بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27393
متن پرسش
سلام علیکم: چرا وقتی دعوت حضرت نوح، موثر واقع نشد و قومش همگی در مقابل او ایستادند حضرت نوح سخن از توکل بر زبان جاری کردند و فرمودند: «فعلی الله توکلت» ولی حضرت سیدالشهدا هم وقتی در مقابل دشمن و در اقلیت مطلق قرار گرفت همان جمله حضرت نوح بر زبان مبارکش جاری گردید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرق می‌کند؟ همواره آن خداست که خودش از ما خواسته است او را وکیل خود بگیریم تا به جای ما در میدان باشد به همان معنا که در آیه‌ی ۲ سوره‌ی إسراء می‌فرماید غیر من برای امور خود وکیل نگیرید. موفق باشید

27359
متن پرسش
سلام استاد: چرا در مناجات شعبانیه از خدا می‌خواهیم شنوای دعایمان باشه در حالی که میدونیم داره میشنوه؟ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَاسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح آن دعای جلیل‌القدر عرض شد واژه‌ی «استماع» به معنای توجه است و نه گوش‌دادن، لذا در قرآن داریم: «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» (اعراف/۲۰۴) یعنی وقتی قرآن خوانده می‌شود به آن توجه کنید. و در همین رابطه در دعای مذکور از خدا می‌خواهیم با عنایت خود به شما توجه کند و نظر مبارکش را به شما مبذول دارد. موفق باشید  

27366
متن پرسش
سلام و عرض ادب: در آیه ۷۰ سوره هود در ملاقات فرستادگان خدا با جناب ابراهیم، اشاره به «نکرهم» یعنی ناشناس دارد. تلویحا به این معنا که جناب ابراهیم، متوجه نبود که آنها فرستادگان خدا هستند و البته قرائن دیگری نیز در خود همین آیه مبنی بر عدم تشخیص جناب ابراهیم بر اینکه آنها فرستادگان خدا هستند وجود دارد. از طرفی در آیه ۷۷ همین سوره و هنگامی که فرستادگان خدا به جناب لوط وارد شدند، اولا از «نکرهم» و یا لفظی که حکایت از ناشناس بودن فرستادگان خدا از نظر حضرت لوط بکند وجود ندارد و ثانیا از اندوهگین شدن زاید الوصف جناب لوط (بخاطر احتمال بد رفتاری قومش با مهمانان بسیار شریفش) بر میاید که کانه می دانست که آنان فرستادگان خدا هستند! اینکه جناب لوط مثلا می دانست که فرستادگان هستند و جناب ابراهیم نمی دانستند و بحث مقایسه ای دو پیامبر (ص) از سویی که با توجه به اینکه مقام پیامبری جناب لوط در ذیل مقام حضرت ابراهیم بوده است! از سویی دیگر جدای از مقایسه این دو پیامبر عزیز خدا، آیا در ساحت مقام حضرت ابراهیم و نشناختن فرستادگان خدا، اصولا جایگاهی دارد یا خیر! و با این نشناختن اصلا موضوعیتی ندارد!؟ البته در مقایسه بین این دو پیامبر در آیه ۸۱ همین سوره، فرستادگان خدا در ملاقات با جناب لوط اشاره به اینکه رسولان از سوی خدا هستند می‌شود؛ البته با نگاه به تقدمی و تاخری آیه، شاید بتوان این نتیجه را گرفت که ابتدا به ساکن، فرستادگان به جناب لوط خود را معرفی نکردند که چه کسانی هستند ولی بعد گفتند؛ ولی مطابق سیر منطقی آیه علیرغم بازگو نشدن مقام فرستادگان خدا از سوی ایشان، لکن گویی جناب لوط، آن مقامات را شناخته هست؛ ولی همانطور که عرض شد اصلا بدون مقایسه این دو پیامبر، با توجه به مقام عظیم جناب ابراهیم (شیخ الانبیا)، چرا حضرت ابراهیم ( ص) متوجه نشد که آنها فرستادگان خدا هستند؟ به المیزان مراجعه کردم. آنقدری که به ترسیدن و یا نترسید جناب ابراهیم در این آیه، پرداخت، کمترین اشاره ای به موضوع عدم شناخت حضرت ابراهیم نسبت به فرستادگان خدا، بحثی به میان نیامد. خواهشمند است با مقایسه و یا بی مقایسه (بین دو پیامبر خدا) نسبت به این بحث که چرا جناب ابراهیم فرستادگان خدا را نشناخت، توضیح دهید؛ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که آن دو فرشته بنا به مصلحتی خود را به حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» معرفی نکردند؛ بحثی نیست تا «اوّاه» بودن و دلسوزبودنِ آن حضرت به ظهور آید. ولی همان‌طور که متوجه شده‌اید نگرانی حضرت لوط «علیه‌السلام» به جهت فرشته‌بودنِ آن فرشتگان نبود، بلکه به جهتِ مردبودن و زیبابودن‌شان بود و به همین جهت وقتی حضرت لوط «علیه‌السلام» در آخر نگران شدند، آن‌ها خود را به عنوان فرشته معرفی کردند. موفق باشید

