بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: زن ، ازدواج ، خانواده، مرد

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3928
متن پرسش
سلام علیکم! در احادیث مطالب زیادی وجود دارد از تأثیر برخی مسائل روی برخی مسائل دیگر که ظاهراً بین این مسائل هیچ ارتباطی وجود ندارد. مثلا احادیث سعد و نحس ایام. احادیثی که در زمینه اوقات مناسب و نامناسب جماع و آمیزش است. حدیثی که مثلاً می گوید بول کردن در حمام رزق را کم می کند. حدیثی که می گوید رد شدن از بین 2 زن یکی از اسباب فراموشی است. یا مثلا نوره کشیدن در روز جمعه موجب کمی رزق است. یا مثلاً خوردن در حال جنابت فقر می آور و سایر احادیث اینچنین در سایر موضوعات. برای مثال آدم نمی داند بول کردن در حمام چه ربطی به کمی رزق دارد یا مثلاً رد شدن از بین دو زن چه ربطی به فراموشی دارد و سایر مسائل. حال آیا همه این مسائل طبق علل و عوامل مادی هستند که هنوز کشف نشده اند یا نه علل معنوی و ماوراء مادی نیز در اینها دخیل است؟! اگر علل ماورائی دخیل است مکانیسم آنها چیست؟! مثلا طبق چه مکانیسمی بول کردن در حمام موجب کمی رزق می شود؟! یا مثلاً طبق چه مکانیسمی اگر در هنگام آمیزش مرد و زن خود را با یک دستمال پاک کنند بینشان کدورت بوجود می آید؟! یا مثلاً طبق چه مکانیسمی خوردن در حال جنابت موجب فقر می شود و ...؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این روایات نظر به تأثیر امور معنوی در امور مادی دارد و نگاه باطن بین اولیاء معصومین«علیهم‌السلام» متذکر آن شده‌اند ولی اگر بر روی آن‌ها دقت کنیم و درست جایگاه روایات را پیدا کنیم، شاید اشاراتی به ذهن بیاید، مثلاً بول در آب روان و یا خزینه‌ی حمام یک نوع بی‌حرمتی به یکی از آیات الهی است و به همان اندازه مانع تجلی رحمت الهی می‌شود. یا در روایات ردشدن بین دو زن به شرایط خاصی بستگی دارد که انسان اراده کند در موقعیتی خاص از بین آن‌ها رد شود که ذهن او مشغول آن فضا گردد و این غیر از آن است که در خیابان به صورت عادی چنین عملی صورت گیرد. موفق باشید
3933
متن پرسش
سلام علیکم. نه پدرم جاه و مقام دنیوی دارد نه مادرم پست آنچنانی...استاد خوبم؛ من دختر یک خانواده متوسط هستم هیچوقت آن خواستگاری که مدنظر من است کسی که مومن باشد و متقی، خوش خلق، فهیم و عاقل برایم نیامد و من البته راضیم به رضای خدا و میدانم که به قول آیت ا...بهجت اهل معنا توکل می کنند وقتی که نشد یعنی لازم نبوده. حتما لازم نبوده که من ازدواج کنم و حتما خداوند صلاح و خیرم را میخواسته چون من توکلم بر او بوده. اما استاد گاهی به شدت دلم میخواهد همسری داشته باشم که همدلم باشد دلم میخواهد بالخره در این دنیا پشت و پناهی داشته باشم . در کتاب مناجاتهای شهیدچمران آمده بود: خدایا ما دوست داریم انسانی باشد که با اخت بگیریم و به او عشق بورزیم(قریب به این مضمون)؛ گاهی من هم دلم میخواهد همراه و همدلی داشته باشم؛ استاد گاهی دوست دارم خداوند به من توفیق تربیت فرزندانی ولایت محور و خداجو به من دهد؛ من از اینکه به یک کودک کلمه «خدا» را بیاموزم بسیار مشعوف می شوم.....میدانم هرچه خدا بخواهد همان می شود اما استاد جان؛ چه شد خدا تصمیم گرفت یکدفعه برای دختران دهه شصت همسران شایسته را تا این حد کاهش دهد(البته غیرشایسته را هم)؟این هم جزء مشیتهای الهی بود که اکثر همسالان من مجرد باشند؟چرا؟یعنی چه حکمتی در کار بود؟ استاد مگر نمی گویند حدیث هست که اگر کسی در چاردیواری محبوس باشد از همان راهی که اجلش می رسد؛ رزقش می رسد؛ پس چرا دخترانی که وجیه و وزینند و یا کسی را ندارند که برایشان وساطت کندمی مانند و آنان که فعالانه عمل می کنند همسران خوبی نصیبشان می شود؟مثلا من نه پدر و مادرم و نه فامیلم هیچ نوع وساطتی برایم نکردند اگرچه بحمدالله زیبا هستم و درس خوانده و سعی کرده ام متشرع باشم؛ اما خوب اینطور نبود که از همان راهی که اجلم می رسد نصیب و رزقم هم برسد.استاد چه اسمی از اسماءالحسنی حضرت حق، را باید کسانی که مانند من هستند مداومت کنند تا همسر شایسته رزقشان شود؟ شرمنده که مصدع اوقات شریفتان شدم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرموده‌اند ذکر «یا فتاح» همراه با 21 مرتبه آیت‌الکرسی در هر روز گشایش لازم را به همراه دارد. موفق باشید
3869
متن پرسش
سلام علیکم!سوالی که داشتم این است که فردی که هنوز مجرد است و توان مالی و بلوغ شخصیتی را دارد از منظر سلوکی و رشد معنوی انسان جایگاه ازدواج چیست؟و اینکه فرد باید در کدام مرحله و چه احوالاتی در سیر سلوکی خود باشد که ازدواج کند؟(اگر بتواند شهوت خود را کنترل کند)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر اهل علم و طلبه باشد بهتر است زود ازدواج نکند تا به مرحله‌ای از علم برسد که علومش جزء ملکاتش شود ولی در سایر مراحل ازدواج اگر صورت گیرد مزاحم سلوک نیست. موفق باشید
3862
متن پرسش
