بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13803
متن پرسش
سلام: چرا دشمنان اسلام در دشمنی و رسیدن به اهداف خود مصمم و جدی هستند ولی ما در رسیدن به اهدافمان مصمم و جدی نیستیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دشمنان اسلام همیشه تحت تأثیر نفس امّاره‌ی خود عمل می‌کنند که برای نزدیکی به نفس امّاره هیچ تلاش و سلوکی نیاز نیست. ولی مسلمانان باید به نور نفس مطمئنه نزدیک شوند تا ذیل آن عمل کنند و این نیاز به تلاش دارد و از این جهت دشمن در تبعیت از نفس امّاره جدّی است زیرا بدون تلاش در اختیار آن قرار دارد. موفق باشید

13809
متن پرسش
هو الرزاق با عرض سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوارم: استاد شاید این سوال نباشد و یک جور درد دل باشد اما چه کنم ... بنده نزدیک دو سوال است که شغل رسمی ندارم و کارهای مختلفی انجام می دهم (مدرک لیسانس هم دارم) خدا را شکر الحمدالله؛ به ظاهر خوب نیست و بیمه ندارم و حقوقم ثابت نیست اما خدا را شکر خودم راضی راضی هستم ... اما نگاه دوستان و خانواده (هر جا هم خواستگاری رفتم ضد حال زدند ... البته میدونم درست میشه) چند بار هم شغل هایی برام ردیف شد؛ مثلاً یکی که به ظاهر خیلی خوب بود استخدام در بانک مرکزی بود؛ اما حاجی با سیر و سلوک و تفکراتی که در حال حاضر دارم نمی توانم این شغل ها را انجام بدهم! حاجی خلاصه این چند وقت اینقدر ضد حال زدند بهم که دیگه ... خودم فکر می کنم که کارم درست است در این زمینه ... امّا میگم شاید نکنه من دارم تند می روم ... استاد راهنماییم کنید و مخصوصاً دعا کنید برای بی سر و پایی مثل من که اینقدر ضعیف هست ... خدا نگهدارتان باشد. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار درستی است که انسان نباید تن به هر شغلی بدهد، حتی در آن حدّ که روح و روان خود را ضایع نماید! بنابراین فکر نمی‌کنم این کار شما تندروی باشد. امیدوارم بیشترین نتیجه را در امورات خود جهت به سر و سامان‌رساندن دنیا و آخرتتان ببرید. موفق باشید

13753
متن پرسش
به نام خدای محمد، با عرض سلام خدمت استاد محترم: با عنایت به دستگاه فکری و مطالعاتی حضرتعالی که ما را به حقیقت خود متذکر می شود و از طرفی هم نیل به این مهم لوازم و الزاماتی دارد که بالفرض در گفتار چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی به کم گویی و کم گوش دادن و.... اشاره شده است که ذیلا به سوالات اینجانب جواب دهید: 1. چگونه ممکن است کسی سیر و سلوک الی الله را در دستور کار قرار دهد و در کنار آن در عرصه سیاست حضوری فعال داشته و مسولیت های خطیر هم داشته باشد؟ 2. آیا یک سیاست ورز بایستی با یک ژست خاصی در آن وارد گردد؟ در انتها خواهش دارم از شما استاد عزیز که اگر امکان دارد کتابی با عنوان عالم سیاست و سیر و سلوک الله که پاسخ تمام کسانی که می خواهند سیر الی الله کنند و هم وارد عرصه سیاست شوند مرقوم نماید. با سپاس ویژه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرایضی در جزوه‌ی «طلبه‌ی عصر انقلاب» و جزوه‌ی «نحله‌ی نجف» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شده است که فکر می‌کنم بتوانیم متوجه شویم در این تاریخ چگونه از طریق مسائل سیاسی انقلاب اسلامی قرب خود را با مولایمان حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» بیشتر کنیم. 2- سیاست‌ورزِ واقعی در امروز، رهبری انقلاب است که ژست او حساسیت نسبت به سرنوشت این ملت و این انقلاب است. موفق باشید

13754
متن پرسش
سلام: طلبه ای هستم 41 ساله. بیست سال است طلبه ام و از اول طلبگی تقریبا هیچ گناهی نکردم. و از زمینه های گناه هم فرار کرده ام. بعضا عنایاتی هم به من شده است. دائم به قبض و بسط زنده ام به حمدلله. تقریبا تمام عرفان نظری را خواندم. الان بین فصوص و فتوحات مطالعه دارم. از مباحث اخیر شما هم استفاده برده ام. کتاب رساله الولایه و مصباح الهدایه که شرح فرمودید. کل المیزان را یکبار اجمالی خوانده ام. یکبار هم بعضی سوره ها را تفصیلا خواندم. اسفار را سه بار مطالعه کردم و از محضر استاد جوادی استفاده زیادی بردم. اینها را خدمت استاد عرض کردم تا موقعیتم را درک کنید و راهنماییم کنید. وگرنه قصد دیگری نداشتم. وگرنه هم بنده می دانم و شما هم بهتر از بنده می دانید که همه اینها هم او نمی شود. گرچه کمک می کند. دانایی است نه دارایی به قول خودتان. حال سوالی دارم: احساس می کنم دیگر نمی توانم بالاتر بروم. احساس راکد بودن در سیر می کنم. گرچه فیوضات می رسد ولی بعد از این بیست سال که اکثر مستحبات را هم ملکه خود کردم. تمام رذایل را با کمک اساتید از بین بردم. گناه را هم اصلا فکرش را نمی کنم. فقط الان نمی دانم ادامه راهم را بی استاد می توانم طی کنم یا نه؟ راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که می‌فرمایید احساس راکدبودن می‌کنم، در این سیر این حالت، حالتِ به تکوین‌رسیدن است که جناب خواجه عبداللّه انصاری مثلاً در مورد «حال» می‌گوید: از جلوات شهود الهی است در دیدن حقایق، و راهِ باقی‌ماندن آن «شهودُ الحقيقةِ لا كسباً، و رفضُ الدَعْوَى لا علماً، و البقاءُ مع نورِ اليقظةِ لا تَحَفُّظاً.»

استقامت احوال، استقامت در شهود حقیقی است که کسباً به‌دست نیامده و سعی کند آن شهود و آن برق بماند و یا لااقل زود نرود و نیز در استقامت احوال ادعا را بردارد ولی نه به صورت علمی. طوری شود که از حالش بجوشد که ادعا نکند و به حسب حال رفض ادعا کند و نیز در استقامت احوال بر نور یقظه باقی باشد ولی نه از سر تکلّف بلکه به اقتضای همان حال. رویکرد سالک باید در این مرتبه چنین باشد که حال را که شهود حقیقت است و به سراغ او آمده حفظ کند، و در ادامه‌ی این استقامت در آن حالِ خوش معنوی، نظر به خود نداشته باشد تا دعوی نقش‌داشتن در این امر بکند و این غیر از آن است که از نظر علمی خود را متذکر کند که همه‌چیز از آن خدا است و من هیچ‌کاره‌ام. در حضوری قرار گیرد که «إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّه»(آل‌عمران/154) و در ادامه باقی بماند به آن نور یقظه که در ابتدا بدان منور شد و از این طریق خود را از هر غفلتی محفوظ بدارد. البته به وقتش این موضوعات بیشتر روشن می‌شود. لذا پیشنهاد می‌شود منازل‌السائرین را با شرحی که جناب حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه داده‌اند، دنبال کنید. موفق باشید