27344
متن پرسش
استاد سلام علیکم: درباره پرسش ۲۷۳۱۷ نکته ای داشتم و آن این است که شما گفتید ارادت به موسس سلسله گنابادیه دارید در حالی که ایشون چنان زندگی نامه جالب ندارند و چه بسا ایشون یک تفسیری هم نوشتند که حضرت امام رد کردند اما صوفی ها با بریدن کلمات امام در تفسیر سوره حمد حیله ای به کار بردند که نشان بدهند امام از تفسیر سلطان محمد تعریف کرده در صورتی که حضرت امام کاملا مطالب ایشان رو رد می کنند و می گویند اصلا قرآن این چنین نیست که اینها گفتند. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده خودم صوت حضرت امام در تفسیر سوره‌ی «حمد» که به آن تفسیر اشاره کردند؛ را شنیدم و از آن سخن برداشت نکردم حضرت امام آن تفسیر را ردّ کرده باشند! آری حضرت امام در آن صحبت، هیچ تفسیری را تأکید نکردند. از طرفی بنده ابداً اصراری بر سلسله‌ی گنابادیه ندارم. عرض شد افرادِ محترمی را در آن وادی می‌شناسم و تعمداً اسم نبردم. به هر حال روح عرفانی به ما کمک می‌کند تا سعه‌ی صدرِ لازمی را که به کمک آن می‌توان نظر به عهدِ ازلی انسان‌ها کرد؛ از دست ندهیم. موفق باشید

27343
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم دو سوال سوال اول: عنایت دارید که بعضی از آیات قرآن بر اساس یک حادثه تاریخی که زمان پیامبر اتفاق افتاده است به پیغمبر اکرم وحی شده اند (مثل آیاتی که در مورد جنگ های زمان پیامبر وحی شده است) حال سوال این است که همانطور که ما در دسته بندی آیات از آیات ناسخ و منسوخ یا محکم و متشابه نام می بریم؛ می توانیم با توجه به مقطعی بودن بعضی آیات و با این استدلال که برای تاریخی خاص و جریانی خاص وحی شده است و در زمان امروز کارایی ندارد؛ این آیات قرآن را نادیده بگیریم؟ سوال دوم: زبان عربی ذاتی قرآن است یا عرضی است؟ آیا اگر پیامبر اسلام در ایران مبعوث می شد زبان قرآن فارسی بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر به آیات قرآن عنایت کنید خداوند با نظر به آن واقعه‌های تاریخی، حقایق و سنت‌هایی را که در آن صحنه‌ها مطرح است، متذکر می‌شود. و از این جهت گفته می‌شود کتاب‌های مقدس، فراتاریخی است 2- زبان عربی؛ ذاتیِ قرآن نیست ولی آن حقایق با آن زبان به ظهور آمده و امروزه در رابطه با نسبت زبان با حقیقت در فلسفه‌ی زبان، بحث‌های مفصلی شده، مثل بحث «زبان، خانه‌ی وجود» از جناب مارتین هایدگر. لذا می‌بینیم گفته‌های مطرح در مثنوی، تنها در غالب زبان فارسی به ظهور آمده است و اگر مثنوی را به زبان دیگر ترجمه کنیم با حقیقتی که از طریق زبان فارسی ظهور کرده، روبه‌رو نمی‌شوید هرچند که اطلاعاتی از مثنوی به دست خواهید آورد. در این مورد عرایضی در کتاب «گوش‌سپردن به ندایِ بی‌صدای انقلاب اسلامی» شده است. موفق باشید

27349
متن پرسش
با عرض سلام: در متن سوال یکی از دوستان اشاره شده بود به صوتی در مورد برکات انس با دیگران، لطفا در صورت امکان راهنمایی بفرمایید این صوت و مبحث را از کجا میتونم دریافت کنم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم منظور بنده نظر به جلسات ۵ به بعد سوره‌ی جاثیه بوده باشد. موفق باشید

