ولی برای مناجات و گریه در دل شب با خدا یک ساعت در یک هفته وقت نمی گذارم. آیا این کار صحیح است؟ اگر نیست راهنمایی کنید. سپاس فراوان. من بیشتر آثار معرفتی شما را خوانده ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه این مسیر شما را به آن‌جا هم می‌رساند. موفق باشید

14571
متن پرسش
با سلام و احترام: حقیر به دوستانی که احساس می کنم لازم است مطالبی را بگویم می گویم. (منبر می روم..!) شاید از حال غفلت دربیایند. من اشتباه می کنم؟ می دانم با حرف زدنم خود را در معرض آسیب نفس و شیطان قرار می دهم. خوب مرا به تقوا می شناسند و.. فکر می کنند خبری هست و ما نیک روزگاریم. اینها آسیب است. بر عکس خودم، بعضی دوستانم اصلا بروز ندارند و سکوتند... ولی من می دانم اینها خیلی روی خودشان کار می کنند. من در سلوک الی الله به گرد پای آنها نمی رسم ولی از طرفی نمی توانم سکوت کنم و ببینم جوان ها مقصد را فراموش کرده اند.. کار من درست است یا کار دوستانم که کلا سکوت اند و معتقدند خدا هر وقت وقتش باشد یک نفر را هدایت می کند؟ سوال دیگرم این است: بزرگان می فرمایند هر کس چیزی فهمید ساکت شد. این با روشنگری (کاری که من انجام می دهم در حد کم خود) تناقض دارد؟ یا اینکه می فرماید تا زبان را نبندی دلت باز نمی شود. نمی دام منظورشان حرف های زاید است یا کلا حرف نزدن منظور است. ببخشید وقتتان را گرفتم و تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به حکم وظیفه معارف آل‌اللّه را به گوش مردم برسانید، خداوند انوار حکمتش را بر قلب‌تان می‌گشاید. آری! حرف زائد و فضول‌الکلام قلب را تیره می‌کند. موفق باشید

14558
متن پرسش
سلام علیکم: کسی که هدفش رسیدن به آخرین مقام سلوکی یک انسان در دنیا است اگر در اثنای راه به هر دلیلی مرد آیا این فرد به هدف خود در برزخ یا قیامت می رسد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند با نیّت ما با ما روبه‌رو می‌شود و جواب نیّت‌های ما را می‌دهد. موفق باشید

14555
متن پرسش
سلام و ارادت: همانطور که مستحضرید راههای سلوک دو تا است. 1. دفع که مورد تایید اساتید اخلاق است که در آن هر بار یکی از رذائل اخلاقی مانند حسد، کینه، غضب بر طرف می شود. در این راه نفس اماره زنده و توانمند است و فقط یکی از رذائل دفع می شود. 2. راه رفع که مورد تایید عرفا است که در این راه با ارتباط با خداوند و راز و نیاز و نگاه توحیدی نفس اماره کم کم رفع و نابود می شود یا ضعیف می شود. لطفا راه دوم را توضیح دهید و منبع یا کتاب برای فهم بیشتر معرفی کنید. برای من که طلبه هستم کدام راه بهتر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو راه خوب است. راه دوم مشهور است به راه «احراقی»، که سالک انانیت خود را آتش می‌زند و عرفان عملی و نظری متکفل آن راه است. اگر بخواهید وارد آن راه شوید کتبی مثل «فصوص الحکم» و «منازل‌السائرین» کمک می‌کند. تفسیر حمد حضرت امام برای ورود، باب خوبی است. موفق باشید