باسلام آیا عید نوروز عیداسلامی ماست لطفا توضیح مفصلی در این باره بدهید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری در یکی از سال‌ها مفصل سخنانی فرمودند که گزیده‌‌ی آن را خدمتتان عرض می‌کنم؛ می‌فرمودند: (به نظر من آن‌چه که ملت ایران در باب عید نوروز انجام داده است، یکى از زیباترین و شایسته‌ترین کارهایى است که مى‌شود با یک مراسم تاریخى و سنّتى انجام داد. اوّلِ سال شمسى ما ایرانی‌ها، - یعنى اوّل بهار - عید نوروز است. اوّلاً ملت ایران افتخار دارد که سال شمسى او هم سال هجرى است؛ یعنى هم‌چنان‌که سال قمرى ما - که سال 1418 است - از مبدأ هجرت خاتم الانبیاء علیه و على آله الصّلاة والسّلام است، سال شمسى ما هم از مبدأ هجرت است. بقیه‌ى ملت‌هاى مسلمان براى سال شمسى خود، از سال میلادى استفاده مى‌کنند؛ ولى ما ایرانی‌ها، هجرت نبىّ اکرم را، هم مبدأ سال قمرى قرار دادیم، هم مبدأ سال شمسى. این، مطلبِ اوّل که به نظر من نشانگر هنر و عشق و علاقه‌ى ایرانى به تعالیم مقدّس اسلام و به آثار مطهّر و مقدّس نبوى است. در ضمن، اوّلِ سال را اوّلِ فصل بهار انتخاب کرده‌ایم، در حالى که مسیحیان، اوّلِ زمستان را اوّلِ سال قرار مى‌دهند! البته فرق آن‌ها با ما این است که ولادت حضرت مسیح، تاریخ مشخّصى ندارد و یک مطلب حدسى است؛ در حالى‌که هجرت نبىّ مکرّم اسلام، از نظر تاریخى کاملاً دقیق و مشخّص است. به‌هرحال ما اوّلِ بهار را اوّلِ سال خودمان قرار داده‌ایم که این هم یک ذوق و سلیقه‌ى ایرانى است. اوّلِ بهار، اوّلِ رویش طبیعت، اوّلِ بیدارى باغ و راغ و بوستان و اوّلِ بالندگى همه‌ى موجودات زنده است. این بهتر از زمستان است که وقت مردن و انجماد طبیعت و گیاه و نباتات است. نوروز ایرانی به‌جای نوروز باستانی در تعالیم اسلام نکته‌اى وجود دارد که خوب است برادران و خواهران به آن توجّه کنند. اسلام با سنّت‌هایى که از قبل از اسلام باقى مانده است، دو نوع رفتار مى‌کند. اوّلاً بعضى سنّت‌هاى غلط را به‌کلّى از بین مى‌برد و نابود مى‌کند؛ چون سنّت‌هاى درستى نیست. مثل این‌که عرب‌ها قبل از اسلام، دختران خودشان را نگه نمى‌داشتند، یا بیشترِ ملت‌هاى غیرمسلمان، جنس زن را تحقیر و اهانت مى‌کردند! اسلام این سنّت را به‌کلّى از بین برد؛ چون به‌کلّى غلط بود. ثانیاً اسلام بعضى از سنّت‌ها را از بین نبرده است. کالبد سنّت را نگه داشته و محتوا و روح آن را عوض کرده است؛ مثل بسیارى از اعمال و مراسم حج. این طوافى را که ملاحظه مى‌کنید، قبل از اسلام هم بود؛ منتها محتواى طواف، محتواى شرک بود! اسلام آمد و این عمل را از محتواى شرک آلود، خالى و از محتواى توحید پُر کرد. طواف در آن زمان، مظهر گرایش انسان به آلهه و اربابِ ادّعایى و پندارى بود؛ آن را تغییر داد و مظهر ارادت انسان به مرکز عالم وجود - یعنى حضرت حق متعال و وجود مقدّس پروردگار - قرار داد. ظاهر را نگه داشت و باطن را عوض کرد. اسلام در بسیارى از مواقع، با سنّت‌ها این کار را مى‌کند. مردم ما عینِ همین کار را با نوروز کردند؛ نوروز را نگه داشتند و محتواى آن را عوض کردند. نوروز در ایران، جشنى در خدمت حکومت‌هاى استبدادىِ قبل از اسلام بود! به همین خاطر است که «نوروز باستانى»، «نوروز باستانى» مى‌گویند! «نوروز»‌اش خوب است، ولى «باستانى»‌اش بد است! «باستانى» یعنى این‌که همه‌ى این جشن‌هاى دوره‌ى سال - مثل جشن «نوروز»، یا جشن «مهرگان»، یا جشن‌هاى دیگرى نظیر «خردادگان»، «مردادگان» و جشن‌هاى گوناگونى که قبل از اسلام بوده است - در خدمت حکومت‌هاى استبدادى و سلطنت‌هاى پوسیده‌ى دوران جاهلیت ایران بود! محتواى نوروز، محتواى مردمى و خدایى نبود؛ توجّه و ارادت به حضرت حق در آن نبود؛ جهات عاطفى و انسانى و مردمى در نوروز نبود! ملت ایران نوروز را نگه داشتند؛ اما محتواى آن را عوض کردند. این محتواى امروز نوروز ایرانى، غیر از محتواى باستانى است. نوروز براى ملت ما، امروز عبارت است از اوّلاً : توجّه مردم به خدا. اوّلِ تحویلِ سال که مى‌شود، مردم دعا مى‌خوانند، «یا محوّل الحول والاحوال» مى‌گویند، آغاز سال را با یاد خدا شروع مى‌کنند، توجّه خود را به خدا زیاد مى‌کنند. این، ارزش است. ثانیاً نوروز را بهانه‌اى براى دید و بازدید و رفع کدورت‌ها و کینه‌ها و محبّت به یکدیگر قرار مى‌دهند. این همان برادرى و عطوفت اسلامى و همان صله‌ى رحم اسلام است؛ بسیار خوب است. ضمناً نوروز را بهانه‌اى براى زیارت اعتاب مقدّسه قرار مى‌دهند؛ به مشهد مسافرت مى‌کنند - که همیشه یکى از پرجمعیت‌ترین اوقات سال در مشهد مقدّس، اوقات عید نوروز بوده است - این بسیار خوب است. پس مى‌بینید که نوروز را نگه داشتند، محتواى آن را که غلط بود، به محتواى صحیح و درست تبدیل کردند. این هنر ملت ایران و ذوق و سلیقه‌ى ایرانى مسلمان است. ما عید نوروز را از دیدگاه کسانى که با اسلام سر و کار دارند، تأیید مى‌کنیم. عید نوروز، چیز خوبى است. وسیله‌اى است که با آن دل‌ها شاد مى‌شود، انسان‌ها با یکدیگر ارتباط برقرار مى‌کنند، صله‌ى رحم و صله‌ى احباب مى‌کنند؛ چون دوستان و رفقا هم مثل ارحام، احتیاج به صله دارند. انسان باید با ارحام صله کند، باید با دوستان و رفقا هم صله کند؛ یعنى ارتباط برقرار کند. این، ارتباط عید نوروز است که بسیار خوب است. یک نکته‌ى اساسى در نوروز هست که در روایات ما به آن توجّه شده است. من مایلم شما عزیزانى که امروز در این صحن و در صحن‌هاى دیگر و مراکز آستان قدس رضوى هستید - اجتماع عظیم مردم - و این سخن را مى‌شنوید، به آن توجّه کنید. هر یک از آحاد ملت ایران هم که مى‌شنود، به آن توجّه کند. نوروز، یعنى روز نو. در روایات ما - بخصوص همان روایت معروفِ «معلّى‌بن‌خنیس» - به این نکته توجّه شده است. معلّى‌بن‌خنیس که یکى از رُوات برجسته‌ى اصحاب است و به نظر ما «ثقه» است، جزو شخصیت‌هاى برجسته و صاحب راز خاندان پیغمبر محسوب مى‌شود. او در کنار امام صادق علیه‌الصّلاة‌والسّلام زندگى خود را گذرانده و بعد هم به شهادت رسیده است. معلّى‌بن‌خنیس - با این خصوصیات - خدمت حضرت مى‌رود؛ اتفاقاً روز «نوروز» بوده است - در تعبیرات عربى، «نوروز» را تعریب مى‌کنند و «نیروز» مى‌گویند حضرت به او مى‌فرمایند : «أتدرى ما النیروز؟» آیا مى‌دانى نوروز چیست؟ بعضى خیال مى‌کنند که حضرت در این روایت، تاریخ بیان کرده است! که در این روز، هبوط آدم اتّفاق افتاد، قضیه‌ى نوح اتّفاق افتاد، ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام اتّفاق افتاد و چه و چه. برداشت من از این روایت، این نیست. من این طور مى‌فهمم که حضرت، «روز نو» را معنا مى‌کنند. منظور این است: امروز را که مردم، «نوروز» گذاشته‌اند، یعنى روزِ نو! روزِ نو یعنى چه؟ همه‌ى روزهاى خدا مثل هم است؛ کدام روز مى‌تواند «نو» باشد؟ نوروز در درون خود شرط دارد. روزى که در آن اتّفاق بزرگى افتاده باشد، نوروز است. روزى که شما در آن بتوانید اتّفاق بزرگى را محقَّق کنید، نوروز است. بعد، خود حضرت مثال مى‌زنند و مى‌فرمایند: آن روزى که جناب آدم و حوّا، پا بر روى زمین گذاشتند، نوروز بود؛ براى بنى آدم و نوع بشر، روز نویى بود. روزى که حضرت نوح - بعد از توفان عالم‌گیر - کشتى خود را به ساحل نجات رساند، «نوروز» است؛ روز نویى است و داستان تازه‌اى در زندگى بشر آغاز شده است. روزى که قرآن بر پیغمبر نازل شد، روز نویى براى بشریت است - حقیقت قضیه همین است؛ روزى که قرآن براى بشر نازل مى‌شود، مقطعى در تاریخ است که براى انسان‌ها روز نو است - روزى هم که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به ولایت انتخاب شد، روز نو است. این‌ها همه، «نوروز» است؛ چه از لحاظ تاریخ شمسى، با اوّلِ ماه «حَمَل» مطابق باشد یا نباشد. این نیست که حضرت بخواهند بفرمایند که این قضایا، روز اوّلِ «حَمَل» - روز اوّلِ فروردین - اتّفاق افتاده است؛ نخیر. بحث این است که هر روزى که این طور خصوصیاتى در آن اتّفاق بیفتد، روز نو و «نوروز» است؛ چه اوّل فروردین، چه هر روز دیگرى از اوقات سال باشد. خوب؛ من حالا به شما عرض مى‌کنم. روزى که انقلاب پیروز شد «نوروز» است، روز نویى بود. روزى که امام وارد این کشور شد، براى ما نوروز بود. روز فتوحات عظیم این جوانان مؤمن و این ایثارگران ما در جبهه‌ى نبرد - علیه نظامیانى که از «ناتو» و «ورشو» و امریکا و شوروى و خیلى از مراکز دیگرِ قدرت تغذیه مى‌شدند - روز پیروزى جوانان ما - با ایمانشان - بر آن‌ها «نوروز» است؛ روز نو است. حال اگر شما مى‌خواهید روز اوّلِ فروردین را هم براى خودتان روز «نو» و نوروز قرار دهید، شرط دارد. شرطش این است که کارى کنید و حرکتى انجام دهید؛ حادثه‌اى بیافرینید. آن حادثه در کجاست؟ در درون خود شما! «یا مقلّب القلوب و الابصار. یا مدبّر اللیل و النّهار. یا محوّل الحول و الاحوال. حوّل حالنا الى احسن الحال». اگر حال خود را عوض کردید، اگر توانستید گوهر انسانى خود را درخشان‌تر کنید، حقیقتاً براى شما «نوروز» است! اگر توانستید پیام انقلاب، پیام پیامبران، پیام امام بزرگوار و پیام خون‌هاى مطهّرِ بهترین جوانان این ملت را - که در این راه ریخته شده است - به دل خودتان منتقل کنید، براى شما «نوروز» است. عزیزان من! سعى کنید روز اوّل فروردین را براى خودتان «نوروز» کنید. بعضى کسان روز اوّلِ فروردینشان «نوروز» نیست. ممکن است اوّل فروردین براى آن‌ها از هر روز نحسى هم نحس‌تر باشد! اوّل فروردین - «نوروز» - براى آن‌هایى که در درون خود، به فساد و انحطاط گرایش پیدا مى‌کنند، آن هایى که خود را از خدا دور مى‌کنند، آن‌هایى که خود را از هدف‌هاى بلند این ملت و این انقلاب جدا مى‌کنند، نوروز نیست، روز عید نیست، روز جشن و روز شادى نیست؛ شوم است! این، آن حقیقت مسأله در باب نوروز است. پس «نوروز» به طور خلاصه خوب است. اوّلِ سال هجرى شمسى است، روز نو، اوّلِ بهار، اوّلِ رویش و جوشش طبیعت و اوّلِ شروع زیبایی‌ها در عالم طبیعت است. این را براى خودتان هم اوّلِ بالندگى و جوشش و اوّلِ بروز زیبایی‌ها قرار دهید و براى خودتان «روز نو» کنید ). موفق باشید
3847
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز خدا بر طول عمر شما بیفزاید و بر کات شما را روز افزون کند شنیده ام که ذکر لا اله الا اله چون به توحید نزدیک می کند فقر مادی می آورد و من در این شرایط حقیقتا تحمل فقر مادی و شرمنده زن و بچه شدن را ندارم در عین حال به این ذکر علاقه دارم و معمولا روزی 1000 بار می گویم آیا این قضیه درست است و اگر هست چه ذکری بگویم که هم احوالات معنوی و تقرب به خداوند داشته باشد و هم باعث فقر مادی و احتیاج به خلق نشود سئوال دیگر این که بهتر است از ذکرهایی که انسان دوست دارد هرکدام هر روز صد بار بگوید یا فقط یک ذکر را زیاد تکرار کند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چگونه می‌شود پذیرفت ذکری که حضور خدای رئوف را متذکر می‌شود فقر مادی بیاورد. رسول خدا«صلواة‌الله علیه‌وآله» می‌فرمایند: بهترین شما کسی است که روزی 100 مرتبه ذکر «لا إله إلاّ الله» بگوید. آیا اگر حضرت حق نظر کنند و تعلقات ما را از امور بیهوده‌ی دنیا بزدایند، این فقر مادی است؟ موفق باشید
3850
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید خدمت استاد محترم استاد شما در یکی از کتابهایتان به این نکته اشاره کرده اید که باید کم حرف بزنیم و از بیان حرفهای بیهوده بپرهیزیم و همچنین با افراد پرحرف و کسانی که حرفهای بیهوده میزنند رابطه نداشته باشیم سوال من این است که اگر یکی از افراد فامیل یا از دوستان نزدیک ما اینگونه باشند وظیفه ماچیست وچه رفتاری باید داشته باشیم؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که وظیفه است باید تحمل کرد ، ولی دهان به دهانش ندهید. موفق باشید
3852
