بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23471
متن پرسش
سلام: یک روحانی بالای منبر گفت برادر آیت الله سیستانی توانسته ۹۹ اسم الهی که در قرآن می باشد رو در بیاورد و جمع آوری کند کاری که آیت الله طباطبائی در المیزان نتوانست انجام دهد. و تصمیم گرفت آن را منتشر کند که پیرمردی از مشهد آمد و فرمود امام رضا در خواب به وی گفته آن اسماء سر الهی هستند و نباید منتشر شود که نشد. حال سوال بنده این این است که این اسماء چه اسمائی است که نباید منتشر شود و اگر قرار نیست شخصی متوجه شود چرا در قرآن امده؟
متن پاسخ

تعالی: سلام علیکم: بی‌خیال این بحث‌ها باش!!! المیزان را بچسب. خواب و ماب را ول کن!!! موفق باشید

23462
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد راهنمای عزیز: ما هر از چند گاهی خواهرها و برادرها که همگی هم ازدواج کرده ایم دور هم جمع می شویم از استاد گرامی می خواستم راهنمایی بگیرم اگر ما بخواهیم یک مطلبی را شروع کنیم شما کدام کتاب و یا چه مطلبی را توصیه می فرمایید و یا چه سیر مطالعاتی را دستور می دهید دوم ما یک هیئت قرآنی داریم از همه قشر جوان و میانسال زن و مرد در کنار یکدیگر هستند و قرآن می خوانند برای این قشر شما چه مذهبی را برای پیگیری و خواندن و توضیحات راهنمایی می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است ۱. فکر می‌کنم کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و کتاب «نامه‌های بلوغ» از مرحوم صفائی حائری جمع‌تان را پر رونق می‌کند ۲. خوب است که سعی کنید از قبل، صفحاتی تعیین شود تا پس از قرائت آن صفحات، چند نفری در حدّ فهم جمع؛ از تفسیر نمونه و المیزان نکاتی را نسبت به آیات قرائت‌شده مطرح نمایند. موفق باشید

23463
متن پرسش
سلام استاد عزیز خدا قوت: بنده کارمند می باشم وضع مالی نه چندان خوبی دارم الحمدلله راضی و قانع هستم. دوستان همکار بنده با توجه به وضع اقتصادی در فراغت به دنبال کار دوم و معامله ماشین و مسافر کشی و بازار یابی هستند. حال بنده با توجه به سیر مطالعاتی و حدیث و معرفت نفس آیا به نفس خودم و تهذیب خود و خانواده برسم یا در فراغت هم دنبال یه درآمد دیگه باشم؟ چونکه همکاران بنده با این کار دوم اوضاع مالی مناسبتری نسبت به بنده دارند و از طرفی اگه کار دوم کنم یقینا دیگه به مباحث معرفتی و سیر مطالعاتی نرسیده و حضوری ندارم. با تشکر فراوان تقاضای نصیحت و راهنمایی خیرخواهانه شما را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده که به صورت شخصی خدمتتان عرض شد آن بود که چه اشکال دارد منبع درآمدی در حدّ رفع سختی زندگی داشته باشید، ولی لااقل هفته‌ای یک‌بار در جلسه‌ی معرفتی و قرآنی حاضر شوید. موفق باشید

23457
متن پرسش
سلام: ۱. فرمودید انسان باید از نظر عقلی کاملا قانع شود که مثلا الان چرا مسلمان است چرا شیعه است. ولی جای دیگر فرموده بودید با این مضمون که لازم نیست حتما با عقل قانع شوید شاید جان انسان و قلب انسان حقیقتی را یافته باشد و به آن راضی باشد و عقلش نتواند دلیل بیاورد. ۲. اگر یهودی یا مسیحی به حقانیت اسلام رسیده باشد و بشارت پیغمبر اسلام را در کتب خود دیده باشد باز هم اگر مسلمان نشود و بر دین خود بماند راه صحیح را طی کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در هر حال باید جان انسان بر حقانیت دین‌اش گواهی دهد، حال یا با نور عقل یا با نور قلب ۲. آن‌جایی که اسلام اجازه می‌دهد تا مسیحی یا یهودی بر دین خود باقی باشد و بر توحید باقی بماند و نه بر شرک؛ عملاً او سخن اسلام را پذیرفته است که می‌فرماید: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» بگو: ای اهل کتاب، بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم که به جز خدای یکتا را نپرستیم، و چیزی را با او شریک قرار ندهیم، و برخی برخی را به جای خدا به ربوبیّت تعظیم نکنیم. پس اگر از حق روی گردانند بگویید: شما گواه باشید که ما تسلیم فرمان خداوندیم. موفق باشید

23454
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد در ۸ آیه اول سوره اسرا خداوند وعده نابودی یهود مستکبر رو میده. من هر چقدر روی این آیات فکر می کنم به این نتیجه می رسم که قرآن داره اسرائیل همین الان رو میگه. چون هم نژاد پرسته و هم تا کنون این همه فسادش روی زمین به این وسعت نبوده که تمام جنایت ها و رسانه ها و سیستم های فاسد مالی سرمنشاش به اون برسه. علی الخصوص اینکه در آیات اشاره به مسجد الاقصی هم میکنه و میگه بندگان ما شما رو از مسجد بیرون و ریشه کن خواهند کرد. با توجه به اینکه در آیات هم ایضا گفته شده که ما این مطلب رو به اونها یعنی یهود هم گفتیم و اونا این مطلب رو میدونند و با توجه به اینکه اسرائیل نوک پیکان حملاتش به سمت ایران هست (منطقی هم هست که من اگر فرضا قاتلم رو بشناسم لحظه ای از حمله و هشدار بهش غافل نمیشم) و آقا هم بارها وعده نابودی اسرائیل رو دادند، من از این آیات این نتیجه رو گرفتم که انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی قرار نیست که براندازی و سرنگون بشه هرچند که شرایط الان بسیار سخت شده و سخت تر هم خواهد شد. و این برای من خیلی عجیب و جالبه. بنظر شما این استنباط من درست هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. إن‌شاءاللّه سید حسن نصراللّه مصداق این آیه‌است: «هنگامی که نخستین وعده فرا رسد و شما دست به فساد و خونریزی و ظلم و جنایت بزنید، ما گروهی از بندگان رزمنده و جنگجوی خود را به سراغ شما می ‏فرستیم" تا به کیفر اعمالتان شما را درهم بکوبد (فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ» این قوم جنگجو آن چنان بر شما هجوم می‏ برند که حتی برای یافتن نفراتتان‏ هر خانه و دیاری را جستجو می‏ کنند. (فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ). و این یک وعده قطعی و تخلف ناپذیر خواهد بود (وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا). موفق باشید