13747
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده چند سالی می شود خدا لطف نمودند و خواستم سالک الی الله شوم که رعایت حلال و حرام الهی را بکنم درست است که کم گذاشتم ولی خدا را در نظر گرفتم حالا به خود که نگاه می کنم ایمان درست و درمان ندارم! خیلی غصه می خورم. می گویند ایمان و یقین براثر عمل است. خوب ما هم خودمان را کشتیم عملمان الهی باشد پس چرا ایمان حاصل نشد یقین کجاست؟!! چرا این دل لیاقت محبت و عشق الهی را پیدا نکرده بعد این همه که خواستیم خدا محور باشد. درست است که ما کم گذاشتیم ولی انتظار نداشتیم اوضاع ما اینقدر ناامید کننده باشد. دعایمان کنید استاد تا گیر کارمان را پیدا کنیم. خیلی سخت است تحمل این وضع. این دست و پا زدن های بی حاصل یا مذبوحانه به جایی نمی رسد. آیا کسی هست در عالم که دلش به حال ما بسوزد و دستی از ما بگیرد؟ (دعایمان بفرمایید استاد. ببخشید که مصدع اوقات می شویم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول جناب فیض کاشانی: «گفتم رخت ندیدم گفتا ندیده باشی / گفتم ز غم خمیدم گفتا خمیده باشی. گفتم ز گلستانت گفتا که بوی بردی / گفتم گلی نچیدم گفتا نچیده باشی. گفتم جفات تا کی گفتا همیشه باشد / از ما وفا نیاید شاید شنیده باشی. گفتم شراب لطفت آیا چه طعم دارد / گفتا گهی ز قهرم شاید مزیده باشی. گفتم که طعم آن لب گفتا ز حسرت آن / جان بر لبت چه آید شاید چشیده باشی. گفتم بکام وصلت خواهم رسید روزی؟ / گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی. خود را اگر نه بینی از وصل گل بچینی / کار تو فیض اینست خود را ندیده باشی. آری به قول فیض؛ شاید رسیده باشی! از کجا می‌گویی از نور ایمان برخوردار نیستید؟ ثانیاً: بشتر برکات تبعیت از شریعت الهی در زندگی ابدی سراغ انسان می‌آید. همه‌ی فکر و ذهن خود را در راستای اطاعت از حکم خدا برای آبادانی قیامت باید به‌کار برد. موفق باشید

13734
متن پرسش
بسمه تعالی استاد طاهرزاده عزیز سلام علیکم: بنده حقیر مدتيست که بحمدالله قصد توبه نموده و ان شاءالله توبه کرده ام و به سلک شاگردی شما درآمده ام و باب جدیدی از زندگی ام باز شده است که شدیداً ملتمس دعای جنابتان هستم... سه سوال دارم از حضور شریف: 1. در طریقت حقیقی الی الله تزکیه بر تعلیم مقدم است یا تعلیم بر تزکیه؟ ۲. در هنگام تزکیه چگونه باید گوشزدهای فطرت و ملائکه الله را از امیال و اوامر نفس تفکیک نمود؟ ۳. چگونه باید فهمید که ضعف نفس کجاست و از آن ناحیه به تزکیه پرداخت؟ خدا عاقبت ما و شما را به خیر گرداند. یا علی مدد
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نظر جنابعالی را به جواب سؤال شماره‌ی 13639 جلب می‌نمایم 2- همین‌که انسان خود را در مسیر تعالیم الهی قرار دهد و فهم خود را با شریعت الهی تطبیق دهد، از نفس امّاره به سوی فطرت سیر کرده 3- وقتی انسان کار را شروع کرد، یکی‌یکی ضعف‌های او جهت رفع آن ضعف‌ها ظهور می‌کند. موفق باشید

13732
متن پرسش
سلام: یک مشکلی دارم که وقتی اوقات نماز بین کلاس های دانشگاه قرار می گیرد مردد می شوم که به نماز اول وقت برسم یا از کلاس بهره گیرم. ندایی در دلم می گوید اگر بری نماز اولا از درس جا می مانی و دوم باعث حواس پرتی دانشجویان دیگر می شود و حق الناس است. شما اگر جای من بودید چه کار می کردید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که دین خدا به شما رخصت داده است که نماز را در غیر اول وقت آن بخوانید، بهتر است که کلاس را ترک ننمایید مگر این‌که وقت نماز، تلف شود که واجب است کلاس را ترک کنید. موفق باشید

13715
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: استاد محترم چند وقتی است که با توجه به مطالبی که در معرفت نفس مطالعه کردم و آنچه از اطراف می بینم دچار احساس بدی به خود شده ام هر چه نگاه می کنم می بینم هیچ توشه ای در اعمالم برای مرگم ندارم نه در اخلاق نه عبادات و نه سیر معنوی. به زندگی اولیا و شهدا نگاه می کنم می بینم من چه کردم؟ هیچ. هرچه فکر می کنم می بینم چه فاصلۀ عمیقی وجود دارد میان امروز من و آن مکان متعالی. آنقدر فاصله با امام زمان علیه السلام حس می کنم که خودم را لایق نمی دانم با ایشان صحبت کنم. این حال برایم سودی ندارد و حرکتی ایجاد نمی کند فقط به هر بهانه ای بر حال خودم اشک می ریزم و افسوس می خورم. اما نمی توانم از آن رها شوم چون هر چه نگاه می کنم می بینم این همه فاصله حقیقت است و با توجه نکردن به وضعیتم خودم را فریب می دهم. چطور از این فضا عبور کنم؟ محتاج دعایتان
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. گفت «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست» ما به حکم وظیفه باید عمل کنیم و به امید رحمت الهی کار را ادامه دهیم؛ عمده صبر و استقامت در رعایت واجب و حرام و تکالیف الهی است که مس وجود انسان را پس از مدتی به کیمیا تبدیل می‌کند. موفق باشید