27330
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: استاد عزیز در کنار مطالعه آثار گرانقدر شما، مورد سنت جاری در تاریخ عالم قرآن کریم را مطالعه می کردم، که متوجه سیری ثابت در تاریخ شدم که در طول تاریخ همواره به جهت تمتعات دنیایی، اکثر انسانها دچار فراموشی معنویت می شوند و این فراموشی همچون حجابی فراگیر پخش شده ولی به نتیجه نرسیده و اَبتر می ماند تا اینکه رسول او در تاریخ ظهور کند و این ظهور همچون فرمان تعظیم به فرشتگان در روز الست است که انسانها در این تاریخ اصل هایشان را برون ریخته و آمدن اجل و محو کفر، حال سوالم در مورد مقطع زمانی قبل از ارسال رسولان هست و شرایط موجود آن زمان اول اینکه اشخاصی مثل یاران حضرت موسی (ع) که بعد از غرق شدن قوم فرعون نجات یافتند و اشخاصی مانند حواریون و اصحاب پیامبر مکرم اسلام، از لحاظ اعتقادی و منتظر بودن و امید داشتن به تغییر اوضاع قبل از ظهور پیامبران در چه سطحی بودند؟ نقش صفات اخلاقی مانند صبر و... که مثلا بتوانند زیر شکنجه و دشنام مخالفان دوام بیاورند چقدر پررنگ بوده؟ثانیا: در مورد قاعده ی آیه ی شریفه «ان الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» اگر خداوند با ارسال رسولان قصد تغییر وضع قومی را دارند، در مورد پیامبران مانند حضرت نوح (ع) و موسی (ع) و... پیامبر اسلام (ص)، آیا تغییر ایجاد شده در قوم ها که حاصل آن ارسال رسولان صرفا مختص کسانی است که بعدا یاران رسولان شدند؟ چون اکثرا که ایمان نمی آوردند و هلاک می شدند. یا اگر ارسال رسولان را تنها رحمت و لطف خداوند بدانیم، جایگاه کاربرد آیه مذکور کجاست؟ثالثا: منظور از قوم در آیه ی مذکور چه سطحی از افرادی هستند؟ رابعا: در مورد ساحرانی که در داستان حضرت موسی (ع) قبل از دیدن آیت الهی با ایشان نبودند و بعد از دیدن آیت به خداوند و پیامبر بودن حضرت موسی (ع) ایمان می آورند، از نظر شخصیتی و اعتقادی چطور این تغییر را تحلیل کنیم؟ اینها قبل از دیدن آیات حضرت موسی (ع)، چه زمینه ای داشتند؟ خامسا: در حالت کلی هر چند انسانها آمادگی رفتاری و معرفتی و اعتقادی برای ظهور را نداشته باشند آیا صِرف ناامیدی از وضع موجود زمینه ساز ظهور است؟با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مستحضرید که بحث در مورد آنچه فرموده‌اید، مفصل است و با مطالعات آثار اندیشمندان دین به‌خوبی روشن می‌گردد. آنچه در این‌جا می‌توان بر روی آن به اجمال فکر کرد، نظر به اسمِ هادی حضرت حق است که در هیچ تاریخی متوقف نیست، ولی صورت‌های مختلفی دارد. آری!

هرکه را میل به بهبود نبود           دیدنِ روی نبی سود نبود

لذا همان‌طور که با بودن رسول خدا «صلّی‌اللّه‌علیه‌‌وآله» از آن حضرت بهره نبردند در دوران فترات هم آن‌هایی که به دنبالِ بهبود بودند از نور عدالت الهی بی‌بهره نمی‌شدند و پیامبران خدا در ایستگاه‌های مختلف تاریخ حاضر می‌شدند تا راه‌های هدایت گم نشود. موفق باشید

27329
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: ان شاءلله به آنچه مقدر شده، به بهترین حالت ممکن دست یابید و مقدرات الهی برای شما به اعلی ترین درجات تغییر یابد. خیلی کوتاه سوال عرض می کنم خدمتتان آیا شکل سلوک (منظور کیفیت و کمیت) در زمان حال و آینده در مقایسه با زمان های قبل برتر و بهتر انجام می شود؟ که اگر ان شاءلله در زمان نزدیک ظهور کامل و پس از آن باشیم، جهان برترین عارفان را به خود می بیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز همین‌طور معتقد هستم و شواهد هم حکایت از آن دارد که مردم از علمای دین انتظار سخنانِ بالاتر از گذشته دارند. در كتاب شريفِ كافى از مرحوم كلينى وارد است كه: «سُئِلَ عَلِي بْنُ الْحُسَينِ (ع) عَنِ التَّوْحِيدِ فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَي «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وَ الْآياتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ «إِلَي قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَك» از امام سجاد«علیه‌السلام» از توحيد پرسش شد؛ فرمودند: خداى عزّوجلّ مى‏دانست كه در آخرالزمان مردمانى مى‏آيند بسيار عميق، لذا «قل هو اللّه احد» و آياتى از سوره حديد را تا «و هو عليم بذات الصدور» فرو فرستاده و هركه ماوراء آن‏ها را خواهد هلاك گردد. (الكافى، ج ۱، ص ۹۱). موفق باشید

27321
متن پرسش
سلام علیکم: وقت شما بخیر. سپاس برای پاسخ به سوالاتی که پیدا کردن حوابشون برای من اصلا ساده نیست. بنده مشکل در زمان دارم. یعنی به اندازه‌ی نیازم زمان ندارم و به اکثر کارهایی که قبلاً براحتی انجام می دادم نمی رسم، در حالیکه تغییری در زندگیم اتفاق نیفتاده (جز رحلت مادرم) گفتند بین الطلوعین نخواب، بیدار ماندم؛ گفتند تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها بخوان، انجام دادم. اما همچنان کمبود وقت دارم و می ترسم ناشی از گناه یا خلق بدی باشه. ممنون میشم اگر بفرمایید علت و چاره‌‌ی این مسأله رو. ماجور و برقرار باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید خود را به وسعت تاریخی که در آن هستیم، بیابیم و با موضوعات، در حدّ و اندازه‌ی حضور تاریخی خود برخورد کنیم. مثلاً اگر به مطالعه‌ی قرآن می‌پردازیم، برای آن باشد که مسائل امروز خود را از آن بگیریم، نه آن‌که مشغول تفسیرهای مختلف و تجزیه و تحلیل‌های کلمات شویم و از هدف اصلی خود، که گرفتنِ هدایت از قرآن است باز بمانیم و عملاً شوق ادامه‌ی کار را از دست بدهیم. موفق باشید

27309
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام و تشکر فراوان: ۱. در یکی از سئوالات اشاره به دوره خودسازی از جانب شما شده بود منظور چیست؟ ۲. مباحثی از شما که موجب افزایش محبت به خداوند متعال می شود را معرفی بفرمائید. خیلی ممنون از لطف شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده چیزی از جانب خود ندارم، بیشتر به تفسیر المیزان و روایات «اصول کافی» و «تحف‌العقول» ارجاع می‌دهم. ۲. کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» آن‌شاءاللّه کمک می‌کند. موفق باشید

27308
متن پرسش
سلام علیکم استاد: من یک مشکلی دارم وقتی که با دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی بر میخورم یا حرفای بی اساسشون رو می شنوم، دستام میلرزه ضربانم بالا میره اعصابم به شدت خورد میشه. نمیدونم از ایمان ضعیفمه یا از چیه. و نمیدونم چیکار کنم؟ اصلا از ذهنم بیرون نمیره. مدام کلنجار میرم که اینا چرا اینطوری فکر میکنن اینا نباید این حرف ناعادلانه رو بزنن و امثال این حرفا میاد ذهنم. شما راهی جلوی پای ما بگذارید، البته یکم کتاب عقل و ادب ادامه انقلاب کمکمون کرده ولی من هنوز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «رهروِ پیغمبرانی، ره سپر / طعنه‌ی خلقان همه، بادی شمر». إن‌شاءاللّه به سعه‌ای می‌رسید که این حرف‌ها که ادامه‌ی پوچی خودشان است را به چیزی نمی‌گیرید و قصّه‌ی شما قصّه‌ی کسانی باید باشد که خداوند در وصف آن‌ها می‌فرماید: «وَ الَّذينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً»(فرقان/۷۲) و كسانى‏‌اند كه گواهى دروغ نمى‏ دهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مى‏‌گذرند. موفق باشید

27304
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم: علامه طباطبایی در تفسیر آیه «و نزلنا کتاب تبیانا لکل شی هدی و رحمه و بشری للمسلمین» می فرماید «تبیانا لکل شی» دلالت بر آنچه مربوط به هدایت است می کند؛ چرا که بعد آن هدی آمده است. اما در روایتی از صادق آل محمد داریم که می فرماید (من به کتاب خدا آگاه تر هستم و آغاز آفرینش و آنچه تا روز قیامت خبر از آسمان و زمین؛ بهشت و جهنم؛ همه چیز؛ آنچه بوده و آنچه خواهد بود همه و همه در قرآن هست. حال کلام معصوم با کلام علامه چگونه قابل جمع است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید قابل جمع باشد. از آن جهت که ائمه «علیهم‌السلام» نیز همه‌ی آن‌چه موجب هدایت است، می‌دانند و لازمه‌ی چنین بصیرتی آن است که از جایگاه هرچیزی باخبر باشیم. موفق باشید

27291
متن پرسش
با سلام استاد عزیز. با توجه به آیات قرآن کریم، که خداوند می فرمایند، قرآن در کتاب مکنون است،۱. منظور از کتاب چیست و مقام قرآن با توجه به مراتب عالم کجاست؟ ۲. در قسمت آیات بعد که می فرمایند: «لایمسه الا المطهرون»، در مورد مَسّ قرآن توسط مطهرون چه نوع ارتباطی وجودی است؟ چگونه باید مس رو بفهمیم که آن مقام معصومین رو بفهمیم؟ ۳-. فرق وحی با مَسّ قرآن چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مقام قرآن، مقام جامعیت اسماء الهی است که همان مقام انسان کامل است. ۲. چون حقیقت نوری است، نوعی اُنس در میان است و نه تعلیم. ۳. این دیگر، در حدّ فهم بنده نیست که نظر دهم. موفق باشید

27285
متن پرسش
استاد گرامی سلام: آیا آیه مبارکه «ادعونی استجب لکم» فقط در زمان حیات دنیوی کاربرد دارد یا پس از مرگ چه در برزخ و چه در قیامت هم می توان از خدا چیزی خواست مثلا طلب بخشش؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «الیوم، یوم العمل و غداً یوم الحساب» امروز روزِ طلب و عمل است و فردا مطابق ملکات خود زندگی می‌کنیم و نمی‌توانیم اراده‌ی جدیدی داشته باشیم. موفق باشید

27265
متن پرسش
با سلام و آرزوي سلامتي براي استاد عزيز: ظاهرا شما در ذيل تفسير يكي از سوره هاي قرآن مبحثي را تحت عنوان «مسكن هاي بيهوده» مطرح فرموده ايد، ممنون مي شوم اگر بفرماييد چه سوره اي است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در اواخر سوره‌ی شعراء که می‌فرماید: «أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ» (۱۲۸). موفق باشید

27260
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. نگاه کلان به قرآن مثل نگاه رهبری در طرح کلی ... ، با نگاه های ریز بینانه به جزئیات آیات، هرکدام چه جایگاهی دارند؟ ۲. در مورد نحوه حضور ملائک در عالم «در قرآن»، جایی فرموده بودید آیت الله جوادی املی مباحثی در سوره ای داشتند، می خواستم سوره و آیه را بی زحمت از شما بپرسم. ۳. بنظر شما اگر شخصی با رویکرد نشر معارف بخواهد زبانی بیاموزد، در شرایط امروزی دنیا، کدام زبانها در اولویت قرار دارند؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر دو لازم است، ولی اولی تقدم دارد. بحث نگاه قرآن را برایتان نفرستادم؟ ۲. یادم نیست. ۳. برای نشر معارف، زبان انگلیسی، ولی برای فهمِ تفکر، زبانِ آلمانی. موفق باشید

27258
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به مباحث معرفت النفس و انسان شناسی مطابق شریعت حقه محمدی (ص) و اینکه جوامع هم متشکل از زندگانی مجموع آحاد انسان کنار هم در سرزمین ها و کشورها و خاکهای مختلف است، آیا می توان چنین استنباط کرد که جامعه و موطن و سرزمین مانند تن انسان می ماند که اگر به استخدام افلاک و عالم قدس و آزادی حقیقی انسانها در بیایید، آنگاه موطن و سرزمین و جامعه ارزشمند و قیّم است مانند تن که اگر به استخدام من در آمد آنگاه من انسان به شکل مناسب تدبیر کرده و انسان به مقام خلیفه اللهی و محل ظهور جامعه اسماء الله تبدیل می شود و گرنه صرفا ناسیونالیسم و وطن گرایی و تاکید روی جامعه و موطن بدون در نظر گرفتن اینکه آیا اینجا کشوری است در استخدام عالم قدس و معنا و حقایق ناب، خود یک خطای بزرگ معرفتی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ناسیونالیسم یک توهّم و به یک معنا، شرک است ولی درک اراده‌ی الهی در تاریخ در ملتی خاص، قابل تفکر است مثل آن‌که می‌فرماید در برهه‌ای از زمان، بنی‌اسرائیل را بر همه‌ی انسان‌ها برتری بخشید «وَلَقَدْ آتَيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ». موفق باشید

27256
متن پرسش
سلام علیکم: در جواب به پرسش ۲۷۲۴۰ فرمودید هر جامعه ای شخصیت و روح خاص خود را دارد. منظورتان از این روح و شخصیت خاص چیست؟ یعنی جامعه ای با اختیار و ارتباط اجتناعی خود می تواند منور به روح توحیدی شود و یا با فاصله گیری از عقل قدسی بدنبال تحکم ارضاء امیال و آرزوها برود یا اینکه منظورتان از روح و شخصیت مطلب دیگری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند بعضاً بنا دارد اراده‌ی خاص خود را به ظهور برساند و از این جهت، افراد خاصی را تربیت می‌کند و به قلب‌شان آن اراده را القاء می‌نماید به همان معنایی که در قرآن داریم: «وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا ۗ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» و (یاد آر) زمانی که خدا دشمنان را هنگامی که مقابل شدید در چشم شما کم نمودار کرد (تا از آنها نیندیشید) و شما را نیز در چشم دشمن کم نمود (تا تجهیز کامل نکنند) تا خداوند آن را که در قضای حتمی خود مقدر نموده (یعنی غلبه اسلام) اجرا فرماید، و به سوی اوست بازگشت امور. هرچند اختیار از انسان‌ها گرفته نمی‌شود ولی در بنیاد وجودشان اگر توجه داشته باشند، میلِ به آن‌چه خدا اراده کرده است را می‌یابند و انتخاب می‌کنند و هماهنگ اراده‌ی الهی می‌شوند. خوب است به این آیه نظر کنید که می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (مائده/۵۴) ای گروهی که ایمان آورده‌اید، هر که از شما از دین خود مُرتَد شود به زودی خدا قومی را که بسیار دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند و نسبت به مؤمنان سرافکنده و فروتن و به کافران سرافراز و مقتدرند (به نصرت اسلام) برانگیزد که در راه خدا جهاد کنند و (در راه دین) از نکوهش و ملامت احدی باک ندارند. این است فضل خدا، به هر که خواهد عطا کند و خدا را رحمت وسیع بی‌منتهاست و (به احوال همه) دانا است. موفق باشید 