23398
متن پرسش
استاد عزیزم سلام: ان شاء الله حال شما خوب باشه. قبلا خدمتتون عرض کردم که در مورد ماهیت وحی دارم مقاله می نویسم برای غنای مطالب می خواستم شرح مفاتیج الغیب ملاصدرا رو بخونم فرمودید کسی این رو شرح نکرده که در دسترس باشه ولی شرح عرشیه از مرکز سها موجود هست، متاسفانه هنوز به این شرح نتونستم دسترسی پیدا کنم. غیر از این کتاب، کتاب دیگه ی هست که بتونم بخونم. همه ی کتابهای شما رو بحمد الله مطالعه کردم بعضی فایل های صوتی شما رو هم شنیدم به غیر از اینها چی می تونم بخونم که مایه ی قوی فکری من باشه؟ شرح کتاب معرفت النفس و الحشر رو خوبه از آقای نظری بگیرم چون به یکی از متقاضیان این طور فرمودید که برای دریافت صوت های اون جلسات به ایشون مراجعه کنند. اگه کتاب دیگه ی غیر از این مد نظرتون هست خوشحال می شم بهم بگید تا تهیه کنم. در حال حاضر می خواستم روی دو آیه ی ۱۸ و ۱۹ سوره ی حشر کار می کنم چون فکر می کنم این مسیر مناسبی برای رسیدن به ماهیت وحی هست. آیا شما هم این رو تایید می کنید؟ اگه این مسیر بستر مناسب رو فراهم می کنه لطفا بفرمایید برای اینکه خوب روی موضوع مسلط بشم باید چی بخونم. آیا امکان داره خودم به کتاب مفاتیح الغیب ملاصدرا مراجعه کنم و سوالاتم رو اینجا از شما بپرسم؟ سعی می کنم فقط سوالات اساسی رو بپرسم و زیاد مزاحم وقت شما نشم. با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب دیگری به نظرم نمی‌رسد ۲. شرح کتاب «معرفتِ نفس و حشر» نکات خوبی دارد ولی کیفیت صوت‌ها پایین است. ۳. آیات مذکور فوق‌العاده آیات سلوکی و ارزشمندی است. ۴. بالاخره بد نیست با خود کتاب «مفاتیح الغیب» اُنس بگیرید، إن‌شاءاللّه خدا کمک خواهد کرد. موفق باشید

23386
متن پرسش
سلام و عرض ادب استاد: ببخشید در مورد یکی از آیات قرآن سوالی داشتم که حین خواندن المیزان ذهنم را بخود مشغول کرده است. آیه این است: «لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین» خداوند در قرآن می فرمایند که هیچ خشک و تری نیست مگر اینکه در قرآن هست. حال سوال بنده این است: ۱. آیا در قرآن نحوه ساخت فلان قطعه الکتریکی یا روش درمان فلان بیماری، خاصیت فلان ستاره، نحوه چاپ یک روزنامه! و غیره و غیره آمده است؟ پس چرا خداوند گفته اند هیچ چیزی نیست مگر اینکه در قرآن آمده؟ ۲. علامه گفته اند قرآن جامع نمی شود آورد، جامع تمامی علوم و معارف (قریب به همین مضمون) حال: یعنی می شود آیه ناقص آورد؟! فقط در مورد یک چیز خاص. اصلا به چه چیزی قرآن می گویند؟ ۳. حکمای غرب و شرق، افرادی مثل گاندی یا کریشنا مورتی یا امثالهم نتوانستند یا در آینده نیز نمی توانند حکمتی که در گذشته نامشخص بوده بیاورند و مطرح کنند؟ این مطلب با گفتار قرآن مجید و مترجم محترمش چگونه تطبیق دارد؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در راستای هدایت انسان‌ها هیچ‌گونه فروگذاری نکرده است تا انسان‌ها کلیّت زندگی را بشناسند و با عقل و تجربه‌ی خود در امور جزئی، خودشان زندگی را ادامه دهند. آری! اگر فرمود: «اطلبوا العلم و لو بالصین» در همان بستر کلی می‌توان از نگاه سایر ملل بهره برد. موفق باشید

23361
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: اینجانب هر جا حرف از نجس بودن سگ و گربه می زنم، از من سند روایی یا از قرآن می خواهند من به چه سندی استناد کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خارج از آن‌که سالک إلی اللّه متوجه می‌شود سگ از جهتی مظهر نفس امّاره‌ی انسان است و به همین جهت اگر کسی در خواب با سگ روبه‌رو شود، معبر متوجه می‌شود که به نفس امّاره‌اش نزدیک شده است و این نیز در تجربه‌ی اجتماعی قابل درک است که چگونه انسان‌هایی که بیشتر مشغول آرزوهای نفس امّاره‌ی خود می‌باشند به همان اندازه تعلق خاطری به سگ دارند و آن را وارد خلوت‌های زندگی خود می‌کنند. زیرا عملاً خود را در آن می‌یابند. و نجس‌بودن آن تنها به اعتبار وجهِ بیرونی آن نیست، بلکه به اعتبار آن است که نفس امّاره‌ی انسان را بیش از پیش به انسان بازمی‌گرداند. با توجه به امر فوق در مورد سؤال جنابعالی می‌توان به نکات زیر نیز توجه داشت:

 اولاً: قرآن کريم در احکام فقهي معمولا به کليات بسنده کرده است. به عبارتي ديگر قرآن همچون قانون اساسي است که فروع قوانين مدني، حقوقي، جزائي و ... را در آن نمي توان يافت.