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خدا قوت استاد بزرگوار.من دبیر دینی و عربی ام.و در مدرسه راهنمایی نمونه دولتی دخترانه تدریس می کنم در مدرسه خیلی تنهام و همکارها در زنگ تفرح با خواندن جوک های زشت و لغو سرگرمند.من نمی توانم تحمل کنم وهم هیچ حرفی را نمی تونم بزنم.مدرسه ی ما تا ساعت دو کلاس ها دایره و حدود نیم ساعت وقت برای نماز داریم هیچ یک از دبیرها برای نماز نمیاین. حدود پانزده ساله در یک مدرسه هستم جو مدرسه کادر دفتری بیشتر سمت موسوی و دیدگاه غربی ، دیدن ماهواره و توضیح دادن فیلم ماهواره و به مناسبتی خونه ی همدیگر میریم بزن و بکوب البته میدونن که خوشم نمیاد حاضرا نباشم یا اهمیتی نمیدن و یا با افتخار انجام میدن براشون ارزش هست.خیلی اذیت میشم. اینکه اینها جدل قوی دارند اگر حرف بزنی چون تنهایی فایده ای ندارند فقط آدمو ضایع می کنن وهمیشه از جامعه بد میگن.واز روحانی یا .... با صدای بلند من را مخاطب قرار میدن به عنوان شوخی یا تمسخر عذرخواهی میکنن.خسته ام نمیدانم چکار کنم؟لطفا برام دعاکنین و همینطور فرج آقا عجل الله تعالی فرجه شریف
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر رسول خدا«صلواة‌الله علیه‌وآله» نفرمودند: «طوبی للقرباء» شما کار خودتان را بکنید و با خدای خود و این دختران معصوم زندگی کنید، مگر خداوند نفرمود: «ذَرْهُمْ فی‏ خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ» ای پیامبر آن‌ها را رها کن تا در بازی‌های پوچ خود فرو روند. حالا که نمی‌توانید بر روی همکارانتان تأثیر بگذارید به حال خودشان واگذارید و با آن‌ها بحث و جدل نکنید و درگیر هم نشوید. موفق باشید
3839
متن پرسش
سلام استاد گرامی ما معتقدیم قرآن کتاب هدایت است و این کتاب مقدس بدون کم و زیاد تمام چیزی است که خداوند نازل کرده تا برای همیشه ی بشر هدایتگر باشد. سوالی که ذهنم را مشغول کرده اینست که برخی سوره ها بسیار ساده به نظر می رسند و یا برخی آیات بسیار تکرار شده اند و انگار حرف تازه ای ندارند. اگر برای مثال سوره ی قریش را از قرآن برداریم به هدایتگری این کتاب لطمه ای می خورد. امیدوارم توانسته باشم منظورم را برسانم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح تاریخی مطرح‌شده در سوره‌ی قریش و سنت الفتی که خداوند جهت یک زندگی سالم در بین یک جامعه می‌گذارد تا امکان عبادت بیت‌الله برایشان فراهم شود، نکته‌ی مهمی است برای معناکردن هر روز زندگی به‌خصوص که در آخر سوره‌، انسان را متوجه می‌کند خداوند است که با ایجاد امنیت اقتصادی و امنیت روحی زمینه‌ی بندگی انسان‌ها را فراهم می‌کند، پس انسان‌ها بیش از آن‌که موظف‌اند تلاش کنند برای به‌دست‌آوردن رزق و امنیت، باید تلاش کنند برای بندگی خدا و چون بشر امروز از بندگی خدا غافل شد گرفتار وصله‌پینه‌کردن رزق و امنیت شده ، که بحث آن مفصل است. موفق باشید
3814
متن پرسش
سلام علیکم بنده و شوهرم علی رغم کفویت در مسایل دینی و فرهنگی وحتی توافق بر سر جزیی ترین مسایل سیاسی و فرهنگی به دلیل خاطرات بد فراوان از یکدیگر(بنده به دلیل اذیت فوق العاده خانواده شوهر و خونسردی ایشان در مقابل این فشارها در مقابل بنده ، فیلم وسریال دیدن ایشان بعد ازحضوراز سر کار در خانه ، خونسردی وصف ناپذیر در قبال مسایلی که ایشان شرعا و قانونا وعرفا موظف به آنند. از ایشان به شدت ناراحت هستم .خط قرمز شوهرم خانواده شان هستند حتی اگر رفتار خانواده خلاف شرع با شد .هیچگاه به خاطر حق الناسی که مرتکب شدند نه در مقابل آن ها و نه در مقابل بنده از آن ها به خاطر آن که آن چنان اذیت کردند که صبح تا شب کارم گریه کردن است از آن ها ناراحت نشده اند و تکدر خاطر همسرم از بنده به خاطر طیف وسیعی ا ز مسایل از دوران نامزدی و محدودیت هایشان گرفته تا عکس العمل های تند بنده نسبت به خانواده ی شوهرم در حضور شوهرم نه ابراز حتی تلخی در حضور خانواده شوهر) همه ی این مسایل به علاوه مشکلات فراوان شخصی که برای بنده به وجود آمده شادی که هیچ ،امید به زندگی را ازمن گرفته است . این در حالی تشدید شده که بنده هر کاری از عبادات سفارش شده در مفاتیح تا نذر و توسل و زیارت و صدقه انجام داده ام تا آرامش به زندگی ام برگردد اما نه مشکلات شخصی- که حتی بعضی شان بدون مبالغه جان را می‌سوزاند - ونه مشکلات خانوادگی حل نشده بلکه بیشتر هم شده است. این مطلب شاید نیاز به گفتن باشد بنده در کنار مادر شوهرم زندگی می کنم ایشان و پدر شوهرم همسرم را موظف می‌دانند که هر روز روزی چند بار به آن ها سر بزنند. مادر شوهرم از کلید انداختن در خانه ام گرفته – در حالی که در خانه حضور داشتم و ایشان نمی دانستند- تا چک کردن همه ی کارهایم و گزار ش آن به همه،همچنین وابستگی شدید به همسرم ، به طوری که تا ایشان به خانه ‌بیایند دست از سر بنده و همسرم بر نمی‌دارند دخالت در نوع لباس پوشیدن من ،موظف دانستن بنده به تحمل رفت وآمدهای آزاردهنده و بیش از حد دختران و فک و فامیلشان و... خلاصه به خاطر عشق زیاد به فرزندشان از هیچ کاری فرو گذار نمی‌کنند. این مسایل با سکوت های بنده در مقابل این همه ظلم ،تنفر شدیدی در من ایجاد کرده که در مقابل همسرم شبانه روز آرزوی مرگشان را می‌کنم. این ها در حالی است که بنده و همسرم می دانستیم هر گونه انتقال مسایل به بیرون وضع را بدتر می‌کند و این در مورد مشکلات شخصی بنده نیزصادق است .مادر شوهرم همیشه می‌گویند من و بچه هام خوب باشیم کاری به کار کسی ندارم و معنای حرفشان این است که همه باید خدمتگزار فرزندانم باشند فرزندانشان هم عادت کرده‌اند مادرشان علی رغم سختی زیاد شبانه روز بپزد و بشوید تااین ها شاد باشند .دخترانشان لحظه‌ای تنها در خانه نمی مانند و همیشه خانه ی مادر شوهرم هستند.