27240
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. آیا این مطلب، متقن و صحیح است که «جامعه را مردمش تشکیل می دهند، و حوادث جامعه چیزی جز مجموعه افرادش نیست، تا بتوان از آن قانون استخراج کرد و از آن استفاده کرد؟» ۲. آیا جامعه، روح و شخصیتی جدای از مردمش دارد و می توان متصور بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی «رحمة‌اللّه‌علیه» ذیل آیه‌ی ۲۰۰ آل‌عمران بحث مفصلی دارند مبنی بر آن‌که جامعه به خودی خود شخصیت خاص خود را دارد. هایدگر هم با طرح «اعصار وجود» می‌نمایاند که «وجود» در هر عصری به صورت خاصی ظهور می‌کند و تاریخ و جامعه‌ی خاصی به ظهور می‌آید. موفق باشید

27224
متن پرسش
با سلام: من در روایات بسیاری آیه ۸۵ سوره اسراء را خواندم که منظور از روح خلقی ست بزرگتر از جبرئیل. ولی در اکثرا تفاسیر به روح انسانی یا حیوانی و حتی گاهی جبرئیل تفسیر شده. می خواستم نظر شما را در این باره بدانم. چون با وجود مطالعه به جواب قطعی نرسیده ام. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در اواخر کتاب «ده نکته در معرفت نفس» مطالبی است که می‌تواند در این مورد برای شما کمک فکری باشد که عیناً خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

- قرآن در مورد روح انسان مي گويد: «فَاِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ روُحي...( ۷۲/ص) يعني چون بدنش را آمـاده كـردم و از روح خود در آن دميدم، به ملائكه گفتم به او سجده كنند.

  از اين آيه نتيجه مي‌گيريم كه:

     الف - انسـان «از روح خـداست» و نـه «روح خـدا». چـون فرمـود: « مِنْ روُحـي» و نفرمود: «روُحي»، يعني روح انسان صورت نازله اي از روح خداست.

     ب - روح، مخلوقي است از مخلوقات خداوند و نزديك ترين مخلوق به خداوند است و حتي از ملائكه هم بالاتر است. و در همين رابطه قرآن مي فرمايد: «يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ اَمْرِه» (۲/نحل) يعنـي خداوند ملائكه را به كمك روحي كه از «امر» خداست نازل مي‌كند. بنابراين نبايد براي خدا مثل انسان يك روح قائل شويم و تصور كنيم روح خدا يعني خود خدا، چرا كه خود خداوند در قرآن «روح» را يكي از مخلوقات معرفي مي‌كند و مي‌فرمايد: از روح خودم در جسم انسان دميدم. و اين‌كه مي‌فرمايد: از روح خودم؛ يعني روحي كه يكي از مخلوقات من است، ولي چون مرتبه اين روح بسيار بلند است خداوند آن را به خودش نسبت داد، همان‌طور كه خانه كعبه را به خودش نسبت داد، اين به جهت شرافت آن مكان است، نه اين‌كه خداوند واقعاً خانه داشته باشد. پس:

     اولاً: ملائكه به كمك روح نازل مي شوند، يعني روح اصل است و ملائكه تجلي آن روح هستند.

     ثانيـاً: روح از «امر» الهي است و مقامش مقام «كُنْ فَيَكُون» است چون خداوند درآيه ۸۲ سوره مباركه يس فرمود: «انّمااَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَيْـئاً اَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون»، يعني: («امر» خدا آن است كه چون اراده كند چيزي را ايجاد كند، مي‌گويد بشو، و مي‌شود). پس روح كه از  امرالهي است، نظام  مادي و تركيبي و تدريجي ندارد.

    ثالثـاً: اصل اساسي انسان هميـن روح است كـه فوق ملائكه است و جلوه مستقيـم حـق است و حامل همة اسماء و صفات الهي و همان وجه‌الله است و خليفة او در عالم وجود است، و چون آن روح مخلوقِ بي‌واسطة حق است، جامع همة كمالات الهي است، برعكسِ ملائكه كه هركدام كمال خاصي از حق را ظاهر مي‌كنند، به طوري‌كه يك ملك مظهر اسم عليم خدا است مثل جبرائيل، و يكي مظهر اسم مميت خدا است مثل عزرائيل ولي مقام روح كه حقيقت انسان نيز هست جامع همه اسماءالهي است، منتهي به ايجاد حق موجود است و از خود وجودي ندارد.

     رابعـاً: اين سوي دنيايي انسان «اسفل سافلين» و مقام بدن و ماده است و آن سوي انسان، روح است و مقام قرب بي واسطه، و لذا انسان‌ها از جهت روح خود به خدا نزديك‌اند، ولي به واسطة جسم خود كه از گِل آفريده شده، از او دورند. حال هرطرف را انتخاب كند، آنجايي خواهد شد. 

     ۳. آخرين و پايين‌ترين مرتبه و منزل روح، جاي گرفتن در بدنِ تسويه و تصفيه[1] شده است كه در اين مرتبه كه روح در بدن جاي مي‌گيرد آنقدر روح تنزّل يافته است كه تقريباً از آن مقام اصلي اش خبري نيست. به طوري‌كه در اين حالت فراموش مي‌كند اصل و منزل اصلي‌اش كجاست. آنچه در بدن انسان دميده شده، صورت تنزّل‌يافته روح است. 


۲۵- تسويه يعني متعادل شده و تصفيه يعني از ناخالصي‌ها پاك گشته

27223
متن پرسش
سلام استاد عزیز: صوفیان عمل به شریعت را برای سعادت کافی ندانسته و آن را مخصوص عوام الناس می دانند برای همین به آداب و افعالی روی آوردن و آن را طریقت می نامند پایه ی طریقت نیز تمرکز هست و معتقدند که برای سلوک الی الله باید ذهن را متمرکز کرد هر طائفه ای تمرکز بر شیئی را ترجیح میدن مثلا گنابادی متمرکز بر تمثال قطب و صوفی حوزوی تمرکز بر شیئی مثل شمع و عرفان هندی یوگا رو عامل تمرکز می دانند خلاصه اینکه ذهن متمرکز قدرت خارق العاده ای برای تصرف در خود و دیگران دارد. اگر دقت کنید اعمال اسلام مثل نماز و ادعیه کاملا در مقام تمرکز زدایی است و خدا در عوض تمرکز به تفکر دستور داده است در حالی که تفکر موجب جولان ذهن و پراکندگی حواس می شود برای همین صوفیان می گویند به واجبات بسنده کرده و مشغول ذکر واحد شوید تا ذهن متمرکز شود. استاد سوالم اینه که آیا طبق این گفته ها آیا واقعا تفکر موجب تمرکز زدایی می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکری که قرآن متذکر آن است غیر از تفکر انتزاعی و فلسفی است. تفکر قرآنی یعنی نظر به حقیقت در مظاهر عالم و در درون خود. در صفحه‌ی ۹۳ کتاب «گوش‌سپردن به ندایِ بی‌صدایِ انقلاب اسلامی» تحت عنوان «سرآغازِ تفکر» عرایضی شده است. موفق باشید

27219
متن پرسش
سلام و عرض ادب: چرا برخی افراد با وجود اینکه به مطلب و حقیقتی یقین پیدا می کنند و در تحصیل آن می کوشند ولی به آن ایمان و باور پیدا نمی کنند مثلا به پیام انبیا؟ آیا علت عدم تقوا این است که قرآن می فرماید اینها بجای تقوا بنیان فکری شان بر پرتگاهی مهلک است و لذا پایه فکرشان بسمتی است که انحراف دار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان‌ها باید در دو راهیِ گرایش به فطرت و نفس امّاره، خود را انتخاب کنند که در کجا قرار گیرند تا بهتر با «خود» کنار آیند. خداوند قاعده‌ی جهان را اینچنین خواسته و شکل داده، حال «إمّا شاکراً و إمّا کفورا».

قرآن در آيات ۱۷۲ و ۱۷۳ سوره اعراف خبر از تعهد فطري انسان در مقابل خدا مي‌دهد كه انسان ذاتاً حق را مي‌شناسد و ربوبيت او را پذيرفته، مي‌فرمايد: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ، أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ» يعني آنگاه كه از فرزندان آدم، از پشت نسل‌هايشان، تعهد گرفتيم، خودشان را گواه خودشان گرفتيم، كه آيا من ربّ شما نيستم؟ گفتند: آري شهادت مي‌دهيم. اين كار را كردم تا روز قيامت نگويند ما نسبت به ربوبيت تو غافل بوديم، يا بگويند كه پدران ما مشرك بودند و ما هم فرزندان آنها بوديم و از خود اطلاعي نداشتيم، آيا ما را هلاك مي‌كني به جهت كاري كه آن باطلان كردند؟

 نتايج آيه:

    الف – ذات همة انسان‌ها با پروردگار خود روبرو شده‌است.