ثانياً: تبيين و تفسير آن را به پيامبر اکرم (ص) و به دنبال آن، امامان معصوم (ع) سپرده است، «وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْکَ الذِّکْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» (24) يعني اي پيامبر ما ذکر بر تو نازل کرديم تا براي مردم آنچه را بر ايشان نازل شد (قرآن) تبيين و تفسير نمايي و خود قرآن دستور داده که علاوه بر آنچه خداوند در قرآن بيان فرموده، از سخنان پيامبر (ص) و امامان (ع) اطاعت کنيم: «وَ مَا آَتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»(25) يعني اي مردم هر چه را رسول الله (ص) به شما دستور داد، اجرا کنيد و هر چه را نهي کرد باز ايستيد.

اگر پيامبر اکرم (ص) مى فرمايند: «إِنِّي تَارِکٌ فِيکُمُ الثَّقَلَيْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي» (26)، من دو چيز گرانبها را در ميان شما به امانت مى گذارم که اين دو از هم جدا نمى شوند «إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً»، اگر به هر دوى آنها تمسک کرديد هلاک نمى شويد. سرّ اين فرمايش پيامبر اکرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) اين است که تمام آنچه ما به آن احتياج داريم در نصّ و ظاهر قرآن نيامده است و ما بايد در کنار قرآن روايات پيامبر (ص) و ائمه (ع) را در نظر بگيريم. اما اگر گفتيم يکى را قبول داريم، اگر گفتيم «حَسبُنا کِتابُ الله»، و عترت را رها کرديم، ضمانتى براى هدايت ما نخواهد بود. اين دو چيز را بايد با هم داشته باشيم تا بتوانيم به هدايت برسيم. (27)

خلاصه اينکه براي به دست آوردن حکم شرعي، قرآن يکي از منابع استنباط احکام الهي مي باشد، علاوه بر کتاب آسماني ما، روايات معصومين (ع) يکي ديگر از منابع است که اگر حکمي در قرآن ذکر نشده بود بايد به اين روايات رجوع شود.

نجاست سگ در روايات

عمده دليل براي حکم به نجاست سگ، روايات مي باشند. احاديث زيادي در اين باره وارد شده است بطوري که در کتاب ارزشمند وسائل الشيعه و بحارالانوار ، ابواب مختلفي در اين رابطه وجود دارد با عناوين : «بَابُ نَجَاسَة سُؤْرِ الْکَلْبِ وَ الْخِنْزِيرِ»، «بَابُ طَهَارَة عَرَقِ جَمِيعِ الدَّوَابِّ وَ أَبْدَانِهَا وَ مَا يَخْرُجُ مِنْ مَنَاخِرِهَا وَ أَفْوَاهِهَا إِلَّا الْکَلْبَ وَ الْخِنْزِيرَ»، «بَابُ نَجَاسَة الْکَلْبِ وَ لَوْ سَلُوقِيّاً»، «بَابُ جَوَازِ لُبْسِ جِلْدِ مَا لَا يُؤْکَلُ لَحْمُهُ مَعَ الذَّکَاة وَ شَعْرِهِ وَ وَبَرِهِ وَ صُوفِهِ وَ الِانْتِفَاعِ بِهَا فِي غَيْرِ الصَّلَاة إِلَّا الْکَلْبَ وَ الْخِنْزِيرَ وَ جَوَازِ الصَّلَاة فِي جَمِيعِ الْجُلُودِ إِلَّا مَا نُهِيَ عَنْهُ»، «بَابُ کَرَاهَة اتِّخَاذِ کَلْبٍ فِي الدَّارِ إِلَّا أَنْ يَکُونَ کَلْبَ صَيْدٍ أَوْ مَاشِيَة أَوْ يُضْطَرَّ إِلَيْهِ أَوْ يُغْلَقَ دُونَهُ الْبَابُ»، «بَابُ تَحْرِيمِ بَيْعِ الْکِلَابِ إِلَّا کَلْبَ الصَّيْدِ وَ کَلْبَ الْمَاشِيَة وَ الْحَائِطِ وَ جَوَازِ بَيْعِ الْهِرِّ وَ الدَّوَابِّ» و ...

هر يک از ابواب فوق، رواياتي را در بر دارد که بيان کننده نجاست سگ اند. کسي که از علوم ديني کمترين اطلاعي داشته باشد با ديدن عنوان اين ابواب يقين به حکم نجاست سگ در اسلام مي کند چه رسد به اينکه روايات هر باب را مطالعه و بررسي کند.

رواياتي که از پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) دربار نجاست سگ به ما رسيده اند، دو گونه مي باشند:

دسته نخست: رواياتي که به صراحت در آن واژه نجس آمده است. مانند:

۱. «سَأَلَ عُذَافِرٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ سُؤْرِ السِّنَّوْرِ وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْبَعِيرِ وَ الْحِمَارِ وَ الْفَرَسِ وَ الْبَغْلِ وَ السِّبَاعِ، يُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ؟ فَقَالَ: نَعَمِ، اشْرَبْ مِنْهُ وَ تَوَضَّأْ. قَالَ قُلْتُ لَهُ: الْکَلْبُ؟ قَالَ: لَا. قُلْتُ: أَ لَيْسَ هُوَ سَبُعٌ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ؟ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ.» (28)

عذافر از امام صادق (ع) از نوشيدن و وضو گرفتن با پس مانده آبي که بعضي از حيوانات (سنور، گوسفند، گاو، شتر ، الاغ ، اسب، استر و درندگان) نوشيده اند، سوال کرد. امام فرمود: بنوش و وضو بگير. سپس از سگ سوال کردم. امام فرمود: نه. پرسيدم: آيا او يک درنده (مثل ديگر درندگان) نيست؟ فرمود: نه به خدا، او نجس است. نه به خدا، او نجس است.

۲. «عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْکَلْبِ (29).»

عبدالله بن ابي يعفور از امام صادق (ع) نقل مي کند: همانا خداوند نيافريد خلقي را که نجس تر از سگ باشد.

۳. «عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ فَضْلِ الْهِرَّة وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْإِبِلِ وَ الْحِمَارِ وَ الْخَيْلِ وَ الْبِغَالِ وَ الْوَحْشِ وَ السِّبَاعِ، فَلَمْ أَتْرُکْ شَيْئاً إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ؛ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ؛ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى الْکَلْبِ، فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ.» (30)

فضلمي گويد از امام صادق (ع) از پس مانده حيوانات (گربه، گوسفند، گاو، شتر،...) سوال کردم؛ و امام فرمود: اشکالي ندارد. تا اينکه از سگ سوال کردم؛ و امام فرمود: پليد و نجس است.

۴. «سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ؛ فَقَالَ: رِجْسٌ نِجْسٌ، لَا يُتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ، وَ اصْبُبْ ذَلِکَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أَوَّلَ مَرَّة ثُمَّ بِالْمَاءِ. (31)

راوي حکم سگ را از امام صادق (ع) سؤال کرد، حضرت فرمود: پليد و نجس است، از اضافه آبي که آشاميده نبايد وضو گرفته شود، آن آب را بريز و (ظرف) را بار اول با خاک و سپس با آب بشوى.»

۵. «عَنْ مُعَاوِيَة بْنِ شُرَيْحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ سُؤْرِ الْکَلْبِ يُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ يُتَوَضَّأُ؟ قَالَ: لَا؛ قُلْتُ أَ لَيْسَ سَبُعٌ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ، لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ. (32)

ابن شريح، حکم نيم خورده سگ را از امام صادق (ع) پرسيد که آيا مى توان از آن نوشيد يا با آن وضو گرفت؟ حضرت فرمود: نه، راوى پرسيد: آيا او يک درنده (مثل ديگر درندگان) نيست؟ فرمود: نه، به خدا سوگند، او نجس است. نه، به خدا سوگند، او نجس است.»

۶. «عَنْ أَبِي سَهْلٍ الْقُرَشِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ لَحْمِ الْکَلْبِ؛ فَقَالَ هُوَ مَسْخٌ. قُلْتُ: هُوَ حَرَامٌ؟ قَالَ: هُوَ نَجَسٌ؛ أُعِيدُهَا عَلَيْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، کُلَّ ذَلِکَ يَقُولُ هُوَ نَجَسٌ. (33)

ابي سهل مي گويد از امام صادق (ع) درباره گوشت سگ سؤال کردم، حضرت فرمود: از حيوانات مسخ شده است. گفتم آيا حرام است؟ امام فرمود: نجس است. سه مرتبه اين سوال را تکرار کردم و هر سه بار امام فرمود: نجس است.» و مواردي ديگر.

همانطور که در بحث لغوي گذشت، با وجود حقيقت شرعيه براي واژه نجس، اين دسته از روايات براي اثبات حکم نجاست سگ کفايت مي کنند، و به صراحت بيانگر آن هستند. موفق باشید

23360
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید: جهانی‌بودنِ دین حضرت موسی و حضرت عیسی «علیهما‌السلام» به این معنا نیست که اگر کسی بر دین حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» بود خارج از دینِ آن دو پیامبر است، مثل همین‌که جهانی‌بودنِ اسلام، به آن است که اسلام بقیه‌ی ادیان را دعوت می‌کند به رجوع به توحید، نه آن‌که دعوت کند به اسلام به معنای دین حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بلکه دعوت می کند به تسلیم خداوند بودن. در حالی که قرآن فرموده «ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما» به نظرم با فرمایش شما تضاد داشته باشه. اگه امکان داره این تضاد رو برام حل کنین. اگر کسی بداند که اسلام دین حق است حق ندارد مسیحی یا یهودی باشه این فرمایش قرآن که شما فرمودین مال کسانیه که به حقانیت دین اسلام پی نبردند. اجداد حضرت رسول طبق فرمایش علامه بر دین ابراهیم بوده اند و در تاریخ نیامده که مسیحی یا یهودی باشند. استاد رائفی که می گویند یهودیت و مسیحیت دین قومی است نه دین جهانی. من با توجه به اینکه اجداد حضرت رسول هم دین حنیف داشته اند می توانم این مطلب رو قبول کنم. پاسختون برام قابل قبول نبود. به نظرم اسلام کسانی که جاهل قاصرند رو در نظر گرفته و این دعوت به توحید و اشتراکات ادیان مربوط به اونهاست و گرنه اسلام کجا قبول میکنه کسی حقانیت اسلام رو قبول داشته باشه بعد به دین قبلیش باقی مونده باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آن‌جایی که قرآن می‌فرماید: «ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما» در مقابل روحیه‌ی یهودی‌گری و مسیحی‌گری حزبی است که به جای آن‌که تسلیم‌بودن در مقابل خدا و توحید را محورِ فهم و عبادت خود قرار دهند، صِرفِ یهودیت و یا نصرانیت را حق می‌دانند. عرایضی در این رابطه در تبیین آیه‌ی 162 سوره‌ی نساء شده است. خوب است به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید

23351
متن پرسش
در آیات مربوط به قیامت آیه ۲۲ سوره مبارکه فجر می فرماید: در آن روز خدا (امر خدا) خواهد آمد و همه ملائکه به صف خواهند ایستاد و همچنین آیه ۳۸ از سوره مبارکه نباء می فرماید: آن روز روزی است که فرشته روح و همه ملائکه در حضور خداوند به صف قیام خواهند کرد و کسی صحبت نتواند کرد مگر به اذن خداوند و به گفتار صواب. لطفا بفرمائید از لحاظ تقدم و تاخر کدام یک اول و کدام یک در مرتبه بعدی رخ خواهد داد البته به نظر این حقیر ابتدا آیه ۳۸ و سپس آیه ۲۲ محقق خواهد شد چون از لحاظ بروز و ظهور قدرت خداوند ابتدا باید گارد تشریفات و سپس آن مقام بزرگ در عرف پذیرفته شده بشری به نمایش بایستند چون قطعا ظهور امر خود خداوند دیگر جایی برای دیگر مخلوقات نخواهد گذاشت. لطفا در این خصوص راهنمائی بفرمائید با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور ربوبیت حق و فرشتگان، شرایط طوری غالب می‌شود که هیچ موجودی دیگر احساس موجودیت نمی‌کند مگر آن‌که خداوند به او اذن بدهد. موفق باشید.