14538
متن پرسش
سلام استاد: حکایت بنده شده حکایت این شعر: در دلم بود که آدم شوم اما نشدم / بی خبر از همه عالم شوم اما نشدم بر در پیر خرابات نهم روی نیاز / تا بدین طایفه محرم شوم، اما نشدم استاد. هر بار که میایم بارم را محکم کنم زمین می خورم. دائما در حال توبه ام. خسته شدم از دست توبه های خودم. نمی دانم چه کار کنم؟ گاهی به یاد جمله مرحوم حق شناس میفتم: (شصت مرتبه هم اگر در مبارزه با نفس شکست خوردی باید بلند شوی و بگویی من پیروزم). ولی باز هم یادم میفتد که کار من خیلی سخت شده. تمام آرزویم این شده که فقط با محبوب خود خلوت و انس داشته باشم ولی تند و تند زمین می خورم و باز هم پا میشم باز هم زمین می خورم. مانند بچه ای که راه رفتن بلد نیست. از لحاظ عقلی و نظری پیشرفتهای خوبی داشتم ولی عمل..... خراب کردم کار را. نمی دانستم بجز شما به چه کسی پناه ببرم؟ شما هستید که استاد ما هستید و حرفها و کمک هایتان در ما اثر گذار است. استاد وقتی یاد گناهان میفتم نمیدونم چیکار کنم؟ یاد جمله ی امام علی (ع) می افتم که فرمودند: " اتقوا معاصی الله فی الخلوات،فان الشاهد هو حاکم" این متنها را با اشک نوشتم. پس لطف کنید منت بگذارید کمکم کنید .(جواب بدهید) حب الله نار لا تمر علی شیئ الا احترق. کاش من هم از مشمولین حدیث بالا شوم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسیر إن‌شاءاللّه به آن‌جایی می‌رسد که شیطان دائماً زمین می‌خورد. بنا نبود که شیطان در میان نباشد. بنا بود ما در مقابل اغوائات شیطان مأیوس نشویم. سرِ خودتان را زیر بیندازید و مشغول وظیفه‌ی طلبگی‌تان باشید و اضطرابی به‌خود راه ندهید. در قسمت «پرسش و پاسخ برگزیده» عرایضی تحت عنوان «وقتی در مسیر حق باشید روز به روز قدرت صورت‌های خیالی باطل، برایتان ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود» شده است. خوب است به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید

14535
متن پرسش
سلام: خوب هستید استاد؟ کتاب «توحید علمی و عینی» و کتاب «الله شناسی» و کتاب «رساله سیر و سلوک» بحر العلوم از علامه طهرانی را می شود بدون استاد خواند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مقدمات لازم فراهم باشد هر سه کتاب، کتاب‌هایی ارزشمندی است. موفق باشید

14509
متن پرسش
سلام: وقت بخیر و خسته نباشید. ببخشید مزاحم میشم. من از استان فارس هستم و خیلی علاقه به سیر و سلوک و عرفان دارم و کتاب در این مورد هم زیاد خوندم اما بعضی ها یه حس بدبینی ایجاد میکنن و هشدار میدن که اصلا وارد عرفان نشو و حذر کن می خواستم شما راهنماییم کنین ممنون میشم لطف کنین راهنمایی کنین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با سیر مطالعاتی روی سایت یعنی پس از مطالعه‌ی «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و شرح «رسالة الولایه» علامه و شرح تفسیر حمد امام و شرح «مصباح الهدایه» حضرت امام إن‌شاءاللّه در افق شخصیت خود مطلوب خود را لمس خواهید کرد. آن عرفان زنده‌ای که مورد نیاز ما است در چنین جاهایی پیدا می‌شود. موفق باشید

14504
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: حدیثی داریم «الطرق الی معرفه الله بعدد انفاس الخلايق» اگر هر کس خودش طریقی برای معرفت خدا داشته باشد بس شریعت جایش کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به عنوان صاحب شریعت الهی می‌فرمایند: در بستر شریعت اسلام هرکس در حدّ فهم و تلاش خود مسیری است به سوی خدا؛ نه این‌که هرکس به‌خودی خود مسیری به سوی خدا باشد، در آن صورت بین ابوسفیان و یک انسان الهی تفاوتی نمی‌ماند! موفق باشید            

14484
متن پرسش
با سلام : خانمی هستم که در 16 سالگی یکسری کشف و شهود پیدا کردم و به همین دلیل دچار عجب و غرور شدم و با اینکه کتاب چهل حدیث امام را برای مقابله با آن می خواندم اما اصلا قانعم نمی کرد اگرچه بعدها که دوباره کتاب را خواندم فهمیدم که بهترین راه حل برای مبارزه با عجب بوده ولی همین شد که به دلیل عجب و وسواس سقوط کردم با اینکه خدا همچون آفتاب برآیم يقيني شد و در نماز هایم او را مى دیدم یا صداى شیطان و ملایکه را می شنیدم ولی عجب سبب شد که سقوط کنم و سقوط خودم را دیدم. الان بیش از ده سال است که از آن موقع گذشته و من افتان و خیزان قدم بر می دارم گرچه دیگه مثل قبل شهوداتی ندارم یک سری حال ها و معرفت های زود گذر می آید البته اگر مراقبه ام را شدید کنم قیامت را خیلی خیلی نزدیک می بینم گویا درش هستم و فشاری بهم وارد میشه آن لحظه بهترین کار برآیم خوابیدن است و یا یک بار نور پیامبر بهم نزدیک می شد و اگر در اون لحظه استغفار نمی کردم می مردم چون قبلا تجربه سقوط دردناک را داشته ام محتاط شده‌ام و نمی توانم سرعت بگیرم و مراقبه شدید داشته باشم. دوست ندارم سر کار بروم هیاهوی جامعه آلوده ام می کنه ولی پدر و مادرم اصرار دارند که سر کار بروم چندین بار که سرکار رفتم از نظر روحی بهم می ریزم ولی از طرفی هم اطاعت پدرو مادر واجب است نمی دانم چکار باید بکنم؟ و آیا برای من استاد لازم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی خواجه عبداللّه انصاری حتی کسانی‌که قبل از طی منازل به چیزهایی رسیدند باید مثل یک سالک الی اللّه، منازل را یکی بعد از دیگری طی کنند و بدین لحاظ بنده دنبال‌کردنِ کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را پیشنهاد می‌کنم. در این حالت إن‌شاءاللّه به تعادلی می‌رسید که هیاهوهای جامعه شما را از استحکام خارج نمی‌کند و إن‌شاءاللّه می‌توانید در جامعه اثرگذار باشید. موفق باشید

14493
متن پرسش
سلام: در این سه موضوع شما، با چه ترتیبی کار شود بهتر است؟ (شرح حدیث عنوان بصری - شرح حدیث ای اباذر - شرح حدیث یابن جندب) در حال دوره کردن هستم به همین خاطر پرسیدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمی‌کند، عمده آن است که با نور احادیث منوّر شویم. البته شرح حدیث «عنوان بصری» بعد از آن دو دنبال شود، إن‌شاءاللّه تأثیر خود را خواهد گذاشت. موفق باشید

14491
متن پرسش
سلام عليکم: آيه 46 سوره سبا قسمت اول و قسمت دوم «مثنی و فردی» منظور باطنی چيست؟ آيه 78 و 79 سوره ص «يوم الدين» و «يوم يبعثون» چه فرقی دارد؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی 46 سوره‌ی سبأ می‌فرماید: در راستای حرکت توحیدی اگر بتوانید با داشتن همراه، سلوک خود را ادامه دهید ولی اگر نشد، تنهایی این کار را بکنید 2- در «یوم الدین» نظر به اصل قیامت دارد و در «یوم یبعثون» نظر به زمانی دارد که انسان‌ها آماده‌ی حساب می‌شوند. موفق باشید

14450
متن پرسش
سلام: استاد اگر کسی نماز قضا داشته باشد و شروع کرده باشد به خواندن آن. آیا در پیشرفت در مقامات عرفانی حتی تا منزل صدم (بقول خواجه عبدالله انصاری) می تواتد برسد؟ یا اینکه از منزلی به بعد باید نمازهای قضا را تمام کند که بتواند سیر کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که اراده کرده باشید تا به مرور نمازهای قضا را انجام دهید ان‌شاءاللّه مسیر سیرِ به توحید به مرور برایتان گشوده می‌شود. موفق باشید

14437
متن پرسش
سلام: 1. استاد اینکه فرموده اند کسی که گناه کرده است از سیر و سلوک عقب مانده است منظور عقب ماندن زمانی است؟ یعنی آن لحظه که گناه می کرده در سیرو سلوک نبوده. درست است؟ 2. مایی که مثلا از این سنین 21 الی 22 سالگی شروع کردیم احساس می کنم دیر شروع کرده ام. کاش از اول بلوغ بجای بازیگوشی شروع می کردم به ورود در راه. 22 سالگی خیلی دیر شده است و من از سیر و سلوک عقب مانده ام استاد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقب‌ماندن در سلوک به این معنا است که نفحات الهیه که باید به قلب برسد، دیرتر می‌رسد و اگر عمیقاً به گناهان پشت نکرده باشیم، عمق آن نفحات نیز ظهور نمی‌کند 2- رجوع به حق مثل رجوع به نور است، هیچ‌وقت دیر نیست. موفق باشید

14435
متن پرسش
سلام: استاد بنده یک دفتر تهیه کردم و پرسش و پاسخهایی را که با شما دارم را در آن یادداشت و دسته بندی می کنم. بعلاوه پرسش و پاسخهایی از سایت که به نظرم به دردم می خورد را نیز یادداشت می کنم. چند وقت یک بار آن را دوره می کنم تا بعضی چیزها برایم روشن شود. سیر مطالعاتی فلسفه را از شما پرسیدم و در آن نوشتم. 1. حال سیر مطالعاتی عرفان نظری را (پس از جزوه عرفان نظری خودتان) بفرمایید پس از فصوص چه کتابی باید کار شود؟ 2. عرفان عملی هم یک سیر بفرمایید. پس از کتابهای (فرزندم اینچنین باید بود... و دستورات آیت الله بهجت و مقالات...). پس از این کتب مذکور اگر بخواهیم دستورات عرفان عملی را باز هم بیشتر عمق دهیم چه کتبی بخوانیم؟ 3. استاد چرا من اینگونه ام که هرچه پیش می روم تشنه تر می شوم. و دوباره و دوباره کار می کنم و پیش می روم. یک حالتی پیش می آید برایم که از طرفی لازم می دانم و تشنه ی این نوع کتب عرفانی هستم و از طرفی هم پس از اینکه کار کردم کتاب را باز هم قانع نیستم. از لحاظ عقلی نه. از لحاظ روحی قانع نمی شوم. می گویم باز هم. چرا اینگونه است؟ مثل نوشیدن آب شور می ماند. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تفسیر قرآن و انس با روایات 2- منازل‌السائرین 3- سعی کنید بدون عجله هر موضوعی را با دقت مطالعه کنید و این حالت را لطف خدا بدانید. موفق باشید