13713
متن پرسش
سلام: معنی این شعر چیست؟ هرچه در این ره نشانت دهند گر نستانی به از آنت دهند
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. در مسیر سلوک نباید به احوالات خوش معنوی بسنده کرد و از مراتب بالاتر خود را محروم نمود. دل خوش شدن به حالات معنوی انسان را از رسیدن به شهود حقایق محروم می‌کند. موفق باشید

13720
متن پرسش
با سلام: آیا امکان دارد افرادی با داشتن میزان اعتقادات مذهبی معمولی که عارف نیستند و جزء اولیا نیستند از راه های شرعی و ریاضت های صحیح بتوانند طی الارض کنند؟ مثلا اذکاری برای به دست آوردن این قدرت از طرف برخی عرفا توصیه شده، آیا بنده که دارای اعتقادات مذهبی معمولی هستم می توانم با مداومت بر این اذکار این قدرت را به دست آورم؟ اصلا سود بخش هست یا خیر؟ باالفرض اگر به دست آورم دچار غرور و زمین خوردن بدتر نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید مداومت بر اذکار خاص موجب تحقق طیّ الأرض بشود، ولی این نوع به‌دست‌آوردن‌ها خیری به همراه ندارد مگر آن‌که انسان وظیفه‌ی خود را در راستای بندگی داشته باشد بدون طلب چنین کراماتی، حال اگر خدا چنین کراماتی را به انسان داد، آن جنبه‌ی دیگر دارد. موفق باشید

13711
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: بنده مدتی است مطالعه کتاب شرح حدیث جنود امام را با کمک صوت های جلسات شرح شما شروع کردم و در این رابطه چند سوال دارم: 1. شما فرمودید مباحث امام خمینی (ره) را اگر می خواهید با اراده متوسط کار کنید بروید سراغ همان کتاب های اخلاقی دیگر (که امام در مقدمه کتاب آنها را مذمت نمودند). منظور از اراده متوسط و عالی چیست و از کجا اطمینان پیدا کنیم با افق درست و همت کافی وارد این مباحث شدیم و ضرر نمی کنیم؟ چه شاخصه هایی را باید در خودمان بررسی کنیم و چه اعمالی باید انجام دهیم؟ 2. از نطر شما جنس معارف امثال صدرا و امام خمینی (ره) قابل طرح در بین عوام هست؟ اگر تشنگی و آمادگی اولیه مورد نیاز است، طرح بی مهابای این معارف در بین افراد جامعه صحیح است؟ همچنین این که ما از تریبون عمومی معرفت نفس بگوییم و باب این مباحث را باز کنیم در حالی که همه ظرفیت عقلی و قلبی معارف عمیق دینی را ندارند و اراده عالی در همه یافت نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. 1ـ حضرت امام بنا دارند که ما را از خود آزاد کنند و به خدا برسانند و این غیر آن است که بخواهیم برای خود بهشت و ریحان داشته‌باشیم؛ آن هم بد نیست ولی این سلوک، آن سلوک نیست. باید به عزم خود نگاه کنید که آیا برای لذات نفس عبادت می‌کنید تا آن دنیا از آن لذات بهره‌مند شوید یا ما وراء این‌ها خود انس با خدا برای شما مطلوب است. 2ـ البته برای مردم معمولی نباید با زبان فلسفه و عرفان حرف زد ولی اگر کسی به مبانی فلسفی و عرفانی آگاهی داشته‌باشد، بر آن مبنا سخن‌های دقیق و متینی را با مردم در میان می‌گذارد که نمونه‌ی آن را در حضرت امام ملاحظه کردید. موفق باشید