23323
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به اینکه اجداد حضرت رسول دین حنیف داشته اند می توان گفت مسیحیت قرار نبوده دین جهانی باشد؟ از طرف دیگر روایت است که عبدالمطلب وصی دوازدهم حضرت عیسی است این مساله با مسیحی نبودن ایشون ناسازگار نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهانی‌بودنِ دین حضرت موسی و حضرت عیسی «علیهما‌السلام» به این معنا نیست که اگر کسی بر دین حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» بود خارج از دینِ آن دو پیامبر است، مثل همین‌که جهانی‌بودنِ اسلام، به آن است که اسلام بقیه‌ی ادیان را دعوت می‌کند به رجوع به توحید، نه آن‌که دعوت کند به اسلام به معنای دین حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بلکه دعوت می‌کند به اسلام یعنی تسلیم خداوند بودن. «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»(64/آل‌عمران)؛ بگو اى اهل كتاب بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است، كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم، و بعضى از ما، بعض ديگر را غير از خداى يگانه به خدايى نپذيرد. هر گاه سرباز زنند، بگوييد گواه باشيد كه ما مسلمانيم. 2- در مورد وصیّ‌بودنِ جناب عبدالمطلب، فکر نمی‌کنم سخن قابل اعتمادی باشد. موفق باشید

23322
متن پرسش
سلام: شما در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» فرمودید که جوان باید اساسی ترین انتخاب زندگی خود را زندگی ابدی خود قرار دهد. با توجه به اینکه بنده در همین سنین قرار دارم برایم این سوال پیش آمده که اساسی ترین هدف باید زندگی ابدی باشد یا قرب الهی. مگر امیرالمومنین نفرمودند که کسانی که برای بهشت عبادت می کنند تاجر هستند و کسانی که برای خدا عبادت می کنند آزاده هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه شدیم اصل حیات ما ابدیتِ ما است، عملاً برای آبادکردنِ ابدیت، راهی جز قرب به خدا نمی‌ماند. زیرا قرآن در وصف قیامت می‌فرماید: «والأمر یؤمئذ للّه» آن روز به طوری خاص، امر، امرِ حضرت ربّ العالمین است. موفق باشید

23326
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» توصیه کرده اید که تلاش کنیم تا تزکیه و تهدیب نفس کنیم. لطفا بفرمایید برای تزکیه نفس چگونه و از کجا شروع کنیم؟ ممنون از شما استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تزکیه و تهذیب نفس چیزی نیست جز کسب معارف عالیه‌ی الهی که قرآن و روایات بدان متذکر است و رعایت حلال و حرامی که شریعت الهی دستور داده. موفق باشید

23273
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: فتنه 98 از چه جنسی است؟ آیا قرار است بزرگان و محترمان و قدیسانی از حوزه و امثالهم در برابر رهبری موضع های خاصی بگیرند؟ آیا در باب کنار رفتن رهبری و تبدیل شدن این عام البلوا به خواست مردمی فتنه ای در کار است و در راه است؟ وظیفه احاد ملت در برابر فتنه 98 چیست؟ لطفا این دفعه نخواهید از موضع همدلی و همزبانی با دولت که وظیفه! سالهای قبل! بود مردم در صحنه باشند. پس کی و کجا رویکرد همدلی و همزبانی با ولی فقیه به صحنه اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً نمی‌دانم مقام معظم رهبری چه چیزی را مدّ نظر دارند. آن‌چه هست خداوند می‌فرماید: «إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ» (اعراف/27) شیطان و قبیله‌ی او با نقشه‌هایی که شما نمی‌دانید سعی در ایجاد مشکلات برای شما دارد ولی با رعایت دستورات خدایی که او را می‌بیند، نقشه‌های او را خنثی کنید. بدین لحاظ اگر ما در مسیر دیانت و ذیل ولایت نایب الإمام قرار گیریم، فتنه‌های آن‌ها خنثی خواهد شد. موفق باشید

23264
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده: توفیق شده است، صوت جلسات شما را پیگیری نمایم. در مطالبی که در تفسیر سوره حمد فرمودید به نظرم رسید می شود با کمی بیشتر پر وبال دادن و تنظیم و تبویب آنها در قالب مقاله علمی. اگر رخصت می دهید، برای این کار اقدام نمایم. سید مهدی کاظمی. از طلاب مشهد در صورت نیاز به توضیح و شرح بیشتر گفتگوی تلفنی داشته باشیم. من شماره را بالا قرار دادم. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حضرت امام روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بستری را در تفسیر سوره‌ی «حمد» به طور اجمال فراهم کردند که به مرور باید آن را تفصیل داد. و پیشنهاد شما کار خوبی است، اگر بتوانید با تبویب مطالب و حذف نکات تکراری، بحث را قابل استفاده‌تر نمایید. موفق باشید

23254
متن پرسش
سلام علیکم: آیا جمله لازمه انجام کار انقلابی کاری است که تجمعی صورت گیرد درست است؟ چه سندی برای اثبات این حرف وجود دارد؟ در قرآن یا احادیث یا...؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «واعتصموا بحبل اللّه جمیعا» و همین‌که بر «جمیعاً» تأکید دارد، نشان می‌دهد کارها باید به صورت اجتماع انجام گیرد. موفق باشید    

23247
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: پرسشگر سوال 23111 هستم که سوالاتم مربوط به عدل الهی و فلسفه‌ی خلقت بود. متاسفانه قانع نشدم. مباحثی که راجع به امکان ذاتی مطرح کردید، اصلا قانع کننده نیست. خصوصا که یک آیه از قرآن با این امکان و طلب ذاتی در تضاد است. در جواب سوال یکی از کاربران فرموده بودید که شأن خداوند اجل از این است که قبل از جنایت، قصاص بکند؛ یعنی کسی را که علم دارد اهل جهنم است، قبل از به فعلیت رسیدنش، او را خلق نکند. ولی این با آیه‌ از قرآن تطابق ندارد که حضرت خضر پس از کشتن آن نوجوان، در جواب اعتراض حضرت موسی به او گفت: «و اما الغلام فکان ابواه مومنین فخشینا ان یرهقهما طغیانا و کفرا.» من کاری به این بحث ندارم که حضرت حضر مأمور به باطن است یا ظاهر، ولی ایشان به هر حال مأمور الهی بود و دلیل کارش را هم اینگونه بیان می‌کند که او اگر زنده بماند، پدر و مادرش را به طغیان و کفر می کشاند. مسلما آن نوجوان الآن در بهشت است‌‌. ولی آیا تمام کسانی که عاقبت به شر شدند و اهل آتش، نمی توانند به این آیه استدلال کنند که خدایا تو که می دانستی ما اهل آتش می شویم پس چرا ما را خلق کردی و اگر هم خلق کردی پس چرا مثل همان نوجوان، ما را قبل از تکلیف از این دنیا نبردی؟ این آیه را دیگر چطور با بحث طلب و امکان ذاتی جمع می کنید؟ استاد! من نه فیلسوفم نه عارفم و نه متکلم؛ بلکه یکی از همین جوانان گناه آلود دوره‌ی آخرالزمان هستم که حالم از خلقت و آفرینش و این بدبختی‌ها و فلاکت‌ها به هم می خورد. ظاهراً خلقت به نام انسان است و به کام خدا! ما باید بدبختی و فلاکت و رنج بکشیم تا جناب خدا اسمائشان به ظهور برسد! آن وقت جالبش هم اینجاست که باید صبر و استقامت هم داشته باشیم و راضی هم باشیم به رضای خدا و دم نزنیم! چه حکمتی در خلقت این کمیت شگفت آور از انسانها وجود دارد با اینکه اکثر آنها - از جمله خودم - مانند حیوانات زندگی می‌کنند و اصلا نمی‌دانند برای چه آفریده شده‌اند؟ و در آخر هم اکثرشان باید به جهنم بروند تا جایی که خود قرآن می گوید: «یوم نقول لجهنم هل امتلأت و تقول هل من مزید؟!» استاد عزیز! ما که اهل مناجات و نماز شب و راز و نیاز با خدا نیستیم ولی اگه شما هستی حتما و حتما یه سوالی رو از طرف من از خدا بپرس: «خدایا راستی اگه خودت جای ما بودی با این همه غرائز و هوا و هوس های رنگارنگ، بهشتی می‌شدی یا جهنمی؟» حتما این سوال رو‌ در خلوتتون از خدا بپرسید و اگه جوابی شنیدید بهم بگید. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بد نیست ابتدا به این نکته فکر کنید که بالاخره مائیم و چنین حضوری در این عالَم و ابدیتی که در پیش رو داریم و باید تلاش کنیم آن را برای خود آباد نماییم، آن‌هم در نظامی و عالَمی که خداوند درمقابل ما قرار داده و ما را در آن خلق کرده. انسانِ عاقل در چنین شرایطی چگونه عمل می‌کند تا ابدیت خود را آباد نگه دارد؟ در رابطه با این نگاه است که شاعر می‌گوید: «در کف شیر نرِ خونخواره‌ای / غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای» وگرنه، نه خدا شیرِ خونخواره است و نه ما راههایی در این‌دنیا به سوی سعادت نداریم. البته از طرف دیگر خداوند به ما خواهد گفت اگر من جای شما بودم، نوعی خود را به عنوان انسان تعریف می‌کردم که علی «علیه‌السلام» در نامه به فرزندشان، انسان را تعریف کردند و در آن نحوه تعریف، بسیاری از این اعتراضات فرو می‌نشست. ۲. در روایت داریم آن فردی که حضرت خضر «علیه‌السلام» مأمور به قتل‌رساندن او بودند، شخصی بود که موجب آزار بسیاری می‌شد و در روایت، نحوه‌ی آزارهای او را نیز آورده‌اند. موفق باشید

23241
متن پرسش
سلام: اون طور که فهمیدم وقتی که در بحثاتون از تاریخ صحبت می کنید یقینا منظورتون تاریخ وقایع نگاری صرف نیست. از به کارگیری واژه تاریخ به چه حقیقت و معنایی اشاره می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سنت‌های جاری در هستی، نمونه‌هایی است برای تفکر در تاریخ و عبرت‌گرفتن از آن‌ها. و در همین رابطه حضرت حق مکرر توصیه می‌کنند «أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِم‏» آیا آن انسان‌ها سیری تاریخی و جغرافیایی بر زمین نمی‌کنند تا عاقبت گذشتگان خود را و راز پیروزی و شکست آن‌ها را درک کنند. زیرا از این جهت تاریخ، آینه‌ی تفکر و عبرت می‌شود و به تعبیر هایدگر اساساً تفکر، تاریخی است. موفق باشید

23240
متن پرسش
سلام: ۱. آیا حقیقت خداوند همان الله است؟ یعنی بالاترین مرتبه خدا همان ذات است؟ از ذات فراتر هم داریم؟ ۲. اینکه ائمه از شرک و گناهان به درگاه الهی استغفار می کنند به چه دلیل است؟ همچنین منظور از گناه گذشته و آینده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سوره فتح چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ذات هرچیزی همه‌ی آن چیز است، دیگر بالاتر معنا نمی‌دهد. ۲. استغفار اولیاء الهی به تعبیر اساتید بزرگ «للدفع» است یعنی آن‌که گناه سراغ‌شان نیاید و نه «للرفع» که بخواهند گناهِ انجام‌شده را رفع کنند ۳. علامه طباطبایی در تفسیر آیه‌ی «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقيماً» (2)/فتح) نکات ظریفی دارند که خوب است به تفسیر قیّم المیزان رجوع شود تا معلوم گردد «ذنب» در این آیه به معنای گناه نیست که بحث آن مفصل است. موفق باشید

23238
متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد بزرگوار: نمیدونم چقدر از فضای تهران خبر دارید متاستفانه فضای فساد و بدحجابی در تهران هر روز بدتر از دیروز می شود و یک سری ها بدون هیچ ترسی سر لخت در خیابان ها ظاهر می شوند و چیزی سر نمی کنند. وظیفه ما در قبال این موارد چیست؟ اگر امر به معروف است در این موارد نه احتمال تاثیر وجود دارد و حتی احتمال درگیری وجود دارد بعضا هم شده که کسی تذکر دهد و تعداد زیادی از مردم همراه آن بدحجاب شوند و از این صحنه فیلم برداری بشود و برای شبکه های مجازی و ماهواره ای فرستاده شود و پخش شود استاد به نظر شما انتهای این جریان فساد و غرب دوستی چه خواهد شد؟ وظیفه ما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن به پیامبر خود می‌فرماید: «وَ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً يُريدُ اللَّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ» (176)/آل‌عمران) آن‌هایی که با حضور اسلام و با روبه‌روشدن با حقیقت توحید پشت به آن می‌کنند و سعی می‌کنند در فضای دنیای کفر ادغام شوند، تو را نگران نکند، اینان هیچ ضرری به حرکت بزرگی که پیش آمده است نمی‌زنند، بلکه موجب تصفیه‌شدن حرکتی می‌گردند که بنا است به ظهور آید. حضرت حق همین امر را به نحوی مفصل‌تر و با نظر به تحریکاتی که عنصر یهودیت پیش می‌آورند در آیه‌ی 41 سوره‌ی مبارک مائده مطرح می‌فرمایند که اگر عمری باقی بود در هفته‌ی آینده عرایضی در این مورد خواهد شد. مطمئن باشید وقتی با هرچه بیشتر روشن‌شدنِ ناتوانی غرب، جهت‌ها تغییر کرد همه‌چیز عوض خواهد شد. لذا باید همه‌ی همت خود را در راهی که نایب امام زمان «حفظه‌اللّه» در مقابل ما گشوده‌اند و آن، عبور از فرهنگ استکباری است؛ گذاشت. موفق باشید  

23181
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: استاد با شخصی که ادعا داشت مدت مدیدی پای درس عارفی بوده در مورد آقای سروش بحث کردیم این شخص خیلی تعریف و تمجدید می کرد از سروش و بنده هم بعضی از عقاید ایشونو عنوان کردم که با برخورد تند ایشون مواجه شدم و ضمن دعوت بنده به رعایت تقوا، متهم شدم به تهمت به جناب سروش، بعدم گفتن شما متعصبین و آدم متعصب هم خونریز و جنین هستش، و مشکل از فهم عرفان شماست و دکتر سروش نگفته که وحی خواب و رویاست بلکه گفته وحی از طریق خواب و رویا به پیامبر می رسیده و ایشون در کجا خلاف شریعت صحبت و موضع گیری داشتن، و اشاره به دار زدن حلاج کردن و اینکه کار ما هم مصداق کار همون افراده و چیز تازه ای نیست، حالا این شخص به عنوان استاد عرفان در گروهی در حال فعالیت هستن. استاد ممنون میشم نظرتون رو در این مورد و همچنین چگونگی برخورد درست با این دست افراد بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کافی است در کانال سخنرانی‌ها در تلگرام، جلسات 39 و 40 «دینداری در عصر مدرن» از دکتر سروش را استماع فرمایند تا معلوم شود چگونه ایشان سختْ معتقدند قرآن ساخته و پرداخته‌ی افکار حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است و حتی می‌گویند دو سوم قرآن که به صحنه‌های تاریخی اشاره دارد، هیچ ربطی به امروز ما یعنی در عصر مدرن ندارد. موفق باشید

23166
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم: در رابطه با تفسیر آیه 32 سوره مائده از قول علامه فرمودید نفیِ انسانیت انسانها نفی ربوبیت است. این جمله به چه معناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بر سر آن بود که اگر بدون اذن الهی قصد نفیِ انسانیت انسان‌ها بشود و برای حیات آن‌ها ارزشی قائل نباشیم، عملاً مقابل ربوبیت ربّ ایستاده‌ایم. چرا که حضرت حق اگر می‌خواست خودش امکان زندگی به آن‌ها را نمی‌داد. موفق باشید