14433
متن پرسش
سلام: استاد همانطور که شما تشخیص داده اید بنده مثل اینکه در قبضم. حالم رفته است. استاد بنده اولین بار است که با این شدت با قبض مواجه هستم (یعنی اصلا حال عبادت ندارم. منظورم حال خوش عبادت است). استاد این قضیه اذیتم می کند. الان بنده دقیقا باید چه کنم؟ چه کنم که زودتر بسط بیاید؟ اصلا چقدر طول می کشد؟ بنده هیچ اطلاعاتی ندارم. شما صوتی یا کتابی که در آن از قبض و بسط سخن گفته باشید را معرفی میکنید؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کارهایی که به عنوان یک طلبه باید انجام دهید، انجام دهید. پیشنهاد می‌شود به جواب سؤال‌های 1761 و 8127 و 8144 رجوع فرمایید. موفق باشید

14391
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: بنده با پیگیری مباحث شما به این نتیجه رسیدم که حضرتعالی همه چیز را با در نظر داشتن حقیقت آن در عالم و از حیث وجودی بررسی می کنید. برداشت بنده این است که برای ریشه کن نمودن چند رذیله اخلاقی مثل بخل، ترس، بی تحملی و... نیز باید با تغییر نگاه به جهان هستی و رب آن اقدام نمود. لطفا بفرمایید برای تقویت این شناخت چه راهی و چه منبعی را انتخاب نمایم؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره هر دستوری را باید در نسبت خود با حق معنا کنیم و این‌که از آن طریق چه اندازه حجاب بین ما و تجلیات الهی کاسته می‌شود. موفق باشید

14398
متن پرسش
سلام: استاد فرموده بودید ایمیل مشاوره ای و درد و دل نفرستیم بنده هم عرض کردم چشم. ولی استاد فکر کنم این ایمیل الان بنده از آن نوع مشاوره ای که شما فرمودید نفرستیم، فرق دارد. ما نمی دانیم این نوع سوالات را از شما نپرسیم از که بپرسیم؟!! استاد کمکم کنید. بنده چند هفته ای است که حالم رفته است. حال و هوای عرفانی ندارم هیچ. بلکه واجباتم را هم به زور انجام می دهم. سنگین شدم. چند تا نماز صبح قضا کردم. در نماز گریه ام می گرفت ولی الان خبری نیست. کسل شدم. کمکم کنید. الان در مباحث شما حدودا جلسه بیست و... معاد هستم. استاد این قضیه امیدم را هم سلب کرده. مدام در دلم میاید که: دیدی تو نمی توانی در مسیر سلوک راه پیدا کنی. دیدی در همین مقدمات هم مانده ای.... استاد خیلی از شما تقاضای کمک دارم. این دیگر جزو سوالات درد و دلی حساب نمی شودها استاد! التماس دعای شدید از استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به جواب سؤال شماره‌ی 3658 بزنید. موفق باشید

14373
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شما بخیر. در پاسخ به سوال 14353، اینکه عقل می تواند همه مقامات را به صورت مفهوم بفهمد پیش شرط فهم یک سری از این مفاهیم صفای دل نیست؟ یعنی یک مسلمان نابغه ای که چندان مقید به شریعت نیست می تواند آنچه را ابن سینا درک کرده بفهمد؟ مقصود ملاصدر از فکر لطیف این نیست که فهم برخی مفاهیم توسط عقل فقط از راه قلب ممکن است؟ سپاس بسیار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر عقل انسان به خودی خود بخواهد نظر به حقایق اندازد حتی به صورت مفهومی، نیاز به صفای دل دارد. ولی اگر کسی آن مفاهیم را با انسان در میان بگذارد لازم نیست که صفای دل در او باشد ولی در این صورت به دانایی خود مقیّد نیست، تنها نمی‌داند که چنین حقایقی هست ولی تحت تأثیر آن دانایی قرار نمی‌گیرد. موفق باشید

نمایش چاپی