13702
متن پرسش
با سلام: اگر بخواهیم سحرها مناجاتی با خدا داشته باشیم از زبان اولیا و بزرگان دین، برای شروع شما چه پیشنهادی می دهید؟ خدا خیرتان دهد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه  تعالی. سلام علیکم. در عین این که نماز شب به خودی خود یک نوع مناجات است، خواندن قرآن و خواندن یکی از مناجات‌های خمسه عشر و مناجات شعبانیه برکت‌های خاص خود را دارد. موفق باشید
 

13710
متن پرسش
با عرض سلام: 1. استاد به نظر شما دلیل این که بعضی از ما تا به حال هزاران بار تصمیم به اصلاح و تغییر روش زندگی گرفته ایم اما موفق نمی شویم چیست؟ مثلا بنده خودم بار ها شده که مثلا با خواندن بخش هایی از یک کتاب (آشتی با خدا، شرح ده نکته از معرفت نفس و...) یک تصمیمی می گیرم و مثلا فردایش انگار اصلا به کلی فراموش می کنم و دوباره در شب یا در فرصتی که با خود تنها می شوم می گویم ای داد! اصلا اخیرا گاهی این مطلب به ذهنم خطور می کند که این نوع زندگی که دین به ما ارائه می کند گاهی نشدنی به نظر می رسد؟ 2. چه کنیم که با توجه به نکته خودتان در یکی از کتاب ها، خدایی که «هست» را متوجه باشیم تا خدایی که «چیست» دارد را؟
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. 1ـ وقتی آرزوهای بلند دنیایی را اصل نگیریم و کینه و پر حرفی را در میدان ذهن و فکر خود جای ندهیم، بین عمل و عقیده نزدیکی حاصل می‌شود. 2ـ در این مورد عرایض مفصّلی در شرح کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» شده‌است، خوب است که با حوصله شرح صوتی آن کتاب را دنبال کنید. موفق باشید

13689
متن پرسش
سلام: وقت شریفتان بخیر پسری 23ساله و دانشجوی علوم تربیتی دانشگاه تربیت معلم هستم یعنی ان شاء الله به زودی معلم ابتدایی خواهم شد. وضع مالی متوسطی داریم و الحمدلله راضی هستیم. جز افراد مذهبی هستم در بسیج و کارهایی قرآنی نیز فعالیت هایی دارم اما خیلی از اوقات احساس می کنم یعنی می بینم که عمر و جوانیم دارد می گذرد ولی رشدی احساس نمی کنم. گاهی می گویم رشته ام را تغییر دهم و به حوزه علمیه وارد شوم بلکه شاید این عمر برکتی بیابد. یا می گویم به رشته پزشکی بروم تا هم به مردم خدمتی برسانم و هم وضع مادی ام خوب شود. انگار در مسیر خودم قرار ندارم. دوست دارم مثل شهدا، مثل کسانی که در صنایع نظامی و هسته ای فعالیت دارند، برای نظام اسلامی قدمی برمی داشتم ولی خب اینطور نشده. خلاصه گذر عمر فکرم را مشغول می کند تا جایی که گاهی دل زدگی از زندگی پیدا می کنم. جناب استاد راهنمایی بفرمایید. مشکل من چیست و چرا مثل خیلی از مردم دلم به زندگی خوش نمی شود؟ آیا این یک مشکل روحی است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین موقعیتی که هستید سعی کنید با معارف اسلامی بیشتر آشنا شوید و کا را با تدبّر در قرآن از طریق تفسیر قیّم المیزان ادامه دهید. سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست، شروع خوبی است إن‌شاءاللّه. موفق باشید

13698
متن پرسش
سلامی از اعماق جانم بر استاد عزیزم: خیلی خیلی عذر میخوام آقای طاهرزاده موقعی که مورد سرزنش افراد خانواده قرار می گرفتم این حالات برایم اندکی پیش می آمد. الان هم به لطف الهی حالی بسیار خوش دارم این حالات اکثرا در شب ها هنگامی که بر روی پشت بام ستارگان آسمان و ماه را می بینم برایم پیش می آید. چون هنگام دیدن اینها یاد این شعر می افتم. یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد خواهش می کنم بگویید چه کنم که این حال عمیق معنوی از بین نرود و در طول روز هم باشد نه فقط شب ها چون پارسال بعد از مدتی این حال رفت و ما قدر نشناختیم و بعد از آن بسیار حسرت خوردیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب خواجه عبداللّه انصاری می‌گوید: «حال» از جلوات شهود الهی است در دیدن حقایق، و راهِ باقی‌ماندن آن «شهودُ الحقيقةِ لا كسباً، و رفضُ الدَعْوَى لا علماً، و البقاءُ مع نورِ اليقظةِ لا تَحَفُّظاً.»

استقامت احوال، استقامت در شهود حقیقی است که کسباً به‌دست نیامده و سعی کند آن شهود و آن برق بماند و یا لااقل زود نرود و نیز در استقامت احوال ادعا را بردارد ولی نه به صورت علمی. طوری شود که از حالش بجوشد که ادعا نکند و به حسب حال رفض ادعا کند و نیز در استقامت احوال بر نور یقظه باقی باشد ولی نه از سر تکلّف بلکه به اقتضای همان حال. رویکرد سالک باید در این مرتبه چنین باشد که حال را که شهود حقیقت است و به سراغ او آمده حفظ کند، و در ادامه‌ی این استقامت در آن حالِ خوش معنوی، نظر به خود نداشته باشد تا دعوی نقش‌داشتن در این امر بکند و این غیر از آن است که از نظر علمی خود را متذکر کند که همه‌چیز از آن خدا است و من هیچ‌کاره‌ام. در حضوری قرار گیرد که «إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّه»(آل‌عمران/154) و در ادامه باقی بماند به آن نور یقظه که در ابتدا بدان منور شد و از این طریق خود را از هر غفلتی محفوظ بدارد. البته به وقتش این موضوعات بیشتر روشن می‌شود. موفق باشید

13696
متن پرسش
سلام: استاد یه حرفی دارم نمیدونم اسمشو بذارم گله، درد و دل ... راستش من از طریق شما به سمتی کشیده شدم که خدا رو هزار بار شکر می کنم. اما احساس میکنم از یه جایی به بعد رها شدم! مشکل من اینه که الان اگه بخوام رو به عرفان های جدید و یا حتی بودیسم و هندوئیسم و... بیارم کلی سایت پیدا می کنم با کلی دستور العمل و حتی استاد. اما برای عرفان اسلامی در به در دنبال یه راهنما می گردیم کسی نیست. از شما هم می پرسیم همش پاسخ هاتون کلیه. آخه یه ذکری، یه دستور العملی... یه راهی که بتونیم شروع کنیم و دلمون قرص باشه که نتیجه میگریم نه این که از این کتاب به اون کتاب، از این سایت به اون سایت، از این دستور به اون دستور ... واقعا چرا من مسلمون تو یه کشور شیعه اگه بخوام برم سمت عرفان اسلامی کسی نیست دستمو بگیره ولی برای عرفان سرخپوستی و هندی و بودیسم و یوگا و... کلی راهنما دارم! تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طریق حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» طریق توحید است و این طریق با سیر عقلی و قلبی، گشوده می‌شود که در آثارشان مثل «شرح دعای سحر» و تفسیر حمد و کتاب «مصباح‌الهدایه» ظهور دارد. چرا از این طریق؛ قلب خود را جلو نمی‌برید تا عباداتتان با کیفیت لازم شما را به مقصد برساند. موفق باشید

13683
متن پرسش
نظر استاد درباره ی بعضی از دوستی های عاطفی که بین بعضی بچه مذهبی هاست و اصولا هم منجر به پایانی ناخوش هست چیست؟ عملا جنابعالی اینجور دوستی ها که خیلی عاطفی شده را قبول دارید یا نه؟ برای مطالعه بیشتر در این مورد چه کتب یا جزواتی را معرفی می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در دوره‌ی بلوغ همچنان‌که وَجه جسمانی ما بالغ می‌شود و جنبه‌ی شهوانی‌اش رشد می‌کند، وَجه فطری ما در راستای علاقه‌مندی به کمال مطلق رشد می‌کند. و اگر درست تربیت شود آن علاقه‌مندی، به حقایق و اولیاء دین ختم می‌شود و این مشکلاتی که می‌فرمایید پیش نمی‌آید. در هر حال نباید به این نوع عواطف توجه کرد و آن را دنبال نمود. موفق باشید

13639
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، بی ادبی مرا در سؤال قبلی ام ببخشید (سؤال 13615). خداوند در قرآن کریم دو بار فرموده: «یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة» (سوره ی جمعه آیه ی 2 و سوره ی آل عمران آیه ی 164» اما یک بار در قرآن فرموده: «یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم» (سوره ی بقره،آیه ی 129) دلیل این تفاوت در چیست؟ چرا در دو آیه، تزکیه را مقدم بر تعلیم کرده است ولی در آن یک آیه، تعلیم را مقدم بر تزکیه کرده است؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» می‌فرمودند که از آن‌جایی که تزکیه نیز نیاز به علم مخصوص به خود را دارد، قرآن در آیه‌ی 129 سوره‌ی بقره، تعلیم را مقدم داشته تا انسان به کمک کتاب و حکمت، علمِ به تزکیه را بیاموزد و حال چنین انسانی که تزکیه شده است را منوّر به علم و حکمت می‌کند و در چنین حالی است که کتاب و حکمت برای او و برای جامعه مفید می‌افتد. موفق باشید

13632
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد داستان از این جا شروع شد که قصد ازدواج کردم و پس از طی مقدمات و ازدواج و رفتن سر کار و تا الان که در حال تایپ این مطالب هستم در نماز کاهل و گاهی حتی تارک شده ام و اون صفای درونی و اون حال گذشته رو ندارم و از کتابهای شما فاصله گرفه ام، البته از نظر وقت و ساعت فراغت که به امور دینی هم بپردازم دچار کمبود شده ام، خلاصه حس می کنم دارم دور میشم از خدا، از معارفی که یه زمانی عاشقشون بودم، و الان دارن برام عادی میشن و می ترسم همینجوری اگه پیش بره غرق تو دنیا بشم و چند سال دیگه دین رو هم به تمسخر بگیرم، نعوذ بالله منهم، استاد خیلی خلاصه اصل دردم رو گفتم، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که اگر انسان مشغول دنیا شد آن مرتبه از ادراک خود را که متوجه‌ی وجود حقایق می‌شود، ضعیف می‌گردد و به همین جهت باید در زندگی تعادل را حفظ کرد و در امور دنیا افراط ننمود. موفق باشید

13629
متن پرسش
با سلام و درود: با عرض تسلیت به مناسبت تاسوعا و عاشورای حسینی خدمت شما استاد گرامی: کتاب یا جزوه ای از خودتان یا تالیف شخص دیگری در رابطه با بحث «نیت، اخلاص در نیت و صدق در نیت» جهت مطالعه شخصی خودم لطفا معرفی کنید. خدا طول عمر با برکت بهتون بدهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند عمر طولانی و حوصله‌ی زیاد به جنابعالی مرحمت کند تا با مطالعه‌ی کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی آرام‌آرام آن چیزی که همه و همه و از جمله شما به دنبال آن هستید، یعنی صدق در نیّت، نصیب‌تان بشود. موفق باشید

13619
متن پرسش
با سلام: 1. علت اینکه همه انبیاء گذشته وقتی به کربلا وارد می شدند جراحت بر می داشتند و به ایشان گفته می شده خون شما باید با خون امام حسین (ع) ترکیب شود چه بوده، چه سری در این مطلب است؟ لطفا بفرمایید. 2-لطفا بفرمایید حقیقت و باطن حادثه کربلا را اگر بخواهیم بفهمیم باید از کجا شروع کنیم؟ یعنی دستمایه فکری مناسبی که ما را به این حقیقت برساند را بفرمایید. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید برای آن است که یک نحوه احساس از شرایط وجود مقدس حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» برای آن بزرگان نیز حاصل شود 2- هیچ‌وقت حقیقت موضوعات با سؤال و جواب و فکر ظهور نمی‌کند، باید رویکرد ما با رفع حجاب اَنانیت به سوی حقیقت باشد تا نفس ناطقه‌ی ما با آن حقیقت مأنوس گردد. موفق باشید