23157
متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم: و عذر خواهی جهت مزاحمت های مکرر. بنده دچار مشکلی بودم که امروز در سن ۳۰ سالگی تازه مشکل خودم را فهمیدم و به علت نقص خودم در حل مساله از شما درخواست برطرف کردن مشکل را دارم. از کودکی در هر مرحله ای قرار می گرفتم آرام و قرار نداشتم، مثلا به کاری با علاقه وارد می شدم و بعد از مدتی که آن کار را با هیجان انجام می دادم وسط کار، رها می کردم چون در عقل خودم هیچ سود بزرگی را در آن نمی یافتم، انواع سرگرمی ها، کارهای هنری و ... حتی مطالب دروس را از ابتدایی تا انتهایی وقتی در ذهن خودم علتی برای یادگیری آن نمی یافتم رها می کردم البته برای پیدا کردن علت بسیار تلاش می کردم ولی یا علت هایی که دیگران بیان می کردند برایم قانع کننده نبود و یا در مواردی اصلا صاحب نفسی نبود که من از او علت را بیابم و خودم هم که عقل ناقصی داشتم در نتیجه کار را رها می کردم. به هر سختی دیپلم را گرفتم ولی در دانشگاه در رشته شیمی محض دو سال درس خواندم و رها کردم بعد وارد مهد قرآن شدم. ۳ جزء حفظ کردم، گمشده خودم را آنجا هم نیافتم چون عمده توجه به ظاهر قرآن بود، آن را نیز رها کردم هر چند تا الان هنوز علاقه حفظ در وجود من هست و به سراغ حوزه رفتم، الان ده سال از آن زمان که شروع می کردم گذشته، صرف و نحو و منطق و مبادی عربی را به هر مشتقتی بود خواندم (مشقت می گویم منظورم تمکین نکردن نفس خودم است از یادگیری کلیاتی که در حوزه می آموختم چون روحم به دنبال مطالبی بود که در مطالب کتاب ها آنها را نمی یافتم) البته شایان به ذکر است که از ۱۸ سالگی برخی کتب شهید دستعیب، شهید مطهری و علما و صاحب نظران دیگر را برای رسیدن به مجهولاتم خواندم و بسیار در این زمینه نسبت به قبل خودم پیشرفت کردم خلاصه الان در سن ۳۰ سالگی دچار کثرت گرایی شدید شدم. طوری که حرکت برآیم ممکن نیست و قدرت تشخیص ندارم. می دانم درس خواندن در حوزه مرا به سمت کلیات می برد که جزییات از آن فهمیده می شود. از طرفی مطالعات خودم که از جزییات شروع شد الان دارم به همان کلیات که در فلسفه هست و من هنوز در حوزه نخواندم، می رسم و از طرفی به شدت به رعایت حقوقی که نسبت به شوهر و فرزندان دارم آگاه و پایبندم با توجه به اینکه در راه پیش رو هر روز دروس حوزه سنگین تر می شود و امکان مطالعات آزاد از من سلب می شود در کنارش خانه داری و همسر داری، نمی دانم حوزه را که به صورت غیر حضوری است رها کنم و به همان مطالعات مورد علاقه خودم برسم. (یعنی حرکت از جزییات به کلیات) یا مطالعات را (خلاف میل باطنی من است) رها کنم. البته واقف به این مساله هستم که نهایت مطالعات خودم تنها به رشد خودم می انجامد و نهایت حوزه زمینه رشد جامعه را برایم فراهم می کند و همین سعادت بزرگ را از دست می دهم. در مطالعات متفرقه هم سیر خاصی ندارم بلکه هر مطلبی ذهنم را در گیر کند مطالعه می کنم و به شدت دایره مطالعاتم گسترده است از نظر نویسنده ،کتب شما، خانم لطفی، علامه طباطبایی، شهید مطهری، سیر و سلوک علما و بزرگان، علامه حسن زاده و .... می شود به من بگویید چگونه مشکل خود را حل کنم تا بتوانم از این کثرت ها رها شوم و به راه خودم ادامه دهم و البته سوال را قبلا به نحو دیگری از شما پرسیدم گفتید با برنامه ریزی کار درست می شود، ولی هر کار کردم نمی توانم با مسولیت های دیگر که دارم بین مطالب درسی و غیر درسی جمع کنم و دچار پراکندگی نشوم. به شدت در روحم عجله برای رسیدن را حس می کنم و آرامش ندارم و فقط مطالعه مرا آرام می کند، آیا این هوای نفس من نیست که مرا از درس خواندن نهی می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سنّ سی‌سالگی، سنِ سرزندگی برای درک حقایق است. اگر در کنار مدیریت عاطفی خانه به عنوان یک مادر به مباحثی که روحِ کلی دارد مثل فلسفه و عرفان رجوع فرمایید، راهی به سوی حقیقت برای اُنس با تفسیر شریف المیزان و روایات اهل‌البیت «علیهم‌السلام» در مقابل شما می‌گشاید. و با حوزه ی علمیه همان اندازه ارتباط داشته باشید که بستر فعالیت های شما در آن فراهم باشد. مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد» همراه با شرح صوتی آن‌ها که بر روی سایت هست، به غیر از کتاب «خویشتن پنهان» خوب است دنبال بفرمایید. موفق باشید

23144
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام خدمت استاد گرامی: بنده در مورد یکی از روشهای درمان آیت الله تبریزیان جهت درمان ام اس، دیوانگی، بخت بستگی، جن زدگی، تحت عنوان بخور حضرت مریم سوال داشتم. از خود ایشان و همسر ایشان سوال کردم جواب قانع کننده ای نشنیدم و از اساتید دیگر هم به همین نحو پیگیر شدم. استناد ایشان به روایتی از امام کاظم (ع) بود و اینکه اروپاییها در بیمارستانهای روانی خود از آن بهره جسته اند. بنده از نزدیک شاهد این مراسم که به گفته خودشان نوعی جن گیری است و در مراسم هم نوعی اوراد و جداول با اعداد و خطوط نامفهوم علوم غریبه داده می شود. و مواد بخور هم کندر و اسفند و قطران شامی و موی سیخار و آب دهان روی آتش ذغال و.... ما منکر وجود سحر و تاثیر جن در انسان نیستیم. اما آیا این جن می تواند اختیار مثلا دست و پای ما یا عقل ما را بگیرد و بعد درمانش هم به این روش باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست سری به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» بزنید. ببینید جواب خود را در آن‌جا می‌توانید پیدا کنید؟ ظاهراً ما از طریق آیات قرآن و تعالیِ فهم افراد بتوانیم بیشتر به چنین افرادی کمک کنیم. موفق باشید

23136
متن پرسش
سلام: در سایت دنبال جزوه «قرآن هرگز تحریف نشده است» گشتم نبود. و یا آن دو جزوه دیگر که چرا نام حضرت علی (ع) در قرآن نیامده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه جزوه‌ی «قرآن هرگز تحریف نشده» است بر روی سایت نیست ولی احتمالاً متن جزوه را می‌توانید از جناب حاج آقای نظری تهیه نمایید. در مورد آن‌که نام حضرت علی «علیه‌السلام» چرا در قرآن نیامده است؛ عرض شد به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع فرمایید. اصل کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

نمایش چاپی