    ب – همه بدون استثناء ذاتاً به رب بودن خداوند شهادت داده‌اند.

    ج – همه با يك علم ذاتي و حضوري پروردگارشان را مي‌شناسند.

      د – در قيامت بدكاران نمي‌توانند بگويند ما از ربوبيت خداوند بي‌اطلاع بوديم، چون جانشان چنين تصديقي را همواره داشته و آنها با مشغول كردن خود به دنيا، آن صدا را در خود خاموش كرده و در نتيجه نشنيدند.

    ه – با توجه به اين ذات و فطرتِ آشنايِ به پروردگار هستي، نمي‌توانند بگويند چون پدران ما مشرك بودند ما هم مشرك شديم و محيط و تربيت خانوادگي را بهانه‌اي براي بدبودن خود بگيرند. لذا ريشه اصلي بد بودن و خوب بودن هر كس، خود فرد است و محيط و خانواده و پدر و مادر و جامعه و ژن، همه‌شان علت مُعِدِّه يا شرايط هستند و علت اصلي خود انسان است كه در مقابل نداي فطرت چه موضع و انتخابي بكند. و چه بسا از والدين غير صالح و در محيطي فاسد، انسان‌هايي متعالي سربرآورند، چرا كه اين انسان‌ها نگذاشتند صداي فطرت‌ در جانشان خاموش شود.

    و - اين نوع رويارويي با پروردگار كه از طريق علم حضوري و شهود قلبي انجام مي‌گيرد، جاي انكار و عذري باقي نمي‌گذارد.

    ز - چون انسان فطرت و ذاتي دارد كه آن ذات و فطرت، خدا را مي‌شناسد، انسان مي‌تواند با فعّال نگه‌داشتن آن فطرت، حق را از باطل تشخيص دهد.

    ح – كار مربي در اصلاح انسان‌ها «ذكر و تذكر» به حقايق است تا انسان براساس فطرتش به خود آيد و به خود حقيقي‌اش كه از رسيدن به آن راضي است، دست يابد، نه از خود گرفته شود. و نقش اصلي را در پذيرفتن نداي فطرت و يا پشت‌كردن به آن، خود فرد به‌عهده دارد و به همين جهت هم مي‌شود از يك پدر و مادر در شرايط مساوي دو فرزند به‌وجود آيد كه يكي كاملاً به فطرت خود پشت كرده‌باشد و لذا نبايد نقش محيط و خانواده و امثال اين‌ها را عمده كرد و بدي بدكاران را از دوش آنها برداشت، و يا والدين علت اصلي انحراف فرزندان را به خود نسبت دهند. موفق باشید  

27217
متن پرسش
سلام علیکم: جوامع سکولار غربی با چه مکانیسم هایی توانسته اند حس منفعت طلبی بشر را کنترل کرده و در نتیجه آزادی اجتماعی را فارغ از آزادی معنوی در جوامع خود محقق سازند؟ آیا این تلاشها از یک پشتوانه استوار، محکم و دائمی برخوردار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «فألهما فجورها و تقوایها». پس بر هر نفسی وَجهِ فجور و وجه تقوایش را الهام می‌کند و نفس امّاره را فرهنگِ غربی که همان وجهِ فجور انسان‌ها است، بیشتر مخاطب قرار می‌دهد. البته بحث فرهنگ غربی غیر از انسان‌های غربی است که معلوم نیست آن فرهنگ را در عین سیطره‌ای که دارد، پذیرفته باشند. موفق باشید

27199
متن پرسش
سلام استاد: بنده طلبه پایه چهار هستم یه مدتی رو آثار شهید مطهری کار کردم. بعد از اون در باب انسان شناسی آثار شما رو مطالعه کردم و سعی در عمل دارم. به نظر شما قدم بعدیم باید چی باشه؟ خودم قصد دارم که شرح کتاب جنود عقل و جهل شما رو گوش بدم. و رو بحث تفسیر هم کار نکردم یعنی حضور قرآن در زندگیم کم رنگه ممنون میشم راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به کتاب «شرح جنود عقل و جهل» جهت اصلاح اخلاق کار خوبی است. ولی برای ورود به قرآن خوب است بعد از مباحث «ده نکته» و «برهان صدیقین» و استماع شرح چند سوره از قرآن و مطالعه‌ی جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» ورود به تفسیر المیزان بکنید. موفق باشید

27207
متن پرسش
سلام استاد عزیز: لطفاً در پاسخ سوال ۲۷۱۷۷ بفرمایید که آیا این متن و تفسیر اشکال هم دارد یا نه اصلاً آیا از آیات مذکور این برداشت ها صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نمی‌توانیم به این راحتی‌ها چنین تطبیق‌هایی را بر قرآن تحمیل کنیم، به همین جهت عرض شد عظمت قرآن در جای دیگر است. موفق باشید

نمایش چاپی