نکته جالب اینجاست پدر شوهرم در حالی که ما مشکلات مالی داشتیم از عواید زمینی که مهر بنده کرده بودند صرف دختران و نوه هاشان می کردند تا از شادی دخترانشان شاد شوند. لذا نه ایشان و نه کس دیگری به دلیل همین خودخواهی ها چاره گشای ما نیست . عرض بنده در خاتمه آن است که متاسفانه ذره ای امید به رحمت الهی ندارم نه آن که ربوبیت حق را منکر باشم ،کاملا ناامیدم .زندگی ام با حرص وغصه وکینه ی شدید نسبت به خانواده‌ی شوهرم همراه بوده به طوری که جوانی ام را از دست رفته می بینم.(از شدت گریه شدیدا نحیف و افسرده و ضعیف شدم به طوری که تا کسی مرا می‌بیند فکر می‌کند بیمار شده‌ام حتی به خاطر آن که صدایم به دلیل نزدیکی به این ها شنیده می شود برای تخلیه خودم نمی‌توانم درست گریه کنم. در مقابل همه‌ی این ها همسرم یا می‌خندد یا سکوت می‌کند. یا حرف را عوض می‌کند یا به تلویزیون نگاه می‌کند و بعضی اوقات با بهانه‌های مختلف دفاع می‌کند) هر شب که می‌خوابم نمی‌خواهم صبح بلند شوم.چون نه زندگی ام به خاطر این کینه ها درست شدنی است و نه مشکلات شخصی ام حل شدنی. دعواهای زیاد بین من و همسرم تقریبا همیشگی شده و هیچ امیدی بین ما نمانده است. نمی‌توانم از شوهر و خانواده‌ی شوهرم متنفر نباشم.خواهش می‌کنم خواهش می‌کنم راهنمایی ام بفرمایید.
متن پاسخ
باباسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به ابعاد مختلف پیش‌آمده بین جنابعالی و خانواده‌ی همسرتان لازم است که این موارد را با کسانی جهت رفع مشکل در میان بگذارید که طرفین را می‌شناسند. بنده در این موارد چیزی برای گفتن ندارم و عموماً در مواردی که کاربران محترم سؤالات عقیدتی دارند می‌توانم در خدمت‌شان باشم. موفق باشید
3819
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد گرامی من در حال تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی ترم آخر رشته مهندسی بهداشت محیط هستم.این دانشگاه دولتی است و من باورود به این دانشگاه جای دیگران را گرفته ام و حدود چهار سال از امکانات این دانشگاه که بیت المال محسوب می شود استفاده کرده ام و حالا به صورت اختیاری می توانیم به مدت دو سال در دوره طرح مشغول به کار شویم که خودم علاقه ای به شرکت در طرح را ندارم ودوست دارم بیشتر به کسب معرفت ادامه دهم ازجمله شرکت در کلاس های شما و شاگردانتان ولی احساس می کنم که دینی بر گردن من است.من چگونه میتوانم دینی که بر گردنم است را ادا کنم و چگونه می توانم در جهت پیشرفت کشور اسلامی ایران و خدمت به مردم گام بردارم ؟باتوجه به اینکه محیط های کار معمولا برای خانم ها مناسب نیست واعتقاداتم اجازه ی کار کردن در این محیط ها رابه من نمیدهد وظیفه ی من چیست ؟نظرتان در مورد ادامه ی تحصیل چیست ؟ چطور عمل کنم که مورد رضایت رهبرم باشم ؟ از اینکه وقت گرانبهایتان را در اختیار ماجوانان گذاشتید متشکرم.ما نیزمند دعای خیرتان هستیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید حاصل کارهای دانشگاهی‌تان را در خدمت نظام اسلامی و مردم قرار دهید این کار را بکنید و در کنار این کار به مباحث معرفتی بپردازید. ولی اگر حضور در محیط کار منجر به به اعمال خلاف شرع شود تکلیفی ندارید که به صرف این که از بیت‌المال استفاده کرده اید بخواهید گرفتار گناه شوید. در مورد ادامه‌ی تحصیل هم موضوع از همین قرار است که در صورت ایجاد شرایط خدمت به نظام و مردم نباید کوتاهی کرد، آن‌چه تکلیف الهی شما اقتضا می‌کند همان مورد رضایت رهبری است. موفق باشید
3823
متن پرسش
فقط اگر بتوانید به احادیث مورد اشاره بصورت موردی پاسخ دهید ممنون می شوم. سلام علیکم! در باب رابطه با نامحرم و صحبت با نامحرم و ... دین اسلام خیلی خیلی احتیاط کرده و سخت گرفته. که البته این احتیاط کاملا بجاست و این وادی، وادی بس خطرناکی است که هر کسی حتی اولیاء الله را نیز می تواند آلوده سازد. مانند ماجرای عابد برصیصا. اما از آن طرف می بینیم احادیثی در این زمینه وجود دارد که آدم نمی داند وجهش چیست. برای نمونه حدیث داریم:«قَالَ دَاوُدُ ع لِابْنِهِ امْشِ خَلْفَ الْأَسَدِ وَ الْأُسُودِ وَ لَا تَمْشِ خَلْفَ المَرْأَة»(مستدرک الوسایل ج14 ص275) حال یعنی حتی راه رفتن پشت سر یک زن نیز می تواند خطرناک باشد؟!!! هر روزه هزاران مرد پشت سر هزاران زن در خیابان و جاهای دیگر راه می روند و از این باب نیز هیچ خطری وجود ندارد. (دقت کنید می گویم از این باب بله ممکن است خطراتی افراد را تهدید کند اما نه از این باب.) مخصوصا آنکه زن مورد نظر نیز چادری و با حجاب کامل باشد. حالا بله اگر دختر جوانی بود که بدحجاب بود لباس تنگ پوشیده بود و با ناز و عشوه راه می رفت؛ بله ممکن است راه رفتن پشت سر همچین دختری خطرآفرین باشد. اما راه رفتن پشت سر یک زن چادری که معمولی راه می رود و حتی کفشش نیز صدا نمی دهد و ممکن است پا به سن گذاشته باشد این هیچ خطری ندارد. خود بنده بارها شده در خیابان پشت سر دختری راه رفته ام و هیچ خطری نداشته است. خود شما نیز قطعا تا بحال این اتفاق بارها برایتان افتاده. آیا خطری داشته؟!!! یا مثلا حضرت امیر ع در بخشی از نامه خویش به امام حسن ع می فرمایند:«وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا یَعْرِفْنَ غَیْرَکَ فَافْعَل‏» خوب یعنی حتی شناختن یک مرد نامحرم نیز ممکن است برای یک زن خطرآفرین باشد؟!!! حتی یک شناخت معمولی و به اسم. الان فرض بگیرید ائمه ع نسبت به زنان نامحرم هستند. پس اگر شوهر این زن بتواند کاری کند که این زن ائمه ع را نشناسد این کار را بکند. درست است؟! یا مثلا الان ولی فقیه نامحرم است. پس اگر مردی بتواند کاری کند که زنش ولی فقیه جامعه را نشناسد این کار را بکند. درست است!؟ مرجع تقلید زن نیز کذالک. حال این اشخاص، اشخاص شاخصی بودند که زن باید آنها را بشناسد و ممکن است شما بفرمائید نخیر این نامه شامل این موارد نمی شود. حالا بیائیم سراغ اشخاص عادی: بالاخره زن ممکن است برادرشوهر داشته باشد، ممکن است شوهرخواهر داشته باشد، شوهرخاله و شوهرعمه داشته باشد و سایر اشخاص نامحرمی که نسبت فامیلی نزدیکی با زن دارند. یعنی طبق نامه حضرت ع اگر مرد می تواند کاری کند که زن هیچیک از این اشخاص را نشناسد این کار را بکند؟!!! اگر اینگونه است چرا؟!!! چرا مثلا یک زن اگر شوهرخاله ای که ممکن است 25 30 سال بزرگرتر از خودش است را بشناسد ممکن است خطرآفرین باشد؟!!! سوال بعد اینکه برای مثال حضرت علی ع برادران متعددی داشتند؛ یعنی حضرت فاطمه س هیچیک از این برادران را حتی به اسم نیز نمی شناختند؟!!! نمی دانم شوهر حضرت زینب س برادر داشتند یا نه. اما اگر برادر داشتند یعنی حضرت زینب س حتی برادران شوهر خویش را حتی به اسم نیز نمی شناختند؟!!! یعنی فرضا اگر یکی از برادران حضرت علی ع می آمد در خانه و مثلا با حضرت کاری داشت؛ حضرت فاطمه س او را نمی شناختند؟!!! یا فرضا حضرت زینب س با جناب مسلم بن عقیل پسرعمو دخترعمو بودند. یعنی حضرت زینب س جناب مسلم را نمی شناختند؟!!! و سایر فرضها و مثالها یا مثلا حضرت علی ع می فرمایند من به دختران جوان سلام نمی کنم. خوب من واقعا نمی دانم. من خودم تا حالا باهار شده در مهمانی ها و جاهای دیگری به دختران سلام کرده ام و هیچ اتفاقی نیز نیفتاده. دوستان دیگری نیز که این را پرسیده ام آنها نیز گفته اند برای ما نیز اتفاقی نیفتاده. نمی دانم. شاید ما مریضیم. شاید شهوت جنسی ما فوق العاده پائین است. شاید ... . اما واقعا این برایم سوال است که آیا حتی یک سلام خشک و خالی نیز ممکن است موجب مفسده شود؟! یا حتی خود بنده و باز دوستان که پرسیده ام شده که مثلا در مهمانی چند کلمه ای را با دختر نامحرم حرف زده ایم اما باز هم هیچ اتفاقی نیفتاده. احتمال قریب به یقین تابحال برای شما نیز اتفاق افتاده که با زن یا حتی دختر نامحرمی چند کلمه ای صحبت کنید. حالا سر کلاس درس در خیابان در اداره جات یا در هر جای دیگری. حال آیا این صحبت برایتان مفسده داشته یا خیر؟!!! حتی شده باز بنده و دوستان که موقع صحبت با یک نامحرم به او نگاه نیز کرده ایم(اما نه نگاه خیره و از روی شهوت) اما حتی نگاه نیز هیچ مفسده ای نداشته است. حال واقعا این برایم سوال است که اگر این احادیث است آیا ماها مریضیم که هیچ اتفاقی برایمان نیفتاده یا نه ما مریض نیستیم بلکه این احادیث منظور دیگری دارند؟؟!! یا مثلا حدیث داریم از حضرت فاطمه س که بهترین زن زنی است که نه نامحرمی او را ببیند نه او نامحرمی را ببیند یا مثلا حتی ایشان در برابر نابینا نیز رو می گرفتن.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه جایگاه هرکدام از این روایات شد. بنده در رابطه با یکی از سؤالات کاربران محترم که این موضوعات را مطرح کردند عرایضی داشته‌ام، به دسته بندی رابطه‌ی زن و مرد و یاقسمت جستجوی پرسش و پاسخ مراجعه فرمایید شاید إن‌شاءالله جواب خود را بگیرید. موفق باشید
3791
متن پرسش
سلام.برنامه ریزی در زندگی خیلی مهم هست اما من جه برای دنیا جه اخرتم برنامه ریزی میکنم مشکلات و مسائل اطرافم همیشه مانع عمل به برنامه زندگانیم میشه حالا ارادم کمه تلاشم کمه قبول میکنم اما به گونه ای حس ناامیدی از خودم دارم 1ماه ادم خوبیم 2 هفته بد 2هفته درس میخونم 1 ماه ول میکنم الان که 26 سالمه میتونم بگم 11سال اوضاع همینه در دینم نه در دنیام ثبات رفتاری ندارم نمیتونم کاری رو درست انجام بدم واقعا روحمو اذیت میکنه اکثرا کسل و دلتنگ هستم واقها برنامه ای هست که بشه از طریق اون ارادرو یا نمیدونم اگاهی رو نمیدونم ایمان رو افزایش بده یا واقعا باید چه کار کرد میشه تو سایتتون برنامه برای دنیا و اخرت داشته باشد و علتهای عدم عمل به برنامه ریزی زندگیرو بگید.لطفا چون ذهنم خیلی درگیره اما در عمل هیچ.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاله مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک می‌کند. موفق باشید
3743
متن پرسش
باسلام نظر شما درباره کارکردن زنان در بیرون از منزل چیست؟ ایا ازدواج یک طلبه با یک پرستار درست است؟ با توجه به اینکه در رشته های علوم پزشکی حیای زنان خیلی کم میشود/ لطف کنید وجواب را به ایمیلم ارسال کنید و سوال رو در سایت قرار ندید. شدیدا محتاج دعای شما هستم...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» عرض شده است که امروز بسیاری از کارهایی که قبلاً در خانه بود آمده است به بیرون خانه، و بنابراین نمی‌توان زنان را محدود به خانه کرد. فکر نمی‌کنم اگر آن پرستار خانم متدینی باشد ازدواج یک طلبه با او اشکال داشته باشد و یا آن آفاتی که می‌فرمایید برایش پیش آید، مگر نداریم پرستاری از بیماران چگونه انسان را به خدا نزدیک می‌کند؟ موفق باشید
3731
متن پرسش
سلام استاد چه باید کرد تا از حالت قبض به بسط برویم؟موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا صبر بر قضاء الهی و سپس ملاقات ارحام و مؤمنین و اخوان. موفق باشید
3733
متن پرسش
