متن پرسش
سلام علیکم: بعضی ها معتقد می باشند مولانا باعث ترویج دین سکولار می شود و اشعارش اینگونه تفسیر پذیر است. علت هم آن است که مولانا در اشعارش می گوید نفس باید کشته شود (داستان کشتن مادر بدکاره و...) و این نفس اصلاح پذیر نیست بلکه باید عامل اصلی مشکلات که همان نفس است را از بین برد تا راحت شویم نه اینکه سعی کنیم دانه دانه رذایل بد نفس را از بین ببریم، این از نظر مولانا فایده ای ندارد، در صورتی که قرآن می فرماید باید نفس را تزکیه کرد نه اینکه بکشیم. مثلا یکی از شئون نفس سیری ناپذیر بودن آن است. مولانا در حکایت هایش اینگونه می گوید که باید نفس را کشت تا راحت شویم نه با سیری ناپذیر بودن مبارزه کنیم در صورتی که از نظر قرآن سیری ناپذیر بودن نفس همیشه بد نیست مثالش هم این است که خداوند در وعده بهشت می گوید هر چه تمنا کنند مهیا می شود. نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» به عنوان یک عالِم اسلامشناس، در مورد مولوی میفرمایند: مثنوى همان طور كه مولوى مىگويد: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1] و میفرمایند: مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود. لذا از آنجایی که از هرچیزی میتوان سوء استفاده کرد، از مثنوی نیز میتوان سوء استفاده نمود 2- آنجایی که بحث کشتن نفس را به میان میکشد متذکر همان روایت مشهور «موتوا قبل أن تموتوا» است. به همان معنایی که باید به خواستههای نفس امّاره بیتوجه بود و معنای کشتن نفس در عمل به همین شکل است 3- همچنانکه در شرح سورهی بقره عرض شد آنجا که برای مقربین «ممّا یشتهون» هست، به جهت آن است که آنها میل خود را در ارادهی خدا فانی کردهاند و لذا به ارادهی الهی اراده میکنند و این غیر از تمنّاهای نفس امّاره است که باید مدّ نظر نباشد. موفق باشید
[1] - مقام معظم رهبرى« حفظهاللهتعالى» در ديدار با شعراء در سال 1387- مولوى در ديباچهى دفتر اول مىگويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيقين