بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اخلاق، تعلیم و تربیت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39390
متن پرسش

سلام و ادب استاد عزیز: چند وقتی است ذهنم درگیر مباحثی که شما می‌فرمائید درباره درک حضور بیکرانه خودمان و پیدا کردن نسبتمان با حق تعالی، خودم معنای زندگی را این شکلی متوجه شدم، اما ذهنم درگیر نزدیکانی است که همچین درکی از وجودشان ندارند و با مطالب غربی ذهن خودشان را پر کرده اند. نمی‌دانم گاهی چه نسبتی با اینطور افراد گرفت و این افراد در چه نسبتی با حق قرار می‌گیرند. جدای از محبت داشتن به ایشان اما تفکراتشان در چه سازو کاری قرار می‌گیرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم سبکی است که باید با رفتار و گفتار خود متذکر آن سبک و آن راه شد تا وقتی متوجه شدند بر آنچه هستند ثمری حاصل نمی‌شود،  نسبت به راهی که باید در آن حاضر شوند؛ بیگانه نباشند. این‌جا است که باید با احترام به آن‌ها عملاً نشان داد راه دیگری هست. موفق باشید

39376
متن پرسش

سلام استاد گرامی: ان شاالله خدا عمر بابرکت به شماعطا کنند. سوالی ازجنابعالی داشتم. بنده کم و بیش از سخنرانی های شما کمال استفاده رو می‌برم. بنده اوایل بحث ها حس و حال خوش معنوی نصیبم شد و گهگاهی خوابهای مفهومی می‌دیدم اما الان فکر می‌کنم دچارتوقف شدم و نمی‌دانم دلیل این توقف از کجا نشات میگیره؛ از کانالهای مربوط به سیر و سلوک اینطور متوجه شدم که دچار قبض و بسط شدم! آیا واقعا همینطور هست؟ از کجا باید دلیلش رو فهمید و برای جبران چه اقدامی باید کرد؟ آیا این قبض موقتی هست؟ لطفا راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به همین جهت  ما در نسبت با انسان‌هایی که توانسته اند از پل صراط دنیا بگذرند، می‌توانیم خود را پیدا کنیم و از این جهت قصه ما، قصه آن‌ها است و قصه آن‌ها در راه‌بودن است. آری! در راه‌بودن. این جا است که آن مرد الهی و زمان‌شناس بزرگ حضرت مولوی فرمود: «ای برادر عقل، یک دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار». چرا به او که قصه‌گوی زندگی‌ها است، گوش ندهیم و اگر بهاری را تجربه کردیم نخواهیم در این راه، خزانی را احساس کنیم؟!! هنوز مائیم و راهی که در آن آوینی‌ها متولد خواهند شد، ولی این صراط و این راه، اگر دشت‌هایی دارد با دست‌هایی گشوده، ناگهان دامنه‌هایی از قله‌هایی برافراشته دارد و ما که به دشت عادت کرده‌ایم، این سختی‌ها را به عنوان نوازش تعبیر نمی‌کنیم و آن‌گاه که بنا است از قلّه فرود آییم، بی‌باکی می‌کنیم. بازشدن چشم یعنی عزمی به اندازه حضور در سرد و گرم این عالَم، یعنی امام خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» و هزاران غم به خاطر مظلومیت مردم غزه، و هزاران امید به خاطر حضور در تاریخی دیگر. قصه انسان چه اندازه عجیب و پیچیده و بزرگ است!!! موفق باشید

39370
متن پرسش

به نام خدا سلام علیکم جناب استاد: میخوام در محضر شما به خدا عرض کنم که خدایا شما شاهدی که اگر اولیاء ت به من توصیه نمی‌کردند خانه نشینی بهتر است اکنون در به در سرتاسر کره زمین به دنبال آدم ها به هرنام و نشانی بودم، چرا که از در عشق تو دریافتم «همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن / همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن / ز مدینه تا به کعبه، سر و پا برهنه رفتن / دو لب از برای لبیّک، به وظیفه باز کردن / به مساجد و معابد، همه اعتکاف جستن / ز ملاهی و مناهی، همه احتراز کردن / شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن / ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن / بخدا که هیچ کس را، ثمر آنقدر نباشد / که به روی نا امیدی، در بسته باز کردن». خدایا باز اگر فرصتی دهی در به در مخلوقات شوم به خودت قسم می‌شوم به هر اندازه که بتوانم. با اینحال از بندگان خودت راضی همین سرورانم که مرا امر و نهی هایی که پر از فداکاری شد، کرده اند با اینکه ارزشی نداشتم و چیزی در برابر آنها نبودم ولی بر من ولایت داشتند و من به احترام بزرگی آنان نزد تو آنها را همواره تسلیم بودم. خدایا ما را به خودت بپذیر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی انسان به خود آمد که دست او خالی و خالی است، تازه متوجه می‌شود یک راه در مقابل او گشوده می‌شود و آن راهی است که خداوند مقابل انسان می‌گشاید تا در وظیفۀ خود نسبت به خلق خدا به میان آید. موفق باشید

39369
متن پرسش

سلام استاد: گویا ماه رجب باعث شده بفهمم فاضلاب وجودم بالا زده‌است و کثافت وجودم هم درون و هم بیرون را فراگرفته است. خاک بر سر من که کتاب می‌خوانم و مطالعه می‌کنم و ذکر می‌گویم و پیش خودم می‌گویم آری من هم هستم؛ یاد آن ذکر افتادم که می‌گفت: ای خر آدم نشدی! حالم خیلی خراب است. می‌دانستم نباید بپرسم حتی این سوال را و اصولا این راه راه نپرسیدن و عمل و جنگ درونی با شیطان وجود خود است که گر نپرسی زودتر کشفت شود. سگ اصحاب کهف روزی چند پی مردم گرفت و مردم شد! من نمی‌خواهم جزء اصحاب کهف باشم! می‌خواهم نگهبان این در باشم! آه که به حرف زدن نیست! آه که تبلی السرائر! نمی‌دانم شاید هیچوقت آدم نشوم البته این طرفش هم یاس و بی عملی است و شیطان! استاد چه خاکی بر سرم است نمی‌دانم! نمی‌دانم دوزخیم یا بهشتی! نمی‌دانم صوفیم یا یک آدم متکبر و پر از عجب! گاهی می‌گویم همان گناه ما را به! انگار گاهی باید از شیطان بزرگتر به شیطانی کوچکتر پناه برد! نه این هم صورت مساله پاک کردن است! باید با شیطان بزرگتر جنگید! انگار شیطان تمام هدفش این است که مرا از درون خودم بیرون بکشد! که آی تو خیلی می‌فهمی و آدمی هستی برای خودت در حالی که هیچ خری هم نیستم! می‌گوید ببین فلانی تو را تحویل نگرفت، آن یکی به تو حسادت می‌کند، وووو آخرش تو را به کثرت دیگران کشیده و نابودت می‌کند مثل اقوام قبل! چه خوب فرمودید که او روانکاوی چند هزار ساله است! استاد دعایمان کنید تا ماه رمضان نرسیده از این ابن ملجمی در بیاییم و فرق سر انسانیت را نشکافیم! نمی‌دانم چه کنم! حالم خیلی بد است. دعایمان کنید. کاش این سوال را نمی‌پرسیدم! اما چه کنم آدمی احساسی و ضعیف الایمانم. استاد چرا همه چیز اینقدر سخت است! کاش قصه فضاحت و تنهایی ما زودتر تمام می‌شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در جلسۀ اعتکاف عرض شد آری! «آب گل خواهد که در دریا رود / گِل گرفته پای او را می‌کشد. چیست این از گِل‌گرفته آب را / جذب ما نقل و شراب ناب را».
به همین جهت این مائیم و نحوه‌ای از خود که مناجات «راغبین» عزیز مقابل ما می‌گذارد که «ای دل قوی مدار که رندان رند را / در سنگلاخِ بادیه پِی‌ها بریده‌اند. نومید هم مباش که رندانِ جرعه‌نوش / با یک کرشمه به منزل رسیده‌اند». انسان در «مناجات راغبینِ» عزیز از هر دری که به خود نگاه کند خواهد گفت: «إلهی إن کان قل زادی فی المسیر إلیک، فلقد حسن ظنی بالتوکل علیک» و این یعنی در عین آن‌که به خود می‌نگریم و دست خود را خالی می‌یابیم، «نومید هم مباش که رندانِ جرعه‌نوش / با یک کرشمه به منزل رسیده‌اند». و در همین رابطه احساس شد در ماه مبارک رجب ما مخاطب مناجات الراغبین می‌توانیم باشیم تا آرام آرام به جایی برسیم که در آخر آن مناجات عزیز، جز خدا در میان نباشد و عرضه می‌دارید: «فار من سخطک إلى رضاک، هارب منک إلیک، راج أحسن ما لدیک». و این یعنی از خدا به خدا پناه‌بردن و این یعنی «من هرچه خوانده‌ام همه از یاد برده‌ام / الا حدیث دوست که تکرار می‌کنم». در این رابطه خوب است باز به دو جلسه‌ای که در رابطه با «مناجات الراغبین» عرایضی پیش آمد، رجوع شود. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/18482   و  https://eitaa.com/matalebevijeh/18500      

39358
متن پرسش

سلام استاد: از زمانی که خود را شناختم احساس تنهایی در من وجود داشته نمی‌دانم چرا اما این حس برایم همیشه بوده چه در غم چه در شادی. آیا احساس تنهایی می‌تواند پسندیده یا ناپسند باشد؟ و از کجا می‌توانیم آن را تشخیص دهیم که آیا از روی افسرده گی است یا الهی است؟ التماس دعای بسیار.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! احساس تنهایی آن‌گاه که انسان خودش باشد و خدای خود، حضورِ ارزشمندی است و البته این بدین معنا نیست که منجر به دوری از مردم و بخصوص ارحام شود به همان معنایی که به فرمودۀ آیت الله حسن‌زاده:  «بود مرد تمامی آن که از تن‌ها، نشد تنها / به تنهایی بود تن‌ها و با تن‌ها بود تنها». موفق باشید

39328
متن پرسش

سلام علیکم: خاصیت عدد چهل چیست؟ چرا در بخش های مختلفی از روایات و مباحث دینی به عدد چهل بر می خوریم؟ چرا چهل روز چرا ۳۹ روز نه چرا ۴۰ روز نه دلیل خاصی برایش یافت شده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در آن موقعیت چهل روزه است که نتیجۀ کار به بلوغ خود می‌رسد. موفق باشید

39326
متن پرسش

علامه مصباح می‌فرمایند ما آنقدر واجب داریم که وقت به مستحب نرسه از طرفی استاد ایشان آقای بهجت می‌فرمایند که شاید برخی از این عدم فهم ها در دروس به خاطر عدم انجام‌ مستحبات است. حال اگر بخواهیم طبق مبنای علامه رفتار کنیم، وقتی به نافله و زیارت عاشورا نمی‌رسد ولی اگر بخواهیم طبق مبنای آقای بهجت جلو برویم، با توجه به این که ۳ ماه معنوی رو در پیش داریم توصیه شما چه مستحباتی است؟ آیا دوره به دوره مثلا هفته به هفته فقط یک مستحب مثل نماز شب را انجام دهیم یا نه همه‌ی مستحبات موکد را با هم شروع به انجام دادن بکنیم. دیگر سوال این که مستحبات موکد چه هستند؟ مثلا زیارت عاشورا مهم تره یا دعای عهد، دعای عهد یا زیارت آل یاسین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که هر کدام از آن عزیزان علاوه بر واجبات مشخص، چه اموری را برای خود واجب و یا مستحب می‌دانند. آری! بالاخره تا واجبی مقابل ما قرار نداشته باشد، فرصت به مستحبات نمی‌رسد. ولی همان مستحبات نیز زمینۀ انجام‌شدن واجبات را فراهم می‌کند. موفق باشید

39316
متن پرسش

با سلام خدمت استاد فرزانه: استاد شخصی رو می‌شناسم که انسان متواضع و فروتنی هست و خودبینی و کبر نداره اما بخاطر بیماری طولانی که بیش از بیست سال طول کشیده و خیلی روی زندگیش تاثیر گذاشته و بخاطر بیماریش فشار زیادی رو در محل کارش تحمل میکنه ضعف اعصاب پیدا کرده و دچار پرخاشگری به اطرافیانش شده البته اصلا ناسزا نمیگه اما پرخاشگر شده. می‌خاستم بدونم این شخص فشار قبر داره بخاطر این حالتش یا بخاطر بیماریش خدا چشم پوشی میکنه؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمی‌توان در این مورد نظر داد ولی به هر حال آن فرد باید مواظب خودش باشد و از برکات صفای با مخاطبانش، خود را محروم نکند. موفق باشید 

39300
متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد اگر عصبیت یک شخص بخاطر وجود بیماری های جسمی یا روحی باشه نه بخاطر کبر و خودبینی باز هم این عصبیت باعث فشار قبر و تنگی عالم برزخ میشه؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته معلوم است که اگر واقعاً آن حالت، عارضه‌ای باشد ماورای نیّت و ارادۀ او؛ با این فرض، عقابی برای او نخواهد بود. موفق باشید

39278
متن پرسش

سلام استاد خوبم: حالت خوف را درک نمی‌کنم کتاب معراج السعاده را هم خوانده ام در هر صورت رحمت خدا بسیار بسیار بر غضب اش برایم غلبه دارد و با همه شرمساری ام هیچ جوره در کت ام نمی‌رود باید از او بترسم. شرم چرا نگرانی چرا توبه چرا ولی راضی شدنش به دوری ام را نمیتابم. حتی لحظه ای. چطور خوف و رجا را در کنار هم داشته باشم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این سخن جناب حافظ فکر کنید که فرمود: «تو را ز کنگرۀ عرش می‌زنند سفیر / ندانمت که در این دامگه چه افتاده است؟» موفق باشید

39261
متن پرسش

سلام استاد بزرگوارم: عاقبت تون به خیر. ۱. بشدت درگیر اعتیاد به استفاده از فضای مجازی هستم. فقط هم پیام رسان ایتا دارم و کلی از وقت روزم را به نحوی که گاهی خودم متوجه نمی‌شوم می‌گیرد. انگار پرسش و پاسخ ها و حال و احوال ها بخشی از واجبات روزانه ام شده. تاخوداکاه باعث می‌شود از کیفیت وقتم برای خانواده خودم و جامعه گرفته بشه. مخصوصا ذهن پریشی و عدم تمرکز از عوارضش هست. ولی جوری عادت کردم که حتی لابلای چند صفحه مطالعه حتما باید ایتا را باز کنم و چرخی بزنم و دوباره برگردم سمت مطالعه کلا گوشی همیشه به من چسبیده و دور شدنش خیلی خلأ ایجاد می‌کنه. راه های مختلفی امتحان کردم و به بن بست خوردم. استاد شما بگویید راه چاره چیست؟! ۲. نظرتون در مورد اعتکاف نوجوان ۱۳ ساله چیه؟ با ایجاد کردن بستر اعتکاف متناسب با این سن موافقید؟ اگر بله برای پهن کردن این بستر چه ملزوماتی بنظرتون میرسه ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید انسان به خودش برنامه بدهد و نسبت به رشد معارف اسلامی به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب به کتابخوانی توصیه می‌فرمایند، غفلت نشود بخصوص نسبت به قرآن و تأمّل در آیات الهی. و در این رابطه سیر مطالعاتی سایت پیشنهاد می‌شود. ۲. به نظر بنده خوب است که نوجوانان در همین سن اعتکاف را تجربه کنند البته در جاهایی که برای نوجوانان اعتکاف تشکیل می‌دهند. موفق باشید