سلام استاد گرامی، شرمنده شما هستم که وقت عزیزتان را می گیرم. امیدوارم خداوند در این زمان که ما را از برکات ظهور امام برحقش محروم کرده بر توفیقات استادانی چون شما بیافزاید که پشت ما جوانان بی کس و تنها را خالی نمی کنید. استاد مادری دارم از سادات طباطبایی است و متاسفانه به خاطر مشقات فراوانی که در زندگی متحمل شده دچار بیماری روحی شده. به طوری که دیگر آنگونه که باید و شاید حواسش به کارهایش نیست.مثلا وقتی برای درمان و معالجه نزد پزشک میبریمش در ملا عام داد و بیداد می کند و یک حرف را صدبار تکرار می کند. در خانه هرچه به او می گوییم نمیخواهیم ظرف بشویی و ... بلند میشود و آب را باز کرده گل آشپزخانه را به گند می کشد و ظرفا را یعنی می شوید و... البته بنده خدا تقریبا همین دو سه مدل اذیت را دارد اما به حدی من ناراحت می شوم که حد و حساب ندارد. به خودم مدام می گویم فلانی هدف از آمدن تو به این دنیا این نبوده که در خانه مرتب زندگی کنی و ...بلکه هدف این بوده که مادرت رو بداری و به نیکی تحمل کنی....اما استاد گاهی ناراحت می شوم و جلوی مادرم به خودم غر میزنم و از خدا مرگم را از دست مادرم میخوام...استاد خداوکیلی شما بودید چه می کردید؟من چه باید بکنم چه ذکری بخوانم که حلم و صبرم بالا رود و چیزی به مادرم بگم. باتوجه به اینکه این بنده خدا از ذریه رسول الله است و زن مظلومی است و جالب اینکه هرکس چیزی بهش میگه بلایی سر طرف می یاد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از پیگیری درمان او، حوصله و صبر خود را به میان آورید و از این طریق راه بهشت را به سوی خود بگشایید. اشکال ندارد به روش‌های معقول او را کنترل کنید ولی بی‌حرمتی نکنید. موفق باشید
3736
متن پرسش
سلام علیکم! از امام امیرالمؤمنین(ع) روایت شده فرمود: «یستحبّ للرجل أن یأتی أهله أوّل لیلة من شهر رمضان لقول الله عزّوجلّ أحلّ لکم لیلة الصیام الرفث إلی نسائکم؛ مستحب است مرد در شب اول ماه مبارک رمضان با همسرش نزدیکی نماید چرا که خداوند در قرآن فرموده: حلال شد بر شما نزدیکی با زنان‌تان در شب روزه» (الکافی ج4 ص180) حال چطور میشه که یه امر شهوی که مربوط به جنبه حیوانی ماست در کنار انواع ادعیه و مناجات ها اونم تو شب اول همچین ماهی که ماه دعا و معنویت هست به عنوان یه عمل مستحب ذکر میشه؟! این استحباب یعنی اینکه این عمل موجب قرب الی الله میشه یا معنی دیگه ای داره!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید موجب جامعیت انسان در امور شود و امور دنیائیش را به معنویات متصل کند. موفق باشید
3699
متن پرسش
نام خدا باسلام بعد از اینکه دورانی از عشق وصبر راگذراندم وهدایت شدم بطوریکه انزمان تقریبابطور کامل به دین عمل میکردم بعد از این دوران بنا به شرایطی دچار عجل شدم وان عجل هم پرخوری است وهنوز بعد از تقریبا دوسه سال نتوانسته ام از ان رهایی یابم .ایا این امر در روند سیروسلوک امری طبیعی است ؟برای رهایی از ان چه کنم؟یعنی در نفس لوامه بسر میبرمچقدر طول میکشد به نفس مطمئنه برسم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ( با تدبّر در قرآن از طریق تفاسیر زمینه‌ی حاکمیت عقل را بر وَهم فراهم کنید. موفق باشید
3728
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گاهی اوقات دربین افراد خانواده باجوانانی روبه رومیشویم که به خاطر بعضی از مشکلاتی که درزندگی شان وجود دارد ودربعضی موارد بی تدبیری خودشان موجب آن شده نماز نمیخوانندوخدا رامسبب آن مشکلات میدانندو حاضر به مطالعه وتغییر شیوه رفتارخودشان نیستندوبه نصایح هم گوش نمیدهندآِیا این افراد کافر به حساب می ایندو چگونه بایدبا آنها برخورد کردچون این عملشان فشار روانی زیادی رابه ما وارد میکند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم به‌راحتی بتوان آن‌ها را کافر به‌حساب آورد، به عنوان مستضعف با آن‌ها برخورد کنید چون نمی‌دانند ولی عملشان را تأیید نکنید. موفق باشید
3692
متن پرسش
باسلام وعرض خسته نباشید خدمت استاد ارجمند سوالی از حضورتان داشتم آیا خواندن صیغه محرمیت یک دختر با یک مرد اصلا صحت دارد؟ در این فضای نت چنین پیشنهادی به من شده است من با یک آقا چت می کنم بدون منظور البته ایشان نیز منظوری ندارند اما چنین پیشنهادی داده اند و من مخالف چنین چیزی هستم ایشان می گویند چنین چیزی حکم خداست اگر انسان بخواهد می تواند با این صیغه با جنس مخالف در حد چت و تلفنی را حت باشد مگر بدون اجازه پدر ممکن است ممنون می شوم مرا راهنمایی کنید من منتظر جواب شما هستم البته من عهد کرده ام که هیچ مردی را به زندگیم راه ندهم مگر با ازدواج فقط می خواهم بدانم چنین چیزی که این آقا گفتند صحت دارد یا نه سپاسگذارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: صحبت با نامحرم در صورتی که نیاز نباشد حرام است و اجرای صیغه برای دختری که ازدواج نکرده منوط به اذن پدر و یا پدربزرگ است وگرنه فعل حرام انجام شده است. موفق باشید
3695
متن پرسش
سلام برادری دارم که اهل مسایل دینی نیست قبل از ازدواجش دنبال کار های غلط میرفت تابحال هم که2سالی ازازدواجش بایک زن مقیدبه مسایل دین میگذردوتاچندماه دیگرهم پدرمیشوددست بردار نیست وحتی روابط نامشروع هم داشته امادراین رابطه گوش به حرف کسی نمیدهد همسرش ازماکمک وراهنمایی برای نجات او وخودش خواسته (حتی برای طلاق) لطفاراهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد چیزی بهتر از بقیه نمی دانم خوب است این موارد را از بقیه بپرسید همین قدر می دانم تا می‌شود فکر طلاق نکنید، با او مدارا کنید تا وقتی سرش به سنگ خورد بتواند به زندگی برگردد. موفق باشید
3679
متن پرسش