13618
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: استاد بنده پرسشگر سوال 13605 هستم ممنون از پاسختون. اما می خواستم بپرسم خوب پسران این خانواده هم با دختران علما و افرادی که حسابی دستشون به دهانشون می رسد ازدواج می کنند؟ سوالی هم در مورد خودم دارم خیلی دوست دارم همسر یه انسان حقیقتا مومن شوم حال آیا این آرزو محسوب میشه؟ و نباید طلب انسان باشه؟ اصلا می تونم تو دعاهام از خدا بخوام؟ این با رسیدن به مقام رضا و اینکه هر چی را خدا برایت بخواهد بخواهی منافات داره؟ اگر نه چطور دعا کنم؟ و چه دعایی بخوانم؟ اصلا صلاح است خواست من؟ و با سلوک الی الله در تضاد نیست؟ خیلی دلتنگم به عنوان پدری مهربان برام دعا کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان گفت این طلب، طلب زمینه برای سیر بهتر است و منافاتی با مقام رضا ندارد، منتها بعد از آن باید نسبت به آن‌چه پیش می‌آید راضی بود زیرا خداوند می‌داند که در دلِ چه دانه‌ای چه درختی را ظهور دهد و ما باید به او اعتماد کنیم. موفق باشید

13624
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به پاسخ هایی که در جواب به سوالات لزوم استاد در سیر و سلوک داشته اید و مطالبی که در شرح دستورات آیت الله بهجت فرموده اید می خواستم از شما خواهش کنم که این مسئله را تبیین بیشتری کنید بالاخره این امر بدیهی است که در هر امری نیاز به رجوع به اهل آن امر ضروری است و این سخن آیت الله بهجت که استاد تو علم توست شاید برای همه صادق نباشد و کافی هم نباشد چون این راه راه پر پیچ و خم و خطرناکی است و با توجه به مطالبی که علامه طهرانی در روح مجرد فرمودند به نظر رجوع به استاد در این امر ضروری می آید. لطفا در این زمینه راهنمایی بفرمایید و مطلب را برایمان از ابهام خارج کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمع‌بندی فکر می‌کنم راهی که امروزه حضرت امام و شهداء گشودند، کارِ آن نوع استادی که گشودن راه است، انجام شده است. ولی این غیر از استفاده از اساتید و عالمان دین است جهت اخذ معارف الهی. موفق باشید

13576
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در مورد سوال 13555 که یکی از دوستان درباره استاد کامل داشتن برای سیر و سلوک سوال کرده بودند بنده عرضی دارم خدمتتون شاید نشنیده باشید. من خودم از حجه الاسلام علی بهجت فرزند آیت الله بهجت در یک مصاحبه خواندم که از قول آیت الله بهجت می گفتند پدرم فرمودند نظر آیت الله قاضی در اواخر عمر از لزوم داشتن استاد کامل عوض شده بود و ضروری نمیدونستن. فرزند آقای بهجت از ایشون می پرسند چرا این رو به عموم نمی فرمایید که ایشون می فرمایند این رو شاید نپذیرند از من چون اون دستور آقای قاضی مشهور شده. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی مهمی است. نشنیده بودم ولی مسلّم سخن آیت اللّه بهجت نمی‌تواند جدای از نگاه آیت اللّه قاضی به موضوعِ استاد باشد. موفق باشید

13557
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در باب عزاداری برای امام حسین (ع) در المراقبات بسیار تاکید بر عزاداری مخفی که باعث کم شدن احتمال ریا می شود، شده است. نحوه و میزان حضور در مجالس عمومی و عزاداری در خلوت باید چه صورتی باشد؟ آیا در اقامه عزاداری اصل بر گریه و اشک ریختن است و سایر امور مانند سینه زنی و . . . فرع است؟ آیا می توان برای به اصطلاح شور کرفتن مجلس و رونق مجلس امام حسین (ع) و سرد نشدن آن اعمالی را انجام داد که ناشی از جوشش دل نیست؟ (بحث ریا در این امور اخیر مدنظر است) تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون از طرف حضرت صادق«علیه‌السلام» جمع‌شدن شیعیان در کنار هم و عزاداری کردن آن‌ها برای امام حسین«علیه‌السلام» تأیید شده است، آن‌چه ما فعلاً در مراسم عزاداری انجام می‌دهیم، خوب است. منتها باید مواظب باشیم حالت ریایی به خود نگیرد. توصیه‌ی آیت اللّه ملکی در جای خود به عنوان یکی از مسیرهای سلوک، بسیار با ارزش است. موفق باشید

نمایش چاپی