39260
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: در بحث سلوک در ادوار زندگی انسان؛ انسان باید در تمام دوران های زندگی اش بدنبال چه باشد که بلوغ آن حاصل گشته و بتواند از دوره بعد زندگانی خویش بهترین استفاده را داشته باشد؟ و من جمله برای بحث ازدواج؛ انسان در دوران مجردی چه چیزی را باید حاصل کرده باشد تا بلوغی باشد برای ورود به عالم همسری و پدر بودن؟ اساسا در زندگانی متاهلی انسان باید از برای چه وارد آن شده باشد و دنبال چه باشد؟ والله ۱. اگر برای صرف ارضاء جنسی باشد!؛ ۲. اگر برای محبت های تو خالی باشد!؛ ۳. اگر برای صرف گذر زندگی روز مره باشد! رابطه آن‌با عالم غیب و در نظر با حضور قیامتی انسان چیست؟. استاد عزیز لطفا به صورت تفصیل توضیح دهید. ما همچنان عاقل نگشته ایم که با یک اشارت کارمان پیش رود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همۀ حرف در یک کلمه است و آن «قولوا لا اله الله تفلحوا» می‌باشد. آری! آن‌گاه که انسان به لطف الهی نسبت خود را با حضرت محبوب مطابق معارف توحیدی و عبادات الهی شکل دهد، جهت او به سوی رحمت بیکرانۀ حق گشوده می‌شود و در این مسیر به طور طبیعی زندگی شکل خود را در مسیر همسرداشتن و پدربودن پیدا می‌کند و در همین رابطه است که نباید خود را مشغول چنین دغدغه‌هایی کرد، مگر آن‌که پای در راه گذاشت و جلو و جلوتر رفت. و این‌جا بود که باز تأکید می‌شود در کنار دروس رسمی طلبگی که بحمدلله بدان مشغول هستید، از تأمل و تدبّر در قرآن غفلت نشود. موفق باشید

39247
متن پرسش

سلام استاد عزیز: وقت شما بخیر مدتی است (حدود ۲ سال) که به همراه دوستان سیر مطالعاتی شما را شروع کرده ایم و به نظر می رسد باید با این رویکرد زندگی کرد و نیاز به تذکر لحظه به لحظه دارد و تنها خواندن کتابها کافی نیست؛ مخصوصا در سنی که من قرار دارم و در آستانه میانسالی می باشم؛ و از طرفی می‌خواهم اقدام به شرکت در آزمون دکتری در رشته تخصصی خود بنمایم که قبولی در آن و نیز تحصیل در دوره دکتری نیز نیاز به تمرکز زیادی دارد. به نظر می‌رسد پرداختن به هر دو با هم برای من ممکن نیست؛ نه اینکه اصلا ممکن نباشد، احتمالا هر کدام به نوعی ناقص می ماند؛ و در عین حال بنا به شرایطی نمی توانم هیچ کدام را کنار بگذارم؛ و انگار آخرین فرصت هاست؛ و شاید فرصت دیگری نباشد؛ لطفا من را راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به خودتان برنامه بدهید و جای هرکدام از دروس تخصصی و معرفتی را مشخص نمایید و معلوم است که در چنین شرایطی بیشترین وقت باید برای دروس تخصصی باشد و در هفته، دو مرحلۀ یک‌ساعتی به مباحث و یا صوت‌های مربوطه ورود شود. موفق باشید

39226
متن پرسش

سلام و نور و رحمت خدمت استاد گرامی: در آن سحرگاهی که به لطف خداوند دیدار شما توفیق گردید و به نور کلام شما، این مرده دل سرگشته، جانی دوباره یافت را از محضر حضرت الله سپاسگزارم مدتی بود که به دلیل جدایی از استاد قبلی ام و سرگشتگی های بسیار از مسائلی که در آن مجموعه رخ می‌داد و به هیچ طریقی نمی‌توانستم بپذیرم سرگردان بودم که الحمدلله گشایشی رخ داد. اکنون احساس می‌کنم که روح و جانم خسته است، دیگر مثل قبل شوق و ذوق عبادت ام نیست. گاهی نا امیدی گاهی خستگی و شاید تنبلی چنگ در جانم فرو کرده و از این وضعیت آشوب ام استاد در این برهه ی حساس از تاریخ که گمان می‌کنم چیزی نمانده تا تاریخ به افق حقیقت اصلی خود رهنمون شود، من اینگونه سرگردان و دست بسته‌‌. استاد چه کنم؟ چگونه دوباره در خود شور و شوقی و آتشی روشن سازم؟ وظیفه ام نسبت به امام را چگونه پیدا کنم؟ آنچه حتی اندک دانسته ام را چگونه به عمل آوردم؟ از پس خود چگونه بر آیم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این زمانه، بحث در سلوک ذیل شخصیت إشراقی حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است و در این راه عبادات ما در بستر اسلام با انگیزۀ هرچه بیشتر گشوده‌شدنِ نور توحیدی که با شخصیت حضرت روح الله طلوع کرده که البته جایگاه اصلی این نوع عبادات را در حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» داریم. و در این رابطه در بحث «زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» نظر به نهایی‌ترین نحوۀ حضور زن»https://eitaa.com/matalebevijeh/18316 عرایضی شد. موفق باشید