به نام خدا.با سلام وخسته نباشید خدمت شما استاد عزیز. دختری هستم 25ساله که حدود5سال است که ازدواج کرده ام ودر غربت و دور از خانواده زندگی میکنم و متاسفانه این دوری تاثیر خیلی بدی در زندگی من داشته و باعث شده من انتظارات زیادی از همسرم داشته باشم دوست دارم شوهرم بیشتر وقت خود را در کنار من و فرزندمان بگذراندو لی شوهرم این کار من را خودخواهی میداندو میگوید او زندانی من است و ارامش نداردشوهرم همصحبت خوبی نیست و همیشه ساکت و ارام بوده و این باعث شده مشکلات و دعواهای زیادی در زندگی داشته باشیم ایشان از من انتظار دارند دلتنگیها و گریه هایم را درون خود بریزم و به روی خود نیاورم خواهش میکنم من را راهنمایی کنید و بگویید چطور زندگیم را نجات دهم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ( بالاخره هرکس باید با خودش زندگی کند و با افکار و معارفی که دارد راه اُنس با خدا را پیدا کند و در آن بستر فرزندان خود را تربیت کند و شوهرتان را گرفتار خودتون نکنید. موفق باشید
3680
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم. امانتداری که در روایات تاکید زیادی روی آن شده و گاهی از ارکان ایمان و نشانه ایمان و..... شمرده شده درعصر کنونی بیشتر چه مصداقی دارد چرا اینقدر روی این موضوع تاکید شده است.؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه باید نسبت به رعایت حق حساس بود تا حضرت حق توجه و رحمتش را از ما باز نگیرد و امانت‌داری یکی از نمونه‌های رعایت حقوق افراد است، چه رعایت امانت در برگشت آن‌چه از افراد در اختیار ما است و چه رعایت امانتی که مردم در اختیار مسئولان کشور قرار می‌دهند تا به وظیفه‌ی خود در خدمت‌گذاری به مردم آن را رعایت کنند و چه رعایت امانتی که مردم یک کشور به دانشجویان می‌دهند تا به بهترین نحو درس بخوانند. موفق باشید
3650
متن پرسش
استاد سلام علیکم -امیدوارم سایه شما بر سر ما مستدام باشد. برای بنده سوالی پیش آمده که مدت ها ست درگیر هستم اما بلاخره راهنمای شما بعنوان استاد ما انشالله راهگشاست . من جوانی 25 ساله و متاهل می باشم بنا به شرایطی پیش مادرم زندگی می کنیم و پدرم نیز مرحوم شده اند .مادرم با من و عیالم بسیار ناسازگاری می کند و دایما بر سر هر چیزی دعوا درست میکند و شروع به نفرین کردن میکند و این تا جایی است که بنده و عیالم بسیار مراعات حال او را میکنیم اما اگر ما به جلسات شما ، راهپیمایی ،کوهنوردی و ... برویم آنقدر پشت سرمان و در روی مان بد و بیراه می گوید و خلاصه خلق مان را تنگ و زندگی را تلخ میکند و این در حالی است که با رفتن ما به بیرون او در هیچ عسر و حرجی نمی افتد و زحمتی برایش ندارد .استاد شما بقرمایید من با مادرم چه کنم ؟آیا ناراحتی های او برای سیر و سلوک مان ضرری ندارد؟خداوند حافظ شما التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر عیال‌تان آمادگی داشته باشد که برای خدا مادر شما را تحمل کند در این حال رعایت چنین مادری حتماً برکات دنیوی و اُخروی دارد ولی به شرطی که حقوق عیال‌تان رعایت شود و از ترس مادرتان وظایفی که نسبت به همدیگر دارید را ترک نکنید. موفق باشید
3653
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و گرانقدر بعد از ازدواج، محبت و علاقه بسیار زیادی به همسرم پیدا کردم. البته وظیفه خودم می دانستم که خدا از من این طور می خواهد. اما بعد از دو سال این علاقه و محبت مرا بسیار اذیت می کند. احساس می کنم آن گونه که احتیاج دارم همسرم به من توجه و محبت نمی کند. و این موضوع ذهنم را زیاد مشغول می کند. یا بر سر اختلافاتی که طبیعی پیش می آیند صبر نمی کنم و موجب دامنه دار شدن اختلافات ما شده و همسرم را لجباز کرده است. چه کار کنم این عشق و محبت به تعادل برسد. همیشه ترس دارم این محبت در دل خودم یا دل همسرم به خاطر این مشکلات از بین برود. فکر می کنم محبت خدا در دلم کم شده. می گویند در یک قلب محبت دو چیز جای نمی گیرد. می دانم اگر خدا را در نظر داشته باشم هم صبر خواهم کرد هم آن گونه خواهم بود که شوهرم دوست دارد. اما خیلی اوقات نفسم اجازه نمی دهد و تصمیم اشتباه می گیرم و رفتار بدی می کنم. نمی دانم آیا باید محبت به همسر را کم کنم؟چطور عشق به خدا را در دلم زیاد کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: (برای خودش) شما مسیر محبت را هرگز از دست ندهید، محبتی که خداوند در قلب شما انداخته از آن نوع محبت ها نیست که مانع محبت به خدا شود ولی مواظب باشید محبت به همسرتان موجب نشود که مزاحم او شوید، بگذارید او در اموراتی که به عهده دارد جلو برود و شما هم کمک‌اش کنید تا مسیر خود را درست طی کند. کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» شاید کمک کند. موفق باشید
3655
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوارم - مشغله شدید کاری دارم از صبح تا شب مجبورم بخاطر مسئولیت سنگینی که دارم _ شهردار_ درگیر موضوعات مختلف باشم از این رو فراغت فکری خیلی کم دارم شاید بگویم اینقدر مسائل کاری در ذهنم خطور می کند که شاید به جرات بتوان گفت اصلا نمیتوانم خلوت داشته باشم چندبار تصمیم گرفتم تا استعفا بدهم بلکه خودم را گم نکنم ولی از طرف دیگر احساس تکلیف میکنم چون واقعا در این مسئولیت میتوانم به مردم خدمت نمایم حضرتعالی چه توصیه ای به بنده جهت فارغ نمودن ذهنم از مشغله ها دارید، جالب اینکه اگر بخواهم شبی برخیزم و نماز بخوانم تمام طول نماز شبم به شدت درگیر مسائل و مشغله هایم میشود از پاسخگویی تان سپاسگزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نیت خدمت به مردم کار را ادامه دهید ولی جمله‌ی حضرت علی«علیه‌السلام» را فراموش نفرمایید که فرمودند: «ْ وَ لَکِنِّی لَا أَرَى إِصْلَاحَکُمْ بِإِفْسَادِ نَفْسِی‏» بنا ندارم به قیمت اصلاح شما خود را فاسد کنم. سعی کنید حضور در جلسات دینی و مطالعه‌ی کتب اخلاقی را با مسئولیت اجرایی هر دو را با هم داشته باشید. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!