39219
متن پرسش

چی داری میگی استاد طاهرزاده تو زندگی از بدبخت هم بدبخت تر هستم. هیچی نیست جون دادن شده کار هرروزه من؛ مرگ رو با تمام وجودم حس می‌کنم و میخوام در انتظارم بیاد که از این زندگی کوفتی خلاص بشم؛ چی میشه گفت؟ چی میگید؟ هر لحظه کافرتر شدن به همه چی کارمه هر لحظه از خدا ناامیدتر شدن کارمه و هر لحظه بیشتر جونم گرفته میشه و کلا لوله میشم توی خودم که چکار کنم؛ استاد جان دانستن کافی نیست! استاد جان اینگونه خدا بودن کافی نیست! استاد جان این‌همه تنهایی برای یک انسان لازم نیست! استاد جان این همه از خدا خواستن و رفتن و رفتن و بعدش اجابت نشدن حتی کوچیکترین خواسته انگار اون چیزی نیست که باید باشه؛ کدوم خدا را قبول داشته باشم؟ این تنها سوال نیست، میدونید استاد! من دیگه نمی‌کشم خدا منو آورده و این همه دست خالی گذاشته منو؟ دارم جون میدم. توی خودم دارم جون میدم توی خودم و هیچ کس هم اطلاع نداره یا به هیچ کس هم نمیتونم دردم رو بگم؛ آخه اونه که باید بیاره بزاره جلوی پام که من راهش رو برم و باور کنید این یکی برای منِ خانم امکان نداره که بخوام برم خودم راهی باز کنم؛ خدا خستم کرده انقدری که حتی دلم نمیخواد حرکت کنم دلم میخواد بمیرم و فقط چشمامو ببندم و وقتی باز می‌کنم دیگه با این حجم از همه چیز و با این حجم از دیدن آدمها روبرو نشم؛ دارم خفه میشم؛ خسته‌ام و درمانی نمیاد از سمت خدا و من خیلی وقته که سپردم به خودش ولی وقتی اون اصن بهم توجهی نمیکنه و نمی‌بینه که من نیازم چیه و فقط میخواد قواعد خودش رو ببره جلوتر و جلوتر و آیا اینا همه ظلم به انسان نیست؟ من دیگه صبحا رمق بلند شدن از جام رو ندارم به من بگو دیگه چقدر به خودم دلخوشی بدم؟ هان؟! چقدر؟ حوصله هیچ چیز و هیچ کس و هیچ مراعاتی رو دیگه ندارم روی لبه‌ای ایستادم که هر آن میتونم خودم رو توی کثافت‌ترین چیز غرق کنم و از من هم بعید نیست؛ حالم از همه چیز بهم میخوره و هیچ چیز جوابگویم نیست و اصلا جوابی هست؟ فکر نمی‌کنم جوابی باشه در برابر این همه ستمگری خدا؛ خدایی که من ازش ناراضیم و هیچ کاری بلد نیست بکنه رو نمیخام؛ از همه گله دارم استاد، و بیشتر از همه از آفریننده خودم گله دارم، اینهمه یله و تنها رها شده توی این جهانم، نه چیزی دارم نه چیزی که میخوام رو میتونم داشته باشم و همش داره بهم سخت میگذره و سخت میگذره پش بهم بگو که اینجا چیه والا؟ من دیگه حالم داره بهم میخوره از هر چی بود و نبوده که همه‌ی بودا و نبودا الکین. آدم سرگرم کنن آدمو میخوان فقط سرشو گرم کنن، حتی کارای مذهبی شما بیشتر سگ میزنه توی زندگی آدم، چی داری میگی استاد؟ جات گرمه؟ خونه و زندگیتو داری و داری زندگیتو میکنی و منه جوون باید عین سگ اینور و اونور باشم و تازه زندگی هم نمیچرخه و خدایی هم دیده نمیشه اصلا استاد تو به من بگو من کورم من نمیتونم خدا رو ببینم ولی خدایی بیا زندگی منو ببین خودت میگی این دیگه عین چیه....، حالت خوشه و زندگی داره بهت خوش میگذره و این حرفا رو میزنی اگر برات نمیساخت هم این حرفا رو میزدی؟، بدتر از همه چیز تنها بودن و بی همدمی، بدتر از همه دیدن غرق شدن هر چه بیشتر در کثافت می‌باشد، حال بهم زن ترین حالش اینه که تو دیگه میخوای بیاری بالا و بازم مجبوری با همون خدایی که ظالمه و داره ظلم میکنه صحبت می‌کنی و شکایت می‌کنی، اینا ظلم نیست در حق یک انسان؟ به انسان چی میخواد بده اصن؟ پس چرا آورده؟ که هی انسانش رو دق بده؟ به من لطفا استدلال نده که خودم رفتم و الان هیچکدوم از اونا رو هم نمیخام، اصن هیچی نمیخام، بحث اینه که من فقط میخام این بن بستی برداشته بشه، چرا خدا اینهمه ظالمه برای من؟ چرا نسبت بهم کم لطفه چرا نیازهامو بهم نمیده ولی توی وجودم اون نیازا رو حس می‌کنم؟ استاد الان دوباره میخوای بگی ایمان؟ بس کن خسته شدم بابا، بابا جان من دیگه نمی‌کشم من دیگه نمیتونم خودمو نگه دارم و حفظ کنم دست از سرم بدارید، من دیگه نمیتونم مومن باشم، من دیگه نمیتونم مومن باشم، من دیگه نمیتونم حرکت کنم که خسته شدم از بس دستم خالیه، من دیگه نمیتونم ادم خوبه باشم، نه اینکه نتونم خودمم نمیخوام، چجوری اینجوری باشم وقتی خدا همه درهاش رو به روم میبنده و منِ بندش رو یه نیم نگاهی هم نمیکنه؟ اصن من کافر بابا تو که خدایی داری زجر کشیدن منو میبینی کدوم گوری نشستی؟ کوش؟ اصن بهم بگو کی توانایی این رو داره که بهم رسیدگی کنه؟ کدوم آدم؟ باو حتی خدا هم محو شده، از همه کس متنفرم، تنفر تو تمام وجودم داره موج میزنه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنید این تنها قصه و حکایت شما است؟! و یا حکایت همۀ انسان‌های دوران جهان مدرن می‌باشد؟ با این تفاوت که عده‌ای خود را مشغول کرده‌اند و یا مشغول شده‌اند. به جملۀ مشهور نیچه فکر کنید که در این رابطه خیلی زود خبر داد: «برهوتی در پیش است». فکر می‌کنید که این به جهت تنهایی است که در آن قرار دارید، در حالی‌که شما و هرکس دیگر چاره‌ای نداریم مگر این حضور را که نیهیلیسم نامیده‌اند، درک کنیم و با خودآگاهی نسبت به آن به حضوری که حضور در «وجود» است؛ بیندیشیم، با جناب هایدگر و جناب صدرا، دو متفکری که متوجه این امر شدند و به نسبتی فکر کردند که باید بین انسان و «وجود» پیش آید. تازه در این بستر است که متوجه می‌شویم دین خدا می‌تواند افقی را در بستر بیکرانۀ وجود در مقابل ما بگشاید. عرایضی تحت عنوان «نیست‌انگاری» شده است که در سایت می‌توانید بیابید و با توجه به همین امر عرایض اخیر تحت عنوان « برکات انتخاب خواست خدا بر میل خود» https://eitaa.com/matalebevijeh/18333پیش آمد بخصوص قسمت «معنای غنای نفس» https://eitaa.com/matalebevijeh/18341. موفق باشید

39203
متن پرسش

سلام آقا: من نماز نمی خونم اما خدا و چندین سال از خانواده ام دور و به دنبال رزق حلال هستم. خدا و پیغمبر خدا و امام رو قبول دارم هر چی کار می کنم پولم برکت نداره. حقوق می‌گیرم به یه پسره فلج بعضی وقتا کمک می کنم. صدقه میدم خدا خودش گفته نون حلال در بیارید. منم همین کار می کنم. گفته کمک کنید صدقه بدید منم همین کارو می کنم. چرا نونی که حالال دارم در میارم برکت نداره؟ از شهر خودم دورم که نون حلال در بیارم. من ببینم کسی نداره کمک می کنم تورو خدا کمکم کنید. چرا برکت نیست تو زندگیم؟ هر کاری خدا گفته من دارم عمل می‌کنم. می تونم خلاف بکنم اما نکردم چون خدا گفته نون حالا ببرید سره سفره. به خدا نمی دونم چیکار کنم. نامیدم چرا منی که صدقه کمک می کنم به انسان ها و از صبح تا شب کار می کنم پولم برکت ندارد. تو رو خدا کمک کنید. خسته ام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با امیدواری و با صداقت و تواضع، کار را جلو ببرید و در رجوع به خداوند که منشأ برکت است ان شاءالله مشکل حل خواهد شد. بسیاری از برکت‌ها در سجده‌های طولانی نصیب انسان‌ها می‌شود. موفق باشید

39178
متن پرسش

سلام استاد عزیز: خدا میاد یه رخی نشون میده و یه آرامشی به قلب ما میده که از هیچ کس و‌هیچ چیز غصه ای نداریم و برامون‌مهم‌نیست، میگیم‌ خدا راعشقه، بعد یهو‌ ول میکنه میره، اول اینکه این رفتن تقصیر ماست؟ و‌ کاری کردیم که این آرامشه یهو‌ ناپدید میشه؟ یا نه سنت خدا این شکلیه؟ و حالا که رفته برای منی که غرق گناه هستم خیلی سخته, حالا قدرت جذبه و بودن خدا در وجودم‌ و‌ قلبم نیست و لذت گناهان گذشته هم پرقدرت میان تو صحنه! چیکار باید بکنم؟ این آزمایش خداست؟ چرا اینقدر سخته پس؟ من الان چشمام پر اشک هستن و‌ همیشه میدونم قراره چه بلایی سرم بیاد و به خدا هم میگم که بابا من ضعیفم و هوای ما ضعیفا را داشتع باش، اما.... به خود خدا قسم من‌متنفرم از رقتن از حریم‌خدا! ولی ضعبفم زورم‌نمی‌رسه چه کنم خب؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی اخیراً تحت عنوان «معنی خوف و رجاء» شده است. امید است مفید افتد. https://eitaa.com/matalebevijeh/18285. موفق باشید

39174
متن پرسش

سلام استاد عزیز: خوش به سعادت شما. چقدر ظرفیت بالایی دارید این‌همه سوالات متفاوت را با حوصله پاسخ می‌دهید. خیلی برام سوال هست که این‌همه ظرفیت را چطور بدست آوریم؟ در عین حال آن جوشش درونی این همه مطلب که در هر مناسبتی که پیش میاد شما مطلب و جزوه ای در اون مورد دارید و استاد من مباحث شما را به طور جد دنبال می‌کنم و همچنین الان سالهاست تدریس می‌کنم طبق همان ترتیب کتابهایی که می‌فرمایید حتی از صوتهای شاگردان شما هم استفاده می‌کنم از مباحثاتشون و... اما استاد الان خیلی کم آوردم. انگار ظرفیتم پایین اومده گاهی ظرفیت شاگردانم رو ندارم حتی. گاهی خسته ام از خودم و بدتر از همه به خاطر اینه که درگیر گناهی هستم هر کاری می‌کنم در من از بین نمیره. گاهی نماز شب موفق نمیشم خیلی عذاب می‌کشم و اینقدر شرمنده ام که گاهی احساس می‌کنم منی که قادر نیستم مستحبی را نهادینه کنم و گناهی را ترک کنم چرا حرف بزنم و واقعا بدتر مواخذه می‌شوم که «اتامرون الناس ...» استاد خواهش می‌کنم استادانه به من برنامه بدید.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد آورید آن عارفی که فرمود: در مورد یک گناه، ۷۰ مرتبه توبه کردم. به این معنا که بعد از هر توبه باز گرفتار آن گناه می‌شده!  بنابراین عزم عبور از گناه را در هر حالی از دست ندهید و در کارهای خوبی که انجام می‌دهید، سست نگردید و از تأمّل و تدبّر در قرآن به کمک تفسیر المیزان کوتاهی نفرمایید. موفق باشید

39137
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. بنده دقیقا متوجه نیستم امر به تزکیه و تهذیب چه معنا دارد؟ آیا همچون تحصیل علم، مرحله به مرحله و مشهود است؟ و یا اینکه انسان تزکیه را در دل زندگی و در گذر زمان و در دل فعالیت هایی که دارد، باید بیاد و خود را از جهنم ها برهاند؟ ۲.معنای تزکیه با درک هویت تاریخی چگونه است؟ آیا تزکیه ما در دل تاریخ است و مناسب با تاریخ؟ ۳. در پاسخ به سوال سوم پرسش ۳۹۱۲۱ فرمودید که تفاوت در صحنه تاریخ بودن است؛ برای درک این فرمایش به چه رجوع کنم؟ ۴. نگاه حضوری! _آنچنان که انسان در آن نفس بکشد_ به تاریخ، نظر به چیست؟ چه مد نظر قرار دهم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تزکیه به عنوان حضور در راهی که انسان را به اُنس با خداوند می‌رساند، با رعایت تقوا و تقویت معارف توحیدی پیش می‌آید. ۲. وقتی متوجه شدیم حضرت حق در هر زمانی اراده خاصی دارا می‌باشند به همان معنایی که روایات ما در موضوع شناخت زمان با ما سخن می‌گویند، با حضور ذیل ارادۀ الهی در واقع، تزکیه معنای خود را نشان می‌دهد. ۳. در این مورد خوب است به مباحث «معنای درک حضور تاریخی اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» که روی سایت هست رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/1520?mark=%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DA%A9
4- به ارادۀ خدا در صحنه‌هایی مثل خرمشهر را خدا آزاد کرد و نکاتی که رهبر معظم انقلاب متذکر می‌شوند. موفق باشید
 

39135
متن پرسش

سلام علیکم و رحمة الله: استاد گرامی اگر کسی در کنترل شهوت، خصوصاً جنسی و مقاومت در برابر خواسته های نفس، ضعیف باشد و اراده ی ایستادگی نداشته باشد باید چه کند؟ چه کند تا بر این هواهای نفسانی غلبه کند و بر نفس حیوانی مسلط شوند؟ چگونه می شود در خلوت، نفس را در کنترل خود درآورد و از وسوسه ها پیروی نکرد؟ در کنار توصیه‌هایتان اگر کتاب، سخنرانی و هر شناخت معرفتی هم نیاز هست معرفی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در معارف توحیدی بیشتر تعمّق داشته باشیم، بیشتر از توهّمات آزاد می‌شویم. پیشنهاد می‌شود بعد از مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب»، به معارف قرآنی از طریق تفسیر المیزان رجوع فرمایید. موفق باشید

39134
متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد گرانقدر: استاد بزرگوار سوالی داشتم از خدمتتان. مدت زیادی است که شدیداً تحت آسیب‌های «غضب» هستم. در اختلافاتِ کلامی، جدل‌ها، بگومگوهای با همسر، به طرفة العینی، آتشی کل وجودم را فرا می‌گیرد و در حالتی جنون‌وار عنان رفتار و کلام را از دست می‌دهم و به توهین و فحاشی و آسیب‌های فیزیکی ختم می شود. بعد از آن من می‌مانم و حرمت‌های شکسته شده و آب ریخته‌ای که دیگر نمی‌شود جمعش کرد. احساس می‌کنم هیچ کنترلی بر روی ایجاد شدن چنین حالتی ندارم و از طرفی این عمل، زندگی و کار و عقیده و دین و دنیا را برای من متوقف کرده است. فرزندم ۵ ساله است و ناراحتم که در مواقع بحران چنین رفتارهایی از پدرش می بیند و بیم آن دارم که در بزرگی تحت آسیب چنین رفتارهایی از من باشد. لطفا راهنمایی بفرمایید که چطور می شود کنترل کرد؟ حتی به روانشناس و روانپزشک هم مراجعه کردم. ولی دریغ از ذره ای تغییر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که بزرگان دین فرمودند همه امید شیطان برای بی‌نتیجه کردن زحمات اهل ایمان، القای روحیه غضب است که در نتیجۀ آن انسان همۀ زحماتش را بر باد می‌دهد. بلایی که انسان به گفته مولایمان علی «علیه‌السلام» بر سرِ خودش آورد. و لذا وقتی انسان متوجه این نکته بشود، بیشتر از خود مواظبت می کند. حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» نکات ظریفی در رابطه با عبور از غضب دارند که خوب است به آن کتاب رجوع شود. موفق باشید 

39122
متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: امیدوارم حالتان خوب باشد. من یه سوال دارم که مهم است برایم امیدوارم بتوانم منظورم را با مثال بزنم. استاد مثلا تعدادی زیادی آدم را در طول زندگی می‌بینیم اما یه عده اندکی هستند که روح کشش زیادی به آنها پیدا می‌کند و دوست داریم با آنها ارتباط بگیریم تجربه برای خود من اینطوری بوده که وقتی ارتباط گرقتم متوجه شدم مثلا در یک رذیله خاصی اشتراک داریم. سوالم این است آیا این حالت در ارتباط روحی وجود دارد و ممکن است که روح ها سنخیتی در جهت رذائل روحی داشته باشند و همین باعث کشش و علاقه به ایجاد ارتباط شود بدون اینکه خود شخص بداند؟ راه حل چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که با همگان در جامعه اسلامی با خوشرویی برخورد کنیم. به همان معنایی که امام حسن عسكرى عليه السلام در تفسير این سخن خداوند که می‌فرماید: «وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنا» قالَ: قُولُوالِلنّاسِ كُلِّهُمْ حُسْنا مُؤمِنِهُمْ وَ مُخالِفِهُمْ، أمّا المؤمِنونَ فَيَبْسُطُ لَهُمْ وَجْهَهُ وَ أمّاالْمُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُمْ بِالْمُداراةِ لاِجْتِذابِهِمْ اِلىَ الاْيمانِ. فَاِنِ استَتَرَ مِنْ ذلِكَ َ يَكُفَّ شُرُورَهُمْ عَنْ نَفْسِه‏ ِشُرورِهمْ وَ عَنْ اِخْوانِهِ المُؤمِنينَ؛» يعنى با همه مردم، چه مؤمن و چه مخالف، به زبان خوش سخن بگوييد. مؤمن، به هم مذهبان، روی خوش نشان مى دهد و با مخالفان، با مدارا سخن مى گويد تا به ايمان، جذب شوند و حتّى اگر نشدند، با اين رفتار، از بدى هاى آنان در حقّ خود و برادران مؤمنش، پيشگيرى كرده است. موفق باشید

39121
متن پرسش

۱. تفاوت جوانی و پیری در طی طریق و سلوک در چیست؟ پیری چه نکته ای دارد که اگر در اوان جوانی بپردازش در نیامده باشی در پیری نمی‌توانی؟ حال آنکه در پیری امیال از بین رفته و پرواز بیشتر است؟ اگر نیز در پیری هیچ ملکاتی شکل نمی‌گیرد، پس تعلق نفس به بدن برای چیست در صورتی که رشدی حاصل نمی شود؟ در ایام جوانی باید چه کرد؟ خود را از حالت یکنواختی در آوردن برای شناختن واقعیت نفس؟ همچون زمان جنگ؟ ۲. در کتاب خون دلی که لعل شد، امام خامنه ای می‌فرماید که من کتاب ترجمه کردم بخاطر تنگ دستی! چگونه با ایمان قابل جمع است؟ ۳. بنده یکبار از محضرتان سوال کردم که چرا هرکس در یک موقعیت اجتماعیست و چرا شما کارهای اجرائی را کنار گذاشته اید، فرمودید احساس حضور انسان در نزد خود و درک هویت روحانی که جان خود احساس کند بیانگر خوب بودن جایگاه انسان است، این نشان از وسعت صدر انسان هاست که هرچه بیشتر باشند بیشتر در صحنه اند؟ ۳. یادم است فرمودید در ایامی که صرفا مشغول تحصیل بودید، روزانه ۱۸ ساعت مطالعه می‌کردید و نیز خاطره معروفتان راجع به ازدواج و مطالعه تا آخرین لحظه... چگونه برنامه ریزی می‌کردید؟ آیا الان برای بنده رسیدگی به مستحبات، در کمترین مقدار یا بیشتر، نیاز است؟ چگونه تمام ما یحتاج روزانه را مدیریت می‌کردید و تا اینقدر مطالعه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان در سن پیری بیشتر با ملکات خود زندگی می‌کند و نوعی پختگی پیش می‌آید همراه با تجدید نظر و توجه بیشتر به معارف عالیه الهی. ۲. آری! چنانچه در سوره فجر ملاحظه می‌کنید تقدیر معیشت، نوعی امتحان است و این غیر از آن فقری است که موجب خواری می‌گردد. می‌فرماید: «فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ* وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ». ۳. تفاوت انسان‌ها در صحنه تاریخ بودن است 4- مهم توجه به شرایط و امکانات می‌باشد. موفق باشید

39099
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: وصی سلوکی حضرت علامه حسن زاده کیست؟ جایی شنیدم که گفته شد ایشان کسی را معرفی نکرده و فرموده خودم هستم. ولی در قسمت ۲۶ برنامه هم سفره که در ماه مبارک گذشته پخش شد، مجری گفت وصی ایشان آقای هادی عباسی خراسانی هست. لطفا راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان این نکته‌ای که می‌فرمایید نیستم. زیرا آیت الله حسن‌زاده «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به عنوان اندیشمندی گرانقدر آثاری ارزشمند از خود باقی گذاشته‌اند که هرکس اهلش باشد، می‌تواند از آن‌ها بهره‌مند شود. در ضمن خوب است به بحثی که تحت عنوان: «ما و نگاه امام خمینی به اخلاق و بشر جدید»   https://eitaa.com/matalebevijeh/18131 شده است نظری بیندازید. موفق باشید

39079
متن پرسش

سلام: ببخشید من می‌توانم اینطور نیت کنم ثواب تمام اعمال مستحبم ابتدا برسد به امام زمان و شهدا و بعد ثواب کسب شده از این هدیه، برسد به من قربة الی الله؟ یعنی به نیت نزدیکی و قرب من به خدا. اینجوری بگم که ثوابش دوچندان شود. دوستم میگه چون آنها امام هستند. اولا نیازی ندارند پس ثوابی نمی‌بری فقط هدیه داده ای. و دوما دوبار نمیشه نیت کرد اینجوری.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد چیزی نمی‌فهمم. همین اندازه می‌فهمم که ما باید واجبات خود را به حکم وظیفه شرعی انجام دهیم. موفق باشید

نمایش چاپی